برهان

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏ /البقرة ۱۱۱
يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۴۳ ق.ظ

مروری بر دین زرتشت، قسمت اول

در ادامه مطلب قبلی، که در مورد پیامبر اکرم ص و اینکه ایشان برای کل بشریت مبعوث شده‌اند یا فقط برای اعراب، در این مطلب به مرور دین زرتشت و برخی آموزه‌های آن، یه عنوان یک پیامبر فارسی می‌پردازیم.

اما قبل از آن مقدمه‌ای ذکر می‌کنیم:

چرا عده‌ای از این همه پیامبر که در ایران وجود داشته، فقط آیین ضدّ عقلی موبدان زرتشتی را جدّی گرفته اند؟! در ایران ما حدود یازده پیغمبر مدفون هستند که مبلّغ دین ابراهیم(ع) و موسی(ع)  بوده اند؛ چرا آنها را جدّی نمی گیرند؟ در حالی که اینها بعد از زرتشت بوده اند.

در وادی خدا پرستی و حقّ جویی صحبت از ایرانیّت و قومیّت و امثال این گونه امور، سخنی است باطل. حقّ، حقّ است، هر کجا و به هر زبان که باشد. و انسان بی تعصّب و عاقل، باید تابع حقّ باشد.

عقل هر گونه تعصّبی را امری زشت می شمارد مگر تعصّب نسبت به حقّ و حقیقت را. لذا حقّ و حقیقت در هر جای جهان و به دست هر کسی باشد، عقل آن را می پذیرد و از آن دفاع می کند. برای عقلا مهمّ نیست که دین خدا در کدام سرزمین و برای چه کسی نازل شده است؛ برای عقلا سخن خدا مهمّ است. لذا اگر ثابت شود که مثلاً فلان آیین چینی از طرف خدا آمده و تحریف هم نشده است، بر ما ایرانیان نیز عقلاً واجب است که به آن آیین چینی درآییم. دین حقیقتاً الهی آن است که اصول بنیادی آن (خداشناسی، نبوّت و حجّیّت کتاب آسمانی آن)، مثل مسائل ریاضی، با براهین عقلی اثبات شود. پس عقل نمی تواند که از  چنین دینی و براهین عقلی آن دفاع نکند. و معنی ندارد که ما یک دین الهی را صرفاً به دلیل اینکه در غیر ایران نازل شده و کتابش به یک زبان دیگر است یا عباداتش به زبان دیگری است ردّ کنیم. همانگونه که عقل از فرمولهای ریاضی دفاع می کند، حال کاشف آنها هر کسی و در هر جای دنیا که می خواهد باشد. آیا غربی ها و سایر مردم دنیا، به دلیل اینکه علم جبر و مثلثات را ایرانیان کشف نموده اند، آن را دور می اندازند؟! یا ما به دلیل اینکه فلان دستگاه مفید، در غرب اختراع شده، استفاده از آن را بد می دانیم؟! بلی برخی افراد جاهل و دارای تعصّبات کور وجود دارند که می گویند: هر چه از غرب آمده بد می باشد. امّا عقل چنین تعصّبهای کور و بی منطقی را نمی پذیرد ؛ بلکه می گوید: هر امر حقیقتاً خوب را باید پذیرفت، حال از جانب هر که می خواهد باشد.

چطور عده ای برای یادگرفتن علم فیزیک و شیمی و پزشکی و ... زبان انگلیسی یاد می گیرند، امّا برای سعادت ابدی خودشان حاضر نیستند چند جمله ی عربی را که در نماز موجود است یاد بگیرید؟ مگر نماز چند جمله ی عربی دارد؟ فیزیک و شیمی و پزشکی، مال این دنیاست و در آخرت ارزشی ندارد، امّا دین برای ابدیّت آدمی است. چطور برای امور دنیا حاضریم این همه انگلیسی بخوانید ولی برای ابدیّت خودتان حاضر نیستید چند جمله ی عربی یاد بگیرید؟

دست من و او دیگری نیست. همان خدایی که دین فرستاده، همو گفته که مرا این گونه یاد کنید. آیا به خدا می توان گفت که تو چطور خدایی هستی که مردم را امر می کنی به زبان دیگر تو را عبادت کنند؟ به فرض که بگویید، جواب می دهد: تو چطور بنده ای هستی که به خاطر من حاضر نیستی چند جمله عربی یاد بگیری؟

برخی‌های می‌گویند: ما هم قبول داریم که زبان و نژاد در دین موضوعیّت ندارد. امّا زمان و مکان می تواند در دین موضوعیّت داشته باشد؛ چون هر مکان و زمانی نیازهای ویژه ای را موجب می شود. پس اسلام که هزار و چهارصد سال قبل و برای منطقه ی عربستان نازل شده، چگونه می تواند پاسخگوی نیازهای ما باشد؟ 

پاسخ:

حقیقت دین کاری با مکان و زمان ندارد ؛ چون دین یعنی نقشه ی وجودی انسان ؛ یعنی خدا دین را فرستاده تا انسان بالقوّه، خود را با عمل نمودن به آن، انسان بالفعل کند. آجر و آهن و سیمان و ... بالفعل ساختمان نیستند ولی بالقوّه ساختمان هستند ؛ یعنی اگراین مصالح، طبق یک نقشه ی مهندسی به کار گرفته شوند، تبدیل به ساختمان می شوند. دین و کتاب آسمانی نیز نقشه ی وجود انسان کامل می باشند ؛ لذا هر کس به آن عمل کند، تبدیل به انسان بالفعل می شود. و انسان، انسان است ؛ چه در عربستان باشد و چه در ایران و چه در آمریکا ؛ چه پوستش سفید باشد و چه سیاه، چه زن باشد و چه مرد و ... ؛ چه در زمان حال باشد و چه در هزار سال قبل و چه هزار سال بعد. همانگونه که یک نقشه ی ساختمان را در هر جا و در هر زمان که به اجرا در آورند ساختمانی با شکل خاصّ درست خواهد شد.

