عذرخواهی: قسمت اول مطالب-که از اینجا قابل دسترسی است- مدتها پیش نگارش یافت. اما نگارش قسمت دوم، به تأخیر افتاد و بعد نیز بدلیل فراموشی تا امروز به تأخیر افتاده که از این بابت از همه خوانندگان گرامی عذر خواهی می کنیم.
نکته: این مطلب تکمله ای دارد که خیلی با اصل بحث ربطی ندارد. لذا خواندش لازم نیست. اما خوب است همه دوستان بخوانند شاید دید جدیدی نسبت به برخی مسائل پیدا کنند.
نکته: این مطلب کمی طولانی تر از باقی مطالب سایت است که باز هم از خوانندگان عزیز عذرخواهی می کنیم و می خواهم وقت گذاشته کل مطلب را بخوانند. اگر خواندن از سایت زحمت دارد می توان کل مطلب را در یک فایل ورد کپی کرد و سر فرصت خواند.
در قسمت قبل، به این نکته پرداختیم که دین حق در هر زمان یکی بیشتر است و همه موظفند به دین حق، متدین باشند.
همچنین این نکته را نیز گفتیم که قرار نیست ما در این بحث تکلیف اشخاص را معین کنیم که بالاخره ادیسون بهشتی است یا خیر!؟ انیشتین بهشتی است یا جهنمی!؟ و ... . خیر تکلیف اشخاص با خداست.
ما در این بحث می خواهیم بر اساس قواعد و اصول و مبانی مشخص کنیم که اگر کسی که دین حق را نداشت؛ اما کاری انجام داد که مورد تأئید دین حق باشد و دین حق آن را خوب و نیکو بپندارد؛ آیا برای این کارش أجر و ثوابی گیر این شخص می آید یا خیر!؟
همچنین در پایان قسمت قبل سه سوال مطرح شد که دوباره آن را مطرح می کنیم:
۱- آیا فقدان اعتقاد و ایمان به اصول دین از قبیل توحید و نبوّت و معاد؛ و بر حسب دید اسلامى شیعى، اینها به علاوه امامت و عدل، در هر شرایطى که فرض شود موجب عذاب الهى است؟ یا آنکه امکان دارد که برخى از بىایمانان، معذور باشند و در مقابل بىایمانى معاقب نباشند؟
۲- آیا ایمان شرط حتمى قبول عمل خیر است بطورى که هیچ کار نیکى از غیر مسلمانان و بلکه غیر شیعه پذیرفته نیست؟
۳- آیا کفر و انکار، موجب حبط و از بین بردن اعمال خیر نمىشود؟