بلی اگر ثابت شد که انسان امروزی در حقیقتِ انسانی خودش، با انسان هزار و چهار صد سال قبل تفاوت نموده است، یقیناً دین آن روز به درد انسان امروز نمی خورد ؛ ولی انسان از زمان آدم تا امروز تغییری نکرده است. انسان همان فطرت را دارد، همان غرایز را دارد و ... . آنچه تغییر نموده دنیای خارج و امکانات خارجی است. شتر شده است ماشین، شمشیر و تیر کمان شده است موشک و بمب، سکّه شده است اسکناس و چک پول، نامه و طومار شده است ایمیل، نقّالی و قصّه های شبانه شده است فیلم و سریال و ... ؛ امّا انسان همان است و نیازهای ذاتی و درونی او نیز همان. دین نیز برای رشد دادن همین انسان و شکوفا ساختن استعدادهای انسانی او آمده است ؛ آمده است او را برای زندگی ابدی بسازد. لذا فرمود:

«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ ــــ پس روى خود را خالصانه متوجّه دین کن! همان فطرت الهی که خداوند،انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است دین استوار؛ ولى اکثر مردم نمى‏دانند»(الروم:30) ؛

یعنی دین چیزی جز حقیقت خود انسان نیست ؛ نقشه ی وجودی خود اوست که همواره ثابت می باشد.

برخی نیز می گویند: به فرض که اسلام هم دین خداست؛ ولی ما اسلام نمی خواهیم، ما خود مان دین داشتیم و همان برای ما کافی است.

پاسخ

چطور دین هزار و چهارصد سال قبل به درد امروز نمی خورد ولی دین سه الی شش هزار سال قبل به درد امروز می خورد؟ آن هم دینی که نه وجود پیامبرش از حیث تاریخی قابل اثبات یقینی است ؛ نه نبوّت او را می توان اثبات کرد ؛ نه استناد اوستا به او، به نحو قطعی قابل اثبات است. حال بگذریم از اینکه طبق تصریح خود زرتشتی ها، بخش اعظم اوستا (حدود سه چهارم آن) در طول تاریخ نابود شده است. و البته این هم ناگفته نماند که احکام عقل ستیز این آیین تحریف شده، هوش از سر اهل انصاف می برد؛ که یقیناً این احکام را نمی توان به به خدا و یک پیغمبر خدایی نسبت داد. برای مثال، زنان در حال عادت ماهانه باید دور از مردم  و دور از آتش و آب ساکن شوند؛ در این مدّت غذای کم در ظروف کم ارزش به او می دهند. بعد از تمام شدن عادت ماهانه، او را دو بار با  ادرار گاو در دو گودال شستشو می دهند و بار سوم نیز در گودال سومی با آب شستشو می شود. اگر تابستان باشد باید دویست مورچه را بکشد و اگر در زمستان باشد باید دویست حشره ی گزنده را از بین ببرد. اگر زنی بچّه ی مرده به دنیا آورد باید سه یا شش یا نه جام گمیز(ادرار گاو) بنوشد تا رحم او پاک شود. و ... همینطور زرتشتیان در ادوار گذشته مردگان را در دخمه ها می گذاشتند تا حیوانات درنده آنها را بخورند امّا حالا از روی ضرورت و ناچاری دفن می کنند. زرتشتیان احکام عجیب دیگری نیز دارند. برای مثال سگ را مقدّس می دانند. اگر کسی استخوان سخت به سگ بدهد یا آن را بترساند گرفتار مجازات پشوتنو (مرگ ارزان که با تاوان بخشوده نمی شود) می شود. و اگر کسی سگ آبی را بکشد، باید امور زیر را به روان سگ آبی تقدیم کند: ده هزار شاخه ی تازه بریده شده، ده هزار بسته هیزم سخت، ده هزار هیزم نرم و خشک از چوبهای خوش بو، ده هزار شیر پاک و ... ده هزار مار، ده هزار سگ نما(گربه)، ده هزار سنگ پشت، ده هزار مور گودال کن، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس را کشته و  گودال ناپاک را پر کند و ... .

این احکام، در متن اوستاست نه احکامی که زرتشتیان به صورت شفاهی بین خود منتقل نمایند. پس می توان یقین نمود که اوستای کنونی دچار تحریفات جدّی شده است؛ و البته اگر کسی این احکام را صادر شده از سوی خدا بداند، افتضاح اندر افتضاح خواهد بود.

برخی ها ـ که متأسفانه خود را حامی فرهنگ ایران باستان هم می دانند ـ نیز گفته اند: اعراب، ایرانیان را با زور شمشیر مسلمان نموده اند. اینها علاوه از آنکه خلاف عقل و خلاف تاریخ سخن گفته اند؛ حقیقتاً دشمنان ایران و ایرانی هم هستند؛ که چنین تهمت زشتی را به اجداد فرهیخته ی ما می زنند.

الف. این ادّعا خلاف عقل است. چون عقیده امری قلبی است و  امر قلبی ذاتاً قابل اجبار  نیست؛ و نمی توان با اجبار در قلب کسی عقیده ای را پدید آورد. نمی توان با تهدید و کتک زدن کسی را وادار کرد که کسی را دوست داشته باشد ؛ یا از کسی متنفر شود. چون این امور، مربوط به قلبند. بلی می توان کسی را با زور و تهدید واردار نمود که در زبان اظهار محبّت به کسی کند یا به اسلام اقرار نماید یا به ظاهر نماز بخواند ولی هیچگاه نمی توان او را به زور وادار نمود که در قلب نیز به آن شخص محبّت داشته باشد یا اسلام را بپذیرد یا به نیّت قربةالی الله نماز بخواند ؛ بلکه بر عکس، هر چه کسی را به این گونه امور بیشتر اجبار نمایند خود به خود نتیجه ی معکوس می دهد و انزجار شخص زیادتر می شود. لذا نمی توان یک شخص غیر مسلمان را با زور واداشت که مسلمان شود. عقیده ای که به اجبار تحمیل شده، امتداد پیدا نمی کند و با دیر یا زود کنار گذاشته می شود؛ امّا تاریخ گواه است که ایرانیان نه تنها از اسلام برنگشتند؛ بلکه برعکس اسلام اهل بیت(ع) را برگزیدند نه اسلام عمر بن خطّاب را. و صرف پذیرش ظاهری هم نبود؛ بلکه این مردم تمام توان عملی و فکری خود را به کار گرفتند و اسلام را روز به روز شکوفاتر کردند. لذا وقتی تاریخ اسلام را نظر می کنیم، می بینیم که بیشترین علمای اسلامی از متن ایران برخاسته اند؛ تا آنجا که حتّی عربها نیز در نیازهای علمی و مذهبی خود به علمای ایرانی مراجعه کرده و می کنند.

ب. این ادّعا خلاف تاریخ است. چون تاریخ گواهی می دهد که تا زور بر سر مردم ایران بود و سربازان عمر و عثمان جنایت می کردند، ایرانیان ایمان نمی آوردند؛ امّا آنگاه که امیرمومنان علی(ع) خلافت را به دست گرفتند، ایرانیان به اسلام او ایمان آوردند. لذا با اینکه ایران را عمر بن خطّاب اشغال نمود و سالها خودش و جانشینش بر آن حکومت کردند، ولی اکثریّت مردم ایران شیعه اند نه سنّی. این خود گواه است که مردم ایران، اسلام عمر را نپذیرفته اند بلکه اسلام حقیقی اهل بی(ع) را پذیرفته اند.

ج. امّا این ادّعا توهین به ایران و ایرانی است. چون صاحبان این ادّعا در حقیقت اجداد ما را متّهم نموده اند به نفهمی و سست عنصری، که در اثر ترس ـ نه ظاهراً بلکه حقیقتاً ـ از عقائد سابق خود دست برداشته و عقیده ی دیگری را پذیرفته اند. حاشا که ایرانی چنین بی غیرت باشد. اجداد ما اگر به اسلام گرویدند، نه از ترس عمر و سربازان جنایتکار او بوده نه به خاطر امور پست دیگر؛ بلکه این قوم حقیقت اسلام را دریافته و آن را ارزشمند یافته و پذیرفتند؛ و نه تنها اسلام حقیقی را پذیرفتند، بلکه با ذکاوت خود دریافتند که عمر بن خطّاب و عثمان، خودشان برخلاف دین اسلام رفتار می کنند. لذا آنها اسلام با قرائت عمری را نپذیرفتند بلکه اسلام با قرائت علوی را پذیرا گشتند؛ که این افتخاری است برای ما ایرانیان؛ در حالی که ملل دیگر، که مورد هجوم عمر قرار گرفتند، همگی همان اسلام عمری را پذیرا شدند. بر همین اساس است که اهل بیت(ع)، ایرانیان را تکریم خاصّ می کردند و تأکید داشتند که ایرانیان به اختیار خویش مسلمان شده اند. لذا وقتی عمر بن خطّاب اسرای ایرانی را به مدینه آورد و خواست آنها را به عنوان برده بفروشد، علی بن ابی طالب(ع) علناً و با استناد به احادیث رسول الله(ص) اعلام نمود که ایرانیان را نمی توان به بردگی گرفت. لذا اصحاب با آن حضرت همراه شدند و عمر مجبور شد که ایرانیان را آزاد نماید. همچنین شرکت نکردن علی(ع) و سایر اهل بیت(ع) در این جنگها خود گواه است که آن بزرگواران، این جنگها را اسلامی نمی دانسته اند. البته اهل سنّت سعی دارند با جعل تاریخ چنین وانمود کنند که علی(ع) با این جنگها موافق بوده است؛ حال آنکه تاریخ معتبر، خلاف این را اثبات می کند.

در اینجا به برخی احکام عملی آیین زرتشت اشاره می کنیم که در نظر زرتشتیان از مصادیق کردار نیک به شمار می آیند. البته متذکّر می شوم که این احکام ـ با وجود اینکه در کتب زرتشتیان وجود دارند ـ امّا در دنیای کنونی، موبدان زرتشتی این احکام را عمل نمی کنند؛ و نه تنها عمل نمی کنند بلکه سعی دارند فاش نشود؛ چرا که انجام دادن این اعمال یا فاش شدن آنها اوّلاً موجب می شود که مورد انتقاد شدید جهانیان قرار گیرند. ثانیاً موجب می شود که آن 150 هزار پیرو آیین زرتشت نیز از این آیین نامعقول دست بردارند. آیینی که نه تنها هیچ مدرک مستدلّی بر الهی بودن آن وجود ندارد، بلکه دلائل فراوانی وجود دارد مبنی بر این که این آیین را عدّه ای ساخته اند برای بهره کشی از مردم.

قبل از پرداختن به این احکام لازم است که درباره ی اوستا اطّلاعاتی اوّلیه تقدیم حضور شود.

اوستا کتاب مقدّس زرتشتیان است؛ پنج بخش می باشد مشتملّ بر 21 نسک. یکی از این پنج نسک، وندیداد است که حاوی احکام عملی آیین زرتشت می باشد. وندیداد خودش دارای 22 فرگرد (فصل) است. هر فرگردی نیز حاوی تعدادی بند است.

بخشهای اوستا عبارتند از:

1. یسنا (یعنى جشن و پرستش)؛ قسمتى از این بخش گاتها نامیده مى شود (به معناى سرود). این بخش که مشتمل بر ادعیه و معارف دینى و معروفترین قسمت اوستاست ، به خود زردشت نسبت داده مى شود، در حالى که سایر قسمتهاى اوستا را به پیشوایان دین زردشت نسبت مى دهند.

2. ویسپرد (یعنى همه سروران ) مشتمل بر نیایش.

3.وندیداد (یعنى قانون ضد دیو) درباره حلال و حرام و نجس و پاک. البته وقتی وندیداد را می خوانیم می بینیم که نه تنها ضدّ دیو نیست بلکه گویا این بخش را دیوها نوشته اند. وقتی قسمتهایی از وندیداد را عیناً آوردیم این مطلب را تصدیق خواهید کرد.

4. یشتها (یعنى نیایش سرود و تسبیح ).

5. خرده اوستا (یعنى اوستاى کوچک ) درباره اعیاد و مراسم مذهبى و تعیین سرودهاى آنها زردشتیان ، علاوه بر اوستا، تفسیرى به نام زنداوستا و کتب مقدس دیگرى به زبان پهلوى دارند.

ادامه دارد...



نوشته شده توسط محمد
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

برهان

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏ /البقرة ۱۱۱
بسم الله الرحمن الرحیم

در این وب‌نوشت سعی بر این داریم که شبهات موجود و رایجی که در مورد دین وجود دارد را بررسی، و پاسخ مناسبی برای آن‌ها پیدا کنیم.

مسلم است که پاسخ‌ها ممکن است ناقص بوده و یا قانع‌کننده نباشند و یا حتا ایرادی به نحوهٔ استدلال آن‌ها وارد باشد. در مورد هر یک از پاسخ‌ها اگر سؤال و یا شبههٔ جدیدی برای‌تان ایجاد شد، آن‌ها را در ذیل همان مطلب عنوان کنید.

در صورت تمایل به همکاری یا ارائهٔ پیشنهاد، با ما تماس بگیرید.
جهت طرح مسائل حدیثی-دینی-اعتقادی خود اعم از پرسش از صحت و سقم یک حدیث یا شبهات اعتقادی خویش از طریق تلگرام میتوانید با یوزرنیم m26011438@ در ارتباط باشید.

مشترک خوراک (فید) شوید

حمایت می‌کنیم

آخرین مطالب

آخرین نظرات

مروری بر دین زرتشت، قسمت اول

يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۴۳ ق.ظ

در ادامه مطلب قبلی، که در مورد پیامبر اکرم ص و اینکه ایشان برای کل بشریت مبعوث شده‌اند یا فقط برای اعراب، در این مطلب به مرور دین زرتشت و برخی آموزه‌های آن، یه عنوان یک پیامبر فارسی می‌پردازیم.

اما قبل از آن مقدمه‌ای ذکر می‌کنیم:

  • 1ـ چرا زرتشت؟ چرا دیگر انبیای موجود در ایران نه؟

چرا عده‌ای از این همه پیامبر که در ایران وجود داشته، فقط آیین ضدّ عقلی موبدان زرتشتی را جدّی گرفته اند؟! در ایران ما حدود یازده پیغمبر مدفون هستند که مبلّغ دین ابراهیم(ع) و موسی(ع)  بوده اند؛ چرا آنها را جدّی نمی گیرند؟ در حالی که اینها بعد از زرتشت بوده اند.

  • 2ـ تعصّب مردود است.

در وادی خدا پرستی و حقّ جویی صحبت از ایرانیّت و قومیّت و امثال این گونه امور، سخنی است باطل. حقّ، حقّ است، هر کجا و به هر زبان که باشد. و انسان بی تعصّب و عاقل، باید تابع حقّ باشد.

عقل هر گونه تعصّبی را امری زشت می شمارد مگر تعصّب نسبت به حقّ و حقیقت را. لذا حقّ و حقیقت در هر جای جهان و به دست هر کسی باشد، عقل آن را می پذیرد و از آن دفاع می کند. برای عقلا مهمّ نیست که دین خدا در کدام سرزمین و برای چه کسی نازل شده است؛ برای عقلا سخن خدا مهمّ است. لذا اگر ثابت شود که مثلاً فلان آیین چینی از طرف خدا آمده و تحریف هم نشده است، بر ما ایرانیان نیز عقلاً واجب است که به آن آیین چینی درآییم. دین حقیقتاً الهی آن است که اصول بنیادی آن (خداشناسی، نبوّت و حجّیّت کتاب آسمانی آن)، مثل مسائل ریاضی، با براهین عقلی اثبات شود. پس عقل نمی تواند که از  چنین دینی و براهین عقلی آن دفاع نکند. و معنی ندارد که ما یک دین الهی را صرفاً به دلیل اینکه در غیر ایران نازل شده و کتابش به یک زبان دیگر است یا عباداتش به زبان دیگری است ردّ کنیم. همانگونه که عقل از فرمولهای ریاضی دفاع می کند، حال کاشف آنها هر کسی و در هر جای دنیا که می خواهد باشد. آیا غربی ها و سایر مردم دنیا، به دلیل اینکه علم جبر و مثلثات را ایرانیان کشف نموده اند، آن را دور می اندازند؟! یا ما به دلیل اینکه فلان دستگاه مفید، در غرب اختراع شده، استفاده از آن را بد می دانیم؟! بلی برخی افراد جاهل و دارای تعصّبات کور وجود دارند که می گویند: هر چه از غرب آمده بد می باشد. امّا عقل چنین تعصّبهای کور و بی منطقی را نمی پذیرد ؛ بلکه می گوید: هر امر حقیقتاً خوب را باید پذیرفت، حال از جانب هر که می خواهد باشد.

چطور عده ای برای یادگرفتن علم فیزیک و شیمی و پزشکی و ... زبان انگلیسی یاد می گیرند، امّا برای سعادت ابدی خودشان حاضر نیستند چند جمله ی عربی را که در نماز موجود است یاد بگیرید؟ مگر نماز چند جمله ی عربی دارد؟ فیزیک و شیمی و پزشکی، مال این دنیاست و در آخرت ارزشی ندارد، امّا دین برای ابدیّت آدمی است. چطور برای امور دنیا حاضریم این همه انگلیسی بخوانید ولی برای ابدیّت خودتان حاضر نیستید چند جمله ی عربی یاد بگیرید؟

دست من و او دیگری نیست. همان خدایی که دین فرستاده، همو گفته که مرا این گونه یاد کنید. آیا به خدا می توان گفت که تو چطور خدایی هستی که مردم را امر می کنی به زبان دیگر تو را عبادت کنند؟ به فرض که بگویید، جواب می دهد: تو چطور بنده ای هستی که به خاطر من حاضر نیستی چند جمله عربی یاد بگیری؟

  • 3- آیا اسلام بدرد الان می‌خورد؟!

برخی‌های می‌گویند: ما هم قبول داریم که زبان و نژاد در دین موضوعیّت ندارد. امّا زمان و مکان می تواند در دین موضوعیّت داشته باشد؛ چون هر مکان و زمانی نیازهای ویژه ای را موجب می شود. پس اسلام که هزار و چهارصد سال قبل و برای منطقه ی عربستان نازل شده، چگونه می تواند پاسخگوی نیازهای ما باشد؟ 

پاسخ:

حقیقت دین کاری با مکان و زمان ندارد ؛ چون دین یعنی نقشه ی وجودی انسان ؛ یعنی خدا دین را فرستاده تا انسان بالقوّه، خود را با عمل نمودن به آن، انسان بالفعل کند. آجر و آهن و سیمان و ... بالفعل ساختمان نیستند ولی بالقوّه ساختمان هستند ؛ یعنی اگراین مصالح، طبق یک نقشه ی مهندسی به کار گرفته شوند، تبدیل به ساختمان می شوند. دین و کتاب آسمانی نیز نقشه ی وجود انسان کامل می باشند ؛ لذا هر کس به آن عمل کند، تبدیل به انسان بالفعل می شود. و انسان، انسان است ؛ چه در عربستان باشد و چه در ایران و چه در آمریکا ؛ چه پوستش سفید باشد و چه سیاه، چه زن باشد و چه مرد و ... ؛ چه در زمان حال باشد و چه در هزار سال قبل و چه هزار سال بعد. همانگونه که یک نقشه ی ساختمان را در هر جا و در هر زمان که به اجرا در آورند ساختمانی با شکل خاصّ درست خواهد شد.

بلی اگر ثابت شد که انسان امروزی در حقیقتِ انسانی خودش، با انسان هزار و چهار صد سال قبل تفاوت نموده است، یقیناً دین آن روز به درد انسان امروز نمی خورد ؛ ولی انسان از زمان آدم تا امروز تغییری نکرده است. انسان همان فطرت را دارد، همان غرایز را دارد و ... . آنچه تغییر نموده دنیای خارج و امکانات خارجی است. شتر شده است ماشین، شمشیر و تیر کمان شده است موشک و بمب، سکّه شده است اسکناس و چک پول، نامه و طومار شده است ایمیل، نقّالی و قصّه های شبانه شده است فیلم و سریال و ... ؛ امّا انسان همان است و نیازهای ذاتی و درونی او نیز همان. دین نیز برای رشد دادن همین انسان و شکوفا ساختن استعدادهای انسانی او آمده است ؛ آمده است او را برای زندگی ابدی بسازد. لذا فرمود:

«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ ــــ پس روى خود را خالصانه متوجّه دین کن! همان فطرت الهی که خداوند،انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است دین استوار؛ ولى اکثر مردم نمى‏دانند»(الروم:30) ؛

یعنی دین چیزی جز حقیقت خود انسان نیست ؛ نقشه ی وجودی خود اوست که همواره ثابت می باشد.

  • 4- دین زرتشت قدیمی تر از اسلام

برخی نیز می گویند: به فرض که اسلام هم دین خداست؛ ولی ما اسلام نمی خواهیم، ما خود مان دین داشتیم و همان برای ما کافی است.

پاسخ

چطور دین هزار و چهارصد سال قبل به درد امروز نمی خورد ولی دین سه الی شش هزار سال قبل به درد امروز می خورد؟ آن هم دینی که نه وجود پیامبرش از حیث تاریخی قابل اثبات یقینی است ؛ نه نبوّت او را می توان اثبات کرد ؛ نه استناد اوستا به او، به نحو قطعی قابل اثبات است. حال بگذریم از اینکه طبق تصریح خود زرتشتی ها، بخش اعظم اوستا (حدود سه چهارم آن) در طول تاریخ نابود شده است. و البته این هم ناگفته نماند که احکام عقل ستیز این آیین تحریف شده، هوش از سر اهل انصاف می برد؛ که یقیناً این احکام را نمی توان به به خدا و یک پیغمبر خدایی نسبت داد. برای مثال، زنان در حال عادت ماهانه باید دور از مردم  و دور از آتش و آب ساکن شوند؛ در این مدّت غذای کم در ظروف کم ارزش به او می دهند. بعد از تمام شدن عادت ماهانه، او را دو بار با  ادرار گاو در دو گودال شستشو می دهند و بار سوم نیز در گودال سومی با آب شستشو می شود. اگر تابستان باشد باید دویست مورچه را بکشد و اگر در زمستان باشد باید دویست حشره ی گزنده را از بین ببرد. اگر زنی بچّه ی مرده به دنیا آورد باید سه یا شش یا نه جام گمیز(ادرار گاو) بنوشد تا رحم او پاک شود. و ... همینطور زرتشتیان در ادوار گذشته مردگان را در دخمه ها می گذاشتند تا حیوانات درنده آنها را بخورند امّا حالا از روی ضرورت و ناچاری دفن می کنند. زرتشتیان احکام عجیب دیگری نیز دارند. برای مثال سگ را مقدّس می دانند. اگر کسی استخوان سخت به سگ بدهد یا آن را بترساند گرفتار مجازات پشوتنو (مرگ ارزان که با تاوان بخشوده نمی شود) می شود. و اگر کسی سگ آبی را بکشد، باید امور زیر را به روان سگ آبی تقدیم کند: ده هزار شاخه ی تازه بریده شده، ده هزار بسته هیزم سخت، ده هزار هیزم نرم و خشک از چوبهای خوش بو، ده هزار شیر پاک و ... ده هزار مار، ده هزار سگ نما(گربه)، ده هزار سنگ پشت، ده هزار مور گودال کن، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس را کشته و  گودال ناپاک را پر کند و ... .

این احکام، در متن اوستاست نه احکامی که زرتشتیان به صورت شفاهی بین خود منتقل نمایند. پس می توان یقین نمود که اوستای کنونی دچار تحریفات جدّی شده است؛ و البته اگر کسی این احکام را صادر شده از سوی خدا بداند، افتضاح اندر افتضاح خواهد بود.

  • 5- آیا اسلام با زور شمشیر وارد ایران شد؟!

برخی ها ـ که متأسفانه خود را حامی فرهنگ ایران باستان هم می دانند ـ نیز گفته اند: اعراب، ایرانیان را با زور شمشیر مسلمان نموده اند. اینها علاوه از آنکه خلاف عقل و خلاف تاریخ سخن گفته اند؛ حقیقتاً دشمنان ایران و ایرانی هم هستند؛ که چنین تهمت زشتی را به اجداد فرهیخته ی ما می زنند.

الف. این ادّعا خلاف عقل است. چون عقیده امری قلبی است و  امر قلبی ذاتاً قابل اجبار  نیست؛ و نمی توان با اجبار در قلب کسی عقیده ای را پدید آورد. نمی توان با تهدید و کتک زدن کسی را وادار کرد که کسی را دوست داشته باشد ؛ یا از کسی متنفر شود. چون این امور، مربوط به قلبند. بلی می توان کسی را با زور و تهدید واردار نمود که در زبان اظهار محبّت به کسی کند یا به اسلام اقرار نماید یا به ظاهر نماز بخواند ولی هیچگاه نمی توان او را به زور وادار نمود که در قلب نیز به آن شخص محبّت داشته باشد یا اسلام را بپذیرد یا به نیّت قربةالی الله نماز بخواند ؛ بلکه بر عکس، هر چه کسی را به این گونه امور بیشتر اجبار نمایند خود به خود نتیجه ی معکوس می دهد و انزجار شخص زیادتر می شود. لذا نمی توان یک شخص غیر مسلمان را با زور واداشت که مسلمان شود. عقیده ای که به اجبار تحمیل شده، امتداد پیدا نمی کند و با دیر یا زود کنار گذاشته می شود؛ امّا تاریخ گواه است که ایرانیان نه تنها از اسلام برنگشتند؛ بلکه برعکس اسلام اهل بیت(ع) را برگزیدند نه اسلام عمر بن خطّاب را. و صرف پذیرش ظاهری هم نبود؛ بلکه این مردم تمام توان عملی و فکری خود را به کار گرفتند و اسلام را روز به روز شکوفاتر کردند. لذا وقتی تاریخ اسلام را نظر می کنیم، می بینیم که بیشترین علمای اسلامی از متن ایران برخاسته اند؛ تا آنجا که حتّی عربها نیز در نیازهای علمی و مذهبی خود به علمای ایرانی مراجعه کرده و می کنند.

ب. این ادّعا خلاف تاریخ است. چون تاریخ گواهی می دهد که تا زور بر سر مردم ایران بود و سربازان عمر و عثمان جنایت می کردند، ایرانیان ایمان نمی آوردند؛ امّا آنگاه که امیرمومنان علی(ع) خلافت را به دست گرفتند، ایرانیان به اسلام او ایمان آوردند. لذا با اینکه ایران را عمر بن خطّاب اشغال نمود و سالها خودش و جانشینش بر آن حکومت کردند، ولی اکثریّت مردم ایران شیعه اند نه سنّی. این خود گواه است که مردم ایران، اسلام عمر را نپذیرفته اند بلکه اسلام حقیقی اهل بی(ع) را پذیرفته اند.

ج. امّا این ادّعا توهین به ایران و ایرانی است. چون صاحبان این ادّعا در حقیقت اجداد ما را متّهم نموده اند به نفهمی و سست عنصری، که در اثر ترس ـ نه ظاهراً بلکه حقیقتاً ـ از عقائد سابق خود دست برداشته و عقیده ی دیگری را پذیرفته اند. حاشا که ایرانی چنین بی غیرت باشد. اجداد ما اگر به اسلام گرویدند، نه از ترس عمر و سربازان جنایتکار او بوده نه به خاطر امور پست دیگر؛ بلکه این قوم حقیقت اسلام را دریافته و آن را ارزشمند یافته و پذیرفتند؛ و نه تنها اسلام حقیقی را پذیرفتند، بلکه با ذکاوت خود دریافتند که عمر بن خطّاب و عثمان، خودشان برخلاف دین اسلام رفتار می کنند. لذا آنها اسلام با قرائت عمری را نپذیرفتند بلکه اسلام با قرائت علوی را پذیرا گشتند؛ که این افتخاری است برای ما ایرانیان؛ در حالی که ملل دیگر، که مورد هجوم عمر قرار گرفتند، همگی همان اسلام عمری را پذیرا شدند. بر همین اساس است که اهل بیت(ع)، ایرانیان را تکریم خاصّ می کردند و تأکید داشتند که ایرانیان به اختیار خویش مسلمان شده اند. لذا وقتی عمر بن خطّاب اسرای ایرانی را به مدینه آورد و خواست آنها را به عنوان برده بفروشد، علی بن ابی طالب(ع) علناً و با استناد به احادیث رسول الله(ص) اعلام نمود که ایرانیان را نمی توان به بردگی گرفت. لذا اصحاب با آن حضرت همراه شدند و عمر مجبور شد که ایرانیان را آزاد نماید. همچنین شرکت نکردن علی(ع) و سایر اهل بیت(ع) در این جنگها خود گواه است که آن بزرگواران، این جنگها را اسلامی نمی دانسته اند. البته اهل سنّت سعی دارند با جعل تاریخ چنین وانمود کنند که علی(ع) با این جنگها موافق بوده است؛ حال آنکه تاریخ معتبر، خلاف این را اثبات می کند.

  •  6ـ برخی آموزه های آیین زرتشت

در اینجا به برخی احکام عملی آیین زرتشت اشاره می کنیم که در نظر زرتشتیان از مصادیق کردار نیک به شمار می آیند. البته متذکّر می شوم که این احکام ـ با وجود اینکه در کتب زرتشتیان وجود دارند ـ امّا در دنیای کنونی، موبدان زرتشتی این احکام را عمل نمی کنند؛ و نه تنها عمل نمی کنند بلکه سعی دارند فاش نشود؛ چرا که انجام دادن این اعمال یا فاش شدن آنها اوّلاً موجب می شود که مورد انتقاد شدید جهانیان قرار گیرند. ثانیاً موجب می شود که آن 150 هزار پیرو آیین زرتشت نیز از این آیین نامعقول دست بردارند. آیینی که نه تنها هیچ مدرک مستدلّی بر الهی بودن آن وجود ندارد، بلکه دلائل فراوانی وجود دارد مبنی بر این که این آیین را عدّه ای ساخته اند برای بهره کشی از مردم.

قبل از پرداختن به این احکام لازم است که درباره ی اوستا اطّلاعاتی اوّلیه تقدیم حضور شود.

اوستا کتاب مقدّس زرتشتیان است؛ پنج بخش می باشد مشتملّ بر 21 نسک. یکی از این پنج نسک، وندیداد است که حاوی احکام عملی آیین زرتشت می باشد. وندیداد خودش دارای 22 فرگرد (فصل) است. هر فرگردی نیز حاوی تعدادی بند است.

بخشهای اوستا عبارتند از:

1. یسنا (یعنى جشن و پرستش)؛ قسمتى از این بخش گاتها نامیده مى شود (به معناى سرود). این بخش که مشتمل بر ادعیه و معارف دینى و معروفترین قسمت اوستاست ، به خود زردشت نسبت داده مى شود، در حالى که سایر قسمتهاى اوستا را به پیشوایان دین زردشت نسبت مى دهند.

2. ویسپرد (یعنى همه سروران ) مشتمل بر نیایش.

3.وندیداد (یعنى قانون ضد دیو) درباره حلال و حرام و نجس و پاک. البته وقتی وندیداد را می خوانیم می بینیم که نه تنها ضدّ دیو نیست بلکه گویا این بخش را دیوها نوشته اند. وقتی قسمتهایی از وندیداد را عیناً آوردیم این مطلب را تصدیق خواهید کرد.

4. یشتها (یعنى نیایش سرود و تسبیح ).

5. خرده اوستا (یعنى اوستاى کوچک ) درباره اعیاد و مراسم مذهبى و تعیین سرودهاى آنها زردشتیان ، علاوه بر اوستا، تفسیرى به نام زنداوستا و کتب مقدس دیگرى به زبان پهلوى دارند.

ادامه دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۰۷
محمد

نظرات  (۱۶)

kolan harfat hamash az tasobe
toke tasob ro enkar mikoni?
pas chera be eslam moteasebi?
chera behtar negah nemikoni?
man peye hich dini nistam
chon din v mazhab az afkare bashare
faght khodaro mibinam
bedon hich manei va dini
hamin.
زرتشت یک دین کاملا الهی ست. چیزی که قابل توجیه نیست حمله ی اعراب مسلمان به ایران و خون ریزی های گسترده اوناست.اصلا کجای اسلام گفته به زنان تجاوز کنید و انان را به عنوان برده بفروشید؟. نحوه ی ورود اسلام به ایران شبهات زیادی داره که بعضا توجیه پذیر نیست
پاسخ:
در این مورد به پستهای برده داری رجوع کنید.
سلام سپیده جون
من خودم از طرفدارای سرسخت زرتشتم
کجای حرفاش تصب داره؟ من که متوجه نشدم
زیاد هم بی راه نمیگه
ببین گلم منظق صفر و صدی بده
این که میگی پیرو هیچ دینی نیستی مزخرفی بیش نیست
جایی نگو بهت می خندن !
خیلی زد زنه توی بامیان افغانستان که من 6ماه پیش رفته بودم خودشون با اینکه می گفتن دین زرتشت رو دوست دارن ولی می گفتن دین زرتشت زنها رو خیلی پست می دونه راستش رو بخواید من زیاد این چیزا تحقیق نمی کنم اما توی یه مرحله ای از زندگی اونها حق نداشتن کنار بقیه خانواده غذا بخورند  منم کلا دهنم از تعجب باز موند واسه همینم می گفتن اسلام رو ترجیح می دن حداقل خانم هاشون
تو اسلامم خیلی چیزا رعایت نمیشه یا اینکه خیلی از سیاستها با سپر اسلام به خوردمون داده میشه تو این زمونه باید راهی بری که تورو از خدا دور نکنه همین
دین اسلام بر اساس فلسفه های متنوع اسلامی محکم شده است که بنای آن پیش فرض های غلطی است که نتیجه آن زندگی سیاه در زندگی دنیا گریه مداوم و قائل شدن به ولایت و دخالت و تصرف همه جانبه در اموال و ناموس مردم توسط متخصصین دین است. فلسفه اسلامی که اینقدر پز می دهند که عقلانی است بر پیش فرض های تجریدی استوار است که قابل رد و اثبات نیست و بر یک نوع پیشداوری استوار است. نکته این است که در ذهن انسان می تواند نظامی بوجود بیاید که اصلا واقعیت عینی ندارد. 1500 سال است این فلسه که برای توجیه ظلم و ستم اعراب بر ایران و گرفتن باج و خراج از ایرانیان بوجود آمده نزد صد ها آخوند و متفکر اسلامی گسترش پیدا کرده است و انقلاب قلابی اسلامی ایران هم از این روند سود بسیار برده است...انسان به متافیزیک نیاز دارد ولی اسلام شیعه و سنی امروز نهایت ظلم و ستم است و نتیجه اش ایجاد رفتار های روانی زشت مسلمانان است که حتی طاقت و تحمل ادیان دیگر یا مردم بی دین را ندارند و انسانیت نزد اینها امری پوچ است. آخوند مردم را روی زمین می نشاند و به آنها بچه مسلمان می گوید و بدین وسیله به آنها توهین میکند و این ساده ترین رفتار زشت این افراد است
امام حسین یک وحشی عرب است که سالها پیش به ایران حمله کرد و ده ها ایرانی را کشت و اسیر کرد. در اسلام ایرانی یک قدیس از این آدم بوجود آمده که یک حرمسرا زن داشته و حاضر به تبعیت از حکومت زمان خودش نشد در حالیکه قبل از آن با همکاری همین حکومت ایرانیها را از دم تیغ می گذراند. مردم ایران بدانند این ابزار شیعه فقط برای تحمیق مردم است. ساختن یک اسطوره از عربی که خودش آدم بسیار معمولی و گناهکاری بوده است. این سنت اربعین و عزاداری حسینی برای مردم بدبخت ایران که تنها سرگرمی آنها همین اراجیف است که جز بر غم و غصه خشونت کینه و جهل و وحشیگری مردم اضافه نمی کند
پاسخ:
میشه مستندات این حرفاتونو هم بگید؟
تو انقد بی تربیت هستی که حرف زدن عادی هم بلد نیستی چه برسه اظهار نظر درباره دیگران ,,یک سری حرفهای بدون استدلال که فقط ارزش خود بی ارزشت رو نشون دادی ,,,البته با این حرفهای مزخرف بی سوادی خودتو بیشتر نشون دادی
اگر شما به احادیث خودتون اعتقاد ندارید که بحثی نداریم. اگر اعتقاد داری احادیث موثق شیعه و سنی هست که حسنین منظور حسن و حسین هستند در فتح شیراز دست داشتند. مسلما اونجا نبودن برای یک پارتی بزرگ. برای قتل عام شرکت داشتن. دسته ای از مردم بسواد بدبخت و جاهل ایران که تمام وجودشان تعصب است ملاک سواد و علم را همین احادیث مزخرف بی خاصیت می دونن و سالهاست با این کتاب های سراسر گناه مردم بیگناه رو میکشن و تلاش بسیار زیادی در جهت شستشوی مغزی و گول زدن و احمق کردن مردم بیسواد و کم سواد را دارن و مخالفین خود را میکشن. نمونه اش جواب های این ها است که بالافاصله شروع به توهین مستقیم میکنند. اسلام فعلی دین پستی حماقت و جنایت است و متاسفانه افراد متفکر واقعی کشور سکوت کردند از ترس جان و روند تحمیق ملایان با انتشار کتاب های مالیخولیایی و سرکوب و کشتن بیگناهان و تبلیغات شدید همه جانبه هر روزه آنها ادامه دارد...
سلام..محمدجان خیلی ناراحت میشم بهت توهین میکنن..نمیدونم دنبال چی میگردی؟
چرا بین اینهمه مسئله موضوعات تاریخی رو میگیری که خدشه پذیره وبه ضرر اسلامه...
منتظرم ببینم تا کجا پیش میری....
۱۱ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۱۸ الله مولانا علی
بعد از خدای هستی عشق است حسین پرستی 
۱۱ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۲۵ لنگر زمین و زمان علی صلوات الله علیه
سلام این جواب اون حرف شماس که گفتید حسنین صلوات الله علیه در حمله به ایران حضور داشتند
 آقایان زمین و زمان امام حسن و حسین علیهم السلام بنا بر نقل هایی که در بسیاری از بخشهای تاریخ شده در فتح ایران شرکت نداشتند . از جمله در ابن اثیر ، ابن خلدون، سید هاشم معروف الحسنی و باقر شریف قرشی که در این کتابها به این نکته اشاره شده که امام حسن و امام حسین ، بعد از پیامبر در هیچ فتحی شرکت نکردند.

 

ببینید تفکر فلسفه و جهان بینی زرتشت هنوز بسیار برای اندیشمندتن جذاب هست و همین گاتهای زرتشت است که با نظم آهنگ جالبش مورد توجه بسیار شرق شناسان قرار گرفته... وندیداد نیز رسوم اریایی های قدیم و نوشته شده در دوران ساسانی هست..  در ضمن اسلام تفکر جدیدی را خلق نکرده بلکه از زرتشتی و یهود و مسیحیت تقلید کرده.
در گاتها هم از برابری زن و مرد سخن گفته شده پس خانم مهدیس دروغ پراکنی نکنید که تو افغانستان میگن ضد زن!! بخری ها مثل شما هم میگفتن ما رفتیم المان و امریکا اونا علی را می پرستن کورش را فحش میدن از این چرت و پرتها مانند روایات جعلی زیاده.. همینطور باید بگم جشنی برای زن ها نیز اختصاص داده شده...
اسلام و یهود ادیانی هستند که زن ستیزی شان از همه بیشتر است 
شما ها واقعا خجالت نمیکشید از این طرز حرف زدنتون؟ چرا فکر میکنید با کوچک کردن بقیه میتونید خودتونو بزرگ جلوه بدین؟ شما که با این صراحت و گستاخی از دین زرتشت به عنوان ایین ضد عقلی موبدان نام میبرید چرا از دین اسلام به عنوان ایین مسخره ی اخوندا نام نمیبرید؟ اگه غیر از اینه که چهار تا اخوند واستون حلال حرام تعیین میکنند و شما کورکورانه تقلید میکنید؟ هر کسی این حرفا رو بزنه شمایی که خودتون برده ی دست اخوندا هستین حق زدن چنین حرفایی رو ندارید. واقعا این طرز صحبت و فکر شما خجالت اوره. 
۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۱:۱۳ علی علی اوغلو

اولا که شما قبل ازهرگونه توضیح  واستدلال ونتیجه گیری ذین زردشت را محکوم وبان توهین کردید که این عمل غیر اسلامی وغیر انسانی وخارج از اصول بررسی وپژوهش  علمی رایج بین محققین است بهرحال این سوال همیشه برای من مطرح بود که گویا حضرت موسی 13 قرن قبل از میلاد مسیح مبعوث شذه بوده وقدمت حضور ائین زدشت را تا 6000 سال قبل از میلاد هم میبرند حال فرض کنیم حضرت زردشت 200 سال قبل حضرت موسی و1000سا ل قبل از بعثت حضرت مسیح  وهرسه دین دران روزگار حضورداشته وگروندگان بسیاری هم داشته اند واینرا هم میدانیم حضرت موسی وحضرت عیسی ازبزرگترین ومهمترین پیغمبران اولوالعظم وصاحب کتاب قبل از جضرت محمد خاتم النبئین (ص) بوده اند که ماموریت ورسالت جهانی داشته اند اگر ائین زردشت غیر توحیدی بود یقینا بین یهود وزردشت وهمچنین بین مسیحیت وزردشت برخورد می شد درحالیکه  چند ین جنگ بین یهود ونصا رکه هردو الهی بودند  درگرفته اما هیچگونه اشاره ای مبنی بر برخورد این دوفرستاده خدا با زردشت نقل نشده  چه فرقی برای حضرت موسی  کفر فرعون  با کفر مجوس دا شته که سراسر عمرمبارک خودرا صرف هددایت فرعونیان نمود اما به زردشتیان نپرداخته یا حضزت عیسی (ع) برای این مبعوث نشده بود که  چندتا پیام اخلاقی  بدهد وشامی بخورد وبه اسمان چهارم نزول اجلال بفرمایند پس نتیجه میگیریم که تعارضی بین اعتقادات زردشت ورسالت ان دو فرستاده برحق خدا وجود نداشته تا برخوردی وجنگی بین انها اتفاق افتاده باشد و انچه امروز ازائینهای یهودی ومسیحی بدست مارسیده نا خاصیهائی درانها راه یافته که پذیرفتن انها بعنوان دین فرستاده خدا برای بشر امروزی بسیار بعید است وبدیهی است که دین حنیف زردشت نییز ازاین عارضه مصون نمانده  است همانطوردرمورد اسلام باوجود دردست داشتن قران مبین دچار انشهابها واخلافات عمیق شده  است

سلام 

مستندات رو هم لیست می کنید ؟ 

مثلا طبق کدام قسمت اوستا میگن که جهان 12000 سال قدمت داره ؟

یا اسم خداهاشون در کدام قسمت اوستا اومده 


من شدیدا احتیاج دادم لطفا بگید
پاسخ:
سلام
چشم تقدیم میشه خدمتتون إن شاءالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی