برهان

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏ /البقرة ۱۱۱
چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۱۵ ق.ظ

ازدواج مردی 50 ساله با دختری 6 ساله. در مورد ازدواج پیامبر(ص) با عایشه

در این پست می خواهیم در مورد ازدواج پیامبر(ص) و عایشه صحبت کنیم. چون افراد ضد اسلام و ضد دین خیلی به این قضیه ایراد می گیرند که نعوذبالله ازدواج با دختری 6 ساله فقط به قصد شهوترانی بود و پیامبر(ص) العیاذبالله فردی شهوتران بود.

مطلب در دو بخش تقدیم می شود. مطلب اول بررسی سن عایشه با استفاده از منابع اهل تسنن است که بررسی کنیم عایشه واقعاً آیا در زمان ازدواج با پیامبر(ص) 6 ساله بوده یا بیشتر. و مطلب بعدی هم در مورد اختلاف سنی در ازدواج و بحث شهوت در ازدواج که کلی است.

مطلب اول: سن ازدواج عایشه

در باره تاریخ ازدواج رسول خدا صلی الله علیه وآله با عائشه دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. بخاری ، از خود عائشه نقل می کند که رسول خدا سه سال بعد از حضرت خدیجه سلام الله علیها با او ازدواج کرده است:

«حدثنا قُتَیْبَةُ بن سَعِیدٍ حدثنا حُمَیْدُ بن عبد الرحمن عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبیه عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت ما غِرْتُ على امْرَأَةٍ ما غِرْتُ على خَدِیجَةَ من کَثْرَةِ ذِکْرِ رسول اللَّهِ (ص) إِیَّاهَا قالت وَتَزَوَّجَنِی بَعْدَهَا بِثَلَاثِ سِنِینَ وَأَمَرَهُ رَبُّهُ عز وجل أو جِبْرِیلُ علیه السَّلَام أَنْ یُبَشِّرَهَا بِبَیْتٍ فی الْجَنَّةِ من قَصَبٍ.ــــ از عائشه نقل شده است که به هیچ زنی به اندازه خدیجه ، حسادت نکردم؛ زیرا: (الف) رسول خدا زیاد از او یاد می‌کرد؛ (ب) رسول خدا سه سال بعد از خدیجه با من ازدواج کرد؛ (ج) خداوند به رسول خدا و یا جبرئیل دستور داد که  به خدیجه  سلام رسانده و او را به خانه‌ای در بهشت بشارت دهد که از نی ساخته شده است.»(صحیح بخاری، ج 4 ، ص 231)

با توجه به این که حضرت خدیجه سلام الله علیها در سال دهم بعثت از دنیا رفته‌اند؛ پس زمان ازدواج رسول خدا با عائشه در سال سیزدهم بعثت بوده است.

و ابن ملقن بعد از نقل روایت بخاری و استدلال به آن می‌گوید :

«وبنى بها بالمدینة فی شوال فی السنة الثانیة .ــــــرسول خدا در سال دوم هجری ، عائشه را به خانه خود آورد.»(غایة السول فی خصائص الرسول صلى الله علیه وسلم ،  ج 1 ، ص 236 )

طبق این نقل ، رسول خدا در سال سیزدهم بعثت، عائشه را به عقد خود درآورده و در سال دوم هجری رسماً با او عروسی کرده است.

از نقل برخی دیگر از بزرگان اهل سنت به این نتیجه می‌رسیم که ازدواج رسول خدا با عائشه در سال چهارم هجری بوده است. بلاذری در انساب الأشراف در شرح حال سوده ، همسر دیگر رسول خدا صلی الله علیه وآله می‌نویسد:

«وتزوج رسولُ الله صلى الله علیه وسلم، بعد خدیجة، سودة بنت زَمعة بن قیس، من بنی عامر بن لؤی، قبل الهجرة بأشهر... فکانت أول امرأة وطئها بالمدینة.ــــــ رسول خدا بعد از خدیجه، چند ماه قبل از هجرت با سوده بنت زمعه ، ازدواج کرد و او نخستین همسری بود که رسول خدا در مدینه با او همبستر شد.»( أنساب الأشراف، ج 1 ، ص 181)

از طرف دیگر ذهبی مدعی است که سودة بن زمعه، چهار سال تنها همسر رسول خدا بوده است.

«وتوفیت فی آخر خلافة عمر ، وقد انفردت بصحبة النبی صلى الله علیه وسلم أربع سنین لا تشارکها فیه امرأة ولا سریة ، ثم بنى بعائشة بعد ... .ـــــــ سوده در سال آخر خلافت عمر از دنیا رفت، او چهار سال تنها همسر رسول خدا بود ، هیچ زنی و هیچ کنیزی در آن چهار سال با سوده در این امر شریک نبود، سپس رسول خدا با عائشه ازدواج کرد.»( تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 3 ، ص 288 )

در نتیجه ، عائشه در سال چهارم هجرت (چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده) با آن حضرت ازدواج کرده است.

حال با مراجعه به مدارک و اسناد تاریخی سن عائشه را در هنگام ازدواج بررسی خواهیم کرد:

مقایسه سن عائشه با سن اسماء بنت أبی بکر:

یکی از مسائلی که سن دقیق عائشه را در هنگام ازدواج با رسول خدا به اثبات می‌رساند، مقایسه سن او با سن خواهرش اسماء بنت أبی بکر است. طبق نقل بزرگان اهل سنت، اسماء ده سال از عائشه بزرگتر بوده و در سال اول هجری بیست و هفت سال داشته است. همچنین در سال هفتاد و سه از دنیا رفته است؛ در حالی که صد ساله بوده است.

ابونعیم اصفهانی در معرفة الصحابة می‌نویسد:

«أسماء بنت أبی بکر الصدیق ... کانت أخت عائشة لأبیها وکانت أسن من عائشة ولدت قبل التأریخ بسبع وعشرین سنة.ــــــ اسماء دختر ابوبکر، از جانب پدر خواهر عائشه و از او بزرگتر بود، اسماء، بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمد.»(معرفة الصحابة  ج 6 ، ص 3253)

و طبرانی می‌نویسد:

«مَاتَتْ أَسْمَاءُ بنتُ أبی بَکْرٍ الصِّدِّیقِ سَنَةَ ثَلاثٍ وَسَبْعِینَ بَعْدَ ابْنِهَا عبد اللَّهِ بن الزُّبَیْرِ بِلَیَالٍ ... وکان لاسماء یوم مَاتَتْ مِائَةُ سَنَةٍ وُلِدَتْ قبل التَّارِیخِ بِسَبْعٍ وَعِشْرِینَ سَنَةً .ـــــ اسماء دختر ابوبکر در سال هفتاد و سه و بعد از پسرش عبد الله بن زبیر از دنیا رفت. اسماء در هنگام وفات صد سال داشت ، بیست و هفت سال قبل از تاریخ (هجرت) به دینا آمده بود.»( المعجم الکبیر، ج 24 ، ص 77 )

ابن عساکر نیز می‌نویسد:

«کانت أخت عائشة لأبیها وکانت أسن من عائشة ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة ــــ اسماء از جانب پدر، خواهر عائشه و بزرگتر از وی بود، اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده بود.»( تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 69 ، ص 9 )

و ابن اثیر می‌نویسد:

«قال أبو نعیم : ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة.ــــ ابو نعیم گفته: اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده است.»( أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 7 ، ص 11)

و بیهقی نقل می‌کند که اسماء، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است:

«أبو عبد الله بن منده حکایة عن بن أبی الزناد أن أسماء بنت أبی بکر کانت أکبر من عائشة بعشر سنین .ــــ ابن منده از ابن أبی الزناد نقل کرده است که اسماء دختر ابوبکر، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است.»(سنن البیهقی الکبرى، ج 6 ، ص 204 )

اسماء در سال اول بعثت 14 ساله و 10 سال از عائشه بزرگتر بوده است . پس عائشه در سال اول بعثت 4 ساله و در سال 13 بعثت (سال عقد با رسول خدا) 17 ساله و در شوال سال دوم هجرت (سال ازدواج رسمی با پیامبر) 19 ساله بوده است.

از طرف دیگر: اسماء در سال 73 صد ساله بوده ، 100 منهای 73 مساوی است با 27 . پس در سال اول هجرت، 27 سال داشته است.

اسماء از عائشه 10 سال بزرگتر بوده. 27 منهای 10 مساوی است با 17 .

پس عائشه در سال اول هجرت 17 سال سن داشته است . پیش از این ثابت کردیم که پیامبر در شوال سال دوم هجری رسماً با عائشه ازدواج کرده است ؛ یعنی عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 19 سال داشته است.

عائشه، در چه سالی ایمان آورد:

سال اسلام آوردن عائشه نیز، سن او را در هنگام ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه وآله مشخص و روشن می‌کند . طبق گفته بزرگان اهل سنت، عائشه در سال اول بعثت ایمان آورد و جزء هیجده نفر اولی بود که به ندای رسول خدا لبیک گفت.

نووی در تهذیب الإسماء می‌نویسد:

«وذکر أبو بکر بن أبی خیثمة فی تاریخه عن ابن إسحاق أن عائشة أسلمت صغیرة بعد ثمانیة عشر إنسانا ممن أسلم .ــــ ابن خیثمیه در تاریخش از ابن اسحاق نقل کرده است که عاشه در کودکی و بعد از هیجده نفر ایمان آورد.»( تهذیب الأسماء واللغات ، ج 2 ، ص 615 )

ابن هشام نیز نام عائشه را جزء کسانی می‌آورد که در سال اول بعثت ایمان آورده است ؛ در حالی که هنوز کودک بوده است.

«إسلام أسماء وعائشة ابنتی أبی بکر وخباب بن الآرت وأسماء بنت أبی بکر وعائشة بنت أبی بکر وهی یؤمئذ صغیرة وخباب بن الأرت حلیف بنی زهرة.»( السیرة النبویة، ج 2 ، ص 92 )

اگر عائشه در زمان اسلام آوردنش (سال اول بعثت) ، هفت ساله بوده باشد، در سال دوم هجری (سال ازدواج رسمی با رسول خدا) 22 ساله خواهد شد.

اگر سخن بلاذری را بپذیریم که چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده ؛ یعنی در سال چهارم هجری با آن حضرت ازدواج کرده است، سن عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 24 سال خواهد شد .

این عدد با توجه به سن عائشه در هنگام ایمان آوردن، تغییر می‌کند.

خلاصه آنکه:

سن عایشه در هنگام ازدواج حداقل 19 ساله بوده است البته طبق برخی نقل های دیگر می توان سن عایشه را تا 22 و 24 سالگی بالا برد. پس اینکه گفته شود عایشه در 6 سالگی ازدواج کرده و دختر 6 ساله مناسب برای ازدواج نیست؛ از دروغ‌هایی است که در زمان بنی امیه ساخته شده است و با واقعیت‌های تاریخی سازگاری ندارد.

 

مطلب دوم: در باب اختلاف سنی در ازدواج و مسأله شهوت

عوام نباشیم

انسانی که فاقد شهوت باشد، یقیناً انسانی است معیوب. قوّه ی شهوت یکی قوای وجودی آدمی است، که ضعف آن به معنی ضعف وجودی شخص است در یکی از شئونات وجودی اش. لذا انسان کامل همان گونه که در سایر قوای وجودی خویش، اکمل مردم می باشد، از حیث قوّت شهوانی نیز برتر از دیگران است؛ تا آنجا که گفته اند: رسول الله(ص) قوّت شهوانی چهل مرد را داشته است؛ کما اینکه در زور بازو و قدرت عقل و قوّه ی غضب ( قوّه ی دافعه) نیز برتر از دیگران بود. رسول الله(ص)، در خوردن بهتر از همه می خورد؛ چون حرام و شبهه ناک نمی خورد. از گوشت حیوانات، به سر دست علاقه داشت و می فرمود: قسمت عقب حیوان به فضولاتش نزدیکتر است. مرغ را در خانه می پرورد تا نجاست خواری نکنند. خرما را بسیار دوست داشت. و اگر غذایی را دوست نداشت نمی خورد. امّا مثل سفها اهل شکم چرانی و همه چیز خواری نبود. در لباس، بهترین را می پوشید که لباس حلال، تمیز، با رنگ روشن، و اغلب از پشم یا پنبه بود. امّا مثل سفها اهل تجمّل در لباس نبود. بوی خوش را دوست می داشت؛ و بیشترین هزینه را صرف عطر می کرد؛ و زیادی همسر را از خصال انبیاء می دانست. شجاعت علوی شعبه ای از شجاعتش بود، و اگر بر کسی خشم می گرفت، دنیا در پیش چشمان آن شخص جهنّم می شد. و ... . 

برخی افراد نادان خیال نموده اند که قوّه ی شهوت، یک نقص است؛ لذا سعی نموده اند وجود اولیای الهی را از آن منزّه جلوه دهند؛ و ندانسته و از سر جهل، عیب بزرگی را برای اولیای الهی قائل شده اند. باید توجّه داشت که داشتن قوّه ی شهوت قوی فرق دارد با شهوت محوری و هوسرانی. همان گونه که داشتن قوّه ی خیال قوی فرق دارد با خیال پرداز بودن؛ و داشتن قوّه ی غضب قوی فرق دارد با عصبی مزاج و پرخاشگر بودن. اینها فرقهای ظریفی است که اهل حکمت متوجّه آنند و افراد فاقد حکمت از این دقّتها بی بهره اند.

در وجود آدمی چهار قوّه ی رییسی موجود است که عبارتند از: قوّه عاقله، قوّه ی واهمه، قوّه ی شهوت و قوّه غضب.

قوّه عاقله از حیث نظر، ادراک علوم کلّی و ثابت می کند؛ و از حیث عمل، حُسن و قبح و عدل و ظلم و حقّ و باطل و خوب و بد را تشخیص می دهد.

قوّه ی واهمه از حیث نظر، مدرِک جزئیّات است، چه جزئیّات حسّی و چه جزئیّات خیالی؛ و از حیث نظر، مصادیق جزئی عدل و ظلم و خوب و بد و حقّ و باطل را شناسایی می کند. البته توجّه شود که وهم به این معنی تفاوت دارد با اصطلاح وهم در زبان عوام.

قوّه شهوت، قوّه ای است که منافع وجود شخص را به سوی خویش جذب می نماید. برای مثال آدمی را بر می انگیزد برای غذا خوردن یا ازدواج نمودن یا دنبال کار رفتن یا پس انداز نمودن یا خانه ساختن و تهیّه پوشاک و ... . شهوت جنسی تنها یکی از نمودهای این قوّه است.

قوّه ی غضب، قوّه ای است محافظ و مدافع که مضارّ و خطرات را از وجود شخص دفع می کند. خشم گرفتن بر دشمن، فرار کردن یا استتار نمودن در هنگام بروز خطر و امثال این امور، از فعّالیّتهای این قوّه است.

هر کسی که یکی از این قوا را نداشته باشد، یا در یکی از آنها ضعیف باشد، او معیوب بوده دارای بدترین عیبهاست که نداشتن پا و دست و امثال آنها در برابر چنین عیبی چندان قابل توجّه نیست؛ لکن از آنجا که اکثر مردم از حیث داشتن قوّه ی عاقله معیوبند «وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ »، لذا متوجّه این گونه از عیبها نمی شوند؛ و چه بسا ضعف شهوت یا ضعف غضب یا ضعف واهمه را خوب هم می پندارند.

وجود هر کدام از این قوا و قوّت هر یک از آنها، به خودی خود نعمت و کمال می باشد؛ لکن باید دانست که سه قوّه ی واهمه و شهویّه و غضبیّه، به خودی خود، جزء قوای حیوانی محسوب می شوند؛ و کمال بودن آنها نیز برای حیوانیّت آدمی است. امّا اگر قوّه ی عاقله نیز در مملکت وجود کسی فعلیّت یافته باشد، و ریاست امور مملکت وجود آدمی را بر عهده گرفته باشد، در آن صورت تک تک آن قوا در خدمت انسانیّت او خواهند بود. به تعبیر دیگر، در حکومت عقل، وهم و شهوت و غضب، وزرا و کارکنان عقل خواهند بود. در این صورت هر چه از آنها صادر شود، عین خیر و عین کمال انسانی خواهد بود، نه فقط کمال حیوانی.

آنچه شهوت و غضب و وهم را بدنام نموده، این است که در اکثر افراد بشر، عقل به فعلیّت نرسیده و حاکم مملکت وجود افراد نیست؛ لذا این سه قوّه در مسیر تکامل حیوانی قرار گرفته اند. البته تکامل در بعد حیوانی نیز به خودی خود بد نیست؛ لکن رشد در بعد حیوانی وقتی با رشد در بعد انسانی مورد مقایسه قرار می گیرد، آنها نقص تلقّی می شوند.

اگر عقل در وجود کسی حاکم شد، وهم وزیر او خواهد بود. از حیث نظری، عقل، علوم کلّی را ظاهر خواهد نمود، و وهم آنها را بر مصادیقش تطبیق خواهد کرد. امّا از حیث عمل، عقل، خوب و بد و حقّ و باطل را تشخیص خواهد داد؛ و وهم آن را بر مصادیقش تطبیق خواهد نمود. در این حالت، از عقل، حکمت نظری و عملی ظهور خواهد یافت؛ و از وهم عدالت در نظر و عمل به ظهور خواهد رسید. امّا در غیاب عقل، وهم چیزی از ابلیس ندارد؛ و بازیچه ی ابلیس خواهد بود.

امّا شهوت در حاکمیّت عقّل، منافع شخص را تأمین خواهد کرد، لکن در مدار شرع و حکمت. لذا از آن، عفّت نمودار خواهد شد، در تمام شعبات شهوت؛ از قبیل عفّت جنسی، عفّت شکم، عفّت جاه و ... . و عفّت آن است که نه به حقّ دیگری تجاوز کنی نه به حقّ قوای وجودی خودت. لذا کم خوری بد است همچون پر خوری. هوسرانی بی قید و بند بد است همچون پرهیز نمودن از ازدواج مجاز. ثروت پرستی بد است همچون فقرگرایی غلط. عفّت یعنی عمل نمودن قوّه ی شهوت در زیر فرمان عقل. امّا در غیاب عقل، از شهوت یا بی بندباری نمودار می شود، یا رهبانیّت جاهلانه.

امّا غضب در حکومت عقل، وزیر دفاع می باشد، نه وزیر جنگ. آنجا که فرار را صلاح بداند، حکم عقب نشینی حکیمانه می دهد؛ و آنجا که حمله را تصدیق کند، فرمان حمله صادر می کند؛ و این یعنی شجاعت؛ که ضدّ بی باکی احمقانه و ترس بزدلانه است.

در مورد ازدواج های پیامبر(ص) و بحث شهوترانی

پیامبر خدا (ص) اگر فردی شهوتران ـ به معنی منفی آن ـ بود ،

اوّلاً تا بیست و پنج سالگی مجرّد نمی ماند. بخصوص که تمام عرب اعتراف داشتند که آن حضرت در جوانی بسیار پاک و دارای اخلاقی متعالی بوده است.

ثانیاً در سنّ جوانی با زنی چهل ساله ازدواج نمی کرد ؛ بلکه زنی جوان می گرفت ؛ به ویژه که قامتی استوار و قیافه ای جذّاب و خلقی خوش و خاندانی معروف داشت ؛ لذا از هر دختری خواستگاری می نمود ، جواب ردّ نمی شنید.

ثالثاً آن موقع که قریش به او پیشنهاد نمودند که اگر دست از تبلیغ دین خود بردارد ، به او مال و مقام و زنان و خادمان فراوان می دهند ، دست از آن کار می کشید ؛ امّا چنین نکرد.

رابعاً بعد از ازدواج با عایشه دیگر زنان را رها می ساخت یا به آنها کمتر می پرداخت ؛ حال آنکه حضرتش هیچگاه عدالت بین زنان خود را رها نکرد. لذا بیشترین شکایت را هم از آن حضرت ، عایشه داشت. چون او انتظار داشت که بیشتر از دیگر زنان پیامبر ـ که همگی بیوه بودند ـ مورد توجّه پیامبر باشد.

خامساً به جای دیگر زنان بیوه اش نیز زنانی جوان می گرفت ؛ امّا جز عایشه ، باقی زنان او بیوه بودند.

سادساً مگر استفاده از شهوت بد است؟!! و مگر هر التذاذ جنسی به معنی شهوترانی منفی است؟! این که مردی با زن جوان ازدواج نماید و از لذائذ جنسی بهره ببرد ، کجایش بد است؟! به قول معروف: دهان گربه به گوشت نمی رسید ، می گفت: پیف پیف. آنچه بد است بی بند و باری جنسی است نه لذّت جویی جنسی از راه مشروع و قانونمند. عدّه ای برای خود توهّماتی ساخته اند و آنگاه آن را ملاک قضاوت هم قرار می دهند. اگر لذّت جنسی بد است ، چه یکی چه دو تا ؛ پس باید اصل ازدواج را امری بد دانست. اگر کسی از جهت مردانگی ضعیف است یک همسر انتخاب می کند و اگر قویتر است ، دو همسر و اگر باز هم قویتر است سه همسر و ... . آیا این خوب است که مثل برخی مردان امروزی کسی فقط یک همسر داشته باشد و صبح و شب نیز ناموس مردم را دید بزند و البته اگر پیش آمد دست به ناموس دیگران هم دراز نماید؟ همانگونه که هر کس اندازه ی هیکلش غذا می خورد ، اندازه ی قوای غریزی خود نیز همسر انتخاب می کند.

حضرت رسول الله (ص) اهداف گوناگونی از ازدواجهای خود داشتند ؛ ولی در هر ازدواجی ، شهوت جنسی زیربنای کار است. اگر کسی می گوید من غرض جنسی از ازدواج ندارم ، دانسته یا ندانسته دروغ می گوید. اگر نبود آن هرمونهای جنسی ـ که ایجاد میل به جنس مکمّل می کنند ـ هیچ و مردی زن نمی گرفت و هیچ زنی نیز شوهر نمی کرد. لذا ملاحظه می فرمایید که افراد خواجه ( فاقد هرمونهای جنسی) و نیز افراد اخته شده ، هیچ میلی به جنس مکمّل ندارند. رسول خدا (ص) نیز یک انسان بود ؛ و البته انسانی بود که تمام قوای وجودی اش در بهترین وضعیّت قرار داشت. پس چرا نباید میل به زنان می داشت؟! مردی که میل به زن و زیبایی و زنان جوان نداشته باشد ، اساساً در مردی او مشکل است. بلی چشم چرانی و دست درازی به نوامیس دیگران و بی بند و باری جنسی امری است مردود و خلاف اخلاق ، امّا ازدواج با بهترین و گواراترین گزینه ، امری است طبیعی. همانگونه که میل به غذای خوب و مطبوع امری است طبیعی ؛ امّا به شرطی که از راه حلال به دست آید.

درباره اختلاف سنی در ازدواج

آیا نظر مردم یعنی حقّ؟!

ملاک درستی و نادرستی یک رفتار چیست؟ آیا ملاک درستی و نادرستی، نظر مردم است؟ بیش از یک میلیارد نفر در هندوستان، معتقدند که گاو مقدّس است. آیا به صرف اعتقاد اینها، حقیقتاً گاو مقدّس می شود؟ بیش از یک میلیارد مسیحی، معتقدند که عیسی مسیح، خدا بود که به صورت جنین در رحم مریم(س) مجسّم گشت و از او زاده شد و سختی کشید و کشته شد تا گناه بشریّت پاک شود. کدام گناه؟ آن گناهی که آدم(ع) در بهشت کرده بود و از او ارث رسیده بود به فرزندانش. لذا تمام انسانها گناهکار به دنیا می آیند؛ و آن گناه با هیچ قربانی قابل پاک شدن نبود جز با قربانی شدن خود خدا. پس خدا مجسّم گشت تا قربانی شود که بشریّت از آن گناه پاک شود. آیا به صرف اینکه بیش از یک میلیارد انسان چنین اعتقادی دارند، این اعتقاد می شود اعتقاد درست و حقّ؟!

میلیاردها غربی از موجودیّت اسرائیل غاصب حمایت می کنند. آیا به صرف حمایت آنها، اسرائیل غاصب می شود حقّ؟! و ... ؟!!!

آیا بناست پیغمبران طبق باورهای مردم زندگی کنند یا مردم بر اساس تعالیم آنها زندگی کنند؟! اگر بناست که انبیاء طبق باورهای مردم زندگی کنند، اساساً برای چه مبعوث شده اند؟!

آیا بناست خدا حقّ و باطل را به مردم یاد دهد یا مردم به خدا یاد دهند؟!

ملاک حقّ و  باطل و درستی و نادرستی چیست؟

پراگماتیستها (سودگرایان) ملاک درست و نادرست و حقّ و باطل را سود و فایده دانسته و گفته اند: آن چیزی حقّ است که فایده دارد؛ و آن چیزی که فایده ی بیشتر دارد، درستتر و حقّ تر می باشد. بر همین اساس است که از نظر تمدّن و فرهنگ غربی، اسرائیل حقّ است؛ حسنی مبارک حقّ است؛ صدّام زمانی حقّ بود؛ و ... . چرا؟ چون برای غرب فایده دارند.

طبق این جهان بینی، در غرب رایج است، حقّ و باطل و درست و نادرست، اموری نسبی اند. لذا چه بسا یک امر، گاهی حقّ است و گاهی باطل. مثلاً اگر در جایی یک حکومت استبدادی مثل حکومت حسنی مبارک یا حکومت سعودی یا حکومت صدّام، برای غرب فایده داشت، آن حکومت استبدادی حقّ است؛ و غربی ها با جان و دل از آن حمایت می کنند. امّا اگر همین حکومتها فایده ی خود را از دست بدهند، می شوند باطل و باید آنها را از میان برداشت؛ همان گونه که صدّام را از میان برداشتند. بر همین اساس است که تروریسم را تقسیم می کنند به تروریسم بد و تروریسم خوب. دموکراسی را تقسیم می کنند به دموکراسی بد و دموکراسی خوب.

لیبرالیستها در تعیریف حقّ می گویند: حقّ آن چیزی است که اکثریّت مردم آن را بپذیرند. لذا اگر اکثریّت مردم زمانی یک امر را بپذیرند، در آن زمان، همان امر حقّ است؛ و اگر در زمانی دیگر، اکثریّت آن را نپذیرند، در آن زمان، آن امر، باطل خواهد بود. لذا حقّ و باطل و درست و نادرست، اموری نسبی اند. مثلاً اگر اکثریّت مردم یک جامعه ، همجنس بازی را بپذیرند، همجنس بازی می شود حقّ و برای آن قانون می نویسند و مخالف آن را ضدّ حقوق بشر می خوانند.

ـ امّا نظر اسلام چیست؟

از نظر اسلام، نه فایده داشتن ملاک حقّ است و نه پذیرش اکثریّت؛ بلکه تنها ملاک حقّ و باطل، فرمان خداست. بلکه اساساً غیر خدا حقّ ندارد برای کسی راه و چاه نشان دهد و درست و نادرست و حقّ و باطل تعریف کند. حتّی خود افراد نیز حقّ ندارند برای خودشان حقّ و باطل تعریف کنند. نه اطاعت از میل فردی خاصّ، نه اطاعت از میل شخصی خود و نه اطاعت از میل جمعی مردم. هر سه ی اینها شرک به خداست. تنها کسی حقّ را بیان می کند خداست؛ و تنها کسی که حقّ فرمان دارد، اوست؛ و تنها کسی که باید اطاعت شود نیز اوست. اگر پیغمبر و امام معصوم نیز اطاعت می شوند، صرفاً از آن جهت است که ابلاغ کننده ی فرمان خدا هستند و از پیش خود فرمان نمی دهند.

خداوند متعال فرمود:

«قُلْ إِنِّی عَلى‏ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلینَ  ــــ بگو: من دلیل روشنى از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کرده‏اید؛ آنچه شما در باره ی آن عجله دارید، به دستِ من نیست. حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست؛ که حق را از باطل جدا مى‏کند، و او بهترین جدا کننده است.» (الأنعام:57)

خداوند به رسولش می فرماید: بگو:

اوّلاً من سر خود حرف نمی زنم و به میل خود رفتار نمی کنم؛ بلکه ابتدا با بیّنه (معجزه) اثبات می کنم که از جانب خدا و طبق فرمان او رفتار می کنم؛ و آنگاه از شما می خواهم که تابع من باشید.

ثانیاً نه احکام در دست من است نه حقّ و باطل؛ بلکه هم فرمان دهنده خداست، هم بیان کننده ی حقّ و باطل. من صرفاً حکم او را به شما رسانده و طبق آن رفتار می کنم تا الگوی عملی شما باشم.

همچنین فرمود:

«ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ ــــ این معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستید، چیزى جز اسمهایى(بى‏مسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده‏اید، نیستند؛ خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آنِ خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا؛ ولى بیشتر مردم نمى‏دانند » (یوسف:40)

هر نوع اطاعتی، عبادت است؛ آنکه از میل خود یا دیگری یا مردم تبعیّت می کند، خود پرست یا دیگر پرست یا مردم پرست می باشد. اطاعت از غیر خدا فقط زمانی معقول می باشد که خدا بدان فرمان دهد.

در این آیه تأکید شده که تبعیّت کنندگان از غیر خدا، هیچ برهان عقلی یا وحیانی بر درستی عمل خودشان ندارند؛ که حقیقت نیز همین است.

آنگاه خداواند متعال تصریح نمود که آیین درست و پایدار آن است که ملاک حقّ و باطل را فقط خدا بدانیم و تنها از فرمان او تبعیّت کنیم. آنگاه فرمود: امّا اکثر مردم، این حقیقت را نمی دانند.

ـ آیه ای دیگر در باب نظر اکثریّت مردم.

«  وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُون‏ ـــــ اگر از بیشتر کسانى که در زمین هستند اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه مى کنند. آنها تبعیّت نمی کنند مگر از ظنّ و گمان ؛ و نیستند مگر کسانی که حدس و تخمین مى‏زنند.» (الأنعام:116)

یعنی درصد بالایی از مردم، بر اساس براهین عقلی و دلائل قطعی وحیانی زندگی نمی کنند؛ بلکه بر اساس ظنون (دلائل آبکی و عرفی) زندگی می کنند. اگر باور ندارید، ده کار مهمّ روزانه ی خود را لیست نموده، با برهان منطقی اثبات کنید که درست می باشند. برای اکثر این کارها، دلائل عرفی مورد قبولی داریم، امّا برهان منطقی و عقلی نداریم. اکثر ما انسانها چنین هستیم. مثلاً مسابقات فوتبال ـ که میلیاردها خرج آن می شود ـ چه توجیه منطقی دارند؟ در حالی که عدّه ای از مردم در فقرند، این همه هزینه های گزاف چه توجیه عقلی دارد؟ میلیاردها انسان روزانه بهترین ساعات عمر خود را صرف تماشای این مسابقات می کنند، که چه بشود؟ این همه وقت خود را تلف می کنیم برای نگاه کردن به فیلمهای بی فایده که چه بشود؟ چند درصد تحصیل کردگان دانشگاهی در رشته ی تخصّصی خودشان مشغول کار می شوند؟ صرف حدود بیست سال از عمر و در نهایت تصدّی کاری که از عهده ی یک دارنده ی مدرک سیکل نیز ساخته است، چه توجیه عقلی دارد؟ و ... ؟ اگر بخواهیم کارهای بی منطق بشریّت را بشماریم، مثنوی هفتاد مَن کاغذ می شود.

آیا ازدواج مردی پنجاه ساله با دختری 13، خلاف عقل است؟

اگر کسی برهانی عقلی ـ نه توهّمات عرفی ـ دارد ارائه کند. این گوی و این میدان. برهانی عقلی اقامه کند که ثابت کند مثلاً یک مرد پنجاه ساله نباید با مثلاً زنی سی سال به پایین ازدواج بکند. دقّت فرمایید! برهان عقلی می خواهم نه سخن فلان روانشناس و  نظر فلان روشنفکر و ... . برهانی عقلی و قطعی و منطقی نه فرضیّات و نظریّات و گزارشات آماری و رسوبات فرهنگی ملل و اقوام.

تا افراد برهان هایشان را ارائه می کنند، ما برهان عقلی برای شما می آوریم مبنی بر اینکه نمی توان برای این منظور برهان عقلی اقامه کرد.

از شما می پرسم: اگر مردی پنجاه ساله با زنی چهل ساله ازدواج کند، مشکلی دارد؟ یقیناً می گویید: مشکلی ندارد.

می پرسم: اگر با زنی که سی و نه سال و یازده ماه سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟ روشن است که می گویید: اشکال ندارد. چون چنین زنی با اوّلی تفاوت چندانی ندارد.

می پرسم: اگر با زنی که سی و نه سال و ده ماه سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟ روشن است که باز می گویید: اشکال ندارد. چون یکی دو ماه در برابر سی و اندی سال، چیزی نیست.

به همین نحو، یک ماه یک ماه پایین می آیم تا برسم به این پرسش:

اگر با زنی که سیزده سال سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟

حال بفرمایید که وقتی بنده یک ماه، یک ماه، از سنّ زن کم می کنم، کجا شما خواهید گفت«اشکال دارد»؟ یعنی کدام سنّ را مرز مجاز چنین ازدواجی می دانید؟

نظر دیگران را فعلاً نمی دانم، ولی مهمّ نیست؛ چون هر عددی بفرمایند فرقی برای این برهان ما نخواهد داشت. لذا فرض کنیم که بگویند: سی سال مرز است؛ یعنی مرد پنجاه ساله نباید با زنی زیر سی سال ازدواج کند.

می پرسم: به چه دلیل عقلی؟ طبق کدام برهان عقلی شما سی سال را مرز دانستید؟ چرا ازدواج چنین مردی با زنی که بسیت و نه سال و یازده ماه و بیست و نه روز سنّ دارد قبیح است؟ اگر این ازدواج، قبیح نیست، چرا ازدواج چنین مردی با زنی که بسیت و نه سال و یازده ماه و بیست و هشت روز سنّ دارد قبیح است؟ و ... ؟ و به همین ترتیب، یک روز یک روز پایین می آیم.

شما هر جا توقّف نموده و آن را مرز دانستید، باید بر ادّعای خود مبنی بر مرز بودن آن، برهان عقلی اقامه کنید. و اگر بدون برهان ادّعای مرز کرده باشید، ادّعای شما ارزشی نخواهد داشت. چون نظر شخصی شما برای کسی حجّت نیست.

اگر خوانندگان انصاف علمی داشته باشند ـ که ان شاء الله دارند ـ  قبول خواهند نمود که طبق هیچ برهان عقلی نمی توان برای چنین مردی مرزی را تعیین نموده و او را تکلیف نمود که با زنی که دارای پایینتر از آن سنّ است، ازدواج نکند.

طبق این برهان، حتّی سیزده سالگی نیز مرز نیست. لذا حتّی اگر مردی پنجاه ساله، با دختری دوزاده ساله یا ده ساله یا نه ساله یا هشت ساله یا هفت ساله و ... هم ازدواج کند، با هیچ برهان عقلی نمی توان اثبات نمود که او کار قبیحی مرتکب شده است. بلی اگر آن دختر در حدّی است که عمل زناشویی چنین مردی با او، موجب آسیب دیدن اعضای تناسلی وی می شود، آنگاه دلیل موجّه داریم که عمل زناشویی او را قبیح بدانیم. لکن باز هیچ برهانی نداریم که اصل ازدواج آنها را منع کنیم. چون ازدواج لزوماً به معنی برقراری رابطه ی زناشویی نیست.

پس عقلاً هیچ راهی نداریم که برای ازدواج یک مرد پنجاه ساله با یک دختر، مرزی سنّی تعیین کنیم؛ و اگر تعیین نمودیم، یقیناً با عقل نیست بلکه با وهم و ظنّ است. چون عقل هر ادّعایی بکند، برای آن برهان اقامه می کند. امّا خدا ـ که فوق عقل است ـ چنین مرزی را مشخّص نموده ، و آن نه سالگی است برای اصل ازدواج. امّا تا خوف آسیب دیدن دختر وجود دارد، عقلاً و شرعاً رابطه ی زناشویی با او ممنوع خواهد بود. البته سایر التذاذات مانعی ندارد. و روشن است که دختر سیزده ساله از رابطه ی جنسی آسیب عضوی نمی بیند. شاهدش آنکه بسیاری از مادران زمان ما، در سیزده سالگی و چهارده سالگی ازدواج نموده اند. البته توهّم نشود که اعضای جنسی مرد پنجاه ساله برای دختر سیزده ساله خطرناکتر از مرد بیست ساله است. چون اعضای جنسی مرد بعد از بیست سالگی نه تنها رشد اندازه ندارند؛ بلکه با بالا رفتن سنّ، کاهش اندازه نیز دارد.

پس اگر خدا این مرز را تعیین نمی کرد، عقلاً هیچ راهی نداشتیم تا مرزی را مشخّص کنیم. امّا وقتی خدا آن مرز سنّی را تعیین نمود، عقل حکم می کند که باید از حکم خدا تبعیّت نمود. آنگاه برای اینکه مردم آینده، رسوبات فرهنگ غربی را وحی منزل نپندارد، رسول خدا را هم امر می کند به چنین ازدواجی تا از پیش خود، حقّ و باطل نبافند. البته چنین ازدواجی در عصر خود آن حضرت قبحی نداشته است؛ بلکه چنین ازدواجی تا چند صده پیش نیز قبحی نداشت؛ تا اینکه فرهنگ غرب در بلاد  شرقی رواج یافت. فرهنگی که زنا و فحشا را تجویز می کند و اینترنت و شبکه های ماهواره ای را پر می کند از صحنه های جنسی، امّا چند همسری و ازدواج مرد مسنّ با دختر نوجوان یا جوان را قبیح معرّفی می کند.

البته توجّه شود که طبق حکم خدا، در امر ازدواج، هم باید پدر دختر راضی به ازدواج باشد هم خود دختر. لذا اگر دختری کم سنّ راضی به ازدواج با مردی پنجاه ساله نشد، روشن است که چنین ازدواجی صورت نمی گیرد. و اغلب دختران جوان، رضایت به چنین ازدواجی نمی دهند؛ مگر در مواردی. لذا اینجا جای شعارهای روانشناسانه نیست. چه بسا مردی پنجاه ساله با یک همسر سیزده ساله ی خودش چنان رفتاری داشته باشد که برای او شیرینتر از یک شوهر 18 ساله باشد. کما اینکه رسول خدا(ص) برای همسرانشان چنین بودند. لذا با اینکه آن حضرت، چندین همسر داشتند، ولی باز زنان دیگر به راحتی حاضر به ازدواج با حضرتش می شدند؛ بلکه برخی از همسران آن حضرت، شخصاً از آن حضرت در خواست نموده اند که آنها را به همسری بگیرد. رفتار حضرتش با همسران خویش چنان زیبا بوده که حتّی زنان دیگر نیز بر همسران حضرتش حسد می ورزیده اند.

 



نوشته شده توسط محمد
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

برهان

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏ /البقرة ۱۱۱
بسم الله الرحمن الرحیم

در این وب‌نوشت سعی بر این داریم که شبهات موجود و رایجی که در مورد دین وجود دارد را بررسی، و پاسخ مناسبی برای آن‌ها پیدا کنیم.

مسلم است که پاسخ‌ها ممکن است ناقص بوده و یا قانع‌کننده نباشند و یا حتا ایرادی به نحوهٔ استدلال آن‌ها وارد باشد. در مورد هر یک از پاسخ‌ها اگر سؤال و یا شبههٔ جدیدی برای‌تان ایجاد شد، آن‌ها را در ذیل همان مطلب عنوان کنید.

در صورت تمایل به همکاری یا ارائهٔ پیشنهاد، با ما تماس بگیرید.
جهت طرح مسائل حدیثی-دینی-اعتقادی خود اعم از پرسش از صحت و سقم یک حدیث یا شبهات اعتقادی خویش از طریق تلگرام میتوانید با یوزرنیم m26011438@ در ارتباط باشید.

مشترک خوراک (فید) شوید

حمایت می‌کنیم

آخرین مطالب

آخرین نظرات

در این پست می خواهیم در مورد ازدواج پیامبر(ص) و عایشه صحبت کنیم. چون افراد ضد اسلام و ضد دین خیلی به این قضیه ایراد می گیرند که نعوذبالله ازدواج با دختری 6 ساله فقط به قصد شهوترانی بود و پیامبر(ص) العیاذبالله فردی شهوتران بود.

مطلب در دو بخش تقدیم می شود. مطلب اول بررسی سن عایشه با استفاده از منابع اهل تسنن است که بررسی کنیم عایشه واقعاً آیا در زمان ازدواج با پیامبر(ص) 6 ساله بوده یا بیشتر. و مطلب بعدی هم در مورد اختلاف سنی در ازدواج و بحث شهوت در ازدواج که کلی است.

مطلب اول: سن ازدواج عایشه

در باره تاریخ ازدواج رسول خدا صلی الله علیه وآله با عائشه دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. بخاری ، از خود عائشه نقل می کند که رسول خدا سه سال بعد از حضرت خدیجه سلام الله علیها با او ازدواج کرده است:

«حدثنا قُتَیْبَةُ بن سَعِیدٍ حدثنا حُمَیْدُ بن عبد الرحمن عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبیه عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت ما غِرْتُ على امْرَأَةٍ ما غِرْتُ على خَدِیجَةَ من کَثْرَةِ ذِکْرِ رسول اللَّهِ (ص) إِیَّاهَا قالت وَتَزَوَّجَنِی بَعْدَهَا بِثَلَاثِ سِنِینَ وَأَمَرَهُ رَبُّهُ عز وجل أو جِبْرِیلُ علیه السَّلَام أَنْ یُبَشِّرَهَا بِبَیْتٍ فی الْجَنَّةِ من قَصَبٍ.ــــ از عائشه نقل شده است که به هیچ زنی به اندازه خدیجه ، حسادت نکردم؛ زیرا: (الف) رسول خدا زیاد از او یاد می‌کرد؛ (ب) رسول خدا سه سال بعد از خدیجه با من ازدواج کرد؛ (ج) خداوند به رسول خدا و یا جبرئیل دستور داد که  به خدیجه  سلام رسانده و او را به خانه‌ای در بهشت بشارت دهد که از نی ساخته شده است.»(صحیح بخاری، ج 4 ، ص 231)

با توجه به این که حضرت خدیجه سلام الله علیها در سال دهم بعثت از دنیا رفته‌اند؛ پس زمان ازدواج رسول خدا با عائشه در سال سیزدهم بعثت بوده است.

و ابن ملقن بعد از نقل روایت بخاری و استدلال به آن می‌گوید :

«وبنى بها بالمدینة فی شوال فی السنة الثانیة .ــــــرسول خدا در سال دوم هجری ، عائشه را به خانه خود آورد.»(غایة السول فی خصائص الرسول صلى الله علیه وسلم ،  ج 1 ، ص 236 )

طبق این نقل ، رسول خدا در سال سیزدهم بعثت، عائشه را به عقد خود درآورده و در سال دوم هجری رسماً با او عروسی کرده است.

از نقل برخی دیگر از بزرگان اهل سنت به این نتیجه می‌رسیم که ازدواج رسول خدا با عائشه در سال چهارم هجری بوده است. بلاذری در انساب الأشراف در شرح حال سوده ، همسر دیگر رسول خدا صلی الله علیه وآله می‌نویسد:

«وتزوج رسولُ الله صلى الله علیه وسلم، بعد خدیجة، سودة بنت زَمعة بن قیس، من بنی عامر بن لؤی، قبل الهجرة بأشهر... فکانت أول امرأة وطئها بالمدینة.ــــــ رسول خدا بعد از خدیجه، چند ماه قبل از هجرت با سوده بنت زمعه ، ازدواج کرد و او نخستین همسری بود که رسول خدا در مدینه با او همبستر شد.»( أنساب الأشراف، ج 1 ، ص 181)

از طرف دیگر ذهبی مدعی است که سودة بن زمعه، چهار سال تنها همسر رسول خدا بوده است.

«وتوفیت فی آخر خلافة عمر ، وقد انفردت بصحبة النبی صلى الله علیه وسلم أربع سنین لا تشارکها فیه امرأة ولا سریة ، ثم بنى بعائشة بعد ... .ـــــــ سوده در سال آخر خلافت عمر از دنیا رفت، او چهار سال تنها همسر رسول خدا بود ، هیچ زنی و هیچ کنیزی در آن چهار سال با سوده در این امر شریک نبود، سپس رسول خدا با عائشه ازدواج کرد.»( تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 3 ، ص 288 )

در نتیجه ، عائشه در سال چهارم هجرت (چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده) با آن حضرت ازدواج کرده است.

حال با مراجعه به مدارک و اسناد تاریخی سن عائشه را در هنگام ازدواج بررسی خواهیم کرد:

مقایسه سن عائشه با سن اسماء بنت أبی بکر:

یکی از مسائلی که سن دقیق عائشه را در هنگام ازدواج با رسول خدا به اثبات می‌رساند، مقایسه سن او با سن خواهرش اسماء بنت أبی بکر است. طبق نقل بزرگان اهل سنت، اسماء ده سال از عائشه بزرگتر بوده و در سال اول هجری بیست و هفت سال داشته است. همچنین در سال هفتاد و سه از دنیا رفته است؛ در حالی که صد ساله بوده است.

ابونعیم اصفهانی در معرفة الصحابة می‌نویسد:

«أسماء بنت أبی بکر الصدیق ... کانت أخت عائشة لأبیها وکانت أسن من عائشة ولدت قبل التأریخ بسبع وعشرین سنة.ــــــ اسماء دختر ابوبکر، از جانب پدر خواهر عائشه و از او بزرگتر بود، اسماء، بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمد.»(معرفة الصحابة  ج 6 ، ص 3253)

و طبرانی می‌نویسد:

«مَاتَتْ أَسْمَاءُ بنتُ أبی بَکْرٍ الصِّدِّیقِ سَنَةَ ثَلاثٍ وَسَبْعِینَ بَعْدَ ابْنِهَا عبد اللَّهِ بن الزُّبَیْرِ بِلَیَالٍ ... وکان لاسماء یوم مَاتَتْ مِائَةُ سَنَةٍ وُلِدَتْ قبل التَّارِیخِ بِسَبْعٍ وَعِشْرِینَ سَنَةً .ـــــ اسماء دختر ابوبکر در سال هفتاد و سه و بعد از پسرش عبد الله بن زبیر از دنیا رفت. اسماء در هنگام وفات صد سال داشت ، بیست و هفت سال قبل از تاریخ (هجرت) به دینا آمده بود.»( المعجم الکبیر، ج 24 ، ص 77 )

ابن عساکر نیز می‌نویسد:

«کانت أخت عائشة لأبیها وکانت أسن من عائشة ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة ــــ اسماء از جانب پدر، خواهر عائشه و بزرگتر از وی بود، اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده بود.»( تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 69 ، ص 9 )

و ابن اثیر می‌نویسد:

«قال أبو نعیم : ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة.ــــ ابو نعیم گفته: اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده است.»( أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 7 ، ص 11)

و بیهقی نقل می‌کند که اسماء، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است:

«أبو عبد الله بن منده حکایة عن بن أبی الزناد أن أسماء بنت أبی بکر کانت أکبر من عائشة بعشر سنین .ــــ ابن منده از ابن أبی الزناد نقل کرده است که اسماء دختر ابوبکر، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است.»(سنن البیهقی الکبرى، ج 6 ، ص 204 )

اسماء در سال اول بعثت 14 ساله و 10 سال از عائشه بزرگتر بوده است . پس عائشه در سال اول بعثت 4 ساله و در سال 13 بعثت (سال عقد با رسول خدا) 17 ساله و در شوال سال دوم هجرت (سال ازدواج رسمی با پیامبر) 19 ساله بوده است.

از طرف دیگر: اسماء در سال 73 صد ساله بوده ، 100 منهای 73 مساوی است با 27 . پس در سال اول هجرت، 27 سال داشته است.

اسماء از عائشه 10 سال بزرگتر بوده. 27 منهای 10 مساوی است با 17 .

پس عائشه در سال اول هجرت 17 سال سن داشته است . پیش از این ثابت کردیم که پیامبر در شوال سال دوم هجری رسماً با عائشه ازدواج کرده است ؛ یعنی عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 19 سال داشته است.

عائشه، در چه سالی ایمان آورد:

سال اسلام آوردن عائشه نیز، سن او را در هنگام ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه وآله مشخص و روشن می‌کند . طبق گفته بزرگان اهل سنت، عائشه در سال اول بعثت ایمان آورد و جزء هیجده نفر اولی بود که به ندای رسول خدا لبیک گفت.

نووی در تهذیب الإسماء می‌نویسد:

«وذکر أبو بکر بن أبی خیثمة فی تاریخه عن ابن إسحاق أن عائشة أسلمت صغیرة بعد ثمانیة عشر إنسانا ممن أسلم .ــــ ابن خیثمیه در تاریخش از ابن اسحاق نقل کرده است که عاشه در کودکی و بعد از هیجده نفر ایمان آورد.»( تهذیب الأسماء واللغات ، ج 2 ، ص 615 )

ابن هشام نیز نام عائشه را جزء کسانی می‌آورد که در سال اول بعثت ایمان آورده است ؛ در حالی که هنوز کودک بوده است.

«إسلام أسماء وعائشة ابنتی أبی بکر وخباب بن الآرت وأسماء بنت أبی بکر وعائشة بنت أبی بکر وهی یؤمئذ صغیرة وخباب بن الأرت حلیف بنی زهرة.»( السیرة النبویة، ج 2 ، ص 92 )

اگر عائشه در زمان اسلام آوردنش (سال اول بعثت) ، هفت ساله بوده باشد، در سال دوم هجری (سال ازدواج رسمی با رسول خدا) 22 ساله خواهد شد.

اگر سخن بلاذری را بپذیریم که چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده ؛ یعنی در سال چهارم هجری با آن حضرت ازدواج کرده است، سن عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 24 سال خواهد شد .

این عدد با توجه به سن عائشه در هنگام ایمان آوردن، تغییر می‌کند.

خلاصه آنکه:

سن عایشه در هنگام ازدواج حداقل 19 ساله بوده است البته طبق برخی نقل های دیگر می توان سن عایشه را تا 22 و 24 سالگی بالا برد. پس اینکه گفته شود عایشه در 6 سالگی ازدواج کرده و دختر 6 ساله مناسب برای ازدواج نیست؛ از دروغ‌هایی است که در زمان بنی امیه ساخته شده است و با واقعیت‌های تاریخی سازگاری ندارد.

 

مطلب دوم: در باب اختلاف سنی در ازدواج و مسأله شهوت

عوام نباشیم

انسانی که فاقد شهوت باشد، یقیناً انسانی است معیوب. قوّه ی شهوت یکی قوای وجودی آدمی است، که ضعف آن به معنی ضعف وجودی شخص است در یکی از شئونات وجودی اش. لذا انسان کامل همان گونه که در سایر قوای وجودی خویش، اکمل مردم می باشد، از حیث قوّت شهوانی نیز برتر از دیگران است؛ تا آنجا که گفته اند: رسول الله(ص) قوّت شهوانی چهل مرد را داشته است؛ کما اینکه در زور بازو و قدرت عقل و قوّه ی غضب ( قوّه ی دافعه) نیز برتر از دیگران بود. رسول الله(ص)، در خوردن بهتر از همه می خورد؛ چون حرام و شبهه ناک نمی خورد. از گوشت حیوانات، به سر دست علاقه داشت و می فرمود: قسمت عقب حیوان به فضولاتش نزدیکتر است. مرغ را در خانه می پرورد تا نجاست خواری نکنند. خرما را بسیار دوست داشت. و اگر غذایی را دوست نداشت نمی خورد. امّا مثل سفها اهل شکم چرانی و همه چیز خواری نبود. در لباس، بهترین را می پوشید که لباس حلال، تمیز، با رنگ روشن، و اغلب از پشم یا پنبه بود. امّا مثل سفها اهل تجمّل در لباس نبود. بوی خوش را دوست می داشت؛ و بیشترین هزینه را صرف عطر می کرد؛ و زیادی همسر را از خصال انبیاء می دانست. شجاعت علوی شعبه ای از شجاعتش بود، و اگر بر کسی خشم می گرفت، دنیا در پیش چشمان آن شخص جهنّم می شد. و ... . 

برخی افراد نادان خیال نموده اند که قوّه ی شهوت، یک نقص است؛ لذا سعی نموده اند وجود اولیای الهی را از آن منزّه جلوه دهند؛ و ندانسته و از سر جهل، عیب بزرگی را برای اولیای الهی قائل شده اند. باید توجّه داشت که داشتن قوّه ی شهوت قوی فرق دارد با شهوت محوری و هوسرانی. همان گونه که داشتن قوّه ی خیال قوی فرق دارد با خیال پرداز بودن؛ و داشتن قوّه ی غضب قوی فرق دارد با عصبی مزاج و پرخاشگر بودن. اینها فرقهای ظریفی است که اهل حکمت متوجّه آنند و افراد فاقد حکمت از این دقّتها بی بهره اند.

در وجود آدمی چهار قوّه ی رییسی موجود است که عبارتند از: قوّه عاقله، قوّه ی واهمه، قوّه ی شهوت و قوّه غضب.

قوّه عاقله از حیث نظر، ادراک علوم کلّی و ثابت می کند؛ و از حیث عمل، حُسن و قبح و عدل و ظلم و حقّ و باطل و خوب و بد را تشخیص می دهد.

قوّه ی واهمه از حیث نظر، مدرِک جزئیّات است، چه جزئیّات حسّی و چه جزئیّات خیالی؛ و از حیث نظر، مصادیق جزئی عدل و ظلم و خوب و بد و حقّ و باطل را شناسایی می کند. البته توجّه شود که وهم به این معنی تفاوت دارد با اصطلاح وهم در زبان عوام.

قوّه شهوت، قوّه ای است که منافع وجود شخص را به سوی خویش جذب می نماید. برای مثال آدمی را بر می انگیزد برای غذا خوردن یا ازدواج نمودن یا دنبال کار رفتن یا پس انداز نمودن یا خانه ساختن و تهیّه پوشاک و ... . شهوت جنسی تنها یکی از نمودهای این قوّه است.

قوّه ی غضب، قوّه ای است محافظ و مدافع که مضارّ و خطرات را از وجود شخص دفع می کند. خشم گرفتن بر دشمن، فرار کردن یا استتار نمودن در هنگام بروز خطر و امثال این امور، از فعّالیّتهای این قوّه است.

هر کسی که یکی از این قوا را نداشته باشد، یا در یکی از آنها ضعیف باشد، او معیوب بوده دارای بدترین عیبهاست که نداشتن پا و دست و امثال آنها در برابر چنین عیبی چندان قابل توجّه نیست؛ لکن از آنجا که اکثر مردم از حیث داشتن قوّه ی عاقله معیوبند «وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ »، لذا متوجّه این گونه از عیبها نمی شوند؛ و چه بسا ضعف شهوت یا ضعف غضب یا ضعف واهمه را خوب هم می پندارند.

وجود هر کدام از این قوا و قوّت هر یک از آنها، به خودی خود نعمت و کمال می باشد؛ لکن باید دانست که سه قوّه ی واهمه و شهویّه و غضبیّه، به خودی خود، جزء قوای حیوانی محسوب می شوند؛ و کمال بودن آنها نیز برای حیوانیّت آدمی است. امّا اگر قوّه ی عاقله نیز در مملکت وجود کسی فعلیّت یافته باشد، و ریاست امور مملکت وجود آدمی را بر عهده گرفته باشد، در آن صورت تک تک آن قوا در خدمت انسانیّت او خواهند بود. به تعبیر دیگر، در حکومت عقل، وهم و شهوت و غضب، وزرا و کارکنان عقل خواهند بود. در این صورت هر چه از آنها صادر شود، عین خیر و عین کمال انسانی خواهد بود، نه فقط کمال حیوانی.

آنچه شهوت و غضب و وهم را بدنام نموده، این است که در اکثر افراد بشر، عقل به فعلیّت نرسیده و حاکم مملکت وجود افراد نیست؛ لذا این سه قوّه در مسیر تکامل حیوانی قرار گرفته اند. البته تکامل در بعد حیوانی نیز به خودی خود بد نیست؛ لکن رشد در بعد حیوانی وقتی با رشد در بعد انسانی مورد مقایسه قرار می گیرد، آنها نقص تلقّی می شوند.

اگر عقل در وجود کسی حاکم شد، وهم وزیر او خواهد بود. از حیث نظری، عقل، علوم کلّی را ظاهر خواهد نمود، و وهم آنها را بر مصادیقش تطبیق خواهد کرد. امّا از حیث عمل، عقل، خوب و بد و حقّ و باطل را تشخیص خواهد داد؛ و وهم آن را بر مصادیقش تطبیق خواهد نمود. در این حالت، از عقل، حکمت نظری و عملی ظهور خواهد یافت؛ و از وهم عدالت در نظر و عمل به ظهور خواهد رسید. امّا در غیاب عقل، وهم چیزی از ابلیس ندارد؛ و بازیچه ی ابلیس خواهد بود.

امّا شهوت در حاکمیّت عقّل، منافع شخص را تأمین خواهد کرد، لکن در مدار شرع و حکمت. لذا از آن، عفّت نمودار خواهد شد، در تمام شعبات شهوت؛ از قبیل عفّت جنسی، عفّت شکم، عفّت جاه و ... . و عفّت آن است که نه به حقّ دیگری تجاوز کنی نه به حقّ قوای وجودی خودت. لذا کم خوری بد است همچون پر خوری. هوسرانی بی قید و بند بد است همچون پرهیز نمودن از ازدواج مجاز. ثروت پرستی بد است همچون فقرگرایی غلط. عفّت یعنی عمل نمودن قوّه ی شهوت در زیر فرمان عقل. امّا در غیاب عقل، از شهوت یا بی بندباری نمودار می شود، یا رهبانیّت جاهلانه.

امّا غضب در حکومت عقل، وزیر دفاع می باشد، نه وزیر جنگ. آنجا که فرار را صلاح بداند، حکم عقب نشینی حکیمانه می دهد؛ و آنجا که حمله را تصدیق کند، فرمان حمله صادر می کند؛ و این یعنی شجاعت؛ که ضدّ بی باکی احمقانه و ترس بزدلانه است.

در مورد ازدواج های پیامبر(ص) و بحث شهوترانی

پیامبر خدا (ص) اگر فردی شهوتران ـ به معنی منفی آن ـ بود ،

اوّلاً تا بیست و پنج سالگی مجرّد نمی ماند. بخصوص که تمام عرب اعتراف داشتند که آن حضرت در جوانی بسیار پاک و دارای اخلاقی متعالی بوده است.

ثانیاً در سنّ جوانی با زنی چهل ساله ازدواج نمی کرد ؛ بلکه زنی جوان می گرفت ؛ به ویژه که قامتی استوار و قیافه ای جذّاب و خلقی خوش و خاندانی معروف داشت ؛ لذا از هر دختری خواستگاری می نمود ، جواب ردّ نمی شنید.

ثالثاً آن موقع که قریش به او پیشنهاد نمودند که اگر دست از تبلیغ دین خود بردارد ، به او مال و مقام و زنان و خادمان فراوان می دهند ، دست از آن کار می کشید ؛ امّا چنین نکرد.

رابعاً بعد از ازدواج با عایشه دیگر زنان را رها می ساخت یا به آنها کمتر می پرداخت ؛ حال آنکه حضرتش هیچگاه عدالت بین زنان خود را رها نکرد. لذا بیشترین شکایت را هم از آن حضرت ، عایشه داشت. چون او انتظار داشت که بیشتر از دیگر زنان پیامبر ـ که همگی بیوه بودند ـ مورد توجّه پیامبر باشد.

خامساً به جای دیگر زنان بیوه اش نیز زنانی جوان می گرفت ؛ امّا جز عایشه ، باقی زنان او بیوه بودند.

سادساً مگر استفاده از شهوت بد است؟!! و مگر هر التذاذ جنسی به معنی شهوترانی منفی است؟! این که مردی با زن جوان ازدواج نماید و از لذائذ جنسی بهره ببرد ، کجایش بد است؟! به قول معروف: دهان گربه به گوشت نمی رسید ، می گفت: پیف پیف. آنچه بد است بی بند و باری جنسی است نه لذّت جویی جنسی از راه مشروع و قانونمند. عدّه ای برای خود توهّماتی ساخته اند و آنگاه آن را ملاک قضاوت هم قرار می دهند. اگر لذّت جنسی بد است ، چه یکی چه دو تا ؛ پس باید اصل ازدواج را امری بد دانست. اگر کسی از جهت مردانگی ضعیف است یک همسر انتخاب می کند و اگر قویتر است ، دو همسر و اگر باز هم قویتر است سه همسر و ... . آیا این خوب است که مثل برخی مردان امروزی کسی فقط یک همسر داشته باشد و صبح و شب نیز ناموس مردم را دید بزند و البته اگر پیش آمد دست به ناموس دیگران هم دراز نماید؟ همانگونه که هر کس اندازه ی هیکلش غذا می خورد ، اندازه ی قوای غریزی خود نیز همسر انتخاب می کند.

حضرت رسول الله (ص) اهداف گوناگونی از ازدواجهای خود داشتند ؛ ولی در هر ازدواجی ، شهوت جنسی زیربنای کار است. اگر کسی می گوید من غرض جنسی از ازدواج ندارم ، دانسته یا ندانسته دروغ می گوید. اگر نبود آن هرمونهای جنسی ـ که ایجاد میل به جنس مکمّل می کنند ـ هیچ و مردی زن نمی گرفت و هیچ زنی نیز شوهر نمی کرد. لذا ملاحظه می فرمایید که افراد خواجه ( فاقد هرمونهای جنسی) و نیز افراد اخته شده ، هیچ میلی به جنس مکمّل ندارند. رسول خدا (ص) نیز یک انسان بود ؛ و البته انسانی بود که تمام قوای وجودی اش در بهترین وضعیّت قرار داشت. پس چرا نباید میل به زنان می داشت؟! مردی که میل به زن و زیبایی و زنان جوان نداشته باشد ، اساساً در مردی او مشکل است. بلی چشم چرانی و دست درازی به نوامیس دیگران و بی بند و باری جنسی امری است مردود و خلاف اخلاق ، امّا ازدواج با بهترین و گواراترین گزینه ، امری است طبیعی. همانگونه که میل به غذای خوب و مطبوع امری است طبیعی ؛ امّا به شرطی که از راه حلال به دست آید.

درباره اختلاف سنی در ازدواج

آیا نظر مردم یعنی حقّ؟!

ملاک درستی و نادرستی یک رفتار چیست؟ آیا ملاک درستی و نادرستی، نظر مردم است؟ بیش از یک میلیارد نفر در هندوستان، معتقدند که گاو مقدّس است. آیا به صرف اعتقاد اینها، حقیقتاً گاو مقدّس می شود؟ بیش از یک میلیارد مسیحی، معتقدند که عیسی مسیح، خدا بود که به صورت جنین در رحم مریم(س) مجسّم گشت و از او زاده شد و سختی کشید و کشته شد تا گناه بشریّت پاک شود. کدام گناه؟ آن گناهی که آدم(ع) در بهشت کرده بود و از او ارث رسیده بود به فرزندانش. لذا تمام انسانها گناهکار به دنیا می آیند؛ و آن گناه با هیچ قربانی قابل پاک شدن نبود جز با قربانی شدن خود خدا. پس خدا مجسّم گشت تا قربانی شود که بشریّت از آن گناه پاک شود. آیا به صرف اینکه بیش از یک میلیارد انسان چنین اعتقادی دارند، این اعتقاد می شود اعتقاد درست و حقّ؟!

میلیاردها غربی از موجودیّت اسرائیل غاصب حمایت می کنند. آیا به صرف حمایت آنها، اسرائیل غاصب می شود حقّ؟! و ... ؟!!!

آیا بناست پیغمبران طبق باورهای مردم زندگی کنند یا مردم بر اساس تعالیم آنها زندگی کنند؟! اگر بناست که انبیاء طبق باورهای مردم زندگی کنند، اساساً برای چه مبعوث شده اند؟!

آیا بناست خدا حقّ و باطل را به مردم یاد دهد یا مردم به خدا یاد دهند؟!

ملاک حقّ و  باطل و درستی و نادرستی چیست؟

پراگماتیستها (سودگرایان) ملاک درست و نادرست و حقّ و باطل را سود و فایده دانسته و گفته اند: آن چیزی حقّ است که فایده دارد؛ و آن چیزی که فایده ی بیشتر دارد، درستتر و حقّ تر می باشد. بر همین اساس است که از نظر تمدّن و فرهنگ غربی، اسرائیل حقّ است؛ حسنی مبارک حقّ است؛ صدّام زمانی حقّ بود؛ و ... . چرا؟ چون برای غرب فایده دارند.

طبق این جهان بینی، در غرب رایج است، حقّ و باطل و درست و نادرست، اموری نسبی اند. لذا چه بسا یک امر، گاهی حقّ است و گاهی باطل. مثلاً اگر در جایی یک حکومت استبدادی مثل حکومت حسنی مبارک یا حکومت سعودی یا حکومت صدّام، برای غرب فایده داشت، آن حکومت استبدادی حقّ است؛ و غربی ها با جان و دل از آن حمایت می کنند. امّا اگر همین حکومتها فایده ی خود را از دست بدهند، می شوند باطل و باید آنها را از میان برداشت؛ همان گونه که صدّام را از میان برداشتند. بر همین اساس است که تروریسم را تقسیم می کنند به تروریسم بد و تروریسم خوب. دموکراسی را تقسیم می کنند به دموکراسی بد و دموکراسی خوب.

لیبرالیستها در تعیریف حقّ می گویند: حقّ آن چیزی است که اکثریّت مردم آن را بپذیرند. لذا اگر اکثریّت مردم زمانی یک امر را بپذیرند، در آن زمان، همان امر حقّ است؛ و اگر در زمانی دیگر، اکثریّت آن را نپذیرند، در آن زمان، آن امر، باطل خواهد بود. لذا حقّ و باطل و درست و نادرست، اموری نسبی اند. مثلاً اگر اکثریّت مردم یک جامعه ، همجنس بازی را بپذیرند، همجنس بازی می شود حقّ و برای آن قانون می نویسند و مخالف آن را ضدّ حقوق بشر می خوانند.

ـ امّا نظر اسلام چیست؟

از نظر اسلام، نه فایده داشتن ملاک حقّ است و نه پذیرش اکثریّت؛ بلکه تنها ملاک حقّ و باطل، فرمان خداست. بلکه اساساً غیر خدا حقّ ندارد برای کسی راه و چاه نشان دهد و درست و نادرست و حقّ و باطل تعریف کند. حتّی خود افراد نیز حقّ ندارند برای خودشان حقّ و باطل تعریف کنند. نه اطاعت از میل فردی خاصّ، نه اطاعت از میل شخصی خود و نه اطاعت از میل جمعی مردم. هر سه ی اینها شرک به خداست. تنها کسی حقّ را بیان می کند خداست؛ و تنها کسی که حقّ فرمان دارد، اوست؛ و تنها کسی که باید اطاعت شود نیز اوست. اگر پیغمبر و امام معصوم نیز اطاعت می شوند، صرفاً از آن جهت است که ابلاغ کننده ی فرمان خدا هستند و از پیش خود فرمان نمی دهند.

خداوند متعال فرمود:

«قُلْ إِنِّی عَلى‏ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلینَ  ــــ بگو: من دلیل روشنى از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کرده‏اید؛ آنچه شما در باره ی آن عجله دارید، به دستِ من نیست. حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست؛ که حق را از باطل جدا مى‏کند، و او بهترین جدا کننده است.» (الأنعام:57)

خداوند به رسولش می فرماید: بگو:

اوّلاً من سر خود حرف نمی زنم و به میل خود رفتار نمی کنم؛ بلکه ابتدا با بیّنه (معجزه) اثبات می کنم که از جانب خدا و طبق فرمان او رفتار می کنم؛ و آنگاه از شما می خواهم که تابع من باشید.

ثانیاً نه احکام در دست من است نه حقّ و باطل؛ بلکه هم فرمان دهنده خداست، هم بیان کننده ی حقّ و باطل. من صرفاً حکم او را به شما رسانده و طبق آن رفتار می کنم تا الگوی عملی شما باشم.

همچنین فرمود:

«ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ ــــ این معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستید، چیزى جز اسمهایى(بى‏مسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده‏اید، نیستند؛ خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آنِ خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا؛ ولى بیشتر مردم نمى‏دانند » (یوسف:40)

هر نوع اطاعتی، عبادت است؛ آنکه از میل خود یا دیگری یا مردم تبعیّت می کند، خود پرست یا دیگر پرست یا مردم پرست می باشد. اطاعت از غیر خدا فقط زمانی معقول می باشد که خدا بدان فرمان دهد.

در این آیه تأکید شده که تبعیّت کنندگان از غیر خدا، هیچ برهان عقلی یا وحیانی بر درستی عمل خودشان ندارند؛ که حقیقت نیز همین است.

آنگاه خداواند متعال تصریح نمود که آیین درست و پایدار آن است که ملاک حقّ و باطل را فقط خدا بدانیم و تنها از فرمان او تبعیّت کنیم. آنگاه فرمود: امّا اکثر مردم، این حقیقت را نمی دانند.

ـ آیه ای دیگر در باب نظر اکثریّت مردم.

«  وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُون‏ ـــــ اگر از بیشتر کسانى که در زمین هستند اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه مى کنند. آنها تبعیّت نمی کنند مگر از ظنّ و گمان ؛ و نیستند مگر کسانی که حدس و تخمین مى‏زنند.» (الأنعام:116)

یعنی درصد بالایی از مردم، بر اساس براهین عقلی و دلائل قطعی وحیانی زندگی نمی کنند؛ بلکه بر اساس ظنون (دلائل آبکی و عرفی) زندگی می کنند. اگر باور ندارید، ده کار مهمّ روزانه ی خود را لیست نموده، با برهان منطقی اثبات کنید که درست می باشند. برای اکثر این کارها، دلائل عرفی مورد قبولی داریم، امّا برهان منطقی و عقلی نداریم. اکثر ما انسانها چنین هستیم. مثلاً مسابقات فوتبال ـ که میلیاردها خرج آن می شود ـ چه توجیه منطقی دارند؟ در حالی که عدّه ای از مردم در فقرند، این همه هزینه های گزاف چه توجیه عقلی دارد؟ میلیاردها انسان روزانه بهترین ساعات عمر خود را صرف تماشای این مسابقات می کنند، که چه بشود؟ این همه وقت خود را تلف می کنیم برای نگاه کردن به فیلمهای بی فایده که چه بشود؟ چند درصد تحصیل کردگان دانشگاهی در رشته ی تخصّصی خودشان مشغول کار می شوند؟ صرف حدود بیست سال از عمر و در نهایت تصدّی کاری که از عهده ی یک دارنده ی مدرک سیکل نیز ساخته است، چه توجیه عقلی دارد؟ و ... ؟ اگر بخواهیم کارهای بی منطق بشریّت را بشماریم، مثنوی هفتاد مَن کاغذ می شود.

آیا ازدواج مردی پنجاه ساله با دختری 13، خلاف عقل است؟

اگر کسی برهانی عقلی ـ نه توهّمات عرفی ـ دارد ارائه کند. این گوی و این میدان. برهانی عقلی اقامه کند که ثابت کند مثلاً یک مرد پنجاه ساله نباید با مثلاً زنی سی سال به پایین ازدواج بکند. دقّت فرمایید! برهان عقلی می خواهم نه سخن فلان روانشناس و  نظر فلان روشنفکر و ... . برهانی عقلی و قطعی و منطقی نه فرضیّات و نظریّات و گزارشات آماری و رسوبات فرهنگی ملل و اقوام.

تا افراد برهان هایشان را ارائه می کنند، ما برهان عقلی برای شما می آوریم مبنی بر اینکه نمی توان برای این منظور برهان عقلی اقامه کرد.

از شما می پرسم: اگر مردی پنجاه ساله با زنی چهل ساله ازدواج کند، مشکلی دارد؟ یقیناً می گویید: مشکلی ندارد.

می پرسم: اگر با زنی که سی و نه سال و یازده ماه سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟ روشن است که می گویید: اشکال ندارد. چون چنین زنی با اوّلی تفاوت چندانی ندارد.

می پرسم: اگر با زنی که سی و نه سال و ده ماه سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟ روشن است که باز می گویید: اشکال ندارد. چون یکی دو ماه در برابر سی و اندی سال، چیزی نیست.

به همین نحو، یک ماه یک ماه پایین می آیم تا برسم به این پرسش:

اگر با زنی که سیزده سال سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟

حال بفرمایید که وقتی بنده یک ماه، یک ماه، از سنّ زن کم می کنم، کجا شما خواهید گفت«اشکال دارد»؟ یعنی کدام سنّ را مرز مجاز چنین ازدواجی می دانید؟

نظر دیگران را فعلاً نمی دانم، ولی مهمّ نیست؛ چون هر عددی بفرمایند فرقی برای این برهان ما نخواهد داشت. لذا فرض کنیم که بگویند: سی سال مرز است؛ یعنی مرد پنجاه ساله نباید با زنی زیر سی سال ازدواج کند.

می پرسم: به چه دلیل عقلی؟ طبق کدام برهان عقلی شما سی سال را مرز دانستید؟ چرا ازدواج چنین مردی با زنی که بسیت و نه سال و یازده ماه و بیست و نه روز سنّ دارد قبیح است؟ اگر این ازدواج، قبیح نیست، چرا ازدواج چنین مردی با زنی که بسیت و نه سال و یازده ماه و بیست و هشت روز سنّ دارد قبیح است؟ و ... ؟ و به همین ترتیب، یک روز یک روز پایین می آیم.

شما هر جا توقّف نموده و آن را مرز دانستید، باید بر ادّعای خود مبنی بر مرز بودن آن، برهان عقلی اقامه کنید. و اگر بدون برهان ادّعای مرز کرده باشید، ادّعای شما ارزشی نخواهد داشت. چون نظر شخصی شما برای کسی حجّت نیست.

اگر خوانندگان انصاف علمی داشته باشند ـ که ان شاء الله دارند ـ  قبول خواهند نمود که طبق هیچ برهان عقلی نمی توان برای چنین مردی مرزی را تعیین نموده و او را تکلیف نمود که با زنی که دارای پایینتر از آن سنّ است، ازدواج نکند.

طبق این برهان، حتّی سیزده سالگی نیز مرز نیست. لذا حتّی اگر مردی پنجاه ساله، با دختری دوزاده ساله یا ده ساله یا نه ساله یا هشت ساله یا هفت ساله و ... هم ازدواج کند، با هیچ برهان عقلی نمی توان اثبات نمود که او کار قبیحی مرتکب شده است. بلی اگر آن دختر در حدّی است که عمل زناشویی چنین مردی با او، موجب آسیب دیدن اعضای تناسلی وی می شود، آنگاه دلیل موجّه داریم که عمل زناشویی او را قبیح بدانیم. لکن باز هیچ برهانی نداریم که اصل ازدواج آنها را منع کنیم. چون ازدواج لزوماً به معنی برقراری رابطه ی زناشویی نیست.

پس عقلاً هیچ راهی نداریم که برای ازدواج یک مرد پنجاه ساله با یک دختر، مرزی سنّی تعیین کنیم؛ و اگر تعیین نمودیم، یقیناً با عقل نیست بلکه با وهم و ظنّ است. چون عقل هر ادّعایی بکند، برای آن برهان اقامه می کند. امّا خدا ـ که فوق عقل است ـ چنین مرزی را مشخّص نموده ، و آن نه سالگی است برای اصل ازدواج. امّا تا خوف آسیب دیدن دختر وجود دارد، عقلاً و شرعاً رابطه ی زناشویی با او ممنوع خواهد بود. البته سایر التذاذات مانعی ندارد. و روشن است که دختر سیزده ساله از رابطه ی جنسی آسیب عضوی نمی بیند. شاهدش آنکه بسیاری از مادران زمان ما، در سیزده سالگی و چهارده سالگی ازدواج نموده اند. البته توهّم نشود که اعضای جنسی مرد پنجاه ساله برای دختر سیزده ساله خطرناکتر از مرد بیست ساله است. چون اعضای جنسی مرد بعد از بیست سالگی نه تنها رشد اندازه ندارند؛ بلکه با بالا رفتن سنّ، کاهش اندازه نیز دارد.

پس اگر خدا این مرز را تعیین نمی کرد، عقلاً هیچ راهی نداشتیم تا مرزی را مشخّص کنیم. امّا وقتی خدا آن مرز سنّی را تعیین نمود، عقل حکم می کند که باید از حکم خدا تبعیّت نمود. آنگاه برای اینکه مردم آینده، رسوبات فرهنگ غربی را وحی منزل نپندارد، رسول خدا را هم امر می کند به چنین ازدواجی تا از پیش خود، حقّ و باطل نبافند. البته چنین ازدواجی در عصر خود آن حضرت قبحی نداشته است؛ بلکه چنین ازدواجی تا چند صده پیش نیز قبحی نداشت؛ تا اینکه فرهنگ غرب در بلاد  شرقی رواج یافت. فرهنگی که زنا و فحشا را تجویز می کند و اینترنت و شبکه های ماهواره ای را پر می کند از صحنه های جنسی، امّا چند همسری و ازدواج مرد مسنّ با دختر نوجوان یا جوان را قبیح معرّفی می کند.

البته توجّه شود که طبق حکم خدا، در امر ازدواج، هم باید پدر دختر راضی به ازدواج باشد هم خود دختر. لذا اگر دختری کم سنّ راضی به ازدواج با مردی پنجاه ساله نشد، روشن است که چنین ازدواجی صورت نمی گیرد. و اغلب دختران جوان، رضایت به چنین ازدواجی نمی دهند؛ مگر در مواردی. لذا اینجا جای شعارهای روانشناسانه نیست. چه بسا مردی پنجاه ساله با یک همسر سیزده ساله ی خودش چنان رفتاری داشته باشد که برای او شیرینتر از یک شوهر 18 ساله باشد. کما اینکه رسول خدا(ص) برای همسرانشان چنین بودند. لذا با اینکه آن حضرت، چندین همسر داشتند، ولی باز زنان دیگر به راحتی حاضر به ازدواج با حضرتش می شدند؛ بلکه برخی از همسران آن حضرت، شخصاً از آن حضرت در خواست نموده اند که آنها را به همسری بگیرد. رفتار حضرتش با همسران خویش چنان زیبا بوده که حتّی زنان دیگر نیز بر همسران حضرتش حسد می ورزیده اند.

 

نظرات  (۴۸۸)

بسیار عالی
سلام.کار ارزشمندی انجام شده است.ذکر این نکته لازم است که اکثر ازدواجها برای تحکیم روابط قبایل و ایجاد فضای لازم برای ترویج دین وبرخی هم برای سرپرستی وتدادی هم با اصرار ویل خود عمل شده است. ابوبکر برای نسبت داشتن با پیامبر وتفخر به ان واحتمالا اینده سیاسی در خاندان خود این امر را به پیامبر اصرار نمودند وعایشه بسیار مایل بود ودر تاریخ می خوانید به این وصلت با افتخار نام می برد
سلام
بسیار عالی بود.
از متن طولانیتان خیلی لذت بردم و از استدلال های مختلفی که آمده بود 
فقط دو نکته نقد به نظرم می رسد و یک سوال:

1-"آیا ازدواج مردی پنجاه ساله با دختری 13، خلاف عقل است؟" این قسمتش  کار رو خراب می کنه.

الف) مگر هر کاری برای قبیح و بد نبودن فقط نباید "خلاف عقل" باشد و صرفا از طریق براهین عقلی به اثبات یا رد آن رسید؟ حال آن که ما در فلسفه به دنبال براهین عقلی هستیم و در علوم تجربی به دنبال تجربه و آزمایش لذا در علوم تجربی مجبور به استناد به نتایج آزمایش ها و گزارش های آماری هستیم.
در واقع سخن اینجاست که آیا براهین عقلی در علوم تجربی هم کارآمدند؟ بحثم در فلسفه علوم نیست و سخنم این است که آیا ابزار علم تجربی جز تجربه است؟
آیا نمی توان از نتایج آزمایشات در علوم تجربی به عنوان "ماده" در اسلوب های عقلانی فلسفی بهره برد؟

ب) سوال شما را به خودتان باز می گردانم:
آیا شما می توانید با یک دختر 18 ساله ارتباط (جنسی) برقرار کنید؟
18 سال و یک ماه چطور؟
...
70 سال چطور؟
17 سال و نه ماه چطور؟ و همین طور بیایید پایین.

باز هم می گویم: لازم نیست هر چیزی خلاف صریح عقل باشد که شما آن را رد کنید ... مگر شما در زندگی خود این گونه عمل می کنید؟

2- بخشی از استدلال شما در عین این که کاملا صحیح است قابلیت پذیرش آن در جامعه کنونی ما وجود ندارد چرا که تفکر "مدرن" غلبه یافته بر ذهن انسان ها اجازه پذیرش سخن شما را نمی دهند. استدلال "سادس" شما در عین این که کاملا صحیح است اما در جامعه ما ظرفیت پذیرش آن وجود ندارد بنابراین شما مجبور هستید بر اساس ظرفیت مخاطبتان صحبت کنیم و به "کلام قوم" با ایشان صحبت کنید.

اما سوال:
چرا تا کنون سن ازدواج عایشه با پیامبر (ص) بین 6 تا 9 سال ذکر شده بود؟ یعنی من خودم تا به حال این طور شنیده بودم ... اما این که شما از منابع اهل سنت این سن را 19 تا 24 ذکر می کنید برای من این سوال پیش آمد که:
منابع دیگری احتمالا سن های متفاوتی را ذکر کرده اند. سِنی که منابع تاریخی و منابع شیعی برای ازدواج با پیامبر ذکر کرده اند چیست؟
اگر تفاوت دارد علت برتری دادن شما به منابع اهل سنت چیست؟




پاسخ:
سلام!
بله عرف و تجریه و فرهنگ و ... داریم. ام ممکنه کسی ادعا کنه اینطور ازدواجی خلاف عقله. ما جهت پاسخ به این فرد گفتیم اگر کسی همچین ادعائی دارد با برهان عقلی ثبات کند.
اما در بحث قبیح بودن بله هر چیزی نباید صرفاً توسط عقل حکم شود. اما در فرهنگ آن زمان و حتی تا چند دهه پیش در فرهنگ ایران خودمان این مسأله عادی بوده است و همین که پیامبر خدا(ص) که اشرف مخلوقات است این کار را کرده نشان می دهد این کار را قبحی ندارد.

در مورد قسمت ب بله ما هیچ دلیل عقلی مستقل نداریم که بگوید آمیزش از چه سنی به بعد خوب است. اما دلیل نقلی داریم که در مورد دختر سن 9 سالگی اعلام شده است.

بله این حرف ما خلاف فرهنگ موجود است و دقیقاً قصد ما این است که به این فرهنگ موجود حمله کنیم چون اسلامی نیست.

در مورد سن عایشه بدلیل تبلیغات زیاد روی این مسأله بوده که سن رو 6 ساله نشون بدن. وگرنه طبق منابعی که ما آوردیم مطلب چیز دیگری است.
فوق العاده بود.خدا به شما خیر بده
چون مطلب از منابع مهم اهل سنت ذکر شده مثل صحیح بخاری
البته از اینجور تناقض ها خیلی زیاد در بین کلام اهل سنت با متن منابعشون وجود داره
در جواب علی آقا باید گفت کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و بالعکس...در باور آدم دیندار تنها جیزی قبیحه که خلافه شرع و قانون خداس

سلام

خیلی عالی بود خدا قوت از این مطلب دذر اینده در وبلاگم استفاده میکنم راضی باشید -انشالله-

التماس2ا

سر بزنید

یا علی

سلام
جالبه خوبه
یه سر به ما بزن و نظر هم یادت نره
همه پستام را لطفا مطالعه کن

سلام 

بسیار عالی . کامل و دقیق بود. جون مطلب منظم چیده شده و نکاتی منطقی بود .استلال ها بی نقص.

بسیار مفید بود 

سپاسگزارم

سلام
تحقیق و مقاله خیلی خوبی بود.مخصوصا در مورد سن عایشه که بحث های زیادی در موردش میشه و مخصوصا برای خود من جای شبهه زیادی داشت .
از روشنگریتون تشکر میکنم
۰۷ اسفند ۹۱ ، ۰۱:۳۶ مهرک هنرمند
سلامٌ فیة حتی مطلع الفجر ... از مطلب زیبایی که نوشتید بسیار سپاسگزارم ... در پناه حق باشید
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/19466
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
سلام برادر
وبلاگت را لینک کردم
shahanagh.parsiblog.com
پاسخ:

سلام

ممنون

شما هم لینک شدید

افتضاح بود
۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۵۹ سرباز گمنام امام زمان
ادمین عزیز به پاس دفاع از اسلام عزیز خداوند بالاترین پاداش ها رو نصیبتان کنه
از نظر های شیاطینی که اسلام کاسبی و لهو و لعب اونها رو پنبه کرده و شهوت از سر و کولشون بالا می ره دل آزرده نشو که ظهور انشالله نزدیکه...
اگه مدارک و شواهد از اسلام کامل و دقیق و قابل لمس بود که ارزش با ایمان و بی ایمان مشخص نمی شد...
یا محمد / یا علی

۰۸ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۴۹ حسین کا وه ای
با سلام وعرض خسته نباشید تحقیق شما بسیار ارزنده بود این یکی از شبهات رایج پیرامون رسول خدا(ص)است.اگه امکانش هست اون رو به صورت مقاله در مجلات معتبر چاپ کنید .قطعا استقبال میشه التماس دعا
پاسخ:
سلام!
ممنون از لطف شما. اما:
اولاً این مطلب در سطح یه مقاله علمی-پژوهشی نیست.
ثانیاً این مطلب همه اش جمع اوری بوده. بحث سن عایشه از موسسه ولی عصر است که فکر کنم لینکش را داده ام. و باقی مباحث هم از یکی از متخصصین است.
سلام گرامی کلی لذت بردم ازاینکه خودتون بریدید و خودتون دوختید وکلی هم در این مورد تشویق شدید موفق باشید
برادر دلایل  ازدواج  پیامبر سر جاش اما توجیهت در مورد عادی کردن فاصله سنگی اصلا قانع کننده نیست. به نظر خودت اگه 1 ماه 1 ماه کم کنی تا به 1 سال برسه ; سال بیشتر  به نظر میاد یا اون 1 ماه !
اونم سنگی نیست سنیه.

۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۱۵ رحیم الف زاده
بسیارخوب وعالی بود....رحیم الف زاده درشهرنجف تراکمه
چیزی که به ذهن هیچ کسی در اینجا نرسیده عدم پاسخگویی تاریخ شیعه به چرایی وصلت این دو است؟
به راستی چه مصلحت اسلامی بوده که شخصیت بزرگ اسلامی بیاید و اینقدر عجله داشته باشد به این که حتماً این وصلت صورت پذیرد؟

پس سوال این است:
فلسفۀ ازدواج پیامبر (ص) با عایشه چیست؟
چه مصلحت اسلامی است که پیامبر (ص) اصرار و عجله به این امر دنیوی داشته است؟
پاسخ:
سلام
اگر جستجوئی در اینترنت انجام می دادید به مطالبی می رسیدید
برای نمونه: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1344
اگر کسی از جهت مردانگی ضعیف است یک همسر انتخاب می کند و اگر قویتر است ، دو همسر و اگر باز هم قویتر است سه همسر و ...
 
چه جالب نمیدونستم همسر من از نظر مردانگی ضعیفه..!!!ببخشید اونوقت اگه یه زنی از لحاظ زنانگی!!!قوی بود تو دین شما باید چه گلی به سرش بزنه؟؟؟؟
ول کنید این حرفها رو ...اسلام واقعی رو به جوونا نشون بدید به جای اینکه اونا رو دین زده کنید
پاسخ:
اسلام واقعی به مرد اجازه داده تا 4 زن دائم همزمان داشته باشد و متعه نیز هر چقدر میخواهد بکند. بدون هیچ شرطی. اینکه مثلاً گفته می شود مردی که زنش خوب و سالم است و مشکلی ندارد نباید برود ازدواج مجدد بکند؛ توهم برخی ها هست که ریشه در اسلام واقعی ندارد.
اینهائی که گفته می شود نیز به عنوان حکمت های حکم است و گرنه علت اصلی همه احکام تشریع و حکم خداست و لا غیر.
سلام,من عاشق خدام اما بعضی از این حکمارو نمیفهمم.اینکه مردا از ابتدام هرکاری خواستن کردند اخه این چه عدالتیه.همین الان اگه شوهرایهر کدوم از ما برن زن بگیرن ماداغون بشیم مهم نیس اگرم حرف بزنیم میگن پیامبر الگومون بوده,اخه این درسته؟
پاسخ:
سلام علیکم
اینکه برخی حکم ها رو نمی فهمیم اشکال از حکم نیست بلکه اشکال از ماست که تسلیم محض فرامین الهی نیستیم. ما باید خودمون رو درست بکنیم. برای مثال وقتی به نص صریح قرآن و روایات زیادی و اجماع فقها در طول تاریخ مرد اجازه دارد تا 4 زن همزمان داشته باشد. خب زن باید مطیع این امر الهی باشد. اینکه شما گفتین داغون میشین بخاطر حسادت فقط برید روایاتی که در زمینه حسادت خانم ها هست رو در این زمینه بخونید که چقدر این حس حسادت مذمت شده و در حد کفر پائین آورده شده و فرموده اصلاً این حس را خدا در وجود زنها قرار نداده و زنان مومنه حقیقی این حس را ندارند و این حس را فقط زنان ناشایست دارند؛ خب یک خانم باید با دیدن این احادیث به فکر بیفتد و به فکر اصلاح خودش و مبارزه با این حس درونی بیفتد قبل از آنکه کار دیر شود.
مثال در زمینه نپذیرفتن احکام الهی زیاد است اما چون شما خانم هستید و مثال تعدد زوجات را مطرح کردین بنده در این مورد مثال زدم.
تو دانشگاه که بودم سر حضرت محمد و اینکه چرا انقدر زن داشته و همین حرفا با استادم بحثم شد نتونست قانعم کنه منو انداخت تو اینجام شما دلایل منطقی نمیاری نمیدونم شاید اون دنیا جوابمو بگیرم
به به دلیل برهانم میاری که عایشه 9سالش نبوده باشه هرچی توبگی میگم تو سخنگویه اسلام نیستی؟مرد مومن پیغمبر ازدختر9ساله گرفته تا 60 ساله دیگه واس چی ملتو میپیچونی وسن الکی تخمین میزنی حالا تو که اینجور دفاع میکنی بیاخواهرتو بده به یک مرده 60ساله که 2تا زن دیگم گرفته چه اشکالی داره تودین ما مباحه همچین کاری میکنی اقای اسلام شناس؟فقط ج این مطلب بده و باز چرت وپرت تحویلم نده همین ج بده وخلاص
پاسخ:
سلام علیکم
این سلام هم به عنوان سلام بود هم در عمل به آیه قرآن.
اما عزیز من ما حدیث آوردیم ثابت کردیم سن عایشه بیشتر از این حرفا بوده. شما قبول نداره بیا ثابت کن.
اما در مورد خواهر خودم:
اولاً به شما ربطی نداره.
ثانیاً اجازه ازدواج خواهر بنده دست بنده نیست. دست خودش است با اذن پدرم.
ثالثاً بستگی دارد آن مرد 60 ساله چه کسی باشد؟ اگر کسی مانند پیامبر(ص) و ائمه(ع) باشند بنده قطعاً خوشحال می شوم نسبت به این ازدواج. اما اگر جاهلی مانند تو باشد اگر خواهرم 60 ساله باشد و تو 20 ساله باز هم نسبت به ازدواج خواهرم با تو بنده ناراحت می شوم.
واسه افراد خشک مغزی مسه تومتاسفم 4تا مسه توشدن مسول و مدیر ومدبراین مردم فهیم ک مملکت سال به سال داره پسرفت میکنه
پاسخ:
سلام
این بار فقط در عمل به آیه قرآن
البته اینکه فقط ذکر کنیم مرد میتونه چهار همسر داشته باشه و شرایطش ذکر نشه (یعنی اینکه یک مرد با چه شرایطی میتونه همسر دیگری انتخاب کنه) برای خیلی آقایان و خانمها سوء تفاهم پیش میاد چون اگر شرایط در نظر گرفته شود اکثر آقایان مشمول این آیه نمیشوند همچنین در مورد صیغه کردن.
پاسخ:
سلام علیکم
بله باید شرایطش ذکر شود.
اما شرایطش آن مسائلی نیست که خیلی ها گمان کرده اند.
مثلاً ازدواج مجدد مرد منوط به مسائلی همچون مشکل داشتن زن و ... نیست. حتی اگر زن انسان خیلی هم آدم خوب و خوش رفتاری باشد و سالم باشد و هیج مشکلی نیز نداشته باشد و کاملاً نیز وظایف خویش را انجام دهد؛ باز هم مرد میتواند برود ازدواج مجدد بکند. حتی به فتوای خیلی از فقها و مراجع معاصر تعدد زوجات را مستحب می دانند.
در واقع در فقه تعدد زوجات تنها و تنها 2 شرط واجب دارد:
یکی آنکه مرد خرجی و نفقه همه همسرانش را بدهد(حتی مساوی بودن نفقه ها واجب نیست هر چند مستحب است.) و دیگری حق همخوابگی است.
با این حساب تعدد زوجات آنقدری که خیلی ها فکر کرده اند سخت نیست. البته نمی گویم آسان است؛ اما آنقدر هم سخت نیست که بگوئیم مثلاً از هر یک میلیون مرد میتوانند شرایطش را رعایت کنند.(حتی اگر بگوئیم از هر یک میلیون مرد؛ باز هم اکثر خانم های جامعه حتی خانم های مذهبی حتی با آن یک مورد در هر یک میلیون مورد نیز موافق نیستند.)
در باب متعه نیز اینطور است.
متعه برای شرایط اضطرار نیست. صرفاً برای مرد مجرد نیست. حتی مرد متأهلی که به همسرش نیز دسترسی دارد و زن نیز به لحاظ جنسی تمکین کامل می کند؛ باز هم مرد می تواند متعه گند و حتی متعه مستحب نیز هست. متعه اصلاً این شرایطی که خیلی ها گمان می کنند؛ ندارند.

سلام علیکم و رحمة الله
آیا رضایت همسر اول شرط نیست. اگر شرط همسر اول این باشه که به شرط طلاق حاضر به رضایت است چطور؟ آیا بازهم سزاوار است که یک زندگی از هم بپاشه تا یک زندگی دیگه تشکیل بشه؟ چرا مردی که یک زن هم نمیتونه اداره کنه باید به فکر صیغه و ازدواج مجدد باشه؟چرا فرزندانی که از ازدواجهای صیغه ای متولد میشوند شرایط دیگر فرزندان را ندارند (اگر این ازدواجها شرعی است)  چرا قانونی مثل صیغه که دستور خداست اینقدر در جامعه ما باعث فتنه، پنهان کاری ، از هم پاشیدن خانواده ها میشه؟ آیا اجرای همچین قوانینی به شرایط جوامع بستگی نداره (همون عرف). مثلا در کشورهای عربی خیلی راحت با این قضیه کنار میایند اما  در جامعه ما اینطور نیست و این خودش باغث فساد بیشتر میشه مردها به طور مخفیانه همسر دوم اختیار می کنند زندگیشون اولیشون از هم میپاشه و... .
چرا اگر این حق مردهاست نمیتونند ازش دفاع کنند و اکثر ازدواجهای مجدد به صورت پنهانی است.
ممنون

پاسخ:

سلام علیکم و رحمة الله

رضات همسر اول خیر شرط نیست. نه تنها شرط نیست؛ بلکه در روایات از این حس حسادت زنها به شدت هر چه تمامتر مذمت شده است تا جائیکه در حد کفر دانسته شده است. بنده فقط برخی از احادیثی که در باب حسادت خانم ها هست را می آوردم و از شما تقاضا دارم کمی روی آن تأمل بفرمائید.

1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْسَ الْغَیْرَةُ إِلَّا لِلرِّجَالِ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مِنْهُنَّ حَسَدٌ وَ الْغَیْرَةُ لِلرِّجَالِ وَ لِذَلِکَ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى النِّسَاءِ إِلَّا زَوْجَهَا وَ أَحَلَّ لِلرِّجَالِ أَرْبَعاً وَ إِنَّ اللَّهَ أَکْرَمُ أَنْ یَبْتَلِیَهُنَّ بِالْغَیْرَةِ وَ یُحِلَّ لِلرِّجَالِ مَعَهَا ثَلَاثاً.

غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز شوهرشان را حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریم تر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند!

2- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَجْعَلِ الْغَیْرَةَ لِلنِّسَاءِ وَ إِنَّمَا تَغَارُ الْمُنْکِرَاتُ مِنْهُنَّ فَأَمَّا الْمُؤْمِنَاتُ فَلَا إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ الْغَیْرَةَ لِلرِّجَالِ لِأَنَّهُ أَحَلَّ لِلرَّجُلِ أَرْبَعاً وَ مَا مَلَکَتْ یَمِینُهُ وَ لَمْ یَجْعَلْ لِلْمَرْأَةِ إِلَّا زَوْجَهَا فَإِذَا أَرَادَتْ مَعَهُ غَیْرَهُ کَانَتْ عِنْدَ اللَّهِ زَانِیَةً.

خدای بلند مرتبه غیرت را در وجود زنان قرار نداد و تنها زنان نا شایست غیرت می ورزند ولی زنان مومنه[حقیقی] نه! همانا خداوند غیرت را تنها در مردان قرار داد از اینرو برای مرد چهار زن را حلال فرمود ولی برای زن جز شوهرش را حلال نکرد پس زنی که علاوه بر شوهرش مرد دیگری را اراده کند نزد خداوند زناکار است.

3- عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ رَفَعَهُ قَالَ: بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص قَاعِدٌ إِذْ جَاءَتِ امْرَأَةٌ عُرْیَانَةٌ حَتَّى قَامَتْ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی فَجَرْتُ فَطَهِّرْنِی قَالَ وَ جَاءَ رَجُلٌ یَعْدُو فِی أَثَرِهَا وَ أَلْقَى عَلَیْهَا ثَوْباً فَقَالَ مَا هِیَ مِنْکَ فَقَالَ صَاحِبَتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَوْتُ بِجَارِیَتِی فَصَنَعَتْ مَا تَرَى فَقَالَ ضُمَّهَا إِلَیْکَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْغَیْرَاءَ لَا تُبْصِرُ أَعْلَى الْوَادِی مِنْ أَسْفَلِهِ.

روزی حضرت رسول صلوات الله علیه و آله نشسته بودند که زنی عریان نزد ایشان آمد و ایستاد!و گفت ای رسول خدا من مرتکب فجور شدم پس مرا پاک گردان!(بر من حد جاری ساز.) در اینحال مردی از راه رسید و لباسی بر بدن آن زن افکند.حضرت پرسید با این زن چه نسبتی داری؟ مرد گفت : او همسر من است ای رسول خدا! من امروز با کنیز خود خلوت کرده بودم [که او دید] و [برای انتقام از من] مرتکب زنا شد!! حضرت فرمود:او را به خانه بازگردان! سپس فرمود : زنی که غیرت می ورزد بالای بیابان را از پایین آن تشخیص نمی دهد. [کنایه از اینکه آنقدر حسادتش چشم عقل او را کور می کند که حتی بدیهی ترین چیزها را نیز تشخیص نمی دهد.]

4- ذَکَرَهُ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏ غَیْرَةُ النِّسَاءِ الْحَسَدُ وَ الْحَسَدُ هُوَ أَصْلُ الْکُفْرِ إِنَّ النِّسَاءَ إِذَا غِرْنَ غَضِبْنَ وَ إِذَا غَضِبْنَ کَفَرْنَ إِلَّا الْمُسْلِمَاتُ مِنْهُنَّ.

غیرت زنان حسد است و حسد ریشه کفر است.زنان وقتی غیرت می ورزندخشمگین می شوند و وقتی خشمگین شدند کفران می ورزند مگر زنان مسلمه!

5- عَنْ خَالِدٍ الْقَلَانِسِیِّ قَالَ: ذَکَرَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع امْرَأَتَهُ فَأَحْسَنَ عَلَیْهَا الثَّنَاءَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَغَرْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَأَغِرْهَا فَأَغَارَهَا فَثَبَتَتْ فَقَالَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی قَدْ أَغَرْتُهَا فَثَبَتَتْ فَقَالَ هِیَ کَمَا تَقُولُ.

مردی نزد امام صادق علیه السلام از زن خود بسیار تعریف و تمجید کرد حضرت فرمود:تا به حال غیرت او را آزموده ای؟ مرد گفت :نه! حضرت فرمود غیرتش را بیازما! پس آن مرد چنین کرد و زنش هم ثابت قدم ماند. [و حسادت نورزید.] خبر را به امام داد و حضرت فرمود: زن تو حقیقتا همانگونه است که تعریف کردی!

[چون حسود نیست و چشم دیدن هوو و یا سایر شریکهای جنسی حلال شوهرش را دارد.]

از این حدیث میتوان نتیجه گرفت اگر زنی در سایر موارد خوب و به قول معروف 20 هم باشد؛ اما این یک عیب را داشته باشد گوئی اصلاً زن خوبی نیست.

6- عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَاعِداً فَأُتِیَ بِامْرَأَةٍ قَدْ صَارَ وَجْهُهَا قَفَاهَا فَوَضَعَ‏ یَدَهُ الْیُمْنَى فِی جَبِینِهَا وَ یَدَهُ الْیُسْرَى مِنْ خَلْفِ ذَلِکَ ثُمَّ عَصَرَ وَجْهَهَا عَنِ الْیَمِینِ ثُمَّ قَالَ‏ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‏ فَرَجَعَ وَجْهُهَا فَقَالَ احْذَرِی أَنْ تَفْعَلِی کَمَا فَعَلْتِ قَالُوا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا فَعَلَتْ فَقَالَ ذَلِکَ مَسْتُورٌ إِلَّا أَنْ تَتَکَلَّمَ بِهِ فَسَأَلُوهَا فَقَالَتْ کَانَتْ لِی ضَرَّةٌ فَقُمْتُ أُصَلِّی فَظَنَنْتُ أَنَّ زَوْجِی مَعَهَا فَالْتَفَتُّ إِلَیْهَا فَرَأَیْتُهَا قَاعِدَةً وَ لَیْسَ هُوَ مَعَهَا فَرَجَعَ وَجْهُهَا عَلَى مَا کَانَ.

راوی گوید: نزد امام کاظم(ع) نشسته بودم که زنی روی‌به‌پشت‌برگشته آورده شد. پس حضرت(ع) دست راست بر پیشانی‌اش نهاد و دست چپ از پشت آن و چهره‌اش را از سمت راست فشار داد. سپس فرمود: خداوند، حال کسانی را دگرگون نکند مگر خود، حال‌شان را دگرگون کنند. پس روی آن زن را به حال عادی برگرداند. سپس فرمود: مراقب باش آن‌چه مرتکب شدی را دوباره تکرار نکنی!

حضار گفتند: ای پسر رسول‌خدا(ص) مگر او چه کرده است؟ فرمود: نزد من نهان است مگر خودش درباره‌ی آن سخنی گوید. پس از آن زن پرسیدند. گفت: من هوویی دارم. یک‌بار که به نماز ایستاده بودم خیال کردم شوهرم نزد اوست. رو به‌سوی او برگرداندم اما دیدم هوو نشسته و شوهرم با او نیست. این شد که روی‌م به آن شکل درآمد»

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَ‏ امْرَأَتِی‏ حَلَبَتْ‏ مِنْ لَبَنِهَا فِی مَکُّوکٍ فَأَسْقَتْهُ جَارِیَتِی فَقَالَ أَوْجِعِ امْرَأَتَکَ وَ عَلَیْکَ بِجَارِیَتِکَ وَ هُوَ هَکَذَا فِی قَضَاءِ عَلِیٍّ ع.

مردی نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! همسر من از شیر خود در ظرفی دوشیده و به کنیزم خورانده است.(یعنی شیر خود را به کنیز شوهرش می‌خوراند تا به خیال خود، آن کنیز، فرزندش محسوب شده و بر شوهرش حرام گردد!) فرمود: همسرت را تنبیه کن و با کنیزت باش.

 اما در باب شرط همسر بین فقها اختلاف است. در عین آیا همسر در حین عقد می تواند شرط کند که ازدواح مجدد مرد منوط به رضایت همسر اول باشد یا خیر؛ برخی فقها این شرط را قبول دارند یعنی از نظر اینان زن میتواند این شرط را بگذارد. اما برخی دیگر از فقها خیر این شرط را قبول ندارند یعنی شرط را باطل می دانند. اما همگی فقها بر این عقیده هستند که زن میتواند شرط کند در صورتی که مرد ازدواج مجدد کرد؛ زن وکالت در توکیل داشته باشد که خود را مطلقه کند.

 اما در باب طلاق و ... بله مرد نیز باید بتواند مدیریت درستی روی زندگی اش داشته باشد(این باید یک باید اجتماعی است نه یک باید شرعی که اگر کسی این کار را نکرد مرتکب حرامی شده باشد.) اما خب زن دست از این حس کثیف حسادت بردارد تا زندگی ها به طلاق کشیده نشود.

 اما در باب فرزندان زاده شده از متعه؛ این فرزندان نیز حلال زاده هستند و مانند فرزندان زاده شده از ازدواج دائم هستند و پدر باید خرجی فرزند را بدهد و او را تربیت کند و سایر موارد. اما اینکه در جامعه اینگونه نیست خب این اشکال از جامعه است نه حکم خدا. باید به جامعه ایراد گرفت نه حکم خدا.

 اما خیلی قوانین دیگر نیز هستند که موجبات سوءاستفاده و ... می شوند. مختص متعه نیست. این هم باز اشکال از مردم است و عرفهای غلط جامعه. اشکال از حکم خدا نیست.

 اجرایش به لحاظ شرعی نه بستگی به عرف جامعه ندارد. اما فرد میتواند این مسائل را نیز رعایت کند.

 اما بله حق مردهاست اما باز به همان دلیل عرف غلط جامعه این امر پنهانی انجام می شود و باید این عرف غلط اصلاح شود.

 در نهایت قابل توجه شما خیلی از فقهاء و مراجع معاصر تعدد زوجات را نه تنها حلال بلکه مستحب می دانند.

ممنون
البته منظورم از تفاوت بین این فرزندان از نظر جامعه نیست بلکه از این نظر که ارث شامل این فرزندان نمیشود.
پاسخ:
سلام علیکم
اولاً فرزند زاده شده از متعه نیز ارث می برد و از این باب تفاوتی بین متعه و عقد دائم نیست.
ثانیاً فرضاً فرزند زاده شده از متعه ارث نمی برد؛ خب آیا این منافاتی با شرعی بودن متعه و حلال زاده بودن فرزند دارد؟؟!! خیر.
همانگونه که مثلاً زن و شوهر در عقد دائم از همدیگر ارث می برند؛ اما در متعه از همدیگر ارث نمی برند؛ اما این ربطی به شرعی یا غیر شرعی بودن متعه ندارد؛ در مورد فرزندان نیز اینگونه هست. یعنی فرضاً اگر گفته شما صحیح بود و فرزند زاده شده از متعه از پدر و مادر خویش ارث نمی برد؛ این ربطی به حلال زاده بودن این فرزند ندارد.
سلام، شما فرمودین که «آیا ازدواج دختر ۱۳ ساله با مرد ۵۰ ساله خلاف عقل است؟». در اینجا من ۲ نکته به نظرم رسید، نکته‌ی اول اینکه منظور از «خلاف عقل» چیه؟ مثلا وجود اژدهای ۷ سر خلاف عقل است؟ دقت کنیم که به روش و مبنای عقلا بعضی کارها خلاف عقل نیست، ولی درست نیست انجام دادنش. مثلا کل عمر را به سرگرمی گذارندن -با فرض وجود بابای پولدار :دی- از نظر عقلی هیچ مشکلی ندارد، ولی پسندیده‌ی عقلا نیست. نکته‌ی دوم اینکه استدلالی که شما برای مرز استفاده کردین، به نوعی بوی سفسطه‌ی «پشته‌ای» می‌دهد. ما به کسی که یک دانه مو دارد کچل می‌گوئیم، به کسی که ۲ دانه مو دارد کچل می‌گوئیم و الخ، یک جایی هست که دیگر ما به آن شخص کچل نمی‌گوئیم، اما طبق گفته‌ی شما باید به یک گلوله‌ی مو نیز کچل بگوئیم :دی. منطق برای عبارات شمارشی -مانند سن در این پست- راهگشا نیست.

با توجه به دو نکته، از نظر اکثریت عقلا، آیا ازدواج یک فرد ۵۰ ساله با یک فرد ۱۳ ساله پسندیده است؟

مشتاقانه این پست را برای یافتن نظر شما پیگیری خواهم کرد.
پاسخ:
سلام علیکم
وجو اژدهای 7 سر خلاف عقل نیست. یعنی عقل می گوید محال نیست اژدهای 7 سر وجود داشته باشد. اما هر چیزی خلاف عقل نبود لزومی ندارد حتماً آن چیز وجود داشته باشد. هزاران مسأله هستند که خلاف عقل نیستند و وجود نیز دارند.
اما درست نبودن از چه بابی است!؟ قطعاً از نظر شرع ازدواج یک دختر 7 ساله با یک مرد 50 ساله خلاف شرع نیست. چون اگر خلاف شرع بود این را خود شرع به ما می گفت اما نگفته پس می فهمیم خلاف شرع نیست.
اما بله عرف امروز جامعه این کار را خیلی نمی پسندد؛ اما باز هم اگر کسی در همین عرف امروز جامعه این کار را انجام دهد مشکلی ندارد و کسی حق اعتراض به او را ندارد.
شاید به هر دلیلی یک دختر مثلاً 10 ساله علاقه دارد با فلان پیرمرد 60 ساله ازدواج کند. و اتفاقاً با آن مرد خوشبخت نیز شود(هر چند می دانم احتمال همچین مسأله در عرف و شرایط امروز جامعه کم است؛ اما صفر نیست.) خب حالا باید گفت این ازدواج نادرست است!؟
اما در مورد استدلال ما خواستیم بگوئیم عقل هیچ نظری نمی تواند بدهد که کدام مرز باید برای ازدواج باشد و اینکه عقل نمی تواند بگوید اختلاف سنی زن و مرد مثلاً چقدر باشد. بله عرف جامعه یا مثلاً علم روانشناسی می تواند حرفهائی در این زمینه بزند؛ اما از عهده عقل هیچ کاری برنمی آید در این زمینه. چون اصولاً کار عقل مسائل کلی است و عقل وارد جزئیات نمی شود.
اما بله از نظر اکثریت عقلای امروز جامعه همچین ازدواجی پسندیده نیست. اما گفتم خلاف شرع نیست؛ پس اگر کسی این کار را انجام دهد خلافی مرتکب نشده است.
در نهایت شما اگر به نکته ی آخر مطلب دقت کرده بودید مطلبی بود که شاید پاسخ شما باشد:

البته توجّه شود که طبق حکم خدا، در امر ازدواج، هم باید پدر دختر راضی به ازدواج باشد هم خود دختر. لذا اگر دختری کم سنّ راضی به ازدواج با مردی پنجاه ساله نشد، روشن است که چنین ازدواجی صورت نمی گیرد. و اغلب دختران جوان، رضایت به چنین ازدواجی نمی دهند؛ مگر در مواردی. لذا اینجا جای شعارهای روانشناسانه نیست. چه بسا مردی پنجاه ساله با یک همسر سیزده ساله ی خودش چنان رفتاری داشته باشد که برای او شیرینتر از یک شوهر 18 ساله باشد. کما اینکه رسول خدا(ص) برای همسرانشان چنین بودند. لذا با اینکه آن حضرت، چندین همسر داشتند، ولی باز زنان دیگر به راحتی حاضر به ازدواج با حضرتش می شدند؛ بلکه برخی از همسران آن حضرت، شخصاً از آن حضرت در خواست نموده اند که آنها را به همسری بگیرد. رفتار حضرتش با همسران خویش چنان زیبا بوده که حتّی زنان دیگر نیز بر همسران حضرتش حسد می ورزیده اند.

چوخ گوزل آقا برهان
چرا پیامبر چندین زن داشته  وچرا اکثر امامان زنانشان انهارا مسمومکرداند
پاسخ:
چرا رسول الله(ص) چندین زن داشته است؟ خب مگر اشکالی دارد چند زن داشتن که شما میفرمائید چرا؟ رسول الله(ص) یک امر حلال الهی عمل کرده اند. کسی را که بخاطر عمل به حلال از او اشکال نمی گیرند.
چرا اکثر ائمه(ع) توسط همسران مسموم شده اند؟ اولاً اکثر نبوده. تا جائیکه بنده اطلاع دارم فقط امام حسن(ع) و امام جواد(ع) توسط همسران مسموم شده اند. باقی ائمه(ع) به طرق دیگری به شهادت رسیده اند. ثانیاً منظور شما از این چرا را نمی فهمم. یعنی چی چرا این اتفاق افتاده است؟
این قضیه زن چندم در مورد خواهر و مادر و دختر شما هم صدق میکنه دیگه فقط حسادت نکن شما در امر مستحبی بیا و خیری به ما برسان با تشکر ازپسر با برادر زن یا پدرزن گلم اما به عنوان دومی 

در قرآن نیز اشاره شده که ما قرآن را به عربی نازل کردیم تا درک آن راحت تر باشد یعنی این 4 زنی برای کشورهای عربی است نه برای ایران و ترکیه و نه سایر کشورهای مسلمان .آخوندهای ایرانی که نمی خواهند فرمان خدا را در این زمینه به تعویق بیندازند ان شاء اله خدا نصیب دختر های نازنینتان بفرماید آمین تا این نسخه را برای دیگران و خودتان تجویز نفرمایید.

ضمنا مردان ایرانی این آخنها می خواهند هواس شما را با زن بارگی پرت نمایند تا هر غلطی که می خواهند در کشور انجام دهند مثل روحانیون زمان یوزارسیف

پاسخ:
عزیز من دین اسلام دین خاتم است و دستوراتش برای همه مردم هست در تمامی ازمنه و امکنه.
همش سفسطه بود . غصه آدم ها رو کردید سن ازدواج عایشه و حرمسرای پیامبرتون ؟؟؟ هر چی فساد و فحشاست از دین برخواسته
یعنی من میتونم 500تا 600همسراختیارکنم و هر کدوم اعتراض کردند بگم برید مطالعه کنید -اینکه تلاش کردی ممنون امام خداوکیلی سعی کنیم اون چیزی که جواب منطقی نداره نگیم و چون قرآن گفته من میگم -بعد دربخشی از جملات اشاره به مردانی کردید که به واسطه یک زن داشتن به نامحرم چشم می دوزند اینگونه نیست چرا که همان مرد اگر 100همسر هم داشته باشد با چشم ناپاک دارد بایستی صورت قضیه درست شود
خدا ریشه تو و افرادی مثل تو را بسوزونه که اذهان مردم بازی می کنید و اسلام دروغین تحویلشون می دید . حالا همه کارای مملکت حل شد رسیدگی به میزان قوت و ضعف شوت شما مردای بی غیرت و رذل فقط مونده بود حل بشه. لعنت خدا بر تو
پاسخ:
میشه بفرمائید کجای این مطالب اسلام دروغین هست؟؟!!
ضمناً در مورد لعن فقط به این حدیث توجه بفرمائید:
«عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏ إِنَ‏ اللَّعْنَةَ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ فِی صَاحِبِهَا تَرَدَّدَتْ فَإِنْ وَجَدَتْ مَسَاغاً وَ إِلَّا رَجَعَتْ عَلَى صَاحِبه»
ترجمه: 

على بن حمزة گوید: از حضرت باقر یا حضرت صادق علیهما السلام شنیدم که فرمود: همین که لعنت از دهان کسى بیرون آمد (در هوا) مردد ماند، پس اگر جایى پیدا کرد (که در آن قرار گیرد) برود، و گر نه بصاحب خود (یعنى گوینده) برگردد.

ِ 

دررروغه داداش عائشه 6 ساله بود ک با پسری از قبیله دیگر نامزد بود
ولی پیامبر نامزدی آنها را برهم زد و خودش عائشه رو گرفت
عائشه در 9 سالگی با پیامبر همخواب بود
یعنی ی بچه معصوم 9 ساله با یه مرد 60 ساله..... به به
پاسخ:
منبع؟؟!!
اینکه یه مرد 60 ساله با وجود همسر چشمش دنبال دختر اصلا 30 ساله هم باشه یعنی مشکل داره ، چه برسه به 6 ساله ش . چی دیده که ....؟؟؟؟؟؟
با سلام و خسته نباشید..
اینکه این همه منبع آورده شده که پیامبر  با یه دختر بین 6 تا 9 ازدواج کرده ، و شما اومدید میگید این منابع دروغ هستن به دلایلی که میارید.. و سپس خود همین منابعی که میگید دروغ هست را منبع حرفتون قرار میدید ؟!! خب از کجا معلوم که 10 سال بزرگتر بوده؟ شاید این هم با توجه به این جور ضرب و تقسیم شما اشتباه از آب در بیاد 
با سلام دوست عزیز
شما اینهمه جمع و ضرب و تقسیم کردید...میشه یه سوال بپرسم؟
عایشه 9 سال پیش از هجرت بدنیا اومده و حضرت محمد و عایشه سال اول هجری ازدواج کردن .. میشه جمع و ضرب اینم بگید لطفا!! 
سن عایشه در مرگ 70 سال بوده و میشه 58 یا 59 هجری..
حالا من هم ضرب و تقسیم کنم؟
1- اسما 73 هجری فوت کرد در 104 سالگی
2- عایشه در 59 هجری فوت کرد در 67 سالگی
چجوری فاصلشون 10 ساله ؟ فکر میکنم   هر کسی که اهل یکم تحقیق باشه راحت میتونه ببره زیر سوال محاسباتتونو .. تاریخ تولد عایشه و تاریخ ازدواجش که کاملا مشخصه.. 9 سال پیش از هجرت به دنیا اومده و سال 1 هجری ازدواج کرده...
حالا شما برید سن پسر عموش و دخترخاله مادر همسایه روبروییشم در بیاری فکر نمیکنم فرقی کنه.
با تشکر و احترام فراوان...

با سلام دوستان عزیز 
به نظرم اگر یکم تحقیق داشته باشید سریع یه جیزیو قبول نمیکنیم ... حالا این دلایل که من میارم را میشه توضیح بدهید؟
.الان شما تاریخ ازدواج پیامبرت با عایشه را قبول نداری یا تاریخ تولد عایشه را؟و این 10 سال اگر فاصله باشه که زمان مرگشون به مشکل میخوره که :/ 
این تو سال 73 هجری تو 104 سالگی مرده اون توی 58 هجری توی 67 سالگی :/
یعنی وقتی عایشه مرده اسما 90 سالش بوده یعنی 20 سال تفاوت سنی بوده تقریبا و یعنی وقتی عایشه 7 سالش بوده اسما 27 سالش بوده ،که دقیقا سن  سال اول هجری بوده ،، همون سالی که پیامبر ازدواج کرده .. یعنی وقتی 27 سالش بوده و سال اول هجری عایشه 7 سالش بوده :/ درسته ...؟
من دیدم همه جا عایشه سال 1 هجری با محمد ازدواج کرده و قبلش 2 سال عقد بوده البته عقدش مشخص نیست و عایشه هم 9 سال قبل از هجرت بدنیا اومده ..
با تشکر فراوان
دو پست اخر رو جواب بده/
پاسخ:
چه جوابی؟
کاش این دینتون که با حمله عمر به ما تحمیل شد رو برمی داشتید و می رفتید از این کشور . بوی تعفن افکارتون ، دینتون ، شهوتتون همه جا رو برداشته . دست از سر نت هم برنمی دارید ؟اینکه اختراع غربی ها و کافرهاست !!!!!!
مطلب جالب بو ولی متاسفانه  ادمین اطلاعات کاملی  ندارن اگر شما ایه مربوط ب زن گرفتن مردان بخونید دو نکته قابل تامل هست یکی عدالت و دیگری اگر ب همان یک زن حتی اگر کنیز هم باشه اکتفا کنید برای شما بهتر است
پاسخ:
خب بله عدالت شرطه تعدد زوجات هست. ثم ماذا؟
بنابراین  ب خانم ها نگید این نظر خداست میخوایدبخواید نمیخواید حسادت را درمان کنید
پاسخ:
بازم ربطشو نفهمیدم
هرکسی شرایط تعدد زوجات نداره
پاسخ:
مگه ما گفتیم هر کسی شرایطشو داره؟؟!!
سلام.عالی بود.برخی آدمها درک و فرهنگ مطالعه رو ندارند.و نمیفهمند که شما اینجا قرار نیست مشکلات مملکت رو حل کنید یا راجع موضوعی بجز سوال و تیتر نوشته چیزی بگید از کسی که املای مثل یا مثله رو مسه مینویسه توقعی نمیشه داشت جالبتر اینکه نهایت هم متاسف میشوند.کاش این مردم بی مطالعه کمی فرهنگ مطالعه پیدا کنند.موفق باشید.
پاسخ:
سلام
ممنون
هر کجا هم که کم میارن به خانواده و ناموس آدم پیله میکنند.حضرت رسول با تمام این تفاسیر فرزندی مثل فاطمه زهرا تربیت کرد حالا شما روشنفکر نماهای جاهل که مثلا طبق اصول و منطق ازدواج میکنید چند سال وفادار واقعی میمونید و بعدش چی تربیت میکنید؟ مثلا پدر مادراتون خیلی باید خوشحال باشند که امثال شما رو تحویل مملکت دادند؟ جواب منطق رو با منطق بدید اگر میتونید فوری برنگردونید به مسایل شخصی افراد....ببخشید دخالت کردم اما شاید شما باحیاتر از این باشید که بخواهید پاسخ این جماعت رو در شان خودشون بدید.
۲۳ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۴۶ خواهر شهید
نمیدونم چرا هر آدم نفهمی به خودش اجازه میده وبلاگ داشته باشه و اراجیف به خورد مردم بده . شیطان صفت خجالت بکش تو فقط می خوای مردمو نسبت به دین اسلام و خدا بد بین کنی . خجالت بکش . عرب صفت .
پاسخ:
ممنونم بابت اظهار نظرتون.
فقط اگه اشکالات مطلب رو نیز علمی و منطفی بفرمائید ممنون میشم.
مطالب شما که صد در صد علمی هست . برگفته از جهالت اعراب 1400 سال پیش . خاک تو سرت کنن عرب نجس
پاسخ:
در عمل به شریفه قرآن به شما سلام میکنم
سلام علیکم
خوانندگان خودشون قضاوت کنند:
در مورد تاریخ ازدواج بزرگترین شخصیت یک دین و سن همسر او این همه اختلاف نظر بین مورخین و راویان وجود دارد. (از شش سال تا بیست و چهار سال!!)
وقتی در مورد یک عدد تا این حد اختلاف فاحش وجود دارد و دستیابی به حقیقت دشوار است (که البته اقتضای مباحث تاریخی است)، تصور کنید روایات و احادیث مفصل دیگر تا چه حد ممکن است دستخوش تحریف و جعل و دستکاری خواسته و ناخواسته باشد؟
هر چند علمای دین از علم رجال و حدیث برای تشخیص حق و باطل در این موارد استفاده می کنند اما رسیدن به یقین قطعی و حقانیت صد در صدی این روایات به دلیل ماهیت تاریخی آنها نزدیک به محال است.

حال این احادیث در کنار آیات قرآن به عنوان مبنای احکام فقهی قرار می گیرند.
اما استنباط احکام فقهی از آیات و روایات بر منای اصولی انجام می شود که در علم "اصول فقه" به آن پرداخته شده است.
این اصول فقه عمدتا مبتنی بر منطق ارسطویی است و بسیاری از مبانی آن سالهاست که توسط منطق دانان و فیلسوفان بزرگ دنیا مورد خدشه قرار گرفته است (در منطق، فلسفه منطق، فلسفه زبان، معرفت شناسی و....)  تک تک این مباحث در جای خود می تواند مورد بررسی قرار گیرد که لازمه آن آشنایی با مباحث فلسفی است.

بنابراین برداشتها و استنباط ها و تفسیرهای مختلفی که توسط افراد گوناگون به عنوان حکم و دستور خدا اعلام می شود هیچکدام قطعیت و حجیت به بار نمی آورد. ظلم ها و فجایع مختلف که در کشور خودمان و دیگر نقاط دنیا به نام اسلام و اجرای دستورات الهی رخ می دهد حاصل همین به اصطلاح استنباط ها و استدلال هایی است که هم از نظر ماده و هم صورت دچار اشکال هستند.

از این رو من شخصا ترجیح می دهم در مورد مسائلی از قبیل سن ازدواج، درستی یا نادرستی تعدد زوجات و اینگونه مسائل  عرف مقبول جامعه، شهود اخلاقی مردم، نتایج مطالعات و تحقیقات علمی روانشناسی و جامعه شناسی و مهم تر از همه احساسات و عواطف و خواسته های فردی که به عنوان شریک زندگی انتخاب می کنم را مورد توجه قرار دهم.

پاسخ:
اینکه مشکلاتی وجود داره در راستای رسیدن با حاق واقع احکام دین؛ کسی منکر نیست. اما حجیت با قطعیت فرق میکنه. حجیت یعنی من به چیزی برسیم با تحقیق و بررسی روشمند و اصولی که بینی و بین الله حجت باشه و فردای قیامت اگه خدا ازم پرسید چرا فلان کار رو کردی بتونم دلیل بیارم و معذور و إن شاء الله مأجور باشم. ولو اینکه این چیزی که من بهش رسیدم؛ خلاف واقع باشه.
خیلی عالی بود
ازدواج سنت پیامبر است اما بطریق صحیح ان
دسلام واقعا عالی است تا حال اتفاق افتاده و قبل همچین بوده البته سنت پیغمبر است هر کسی باید احترام بگذرد.
سلام 
ببخشید مثل شما چند نفر تو ایران هست؟
خدا رحم کنه به ما

پاسخ:
سلام
شما ادله رو نقد کن. چه کار داری چند نفر با این تفکر وجود داره
این طرز فکر عاطفه و محبت را در خانواده از بین میبرد، به نظر من این درست نیست شما پیامبر اسلام رو در سطح این حرف ها پایین بکشید، دین اسلام به عرف جامعه احترام میذاره، این فرهنگ برای کشور متمدن ایران نبوده و نیست و به شما پیشنهاد میکنم برای زندگی باب میلتون تشریف ببرید به عربستان،
                                                     شرتون کم
من یه چند تا کشور مسلمون رفتم یه سوالی برام پیش اومد:
چرا مردای مسلمون اینقد هیزن؟اصلا تو بقیه جاها هم به هیز بودن معروفن. مردی به اینه که بقیه از وجودتون احساس ارامش کنن یعنی مردای ما این خصوصیت مرد بودنو ندارن و فقط هورمونشو دارن؟ 

دین اسلام پر از خوبی و برکت هست. اما چرا شما عرب زاده ها پیله کردید فقط و فقط به بخش جنسیش؟؟؟؟؟؟  اونقد که رو حجاب خانوم ها و چند زن داشتن مردا بحث میکنید در مورد وفای به عهد که قرآن روش تاکید بیشتری کرده حرف میزنید؟ در مورد ریا و ربا حرف می زنید؟ به اسم اسلام شماها چه بلاهایی سر این مملکت و مردم دین دار این کشور نیاوردید.
خدا از تقصیراتتون نگذره شما دشمن اسلامید
در دین اسلام بیشتر از چهارتا همسر مجاز نیست بعد هم این همه ایه و روایت وجود دارد که میگوید از هوای نفس پیروی نکنید ازدواج های متعدد پیامبر هم بنا به مناسبت های سیاسی بوده در مورد ائمه هم انگیزه اصلی فرزند بوده مثل وقتی که حضرت علی میخواهد بعد از حضرت زهرا ازدواج کند به عقیل پیشنهاد کرد که برای او زنی انتخاب کند که فرزندان شجاع به دنیا آورد
ولی ایا کسی که امروز میره زن دوم میگیره برای داشتن فرزاندانی شجاع که از دین دفاع کنند این کارو میکنه؟ امروز تعدد زوجات اکثرا از روی هوس بازیه نه چیز دیگه
پیامبر و حضرت علی تا وقتی همسر اولشون زنده بود زن دیگری اختیار نکردند بعد از اون هم به دلیل مصلحت ازدواج کردند نه از روی هوس 
همسران پیامبران به جز یکی دو مورد بالای پنجاه سال سن داشتند اگر کسی واقعا میخواد به سنت پیامبر عمل کنه تشریف ببره زن بیوه بالای پنجاه سال بگیره 
پاسخ:
حتی اگه صرفاً هم از رو هوس باشه که نیست(چون اگه کسی فقط طالب لذت هست میره دنبال متعه که زحمتش کمتره نه دائم که کلی مسئولیت و دردسر داره) بازم اشکال نداره.
خدا اجازه داده به مرد برای هوسش تا 4 زن دائم همزمان و متعه هم هر چقدر دلش خواست داشته باشه.

برادر شما در توهم زندگی می کنین.ذهن مردم را در گیر توهمات نکنین و وجهه اسلام را خراب نکنین.
پاسخ:
حالا شما که در توهم نیستید بفرمائید کجای مطالب ما توهمی بود؟
اقا من خانمم میل جنسیمم زیاده .از شوهر مم سرم.با عدالت برم با چند تا مرد همبستر شم! اونم مخفیانه.اگه مساله ارضا هست و حق و عدالت.منم حق دارم.والسلام نامه تمام.....جنده خونه راه انداختی اون اسلامی که تو راه انداختی اسلام نیست فاحشه خونست .بچه نه سالتم بیار بده پیرمرد بخوابه باهاش
پاسخ:
شما خانم تنها راه شرعیتون اینه که یا با قرص و دوا میل جنسی خودتون رو کاهش بدید یا میل جنسی همسرتون یا همسرتون شما رو طلاق بده که برید با یه آدم گرم مثل خودتون ازدواج بکنید. همین و بس. به هیچ وجه شرعاً حق همبستر شدن با چند مرد رو ندارید چه مخفیانه چه علنی.
این مطلب هم که گفته میشه مردی که میل جنسی بالایی داره میتونه بره چند همسر بگیره یکی از فواید دنیوی جواز چند همسری هست نه علت تشریع حکم. اصل مطلب به تشریع الهی برمیگرده همین و بس.
خدا به مرد این اختیار رو داده به زن نداده خلاص.

حالا شما بفرمائید اسلامی که مد نظر شماست چطور اسلامی؟ برداشت شما از اسلام چیه؟

بچه نه سالمم به خودم مربوطه و اون بچه نه به شما یا کس دیگه ای.
اخه مرد اعتماد به نفس کاذب تو با این ریخت و قیاقه فکر کردی کی هستی که زنت احساس رضایت کامل جنسی کته و نخواد با کس دیگه ای باشه؟؟؟   هوس هوسه برو جمع کن
اگه دنبال خدا میگردی تو عربستان نیست . جای اینهمه محاسبه کاش از جنگ اعراب به ایران مینوشتی بلکه امسال تو که سنگ اعراب و به سینه میزنن شرمنده شن . کاش مینوشتی چطور زنای ایرانی و میبردن به کثافت تر از خودشون میفروختن . یادت نره همونطور که ایرانی ننگش میاد اسم عربو ببره عرب ها هم از ما بدشون میاد . به خدای ایران میسپارمت بلکه زودتر شفا پیدا کنی . 
پاسخ:
حالا مگه ما اون اعمال رو قبول داریم که شما ایراد میگیرید؟؟؟!!!
ضمناً هر جایی یه هدفی داره. هدف ما تو این وبلاگ دفاع از دین مبین و اسلام عزیز هست نه دفاع از عملکرد مسلمین.
الاسلام شیء و المسلمون شیء آخر
سلام علیکم
من شما را نمیشناسم .ولی 
به امر خدا تسلیم هستم و از منظر یک خانم به همجسان خود عرض میکنم ازدواج مستحب موکد و اسلام مجبورتان نکرده که به همسری جنین افرادی در بیایید .در ثانی علت نپذیرفتن این امر اینه که ما خیلی دنیا را با خانه ی ابدی خود اشتباه گرفتیم .اینجا گذرگاه >تا چشم بر هم بگذاری باید بری اومدی عبور کنی .شاید نویسنده محترم باید به جامعه کمک کنه که چه دیدی در این عالم باعث میشه مردم آویزان یه شوهر نشن همه آمال آرزشون در یک مرد نبینند؟چه تفکری موجب میشه که من نوعی بتونم بپذیرم همسرم با زن دیگری در ارتباط باشه و اصلا مردها واجب نیست اعمال مستحبی را انجام بدن روزه هم مستحب ....
لذا از این برادر محترم ضمن تشکر به خاطر دغدغه دین داشتن تشکر کرده و می خوام که برای بیان مطالب بستر سازی کنند وخواهش می کنم سوال بنده را از نظر شرع مقدس اسلام پاسخ بدهند که ما با توجه بوجود احکام ثانویه و با توجه به جامعه شهوت زده کنونی  و پدیده شوم ماهواره ما امروزه با زنان متاهلی مواجه هستیم که تمنای مردهای دیگر را دارند و به قول باومن که  عشق را سیال می خواند >احساس می کنند که هیچ علاقه ای به همسران خود نداشته ولی با وجود فرزندان و مسال تربیتی  و قانون حق طلاق مردها /نمی توانند از اسارت همسر خارج بشوند . یا بسیار سخت استآآیا اسلام مهربان ما برای این جامعه راهی گذاشته من به عنوان یه مرجع عاجزم از پاسخ  به این قبیل سوالات.

پاسخ:
علیکم السلام
دقیق متوجه منظورتون نشدم
حال آدمی از ادبیات شما به هم میخوره علت دین گریزی جوانان همین تفسیر های عامیانه وغلط شما وامثال شماست وقتی دلایل نابخردانه جنابعالی رو خوندم اول به خودم و دینم تاسف خوردم که چگونه خدای عادل وپیامبرش حق نیمی ازانسانها که زنان می باشند اینگونه نادیده می گیرند ! وزنان را وسیله شهوترانی مردان میدانند!  درمساله ازدواج فقط بحث کوچکی وبزرگی آالت تناسلی نیست ' ازدواج بحث زندگی دوانسان است 'دوانسانی که هرچه اختلافات سنی بین آنها کمتر باشد بهتر همدیگه رو درک می کنند ' بهتر می تونند باهم ارتباط برقرارکنند'این چه جور توجیهیست' من هیچوقت پیشنهاد نمیکنم که خدای نکرده دختر یا خواهرتان به یک مردچند زنه یا پیرمرد ۵۰ ساله بدهید چون اونها بانوان ایران زمینند وفرهنگ ما بافرهنگ عرب جاهلی تفاوتش از زمین تا آسمان است
سلام آقای علوی به نظر بنده اینکه آیا ازدواج یک مرد 50 ساله با یک دختر 14 ساله درست هست یا نه ،مربوط به عرف جامعه میشه 
حتی در بعضی از مسائل فقهی علما مبنا رو عرف جامعه وتشخیص خود فرد قرار داده اند ،دقیقا این مساله هم همینطوره 
شابد در زمان پیامبر از نظر عرف اون زمان ،چنین ازدواج هایی رایج بود ولی العان چطور؟
از طرف دیگه ،آیا کسی همانند پیامبر در این روزگار پیدا میشه که که بخواد مثل ایشون عدالت رو بر قرار کنه وبه همه همسرانش محبت کنه ،پس صرف اینکه چون پیامبر چنین کاری کرده نمیشه گفت هر کسی هم میتونه از پس این کار بر بیاد
مساله دیگری که شما خودتون بهش اشاره کردید اینه که ازدواج صرفا بخاطر مسائل جنسی نیست خوب این حرف درسته ولی به نظر شما یه مرد 50 ساله تو این دوره وزمونه چه انگیزه دیگه میتونه برای این کارش داشته باشه ،اصل ازدواج مبناش به دست آوزدن آرمش ،وقتی یک پیر مرد 50 ساله نمیتونه احساسات وعواطف وعلایق یه دختر 14 ساله رو درک کنه ،چون در دو دنیای کاملا متفاوت زندگی میکنن ،چطور اون دختر میتونه کنارش احساس آرامش کنه
من به عنوان یه دختراین حرف رو میزنم ،حتی تصور اینکه بخوام با یه مرد 50 ساله ازدواج کنم برام وحشتناکه ،چه برسه به اینکه واقعا بخوانم تن به این کار بدم ،میدونم اگه مجبور بشم واین کار رو انجام بدم ،از اون مرد تنفر پیدا نیکنم واجازه نمیدم بهم نزدیک بشه در صورتی که همون مرد به عنوان پدر یا پدر بزرگم میتونه خیلی برام دوست داشتی باشه  
به نظر من ازدوواج های پیامبران وامامان به دلیل شخصیت این افراد وخاص بودنشان از موارد استثنا بوده ونمیشه گفت همه میتونن مثل اون اشخاص بزرگوار عمل کنن 
به نظر من اگر در این دوره زمونه بخواد چنین ازدواج هایی رواج پیدا کنه ،99 درصد بخاطر مسائل جنسی واون یک درصد موارد استثنا هستند
بحث کردن ودلیل ومنطق آوردن واسه اینکه یه مرد 50 ساله میتونه با یه دختر 14 ساله ازدواج کنه جز اینکه باعث بشه مردم از دین زده بشن ،فایده دیگه ای نداره ،به نظر من مسائل مهم تری هم وجود داره که در موردش بحث بشه ،هدف ما اینه که دیگران رو جذب دین کنیم نه اینکه حرف هایی رو بزنیم که باعث انزجار مردم از دین بشه ،لازم نیست که همه چیز در بین عموم گفته بشه چون نتیجش همین نظرات توهین آمیزی میشه که میبینید
حرف هایی که زدم نظر شخثی بنده بود 
موفق باشید ودر پناه خدا ،یاحق...


پاسخ:
سلام
همونطرم که شما بهش اشاره کردید عرف جامعه در این زمینه نظر داره. ما هم منکر این نیستیم. ما صرفاً خواستیم بگیم ازدواج مرد 50 ساله با دختر 10 12 ساله خلاف شرع یا خلاف عقل نیست و ممکنه یک در 1000 موارد اتفاقاً ازدواج یه مرد 50 ساله با دختر 12 ساله خیلی هم ازدواج خوبی باشه و اون دختر 12 ساله هم از ازدواج با یه مرد 50 ساله کاملاً راضی باشه و اتفاقاً اون مرد 50 ساله خیلی بهتر از یه پسر مثلاً 17 18 ساله بتونه به اون دختر محبت کنه.
نکته ی بعدم اینه که خب کسی اون دختر 12 ساله رو که مجبور نکرده بره بشه همسر مرد 50 ساله. اما اگه یه دختر 12 ساله به هر دلیلی با علم و اختیار خودش رفت شد زن یه مرد 50 ساله کسی حق نداره ایراد بگیره یا بگه این کار خلاف عقل یا خلاف شرع یا خلاف قانون هست.
نکته ی بعدم اینه که برای ترویج این ازدواج این پست رو ننوشتیم. ما خواستیم به این شبهه این ازدواج که خیلی تو سایتای ضد اسلامی وجود داره جواب بدیم.
با این توجیه مسخره اینجوری یه ماه یه ماه کم کنی میرسی به ۲ سالگی کم خرد
راستیش  چی بیگم ای   وای


چرا پیامبر حضرت محمد بیش از چهار زن داشته؟
پاسخ:
مشکلش چیه؟ امر حلال الهی بوده. از مختصات ایشون بوده که جواز داشتن بیش از 4 همسر همزمان بوده. که فقط مختص ایشونه و هیچ مسلمونی بیش از 4 زن دائم برش حلال نیست
سلام درمورد سن عایشه باید بگم که در آن دوران سن دخترها را بعد از بلوغ حساب میکردند یعنی وقتی مگفتند عایشه 6 سالگی ازدواج کرده یعنی6 باضافه 12 سالگی که به بلوغ رسیده میشود 18
اساتید و دوستانی که این ازدواجها را تایید یا توجیه کردید ایا گفته ها و نوشته های خود را قبول دارید چیزهایی به خورد مردم بدید که به درد بخوره ایا از نظر شما مردم دارای درک و شعور و قوه تمیز هستند ؟اگر نمیتوانید دلیل جامع و مانع بیاورید دلیل واهی هم نیاورید
پاسخ دهنده ی محترم ایا مسیح که زن نگرفت ادم ناقصی بوده ؟
خانم دختر طلبه در خود قران هست که باید به عدالت رفتار کنید در جای دیگر هم میگوید مگر می شود در بین زنان به عدالت رفتار کرد؟
اقای علوی از مادر و خواهر خودت صیغه مردان مختلف شدن رو شروع کن .. کمک کن حس حسادتشون رو به قول خودت کنار بزارن .. بعد بیا اینجا نقاب دین به صورتت بزن مذهبی نمای ...
جالبه درویکی پدیا درباره عایشه از چند نفر خارجی که نمیدانم مورخ هستند نام برده شده ولی هیچ اشاره ای به تاریخ خود مورخین اسلامی نشده
قضاوت باشما
با توجه به اینکه یهودیان مخفی در بسیاری از شکل ها مورخ و..کارشناس و... در میایند وحتی درتاریخ داریم که مثلا مارتین لوتر و یا داروین ماسون یا یهودی بودند ولدرجامعه مسیحیت شرکت داشتند اینجانب واقعا نسبت به این مورخین ذکر شده درویکی پدیا که حتی یک مورخ عرب نیست مشکوکم

با سلام اگر یک مرد بتواند یک زن داشته باشد. و به همسرش نیز احترام و ارزش قائل شود باهم بخورند و باهم درد دل کنند   اگر مال اموالشان زیاد است ضمن جاهای زیارتی دور دنیا را هم بگردند اشتغال کار ایجاد کنند .نمیدانم ما چرا فقط چسبیدیم به نزدیکی کردن و یا چند تا میتوانیم زن بگیریم به نظرم من یک مرد فقط یک زن بایستی داشته باشه بیش از یک زن یعنی گوه خوردن است . (مذهب شیعه ) با تشکر

پاسخ:
خب این نظر شماست و دلیلی ندارد برای سایرین این نظر ارزشی داشته باشد.
سلام
من پزشک هستم.طبق مطالعات و تحربیات من 
انسان در سنین مختلف روحیات .اخلاقیات .تفکرات و بطور کلی دنیای متفاوتی دارد
واین امر بدلیل تغیر در میزان هورمونهای بدن میباشد.مثلا در سن 15 سالگی بدلیل افزایش هورمون تستسترون 
در پسرها میل جنسی  بسیار شدید وحتی گاهی تهاجمی دارد و در دخترها بدلیل ترشح استروژن و پروژسترون
امیل جنسی زیاد است وتمایل به ازدواج.
در سنین بالاتر بدلیل کاهش همین هورمونها تمایلات متفاوت است در سن پنجاه سالگی در مردان بیشتر بدنبال جمه کردن مال دنیا ولذت بردن از زندگی بروز میکند.
پس یک انسان  پنجاه ساله با یک دختر 20 ساله هم با هم تفاوت کلی و ادراکی دارند.
پیامبر هم انسان بوده و تمام خصوصیت را داشته قطعا.

این صحبت شما مورد احترام
ولی نه عقل قبول داره نه علم و نه عرف.
اسلام تبلیغ ارامش و انسجام  خانواده و صلح در جهان میکند.
ولی از بدو اسلام تاکنون فقط جنگ و جنگ طلبی میباشد.
ازوداج با دونفر همزمان در هیچ جای دنیا پسندیده نیست.
شما تمام خصوصیت پیامبر را خوب جلوه دادین ازجمله غضب و توهم و شهوت و غیره
ولی بهم خوردن ارامش زنان بخاطر چند همسری شوهر را دال بر حسادت گذاشتید.خب حسادت هم 
میتواند صفت نیکو و رذیله باشد.مانند عصبانیت پیامبر.
من مسلمان هستم ولی چند وقته بخاطر اینکه مطالعه دارم در این موارد حقیقتش دیگه به شک افتادم
که اسلام مشکل دارد یا من خوب متوجه نشدم.
هر وقت قران میخوانم چیزی متوجه نمیشم که منو از درون راضی کنه.
اگر قران برای هدایت همه نسل ها میباشد پس به زندگی شخصی محمد چکار دارد
که همش میگه زن بگیر زن نگیر.جنگ بکن یا نکن.اگر وارد خانه پیامبر شدید  اول باید او اجازه دهد
تا سر سفره او روید.زنانت را بگو خودارایی نکنند.کسی خق ندارد بعد از تو با زنانت ازدواج کند
و خیلی چیزهای دیگر.
حال من هرچه از تی وی کشیش ها را میبینم فقط راهنمایی برای زندگی بشر است ولاغیر.
لطفا اگر میتوانید یک دلیل منطقی و قطعی و عقلی بیاورید که من قانع بشم.که در زندگی به دردم بخوره
وبه ارامش برسم
سلام
من مسلمانم و شیعه
همه ای استدلالای شما درست
فقط یک سوال
در دورانی که حضرت فاطمه زهرا در سن 18 سالگی با داشتن سه فرزند و یک بچه در شکم شهید میشوند
مگر میشه دختری با جمالات عایشه تا سن 19 و 20 یا 24 سالگی مجرد باشد ؟

در آن زمان سن ازدواج دختران حدود 9 سال بوده

در زمان فوت حضرت 9 زن بالای سر ایشان حضور داشتند

نباید بین زنها فرق باشد
پس هر 9 روز نوبت به یکی میرسد و ...

نکته دیگه

مگه زنهای پیامبر آدم نبودند که از ازدواج بعد از ایشان منع شدند

شاید عقل من ناقص باشد ولی به عقل ناقص من این ظلم بزرگی است

پیامبر همیشه گفتند من هم یک انسانم پس مثل بقیه ازدواج میکنند و ...

ولی زنهای ایشان باید تا آخر عمر از این لذت جنسی دور باشند


پاسخ:
سلام
اینکه چطور میشود یک دختر 19 ساله هنوز مجرد مانده باشد به هر جال جای بررسی تاریخی دارد. باید دید آن زمان آیا همگی یا اکثریت قریب به اتفاق خانم ها در زنین 9 و 10 و 11 سالگی ازدواج میکردند یا ازدواج در سنین بالاتر نیز بوده هر چند در اقلیت باشد.

بله زنهای رسول الله ص آدم بودند اما این حکم الهی بود و همگی ما در برابر حکم الهی باید تسلیم و متعبد باشیم. خیلی از احکام نیز هست که به ضرر من و شمای مرد هست. اما حکم است و باید بپذیریم.
منون از اینکه سریع پاسخ میدهید

اما اینکه فرمودید حکم است
باید بگویم که تشکیک بنده راجع به همین احکام است

پیامبر در سن پنجاه سالگی میتواند برای ارضای میل جنسی دختری جوان بگیرد ولی در سنین آخر عمر قانونی وضع میکنند که همان دختر جوان تا آخر عمر ازدواج نکند
این را هم بگویم ما تمام این قوانین و احکام را از زبان خود حضرت شنیده ایم
که ایشان فرموده اند وحی ارز جانب خداست

نکته بسیار مهم این است

چطور پیامبری که میدیدند اباعبدلله در کربلا با لب تشنه بر سر نفاق بعد از ایشان شهید میشوند ، نمیدیدند که عایشه جنگ جمل را راه می اندازد
چطور نمیدیدند که ابوبکر پدر عایشه که برای خلافت از قبل برنامه داشته با این ازدواج به خلافت بعد از ایشان نزدیکتر میشود
چطور ایشان زمان بالابردن دست حضرت علی میدیدند که پهلوی حضرت صدیقه طاهره بین در و دیوار میشکند ولی نمیدیدند که عمر پدر حصفه این کار را میکند

و در آخر
اینکه: ایشان که مردم را به بهشت و حوری وعده میدادند آیا خود به این وعده ها باور نداشتند که خود را با بقیه فرق داده و در عین داشتن 9 همسر دائم با کنیز خود ماریه هم همبستر میشوند (تفصیر آیه 1 سوره تحریم استاد قمشهی )
آیا نمیشد ایشان هم کمی شکیبایی میکردند و به حوریان بهشتی اکتفا میکردند تا برادران اهل سنت نگویند پیغمبر داماد خلفای راشدین است
پاسخ:
هر چند این سوالات در جای خود جای بررسی و تحلیل تاریخی داره. اما اول باید یه مسأله مبنایی رو برای خودتون حل بفرمائید. ایا شما رسول الله ص رو رسول از جانب پروردگار عالمیان میدانید که معصوم است و یک واو از خودش نگفته و هر چه بوده وحی و دستور الهی بوده است یا خیر؟ اگر پیامبر را همچین شخصی میدانید؛ آن وقت بله تحلیل میکنید اما یکی از پاسخهایی که ممکن است برای خیلی از سوالات وجود داشته باشد این است که نمیدانیم چرا فلان طور شد و فلان طور پیامبر رفتار کرد. اما میدانیم قطعاً حکمتی داشته و از سر هوی و هوس شخصی رسول الله ص این کار را نکرده. هر چند رسول الله ص نیز مانند ما بشر است و غرایز بشری نیز دارد و میتواند و مجاز است در چارچوب شرع از این غرائز استفاده کند همانگونه که ما مجاز هستیم. البته این امکان وجود دارد در برخی زمینه ها برخی احکام خاص رسول الله ص باشد و ایشان با ما در برخی احکام متفاوت باشند.
اما برای نمونه به دلیل ازدواج رسول الله ص با عایشه و حفصه شاید مطالعه لینک زیر خالی از فایده نباشد:
http://valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5124
با تشکر از شما که پاسخ گفتید

باید از دوستانی که نظرات بنده را میخوانند بابت شبهاتی که وارد کردم عذر خواهی کنم
شاید بهتر بود اینگونه شبهات را در فظای مجازی بازگو نکنم
و میپذیرم که باید تحقیق بیشتری بکنم
انشاالله که به جواب برسم

التماس دعا

یا حق
بعد اون وقت از دیدگاه شما زن نقش دیگه ای جز بر طرف کردن نیاز جنسی مرد داره؟اگر شهوت مرد پایین بود ی همسر بالاتر دو همسر بالاتر سه همسر یه ده تا کنیز و صیغه ای و....دین یا به دست تو و امثال تو تحریف شد چون تمام ارزش های زن و پایین اورده یا اگر درسته عدالت خدا رو نقض میکنم ه 
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۳ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک

با سلام
پاسخ قسمت اولی که داده شده نسبتا خوب هست ولی
درباره مطلب دومی که نوشته شده و ادامه اش بعضی اشکالات اساسی هست
که اجمالا در چند قسمت اشاره میکنم و ان شاءالله تصیحح کنید.
(البته به نظر میرسه این نوشته فرد یا عده ای دیگه هست)
1.در خصوص سیره آقا پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعضی موارد رو اشاره کردید که نه با عقل سازگاره و نه با نقل و روایاتی که وارد شده.
اینکه ایشان از لحاظ قدرت بدنی و شجاعت در حد اعلی بوده اند در این شکی نیست و روایت هست که:
آقا امام علی علیه السلام میفرمایند
وَ کُنّا اذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله
گاهی که شرایط بر ما سخت می‏شد به پیغمبر(صلی الله علیه و آله)پناه می‏بردیم."
**نکته ای که اینجا مهم هست اینه که سعی کنیم چهره و سیره و خلقیات نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رو آنگونه که بوده به صورت درست از روایات معتبره برای مردم بیان کنیم!
این خیلی مهمه
تعریفی که از انسان کامل کردید خیلی سطحی و عوامانه بود!
برای شناخت درست انسان کامل باید سر درس ائمه معصومین علیهم السلام نشست و از بحارِ انوار قدسی ایشان تلمذ کرد
این ذوات مقدسه که به تعبیر آقا امام صادق علیه السلام نور الانوار هستند و مصابیح المشکاه التی فیها نور النور می باشند،
نور رو با نور میتوان شناخت(البته به حسب معرفت اشخاص) کما اینکه در زیارت جامعه کبیره میخوانیم کلامکم نور...
ما کجا و شناخت انسان کامل کجا؟!
چه زیبا آقا امام رضا علیه السلام در بیان جایگاه امامت فرمودند که:
..الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِیَ فِی الْأُفُقِ بِحَیْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارُ...

علامه حسن زاده آملی(حفظه الله تعالی):
«دعای عرفه حضرت امام سید الشهداء (علیه السلام) در توحید،

و دعای زیارت جامعه کبیره حضرت امام علی نقی(علیه السلام) در ولایت و بیان مقام انسان کامل ولی، عدیل یکدیگر در این دو اصل اصیل و رکن رکین معارف انسانی اند.»

(نور علی نور؛ در ذکر و ذاکر و مذکور، علامه حسن حسن زاده آملی، ص 31ـ32)


*در عرفان اسلامی «انسان کامل»، انسان رها شده از حجاب ها و آیینه تمام نماى اوصاف خداوند است و حق تعالى با جمیع اسما و صفات زیبا و حسناى خود، در او تجلى کرده است. به بیان دیگر، انسان کامل «مَثَل اَعلاى» خداوند است؛ یعنى، مخلوق و موجودى که به بهترین صورت و کامل ترین شکل، حکایت از حق و کمالات او دارد."

(نک: شمیم ولایت، ص 422 و 423؛ انسان و خلافت الهى، صص 25 - 38؛ راهنماشناسى (دفتر ششم پرسش ها و پاسخ ها)، صص 13 – 19)

این راجع به انسان کامل.

آیت الله شهید مطهری(اعلی الله مقامه الشریف) در این زمینه مطالب خوبی بیان فرمودند که در کتاب انسان کامل ایشان هست از جمله:

"اراده پیغمبر در همه احوال مانند کوهی بود که یک ذره تزلزل در آن پیدا نمی‏شد. واقعاً قدرت روحی پیغمبر در این مدت بیست و سه سال عجیب است! وقتی انسان مطالعه می‏کند، حیرت‏ انگیز است و شاعر- که ظاهراً حسّان بن ثابت است- در زمان خود پیغمبر درست گفته است:
لَهُ هِمَمٌ لا مُنْتَهی‏ لِکِبارِها - وَ هِمَّتُهُ الصُّغْری‏ اجَلُّ مِنَ الدَّهْرِ
بعلاوه پیغمبر از نظر قدرت و قوّت ظاهری هم مردی قوی بود. اندام پیغمبر، اندام یک دلیر و یک دلاور بود. مردی قوی و شجاع بود و مجموع اندامش اندام یک مرد شجاع بود:

کانَ بادِناً مُتَماسِکاً
پیغمبر نه چاق بود و نه لاغر، متوسط بود؛ بدنش گوشت داشت اما گوشت متماسک. بدن متماسک یعنی مثل بدن آدمهای ورزشکار، از این جهت که گوشت بدنشان سفت و محکم به یکدیگر چسبیده است. آدمهایی که چاق هستند و پی در بدنشان جمع شده، گوشت بدنشان شل است، ولی پیغمبر این‏جور نبود.
اصلًا شجاعت پیغمبر در حدی بود که علی علیه السلام می‏فرماید: گاهی که شرایط بر ما سخت می‏شد به پیغمبر پناه می‏بردیم:
وَ کُنّا اذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله .
حدود هشت سال پیش که برای اولین بار به مکه مشرف شدم، خوابی در مکه دیدم که خیلی عجیب بود! در آنجا پیغمبر اکرم را از پشت سر مشاهده کردم، اندام عجیبی دیدم و در عالم خواب به یاد جمله امیرالمؤمنین افتادم، گفتم بی‏ جهت نیست که علی علیه السلام می‏فرماید:

وَ کُنّا اذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله..
پیغمبر اکرم اینچنین بود: قوی بود، شجاع بود، قوّت را ستایش می‏کرد و شجاعت را نیز ستایش می‏کرد.

پس در اسلام قوّت و قدرت ستایش شده؛ یعنی اسلام آن را به عنوان یک ارزش برای انسان می‏شناسد. مطلبی را مختصراً عرض می‏کنم و تفسیرش برای جلسه بعد باشد، و آن اینکه در اسلام قدرت و توانایی یک ارزش از ارزشهای انسانی در کنار چندین ارزش دیگر است که مجموعاً همه این ارزشها در کنار یکدیگر انسان کامل اسلام را تشکیل می‏دهد. آقای نیچه در تمام ارزشها فقط همین یک ارزش را دیده است. معلوم است، اگر همه شاخه ‏های یک درخت را بزنند و یک شاخه را نگه دارند، فقط همان شاخه رشد می‏کند و همه شاخه‏های دیگر از بین می‏رود. فرق مکتب نیچه و مکتب اسلام در این است که در مکتب نیچه انسانیت یک ارزش بیشتر ندارد و آن توانایی و قدرت است، پس همه ارزشهای دیگر محو و فدای این ارزش می‏شود. ولی در اسلام، قدرت یک ارزش از مجموعه چندین ارزش متعالی در انسان است. وقتی این ارزش در کنار سایر ارزشها قرار گرفت، آنوقت شکل دیگری پیدا می‏کند."

جهت اطلاع بیشتر به کتاب انسان کامل ایشان رجوع کنید.

فلذا به نظر میرسه این نوع دیدگاه شما که در خصوص مساله انسان کامل و... در مطلب دوم بیان کردید بیشتر تمایل به دیدگاه نظریه پردازان غربی داره!

العاقل یکفیه الاشاره.

۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۶ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک

2.لطفا این تا آنجا که گفته اندهایی که گفتید رو، سندش رو بگید تا ما هم آشنا بشیم!

بر فرض محال هم اگر روایتی به صورتی که نقل کردید باشه باید سندش رو دید هر حرفی رو که نمیشه زد و در بیان سیره نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) باید کمال حساسیت را خرج داد.

برای روشن شدن حقیقت، از باب نمونه قسمتی از خلقیات ایشان را در رابطه با آداب خوردن و آشامیدن از کتاب سنن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) علامه طباطبایی(اعلی الله مقامه الشریف)مختصرا اشاره میکنیم:

*امام صادق(علیه السلام) فرمود:

هیچ چیز نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) محبوبتر از ان نبود که پیوسته در راه خدا گرسنه و ترسان باشد.

* عیص بن قاسم میگوید:
به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حدیثی از پدر بزرگوارتان روایت میشود که فرموده: «رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم)، هرگز از نان گندم یک شکم سیر نخورد.»
آیا این روایت صحیح است؟ امام فرمود: خیر، رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز، نان گندم نخورد و از نان جو نیز سیر نخورد.

* روزی یک یهودی شامی از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید:
مردم خیال میکنند که عیسی علیه السلام مرد زاهدی بود. امام پاسخ داد: بله زاهد بود و محمد
(صلی الله علیه و آله و سلم) زاهدترین پیامبر خدا بود. زیرا آن حضرت علاوه بر سیزده همسر{در زمانهای مختلف} دارای کنیزهایی هم بود،اما هرگز سفره ای از نزد ایشان برداشته نشد که در آن غذایی باقی مانده باشد و هرگز نان گندم نخورد و حتی از نان جو نیز سه شبانه روز متوالی سیر نخورد.

*امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
از پیامبر
(صلی الله علیه و آله و سلم) پاک و پاکیزه خود پیروی کن... که پهلویش از همه اهل دنیا لاغرتر و شکمش از همه آنها خالی تر بود...
با شکم خالی از دنیا رخت بربست و با عافیت به سرای باقی شتافت.

*
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از گوشت، سر دست را دوست داشت.

*امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمود:
غذای رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه که می یافت، نان جو بود، و شیرینی اش خرما و هیزمش چوب درخت خرما بود.

*رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
ما گروهی هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمیخوریم و وقتی غذا میخوریم سیر نمیخوریم.

*ابن عباس میگوید:
گاهی اتفاق می افتاد که رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) چند شب متوالی گرسنه می ماند و برای خود و خانواده اش شامی نمی یافت
و بیشتر غذای ایشان نان جو بود.

*عایشه میگوید:
سوگند به خدایی که محمد
(صلی الله علیه و آله و سلم) را به حق مبعوث کرد ما الک نداشتیم. از روزی که خداوند پیامبر را به رسالت برانگیخت
تا روزی که از دنیا رفت، نانی که آردش الک شده باشد نخورد.

*امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) سه روز پی در پی از نان گندم سیر نخورد تا به ملکوت اعلی پیوست.

*ابوهریره میگوید:
هرگز رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) و خانواده اش سه روز پی در پی از نان گندم سیر نخورد تا به ملکوت اعلی پیوست.

*عایشه میگوید:
رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز سه روز متوالی سیر نبود و اگر میخواست، میتوانست سیر بخورد
اما دیگران را بر خود مقدم می داشت.

*روایت شده:
هرگز در یک لقمه رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) دورنگ جمع نمی شد، اگر گوشت بود نان نداشت و اگر نان بود گوشت نداشت.

*امیرالمؤمنین علیه السلام در پندهایش به کمیل بن زیاد فرمود:
ای کمیل در کیفیت غذا وسواس به خرج نده، زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) زیاد به کیفیت غذا کار نداشت.

**متاسفانه با بعضی ادعاها و استدلال های غلط مرتبه و شان آقا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رو پایین اوردید!
و حتی ایشان را که در مرتبه قاب قوسین و ادنی هستند و فرموده شده که لولاک لما خلقت الافلاک
ای پیغمبر اگر تو نبودی جهان را خلق نمیکردم...
ازین مرتبه هم تنزل دادید و با یک انسان معمولی مقایسه کردید!!
این قیاس شما به قول معروف قیاس مع الفارقی هست، همانطور که در قبل اشاره کردیم مقام انسان کامل
خیلی فراتر از اینهاست که عقول ابناء بشر بتواند این ذوات مقدسه را درک کند
چه برسه به این نوع مقایسه کردن ها!
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۷ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
3.در اسلام درسته که توصیه به اعتدال شده ولی در عین حال احادیث زیادی وارد شده
در مذمت پرخوری و خوابیدن زیاد و قص علی هذا.
کی گفته کم خوری بده؟!
از شما تقاضا میکنیم یک روایت در خصوص اینکه کم خوری رو مذمت کرده باشند بیارید!
"کم خوری" با "اصلا نخوردن" فرق داره!
بله از پرهیز کردن از لذات حلال نهی شده و فرموده شده که:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ..»
اما از کم خوری و تقلیل در خواب و امثالها جایی نهی نشده!
اتفاقا توصیه هم شده
روزه خودش یعنی کم خوری.
آقا امام سجاد علیه السلام در دعای وداع با ماه مبارک رمضان میفرمایند
السلام علیک من مجاورٍ رقّت فیه القلوب و قلّت فیه الذّنوب...

ماه مبارک رمضان در نتیجه اجتناب از بسیارى از مباحات، موجب می ‏شود در دل ما رقت پیش بیاورد.
به طور کلی برای رشد در زمینه معنویت و حرکت در مسیر سیر و سلوک
کما اینکه در سیره نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت علیهم السلام می بینیم
باید در جنبه های حیوانی نظیر خواب و غذا و... تقلیل کرد.
بزرگان ما با توجه به سیره اهل بیت علیهم السلام فرمودند که حتی زیاده روی در مباحات هم
موجب قساوت قلب میشود!
رسول الله صلوات ‏الله ‏علیه‏ و آله و سلم سه روز پشت هم از نان جو سیر نشد! اینها یعنى چه؟
در مباحات غوطه ور شدن، که بعضى از عوامها فکر مى کنند حلال است،
این قطعا موجب قساوت میشه.
حضرت امام علی علیه ‏السلام که در حالاتشان هست.همیشه نان جو می خوردند، آن هم نان جو خشک،
 گاهى با نمک و خیلى کم می ‏شد که مثلاً با سرکه و یا با شیر بخورد! بیشتر، خوراکش نان جو با نمک بود.
 در حالاتشان هست که بعضى از نزدیکان از راه دلسوزى می ‏خواستند نان جو را روغنى بزنند،
آن انبان نان جو را خودشان مهر و موم فرمودند، که کسى دست نزند! این درس است براى ما!
بزرگان ما فرمودند اینها نه تنها نامشروع نیست، بلکه ریاضت مشروع است، اثر خوب در دل می ‏گذارد، دل را به رقّت می ‏آورد.
مرحوم شیخ کلینی(قدس سرّه) در اصول کافی نقل فرموده که امام صادق علیه السلام فرمودند:
حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام میفرمودند:
«در غیر یاد خدا، زیاد سخن مگویید؛ زیرا کسانی که در غیر یاد خدا زیاد سخن میگویند،
قسیّ القلب و سخت دل میشوند، گرچه خودشان ندانند».
اصول کافی، جلد2، ص 114، مرحوم علامه مجلسی(اعلی الله مقامه الشریف) در مرآت العقول
در شرح این حدیث مینوسد:
این حدیث، دلالت میکند بر اینکه سخن اگر زیاد باشد، در کارهای مباح، سبب قساوت و سختی قلب میشود؛
اما در کارهای باطل و خلاف سخن گفتن-گرچه کم هم باشد- سبب قساوت قلب میشود!
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۸ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
4.ادعای دیگری مطرح کردید مبنی بر اینکه "در هر ازدواجی، شهوت جنسی زیر بنای کار است!!!"
این رو کی گفته؟!
در کدام آیه یا حدیث و.. همچین بینشی می بینیم؟!
این صحبت شما،مانند بعضی صحبت های دیگرتون وام گرفته شده از ایده های نظریه پردازان و روان شناسان غربی ست!
مبنای اسلام چیز دیگری ست.
پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:
«تناکحوا تناسلوا تکثروا، فإنی اباهی بکم الامم یوم القیامة و لو بالسقط»
یعنی(ای مردان و زنان) با همدیگر ازدواج کنید و دارای نسل گردید و زیاد شوید،
به راستی که من مباهات می‌کنم به واسطة شما در مقابل امت‌های دیگر در روز قیامت، ولو با بچه سقط شده.
مستدرک سفینه البحار، قم، جامعه مدرسین، سال 1419، ج4، ص340.
مشاهده میکنید که ایشان به صراحت به تکثر نسل سفارش میفرمایند.

امام خامنه ای حفظه الله تعالی:
"بنای نسل بشری به ازدواج است. انتقال تمدنها و فرهنگها به ازدواج است.
بقای استقلال جوامع – چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر – به ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج است."

"ازدواج، در حقیقت دروازه‌ی ورود به تشکیل خانواده است و تشکیل خانواده اساس همه‌ی تربیتهای اجتماعی و انسانی است."
آقا در جای دیگری هم مهم ترین فایده ازدواج را "تشکیل خانواده" میدانند.


*کوتاه سخن اینکه علت تعدد همسران پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم رو علمای ما به خوبی در کتب تفسیر بیان فرمودند

دیگه نیازی به این مطالب متناقض و نادرستی که ذکر کردید نبود!

در پایان قسمتی از نظر علامه طباطبایی(اعلی الله مقامه الشریف) را درباره علل ازدواج های پیامبر اشاره میکنیم:

"براى یک محقق منصف چاره‌اى نیست جز اینکه، ازدواج‌هاى زیادى که آن حضرت در اواسط عمر خود فرموده است

بر مبنایى غیر از شهوت و میل به خوش گذرانى توجیه کند. چه آنکه پاره‌اى از ازدواج‌هاى حضرت صرفا براى کسب قدرت بوده و مى‌خواست تا از راه وصلت، قبیله و عشیرۀ خود را گسترش داده و از آن به نفع تبلیغ استفاده کند.

و بعضى از ازدواج‌هاى آن حضرت فقط براى این بود که دلى را به دست آورده و دل‌جویى از طرف نموده باشد، و مى‌خواست تا در پرتو ازدواج، از بعضى خطرات احتمالى محفوظ بماند.

در برخى ازدواج‌ها قصدش این بود که صرفا زنى را از بدبختى و فلاکت فقر نجات داده و معاش او را تأمین کند و مى‌خواست با این ازدواج عملا پیروان خود را تربیت نموده و نگهدارى از فقرا و بیچارگان را در بین آنها عملا برقرار سازد.

و در تعدادى ازدواجها، نظر این بود که حکمى از احکام الهى را اجرا نموده و به این ترتیب افکار غلط دورۀ جاهلیت را درهم بکوبد. چنانکه از ازدواج زینب دخترجحش همین نظر را داشته، زینب نخست زن زید بن حارثه بود، زید که پسرخواندۀ رسول خدا بود او را طلاق داد، عرب چنین گمان مى‌کرد که زن پسرخوانده، بر شخص حرام است، همان‌طور که زن پسر واقعى حرام مى‌باشد. پیغمبر زینب را بعد از طلاق گرفتن از زید به ازدواج خود درآورد تا با این فکر غلط، مبارزه کرده باشد، و آیاتى هم در این باب نازل شد"

http://ahlolbait.com/article/3664/%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%A6%DB%8C-%D8%B1%D9%87
برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب معویت تشیع ایشان.

این نقد ما به این متن بود نه صاحب نوشته و ایضا تذکری بود به این نفس اماره خودمان
و ان شاءالله حلال کنید.
التماس دعا
یا علی
۳۰ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۸ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
یک نکته هم که جا افتاد این کاربری که با اسم مجتبی و همچنین کاربر دیگری به اسم فرهاد اینجا نظر گذاشتند
توصیه میکنیم این چندتا نظر ما رو مطالعه کنند
و مراقب باشند خدایی نکرده با بعضی حرف های پوچ و غلط،
بی ادبی نسبت به ساحت مقدس آقا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نکنند!

آقا مجتبی جوابتون رو برادرمون خیلی خوب دادند
یه نکته هم اضافه کنم
درباره فلسفه ممنوعیت ازدواج همسران پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از شهادت ایشان، علمای ما در کتب تفسیر و ... جواب های خوبی دادند.
این جواب رو در سایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(حفظه الله تعالی) درج کردند:
اولاً ـ بعضى به عنوان انتقام جوئى و توهین به ساحت مقدس پیامبر(صلى الله علیه وآله)، چنین تصمیمى را گرفته بودند، و از این راه مى خواستند ضربه اى بر حیثیت آن حضرت وارد کنند.
ثانیاً ـ اگر این مسأله مجاز بود، جمعى به عنوان این که همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله) را بعد از او در اختیار خود گرفته اند، ممکن بود این کار را وسیله سوء استفاده قرار دهند، و به این بهانه موقعیت اجتماعى براى خویش دست و پا کنند، و یا به عنوان این که آگاهى خاص از درون خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تعلیمات و مکتب او دارند، به تحریف اسلام پردازند، و یا منافقین مطالبى را از این طریق در میان مردم نشر دهند که مخالف مقام پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد (دقت کنید).
این خطر هنگامى ملموس تر مى شود که بدانیم گروهى خود را براى این کار آماده ساخته بودند، بعضى آن را به زبان آورده، و بعضى شاید تنها در دل داشتند.
از جمله کسانى را که بعضى از مفسران اهل سنت در اینجا نام برده اند «طلحه» است.(1)
خداوندى که بر اسرار نهان و آشکار آگاه است، براى بر هم زدن این توطئه زشت، یک حکم قاطع صادر فرمود، و جلو این امور را به کلى گرفت، و براى تحکیم پایه هاى آن، به همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) لقب «ام المؤمنین» داد، تا بدانند ازدواج با آنها همچون ازدواج با مادر خویش است!
با توجه به آنچه گفته شد، روشن مى شود چرا همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) لازم بود از این محرومیت استقبال کنند؟
در طول زندگى انسان، گاه مسائل مهمى مطرح مى شود که به خاطر آنها باید فداکارى و از خودگذشتگى نشان داد، و از بعضى از حقوق حقه خود چشم پوشید، به خصوص این که همیشه افتخارات بزرگ، مسئولیت هاى سنگینى نیز همراه دارد. بدون شک همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) افتخار عظیمى از طریق ازدواجشان با پیامبر(صلى الله علیه وآله) کسب کردند، داشتن چنان افتخارى نیاز به چنین فداکارى هم دارد.
به همین دلیل، زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از او در میان امت اسلامى بسیار محترم مى زیستند، و از وضع خود، بسیار راضى و خشنود بودند و آن محرومیت را در برابر این افتخارات، ناچیز مى شمردند.(2)
پی نوشت:
 (1). تفسیر «قرطبى»، جلد 8، صفحه 5310.
(2). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 17، ص 432.
http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=243592&typeinfo=25&catid=22866

*درباره ماریه قبطیه هم بدونید که ایشان کنیز آقا نبودند در ابتدا!
نه خیر
داستان ازین قرار بود که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در سال ششم هجری تصمیم گرفتند رسالت جهانی خویش را اعلام کنند و همه مردم مناطق مختلف جهان را به اسلام دعوت نمایند، و لذا گروهی از مسلمانان را به عنوان نماینده به سوی حاکمان و پادشاهان آن روز جهان اعزام فرمودند و به هر یک نامه ای نوشته و آنان را به اسلام دعوت کردند و اعلام کردند که اگر مسلمان بشوید سالم مانده و بر حکومت خود ابقاء خواهید شد مضون همه نامه ها تقریبا همین بود.

در همین راستا حاطب بن ابی بلتعه به سوی مصر حرکت کرد تا نامه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را به مقوقس حاکم اسکندریه تسلیم نماید. او نامه پیامبر را گرفت و پس از خواندن نامه، آن را در جایگاهی از عاج قرار داد و بر آن مهر زد و به کنیز خود داد تا از آن محاظفت نماید. سپس با احترام به نامه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جواب داد که: «ما می دانستیم پیامبری باقی مانده و فرستاده ات را گرامی داشتیم» مقوقس همراه آن نامه دو کنیز برای پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه فرستاد که یکی ماریه قبطیه بود و دیگری خواهر وی به نام «سیرین» و غلامی نیز به نام جریح را مأمور کرد که خدمتگزار آنان باشد. حاکم اسکندریه هر چند با ادب و احترام جواب پیامبر را داد و با احترام تمام فرستاده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را باز گرداند ولی اسلام را نپذیرفت.ماریه از حفن از منطقه ایضنا بود. وی گرچه غیر مسلمان ولی از اهل کتاب بود از این رو پیامبر هدیه مقوقس را پذیرفت.

ایشان به دست رسول گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمان شد و حضرت وی را به عنوان همسر خود برگزید و خواهرش سیرین را به ازدواج حسان بن ثابت شاعر و ادیب معروف در آورد که از وی دارای فرزندی به نام عبدالرحمن گردید.

۰۱ آبان ۹۴ ، ۰۲:۰۱ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
آقا فرهاد خیلی تند رفتید!
اولا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم). ان شاءالله ادب در گفتار رو رعایت کنیم.
ثانیا درباره اینکه هیچ وقت نباید این ذوات مقدسه و وجود مقدس آقا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رو با یه انسان عادی مقایسه کرد در بالا مفصلا توضیح دادیم.
و این نوع نگاه شما اصلا درست نیست.
شان انسان کامل به حدی بالاست که کسی را یارای درک کنه وجود آنها نیست.
ادعایی مطرح کردید مبنی بر اینکه از اول اسلام تاکنون همش جنگ و جنگ طلبی هست!!!
میشه لطف کنید سندی برای این حرفتان بگید!
این صحبت های شما، ما رو یاد سخن های بی پایه و اساس وهابی های ملعون میندازه.
درباره اینکه آیا دین اسلام دین صلح و آشتی هست یا خیر اینجا پاسخ خوبی داده شده
میتونید مراجعه کنید
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1071
ایضا حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی پاسخ خوبی دارند در ذیل می اوریم:

سوال – در قرآن از پیامبر بعنوان رحمت للعالمین یاد شده است. آیا انجام هفتاد جنگ که خود پیامبر هم در آن حضور داشتند و خون هایی ریخته شد، با این صفت پیامبرمنافات ندارد؟

پاسخ – این خودش مظهر رحمت است. مثل پزشکی که سینه را می شکافد تا بیمار را عمل کند. اصل اول در اسلام جنگ نبوده است. درهیچ جنگی اسلام شروع کننده ی جنگ نبوده است. اصل اول صلح و پذیرش حق است. قرآن در سوره نحل می فرماید که مردم را سه جور دعوت کن :با حکمت ،موعظه و مناظره .این شعار اسلام است .پیامبر سیزده سال در مکه جنگ نکرد.
پیامبر را خیلی اذیت کردند و اصحابش را کشتند ،شکنجه کردند و اموال آنرا غارت کردند ولی شمشیر دست نگرفت و جنگ نکرد. بیشتر جنگ های پیامبر دفاعی است. یعنی دشمنان حمله کردند یا خیانت کردند. ده تا از جنگ های پیامبر جنگ است و بقیه درگیری های جزئی است. و جنگ جدی نیست. در فتح مکه خونریزی اتفاق نیفتد. در جنگ تبوک هم خونریزی اتفاق نیفتاد و پیامبر در مرز قراردادی را امضا کردند. در صلح حدیبیه پیامبر صلح را پذیرفت با اینکه به نفع مشرکان بود. مجموعه کشته های پیامبر در جنگ ها بیشتر از 1500 نفر نیست.در تاریخ طبری داریم که در جنگ احد هفتادنفر و در جنگ بدر هشتاد نفر، درجنگ خندق نُه نفر خیبر ،در فتح مکه سه نفر ... کشته شده اند. غربی ها درماهواره این شبه ها را ایجاد می کنند درحالیکه در جنگ های صلیبی و جنگ جهانی اول ،میلیون ها نفر کشته شده اند. آنها جنگ های خودشان را نمی بینند.
نکته ی مهم این است که در اسلام جنگ برای خداست .در سوره بقره داریم :بجنگید برای خدا. پس جهاد هم عبادت است. جنگ برای کشورگشایی نیست بلکه برای توحید است. رئوسای مکه اجازه نمی دادند که غلامان و بردگان به پیامبر و اسلام ایمان بیاورند. و آنها را تهدید می کردند. پیامبر باید با آنها می جنگید تا سخن اسلام را به گوش مردم برساند. در قرآن داریم: کسانی که با شما می جنگند، شما هم با آنها بجنگید. و به آنها تجاوز نکنید .خدا فرمود که از مستضعفان دفاع کنید و دین را بر آنها عرضه کنید. پس باید راه را باز کرد. در قرآن داریم :مسلمانان، چرا جنگ نمی کنید و مستضعفان را نجات نمی دهید؟ برای فتنه بجنگید. اسلام در جنگ به ارزش های اخلاقی اهمیت داده است .پیامبر فرمود :ای علی ،با هیچ کس نجنگ مگر اینکه او را به اسلام دعوت کنی. بعضی از قبایل به اسلام دعوت شد.
وقتی جنگی شروع می شد پیامبر می فرمود بخاطر خدا حرکت کنید، کسی را قطعه قطعه نکنید، پیر مرد و زن را نکشید، در غذای مشرکین سم نریزید، با اسیر حسن معاشرت داشته باشید. اینها رحمت است. وقتی غده ی سرطانی در بدن باشد پزشک آن را درمی آورد ،این از رحمت پزشک است. قبیله ای می خواستند پیامبر را ترور کنند و ... پس باید با اینها مقابله می شد. در فتح مکه تمام مشرکینی که با پیامبر جنگیده بودند ، پیامبر آنها را بخشید. در فتح مکه فردی پرچم به دست گرفت و گفت که امروز، روز انتقام است، پیامبر پرچم را گرفت و آنرا به علی داد و
گفت بگو: امروز روز رحمت است. فتح مکه بالاترین رحمت پیامبر نسبت به مشرکین بود. در جنگ حنین، پیامبر به تمام تازه مسلمانانی که سابقه ی جنگ داشتند غنیمت داد. حتی به ابوسفیان هم غنیمت دادند. پس پیامبر، پیامبر رحمت است. امروز دشمن روی قسمت های مهم تاریخ دست گذاشته است و آنرا تحلیل نمی کند.مثلا می گویند که این پزشک تیغ جراحی دست گرفت و قلب مرا شکافت، ممکن است که عده ای تحت تاثیر قرار بگیرند و بگویند چه پزشک بی رحمی . این فرد نمی گوید که این پزشک اول دارو داد، توصیه کرد بعد که بیمار گوش نکرد با وسایل دیگر... و در آخر برای بهبود بیمار عمل جراحی کرد. آنها نمی گویند که چقدر پیامبر زخمی شد و آزار دید ولی فقط دعا می کرد و می گفت که خدایا آنها را هدایت کن. هیچ پیامبری به اندازه ی من اذیت نشد .پیامبر تعداد زیادی را عفو کرد. آنها فقط جنگ پیامبر را می گویند ولی نمی گویند که آنها با پیامبر چه کردند. اگر پدری بچه اش معتاد شد نباید او را دعوا کند؟ برای تربیت بچه، گاهی مدیر باید دانش آموز را اخراج کند. رحمت پیامبر در زوایای مختلفی خودش را نشان می دهد. پیامبر یک رحمت ویژه به مومنین دارد و یک رحمت به همه ی جهانیان دارد."

نکته دیگه شواهد تاریخی گواه این است که آقا نهایت حسن معاشرت و عدالت را بین زنان خودشان داشتند. ایشان هر روز و شب را به یکی از همسران خود اختصاص می دادند...
برای اطلاع بیشتر به اینجا رجوع کنید
http://www.soalcity.ir/node/39

**نکته دیگه اینکه این صفات غضب و حسادت و... همه از رذائل اخلاقی هست
و همیشه هم این صفات مورد مذمت واقع شده!
حسادت هیچ وقت خوب نیست!
یکی از بدترین صفات درونی، حسادت هست.
و باز یادآوری می کنیم که وجود مقدس آقا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت علیهم السلام معصوم هستند
و ازین صفات حیوانی بریء می باشند! و این نوع مقایسه شما خیلی زشته!
نمیدونم روی چه حسابی بافته های خیال خودتون رو اینجا مینویسید و بیان میکنید.
اگر هم اهل بیت علیهم السلام جایی خشمگین شدند این غضب در راه خداوند متعال و برای احقاق حقی بوده و لاغیر!

*نکته دیگه اینکه قرآن کریم که نقشه و طریقه زندگی درست رو به ما یاد داده و بیان فرموده و الحمدلله معنای تبیان لکل شیء بودن قرآن کریم رو در سرتاسر این کتاب مبین می بینیم،برای هدایت همه جنّ و انس هست.
یقینا اشکال از شماست و شما درست متوجه نشدید مطلب رو.
خداوند متعال وجود مقدس آقا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رو اسوه و الگویی نیکو برای همگی ما در تمام مراحل زندگی میداند
فرمود:
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً»
همین یک آیه شریفه برای جواب شما بس هست.
"مى دانیم انتخاب فرستادگان خدا از میان انسان ها به خاطر آنست که: بتوانند سرمشق عملى براى امت ها باشند، چرا که مهمترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت انبیاء، دعوت هاى عملى آنها است، و به همین دلیل دانشمندان اسلام، معصوم بودن را شرط قطعى مقام نبوت دانسته اند، و یکى از براهین آن، همین است که آنها باید «اسوه ناس» و «قدوه خلق» باشند.
قابل توجه این که: تأسّى به پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) که در آیه 21 سوره «احزاب» آمده، به صورت مطلق ذکر شده، که تأسّى در همه زمینه ها را شامل مى شود، هر چند شأن نزول آن، جنگ «احزاب» است، و مى دانیم، شأن نزول ها هرگز، مفاهیم آیات را محدود به خود نمى کند.
خداوند مى فرماید: (براى شما در زندگى رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) و عملکرد او [در میدان احزاب] سرمشق نیکوئى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا، و روز رستاخیز دارند، و خدا را بسیار یاد مى کنند)؛ «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً».
بهترین الگو، براى شما نه تنها در این میدان که در تمام زندگى، شخص پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) است، روحیات عالى او، استقامت و شکیبائى او، هوشیارى و درایت، اخلاص و توجه به خدا، تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختی ها و مشکلات، هر کدام مى تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمین باشد.
این ناخداى بزرگ، به هنگامى که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفان ها مى شود، کمترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى دهد، او، هم ناخدا است، هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.
همراه دیگر مؤمنان، کلنگ به دست مى گیرد، «خندق» مى کند، با بیل جمع آورى کرده، و با ظرف از خندق بیرون مى برد، براى حفظ روحیه و خونسردى یارانش با آنها مزاح مى کند، و براى گرم کردن دل و جان، آنها را به خواندن اشعار حماسى تشویق مى نماید، مرتباً آنان را به یاد خدا مى اندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ، نوید مى دهد.
از توطئه منافقان بر حذر مى دارد و هوشیارى لازم را به آنها مى دهد.
از آرایش جنگى صحیح، و انتخاب بهترین روش هاى نظامى لحظه اى غافل نمى ماند، و در عین حال از راه هاى مختلف براى ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاى نمى نشیند.آرى، او بهترین مقتدا و اسوه مؤمنان در این میدان و در همه میدان ها است.
«أُسْوَة» (بر وزن عروه) در اصل، به معنى آن حالتى است که انسان به هنگام پیروى از دیگرى به خود مى گیرد، و به تعبیرى دیگر، همان تأسّى کردن و اقتدا نمودن است.
بنابراین، معنى مصدرى دارد، نه معنى وصفى، و جمله «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» مفهومش این است که براى شما در پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) تأسّى و پیروى خوبى است، مى توانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید.
جالب این که: قرآن در آیه فوق این اسوه حسنه را مخصوص کسانى مى داند که داراى سه ویژگى هستند، امید به «اللّه» و امید به روز قیامت دارند، و خدا را بسیار یاد مى کنند.
در حقیقت، ایمان به مبدأ و معاد، انگیزه این حرکت است، و ذکر خداوند تداوم بخش آن، زیرا بدون شک، کسى که از چنین ایمانى قلبش سرشار نباشد، قادر به قدم گذاشتن در جاى قدمهاى پیامبر نیست، و در ادامه این راه نیز اگر پیوسته ذکر خدا نکند، و شیاطین را از خود نراند، قادر به ادامه تأسّى و اقتدا نخواهد بود.
این نکته نیز، قابل توجه است که: على(علیه السلام) با آن شهامت و شجاعتش در همه میدان هاى جنگ ـ که یک نمونه زنده آن «غزوه احزاب» است، در سخنى در «نهج البلاغه» مى فرماید:
«کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله و سلم) فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ»؛ (هر گاه آتش جنگ، سخت شعله ور مى شد، ما به رسول اللّه(صلى الله علیه و آله و سلم) پناه مى بردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود).
در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم:
«صبر و شکیبائى بر حاکمان اسلامى واجب است، چرا که خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: شکیبائى کن آن چنان که پیامبران اولوا العزم شکیبائى کردند، و همین معنى را بر دوستان و اهل طاعتش با دستور به تأسّى جستن به پیامبر، واجب فرموده است»
«احتجاج طبرسى»، مطابق نقل «نور الثقلین»، جلد 4، صفحه 255
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) هنگامى که نماز عشا را مى خواند، آب وضو و مسواکش را بالاى سرش مى گذاشت، و سر آن را مى پوشانید... سپس کیفیت خواندن نماز شب پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) را بیان مى فرماید و در آخر آن مى گوید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
«وسائل الشیعه»، جلد 1، صفحه 356
و به راستى اگر پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) در زندگى ما، اسوه باشد، در ایمان و توکلش، در اخلاص و شجاعتش، در نظم و نظافتش، و در زهد و تقوایش، به کلى برنامه هاى زندگى ما دگرگون خواهد شد، و نور و روشنائى، سراسر زندگى ما را فرا خواهد گرفت.
امروز، بر همه مسلمانان، مخصوصاً جوانان با ایمان و پرجوش، فرض است که سیره پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) را مو به مو بخوانند، و به خاطر بسپارند، و او را در همه چیز، قدوه و اسوه خود سازند، که مهمترین وسیله سعادت، و کلید فتح و پیروزى همین است."
جهت اطلاع بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 17، ص 260 و 283.
http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=243437&typeinfo=25&catid=22863

یک نکته پایانی هم بگم خوبه بدونیم یکی از بزرگان میفرمودند قرآن کریم گاهی با نقل داستانی از یکی از انبیاء الهی و... در واقع، در قالب این داستان با ما سخن میگوید و طرف سخن ما هستیم. به اصطلاح خودمان به در میگوید تا دیوار بشنود... .
سلام 
در ایران شیعی چرا رهبردینی وولی فقیه یک زن دارد؟ حضرت امام و رهبر معظم انقلاب اقای خامنه ای هم فقط یکبار ازدواج کرده اند این موضوع بصورت ضمنی به ما ادمهای عادی می فهماند که ما هم از تمام  استعداد و امکاناتی که اسلام در ازدواج چهارگانه در اختیارمان گذاشته استفاده نکنیم.بنظر شما راه گریز از این عرف ایجاد شده چیست با توجه به اینهمه زن بیوه بیگناه که روی زمین مانده اند و احتمال مفسده در صورت عدم ازدواج برایشان هست؟؟؟؟
پاسخ:
علیکم السلام!
در مورد راه گریز باید از متخصصین امر مشورت گرفت.
در قران امده ک باید مرد بتواند رعایت عدالت کند و اا بتواند چند همسر بگیرد اما در ادامه ایه صریحا امده ک نمیتوانند عدالت  داشته باشند 
تک همسری رهبران دینی ما هم گواه بر این مرعاست ک در صرورت ضرورت مرد می تواند چند همسر بگیرد
به نظر من این مقاله بهشیش معتبر بود و بخشی ازآن صرفا نظر دوستان بدون داشتن منبع معتبر
پاسخ:
در این زمینه توجه شما را به بخشی از یکی دیگر از پست های این وبلاگ به نام «تعدد زوجات مقبول یا مذموم» جلب میکنم.(اینجا)

یکی از شرایط ازدواج مجدد دائم به تصریح قرآن بحث رعایت عدالت است. اما نکته ای که وجود دارد این است که وقتی خود اسلام برای مسأله ای شرطی می گذارد؛ خود آن شرط را نیز باید خود اسلام توضیح دهد که منظورش از این شرط چیست.

ما در قرآن در این زمینه با 2 آیه به ظاهر متعارض مواجه هستیم: آیه اول آیه 3 سوره نساء است که می فرماید: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا» آیه بعد نیز آیه 129 همان سوره است که می فرماید: «وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیما»

به نظر می رسد ظاهر این 2 آیه با هم تعارض داشته باشد. یعنی خداوند ابتدا حکمی را جعل کرده با عنوان تعدد زوجات و جواز داشتن تا 4 همسر دائم برای مرد. سپس برای این حکم شرط رعایت عدالت را قرار داده است. اما در آیه ی دیگری خود خداوند فرموده محال است بتوانید عدالت را رعایت کنید. اگر بخواهیم بر اساس ظاهر همین 2 آیه قضاوت بکنیم؛ باید نعوذبالله حکمت خدا را زیر سوال ببریم. چون حکمی وضع کرده و برای این حکم شرطی گذاشته است که رعایت این شرط محال است.

همین تعارض ظاهری مورد توجه عبدالکریم بن أبی العوجاء-از زنادقه مشهور عصر امام صادق(ع)- قرار گرفت که از همین تعارض از هشام بن حکم-از أجلاء اصحاب امام صادق(ع)- سوال می کند و چون هشام برای این مسأله پاسخی نداشت؛ خدمت امام صادق(ع) می رسد و این مسأله را از امام(ع) می پرسد که امام(ع) نیز می فرماید آن عدالتی که شرط تعدد زوجات است عدالت در نفقه است و آن عدالتی که خداوند فرموده محال است؛ عدالت در محبت است.[9] که وقتی این جواب را هشام به إبن أبی العوجاء می گوید جوابش می دهد به خدا سوگند این جواب از خودت نیست.

حال بر اساس همین روایت و روایات دیگر فقهاء عظام امامیه در طول تاریخ 2 وظیفه واجب را برای مرد در تعدد زوجات برشمرده اند: اولی اینکه نفقه همه زنها را به نحو متعارف بپردازد. حتی مساوی بودن نفقه ها واجب نیست هر چند مستحب است. و دیگری رعایت حق همخوابگی است بدین معنی که از هر 4 شب یک شب را پیش یکی از زنها باشد. به عنوان مثال اگر مردی 2 همسر دارد از هر 4 شب باید یک شب را پیش یکی باشد یک شب را پیش دیگری و 2 شب دیگر آزاد است هر جا می خواهد باشد؛ یعنی فرضاً می تواند یک شب را پیش یکی باشد و 3 شب را پیش یکی دیگر. هر چند مستحب است که بطور مساوی بین زنها باشد.

برای نمونه حضرت امام(ره) در قسمتی مسأله 1 باب قسم و نشوز تحریرالوسیله می فرماید: «پس اگر چهار زن باشند و پیش یکى از آن‏ها بخوابد باید هر کدام از غیر او را یک شب دور بزند و بعضى از آن‏ها را بر بعضى دیگر برترى ندهد. و اگر چهارتا نباشند برایش جایز است که بعضى از آن‏ها را برترى دهد پس‏ اگر دو زن داشته باشد جایز است که پیش یکى از آن‏ها سه شب و پیش دیگرى یک شب باشد و اگر سه زن داشته باشد پس برایش جایز است که پیش یکى از آن‏ها دو شب و دو شب دیگر را نزد دو زن دیگر بماند.»

همچنین در مسأله 7 می فرماید: «مسأله 7- رعایت مساوات بین زن‏ها در انفاق و در توجه به آن‏ها و در گشاده‏رویى و در نزدیکى کردن با آن‏ها مستحب است و مستحب است اینکه در صبح هر شبى نزد صاحب آن شب باشد و مستحب است که به زن اذن بدهد که در فوت پدر و مادرش حضور پیدا کند اگر چه او حق دارد که زن را از حضور نزد آن‏ها و از عیادتشان تا چه رسد به عیادت غیر آن‏ها و از بیرون رفتن از منزلش جلوگیرى نماید مگر براى حق واجب.»

حضرت آیت الله سیستانی نیز در مسأله 342 جلد 3 منهاج الصالحین می فرماید: «مسألة 342 : إذا کان للرجل زوجتان أو أزید فبات عند إحداهن لیلة یجب علیه ان یبیت عند غیرها ایضاً، فاذا کنّ أربع وبات عند إحداهن طاف علیهن فی أربع لیالٍ لکل منهن لیلة ولا یفضّل بعضهن على بعض. وإذا کانت عنده ثلاث فاذا بات عند إحداهن لیلة یجب علیه ان یبیت عند الاُخریین فی لیلتین وله ان یفضل احداهن باللیلة الرابعة. وإذا کانت عنده زوجتان وبات عند احداهما فی لیلة لزمه المبیت فی لیلة اخرى عند الاخرى، وله ان یجعل لاِحداهما ثلاث لیال وللثانیة لیلة واحدة، وبعد ذلک ان شاء ترک المبیت عند الجمیع وان شاء شرع فیه على النحو المتقدّم.»

در مسأله 349 نیز می فرماید: «مسألة 349 : تستحب التسویة بین الزوجات فی الاِنفاق والاِلتفات وطلاقة الوجه والمواقعة وان یکون فی صبیحة کل لیلة عند صاحبتها.»

پس مساوی بودن نفقه و میزان ماندن نزد همسران و سایر مسائل مستحب است و واجب نیست.

دم مردم گرم.خوب جوابتو دادن.کیف کردم.سلام گرم مردای ایرانیه طالب چند همسری رو به خواهر و دختر محترمت برسون.من الله توفیق
من نمیدونم دلیل این قلمبه سلمبه نوشتن هاتون چیه میخواین بگین خیلی متوجهین یا یه پا تاریه نگاربن ولی در کل نظر منو که جلب نکرد . من هیچ برهان عقلی نمیدونم چی چی ندارم به شما بگم که چرا مرد پنجاه ساله نباید با دختر سیزده ساله ازدواج کنه . ولی به عنوان یه ادم البته اگر انسانیت و قبول داشته باشین شماهایی ک دم از عقل میزنین . هیچ عقل سالمی این ازدواج و نمی پذیره چون ازدواج صرفا اهداف جنسی نیست تولید مثل نیست این چیزا تصوراته مرداست اونم مردای کوته فکر . دختر سیزده ساله طراوت داره شادابی داره شور و نشاط و سرشار ازانرژی اونوقت چطور انتظار میره باقی عمرشو با یه ادمی باشه ک جوونیشو کرده و دیگه حوصله نداره . فکر کنید خواهشا چرا اینقدر مضحکانه مطلب مینویسید . واقعا تعجبی نداره جاهلیت اعراب و به ما هم نسبت میدهند . واقعا خنده دار بود این متنتون متاسفم براتون انشاالله دخترتونو به مرد هفتاد ساله بگیره اون موقع متوجه میشین مشکلش چیه
هنوز جواب قانع کننده از کسی نشنیدم که چرا مرد میتواند چند همسر داشته باشد ولی زن نمیتواند!؟
پاسخ:
تا جواب قانع کننده را چه بدانید.
اگر جواب قانع کننده یعنی توجیه کامل عقلی اجتماعی منطقی و پاسخ به تمامی مسائل و شبهات و حالات و فروض؛ خیر همچین جوابی در اکثریت قریب به اتفاق احکام وجود ندارد.
چون اصولاً احکام جنبه تعبدی دارید و به تشریع الهی هست هر چند بشر بتواند با تفکر برخی فواید برخی احکام را کشف کند.
تو بک آدم کثیف ، شهوتران و عصر جحزی هستی و علاتم مردانگی را در هوسرانی می دانی نه در انسانیت و عدالت و از عراب جاهل زمان جاهلبت به ارث بردی؟ آیا حاضری خواهر مادر و  دختزت را در اختیار اسلامیون جاهل که هنوز در زمان جاهلیت به سر می برند قرار دهی تا عمل نکاح انجام دهند ؟درود بر کوزوش بزرگ و ایرانیانی که سال ها قبل از اسلام به انسانیت و خدای یکتا ایمان داشتند 
سلام اقا محمد..
اول یه چیزو به همه دوستان بگم..اینکه اسلام به هیچ وجه ظلم رو بر نمیتابه....یعنی چه ما فلسفه احکام رو نمیدونیم..خداوند حکمی میده که از 1400سال پیش تا حالا کسی اونو نمیفهمه....چه حرفیه برادر من .....هر کاری اول باید عاقلانه باشد بعد خدا پسندانه میشود.......ماباید مسائل1400سال پیش ودر همون عصر بررسی کنیم..نه اینکه اون قوانین وبرای عصر علم وتکنولوژی بیاریم....
عزیز من این ره که میروی به ترکستان است.....
همه این حرفارو تو گروه زدن ....خواستم به دوستان گفته باشم....
پاسخ:
سلام
خب ما واقعاً فلسفه احکام رو نمیدونیم.
اگه شما ادعاتون هست که میدونید؛ یه حکمی رو بگید و بگید فلسفش فلانه و بگید فقط همون چیزی هست که شما میگید نه چیز دیگه.
بله اسلام ظلم رو برنمیتابه. اما حالا ظلم چی هست؟ و چطور میشه تعیین کرد فلان کار مصداق ظلم هست یا نه؟! هذا اول الکلام. اگه قبول داریم خدا هیچوقت حکم ظالمانه نمیده اون وقت اگه خدا فلان حکم رو داده میفهمیم این حکم ظالمانه نیست ولو اینکه ما خیال کنیم ظالمانه هست.
سلام مجدد..
غرض از اینکه از سایتت دیدن کردم این بود که سماجتت در عقیدت برام جالب بود..ولی الان متاسف شدم....یقینی که در اون شک نشده باشه هیچ ارزشی نداره..شک مقدس...ماهم نمیگیم هرچی تو گروه میگن درسته ولی باید به هر چیز انتقادی نگریست....
بحث بیفایدست..مبانی متفاوت است..قران برای 1400یسال پیش در اون شرایط بوده وفلسفه احکام از این طریق بدست میاد..در گروه مفصل بحث شد خودتم میدونی....وقتی متعه کنی چون حکم خداست زنت به خاطر حکم خدا سکوت کنه ولی از درون خورد شه یعنی ظلم..وقتی دختر جوونی رو متعه کنی به بهانه حکم خدا..بعد بندازیش کنار یعنی ظلم.....شما که زحمت میکشی بحث فراتاریخی قران رو کمی بخون عزیزم..هرچند برای اینکه در امور دینی قوی بشی بد نیست نظرات دکتر سروش رو هم مطالعه کنی.....دیگه مزاحمت نمیشم...مرسی که جواب دادی...لجاجت نکن برادر من لجاجت......خداوند همه مارا هدایت کند...
پاسخ:
سلام
من اصولاً به اون بحث فراتاریخی به اون شکلی که دکتر میگه قائل نیستم
سلام برای بنده تا حدود بسیار زیادی حرف هاتون قانع کننده بود.خدا خیرتون بده.امابه نظرم میشد نظراتتون رو جامع تر بیان کنید.در کل اجرکم عندالله
پاسخ:
سلام
ممنون
ابوزید در تشریح رابطه اش با قرآن گفت بیش از سلفی ها که خود را به "حلال و حرام" در متن محدود کرده اند به این کتاب عشق می ورزد. کتابی که هنرهای سمعی و بصری بی بدیلی را خلق کرده، به گفته او امروز "ابزار" دست سیاستبازان شده است: 

"هیچ کس از قرآن لذت نمی برد. ما با تلاوت قرآن یا در هراسیم و یا در آرزوی بهشت. ما قرآن را به متنی تبدیل می کنیم که یا تشویق می کند یا ارعاب. به هویچ و چماق (بدل می کنیم). من می خواهم قرآن را از این زندان رها کنم تا یکبار دیگر مولد فرهنگ و هنری شود که در جامعه ما خفه شده است." ........نصرحامدابوزید.
سلام..امیدوارم نه سلفی باشی نه سیاستباز....
پاسخ:
سلام
سلام
مطالب بسیار جذاب بود ولی شما گفتید که هر مردی باتوجه به چیزی که میخورد و یا قوت دارد برای خوود زنانی را برگزیده و با آنان ازدواج میکنه،،پیامبر  قابل ذکره که به همه زنانش رسیدگی میکرد و درحق هیچ کدام کوتاهی نمیکرد و بیشتر با زنانی ازدواج میکرد که بیوه ونیاز به  کمک داشتن ولی این مال گذشته است ،امروزه از این قضیه سو استفاده کرده اند این حرفی که شما زدید مرد میتواند با توجه به قوایی که دارد زنان را به عقد خود در آورد  برای بعضی ها صدق نمیکند‌بله در صورتی که هدف پیامبر یعنی کمک به آن زن را هدف خود قرار داده باشد درسته ولی خیلی کم هستند این جور افراد.
پاسخ:
سلام
به هر حال با رعایت عدالت تعدد زوجات امری حلال هست و اینکه عده ای سوءاستفاده میکنند باعث نمیشه حکم خدا تغییر کنه. حکمی نیست که نشه ازش سوءاستفاده کرد
من چند روزی است که این سایت را پیدا کردم هر جاش رو که می خونم کلی میخندم .حالا که در این قسمت حرف از اعداد و جمع و تفریق شده بگذارید من هم یک جمع و تفریق برای این آقا بکنم.با توجه به حکمی که قران داده هر مرد تا 4 زن دائم و بی نهایت زن صیغه ای می تونه داشته باشه.به به خیلی هم خوب
نکته: جناب آقای علامه بفرمائید که با جمع و تفریق چطوری می تونید حل این مسئله کنید که یک مرد با توجه به اینکه جمعیت جهان را خدا طوری خلق کرده که  مردان حدود 51 درصد و زنان حدود 49 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند نفری 4 زن و به دلخواه زن صیغه ای داشته باشند؟ با این حساب سر دو درصد مردان هم که بی کلاه می مونه چه برسه به اینکه نفری 4 زن داشته باشند و عده ای هم صیغه.
پسرم این قانون برای جامعه بدوی و عقب افتاده ای بوده که مردان دائما در حال کشتار بودند، زن اضافه می اومده پس به ناچار این قانون راگذاشته اند که زنان در آن زمان بی کس و کار نمانند و مردی مسئولیت حفاظت آنها به عهده بگیرد که البته پیغمبر هم جزء همان جامعه عقب مانده است.
چرا آخر آیه 3 سوره نساء را خوب نمی خوانید چون به نفع علماء نیست.  خدا در آخر آیه 3 سوره نساء می فرماید: پس تنها یک زن اختیار کرده و یا چنانچه کنیزی دارید به آن اکتفاء کنید که این نزدیکتر به عدالت و ترک ستمکاری است .این یعنی اینکه خداوند با تعدد زوجات مخالف است و از نظر اخلاقی آن را نمی پسند (به خاطر همین هم خداوند حکیم تعداد زن و مرد را با اندکی اختلاف با هم آفریده) ولی به عللی در شرایط اضطراری و به شرط رعایت عدالت می توانید اقدام به این کار مکروه بکنید. عدالت را فقط خدا می داند که چیست چون اکتفا کردن مرد به یک زن را نزدیک به عدالت می داند و ترک ستمکاری.
پسرم در چندین جای قران خداوند انسان را دعوت به تفکر می کند چرا فکر نمی کنید خدا شاید مردی را با این روش یعنی عیال وار کردن بخواهد از خود دور کند چون خداوند درآیه 27 سوره ابراهیم می‌فرماید: «یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَةِ وَیُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللّهُ مَا یَشَاءُ».خدا کسانی را که ایمان آورده اند بخاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان ثابت قدم می دارد ، هم در زندگی دنیا و هم در جهان دیگر ، و ستمگران را گمراه می کند ، و خدا هر چه بخواهد ، می کند .

دقت کن که خداوند می فرماید ستمکاران را گمراه می کند. درست همان کلمه ای که آخر آیه 3 سوره نساء آورده پس شما باید به ترویج تک همسری اقدام کنید تا از ستمکاران نباشید نه برعکس.
آن طور که من خدا رو شناختم خدا همانطور در روز قیامت با تو رفتار خواهد کرد که تو با بندگانش رفتار کرده ای. هیچ به این نکته توجه کردید که با ترویج چند همسری داری ستمکاری می کنی و از گمراهان شده ای. شما حتی نمی فهمید که با ترویج چند همسری حق مردان ضعیف جامعه رو هم با ستمکاری ضایع می کنید. چون زنی را که قرار بوده همسر ایشان باشد به خاطر اینکه مردیست کم بضاعت تحویل مرد ثروتمند دادید.
پسرم چرا بجای ترویج چند همسری که خداوند آنرا به ستمکاری نزدیک می داند به ازدواج افراد ضعیف جامعه با آیه هایی مثل آیه زیر اقدام نمی کنید تا از گمراهان نباشید.آیه 32 سوره نور می فرماید وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ
مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید ، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند ، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد خداوند گشایش دهنده و آگاه است!

نتیجه اینکه چون تعداد مرگ و میر بین مردان به نسبت زنان به علت حوادث شغلی بیشتر بوده پس خدا به ازای 51 مرد 49 زن آفریده تا در شرایط عادی زندگی  که 2 درصد از مردان به صورت طبیعی کشته می شوند کسی بی همسر نماند و این قانون مکروه را هم گذاشته که اگر شرایطی پیش آمد که در جامعه زنان زیادی ( مثلا جنگ) بی کس و کار شدند با رعایت شرط عدالت اقدام به تعدد زوجات کنند. این آیه شهوت رانی نیست بلکه آیه تعهد است آن هم به شرط عدالت . برای جامعه ای مثل عربستان آن زمان است که کشتار آنقدر زیاد بود که خودشان 4 ماه سال را برای زاد و ولد آتش بس اعلام می کردند نه برای جامعه مدرن و اهل تفکر امروز دنیا.
من فکر می کنم که شما جزء افرادی باشید که کور کورانه و بدون تدبر آیات خدا را می خوانید و بدتر از همه اینکه به نادرست اقدام به تفسیر و ترویج آن در یک فضای اجتماعی کردید. امیدوارم از گمراهان نباشید مواظب باشید.

پاسخ:
جناب مگر خدا گفته واجب است که هر مردی تا 4 زن دائم و بی نهایت متعه داشته باشه که شما محاسبه کردید؟! جواز این کار به معنی وجوب هست؟!
وجوب یعنی چه؟ لطفا توضیح دهید.
پاسخ:
شما فرق جواز و وجوب رو واقعاً نمیدونید؟!
جواز یعنی فرد مجازه این کار رو بکنه. اما وجوب یعنی باید این کار رو بکنه. تعدد زوجات و متعه به هر تعداد جواز داره وجوب نداره. یعنی هر مردی مجازه تا 4 زن دائم همزمان داشته باشه و در متعه هم محدودیتی به لحاظ تعداد نیست. اما اگه گفتیم واجبه یعنی واجبه هر مردی 4 زن دائم همزمان داشته باشه. در صورتی که اینطور نیست. در اسلام تعدد زوجات و متعه جواز هست یعنی وجوب.
خیلی ممنون پسرم از جوابتون من زیاد سواد درستی ندارم ولی خیلی اهل فکر کردن هستم
اما پسرم با توضیحاتی که شما دادید من متوجه شدم که قانون تعدد زوجات، خدا رو شکر واجب نیست. خوب این رو که هر ابلهی میدونه و میفهمه.
منظور من از جمع و تفریق نشان دادن این موضوع بود که خدا ذاتا با قانون تعدد زوجات مخالف است.چرا؟ چون درطبیعت چنین چیزی نمی بینیم یعنی تعداد مردان حتی درصدی بالاتر از زنان است و علت اجازه دادن به مردان جهت تعدد زوجات فقط ایجاد ظرف امتحان برای یک مرد است نه بیشتر چون خودش آخرش گفته اگر انجامش ندی به عدالت نزدیک تر و از ستمکاری دور شدی.
پسرم این خیلی مهمه که انسان حرف خدا رو درست به دست بی سواد هایی مثل من برسونه. من با همه بی سوادیم که فرق جواز و وجوب رو نمی دونم فهمیدم که خدا تعدد زوجات را مکروه اعلام کرده یعنی حرام نیست ولی انجامش ندی بهتره ولی اون وقت این علما با این همه سواد نمی فهمند که قانون تعدد زوجات مکروه نه مستحب. خیلی عجیب است. البته همانطور که خدا هم گفته اکثر مردم اهل تفکر نیستند که اگر بودند مکروه خدا رو مستحب جلوه نمی دادند.
پسرم آیا جلوه دادن مکروه خداوند به صورت مستحب گناه نیست، ستمگری نیست.
اونی که مستحب است و خوب اصل ازدواجه نه تعداد آن. فقط خدا می دونه چند نفر رو با این حکم به ستمکاری کشوندین.
اما در مورد اینکه چرا از نظر عقلی ازدواج یک دختر خردسال با یک پیر مرد اشتباهه باید بگویم چون اصل ازدواج به خاطر ارضای صحیح نیاز جنسی است پس دختر خردسالی هم که ازدواج می کند از این قائده خارج نیست.

این قسمت را لطفا تجسم کنید:
دختر خردسالی که عقلش کامل نیست و هیچ تجربه ای از زندگی نداره و حتی به علت عدم تکامل بدن حس جنسی نداره رو کنار مردی که رشد کامل کرده و حس جنسی خوبی داره و تجربه های جنسی فراوان داشته قرار دهید. در خلوت جایی که پدر و مادری آنجا نیست و غریزه جنسی مردی هم گل کرده. آیا با عقل شما جور در می آید که این کار رو بکنید حتی اگر این پیر مرد خیلی هم مومن باشد. هیچ عقل سلیمی اون را نمی پذیره. همانطور که گفتم این هم یک ظرف امتحان برای مردان است خدا به داد مردان برسد چون خدا انگار با مردها دشمن بوده که از نقطه ضعفشان که همان قلیان جنسی است برای ستمکار بودن یا نبودنشان استفاده کرده.

پسرم در گذشته افرادی بودن که سفسطه می کردند یعنی از براهین نادرست به نتیجه درست می رسیدند مثلا می گفتند که درد وجود نداره و با براهینی آنرا اثبات می کردند .حال برای اثبات عقلی درد باید چه کار کرد؟
جواب معلومه به صورت عملی وجود درد را برایش اثبات کنی. یعنی قسمتی از بدن او را ببری تا اینکه اعتراف کند که درد وجود دارد.
پسرم آیا شما که ازدواج دختر خردسال را با یک پیر مرد امری غیر عقلانی نمی دانید حاضر هستید دختر خردسال خود را به یک پیر مرد مومن بدهید ؟
جواب از دو حالت خارج نیست که هر دو ظرف امتحان شماست.
اگر شما پدری با مسئولیت بودید که به رشد انسانی دخترتان اهمیت قائل بودید او را تا زمانی که به سنی که خودش احساس نیاز به همسر کند در کنار خود نگه می داشتید تا خودش برای خودش تصمیم بگیرد.
موضوع اینه که علما یک طرف ازدواج یعنی دختر بچه را اصلا آدم حساب نمی کنند که بابا این دختر خودش باید شریک زندگی خودش رو انتخاب کنه نه پدر یا جد پدری.  کدام عقل سالم است که یک طرف ازدواج را که تکامل عقلی، جسمی، جنسی نداره ( منظور دختر خردسال ) رو مقابل کسی که هم تکامل عقلی داره و جسمی و جنسی قرار بده حتی اگه خیلی مومن باشه.
پسرم آیا این ستمکاری نیست. خدا از این قضیه حفاظت از زنان آنچنان ظرف امتحانی برای مردها ساخته که من از هر طرف که می روم جز وحشت چیزی بیشتر نصیبم نمی شه.
تکرار سوال: آیا ازدواج یک دختر بچه با یک پیر مرد از نظر عقلی جایز است؟
جواب:جایز نیست
دلیل :چون دختر در زمان خرد سالی از نظر عقلی و جسمی و جنسی هنوز کامل نیست پس در نتیجه نیاز به داشتن همسر را اصلا حس نمی کند در این مورد اصل ازدواج دختر خردسال اشتباه است.پس تا زمانی که چیزی اصلش اشتباه است پرداختن به فرع آن (جوان یا پیر بودن مرد) اشتباهتر است.
پسرم اینکه در گذشته دختربچه ها رو زود شوهر می دادند (مثل مادران نسل قبل) که نمی شود دلیل عقلی درست بودن یا نبودن اصل قضیه. اصل قضیه در این است که هر دو طرف ازدواج باید به این کار راضی باشند و هم از نظر عقلی و هم جسمی و جنسی خودشان نیاز به داشتن همسر را احساس کنند نه پدر یا جد پدری. اینکه مادران نسل قبل با چه مصائبی روبرو بودن و چه بر سر دختران نگون بخت آمده تحلیل از منظر اجتماعی و پزشکی و روانشناسانه می خواهد .
پسرم باز هم می گم مواظب باش از ستمکاران نباشی نمی دانم چرا علمای ما که فرق جواز و وجوب را به این خوبی می فهمند چرا فعل مکروه خدا را مستحب می کنند. آیا عمدی در کار است که به اسلام صدمه بزند یا اینکه خدا خواسته علما را در دایره ستمکاران محشور کند که این چنین گمراهشان کرده.
حقوق زنان بر گردن مردان آنچنان پیچیده است که فقط خود خدا می داند و بس.زنان آنقدر از این حوزه آسیب دیده اند که اگر بخواهند ادعای حق و حقوق بکنند کلاه مردان پس معرکه است.
پاسخ:
پدرم خدا کجا آخرش گفته اگر انجامش ندی به عدالت نزدیک تر و از ستمکاری دور شدی.؟؟؟!!! به کدوم دلیل شرعی میگید تعدد زوجات مکروه هست؟؟!!! حلیتش ضروری دین هست و نه فقط شیعه شما که از اولیات اسلام و دیانت و فقاهت و اجتهاد بی بهره اید و به اقرار خودتون فرق وجوب و جواز رو نمیدونید و باز به اقرار خودتون سواد کافی ندارید چطور میتونید بفهمید علما مکروه خدا رو مستحب جلوه دادند که بعد بهشون تهمت بزنید که علما دارن مکروه خدا رو مستحب جلوه میدن؟؟!!!
سلام.خانم متفکر..بنده با نود درصد حرفهای جنابعالی موافقم واز شما تشکر میکنم....
این برادر عزیزمان مقصر نیستند..متاسفانه تبلیغ اسلام به دست کسانی افتاده که یا سلفی اند ویا سیاستباز..که نتیجه آن هم یا این سخنان غیر معقول است واینکه اسلام همان اسلام1400سال پیش است..یا جوانهایی که در بلاتکلیفی و پوچی به سر میبرند ونمیدانند از زندگی چه بخواهند که گناه نباشد..واز هرچه اسلام وروحانیت هست فراریند....اقا محمد میدونید منظورم چه کسانیند...
سلام..آقامحمد ..شما اهل سنت هستید ظاهرا..بله؟؟
این آقای متفکر به قول فرمایش شما بیسواد.شاید کاملا نه..ولی عقلانیتر از علمای جنابعالی تشخیص دادند..هرچند با همه کلام ایشون موافق نیستم..
یعنی تعقل به کنار برود وزندگیمان بشود تقلید..؟؟چون آقایون میفرمان...
یک همسر اگر مفسده داشت نباید گرفت..چه برسد چهارتا...به همین سادگی وبدون هیچ تقلیدی....زیاد سخت نیست برادر من..
وحدت شیعه وسنی آری..وحدت تشیع وتسنن خیر..
خداوند همه مارا هدایت کند...
پاسخ:
سلام
پس معلومه اصلا آیه 3 سوره نساء را ندیده اید. به عرض پسر گلم برسونم که آخرش گفته اگر انجام ندید بهتره و مردها رو از ستمگری دور می کند یعنی با انجام ندادن تعدد زوجات به عدالت نزدیک شده و از ستمگری دور می شوید.وقتی خدا به انسان چیزی رو توصیه می کنه که انجام ندهی بهتر است آن کار را انجام ندهی. یعنی اینکه انجامش مکروه است ولی گناه نیست. قانون قبلی که گفته می توانید 4 زن هم زمان داشته باشید گناه نیست ولی خوب نیست که انجام شود چرا خوب نیست انجام شود چون مرد به احتمال زیاد توان برقراری عدل بین خانمهاش رو نداره و از این راه ممکنه به هلاکت و ستمکاری بیفته.و خدا در قران در آیات دیگر خود آورده که خدا خودش شخصا ستمکاران را گمراه می کند. 
آیه 3 سوره نساء
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنی‏ أَلاَّ تَعُولُوا.

و اگر خوف آن داشتید که درباره یتیمان به قسط عمل نکنید پس به نکاح آرید از زنان دو  و سه  و چهار ، پس اگر ترسیدید که در میان آنان به عدل رفتار نکنید در نتیجه یکى [بگیرید] یا آنچه را دستهایتان به تصرف درآورده است. این کار نزدیکتر است به آنکه [از قسط و عدل‏] تجاوز نکنید.
در این آیه تک همسری را به عدالت نزدیک می داند. پش در نتیجه ترک چندی همسری را برای دوری از ستم توصیه کرده. پس تک همسر بودن یک مرد به عدالت نزدیک است نه چند همسری
من که گفتم ظرف امتحانه پسرم. اگر نمی خواهی بفهمی خوب اختیار با خودتان است ولی به دیگران توصیه مستحب بودن آن را نکن که در مقابل فرمان مستقیم خدا قرار گرفته ای ..

  

پاسخ:
اگر تعدد زوجات مرجوح بود ابتدا خدا به آن امر نمیکرد و نمیفرمود 2 تا و 3 تا و 4 تا بگرید سپس بگوید البته اگر ترس عدالت داشتید به یکی اکتفا کنید. ضمن اینکه عدالتی که مد نظر شرع است آنقدری سخت نیست که بگوئیم رعایتش نزدیک به محال است یا بگوئیم مثلاً از هر یک میلیون مرد فقط یکی میتواند عدالت را رعایت کند.
خدمت همگروه عزیز سلام
من خودم اصلا به تقلید اعتقاد ندارم. خودم به آیات قران مراجعه می کنم و بسیار فکر می کنم. بعدش نتیجه گیری می کنم. آخوندی که فقط لفاظی کنه و دلش به این خوش باشه که چند تا اصطلاح فقهی یاد گرفته همانا از گروه گمراهان است بخش مربوط به آیات توحیدی قرآن ثابت و غیر قابل تغییر است. ولی بخش مربوط به احکام کاملا به زمان و مکان زندگی بستگی دارد. برای اثبات عرایضم مثالی میزنم. شما اگر یک توریست باشید که بخواهید به قطب شمال بروید در آنجا چطوری نماز خواهید خواند که شش ماه شب است و شش ماه روز؟؟؟؟ حکم آن چیست؟ در قران نماز را باطلوع و غروب خورشید تنظیم کرده چون مربوط به سرزمینی است که طلوع و غروب آن طوری است که بشود نماز 5 گانه را بجای آورد اما در قطب چه؟ خوب معلومه قانون عوض میشه.
در مورد احکام مدنی قران مطمئن باشید که بیشترشان مربوط به فرهنگ اعراب است مثل ماههای حرام که اعراب آنقدر کشتار می کردند که خودشان آتش بس اعلام می کردند که نسلشون کنده نشه. ماهای حرام برای فرهنگ اعراب است نه جهان پس قابل تغییر است. در مورد خانمها هم عملا خیلی از قوانین قابل اجرا نیست چون به زنان و محل و نوع زندگی اعراب جاهلی برمی گردد نه زنان کل جهان.خودتان جامعه عربستان امروز را نگاه کنید آیا خدا گفته که زنان حق رانندگی ندارند یا سنت غلط اعراب عربستان است.زنان بدبخت عربستان الان چی هستن که اون موقع چی باشن. فقط این رو به این آقا بگویم که ترویج چند همسری الان نتها مشکل را حل نکرده بلکه باعث شده که دختران میل به ازدواج نداشته باشند. چرا؟ برای اینکه با خودش میگه برای چی عمرم را برای مردی تلف کنم که ممکن است به من خیانت کنه و بره دنبال کس دیگه و حاصل عمر مرا هدر بده. پس من هم کلا ازدواج را تحریم می کنم و میرم به درس و کار می پردازم.
 

پاسخ:
گمراه کسی هست که قائل به اینه که احکام اسلام ابدی و الی یوم القیامة نیست نه علما و فقهایی که عمری زحمت کشیده اند و مهارت هایی کسب کرده اند تا بتوانند حکم الله را از منبعش استخراج کننىد. شما ظاهراً تصورتون اینه که دین شناسی مثل کشک سابیدن هست که هر بقال و قصاب و چقال و بیسوادی بتونه دین و احکام رو بشناسه. ضمناً در امامیه بر خلاف عامه که فقط  به کتاب رجوع میکنند به کتاب و سنت(یعنی روایات صادره از عترت طاهرین علیهم السلام) توامان رجوع میکنند چون تنها منبع ىین کتاب نیست. بلکه کتاب و سنت همزمان هست.
شما اگه فقط به قرآن رجوع میکنید بفرمائید فقط تعداد رکعات نمازها رو از قرآن استخراج بکنید باقی مسائل پیشکش.
سلام..آقای متفکر عزیز..
ما مثلا از افراد تحصیلکرده جامعه هستیم..ولی میبینم شما اساسی ترین مسائل را به زبانی ساده و عقلانی مطرح میکنید..چه بسا افراد بعد از سالها تحصیل به آن نمیرسند..
چنین تفکرات وتاملاتی که اینجا امده باعث مهجور شدن بیشتر قران ومعارفش میشود...حتی خود من که در این رشته هستم..گاهی دلزده میشوم..چه رسد به دیگران..
در پناه خدا سلامت وسعادتمند باشید.
عزیز من...این طرز صحبت .مباحثه نیست..علمای جنابعالی نفرمودن مکارم اخلاق چه جایگاهی در دین داره.....در ضمن دین هم فقط برای علما وفضلا نیست..برای بقال وچقال و بیسواد هم هست..ولی نه اینکه برن پشت دکه آقایون ببینن اونا چی میگن..
رفتیم سرجای اول..شما اصلا عقل و قبول نداری...
باش تا صبح دولتت بدمد....
انقدر که در گروه نشون میدادی سعه صدر نداری....فعلا.
آقای متفکر عزیز..لازم نیست چیزی رو از قران استخراج کنید..درحدود اگه اشتباه نکنم 38 آیه(محمد مچم و میگیره)از قران به اندیشیدن وتعقل اشاره کرده..در صورتی که اقایون روی یک آیه قرنها مانور میدن..ولی این ایات رو اصلا نمیبینن یا میگن مثل چراغ الکلی راه و روشن میکنه...
اجر شما انشالله محفوظه..بیسوادی مارو به ناکارامدی اسلام نسبت ندین..
اسلام یعنی انسانیت یعنی اخلاق یعنی مردم داری..یعنی تلاشی که شما برای شناخت خدا میکنی..
موید ومنصور باشید.
واعظ که همه آب  وضویش، خون دل ماست  
ولله که تکبیرالاحرام نمازش، ننگ نماز است

من مهندس رشته زمین شناسی هستم و از نظر سنی شاید از شما جوانتر باشم من خواستم فقط شما رو به تفکر بیشتر رهنمون شوم و به خانم های جامعه خودم بگویم، همه مردان را با آخوندها مقایسه نکنند. بالاخره زن و بچه خرج داره و آخوند جماعت هم باید زندگی کنه پس صیغه را برای کسب درآمد رواج داده اند.زندگی همه اش ظرف امتحانه پس کسی موفق تر است که بیشتر از حقوق خود بگذرد و هوای دیگران را داشته باشه و بیشتر اهل تفکر باشد.دین خدا را از صاحب آن بخواهید یعنی خود خدا. بسیار دعا کنید راه حل مشکل به ذهن شما خطور می کند.دعای جوشن کبیر را اگر توانستید هر شب بخوانید که خیلی زیباست و گشاینده مشکلات شما.

خدایا پریشان توام        بر من بیفکن نظری

پاسخ:
شاید همسن باشیم شاید حتی بنده از شما جوانتر. منم یه دانشجو بیشتر نیستم و هنوز دانشجو هستم. اما متأسفانه یکی از آسیب های امروز جامعه ما اینه که درسته همگی ما به حکم عقل میفهمیم که اگه تو مسأله ای تخصص و علم نداشته باشیم نباید در موردش اظهار نظر بکنیم. مثلاً هیچکسی اگه در مورد فیزیک کوانتوم علم و سوادی نداشته باشه در موردش اظهار نظر نمیکنه یا مثلاً اگه در مورد نجوم اطلاعاتی نداشته باشه در موردش اظهار نظری نمیکنه. اما متأسفانه برخی مسائل هستند که همگی مردم از کوچیک و بزرگ زن و مرد پیر و جوون خودشونو تو اون مسأله متخصص میدونن که با تأسف بیشتر یکی از اون مسائل دین و مسائل و مطالب مربوط به دین هست.
دوست عزیز دین هم مثل فیزیک، شیمی، ریاضی، فلسفه، علوم اجتماعی و ... و مثل همین مهندسی زمین شناسی که رشته تحصیلی شما بوده یه علمه با شاخه های بسیار متنوع و گوناگون که فرد اگه میخواد درش تخصص پیدا بکنه باید از ابتدا بره علم دین کسب بکنه. همینطور که اگه کسی میخواد فیزیک بلد باشه مثلاً باید بره دانشگاه فیزیک بخونه همینطور هم اگه کسی میخواد دین بلد باشه و از احکام و مسائل و مطالب دین مطلع باشه و بتونه در امور دینی اظهار نظر بکنه باید بره علم دین که گفتم شاخه های بسیار متنوعی داره(علم الحدیث، رجال، فقه، اصول، کلام، تفسیر و ...) رو بره فرابگیره.

همینطور که اظهار نظر غیر تخصصی و بدون داشتن سواد و علم اون زمینه قبیح و مذموم هست اظهار نظر کردن در امور دینی هم بدون داشتن سواد و تخصص دینی مذموم و قبیح است بلکه قبح این مطلب در دین خیلی بیشتر از قبح این مطلب تو فیزیکه. چون مثلاً تو فیزیک حداکثر من نوعی که سوادی تو فیزیک ندارم اومدم یه اظهار نظر غلط تو فیزیک کردم خب کردم دیگه بعدش اتفاقی نمیفته. اما با اظهار نظر غیر تخصصی تو دین امکان گمراهی و ضلالت یه عده هست. که شقاوت ابدی رو در پی داره.
چشمها به چه کا رآید.. وقتی ذهنها کور باشند.....
من هم کاملا با نظر شما موافقم و اتفاقا از همین منظر هم گفتم من بی سوادم ولی با توجه به آخر آیه 3 سوره نساء که خدا خودش مستقیم می فرماید که اکتفا به تک همسر به رفع ستمگری نزدیک است. یعنی خود خداوند قربونش برم میگه نه آخوند یا زمین شناس یا فیزیک دان. یعنی نیازی به متخصص نیست. واضح بیان شده.
عین ترجمه استاد الهی قمشه ای را برایتان می نویسم اگر بترسید که مبادا درباره یتیمان ( ازدواج با دختران یتیم ) مراعات عدل نکنید پس آن کس از زنان را به نکاح خود درآرید که شما را نیکو ( و مناسب با عدالت ) است: دو یا سه یا چهار ( نه بیشتر ) و اگر بترسید که ( چون زنان متعدّد گیرید ) راه عدالت نپیموده و به آنها ستم می کنید پس تنها یک زن اختیار کنید و یا چنانچه کنیزی دارید به آن اکتفاء کنید ، که این نزدیکتر به عدالت و ترک ستمکاری است.
عزیز من این که ترجمه استاد فن یعنی قمشه ای است تاز من چند تا ترجمه از مراجع راه هم دیدم همه آنها آخر آیه 3 سوره نساء را همین معنی کرده اند یعنی همه شان فهمیده اند که خود خود خود خدا گفته تک همسری به عدالت نزدیک است. اصلا چطور مردی می تونه ادعا کنه که عدالت در مورد زنانش را رعایت کرده در حالی که دل زنی را با ازدواجهای متعدد خود شکسته. من چون اهل تدبر هستم خیلی پیرامون این مسئله فکر کردم چیزی جز کراهت و زشتی و مکروه بودن از چند همسری بیرون نمی اید خود خدا می فرماید الله خیرالماکرین یعنی خداوند بهترین مکر کنندگان است.
چرا فکر نمی کنید که چرا خدا شرط عدالت را برای چند همسری گذاشته خوب معلومه چون به هیچ وجه عدالت تعریف خاصی نداره و مرد هر کاری کنه خانم باز هم می تونه بگه که عدالت نداشتید پس شرط عقل اینکه که خدا گفته تک همسری به عدالت و ترک ستمگری نزدیک است.یعنی با داشتن اجازه در مواقع خاص برای تعدد زوجات برای مرد به او گوش زد می کند که عدالت کار تونیست و این کار مکروه است چون تو را به ستمگری نزدیک می کند.
شما که اینقدر اهل متخصص بازی هستید چرا به حرف متخصصین که می گویند صیغه آسیب اجتماعی داره یا باعث گسترش ایدز و هپاتیت و سایر بیماری عفونی میشه گوش نمیدید.این همه متخصصین مگویند که ازدواج در سنین پائین برای دختران ضرر دارد چرا مراجع گوش به حرف متخصصین نمی دهند و آن را حدقل مکروه اعلام نمی کنند.من به خاطر همین می گویم پسرم مواظب باش. به قول شما من اگر اشتباه کنم فقط خودم گمراه شدم ولی اگر یک مرجع و عالم دین اشتباه کنه علاوه برخودش به خیل عظیمی ستم کرده و خود خدا گفته ستمگر را خودش گمراه می کند.
دوست عزیز چرا مراجع با استناد به نظر متخصصین بهداشتی و پرورشی نظر نمی دهند. دلیل معلوم است چون یا شجاعت ندارند یا گمراه شده اند.
شجاعت این را ندارند بگویند که بیشتر سنتهای پیامبر و ائمه غلط بوده و یا حداقل بگویند برای زمان خودشان بوده و الان قابل استناد نیست.
اگر مرجعی این کار را بکند هم شجاعت خود را اثبات کرده و هم اینکه وهنی که الان دامن اسلام و شیعه را گرفته برطرف کرده.
هیچ میدونی غربیها و حتی خود مردم کشورمون میگن پیامبر و امامان بچه باز بودن یعنی کودک آزاری جنسی می کردند. کودک آزاری شاخ و دم که نداره. ازدواج در سن پائین بدون در نظر گرفتن رضایت کودک خود بزرگترین کودک آزاری است حالا بگذریم از آسیبهای فیزیکی و روانی این بچه های معصوم.
من اگر مرجع بودم همه احکام را با استناد به علوم و فنون جدید اصلاح می کردم و سنتهای پیامبر را هم میگفتم برای زمان خودش بوده.این به عدالت و رفع ستمگری نزدیک است نه ترویج سنتهایی که شاید در زمان خود درست بوده ولی الان درست نیست.
من به شما میگویم که علت اصلی ازدواج نکردن دخترها همین قضیه چند همسری است که آنها میگویند ما هیچ حقوقی در اسلام نداریم پس چرا باید عمر خود را برای مردی صرف کنیم که ممکن است بعدا شلوارش دو تا بشه بره و زن دیگری رو بگیره. خودتان زن بودید این کار رو می کردید. انسان فقط کافیه یک چند لحظه فکر کنه و خودش رو جای دیگران بگذاره اون وقت همه چیزی حل میشه.
من چون در حال حاضر مرجعی که دارای عدالت و شجاعت باشه در بین مراجع نمی بینم به خاطر همین گفتم خودم احکام را با قران و علوم طبیعی مقایسه می کنم و بعدش بسیار فکر می کنم و در عین فکر معمولا جوشن کبیر را می خوانم در این وقت است که خدا راه درست را به ذهن من هدایت می کنه.
درمورد زنان هم خداوند این فکر را به ذهن من فرستاد که به آخر آیه 3 سوره نساء خیلی توجه کن جواب همه سوالات تو فقط در همین قسمت است.خدا فقط با چند همسری مرد را خواسته امتحان کنه و شاید هم از خودش دور کنه آخه آدم عیال وار که وقت دعا و راز و نیاز با خدا رو نداره پس داشتن چند همسر همزمان هم از نظر ایمانی برای مرد مکروه است و هم از نظر رعایت عدالت.

پاسخ:
دوست عزیز عرض کردم خدمتتون اگر تعدد زوجات مرجوح بود ابتدا خدا به آن امر نمیکرد و نمیفرمود 2 تا و 3 تا و 4 تا بگرید سپس بگوید البته اگر ترس عدالت داشتید به یکی اکتفا کنید. ضمن اینکه عدالتی که مد نظر شرع است آنقدری سخت نیست که بگوئیم رعایتش نزدیک به محال است یا بگوئیم مثلاً از هر یک میلیون مرد فقط یکی میتواند عدالت را رعایت کند.
اما چرا مراجع با استناد به نظر متخصصین بهداشتی و پرورشی نظر نمی دهند.؟ دلیل معلوم است. چون حکم شرعی تابع اینطور امور نیست بلکه تابع دلیل شرعی خود است.
پس شما راه خودتون رو برید ما هم راه خودمون رو موید باشد.
شرعی که از یک دختر بچه حمایت نکنه به درد لای جرز دیوار می خورده و کاملا باطل است. من نظر جناب متفکر را تایید می کنم. علمای دین اسلام اگثر احمق و گمراه هستند. ما را ترک دنیا آموزند  خود زر و سیم اندوزند
سلام..محمد؟؟؟
پاسخ:
سلام
بله؟
بله نداره عزیزم..
میخواستم بگم این راهش نیست..
با سلام دوستان چند تن از دوستان بنده به این قضیه ازدواج خیلی مفصل و با ذکر چندین روایت پاسخ داده اند بنده لینک این پاسخ ها را باری شما ارسال میکنم که در صورت علاقه مشاهده کنید و حقیقت را دریابیم
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=699
لینک بالا مربوط به ازدواج پیامبر با عایشه است لطفا مراجعه کنید و دقیق مطالعه کنید
حق جو و حق طلب باشید
۱۶ دی ۹۴ ، ۱۱:۰۶ shahidsaiid@yahoo.com
در یکی از بحث ها که ما با دوستانمون داشتیم و نظرات رد و بدل می شد تمام این مطالب غیر از این استدلال سن مطرح شد
ولی یکی از اعضای جلسه مطلب رو جوری مطرح کرد که از سندش ما اطلاع کاملی نداشتیم لطفا اگر شما از سند اینمطلب که برای شما ارسال میکنم اطلاعی دارید برای بنده ایمیل کنید
در زمان پیامبر پیشنهاد ازوداج از طرف پدر یک دختر امری عادی بود و رواج داشت و در صورت رد این درخواست از طرف شخص مقابل به منزله جنگ بین این دو خانواده یا طایفه بوده که در  زمان پیامبر پیشنهاد ازدواج با عایشه از طرف ابوبکر بوده برای بیشتر نزدیک شدن به پیامبر و پیامبر برای جلوگیری از اختلافات طایفه ای با این ازدواج موافقت میکند
پاسخ:
بررسی میکنم خبر میدم
سلام..من هم از اساتیدم شنیدم..
خب طبعا یکی از مهمترین دلایل ،نزدیکی قبایل بوده است..ولی این که رد آن به منزله شروع جنگ باشد مطمئن نیستم.
محمدجان زحمت بکش لطفا..
پاسخ:
سلام
چشم
سلام جناب متفکر
خدارو شکر میکنم که بنده ای مثل شمارو داره
نوشته ها اصلا به دلم ننشست 

سلام..از چشمتونم خیری ندیدیم..دوست ناشناخته..یاعلی.
پاسخ:
سلام
.
شوهر سابق عایشه +سند
عایشه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم شوهر کرده و نام شوهرش جبیر بود ...ابوبکر اورابازپس گرفته وپس از گرفتن طلاق اورا ب عقد پیامبر در اورد... علت تاکید فراوان  عایشه بر بکر بودن شاید دفع این احتمال است...
منبع::::الکتاب:الطبقات الکبری ج ۸ص۴۷_المولف:ابو عبدالله محمد بن سعد بن منیع الهاشمی بالولإ العبدی البغدادی المعروف بابن سعد(المتوفی۲۳۰ه)تحقیق:محمد عبد القادرعطا..الناشر:دارالکتب العلمیة ..بیروت..الطبعة:::الاولی.۱۴۱۰ه_۱۹۹۰م_عمدالاجزاد:۸
 زن باید مطیع این امر الهی باشد. اینکه شما گفتین داغون میشین بخاطر حسادت فقط برید روایاتی که در زمینه حسادت خانم ها هست رو در این زمینه بخونید که چقدر این حس حسادت مذمت شده و در حد کفر پائین آورده شده و فرموده اصلاً این حس را خدا در وجود زنها قرار نداده و زنان مومنه حقیقی این حس را ندارند و این حس را فقط زنان ناشایست دارند؛
با سلام
باتوجه به مطلب بالا که درجواب یکی از خوانندگان مقاله تون فرمودید میشه این مساله رو توجیه کنید که چرا حضرت ساره که ازایشون بعنوان محدثه یاد می کنند(کسی که فرشتگان خدا با اوسخن می گویند)نسبت به ازدواج حضرت ابراهیم با هاجر (با این وجود که خودش باردار نمی شد وخودش هم اجازه این وصلت را داده بود)به قول شما حسادت ورزید !!!!!!؟؟؟؟نعوذ بالله شما معتقد نیستید که ایشون...!!!!!؟؟؟
لطفا دربیان مطالبتون کمی تامل کنید.
 وبهترنیست یکطرفه قضاوت نکنید؟
این که ممکنه درشرایط بسیار استثتایی وبنابرضرورت هایی موجه، مجبور به استفاده از این روش برای حل معضلات بشیم با اینکه چند همسری روتبلیغ کنیم  وبنابر نقل قول شما اسلام واقعی به مرد اجازه داده تا 4 زن دائم همزمان داشته باشد و متعه نیز هر چقدر میخواهد بکند. بدون هیچ شرطی!!!!!!!

وبا انگ حسادت زدن برزنانی که دارای عواطف سرشارخدادای هستندو نسبت کفردادن به اونها سعی درموجه جلوه دادن هوسبازی برخی از مردان داشته باشیم تفاوت از زمین تا آسمان است .دلزدگی وبی رغبتی وعدم دلسوزی زنان نسبت به شوهر ودرنتیجه فروپاشی خانواده ها ازعوارض همین دیدگاه افراطی است .با این کارموجب بدبینی به دین روفراهم نیاورید.
درود
مطالب سراسر دروغ و یک طرفه شما رو خوندم و کلی خندیدم که بعد از 1400 سال برای اینکه آبروی محمئ رو حفظ کنید شروع به دروغ سرایی و ذکر منابع جعلی کرده اید.چیزی که مسلمه و همه در گذشته و حال میدونن اینه که عایشه 6 سالش بود که محمد با پدرش صحبت میکنه تا اون رو نامزد خودش کنه .عایشه در اون زمان نامزد داشت نه شوهر(قابل توجه سحر بانو) محمد که کلا 20 نفر بیشتر پیروش نشده بودن بعد از مشورت با خاله خود تصمیم به ازدواج با دختر ابوبکر میگیره که به این ترتیب اون رو در کنار خودش حفظ کنه.سر انجام عتیشه در سن 9 سالگی به عقد و نکاح محمد در میاد.در زمان مرگ محمد عایشه 19 سال داشته.
برام جالبه که حالا که قافیه تنگ اومده به منابع جعلی از سنی ها آویزون شدید.در صورتی که سنی ها ازدواج محمد با عایشه 9 ساله رو قبول دارن و بهش عمل میکنن.دست بردارید از دروغ پردازی و چهره خودتون رو خراب تر نکنید.سعی کنید با واقعیات کنار بیاید و مردم رو جذب حقیقتها کنید.
با سپاس
پاسخ:
اگه نقد علمی به این مطالب دارید مستند بفرمائید. وگرنه نقدای کلی اینطوری رو همه بلدن
بابا اینها همه چیزشون جعلی است. آخه محمد به عنوان پیامبر از کجا می آورد خرج 10 زن به همراه جمع کثیری از کنیزان و غلامان رو می داد. خرج و مخارج محمد رو که خدیجه زنش میداده پس چطوری این همه زن رو تامین می کرده. فکر کنم چون به بیت المال دسترسی داشتن راحت این کار رو می کردن. آنقدر ایشان در زن گرفتن افراط می کردن که خدا آیه نازل کرده. بابا دیگه بسه. چه خبرته.خلاصه که ما نفهمدیم که چطوری آدمی در اوج ریاضت و روزه و نماز شب خواندن خرج این همه زن رو هم میداده. تازه انرژی رابطه جنسی با این همه زن رو هم داشته.
نظرات جناب متفکر خیلی جالب بود. تمام اون چیزی که این آخوندا دارند و به این وسیله چند همسری رو تبلیغ می کنن این که خدا اول آیه گفته تا 4 زن می توانید بگیرید بعد نهی آن را در آخر آیه آورده.
ای عالم نما، خدا باید اول می گفت که می توانید 4 تا زن بگیرید بعد نهی آن را بیاورد. مثل اینکه بگید می توانید روزی 4 هندانه بخورید حلال است ولی اگر روزی یک هندانه بخورید برای سلامت شما بهتر است چون دل درد میگیرید.
جناب متفکر خدا شما رو از ما نگیره. بیچاره زنان تازه این آخوندا میگن طبق روایت زنان نباید اصلا غیرت داشته باشن. مرتیکه پوفیوز زن غیرت نداشته باشه هر مردی بهش نزدیک بشه که تسلیمش میشه. آخه چرا آفرینش خدا را با روایاتی معلوم الحال برای منافع خودتان زیر سوال می برید. زن حتما باید هم غیرت داشته باشه و هم عفت مثل مردان. فقط در موقع ضرور اگر خودش مشکل داشت باید به همسرش اجازه ازدواج بده و لا غیر چون مردها اصلا نمی فهمن که با چند همسری توی چه دامی می افتن و چه بلایی بر سر خودش و بچه ها می آید. این حفظ حریم خانواده است و باید زنان غیرت داشته باشن. به این احادیث توجه نکنید. این غیرت یک زن است که باعث می شود به همسر خود وفادار باشد و یار و مدد و حامی او در زندگی باشد.
البته دینی که از سرزمین یک عرب جاهلی بیرون بیاد از این بهتر نمی شه. غیرت و عفت مکمل هم هستند. مطمئن باشید زنی که غیرت نداشته باشد خیلی زود به همسرش خیانت می کند. من هم با نظر جناب متفکر موافقم علما راه شیطان را می پیمایند نه راه خدا رو. 
حرفایه نژادپرستانه نزنیدعرب فارس کردو....هیچ فرقی باهم ندارن فرق ادمهافقط درتقوای الهیه
حضرت محمدازنظره اخلاق نمونه بوده بافرهنگ ترازاون تاحالانداشتیم اونم هزاروچهارصدساله پیش دراونجاوبااین شرایط حرفایی که زده همه روباید باابه طلا نوشت الانم شما راجع به این مرده بی نظیردرست صحبت کنید لطفا

سلام ، ممنون از پستتون،
ولی من نتونستم برداشت منطقی ای کنم!
تا بحال به مسله ی ازدواج پیامبر با آیشه فکر نکرده بودم،تا اینکه تو یع بحث در مورد اسلام با دوستای کانادایی و آمریکاییم بع این مسله اشاره شود،و من نتونستم جوابشونو بدم... 😢😔 واغن متاسف شودم... خیلی  دوست دارم جواب روشنی بدست بیارمٔ.....

شاید هیشکی متوجه این نشدع کع ،داستان ازدواج پیامبر (ص)با دختر ۶ساله چغدر اسلام و پیامبرو زیر سوال برده.... ازتون خواهش میکنم که تحقیقاتی قابل اعتماد داشته باشید و این مسئله رو روشن کنید... 

انقدر تفکرات و برهان ها و استدالا ها قبیح هست که جای بحثی باقی نمیذاره. خدا هدایتتون کنه.
اگه آن ازدواج ها مصلحتی بود چا ابوبکر با دخترهای بسیار جوان ازدواج کرد؟؟؟
سلام اقامحمد دیندار..خوبی شما..؟
ما که یه سوال پرسیدیم جواب ندادین..خوب جواب این دوستمون ومیدادین..
شما گزینشی جواب میدین؟

۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۴۵ وحدت مسلمین
برادران و خواهران عزیز لطفا به مطالبی گه در سایت قرار گرفته  درمورد اسناد و مدارم سن عایشه هنگام ازدواج دقت کنید و فراموش نکنید . لطفا
۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۴۷ وحدت مسلمین
با توجه به اسناد و مدارکی که در سایت قرار گرفته سن عایشه هنگام ازدواج با پیامبر خیلی بیشتر از ان چیزی است که معمولا شنیده میشه بین 6 سال نه 9 سال . حداقل دقت کنید با توجه به اسنادی که گذاشته شده حداقل کم کم کم ایشان 16 سال سن را داشتند هنگام ازدواج
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۸ مرد ایرانی
چرا انیقدر احماقنه فکر می کنید. قدرت در هر حال در دست زنان است اگر هیچ زنی حاضر نشود صیغه یا زن دوم و سوم و چهارم مردی شود آن وقت مردها هیچ غلطی نمی توانند بکنند. زنانی هم که به این نوع زندگی تن می دهند از دو حالت خارج نیستند یا محتاج پول هستند یا به اجبار وادار به ازدواج با همچین مردی شده اند. مردی که شلوارش رو پیش چند زن پائین بکشه تا با هاشون رابطه جنسی برقرار کنه که مرد نیست. یعنی عزت نفس و حرمتی برای خودش قائل نیست یعنی تعصبی روی بدنش نداره یعنی غیرت نداره. این جنس مردها در جوامع عرب خیلی دیده می شود نمونه اش هم حمله عرب های مهاجر به زنان آلمانی در شب کیریمس امسال. خدا عراب را نزدیک به حیوان آفریده و خصلت حیوانی زیادی به آنها داده. مردان ایرانی مردان واقعی هستند که متاسفانه با قوانینی که برای اعراب جاهلی است به راه بدبختی هدایت شده اند.خدا نسل این سید ها و تخم و ترکه عرب ها را از کشور ما بکنه. چه خوش گفت که عرب است و شکم ، عرب است آلتش تناسلی اش و .....  
پاسخ:
طبق این منطق شما العیاذبالله زبانم لال خاک بر دهنم ائمه ع نیز عزت نفس نداشتند و حرمتی برای خود قائل نبودند و ... . همچنین کثیری از اصحاب ائمه ع  علما و متدینین در طول تاریخ 1400 ساله اسلام.
آخر این چه حرفی است که میزنید؟ به کدامین منطق و دلیل و برهان مردی که با چند زن رابطه داشته باشد؛ مرد نیست و غیرت ندارد و برای بدنش ارزشی قائل نیست و ...؟!
۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۹ مرد ایرانی
ائمه و امامان و پیامبر هم عرب بودند و از قانون عرب بودن خارج نبودن. عربها در امور حیوانی سرآمد بوده اند.دین اسلام دین حقوق است و خیلی از قوانین آن برای انسان نماهایی است که در مرز حیوانی و انسانی قرار دارد. اعراب از این بابت نمونه بارز می باشند. چون دین اسلام از پست ترین جای دنیا یعنی جامعه اعراب جاهلی ظهور پیدا کرد پس باید قوانینش به آن جامعه هم بخورد. مردی که همزمان با چند زن رابطه داشته باشد نه تنها نفس خود را همراه در حالت حیوانی نگه می دارد بلکه از نظر روانی نیز این حالت در او به صورت ملکه ذهن در می آید. عزت نفس یعنی حرمت و احترام به خود. مردی که با افراد مختلف وارد رابطه می شود به مرور عفت و تعصب به بدن خود را از دست می دهد و بدن را همراه در خدمت شهوت خود قرار می دهد. باز هم میگویم اعراب در مرز انسان و حیوان هستند و برای اینکه آسیبی به کسی نزنند خدا دستشان را در ازدواج باز گذاشته. این قوانین به جامعه ایرانی نمی خورد و تا به حال هم بعد از 1400 سال نه مرد ایرانی و نه زن ایرانی به جز افراد معدود و معلوم الحال که آنها هم در مرز بین انسان و حیوان قرار داشتند تن به این عمل شهوانی نداده اند. این افراد که شما نام بردید نفس و تن خود را در خدمت ارضای شهوات به کار گرفته اند که این نوعی افراط است و افراط باعث زوال انسان می شود. باز هم از خدا می خواهم نسل اعراب و تخم ترکه آنها مخصوصا سید ها را از ایران عزیزمان بکند. این قوانین برای عرب است نه برای ایرانی چون عرب در برزخ حیوان و انسان گرفتار است. گرفتار شهوت است و پیوسته بدن و نفس و روح خود را در خدمت ارضای افراط گونه آن به کار میگیرد. قران برای پست ترین افراد که همانا اعراب باشند نیز هست پس قوانین آن در جهت اینکه بتواند اینگونه افراد را هم شامل شود هست.عشق و محبت اساسی ترین نیاز انسان است که در قران حتی به آن اشاره هم نشده. مرد ایرانی باعشق و محبت بزرگ می شود و غیرت دارد هم روی مادر و هم روی خواهر و هم روی خودش و اجازه نمی دهد قوانین پست حرمت و احترام به نوامیسش را لکه دار کند. 
پاسخ:
برهان و دلیل بر حرفتان؟؟!!
۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۳۳ مرد ایرانی

هر وقت شما دلیل و برهان برای بسیاری از حکم های احماقنه شرعی که تابع برهان و عقل نبوده آوردید من هم برای حرفایم برهان و دلیل می آورم. در ضمن بیشتر برهان من در جوابی که دادم مشخص بود چشم شما کور است که نمی بیند. متن را با دقت بخوان و با جامعه امروز عربها مقایسه کن دلیل و برهان برای شما آشکار می شود.

پاسخ:
دلیل ما اسلام ما و تعبد ماست.
۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۴۳ مرد ایرانی
تعبد یعنی مثل خر هر چیزی گفتن قبول کنی و هیچ سوالی نکنی معنی دلیل و برهان را هم فهمیدیم . همانطور که گفتم اسلام برای جامعه ای مثل عربستان هم هست که اکثر افراد آن در برزخ حیوانی و انسانی گرفتارند بدیهی است که خدا قوانین را باید طوری می فرستاد که شامل چنین جوامع عقب مانده از نظر فضایل انسانی هم شود.جامعه ای مثل ایران که اکثر مردم آن در خصوصیات بین انسان و فرشته در نوسان هستند نیاز به قوانین اخلاق مدار دارند نه شریعت مدار.اگر شما به حقوق آمده در قران توجه کنید می بینید که بیشتر برای این است که انسانی از سقوط در ورطه حیوانی نجات پیدا کند و تنها آنجایی که انسان را به اخلاق توصیه می کند انسانی را به سمت جهان بالا هدایت می کند. چند همسری ممکن است شرعی باشد ولی اصلا اخلاقی نیست و همانطور که گفتم انسان را در شهوت و ارضای شدید شهوت نگه می دارد. هر مردی با داشتن چند همسر در واقع در شهوت رانی افراط کرده و همانطور که در قران آمده افراط باعث اصراف و گمراهی است. مردی که شلوار خود را پیش چندین زن پائین بکشد عفت ندارد و در نتیجه صفت آینه ای عفت که غیرت است را هم ندارد. کسی که با چندین نفس شهوت رانی می کند به مرور این کار برایش عادت شده و از نظر روانی به شهوت رانی با افراد مختلف معتاد می شود. اعتیاد به هر چیزی به بدن ضرر می رساند آن هم چیزی مثل شهوت رانی. خدا فقط میداند که با آیات خود چه کسانی را از راه راست دور کند  و چه کسانی را هدایت همانطور که خودش گفته. جامعه ایرانی نیاز به قوانین اخلاق مدار مبتنی بر فطرت انسانی دارد نه قوانین شریعت مدار که فقط از وارد شدن به ورطه حیوانی جلوگیری می کند.
پاسخ:
تعبد نسبت به فردی مثب خودمون بله. اما تعبد نسبت به خالق هستی، عین عقلانیت است. اما با کدام معیار اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی هست؟ میدانید که در اینکه چه کاری اخلاقی است و چه کاری غیر اخلاقی و ملاک و معیارش چیست بین اندیشمندان و عالمان علم فلسفه اخلاق اختلاف نظرات شدیدی هست. طبق کدام مبنای فلسفه اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی است؟
۱۸ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۵ مرد ایرانی
چند همسری غیر اخلاقی است چون شهوت رانی را در فرد نهادینه میکنه. تعبد بدون سوال و فکر نسبت به خالق هم عین حماقت است. شاید خدا می خواهد با دستوری تو را گمراه کنه تو نباید فکر کنی و سوال کنی. نباید کمی سبک و سنگین کنی. چند همسری هم تله ای است که خدا برای مردان گذاشته و چون شهوت رانی را در فرد نهادینه می کنه کاملا غیر اخلاقی و غیر انسانی و برای ایمان فرد مضر است.مگه خود خدا نگفته که در هیچ کاری افراط نکنید. چند همسری و داشتن زنان صیغه ای عین افراط در ارضای شهوات است که کاری بسیار زشت و خارج از شان انسانی است. چند همسری چون شهوت رانی را در فرد نهادینه می کنه غیر اخلاقی و افراط است و مرد را به پستی و حیوان بودن می کشاند. البته فکر کنم شما هم از نژاد عرب ها باشید که جواب واضح من را نمی بینید و خودتان را به کوچه علی چپ می زنید. راست گفتن که نرود در سنگ میخ آهنین. عرب اون هم عرب عربستان . فکر کنم سیدی چیزی باشی. 
پاسخ:
وقتی خود خدا دستور کاری را داده یعنی آن کار افراط نیست. مگر اینکه بفرمائید خدا تناقض دارد از طرفی میگوید افراط نکنید از طرف دیگر خودش دستور به افراط در کاری داده. ضمن اینکه افراط و تفریط هم ، اموری نسبی هستند و بستگی دارند که اعتدال را چه تعریف کنیم
اگر مثلاً اعتدال در خوراک را این تعریف کنیم که کسی ظهر آب‌دوغ‌خیار بخورد و شب املت، بله خوردن چلوکباب برگ افراط است! و خوردن نان خشک، تفریط و اگر هم اعتدال را خوردن چلوکباب برگ تعریف کنیم خوردن چلوکباب سلطانی افراط است و خوردن املت، تفریط و خوردن نان خشک، تفریط شدید و...
ملاحظه می‌کنید که تعریف حد اعتدال، نقش محوری در این خصوص دارد و اگر قرار باشد هرکس برای خود حدی تعریف کند ای بسا عملی از دید کسی افراط و از دید کسی تفریط باشد و از دید شخص سومی اعتدال.
در فرهنگ دین، اعتدال در همه جا لزوماً به معنای حد وسط عرفی و امثال ذلک نیست بلکه ای بسا یک چیزی "کثرت"باشد اما در عین حال اعتدال باشد و حد معمولی و متعارف آن کار، تفریط تلقی شود و...
اما اینکه شاید خدا قصد گمراهی ما را داشته باشد نیز از آن حرفهاست!!!!!!!
خدا از طرفی خودش گفته هر چی گفتم باید بگی چشم و سعادت تو در اطاعت دستورات منه از طرف دیگه با یه دستورش میخواد ما رو گمراه کنه. عجب خدای متناقضی!!!!

نکته ی پایانی: با کدام معیار اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی هست؟ میدانید که در اینکه چه کاری اخلاقی است و چه کاری غیر اخلاقی و ملاک و معیارش چیست بین اندیشمندان و عالمان علم فلسفه اخلاق اختلاف نظرات شدیدی هست. طبق کدام مبنای فلسفه اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی است؟
۱۸ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۵۶ مرد ایرانی
با این توضیحات که دادی دیگه مطمئن شدم که عرب هستی چون عرب ها در حالت بین انسان و حیوان هستند بنابراین نفس آنها نیز زیاد حالت انسانی ندارد پس در نتیجه زشتی چند همسری را درک نمی کند. خدا اگر اجازه این کار را داده فقط برای افرادی مثل شماست که بعد حیوانی تان زیاد است پس باید دستور را طوری میداد که افراد شهوت رانی مثل شما به جامعه آسیب نرساند. در ضمن اگر خواستید بعد انسانی خود را تقویت کنید بیشتر به ریاضت نفس و نماز و روز بپرداز و قتی سالها این کار را انجام دادی بعد زشتی چند همسری برایت آشکار می شود. پرسیدید غیر اخلاقی چیست. آن چیزی که خلق انسان را به حیوان نزدیک کند غیر اخلاقی است البته شما عرب هستید و این حرفها را نمی فهمید. الگوی مسلمان عرب خروس است صبح زود برخیزد و شروع به شهوت رانی کند.
پاسخ:
شما تا الان فقط ادعا کردید. اما برای ادعای خود برهان نیاورده اید. به چه برهان و دلیلی چند همسری غیر اخلاقی است؟ به چه دلیل و برهانی عرب بین انسان و حیوان است؟

باز هم تکرار میکنم:

با کدام معیار اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی هست؟ میدانید که در اینکه چه کاری اخلاقی است و چه کاری غیر اخلاقی و ملاک و معیارش چیست بین اندیشمندان و عالمان علم فلسفه اخلاق اختلاف نظرات شدیدی هست. طبق کدام مبنای فلسفه اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی است؟
۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۴ مرد ایرانی

طبق فلسفه رفتاری حیوانات اعراب به حیوان شبیه هستند مثل شما.

پاسخ:
دقیق و مبسوط توضیح بدید
۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۲۴ مرد ایرانی
از آنجایی که شما عرب ها خصلت حیوانی زیادی دارین نمی فهمین. مثل کودک ابتدایی که فیزیک نمی داند چیست هر چقدر هم توضیح بدی نمی فهمه. فهم شماها ایراد دارد هرچقدر هم بگی چون کارکرد عقلتان در حد خوردن و شهوت رانی است و کلا حیوانات الگوی رفتاری شما حیوانات هستند نمی فهمید. اگر اسلام جواب گوی نیاز ایرانی جماعت بود هیچ گاه عرفان در این حد در کشور عزیزمان جلوه نمی کرد. اسلام کجا و عرفان کجا مثل مقایسه حیوان با فرشته است.خدای تو قران خدایی در حد فهم اعراب است چون می بینیم که حتی اشاره ای هم به روابط عاشقانه و عاطفی بین زن و مرد نمی کند . رابطه زن و مرد فقط بر اساس شهوت نفس و امور حیوانی تعریف شده. خدا حتی در قران به مسئله آموزش هم اشاره نمی کند یعنی مهمترین بعد و نیاز یک انسان. کتابی که به عشق و محبت و آموزش نپردازد به درد همان عرب های شهوت ران شکم پرست کم هوش می خورد که مثل جانوران فقط به بعد شهوانی وجود خود می رسند. شهوت رانی اعراب انقدر زیاد است که حتی به 2 نوجوان پسر زائر در فرودگاه هم رحم نمی کند و آنها را مورد تجاوز قرار می دهد 
پاسخ:
باز تکرار ادعا بدون بیان دلیل و برهان
۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۸ مرد ایرانی
جناب قاقول حیوان صفت همین که تو زشتی چند همسری را نمی فهمی یعنی عرب هستی و چون عرب هستی نفست به بعد شهوانی بیشتر تمایل دارد. صحبت های جنسی تو در این وب بهترین دلیل هرزگی توست و نشانه عرب بودنت. چون عرب هستی نفست به حیوان متمایل است و زشتی شهوت رانی را درک نمی کنی از این دلیل واضحتر که خودت زشتی شهوت رانی نمی فهمی و نمونه بارز یک عرب کم هوش و شهوت ران هستی با بیماری جنسی. بیماری که رابطه با یک دختر بچه را مباح می داند. خیلی کثیف و هرزه هستی. تو خود دلیل بی صفتی خودت هستی پست فطرت زبون  بی غیرت بی عفت هرزه.
پاسخ:
باز تکرار ادعا بدون بیان دلیل و برهان
و البته این بار از باب عمل به آیه قرآن به شما سلام میکنم.
۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۱۷ مرد ایرانی
نفرین بر تو و امثال تو
چرا ی جا نوشته سن عایشه در اول بعثت 4 سال بوده چند خط پایین ترش نوشته 7 سال؟؟؟
پاسخ:
طبق اقوال مختلف است. متن رو دقیق بخونید. از یه متن تاریخی در میاد4 سال از یه متن دیگه در میاد 7 سال
مرد ایرانی واقعا دمت گرم خیلی خوشم اومد از حرفات :)
اول تشکر بسیار زیاد از این سایت دینی که ما زیاد میاموزیم و حضرت محمد(ص) با چندتا از همسران خود همبستری داشتند.


نجیب{صابری}از هرات ناحیه اول قل اوردو
۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۰۶ وحدت مسلمین
مشخص است کاربری به نام مردی ایرالنی نه تنها اسلام بلکه حتی قران را نیز درست نخوانده
۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۱۲ وحدت مسلمین
سلام علیکم . کاربری به نام مرد ایرانی هرچه از دهنشان درامد گفتتننمد و بسیار فحاشی کردند . قطعا ایرانیان مسلمان و اگاه چنین فردی را نه مسلمان و ونه ایرانی میداتنند . خدا را شکر مردم ایران عهاشق اسلام و عاشق اهل بیت به خصوص امام حسین و فاطمه زهرا هستند . بنده برادرم (( مرد ایرانی )) رتا مخاطب قرار میدهم الاان ... ببین برادر هرچه توهین داشتی گفتی هرچه فحاشی به نظرم بلد بودی گفتی . خب راحت شدی . خالی شدی. دین اسلام توصیه کرده بدون شناخت دقیق مسئله ای را شخصی نسبت به او زود قضاوت نکنیم من هم نمیخواه قضاوتی نسبت به شما کنم . خدا را شکر مردم مسلمان ایران ان قدر شعور دارند وقتی جمللات رکیک رکیک رکیک رکیک رکیک رکیک شما را ببینمد خوب متوجه میشوند چه ادمی چنین حرف هایی می زند . کمی خجحالت بکش شرم کن حیا کن . اینجا یک محیط عمومی است نه اتاق خواب شخصی خودت . وقتی در یک محیط عمومی چنین جملات رکیک رکیک رکیک رکیک میگوید احتمالا در داخل منزل نیز خیلی راحت صحبت میکنید .

سلام مرد ایرانی من مطلب شما رو خوندم شما درد دل بسیاری از ایرانی ها را نوشتین ما از این دین که مربوط به جامعه عرب هاست به سطوح آمده ایم خدا شما را حفظ کند.ممنون که زشتی عمل اینها را با کلامتان به تصویر کشیدید. ما به مردهای ایرانی غیرتمندی مثل شما همیشه افتخار کرده ایم و علت اینکه هنوز قانون چند همسری که خواسته این آخوندها است در ایران به عرف در نیامده به علت وجود مردانی با عزت و با غیرتی مثل شماست خیلی از حرفاتون خوشم اومد مرررررررسی عزیزم خوب زدین تو دهن این کثافتهای تن لش

سلام مرد ایرانی

آفرین به شرفت که از ایرانی جماعت خوب دفاع کردی به قول حافظ  که درود خدا بر او باد

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند:چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

 از نظر من هم کسی که دستور رابطه با یک دختر کوچک را می دهد اصلا آدم نیست چه برسد به اینکه خداشناس باشد. باز هم می گم آفرین بر شرفت

پاسخ:
خب این نظر شماست و برای خودتان نیز محترم. اما دلیل ندارد برای ما ارزنی ارزش داشته باشد.

تو و نظرت و اون چیزی که به عنوان فقه به خدا نسبت می دهی هم برای من و امثال من ارزنی ارزش نداره. به قول حافظ که درود خدا بر او باد

گوئیا باور نمی دارند روز داوری   کاین همه قلب و دغل در کار داور می کنند



سلام
شبهات من در این زمینه بقدری زیاد شده که در رابطه بادینم افکار خطرناکی سراغم آمده 
شما استدلال کردید که عایشه بین ۱۸ تا ۲۴ سال داشته
من هم میخواهم با یک استدلال تمام استدلال شما را زیر سوال ببرم
مگر میشود در زمانه ای که حضرت صدیقه طاهره در سن ۱۸ سالگی با داشتن سه فرزند و یک جنین شهید میشوند ، دختری با زیبایی عایشه تا این سن مجرد بماند ، در آن زمان این سن ، از ترشیدگی که هیچ از کپک هم گذشته است
پس با این استدلال نتیجه میگیریم امکان ندارد عایشه سنش بیشتر از ۹ تا ۱۳ سال بوده باشد
پاسخ:
سلام
شاید هم عایشه بیوه بوده که به ازدواج رسول الله ص در آمده. شاید شرایط خاصی داشته که تا آن زمان ازدواج نکرده. و اصلاً بفرض بین 9 تا 13 ساله باشد باز هم مشکلی نیست. بهتر است بخش دوم مطلب را بخوانید.
۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۴ وحدت مسلمین
سلام علیکم . مدتی پیش کاربری به نام مرد ایرانی فحاشی و توهین های اشکاری کرد و متاسفانه تعدادی از برادران و خواهران اوئ را تشویق کردند . اولا کاربر (( مرد ایرانی )) توهین و فحاشی کرد اگر شما اسلام را قبول نداری خب نداشته باش اما حق نداری فحاشی کتنی توهین کنی . توهنین کردن شاخه و دم ندارد .. نکته دوم اسلام دینی جهانی است مانند مسیحیت . اسلام چه میگوید که برخی میگویند فقط خاص اعراب است (( البته این جمله را عده معدودی که مطالعه ندارند در فلسفه احکام اسلامی میگوند )) اسلام میگوید خداوند یکتا را پرستش کنید . میگوید به رسالت همه پیامبران چه حضرت موسی چه مسیح چه زرتشت باورذ داشته باشید یعنی عقیده داشته باشید که انان هم پیامبر بودند . اسلام میگوید حضرت محمد اخرین پیامبر خداست . اسلام میگوید روزی پنج بار خداوند را ستایش کنید به شیوه ای خاص ((( در دین زرتشت شیوه ای خودش بوده در مسیحیت هم شیوه ای خودش ))) پس اینکه اسلام ممیگوید خداوند را به شیوه ای خاص ستایش کنید حکم عجیبی نیست هر دین الهی چه زرتشت چه مسیحیت چارچوبی دارد و قوانینی و رسومی برای پرستش خدا . اسلام میگوید در سال یک ماه روزه بگیرید برای رضایت خدا ((( خب در ادیان مختالف اصل روزه حال کم یا زیاد وجود دارد در اسلام نیز وجود دارد پس چیز عجیب یا غریبی در اسلام نتیست همین روزه گرفتن ))) اسلام میگوید زکات بدهید تا مالی جمع اوری شود برای کمک به فقیران ((( کسی نمیتواند ادعا کند این حکم جهانی نیست ))) اسلام میگوید ازدواج امری مقدس و الهی است و خانو.اده کانون تربیت حامعه (( کسی که دین دار باشد می تواند بگوید این عقیده اسلام جهانی نیست یعنی الهی بودن ازدواج ))) اسلام میگوید به پدر و مادر خود نیکی کنید (( خب این مسئبله در همه ادیان الهی است ))) در قران ایات فراوانی درمورد نیکی کردن به پدر و مادر داریم . اسلام میگوید رباخواری حرام است در قران ایات متعددی در این مسئله داریم ((( لطفا کسی ادعا نکند خب چرا پس خیلی ها ربا میخورند پس مشکل است اسلام است خیر همان طور که عرض کردن اسلام حکم داده رباخواری حرام است هرکسی انجام داد خلاف حکم اسلام عمل کرده ))) اسلام میگوید زنا کردن حرام است و گناهی عظیم (( خب این مسئله در همه ادیان الهی است پس چیز عجیبی نیست در دین اسلاام . اسلام میگوید جهاد کردن در راه خداوند ثواب عظیمی دارد و ایات فراوانی درمورد جهاد داریم . خب اصل مسئله جهاد در راه خدا و مبارزه با دشمنان خدا در همه ادیان الهی وجود دارد و کسی نمیتواند ادعا کند فقط در اسلام است . اسلام میگوید سعی کنید اول شما اگر کسی را دیدید به او سلام کنید اول شما سلام کنید . ما روایات فراوانی از پیامبر در این مورد داریم . برادران و خواهران عزیز ما ایرانی هستیم بله صددرصد اما انصاف و عقل حکم میکند هر تمدنی به مرور زمان دچار تحول و تکامل میشود و نمادهای این تکامل دئر فرهنگ است و یکی از نمادهای فرهنگ دین و مذهب . ما ایرانی هستیم و عناصری فرهنگی از گذشته که وااقعا مفید هستند را حفظ میکنیم به طور مثال عید نوروز و عناصر دیگری که موجب تکامکل فرهنگ ما میشود را قبول میکنیم مانند دین اسلام . بسیاری از دانشمندان ایرانی مسلمان بودند نماز میخوانند و حضرت محمد را به عنوان اخرین پیامبر خدا قبول داشتند . از ابن سینا گرفته تا فردوسی و حافظ و سعدی و جمشید کاشانی و ابوریحان بیرونی . و هزاران دانشمند و شاعر دیگر همه مسلمان بودند و در چارچوب تفکر اسلامی فکر می کردند . بی انصافی است اگر یک طرفه به قاضی برویم . اگر کسی اسلام را قبول ندارد خب نداشت هباشد مختار است اما حق ندارد (((( دقت کنید حق ندارد ))) توهین و فحاشی کند ان هم ما ایرانی ها . اگر انسان انصاف داشته باشد هواهد دید در روز عاشورا یا جشن شعبان یا جشن فطر یا جشن غدیر یا راهپیمای 22 بهمن میلیون ها نفغر از ملت ایران وفاداری خود را به اسلام و اهل بیت و عشق خود را به اهل بیت فریاد می کشند .
جزاکم الله و خیرا استاد بزرگوار خسته نباشید. اگر عایشه در سن 9 سالگی هم ازدواج کرده دلیلش این بوده که در شبه جزیره عربستان بخاطر شرایط محیطی و گرمی هوا دخترها و پسرها زودتر از موعد به سن تکلیف می رسن آقا شما هر کی با سند میاد جلو جوابشو بدین و گرنه این علم سبسطه رو که ماشالله به همشون یاد دادن. شما داری جاده مستقیم میری اینا از تو هزار  راه 
سلام علیکم . درود بر برادر محمد رضا . برخی ها دقت نمی کنند می گویند چه طو ممکن است دختری 9 ساله با مردی 50 ساله ازدواج کند ((( فرض بگیریم واقعا این گونه بوده که نیست اسناد و مدارک ان ارائه شده عایشه هنگام ازدواج کم کم کم حداقل 17 سال را داشتند اما خب فرض بگیریم همان 9 سال بودند )) این عده که چنین حرفی را می زنند دقت به موقعیت جغرافیایی و اب و هوا ندارند . همین الان کسانی که در بیایان های ایران زندگی میکنند نسبت به کسانی که در گیلان زندگی می کنند خیلی خیلی زودتر به بلوغ فکری و جسمی دقت کنید به هر دو می رسند . در ضمن سن 9 سال شرعی است یعنی یک دختر خانوم به یک سن شرعی رسیده که حداقل میتواند مسائل شرعی چون نماز را انجام دهد . کسی حکم نداده حتما واجب است صددرصد به طور مطلق همه دختران در سن 9 سالگی ازدواج کنند خیر هیچ کدام از علمای اسلام چنین حکمی نداده اند .
سلام. به امثال مرد ایرانی و حامیان پروبا قرصش بگم که 1400 سال پیش اگر به امثال شما میگفتن یه وسیله ای به نام ماشین میخواد بیاد گوینده رو بیچاره میکردین چون اونقدر عقل و فهمتون کوچیکه که یه متر جلوتر رو نمیتونین ببینین البته داشتیم امثال گالیله که گفت زمین کروی هست و بیچاره به اعدام محکوم شد و الان به درستی این واقعه پی بردن. شماها هم همینید به جای تحقیق و تفحص و استدلال منطقی فقط تراوشات ذهنی خودتون رو قبول دارین و بس .خوش باشین با این تفکرات پیش و پا افتادتون که فقط یه وجب جلوتون رو میبینین و بس.

واما به خانمی به اسم نرگس که افتخار به ایرانی بودن داری ولی اسم نرگس رو رو خودت گذاشتی. محض اطلاعتون یه سر به قران بزنین ببینین چه یاتی امده مثل به وجود امدن جنین که دکترا هنوزم که هنوز به صراحت قران پی نبردن که جنین چطوری تبدیل به نوزاد میشه مراحلش رو قران 1400 سال پیش عنوان کرده حالا بقیه ایات به کنار.واما یه سوال نکنه توقع داشتی تو سرزمینی که عرب هستن زبانشون عربیه قران فارسی نازل بشه تویی که بعد 1400 سال هنوز اینقد درک نداری که باید به زبان همونجا نازل میشد تا مردمش انگار نکنن میخوایی چی بگم اخه .
حالا عربی یا غیر عربی خدارو شکر فارسی ترجمش هشت بهتره سر بزنین ببینین فقط برای عرب ها نیست چون اسمان و زمین برای عرب ها نیست اخه محض اطلاع تو قران ایمان و زمین و ستاره و حتی کهکشانها هم اومده و................

نظرات دوستان را خواندم. فکر می کنم بهترین نظر مربوط به جناب متفکر بود. خیلی درست به نظر می رسه. من خودم اهل فکر هستم جزئیات مطالب کاربری به نام متفکر خیلی زیبا و همه جانبه بود. خدا به علما رحم کند.

خطاب به کاربری به نام بوی یاس

من هم به اسلام و پیامبر اصلا افتخار نمی کنم. وقتی ایران قبل اسلام را با ایران بعد از اسلام مقایسه می کنم می بینم که اسلام به جزء غم اندوه چیزی به جامعه ما نداده مخصوصا جامعه زنان ایرانی. ایران باستان پر از جشن و آئین های زیبا بوده که متاسفانه با ورود اسلام یا نابود شده یا کم رنگ شده. وقتی منشور حقوق بشر کوروش رو می خوانی و با قوانین حقوقی قران مقایسه می کنی به عقب افتاده بودن قوانین موجود در قران پی می بری که نشان از این دارد که این قوانین برای جامعه ای عقب مانده مثل جامعه عربستان بوده. مثل ماههای حرام یا چند همسری و صیغه و یا دستور به جنگ ها و یا کنیز داری و برده داری و ......

من سعی می کنم فقط چون مسلمان به دنیا آمدم به پیامبر و اسلام احترام بگذارم ولی از نظر قلبی هیچ اعتقادی به قوانین حقوقی قران ندارم.

قوانین قرآن را اگر بخواهی درست عمل کنی چیزی شبیه به داعش باید باشی.


۱۰ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۰۶ شیعه اهل بیت.
سلام در جواب خواهر شادی . به نظرم شما پاسخ های همه کاربران را تک تک نخوانده اید حداقل اگر نظر برادر وحدت مسلمین را میخواندید خوبم توجه می شدید . مگر اسلام چه میگوید 1 خدای یگانه را پرستش کنید 2 عقیده به حقانیت رسالت همه پیامبران در طول تاریخ چه حضرت زرتشت چه حضرت سلیمان 3به پدر و مادر نیکی کنید (( ایات فراوانی در این مسئله در قران است )) 4 به فقیران انفاق کنید (( در این مورد هم ایات متعددی در قران وجود دارد )) 5 عقیده به منجی که حکومت عدل جهانی را تشکیل میدهد (( اصل عقیده به منجی هم در مسیحیت هست هم در زرتشت هم در یهودیت فقط فقط فقط در زرتشت نیست در اسلام هم هست)) 6 رباخواری حرام است (( در این مسئله ایه در قران هست )) 7 کسی که به یک زن پاکدامن اتهام زناکاری بزند و 4 شاهد نیاورد شهادت او دیگر هیچ کجا قابل قبول نیست (( این مسئله نشان دهنده مقام زن در اسلام است یعنی نگفته یک شاهد بیاور شهادت تو قبول حکم در قران است چهار شاهد عادل بیاور )) 5 سفارش به صبر و استقامت ( ایه در قران ) 6 توجه به کشاورزی و تجارت ( ایه در قران ) 7 دعوت به تفکر (( ایات زیادی در قران ) و ............................ خواهر گرامی حداقل انصاف داشتید و گفتید احترام ظاهری را حفظ میکنید . برادری به نام وحدت مسلمین خوب صحبت کردند و گفتند اگر کسی اسلام را قبول ندارد خب نداشته باشد اما توهین و اشکار نکند حداقل شما انصاف داشتید اما باز هم انتظار می رفت انصاف بیشتری داشته و سراغ این مسائلی که گفتم در قران هست بروید و بخوانید

سلام

خطاب به کار بری به نام شیعه اهل بیت

این چیزهایی که شما از قران اوردید خیلی بهتر و منسجم تر در آئین جوانمردان ایران باستان بوده و قران چیز تازه ای به جامعه ایرانی عرضه نکرده. لطفا به این سوال من پاسخ دهید که چرا در قران کسی را که به عنوان اسیر جنگی است مورد هتک حرمت قرار داده و صاحبش با او به عنوان یک کنیز، می تواند رابطه جنسی برقرار کند؟ شاید یک اسیر دوست ندارد با کسی رابطه جنسی داشته باشد. آیا این نقض آشکار حقوق یک انسان که عقیده اش با من فرق می کند نیست. یا در مورد زنان، اسلام فقط ارزش زن را فقط در شوهر داری می داند، حتی در قران اجازه کتک زدن زن توسط مرد را داده.یا ازدواج دختران کم سن و سال که اسلام و اهل بیت و پیامبر خیلی سفارش کرده اند هیچ میدانید چه آسیب جسمی و روانی به دختر بچه ها وارد می شود. در اسلام به زنان مثل گوسفند نگاه شده که مردان پول دار هر چقدر که بخواهند می توانند کنیز و صیغه ای داشته باشند در کنار اینکه 4 تا زن دائم می توانند داشته باشند و این قانون را در کنار این قانون ببینید که زنان حق طلاق ندارند. من به هیچ وجه به کتابی که پر از تناقض و ظلم است به چشم کتاب هدایت نگاه نمی کنم. کتابی که خشونت را ترویج می کند و هیچ حقی به مردان کم بضاعت و زنان نداده. بیشتر قوانین مدنی قران برای مردان پول دار است مثل قوانین تورات. حتی مردان فقیر حقشان از زنان هم کمتر است. چرا در اسلام کسی که پول دارد می تواند کسی را بکشد و دیه آن را بدهد و آزاد شود. آیا انسان فقیر هم این امتیاز را دارد که در صورت ارتکاب قتل از این مزیت استفاده کند. قانون مجازات نباید بین فقیر و غنی فرق بگذارد این در حالی است که در قران به اشکار این قانون است و گفته که در صورت قصاص، برده در مقابل برده و زن در مقابل زن و مرد در مقابل مرد باشد. آیا ارزش انسان به مقام است که برده باید در مقابل برده قصاص شود. اصلا چرا باید برده داری وجود داشته باشد و خیلی تناقضات دیگر که در این کتاب است........

مشکل جامعه ایرانی با کهکشان و آسمان و زمین نیست. بله همه می دانند که اینها را خدا آفریده بلکه مشکل ما با این قوانین بدوی و رو به زوالی است که در قران آمده و انسانها را نه تنها هدایت نمی کند بلکه گمراه هم می کند.

پاسخ:
در مورد برده داری و کنیز داری و استفاده جنسی از کنیز به 4 پست این وبلاگ مراجعه بفرمائید
http://borhan.blog.ir/category/%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C/
۱۱ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۳۹ شیعه اهل بیت
سلام در جواب خواهر شادی . شما ادعاهای مطرح کردید متفرقه بدون انکه تکفیک بندی کنید بنده به تک تک انان جواب میدهم و تفکیک بندی هم کرده ام اما قبل از ان چند نکته کوتاه عرض کنم اولا تنها رکن دین اسلام ظاهر قران نیست یعنی اسلام فقط بر ظاهر ایات قران تکیه ندارد که اگر شخصی فلان ایه ای را خواند و به هر دلیلی عقل او و فهم او متوجه اصل مسئله نشد بتواند بگوید خب اساس و همه دین اسلام را متوجه نشده . دین اسلام رکن های دارد و قران یکی از انها است و دیگری احادیث و روایات صحیح . دوما شما بهتر بود مسائلی که ادعا کردید ایه از قران میدادید وگرنه من هم میتوانم رو هوا ادعا کنم در قران درمورد موشک صحبت شده . سوما خیلی ناراحت شدم شما مسائلی مطرح کردید که قبل از ان نرفتید ببینید ایا اسلام به ادعاهای شما جوابی داده یا خیر ایا علمای اسلام به مسائلی که شما مطرح کردید وقعا پاسخی نداده اند که شما میاید در اینجا مطرح میکنید . حال مسائلی که شما مطرح کردید به ترتیب جواب میدهم . ((((((((((((((((((((((((((((( اول ادعا کردید در قران جواز هتک حرمت به کنیز امده و شاید کنیز نخواهد رابطه جنسی برقرار کند . (( اولا بهتر بود ایه را می گفتید )) دوما مفهوم تک حرمت زمانی کاربرد دارد که مردی به زنی نامحرم باشد و به او تجاوز کند نه در چارچوب محرمیت یعنی کنیز برای صاحب خود محرم است مانند همسر نه نامحرم که شما واژه هتک حرمت را به کار بردید . سوما چگونه براى محرم شدن با کنیزها، نیازى به صیغه نیست؟ اولاً در اسلام، ازدواج(=نکاح) نیاز به قراداد و پیمان(=عقد) دارد.
این قرارداد، کاملاً رسمى بوده و چگونگى مقررات، الفاظ، آداب و محدوده‏ى آن را «خدا» تعیین مى‏کند. به اصطلاح، هر عقد نکاحى به «سبب» نیاز دارد؛ و مهم داشتنِ آن سبب است نه این که سبب‏ها یکسان باشد.
مثلاً عقدِ ازدواج موقت و دائم متفاوتند امّا هر دو «سبب» براى محرم شدن‏اند. به همین ترتیب، گفته مى‏شود که این سبب و عقد در مورد کنیزها (به عنوان زنانِ کافرى که اسیر جنگى‏اند) نیز وجود دارد به نحوى که اسلام، ازدواج دائم با غیرمسلمان را اجازه نداده، ولى ازدواج موقت را تجویز کرده (مطابق نظر اکثر فقهاء و مراجع تقلید). ولى در مورد زنِ کافرى که در جنگ اسیر مى‏شود، یک نوع سبب دیگرى قرار داده که هر چند با سایر صیغه‏ها متفاوت است (همچنان که در عُرف انسان‏ها نیز شکل تمام قراردادها یکسان نیستند) امّا در «سبب بودن» اشتراک دارند؛ و آن سبب، «مالکیت» نام دارد . همچنین حقوقی و چارچوبی بین کنیز و صاحب ان در اسلام وجود دارد که ای کاش ابتدا می رفتید درمورد ان کمی تحقیق می کردید که بنده به برخی اشاره میکنم .سارت زن درمیدان جنگ و ملک یمین یعنی خریدن و صاحب شدن برده زن که این راه مخصوص صاحب آن کنیز است. و در صورتی که این کنیز شوهری نداشته باشد با خریدن آن، صاحب و مالک آن کنیز بدون عقد نکاح می تواند او را به عنوان همسر خود انتخاب نماید و اگر این کنیز از مالک خود صاحب فرزندی شد، سبب و زمینه آزادی او فراهم شده است و دیگر صاحب و مالک حق ندارد این کنیز را بفروشد باید از این کنیز نگهداری کند تا بعد از مرگ صاحب خود به عنوان ارث به فرزند خود منتقل شده و آزاد گردد و این راهی است و قسمتی از برنامه ای است که اسلام برای آزادی اسیران و بردگان خود قرار داده است. بنا براین، مالکیت کنیز، شبیه عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک مى‏ گردید.چرا که رابطه زن و شوهر بودن امر اعتباری و قراردادی است، نه یک امر حقیقی، حکم اسلام این است که زن به صرف اسارات در میدان جنگ از پیمان زناشوئی قبلی خود رها می شود، زیرا زنان اسیری که قبلا شوهردار بوده اند و شوهران آنان غالبا در جنگ کشته می شده اند، جز ایجاد محدودیت برای آنان دیگر هیچ سودی برای آنها نداشته، از این رو ماندن زن بر سر این پیمان جز زیان هیچ نفعی به همراه نداشت. در حالی که اگر با اسارات تمام پیمان ها و قرارهای قبلی فسخ شود، زن در دوران اسارات فرصت زندگی در شرایط انسانی برایش فراهم می شود، و زمینه نفع معنوی که عبارت از پذیرش ایمان و اطاعت خداوند باشد برای او مهیا می گردد. البته تمام مسائل عفت و پاکدامنی و زناشویی رعایت می شود. و اگر این صاحب روزی بخواهد او را به شخص دیگری ببخشد یا بفروشد و یا به عقد دیگری در بیاورد همانند همسران دیگر باید مدتی را عده نگه دارد که اصطلاحا به عده کنیزان استبراء گفته می شود بعد از آن به عقد دیگری در آید.

بنابر این روشن است که در روابط جنسی و زناشویی با زنان کنیز، کاملا مسائل شرعی و ناموس و عفت و پاکدامنی رعایت می شود و تنها تفاوت این است که اگر بین کنیز و مالک او بخواهد روابط زناشویی برقرار شود نیاز به اجرای عقد نکاح ندارد اما سایر مسائل به قوت خود باقی است.

یعنی در واقع همان خرید به قصد نکاح یا اسارت در میدان جنگ جایگزین عقد می شود یا هبه دیگران به قصد حلیت برای موهوب له موجب حلیت کنیز برای شوهرش می شود....... )))))))))))))))))))))) خب ادعای دوم شما که گفتید در قران اجازه کتک زدن زد به شوهر امده ((( باز هم ای کاش ایه ان را میگفتید )) اما من میگویم

سوره النساء (زنان) آیه ۳۴

... وَ اللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا.

... و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان و هرگاه  فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است. خب با توجه به این ایه در وهله اول اسلام دستور به تنبه بدنی نداده ابتدا اشاره کرده انذار و ذکر بدهید به همسر و اگر نشد او را از بستر دور کنید شاید متوجه خصای خود شد اما درمورد تنبه بدنی باید نکاتی عرض کنم .....فتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضد شوهران می شوریدند و نافرمانی می‌کردند. این وضع جامعۀ مسلمانان را دچار نابسامانی کرده بود. دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد. اینان گرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن میرفت اسلام توسط مشرکان از بین برود. در چنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مرد بسیار لازم بود. خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه ۳۴ و ۳۵ نساء را فرود فرستاد. پس خداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد و از گسست امت (با توجه به تهدیدات) جلوگیری کرد اما تغییر حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکه زن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود، یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری. نکته دوم ..............نکته دوم ..........اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده است.

برای حل مسأله نشوز خداوند از ملایمترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیرگذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به اندرز نموده لیکن اگر زنى در برابر نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد راه دوم از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشد اگر زن در چنین وضعیتى نیز حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید فرمان قرآن با بکار بردن فعل "ضرب" آمده است. البته این فرمان فرمانی موقتی است و اگر زن پشیمان شد طبق بخش آخر آیه دیگر نباید تنبیه شود و اگر باز هم نافرمانی کرد طبق آیۀ بعد باید داورانی از خانواده مرد و زن انتخاب شوند که مشکل را حل کنند. )))))))))))))))))))))) پس ای کاش به همان ایه ای که گفتید بیشتر دقت می کردید .(((((((((((((((((((((((((( و حال ادعای سوم شما مبنی بر سفارش زیاد اهل بیت به ازدواج در سن کم . اتفاقا این مسئله حسن است نه نقطه ضعف یعنی در اسلام توجه بسیار بسیار زیادی به ازدواج و مفهوم ازدواج شده . در ثانی چارچوبی هم مشخص شده به طور مثال دختران به طور طبیعی در سن 9 سالگگی به سن تکلیف رسیده و تا حدودی تکالیف الهی چون نماز را متوجه می شوند اما درمورد مسئله ازدواج هرچه قدر دختر و پسر بعد از رسیدن به بلوغ فکری و سنی (( بعد از رسیدن به ان هرچه زودتر )) ازدواج کنند مورد نظر اسلام است ))))))))))))))))) ادعای چهار شما درمورد 4 زن عقدی مرد و عدم اختیار طلاق در دست زن . اولا ادعای شما خیلی خیلی کلی کلیات است . در اسلام در صورتی اجازه به مرد داده شده که بیش از یک همسر داشته باشد که بتواند عدالت را تا حدود زیاید برقرار کند ((( نگید این حرف الکی است خیر دستور اسلام است ))) درمورد ازدواج عقدی دوم و سوم مرد باید از همسر اول خد اجازه بگیرد و این هم دستور اسلام است . در ثانی باید دقت کنید به فلسفه این دستور . به طور طبیعی مردان نسبت به زنان بیشتر در معرض مرگ و میر هستند از کار سخت در معادن ذغال سنگ گرفته تا کشته شدن در جنگ پس به طورطبیعی مردان کمتر از زنان هستند و این دستور اسلام اتفاقا به سود جامعه و وضعیت زنان بدون شوهر است . اما گفتید زن حق طلاق ندارد اولا این حرف شما ببخشیدا مسخره است مسئله جدای و طلاق زن و شوهر مثل اب خوردن نیست احکامی داد وضعیت های متفاوتی دارد . در وهله اول زن میتواند در عقدنامه ذکر کند اگر شوهرش مثلا معتاد شد یا ازدواج دوم کرد حق طلاق با او باشد . در ثانی در هر حالتی حق طلاق در دست مرد نیست . )))))))))))))))))))))))))))))))))  ادعای پنجم شما گفتید مردی گه پول دارد میتواند کسی را بکشد و دیه او را بدهد و خلاص اما مردی فقیر نمیتواند . اولا در وهله اول کشتن یک انسان گناهی بسیار سنگین است به طوری که در قران امده نجات یک نفر مثل نجات همه انسان ها است پس برعکس ان کشتن یک انسان مثل کشتن همه انسان های روی کره زمین است . به فرض طرف دیه را داد اگر توبه نکند قطعا گناه او بخشیده نمیشود . در ثانی مسئله بخشش در هنگام قصاص یا مسائل پیرامنو ان پیچیدگی های فراوانی ددارد قطعا نه به ان سادگی که شما گفتید . ))))))))))))))))))))))))))))

سلام
خانم شادی صفحه اول قران رو البته اگر قران داری باز کن بخون بعدا طبق شنیده هات حکم بده و به ایین های قبل از اسلام افتخار کن. قبل از اسلام هم ایران همچین خیلی تو اوج نبوده. با عرض معذرت از اقایان. اون زمان مفتخر شما وقتی زن حائض میشد زن رو تو اتاقی مینداختن یک هفته بهش از زیر در غذا میدادن اون حتما از مفخرات شماست.این اسلام بود که به زن اهمیت داد حالا همفکرای شما چی تو فکرت کردن دیگه بماند. بهتر نیست خودت وارد عرصه بشی و ببینی چیا توش هست تا توهین نکنی؟

همون چیزایی که شما انسانیت میدونی و تو قاب کوروش دیدی قران بهتر از ایناش رو داره باور نداری یه چند صفحه سوره بقره رو بخون البته نه با این عصبانیت بلکه با اون دیدی که نوشته منسوب به کوروش رو خوندی
۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۰ ادم با انصاف
در جواب خواهر شاادی گهع این قدر به ایران باستان بودن و دین زرتشت افتخار میکند 00( البته خود حضرت زرتشت سزاوار افتخار است اما اینکه کسی چشم بسته به گذشته افتخار کند اشتباه است و حال یک سند ))))))))))) ازدواج با محارم در دین زرتشتی بنا بر متون تاریخی و پژوهشی

در این گفتار بر اساس متون تاریخی و پژوهشهای باستان شناسان و تاریخ پژوهان ، اثبات خواهیم کرد که ازدواج با محارم در ایران باستان بنا بر آموزه های دین زرتشتی جایز بود.


اسنادی بر اثبات ازدواج با محارم در دین زرتشتی

استاد مرتضی راوندی میگوید :

« به عقیده پروفسور مینورسکى و عده ‏ای از صاحبنظران، منظومه ویس و رامین در حدود نه قرن پیش، یعنى پنجاه سال پس از آنکه فردوسى شاهنامه را به پایان رسانیده، پرداخته شده است. اصل پهلوى، و زمینه جغرافیایى داستان، اسامى شخصیتها و اماکن، طرز حکومت و اوضاع کلى جامعه، طرز عشق‏بازى و ازدواج ( زناشویى خواهر و برادر ) بطورى که در ویس- و رامین توصیف شده با هیچیک از ادوار تاریخى ایران جز دوره اشکانیان قابل انطباق نیست. »

    مرتضى راوندى‏ ، تاریخ اجتماعى ایران ، ناشر: انتشارات نگاه‏ ، تهران‏ ، چاپ دوم‏ ، ج 1 ص 590


هرکس کتاب تاریخ اجتماعی ایران را بخواند در میابد که نویسنده هیچ گرایش خاصی به اسلام نداشت .
و در مقابل گاهی ملی گرایی افراطی در وجود نویسنده موج می زد.

ایشان می گویند :

« استاکلبرگ مانند مینورسکى این داستان ( ویس و رامین ) را مربوط به قبل از اسلام مى‏داند  مى‏گوید: «عقاید پارسى زرتشتى، مانند ازدواج خواهر و برادر و تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان، در منظومه فراوان است. »

    همان ، ج ‏1 ص 591

در جایی دیگر میگویند : « در تاریخ نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاق مسأله این است که ازدواج با اقرباى خیلى نزدیک در ایران قدیم موسوم به «خوتک‏دس» پسندیده بود، و ظاهرا جهت آن را حفظ خانواده و پاکى نژاد قرار مى‏ دادند .»

    همان ، ج ‏1 ص 587  

« کمبوجیه دو خواهر خویش را به عقد خود درآورد، اردشیر دوم دو دخترش ؛ آتسا و آمسترس را به زنى گرفت. در کتاب ارداى و یراف‏نامه آمده است که یکى از بزرگان زرتشتى‏ هفت خواهر خود را در حباله نکاح داشت‏ . »

    همان ، ج‏ 6 ص 283   

مرتضی راوندی میگوید :

«کمبوجیه دوم خواهر خویش یعنى «آتوسا» دختر کورش را به زنى گرفته بود و پس از او پى‏درپى، نخست بردیاى دروغین و پس از سقوط او داریوش اول (که درعین‏حال «پارمیدا» دختر بردیا را به زنى داشت)، با آتوساى یاد شده ازدواج کردند. خشایارشا پسر داریوش بدان سبب پادشاه شد که فرزند آتوسا بود، و حال آنکه داریوش پسرانى بزرگتر از او نیز داشته. داریوش دوم با خواهر خود «پاریساتیدا» ازدواج کرده بود، فرزند ایشان اردشیر دوم پس از مرگ زن اول خود با دو دختر خود «آتوسا» و «آمستریدا» ازدواج کرد.»

    همان ، ج‏ 1 ص 474    

یان ریپکا میگوید :

« در ایران باستان، زناشویى پدر با دختر ، پسر با مادر و برادر با خواهر مجاز بود و حتى از لحاظ دینى، به عنوان عملى مستحب، توصیه مى‏شد. شوهر- مخصوصا بعدها- مى‏توانست همسرش را شریک دارایى خود سازد ؛ ولى، این حق را نیز داشت که او را رها کند و یا به مرد دیگرى واگذارد . »

    یان ریپکا ، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏ ، ترجمه: عیسى شهابى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ریال صفحه 81

استاد شادروان حسن پیرنیا میگویند :

« بعضى از مورّخین خارجه ازدواج شاهان اشکانى را با اقرباء و خویشان نزدیک با نهایت نفرت ذکر میکنند. چنین نسبتى را نیز هرودوت به کبوجیه و پلوتارک به اردشیر دوّم هخامنشى داده‏اند، و لیکن بعضى از نویسندگان پارسى زرتشتى‏ این نسبت را رد کرده میگویند کلمه خواهر را در مورد اشکانیان نباید بمعنى حقیقى فهمید. کلیه شاهزاده خانمها را شاهان پارتى خواهر میخواندند، زیرا از یک دودمان و خانواده بودند و دختر عمو و نوه عمو و غیره‏ها نیز در تحت این عنوان درمیآمدند، ولى چون در تاریخ‏نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاقّ مسئله این است، که ازدواج با اقرباى‏ خیلى نزدیک در ایران قدیم، موسوم به خوتک‏دس، پسندیده بوده‏ و ظاهرا جهت آنرا حفظ خانواده و پاکى‏نژاد قرار میدادند . »

    حسن پیرنیا ، تاریخ ایران باستان‏ ، ناشر: دنیاى کتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، ج‏3 ص 2693


برتولد اشپلولر :

« ازدواج شاید با نوع متداول آن در عصر ساسانى، یعنى ازدواج موروثى و قدیمى با خویشاوندان ‏ارتباط داشت، که در اسلام، حداقل تا مرتبه خاصى ممنوع است. »

    برتولد اشپولر ، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏ ، ترجمه: جواد فلاطورى و مریم میر احمدى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ چهارم‏ ، ج ‏2 ص 181

سلام.

مطالب شما را خواندم

در مورد کنیز داری دقت نشد به این نکته که رضایت کنیز در قران برای ازدواج اصلا در نظر گرفته نشده.

سایر توضیحات شما هم توجیهاتی بیش نیست و حقوق انسانی زنان را که همانا داشتن اختیار در تک تک مسائل زندگی است نادیده گرفته است.

در مورد ایران باستان هم انحرافاتی متاسفانه به وجود آمده بوده که این تمدن بزرگ به دست اعراب از بین رفت که شاید تنبیه ای از جانب پروردگار برای ناسپاسی ایرانیان بوده .

منظور من بیشتر از ایران باستان دوران پیشدادیان بوده که دین آنها رهایی از تاریکی و رفتن به سوی نور بوده که در عرفان ما هم ریشه بسیار دارد.

از توجیهات شما ممنونم ولی اصلا من را راضی نمی کند که انسانی دیگر انسان را به بردگی بگیرد و او را مجبور به ازدواج با خود کند. پس حق انتخاب کنیز برای ازدواج چه می شود؟ آیا به عنوان انسان نباید خودش جفت خود را انتخاب کند؟ اگر اسیر است به صورت دیگری مورد تنبیه قرار می گرفت.

چند همسری آنقدر در نظر من زشت و احمقانه است که یاد خوک می افتم مثل اینکه مردی بخواهد مثل خوک زندگی کند. از این زن به زن دیگر رجوع کردن جز انحطات برای مرد چیز دیگری ندارد.

من به دین اسلام و پیروانش احترام می گذارم چون هر کسی به اندازه فهم خود راه و روش زندگی خود را انتخاب می کند.

من آئین جوانمردان ایران باستان که رهایی از ظلمت و رفتن به نور را برای خودم انتخاب کردم و الان بعد از 6 سال به رهایی رسیدم و خدا را با دیده محبت و دوست می بینم و می ستایم نه بندگی.


پاسخ:
سلام
چه کسی تعیین میکند چه کسی چقدر حق داشته باشد و چه کسی حق چه چیزی را داشته باشد و حق چه چیزی را نداشته باشد؟ اگر ما خداوند را خالق کل عالم خلقت و مالک مطلق بر کل هستی میدانیم و قائل به این باشیم که هیچ کسی هیچ حقی از خودش ندارد جز آنچه خدا به او اعطاء کرده باشد؛ آنگاه خدا گفته فلانی در فلان زمینه حقی ندارد و در بهمان زمینه دارد.
۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۰۳ شیعه اهل بیت
سلام در جواب خواهر شادی .                                                      اولا گفتید رضایت کنیز برای ازدواج در قران اصلا بیان نشده خب برای همین است قبل از انکه به ادعاهای شما پاسخ بدهم نکته مهمی عرض کردم مشخص است دقت نکردید گفتم اسلام همه اساس دین اسلام فقط بر ظاهر قران تکیه ندارد در این کتاب بسیاری از مسائل کلیات ان ذکر شده به طور مثال سفارش به نماز شده اما اینکه چند رکعت هست در احادیث و روایت های صحیح . دوما گفتید دلایل بنده توجیحاتی بیش نیست در این ادعای شما باید عرض کردم ذهنیت شما هر طور که دوست دارد میتواند برای شما چیزی را مجسم کند بنده دلایلی که مطرح کردم نظر علمای مسیحی نبود دیدگاه علمای یهودی نبود بلکه دیدگاه علمای اسلام بود . یعنی اگر به طور مثال بنده در جواب ادعاهای شما نظر علمای مسیحی را میگفتم خب حق داشتید می توانستید بگید ((((((( دلایلی که تو نقل کردی توجیحی بیش نیست زیرا حرف های تو نظر علمای اسلام نبود ))))))))) اما بنده دیدگاه علمی اسلام را ارائه کردم چه شما قبول داشته باشی چه نداشته باشی نظر علمای اسلام را عرض کردم . سوما واقعا برای بنده جالب توجه بود شما ادعا می کردید افتخار می کنید به ایران باستان من گمان بردم منظور شما دوره پر افتخار و پر عظمت هخامنشیان یا اشکانیان یا ساسانیان پر عظمت است اما وقتی گفتی منظور شما دوره پیشدادی است (( ببخشید شرمنده )) خنده ام گرفت خب اگر به فرض می گرفتید البته به فرض می گفتید منظور شما دوره کیانیان است خب بله اثاری اندک از وجود چنین تمدنی هست اما وقتی گفتید منظور شما دوره پیشدادیان است متوجه شدم شما به جای مطالعه کتب تاریخی شاهنامه خوانده اید بیشتر . درمود اصل وجود دوره کیانیان تردید هست چه برسد به دوره پیشدادیان شما اگر به دوره ای میخواهید افتخار کنید حداقل به دوره ای افتخار کنید که در وجود ان دوره تاریخی تردیدی بین دانشمندان و پژوهشگران نباشد مثلا دوره هخامنشیان که همگی قبول دارند چنین دوره ای بوده . سوما گفتید (( من راضی نمیشوم انسانی انسان دیگری به به بردگی بگیرد و او را مجبور به ازدواج خود کند )))) مشخص است به دلایل بنده که مطرح کردم اصلا دقت نکردید . اولا کجای قران امده دستور مستقیم امده ای مسلمانان هرگاه اسیری گرفتید او را مجبور به ازدواج با خود کنید . در کجای قران امده حال من با احادیث و روایات کاری ندارم فعلا یک ایه نشان دهید مستقیم و روشن و شفاف دقت کنید نه غیر مستقیم مستققم امده ای مسلمانان هرگاه کنیزی گرفتید او را مجبور کنید ((( دقت کن خواهر لفظ اجبار را گفتید من هم لفظ اجبار را میگم ))) او را مجبور کنید با شما ازدواج کند . اگر چنین ایه ای وجود دارد ادرس بدهید . نکته دوم قبلا باز چنین ادعای مطرح کردید و من هم جواب دادم و عرض کردم هیچ اجباری از نگاه علمای اسلام در کار نیست اما اگر کنیزی رضایت داد که با صاحب خود ازدواج کند این نوع رابطه (( مثل نوع های دیگر چون ازدواج موقت یا نوع دیگر چون ازدواج دائم )) چارچوبی دارد و الکی رو هوا نیست . بنده چارچوب های ان را مشخص کردم بروید دوباره بخوانید تا بعد باز ادعایت کراری مطرح نکنید . چهارما گفغتید چند همسری برای شما عملی زشت و احمقانه است و ان را تشبیه به خوک کردید . اولا خوک هم یک حیوان و مخلوق خداست نه یک موجود شیطانی . دوما شما هر طور دوست دارید میتوانید تصور کنید و نظر بدهید اما در حقانیت استدلال های دین اسلام برای چند همسری شکی نیست برای کسی که انصاف را رعایت کند . بنده دلایل روشن و شفاف و به زبانی ساده ارائه کردم مشخص هست حتی ان دلایل را یک بار هم نگاه نکرده اید برای همین تکرار میکنم ((((((((( در اسلام در صورتی اجازه به مرد داده شده که بیش از یک همسر داشته باشد که بتواند عدالت را تا حدود زیاید برقرار کند ((( نگید این حرف الکی است خیر دستور اسلام است ))) درمورد ازدواج عقدی دوم و سوم مرد باید از همسر اول خد اجازه بگیرد و این هم دستور اسلام است . در ثانی باید دقت کنید به فلسفه این دستور . به طور طبیعی مردان نسبت به زنان بیشتر در معرض مرگ و میر هستند از کار سخت در معادن ذغال سنگ گرفته تا کشته شدن در جنگ پس به طورطبیعی مردان کمتر از زنان هستند و این دستور اسلام اتفاقا به سود جامعه و وضعیت زنان بدون شوهر است ))))))))))))))))))) شما خود را ملاک و معیار قرار ندهید برای تعداد زیادی از زنان در جامع هکه قطعا بدون شوهر هستند یا شوهران خود را از دست داده اند یا جامعه ای که تعداد زنان نسبت به مردان بیشتر است . خود را ملاک و معیار قرار ندهید . دین اسلام به عموم جامعه توجه دارد . پنجما گفتید 6 سال است که به رهای رسیده و خدا را با ددیه محبت می بینید نه بندگی . اولا به نظرم شما بندگی را با بردگی یکی دانسته اید که غلط است . بندگی یعنی اطاعت از فرمان های خداوند که به وسیله پیامبران به مردم بیان شده . به فرض اگر شما زرتشتی هم باشید خب فقط به حرف که نیست فقط به زبان که نیست باید در عمل هم نشان دهید پیروی میکنید از تعلیمات دین زرتشت (( که همان پیروی کردن و بندگی کردن خداوند است )))) مگر انکه بگوید خیر پیروی از هیچ نوع تعلیمات دینی چه اسلام چه زرتشت نمی کنید . کلام اخر


شما که اهل خنده هستید یک نگاه به اوستا بکنید و ببینید که دوره پیشدادیان و جمشید شاه دروغ نبوده. البته این اخلاق مسلمین است که تمسخر را سرلوحه می کنند و کسی را که با آنها مخالفت کنند بکشند.

اما آیه واضحی که شما می خواستید ببینید در مورد اجازه رابطه یک مرد مسلمان با یک کنیز.

آیه 6 سوره مومنون

إِلاَّ عَلی‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ

مگر بر جفتهاشان ( که زنان عقدی آنها باشند ) یا کنیزان ملکی متصرفی آنها که هیچ گونه ملامتی ( در مباشرت این زنان ) بر آنها نیست

دقت کن که آمده کنیزان متصرفی آنها که هیچ ملامتی در مباشرت با این زنان نیست.

حتی در احکام نیازی به ازدواج با کنیز نیست و می توانی بدون عقد با کنیز رابطه داشته باشی این تجاوز به یک اسیر یا یک فرد درمانده نیست که در بازار فروخته شده. من خدای با این ویژگی را نمی پرستم. خدایی که برده داری را به صراحت لغو نکند از نظر من ارزش پرستش ندارد.

یا آیه 24 سوره نساء که به صراحت گفته:

و زنان شوهردار نیز بر شما حرام شده است، مگر کنیزانى که مالک آنها هستید.

یعنی اگر کنیزی حتی اگر شوهر داشت ولی اسیر شما شد بر شما حلال است. و خیلی آیات دیگر

در مورد تعدد زوجات خدای توی قران اصلا به نیاز روحی یک زن توجهی نمی کند بلکه فقط به نیازهای جنسی مرد توجه دارد و دست او را فقط به خاطر اینکه پول دارد در اختیار کردن زنان باز گذاشته. من خدایی را که نیاز روحی یک زن را نشناسد نمی پرستم.

وقتی قران می خوانی انگار یک پیر مرد خشن عرب آن را نوشته نه خداوند بخشنده مهربان

من خدایی را که خشونت و بردگی را نکوهش نکند نمی پرستم

بندگی و اطاعت بدون چون و چرا از خداوند همانا بردگی است.

اما دین من چیست؟

بود کیش من مهر دلدارها

پرستش به مستی است در کیش مهر

بروند از این جرگه هوشیارها



۱۳ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۲۶ شیعه اهل بیت
سلام در جواب خواهر شادی . ((((((((((( اولا بنده هیچ قصد دبدین داشتم و اصلا منظور مسخره کردن نبود خیر . اگر چنین برداشتی کردید به عنوان یک مسلمان عذرخواهی میکنم . دوما بنده از لحاظ مظالعات تاریخی منظورم بود که در اصل وجود دوره ای تاریخی به نام کیانیان تردید است بین محققان تاریخ چه برسد به دوره ی پیشدادی . حتی به قول شما در کتاب اوستا امده باشد باز هم دلیل بر حقانیت نیست زیرا کتاب اوستا غیر از بخش اولیه گاهان که سخنان خود حضرت زرتشت است بقیه قسمت ها در طول قرن ها توسط موبدان نوشته شد و انان سنت شفاهی سینه به سینه حاکم بود . بعد ها در طول قرن ها کتبی اوستا نوشته شد))))))))))))))))  . ((((((((((((( دوما ایه از قران اوردید بله ترجمه شما صحیح است اما دقت نکردید . بنده بارها به این مسئله جواب دادم در نگاه علمای اسلام همان طور که محرمیت از راه عقد ممکن است از راه ملکیت هم میشود در ثانی شما اول گفتید قران امده کنیزان را مجبور و اجبار کنند برای رابطه . کجای این ایه کلمه اجبار امده شما خود ترجمه کردید ملامتی نیست یعنی اگر به فرض صاحب یک کنیز با او رابطه برقرار کند گناهی نکرده نه اینکه کنیز را مجبور کند برای رابطه . پس ترجمه ای که خود کردید با برداشتی که خود ارائه کردید متفاوت است .)))))))))))))  ((((((((((((((( سوما زدواج با زنان همسر دار در شرع مقدس اسلام حرام است. از این دسته فقط زنان اسیر شده، با شرایطی مثتثنا هستند.
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد.))))))))))))))))))))))))))) (((((((((( چهارما گفتید خداوند فقط توجه کرده به نیازهای جنسی . خب بله این نشان دهنده حسن است نه ضعف نیروهی جنسی یکی از قدرتمندرترین نیروهای است که خدا در وجود هر انسانی قرار داده و اینکه در اسلام توجه زیادی نسبت به سایر ادیان به ان شده حسن است یعنی توجه به یک قدرت فطری که خدا در انسان ها قرار داه و از قضا این نیرو از قدرتمندترین نیروها هم محسوب میشود . در ثانی خداوند دست مرد را باز گذاشته در صورتی که بتواند عدالت را برقرار کند . اگر به فرض این مسئله یعنی توانای برقراری عدالت این مسئله و حکم در اسلام نبود انتقاد شما درست بود . ))))))))))))))))))
سلام در جواب خواهر شادی که ادعا کردند قران پر است از خشونت . من تعدادی از ایات قران برای نمونه اشاره میکنم اگر این خواهر انصاف داشته باشند یک طرفه به قاضی نمی روند . ایاتی ادرس ممیدهم می اورم تا این خواهر بروند بخوانند و  کمی کوچولو با این کتاب اشنا شوند .


(((سوره توبه ایه 71 ))


((( سوره نساء ایه 69 ))

 ((( سوره فرقان ایات 63 تا 70 )))


(( سوره بقره ایه 82 و 112 )))


خواهر گرامی این ایات را بخوان بعد اگر نظری داشتی بگو /


خواهر شادی لطفا التماس میکنم تعدادی ادرس از ایات قران میدهم برو بخون بعد اگر خواستی درمورد این کتاب قضاوت درست کنیا ن وقت بکن اما اول این ایات رو بخون . فکر نمیکنم بیشتر از بیست دقیقه وقتت را بگیرد .

سوره بقره ایه 164

سوره ال عمران ایه 18

سوره انعام ایات 63 و 64 و البته ایه 141

سوره یونس ایه 4

سوره بقره ایه 177

سوره نحل ایه 97


سلام.
خانم شادی شما اینهمه رحمت قران رو گذاشتی کنار اونوقت از ازدواج مجدد ش کینه به دل گرفتی چرا چون با مذاقت سازگار نیست.
شما ازدواج مرد رو با خوک مقایسه میکنی اصلا در مورد خوک میدونی چی به چیه یا همینطوری محض مخالفت این مثال رو زدین؟
خوک نر زنش رو در اختیار خوک های نر دیگه میگذاره نه اینکه خودش بره با چند خوک رابطه داشته باشه و زنش رو نگذاره نه خواهر من خوک نر زنش رو در اختیار خوک های دیگر میگذاره برای تاکید گفتم ولی ازدواجی که شما اینهمه بد میدونیش و به مذاقت بد میاد بلکه به مذاق یک خانم که اتفاقا همجنس خودت هست خوش میاد خانمی که احساس نیاز میکنه نه فقط جنسی بلکه بیشتر عاطفی به نظرت این نیاز با برادر و پدر رفع میشه؟ بهتر نیست به جای روابط نادرست دوستی با ازدواج و تعهد همراه باشه؟ چرا همش خودتون رو میبینین فقط؟
البته مشکل ما و ایراد گیری ما همینه که ما فقط از دید خودمون داریم نگاه میکنیم و فقط خودمون رو به حساب میاریم ولی قران عموم مردم رو نگاه میکنه و برای کل جهان برنامه داره. بهتره یکم دیدتون رو گسترده تر کنین و نگاه کنین ببینین اگر اون کنیز تو کشور اسلامی تنها میموند بدون یا رو یاوری چه بلایی سرش میامد.
به قول اقای علوی اگر بدانیم خالق ما همه جوره فکر ماست اونوقته که به جای ایراد تراشی ممیریم ببینیم حکمت این قوانینش چیه.

پس با این حساب سر انگشتی شما کسی که چند نفرو گشته بگذاریم راست راست بگرده و ادم بکشه تا نکنه اگه اونو مجازات کنیم و قانون صادر کنیم میشیم خشن؟!!!!!این چه طرز تفکریه اخه؟

نمیدونم چه شده که شما تمام منابع پر سند و مشخص رو ول کردید ورفتید سر از منابع اهل سنتی درآوردید که از صبح تا شب برطبل دروغ بودن و مجهول بودن اون میکوبید ... بیخود سراغ منابع پر از اشکال اهل سنت نروید ...

طبق اکثر منابع شیعه ونظر اقوی و نظر اکثر محققین و مراجع و احادیث و تمام نقل قولها عایشه قطعا سنی بیش از 6 سال نداشته وحتی برای 9 ساله بودن اون سندهای کافی وجود نداره ....

در اون دوره اصلا دختری به سن 18 یا 19 نمیرسید قطعا قبل این سن ازدواج کرده بود اونوقت عایشه ای که ماجرای اون این همه سال مورد بحث بوده که با خاطر سن کمش و ازدواج با پیامبر شما میگی 24 ساله؟؟؟؟

عایشه قطعا 6 ساله بوده و حداکثرشاید بشه یکی دو سال به اون اضافه کرد .. شما میایی سن خواهر رو 15 سال میبری بالا و تاریخ مرگش رو میرسونی یه بالای 100 سال تا اینکه س عایشه رو ببری بالا؟؟؟؟؟

به جا گشتن در منابع اهل سنت و اینطور توجیهات مضحک سعی در بررسی دلایل اون کنید 

من منابع شیعه رو اولویت میدونم نسبت به منابع سنت و سن ازدواج عایشه طبق تاریخ حتی بررسی غیر مسلمانان و محقیق انگلیسی که بررسی ها بسیار دقیق دارند سن عایشه حداکثر 6 تا 8 سال بوده ....

شما فکر میکنی اگر عایشه 24 ساله بود چرا پس این ماجرا به وجود اومده؟؟؟ پیامبر که چندین ازدواج در اسن حدود داشتن؟؟
درضمن اونقدر دلایلو منابع در مورد سن عایشه زیاد که دیگه شکی توش نیست ...
حتی روایات خود عایشه از ازدواجش که اتفاقا سندهای اون هم در شیعه هم اهل سنت بسیار زیاد هستش 
خود عایشه هم عنوان داشته که در شش سالگی به ازدواج پیامبر درامدم ...

تمام داستانهای و روایات او و همسران دیگر پیامبر هم کاملا وضوح بر سن بسیار پایین عایشه داره ... اتفاقا عایشه وقتی بزرگتر میشه جزو صاحب نظران میشه و نوشته های بسیار زیادی از اون و زندگیش با پیامبر به جا مونده... عایشه خودش سنش رو در موقع ازدواج 6 سال میدونه....

حالا به فرض بگین 1 سال جا یه جا کرده یا دو سال ولی به نظرتون کسی که 24 سالگی ازدواج کرده ایا میگه من 6 ساله بودم؟؟؟ اونم عایشه ای که بسیار صاحب نظر و فردی صاحب نفوذ بوده ... به نظرتون اگر میخواست همچین چیزی رو که نبوده بگه مورد تمسخر قرار نمیگرفت ...

برای من مسجله که عایشه سنی بیش از 6 سال نداشته حتی اسنادی که سعی میشه اون رو 9 ساله بدونند و خیلی به خستی میشه قبول کرد...
در ضمن نظر اکثر مراجه بزرگ هم بر سن حداکثر 6 ساله عایشه است...

اونطور که نویسنده این مطلب پیش میره فکر کنم کم کم برسیم به اینجا که عایشه 50 سال بود و پیامبر 6 سال //
عایشه زمانی که در خانه پیامبر رفته با دختران  دیگه و عروسکها بازی میکرده نکنه دختری 22 24 ساله اونم تو اون دوره ای که دختران در سن 17 18 سالگی قطعا ازدواج کرده بودند عروسک بازی میکرده 
ماجراهای زنان پیامبر و عایشه خیلی واضح مشخص میکنه که عایشه دختری کم سن وسال بوده و سخت بشه سنی بیش از 9 سال برای اون در نظر گرفت و به گفته مونت گومری وات که اون رو برترین و برجسته ترین مفسر غیر مسلمان اسلام میدونند سن ازدواج عایشه رو حداکثر 9 سال میدونه// 
۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۴۵ شیعه اهل بیت
سلام . در جواب برادر حسین و اقا رضا . (((((((  اولا مطالب این سایت مخاطب  ان شیعه نبوده که قرار باشد متابع از شیعه ارائه شود مخاطب این سایت عزیزان اهل سنت هستد و اولین قاعده در هر بحث علمی این است که مثلا شیعه از خود کتب علمای اهل سنت فلان مسئله ای را ثابت کند و علمای اهل سنت هم از کتب شیعه . ))))))))) ((((( دوما در جواب برادر حسین . نکته اول شیعه برخلاف عزیزان اهل سنت که عقیده دارد هر روایتی در صحیح مسلم یا بخاری (( مثال عرض میکنم تا بعد منظورم را بکم )) هر روایتی در این دو کتب باشد چشم بسته بدون بررسی سندی قبول است . شیعه چنین عقیده ی نسبت به هیچ کدام از کتب خود ندارد حتی مشهورترین کتاب شیعه کلینی هم علمای شیعه عقیده ندارند هر رویاتی در ان باشد چشم بسته قبول است . نکته دوم برادر حسین شما به جای انکه مدام ادعا کنی و رو هوا حرف بزنی واقعا راست میگوی چند سند و مدرک از کتب شیعه ارائه بده و البته ان را برررسی سندی هم کن یعنی مثلا اگر روایتی هست که نشان میدهد عایشه بین 6 تا 9 سال سن داشته و دارای 10 راوی بگو فلان عالم شیعه راوی سوم ان را تصدیق کرده و فلان عالم شیعه راوی نهم این روایت را تصدیق کرده به ترتیب با سند و مدرک حرف بزن . . )))))))))))))))) (((((((((((( برادر حسین و برادر رضا اولا به مطالب این سایت دقت هم نکردید در این ساعت به طور قاطع گفته نشده عایشه دقیقا حتما 24 ساله بوده خیر دقت می کردید حداقل و حداکثری امده یعنی از  17 سال تا 24 سال ذکر شده در کتب اهل سنت .  اتفاقا شما که میگوی اصلا احتمال نمی ررود در ان زمان دختری مجرد بماند تا سن 20 یا 24 یا اصلا 16 سالگی . خب سوالی که از عزیزان اهل سنت باید پرسید هم همین است . وقتی بر  اساس کتب انان مشخص است عایشه حداقل 17 سال سن داشته پس چرا برخی افراد این همه اصرار میکنند که عیاشه حتما مجرد بوده وقتی با پیامبر ازدواج کرده . خب همان طور که خدیجه قبل از پیامبر دو بار شوهر کرده ایا نباید حداقل تصور کرد عایشه قبل از پیامبر شوهر داشته . شاید برخی افراد میخواهند با پایین اوردن سن عایشه برای او فضیلتی بسازند زیرا عقیده مشهور (( حال با درست یا غلط بودن ان کاری ندارم )) این است تنها همسر پیامبر که باکره بوده عایشه است و بر همین اساس میخواهند فضیلتی برای ام المومنین عایشه بسازند . البته قصد بنده توهین به عزیزان اهل سنت نیست . هرگز منظورم وهابی های است که از کتب اهل سنت میخواهند سوء استفاده به نفع خود کنند ))))))))))))))
۳۱ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۳ شیعه اهل بیت
سلام منتظر بودم ببینم ایا خواهر شادی یا برادران حسین و اقا رضا جوابی دارند بدهند یا خیر اما بعد از گذشت چند هفته جوابی ندیدم . یک توصیه به همه میکنم . اگر شخصی خواست درمورد مسیحیت نظری بدهد حداقل برود تعدادی از ایات کتاب مقدس را بخواند به همان شکل کسی اگر خواست نظر ی درمورد اسلام بدهد برود تدادی ایات از قران رکریم بخواند البته یک طرف به قاضی نرود یعنی هم ایاتی که درمورد بخشش و مهربانی و رحمت است را بخواند و هم ایاتی که در نگاه شخصی او ایجاد شبهه میکند . این را هم در نظر بگیرند برادران و خواهران عزیزی که مدام از قران اشکال میگیرند . اساس دین اسلام فقظ فقط ظاهر قران نیست که مدام برخی ها فقط از ایات قران اشکال میگیرند . دین اسلا رکن ها و پایه های مختلفی دارد که یکی از انها قران ظاهر قران است . به طور مثال یگری احادیث و روایات . یا رکن بعدی عقل و استنباط عقلانی . پس اگر شخصی خواست انتقادی نسبت به دین الهی اسلام بکند ابتدا برود ببیند ایا نسبت به انتقادی که او دارد علمای اسلام جوابی داده اند یا نه . نه اینکه چشم بسته هر انتقادی داشت را به زبان اورد در یک بخش عمومی ابتدا برود ببیند ایا جوابی به ان انتقاد داده شده یا نه .
گورتون رو از ایران کم گنید کاسه لیس های شهوت ران که مغزتون تو بیضه هاتون مخی شده

خوشحالم که این دین پر از نکبت هر روز داره کمرنگ تر میشه و نفرت مردم خصوصا زن ها از تون بیسشتر میشه روز به روز

وجود امثال تو برای متنفر شدن از این دین غیر انسانی واقعا لازمه و من خوشحالم که مغز پشگلی هایی مثل تو از اسلام حمایت میکنند تا باعث نفرت عموم شوند

ضمنا دین کثیفتو و احکام ضد انسانیشو به خدا ربط نده چون خدا ساکت است بنابرین هر کثافتی هر ادعایی را به او نسبت میدهد خدای من خرذ و انسانیت من است
۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۱۰ ابراهیم رجبی
با عرض سلام خدمت دوستان عزیز
اقای ادمین خیلی تلاش کردند که مثل اخوندها بر این ازدواج محمد سرپوش بگذارند در کتاب خاطرات عایشه خود عایشه فرموده که در 6سالگی به عقد محمد در امده و سلمان فارسی خیانت کار هم حضور داشته و نزدیکی با عایشه در چهارچوب در بوده بقدری محمد شهوتی بوده حتی عایشه ذکر کرده من با ناخن خشک شده ای اب محمد را از روی لباسش پاک میکردم اقاقی ادمین سن 19سالگی عایشه روزهای پایانی عمر مخمد بود چرا سعی می کنید اینقدر دروغ به خورد این مردم بدید اخه چه سودی میبرید از یک عرب اینقدر دفاع می کنید کلی کتاب تاریخی دلالت بر ازدواج محمد و شهوانی محمد گفته ادمین محترم حرفهای یک مشت اخوند وطن فزوش تائید نکن من خودم یک وبلاگ نویس و محقق ادیان هستم که تمامی وبلاگهایم از سوی رژیم مذهبی اخوندی پلمپ و تحت پیگرد قضائی هستم و دیگر نمی توانم وبلاگی بسازم 
سلام علیکم در جواب کاربران برادر حمید و ابراهیم رجبی که توهین های بسیاری کردند . اول جواب برارد حمید (( شما لطفا ادب را رعایت کن اگر اسلام را قبول ندرای نداشته باش اما ادب را رعایت کن دوما اتفاقا هر روز بیشتر و بیشتر مردم ایران شناخت نسبت به اسلام پیدا کرده و ایمان انان قوی تر میشود هر سال در راهپیمای  22 بهمن و عاشورا هر سال پرشکوه تر برگذار میشود خدا را شکر . دوما ایات زیاد در قران درمورد مهربانی نسبت به پدر و مادر یا صدقه دادن نسبت به فقیران امده به قول شما این ها هم از احکام کثیف باشد باشه درسته . هیچ وقت یک طرفه به قاضی نرو . در قراتن هم ایات درمورد جهنم امده بله قطعا اما ایات درمورد مهرباین و توبه پذیری خدا هم امده . سوما شما در اخرین جمله یک جا ادعا کردید خدا ساکت است و یک جا اخرین حرف خودت گفتی خدای تو عقلت است پس این دو حرف کنار هم بگذاری یعنی عقل شما ساکت است ))))))) حال در جواب برادر ابراهیم رجبی . (((((( برادر اولا بهتر بود اسناد و مدارکی که در این بخش از کتب خود علمای مشهور اهل سنت ذکر شده دقت می کردید حداقل یک بار میخوانید . اولا در نگاه شیعه هر روایتی چشم بسته قبول نیست این عقیده را نسبت به کتب خودش ندارد چه برسد به کتب عزیزان اهل سنت . پس اگر ان روایتی که شما ادعا کردی خود عایشه گفته من 6 ساله بودم در نگاه شیعه اول باید بررسی سندی شود بر اساس علم تخصصی رجال . در ثانی شما طی توهین های که به پیابمر اسلام و یکی از صحابه کردید بدون سند و مدرک حرف زدید . شما اگر راست میگوی دقیق سند و مدرک با ادرس صفحه از کتب خود علمیا شیعه بگو بعد ان را بررسی سندی هم کن یعنی اینکه ادعا کردی عایشه جنان حرفی زده یا مثلا سلمان فارسی خود حظور داشته این مسائل با ادرس دقیق بگو در کدام کتب شیعه امده و چند راوی دارد بعد اگر خیلی راست میگوی ان را بررسی سندی کن . مثال خییل ساده اگر این مسئله مثلا پنج راوی دارد بگو در فلان کتاب عالم شیعه امده راوی اول ان مورد اعتماد است در فلان کتاب عالم دیگر شیعه امده راوی چخارم ان مورد اعتماد است . بی خودی روی هوا ادعا نکن زیرا اگر انسانی ادعای مطرح کند و دقیق با سند و مدرک حرف نزند ادعای او میشود اتهام . کلام اخر اگر به این مطالبی که در این بخش امده دقت می کردی حتی یک بار میخواندی متوجه می شدی که با سند و مدرک صصحبت شده ان هم از کتب علمای اهل سنت نه شیعه . اگر شما انتقادی داری باید از اهل سنت کنی نه شیعه . زیرا این مسائل در کتب انان امده یعنی مسئله سن اسما دختر ابوبکر خواهر عایشه و بعد مقایسه سن او با عایشه این مسائل در این بخش قت می کردی از کتب علمای اهل سنت امده بود . شما اگر روایتی در شیعه درای عرض کردم ادرس دقیق بده بعد ان را بررسی سندی کند . ))))))
سلام علیکم . تا اینجا خدا را شکر جواب چهار تن از کاربران را دادم اما جوابی از سوی انان دریافت نکردم یعنی جوار کاربر خواهر شادی و برادر حسین و اقا رضا و همچنین جواب دو تن دیگر یعنی برادر حمید و ابراهیم رجبی را خدا را شکر دادم اما متاسفانه جوابی از سوی انان دریفات نکردم . همه حرف من این است اگر اسلام را قبول ندارید نداشته باشید اما توهین و فحاشی نکنید خیلی خیلی راحت با خفظ احترام میتوانید بگید من اسلام را قبول ندارم . خب در این جمله نه توهینی بود نه فحاشی . نکته دوم اگر شبهه یا انتقادی دارید و به قول برخی میخواهید با فلان سوال ضربه بزنید به اسلام اول بروید ببینید ایا به سوالی که دارید علمای اسلام جوابید اده اند یا خیر . متاسفانه برخی سوالاتی را مطرح میکنند که علمای اسلام جواب داده اند اما انان نرفته اند ببینند . نکته سوم مطالب این بخش از سایت مخاطبان ان عزیزان اهل سنت هستند برای همین منابع از کتب انان معرفی شده است . اگر انتقادی نسبت به مسئله سن عایشه دارید باید به عزیزان اهل سنت بگوید نه شیعه  زیرا کتب از علمای اهل سنت با ادرس ذکر شده است .
با  سلام و خسته نباشید. من فقط میخواستم بپرسم که آیا یک بچه حق بچگی ندارد؟ بچه ای که از ۳ سالگی چادر به سر کند و یا در ۶ سالگی ازدواج کند، چه طور میتواند بچگی کند؟ الان که ما اینقدر اصرار داریم تا افراد زیر ۱۸ سال نباید مسایل جنسی را بدانند چه طور یه دختر ۹ ساله رابطه ی جنسی برقرار می کند؟ (بیشتر منابع گواه به این امر است)
با تشکر از زحمات شما
پاسخ:
سلام
اگر ما خداوند حکیم را عالم مطلق و حکیم مطلق بدانیم آنگاه وقتی گفته دختر از سن 9 سالگی توانایی ازدواج و همسری را دارد میفهمیم دارد. و این امر هم مختص صدر اسلام نیست. تا همین یکی دو نسل قبل از ما خیلی از مادران و مادربزرگان ماها در سنین 9 و 10 و 12 سالگی ازدواج کرده اند و زندگی شان نیز خیلی بهتر و موفق تر از زندگی های کنونی بوده است.
الان که مثلاً پسر تا 25 30 سالگی و دختر هم تا 20 25 سالگی ازدواج نمیکنه و میگیم بچه هستن چه گلی به سر خودمون و اجتماع زدیم؟؟!!!
سلام علیکم . خب من جواب کاربران خواهر شادی و برادر حسین و اقا رضا و همچنین دو کاربر دیگر برادر مید و ابراهیم رجبی را دادم اما پاسخی از انان دریافت نکردم متاسفانه
سلام علیکم من هنوز منتظر جواب خواهر شادی و برادران حسین آقا رضا آقا حمید و ابراهیم رجبی هستم اگر جوابی دارند بدهند اگر.نه کسانی که دارای افکار این عده هستند صحبتی دارند بگویند
خدایی که فقط به بلوغ جسمی و جنسی میپردازه مرده هست،،، دختران میهن عشق ایران، اهورامزدا رو پرستش کنید تا برده ما مردهای دیکتاتور نشید، الله واسه آدم کردن عربهای 1400 سال پیش بود، شما ارزش دارید ، در بند یک مرد مسلمان هرزه چشم چران وحشی و تسخیر کننده جسم و روح دختران نشید،، 
سلام خب خدا را شکر بحث دوباره شروع شد . در جواب برادر کوروش اولا ادب را رعایت کن دوما خیر خداوند و احکام دین اسلامی فقط به بلوغ فکری نمی پردازذ این یکی از جنبه های احکام اسلامی و اندیشه اسلامی هست دما اتفاقا یکی از حسن های دین اسلام همین توجه زیبا و والا به این مسئله است نه مانند برخی گروه های برهمن که گوشه گیری انتخاب میکنند و از ازدواج دوری میجویند یا مثل برخی کلیساها که روحانیان انان حق ازدواج ندارند اسلام برخلاف انان به مسئله ازدواج بسیار بسیار بالا توجه کرده است. نکته دوم در همان دوران باستان برادر کمی مطالعه داشته باش مسئله ازدواج با محام در همان کاخ های سلطنتی و همان دختران میهن پرست به ثقول خودت وجود داشته این یک مسئله ثابت شده است که نمیتوانی انکار کنی . با درست بودن یا نبودنش اصلا کاری ندارم نفس حقیقت این مسئله ثابت شده است نه در نگاه اندیشمندان اسلامی در اندیشمندان غربی مقالات و کتاب های بسیاری هم در این زمینه نوشته شده . نکته سوم دره مان دوران بتسانا که این قدر چشم بسته از ان تعریف میکنید ما طبقه بندی اجتماعی داشتیم که بسیار بسیار فشرده بود و بسیار بسیار سخت بود که یک نفر از طبقه چهارم (( کشاورزان و پیشه وران )) بتواند رشد کرده و به طبقات بالا برسد اما با ظهور اسلام با تفکری که اسلام داشت بسیاری از عالمان و دانشمندان اسلامی از طبقلات پایین جامعه بودند که توانستند رشد کنند . این هم حقیقت است اگر انکار کنی حماقت خودت را نشان داده ای . نکته اخر گفتی الله متعال خدای اعراب 1400 سال پیش است اولا این سخن غلط است اولا دین اسلام دینی جهانی است ما ایات زیادی در قران کریم درمورد مهربانی و اخلاق و خوش اخلاقی و صدقه دادن به فقیران داریم که این امور و مسائل جهانی است . اگر بگوی خب در دین زرتشت هم این مسائل بوده اولا در نگاه شخص حضرت زرتشت که در نگاه اسلام پیامبر بود قطعا شک نکن همه پیامببران الهی امده اید دعوت به خیر کنند و نیکی اما مسئله این است کتاب اوستا فقط فقط بخش اولیه ان یعنی گاهان سخنان و اشعار خود حضرت زرتشت است و بقیه قسم تها (( یعنی نود درصد قسمت کتاب اوستا )) در طول قرن ها نوشته شد پس سخنان و دیدگاه های شخص حضرت زرتشت نیست . در ثانی چه ربطی دارد گفتید اسلام دین اعراب بوده خیر دین اسلام دینی جهانی است همان طور که مثلا یک فرانسوی ممکن است زرتشتی باشد هم به وطن خودش و نژاد خودش افتخار کند هم به دینش اسلام هم دینی جهانی است ما هزاران چینی و حتی امریکایی داریم که مسلمان هستند هم به وطن خودشان افتخار میکنند هم به دینشان پس یک دین الهی ربطی به نژاد خاصی ندارد حداقل این اندیشه شیعه و اسلام هستت . مسئله جای دیگری هست و ان عمومیت داشتن و قلمرو احکام یک دین الهی است همان طور که دین حضرت مسیح جهانی است دین اسلام هم همین طور .
سلام تعجب میکنم چرا دیگر کسی نمی اید نظر بدهد . یک مدتی نظری نمیدادند مدتی پیش شخصی نظر داد فکر کردم دوباره بحث شروع شده اما باز دیدم کسی نمی اید نظر بدهد .
۰۲ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۸ شیعه اهل بیت
سلام . من الان مدت هاست منتظر جواب برخی کاربران هستم که ادعاهایی مطرح کردند پاسخ انان را دادم اما هنوز عکس العملی یا جوابی از سویی انان دریافت نکردم . اسامی ان کاربراناین است خواهر شادی و برادران به ترتیب حسین و اقا رضا و اقا حمید و برادر ابراهیم رجبی و همچنین کوروش . پاسخی از سوئی این افران نگرفتم  متاسفانه .
اولا شما که هی میگی مگر پیامبر حس شهوت نداشته حالا سوال من این که پس فرق پامبر ما با مردای الان چیه؟دوما خود شما هم خوب میدونی که این موضوع حق چهار تا همسر داشتن که از طرف دین اسلام وارد شده کاملا دروغه و بعضی از مردهایی مثل شمااین حرفرو برای لذت های شهوانی خودشون زدن که زیر سایه ی اسلام به امیال پست خودشون برسن.من راجع به این مسئله چند سال تحقیق کردم.بنابر عدالت خدا و حق برابری که بین زن و مرد قرار داده چهار همسر داشتن ای مسئل رو کاملا نقض میکنه.اولا هیچ مردی با داشتن چهار همسر نمیتونه عدالت رو بین اونا رعایت کنه دوما اگر مردی ادم سالمی باشه تمام تفریحات و نیاز های خودشو با یک همسر رفع میکنه مردی که سراغ چند همسر میره اون مرد فقط هدفش براورد لذایذ جنسی و لاغیر که این شرایط حکما رفتار انسانیت رو نقض میکنه زن و مرد هر دو باهم برابرند و زن هم شهوت دارد و حتی در خیلی موارد شهوت زن بسیار از مرد است حالا توانایی شهوت بالا دلیل بر این نیست که هرغلطی خواستیم بکنیم!بنده نمیدانم چرا کثافت کاری های خود را به اسلام ربط میدهیم.شما هم حتما چند زن دارید که انقدر از این موضوع حمایت میکنید خواهشا اگر توانایی دادن اطلاعات درست را به مردم ندارید اصلا نظر ندهید.با این طرز صحبت با مردم بدتر مردم را از اسلام دور میکنید.
پاسخ:
مگه قراره پیامبر ص با مردای الان در همه چیز متفاوت باشه؟! پس انا بشر مثلکم چی میشه!؟ پیامبر ص هم مثل ما آدم هست میخوره، میخوابه، تفریح میکنه، عمل جنسی انجام میده و ... .
در مورد چهارهمسری و تعدد زوجات این بحث هم نص صریح قرآن هست هم ضروری دین هست نه فقط مذهب شیعه بلکه ضروری دین اسلام و از همون ابتدای اسلام تا همین الان این مطلب که مرد حق داره تا 4 همسر دائم داشته باشه از مسلمات اسلامی بوده و سیره قطعیه مسلمین در طول زمان بر این امر دلالت داره.
ضمن اینکه تعریف شما از عدالت چیه؟! اون عدالتی که مد نظر اسلام هست برای بحث تعدد زوجات امکان رعایتش هست.
اما کی گفته زن و مرد در تمامی حقوق و تکالیف یکسان هستند و برابر؟؟؟!!!!

ایه چند همسری نص صریح قران است یا نص صریح توهمات پیامبر که در قران آورده پیامبر انقدر شهوت ران بودن که برای لذت جویی حتی به یک دختر بچه 6 ساله هم رحم نمی کردند. من که اصلا به قران اعتقاد ندارم. خیلی وقته که می خوام خودم رو از این دین متحجرانه ضد زن آزاد کنم. خدا انسان را آزاد و خرمند آفریده. قران هیچ حقی به زن نداده چون یک مرد آن را نوشته اون هم به نام خدا. خیلی ها میگن قران توهمات پیامبر اسلام است نه حرف خدا مثل شعر حافظ یا شاه نامه فردوسی که فقط اون شخص می تواند اون را بگه. من از اسلام و آخوندا و کلا از هرچیزی که حقوق من را به عنوان یک زن قبول نداشته باشه بیزارم. هرچقدر علم بیشتر پیشرفت می کنه معلوم میشه که اسلام چقدر از حقوق زنان را پایمال کرده. مثل قانون شهادت که علم نشان داده حافظه زنها در خیلی موارد بهتر و دقیقتر از مردان عمل می کند . فقط خدا می دونه حق چند زن را پیامبر اسلام با این حرفهای من در آوردیش که به خدا نسبت داده از بین برده.

پاسخ:
باز گلی به جمال شما که صراحتاً میگید کاری به قرآن ندارید. نه مثل برخی دینداران که مخلص دین و قرآن و پیغمبر ص و ائمه ع هم هستن اما تعدد زوجات رو قبول ندارم.
۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۰ شیعه اهل بیت
سلام به گلی به جمال خواهر شادی که حداقل انصاف داشتند و گفتند تعدد زوجات نص صریح قران است و باز هم احسنت به ایشان که تکلیف را روشن کردند و گفتند از اساس کاری به قران ندارند . البته ادعاهایی که مطرح کردند از اساس مشکل دارد و غلط است اما حداقل همین مقدار که اعتراف کردند تعدد زوجات نص صریح قران است و همین مقدار که تکلیف را روشن کردند کاری به قران الهین دارند کافی است . متاسفانه برخی افراد در ظاهر ادعا میکنند مسلمان هستند اما هیچ گونه مطالعاتی ندارند . البته به خواهر مریم هم توصیه میکنم بروند کمی مطاالعه کنند . همین الان س ر چ کنند اندیشمندان غربی و مسیحی که مسلماتن شده اند اسامی انان و مشصخات انان را خواهند دید . پس برداشت شما از اسلام غلط است نه به این خاطر که کتاب های غلطی مطالعه کرده اید در باب اسلام نه نه بلکه به این خاطر که اصلا هیچ گونه مطالعاتی در باب اسلام ندارید .
۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۱ شیعه اهل بیت
سلام ببخشید در پست قبلی اشتباهی شد . منظورم خواهر مریم بود
که حداقل انصاف داشتند و گفتند تعدد زوجات نص صریح قران است و باز هم احسنت به ایشان که تکلیف را روشن کردند و گفتند از اساس کاری به قران ندارند . البته ادعاهایی که مطرح کردند از اساس مشکل دارد و غلط است اما حداقل همین مقدار که اعتراف کردند تعدد زوجات نص صریح قران است و همین مقدار که تکلیف را روشن کردند کاری به قران الهین دارند کافی است . متاسفانه برخی افراد در ظاهر ادعا میکنند مسلمان هستند اما هیچ گونه مطالعاتی ندارند . البته به خواهر مریم هم توصیه میکنم بروند کمی مطاالعه کنند . همین الان س ر چ کنند اندیشمندان غربی و مسیحی که مسلماتن شده اند اسامی انان و مشصخات انان را خواهند دید . پس برداشت شما از اسلام غلط است نه به این خاطر که کتاب های غلطی مطالعه کرده اید در باب اسلام نه نه بلکه به این خاطر که اصلا هیچ گونه مطالعاتی در باب اسلام ندارید .

به به بینید چه قاف بزرگی مسئول وب داده. یک جا با رنگ آبی اومده از طرف صاحب وبلاگ مطلب گذاشته و یک بار هم با اسم شیعه اهل بیت. واقعا نمونه بارز یک مسلمان فریبکار هستی. خداوند خودش داره آبروی اسلام  و محمد و طرف دارش رو با داعش و طالبان و القائده  و جمهوری اسلامی می بره. به زودی فریبی به نام اسلام که کاملترین دین است بر همگان مشخص می شود. اسلام فقط جوامع عقب افتادی مثل پاکستان و ایران و افغانسان و عراق را که عقب افتاده ترینها هستند را در بر می گیرد.

۰۵ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۰ شیعه اهل بیت
سلام . اولا خواهر اشتباه بزرگی کردید ان بخش ابی مدیران سایت هستند که جواب میدهند اگر به نظرات قبلی هم نگاه کنید مدیران سایت با رنگ ابی جواب داده اند و من یکی از کاربران اینجا هستم . دوما شما توهین بسیار کردید اولا خدا را شکر اسلام در حال گسترش است عرض کردم س ر چنید فهرست اندیشمندان اروپایی و غربی و مسیحی که مسلمان شده اند تا دلتان بخواهد فهرست خواهید دید . سوما لطفا مغلطه نکنید گروه هایی چون دااعش را کنار نظام اسلامی ایران قرار ندهید . مشخص شد از اخبار ایران هم بی خبر هستید که کنگره های جهانی متعددی با حظور علمای شیعه و اهل سنت در همین شهر قم بر ضد اعمال داعش و تفکرات تکفیری وهابی تشکیل شده . قطعا مطالعه درست و حسابی نداشته اید درمو رد تفکر تکفیری داعش که همان وهابیت است . شاید سواد کافی ندارید یا تحصیلات بالایی ندارید اگر این ها باشد خب انتظاری هم نیست گرچه باز هم دلیل نمیشود شما از حقیقت فرار کنی اما اگر تحصیلات کافی داری خیلی زشت است از فهرست اندیشمندان غری که مسلمان شده اند بی خبر باشی واقعا زشته از تشکیل کنگره های جهانی در شهر قم بر ضد اعمال داعش بی خبر باشی واقعا زشته برای یک شخص تحصیل کردذه از دنیا بی خبر باشه
۰۵ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۲۸ شیعه اهل بیت
فهرست تعدادی از کشیشان و مبلغان مسیحی که مسلمان شده اند .............  اسحاق هلال مسیحا .......ابراهیم خلیل فلوبوس  ...... یوسف استس .. دکتر ودیع احمد خادم .... مارکو کوربس .... گری میلر ..... عزت اسحاق معوض ... جان ماری دوشمان .....                                                                                 حال دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی در باب قران کریم //////////        پروفسور همیلتن الکساندر روکسین گیپ ((میراث اسلام یا انچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است نوشته 13 تن از مستشرین و استادان دانشگاه های انگلستان ترجمه مصطفی علم . انتشارات خودکار ایران . کتاب فروشی مهر )) ..... حال سخن این شخص ((( اگر قران را خود محمد نوشته بود دیگران هم میتوانستند حداقل ده سطر نظیر ان را بیاورند پس بهترین دلیل حقانیت قران عدم توانایی اوردن نظیرش توسط دیگران است پس باید قبول کرد قران معجزه ای است برجسته و اشکار )))      حال کتاب بعدی ((( کتاب قهرمانان نوشته توماس کارلایل ترجمه ابو عبدالله زنجانی تبریز کتاب فروشی سروش 1330 ص 73 ))) حال سخن دکتر رودویل در همین کتاب درمورد قران ((( باید اروپا فراموش نکند که مدیون این کتاب است که افتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطی در اروپا طلوع داد )))                                                                  
بی سواد فعلا تو هستی. خر هم خودت هستی. عین همان جمله آبی را در قسمت پایین هم تایپ کردی. خودت احمقی فکر می کنی دیگران هم احمق هستند.
۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۵ شیعه اهل بیت
سلام اولا ادب را رعایت کن به فرض محال من دروغ گفته باشم بازه م شما حق نداری فحاشی رکیک کنی . در ثانی خیر عرض کردم ان بخش ابی رنگ را مدیران سایت جواب داده اند . شما حتی زحمت نکشیدی پست های قبلی خودم را در اینجا بخوانی . یک بار بالا را می دیدی خودت متوجه می شدی که مدت هاست در این سایت نظر میدهم . کاربر هستم مثل شما مثل بقیه . در ثاین چرا حاشیه می روید من نظرات اندیشمندان غربی در باب قران کریم و فهرستی از کسانی که مسلمان شده اند را ارائه دادم . عرض کردم و باز هم روی حرف خودم هستم یا شما از اساس بی سواد هستید مدرسه نرفته ای یا رفته اید اما متاسفانه از اخبار ایران اگاه نیستید . بارها کنگره های جهانی با حظور علمای شیعه و اهل سنت در همین شهر قم بر ضد تفکرات تکفیری وهابیت داعش تشکیل شده و بعد شما این گروه را در کنار گروه های اصیل شیعه قرار داید . پس بی سواد هستید . در این شکی نیست تردیدی نیست . این حرف من توهین رکیک نیست خیر اما حقیقت است .
۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۴ شیعه اهل بیت
در ضمن چی فکر کردی واقعا . تصور کردی میایی تو این سایت نظی میدهی بعد هیچ کسی نیست جواب شما را بدهد . واقعا چنین فکر کردی متاسفم . خیر این سایت بی صاحب نیست . هرکسی ادعای خاصی مطرح کند یا مدیران سایت جواب ان شخص را میدهند یا سایر کاربران . من هم مدتهاست فعال ترین کاربر این سایت هستم . هرکسی هر ادعایی خلاف حقیقت مطرح کند من رزمان بتوانم پاسخ میدهم البته علمی اما برای شما خیر همین مقدار که اسامی اشخاصی که مسلمان شده اند را بروی بخوانی برات کافی است بچه جان بای بای
در این حال باش تا صبح دولتت بدمد.
۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۲۸ شیعه اهل بیت
سلام حتما شک نکنید که از حریم اسلام و اهل بیت در حد خودم دفاع خواهم کرد .
خدا کمکتون کنه یک تنه جلوی این اومانیسم های نژاد پرست وایستادید.
دم از روشن فکری و ازادی بیان  و حقوق بشر میزنن به خودشون که میرسه بحث نژاد برتر میکنن و به اعراب توحین میکنن انگار نه انگار اونها هم انسانند.
الهم عجل لولیک الفرج.

آیه 24 سوره نساء

 الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً

ترجمه مکارم شیرازی

 زنان شوهردار ( بر شما حرام است ) مگر آنها را که ( از راه اسارت ) مالک شده اید ( زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است ) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها ( که گفته شد ) ، برای شما حلال است که با اموال خود ، آنان را اختیار کنید در حالی که پاکدامن باشید و از زنا ، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه [ ازدواج موقت ] می کنید ، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر ، با یکدیگر توافق کرده اید. ( بعداً می توانید با توافق ، آن را کم یا زیاد کنید. ) خداوند ، دانا و حکیم است.


کل ارزشی که قران به زنان داده اینکه با پولی مردی او را به ازدواج یا بهتر بگویم به بردگی جنسی خود درآورد 4 تا دائم و هر چندتا که دلتان خواست صیغه این خدای واقعی است یا خدای محمد است یا بهتر بگویم خدای نفسانی محمد است. خود شما بارها در این وب گفتید که محمد هم یک انسان است و دارای قوت شهوت پس محمد هم می تواند مثل هر انسان دیگری اشتباه کند. این محمد پیامبر است یا پادشاه ما از پادشاهان انتظار آن را داریم که شهوت ران باشند و برای خود حرمسرا درست کنند نه از یک پیامبر که ادعا می کند در کمال زهد زندگی می کند. بنابر ایه ای که آوردم مسلمانان اجازه دارند که اسیر غیر مسلمان را به صورت کنیز خرید و فروش کنند و یا رابطه جنسی داشته باشند خوب داعش که ایرانیان ادعا دارند که از آنان نیستد که به نص صریح قران دارند عمل می کنند. زنان ایزدی غیر مسلمان را اسیر کرده و به بدترین وجه به اسرات و کنیزی می برند. خدا یا اگر این آیه را تو نوشتی من تو را نمی پرستم ولی خدایی که من شناختم با خدای محمد خیلی فرق دارد

اگر خدا به چند همسری اعتقاد داشت همراه حوا چند حوای دیگر می آفرید.

اگر خدا به ازدواج با یک دختر بچه اعتقاد داشت حتما حوا را به صورت یک دختر 2 الی 3 ساله می آفرید

اگر خداوند به کنیز داری اعتقاد داشت همراه آدم و حوا حتما چند کنیز و غلام می آفرید

در اسلام با زنان درست مثل برده برخورد شده ولاغیر




بخوانید و پاسخ دهید
نظر شما درباره ی مجوز هرزگی مردان مسلمان چیست؟
که اسلام به آنها اجازه می دهد هر روز آلت شان را در
چند زن فرو کنند ، آنهم با مجوز داشتن 4 زن دائم و
چهل کنیز و بی نهایت صیغه ?!...
معایب این عمل کثیف ، که در حقیقت هرزگی و زنبارگی مردان مسلمان بحساب میاد ، چیست؟
اولین مورد آن ، بدلیل داشتن رابطه ی جنسی یک مرد
هم زمان با چند زن ، شیوع بیماریهای مقاربتی است؟
یعنی الله بی سواد و محمد از این مورد پزشکی بی اطلاع بودند؟!
آیا ماله کشان مسلمان پاسخی برای این سوآل من دارند؟
سلام، من وقتی مثنوی مولوی را میخونم و شرح مثنوی را از زبان استادان به نام ادبیات کشورمون مطالعه میکنم، شگفتزده میشم که آرا این بزرگمرد ایرانی پس از هفت سده چقدر تر و تازه و به روز است. آدم حس میکنه یک جامعه شناس یا روانشناس خبره امروزی داره رفتار متقابل انسانها را موشکافانه بررسی و تحلیل میکنه. من همواره تلاشم این بوده که باورهای متعصبانه نداشته باشم. هرگز هم تمایل ندارم به جز  همین یک همسر مهربانی که خدا نصیبم کرده با هیچ زن دیگری رابطه جنسی برقرار کنم. اما هموطن وقتی بزرگانی مانند فردوسی، حافظ، مولوی، عطار و سعدی با ژرفنگری مثال زدنیشان  همگی ایرانیان مسلمان هستند. با خود می اندیشم این دین به جز مسئله جماع که موضوع این وبلاگ شده، آموزه های دیگری هم داشته که زمینه ساز ظهور مفاخر کشور عزیزمان شده. از هموطنانم درخواست میکنم درباره استاد امیر عباس علی زمانی تحقیق کنند و سخنان ایشان که پنجشنبه شبها ساعت ده از شبکه چهار پخش میشه و یا بازپخش آن را در بامداد آدینه ساعت ده ببینند. او به حق شاگرد مولاناست. گرامیان وقتی می اندیشم که چه کتابخانه ها و گنجینه های فرهنگی از ایران عزیزمان در یورش اقوام وحشی سوزانده و از میان رفته اند. دریغ میخورم اگر اینبار  خودمان داوطلبانه میراث معنوی کشور عزیزمان را در آتش بی اعتنائی خود  بسوزانیم. پاینده باد ایران
باران که در لطافت  طبعش خلاف نیست             در باغ لاله روید و در شوره زار خس        آموزه های اسلام هم زمانی انسانساز است که مردان و زنان جوانمرد و باخرد از آن بهرمند شوند، وگرنه این دین هم اکنون در عربستان در حال تولید داعش و القاعده است.


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۹ شیعه اهل بیت
سلام در جواب برادر به اصطلاح حق جو . واقعا متاسفم اخه چه قدر سوالات تکراری واقعا شما که این همه به مغز خودت فشار اوردی تا ایرادی از اسلام بگیری انصاف داشتی می رفتی ده روز یک هفته تحقیق می کردی کتب و دیدگاه علمای اسلام را می خواندی ببینی واقعا به سوالات تو جوابیب نداده اند . بعد سوال کن . به فرض جواب نادرستی داده باشند هب عقیده شما شما اول برو ببین واقعا جوابی داده اند یا نداده اند اگر اصلا فرض کنیم جوابی ناقص داده باشند ان وقت شما برو تحقیق کن با مدارک و اسناد دقیق ( نه فقط استنباط عقلانی خودت ) ان وقت نقد میتوانی بکنی اما حال خوب گوش کن به حرف های من . واقع فکر کردی میتوانی بیای ددر این سایت هرچی دلت خواست بگوی بعد کسی نباشد جوابت را بدهد کور خواندی برادر . این سایت بی صاحب نیست اگر هرکسی هر ادعای خلاف حقیقت مطرحخ کند یا مدیران سایت جوابش را میدهند یا سایر کاربران و این را بدان من چند ماهی هست فعال ترین کاربر این سایت هستم و بارها به ادعاهای غلط جواب داده ام . اگر شما یک بار پست هیا قبلی من را میخوانی جواب سوالات تو را که دیگران هم کرده بودند جواب داده ام اما حال جواب تو را در چند پست میدهم خوب بخوان ((((((((((((((( اسلام دینی جهانی است مانند مسیحیت . اسلام چه میگوید که برخی میگویند فقط خاص اعراب است (( البته این جمله را عده معدودی که مطالعه ندارند در فلسفه احکام اسلامی میگوند )) اسلام میگوید خداوند یکتا را پرستش کنید . میگوید به رسالت همه پیامبران چه حضرت موسی چه مسیح چه زرتشت باورذ داشته باشید یعنی عقیده داشته باشید که انان هم پیامبر بودند . اسلام میگوید حضرت محمد اخرین پیامبر خداست . اسلام میگوید روزی پنج بار خداوند را ستایش کنید به شیوه ای خاص ((( در دین زرتشت شیوه ای خودش بوده در مسیحیت هم شیوه ای خودش ))) پس اینکه اسلام ممیگوید خداوند را به شیوه ای خاص ستایش کنید حکم عجیبی نیست هر دین الهی چه زرتشت چه مسیحیت چارچوبی دارد و قوانینی و رسومی برای پرستش خدا . اسلام میگوید در سال یک ماه روزه بگیرید برای رضایت خدا ((( خب در ادیان مختالف اصل روزه حال کم یا زیاد وجود دارد در اسلام نیز وجود دارد پس چیز عجیب یا غریبی در اسلام نتیست همین روزه گرفتن ))) اسلام میگوید زکات بدهید تا مالی جمع اوری شود برای کمک به فقیران ((( کسی نمیتواند ادعا کند این حکم جهانی نیست ))) اسلام میگوید ازدواج امری مقدس و الهی است و خانو.اده کانون تربیت حامعه (( کسی که دین دار باشد می تواند بگوید این عقیده اسلام جهانی نیست یعنی الهی بودن ازدواج ))) اسلام میگوید به پدر و مادر خود نیکی کنید (( خب این مسئبله در همه ادیان الهی است ))) در قران ایات فراوانی درمورد نیکی کردن به پدر و مادر داریم . اسلام میگوید رباخواری حرام است در قران ایات متعددی در این مسئله داریم ((( لطفا کسی ادعا نکند خب چرا پس خیلی ها ربا میخورند پس مشکل است اسلام است خیر همان طور که عرض کردن اسلام حکم داده رباخواری حرام است هرکسی انجام داد خلاف حکم اسلام عمل کرده ))) اسلام میگوید زنا کردن حرام است و گناهی عظیم (( خب این مسئله در همه ادیان الهی است پس چیز عجیبی نیست در دین اسلاام . اسلام میگوید جهاد کردن در راه خداوند ثواب عظیمی دارد و ایات فراوانی درمورد جهاد داریم . خب اصل مسئله جهاد در راه خدا و مبارزه با دشمنان خدا در همه ادیان الهی وجود دارد و کسی نمیتواند ادعا کند فقط در اسلام است . اسلام میگوید سعی کنید اول شما اگر کسی را دیدید به او سلام کنید اول شما سلام کنید . ما روایات فراوانی از پیامبر در این مورد داریم . برادران و خواهران عزیز ما ایرانی هستیم بله صددرصد اما انصاف و عقل حکم میکند هر تمدنی به مرور زمان دچار تحول و تکامل میشود و نمادهای این تکامل دئر فرهنگ است و یکی از نمادهای فرهنگ دین و مذهب . ما ایرانی هستیم و عناصری فرهنگی از گذشته که وااقعا مفید هستند را حفظ میکنیم به طور مثال عید نوروز و عناصر دیگری که موجب تکامکل فرهنگ ما میشود را قبول میکنیم مانند دین اسلام . بسیاری از دانشمندان ایرانی مسلمان بودند نماز میخوانند و حضرت محمد را به عنوان اخرین پیامبر خدا قبول داشتند . از ابن سینا گرفته تا فردوسی و حافظ و سعدی و جمشید کاشانی و ابوریحان بیرونی . و هزاران دانشمند و شاعر دیگر همه مسلمان بودند و در چارچوب تفکر اسلامی فکر می کردند . بی انصافی است اگر یک طرفه به قاضی برویم ))))))) .


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۲ شیعه اهل بیت
سلام ادامه جواب به ادعاهای برادری به اصطلاح حق جو .............((((((((( ادعا کردید در قران جواز هتک حرمت به کنیز امده و شاید کنیز نخواهد رابطه جنسی برقرار کند .  اولاً در اسلام، ازدواج(=نکاح) نیاز به قراداد و پیمان(=عقد) دارد.
این قرارداد، کاملاً رسمى بوده و چگونگى مقررات، الفاظ، آداب و محدوده‏ى آن را «خدا» تعیین مى‏کند. به اصطلاح، هر عقد نکاحى به «سبب» نیاز دارد؛ و مهم داشتنِ آن سبب است نه این که سبب‏ها یکسان باشد.
مثلاً عقدِ ازدواج موقت و دائم متفاوتند امّا هر دو «سبب» براى محرم شدن‏اند. به همین ترتیب، گفته مى‏شود که این سبب و عقد در مورد کنیزها (به عنوان زنانِ کافرى که اسیر جنگى‏اند) نیز وجود دارد به نحوى که اسلام، ازدواج دائم با غیرمسلمان را اجازه نداده، ولى ازدواج موقت را تجویز کرده (مطابق نظر اکثر فقهاء و مراجع تقلید). ولى در مورد زنِ کافرى که در جنگ اسیر مى‏شود، یک نوع سبب دیگرى قرار داده که هر چند با سایر صیغه‏ها متفاوت است (همچنان که در عُرف انسان‏ها نیز شکل تمام قراردادها یکسان نیستند) امّا در «سبب بودن» اشتراک دارند؛ و آن سبب، «مالکیت» نام دارد . همچنین حقوقی و چارچوبی بین کنیز و صاحب ان در اسلام وجود دارد که ای کاش ابتدا می رفتید درمورد ان کمی تحقیق می کردید که بنده به برخی اشاره میکنم .سارت زن درمیدان جنگ و ملک یمین یعنی خریدن و صاحب شدن برده زن که این راه مخصوص صاحب آن کنیز است. و در صورتی که این کنیز شوهری نداشته باشد با خریدن آن، صاحب و مالک آن کنیز بدون عقد نکاح می تواند او را به عنوان همسر خود انتخاب نماید و اگر این کنیز از مالک خود صاحب فرزندی شد، سبب و زمینه آزادی او فراهم شده است و دیگر صاحب و مالک حق ندارد این کنیز را بفروشد باید از این کنیز نگهداری کند تا بعد از مرگ صاحب خود به عنوان ارث به فرزند خود منتقل شده و آزاد گردد و این راهی است و قسمتی از برنامه ای است که اسلام برای آزادی اسیران و بردگان خود قرار داده است. بنا براین، مالکیت کنیز، شبیه عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک مى‏ گردید.چرا که رابطه زن و شوهر بودن امر اعتباری و قراردادی است، نه یک امر حقیقی، حکم اسلام این است که زن به صرف اسارات در میدان جنگ از پیمان زناشوئی قبلی خود رها می شود، زیرا زنان اسیری که قبلا شوهردار بوده اند و شوهران آنان غالبا در جنگ کشته می شده اند، جز ایجاد محدودیت برای آنان دیگر هیچ سودی برای آنها نداشته، از این رو ماندن زن بر سر این پیمان جز زیان هیچ نفعی به همراه نداشت. در حالی که اگر با اسارات تمام پیمان ها و قرارهای قبلی فسخ شود، زن در دوران اسارات فرصت زندگی در شرایط انسانی برایش فراهم می شود، و زمینه نفع معنوی که عبارت از پذیرش ایمان و اطاعت خداوند باشد برای او مهیا می گردد. البته تمام مسائل عفت و پاکدامنی و زناشویی رعایت می شود. و اگر این صاحب روزی بخواهد او را به شخص دیگری ببخشد یا بفروشد و یا به عقد دیگری در بیاورد همانند همسران دیگر باید مدتی را عده نگه دارد که اصطلاحا به عده کنیزان استبراء گفته می شود بعد از آن به عقد دیگری در آید.

بنابر این روشن است که در روابط جنسی و زناشویی با زنان کنیز، کاملا مسائل شرعی و ناموس و عفت و پاکدامنی رعایت می شود و تنها تفاوت این است که اگر بین کنیز و مالک او بخواهد روابط زناشویی برقرار شود نیاز به اجرای عقد نکاح ندارد اما سایر مسائل به قوت خود باقی است.))))



۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۶ شیعه اهل بیت
در ادامه جواب به ادعاهای برادری به اصطلاح حق جو ((((((((برخی افراد چشم بسته به تمدن ایران باستان افنتخار میکنند ( البته امیداترم برادر حق جو ای این دست افراد نباشد اما در کل )  و بعد میخواهند مثلا از اسلام ایراد بگیرند از مسئله صیغه ایراد میگیرند . در جواب اینان اگر در ظاهر البته در ظاهر بتوان از مسئله صیغه ایرادی گرفت در تمدن ایران باسشتان درمورد مسئله ازدواج مسائلی وجود دارد که خیلی سنگین تر هستند و بیشتر میتوان از انان ایراد گرفت . مثال ..............               در این گفتار بر اساس متون تاریخی و پژوهشهای باستان شناسان و تاریخ پژوهان ، اثبات خواهیم کرد که ازدواج با محارم در ایران باستان بنا بر آموزه های دین زرتشتی جایز بود.


اسنادی بر اثبات ازدواج با محارم در دین زرتشتی

استاد مرتضی راوندی میگوید :

« به عقیده پروفسور مینورسکى و عده ‏ای از صاحبنظران، منظومه ویس و رامین در حدود نه قرن پیش، یعنى پنجاه سال پس از آنکه فردوسى شاهنامه را به پایان رسانیده، پرداخته شده است. اصل پهلوى، و زمینه جغرافیایى داستان، اسامى شخصیتها و اماکن، طرز حکومت و اوضاع کلى جامعه، طرز عشق‏بازى و ازدواج ( زناشویى خواهر و برادر ) بطورى که در ویس- و رامین توصیف شده با هیچیک از ادوار تاریخى ایران جز دوره اشکانیان قابل انطباق نیست. »

    مرتضى راوندى‏ ، تاریخ اجتماعى ایران ، ناشر: انتشارات نگاه‏ ، تهران‏ ، چاپ دوم‏ ، ج 1 ص 590


هرکس کتاب تاریخ اجتماعی ایران را بخواند در میابد که نویسنده هیچ گرایش خاصی به اسلام نداشت .
و در مقابل گاهی ملی گرایی افراطی در وجود نویسنده موج می زد.

ایشان می گویند :

« استاکلبرگ مانند مینورسکى این داستان ( ویس و رامین ) را مربوط به قبل از اسلام مى‏داند  مى‏گوید: «عقاید پارسى زرتشتى، مانند ازدواج خواهر و برادر و تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان، در منظومه فراوان است. »

    همان ، ج ‏1 ص 591

در جایی دیگر میگویند : « در تاریخ نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاق مسأله این است که ازدواج با اقرباى خیلى نزدیک در ایران قدیم موسوم به «خوتک‏دس» پسندیده بود، و ظاهرا جهت آن را حفظ خانواده و پاکى نژاد قرار مى‏ دادند .»

    همان ، ج ‏1 ص 587  

« کمبوجیه دو خواهر خویش را به عقد خود درآورد، اردشیر دوم دو دخترش ؛ آتسا و آمسترس را به زنى گرفت. در کتاب ارداى و یراف‏نامه آمده است که یکى از بزرگان زرتشتى‏ هفت خواهر خود را در حباله نکاح داشت‏ . »

    همان ، ج‏ 6 ص 283   

مرتضی راوندی میگوید :

«کمبوجیه دوم خواهر خویش یعنى «آتوسا» دختر کورش را به زنى گرفته بود و پس از او پى‏درپى، نخست بردیاى دروغین و پس از سقوط او داریوش اول (که درعین‏حال «پارمیدا» دختر بردیا را به زنى داشت)، با آتوساى یاد شده ازدواج کردند. خشایارشا پسر داریوش بدان سبب پادشاه شد که فرزند آتوسا بود، و حال آنکه داریوش پسرانى بزرگتر از او نیز داشته. داریوش دوم با خواهر خود «پاریساتیدا» ازدواج کرده بود، فرزند ایشان اردشیر دوم پس از مرگ زن اول خود با دو دختر خود «آتوسا» و «آمستریدا» ازدواج کرد.»

    همان ، ج‏ 1 ص 474    

یان ریپکا میگوید :

« در ایران باستان، زناشویى پدر با دختر ، پسر با مادر و برادر با خواهر مجاز بود و حتى از لحاظ دینى، به عنوان عملى مستحب، توصیه مى‏شد. شوهر- مخصوصا بعدها- مى‏توانست همسرش را شریک دارایى خود سازد ؛ ولى، این حق را نیز داشت که او را رها کند و یا به مرد دیگرى واگذارد . »

    یان ریپکا ، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏ ، ترجمه: عیسى شهابى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ریال صفحه 81

استاد شادروان حسن پیرنیا میگویند :

« بعضى از مورّخین خارجه ازدواج شاهان اشکانى را با اقرباء و خویشان نزدیک با نهایت نفرت ذکر میکنند. چنین نسبتى را نیز هرودوت به کبوجیه و پلوتارک به اردشیر دوّم هخامنشى داده‏اند، و لیکن بعضى از نویسندگان پارسى زرتشتى‏ این نسبت را رد کرده میگویند کلمه خواهر را در مورد اشکانیان نباید بمعنى حقیقى فهمید. کلیه شاهزاده خانمها را شاهان پارتى خواهر میخواندند، زیرا از یک دودمان و خانواده بودند و دختر عمو و نوه عمو و غیره‏ها نیز در تحت این عنوان درمیآمدند، ولى چون در تاریخ‏نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاقّ مسئله این است، که ازدواج با اقرباى‏ خیلى نزدیک در ایران قدیم، موسوم به خوتک‏دس، پسندیده بوده‏ و ظاهرا جهت آنرا حفظ خانواده و پاکى‏نژاد قرار میدادند . »

    حسن پیرنیا ، تاریخ ایران باستان‏ ، ناشر: دنیاى کتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، ج‏3 ص 2693


برتولد اشپلولر :

« ازدواج شاید با نوع متداول آن در عصر ساسانى، یعنى ازدواج موروثى و قدیمى با خویشاوندان ‏ارتباط داشت، که در اسلام، حداقل تا مرتبه خاصى ممنوع است. »

    برتولد اشپولر ، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏ ، ترجمه: جواد فلاطورى و مریم میر احمدى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ چهارم‏ ، ج ‏2 ص 181


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۹ شیعه اهل بیت
در ادامه پاسخ به ادعاهای کاربری به نام حق جو خوب بخون (((((((((((( اولا کجای قران امده دستور مستقیم امده ای مسلمانان هرگاه اسیری گرفتید او را مجبور به ازدواج با خود کنید . در کجای قران امده حال من با احادیث و روایات کاری ندارم فعلا یک ایه نشان دهید مستقیم و روشن و شفاف دقت کنید نه غیر مستقیم مستققم امده ای مسلمانان هرگاه کنیزی گرفتید او را مجبور کنید ((( دقت کن لفظ اجبار را میگم ))) او را مجبور کنید با شما ازدواج کند . اگر چنین ایه ای وجود دارد ادرس بدهید . نکته دوم قبلا باز چنین ادعای مطرح کردید و من هم جواب دادم و عرض کردم هیچ اجباری از نگاه علمای اسلام در کار نیست اما اگر کنیزی رضایت داد که با صاحب خود ازدواج کند این نوع رابطه (( مثل نوع های دیگر چون ازدواج موقت یا نوع دیگر چون ازدواج دائم )) چارچوبی دارد و الکی رو هوا نیست . بنده چارچوب های ان را مشخص کردم بروید دوباره بخوانید تا بعد باز ادعایت کراری مطرح نکنید . در حقانیت استدلال های دین اسلام برای چند همسری شکی نیست برای کسی که انصاف را رعایت کند . بنده دلایل روشن و شفاف و به زبانی ساده ارائه کردم مشخص هست حتی ان دلایل را یک بار هم نگاه نکرده اید برای همین تکرار میکنم ((((((((( در اسلام در صورتی اجازه به مرد داده شده که بیش از یک همسر داشته باشد که بتواند عدالت را تا حدود زیاید برقرار کند ((( نگید این حرف الکی است خیر دستور اسلام است ))) درمورد ازدواج عقدی دوم و سوم مرد باید از همسر اول خود اجازه بگیرد و این هم دستور اسلام است . در ثانی باید دقت کنید به فلسفه این دستور . به طور طبیعی مردان نسبت به زنان بیشتر در معرض مرگ و میر هستند از کار سخت در معادن ذغال سنگ گرفته تا کشته شدن در جنگ پس به طورطبیعی مردان کمتر از زنان هستند و این دستور اسلام اتفاقا به سود جامعه و وضعیت زنان بدون شوهر است ))))))))


خ به ادعاهای کاربری به اصطلاح حق جو . خوب بخون ...........((((((((((((
۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۲ شیعه اهل بیت
سلام. در ادامه جواب ها به ادعاهای کاربری به اصطلاح حق جو ... خوب بخون ((((((((((((( ازدواج با زنان همسر دار در شرع مقدس اسلام حرام است. از این دسته فقط زنان اسیر شده، با شرایطی مثتثنا هستند.
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد.)))))))))))))))))))))))))))


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۵ شیعه اهل بیت
سلام . در ادامه پاسخ به ادعاهای کاربری به نام حق جو ....... خوب بخون

((((((( نکته اول شیعه برخلاف عزیزان اهل سنت که عقیده دارد هر روایتی در صحیح مسلم یا بخاری (( مثال عرض میکنم تا بعد منظورم را بکم )) هر روایتی در این دو کتب باشد چشم بسته بدون بررسی سندی قبول است . شیعه چنین عقیده ی نسبت به هیچ کدام از کتب خود ندارد حتی مشهورترین کتاب شیعه کلینی هم علمای شیعه عقیده ندارند هر رویاتی در ان باشد چشم بسته قبول است . نکته دوم  شما به جای انکه مدام ادعا کنی و رو هوا حرف بزنی واقعا راست میگوی چند سند و مدرک از کتب شیعه ارائه بده و البته ان را برررسی سندی هم کن یعنی مثلا اگر روایتی هست که نشان میدهد عایشه بین 6 تا 9 سال سن داشته و دارای 10 راوی بگو فلان عالم شیعه راوی سوم ان را تصدیق کرده و فلان عالم شیعه راوی نهم این روایت را تصدیق کرده به ترتیب با سند و مدرک حرف بزن . . )))))))))))))))) (((((((((((( برادر حسین و برادر رضا اولا به مطالب این سایت دقت هم نکردید در این ساعت به طور قاطع گفته نشده عایشه دقیقا حتما 24 ساله بوده خیر دقت می کردید حداقل و حداکثری امده یعنی از  17 سال تا 24 سال ذکر شده در کتب اهل سنت .  اتفاقا شما که میگوی اصلا احتمال نمی ررود در ان زمان دختری مجرد بماند تا سن 20 یا 24 یا اصلا 16 سالگی . خب سوالی که از عزیزان اهل سنت باید پرسید هم همین است . وقتی بر  اساس کتب انان مشخص است عایشه حداقل 17 سال سن داشته پس چرا برخی افراد این همه اصرار میکنند که عیاشه حتما مجرد بوده وقتی با پیامبر ازدواج کرده . خب همان طور که خدیجه قبل از پیامبر دو بار شوهر کرده ایا نباید حداقل تصور کرد عایشه قبل از پیامبر شوهر داشته . شاید برخی افراد میخواهند با پایین اوردن سن عایشه برای او فضیلتی بسازند زیرا عقیده مشهور (( حال با درست یا غلط بودن ان کاری ندارم )) این است تنها همسر پیامبر که باکره بوده عایشه است و بر همین اساس میخواهند فضیلتی برای ام المومنین عایشه بسازند . البته قصد بنده توهین به عزیزان اهل سنت نیست . هرگز منظورم وهابی های است که از کتب اهل سنت میخواهند سوء استفاده به نفع خود کنند ))))))))))))))


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۷ شیعه اهل بیت
سلام . ادامه جواب به ادعاهای کاربری به نام حق جو ...... خوئب بخون .............. ((((((
فهرست تعدادی از کشیشان و مبلغان مسیحی که مسلمان شده اند .............  اسحاق هلال مسیحا .......ابراهیم خلیل فلوبوس  ...... یوسف استس .. دکتر ودیع احمد خادم .... مارکو کوربس .... گری میلر ..... عزت اسحاق معوض ... جان ماری دوشمان .....                                                                                 حال دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی در باب قران کریم //////////        پروفسور همیلتن الکساندر روکسین گیپ ((میراث اسلام یا انچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است نوشته 13 تن از مستشرین و استادان دانشگاه های انگلستان ترجمه مصطفی علم . انتشارات خودکار ایران . کتاب فروشی مهر )) ..... حال سخن این شخص ((( اگر قران را خود محمد نوشته بود دیگران هم میتوانستند حداقل ده سطر نظیر ان را بیاورند پس بهترین دلیل حقانیت قران عدم توانایی اوردن نظیرش توسط دیگران است پس باید قبول کرد قران معجزه ای است برجسته و اشکار )))      حال کتاب بعدی ((( کتاب قهرمانان نوشته توماس کارلایل ترجمه ابو عبدالله زنجانی تبریز کتاب فروشی سروش 1330 ص 73 ))) حال سخن دکتر رودویل در همین کتاب درمورد قران ((( باید اروپا فراموش نکند که مدیون این کتاب است که افتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطی در اروپا طلوع داد ))) )))))                                                                 


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۴ شیعه اهل بیت
سلام .و حال ادامه جواب ها به ادعاهای کاربری به نام حق جو ....     برادر اگر همین الان این پست را میخوانی بهتر است به پست های بالاتر هم بروی در چندین پست مفصل جواب تو را دید هام اول انان را به ترتیب بخوان و بعد برس به این پست . حال جواب تو . اولاا شما گفتی که مسلمانان عقیده دارند پیامبر هم انسان بوده و دارای عرایز انسانی بله این سخن قران است اما چرا عقیده اسلام را ناقص میگی . ان حرفی که شما گفتی ایه قران است اما نه کامل ایه و من ایه را کامل برات میگم ((((( اى پیامبر به ایشان بگو من بشرى هستم مانند شما که در بین شما معاشرت مى‏کنم، آن طور که خود شما با یکدیگر معاشرت مى‏کنید و با شما سخن مى‏گویم، آن طور که خود شما با یکدیگر گفتگو مى‏کنید، پس من جنس دیگرى مخالف جنس شما از قبیل فرشته نیستم، تا بین من و شما حایل و حجابى باشد و یا سخنم به گوش شما نرسد و یا کلامم به دلهاى شما وارد نشود. تنها تفاوت من با شما این است که به من وحى مى‏شود و آنچه من به شما مى‏گویم و شما را به سوى آن دعوت مى‏نمایم، وحیى است که به من مى‏شود ...... ))))))) این است عقیده کامل تر اسلام . بله پیامبر هم انسان بودند مانند من و شما اما یمک تفاوت اصلی میان ایشان و بقیه انسان ها بود که ایشان ارتباط مستقیمی با خدا داشتند . حال به این ایه دیگر قران خوب توجه کن ((((
هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گوید آنچه مى ‏گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست!» )))))))) خب این را هم خوب توجه کن بر اساس قران کریم هر سخنی که پیامبر میگوید در اصل سخن خداست . حال ایه دیگری از قران بهت نشان میدهم این را هم خوب توجه کن (((((((((( ؛ «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللّهَ ))))))) معنای ان هم مشخص است اطاعت از پیامبر عیسن اطاعت از خداست . پس تاگر ثابت شد با مدارک و اسناد که پیامبر دتستوری داده اطاعت از او عین اطاعت از خداست .
۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۷ شیعه اهل بیت
اخرین پست در جواب ادعاهای کاربری موسوم به حق جو ............... برادر اول پست های قبلی را بخوان بعد بیا نظری داری بگو نه اینکه نخواندی نظری بدی . جواب ادعاهای تو را مفصل در پست های قبلی داده ام خط به خط بخوان بعد نظری داشتی بگو .
آقای شیعه اهل بیت شما آنچه من گفتم با گفته های خانم حوا قاطی کردی برادر، برو بالا دوباره ببین که چه کسی چی گفته بعد جواب ده قربون شکلت.
آقای شیعه اهل بیت آنچه شما پاسخ دادی در جواب صحبتهای خانم حوا بود. منتظر اصلاحیه و پوزش شما هستم.
آقای شیعه اهل بیت شما 9 بار در بالا اسم مرا بردید و صحبتهای خانم حوا را به من نسبت دادید. حلالتون نمیکنم مگر اینکه در ازای آن 9 بار اشتباه یک بار عذرخواهی کنید. 
آقای شیعه اهل بیت در بالا 9 بار اسم مرا بردید و نوشته های خانم حوا را به من نسبت دادید. این کارتون اگر به عمد بوده واگذارتان به اهل بیت علیهم السلام، و اگر از روی خطا بوده، منتطر پوزشتان هستم.
آقایی موسوم به شیعه اهل بیت، متاسفانه حرفهای کاربری موسوم به حوا را به من نسبت دادند. و بیش از 9 مرتبه بی وقفه این اشتباه را تکرار کردند. لطفا برای رفع ابهام تقاضا میکنم نوشته های مرا با عنوان حق جو مرور کنید. صحبتهای خانم حوا و آقای شیعه اهل بیت را هم بازخوانی نمایید. هر کدام متوجه این اشتباه آقای شیعه اهل بیت شدید، لطفا اعلام کنید. چون به نظر میرسد ایشان یا هنوز این چند پیام اخیر مرا نخوانده اند. و یا اساسا شهامت عذرخواهی را ندارند.
آقای به اصطلاح شیعه اهل بیت که تا ساعت ده و چهل و هفت دقیقه بی وقفه هماورد میطلبیدید، و حرفهای شخص دیگری را به من نسبت میدادید، در حالی که من مشغول کار بودم. انتظار میرود اکنون که متوجه اشتباه خود شدید عذرخواهی کنید.               ،شیر را بچه همی ماند بدو        تو به پیغمبر چه میمانی بگو،
آقای به اصطلاح شیعه اهل بیت از ساعت ده و نوزده دقیقه تا ده و چهل و هفت دقیقه بی وقفه علیه من مطلب ارسال کردید. بهتر نبود کمی هم چشمتان را باز میکردید و نام کاربری که آن حرفها را زده بود میدیدید. تا آن حرفها را به من نسبت ندهید. اگر عذرخواهی نکنید، مجبور میشوید به دنبال نام کاربری دیگری برای خود باشید.  اگر به سراط اعتقاد دارید، آنجا شما را  ملاقات خواهم کرد، با هر نامی که خود را معرفی کنید، که خدا به احوال بندگانش آگاهتر است.

جناب آقای حق جو

این شیعه اهل بیت اختلال حواس داره و در عین حال هم در تاریخ مانده و خودش هم اصلا از خودش قدرت تفکر نداره زیاد جدیش نگیر و حرص نخور. چندی قبل هم کاربری به نام مریم را با کاربری به نام شادی قاطی کرده بود خیلی خنده داره کسی که ادعای دفاع دینی می کند اصلا عنوان مخاطب کاربرش رو نمی خونه. خاک بر سر ملت ما که این افراد عقب افتاده و کم سواد راهنمای دین و آخرت مردم شدن. زیاد حرص نخور

آقای هم وطن از شما به سبب این پیامتان قدردانی میکنم، و مشتاقانه منتطر مطالب بعدی شما هستم. خاک پای ایران و ایرانی،  حق جو
۱۲ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۵ شیعه اهل بیت
از برادر حق جو عذرخواهی میکنم بله اشتباهی شد اما قسمت هایی از صحبت های شما با ان خواهر حوا مشترک بود اما بنده اشتباه کردم عذرخواهی میکنم اما خب از قدیم گفتن عدو سبب خیر شود . ان مطالبی که گفتم و نوشتم هم در جواب خواهر حوا بود و هم در جواب کسانی که ممکن است سوالاتی شبیه به خواهر حوا داشته باشند . باری دیگر از برادر حق جو عذرخواهی میکنم. در جواب برادر هم وطن اولا هر انسانی ممکن است اشتباه کنم و مدتی هم در اشتباه خود بمتاند و بعد متوجه اشتباه خود شود . در ثانی شما کهع این قدر به اشتباه من دقت داشتید دوست داشتم به همان میزان به محتوای مطالبی که من نوشتم هم دقت می کردید . به فرض من اسم مخاطب خود را اشتباه نوشته باشم اما مطالب من جواب سوالات تکراری خیلی ها هست که مدام به این سایت می ایند و سوالات تکراری می پرسند . حال در جواب برادر حق جو بله این بار شخصض شما را مخاطب قرار میدهم . بنده در قسمت هایی از صحبت هایی که قبلا مطرح کردم جواب برخی صحبت های شما هم بود اما متاسفانه شما دقت نکردید . عرض میکنم . شما در یک جا ایه ای از قران در اثبات صیغه اوردید و بعد خواستید از این مسئله انتقاد کنید . من حال دقیقه به این مسئله جواب میدهم خوب گوش کن  بعد ادعاهای دیگر خودتان بله شخص شما برارد حق جو را جواب میدهم (((((((((((((((((((((((((آنچه از مجموع اخبار اسلامی راجع به ازدواج موقت  استفاده می شود این است که بیشتر منظور از این نوع ازدواج ارضای صحیح غریزۀ جنسی است. و تولید نسل هدف اصلی آن نیست ((((( دقت کن در اندیشه اسلامی هدف از صیغه تولید مثل نیست پس اگر کسی جلوگیری نکرد ان به خودش مربوط است نه به اندیشه اسلامی )))) و لذا این نوع زناشویی را به نام متعه خوانده اند. در قرآن مجید نیز از این نوع ازدواج به عنوان استمتاع نام برده شده است.

حال سؤال این است که چه لزومی داشت که اسلام برای ارضای غریزۀ جنسی ، چنین قانونی را وضع کند مگر قانون ازدواج دائم که اساس تشکیل خانواده ها به شمار می رود، برای تأمین این منظور کافی نبود؟

جواب این سؤال با مطالعه در کیفیت غریزۀ جنسی در افراد مختلف، روشن می شود:

غریزۀ جنسی مثل سایر استعدادها و احساس ها و روحیات در افراد، مختلف است.

در بعضی افراد این غریزه به حد اعتدال وجود دارد که تنها با تشکیل خانواده و تمکین زن  در برابر مرد برطرف می شود. اما در برخی از افراد یا غریزۀ جنسی در حال طغیان است به طوری که  با انتخاب همسر دائم و تمکین او اشباع نمی شود و یا این که در اثر اختلافات و عدم هماهنگی اخلاقی و روحی و غیر آن، زن از مرد تمکین نمی کند و در نتیجه نیروی جنسی که لازم است در موقع خود به نحو صحیح  اشباع گردد، ارضا نمی شود؛ خصوصا در صورتی که عوامل مهیج شهوت، در اجتماعی تا  سر حد جنون پیش برود و به کارهایی وامیدارد که قلم از ذکر آن شرم دارد؛ ضرورت متعه بیشتر خواهد بود.

آمار گوناگونی  که از ازدیاد فرزندان نامشروع و تجاوزهای به عنف در کشورهای اروپایی و امریکائی انتشار یافته شاهد گویای این موضوع است.

آیا باید جوانان را آزاد گذاشت که به دامن فحشاء و خیانت پناه ببرند و زندگی خود را با این وضع رسوا و فلاکت بار بگذرانند و یا لازم است قانونی آسان و سهل که مسئولیت های سنگین  تشکیل خانواده دائم را نیز نداشته باشد، در پیش پای جوانانی که با طغیان غریزۀ جنسی، دست  و پنجه نرم می کنند گذاشت تا بدین وسیله جوانان را از سرگردانی و ضلالت و افتادن در منجلاب  فساد نجات داد؟

اسلام با تشریع قانون ازدواج موقت، در موارد ضروری و لازم که قانونی بس  سهل و دارای مسئولیت های کم می باشد مشکل جوانان را حلّ کرده است و آنها را از گرایش  به سوی فحشاء و زنا و خیانت و بی بند و باری باز داشته است و لذا روایات معتبری از پیشوایان مذهبی  اسلام وارد است که ثابت می کند که ازدواج موقت بیشتر برای ارضای غریزۀ جنسی در موارد لازم تشریع گردیده است.

چنان که در روایت معتبر امام باقر از علی علیهما السلام چنین نقل می کند: «اگر نکاح موقت  به وسیله بعضی از خلفا منع نمی شد هیچ فرد مسلمانی مگر افراد خیلی پست مرتکب زنا نمی  گردید.»

واضح است که عمل منافی عفت غالباً در مورد طغیان غریزه جنسی و عدم اشباع آن انجام  می گیرد و ازدواج موقت بهترین طریق سالمی است که می تواند طغیان غریزه جنسی را فرو نشاند و در ضمن مسئولیت های ازدواج دائم را نیز ندارد.

از بعضی از روایات معتبر دیگر نیز استفاده می شود که مأمورانی از طرف پیامبر گرامی اسلام  در آغاز اسلام که عصر شیوع مفاسد و طغیان غرائز جنسی بود در کوچه و بازار می گشتند و مردم را از ارتکاب گناه و اشباع غریزۀ جنسی از غیر طریق صحیح باز می داشتند و به آن ها گوشزد می کردند که پیامبر اسلام نکاح موقت را برای شما جایز کرده است از این راه سالم اقدام کنید و پیرامون  روابط غیرمشروع و فساد نگردید.

علاوه بر این ها در روایات بی شمار دیگری آمده است که به طور صریح دلالت دارد بر این که ازدواج موقت در مواردی تشریع شده است که غریزه جنسی جوانان را تحت فشار قرار داده  و آن ها را نزدیک به انحراف کرده است. در این گونه موارد است که شارع مقدس برای  جلوگیری از بی بندوباری جنسی راه صحیح ازدواج موقت را پیش پای آنان قرار داده است.

از جمله از امام موسی بن جعفر علیه السلام راجع به متعه سؤال کردند حضرت فرمود: «متعه برای  کسی که ازدواج نکرده، حلال است؛ تا بدین وسیله از طغیان غریزه جنسی جلوگیری کند و یا ازدواج  کرده اما با وجود این، غریزه جنسی، او را تحت فشار قرار داده است. برای چنین افرادی  جایز است ازدواج متعه را انتخاب کنند».

ازدواج موقت در اسلام نه تنها کوچک ترین  ربطی با فحشاء ندارد؛ بلکه فقط برای جلوگیری از فحشاء و بی بندوباری جنسی و قانون شکنی و تعدّی به ناموس عمومی تشریع شده است. لذا در روایات معتبر می خوانیم که اگر مرد مسلمانی در میان ملت های غیرمسلمان واقع شده و غریزه جنسی او را تحت فشار قرار داده است؛ مطابق قوانین  اسلامی می تواند با غیر مسلمان(اهل کتاب آسمانی) ازدواج موقت بکند تا بدینوسیله از مفاسد و سایر انحرافات جنسی دور باشد. نابر این باید در نظر داشت که همان دینی که ازدواج موقت را تشریع کرده است، مجوزی برای تنوع طلبی و هرزگی نمی دهد و نفس اماره انسان را دشمن ترین دشمنان انسان معرفی می کند:
«قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک‏[۱] پیامبر (ص) فرمودند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس میان دو پهلوی اوست. (کنایه از شکم و شهوت جنسی)))))))))))))))))))

                 



حال ادامه ادعاهای خود برادر حق جو بله شخص خودتان را میگم . شما در قسمتی از ادعاهایی که خود کردید گفتید اسلام عقیده دارد پیامبر هم انسان است و دارای قوه شهوت و ..... حال جوابتان (((((((((((((((((((( بله این ایه قران است اما برادر شما بهتر بود اول می رفتید ایه قران را میخوانید کامل میخوانید بعد ادعای مطرح می کردید . ان ایه را خودم می نویسم ............ اى پیامبر به ایشان بگو من بشرى هستم مانند شما که در بین شما معاشرت مى‏کنم، آن طور که خود شما با یکدیگر معاشرت مى‏کنید و با شما سخن مى‏گویم، آن طور که خود شما با یکدیگر گفتگو مى‏کنید، پس من جنس دیگرى مخالف جنس شما از قبیل فرشته نیستم، تا بین من و شما حایل و حجابى باشد و یا سخنم به گوش شما نرسد و یا کلامم به دلهاى شما وارد نشود. تنها تفاوت من با شما این است که به من وحى مى‏شود و آنچه من به شما مى‏گویم و شما را به سوى آن دعوت مى‏نمایم، وحیى است که به من مى‏شود ...... ))))))) این است عقیده کامل تر اسلام . بله پیامبر هم انسان بودند مانند من و شما اما یمک تفاوت اصلی میان ایشان و بقیه انسان ها بود که ایشان ارتباط مستقیمی با خدا داشتند . حال به این ایه دیگر قران خوب توجه کن ((((
هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گوید آنچه مى ‏گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست!» )))))))) خب این را هم خوب توجه کن بر اساس قران کریم هر سخنی که پیامبر میگوید در اصل سخن خداست. پس اگر خواستی به این ایه استناد کنی ایه را کامل بگو .......... )))))))))))))))))))) حال ادعای سومی که برادر حق جو بله خود برادر حق جو کردند ............  (((((((((((((((((((((( گفتید اسلام گفته میتوان با زن کنیز ازدواج کرد و با او رابطه جنسی برقرار کرد و حتی او را خرید و فروش کرد ....... خب اولا درمور د قسمت دوم حرفتان خرید و فروش ایه صریح  قران یا روایتی صریح در کتب شیعه دارید دقت کنید من شیعه هستم پس کتب شیعه برای من حجت است . اگر در ایه صریح قران امده میتوانید زنان کنیز خود را که در جنگ اسیر شده اند خرید و فروش کنید ایه صریح هست بفرماید و یا اگر روایتی هست با ادرس دقیق با ذکر صفحه از کتب شیعه بگید . نکته دوم . جواب این انتتقاد شما را هم در مباحث قبلی دادم فقط تکرار میکمم .........
ازدواج با زنان همسر دار در شرع مقدس اسلام حرام است. از این دسته فقط زنان اسیر شده، با شرایطی مثتثنا هستند.
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد )))))))))))))))))))))))  ادعای چهارم برادر حق جو بله شخص برادر حق جو ....... عین جملات خودتان را می نویسم ::

ا(((((((((((((((((((((( گر خدا به چند همسری اعتقاد داشت همراه حوا چند حوای دیگر می آفرید.

اگر خدا به ازدواج با یک دختر بچه اعتقاد داشت حتما حوا را به صورت یک دختر 2 الی 3 ساله می آفرید

اگر خداوند به کنیز داری اعتقاد داشت همراه آدم و حوا حتما چند کنیز و غلام می آفرید ............................ حال جواب .............. این حرف های شما یعنی شما داری برای خدا تعین و تکلیف میکنی . زشت است . اولا یعنی چی خدا اگر به چند همسری عقیده داشت همراه حضرت حوا چند زن دیگر می فرستاد . این سخن مسخره ایتن و مال بچه ها . اگر شما به خدا عقیده داری که خالق عالم است و اگر بهخ خلقت ادم و حوا عقیده داری البته اگر داری خب به خودتان برمیگردد میتوانم سوال مسخره ای از شما کنم کگه چرا مثلا خدا خمان ابتدای خلقت همه مردم را یکجا خلق نکرد یا نه چرا مثلا خدا همان ابتدا مردم به گونه ای خلق نمی کرد که فقط مطیع او باشند جنایت نکنند . دیدید این سوالات من دقیقا به همان میزان خنده دار است که سوالات شما . ))))))))))))))))))))

در ضمن این را بدانید من فعال ترین کرابر این سایت هستم و خدا را شکر بارها جواب کسانی که حتی نرفته اند درمورد احکام اسللامی دو هفته تحقیق کنند را داده ام . پس از این به بعد اگر خواستی ادعای کن مخراقب باش چون کسی هست که جوابت را بدهد .





عذر شما را میپذیرم، اما باز هم دقت نکردید. در دو پیامی که نخستین بار در نخستین ساعت بامداد یازدهم من ارسال کردم هیچ اشاره ای به آیات شریفه قرآن نبود، و او که به آیه قرآن اشاره کرده بود هم خانم حوا بودند. آقای شیعه اهل بیت لطفا لطفا لطفا قبل از آنکه کسی را مورد خطاب قرار بدید نگاه کنید نگاه کنید نگاه کنید، ببینید که چه کسی چی گفته، این قدر عجول نباشید در پاسخ دادن.
با وجود عذر خواهی آقای شیعه اهل بیت، باز هم مطالبی را به من نسبت دادید که نوشته من نبود. چشماتون چشماتون چشماتون را خوب خوب خوب باز کنید آقای محترم، من درین مواردی که فرمودید هیچ هیچ هیچ و مطلقا هیچ اظهار نظری نکردم. و آنچه به من نسبت دادید نوشته های کاربر حوا بود. نگاه کن نگاه کن نگاه کن نگاه کن نگاه کن نگاه کن من مطلقا درین مواردی که گفتی هیچ اظهار نظری نکردم.
آقای شیعه اهل بیت دوباره مرا به آنچه نوشته من نبود متهم کردند. کاربران محترم دقت نمایید من دو پیام در بامداد یازدهم خرداد نوشتم یکی ساعت سی و دو دقیقه و دیگری یک و پنج دقیقه بامداد، که مطالب آقای شیعه اهل بیت هیچ ارتباطی به نوشته های من نداشت، در مجموج دوازده سطر در آنجا نوشتم که میتوانید مراجعه کنید. و ببینید که تا چه اندازه گفتار برادر عجولمان شیعه اهل بیت بی ارتباط با گفتار من است. کجا من به آیات قرآن کریم استناد کردم. چرا دقت نمی کنی که مرتب مجبور به عذرخواهی شوی. آنچه این بار هم به من نسبت دادی از مطالب خانم حوا بود. برو و این بار چشمانت را خوب خوب خوب باز کن و ببین که من هیچ اشاره ای به آن مطالبی که تو به من نسبت دادی نکردم. برو نگاه کن پسر خوب برو نگاه کن برادر.
آقای شیعه اهل بیت شما مجموعا حدود دویست و هشتاد سطر درباره مطالبی که به من نسبت دادید، مطلب نوشتید ای کاش ای کاش و ای کاش فقط برای یکی دو ثانیه چشمتون را باز می کردید، و می دیدید که آنچه به من نسبت میدی بالاش نوشته شده حوا ، ح، واو، الف . و من آن دوازده سطری که هیچ دقت نکردی، هیچ هیچ و هیچ اشاره ای به آیات شریفه قرآن نکردم، و مطلقا مطلقا و مطلقا هیچ اطهار نظزی درباره مطالبی که به نسبت میدهی نکردم. شیعه اهل بیت علیهم السلام نمیتواند تا این حد عجول باشد. برو نگاه کن آنچه به من نسبت میدی و دویست و هشتاد سطر مطلب مطلقا هیچ کدام نوشته من نبود. از مسئول وبلاگ درخواست دارم بررسی نمایید.
آقای هم وطن درست گفتند که نباید زیاد حرص بخورم. کاربران محترم اگر شما توانستید ارتباطی بین دوازده سطری که من در سی و دو دقیقه بامداد و یک و پنج دقیقه بامداد یازدهم خرداد ارسال کردم، با دویست و هشتاد سطر مطلبی که آقای به اصطلاح شیعه اهل بیت خطاب به من نوشتند پیدا کنید؟ نخواهید توانست

آب حیوان طلبی از در میخانه طلب

جوهر جان طلبی از لب پیمانه طلب

تا به کی مدرسه و چوب مدرس خوردن

جام می نوش کن و مجلس رندانه طلب

زاهد آزار دل سوختگان بیش مده

شمع رویش نگر و حالت پروانه طلب

سوی هر در چه کنی دست پی لقمه دراز

از گدایان درش منصب شاهانه طلب

چند چون جغد کنی جای به هرکنج خراب

طالب گنج بقایی دل ویرانه طلب

دل بود گوهر یکدانه و تن همچو صدف

صدف تن بشکن گوهر یکدانه طلب

ممنون از شعر ارسالیتون جناب هم وطن
ما ز فلک برتریم، وز ملک افزونتریم   زین دو چرا نگذریم، منزل ما کبریاست
۱۴ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۴ شیعه اهل بیت
سلام برادر به اصطلاح حق جو بله حق با شما بود بنده اشتباه کردم و اشتباهش شما را مخاطب قرار.دام از کاربران اینجا هم عذرخواهی میکنم باور کنید از عمد نبود قصد خدای.ناکرده اتهام هم نداشتم باز هم عذرخواهی میکنم . شما جای برادر شما. من بارها به آیم سایت که آمدم کاربران مختلف سوالات تکراری.می کردند شاید در عصبانیت خواستم جواب بدهم اما اسم مخاطب را توجه نکردم باز هم عذرخواهی میکنم شرمنده . امیدوارم به دل نگیرید من شما را مسلمان  و برادر دینی خودم تصور میکنم مگر آنکه خودتان بگیرید بر دین اسلام نیستید باز مهم در آن حالت به شما احترام می گذارم . برای آخر کلام اگر شخص خ خودتان نظری در بای یکی از عقاید اسلامی.داشتید اصلا انتقادی داشتید خوشحال میشوم صحبتی دوستانه داشته باشیم باور کنید اگر یک درصد سخن حقی از زبان کافر هم بشنود و یقین کنم حق است قبول میکنم چه برسد به برادر خودم  
۱۴ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۳ شیعه اهل بیت
سلام مخاطب من کاربری به اصلاح هم وطن شما اگر نظری در بای یکی از عقاید اسلامی انتقادی  دارید خوشحال میشوم صحبتی دوستانه داشته باشیم اما دو شرط دار. اول شما اگر مایلید به طور.مثال یکی از عقاید اسلامی را نقد کنید ابتدا باید شخص خودتان تکلیف را اول روش.کنید که آیا مسلمان هستید یا از اساس خیر شرط دوم صحبت های ما بدون کنایه زدن همراه با احترام باشد . اگر مایل به صحبت بودید ابتدا این دو شرط.را قبول کنید آن وقت شخص.من خاطرم برای صحبت . من بی سواد نیستم یا پشت کوه هم زندگی نمیکنم و در اندازه عقل و شعور مطالعه دارم . حال تصمیم با شماست
دوست و برادر عزیز شیعه اهل بیت، عدر شما را میپدیرم. انشا ا... در فضای دوستانه تر گفتگوهای سازنده خواهیم داشت. تا باعث رشد متقابل شود. امروز کشور نیاز به همدلی و دوستی دارد.
۱۴ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۲ شیعه اهل بیت
از برادر به اصطلاح حق جو تشکر میکنم . بنده در حوزه مطالعات مذهبی بیشتر حول محور اختلافات عقاید شیعه با عزیزان اهل سنت مطالعه دارم البته این جمله من این طور.برداشت نشود که من اشتراکات را نمی شناسم خیر اما بیشتر در مسئله اثبات عقاید شیعه نسبت به عقاید اهل سنت در.حد خود مطالعه دارم.هرکسی از دوستان چه برادر.حق جو چه سایرین اگر.در این مسئله خواستار صحبتی د دوستانه بود خوشحالم میشود صحبت داشته باشیم
۱۵ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۲۲ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده .
توجه کاربران محترم را به زندگی و شرح فعالیتهای دو بزرگ مرد تاریخ معاصر جلب میکنم. امام موسی صدر، شهید بهشتی. اکنون بی هیچ اظهارنظری درباره شخصیت این دو بزرگوار توجه کاربران را به ویژه جلب میکنم به نوع و شکل حضور و فعالیت آنها به ترتیب در لبنان و مسجد هامبورگ. لطفا درباره ایشان جستجو کنید.
۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۵۹ شیعه اهل بیت
سلام بنده هنوز منتظر هستم . از عزیزان اهل سنت اگر خواستار مناظره علمی با حفظ احترام بود بنده شرایط مناظره را در پیام قبلی خودم داده ام اگر شرایط قبول است هر عزیز اهل سنتی در پیام بعدی سوال خود را مطرح کند درا ولین فرصت جواب میدهم
حضرت محمد انطور که در روایتها و نقل قولها امده در کل انسان با عشقی بوده و همان طور که خودشان فرمودند هیچ چیز در دنیا لذت بخش تر و بهتر از ان نیست که بخواهی با همسر خود همبستر شوی و با او امیزش کنی به همین علت هم همسران حضرت همه در یک سن نبودند از سن 9سال بودند تا بالاتر یعنی نزدیک به سن مبارک خودشان زیرا هنگام همبستر شدن با انها هر کدام لذت خودش را داشت 
من فقط میگم خوب حضرت محمد وقتی چشمش به زیبایی و جمال عایشه خورده خواستار ازدواج با ایشان شده یعنی انسان ذیگه اونم دل داره دلش خواسته حالا این کجاش ایراد داره خیلی هم باید افتخار میکرد که پیامبر خاص و برگزیده پروردگار از ایشان خواستگاری کرده شما که میگویید در مورد خواهر و یا دختر خود هم اینگونه فکر میکنید بله میشود ولی نه یک شخص عادی و معمولی به عنوان مثال اگر شخصی سرشناس و معروف و ثروتمند همین الان و زمان و در کشور خودمان بخواهد چنین کاری انجام دهد هزاران هزار خانواده هستند که بخواهند دختر و یا خواهر خود را در سن 9 سالگی به نکاح او دراورند تا چه رسد به پیامبر خدا 
من نمی خواهم وارد بحث اینکه چه کسی و یا کدام دین بهتر و یا بدتر است شوم فقط محض اطلاع دوستان عزیز بخصوص مریم خانم و خانمهای دیگر میخواستم عرض کنم در همین جمهوری اسلامی و کشور خودمان مرد خانواده از صبح زود به محل کار خود میرود و شب که به خانه برمیگردد شام خودش را هم یا باید خودش درست کند یا از بیرون و برای تمام اهل خانه بخرد همان چند ساعت هم که در خانه است خانم خانه برای میکاپ و یا ارایش موها و خرید با دوستان و اشنایان تقاضای پول به مقدار زیاد میکند اگر هم زیاد حرف بزنی میخواهد بگوید گور بابای تو و بچه ها یا مهریه ام را اجرا میگذارم پدرت را درمی اورم  ماشین از صبح تا شب در اختیارشان خانه و امکانات و وسائل زندگی همه در اختیارشان فقط اسمش هست که من زن خانه هستم حالا خودتان به انصاف قضاوت کنید 

یکی به من جواب بده

فرق یک پادشاه با حرمسرا با یک پیامبر با حرمسرا چیست؟

پاسخ:
فرضاً از این جهت مثل هم باشند یک پادشاه و یک پیامبر. خب از این حرف چه نتیجه ای میخواید بگیرید؟

جناب من فرق این دو را از هم سوال کردم نه مثل هم بودن آن را. اول سوال را درست بخوان بعد جواب بده.

پاسخ:
منم گفتم خب فرضاً فرقی نداشت از این جهت. بعدش چی؟ چه نتیجه ای میخواید بگیرید؟
۲۴ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۵۷ شیعه اهل بیت
سلام در جواب کاربری که سوال کردند فرق پادشاهی که حرمسرا داشته باشد و پیامبری که حرمسرا چیست . در جواب ایشان اولا این چه قیاسی است که میکنید اصلا ایا مفهوم سلطنت را میدانید چیست من برای شما خلاصه در یک جمله عرض کنم سلطنت و شاه یعنی شخصی با اجبار مثلا به وسیله نیروی نظامی برخلاف میل اکثریت جامعه قدرت را به دست بگیرد و با اجبار حکومت کند یا اینکه پدری فرزند خودش را ولیعهد و جانشین بعد از خودش کند یا برادرش را این یعنی شاه و سلطنت اما پیامبر را نه داعی من انتخابش میکند نه عمومی همسایه من بلکه خداوند او را انتخاب میکند پس قیاس کردن شاه و پیامبر اشتباه است از اساس . دوما اگر منظور این کاربر از سوال منظورشان داشتن حرمسرا باشد نه قیاس کردن شاه و پیامبر خب برادر اولامفهوم حرمسرا در تاریخ روشن است و چارچوب ان و محدوده اختیاراتی که زنان در ان محل دارند در ثانی به قول مدیران سایت اصلا فرض کنیم که شاه و پیامبر از جهت داشتن همسران متعدد فرقی نداشته باشند خب که چی ایا مثلا خدای ناکرده میخواهید این طور نتیجه گیری کنید که شاهان هوسران بودند پس پیامبر هم خدای ناکرده هوسران بوده اگر چنین نتیجه گیری میخواهید بکنید که از اساس اشتباه است زیرا من ابتدا عرض کردم مقایسه ی که شما کردید اشتباه بودده از اساس اما نه نتیجه گیری دیگری میخواهید بکنید همان ابتدا بگید تکلیف روشن شود
بسیار خوب . خیال همه راحت شد .بی زحمت ادرس و مشخصات دختر یا خواهر یا نوه تان را بدهید بیاییم برای خواستگاری پدر بزرگم . لطفا 13 سالش هم باشد . با تبعیت از این دلایل روشن . 
منظور ایشان اینست که شاهان در بحث حرمسرا از سیره و سنت پیروی کردند و اینکه در بعضی منابع از این عامل بعنوان یکی از دلایل بد بودنشان   یاد می شود عجیب است 
داشتن حرمسرا و زنان متعدد نشان از شهوت ران بودن آن مرد دارد چه پیامبر و چه پادشاه و شهوت رانی هم یکی مصادیق بارز حیوان صفتی یک مرد است.
پاسخ:
تا چه میزان استفاده از شهوت خوب است و طبیعی و از چه حدی به بعد مطلوب نیست؟ چرا اگر کسی از شهوت زیاد استفاده کرد نامطلوب است؟ حرمسرا دقیقاً از منظر شما یعنی چه؟ یعنی اگر کسی چند تا زن داشت باید بهش گفت حرمسرا راه انداخته؟

بله به نظر من هر کسی چند زن داشته باشه حرمسرا داره و به مرور در شهوت رانی غرق میشه. من به عنوان یک مسلمان همیشه از پیامبر خودم خجالت می کشم که کارش همش زن گرفتن بوده همش دچار تناقض هستم آخه چطور یک نفر ادعا می کنه در اوج زهد و تقواست و بیشتر شب را عبادت می کنه بعد هم مخارج حداقل 10 زن را پرداخت می کنه مگه با کار کردن آخه آدم چقدر در می آره من همش در ذهنم فکر می کنم که بیشتر جنگهای پیامبر برای بدست آوردن اموال برای پر کردن شکم زناش بوده و در کنار او هم بدست آوردن کنیزان بیشتر برای ارضای شهواتش. مگه یک پیر مرد چقدر جون داشته.تازه اگر خدا در آیاتی جلوی پیامبر را نمی گرفت همین طور به زن گرفت ادامه می داد تا بمیره. شهوت و غضب دو نیروی حیوانی در انسان است که هرچقدر بیشتر از آن استفاده کنی بیشتر در ورطه آن می افتی مثلا فرد عصبانی را ببینید که هر چقدر بیشتر از نیروی غضب خود استفاده کند تندخوتر و در نتیجه بیمارتر می شود .شهوت هم درست مثل غضب یک نیروی حیوانی جهت تدبیر بدن مادی است که اگر بیش از اندازه استفاده شود در ذهن و جان فرد رسوخ کرده و تبدیل به یک اژدهای چند سر می شود. حالا بیماری های مقاربتی که حاصل ازدواج های متعدد بوده را هم به آن اضافه کنیم که دیگه وا اسفا می شه.

پاسخ:
پس دوست عزیز اشکال شما مبنایی هست. وقتی خدا کاری رو حلال کرده یعنی حلاله. دین خدا و پیغمبر خدا که قرار نیست مطابق سلیقه ما و پسند ما رفتار بکنند؛ ما باید خودمون رو مطابق دین خدا بکنیم.
و بعید نیست فلان عملی که از نظر شما عمل حیوانی و چه بسا مشمئز کننده ای باشه عملی خوب و پسندیده باشه و بالعکس عملی که از دید ما عملی بسیار خوب و اخلاقی هست در دین عملی مذموم باشه.
مهرانه جان اینجا صحبت از پیامبر و بنده خاص و برگزیده پروردگار است اگر شما توانستید در کل اجدادتان و کل فامیلتان و کل جهان کسی را پیدا کنید که فقط به اندازه یک تار موی مبارک ایشان از خصوصیات و کردار و رفتار ایشان را داشته و جایگاه و منزلتی که ایشان در نزد پروردگار و میلیاردها مسلمان جهان دارند را داشته باشد بازهم مانند یک قطره اب در برابر تمام اقیانوسهای دنیا است شاید یک قطره اب و اقیانوس هر و در ظاهر از یک جنس باشند ولی این کجا و ان کجا ما انسانها نیز اینگونه هستیم پس بهتر است برای پدر بزرگ خود هم تا دیر نشده به فکر مراسم دیگری باشید که شاید با این کار ثواب بیشتری ببرید 

کجا خدا حلال کرده اگر قران گفته خدا باشه خود خدا آیه نازل کرده و جلوی پیامبر را گرفته که دیگه بسه اینقدر زن نگیر.

آیات دیگر قران هم معلوم نیست آیا گفته محمد است یا خدا یا افراد دیگه.

من در این مورد با بسیاری از دوستان بحث کرده ام این موضوع تعدد زوجات با فطرت خیلی از آدمها سازگار نیست اگر فطرت را خدا آفریده پس این دین کذایی و من درآوردی محمد چی میگیه.آیا خدا از بیماری های مقاربتی که در تعدد زوجات وجود دارد اطلاع ندارد یا اینکه محمد سواد آن را نداشته. پاسخ مشخص است چون محمد قوانین قران را نوشته و از علوم جسمی و روحی انسان خبر نداشته  تعدد زوجات را به همراه کنیزداری بدون در نظر گرفتن بیماری هایی که فرد را تهدید می کند فقط به خاطر اینکه نفس خودش رو ارضاع بکنه حاکم کرده. چرا کمی علمی فکر نمی کنید. من وقتی براساس فطرت و علوم حاضر قوانین قران را مطالعه می کنم خیلی هاش غلط است. آیا علوم که بر اساس فطرت و قوانین قابل اثبات است را رها کنم و توهماتی که محمد معلوم نیست در چه حالی ان را نوشته را بپذیرم. حتی نامردترین مردان وقتی می شنوند که پیامبر با یک دختر 6 ساله ازدواج کرده شوکه می شن چه برسه به افراد دیگر جامعه. شما هم بهتر است به جای دفاع بی جا از عملکرد یک فرد با علم آنرا بررسی کنید و ببیند که آیا درست است یا نه. مگر در همین اسلام چیزی که به فردی آسیب بزدند حرام اعلام نشده. از هر متخصصی سوال کنی به شما می گوید که ازدواج یک دختر در این سن که حتی استخوان ها و اندام جنسی آن کامل نشده آسیب به دختر خواهد زد پس بر اساس همین دینی که به آن معتقد هستی اینگونه ازوداج ها باید حرام باشد نه اینکه خود شارع آن به آن عمل کند. پس یک جای کار می لنگه. خدایا ما را به راستی و پاکی هدایت کن تا نه به خود آسیب بزنیم نه به دیگران. 

پاسخ:
پس اشکال شما مبنایی است و فقط خاص مسأله تعدد زوجات نیست.
شما باید بروید یک دور مسائل مبنایی و اعتقادی و کلامی مطالعه بفرمائید.
۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۱ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت که پاسخ بسیاری از شبهات را داده ام پاسخ کاربری به نام پرسش را نیز میدهم . نکته اول ایشان در ابتدای کلام خود ادعا کردند ((((  خود خدا در قران به پیامبرش خطاب کرده دیگه بسه و این قدر زن نگیر )))) خب ادرس ایه رو بدید ما هم ببینیم . نکته دوم فقط ظاهر قران به تنهایی ستون اسلام نیست بلکه ما حدیث صحیح بررسی شده از جهت سندی باید کنار قران باشد از نگاه علمای اسلام شما اگر انتقادی هم میخواهید از اسلام کنید حداقل فقطبه تنهایی به ظاهر قران توجه نکنید حداقل بدانید در نزد علمای اسلام فقطظاهر قران مایه هدایت نیست . نکته سوم  لطفا ادب را رعایت کنید پیامبر اسلام پسرعموی شما نیست که بدون پسوند احترام امیز اسم ایشان  را می بریم ما حتیا گر قرار باشد اسم رئیس جمهور امریکا را ببریم حداقل کم کم میگیم اقای اوباما یا جناب اوباما یا رئیس جمهور اوباما حداقل یک پسوندی کنار اسمشان می گذاریم پس شما حتی اگر پیامبر اسلام را قبول هم ندارید که شکی نیست قبول ندارید بهتر بود حداقل یک پسوند احترام امیز بر اساس عرف کنار اسمشان می گذاشتید . نکته چهارم ادعا کردید که با بسیاری از دوستان صحبت کرده اید و متوجه شده اید که مسئله تعدد زوجات با فطرت بسیاری از انسان ها ناسازگار است اولا بهتر بود تکلیف را روشن می کردید با چند نفر مصاحبه علمی کرده اید ده نفر یا 6 میلیاد نفر ایا رفته اید ان سوی کشور هلند و با صد هزار نفر مصاحبه مستقیم کرده اید که ادعا میکنید بسیاری از انسان ها مسئله تعدد زوجات برخلاف فطرت انان است . مسئله مسئله اصلاحاتی اتس که شما به کار بردید گفتید خیلی از انسان ها این یعنی یا شما علم غیب دارید از درون افکار یک فرد چینی یا بلژیکی یا استرالیایی اگاه هستید یا اینکه با اکثریت مردم جهان مصاحبه علمی کرده اید مستثقیم . نکته پنجم درمورد بیماری های مقاربتی صحبت کردید اولا اگر ازدواج نفس ان ریشه بیماری های مقاربتی باشد چه یک نفر چه چهار نفر ازدواج موجب بیماری میشود اما نه اگر منظور شما تعدد زوجات است باز هم هیچ ارتباطی ندارد همین امروز علم پذشکی راه های مختلفی را ارائه کرده مثلا برای جلوگیری از بارداری یا نه برای جلوگیری از دچار به بیمرای های مقاربتی شدن . اسلام با علم مخالف نیست بلکه بسیاری از حقایق علمی را اسلام حداقل کلیات ان را سفارش کرده از مسواک زدن تا انواع بهداشت فردی و بسیاری از جزئیات علمی این گونه مسائل در طول تاریخ روشن شده که ریشه ان در اسلام هست . پس قطعا از لجاظ پذشکی راه های هست برای جلوگیری از بیمار شدن مقاربتی پس نفس مسئله تعدد زوجات نباید مطلق حکم داد چشم بسته حکم داد قطعا صدددصد (( خدا هم بگوید نه اما من میگویم )) صددرصد چشم بسته میگویم دصدصد تعدد زوجات موجب بیماری های مقاربتی میشود . چنین حرفی از اساس غلط است . نکتته ششم اصلا نگویم همه قران اما 99 درصد قران طابق است با فطرت ادمی . در قران بارها سفارش شده نیکی به پدر و مادر یا صدقه داده یا کمک به دیگران و مستظعفین . چه قدر خداوند در  قران انسان ها را به بخششو مهربانی سفارش کرده و خودش را نیز مهربان توصیف کرده است که از رگ گردن به انسان نزدیک تر است . نکته ششم برادر به اصطلاح پرسش ما اگر اسلام را دینی الهی میدانیم باید خود را مطابق با قوانین اسلامی کنیم نه اینکه قوانین اسلامی را با تمایلات شخصی خودمان بسنجیم . من فقط یک ایه در همین مورد از قران کریمی خودت اول کلامت به ان اشاره کردی یک ایه از همان قران میگویم با ادرس ((( چه بسا چیزی که برای شما خوشایند نیست برای شما بهتر باشد و چه بسا چیزی را که دوست دارید ان برای شما بدتر است و خدا میداند و شما نمیدانید سوره بقره ایه 216 ))) پس اگر خواستی از این به بعد ادعای را با استناد به قران بگی ((( کنایه به حرف اول خودت نکته اول خودم ))) حداقل ادرس ایه را هم بگو به همراه تفاسیر . نکته هفتم و نکته اخر مطالبی درمورد ضرر ازدواج با دختری کم سن و سال گفتید اولا نباید باز مطلق حکم صادر می کردید موقعت جغرافیایی بر میزان رضد فیزیکی و جتی عقلی بشر در مناطق مختلف خیلی بیشتر از انچه که حتی تصور میکنید تاثیر گذار است اینکه فردی در شمال ایران زندگی کند در جایی سرسبز و خرم و کسی که در بیایان لوت زندگی میکند قطعا به یک میزان رشد فیزیکی ندارند چ دختر چه پسر و در ثانی اگر کلام اخر شما کنایه به شبهه ازدواج پیامبر با عایشه در سن کم بود اول بهتر بود مطالب پست را که در بالای بالا قرادارد میخواندید بعد چین حرفی را می زدید بر اساس کتب علمای شیعه و سنی  عایشه نه 9 ساله بلکه حداقل 17 تا 20 ساله بوده که با پیامبر اسلام (ٌص) ازدواج کرده است .

جناب شیعه اهل بیت

سوال کردن کدام آیه ممانعت ازدواج پیامبر است خوب شما که ادعای دفاع از اهل بیت را دارید چطور یک بار قران نخوانید یا به نفعتان نبوده که آیه 52 سوره احزاب را ببینید

ترجمه مکارم شیرازی

پس از این دیگر ازدواج با زن ها بر تو حلال نیست و نه آنکه آنها را به همسران دیگر تبدیل کنی گرچه زیبایی ( و خوبی ) آنها تو را خوش آید ، جز آنکه برده مملوک تو باشد ، و خداوند همواره بر هر چیزی مراقب و نگهبان است.

باز هم به خود آیه که نگاه  کنی به نظر من کلام خدا نیست آیا خداوند دارای شعور نیست که از یک طرف محمد را از ازدواج منع می کند و در ادامه آیه می گوید برده مملوک تو باشد را می توانی با هاش ازدواج کنی؟ یا اینکه محمد راه را برای خودش باز کرده از یک طرف به خودش میگه محمد بسه دیگه این همه زن نگیر تا بدین وسیله از خرج و مخارج زنان آزاد بشه و از طرفی هم راه را باز می کنه تا بتونه هر چند تا کنیز بخواهد بگیرد و به شهوت رانی خودش ادامه بده؟

برای اینکه بهتر بتوانیم بحث را ادامه بدیم من به اولین سوال شما پاسخ دادم جواب بقیه سوالات شما بعد از روش شدن این قسمت از مطالب.


۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۳۴ شیعه اهل بیت
در جواب برادر به اصطلاح پرسش /////////////////////////////////// خداوند متعال در قرآن کریم شش طایفه و گروه از زنان را بر پیامبر اسلام(ص) حلال نموده و اجازه ازدواج داده است[1] که آن شش گروه عبارت‌اند از: 1. زنانى که مهرهاى آنها را داده است. 2. دختر عموهای آن‌حضرت، 3. دختر عمه‌‏هاىش، 4. دختران دایى، 5. دختر خاله‏هاىی که با او مهاجرت کردند، 6. و زنى که خودش را به او بخشیده است.[2]
سپس در آیه دیگری فرمود: «لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ وَ کانَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ رَقیباً»؛[3] بعد از این زنان، هیچ زنى بر تو حلال نیست و نیز زنى به جاى ایشان اختیار کردن، هر چند تو را از زیبایى او خوش آید، مگر آنچه به غنیمت به دست تو افتد. و خدا مراقب هر چیزى است.
این آیه در بیان توقف ازدواج پیامبر اکرم(ص) بعد از گرفتن 9 زن از بین این شش طایفه است؛ یعنی بعد از این زنان که از بین این شش طایفه تزویج کرده‏‌اى زن دیگرى بر تو حلال نیست، و نیز نمى‌‏توانى یکى از اینها را طلاق دهى و دیگرى را در جاى آن بگیرى، هر چند زیباتر هم باشد. در نتیجه این عدم حلیت در رابطه با تعداد زنان است؛ یعنی همان‌‌گونه که امت تو را در ازدواج دایم در عدد چهار متوقف کرده‌ایم، شما را نیز در ازدواج دایم در عدد نه و به همین نه نفر محدود و متوقف می‌نماییم، به عبارت دیگر، زیاده از این نه نفر موجود نمى‌‏توانى زن بگیرى، مگر خریدن کنیزان.[4]
بنابراین آزادى پیامبر در ازدواج، متوقف مى‏‌شود، تا مردم بدانند که ازدواج پیامبر(ص) تنها برای پاسخ به غریزه انسانی و دفع شهوت نبوده، بلکه هدف والاتری نیز در آن وجود داشته است. به عنوان مثال یک‌بار با زنى که چند بار شوهرش او را طلاق داده ازدواج مى‌‏کند تا عفتش لکه‌‏دار نشود،ما تعبیر به «وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ» در آیه بدین معنا نیست که (العیاذ بالله) پیامبر اسلام(ص) هوسران باشد، بلکه پیامبر نیز همانند دیگر انسان‌‌ها دارای طبع و غریزه انسانی است، چنان‌که خداوند حکیم در قرآن می‌‌فرماید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ»؛[6]بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحى مى‏‌شود.
و اقتضای بشر بودن پیامبر(ص) این است که او نیز همانند دیگر انسان‌‌ها می‌‌خورد، می‌‌آشامد، بیمار می‌‌شود، دارای احساس و عاطفه است و...، زیبا دوستی و زیبا پسندی به ویژه در انتخاب همسر نیز یکی از خصایص و ملاک و معیار بشری است، هر چند از معیارهای اصلی به حساب نمی‌آید. بنابراین به پیامبر سفارش می‌‌شود اگر چه زیبایی زنی تو را به شگفتی آورد[7] که یکی از معیار و ملاک ازدواج تو همانند دیگر انسان‌‌ها باشد، نمی‌توانی با آن زن ازدواج کنی و باید به همین نه زن بسنده نمایی ./////////////////////// و حال یکی از تفسیرهای مشهور در باب این ایه یعنی تفسیر نمونه ...................................... ظاهر تعبیر «مِنْ بَعْدُ» این است که: بعد از این، ازدواج مجدد براى تو حرام است، بنابراین «بَعْد» یا به معنى «بَعد زمانى» است یعنى بعد از این زمان، دیگر همسرى انتخاب مکن، یا «بعد از آن که» همسرانت را طبق فرمان الهى در آیات گذشته، مخیر در میان زندگى ساده در خانه تو، و یا جدا شدن کردى، و آنها با میل و رغبت ترجیح دادند که به همسرى با تو ادامه دهند، دیگر بعد از آنها، نباید با زن دیگرى ازدواج کنى.

و نیز نمى توانى بعضى را طلاق داده، و همسر دیگرى به جاى او برگزینى، به تعبیر دیگر، نه بر تعداد آنها بیفزاى، و نه افراد موجود را عوض کن.

* * *
فلسفه این حکم
این محدودیت، براى شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقصى محسوب نمى شود، و حکمى است که فلسفه بسیار حساب شده اى دارد، زیرا:

طبق شواهدى که از تواریخ استفاده مى شود، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از ناحیه افراد و قبائل مختلف، تحت فشار بود که از آنها همسر بگیرد، و هر یک از قبائل مسلمان افتخار مى کردند، که زنى از آنها به همسرى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آید، حتى
ـ چنان که گذشت ـ بعضى از زنان بدون هیچگونه مهریه، حاضر بودند خود را به عنوان «هبه» در اختیار آن حضرت بگذارند، و بى هیچ قید و شرط، با او ازدواج کنند.

البته، پیوند زناشوئى با این قبائل و اقوام، تا حدى براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهداف اجتماعى و سیاسى او مشکل گشا بود، ولى، طبیعى است، اگر از حد بگذرد، خود مشکل آفرین مى شود، و هر قوم و قبیله اى چنین انتظارى را دارد، و اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بخواهد به انتظارات آنها پاسخ گوید، و زنانى را هر چند به صورت عقد، و نه به صورت عروسى، در اختیار خود گیرد، دردسرهاى فراوانى ایجاد مى شود.

لذا، خداوند حکیم با یک قانون محکم، جلو این کار را گرفت و او را از هرگونه ازدواج مجدد، و یا تبدیل زنان موجود، نهى کرد ...........................................................................................اما در باب مسئله کنیز من قبلا در پست های گذشته مفصل درمورذد این مسئله جواب داده ام برادر پرسشاگر انصاف داشته باشند میتوانند به پست های قبلی من مرلاجعه کنند که در مورد فلسفه کنیز در اسلام صحبت کرده ام .
اینها توجیحات و مغلطه است من از ادامه بحث با فردی که حتی سوال را درست متوجه نمی شود خودداری می کنم. شما بهتر است به تحجر خود ادامه دهید.
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۵ شیعه اهل بیت
سلام علیکم به عنوان فعال ترین کاربر این سایت در جاب به برادر به اصطلاح پرسش اولا خیر مغلطه نبود . شما به ایه ای از قران استناد کردید که خداوند پیامبرش را منع کرده که دیگر ازدواج مجدد نکند بعد برداشت شخصی خودتان را گفتید که بله پیامبر (( خدای ناکرد )) هوسران بودند و این خدا بود که جلوی او را گرفت و گفت دیگر بس است ازدواج جدید نکن . البته این برداشت شخثصی خودتان بود و مشخص است که یا پاسخ بنده را کامل نخواندید و یا کردید اما جوابی ندارید و اینگونه طفره ر فتید . خب اگر جوابی ندارید می توانستید بروید سراغ ان پنج مسئله دیگر که بنده ابتدا مطرح کردم . شما مسئله ای مطرح کردید قبلا و من 6 پاسخ به شما دادم و شما درمورد پاسخ اول بنده ایرادی گرفتید و من پاسخ دادم مغلطه نبود جواب صریح و روشن بود از نگاه دینی اگر درمورد ایرادی که از پاسخ اول من از ان 6 پاسخ گرتفدی دفاعی ندارید خب اشکالی ندارد میتوانید به 5 پاسخ دیگر بنده که قبلاا به شما دادم جواب بدهید اما شایسته نیست که این گونه رفتار کنید . مشخص است مطالعه درستی در باب اندیشه اسلامی ندارید البته این مسئله و مشکل شخص شما نیست بنده که فعال ترین کاربر این سایت هستم بارها شاهد بوده ام بسیاری افراد سوالاتی و شبهاتی مطرح کرده اند که علمای دین بارها جئواب داده اند و ان افراد حتی یک دقیقه زحمت نکشیده اند برود کتابخانه ببینند درمورد ان شبهه ای که در دل دارند ایا اصلا علمای اسلام جوابی داده اند یا خیر یا ننه نه نه اصلا زحمت نکشیده اند س ر چ کنند در اینترنت ببینند ایا علمای دین به ان شبهه ای که در دل انان است اصلا جوابید اده اند یا خیر . برای همین است که بسیاری افراد مدام سوالات تکراری میکنند . شما هم اگر جوابی ندارید درمورد پاسخ روشن و صریح  بنده موردی نیست شبهه دیگری دارید میتوانید مطرح کنید . بنده پشت کوه زندگی نمیکنم و بی سواد هم نیستم . نه فقط پاسخ شخص شما بلکه بارها پاسخ سایر افراد را داده ام کامل . پس اولین بار نیست که دارم پاسخ شبهات را میدم .
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۰ شیعه اهل بیت
سلام در ادامه جواب به برادر به اصطلاح پرسش البته به اصلاح پرسش / ایشان در ادامه شبهه ای که مطرح کردند (( البته شبهه که نه به ثقول قدیمیا ایرادات بنی اسرائیلی )) گفتند خداوند در یک ایه پیامبرش را از ازدواج مجدد منع کرده و سپس به او گفته میتواند کنیزانش را به عنوان همسر بگیرد . پیامبر اسلام دارای 9 همسر قانونی و شرعی و دائم بودند و این امتیازی بود که خداوند خاص ایشان کرد و در ایه 52 احزاب همان خداوند به دلایلی که مطرح کردم در پست قبلی همان خداوند به پیامبرش دستور داد که دیگر ازدواج مجدد بیشتر از ان 9 همسر عقدی نکند یعنی نمیتواند هیچ کدام از همسرانش از ان 9 زن عقدی دائم را طلاق دهد و زنی جایگزین او کند و نه حتی میتواند یک زن عقدی دائم به ان 9 همسر اضافه کند .  اما حال مسئله کنیز .//////////////  در اسلام، ازدواج(=نکاح) نیاز به قراداد و پیمان(=عقد) دارد.
این قرارداد، کاملاً رسمى بوده و چگونگى مقررات، الفاظ، آداب و محدوده‏ى آن را «خدا» تعیین مى‏کند. به اصطلاح، هر عقد نکاحى به «سبب» نیاز دارد؛ و مهم داشتنِ آن سبب است نه این که سبب‏ها یکسان باشد.
مثلاً عقدِ ازدواج موقت و دائم متفاوتند امّا هر دو «سبب» براى محرم شدن‏اند. به همین ترتیب، گفته مى‏شود که این سبب و عقد در مورد کنیزها (به عنوان زنانِ کافرى که اسیر جنگى‏اند) نیز وجود دارد به نحوى که اسلام، ازدواج دائم با غیرمسلمان را اجازه نداده، ولى ازدواج موقت را تجویز کرده (مطابق نظر اکثر فقهاء و مراجع تقلید). ولى در مورد زنِ کافرى که در جنگ اسیر مى‏شود، یک نوع سبب دیگرى قرار داده که هر چند با سایر صیغه‏ها متفاوت است (همچنان که در عُرف انسان‏ها نیز شکل تمام قراردادها یکسان نیستند) امّا در «سبب بودن» اشتراک دارند؛ و آن سبب، «مالکیت» نام دارد . همچنین حقوقی و چارچوبی بین کنیز و صاحب ان در اسلام وجود دارد که ای کاش ابتدا می رفتید درمورد ان کمی تحقیق می کردید که بنده به برخی اشاره میکنم .سارت زن درمیدان جنگ و ملک یمین یعنی خریدن و صاحب شدن برده زن که این راه مخصوص صاحب آن کنیز است. و در صورتی که این کنیز شوهری نداشته باشد با خریدن آن، صاحب و مالک آن کنیز بدون عقد نکاح می تواند او را به عنوان همسر خود انتخاب نماید و اگر این کنیز از مالک خود صاحب فرزندی شد، سبب و زمینه آزادی او فراهم شده است و دیگر صاحب و مالک حق ندارد این کنیز را بفروشد باید از این کنیز نگهداری کند تا بعد از مرگ صاحب خود به عنوان ارث به فرزند خود منتقل شده و آزاد گردد و این راهی است و قسمتی از برنامه ای است که اسلام برای آزادی اسیران و بردگان خود قرار داده است. بنا براین، مالکیت کنیز، شبیه عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک مى‏ گردید.چرا که رابطه زن و شوهر بودن امر اعتباری و قراردادی است، نه یک امر حقیقی، حکم اسلام این است که زن به صرف اسارات در میدان جنگ از پیمان زناشوئی قبلی خود رها می شود، زیرا زنان اسیری که قبلا شوهردار بوده اند و شوهران آنان غالبا در جنگ کشته می شده اند، جز ایجاد محدودیت برای آنان دیگر هیچ سودی برای آنها نداشته، از این رو ماندن زن بر سر این پیمان جز زیان هیچ نفعی به همراه نداشت. در حالی که اگر با اسارات تمام پیمان ها و قرارهای قبلی فسخ شود، زن در دوران اسارات فرصت زندگی در شرایط انسانی برایش فراهم می شود، و زمینه نفع معنوی که عبارت از پذیرش ایمان و اطاعت خداوند باشد برای او مهیا می گردد. البته تمام مسائل عفت و پاکدامنی و زناشویی رعایت می شود. و اگر این صاحب روزی بخواهد او را به شخص دیگری ببخشد یا بفروشد و یا به عقد دیگری در بیاورد همانند همسران دیگر باید مدتی را عده نگه دارد که اصطلاحا به عده کنیزان استبراء گفته می شود بعد از آن به عقد دیگری در آید.

بنابر این روشن است که در روابط جنسی و زناشویی با زنان کنیز، کاملا مسائل شرعی و ناموس و عفت و پاکدامنی رعایت می شود و تنها تفاوت این است که اگر بین کنیز و مالک او بخواهد روابط زناشویی برقرار شود نیاز به اجرای عقد نکاح ندارد اما سایر مسائل به قوت خود باقی است.

یعنی در واقع همان خرید به قصد نکاح یا اسارت در میدان جنگ جایگزین عقد می شود یا هبه دیگران به قصد حلیت برای موهوب له موجب حلیت کنیز برای شوهرش می شود. و در باب فلسفه ازدواج با کنیز در جامعه اسلامی ////
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد./////////////////////////////// پس از یک طرف همان خداوندی که به پیامبر امتیاز داده میتواند بیش از 4 زن عقدی داشته باشد بنابر دلایل قبلا مطرح شده همان خداوند برای همان پیامبر مرز و حدودی تعین کرد بنابر همان دلایلی که قبلا گفتم و دستور دادند که بیش از ان همسران عقدی دائم که پیامبر دارند دیگر ازدواج نکنند با زنی به صورت عقدی دائم اما در باب کنیز مسئله ی جداست که مطرح شد .





۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۹ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده
مهرانه نمیدونم دختری یا پسری فقط میخواستم بگم من یه بابابزرگ دارم وضع مالی و زندگیش هم بسیار بسیار خوبه 3تا زن عقد کرده و رسمی داره 3تا هم صیغه ای که 45تا50 سال باهاش اختلاف سنی دارن در ضمن خیلی از کارمندای دختر که تو شرکت و کارخونش کار میکنن برای ازدواج با اون سر و دست میشکنن با اونکه 78سال سن داره از نوه هاش سرحالتر و شادابتر است باشگاه بدنسازی هم میره میخواستم من هم از شما بپرسم کجای این کار ایراد داره همه بچه هاش و نوهاش و زنهاش هم به اندازه دنیا دوستش دارن خوب وقتی میتونه از هر نظری چه مادی و چه معنوی به بهترین شکل ممکن زندگی انها را تامین کنه چه اشکالی داره 

مرتیکه عباس دروغ گوِ, پوفیوز

تخلیلات خودت رو برای توجیح اشتباهات فردی که خودش رو پیغبر خدا می دونه برای خودت نگه دار. البته پیروان محمد بیشتریاشون دروغ گو و اهل کلاه برداری و خیال بافی و شهوت رانی و شکم پرستی هستند. نمونه بارز داعش و جمهوری اسلامی که پر از دروغ گو و کلاهبردار است.

این احمق عباس فکر کنم یکی از این طلاب علوم دینی است که آرزوهای نفسانی خودش رو به تصویر کشید واااااااااااااااااااااااااای چقدر دروغ چقدر جعل چقدر نفسانیات؟ آخه داریم کجا می ریم . مهرانه جان فکر کنم الگوی بابا بزرگ خیالی ایشان خروس است و الگوی زن و بچه های ایشان هم مرغ. مرغ و خروس رو دیدن که چطوری جفت گیری می کنند فقط برای شهوت باهم هستند. خاک برسرت عباس با این کامنت الکی که گذاشتی .
پوفیوز دیوس جاکش توی بی حقیقت با اون علی شیره ای هستین که تو بدبختی گیر کردین نشستین از بیکاری به دین و اسلام و دیگران فحش و تهمت و ناسزا میگین علی قلمبه از پشت میزنی تلمبه خیال پرداز تویی و اجداد بی سروسامانت کارخانه بابا بزرگ من توی شهرک صنعتی اشتهارده اگه ادم بودی ادرس دقیقشو میدادم تا بیای اونجا بعد همه چیز با چشمای حسود و کثیفت از نزدیک میدیدی اون موقع برای دوستاتم تعریف میکردی ولی حیف که صدتا مثل تو هم لیاقت سگ نگهبان را هم ندارد ولی برای اثبات حرف خودم و اینکه شما بدبختی ادرس میگم بیا ولی حتما بیا منتظرم شهرک صنعتی اشتهارد بلوار ابن سینای غربی خیابان شفای دوم قطعه یا پلاک 27 و 34 مرد نیست هرکی نیاد یک حال مشتی هم بهت میدم 

به به چه بابابزرگ پرستی اگه بابا بزرگت پول نداشت هم اینجوری سنگش رو به سینه می زدی. ببخشید به الگوی خانوادگی شما که همانا خروس پولدار است توهین کردم. واقعا ببخشید که به شان بابابزرگ خروس صفت و زنان مرغ صفتش که حتما مادر تو هم یکی از اونهاست توهین کردم. واقعا من رو ببخش آخه شما خیلی به اسلام علاقه دارین به خاطر اینکه با دزدی از بیت المال بابابزرگتان پول پله به هم زده و یک ایل برای خودش نان مفت خور تهیه کرده که بعد از مرگش برین تو قبرش. دزدهای بیت المال خیلی قشنگ به اسلام عمل می کنند. خاک برسرت برو لااقل به چیزی افتخار کن که نشانه انسانیت باشه نه نشانه خروس صفتی و حیوان صفتی و شهوت رانی یک پیرمرد دم مرگ پوفیوز

جناب علی آقا تازه ایشان که در تخیلاتش یک کارخانه داره که خرج 6 تا زن و چندین بچه و چندین نوه و نتیجه رو بده پیامبرشون که حتی اون را هم نداشته 10 تازن داشته و کلی برده جنسی. آخه محمد از کجا می آورده با کار نکردن خرج این همه آدم را می داده. به قول شما حتما به بیت المال دست درازی می کرده. اگه غیر از اینه حتما جنگها را به خاطر همی راه می انداخته که غنیمت جمع کنه. البته افرادی مثل عباس رو اگر پیگیری کنی می بینی سیدی چیزی هستند یعنی عرب هستند از قدیم هم گفتن که سیدها هم یک دنگشون کمه. بیشتر زنازادها را در زمان صفویه با عنوان سید می شناختند
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۹ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت  لطفا ادب و احترام را رعایت کنید به خصوص دو کاربر به اصلاح حقیقت و علی را مخاطب قرار میدهم .  اینجا چاله میدون نیست که هرچی از دهنتون درمیاید بگید .  خجالت بکشید شرم کننید حیا کنید . قطعا مطالعه درست در باب اسلام و فلسفه احکام اسلامی ندارید البته ببخشید این مسائل ((( مطالعه و تحقیق  ))) برای شما زیادی است شما باید بروید با اسباب بازی های خودتون بازی کنید . این چه لحن صحبت کردن است . صحبت رکیک میکنید خجالت بکشید شرم کنید حیا کنید . اگر اسلام را قبول ندارید به درک کسی هم از شما دو تا نخواست مسلمان باشید اصلا وای به ان اسلامی که پییروانش این دو نفر (( حقیقت و برادری به اصطلاح علی )) باشند وای به ان اسلام . خجالت بکشید شرم کنید اسلام را قبول ندارید به درک اما احترام را رعایت کنید . ممکن است یک امریکایی خدا را هم از اساس قبول نداشته باشد اما حداقل ان قدر روشن فکر است که به عقاید دیگران هرچی که هست احترام بگذارد عقل و شعورش به این میرسد . شما هم از این به بعد اگر خواستید بحث علمی کنید سوال علمی مطرح کنید با حفظ احترام در باب عقاید اسلام شبهه ای دارید با حفظ احترام بفرماید یا مدیران سایت یا شخص بنده جواب میدهم اما با حفظ احترام .
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۱۲ شیعه اهل بیت
سلام به عنووان فعال ترین کاربر این سایت در جواب دو کاربر به اصطااح حقیقت و علی (( البته اسم علی مقدس است برای من واقعا شمرسار است شخصی چنین اسم مقدسی روی او باشد اما چنین صحبت های رکیک کند )) در جوب این دو  اولا اینجا چاله میدون نیست هرچی از دهنتوون درمیاید به زبان بیاورید دوما از این به بعد اگر خواستید بدون بچه بازی دراوردن و توهین کردن صحبت علمی کنید سوالی علمی در باب عقاید اسلام و احکام اسلامی دارید با حفظ احترام بفرماید بنده یا مدیران این سایت اگر درت وان باشد حتما جواب میدهیم .
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۱۴ شیعه اهل بیت

سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده

جناب شیعه اهل بیت اگه شما اهل فضل هستید پس چرا به عباس که حرفهای بدتری زدن چیزی نگفتی فکر کنم هر کس از مبانی شما دفاع کنه می تونه فحش بده. حالا که شما اهل فضل هستید بفرمائید به صورت خیلی محترمانه که منبع درامد پیامبر از کجابوده که این همه اهل و عیال و برده داشته؟ شاید از زنانش خرجی میگرفته. لطفا در این باره به تفضیل توضیح دهید آخه تا اونجایی که من می دونم ایشان حتی اهل کار کردن هم نبودن چه برسه به خرج زن و بچه دادن.
حقیقت ناحق و دروغ یا همان علی قلمبه شیره ای که هر دفعه و با یه اسم چرت و پرت میای و نظرات اشغال خودت به دیگران نسبت میدی اول شما شروع کردی به فحش و ناسزا من فقط نظر خودم گفتم و بعد پاسخش خواستم مثل شما نیستم که چون توی جواب دادن کم میارین شروع میکنین به زدن حرفهایی که صدرصد لیاقت خودشون و خانواده اونهاست مطمئن باش اگر درست جواب میدادی درست هم جواب میگرفتی ولی نمیشود به شما ایرادی گرفت زیرا کسی که به راحتی درباره پیامبر و اصحاب او که از والاترین افراد نزد پروردگار هستند اینگونه توهین کند و تهمت بزند و منکر پروردگار و پیامبر او بشود چه انتظاری میتوان داشت در ضمن در عقاید و طرز تفکر شما بی دینها و غرب زدها سنت ازدواج شهوترانی و سکس است و نگاه شما اینگونه است که امار طلاق و فساد هم زیاد شده نمونه اشکار انهم ازدواجهایی بود که در قدیم انجام میشد با ازدواجهای امروزی کدامشان از اساس و پایه محکمتری برخوردار بود و انسانهایی مانند شما هستند که کشور عزیزمان جمهوری اسلامی را به ناکجااباد میبرند و سخن اخر اینکه از پروردگار و پیامبر گرامی ایشان میخواهم تا از سر تقصیرات شما نااهلان و نامحرمان به دین و اسلام انهم در یک کشور اسلامی بگذرد (وسلام)

جناب شیعه اهل بیت یا همان عباس عوضی  شما اول کامنت گذاشتین جوابش رو هم دیدی . اسلام نمونه بارز زیاد داره که به آیات نا حق آن عمل کنن مثل داعش. مثل جهوری اسلامی که پر از دزد و کلاهبرداره . مثل القاعده. مثل بوکوحرام. مثل عربستان سعودی. مثل طالبان و خیلی احمقهای دیگر که با تمسک به آیات شیطانی که در یک کتاب پاره جمع کردین به مال و ناموس دیگران اجازه دست درازی می دین. مگر زنان و مردان ایزدی چه کرده بودند که داعش با تمسک به آیات قران مردانشان را کشت و زنانشان را بکنیزی برد درست مثل صدر اسلام که پیامبر با افراد دیگر همینگونه رفتار کرد فقط به خاطر اینکه از نظر آنها کافر یا یهودی یا مجوس بودن مردانشان را کشت و زن و بچه آنها را به تاراج برد. فعلا که خدا در جهان داره آبروی مسلمانها رو می برده نیازی به امثال من نیست. تروریستهای خون آشام. تو بهتره بری و در تخیلاتت در بهشت ساختگی محمد با شهوت رانی سیر کنی. اون چیزی که تو را آتش زده و داری میترکی حقیقتی است که در کلام من وجود داره. اگر به عنوان فعال ترین فرد گروه خسته شدی خوب کسی مجبورت نکرده جواب بدی شیعه اهل بیت یا همان عباس برو به درک عرب پوفیوز هرزه البته چون هرزگی تو خون شما عرب هاست درکی از هرزگی و زشتی شهوت رانی نداری هر چقدر هم دیگران آن را باز گو کنند چون کوری زشتی را نمی بینی.

اسم من عباس و خودم هستم و کاری هم به کسی ندارم فقط از خدا برای شما و امثال شما طلب امرزش و مغفرت میکنم و امیدوارم شفایتان دهد و یک نصیحت واقعا دوستانه که حتما به یک روانپزشک خوب مراجعه کنید چون با این احوال پریشان و ناراحتی عصبی و درونی ممکن است کار دست خودتان یا دیگران بدهید ولی بهترین راه رفتن به مسجد و راز نیاز با معبود مهربان است اگر هیچ کدام جواب نداد بیا صیغه بابابزرگ من شو صدرصد جواب میده شک نکن من فکر کنم مقصر جمهوری اسلامی است که مظاهر فسادی مانند شما را ازاد گذاشته تا جامعه را به فساد و تباهی بکشانند ولی کور خوندید چون امام زمان از این نظام حمایت میکند و خداوند نگهدارش جانم فدای رهبر مرگ بر منافق فاسد
بهتر مادرت صیغه بابا بزرگت بشه که خیلی سنگش رو به سینت می زنی. روانی هم خودت هستی از یک طرف ادعا می کنی خیلی مسلمان هستی و از طرفی هم دهنت به هر کثافتی باز میشه. از پیروان محمد بیشتر از این هم نمی شه توقع داشت. من در عمل نشان دادم که پیروان محمد چه نوع کثافتهای هستند .فقط ادعای نزاکت دارند وقتی به عمل میرسه مثل تو دهن کثیف و افکار کثیفش رو بیرو میریزی. من هم یک دعا می کنم خداوندا یا اگر من و افکار من حق نیست همین امرزو من را پودر کن و خاکسترم را هم به باد بده ولی اگر این افردا حق نیستند این بابا و امثال این بابا را نابود کن. خدایا می تونی از مراجع تقلیدشان شروع کنی که ام الفساد همین مراجع هستند. کثافت دیوس آشغال برو گوه پدر بزرگت رو بخور و مادرت رو به صیغهش در بیار و خودت هم کونت رو بده پدر بزرگت بگاه چون مثل اینکه می دونی در این زمینه هم تجربه داره حتما روی تو امتحان کرده. 
خدا را شکر ما از هر موردی سیراب هستیم چه معنوی چه دنیوی و هر چه که تو فکر کوچیک تو هست ولی از حرفهای نو معلوم از همه کس و ناکس از هر مرد و نامرد از بچه گرفت تا بزرگ خوردی بد هم خوردی تا دسته خوردی طوری که توی گلوت گیر کرده واست عقده شده غده شده بزرگ شده کلفت شده پشت سرت سوار شده دردسر شبات شده ولی بازم میگم پیش بابابزرگ من مشکل تو حل شده دوای درمونت شده بشرط اینکه صیغه اش بشی اخه تو رو میخواد تنها پیش خودش میخواد تا همدم شبش بشی بازیچه اونجاش بشی اگه خوردی خوشت اومد هسته اش رو بکار برای اجداد اینده ات 
راستی حقیقت خیلی دوست دارم حقیقت و واقعیت تورو بدونم اخه من تو اداره حقیقت یابم و حقیقت تو کمی با بقیه فرق داره از بالا تا پایینش خار داره اینم گفته باشم چون کسی اعتقادات مذهبی داره باید یه گوشه بشینه و به ناسزاها و حرفهای زشت کسی جواب نده زرشک جواب میده خوبشم میده راستی با 2تا خوشگل نشستیم داریم گپ میزنیم میگن تو شاس گولی یعنی اوس گولی یه جورایی کس خولی چوست کنیم بخندیم اخه کمدی باحالی هستی ولی خواستی خودم صیغه ات میکنم اونم با بهترین شرایط البته اگه خوشم بیاد اونم اگه سنت زیر بیست سال باشه و خوشگل مامانی چون من خیلی سختگیرم 

جناب عباس خیلی ممنون از اعترافات ضمنی که کردی هدف من از این همه جواب به کامنتات فقط یک چیز بود اینکه به خواهران گرامی خودم نشان بدم که عباس  و امثال عباس ها ی زیادی هستند که به تقلید از پیامبرشان به دختر 6 ساله هم رحم نمی کنن.به این جمله عباس دقت کنید

ولی بازم میگم پیش بابابزرگ من مشکل تو حل شده دوای درمونت شده بشرط اینکه صیغه اش بشی اخه تو رو میخواد تنها پیش خودش میخواد تا همدم شبش بشی بازیچه اونجاش بشی

جناب عباس با یک جمله خیلی قشنگ کل فلسفه صیغه و ازدواج در اسلام را بیان فرمودند خیلی از جناب عباس متشکرم چون بیشتر افراد فقط در موقعیت ذات واقعی و آموزههای خودشون را به نمایش در می آورند. کل ارزشی که اسلام و محمد به زنان داده فقط در یک جمله از پیروان سینه چاکی مثل عباس مشهود است.

خواهران گرامی تا کی می خواهید این توهین ها را با قوانینی مثل صیغه و ازدواج در سنین پائین تحمل کنید ایا وقت آن نشده که به اسلام نه محکمی بگوئید و از لاک خود خارج شوید؟؟؟؟

بابت اسائه ادبی که در حضور سایر کاربران کردم معذرت خواهی می کنم تمام اینها فقط به خاطر این بود که در عمل یکی از این مذهبی ها را به دام گفت و گو بکشانم تا خودشان با زبان خودشان فلسفه صیغه که همانا هوس بازی است را به روشنی به تصویر بکشن. بازم از جناب عباس به خاطر اعترافات ضمنی که به پست بودن دین اسلام  کردن ممنون 

به قول حافظ

واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند


خیلی خیلی جالب پس حقیقت واقعی توهم از این همه توهین و ناسزا به دین و اسلام دام گذاشتن برای اشخاص ما هر چه گفتیمو شنیدیم بهر جواب ابلهان بود صدتا حرف کثیف و زشت و ناموسی گفتی تا مارو توی دام بندازی پس حتما برای دام گذاریهای دیگر خود دست به کارهای بدتر از اینهم میزنی پس وای به حال انهایی که به حرفهای یک دام گذار گوش کنند که کار انها اشوه گری چاپلوسی و مکر و فریب و حیله و صدها کار کثیف برای مقاصد کثیفتر از خودشان است اینم که میگی ما توی دام شما افتادیم بازم زرشک البته از در عقب ما با هرکس عین خودش رفتار و گفتار میکنیم شما دیگر جای خود دارید بازهم وای به حال اونهایی که شما خواهر خطاب کردید خواهر یک دام گذار خیلی خیلی بی حیا و پرو هستی که اول میگویی دام گذاری بعد دیگران را خواهر صدا میزنی البته باید بگویم فقط خلاف کارهایی مثل شما و دام گذارهایی مثل شما ان فحشها و حرفهای زنده و کثیف و زشت را اموزش دیده اند وگرنه خواهران درست و پاک دامن یک بار هم چنین فحشهایی به گوششان نخورده برو خودت اصلاح کن برای دیگران نسخه دام گذاری نپیچ از دیگران هم برای مقاصد کثیف و زشتت استفاده نکن با هر موجی هم که میاد موج سواری نکن چون یک وقت دیدی وسط همین موجها غرق شدی براستی تو ثابت کردی چه موجودی هستی حالا برای توجیح کارهای کثیفت پای شاعر بزرگی مانند حافظ را هم وسط میکشی اصلا میدانی معنی واقعی دام گذار یعنی چه البته با حرفهایی که تو زدی بیشتر از این هم انتظار نمی رفت فقط زودتر برو فکری به حال خودت کن تا بیشتر از این در منجلاب فساد و باتلاق لجن فرو نرفته ای 
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۸ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت . به هر دو طرف تذکر جدی میدهم کمی ارام تر . هم به برارد عباس هم به برادر ((( البته ببخشید گفتم برادر واقعا برای خودم هم شرمساری است چنین شخصی را برادر خطاب کنم ))) هم به ایشان تذکر جدی میدهم ادب را نسبت به خاندان پیامبر اسلام و صحابه ایشان رعایت کنند . ایشان جدا از توهین هایی که کردند (( 99 درصد توهین و جسارت ان هم نه توهین ساده بلکه فوش رکیک بود ان را بگذاریم کنار )) ان یک درصد جمله ی که میشه درمورد انها صحبت کرد عین جملات ایشان را تکرار میکنم ////////////// ایشان سوال کردند منبع درامد پیامبر اسلام کجا بوده بعد ایشان ادعا کردند تا جایی که اطلاع دارن پیامبر (( خدای ناکرده )) اهل کار کردن نبودن . خب یک نکته خیییییییلی جالب ایشان که قطعا در زمان پیامبر زندگی نمی کردند این ادعا را بر چه اساس و منبعی گفتند ایا مثلا در فلان کتب علمای شیعه یا اهل سنت فرقی نمیکند امده که مثلا پیامبر اهل کار کردن نبودند به خدای محمد قسم اگر چنین مطلبی با سند صحیح در کتب علمای اسلام امده باشد حرف برادر حقیقت را قبول میکنم و از ایشان میخواهم برای ادعایی که کردند سند و مدرک بیاورند نه از کتب تحقیقاتی غربی ها نه بلکه از کتب درون اسلام از کتب علمای مشهور اسلام با سند و مدرک اگر روایتی هست (( و این روایت مثلا 8 راوی دارد تک تک راویان را بررسی کند ثقه هستند یا نه )) ادرس دقیق بدهد به خدای اهل بیت قسم اگر برادر از کتب علمای اسلام با سند صحیح اوردند که بله پیامبر اهل کار کردن نبودند من قبول خواهم کرد . در ثانی پیامبر اسلام اتفاقا بسیار اهل کار کردن بودن و بارها جوانان را به تلاش و کار برای خانواده تشویق می کردند و ما در این زمینه حدیث زیاد داریم نکته سوم پیامبر اسلام برترین فرد خلقت و عالم که همه عالم به دور محور ایشان می چرخد و عالم به وجود ایشان پیدار بوده و قطعا هست همه عالم در اختیار ایشان بوده یعنی همه عالم مثال خیلی ساده شکافته شدن ماه که معجزه پیامبر بود و در این مورد روایات بسیاری در کتب علمای شیعه و سنی با سند صحیح وجود دارد (( اگر به فرض سند صحیح نبود چنین معجزه ای را مثال نمیزدم )) سند روایات صحیح هست بر اساس علم تخصصی رجال بررسی شده اند . //////////////// اخر کلام برادر به فرض مخاطب شما عباس تتوهین کرد اصلا واقعا توهین کرد خب چه ربطی دارد شما توهین رکیک نکن خجالت بکش شرم کن حیا کن. درمورد ادعایی که کردی سند و مدرک درست و حسابی اوردی با شما صحبت علمی خواهم کرد . اینجا چاله میدون نیسد که میایی هرچی از دهنت درمیاد میگی
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۲ شیعه اهل بیت
سلام در ادامه جواب به ادعایی که برادر به اصطلاح حقیقت کردند قبل از جواب اولا بنده فعال ترین کاربر این سایت هستم و بارها جواب شبهات متعدد و التبه تکراری را داده ام با حفظ احترام و با سند دوما باز هم تکرار میکنم ایشان ادعا کردند که اطلاع دارند پیامبر اسلام ((( خدای ناکرده اهل کار کردن نبودن ))) من از ایشان خواستم اگر در این زمینه سند صحیح از کتب علمای اسلام فرقی نمیکند شیعه و سنی بیاورند به خدای اهل بیت قسم حرف ایشان را قبول خواهم کرد اما سند و مدرک صحیح بیاورند . حال جواب ادعای ایشان //////////// البته بنده برعکس ایشان که ادعایی را بدون سند و مدرک گفتند من با سند و مدرک ارائه میدهم ///////

بر اساس مستندات تاریخی، روشها و منابع کسب درآمد پیامبر در مدینه عبارت بودند از:

1. کشاورزی

2. غنایم جنگی

3. هدایای مردمی

در این که حضرت محمد(ص) شغلى داشته اند و با آن زندگى خود را تأمین مى‏ کردند، تردید نیست. پیامبر خدا همواره همگان را به داشتن شغل و کسب حلال تشویق مى ‏نمود و این مسئله را با عبارات گوناگون این‌گونه مورد تاکید قرار می داد: «کُلُوا مِن کَدِّ اَیدیکُم: از دست رنج خود بخورید»[1]

یا در روایتی دیگر: «اَزْکَى الأعمالِ کَسبُ الْمَرءِ بِیَدِهِ: پاکیزه‏ ترین کارها، کاری است که شخص با دستِ خود انجام می‌دهد.[2]

ایشان کار کردن را سنت پیامبران[3] و اوصیاى می‌دانست.[4]

1. کشاورزی (شغل اولیه پیامبر خدا پس از هجرت به مدینه)

در روایت آمده است که پیامبر اسلام شخصاً کار مى‏ کرد. ایشان پس از هجرت به مدینه به کار کشاورزى و باغبانى مشغول شدند. در توضیح بیشتر و بیان چگونگی آن باید گفت:

پس از آن که حضرت از مکه به مدینه هجرت کردند، مردم مدینه زمین‏ هایى را  اختیار رسول خدا (ص) قرار دادند و حضرت در آن زمین‏ ها کشاورزى و باغبانى مى ‏کردند. در این باره روایاتى در دست است که کیفیت و چگونگی کار آن حضرت در مزارع و باغ‌ها را تشریح می نماید. به عنوان مثال حدیث دوم، چهارم و پنجم از باب 9 جلد 12 وسایل‏ الشیعه، صفحه 22 و کتاب التجارة، ابواب مقدمات و نیز حدیث 1 و 2، باب 10. در همین باب 10، در حدیث سوم آمده است: «ما فى الاعمال شى‏ءٌ اَحبُّ الى ‏اللّه‏ من الزراعة و ما بَعَثَ‏ اللّه‏ُ نبیّاً الاّ زرّاعاً الاّ ادریس فانّه کان خیّاطاً» چیزى براى خدا محبوب‏تر از کشاورزى نیست و خداوند جز ادریس که خیاط بود، همه پیامبران را کشاورز مبعوث ساخته است.[5] این حدیث تصریح به این نکته دارد که همه پیامبران کشاورزى کرده و از حاصل دسترنج خویش امرار معاش می‌کردند. تذکر این نکته ضروری است: پیامبر با این که کار مى‏ کردند و درآمد به دست مى‏ آوردند، خودشان از این درآمدها بسیار کم استفاده کرده و غالب آن را در راه خدا مصرف مى‏ نمود.

2. غنایم جنگی

پس از آن که مسلمانان در دفاع از اسلام، با دشمنان درگیر شدند، ثروت‏هاى زیادى به دست مسلمانان افتاد. این ثروت‏ها دو قسم بودند:

الف: برخى از آن‏ها بدون این که جنگى صورت بگیرد، در اختیار مسلمانان قرار مى‏گرفت. این‏گونه ثروت‏ها (بدون درگیرى) حقّ خاصّ پیامبر بود و در اختیار آن حضرت قرار مى‏گرفت، مانند: فدک، سرزمین‏هاى بنى‏ نضیر و دو قلعه از قلعه ‏هاى خیبر به نام وطیح و سلالم. لازم به ذکر است: پیامبر خدا و کارگزاران آن حضرت در این باغ‏ها و زمین‏ها به کشاورزى مى ‏پرداختند و با درآمد آن‏ها، زندگى خود و خاندانشان را اداره مى‏ کردند و با بقیه‏ درآمد، براى مسلمانان تدارکات جنگى تهیه مى‏ کردند.

ب: خمس غنایم جنگی. خُمس غنایم و همچنین سرزمین‏هایى که با لشکرکشى فتح مى‏شد، متعلق به شخص پیامبر بود.

3. هدایای مردمی

علاوه بر زمین‏ها و قلعه‏ های فوق، یکى از عالمان یهودى به نام مُخَیریق هفت باغ خود را به پیامبر بخشید.[6] این واقعه مربوط به همان سالهای ابتدایی ورود پیامبر به مدینه می‌شد. منابع تاریخ نگاری زمان این ماجرا را در آستانه «جنگ احد»‌ دانسته و در ادامه نوشته‌اند: مخیریق یهودی به جنگ احد رفت و در دفاع از اسلام و پیامبر به شهادت رسید. این هفت باغ که به عنوان «عوالى» معروف بودند در اختیار پیامبر قرار گرفت و آن حضرت در این باغ‏ها هم کار مى‏کردند.[7]

پی نوشت:--------------------------

[1] . مجلسی، بحار الانوار، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق) ج 63، ص 314.

[2] . محمدی ری شهری، میزان الحکمة، (دار الحدیث، چ اول، 1416ق) ج 3، ص 2699.

[3] . حر عاملی، وسائل‏ الشیعه، (تحقیق و تعلیق: محمد رازی و حسن شعرانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ) ج 12، ص 22، باب 9، ح 1.

[4] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 22، باب 9، ح 6

[5] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 25.

[6] . نام این باغها عبارت بود از: المیثب، الصائفة، الدّلال، حسنى، برقة، الأعواف و مشربة أم إبراهیم‏ (ابن حجر عسقلانى، الإصابة فى تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415ق) ج6، ص46.

[7] . ابن هشام، السیرة النبویة، (تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دار المعرفة، بى تا) ج1، ص518.

.

۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۱ شیعه اهل بیت
سلام در جواب ادعای دوم برادری به اصطلاح حقیقت . قبل از ان این را بدان من پشت کوه زندگی نمیکنم بارها جواب شبهاتی را کهع در این سایت داده شده با حفظ احترام داده ام دیگران هم که سوال کرده اند توهین به پیامبر نکردن هرگز اما سوال کردند با حفظ اتحترام و من جواب دادم . این مطالب را میگذارم خوب بخون و دقت کن //////فهرست تعدادی از کشیشان و مبلغان مسیحی که مسلمان شده اند .............  اسحاق هلال مسیحا .......ابراهیم خلیل فلوبوس  ...... یوسف استس .. دکتر ودیع احمد خادم .... مارکو کوربس .... گری میلر ..... عزت اسحاق معوض ... جان ماری دوشمان .....                                                                                 حال دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی در باب قران کریم //////////        پروفسور همیلتن الکساندر روکسین گیپ ((میراث اسلام یا انچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است نوشته 13 تن از مستشرین و استادان دانشگاه های انگلستان ترجمه مصطفی علم . انتشارات خودکار ایران . کتاب فروشی مهر )) ..... حال سخن این شخص ((( اگر قران را خود محمد نوشته بود دیگران هم میتوانستند حداقل ده سطر نظیر ان را بیاورند پس بهترین دلیل حقانیت قران عدم توانایی اوردن نظیرش توسط دیگران است پس باید قبول کرد قران معجزه ای است برجسته و اشکار )))   ......   حال کتاب بعدی ((( کتاب قهرمانان نوشته توماس کارلایل ترجمه ابو عبدالله زنجانی تبریز کتاب فروشی سروش 1330 ص 73 ))) حال سخن دکتر رودویل در همین کتاب درمورد قران ((( باید اروپا فراموش نکند که مدیون این کتاب است که افتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطی در اروپا طلوع داد
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۱۳ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت که بارها جواب شبهات تکراری را داده ام //////////// در باب فلسفه متعه درا ندیشه اسلامی و شیعه به طور خاص /////////////////

آنچه از مجموع اخبار اسلامی راجع به ازدواج موقت  استفاده می شود این است که بیشتر منظور از این نوع ازدواج ارضای صحیح غریزۀ جنسی است. و تولید نسل هدف اصلی آن نیست؛ و لذا این نوع زناشویی را به نام متعه خوانده اند. در قرآن مجید نیز از این نوع ازدواج به عنوان استمتاع نام برده شده است.[1]

حال سؤال این است که چه لزومی داشت که اسلام برای ارضای غریزۀ جنسی ، چنین قانونی را وضع کند مگر قانون ازدواج دائم که اساس تشکیل خانواده ها به شمار می رود، برای تأمین این منظور کافی نبود؟

جواب این سؤال با مطالعه در کیفیت غریزۀ جنسی در افراد مختلف، روشن می شود:

غریزۀ جنسی مثل سایر استعدادها و احساس ها و روحیات در افراد، مختلف است.

در بعضی افراد این غریزه به حد اعتدال وجود دارد که تنها با تشکیل خانواده و تمکین زن  در برابر مرد برطرف می شود. اما در برخی از افراد یا غریزۀ جنسی در حال طغیان است به طوری که  با انتخاب همسر دائم و تمکین او اشباع نمی شود و یا این که در اثر اختلافات و عدم هماهنگی اخلاقی و روحی و غیر آن، زن از مرد تمکین نمی کند و در نتیجه نیروی جنسی که لازم است در موقع خود به نحو صحیح  اشباع گردد، ارضا نمی شود؛ خصوصا در صورتی که عوامل مهیج شهوت، در اجتماعی تا  سر حد جنون پیش برود و به کارهایی وامیدارد که قلم از ذکر آن شرم دارد؛ ضرورت متعه بیشتر خواهد بود.

آمار گوناگونی  که از ازدیاد فرزندان نامشروع و تجاوزهای به عنف در کشورهای اروپایی و امریکائی انتشار یافته شاهد گویای این موضوع است.

آیا باید جوانان را آزاد گذاشت که به دامن فحشاء و خیانت پناه ببرند و زندگی خود را با این وضع رسوا و فلاکت بار بگذرانند و یا لازم است قانونی آسان و سهل که مسئولیت های سنگین  تشکیل خانواده دائم را نیز نداشته باشد، در پیش پای جوانانی که با طغیان غریزۀ جنسی، دست  و پنجه نرم می کنند گذاشت تا بدین وسیله جوانان را از سرگردانی و ضلالت و افتادن در منجلاب  فساد نجات داد؟

اسلام با تشریع قانون ازدواج موقت، در موارد ضروری و لازم که قانونی بس  سهل و دارای مسئولیت های کم می باشد مشکل جوانان را حلّ کرده است و آنها را از گرایش  به سوی فحشاء و زنا و خیانت و بی بند و باری باز داشته است و لذا روایات معتبری از پیشوایان مذهبی  اسلام وارد است که ثابت می کند که ازدواج موقت بیشتر برای ارضای غریزۀ جنسی در موارد لازم تشریع گردیده است.

چنان که در روایت معتبر امام باقر از علی علیهما السلام چنین نقل می کند: «اگر نکاح موقت  به وسیله بعضی از خلفا منع نمی شد هیچ فرد مسلمانی مگر افراد خیلی پست مرتکب زنا نمی  گردید[2]

واضح است که عمل منافی عفت غالباً در مورد طغیان غریزه جنسی و عدم اشباع آن انجام  می گیرد و ازدواج موقت بهترین طریق سالمی است که می تواند طغیان غریزه جنسی را فرو نشاند و در ضمن مسئولیت های ازدواج دائم را نیز ندارد.

از بعضی از روایات معتبر دیگر نیز استفاده می شود که مأمورانی از طرف پیامبر گرامی اسلام  در آغاز اسلام که عصر شیوع مفاسد و طغیان غرائز جنسی بود در کوچه و بازار می گشتند و مردم را از ارتکاب گناه و اشباع غریزۀ جنسی از غیر طریق صحیح باز می داشتند و به آن ها گوشزد می کردند که پیامبر اسلام نکاح موقت را برای شما جایز کرده است از این راه سالم اقدام کنید و پیرامون  روابط غیرمشروع و فساد نگردید.[3]

علاوه بر این ها در روایات بی شمار دیگری آمده است که به طور صریح دلالت دارد بر این که ازدواج موقت در مواردی تشریع شده است که غریزه جنسی جوانان را تحت فشار قرار داده  و آن ها را نزدیک به انحراف کرده است. در این گونه موارد است که شارع مقدس برای  جلوگیری از بی بندوباری جنسی راه صحیح ازدواج موقت را پیش پای آنان قرار داده است.

از جمله از امام موسی بن جعفر علیه السلام راجع به متعه سؤال کردند حضرت فرمود: «متعه برای  کسی که ازدواج نکرده، حلال است؛ تا بدین وسیله از طغیان غریزه جنسی جلوگیری کند و یا ازدواج  کرده اما با وجود این، غریزه جنسی، او را تحت فشار قرار داده است. برای چنین افرادی  جایز است ازدواج متعه را انتخاب کنند».[4]

ازدواج موقت در اسلام نه تنها کوچک ترین  ربطی با فحشاء ندارد؛ بلکه فقط برای جلوگیری از فحشاء و بی بندوباری جنسی و قانون شکنی و تعدّی به ناموس عمومی تشریع شده است. لذا در روایات معتبر می خوانیم که اگر مرد مسلمانی در میان ملت های غیرمسلمان واقع شده و غریزه جنسی او را تحت فشار قرار داده است؛ مطابق قوانین  اسلامی می

 


[1] نساء، 28.‏

[2] وسائل الشیعة، ابواب متعه.

[3] همان.

[4] وسائل الشیعة، باب کراهة المتعة مع الغنی عنها.

 

 

 

شرایط «متعه» در متون روایی

صاحب مستدرک الوسایل درکتاب نکاح در ابواب متعه روایتی را نقل می کند از «مفضل»، این متکلم توانمند و شاگرد مکتب صادق ال محمد(ص)، در این روایت «مفضل می گوید: یا مولای فما شرایط المتعه؟ ای مولای من شرایط متعه چیست؟ می فرماید: «یا مفضل لها سبعون شرطاً من خالف منها شرطاً واحداً ظلم نفسه». ای مفضل برای متعه 70 شرط است و آن کس که مخالفت نماید با یک شرط از آن، همانا به خود ظلم روا داشته است».

سپس مفضل می گوید: پس من آنچه را که در زمینه متعه از شما خاندان آموخته ام می گویم تا ببینید آیا من نسبت به این موضوع معرفت لازم و علم کافی دارم یا خیر؟ امام می فرماید: بگو ای مفضل آن شرایط را.

سپس مفضل، در بیانی فصیح و طولانی، شرایطی را یک به یک ذکر می کند که ما در اینجا به ذکر قسمتی از آن بسنده می کنیم، زیرا بخشهایی از کلام مفضل در روایات مربوط به «متعه» به صورت منفرد هم ذکر گردید و در متون روایی ما بدان اشاره کرده ایم.

قال: مولای قد امرتمونا أن لانتمتّع ببغّیه و لا مشهوره بفساد و لا مجنونه و ان ندعوا المتمتع لها الی الفاحشه فان اجابت فقد حرم الاستحباع بها».

در بخش اول کلام، مفضل می گوید: شما اهل بیت به ما آموخته اید که هرگز با زنی که تجاوزگر به حدود الهی است و یا مشهور به فساد و یا فارغ از عقل و دیوانه است عقد «متعه» نبندیم، پس بایستی زن را مورد اختبار قرار داد به این صورت که ابتدا ارتباط آزاد را با او مطرح کرد و اگر پذیرفت، عقد متعه با چنین زنی حرام است.

این بخش از کلام بسیار جای تأمل دارد و آن اینکه «ازدواج موقت» نباید بعنوان ابزار دست، برای انسانهای فاجر و فاسد در آید والا: «چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا».

این هشداری است برای همه اهل ایمان در جامعه ای که امکان هر گونه سوء استفاده از حکم خدا وجود دارد و ممکن است هدف عده ای ترویج مفسده باشد، لیکن چون در جامعه اسلامی زندگی می کنند، دنبال بهانه و وسیله ای برای دسترسی به امیال شیطانی خود باشند. در چنین جامعه ای شایسته نیست «متعه» را در بازار عموم عرضه داشت، شاید در روزگاری مانند امروز که از اهداف سران صهیونیست، کفر، نفاق و شرک، ترویج مفاسد و توزیع علنی بیماریهای خانمانسوز از قبیل «ایدز» و یا خیانتهایی نابخشودنی چون خرید و فروش زنان و دختران برای عرضه داشتن در بازارها و جزیره های جنسی است، خصوصاً اینکه آنها در صددند که کالای خود را غالباً از کشورهای شرق و یا جهان سوم تدارک ببینند و آمارهای وحشتناک، صدقی بر این مدعاست. در چنین شرایطی در کشوری که به عنوان پایگاه اسلام معرفی می گردد، آیا بدون ارزیابی شرایط زمانی و مکانی می توان متعه را به عنوان یک راهگشا و راهکار عمومی برای معضلات جوانان معرفی کرد؟

جای بسی تأسف است که حتی در بعضی از گفتمانهای مطبوعاتی پیشنهاد می شود که از این موضوع به عنوان یک ابزار تبلیغاتی برای مسابقات سیاسی چون مسأله ریاست جمهوری استفاده گردد، آیا در طول تاریخ اسلام بزرگان علمی و سیاسی اینگونه دین را ابزار دنیای خود قرار داده اند؟ آیا واقعاً این راهکار جامعه جوان ما را به صلاح و فلاح حقیقی می رساند، آیا متعه چاره ساز مشکلات بیکاری، تورم، اقتصاد بیمار، هرز رفتن سرمایه ها، نبود امکانات برای اقشار محروم و …. خواهد بود؟ و در این صورت، سرانجامِ خانواده به کجا می انجامد و سرنوشت فرزندانی که از این طریق پا به عرصه وجود می گذارند چیست؟ عاقبت دخترانی که گاه خوشبینانه به این قضیه و بعضاً بواسطه عدم آشنایی و معرفت کافی نسبت به ابعاد مختلف این حکم دارند چیست؟ و اگر به دام شیادان نابکار می افتند مسئولیت آن با کیست؟

آیا در مدینه النبی پیامبر (ص) با وجود همه فضایل و ارزشها ترویج چنین روشهایی، جنبه عمومی و راهکار شایع معرفی می شد؟

بخش دوم کلام مفضل:

«و ان تسأل أفارغه هی ام مشغوله ببعل ام بحملٍ، ام بعده؛ فان شغلت بواحده من الثلاث فلاتحل …» سپس مفضل می گوید از جمله شرایط متعه این است که ابتدا از زن سؤال شود آیا شوهر دارد یا حامل است یا در دوران عده؟ که در این صورت سه گانه چنین فعلی حلال نیست.

سپس شرایط متعه را از جهت اینکه قصد نکاح می کند، «نه ندا آزادی در روابط و ارضاء غریزه» یعنی ارتباطی خارج از نظام مندی اسلام و سنت پیامبر و نیز تأکید بر اینکه این نکاح بایستی دارای مدت معلوم، اجرت و مهریه معلوم، روز و ساعت و ماه معلوم باشد و حتی مهریه مورد تراضی قرار گیرد. حال انگشتری باشد یا خوراکی یا پول و…

و سپس به مسأله ارث اشاره می نماید که بایستی به زن بگوید که ما از یکدیگر ارث نمی بریم و مسأله تعیین عده را در «متعه» برای او روشن سازد و کاملاً فرق بین ازدواج دائم و متعه را بیان کند [یعنی هیچگونه مایه تدلیس و یا سوء استفاده ابزاری زن قرار نگیرد]. یعنی زن و مرد با علم کامل به شرایط و احکام، اقدام به چنین عملی کنند که مبادا موجب تدلیس یا فعل حرام یا ایجاد احکامی چون «حرام موبد» گردد.

سپس مفضل اشاره به قول امیرالمؤمنان می نماید که فرمود: «فلولاه – یعنی عمر- مازنی الاّ شقی او شقیه لانه کان للمسلمین غناء فی المتعه عن الزّنی» یعنی اگر دومی آن بدعت را نمی گذارد و نهی او نبود هرگز هیچ نفسی تن به زنا نمی داد مگر زن و مردی که دچار شقاوت هستند زیرا «متعه» موجب بی نیازی مسلمین از زنا می باشد.

اشاره به اینکه این راه مفری است برای مسلمین نسبت به ترک زنا و فحشاء که این روایت و مانند آن در جمع عرفی و دلالی بین روایات کاملاً مفهوم حکیمانه و جای خود را می یابد.

سپس مفضل شرایط عزل و منع نطفه را در متعه بیان می کند و تفاوت آن را با پیشگیری از نطفه در ازدواج دائم بیان می کند و می گوید: در ازدواج موقت، بر مرد است که از انعقاد نطفه، پیشگیری کند، در حالی که در ازدواج دائم حکم (نسبت به زوجه دائمی) عزل نیست. سپس مفضل این آیه را مبنی بر عدم جواز عزل در ازدواج دائم تلاوت می کند که: « … و اذا تولی سعی فی الارض لیفسدفیها و یهلک الحرث و النسل و الله لایحب الفساد» اشاره به اینکه ممانعت و نابود ساختن دو چیز موجب فساد در زمین است: یکی حرث (کشاورزی) و دیگری هلاکت نسل.

سپس حکم فرزند متعه را بیان می کند که «فان وضعه فی الرحم کان لاحقاً بابیه» اگر نطفه ای منعقد شد، فرزند ملحق به مرد متمتع است.

در اینجا مفضل به کلام دیگری از بیانات امام(ع) که در باب «متعه» به او فرموده بودند، اشاره می کند. ایشان فرموده اند: «ای مفضل پدرم از پدرانش از رسولخدا(ص) نقل فرمود که: خداوند پیمان گرفته از مؤمنین به اینکه از راه متعه باروری را محقق نسازند» و سپس حضرت می فرماید: «قال رسول الله ولد المتعه حرام و ان الأجود اَنْ لایضع النطفه فی رحم المتعه» یعنی رسولخدا(ص) فرزند متعه را منع نمودند و در تبیین این حرمت و منع، امام(ع) می فرماید، مراد آن است که سعی شود نطفه از طریق ازدواج موقت منعقد نگردد.

یعنی این حرمت از باب تحریم در برابر سایر احکام تکلیفی نیست، بلکه نهی از باب تأکید بر عدم انعقاد است.

در ادامه مفضل به همین نکته اشاره می کند و از امام(ع) سؤال می نماید که آیا پیامبر(ص) فرمود« ولد المتعه حرام؟» و امام (ع) پاسخ او را قریب به مطالب مذکور بیان می کنند.

سپس مفضل می گوید: از شیعیان شما بعضاً از قول شما گفته اند که «همانا حدود متعه روشنتر از چهارپایی است که نیاز به درمان دارد». شاید بکارگیری این اصطلاح بدین معناست که اگر کسی طالب این حکم است بایستی در دریافت شرایط و حدود آن کوتاهی نورزد.

 

 

 








اقای شیعه اهل بیت بنده هیچ گونه نیازی به برادری شما ندارم که بخواهید از برادری با بنده شرمسار باشید من نوکر اهل بیت تمامشان هستم و خواهم بود بخصوص حضرت محمد صلی اا... علیه و اله که ما خاک زیر پای ایشان هم نمیشویم و هر چه داریم از برکات و گذشت و مهربانی پروردگار عالم و ائمه اطهار میباشد و همه اینها خالصانه و عشق درونی است ولی اینکه کسی و یا اشخاصی بخواهند هر چه دلشان میخواهد بگویند و توهین کنند و بدترین الفاظ را بکار ببرند و ما هم فقط شنوده و نظارگر باشیم نمیتوانیم که مبادا بی ادبی باشد درست که گفته اند جواب بی ادبان خاموشی است ولی نه در مورد پروردگار و پیامبر عزیزمان همان طور که اقا فرمودند حق گرفتنی است چه در حرف چه در عمل 
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۴ همگروه سابق
سلام آقا محمد..خداقوت به این همه اصرار و پافشاری..
خداوند همه مارو هدایت کنه..
اصلا الت مرد برای چی افریده شده برای دخول خوب مردها هم هر جا و در هر زمان و مکان با جنس مخالف تنها شد باید سریع و بدون معطلی دخول انجام شود چون اگر الت مرد دخول نکند و بیکار بماند زنگ میزند و باید از ضد زنگ استفاده کند پس اولین سوراخ که پیدا کردید وقت را تلف نکنید و دخول کنید از هر طرف که شد 
آخه گوزو چرا با این خرفا بدتر میرینی به دینت
۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۱:۳۶ یعه اهل بیت
سلام در جواب برادر عباس واقعا تعجب کردم چنین دیدگاهی دارید اولا به این دلیل گفتم شرسمارم شما را برادر خطاب کنم که دقیقا توهین کردید حال به هر شخصی در ثانی گفتید حق گرفتنی است و اگر به فرض شخصی به اهل بیت توهین کرد باید به او توهین کرد خیر هرگز این غلط است کدام عالم شیعه کدام مرجع تقلید اصلا کدام یک از امامان دستور داده اند در روایت صحیح که اگر شخصی جلوی چشم شما فوش رکیک هم به ما داد به او توهین کنید (( دقت کنید جواب دادن با حفظ احترام با توهین کردن فرق دارد )) کدام مرجع تقلید شیعه یا کدام امام در روایت صحیح فرموده اند اگر به ما توهین کردند شما هم توهین کنید .اگر منبع معتبری می شناسید ادرس بدهید .
۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۰ شیعه اهل بیت

دیدگاه علمای اهل سنت درمورد منکران توسل

 

ابن حجر عسقلانی

ایشان از استوانه های علمی اهل سنت می باشد که به صراحت می گوید :

ومنهم من ینسبه إلى الزندقة لقوله إن النبی ﴿صلی الله علیه وآله﴾ لا یستغاث به وأن فی ذلک تنقیصا ومنعا من تعظیم النبی ﴿صلی الله علیه وآله﴾ وکان أشد الناس علیه فی ذلک النور البکری فإنه لما عقد له المجلس بسبب ذلک قال بعض الحاضرین یعزر فقال البکری لا معنى لهذا القول فإنه إن کان تنقیصا یقتل وإن لم یکن تنقیصا ...

بعضی از بزرگان اهل سنت ، ابن تیمیه را زندیق ، ملحد و لامذهب دانسته اند ؛ به خاطر این که توسل و استغاثه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) را انکار کرده و این در حقیقت تنقیص و منع از تعظیم نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) است .

عسقلانی ، ابن حجر ، الدرر الکامنه ، ج ۱، ص181

 2 . حصنی دمشقی

ایشان هم از بزرگان اهل سنت است که می گوید :

وقال ابن تیمیة: من إستغاث بمیت أو غائب من البشر ....

فإن هذا ظالم ضال مشرک ،ذا شیء تقشعر منه الأبدان ولم نسمع أحدا فاه بل ولا رمز إلیه فی زمن من الأزمان ولا بلد من البلدان قبل زندیق حران قاتله الله عزوجل .

وقد فعل جعل الزندیق الجاهل الجامد قصة عمر رضی الله عنه دعامة للتوصل بها إلى خبث طویته فی الإزدراء بسید الأولین والآخرین وأکرم السابقین واللاحقین وحط رتبته فی حیاته وإن جاهه وحرمته ورسالته وغیر ذلک زال بموته وذلک منه کفر بیقین وزندقة محققة فإنه ﴿صلی الله علیه وآله﴾ حرمته وقدره ومنزلته عند ربه ما زالت ولم تزل وهو سید ولد آدم وأکرمهم على الله عزوجل على الدوام ومن تأمل القرآن العظیم وجده مشحونا.

ابن تیمیه گفته : هر کس به میت یا به غائب توسل بجوید و استغاثه کند ، ظالم ، مشرک و گمراه است ... این سخن بدن انسان را به لرزه می آورد و در گذشته چنین سخنی را جز زندیق حران نگفته است و این سخن ابن تیمیه که انکار استغاثه به میت و غائب کرده ، یقینا کفر و در حقیقت زندقه است .

 این زندیق متحجر آمده قضیه توسل خلیفه دوم به عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را وسیله قرار داده برای آن نیت نا پاک خودش ، تا بتواند جایگاه سید اولین وآخرین و اکرم سابقین و لاحقین را بعد از رحلتش تحقیر کند و بگوید جاه و حرمت و رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) با وفات آن حضرت از بین رفت . این سخن ابن تیمیه یقینا کفر و در حقیقت زندقه است و جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) با این مطالب و با رحلت ایشان از بین نخواهد رفت .

حصنی دمشقی ، دفع شبه من شبّه وتمرد ، ج 1 ، ص 68

3 . آقای سبکی

ایشان هم از علمای بزرگ اهل سنت هستند که می گوید :

لما احدث ابن تیمیة ما احدث فی اصول العقائد ونقض من دعائم الاسلام الارکان والمعاقد بعدا ان کان مستترا بتبعیة الکتاب والسنة مظهرا انه داع الی الحق هاد الی الجنة فخرج عن الاتباع الی الابتداع وشذ عن جماعة المسلمین بمخالفة الاجماع ...


ابن تیمیه بدعت هایی در اصول عقائد گذاشته و پایه های اسلامی و ارکان دینی را نابود کرده و به مردم چنین وانمود کرده که ایشان به حق دعوت می کند و حال آن که ابن تیمیه بدعت گذار است تا این که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) متابعت کرده باشد و با اجماع مسلمین مخالفت نموده . ابن تیمیه با این کارش ابن تیمیه از هفتاد و سه فرقه هم بیرون رفت .

.

سبکی ، الدرر المضیه فی الرد علی ابن تیمیه ، ص 7

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۱۴ شیعه اهل بیت

مطرح کردن واژه (((شیعیان علی ))) از زبان پیامبر اسلام (ص)

 

 

روایات فراوانی وجود دارد از زبان خود پیامبر اسلام (ص) که به  واژه شیعه علی اشاره کرده اند به طور مثال :

 

1 / جابر بن عبد الله انصاری می‌گوید:ما در کنار نبی مکرم (ص)بودیم  و امیرالمؤمنین (ع) آمد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: این علی و شیعیانش، نجات یافتگان در روز قیامت هستند ( 1 )

همین روایت از اشخاص مختلفی چون ابوسعید خدری ( 2 ) و عایشه (3 ) نیز نقل شده است .

 

2 / پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : یا علی! فردای قیامت، تو و شیعیان تو وارد می شوید که هم تو و شیعیان تو از خداوند راضی هستید و هم خداوند از شما راضی است (4)

 

3 / در زمان نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم تعدادی از صحابه بودند مانند سلمان فارسی و ابوذر غفاری و مقداد و عمار یاسر که به شیعه علی مشهور بودند. (5)

 

 

 

 

 

 

 

منابع

 

1 / درالمنثور، ج6، ص379 -  فتح القدیر، ج5، ص477 -                                    تاریخ دمشق، ج42، ص371 - شواهد التنزیل حسکانی،‌ ج2، ص468 - مناقب خوارزمی، ص111، حدیث120

2 / تاریخ دمشق ابن عساکر، ج42، ص333

3 / تاریخ دمشق ابن عساکر، ج42، ص333 و أنساب الاشراف بلاذری، ص182

4 / درالمنثور سیوطی، ج6، ص379 - الصوائق المحرقه ابن حجر هیثمی، ص161

5 / ابو حاتم رازی کتاب الزینة الورقة، ص259

 

 

 

 

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۳۴ شیعه اهل بیت

معاویه در نگاه پیامبر اسلام ( ص )

 

معاویه در زمان پیامبر اکرم مکرر مورد لعن و نفرین حضرت قرار گرفته است ، قبلا گفتیم پیامبر او را و پدرش و برادرش را یکجا لعنت نمود.

1 / در روایت است که پیامبر اکرم در سفرى شنیدند که دو نفر غنا مى خوانند و به یکدیگر پاسخ مى دهند، فرمود: ببینید ایندو کیستند؟ عرض کردند: معاویه و عمرو ابن عاص هستند، حضرت دو دست خویش ‍ بلند نموده عرضه داشت :
خدایا آندو را به آتش برسان رساندنى . (1)

2 /  در حدیث دیگرى است که پیامبر فرمود: از این جاده مردى ظاهر           مى شود که به غیر از سنت مى میرد و معاویه پیدا شد ( 2 )

3 / ابن سعد و ابن ابی الحدید به روایت از نصر بن عاصم لیثی آورده اند که گفت: هنگامی که وارد مسجد پیامبر صلی الله علیه و اله شدم دیدم مردم می گویند: پناه به خدا می بریم از غضب او و غضب پیامبرش. گفتم: قضیه چیست؟ گفتند: هم اکنون معاویه برخاست دست پدرش ابوسفیان را گرفت که با هم از مسجد بیرون روند، پس پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: لعن الله التابع والمتبوع، رُبّ یوم لامّتی من معاویة ذی الاستاه! یعنی خدا دنباله رو و پیشرو را لعنت کند ( 3 )

4 / عبدالله بن عمر روایت کرده است که: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: یموت معاویة علی غیر الإسلام. یعنی معاویه بر غیر (شریعت) اسلام می میرد ( 4 )

5 / رسول خدا صلی الله علیه و اله به معاویه فرمودند: تو بدعت را سنت قرا ر می دهی و زشتی را زیبا، و خوراکت فراوان باشد و ظلمت عظیم ( 5 )

6 / از سخنان پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه واله درباره معاویه، چنین آمده است: روزی پیامبر اکرم ابن عباس را به دنبال او فرستاد تا بیاید و برایش بنویسد. ابن عباس او را یافت که غذا می خورد. بازگشت و به پیامبر خبر داد. حضرت دوباره او را فرستاد. باز هم ابن عباس دید که او مشغول خوردن است. تا سه مرتبه این رفت و آمد رخ داد. بالاخره پیامبر اکرم فرمودند: خدا هرگز شکمش را سیر نکند!
بعدها معاویه اظهار می داشت: دعای رسول خدا صلی الله علیه واله من را فراگرفت و نفرینش در حق من به اجابت رسید. لذا در هر روز چندین بار غذا می خورد، و هربار هم به مقدار فراوان! باز هم در خود احساس گرسنگی می کرد (6)

 

 

منابع

 

1 / مسند احمد 4:421، 9

2 / تاریخ طبرى 11:357

3 / طبقات ابن سعد بخش یکم از ج7ص 55 و شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید ج4ص79

4 / انساب الاشراف ج5ص134،

5 / شرح نهج البلاغة ج4ص79

6 / صحیح مسلم ج4ص187 ح2604 دار کتب العلمیه بیروت،                             سیر اعلام النبلاء ج3ص123 ط موسسة الرسالة بیروت،                                    انساب الاشراف ج5ص133-134 ط دارالفکر بیروت،                                           فتوح البلدان - البلاذری - ج 3 ص 582                                                                انساب الاشراف ج1ص532

 

 

 

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۳ شیعه اهل بیت

سب و لعن حضرت علی (ع) به دستور معاویه

 

 

1 / معاویه به سعد بن أبى وقاص گفت:مالک لا تسبّ أبا تراب .....                  تو چرا به على(علیه السلام) فحش نمى دهى؟سعد بن وقاص مى گوید:من وقتى یادم مى آید که پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام) گفت: "أنت منّی بمنزلة هارون من موسى"، یا بعد از آنکه شنیدم آیه تطهیر در حق على(علیه السلام) نازل شد، و پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) على، زهرا، حسنین(علیهم السلام) را زیر کساء یمانى جمع کرد، و گفت: "هؤلاء أهل بیتی"، جرأت نمى کنم به على ناسزا بگویم ( 1 )

2 / در دوران معاویه بر بالاى 80 هزار منبر به على(علیه السلام) ناسزا مى گفتند ( 2 )

3 / معاویه به مردم عراق و شام دستور می داد که حضرت علی (ع) را لعن کنند ( 3 )

 

 

منابع

 

1 /صحیح مسلم، ج 4، ص 1871، سنن الترمذی ج 5 ص 301 ، کتاب فتح الباری ج 7 ص 60، السنن الکبرى ج 5 ص 107

2 / ربیع الأبرار للزمخشیری: 2/186

3 / ،شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید ج 4 ص 57 – 56

 

 

دخول دخول تا اونجایی که میشه و جا داره باید دخول کرد این نظر منه پس هر جا که موقعیت مناسب بود بزن زمین و دخول کن تا طرف از دستت فرار نکرده کار را باید تمام کرد وقت طلاست دخول امروز بهتر از دیروز دخول هر روز بهتر از دیروز پس سریع باش وگرنه از دستت پریده ها پاشو تنبلی نکن اگر هم دیدی دیر شده و وقت کم است فعلا شرمنده کف صابون بشو خلاصه کلام دخول دخول دخول 
۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۵۱ شیعه اهل بیت

اولین مسلمان در میان مردان حضرت علی(ع)

 

 

1 / پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید : » نخستین کسى        که در حوض بر من وارد مى شود، کسى است که پیش از همه اسلام آورده است و او على بن ابى طالب است ( 1 )

2 /  رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) خطاب به حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود : تو را به همسرى بهترین فرد امّتم درآورده ام; زیرا داناتر و بردبارتر از همه، و در اسلام مقدّم بر همه است ( 2 ).

3 /  پیامبر (صلى الله علیه وآله ) دست على (علیه السلام) را گرفته، فرمود : على ـ اوّلین کسى است که به من ایمان اورد ( 3 )

4 / امیر المؤمنین (علیه السلام ) مى فرماید : من بنده خدا و برادر پیامبر هستم، من صدّیق اکبرم و پس از من هر کس چنین ادّعایى کند ، دروغگو و افترا زننده است، و من کسى هستم که هفت سال پیش  از همه با پیامبر نماز خوانده ام، و من اوّلین فرد نمازگزار با پیامبر هستم ( 4 )

5 / ابن عبّاس مى گوید : جماعتى نزد عمر درباره نخستین مسلمان با هم بحث مى کردند، و من از عمر شنیدم که گفت : من خود از پیامبر شنیدم که درباره او فرمود : سه خصلت و ویژگى در على است ـ و من آرزو داشتم که اى کاش یکى از آنها براى من بود که از همه دنیا برایم محبوب تر بود ـ : روزى من و ابوعبیده و ابوبکر و گروهى از اصحاب نزد پیامبر بودیم که حضرت دست بر شانه على زد و به او فرمود : «یا على تو اوّلین مؤمن هستى که ایمان آوردى، و اولین مسلمان هستى که اسلام آوردى، و تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى هستى ( 5 )

6 / از سخنان ابن عباس ثابت می شود که اولین مسلمان علی بوده است ( 6 )

 

 

 

منابع

 

1 /المستدرک على الصحیحین 3 : 136 3/147، ح 4662;  و تاریخ البغدادی 2 : 81

2 / کنزل العمال 11/605

 3 / المعجم الکبیر 6/269

 4 / المصنّف ابن شیبه 12/65 و کتاب خصائص أمیر المؤمنین از نسائی ص 25 ، همچنین کتاب السنن الکبرى نسائی 5/107 .  المستدرک على الصحیحین حاکم نیشابوری 3/121

5 / مناقب خوارزمى ص 55 ; و شرح نهج البلاغة 3 : 258

6 / تاریخ الاسلام ذهبی ص 624

 

 

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۰۵ شیعه اهل بیت

توسل بلال ابن حارث از صحابه به پیامبر اسلام (ص) در دوران خلیفه دوم

 

1 / اصاب الناس قحط فی زمان عمر بن الخطاب، فجاء رجل إلى قبر النبی، فقال: یا رسول الله! استسق الله لأمتک، فإنهم قد هلکوا  در زمان خلافت عمر بن خطاب قحطی آمد و یکی از صحابه – به نام بلال بن حارث – کنار قبر پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله! مردم از بی آبی و قحطی، هلاک شدند (1)

 

 

توسل ابوایوب انصاری به پیامبر اسلام (ص) در دوران خلیفه سوم

 

حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عبد الْمَلِکِ بن عَمْرٍو ثنا کَثِیرُ بن زَیْدٍ عن دَاوُدَ بن أبی صَالِحٍ قال أَقْبَلَ مَرْوَانُ یَوْماً فَوَجَدَ رَجُلاً وَاضِعاً وَجْهَهُ على الْقَبْرِ فقال أتدری ما تَصْنَعُ فَأَقْبَلَ علیه فإذا هو أبو أَیُّوبَ فقال نعم جِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم ولم آتِ الْحَجَرَ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول لاَ تَبْکُوا على الدِّینِ إذا وَلِیَهُ أَهْلُهُ وَلَکِنِ ابْکُوا علیه إذا وَلِیَهُ غَیْرُ أَهْلِهِا ( 2 )

 

1 / دلائل النبوة بیهقی جلد7، صفحه 47 . فتح الباری ابن حجر، ج2، ص412 - البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج7، ص105 - المصنف ابن أبی شیبة الکوفی، ج7، ص482 . کنز العمال للمتقی الهندی، ج8، ص431 - تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج44، ص345 - الإصابة لإبن حجر، ج6، ص216 - تاریخ الإسلام للذهبی، ج3، ص273 .

2 / مسند احمد ابن حنبل ج 17 ص 42

 

 

سر حلقه رندان خرابات مغان را

اندر شکن حلقه گیسوی تو دیدیم

دوستان عزیزی که می خواهند که از غم دوزخ و حرص بهشت خود را نجات دهند می توانند به عشق به پروردگار خود گرایش پیدا کنند. آنجا که خداوند خودش به منزل تو می آید و به عنوان دوست تو را انتخاب می کند.

منزل حافظ کنون بارگه کبریاست

برای شروع می توانید در اینترنت با جستجو در مورد طباع تام و حکمت هرمسی شروع کنید تا اطلاع پیدا کنید که اگر شیعیان و اهل بیت به بهشت و دوزخ فکر می کنند افرادی هم هستند که از این دو گذشته و در ذات پروردگار مهربان محو شدن و تبدیل به قنوس شده اند.

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد


کسانی که از دین اسلام خسته شده اند می توانند به حکمت خسروانی که حکمت ناب ایرانی است رجوع کنند تا ببیند که فرای شریعت ، حقیقتی وجود دارد که به جز عشق و محبت به خالق چیز دیگری وجود ندارد

هر سو که دویدم همه سوی تو دیدیم

هر جا که رسیدم سر کوی تو دیدم

روی همه خوبان جهان بهر تماشا

دیدیم ، ولی آینه روی تو دیدیم

خلاصه این که میگن فقط علی و شیعیانش رستگارند دروغی بیش نیست خودتان امتحان کنید و بعد ببینید که خدا برای شما چه کار می کند انقدر مردم را طوری تربیت نکیند که فقط برای بهشت و جهنم کاری را بکنند مردم را طوری راهنمایی کنید که اگر به فرض محال اگر خدا هم نبود گناه نکند و برای سیستمی که خدا آفریده جوری احترام قائل باشد که فقط به خاطر حفظ آن بدون چشم داشت کار کند

سرحلقه رندان خرابات مغان را

اندر شکن حلقه گیسوی تو دیدیم


چرا مردانی که از نظر قدرت جنسی قوی هستند باید علاوه بر همسر قانونی خود سراغ زن دیگری بروند آیا چیزی به نام کنترل نفس وجود ندارد که کنترل آن باعث گشایش بسیاری از امور می شود. چرا با قانون صیغه و چند همسری زنان جامعه ما را از زندگی دلسوزانه با همسرشان دلسرد کرده اید. آیا زنی که قدرت جنسی زیادی دارد حق این را دارد که با مرد دیگری علاوه بر همسر خود رابطه داشته باشد؟

این قانون چند همسری و صیغه فقط باعث شده که زنان به مردان فقط به چشم آلتی که دارای عابر بانک است نگاه کنند.که تا طقی به طوقی می خورده برن و مهریه خودشان را به اجرا بگذارند.

مادران و زنان جامعه ما با این قوانین اسلام که در مورد چند همسری و صیغه و حضانت فرزندان وجود دارد خود را بازنده زندگی می بینند بنابراین دلسوزی خودشان را از دست داده اند.

خدمت مادران و زنان کشور عزیزم عرض کنم که به قول شاعر هر که در این بار مقربتر است جام بلا بیشترش می دهند.

در سیستم خداوند هر نفسی که دارای اخلاص بیشتری است امتحان سختری را پس می دهد. بیشتر زنان دارای خلاص بیشتری هستند چون مظهر لطف پروردگار خود هستند. شما آینه زیبایی ،رحمت، مهربانی هستید پس با چند قانون که معلوم نیست آیا خدا گفته یا بشر از خدای خود نا امید نشوید و همواره به یاد داشته باشید که خداوند دوستان خود را بیشتر به بند می کشد تا بیشتر او را یاد کند.

چند همسری و صیغه به جز گرفتاری برای مرد چیز دیگری ندارد که فقط مرد را از یاد خدا قافل می کند. خداوند در بسیاری از قوانینش مکر بزرگی به کار برده که فقط با دقت و تفکر می توان به آن رسید.

حتما در مورد طباع تام مطالعه کنید البته برای خانمها طباعشان به صورت مرد ظاهر می شود و برای آقایان هم زن






۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۱۹ شیعه اهل بیت

/ مردان و زنان مومن همه یاور و دوست دار هم هستند و مردم را به انجام دادن کارها نیکو می خوانند و از انجام دادن کارهای زشت منع می کنند و نماز می خوانند و زکات می دهند و حکم خدا و رسول خدا را اطاعت میکنند . ( سوره توبه ایه 71 )

 

 

 

 

 

2 /  انانکه در نماز خاضع هستند ( فروتن ) و انانکه از گفتن سخن باطل دوری میکنند و انانکه زکات مال خود را به فقیران میدهند ........... و انانکه عهد و پیمان خود وفا میکنند و انانکه نمازهای خود را محافظت میکنند ( سوره مومنون ایات 2 تا 5 و 10 ) 

 

 

 

 

3 / و بندگان خدای رحمان انان هستند که بر روی زمین با تواضع و فروتنی راه می روند و هرگاه مردم جاهل به انها خطاب کنند ( توهین کنند ) با سلامت نفس ( با زبان خوش ) جواب می دهند .      و انان هستند که شب را به سجده و قیام نماز برای کسب رضایت خدا روز کنند ( تا طلوع روز بیدار باشند و مشغول نماز ) و انان هستند که دائم به دعا گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان که سخت عذاب دردناکی است که انجا بسیار منزلگاه بدی است و انان هستند که هنگام انفاق به فقیران اسراف نمی کنند و بخل ( خسیس) هم نمی کنند بلکه در احسان و بخشش اعتدال دارند و انان هستند که برای خدای یکتا شریکی قرار نمیدهند و نفس محترمی را که خدا حرام کرده به قتل نمی رسانند      ( شخصی را به حرام نمی کشند ) و هرگز  زنا نمی کنند که هرکس چنین عملی را انجام دهد کیفر گناهش را خواهد یافت و عذاب او در قیامت زیاد شود و با ذلت و خواری وارد دوزخ شود مگر ان کسانی که توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح انجام دهند پس خدا گناهان انان را تبدیل به نیکی ها میکند که خدا در حق بندگان خود بسیار امرزنده و مهربان است . ( سوره فرقان ایات 63 تا 70 )

 

 

 

 

4 /  کسانی که ایمان اوردند و کارهای نیک و شایسته کردند انان اهل بهشت هستند و جاویدان در           ان خواهند بود . ( سوره بقره ایه 82 )

 

 

 

5 / اری کسی که از هر جهت تسلیم حکم خدا باشد و نیکوکار باشد قطعا پاداش او نزد خدا بزرگ است و او هیچ خوف و غم و اندوهی در دنیا و اخرت نخواهد داشت . (سوره بقره ایه 112 )

 

 

 

 

 

 

6 / نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان اسمان و کتاب اسمانی و پیامبران ایمان بیاورد و با دارایی و اموال خود در راه دوستی خدا به خویشان خود و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در ازاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال به کسی که مستحق ان است بدهد و با هرکس که عهد و پیمانی بسته وفا کند و در سختی ها صبور باشد و در هنگام رنج صبر کند و کسانی که به این صفات اراسته هستند به حقیقت راستگویان عالم و پرهیزگاران هستند . ( سوره بقره ایه 177 )

 

 

 

 

 

 

6 / انانکه ایمان اوردند و از وطن خود هجرت کرده و در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار به رحمت خدا باشند که خدا بر انان بخشنده و مهربان است . ( سوره بقره ایه 218 )

 

 

 

7 / انانکه از وطن خود هجرت کردند و از وطن خود بیرون شده و در راه خدا رنج کشیدند  و          جهاد کرده و کشته شدند همانا بدی ها ( گناهان ) انان را می پوشانیم و می بخشیم و انها را وارد بهشت هایی میکنیم که زیر درختانش نهرها جاری است . ( سوره ال عمران ایه 195 )

 

 

 

9 /  انانکه خدا و رسول او را اطاعت کنند البته با کسانی که خدا به انها لطف و عنایت کامل داشته یعنی با پیامبران و صدیقین و شهیدان و نیکوکاران محشور می شوند و اینان چه نیکو دوستانی هستند. ( سوره نساء ایه 69 )

 

 

 

 

10 / انانکه ایمان اوردند و از وطن خود هجرت کردند و در راه خدا با مال و دارایی و جان خود جهاد کردند انها نزد خدا مقامی بلند دارند و انها از سعادتمندان هر دو عالم هستند .                            ( سوره توبه ایه 20 )

 

 

 

 

 

11 / اگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترس و هیچ حسرت و ناراحتی در دل انها نیست و به حقیقت انها اهل ایمان و خدا ترس هستند  . ( سوره یونس ایات 62 و 63 )

 

 

 

12 / هرکس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا انجام دهد ما او را در زندگانی خوش و سعادتمند جاویدان زنده نگه خواهیم داشت و پاداشی بسیار بهتر از عمل نیکی که انجام داد به او     عطا میکنیم . ( سوره نحل ایه 97 )              

 

 

 

 

 

 

 

 

بابا چه حوصله ای دارین شما دخول انجام بدید تمام بشه بره دیگه این همه بحث و صحبت برای چیه تمام این بحثها خلاصه میشه در انجام دخول مرد در زن من میخوام برم دخول کنم کار دارم بای بای 
۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۳ شیعه اهل بیت

دیدگاه علمای اهل سنت درمورد ابن تیمیه که توسل به پیامبر اسلام (ص) بعد از رحلت را قبول ندارد .  

 

ابن حجر هیثمی در کتاب الجوهر المنظم ص 109 درمورد ابن تیمیه میگوید

 

من خرافات ابن تیمیه التی لم یقلها عالم قبله وصار بها بین اهل الاسلام مثلة، أنه انکر الاستغاثه و التوسل به (صلی الله علیه وآله) و لیس ذلک کما أفتی. بل التوسل حسن فی کل حال قبل خلقه وبعد خلقه فی الدنیا والآخره.»

از جمله خرافات ابن تیمیه که هیچ عالمی قبل از او آن را معتقد نشده و به واسطه اعتقاد به آن در بین مسلمانان مورد سرزنش واقع شده اینست که او استغاثه و توسل به پیامبر را انکار نموده است. در حالیکه آنچنان که او فتوا داده نیست. بلکه در هر حالی متوسل شدن به پیامبر امری نیکوست، چه قبل از خلقت ایشان و چه بعد از خلقت

 

حصنی دمشقی ، دفع شبه من شبّه وتمرد ، ج 1 ، ص 68

 

وقال ابن تیمیة: من إستغاث بمیت أو غائب من البشر ....

فإن هذا ظالم ضال مشرک ،ذا شیء تقشعر منه الأبدان ولم نسمع أحدا فاه بل ولا رمز إلیه فی زمن من الأزمان ولا بلد من البلدان قبل زندیق حران قاتله الله عزوجل .

وقد فعل جعل الزندیق الجاهل الجامد قصة عمر رضی الله عنه دعامة للتوصل بها إلى خبث طویته فی الإزدراء بسید الأولین والآخرین وأکرم السابقین واللاحقین وحط رتبته فی حیاته وإن جاهه وحرمته ورسالته وغیر ذلک زال بموته وذلک منه کفر بیقین وزندقة محققة فإنه ﴿صلی الله علیه وآله﴾ حرمته وقدره ومنزلته عند ربه ما زالت ولم تزل وهو سید ولد آدم وأکرمهم على الله عزوجل على الدوام ومن تأمل القرآن العظیم وجده مشحونا.

 

 

دیدگاه علمای اهل سنت درمورد ابن تیمیه

 

 

1 / ابن حجر هیتمی ابن تیمیه را بنده ای میداند که خدا او را خوار کرده و گمراه و کور و کر کرده است (1)

 

2 / علامه تقی الدین الحصنی» ابن تیمیه انسانی را میداند که در دلش بیماری و انحراف و فتنه جوست ( 2 )

 

3 / قاضی القضاه تاج الدین السبکی میگوید: وی شاگردانش را به پرتگاه دوزخ برده است (3 )

 

4 / آلوسی صاحب تفسیر، ابن تیمیه را منحرف و همان دیدگاه ابن حجر را درباره افراط گرهای وی در ناسزا گویی میآورد ( 4)

 

 

 

 

منابع

 

1 / الفتاوی الحدیثة:ص144

2 / دفع شبهة عن الرسول و الرسالة:ص83

3 / طبقات الشافعیة:4/76رقم759 )

4 / روح المعانی: 1/18-19

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۴ شیعه اهل بیت

برگشت خورشید برای علی(ع)

 

 

1 / پیامبر خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) نماز ظهر را در سرزمین صهباء ( 2 ) خواند ، پس از نماز سرِ خویش را بر دامن علی ( علیه السلام ) نهاده به خواب رفت ، علی ( علیه السلام ) از جای خویش حرکت نکرد و به همان حالت ماند تا پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) راحت باشد وبیدار نشود ، تا این که خورشید غروب کرد ، پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) که چنین دید این گونه دست به دعا برداشت : خدایا ، بنده تو علی خود را به خاطر پیامبرت در این وضعیت نگه داشته است ، خورشید را برای وی برگردان .
اسماء می گوید : خورشید بار دیگر تابشش را برای علی ( علیه السلام ) آغاز کرد ، تا این که نورش بر کوه ها وزمین افتاده وآنها را روشن ساخت ، علی ( علیه السلام ) از جای خویش برخاست ، وضو گرفته ونماز عصر را خواند ، با پایان یافتن نماز علی ( علیه السلام ) خورشید بار دیگر غروب کرد . همه این اتفاقات در سرزمین صهباء روی داد ( 1 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همین روایت با کمی اختلاف جزئی

 

2 / پیامبر خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) نماز ظهر را در صهباء که در سرزمین خیبر واقع شده بجا آورد ، پس از اقامه نماز علی ( علیه السلام ) را خواسته برای انجام کاری فرستاد ، وی پس از انجام مأموریت ، هنگامی خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) رسید که حضرت نماز عصر را خوانده بود ، پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) سر بر دامن علی ( علیه السلام ) نهاد ، علی ( علیه السلام ) بدون حرکت وآرام ماند تا حضرت استراحت نماید ، این وضعیّت تا غروب خورشید ادامه یافت ، در این زمان حضرت بیدار شده به علی ( علیه السلام ) فرمود : آیا نماز عصر را خوانده ای ؟ علی ( علیه السلام ) پاسخ داد : نه ، نخوانده ام . پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) این گونه دعا نمود : خدایا ، بنده تو علی در راه فرمانبرداری از تو وپیامبرت ، خود را نگه داشته است ، نور خورشید را برایش برگردان .
اسماء می گوید : خورشید بار دیگر طلوع کرد تا اینکه روشنائیش بر کوه ها تابید ، علی ( علیه السلام ) از جای خویش برخاست ، وضو گرفته ونماز عصر را بجای آورد ، آنگاه خورشید بار دیگر غروب کرد (2 )

 

 

 

منابع

 

 

1 / المعجم الکبیر ، ج 24 ، ص 144 ـ 145 . الخصائص الکبری سیوطی ، ج 2 ، ص 137 . مجمع الزوائد هیمثی ، ج 8 ، ص 297

2 / البدایة والنهایة ، ج 6 ، ص 80 و 83 . و منهاج السنّة ، ج 8 ، ص 188 ـ 189

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۵ شیعه اهل بیت

مراد از کسی که در ایه 55 سوره مائده معروف به ایه ولایت در حال رکوع نماز زکات می پردازد فقط حضرت علی (ع) است .

 

 

1 /  أجمع أئمة التفسیر أن المراد علی.پیشوایان علم تفسیر، اجماع دارند که مراد از این آیه، علی است (1)

 

2 / غالب الأخباریین علی أن هذه الآیه نزلت فی علی کرم الله وجه.غالب محدثان و ناقلان خبر و حدیث، بر این باور هستند که این آیه در حق علی نازل شده است ( 2 )

 

3 / مراد در این ایه در مورد حضرت علی است . (3)

 

 

منابع

 

1 / قاضی عضد الدین ایجی المواقف، جلد3، صفحه 601

2 / روح المعانی للآلوسی، ج6، ص167

3 / حاکم حسکانی حنفی) ج 1 ص 161 ح 216 و 217 _ مناقب علی بن ابیطالب (ابن مغازلی شافعی) ص 311 _ ذخائر العقبی (محب الدین طبری شافعی) ص 88 و 102 _ المناقب (خوارزرمی حنفی) ص 187 _ تاریخ دمشق (ابن عساکر شافعی) ج 2 ص 409 _ الدرّ المنثور (سیوطی) ج 2 ص 293 _ فتح القدیر (شوکانی) ج 2 ص  53_ تفسیر (طبری) ج 6 ص 288 و 289 _ تفسیر (قرطبی) ج 6 ص 219 و 220 _

 

 

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۸ شیعه اهل بیت

آیا آیات قرآن و روایات در مورد صبر ، با عذاداری کردن منافات ندارد

 

مقدّمه اول:

 

انسان موجودی است دارای عواطف و احساسات که در حوادث و پیش آمدهای ناگوار و جانسوز، تحت تأثیر قرار گرفته و اندوهناک می شود و گاهی جزع و فزع و بی تابی و اظهار نارضایتی می کند، . در این راستا تنها نیروی ایمان است که از ناراحتی ها و اضطرابات انسان جلوگیری نموده و به او امید و آرامش می بخشد،                                           از این رو دستورات اسلام در راستای تقویت ایمان و نیروی عقیده دور می زند، و راه مبارزه با پیش آمدهای ناگوار را نشان داده با زبانهای مختلف به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات فرا می خواند «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» با بینش، امتحان و آزمایش زندگی و ناملایمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهی را بشارت و نوید می دهد «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالو انالله وانّا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات ٌمن ربّهم و رحمةٌ و اولئکَ هُمُ المهُتدون»[4] و تنها صابران را هدایت یافته می داند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه دوم :

 

صبر از مقامات عالی است که در تمام میدان های زندگی فردی و اجتماعی، جشن و عزا، جنگ و صلح و ... کاربرد دارد، لذا برای همین است که برای آن پاداشی بی پایان و مزد بی حساب قرار داده است ((انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب ))                                        صبری که در آیات و روایات به آن توصیه شده است اختصاص به صبر  بر مصائب ندارد، بلکه صبر در تمام میدان های زندگی مطرح است .     باید دید مصداق بی صبری کدام است؟ با نگاهی گذرا به آیات مذکور و آیات دیگر، میتوان متوجه شد که مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت، و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است نه اشک ریختن یا گریه کردن زیرا پیامبر اسلام (ص) برای مرگ فرزندش ابراهیم یا برای شهادت جعفر ابن ابی طالب اشک ریخت و گریه کرد . (1)                                                                                       ام المومنین عایشه نیز برای رحلت پیامبر اسلام (ص) سینه زنی میکردند (2)                                                                                                     عبدلله ابن عکرمه نیز اشاره دارد به این مسئله که تعجب میکند برخی ها میگویند خلیفه دوم از نوحه سرایی برای شخصی که فوت شده جلوگیری میکرد در صورتی که این چنین نبود زیرا زنان برای مرگ خالد ابن ولید چند روز گریه کردند اما خلیفه دوم از ان جلوگیری نکند (3 )                                    علمای مشهور اهل سنت اشاره دارند که تا زمان انان زنان برای شهادت حمزه نوحه سرایی و گریه می کنند (4)                                                   ( اگر به تاریخ زندگی این علما توجه شود مشخص میشود که قرن ها بعد از پیامبر اسلام(ص) زندگی می کردند )                                                         پس  اصل عزاداری و سوگواری، به نحوی که خلاف شرع در قرآن صورت نگیرد، همواره مورد تأیید و تأکید پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله می باشد  و صحابه ایشان بوده است .

 

 

 

 

 

منابع

 

1/ طبقات، ابن سعد، ج 8، ص 282، سیره ابن هشام، ج 4، ص 22_ صحیح بخاری، ج 1. کتاب الجنائز، باب 525، ص 158. فتح الباری، ج 3، ص 135

 

2 / مسند احمد حنبل ج 6 ص 274 دار النشر موسسه قرطبة_ مصر

انساب ااشراف بلاذری ج 1 ص 243

 

3 / کنز العمال، ج15، ص731

 

4 / البدایه النهایه ابن کثیر ج 4 ص 55 . ابن سعد در طبقات الکبری ج 2 ص 44 و کتاب المستدرک حاکم نیشابوری ج 1 ص 537 دارالنشر دارالکتب العلمیه بیروت

 

 

آیا آیات قرآن و روایات در مورد صبر ، با عذاداری کردن منافات ندارد

 

مقدّمه اول:

 

انسان موجودی است دارای عواطف و احساسات که در حوادث و پیش آمدهای ناگوار و جانسوز، تحت تأثیر قرار گرفته و اندوهناک می شود و گاهی جزع و فزع و بی تابی و اظهار نارضایتی می کند، . در این راستا تنها نیروی ایمان است که از ناراحتی ها و اضطرابات انسان جلوگیری نموده و به او امید و آرامش می بخشد،                                           از این رو دستورات اسلام در راستای تقویت ایمان و نیروی عقیده دور می زند، و راه مبارزه با پیش آمدهای ناگوار را نشان داده با زبانهای مختلف به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات فرا می خواند «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» با بینش، امتحان و آزمایش زندگی و ناملایمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهی را بشارت و نوید می دهد «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالو انالله وانّا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات ٌمن ربّهم و رحمةٌ و اولئکَ هُمُ المهُتدون»[4] و تنها صابران را هدایت یافته می داند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه دوم :

 

صبر از مقامات عالی است که در تمام میدان های زندگی فردی و اجتماعی، جشن و عزا، جنگ و صلح و ... کاربرد دارد، لذا برای همین است که برای آن پاداشی بی پایان و مزد بی حساب قرار داده است ((انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب ))                                        صبری که در آیات و روایات به آن توصیه شده است اختصاص به صبر  بر مصائب ندارد، بلکه صبر در تمام میدان های زندگی مطرح است .     باید دید مصداق بی صبری کدام است؟ با نگاهی گذرا به آیات مذکور و آیات دیگر، میتوان متوجه شد که مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت، و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است نه اشک ریختن یا گریه کردن زیرا پیامبر اسلام (ص) برای مرگ فرزندش ابراهیم یا برای شهادت جعفر ابن ابی طالب اشک ریخت و گریه کرد . (1)                                                                                       ام المومنین عایشه نیز برای رحلت پیامبر اسلام (ص) سینه زنی میکردند (2)                                                                                    عبدلله ابن عکرمه نیز اشاره دارد به این مسئله که تعجب میکند برخی ها میگویند خلیفه دوم از نوحه سرایی برای شخصی که فوت شده جلوگیری میکرد در صورتی که این چنین نبود زیرا زنان برای مرگ خالد ابن ولید چند روز گریه کردند اما خلیفه دوم از ان جلوگیری نکند (3 )  علمای مشهور اهل سنت اشاره دارند که تا زمان انان زنان برای شهادت حمزه نوحهسرایی و گریه می کنند (4)   ( اگر به تاریخ زندگی این علما توجه شود مشخص میشود که قرن ها بعد از پیامبر اسلام(ص) زندگی می کردند )    پس  اصل عزاداری و سوگواری، به نحوی که خلاف شرع در قرآن صورت نگیرد، همواره مورد تأیید و تأکید پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله می باشد  و صحابه ایشان بوده است .

 

 

 

 

 

منابع

 

1/ طبقات، ابن سعد، ج 8، ص 282، سیره ابن هشام، ج 4، ص 22_ صحیح بخاری، ج 1. کتاب الجنائز، باب 525، ص 158. فتح الباری، ج 3، ص 135

 

2 / مسند احمد حنبل ج 6 ص 274 دار النشر موسسه قرطبة_ مصر

انساب ااشراف بلاذری ج 1 ص 243

 

3 / کنز العمال، ج15، ص731

 

4 / البدایه النهایه ابن کثیر ج 4 ص 55 . ابن سعد در طبقات الکبری ج 2 ص 44 و کتاب المستدرک حاکم نیشابوری ج 1 ص 537 دارالنشر دارالکتب العلمیه بیروت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۰ شیعه اهل بیت

دفن شبانه حضرت زهرا (س)

 

 

1 / محمد بن اسماعیل بخارى می نویسد :

وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی صلى الله علیه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى علیها.

فاطمه زهرا سلام الله علیها، شش ماه پس از رسول خدا (ص)                  زنده بود، زمانى که از دنیا رفت، شوهرش علی او را شبانه دفن کرد           و ابوبکر را با خبر نساخت .(1)

 

2 / وقد طالبت فاطمة رضی الله عنها أبا بکر رضی الله عنه بمیراث أبیها رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما لم یعطها إیاه حلفت لا تکلمه أبدا وأوصت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا.

فاطمه از ابوبکر میراث پدرش را خواست، ابوبکر نپذیرفت، فاطمه قسم خورد که دیگر با او سخن نگوید و وصیت کرد که شبانه دفن شود تا او در دفن وى حاضر نشود (2)

 

3 / عن بن جریج وعمرو بن دینار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبی صلى الله علیه وسلم دفنت باللیل قال فرَّ بِهَا علی من أبی بکر أن یصلی علیها کان بینهما شیء.

فاطمه دختر پیامبر شبانه به خاک سپرده شد تا ابوبکر بر وى نماز نخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتى افتاده بود.(3)

 

 

 

4 / ودفن علىُّ بن أبى طالب زوجته فاطمة لیلاً، فَرَّ بِهَا من أبى بکر أن یصلى علیها، کان بینهما شىء.

علی بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن کرد تا ابوبکر به او نماز نخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتى افتاده بود (4)

 

5 /.وأما إخفاء القبر، وکتمان الموت، وعدم الصلاة، وکل ما ذکره المرتضى فیه، فهو الذی یظهر ویقوی عندی، لأن الروایات به أکثر وأصح من غیرها، وکذلک القول فی موجدتها وغضبها.

مخفى کردن مرگ فاطمه (سلام الله علیها) و محل دفن او و نماز نخواندن ابوبکر و هر آن چه که سید مرتضى گفته است، مورد تأیید و قبول من است؛‌ زیرا روایات بر اثبات این موارد صحیح‌تر و بیشتر است و همچنین ناراحتى و خشم فاطمه نزد من از اقوال دیگر اعتبار بیشترى دارد (5)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

 

 

1 / البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1549، ح3998،ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987

 

2 / الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، تأویل مختلف الحدیث، ج 1، ص 300، تحقیق: محمد زهری النجار، ناشر: دار الجیل، بیروت، 1393هـ، 1972 م

 

3 / الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)،                المصنف، ج 3، ص 521، حدیث شماره 6554 و حدیث شماره: 6555، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403 هجری

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۱ شیعه اهل بیت

برترین همسر پیامبر (ص) که از برترین بانوان بهشت هستند ایشان

 

 

حدثنا سَعِیدُ بن عُفَیْرٍ حدثنا اللَّیْثُ قال کَتَبَ إلی هِشَامٌ عن أبیه عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت ما غِرْتُ على امْرَأَةٍ لِلنَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم ما غِرْتُ على خَدِیجَةَ هَلَکَتْ قبل أَنْ یَتَزَوَّجَنِی لِمَا کنت أَسْمَعُهُ یَذْکُرُهَا وَأَمَرَهُ الله أَنْ یُبَشِّرَهَا بِبَیْتٍ من قَصَبٍ وَإِنْ کان لَیَذْبَحُ الشَّاةَ فَیُهْدِی فی خَلَائِلِهَا منها ما یَسَعُهُنَّ.

عایشه مى گوید: بر هیچ زنى آن قدر حسد نورزیدم که بر خدیجه حسد ورزیدم، او را درک نکردم و قبل از ازدواج من با رسول خدا از دنیا رفته بود، ولى حسدم به این سبب بود که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) او را بیشتر یاد مى‏کرد و خداوند او را به خانه اى بهشتى از طلا و درّ و یاقوت بشارت داده بود و هر گاه گوسفندى را ذبح مى‏نمود براى دوستان خدیجه هدیه مى‏فرستاد / (1)

 

 


3249 حدثنی أَحْمَدُ بن أبی رَجَاءٍ حدثنا النَّضْرُ عن هِشَامٍ قال أخبرنی أبی قال سمعت عَبْدَ اللَّهِ بن جَعْفَرٍ قال سمعت عَلِیًّا رضی الله عنه یقول سمعت النبی صلى الله علیه وسلم یقول خَیْرُ نِسَائِهَا مَرْیَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ وَخَیْرُ نِسَائِهَا خَدِیجَةُ.

عبد الله بن جعفر از على (علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: بهترین بانوان بهشت مریم دختر عمران و خدیجه است .(2)

 

 

 

 

منابع

 

1 / البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل ابوعبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3 ص 1388، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987

 

 

2 / البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل ابوعبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3 ص 3248، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987

 

 

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۳ شیعه اهل بیت

«مولی» به معنای «اولی است

 

 

 

محمد بن اسماعیل بخاری (متوفای 256هـ) :

وی در تفسیر سوره حدید می‌نویسد :

باب تفسیر سُورَةُ الْحَدِیدِ قال مُجَاهِدٌ ... «مَوْلَاکُمْ» أَوْلَى بِکُمْ .

مجاهد گفته است : (مولاکم) به معنای (اولی) و برتر به شما است (1)

 

 

 

ابن حجر عسقلانی در شرح این مطلب می‌نویسد :

قوله مولاکم أولى بکم قال الفراء فی قوله تعالى «مأواکم النار هی مولاکم» یعنی أولى بکم وکذا قال أبو عبیدة وفی بعض نسخ البخاری هو أولی بکم وکذا هو فی کلام أبی عبیدة .

فراء در توضیح آیه شریفه : (ماواکم النار هی مولاکم) گفته است : مولی به معنای اولی و برتر به شما است ، ابوعبیده نیز چنین گفته است و در بعضی از نسخه‌های بخاری به معنای «او اولی به شما است» آمده است ، و همچنین است در سخن ابوعبیده (2)

 

 

 

 

واحدی ، مفسر مشهور اهل سنت در این باره می‌نویسد :

مأواکم النار ( منزلکم النار ) هی مولاکم ( أولى بکم )

جایگاه ومنزل شما است، یعنی آتش سزاوار و اولی برای شما است  (3)

 

 

 

 

حمیدی ، محدث و مفسر سنی ، صاحب کتاب الجمع بین الصحیحین در باره معنای کلمه مولی می‌گوید :

ومنه قوله «ذلک بأن الله مولى الذین آمنوا » أی ولیهم والقائم بأمورهم والمولى الأولى بک

از مواردی که مولی به معنای اولی آمده این آیه است که فرمود : »این به خاطر آن است که خداوند مولای مؤمنان است» ؛ یعنی سرپرست و مسؤول کارهای شما است (4)

 

 

 

 

قرطبی ، مفسر پرآوازه اهل سنت ، از کسانی است که «مولی» را          به معنای «اولی» گرفته و تصریح می‌کند که مولی به معنای کسی است که سرپرست و متولی مصالح انسان باشد،                                (هی مولاکم ) أی أولى بکم والمولى من یتولى مصالح الإنسان ( 5 )

 

 

 

علاء الدین خازن (متوفای 725هـ) :

وی در تفسیر آیه «هی مولاکم» می‌گوید :

«هی مولاکم» أی ولیکم وقیل هی أولى بکم .

این مولای شما است یعنی سرپرست، وگفته شده اولی و برتر به شما است (6)

 

 

 

 

جلال الدین محمد بن احمد المحلی (متوفای 854هـ) :

جلال الدین المحلی ، در تفسیر جلالین که از نوشته‌های مشترک او و جلال الدین سیوطی است ، «مولاکم» را به معنای اولی به شما معنی کرده است :

«مأواکم النار هی مولاکم» أولى بکم ( 7)

 

 

 

 

محمد علی شوکانی (متوفای 1250هـ) :

«هی مولاکم» أی هی أولى بکم والمولى فی الأصل من یتولى مصالح الإنسان (8)

 

 

منابع

 

1 / البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ) ، صحیح البخاری ، ج 4 ص 1358 ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا ، ناشر : دار ابن کثیر ، الیمامة - بیروت ، الطبعة : الثالثة ، 1407 - 1987 .

 

2 / العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852هـ) ، فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج 8 ، ص 628 ، تحقیق : محب الدین الخطیب ، ناشر : دار المعرفة - بیروت

 

3 / الواحدی ، علی بن أحمد أبو الحسن (متوفای468هـ) ، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ، ج 2 ، ص 1068 ، اسم المؤلف: تحقیق : صفوان عدنان داوودی ، ناشر : دار القلم , الدار الشامیة - دمشق , بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1415هـ

 

4 / الحمیدی الأزدی ، محمد بن أبی نصر فتوح بن عبد الله بن فتوح بن حمید بن بن یصل (متوفای488هـ) ، تفسیر غریب ما فی الصحیحین البخاری ومسلم ، ج 1 ، ص 322 ، تحقیق : الدکتورة : زبیدة محمد سعید عبد العزیز ، ناشر : مکتبة السنة - القاهرة - مصر ، الطبعة : الأولى ، 1415هـ – 1995م

 

5 / الأنصاری القرطبی ، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفای671 ، الجامع لأحکام القرآن ، ج 17 ، ص 248 ، ناشر : دار الشعب – القاهرة

 

6 / البغدادی الشهیر بالخازن ، علاء الدین علی بن محمد بن إبراهیم (متوفای725هـ )، تفسیر الخازن المسمى لباب التأویل فی معانی التنزیل ، ج 7 ، ص 217 ، اسم المؤلف: ناشر : دار الفکر - بیروت / لبنان - 1399هـ ـ 1979م .

 

7 / محمد بن أحمد المحلی الشافعی + عبدالرحمن بن أبی بکر السیوطی (متوفای911 هـ)، تفسیر الجلالین ، ج 1 ، ص 628 ، ناشر : دار الحدیث ، الطبعة : الأولى ، القاهرة

 

8 / الشوکانی ، محمد بن علی بن محمد (متوفای1255هـ) ، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر ، ج 5 ، ص 171 ، ناشر : دار الفکر – بیروت

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۶ شیعه اهل بیت

بررسی عقیده رضایت دائمی خداوند از صحابه در قران

 

 

 

 

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید :

وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأَنْصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیم‏ . التوبة / 100 .

«پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آن‌ها (نیز) از او خشنود شدند و باغ‌هایى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و این است پیروزى بزرگ ! .»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نکته اول

 

خوانندگان محترم لطفا دقت کنند در این عقیده (( رضایت دائمی )) مورد توجه است یعنی بر اساس این عقیده خداوند به طور دائم و همیشه (( دقت کنید همیشه و دائمی )) از صحابه ای که سبقت گرفته اند راضی است .

 

 

 

 

 

نکته دوم

 

مراد از (السابقون) چیست وکیست ؟

سبقت که در این آیه امتیازی بزرگ محسوب شده است ؛ چه معنایی از آن اراده شده است ؟ آیا صرفا اگر در مسلمان شدن فردی بر دیگری تقدم داشته باشد ، مصداق این آیه خواهد بود ؟ و یا علاوه بر پذیرش اسلام امتیازاتی از قبیل پایبندی به دستورات خداوند و پیشتاز بودن در کارهای خیر و اطاعت و پیروی از رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز لازم است.

 

 

 

 

 

 

نکته سوم

 

عمل صالح و حفظ ایمان شرط ورود به بهشت

 

به عبارتی دیگر وعده بهشت عام است و شامل هر مومنی میشود        به شرط انکه عمل صالح انجام دهد و ایمان خود را تا پایان زندگی      حفظ کند همان طور که خداوند در قران کریم می فرماید :

((( کسانی که ایمان اوردند و کارهای نیک و شایسته انجام دادند انان اهل بهشت هشتند و جاودان در ان خواهند بود ))) سوره بقره ایه 82

 

 

 

نکته چهارم

 

اگر در این آیه مقصود معنای ظاهر آن که سبقت در مسلمانی است باشد ، نه معنای باطنی که علاوه بر اسلام ، سبقت در ایمان نیز لازم         و مراد است ، این تفسیر از آیه موجب دور بودن از خطا و اشتباه و عصمت آنان نمی‌شود ؛ زیرا رضایت خداوند و آنچه از نعمت‌های بهشتی وعده داده است مشروط به پایداری در دین و وفادار ماندن به شرایط است .

صحابه که معصوم نبودند (( اعتقاد مرسوم در بین عزیزان اهل سنت ))

پس چگونه می‌شود خداوند از افرادی اعلام رضایت دائمی نماید که  هر لحظه امکان ( حداقل احتمال ) سرزدن خطا یا حتی خدای ناکرده  عملی خلاف شرع در طول زندگی انان وجود دارد .( صحابه که معصوم نیستند و بر اساس عقل قطعا بیشتر از یک روز زندگی کرده اند یعنی فقط یک روز زندگی نکرده اند که بگویم خب در طول این یک روز یک خطا یا اشتباه یا خدای ناکرده عملی خلاف شرع انجام نداده اند یعنی به طور طبیعی صحابه به سن پیری رسیده اند و زندگی طولانی داشته اند و سال ها بعد از رحلت رسول (ص) زنده بودند .)

نکته پنجم

 

ورود به بهشت بدون شرط و مطلق نیست ؛ مگر برای کسانی که متصف به صفت عصمت باشند و خطائی از آنان سر نزند ، و اگر این وعده که با قطعیت و حتمی بودن اعلام شده افراد خطاکار را هم شامل شود ، نتیجه آن وادار کردن افراد به ارتکاب خطا و اشتباه است با این توجیه که می گوید : من که از نجات یافتگان هستم ؛ پس آزادم . و این عقیده و فکر به اجماع همگان فاسد است .

 

 

 

نکته ششم

 

اعتقاد به رضایت دائمی خداوند از «السابقون الأولون» با آیاتی از قرآن مجید که احتمال ارتداد صحابه را مطرح و آن‌ها را از این کار بازداشته است ، سازگار نیست ؛ زیرا اگر واقعاً خداوند از آن‌ها برای همیشه راضی بوده و آن‌ها قطعاً بهشتی بوده‌اند ، چرا خداوند آن‌ها را تهدید کرده و وعده عذاب داده است .

 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرین‏ . المائده / 54 .

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید ! هر کس از شما ، از آیین خود بازگردد ، (به خدا زیانى نمى‏رساند خداوند جمعیّتى را مى‏آورد که آن‌ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند ، در برابر مؤمنان متواضع ، و در برابر کافران سرسخت و نیرومند هستند .»

بسیار واضح و روشن است که این آیه شامل همه صحابه و از جمله «السابقون الأولون» نیز می‌شود.

 

نکته اخر

 

منظور خداوند این نیست که هر کسی جزء «السابقون الأولون» بودند حتی اگر بعد از آن ایمان خودشان را هم از دست بدهند و هیچ عمل صالح نیز انجام ندهند ، فقط به همین دلیل که جزء (السابقون الأولون) بوده‌اند ، خدا از آن‌ها برای همیشه راضى است  و هیچ گاه از آن‌ها خشمگین نمى‏شود .                                                                                         اگر فرض بگیریم که تنها جزو السابقون بودن موجب رضایت دائمی خداوند می شود  باید بگویم که تمام مردم ،‌ نتیجه اعمال بد خود را خواهند دید ، مگر آن‌هایی که با پیامبر هجرت کرده‌اند که اعمال بد آن‌ها حساب نشده و رضایت خداوند از آن دائمی است اما اگر منظور آیه این باشد که کسانی که جزء (السابقون الأولون) بوده‌اند ، هیچگاه گناه نکردند و لغزشی از آن‌ها صورت نگرفت و معصوم از دنیا رفتند ، با اعتقادات عزیزان اهل سنت هم نمی‌سازد و انکار بدیهیات خواهد بود .

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۵:۰۴ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده

تمام این حرفها و جدالها و بحثها و کشمکشها با یک دخول ساده حل میشه چرا اینقدر خود و دیگران را سرکار گذاشتید البته از یک نظر خوب تعداد بیکارها با این وضعیت بد کم میشه و بدون دردسر میرن سرکار البته باید در بین کار انجام دخول فراموش نشود که جزو واجبات است به امید دیدار شما در حجله دخولیات 
اقایون داداشام  گفته باشم حجت السلام و المسلمین جناب اقای سلمان رشدی مرجع تقلید مردم انگلستان فرمودند هر جا بلند شد جایز و لازم است همانجا بخوابانید و دخول انجام شود در غیر اینصورت سوار اتومبیل خود شده نیم چرخی در خیابانهای شهر زده چند تا سوار کنید و انها را به فیض برسانید تا گناهان شما پاک شود و اگر اینگونه نکنید شما را در جهنم ابوغریب خواهند کرد 
۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۰۸ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت . در جواب شخصی نادان و جاهل که هرچی از دهنشنون درامده کلمات رکیک گفتند از دیگران عذرخواهی میکنم و خطاب به ایران یا دیگه نیا اینجا پیام نزار یا اینکه میایی مثل ادم حرف بزن اگر یک بار دیگر تحت هر شرایطی توهین و فحاشی کنی پلیس فتا به حسابت خواهد رسید و باور کن یقین کن ان قدر دنیا پیشرفت کرده ان قدر پلیس فتا پیشرفت کرده که حداقل تو یکی رو بتونه مثل اب خوردن پیدا کنه .
۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۱۰ شیعه اهل بیت

ایاتی درمورد انفاق کردن

 

1 / وآنچه از خوبیها و اموال انفاق می کنید،برای خودتان است؛(ولی) جزء برای رضای خدا ، انفاق نکنید وآنچه از خوبیها انفاق می کنید ( پاداش آن ) به طور کامل به شما داده می شود و به        شما ستم نخواهد شد. (  سوره بقره ایه 273 )

 

2 / کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه یکصد دانه باشد; و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته باشد)، دو یا چند برابر مى کند; و لطف خدا گسترده، و او (به همه چیز) داناست ( سوره بقره ایه 261 )

 

3 / اى کسانى که ایمان آورده اید بخششهاى خود را با منت و آزار، باطل نسازید همانند کسى که   مال خود را براى نشان دادن به مردم ( ریاکاری )، انفاق مى کند، و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمى آورد ........ و از کاری که انجام میدهند چیزی به دست نمی اورند . ( سوره بقره ایه 264 )     

۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۱۲ شیعه اهل بیت

  ایاتی درمورد نیکی کردن به والدین

 

1 /  پروردگارت مقرّر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آن دو  یا هر دو نزد تو به پیرى رسیدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو . و از روى مهربانى و لطف، بالِ تواضع خویش را براى آنان فرودآور و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور، همان گونه که مرا در کودکى تربیت کردند.   ( سوره نسا ایات 23 و 24 )

 

2 / و ما به هر انسانی سفارش کردیم که در حقّ پدر و مادر خود نیکی کن خصوص مادر که   چون بار حمل فرزند برداشته و تا مدّت دو سال که طفل را از شیر باز گرفته (هر روز) بر رنج و ناتوانیش افزوده است، ( و فرمودیم که) شکر من و شکر پدر و مادرت بجای آور، که بازگشت (خلق) به سوی من خواهد بود . ( سوره لقمان ایه 14 )

 

 

 

ایه ای درمورد بخشیدن در قصاص

 

 

/ ای کسانی که ایمان اورده اید درمورد کشته شدگان شما بر شما حکم قصاص مقرر شده است ازاد در برابر ازاد برده در برابر برده و زن در برابر زن پس هرکس از جانب برادر دینی خود چیزی به او بخشیده شود ( برادر دینی از قصاص او صرف نظر کند ) باید ( قاتل ) به شیوه پسندیده کار او را به خوبی جبران کند و به او نیکی کند و در این فرمان بخشایشی از سوی پروردگارتان بر شما است از این رو هرکس ( بعد از بخشیدن قاتل و صرف نظر کردن از قصاص او ) به او ظلمی کند برای او عذابی دردناک خواهد بود .

( سوره بقره ایه 178 )

۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۱۴ شیعه اهل بیت

مسئله ربا خواری

 

 

1 /  ........ آنان بدین سبب در این عمل زشت افتند که گویند فرقی بین تجارت و ربا نیست؛ حال آنکه خدا تجارت را حلال و ربا را حرام کرده. پس هر کس که اندرز (کتاب) خدا بدو رسد و از این عمل دست کشد خدا از گذشته او در گذرد و عاقبت کارش با خدا باشد، و کسانی که دست نکشند اهل جهنّمند و در آن جاوید معذّب خواهند بود. ( سوره بقره ایه 278 )

 

 

استفاده از منابع طبیعی

 

.

 

 

/ و شما را در زمین ساکن قرار داد تا بر روی ان قصرهای عالی بسازید و با کندن کوه های سخت منزل های محکم ( در درون انها ) برای خود بسازید. ( سوره اعراف ایه 74 )

 

 

 

صدقه

4/ مصرف صدقات تنها در انحصار خاص این هشت گروه است فقیران و عاجزان و متصدیان اداره صدقات و برای جذب قلوب مردم ( یعنی در راه تبلیغ دین خدا ) و ازاد کردن بندگان و قرض دادن در راه خدا و برای درماندگان . ( سوره  توبه ایه 60 )

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۱۸ شیعه اهل بیت

/ انان که به ایات ما ایمان اوردند و تسلیم امر ما شدند به انان خطاب میرسد شما و همسران خود شادمان وارد بهشت جاویدان شوید و ( غلامان بهشتی ) بر ان مومنان کاسه های زرین و کوزه های بلورین می چرخانند برای خدمت و در انجا هرچه را که میل ان کنند و چشم های انان با دیدن ان لذت ببرد اماده است و شما مومنان جاویدان در بهشت خواهید بود .   ( سور زخرف ایات 69 و 70 و 71 )

 

 

 

 

13 / و اهل تقوای خدا ترس را گروه گروه به سوی بهشت می برند و چون به انجا میرسند همه درهای بهشت به احترام انان گشوده میشود و فرشته های بهشتی با تهنیت به انان میگویند سلام بر شما که چه خوش عیشی نصیب ما شده است وارد بهشت جاویدان شوید و مومنان گویند ستایش خدایی را که وعده لطف و رحمتش را بر ما محقق کرد و ما را وارث تمام بهشت گردانید تا هرکجای ان که خود مایل باشیم ساکن شویم و پاداش نیکوکاران بسیار نیکو خواهد بود . ( سوره زمر ایه 73 و 74 )

 

 

 

 

 

 

14 / ایا انکس که به خدا ایمان اورده و ان کس که کافر بوده مانند هم هستند هرگز مومن و کافر یکسان نخواهند بود و اناکه با ایمان و نیکوکار بودند به پاداش اعمال صالح خود در بهشت پرنعمت جاویدان خواهند بود . ( سوره سجده ایات 18 و 19 )

 

 

 

 

15 / انانکه به خدا ایمان اورده و به اعمال صالح پرداختند و به درگاه خدای خود با تواضع و  خشوع روی اوردند انها البته اهل بهشت جاویدان هستند و در ان بهشت تا ابد زندگی خواهند کرد .( سوره هود ایه 23 )

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۲۰ شیعه اهل بیت
و بندگان خدای رحمان انان هستند که بر روی زمین با تواضع و فروتنی راه می روند و هرگاه مردم جاهل به انها خطاب کنند ( توهین کنند ) با سلامت نفس ( با زبان خوش ) جواب می دهند . و انان هستند که شب را به سجده و قیام نماز برای کسب رضایت خدا روز کنند ( تا طلوع روز بیدار باشند و مشغول نماز ) و انان هستند که دائم به دعا گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان که سخت عذاب دردناکی است که انجا بسیار منزلگاه بدی است و انان هستند که هنگام انفاق به فقیران اسراف نمی کنند و بخل ( خسیس) هم نمی کنند بلکه در احسان و بخشش اعتدال دارند و انان هستند که برای خدای یکتا شریکی قرار نمیدهند و نفس محترمی را که خدا حرام کرده به قتل نمی رسانند      ( شخصی را به حرام نمی کشند ) و هرگز  زنا نمی کنند که هرکس چنین عملی را انجام دهد کیفر گناهش را خواهد یافت و عذاب او در قیامت زیاد شود و با ذلت و خواری وارد دوزخ شود مگر ان کسانی که توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح انجام دهند پس خدا گناهان انان را تبدیل به نیکی ها میکند که خدا در حق بندگان خود بسیار امرزنده و مهربان است . ( سوره فرقان ایات 63 تا 70 )

سر حلقه رندان خرابات مغان را

اندر شکن حلقه گیسوی تو دیدیم

دوستان عزیزی که می خواهند که از غم دوزخ و حرص بهشت خود را نجات دهند می توانند به عشق به پروردگار خود گرایش پیدا کنند. آنجا که خداوند خودش به منزل تو می آید و به عنوان دوست تو را انتخاب می کند.

منزل حافظ کنون بارگه کبریاست

برای شروع می توانید در اینترنت با جستجو در مورد طباع تام و حکمت هرمسی شروع کنید تا اطلاع پیدا کنید که اگر شیعیان و اهل بیت به بهشت و دوزخ فکر می کنند افرادی هم هستند که از این دو گذشته و در ذات پروردگار مهربان محو شدن و تبدیل به قنوس شده اند.

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد


کسانی که از دین اسلام خسته شده اند می توانند به حکمت خسروانی که حکمت ناب ایرانی است رجوع کنند تا ببیند که فرای شریعت ، حقیقتی وجود دارد که به جز عشق و محبت به خالق چیز دیگری وجود ندارد

هر سو که دویدم همه سوی تو دیدیم

هر جا که رسیدم سر کوی تو دیدم

روی همه خوبان جهان بهر تماشا

دیدیم ، ولی آینه روی تو دیدیم

خلاصه این که میگن فقط علی و شیعیانش رستگارند دروغی بیش نیست خودتان امتحان کنید و بعد ببینید که خدا برای شما چه کار می کند انقدر مردم را طوری تربیت نکیند که فقط برای بهشت و جهنم کاری را بکنند مردم را طوری راهنمایی کنید که اگر به فرض محال اگر خدا هم نبود گناه نکند و برای سیستمی که خدا آفریده جوری احترام قائل باشد که فقط به خاطر حفظ آن بدون چشم داشت کار کند

چرا مردانی که از نظر قدرت جنسی قوی هستند باید علاوه بر همسر قانونی خود سراغ زن دیگری بروند آیا چیزی به نام کنترل نفس وجود ندارد که کنترل آن باعث گشایش بسیاری از امور می شود. چرا با قانون صیغه و چند همسری زنان جامعه ما را از زندگی دلسوزانه با همسرشان دلسرد کرده اید. آیا زنی که قدرت جنسی زیادی دارد حق این را دارد که با مرد دیگری علاوه بر همسر خود رابطه داشته باشد؟

این قانون چند همسری و صیغه فقط باعث شده که زنان به مردان فقط به چشم آلتی که دارای عابر بانک است نگاه کنند.که تا طقی به طوقی می خورده برن و مهریه خودشان را به اجرا بگذارند.

مادران و زنان جامعه ما با این قوانین اسلام که در مورد چند همسری و صیغه و حضانت فرزندان وجود دارد خود را بازنده زندگی می بینند بنابراین دلسوزی خودشان را از دست داده اند.

خدمت مادران و زنان کشور عزیزم عرض کنم که به قول شاعر هر که در این بار مقربتر است جام بلا بیشترش می دهند.

در سیستم خداوند هر نفسی که دارای اخلاص بیشتری است امتحان سختری را پس می دهد. بیشتر زنان دارای hخلاص بیشتری هستند چون مظهر لطف پروردگار خود هستند. شما آینه زیبایی ،رحمت، مهربانی هستید پس با چند قانون که معلوم نیست آیا خدا گفته یا بشر از خدای خود نا امید نشوید و همواره به یاد داشته باشید که خداوند دوستان خود را بیشتر به بند می کشد تا بیشتر او را یاد کند.

چند همسری و صیغه به جز گرفتاری برای مرد چیز دیگری ندارد که فقط مرد را از یاد خدا غافل می کند. خداوند در بسیاری از قوانینش مکر بزرگی به کار برده که فقط با دقت و تفکر می توان به آن رسید.

حتما در مورد طباع تام مطالعه کنید البته برای خانمها طباعشان به صورت مرد ظاهر می شود و برای آقایان هم زن






۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۳۷ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت که بارها جواب شبهات تکراری را داده ام //////////// در باب فلسفه متعه درا ندیشه اسلامی و شیعه به طور خاص /////////////////

آنچه از مجموع اخبار اسلامی راجع به ازدواج موقت  استفاده می شود این است که بیشتر منظور از این نوع ازدواج ارضای صحیح غریزۀ جنسی است. و تولید نسل هدف اصلی آن نیست؛ و لذا این نوع زناشویی را به نام متعه خوانده اند. در قرآن مجید نیز از این نوع ازدواج به عنوان استمتاع نام برده شده است.[1]

حال سؤال این است که چه لزومی داشت که اسلام برای ارضای غریزۀ جنسی ، چنین قانونی را وضع کند مگر قانون ازدواج دائم که اساس تشکیل خانواده ها به شمار می رود، برای تأمین این منظور کافی نبود؟

جواب این سؤال با مطالعه در کیفیت غریزۀ جنسی در افراد مختلف، روشن می شود:

غریزۀ جنسی مثل سایر استعدادها و احساس ها و روحیات در افراد، مختلف است.

در بعضی افراد این غریزه به حد اعتدال وجود دارد که تنها با تشکیل خانواده و تمکین زن  در برابر مرد برطرف می شود. اما در برخی از افراد یا غریزۀ جنسی در حال طغیان است به طوری که  با انتخاب همسر دائم و تمکین او اشباع نمی شود و یا این که در اثر اختلافات و عدم هماهنگی اخلاقی و روحی و غیر آن، زن از مرد تمکین نمی کند و در نتیجه نیروی جنسی که لازم است در موقع خود به نحو صحیح  اشباع گردد، ارضا نمی شود؛ خصوصا در صورتی که عوامل مهیج شهوت، در اجتماعی تا  سر حد جنون پیش برود و به کارهایی وامیدارد که قلم از ذکر آن شرم دارد؛ ضرورت متعه بیشتر خواهد بود.

آمار گوناگونی  که از ازدیاد فرزندان نامشروع و تجاوزهای به عنف در کشورهای اروپایی و امریکائی انتشار یافته شاهد گویای این موضوع است.

آیا باید جوانان را آزاد گذاشت که به دامن فحشاء و خیانت پناه ببرند و زندگی خود را با این وضع رسوا و فلاکت بار بگذرانند و یا لازم است قانونی آسان و سهل که مسئولیت های سنگین  تشکیل خانواده دائم را نیز نداشته باشد، در پیش پای جوانانی که با طغیان غریزۀ جنسی، دست  و پنجه نرم می کنند گذاشت تا بدین وسیله جوانان را از سرگردانی و ضلالت و افتادن در منجلاب  فساد نجات داد؟

اسلام با تشریع قانون ازدواج موقت، در موارد ضروری و لازم که قانونی بس  سهل و دارای مسئولیت های کم می باشد مشکل جوانان را حلّ کرده است و آنها را از گرایش  به سوی فحشاء و زنا و خیانت و بی بند و باری باز داشته است و لذا روایات معتبری از پیشوایان مذهبی  اسلام وارد است که ثابت می کند که ازدواج موقت بیشتر برای ارضای غریزۀ جنسی در موارد لازم تشریع گردیده است.

چنان که در روایت معتبر امام باقر از علی علیهما السلام چنین نقل می کند: «اگر نکاح موقت  به وسیله بعضی از خلفا منع نمی شد هیچ فرد مسلمانی مگر افراد خیلی پست مرتکب زنا نمی  گردید[2]

واضح است که عمل منافی عفت غالباً در مورد طغیان غریزه جنسی و عدم اشباع آن انجام  می گیرد و ازدواج موقت بهترین طریق سالمی است که می تواند طغیان غریزه جنسی را فرو نشاند و در ضمن مسئولیت های ازدواج دائم را نیز ندارد.

از بعضی از روایات معتبر دیگر نیز استفاده می شود که مأمورانی از طرف پیامبر گرامی اسلام  در آغاز اسلام که عصر شیوع مفاسد و طغیان غرائز جنسی بود در کوچه و بازار می گشتند و مردم را از ارتکاب گناه و اشباع غریزۀ جنسی از غیر طریق صحیح باز می داشتند و به آن ها گوشزد می کردند که پیامبر اسلام نکاح موقت را برای شما جایز کرده است از این راه سالم اقدام کنید و پیرامون  روابط غیرمشروع و فساد نگردید.[3]

علاوه بر این ها در روایات بی شمار دیگری آمده است که به طور صریح دلالت دارد بر این که ازدواج موقت در مواردی تشریع شده است که غریزه جنسی جوانان را تحت فشار قرار داده  و آن ها را نزدیک به انحراف کرده است. در این گونه موارد است که شارع مقدس برای  جلوگیری از بی بندوباری جنسی راه صحیح ازدواج موقت را پیش پای آنان قرار داده است.

از جمله از امام موسی بن جعفر علیه السلام راجع به متعه سؤال کردند حضرت فرمود: «متعه برای  کسی که ازدواج نکرده، حلال است؛ تا بدین وسیله از طغیان غریزه جنسی جلوگیری کند و یا ازدواج  کرده اما با وجود این، غریزه جنسی، او را تحت فشار قرار داده است. برای چنین افرادی  جایز است ازدواج متعه را انتخاب کنند».[4]

ازدواج موقت در اسلام نه تنها کوچک ترین  ربطی با فحشاء ندارد؛ بلکه فقط برای جلوگیری از فحشاء و بی بندوباری جنسی و قانون شکنی و تعدّی به ناموس عمومی تشریع شده است. لذا در روایات معتبر می خوانیم که اگر مرد مسلمانی در میان ملت های غیرمسلمان واقع شده و غریزه جنسی او را تحت فشار قرار داده است؛ مطابق قوانین  اسلامی می

 


[1] نساء، 28.‏

[2] وسائل الشیعة، ابواب متعه.

[3] همان.

[4] وسائل الشیعة، باب کراهة المتعة مع الغنی عنها.

 

 

 

شرایط «متعه» در متون روایی

صاحب مستدرک الوسایل درکتاب نکاح در ابواب متعه روایتی را نقل می کند از «مفضل»، این متکلم توانمند و شاگرد مکتب صادق ال محمد(ص)، در این روایت «مفضل می گوید: یا مولای فما شرایط المتعه؟ ای مولای من شرایط متعه چیست؟ می فرماید: «یا مفضل لها سبعون شرطاً من خالف منها شرطاً واحداً ظلم نفسه». ای مفضل برای متعه 70 شرط است و آن کس که مخالفت نماید با یک شرط از آن، همانا به خود ظلم روا داشته است».

سپس مفضل می گوید: پس من آنچه را که در زمینه متعه از شما خاندان آموخته ام می گویم تا ببینید آیا من نسبت به این موضوع معرفت لازم و علم کافی دارم یا خیر؟ امام می فرماید: بگو ای مفضل آن شرایط را.

سپس مفضل، در بیانی فصیح و طولانی، شرایطی را یک به یک ذکر می کند که ما در اینجا به ذکر قسمتی از آن بسنده می کنیم، زیرا بخشهایی از کلام مفضل در روایات مربوط به «متعه» به صورت منفرد هم ذکر گردید و در متون روایی ما بدان اشاره کرده ایم.

قال: مولای قد امرتمونا أن لانتمتّع ببغّیه و لا مشهوره بفساد و لا مجنونه و ان ندعوا المتمتع لها الی الفاحشه فان اجابت فقد حرم الاستحباع بها».

در بخش اول کلام، مفضل می گوید: شما اهل بیت به ما آموخته اید که هرگز با زنی که تجاوزگر به حدود الهی است و یا مشهور به فساد و یا فارغ از عقل و دیوانه است عقد «متعه» نبندیم، پس بایستی زن را مورد اختبار قرار داد به این صورت که ابتدا ارتباط آزاد را با او مطرح کرد و اگر پذیرفت، عقد متعه با چنین زنی حرام است.

این بخش از کلام بسیار جای تأمل دارد و آن اینکه «ازدواج موقت» نباید بعنوان ابزار دست، برای انسانهای فاجر و فاسد در آید والا: «چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا».

این هشداری است برای همه اهل ایمان در جامعه ای که امکان هر گونه سوء استفاده از حکم خدا وجود دارد و ممکن است هدف عده ای ترویج مفسده باشد، لیکن چون در جامعه اسلامی زندگی می کنند، دنبال بهانه و وسیله ای برای دسترسی به امیال شیطانی خود باشند. در چنین جامعه ای شایسته نیست «متعه» را در بازار عموم عرضه داشت، شاید در روزگاری مانند امروز که از اهداف سران صهیونیست، کفر، نفاق و شرک، ترویج مفاسد و توزیع علنی بیماریهای خانمانسوز از قبیل «ایدز» و یا خیانتهایی نابخشودنی چون خرید و فروش زنان و دختران برای عرضه داشتن در بازارها و جزیره های جنسی است، خصوصاً اینکه آنها در صددند که کالای خود را غالباً از کشورهای شرق و یا جهان سوم تدارک ببینند و آمارهای وحشتناک، صدقی بر این مدعاست. در چنین شرایطی در کشوری که به عنوان پایگاه اسلام معرفی می گردد، آیا بدون ارزیابی شرایط زمانی و مکانی می توان متعه را به عنوان یک راهگشا و راهکار عمومی برای معضلات جوانان معرفی کرد؟

جای بسی تأسف است که حتی در بعضی از گفتمانهای مطبوعاتی پیشنهاد می شود که از این موضوع به عنوان یک ابزار تبلیغاتی برای مسابقات سیاسی چون مسأله ریاست جمهوری استفاده گردد، آیا در طول تاریخ اسلام بزرگان علمی و سیاسی اینگونه دین را ابزار دنیای خود قرار داده اند؟ آیا واقعاً این راهکار جامعه جوان ما را به صلاح و فلاح حقیقی می رساند، آیا متعه چاره ساز مشکلات بیکاری، تورم، اقتصاد بیمار، هرز رفتن سرمایه ها، نبود امکانات برای اقشار محروم و …. خواهد بود؟ و در این صورت، سرانجامِ خانواده به کجا می انجامد و سرنوشت فرزندانی که از این طریق پا به عرصه وجود می گذارند چیست؟ عاقبت دخترانی که گاه خوشبینانه به این قضیه و بعضاً بواسطه عدم آشنایی و معرفت کافی نسبت به ابعاد مختلف این حکم دارند چیست؟ و اگر به دام شیادان نابکار می افتند مسئولیت آن با کیست؟

آیا در مدینه النبی پیامبر (ص) با وجود همه فضایل و ارزشها ترویج چنین روشهایی، جنبه عمومی و راهکار شایع معرفی می شد؟

بخش دوم کلام مفضل:

«و ان تسأل أفارغه هی ام مشغوله ببعل ام بحملٍ، ام بعده؛ فان شغلت بواحده من الثلاث فلاتحل …» سپس مفضل می گوید از جمله شرایط متعه این است که ابتدا از زن سؤال شود آیا شوهر دارد یا حامل است یا در دوران عده؟ که در این صورت سه گانه چنین فعلی حلال نیست.

سپس شرایط متعه را از جهت اینکه قصد نکاح می کند، «نه ندا آزادی در روابط و ارضاء غریزه» یعنی ارتباطی خارج از نظام مندی اسلام و سنت پیامبر و نیز تأکید بر اینکه این نکاح بایستی دارای مدت معلوم، اجرت و مهریه معلوم، روز و ساعت و ماه معلوم باشد و حتی مهریه مورد تراضی قرار گیرد. حال انگشتری باشد یا خوراکی یا پول و…

و سپس به مسأله ارث اشاره می نماید که بایستی به زن بگوید که ما از یکدیگر ارث نمی بریم و مسأله تعیین عده را در «متعه» برای او روشن سازد و کاملاً فرق بین ازدواج دائم و متعه را بیان کند [یعنی هیچگونه مایه تدلیس و یا سوء استفاده ابزاری زن قرار نگیرد]. یعنی زن و مرد با علم کامل به شرایط و احکام، اقدام به چنین عملی کنند که مبادا موجب تدلیس یا فعل حرام یا ایجاد احکامی چون «حرام موبد» گردد.

سپس مفضل اشاره به قول امیرالمؤمنان می نماید که فرمود: «فلولاه – یعنی عمر- مازنی الاّ شقی او شقیه لانه کان للمسلمین غناء فی المتعه عن الزّنی» یعنی اگر دومی آن بدعت را نمی گذارد و نهی او نبود هرگز هیچ نفسی تن به زنا نمی داد مگر زن و مردی که دچار شقاوت هستند زیرا «متعه» موجب بی نیازی مسلمین از زنا می باشد.

اشاره به اینکه این راه مفری است برای مسلمین نسبت به ترک زنا و فحشاء که این روایت و مانند آن در جمع عرفی و دلالی بین روایات کاملاً مفهوم حکیمانه و جای خود را می یابد.

سپس مفضل شرایط عزل و منع نطفه را در متعه بیان می کند و تفاوت آن را با پیشگیری از نطفه در ازدواج دائم بیان می کند و می گوید: در ازدواج موقت، بر مرد است که از انعقاد نطفه، پیشگیری کند، در حالی که در ازدواج دائم حکم (نسبت به زوجه دائمی) عزل نیست. سپس مفضل این آیه را مبنی بر عدم جواز عزل در ازدواج دائم تلاوت می کند که: « … و اذا تولی سعی فی الارض لیفسدفیها و یهلک الحرث و النسل و الله لایحب الفساد» اشاره به اینکه ممانعت و نابود ساختن دو چیز موجب فساد در زمین است: یکی حرث (کشاورزی) و دیگری هلاکت نسل.

سپس حکم فرزند متعه را بیان می کند که «فان وضعه فی الرحم کان لاحقاً بابیه» اگر نطفه ای منعقد شد، فرزند ملحق به مرد متمتع است.

در اینجا مفضل به کلام دیگری از بیانات امام(ع) که در باب «متعه» به او فرموده بودند، اشاره می کند. ایشان فرموده اند: «ای مفضل پدرم از پدرانش از رسولخدا(ص) نقل فرمود که: خداوند پیمان گرفته از مؤمنین به اینکه از راه متعه باروری را محقق نسازند» و سپس حضرت می فرماید: «قال رسول الله ولد المتعه حرام و ان الأجود اَنْ لایضع النطفه فی رحم المتعه» یعنی رسولخدا(ص) فرزند متعه را منع نمودند و در تبیین این حرمت و منع، امام(ع) می فرماید، مراد آن است که سعی شود نطفه از طریق ازدواج موقت منعقد نگردد.

یعنی این حرمت از باب تحریم در برابر سایر احکام تکلیفی نیست، بلکه نهی از باب تأکید بر عدم انعقاد است.

در ادامه مفضل به همین نکته اشاره می کند و از امام(ع) سؤال می نماید که آیا پیامبر(ص) فرمود« ولد المتعه حرام؟» و امام (ع) پاسخ او را قریب به مطالب مذکور بیان می کنند.

سپس مفضل می گوید: از شیعیان شما بعضاً از قول شما گفته اند که «همانا حدود متعه روشنتر از چهارپایی است که نیاز به درمان دارد». شاید بکارگیری این اصطلاح بدین معناست که اگر کسی طالب این حکم است بایستی در دریافت شرایط و حدود آن کوتاهی نورزد.

 

 

 


۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۳۸ شیعه اهل بیت

مراد از کسی که در ایه 55 سوره مائده معروف به ایه ولایت در حال رکوع نماز زکات می پردازد فقط حضرت علی (ع) است .

 

 

1 /  أجمع أئمة التفسیر أن المراد علی.پیشوایان علم تفسیر، اجماع دارند که مراد از این آیه، علی است (1)

 

2 / غالب الأخباریین علی أن هذه الآیه نزلت فی علی کرم الله وجه.غالب محدثان و ناقلان خبر و حدیث، بر این باور هستند که این آیه در حق علی نازل شده است ( 2 )

 

3 / مراد در این ایه در مورد حضرت علی است . (3)

 

 

منابع

 

1 / قاضی عضد الدین ایجی المواقف، جلد3، صفحه 601

2 / روح المعانی للآلوسی، ج6، ص167

3 / حاکم حسکانی حنفی) ج 1 ص 161 ح 216 و 217 _ مناقب علی بن ابیطالب (ابن مغازلی شافعی) ص 311 _ ذخائر العقبی (محب الدین طبری شافعی) ص 88 و 102 _ المناقب (خوارزرمی حنفی) ص 187 _ تاریخ دمشق (ابن عساکر شافعی) ج 2 ص 409 _ الدرّ المنثور (سیوطی) ج 2 ص 293 _ فتح القدیر (شوکانی) ج 2 ص  53_ تفسیر (طبری) ج 6 ص 288 و 289 _ تفسیر (قرطبی) ج 6 ص 219 و 220


برگرفته شده از وب‌نوشت http://borhan.blog.ir
۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۳۹ شیعه اهل بیت

آیا آیات قرآن و روایات در مورد صبر ، با عذاداری کردن منافات ندارد

 

مقدّمه اول:

 

انسان موجودی است دارای عواطف و احساسات که در حوادث و پیش آمدهای ناگوار و جانسوز، تحت تأثیر قرار گرفته و اندوهناک می شود و گاهی جزع و فزع و بی تابی و اظهار نارضایتی می کند، . در این راستا تنها نیروی ایمان است که از ناراحتی ها و اضطرابات انسان جلوگیری نموده و به او امید و آرامش می بخشد،                                           از این رو دستورات اسلام در راستای تقویت ایمان و نیروی عقیده دور می زند، و راه مبارزه با پیش آمدهای ناگوار را نشان داده با زبانهای مختلف به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات فرا می خواند «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» با بینش، امتحان و آزمایش زندگی و ناملایمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهی را بشارت و نوید می دهد «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالو انالله وانّا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات ٌمن ربّهم و رحمةٌ و اولئکَ هُمُ المهُتدون»[4] و تنها صابران را هدایت یافته می داند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه دوم :

 

صبر از مقامات عالی است که در تمام میدان های زندگی فردی و اجتماعی، جشن و عزا، جنگ و صلح و ... کاربرد دارد، لذا برای همین است که برای آن پاداشی بی پایان و مزد بی حساب قرار داده است ((انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب ))                                        صبری که در آیات و روایات به آن توصیه شده است اختصاص به صبر  بر مصائب ندارد، بلکه صبر در تمام میدان های زندگی مطرح است .     باید دید مصداق بی صبری کدام است؟ با نگاهی گذرا به آیات مذکور و آیات دیگر، میتوان متوجه شد که مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت، و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است نه اشک ریختن یا گریه کردن زیرا پیامبر اسلام (ص) برای مرگ فرزندش ابراهیم یا برای شهادت جعفر ابن ابی طالب اشک ریخت و گریه کرد . (1)                                                                                       ام المومنین عایشه نیز برای رحلت پیامبر اسلام (ص) سینه زنی میکردند (2)                                                                                                     عبدلله ابن عکرمه نیز اشاره دارد به این مسئله که تعجب میکند برخی ها میگویند خلیفه دوم از نوحه سرایی برای شخصی که فوت شده جلوگیری میکرد در صورتی که این چنین نبود زیرا زنان برای مرگ خالد ابن ولید چند روز گریه کردند اما خلیفه دوم از ان جلوگیری نکند (3 )                                    علمای مشهور اهل سنت اشاره دارند که تا زمان انان زنان برای شهادت حمزه نوحه سرایی و گریه می کنند (4)                                                   ( اگر به تاریخ زندگی این علما توجه شود مشخص میشود که قرن ها بعد از پیامبر اسلام(ص) زندگی می کردند )                                                         پس  اصل عزاداری و سوگواری، به نحوی که خلاف شرع در قرآن صورت نگیرد، همواره مورد تأیید و تأکید پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله می باشد  و صحابه ایشان بوده است .

 

 

 

 

 

منابع

 

1/ طبقات، ابن سعد، ج 8، ص 282، سیره ابن هشام، ج 4، ص 22_ صحیح بخاری، ج 1. کتاب الجنائز، باب 525، ص 158. فتح الباری، ج 3، ص 135

 

2 / مسند احمد حنبل ج 6 ص 274 دار النشر موسسه قرطبة_ مصر

انساب ااشراف بلاذری ج 1 ص 243

 

3 / کنز العمال، ج15، ص731

 

4 / البدایه النهایه ابن کثیر ج 4 ص 55 . ابن سعد در طبقات الکبری ج 2 ص 44 و کتاب المستدرک حاکم نیشابوری ج 1 ص 537 دارالنشر دارالکتب العلمیه بیروت

 

 

آیا آیات قرآن و روایات در مورد صبر ، با عذاداری کردن منافات ندارد

 

مقدّمه اول:

 

انسان موجودی است دارای عواطف و احساسات که در حوادث و پیش آمدهای ناگوار و جانسوز، تحت تأثیر قرار گرفته و اندوهناک می شود و گاهی جزع و فزع و بی تابی و اظهار نارضایتی می کند، . در این راستا تنها نیروی ایمان است که از ناراحتی ها و اضطرابات انسان جلوگیری نموده و به او امید و آرامش می بخشد،                                           از این رو دستورات اسلام در راستای تقویت ایمان و نیروی عقیده دور می زند، و راه مبارزه با پیش آمدهای ناگوار را نشان داده با زبانهای مختلف به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات فرا می خواند «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» با بینش، امتحان و آزمایش زندگی و ناملایمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهی را بشارت و نوید می دهد «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالو انالله وانّا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات ٌمن ربّهم و رحمةٌ و اولئکَ هُمُ المهُتدون»[4] و تنها صابران را هدایت یافته می داند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه دوم :

 

صبر از مقامات عالی است که در تمام میدان های زندگی فردی و اجتماعی، جشن و عزا، جنگ و صلح و ... کاربرد دارد، لذا برای همین است که برای آن پاداشی بی پایان و مزد بی حساب قرار داده است ((انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب ))                                        صبری که در آیات و روایات به آن توصیه شده است اختصاص به صبر  بر مصائب ندارد، بلکه صبر در تمام میدان های زندگی مطرح است .     باید دید مصداق بی صبری کدام است؟ با نگاهی گذرا به آیات مذکور و آیات دیگر، میتوان متوجه شد که مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت، و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است نه اشک ریختن یا گریه کردن زیرا پیامبر اسلام (ص) برای مرگ فرزندش ابراهیم یا برای شهادت جعفر ابن ابی طالب اشک ریخت و گریه کرد . (1)                                                                                       ام المومنین عایشه نیز برای رحلت پیامبر اسلام (ص) سینه زنی میکردند (2)                                                                                    عبدلله ابن عکرمه نیز اشاره دارد به این مسئله که تعجب میکند برخی ها میگویند خلیفه دوم از نوحه سرایی برای شخصی که فوت شده جلوگیری میکرد در صورتی که این چنین نبود زیرا زنان برای مرگ خالد ابن ولید چند روز گریه کردند اما خلیفه دوم از ان جلوگیری نکند (3 )  علمای مشهور اهل سنت اشاره دارند که تا زمان انان زنان برای شهادت حمزه نوحهسرایی و گریه می کنند (4)   ( اگر به تاریخ زندگی این علما توجه شود مشخص میشود که قرن ها بعد از پیامبر اسلام(ص) زندگی می کردند )    پس  اصل عزاداری و سوگواری، به نحوی که خلاف شرع در قرآن صورت نگیرد، همواره مورد تأیید و تأکید پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله می باشد  و صحابه ایشان بوده است .

 

 

 

 

 

منابع

 

1/ طبقات، ابن سعد، ج 8، ص 282، سیره ابن هشام، ج 4، ص 22_ صحیح بخاری، ج 1. کتاب الجنائز، باب 525، ص 158. فتح الباری، ج 3، ص 135

 

2 / مسند احمد حنبل ج 6 ص 274 دار النشر موسسه قرطبة_ مصر

انساب ااشراف بلاذری ج 1 ص 243

 

3 / کنز العمال، ج15، ص731

 

4 / البدایه النهایه ابن کثیر ج 4 ص 55 . ابن سعد در طبقات الکبری ج 2 ص 44 و کتاب المستدرک حاکم نیشابوری ج 1 ص 537 دارالنشر دارالکتب العلمیه بیروت


برگرفته شده از وب‌نوشت http://borhan.blog.ir
۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۰ شیعه اهل بیت

معاویه در نگاه پیامبر اسلام ( ص )

 

معاویه در زمان پیامبر اکرم مکرر مورد لعن و نفرین حضرت قرار گرفته است ، قبلا گفتیم پیامبر او را و پدرش و برادرش را یکجا لعنت نمود.

1 / در روایت است که پیامبر اکرم در سفرى شنیدند که دو نفر غنا مى خوانند و به یکدیگر پاسخ مى دهند، فرمود: ببینید ایندو کیستند؟ عرض کردند: معاویه و عمرو ابن عاص هستند، حضرت دو دست خویش ‍ بلند نموده عرضه داشت :
خدایا آندو را به آتش برسان رساندنى . (1)

2 /  در حدیث دیگرى است که پیامبر فرمود: از این جاده مردى ظاهر           مى شود که به غیر از سنت مى میرد و معاویه پیدا شد ( 2 )

3 / ابن سعد و ابن ابی الحدید به روایت از نصر بن عاصم لیثی آورده اند که گفت: هنگامی که وارد مسجد پیامبر صلی الله علیه و اله شدم دیدم مردم می گویند: پناه به خدا می بریم از غضب او و غضب پیامبرش. گفتم: قضیه چیست؟ گفتند: هم اکنون معاویه برخاست دست پدرش ابوسفیان را گرفت که با هم از مسجد بیرون روند، پس پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: لعن الله التابع والمتبوع، رُبّ یوم لامّتی من معاویة ذی الاستاه! یعنی خدا دنباله رو و پیشرو را لعنت کند ( 3 )

4 / عبدالله بن عمر روایت کرده است که: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: یموت معاویة علی غیر الإسلام. یعنی معاویه بر غیر (شریعت) اسلام می میرد ( 4 )

5 / رسول خدا صلی الله علیه و اله به معاویه فرمودند: تو بدعت را سنت قرا ر می دهی و زشتی را زیبا، و خوراکت فراوان باشد و ظلمت عظیم ( 5 )

6 / از سخنان پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه واله درباره معاویه، چنین آمده است: روزی پیامبر اکرم ابن عباس را به دنبال او فرستاد تا بیاید و برایش بنویسد. ابن عباس او را یافت که غذا می خورد. بازگشت و به پیامبر خبر داد. حضرت دوباره او را فرستاد. باز هم ابن عباس دید که او مشغول خوردن است. تا سه مرتبه این رفت و آمد رخ داد. بالاخره پیامبر اکرم فرمودند: خدا هرگز شکمش را سیر نکند!
بعدها معاویه اظهار می داشت: دعای رسول خدا صلی الله علیه واله من را فراگرفت و نفرینش در حق من به اجابت رسید. لذا در هر روز چندین بار غذا می خورد، و هربار هم به مقدار فراوان! باز هم در خود احساس گرسنگی می کرد (6)

 

 

منابع

 

1 / مسند احمد 4:421، 9

2 / تاریخ طبرى 11:357

3 / طبقات ابن سعد بخش یکم از ج7ص 55 و شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید ج4ص79

4 / انساب الاشراف ج5ص134،

5 / شرح نهج البلاغة ج4ص79

6 / صحیح مسلم ج4ص187 ح2604 دار کتب العلمیه بیروت،                             سیر اعلام النبلاء ج3ص123 ط موسسة الرسالة بیروت،                                    انساب الاشراف ج5ص133-134 ط دارالفکر بیروت،                                           فتوح البلدان - البلاذری - ج 3 ص 582                                                                انساب الاشراف ج1ص532

 

 



۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۱ شیعه اهل بیت

مردان و زنان مومن همه یاور و دوست دار هم هستند و مردم را به انجام دادن کارها نیکو می خوانند و از انجام دادن کارهای زشت منع می کنند و نماز می خوانند و زکات می دهند و حکم خدا و رسول خدا را اطاعت میکنند . ( سوره توبه ایه 71 )

 

 

 

 

 

2 /  انانکه در نماز خاضع هستند ( فروتن ) و انانکه از گفتن سخن باطل دوری میکنند و انانکه زکات مال خود را به فقیران میدهند ........... و انانکه عهد و پیمان خود وفا میکنند و انانکه نمازهای خود را محافظت میکنند ( سوره مومنون ایات 2 تا 5 و 10 ) 

 

 

 

 

3 / و بندگان خدای رحمان انان هستند که بر روی زمین با تواضع و فروتنی راه می روند و هرگاه مردم جاهل به انها خطاب کنند ( توهین کنند ) با سلامت نفس ( با زبان خوش ) جواب می دهند .      و انان هستند که شب را به سجده و قیام نماز برای کسب رضایت خدا روز کنند ( تا طلوع روز بیدار باشند و مشغول نماز ) و انان هستند که دائم به دعا گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان که سخت عذاب دردناکی است که انجا بسیار منزلگاه بدی است و انان هستند که هنگام انفاق به فقیران اسراف نمی کنند و بخل ( خسیس) هم نمی کنند بلکه در احسان و بخشش اعتدال دارند و انان هستند که برای خدای یکتا شریکی قرار نمیدهند و نفس محترمی را که خدا حرام کرده به قتل نمی رسانند      ( شخصی را به حرام نمی کشند ) و هرگز  زنا نمی کنند که هرکس چنین عملی را انجام دهد کیفر گناهش را خواهد یافت و عذاب او در قیامت زیاد شود و با ذلت و خواری وارد دوزخ شود مگر ان کسانی که توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح انجام دهند پس خدا گناهان انان را تبدیل به نیکی ها میکند که خدا در حق بندگان خود بسیار امرزنده و مهربان است . ( سوره فرقان ایات 63 تا 70 )

 

 

 

 

4 /  کسانی که ایمان اوردند و کارهای نیک و شایسته کردند انان اهل بهشت هستند و جاویدان در           ان خواهند بود . ( سوره بقره ایه 82 )

 

 

 

5 / اری کسی که از هر جهت تسلیم حکم خدا باشد و نیکوکار باشد قطعا پاداش او نزد خدا بزرگ است و او هیچ خوف و غم و اندوهی در دنیا و اخرت نخواهد داشت . (سوره بقره ایه 112 )

 

 

 

 

 

 

6 / نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان اسمان و کتاب اسمانی و پیامبران ایمان بیاورد و با دارایی و اموال خود در راه دوستی خدا به خویشان خود و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در ازاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال به کسی که مستحق ان است بدهد و با هرکس که عهد و پیمانی بسته وفا کند و در سختی ها صبور باشد و در هنگام رنج صبر کند و کسانی که به این صفات اراسته هستند به حقیقت راستگویان عالم و پرهیزگاران هستند . ( سوره بقره ایه 177 )

 

 

 

 

 

 

6 / انانکه ایمان اوردند و از وطن خود هجرت کرده و در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار به رحمت خدا باشند که خدا بر انان بخشنده و مهربان است . ( سوره بقره ایه 218 )

 

 

 

7 / انانکه از وطن خود هجرت کردند و از وطن خود بیرون شده و در راه خدا رنج کشیدند  و          جهاد کرده و کشته شدند همانا بدی ها ( گناهان ) انان را می پوشانیم و می بخشیم و انها را وارد بهشت هایی میکنیم که زیر درختانش نهرها جاری است . ( سوره ال عمران ایه 195 )

 

 

 

9 /  انانکه خدا و رسول او را اطاعت کنند البته با کسانی که خدا به انها لطف و عنایت کامل داشته یعنی با پیامبران و صدیقین و شهیدان و نیکوکاران محشور می شوند و اینان چه نیکو دوستانی هستند. ( سوره نساء ایه 69 )

 

 

 

 

10 / انانکه ایمان اوردند و از وطن خود هجرت کردند و در راه خدا با مال و دارایی و جان خود جهاد کردند انها نزد خدا مقامی بلند دارند و انها از سعادتمندان هر دو عالم هستند .                            ( سوره توبه ایه 20 )

 

 

 

 

 

11 / اگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترس و هیچ حسرت و ناراحتی در دل انها نیست و به حقیقت انها اهل ایمان و خدا ترس هستند  . ( سوره یونس ایات 62 و 63 )

 

 

 

12 / هرکس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا انجام دهد ما او را در زندگانی خوش و سعادتمند جاویدان زنده نگه خواهیم داشت و پاداشی بسیار بهتر از عمل نیکی که انجام داد به او     عطا میکنیم . ( سوره نحل ایه 97 )              

 

 



۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۲ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده


۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۳ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده


۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۴ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده


چقد خوب که نظر تو اینه . من یه پیرمرد با خدا و مومن 85 ساله سراغ دارم. لطف میکنی شماره ی خونتونو بدی برای خواهرت یا دخترت مزاحم بشیم... البته این پیرمرد 2 تا زن یکی 75 ساله و یکی 50 ساله هم اکنون داره. لطفا شمارتونو به ایمیلم بفرست 
۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۸:۰۳ شیعه اهل بیت

مراد از کسی که در ایه 55 سوره مائده معروف به ایه ولایت در حال رکوع نماز زکات می پردازد فقط حضرت علی (ع) است .

 

 

1 /  أجمع أئمة التفسیر أن المراد علی.پیشوایان علم تفسیر، اجماع دارند که مراد از این آیه، علی است (1)

 

2 / غالب الأخباریین علی أن هذه الآیه نزلت فی علی کرم الله وجه.غالب محدثان و ناقلان خبر و حدیث، بر این باور هستند که این آیه در حق علی نازل شده است ( 2 )

 

3 / مراد در این ایه در مورد حضرت علی است . (3)

 

 

منابع

 

1 / قاضی عضد الدین ایجی المواقف، جلد3، صفحه 601

2 / روح المعانی للآلوسی، ج6، ص167

3 / حاکم حسکانی حنفی) ج 1 ص 161 ح 216 و 217 _ مناقب علی بن ابیطالب (ابن مغازلی شافعی) ص 311 _ ذخائر العقبی (محب الدین طبری شافعی) ص 88 و 102 _ المناقب (خوارزرمی حنفی) ص 187 _ تاریخ دمشق (ابن عساکر شافعی) ج 2 ص 409 _ الدرّ المنثور (سیوطی) ج 2 ص 293 _ فتح القدیر (شوکانی) ج 2 ص  53_ تفسیر (طبری) ج 6 ص 288 و 289 _ تفسیر (قرطبی) ج 6 ص 219 و 220


برگرفته شده از وب‌نوشت http://borhan.blog.ir
۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۴:۳۹ شیعه اهل بیت

آیا آیات قرآن و روایات در مورد صبر ، با عذاداری کردن منافات ندارد

 

مقدّمه اول:

 

انسان موجودی است دارای عواطف و احساسات که در حوادث و پیش آمدهای ناگوار و جانسوز، تحت تأثیر قرار گرفته و اندوهناک می شود و گاهی جزع و فزع و بی تابی و اظهار نارضایتی می کند، . در این راستا تنها نیروی ایمان است که از ناراحتی ها و اضطرابات انسان جلوگیری نموده و به او امید و آرامش می بخشد،                                           از این رو دستورات اسلام در راستای تقویت ایمان و نیروی عقیده دور می زند، و راه مبارزه با پیش آمدهای ناگوار را نشان داده با زبانهای مختلف به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات فرا می خواند «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» با بینش، امتحان و آزمایش زندگی و ناملایمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهی را بشارت و نوید می دهد «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالو انالله وانّا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات ٌمن ربّهم و رحمةٌ و اولئکَ هُمُ المهُتدون»[4] و تنها صابران را هدایت یافته می داند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه دوم :

 

صبر از مقامات عالی است که در تمام میدان های زندگی فردی و اجتماعی، جشن و عزا، جنگ و صلح و ... کاربرد دارد، لذا برای همین است که برای آن پاداشی بی پایان و مزد بی حساب قرار داده است ((انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب ))                                        صبری که در آیات و روایات به آن توصیه شده است اختصاص به صبر  بر مصائب ندارد، بلکه صبر در تمام میدان های زندگی مطرح است .     باید دید مصداق بی صبری کدام است؟ با نگاهی گذرا به آیات مذکور و آیات دیگر، میتوان متوجه شد که مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت، و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است نه اشک ریختن یا گریه کردن زیرا پیامبر اسلام (ص) برای مرگ فرزندش ابراهیم یا برای شهادت جعفر ابن ابی طالب اشک ریخت و گریه کرد . (1)                                                                                       ام المومنین عایشه نیز برای رحلت پیامبر اسلام (ص) سینه زنی میکردند (2)                                                                                                     عبدلله ابن عکرمه نیز اشاره دارد به این مسئله که تعجب میکند برخی ها میگویند خلیفه دوم از نوحه سرایی برای شخصی که فوت شده جلوگیری میکرد در صورتی که این چنین نبود زیرا زنان برای مرگ خالد ابن ولید چند روز گریه کردند اما خلیفه دوم از ان جلوگیری نکند (3 )                                    علمای مشهور اهل سنت اشاره دارند که تا زمان انان زنان برای شهادت حمزه نوحه سرایی و گریه می کنند (4)                                                   ( اگر به تاریخ زندگی این علما توجه شود مشخص میشود که قرن ها بعد از پیامبر اسلام(ص) زندگی می کردند )                                                         پس  اصل عزاداری و سوگواری، به نحوی که خلاف شرع در قرآن صورت نگیرد، همواره مورد تأیید و تأکید پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله می باشد  و صحابه ایشان بوده است .

 

 

 

 

 

منابع

 

1/ طبقات، ابن سعد، ج 8، ص 282، سیره ابن هشام، ج 4، ص 22_ صحیح بخاری، ج 1. کتاب الجنائز، باب 525، ص 158. فتح الباری، ج 3، ص 135

 

2 / مسند احمد حنبل ج 6 ص 274 دار النشر موسسه قرطبة_ مصر

انساب ااشراف بلاذری ج 1 ص 243

 

3 / کنز العمال، ج15، ص731

 

4 / البدایه النهایه ابن کثیر ج 4 ص 55 . ابن سعد در طبقات الکبری ج 2 ص 44 و کتاب المستدرک حاکم نیشابوری ج 1 ص 537 دارالنشر دارالکتب العلمیه بیروت

 

 

آیا آیات قرآن و روایات در مورد صبر ، با عذاداری کردن منافات ندارد

 

مقدّمه اول:

 

انسان موجودی است دارای عواطف و احساسات که در حوادث و پیش آمدهای ناگوار و جانسوز، تحت تأثیر قرار گرفته و اندوهناک می شود و گاهی جزع و فزع و بی تابی و اظهار نارضایتی می کند، . در این راستا تنها نیروی ایمان است که از ناراحتی ها و اضطرابات انسان جلوگیری نموده و به او امید و آرامش می بخشد،                                           از این رو دستورات اسلام در راستای تقویت ایمان و نیروی عقیده دور می زند، و راه مبارزه با پیش آمدهای ناگوار را نشان داده با زبانهای مختلف به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات فرا می خواند «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» با بینش، امتحان و آزمایش زندگی و ناملایمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهی را بشارت و نوید می دهد «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالو انالله وانّا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات ٌمن ربّهم و رحمةٌ و اولئکَ هُمُ المهُتدون»[4] و تنها صابران را هدایت یافته می داند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه دوم :

 

صبر از مقامات عالی است که در تمام میدان های زندگی فردی و اجتماعی، جشن و عزا، جنگ و صلح و ... کاربرد دارد، لذا برای همین است که برای آن پاداشی بی پایان و مزد بی حساب قرار داده است ((انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب ))                                        صبری که در آیات و روایات به آن توصیه شده است اختصاص به صبر  بر مصائب ندارد، بلکه صبر در تمام میدان های زندگی مطرح است .     باید دید مصداق بی صبری کدام است؟ با نگاهی گذرا به آیات مذکور و آیات دیگر، میتوان متوجه شد که مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت، و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است نه اشک ریختن یا گریه کردن زیرا پیامبر اسلام (ص) برای مرگ فرزندش ابراهیم یا برای شهادت جعفر ابن ابی طالب اشک ریخت و گریه کرد . (1)                                                                                       ام المومنین عایشه نیز برای رحلت پیامبر اسلام (ص) سینه زنی میکردند (2)                                                                                    عبدلله ابن عکرمه نیز اشاره دارد به این مسئله که تعجب میکند برخی ها میگویند خلیفه دوم از نوحه سرایی برای شخصی که فوت شده جلوگیری میکرد در صورتی که این چنین نبود زیرا زنان برای مرگ خالد ابن ولید چند روز گریه کردند اما خلیفه دوم از ان جلوگیری نکند (3 )  علمای مشهور اهل سنت اشاره دارند که تا زمان انان زنان برای شهادت حمزه نوحهسرایی و گریه می کنند (4)   ( اگر به تاریخ زندگی این علما توجه شود مشخص میشود که قرن ها بعد از پیامبر اسلام(ص) زندگی می کردند )    پس  اصل عزاداری و سوگواری، به نحوی که خلاف شرع در قرآن صورت نگیرد، همواره مورد تأیید و تأکید پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله می باشد  و صحابه ایشان بوده است .

 

 

 

 

 

منابع

 

1/ طبقات، ابن سعد، ج 8، ص 282، سیره ابن هشام، ج 4، ص 22_ صحیح بخاری، ج 1. کتاب الجنائز، باب 525، ص 158. فتح الباری، ج 3، ص 135

 

2 / مسند احمد حنبل ج 6 ص 274 دار النشر موسسه قرطبة_ مصر

انساب ااشراف بلاذری ج 1 ص 243

 

3 / کنز العمال، ج15، ص731

 

4 / البدایه النهایه ابن کثیر ج 4 ص 55 . ابن سعد در طبقات الکبری ج 2 ص 44 و کتاب المستدرک حاکم نیشابوری ج 1 ص 537 دارالنشر دارالکتب العلمیه بیروت



۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۸:۰۳ شیعه اهل بیت

معاویه در نگاه پیامبر اسلام ( ص )

 

معاویه در زمان پیامبر اکرم مکرر مورد لعن و نفرین حضرت قرار گرفته است ، قبلا گفتیم پیامبر او را و پدرش و برادرش را یکجا لعنت نمود.

1 / در روایت است که پیامبر اکرم در سفرى شنیدند که دو نفر غنا مى خوانند و به یکدیگر پاسخ مى دهند، فرمود: ببینید ایندو کیستند؟ عرض کردند: معاویه و عمرو ابن عاص هستند، حضرت دو دست خویش ‍ بلند نموده عرضه داشت :
خدایا آندو را به آتش برسان رساندنى . (1)

2 /  در حدیث دیگرى است که پیامبر فرمود: از این جاده مردى ظاهر           مى شود که به غیر از سنت مى میرد و معاویه پیدا شد ( 2 )

3 / ابن سعد و ابن ابی الحدید به روایت از نصر بن عاصم لیثی آورده اند که گفت: هنگامی که وارد مسجد پیامبر صلی الله علیه و اله شدم دیدم مردم می گویند: پناه به خدا می بریم از غضب او و غضب پیامبرش. گفتم: قضیه چیست؟ گفتند: هم اکنون معاویه برخاست دست پدرش ابوسفیان را گرفت که با هم از مسجد بیرون روند، پس پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: لعن الله التابع والمتبوع، رُبّ یوم لامّتی من معاویة ذی الاستاه! یعنی خدا دنباله رو و پیشرو را لعنت کند ( 3 )

4 / عبدالله بن عمر روایت کرده است که: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: یموت معاویة علی غیر الإسلام. یعنی معاویه بر غیر (شریعت) اسلام می میرد ( 4 )

5 / رسول خدا صلی الله علیه و اله به معاویه فرمودند: تو بدعت را سنت قرا ر می دهی و زشتی را زیبا، و خوراکت فراوان باشد و ظلمت عظیم ( 5 )

6 / از سخنان پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه واله درباره معاویه، چنین آمده است: روزی پیامبر اکرم ابن عباس را به دنبال او فرستاد تا بیاید و برایش بنویسد. ابن عباس او را یافت که غذا می خورد. بازگشت و به پیامبر خبر داد. حضرت دوباره او را فرستاد. باز هم ابن عباس دید که او مشغول خوردن است. تا سه مرتبه این رفت و آمد رخ داد. بالاخره پیامبر اکرم فرمودند: خدا هرگز شکمش را سیر نکند!
بعدها معاویه اظهار می داشت: دعای رسول خدا صلی الله علیه واله من را فراگرفت و نفرینش در حق من به اجابت رسید. لذا در هر روز چندین بار غذا می خورد، و هربار هم به مقدار فراوان! باز هم در خود احساس گرسنگی می کرد (6)

 

 

منابع

 

1 / مسند احمد 4:421، 9

2 / تاریخ طبرى 11:357

3 / طبقات ابن سعد بخش یکم از ج7ص 55 و شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید ج4ص79

4 / انساب الاشراف ج5ص134،

5 / شرح نهج البلاغة ج4ص79

6 / صحیح مسلم ج4ص187 ح2604 دار کتب العلمیه بیروت،                             سیر اعلام النبلاء ج3ص123 ط موسسة الرسالة بیروت،                                    انساب الاشراف ج5ص133-134 ط دارالفکر بیروت،                                           فتوح البلدان - البلاذری - ج 3 ص 582                                                                انساب الاشراف ج1ص532



۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۸:۰۵ شیعه اهل بیت

مردان و زنان مومن همه یاور و دوست دار هم هستند و مردم را به انجام دادن کارها نیکو می خوانند و از انجام دادن کارهای زشت منع می کنند و نماز می خوانند و زکات می دهند و حکم خدا و رسول خدا را اطاعت میکنند . ( سوره توبه ایه 71 )

 

 

 

 

 

2 /  انانکه در نماز خاضع هستند ( فروتن ) و انانکه از گفتن سخن باطل دوری میکنند و انانکه زکات مال خود را به فقیران میدهند ........... و انانکه عهد و پیمان خود وفا میکنند و انانکه نمازهای خود را محافظت میکنند ( سوره مومنون ایات 2 تا 5 و 10 ) 

 

 

 

 

3 / و بندگان خدای رحمان انان هستند که بر روی زمین با تواضع و فروتنی راه می روند و هرگاه مردم جاهل به انها خطاب کنند ( توهین کنند ) با سلامت نفس ( با زبان خوش ) جواب می دهند .      و انان هستند که شب را به سجده و قیام نماز برای کسب رضایت خدا روز کنند ( تا طلوع روز بیدار باشند و مشغول نماز ) و انان هستند که دائم به دعا گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان که سخت عذاب دردناکی است که انجا بسیار منزلگاه بدی است و انان هستند که هنگام انفاق به فقیران اسراف نمی کنند و بخل ( خسیس) هم نمی کنند بلکه در احسان و بخشش اعتدال دارند و انان هستند که برای خدای یکتا شریکی قرار نمیدهند و نفس محترمی را که خدا حرام کرده به قتل نمی رسانند      ( شخصی را به حرام نمی کشند ) و هرگز  زنا نمی کنند که هرکس چنین عملی را انجام دهد کیفر گناهش را خواهد یافت و عذاب او در قیامت زیاد شود و با ذلت و خواری وارد دوزخ شود مگر ان کسانی که توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح انجام دهند پس خدا گناهان انان را تبدیل به نیکی ها میکند که خدا در حق بندگان خود بسیار امرزنده و مهربان است . ( سوره فرقان ایات 63 تا 70 )

 

 

 

 

4 /  کسانی که ایمان اوردند و کارهای نیک و شایسته کردند انان اهل بهشت هستند و جاویدان در           ان خواهند بود . ( سوره بقره ایه 82 )

 

 

 

5 / اری کسی که از هر جهت تسلیم حکم خدا باشد و نیکوکار باشد قطعا پاداش او نزد خدا بزرگ است و او هیچ خوف و غم و اندوهی در دنیا و اخرت نخواهد داشت . (سوره بقره ایه 112 )

 

 

 

 

 

 

6 / نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان اسمان و کتاب اسمانی و پیامبران ایمان بیاورد و با دارایی و اموال خود در راه دوستی خدا به خویشان خود و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در ازاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال به کسی که مستحق ان است بدهد و با هرکس که عهد و پیمانی بسته وفا کند و در سختی ها صبور باشد و در هنگام رنج صبر کند و کسانی که به این صفات اراسته هستند به حقیقت راستگویان عالم و پرهیزگاران هستند . ( سوره بقره ایه 177 )

 

 

 

 

 

 

6 / انانکه ایمان اوردند و از وطن خود هجرت کرده و در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار به رحمت خدا باشند که خدا بر انان بخشنده و مهربان است . ( سوره بقره ایه 218 )

 

 

 

7 / انانکه از وطن خود هجرت کردند و از وطن خود بیرون شده و در راه خدا رنج کشیدند  و          جهاد کرده و کشته شدند همانا بدی ها ( گناهان ) انان را می پوشانیم و می بخشیم و انها را وارد بهشت هایی میکنیم که زیر درختانش نهرها جاری است . ( سوره ال عمران ایه 195 )

 

 

 

9 /  انانکه خدا و رسول او را اطاعت کنند البته با کسانی که خدا به انها لطف و عنایت کامل داشته یعنی با پیامبران و صدیقین و شهیدان و نیکوکاران محشور می شوند و اینان چه نیکو دوستانی هستند. ( سوره نساء ایه 69 )

 

 

 

 

10 / انانکه ایمان اوردند و از وطن خود هجرت کردند و در راه خدا با مال و دارایی و جان خود جهاد کردند انها نزد خدا مقامی بلند دارند و انها از سعادتمندان هر دو عالم هستند .                            ( سوره توبه ایه 20 )

 

 

 

 

 

11 / اگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترس و هیچ حسرت و ناراحتی در دل انها نیست و به حقیقت انها اهل ایمان و خدا ترس هستند  . ( سوره یونس ایات 62 و 63 )

 

 

 

12 / هرکس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا انجام دهد ما او را در زندگانی خوش و سعادتمند جاویدان زنده نگه خواهیم داشت و پاداشی بسیار بهتر از عمل نیکی که انجام داد به او     عطا میکنیم . ( سوره نحل ایه 97 )              

 

 




۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۸:۰۶ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده


۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۸:۰۶ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده


۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۸:۰۷ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده


۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۸:۰۷ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده


آقای شیعه اهل بیت مجددا سلام، حالا گیرم مسائل فقهی و شرعی این مسئله، یعنی ازدواج مرد ۵۰ ساله با دختر ۹ ساله را تونستید حل و فصلش کنید، البته اشاره من به شخص پیامبر (ص) نیست، درباره جامعه امروز و مردم کوچه و بازار شهرمون سخن میگم، لطفا خوب دقت کنید، از نظر اجتماعی یک عدم امنیت گسترده پیش میاد، شما جرئت نمیکنی دختر ۹ ساله ات را بفرستی کلاس قرآن، مبادا حاج آقای ۵۰ ساله مدرس قرآن یک باره وسط درس قرآن عاشق دختر ۹ ساله شما بشه و هوس کنه سنت پیامبر را زنده کنه، واکنش شما چه خواهد بود؟ لطفا بدون مراجعه به متون خیلی مختصر جواب بدید. سپاس
۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۸:۱۱ شیعه اهل بیت
سلام علیکم . اولا نفس ازدواج در اسلام امری مقدس است . البته شرایط جغرافیای هم در سن بلوغ افراد چه دختر چه پسر قطعا تاثیر گذار است یعنی دختر یا پسری که در بیابان زندگی میکنند نسبت به دختر و پسری که در شمال ایران زندگی میکنند خیلی زودتر به بلوغ فکری و جنسی می رسند و در باب جمله ای که مطرح کردید شما خیییییلی بدبین هستید اگر قرار باشد با عینک شما نگاه کنیم (((( ببخشیدا خییل خیلی بخشید ))) شما هم حتی نباید اجازه بدهید مادرتان برای خرید نان به بیرون برود نه خرید هرچیزی یعنی مادرتان را باید در خانه زندگی کند که مبادان در بیرون به ایشان جسارتی شود یا توهینی . و اما اگر قرار باشد من دختر 9 ساله خودم را به کلاس اموزش قران بفرستم اولا قطعا او را به انسوی کشور یا ان سوی شهر نمی فرستم سعی میکنم در نزدیک ترین مکان به محل زندگی خودم در محله خودم باشد دوما وقتی معلم خانوم است چه احتیاجی به معلم اقا . سوما ان قدر عقل و شعورم می رسد که اگر به فرض قرار باشد دخترم را بفرستم نزد یک معلم اقا ابتدا در باب ان اقا در ان محله پرسو  جو کنم درمورد شخضصیت ان اقا وقتی خیالم راحت شد ان وقت می فرستم .
۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۸:۱۴ شیعه اهل بیت
ادامه پاسخ به برادر حق جو اول ممنون که سوالی داشتید با حفظ احترام مطرح کردید جوابتان را در پست قبلی دادم فقط یک نکته فراموش شد شما ابتدای جمله خود گفتید ((( گیرم که بر اساس مسائل فقهی ازدواج مردی 50 ساله منظور پیامبر اسلام را با دختری 9ساله توجیه کردیم )) برادر گیرم نداریم از اساس این مسئله غلط است که پیامبر 50 ساله بودند با عایشه 9 ساله ازدواج کردند در این پست اگر مطالعه می کردید دها سند و مدرک نه از کتب شیعه نه بلکه فقط از کتب عزیزان اهل سنت ثابت شود که عایشه 9 ساله نبودند .
۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۸:۱۹ شیعه اهل بیت
در ادامه پاسخ به برادر حق جو اگر منظور شما از ازدواج مردی 50 ساله با دختری 9 ساله شخص پیامبر اسلام نبود خب باید دیل بر چه اساس و روایتی ازدواج مردی 50 ساله با دختری 9 ساله در هر شرایطی در اسلام حلال دانسته شده (( که قطعا چنین نیست )) شما نیز بهتر بود وقتی گفتید (( گیرم این مسئله را حل و فصل کردید )) می گفتید ما بر چه اساسی حل و فصل کردیم مثلا می گفتید درفلان کتاب علم اسلام امده در هر شرایطی و حالتی ازدواج مردی 50 ساله با دختری 9 ساله امکان پذیر است
۰۶ تیر ۹۵ ، ۲۱:۱۵ شیعه اهل بیت
سلام علیکم . اولا نفس ازدواج در اسلام امری مقدس است . البته شرایط جغرافیای هم در سن بلوغ افراد چه دختر چه پسر قطعا تاثیر گذار است یعنی دختر یا پسری که در بیابان زندگی میکنند نسبت به دختر و پسری که در شمال ایران زندگی میکنند خیلی زودتر به بلوغ فکری و جنسی می رسند و در باب جمله ای که مطرح کردید شما خیییییلی بدبین هستید اگر قرار باشد با عینک شما نگاه کنیم (((( ببخشیدا خییل خیلی بخشید ))) شما هم حتی نباید اجازه بدهید مادرتان برای خرید نان به بیرون برود نه خرید هرچیزی یعنی مادرتان را باید در خانه زندگی کند که مبادان در بیرون به ایشان جسارتی شود یا توهینی . و اما اگر قرار باشد من دختر 9 ساله خودم را به کلاس اموزش قران بفرستم اولا قطعا او را به انسوی کشور یا ان سوی شهر نمی فرستم سعی میکنم در نزدیک ترین مکان به محل زندگی خودم در محله خودم باشد دوما وقتی معلم خانوم است چه احتیاجی به معلم اقا . سوما ان قدر عقل و شعورم می رسد که اگر به فرض قرار باشد دخترم را بفرستم نزد یک معلم اقا ابتدا در باب ان اقا در ان محله پرسو  جو کنم درمورد شخضصیت ان اقا وقتی خیالم راحت شد ان وقت می فرستم .


۰۶ تیر ۹۵ ، ۲۱:۱۵ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده



۰۶ تیر ۹۵ ، ۲۱:۱۶ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده


۰۶ تیر ۹۵ ، ۲۱:۱۶ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده



ای عربها و عرب صفتان داعشی و غیر داعشی، آگاه باشید که آرزوی تسلط بر نوامیس ایرانیان را به لطف پروردگار و به یمن خون جوانان این مرز و بوم به گور خواهید برد. چنان که پدرتان صدام ملعون این آرزو را با خود به دوزخ برد. پس بیهوده در توجیه زن بارگی خود کوشش نکنید. 
این مطلب که پیامبر گرامی اسلام تا سن ۵۴ سالگی با یگانه همسر خود که چند سال هم از ایشان بزرگ تر بوده اند، عاشقانه زندگی کرده اند، نشانگر آنستکه ایشان به سبب قوه شهوت فوق بشری نبوده است که پس از درگذشت همسرشان، چند بار ازدواج کرده اند، و نسبت دادن این صفت به پیامبر رحمت، محمد مصطفی(ص) شایسته آن جناب نیست. بلکه دلایل این اقدام ایشان را بیشتر باید با توجه به موقعیت اجتماعی و لزوم پیوندهایی که به ماندگاری اسلام انجامید، جستجو کرد. از همگی سپاسگزارم
۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۴ شیعه اهل بیت
سلام احسنت به برادر حق جو
واقعا شرم آوره البته همین هالا هم در عراق این کارها عادیه
چقدر حرفای بیخود ومزخرفی داری تحویل مردم میدی.درجواب یه خانمی گفته بودی ک مردا جواز اینو دارن ک چند تازن بگیرن.همین حرف یعنی چی؟؟؟این نشان از بی شخصیتی و درک پایین شماست.خدا توقران هم گفته مرد میتونه زن بگیره ولی به شرطی که عدالت رورعایت کنه ک اینم گفته ک البته هیچ مردی نمیتونه رعایت کنه .پیامبر هم انسان عادی نبوده واس همین بوده ک تونسته .تو فقط جانماز آب میکشی.و داری میگی مردا ازادن زن ها نه.امثال تو هستن که این طرز فکرمزخرف روبه وجود اوردن.درضمن اینم بدون که زنها هرکاری ک دلشون بخواد میکنن پس فکرنکن فقط مردا به قول خودت مجوز دارن چون این مجوز هاروامثال شماهاساختن ک ب نفع خودشونه.پس این مزخرفاتتو جمع کن وذهن مردمو خراب نکن.
 لطفا به جان کلام دقت کنید و به فحاشی و تهدید و ناسزا و تعصبات کور روی نیاوردی و اندکی... فقط اندکی تعقل و تفکر کنید.
فقط اندکی تفکر و بدامید اگر خدا و پیامبرش حق باشند قطعا بخاطر تفکر شما را مواخذه نمیکنید. 
فقط اندکی تفکر:

برخی به نویسنده وبلاگ فحآشی کرده اند و برخی ایراد گرفته اند و برخی سعی در رد احادیث را داشتند.
در واقع تمام مخالفت های صورت گرفته با مطلب وبلاگ اشتباه بوده و بدلیل نا آگاهی از قرآن و حدیث است. 
علاوه بر متن قرآن کتاب متعه شیخ صدوق پاسخ تمام شبهات را داده و واو به واو مطلب این وبلاگ صحیح است.
حتی نویسنده در جاهایی ملاحظه کرده یا خلاصه کرده وگرنه آزادی عمل مردان بیش ازین است.  مرد بدون هیچ دلیلی کاملا دلخواه و حتی فقط برای هوس و شهوت می تواند چهار زن عقدی بگیرد و برای عقد و صیغهر موقت هیچ محدودیتی ندارد حتی هزار زن بگیرد و ازین رو شاهان دین دار که نماز اول وقت شان ترک نمیشد مثل شاهان قاجار حرمسرا ها داشتند با صدا و هزاران همسر فقط برای هوس و این امر برای پیامبر بطور استثنا در مورد زنان عقدی نیز نامحدود است. پیامبر به خانه عروس خود رفته و زینب زا بی روبنده میبیند و از زیبایی او تحسین میکند وقتی زید پسرخوانده پیامبر به منزل میآید زینب برایش تعریف میکند و زید نزد پیامبر رفته و می گوید اگر مهر زینب در دل شما آمده او را طلاق دهم و پیامبر در دل ازین خبر خوشنود میشود لیکن چون عروس از پسرخوانده نیز تا آن زمان محرم بوده و امکان ازدواج نبوده آیه ای نازل میشود که ازین پس پسرخوانده ارث نمی برد و برای آنکه ثابت کند و حکم سنتی اعراب را بعد هزاران و صداها سال تغییر دهد به زید که پسر خوانده اش بوده دستور میدهد همسرش را طلاق دهد و پیامبر با عروسش ازدواج میکند. 
کسانی که به نویسنده وبلاگ فحش می دهند و چه آنها که با دلیل سعی می کنند بگویند اینطور نیست کاملا در اشتباه اند و از قران و حدیث بی خبرند.
هیچ اشکالی نداردارد حتی فقط برای هوس مرد بخواهد زن دیگری بگیرد و پیامبر خود اینکار را کرده و این حکم خداست و بنده حق دخالت ندارد.
در کتاب شیخ صدوق حتی آورده شده مرد متاهل میتواند دختر باکره را بدون اذن پدر صیغه موقت کند و لذت ببرد ولی بهتر است بکارت او دست نخورده و البته میگوید بهتر است و اگر دست خورد هم اشکالی ندارد. 
چگونه می توانید نویسنده  بلاگ را به فساد متهم کنید؟
چگونه میتوانید هم نماز بخوانید هم روزه بگیرید هم جلوی نامحرم روسری سر کنید و هم با این احکام که صراحت بیشتری از حجاب دارند مخالفت کنید؟
در باره حجاب هیچ آیه صحیحی نیست جز یک مورد که درام اختلاف است در خصوص تفسیر کلمه جلابیب که برخی میگویند چادر است ولی برای متعه هزاران حدیث و سند و آیه هست.
چگونه هم مسلمان و دیندارید و هم با این حکم روشن خدا و سیره پیامبر و امامان مخالفت می کنید؟؟؟
قطعا نویسنده کاملا صحیح اشاره کرده...

اما. ..

اگر این موضوع با عقل و فطرت تان سازگاری ندارد شما را به دقیقه ای تفکر دعوت میکنم
دقت کنید
عاجزانه تقاضا میکنم لحطه ای تفکر کنید :

تک تک ادعاهای مطرح شده درین پست صحیحه طبق آیات و روایات
ولی ای کسانی که نمیتوانید چنین چیزی را بر اساس عقل و انسانیت قبول کنید
ای کسانی که زن را یک انسان میدانید نه یک برده جنسی
ای کسانی که به این قوانین مرد سالارانهاعتراض دارید

چرا بجای توجیه و دلیل و پیدا کردن راه حل در قرآن و حدیث قدمی فراتر برنمی دارید و بجای گشتن در جواب مسئله به اشکالی که در صورت مسئله هست دقت نمیکنید؟ 
وقتی کاملا واضح است این ادعا صحیح بوده و قرآن تایید کرده و پیامبر بدان عمل میکند چرا به اصل و ماهیت راوی و عامل شک نمیکنید؟ ؟

یک لحطه فکر کنید:
شما از کجا میدانید خدا شخصی را برای هدایت مردم فرستاده آنهم هزار و اندی سال قبل  برای جهال عرب....

شما بر چه اساس میتوانید ادعای شخصی که می گوید جبرییل بامن حرف زده و خدا مرا مبعوث کرده تایید کنید؟
جز اینکه شخصی ادعا کرده خدا مرا فرستاده و کتابی آورده سراسر تبعیض و خطا و میگوید این کلام خداست و بیش از یک میلیارد انسان هم بی چون و چرا قبول کرده اند؟
چگونه به شهوت رانی مردان و آدم کشی داعش اعتراض دارید در حالیکه اینها متن آیات قرآن است و اگر مخالفت میکنید کاملا بی سواد و نا آگاهید چون صریح قرآن به اینها دلالت دارد و شما متن فارسی سوره های نسا و مجادله و تحریم و اعراف و احزاب را نخوانده آید و جای یکبار روزنامه وار ترجمه قرآن را نخوانده آید و فقط سینه های تان برای تعصب و دفاع کورکورانه سپر است و در عمل فرقی با داعش در تعصب نداریم 

چرا لحطه ای بخود نمیگوییدچگونه با چه دلیلی با چه سندی با چه مدرکی چنین ادعایی را قبول کرده اید؟فقط چون پدران شما قبول کردند آخوندها سر منبر گفته اند؟

فقط همین؟ ؟؟
دلیل و سند شما برای قبول و اثبات چنین ادعایی بزرگ چیست؟
چیزی که عجیب تر ازین امکان ندارد
شخصی بگوید خدا یک فرشته فرستاده با من حرف زده و مرا نماینده و پیامبر کرده و کتابی داده تا شما انسان ها را هدایت کنم 

واقعا آیا ادعایی ازین عجیب تر هم وجود دارد؟
فقط و فقط و فقط یک دلیل بیاورید بگویید چگونه چنین ادعایی محیر العقولی را قبول کرده‌اید؟

آیا فقط در حد  یک دقیقه شک و فکر بخود اجازه تحقیق می دهید و می پرسید که این دین با اینهمه مشکلاتی که دارد شاید اصلا از اساس کذب بوده و دروغ بوده و پیامبر و کتاب خدایی وجود ندارد و ادعایی بیش نیست؟
خواهش میکنم بدون تعصب جواب دهید

فکر کنید من موجودی ار فضا آمده ام و از هیچی خبر ندارم و نمیدانم اسلام چیست مسیح چیست یهود چیست
به من بگویید پیامبران کی اند و از کجا آمده اند

واقعا به عقل آدمیزاده ها خواهم خندید وقتی بگویند یک موجودی هست بنام خدا که تمامی این جهان بی کران و عجیب را با قدرت خود خلق کرده ولی برای هدایت یک گونه از موجودات کسانی را فرستاده که حرف های آنها باهم تفاوت دارد و نظر خدا در طول هر قرن عوض شده و مردم آنها را پذیرفته اند و خدا البته هزاره پانصد ساله که از هدایت آدم ها دست کشیده و دیگر کسی را نفرستاده و الان آنهایی که خدا بوسیله پیامبران هدایت کرده بر سر اینکه خدا به آنها راست گفته یا به گروه دیگری از انسان ها راست گفته دارند همدیگر را سر می برند!!!

چرا چرا چرا انسانها لحطه ای بخود نمیگویند دوران این اباطیل و دروغ ها سر آمده و دست در دست هم به پیشرفت و آبادانی مشغول شوند و از جنگ دست بکشند و به صلح روی برآورند 
و همه دین ها و پیامبران و کتاب های شان را به موزه ها بسپارندر

و از موهبت عقل استفاده کرده و بدانند اگر آنچه که نیروی محرک و پدید آورنده این جهان و کاینات است  خدا می نامند آنقدر باید قدرت داشته باشد که کهکشانها را تا سیزده میلیارد سال نوری که تا کنون کشف شده مدیریت کند و بیش از چهار صد میلیارد کهکشان که هر کدام بیش از یک میلیارد خورشید دارند و دور هر خورشیدی میتواند سیاره‌ای چون زمین و حیات و موجود هوشمند تر انسان باشد را مدیریت کند آنقدر قدرت دارد که برای اینکه به یک گونه جهش یافته از گوریل ها بگوید چه چیزی خوب و چه چیز بد است از روش بهتری جز پچ‌پچ درگوشی با یک عدد از همان موجود بلد است و لازم نیست جهان و عظمتش را رها کند و انسان ها بجان هم براندازد برای اینکه به یک عده یک چیز گفته به یک عده یک چیز دیگر و از کنار هم قرار گرفتن این دو گروه جنگ بلند شود.

آخر فکر کنید
یا آنچه را که در ذهن بنام خدا میشناسید آنقدر کوچک و حقیر است که اصلا خدا نیست

یا واقعا زحمت لحطه ای تفکر را بخود نداده و از ترس جهنم جرات فکر کردن به‌این‌ بدیهیات را ندارید

به نویسنده این پست ایراد نگیرید 
مطلب ایشان کاملا منطبق بر متن قرآن و سیره پیامبرش است

لیکن به این شکل کنید که آب در هاون می کوبید و آنچه بنام خدا و پیامبر و کتاب و قرآن و دینهج باور کرده‌اید دروغ و یاوه ای بیش نبوده است.

نترسید

حداقل فکر کنید
نمی گویم قبول کنید... نه
فقط فکر کنید 
فقط یک دقیقه


از نویسنده محترم پست هم همین خواهش را دارم که با خود بیاندیشد که آیا دلیل کافی برای پذیرش چنین ادعایی  عجیب را از یک نفر در خصوص حرف زدن خدا از طریق فرشته اش با او و پیامبر شدنش و آوردن کتابی با ادعای گفته های خدا را دارد؟

آیا تا کنون با خود اندیشیده که بر چه اساس چنین ادعایی بزرگ را بی چون و چرا قبول کرده است؟


التماس فکر

ببخشید هم طولانی شد هم اشکالاتی تایپی شاید داشته باشد 
به امید جهانی پر از صلح 
و عاری از هر دین و مذهب

و مملو از انسانیت و نیکی و خوبی و درستکاری
آمین 

همونطور که گفتید چندین هزار هندو معتقد هستند گاو مقدسه و نباید پذیرفت و همینطور مسحیان اعتقاداتی دارند که اون هم قابل پذیرش نیست اچطور توقع داری این اراجیف تورو بپذیریم..
مرتیکه الاغ ...شهوت منفی و مثبت نداره ..زن بارگی منفی و مثبت نداره
کلاه شرعی درست کردید ملتو سر کار گذاشتید.. ظاهرا خدای تو و محمد یه مرد بوده که فقط به زیر شکم توجه داشته و نه چیز دیگه...کتابی که محمد نوشته نه معجزه بوده نه گفته خدا..فقط توهمات بیمارگونه یه مرد روانی و شهوت  ران بوده ..این مزخرفات دیگه خریدار نداره..بساط شامورتی بازیتو ببر جایی دیگه
با سلام..به این فکر هم کردید که زنان اینقدر به دینتون بد بین کردید ..نتیجه ش چی میشه؟ اینکه فرزندان این زنان هم از دینتون بدشون میاد؟ انشالله هر کسی با چند زنی مردان موافق هست...تمام جنس مونث خونواده ش چند زنه مردان بشن و مهمتر شما هیچ زنی یا دختری از امامان نمیتونید پیدا کنید که زن صیغه ای شخصی بوده باشه...و مهم تر اینا الگوی ما بودن...
۰۱ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۵۹ شیعه اهل بیت
به عنوان فعال ترین کاربر در این سایت جواب برادری به نام مسعود که مطالبی عرض کرده اند را پاسخ میدهم .
((((( ابتدا ایشان مطلبی اورده و ادعا کرده اند که مردان بدون هیچ قید و شریطی اراد هستند هر تعداد زن بگیرند .همان طور که شاهان دین دار ایران که نمازشان ترک نمیشد نین کردند .  اولا ایا ایشان علم غیب دارند که گفتند شاهانه دین دار ایران نمازشان ترک نمی شد . این حرف را بر چه اساسی زده اند . دوما  به قول قدیمی ها هرکس بامش بیش برفش بیشتر . به فرض البته فرض کنیم سخن ایشان صحیح باشد و بدون هیچ قید و بندی اما ایا با ازدواج با هزار زن هیچ وظیفه مرد سنگین تر نخواهد بود . خب این زنان که باد هوا که نمی خورند غذا میخواهند پوشش مناسب میخواهند که از نگاه اسلامی این مرد و شوهر است که باید نیازهای همسرش را تامین کند حتی اگر همسرش موقتی باشد . عقد موقت شرایطی دارد و چارچوبی که مشخص است در اندیشه شیعه .))))))


((((((نکته دوم ایشان ادعایی مطرح کرده و گفتند که بله پیامبر به منزل عروسش امده و او را بدون روبند دیده و از زیبایی او ستایش کرده و بعد ماجرای زید را نقل کردند و ....... خب اگر این مطالب در احادیث و روایات امده ابتدا بهتر بود سند و مدرک ارائه کرده و تک تک راویان اسنادی که ذکر میکنند تک تک راویان را بررسی رجالی کنند . و البته بررسی رجالی کردن مهم تر است از فقط ارائه چند ادرس که این احادیث در انان امده است . بررسی رجالی کردن مهم تر است . در ثانی ایشان اضافه کردند که این پیامبر بوده که به زید دستور داده همسرش را طلاق دهد . دقت کنید پیامبر دستور داده . خب این هم یک نکته مستقل که اکر در احادیث امده بهتر است ادرس از کتب شیعه (((( نه از کتب اهل سنت زیرا بنده شیعه هستم و کتب شیعه حجت است برای من ))) همین ادعا چند ادرس از کتب شیعه ارائه کرده و خودشان تک تک راویان را بررسی رجالی کنند البته اگر علمش را دارند .))))

((((( برادر مسعود گفتند اگر فقط به خاطر هوس مرد بخواهد زنی بگیرد اشکالی ندارد همان طور که پیامبر چنین کرد . اولا پیامبر اسلام معصوم است و پاک است از این گونه سخنان دوما فقط به خاطر هوس جالب است . در این ادعا هم باید سند و مدرک ارائه بدهند از کتب شیعه که بله مثلا پیامبر اسلام فرموده باشند من فقط به خاطر هوس با فلفان زن ازدواج کرده ام . اگر سند و مدرکی هست از کبت شیعه ارائه کرده و خود برارد مسعوید البته اگر علمش را دارند بررسی رجالی کنند . )))))


(((( اشاره کردند که مطلبی در کتاب شیخ صدوق امده . خب ابتدا ادرس دقیق بدهند و دوم بگن ایا این سخن اجتهاد شخصی خود شیخ ضصدوق است یا روایتی و حدیثی را از یکی از امامان نقل کرده است . اگر حدیث و روایت است باید خود برادر مسعوید تک تک راویان را بررسی رجالی کنند و اگر اجتهاد خود شیخ صدوق است باید دید سخن و دیدگاه سایر علمای درجه اول مذهب شیعه موافق این عقیده است یا مخالف . شیخ صدوق که معصوم نبوده از اشتباه و خطا . همین الان هم در مورد برخی مسائل بین مراجع تقلید اختلاف نظر هست . باید دید اکثریت علمای شیعه ان سخنی که برارد مسعود ادعا کرده اند شیخ صدوق گفته اکثریت علمای شیعه موافق این عقیده هستند یا مخالف . ))))


((((( برادر مسعود متاسفانه گفتند چگونهه به شهوت رانی و ادم کشی داعش اعتراق میکنید در ضصورتی که اینان احکام و دستورات قران هستند . اولا این سخن از اساس غلط و باطل است . مشخص نیست که برارد مسعد میخواهند از قران دفاع کنند یا ان را میخواهند ضربه بزنند و کتابی تصویر کنند از خشونت زیرا بر اساس سخن خودشان که گفتند چگونه ادم کشی داعش اعتراض میکنید در صورتی که این گونه اعمال حکم قران است . مشخص نیست قصد دفاع از قران را دارند یا خشن جلوه دادن قران . اولا بر چه اساسی برارد مسعود ادعا میکنند که این گوونه اعمال خوشنت امیز داعش همان دستورات قران است . بر چه اساسی . همین الان کنگره ها و کنفرانس های متعددی بارها در همین شهر قم تشکیل شده علیه همین رفتارهای داعش. ایا علمای سنی و شیعه و مراجع که در این کنفرانسه ا شرکت کرده اند (( خدای ناکرده )) به اندازه برادر مسعود نمیدانند که رفتارهای داعش همان دستور قران است . متوجع این مسئله نیتسند یا اینکه برداشت برادر مسعود از اساس غلط است . ))))




(((( برارد مسعود در ادامه گفته اند این ادعا که کسی بگوید خدا فرشته ای فرستاده و به من وحی کرده خیلی عجیب است . در این مورد صحبت طولانی میشود اگر وارد جزئیات شوم . همین مقدار که علمای شیعه و اهل سنت قواعدی دارند برای تشخیص نبوت یک شخص . همیم ادعا هم شخصی ادعا کند مهدی موعود است علمای شیعه و اهل سنت بر اساس قعواد مشخص شده میتوانند و قدرت دارند تشخیص دهند ان شخص ادعای او حق است یا باطل . )))))


((((( برارد مسعود گفته اند این دین با این همه مشکلاتی که دارد شاید از اساس کذب است . خب مشخص شد که ایشان قصد دفاع از اسلم را ندارند و مثل ام های ترسو با کنایه میخواهند عقاید خود را ابراز کنند .   این سخن ایشان توهین و جسارت عظیمی بود به یک میلیارد و نیم مسلمان جهان . خلاصه عرض کنم برادر ان کسی که بر داشت صحیح از قران و احادیث ندارد شما هستی برادر مسعود شما هستی . الابته در جایی هم گفتی که درمورد حجاب یک ایه صریح هم در قران نداریم . اصلا به فرض هیچ ایه هم نداشته باشیم مگر اساس اسلام فقط ظاهر قران است خیر احادیث صحیح کنار قران است . شما یک ایه صریح درمورد رکعات نماز که ستون دین اسلام است بیاور من هم یک ایه درمورد حجاب ایه صریح درمورد حجاب می اورم . ))))


((((( برادر مسعود میگوید تصور کنید من موجودی فضایی هستم و از اسلام و مسیحیت و یهودیت چیزی نمیدانم . بعد میگوید بر اساس این فرض به من بگید پیامبران کی هستند . اولا اساس مشترک همه این ادیانی که نام بری مسئله توحید است اگر براس اساس فرضی که خود طراحی کردی موجودی فضایی هستی و نمیدانی اسلام چیست یا مسیحیت چیست به طور طبیعی نباید هم میدانی خدا چیست .            شما مثل کسی میمانی که میگوید من اساس قبول ندارم ریاضی علم است و عقیده دارم علم ریاضی از اساس دروغ است اما به من ثابت کنید چرا دو ضرب در دو میشود چهار . در مقابل این شخص اول باید علمیت ریاضی ثابت شود تا بر اساس قواعد ریاضی به او ثابت شود چرا مثلا دو ضرب در دو میشود چهار . زیرا تا وقطی علمیت ریاضی برای او ثابت نشود هزار سند و مدرک ریاضی و قواعد ریاضی هم به او ارائه شود با توجه به انکه قبول ندارد ریاضی علم است و عقیده د ارد از اساس ریاضی دروغ است قطعا قبول نخواهد کرد .  شما اول باید مسئله توحید برای شما روشن شود بر اساس دیدگاه مسیحیت یا اسلام بعد از انکه یکی از این عقاید را قبول کردید در باب رسالت پیامبران با شما صحبت شود .  شما که میگی فرض کنید من موجودی فضایی هستم خب اگر از یک مسیحی سوال کنید پیامبری رسولان را برای من ثابت کن قطعا او از کتاب هایی که در کره مریخ نوشته شده استناد نمیکند از منابع مسیحی برای قانع کردن شما ااستفاده میکند .))))))

((((( برارد مسعود مطالبی عرض کردن عین مطالب ایشان را کپی میکنم و بعد جواب میدهم . خدا می نامند آنقدر باید قدرت داشته باشد که کهکشانها را تا سیزده میلیارد سال نوری که تا کنون کشف شده مدیریت کند و بیش از چهار صد میلیارد کهکشان که هر کدام بیش از یک میلیارد خورشید دارند و دور هر خورشیدی میتواند سیاره‌ای چون زمین و حیات و موجود هوشمند تر انسان باشد را مدیریت کند آنقدر قدرت دارد که برای اینکه به یک گونه جهش یافته از گوریل ها بگوید چه چیزی خوب و چه چیز بد است از روش بهتری جز پچ‌پچ درگوشی با یک عدد از همان موجود بلد است و لازم نیست جهان و عظمتش را رها کند و انسان ها بجان هم براندازد ///////////////////////////////////////////////// حال جواب این قیاس شما مع الفارقه است یعنی هیچ ربطی ندارد . شما از یک طرف قدرت خدا را مثال می زنید و بعد میگید لازم نیست جهان با عضمتش و انسانها را رها کند و انسان ها را به جان هم اندازد . اولا سخن شما مبهم بود و نامشخص دوما بر اساس همین سخن شما مغلطه شما مشخص است اینکه خدا قدرت دارد چه ربطی دارد به اینکه ان طور که شخص تو انتظار داری باید رفتار کند . یا شما از اساس عقیده به خدای یگانه داری ((( که قطعا نداری زیرا خودت کفتی فرض کنید من موجودی فضایی هستم و اندیشه ادیان الهی رو نمی شناسم ))) یا عقیده به خدا داری یا نداری . اگر عقیده به خدا داری این که میگی خدا انسان ها را به جان هم انداخته غلط است و باطل بودن عقیده خودت که (( به خدا عقیده داری ))) و اما اگر به خدا عقیده نداری که تکلیف روشن است . مشکل شما مسئله متعه یا نبوت پیامبران نیست مشکل شما این است از اساس خود خدا را قبول نداری چه برسد به انکه پیامبران او را قبول داشته باشی . )))))))


((((( کلام اخر من نیز تو را دعا میکنم که تفکر کنی و درست تفکر کنی . در قران کریم و البتته احادیث صحیح داریم که خداوند و پیامبر او و امامان الهی بارها مردم را دعوت به تفکر و اندیشه کرده اند . من نیز بر همین اساس تو را دعوت میکنم به جای انکه مثل ترسوها با کنایه سخنرانی کنی اصل حرف خودت را همان اول می زدی و خلاثص به جای انکه یا خوددت را مسخره کرده باشی یا دیگران رو . درست فکر کن نه درمورد پیامبری رسولان درمورد اینکه ایا خدایی هست یا نیست . در این مورد فکر کن .


دوست عزیز پیشنهاد می کنم شما یک متعه خانه ( شهرنوی سابق ) با مجوز وزارت ارشاد و فتوای مراجع قم باز کن و خودت هم آبدوغ خیار و آبگوشت زیاد بخور و  اصدار فتوای هم بکن تا خدای نکرده شایبه پیش نیاد- همه ی مسلمین اتفاق نظر دارند که عایشه اینقدر سنش کم بود که خودش گفته من وقتی به خانه نبی اکرم امدم عروسک بازی میکردم و به خاطر صغر سن دو  سال هم  خانه باباش بود- در ضمن در سنت عرب دختر  18 یا 19 یا به قول شما 24 ساله ترشیده و پلاسیده بود ( مثل 50 سال پیش خود تهران و شهرستانها ) بعد خود پیشینان از عایشه  بعنوان حمیرا یاد میکردند که از زیباترین زنان عرب بوده بعد چطوره که زیبا ترین زن عرب ترشیده و پلاسیده بود که به حضرت محمد انداخته باشنش؟
پاسخ:
پس لابد اونهمه سندی که آوردیم که نشون میداد سن عایشه موقع نکاح با رسول الله(ص) 19 20 یا همین حول و حوش بوده صاحبانش جزء مسلمین نبودن چون میگید همه ی مسلمین اتفاق نظر دارن.
شما چقدر سند و مدرک خوندین که با این قاطعیت حرف میزدید؟ رفتین حداقل 20 تا سند و مدرک ببینید بعد حرف بزنید؟!
ضمناً اون بحث متعه چه ربطی به سایر مباحث شما داشت و ایضاً چه ربطی به مطالب پست الله اعلم
دوست عزیز و نازنین- شما فرمودین عایشه 18 سال به بالا داشته زن حضرت محمد شده پس حتما پلاسیده و ترشیده بوده چون ننه خود بنده سال 1343 در سن 16 سالگی به عقد مرحوم بابام در اومد- عایشه حمیرا بوده و از زیباترین زنان عرب بوده- پس حتما با احتساب مستندات محکم شما پیامبر نعوذ بالله عیب و ایراد داشته بچه دار نمیشده و ابوبکر ملعون هم دختر ترشیده خودش را به پیامبر انداخته- در ضمن این روایت عروسک بازی عایشه را که خود شیعه هم رد نکرده در ضمن به قول شما ایضا مسله متعه در ارتباط با حضرت محمد است که ماریه قبطییه را در جا خواب حفصه بچه دار کرد و عایشه که داشت عروسک بازی میکرد را به حجله برد- به نظر شما به این گونه جماع های زشت باید گفت عقد دایم یا باید گفت متعه ؟

دوست عزیز جناب آقای مهدی

این جماعت آخوندا چون تا خرخره تو کثافت غرق هستند زشتی متعه را درنمی یابند .متعه انقدر باعث ایجاد افرد بی پدر شد که حتی خلفای اسلام متعه را ممنوع کردند. این نشان می دهد که حکمی که به نام خدا پیامبر در قران آورده اصلا قابل اجرا نیست و افراد زیادی از این حکم آسیب دیدن . اون هم ضعیفترین افراد یعنی کودکی که پدرش برای چند ماه شهوت رانی او را پس انداخته.چون بشر ظرفیت انجام آن را ندارد. در مورد پیغمبر هم باید بگویم او یک انسان بوده و اینکه میگن اشتباه نمی کرده اصلا درست نیست. من نمی فهمم این چطور انسان کاملی بوده که با داشتن 10 زن شهوت خودش و با انجام بیش از 33 جنگ غضب خودش را به نمایش گذاشته. حتما انسان کامل در شهوت رانی و غضب بودن . واقعا متاسفم با این دین کذایی

پاسخ:
در عمل به آیه ی قرآن فقط به شما سلام میکنم
سلام اخوی نازنین- من هم متقابلا به جاهلها سلام می کنم البته شما هم جاهل هستید و هم بیسواد- فقط خدا کنه سبیل کلفت و بابا شملی نباشید اخوی گرانقدر- سوره نور در وصف عایشه نازل شده- غزوه بنی مصطلق و ماجرای افک در سال 5 هجری بوده و عایشه اگر در سن  6 یا 7 سالگی یعنی سال اول هجرت به عقد پیامبر در امده باشد پس در ماجرای افک 11 ساله بوده و مسلما هیچ عقل سالمی قبول نمی کند که به دختر یا زن 11 ساله تهمت زنا زده شود مگر اینکه دختر یا زنک تر گل ورگل باشد و در سن 16 یا 18 سالگی باشد- خود همین دلیل نشان میدهد که عایشه ام المومنین در ست ازدواج 11 یا 12 ساله و درغزوه بنی مصطلق  حدود 18 سال داشته است- بازهم سلام عرض میکنم 
پاسخ:
علیکم السلام
سند و مدرکی هم برا این حرفاتون دارید؟! افک در شأن عایشه نبوده در شأن ماریه قبطیه بوده.
دوست عزیز - نازنین برادر - مفسران اهل سنت همگی ( که حتما انها هم همگی جاهل هستند و نفهم ) و بخشی از شیعه که لابد جاهل و نادان هستند در انتساب  ماجرای افک به عایشه ام المومنین شکی ندارند- در ضمن نازنین برادر لطف کنید به تفسیر کبیر فخر رازی رجوع کنید------ اما سوالم از شما این است اگر ماجرای افک در مورد عایشه به نظر حضرتعالی ثابت و مسلم الصدور باشد مشکل سن عایشه ام المومنین نزد شما حل است یا خیر؟ در پایان اینکه هیچوقت حضرت محمد نباید با دختری که عروسک بازی میکرده به حجله رفته باشد و اگر جسارت نباشد  آیات قرآن با طل السحر احادیث و روایات جعلی است و سوره نور دقیقا به خاطر چنین روزی که بین بنده و شما جدلی در نیفتد نازل شده است وگرنه بدرد طاقچه منزل که نمیخورد-----اگر از روی قران دلیلی دارید برای حرف خود بفرمایید وگرنه تمام احادیث و روایات در بهترین حالت ظن هستند و ظن حجیت ندارد- در ضمن نفرمودید چرا عایشه که حمیرا بوده و از زیباترین دختران عرب بوده بقول شما ترشیده و پلاسیده و پژمرده بوده که در سن بالای 18 تا 24 به خیک حضرت محمد انداخته شد؟ مگر نعوذ بالله محمد ابتر یا معیوب بود؟ اگر ننه بنده در سن 16 سالگی زن  مرحوم بابای بنده شد چطور نوبت  عایشه که رسید آسمان تپید؟ در پایان اینکه اگر محمد نبی با ماریه قبطیه در اتاق خواب زن دیگرش ( حفصه ) بغل خواب شود و بچه دارش کند به نظر شما شهوترانی نام ندارد و اگر  عایشه با عروسک به حجله رفته باشد آیا این کار کثیف نبوده است و محمد را از پیامبری و انسانیت ساقط نمی کند؟ اگر بنده جاهل خطاب شوم مسلما جوابم این بار  علیک السلام است- لطفا حاشیه نروید و به اصل گفته ها جواب دهید
پاسخ:
نکند در خود سوره نور و آیه افک نوشته شده است این آیات در شأن عایشه نازل شده؟؟!! همینکه شما میفهمید این آیات در شأن عایشه است مستند به روایاتی است که بنا به ادعای خودتان ظن است و ارزش و حجتی ندارد.
از کجا معلوم که عایشع از زیباترین دختران عرب بوده؟؟؟!! از قرآن دلیلی بر ادعای خود دارید؟! اگر روایات است که روایات ظن است و حجت نیست.
سلام نازنین  ---دلیل آمد دلیل آفتاب--------- با تعبیر حضرتعالی و به اعتراف خود شما آیه ولایت و آیه تطهیر در انتساب به علی رضی الله عنه و اهل بیت مورد ادعای شیعه نیز امری کشکک است- چون در خود آیه اسم علی و ولایت کشککی شیعه درج نشده و مطابق ادعای خودتان اهل بیت زنان پیامبر هستند چون باید سباق و سیاق /ایات را در نظر گرفت- شما چطور امامت را اصل دین میدانید و با هزار تفسیر و اما و اگر با جعل حدیث و روایت میخواهید آصل امامت و اسم علی و اهل بیت را به شیعیان رافضی زور چپان کنید ولی به عایشه رضی الله عنه میرسید از ریالرن طلب می کنید که ماجرای افک را کلمه به کلمه و مستند در  قران انشا شود- زهی وقاحت و بیشرمی- اینکه عایشه  از خوشگل ترین زنان عرب بوده و شما قبول ندارید  از قشنگترین جوکها و طنزهاست برادر نازنین- اما باز هم طفره رفتید از سوال بنده- اگر به قول شما عایشه در سنین 18 تا 24 سالگی ازدواج کرده از دو حال خارج نیست یا عایشه خیلی خوشگل بوده و محمد شهوتران چون معیوب بوده و ابتر بوده تسلیم زیر شکم شده یا اینکه عایشه پلاسیده و ترشیده بوده و محمد برای  قدر دانی از  ابوبکر صدیق ( که در محاصره اقتصادی شعب ابی طالب به محمد کمک فراوان کرد ) دختر ترشیده و پلاسیده اش را عقد کرد ولی محمد به روایت تاریخ قبل از عایشه و بعد از خدیجه یک بیوه زن به نام سوده را عقد کرده بود و بعید است که در سن 40 سالگی از پس یک دختر ترشیده اکبیری بر /امده باشد- چطور ننه بنده که خیلی هم خوشگل بوده است در سن 16 سالگی به عقد مرحوم پدر بنده در آمده ولی عایشه حمیرا سوفیا لورن اینقدر پلاسیده بود که بعد از 18 تا 24 سالگی ((( که با توجه به سنت آن وقت عربها امری بعید بوده است ))))) به عقد حضرت محمد در امده است ؟ اخوی ناز نازی- سوال آخرم این است اگر فرض کنیم که این احادیث به قول شما همگی کشککی راست باشد و عایشه با عروسک به حجله رفته باشد و ماریه قبطیه در اتاق خواب حفصه بچه دار شده باشد آیا به نظر شما استاد مسلم و مسجل فقه- محمد مصطفی از درجه انسانیت و نبوت خلع ید میشود یا خیر ؟
پاسخ:
سلام
شما ظاهراً با قواعد بحث و قاعده الزام آشنایی ندارید. بنده طبق مبنای شما که اعتمادی به روایت نداشتید عرض کردم. وگرنه ما که روایات را قبول داریم البته نه هر روایتی.
بنده و آدمهای عاقل آنچه قرآن بگوید را ملاک قرار میدهیم- آنچه مناط اعتبار است و جهت تنقیح مناط و اصدار  حکم بکار گرفته میشود خورشید تابان است- شیعیان رافضی مسلک  و تسنن گمراه ( به قول معروف ناصبی ها  که به صحابه و عایشه ام المومنین و ائمه اطهار توهین می کنند ) آنقدر گمراه و بدبخت هستند که در روز روشن که خورشید تابان  وسط آسمان است با چراغ نفتی و چراغ قوه به دنبال حدیث و روایت قال باقر و قال صادق و قال جنبل و قال فخر رازی میگردند- امام صادق میفرماید هر آنچه از دهان ما شنیدید با قران مطابقت دهید و اگر حرف ما یاوه بود آنرا به دیوار اویزان کنید یا اتش بزنید------- ذر فقه و حقوق ما اصطلاح اقرار مقید و اقرار مرکب داریم- نمیشود شما بفرمایید من قر آن را با حدیث قال باقر و  قال صادق تطبیق میدهم و بعد صدور  فتوی می کنم بلکه به عکس این گفته حنبل و باقر و صادق است که باید با قران تطبیق داده شود- اگر روایات را قوبل دارید مردانه بگویید قران را کنار میگذاریم و فقط می چبیم به روایت و جعلیات و اگر  هم قائل به روایت و حدیث هستید که دیگر قبول بفرمایید روایت و احادیث صادق و باقر و حنبل عین میوه  های میادین تره بار درهم است و سوا کردنی نیست اخوی- اگر قایل به مجلسی و کلینی  هستید هر دروغ و راستشان را باید درهم قبول کنید و اگر هم سنی مسلک هستید هرچه فخر رازی و حنبل و ابوهریره و  ...  میگویند سوا کردنی نیست باید درهم قبول کنید- ولی یادتان باشد کسی که به غیر از قران دنبال در ..... صادق و باقر و حنبل و امام شافعی برود در انتهای ظلالت و بدبختی خود را گرفتار کرده است 
پاسخ:
متأسفانه شما دچار خلط مبحث های زیادی هستید و همه چیزو در هم کردید سوال پرسیدید. خیلی نمیشه به شما جوابی داد.
۰۱ مهر ۹۵ ، ۱۰:۵۱ علی مویدی
خدا حفظت کنه احسنت به مطالب مستدل و زیباتون و اینکه مصداق لایخافون لومه لائم هستید.
سلام ازنظرمن وجودخداودین توهمی بیش نیست که انسان هابه آن گرفتارشدهاند.ادیان پرازامورخرافی ومتناقض باعلم هستند.هردینی میگه فقط ماآدمیم وبقیه حیوونن وهرغلطی میخوان درحقشون می کنند.به امیدنابودی توهم وجودخداوازبین رفتن ادیان وپیلمبران دروغگو
‌💠 #اعمال_شرم_اور_محمد در بوسیدن فاطمه! 
#بخش_اول

در کتب حدیث، روایات زیادى در مورد بوسه محمد بر دهان و #سینه هاى_فاطمه موجود است که در این مقاله تعدادى ازین روایات را خدمتتان ارائه میکنیم.
مطالب زیر تحقیقى است در این احادیث نوشته جناب داوود احمدی (انتشارات صلوات قم ۱۳۸۸) .

 #امام_صادق فرمود: 
عایشه [از روی حسادت]…
گفت: یا رسول الله میبینم دهان فاطمه را زیاد میبوسی و #زبانت_را_در_دهانش قرار میدهی.

پیامبر اکرم فرمودند: بله، هرگاه مشتاق بهشت میشوم دهان فاطمه را میبوسم و زبان در دهانش میگذارم...
من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم و بوی شجره طوبی را می یابم، زیرا او زنی آسمانیست”.

دقیقا همین روایت در کتاب #اعلام_الوری نوشته عالم بزرگ شیعه یعنى #شیخ_صدوق صفحه ٢٩٦ نیز آمده است. 
نکته قابل توجه این حدیث، #مغلطه_مصادره_به_مطلوب شخص محمد است که بدینوسیله پاسخ عایشه را داده و دهانش را میبندد.

محمد به عایشه می گوید: بله، هرگاه مشتاق بهشت میشوم دهان فاطمه را میبوسم و زبان در دهانش میگذارم…

 پرسش اینجاست که:
در کدام نظریه علمى یا کدام فرهنگ و تمدنى، انسان با گذاشتن زبانش در دهان یک کودک، او را میبوید؟؟؟

#جناب_محمد که با الاغ بالدار مبارکشان به #معراج می رفتند و هر دم هوس بهشت می کردند #جبرئیل ایشان را با خود به بهشت می برد، چه نیازی داشت که برای استشمام بوی بهشت، زبان در دهان این دخترک بینوا کند؟؟؟

آیا نمی توانست در یکی از سفرهایش به بهشت، از الله مدینه طلب یک شیشه عطر بهشت کند تا دست به چنین عمل شرم اورى نزند؟؟

آیا اگر پدر یکى از خود ما، زبان در دهان خواهر ٨-٩ ساله ما بکند، و یا هر شب پستانهاى او را ببوسد، به دید یک انسان کاملا نورمال به این پدر نگاه میکنیم؟؟
آخوند دهنوى کذاب در برنامه تلویزیونى فریاد میزند که حتى دختر ٧ ساله تان را در آغوش نگیرید!! 
آیا او نمیداند که پیامبرش شرم اورترین اعمال را با دختر نوجوانش انجام میداد؟؟؟
‌💠 #اعمال_شرم_اور_محمد در بوسیدن فاطمه
#بخش_دوم

ابو جعفر محمد ابن على ابن شهراشوب در کتاب معروف خود، مناقب آل أبی طالب در جلد 3 صفحه 114 مینویسد:

الباقر و الصادق (ع):
انه کان (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجه فاطمه و یضع وجهه بینثدیی فاطمه و یدعو لها و فی روایه: حتى یقبل عرض وجنة فاطمة أو بین ثدییها.

ترجمه :
#امام_باقر و #امام_صادق می‌گویند:
همانا رسول (ص) نمی‌خوابید تا اینکه گونه‌ی فاطمه را می‌بوسید و صورتش را بین دو پستانش قرار می‌داد....
و نیز در کتاب کشف الغمه اربلى در جلد دوم ص 95 اورده :
__کان رسول الله (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة (ع) أو بین ثدییها.
و عن جعفر صادق (ع) کان النبی(ص) لاینام لیلة حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمة (ع)

ترجمه :
#رسول_الله نمی‌خوابید مگر اینکه گونه‌ی فاطمه یا #بین_دو_پستانش را می‌بوسید و از جعفر صادق (ع) نقل است که رسول الله (ص) نمی‌خوابید مگر اینکه صورتش را بین دو پستان فاطمه قرار 
می‌داد.
_____کشف الغمه إربلی /جزء2/صفحة 95

اما #علامه_مجلسى ستون فکرى و نظرى شیعیان در اینباره مینویسد:
الباقر والصادق (ع): 
أنه کان النبی (ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجه فاطمة یضع وجهه بین ثدیی فاطمة و یدعو لها و فی روایه حتى یقبل عرض وجنه فاطمه أو بین ثدییها
ترجمه:
#باقر_و_صادق (ع):
همانا پیامبر (ص) نمی‌خوابید مگر اینکه صورت فاطمه را می‌گرفت و صورتش را بین دو پستان فاطمه می‌گذاشت و در روایت دیگر اینکه یا گونه #فاطمه را و یا بین دو پستانش را می‌بوسید.

منبع: (بحار الانوار/ جزء 43/صفحه 42)

#مجلسى در ادامه و در صفحه 55 و 77 این کتاب روایات دیگرى به این مضمون اورده که :

و عن حذیفة کان رسول الله ( ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها . 
وعن جعفر بن محمد ع کان النبی لا ینام لیلته حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمه (ع)

 _______بحار الانوار/جزء43/صفحة55 

کان النبی ( ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها 

و عن جعفر بن محمد (ع) قال: 
کان رسول الله ( ص) لاینام حتى یضع وجهه الکریم بین ثدیی فاطمه (ع)

_______بحارالانوار/جزء 43صفحه 77

 که خلاصه ترجمه این روایات به شرح زیر میباشد :

رسول الله نمی‌خوابید مگر اینکه گونه یا بین دو پستان فاطمه را می‌بوسید.
‌آیا علم‌گرایی و خداناباوری باعث پوچ‌گرایی خواهد شد؟؟؟؟



علم‌گرایی باعث خواهد شد بیشتر برای زندگی ارزش قائل شویم به‌خصوص اگر باور داشته باشیم که ما فقط یکبار این بخت و اقبال را داریم که در این دنیا باشیم باید بخاطر خودمان، سایر انسان‌ها و موجودات روی زمین به بهترین نحو زندگی کنیم و زندگی را بوجود بیاوریم که آیندگان ما بتوانند از آن بهره ببرند. نمونه بارز اینکه یک علم‌گرای کامل و یک آتئیست(خداناباور) کامل که هیچ‌وقت از زندگی دست نکشید و با اراده‌ی پولادین به زندگی ادامه داد استیون هاوکینگ است. کسی که قرار بود تنها 2 سال بعد از تشخیص بیماریش در سن 26 سالگی زندگی کند امروز به مرز 80 سال رسیده است و علاوه بر قوانین فیزیک قوانین پزشکی را به چالش کشیده است 

آقایان و خانمهای مدعی لطفا جواب آقا امید را بدهید.

شیعه اهل بیت که ادعات میشه تو جوابش رو بده.

من منتظرم ببینم واقعا پیامبر و حضرت فاطمه باهم این روابط سکسی رو داشتن یانه.

خدا به دور . چه چیزهایی آدم می شنود.زود باشید صحت و سقم این احادیثی که امید گفته را برایمان روشن کنید. من تا این سن همچین حدیثی نه دیده و نه شنیده ام. زود باشین

هر دم از باغ پیامبر بری می رسد

سلام یه نفربیاداینجاباهاش مناظره کنم،چراکسی نمیاددرموردصحت یاعدم صحت احادیثی که گفتم چیزی نمیگه قشنگ معلومه کم آوردین.البته بنده ازاین نوع احادیث درکتب حدیث شیعه زیادخوندم واون قدری حدیث هست واسه ضایع کردن و بستن دهن مخالفانم.یکی بیادباعلم ومنطق بامن مناظره کنه این سایت که روزی حداقل200نفربازدیدداره چراکسی نمیادمناظره؟
چراکسی چیزی نمیگه.یکی بیادمناظره.نترسیدمن آدم خوارنیستم ونمیخورمتون😛😍😛😍البته حق داریدجواب ندیدوطبق دستورات اسلام اگه پیام منوبخونیددستتون وصفحه گوشی یاکامپیوترتون نجش میشه جوجوهای کوچولوی مهربونم.چیه کوچولوهاچراجواب نمیدیدحتماداریدمشق هاتونومینویسید😛😷😳😛😛😛
سلام عزیزان.اگه کسی نیادمناظره یعنی قبول داره حرف طرف مقابلشوواین یعنی شکست خورده.لااقل بیایدچهارتافوش بهم بدیدبهترازاینه که هیچ کس حرف نمیزنه.من این جااومدم تاجواب سؤالاتموبگیرم ودنبال کسی هستم که باعلم ومنطق بامن مباحثه کنه‌.به جون عزیزترین اطرافیانم٬هربخش ازحرفاتون بامنطق جوربیادخودم می پذیرم واینجامی نویسم که اشتباه کردم.خودمن دوساله مثل دیونه هاشدم.ازاطرافیانم می پرسم کسی نمیتونه جواب منطقی بهم بیاد.ازعلماء وآخوندهاهم که می ترسم بپرسم چون ممکنه به جرم ارتداداعدامم کنن.فعلابنده انسانیت روسرلوحه زندگیم قراردادم وسعی کردم کسی رونرنجونم.خودمن قبلاعاشق اهل بیت بودم واز8سالگی نمازمی خوندم وبیشترروزهای ماه رمضان روزه می گرفتم تااین که بعداکنجکاوشدم ترجمه قرآن وکتب سیره زندگی پیامبرروبخونم وشبهاتی برایم پیش آمدکه جواب منطقی برای آن هانیافتم.بنده درمورددیگرادیان هم تحقیق کردم وآن هاروهم پرازتناقض وخشونت وظلم وستم یافتم.شایدبعضی ازدوستان فکرکنندمن زنازاده هستم یاازجایی مثل امریکایااسراءیل پول می گیرم تاجوانان رومنحرف کنم درپاسخ عرض کنم اولاخانواده من بسیارمتدین هستندووصله زنازاده بودن به من نمی چسبدثانیابنده ازهیچ کس پولی جهت انجراف مردم نمی گیرم وشخصی عادی هستم ومثل شما معنی فقرومشکلات رومی فهمم واینجااومدم تاکسی بامنطق منوبه حقانیت اسلام وخداراضی کنه واتفاقابیشترخوشحال میشوم که بفهمم من اشتباه فکرمی کردم وآرزوی قلبی من اینه که بفهمم رؤیاهایی که باهاشون بزرگ شدم واقعیت داشتن.بازازتون میخوام لااقل بیایدچندتافوش بهم بدیدتااین که ساکتیدوچیزی نمی گیدسه روزه که کسی درموردمطالبم باهام بحث نمیکنه.
پاسخ:
شما که اینهمه ادعای مناظره میکنید لااقل صحت صدور این روایات را یا اقل اقلش وثوق به صدور روایات را اثبات کنید تا بعد روی روایات با هم بحث کنیم.
برادرمحترم بخشی ازاین احادیث درکتاب بحارالانوارنوشته علامه مجلسی هست.آدرس هرحدیث رونوشتم میتونیدبریدنگاه کنید.نمیتونیدحقانیت این کتاب روزیرسؤال ببریدچون نقل قول هاومطالب زیادی مبنی بردیدارامام زمان که اعتقادبه عصمت اوداریدباعلامه مجلسی هست.میتونیدتوگوگل سرچ کنیدملاقات امام زمان باعلامه مجلسی.اگه نگاه کنیدمی  فهمیداین نقل قول هاصحت داره.آیایم شخص معصوم بایک گناه کارملاقات میکنه؟
درودبرتوممنون لااقل این سکوت روشکستی وجواب دادی
پاسخ:
یعنی هر حدیثی تو بحار اومده صحیحه و قابلیت استناد داره؟؟؟!!!
آره عجیجم بحارالانواریکی ازمهم ترین کتب حدیث هست.نویسنده اون هم باامام زمان ملاقات داشته پس این کتاب صحت کامل داره.مگراینکه منکرامام زمان بشیدیابگیددروغه که امام زمان بااین شخص ملاقات داشته..البته جناب عالی مختاریدقبول کنیدیانه.لطفابگیدچراازنظرجناب عالی اسلام کامله.بامتطق وجواب مفصل وکاملی میخوام.
باسپاس
پاسخ:
مهمترین کتاب حدیثی شیعه بحارالانوار هست؟؟؟؟!!!! سند مبنی بر دیدار نویسنده بحار با امام عصر عج. بعد بحار صحت کامل داره؟؟؟!!!! در شیعه فقط و فقط و فقط یک کتابه که از اول تا آخر واو به واوش صحیحه و صحت کامل داره. اونم فقط و فقط قرآنه و لاغیر.
همین و بس.
حتی یک نفر از علما ادعا نکرده کل بحار صحیحه

سلام امید

این دین خیلی وقته بوی ارحمانش در اومده.خیلی متناقضه. مثلا اینجاش رو ببینید برای ازدواج باید حتما رضایت دختر لحاظ بشه. اما از طرفی هم پدر دختر می تونه حتی اون را در شیرخوارگی به مردی با هر سنی بده. سوال رضایت دختر کجای این قضیه است؟

کدام حیوانی فرزندش رو که به سن بلوغ نرسیده برای جفت گیری در اختیار حیوان دیگری قرار میده؟

جواب : ...................

سوء استفاده از معصومترین و بی گناه ترین موجود یعنی دختر بچه ای که به سن بلوغ نرسیده یعنی چی؟

این تنها یک نمونه از تناقض های بسیاری است که در این دین هست. خدا رو شکر انسانها در این دوره با سواد هستند و فقط ابلهایی که مثل میمون از مراجع تقلید می کنند شاید به این حرفها عمل کنند.

بنده هم مثل شما یک فرد مذهبی اهل مطالعه بودم. حتی بسیاری از شبها نماز شب می خواندم و صبحهای خیلی زود چله می گرفتم. البته هدف من تنها صحبت با خدا نبود بلکه شفای یکی از بستگانم بود. تا اینکه بعد از چند سال ذکر و فکر درهای آسمان به روی من باز شد. و خود خدا در غالب فرشته ای انسان نما که بسیار زیبا بود به دیدار من آمد. و آن فرشته را من بعد ها حتی در خیابان هم می دیدم. البته الان 2 سال است برای طی مراحل سلوکم در خانه هستم و به کمک فرشته راهنما مراحل تطهیر نفسم و روح و جسم را دارم طی می کنم که خیلی هم سخت و طاقت فرسا است. در یکی از مکاشفاتم شیطان را دیدم که در قامت مردی لخت و سیاه و کور در حالی که از من جدا شده بود گفت من 10 هزار فرزند دارم که با شما به وحدت رسیده اند یعنی اینکه شیطان درون خود ماست که فقط با روشهای خاصی باید تطهیر بشه و ......

هدف من از ابراز این مطلب فقط این بود که شما در کامنت خود فرموده بودید که دیگر به وجود خدا اعتقاد ندارید. خدا را می توان حتی دید در قالب روحی که خودش برای شما می فرستد. آیه 22 سوره مجادله رو حتما بخوان آن روح برای من ظاهر شد.

خدا وجود دارد ولی آن موجودی نیست که من و شما برای خود ساخته ایم

خدا خیلی مهندسی شده روح و نفس و جسم را آفریده.خیلی از آیات قران در آن مکر به کار رفته .خود خدا می گوید من بزرگترین مکر کننده هستم. خیلی حواست باشه. اگر دوست داشتی می تونی در مورد طباع تام سهرودی در اینترنت و حکمت هرمسی تحقیقات کنی. من به علت طی مراحل سلوکم که هنوز ناقص است فعلا نمی توانم از وقایع آینده خبری به شما بدهم. ولی آینده از آن اسلام نیست.هدف از آفرینش انسان عشق ورزیدن به خداست نه مطیع بودن. مطیع بودن در شان فرشته است نه انسان.


بادرودخدمت جناب خداباور
ببخشیدیک سؤال داشتم جناب عالی اکنون به چه دینی معتقدهستی؟یابه ادیان معتقدنیستیدولی وجودخداروقبول دارید؟
بنده نیزبه ظالمانه بودن دین اسلام اعتقادزیادی دارم
 جالب اینکه شیعیان حتی کتب حدیث اربعه خودشونم زیرسؤال می برن!!
این احادیث اسلامی به قدری شرم آور و مایه ننگ بشریت هستند که نیازی به شرح اضافه نمی‌بینم:
🔷🔸 به ابی عبدالله (در اینجا منظور امام صادق است) گفتم:
مردی واژن کنیزکش را برای برادرش حلال می‌کند (حکمش چیست؟)
گفت: برای او حلال است، گفتم: اگر از او فرزندی بوجود آمد (حکمش چیست)❓
گفت: آن فرزند متعلق به صاحب کنیزک است مگر اینکه با صاحب کنیزش هنگامی که بر او حلال کرده شد شرط کند که اگر فرزندی پدید آمد آزاد باشد.
📘 منبع : 👇
🔹تهذیب الاحکام شیخ طوسی/جلد 7 / صفحه 246
💠 حتی صاحب کنیز می‌تواند واژن کنیزش را برای فروش در معرض دید دیگران قرار دهد:
🔹 از ابا_عبدالله در مورد لخت کردن واژن (برای فروش) پرسیده شد؛ گفت: ایرادی ندارد، گفتم: اگر از او صاحب فرزند شد؟ گفت: متعلق به صاحب کنیز است مگر اینکه قبلا شرط گذاشته باشند.
📚 منابع : 👇
🔸 تهذیب الاحکام شیخ طوسی / جلد 7 / صفحه 246
🔸بحار الانوار جلد 100 صفحه 326
💠 حتی می‌تواند بخشهای خاصی از بدنش را بفروشد، مثلا بگوید که تو تنها می‌توانی او را ببوسی و اگر واژنش را فروخت بدان معناست که کل بدنش را فروخته است:
🔷🔸ابا عبدالله (ع) گفت: اگر مردی تنها بوسه بر کنیزش را بر دیگری حلال کرد، برای او چیز دیگر حلال نیست و اگر همه چیز غیر از واژنش را حلال کرد برای او چیز دیگرش (واژن) حلال نیست و اگر واژن را حلال کرد همه چیز حلال می‌شود.
📕 منبع : 👇
تهذیب الاحکام شیخ طوسی/جلد 7 / صفحه 245) (13)
🔶🔹 شیخ کلینی نویسنده کتاب اصول کافى در همین رابطه از قول امام صادق می‌گوید که اگر مردی کنیزکش را برای برادرش حلال کرد بر او حلال می‌شود و از امام پرسیده شد اگه اگر مردی کنیز گرانبهای بکری داشته باشد و برای برادرش همه چیز او را غیر از واژنش حلال نماید (حکمش چیست؟)
🔷🔸 گفت که برای او حلال نیست مگر انچه که طبق شرط حلال کرده باشد و اگر تنها برای او بوسیدن را حلال نماید تنها بوسه حلال است ، راوی حدیث می‌گوید: گفتم اگر بر مردی همه چیز کنیزک غیر از واژنش حلال شد و بر او شهوت غلبه نمود و خواست داخلش کند، حکمش چیست❓ 
🔶🔹امام گفت: نباید این کار را انجام دهد. گقتم و اگر کرد زناکار است؟ گفت نه، ولی خائن است که باید یک دهم قیمتش را پرداخت نماید و اگر بکر نباشد یک بیستم آن را. 
📘 منبع : 👇
🔹الکافی شیخ کلینی/ جلد 5 / صفحه 468
🔷🔸از ابی عبدالله (ع) روایت است که گفت: اگر مردی تنها بوسیدن کنیزش را بر مرد دیگر حلال کند برای او چیز دیگرش حلال نیست و اگر همه چیزی را غیر از واژنش حلال کند بر او همه حلال است و اگر واژن را حلال کند برای او همه چیز کنیزک حلال است.
📕 منبع : 👇
الکافی/جلد 5 صفحه 470
🔷🔸در همین کتاب یعنی الکافی شیخ کلینی از قول یکی از شیعیان گفته که از امام صادق پرسیدم زنم کنیزکش را بر من حلال کرد، گفت: او را بکن.
منبع : 👇
🔹 الکافی شیخ کلینی/ جلد 5 / صفحه 468 
🔸و همچنین از قول معصوم گفته که زن می‌تواند واژن کنیزش را برای پسرش حلال کند.
خوب با دقت در احادیث بالا که در معتبرترین کتب حدیث شیعیان امده اند نگاه کنید، کسانى که انها را ائمه معصوم و دارای علم الهى میدانند، با چه سخافت و ذهن فاسدى به برده ها و کنیزها نگاه میکردند و حکم صادر میکردند‼️

سلام بر امید عزیزم

من با توجه به اینکه با یک روح راهنما مراحل سلوکم را طی میکنم الان تابع هیچ دینی نیستم. در یکی از خوابهایم دیدم که قدم از زمین تا آسمان است در آن لحظه در خواب گفتند که تو از شریعت خارج شده ای و وارد حقیقت شده ای. نماز خواندن و روزه و ذکر گفتن و حتی کمک به دیگران را بر من حرام کردند . بعد از آن نور سرخ رنگی از درون من شروع به جوشش کرد که باعث پاک شدن نفس و روح من شد. تمامی آنچه اسلام و دیگر ادیان آن را به ما گفته اند تنها یک روش است برای سقوط نکردن به ورطه حیوانی و شیطانی. سقف آن هم اگر خیلی خوب عمل شود می شود عبد صالح. اما آنچه من فهمیدم خداوند کسی را می خواهد که با او وارد رابطه عاطفی و عاشقانه شود. رابطه ای که فقط از قلب آدم بیرون می آید نه از عقل حسابگر.

اگر راستش را بخواهی این وبلاگ را هم روح راهنما برای من انتخاب کرد تا من پیروان اسلام را بشناسم چون من به ائمه خیلی اعتقاد داشتم مخصوصا امام علی زیر بار بریدن از اسلام و مخصوصا از امام علی نمی رفتم. زمانی که به من اذن کردن که اسلامت را سر ببر من قبول نکردم  تا اینکه روزی این وبلاگ را به من معرفی کردن چه احادیث احمقانه ای مثل زنان ناقص العقل هستند و ...... که واقعا روح انسان را نابود می کند. دین اسلام و سایر ادیان بر عکس آنچه که ادعا می شود جهان شمول نمی باشد. مثلا روز مقدس مسلمانان جمعه است در حالی برای مسیحیت یکشنبه و برای یهودیت روز شنبه مقدس است. آیا به نظر شما این روزها با هم فرقی دارد ؟

جواب: نه

خداوند برای اینکه قومی را هدایت کنه به اجبار قوانینی را گذاشته که بعضا حالت تنبهی برای آن قوم داشته و یا حالت تشویقی داشته. پس قانون می تواند با توجه به شرایط عوض شود. شما هیچ وقت یک تلویزیون دیجیتال را با دفترچه یک تلویزیون آنالوگ تنظیم نمی کنید.پس قران هم یک کتاب راهنما برای مردم آن قوم بوده که بعضی از قوانین آن هم حالت تنبیهی برای آن قوم داشته و به درد قوم دیگر نمی خورده. مثل دعوت به یکتاپرستی . دین اسلام وقتی وارد ایران شد مردم ایران یکتاپرست بودند افراد روشن بین زیاد داشته پس خیلی از قوانین این کتاب برای ما عقب گرد به تحجر بود.

مثال: وجود تک همسری در ایران. در مورد ایران حتی با ورود 1400 ساله اسلام هنوز نتوانسه چند همسری را در ایران رواج دهد.چرا؟ چون عقل ایرانی بیش از 3000 سال به تک همسری اعتقاد داشته به جوانمردی اعتقاد داشته.و خیلی مثال های دیگر

از دین برای خودت بت نساز. حقیقت در درون هر کسی وجود دارد. من به وجود خدا شدیدا اعتقاد دارم و به دین اسلام هم مثل تمام ادیان اعتقاد دارم ولی قوانین آن را عقب افتاده و برای آن قوم می دانم. هر قسمت از اسلام که با عقل و عدل و جوانمردی و رعایت حقوق ضعفا در تقابل نباشه آن را قبول دارم مثل مسیحیت و یهودیت و آن قسمتی که عقلانی نیست و بر خلاف علم است را قبول ندارم. روح راهنما زمانی برای من آشکار شد که من از همه حقوقم در راه خدا گذشتم و تمام اموال خود را در راه خدا دادم.فقط این را بگویم که خدا با من همانگونه رفتار کرد که من با بندگانش رفتار کرده بودم. من بعد از تمام کردن مراحل سلوکم به مقام کن خواهم رسید من در آن موقع از خداوند علمی می خواهم که امیدوارم به من عنایت کند و آن علم  دستگیر کردن 10000 فرزند شیطان از وجود آدمی است.

در مورد احادیث چون 250 سال در صدر اسلام منع حدیث بوده بسیاری از این احادیث چندش آور ساختی اعراب احمق بوده که بعضا دشمن اسلام بودند. شما احادیث را با عقل و علم و انصاف تطبیق بده اگر دلت قبول کرد پس عمل کن و اگر دلت قبول نکرد و از آن بدت آمد آن را به زباله دانی تاریخ بانداز.


سلام دوستان مسلمان میشه یکیتون بیادمناظره؟
باسپاس
آقای مدیرسایت باقبول فرض جناب عالی برعدم اعتباربخش هایی ازکتاب بحارالانوار٬آیامنطقی وعقلانی است که عالم بزرگی مثل علامه مجلسی بانوشتن احادیث غلط ارزش خودرازیرسؤال ببرد؟!!😳عجیجم اگه من ازکتب اهل سنت حدیث میاوردم اون وقت حق داشتی قبول نکنی ولی من ازکتب معتبری مثل بحارالانوارواصول کافی حدیث‌ آوردم کتبی که مبنای استخراج یسیاری ازاحکام فقهی شیعه است.حقیقت اینه که شمامسلمانان فقط اون احادیثی روقبول داریدکه به نفع خودتونه.
امادرخصوص دیدارامام زمان بامجلسی همان طورکه قبلاگفتم ازتون عاجزانه تمنامی کنم یه
سرچی توگوگل کنیدوببینیدآیامن دروغ‌میگم.تمنادارم این کارروبکنید. 
اگراحتمال غلط بودن کتب معتبری مثل بحارالنواروجودداشته باشه وفقط قرآن صحیح باشه به این سؤالات جواب بدیذ
۱-درقرآن کلیات آمده وبه ذکرجزییات نپرداخته مثلاگفته نمازبخونیدولی نگفته چطوری نمازبخونیدیامثلاغسل کنیدولی نگفته چطوری غسل کنیدحال باقبول دیدگاه شماازکجامطمعنی که مثلانطرزمازخوندتون درسته یامثلاازکجامعلوم که نمازظهرچهاررکعته.پس باقبول این دیدگاه احتمال غلط انجام دادن یسیاری ازاحکام اسلامی  مسلمانان هست چون قرآن به شرح کلیات پرداخته نه جزییات
-۲نحوه استخراج احکام دینی براساس قرآن وسنت پیامبرواعمه است که عمده احکام دینی روعلماءازکتب حدیثی استخراج‌می کنندپس باقبول دیدگاه شماتفرقه وسرگردانی بین مسلمانان به وجودمیادوطبیعتاشخصی مثل علامه‌مجلسی وکلینی بایددرقعرجهنم باشندچون بانوشتن احادیث غلط شآن ومنزلت اهل بیت روپایین آوردن.
چون مطمعنم حتی اگه هزارحدیث دیگه بیارم شماقبول نمیکنی وفقط قرآن روقبول داری پس باهمین قرآن باهات مباحثه می کنم واگه یه آیه آز توقرآن نوشتم نمیتونی ردکنی .
ازت میخوام همه متن کامنتام روبخونی وروی همه جوانبش بیندیشی  ازشماودیگردوستاندتمنادارم فعال باشیدوعلاقه مندم روزینیم ساعت باهام مناظره کنی.
باسپاس
پاسخ:
ما نگفتیم هر حدیثی غلطه نگفتیم هم هر حدیثی درسته. مهم اینه معیار و ضابطه داشته باشیم برای تشخیص حدیث صحیح از غیر صحیح. با اون ضابطه و معیار که جلو رفتیم حجت داریم نزد پروردگار و حتی اگه به واقع هم اصابه نکنیم لااقل معذوریم عندالله إن شاءالله

آگاه باشید که خدا برای یک سیب چند 10میلیارد جماعت سردرگم را تبعید کرد به زمین...

آگاه باشید که خدا بندگانی آفرید از جنس خود،اما نتوانست مغزشان را چون خود آگاه تر خلق کند..
آگاه باشید که پروردگارتان آنقدر مهربان است که یک سیب گاز زده را نتوانست ببخشد...
آگاه باشید که خداوندتان آنقدر مهربان است که وعده ی آتش و جهنمی سخت را به بندگان تبعیدیش داده است و به اخراج از بهشت قانع نشده است...
آگاه بمان بنده بدبخت زمین،که اگر خدایی باشد هیچ بنده ای به بهشت نخواهد رفت...
اویی که برای یک سیب دندان زده چنین کرد،برای هزاران خطای تو،بهشتی که از آن پدرت را تبعید کرد،به بهشت نمی برد...
آگاه باش و بدان او اگر مهربانی داشت عمری عذابت نمی داد در جهان مزخرفت...
وای بنده ی بیچاره به چه دلخوشی؟!
به جهانی با نهرهای شراب و حوریان سینه بزرگ و هزاران نعمتی که حسرت خوردن و داشتنشان را در جهانت به گور بردی؟!
حتی اگر بهشتی درکار باشد که نیست!!
آیا می ارزد این همه حقارت در جهان داشته باشی و بعد سالها به بهشت بروی؟!
نه نمی ارزد...
سلام مرا اگر خدایت را دیدی برسان ..

دوستان خودتون منطقی قضاوت کنیدآیاخدایی که باخوردن یک میوه ازدرخت ممنوعه آدم وحواراازبهشت بیرون کردبخشنده ومهربانه؟!!پس الکی دلتونوبه بهشت وحوری های بهشت خوش نکنید.ببینیددوستان عزیزادیان میگن خدادانا٬تواناومهربانه ولی اگه نگاهی به کتب مقدس ادیان بندازیم خدایی احمق٬٬کم عقل وخشن وحتی لجبازترازیک بچه شش ساله می بینیم.تورات انجیل وقرآن پرازتناقض واصول ضداخلاقی وانسانی هست حال بگیدبهتراینه به موجودکودنی مثل خداایمان داشته باشیم یااین که خودمون تلاش کنیم ومنتظزباران محبت این موجودبی مصرف باشیم؟
آقای مدیرسایت انقدرقرآن تناقض داره که نگو.به عنوان مثال خلقت انشان ازچیست؟آب جهنده٬گل خشک٬خاک٬نطفه آمیخته دقیقاکدومش صحیحه کوچولوی من 
منتظرباش انقدرآیه هست که می نویسم اینجابرای اینکه بفهمیدقرآن چیزی جزتخیلات ذهن مریض محمدنیست.



باسلام خدمت همه عزیزان.
اول ازهمه چیزبابت بی ادبی هاوکم عقلیم معذرت میخوام.دیدگاه بنده نتیجه احساسات احمقانم بود.ازهمه عزیزان مخصوصامدیرسایت عذرخواهی میکنم.بنده باخوندن کتاب نهج البلاغه دیدگاهم درباره اسلام عوض شد.ببخشیدکه باعث ایجادشبهاتی شدم.متٱسفانه بنده راه برگشتی ندارم چون به پیامبروخداتوهین کردم وعذاب وجدان شدیدی دارم که تنهاراه راحت شدن ازدستش مرگه.بنده تصمیم به خودکشی دارم وامیدوارم بامردن موجودکثیفی مثل من گناهانم بخشیده بشن .ازتمام افرادمسلمانی که بامطالبم رنجوندمشون عذرخواهی می کنم.امیدوارم همه دوستان همیشه شاد٬موفق وسربلندباشند
پاسخ:
خودشی چرا؟! کاری کردید توبه کنید إن شاءالله مقبول میفته. با خودکشی وضع شما بهتر که نمیشه هیچ بدترم میشه

سلام بر امید

بابا خودخوشی دیگه چرا؟

من که این راه سخت ورود به حقیقت را طی کردم انقدر به خدا و اولیایش بد و بیراه گفتم که مپرس. گفتم که خدا خیلی مرموز و حیله گر است. با فش نه به انسان چیزی میشه نه به خدا. فش یک جور تخلیه عاطفی است که خود خدا در نهاد هر انسانی گذاشته. پس اگر تو به مرحله فش به خدا رسیدی بدون که از مرتبه فرشته بودن خارج شده ای و چون خیلی اخلاق مدار هستی پس نتیجه اینکه در بعد شیطانی سیر نمی کنی و انشاء اله وارد مرتبه بالاتر از انسان یعنی خداگونگی می خواهی بشی مبارک باشه. خدا همین جوری تله میذاره و انسانهایی که در مرحله خروج از شریعت هستند را به دام میندازه و به راه حقیقت میندازه.به قول شاعر

دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم.

شما بهتره کتب عرفانی رو مطالعه کنید چون شریعت خشک است و بیشتر متحجرین دنباله رو آن هستند شما پوسته را شکافته اید پس مغز را بخور.


۱۹ مهر ۹۵ ، ۰۹:۳۲ امید جودی

بهترین دلیل و محکمترین منطق برای اثبات حق بودن دعوی پیامبر بزرگ اسلام وجود مبارک حضرت خدیجه (س) است لطفا تحقیق کنید.

او در کنار پیامبر بود با او همراهی کرد و جنگید و در شعب ابی طالب در بدترین شرایط به معبودش پیوست پیامبر (ص) هیچگاه به همسر گرامی و عزیزش  نعوذبالله دروغ نمی گوید پس اسلام حق است به همین سادگی.

سوال ::
اگر تعدد همسران محمد بیانگر هوس و زیاده خواهی ایشان می بود ، پس چرا در (50_25) سالگی سنشان ، جز خدیجه رض زنی دیگر را به همسری خواهیش در نیاوردند؟

✅پاسخ مختصر : 

برای فهم بهتر ، سوال را به  دو قسمت تقسیم می کنیم.

1)چرا محمد در زمان خدیجه ، زن دیگری نگرفت ؟

2) آیا پیامبر از روی هوس ازدواج می کرد؟

✍برای پاسخ به قسمت اول ، نیاز است مقدمه ای را عرض کنم.
باید توجه داشته باشید ، خدیجه زنی بسیار ثروتمند و بازرگان بود. 
اما محمد فردی بسیار فقیر بود و از نظر سنی محمد 15 سال از خدیجه کوچکتر بود.
خدیجه در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارد زیرا او تصدیق کننده ی ادعای محمد بر نبوت بود و او را در تمام مراحل زندگی به شدت حمایت مادی و معنوی کرد.

پس مشخص شد ، خدیجه زنی عادی مثل بقیه نبود.

🍃ضمن اینکه محمد در زمان خدیجه زن دیگر نگرفت ،  چون نمی توانست بگیرد.

نکته بعدی این است که این افتخار نیست یک مرد با زنی ثروتمند ازدواج کند و در زمان او همسر دیگری نگیرد.

🍂پس اساس سوال اینها اشتباه است ؛ زمانی سوال  منطقی بود که محمد فردی ثروتمند بود و با زنی ازدواج میکرد و همسر دیگری بجز او نمی گرد ؛ اگر چنین بود (که نیست)این سوال  منطقی بود.
اما وقتی ، محمد فقیر ، با زنی بازرگان ثروتمند که از خود بزرگتر است ، ازدواج کرده و تمام ثروتش را در اختیار محمد گذاشته و بشدت به طرق مختلف از او حمایت می کند ، آیا منطقی است که زن دیگری بگیرد؟ به طور قطع خیر. 
حتا اگر مایل به گرفتن زن دیگری بود ، نمی توانست بگیرد چون همانطور که گفتم خدیجه زن عادی مثل بقیه نبوده است.

✍اما برای پاسخ به قسمت دوم اسناد بسیاری وجود دارد که محمد بسیار هوس باز بوده که من برای اختصار یک نمونه ارائه می دهم.

🍀پیامبر در یک ساعت با 11 زنش سکس می کرد.

حدثنا محمد بن بشار قال حدثنا معاذ بن هشامقال حدثنی أبی عن قتادة قال حدثنا أنس بن مالک قال کان النبی صلى الله علیه وسلم یدور على نسائه فی الساعة الواحدة من اللیل والنهار وهن إحدى عشرة قال قلت لأنس أوکان یطیقه قال کنا نتحدث أنه أعطی قوة ثلاثین.

📚صحیح بخاری ج 1 ص 105 ح 265 کتاب الغسل باب اذا جامع ثم عاد و من دار علی نسائه فی غسل واحد. انس گفت : پیامبر در یک ساعت از شبانه روز بین یازده زن خود میگشت !! به انس گفتم : آیا او نیروی این کار را داشت ؟ پاسخ داد : ما چنین می گفتیم که به او نیروی سی مرد داده شده است.

💥آیا چنین شخصی هوس باز نبوده ؟
آقا دوهزار سال پیش ایران یونان رو تصرف کرد.
حالا اگه به شما بگن مردم یونان واسه کشته شدن سهراب بدست پد رش هرسال عزاداری میکنن،
نوحه میخونن،
خودشونو با قمه زخمی میکنن یا در وصف دلاوریهای داریوش و کاوه آهنگر و آرش کمانگیر حرف ها میزنن و نذری برا تولدشون میدن یا حلوا برا وفاتشون و در سال سی چهل روز رو برا این مراسم تعطیل میکنن بدتر از همه زندگیشونو میفروشن میان زیارت آرامگاه کوروش، فکر کنید اگه اینارو
می شنیدید، چقدر به ریششون میخندیدید و یونانیها رو مسخره میکردید بخاطر حماقتشون!!
فقط خواستم بگم اعراب هم الان همین حس رو نسبت به ما دارن. بسیاری از جنایات و افعال زشت وجود دارند که مجاز هستند و تنها اسم آنها عوض شده است:

جنگ افروزی بد است اما «جهاد» خوب است (بقره ۱۹۱- در مجموع ۴۹ آیه قتال و ۲۹ آیه جهاد)
.
.
دروغ بد است اما «تقیه» خوب است ( آل عمران ۲۸، نحل ۱۰۶، غافر ۲۸)
.
.
دخالت در کار دیگران خوب نیست اما «امر به معروف و نهی از منکر» خوب است (آل عمران ۱۱۰)
.
.
شکنجه بد است اما «حد شرعی» و «تعزیر» مجاز است (نور ۲)
.
.
فاحشگی بد است اما صیغه «متعه» مجاز است (نسا ۲۴)
.
.
نگاه ابزاری به زنان بد است اما «زنان کشتزار شما هستند و هر گونه که می خواهید به کشتزار خود وارد شوید» (بقره ۲۲۳)
.
.
زن و مرد برابرند اما «مرد بر زن برتری دارد» (نسا ۲۴)
.
.
تجاوز بد است اما «تجاوز به زن شوهر داری که در جنگ با کفار غنیمت گرفته شده است» مجاز است (نسا ۲۴) (زن هم که کلا جزو اشیا محسوب میشه)
.
.
فحاشی بد است اما «کسانی که ایمان نمی آورند مانند چهارپایانند» (اعراف ۱۵۹)
.
.
کودک آزاری بد است اما «سکس با کودک نابالغ» مجاز است (طلاق ۴)
.
.
در دین هیچ اکراهی نیست اما «از مسلمانی خارج شدن سزایش مرگ است» (مایده ۵۴)  می گویند امام زمان می اید
همه ادیان این را می گویند
هزاره هاست کسی می اید
اما نمی اید
بدبخت انسانی که منتظر است
تازه انتظار صواب است و ثواب هم دارد
او کیست که می اید؟ چرا می اید؟
کسی که در جنگ جهانی اول نیامد 
جنگ جهانی دوم هم نیامد
میلیونها تن سلاخی شدند نیامد
زنانی بی ابرو شدند نیامد
ازگرسنگی انسانها گربه خوردند نیامد
به جوانان در بندها تجاوز شد نیامد
کجاست؟
کی می اید؟
می اید که چه کند؟
جنگ افروزی کند؟
انتقام یک بانو را بعد از هزاران سال بگیرد؟
انتقام کشتار عاشورا را از نسلهای بعدی بگیرد؟
دو سوم مردم جهان را بکشد؟
چه انتظاری می کشند منتظران؟؟؟
چرا نمیگیم مرگ بر عربستان
چطور می گیم مرگ بر اسراییل در حالیکه عراقی ها نزدیک یک میلیون ایرانی را کشته و معیوب کردند تو 8 سال جنگ تحمیلی!!!

 چرا میگیم مرگ بر اسراییل وقتی که عربستان تو سال 67 نزدیک به 500 زائر بیگناه ایرانی رو به خاک و خون کشیدند در مکه!!! 

چرا می گیم مرگ بر اسراییل اونوقت عراقی ها به صورت گروهی به نوامیس ایرانیان تو جنگ تجاوز می کردند!!!

 چرا میگیم مرگ بر اسراییل اونوقت که ایران تو جنگ با عراق فقط 170 اسیر فلسطینی گرفته بود!!!

 چرا میگیم مرگ بر اسراییل اونوقت که عرب ها به خلیج پارس می گن خلیج عرب!!! و اونوقت که اسراییل میگه خلیج پارس درسته،دیگه صداتون درنمیاد!!!

 چرا مرگ بر اسراییل میگیم اونوقت که همین بشار الاسد به خلیج عربی رای داد!!!

 وقتی که حسن نصرالله میگه ایران تمدن نداشت و عرب ها تمدن رو بردن ایران!!!!

 بعید میدانم اسراییل تاکنون حتی 4 ایرانی را کشته باشد!!! در حالیکه میلیونها ایرانی از زمان حمله عمر تا صدام به ایران،شهید شده اند. 
اندیشیده ای؟!؟

همین فلسطینیا تو جنگ ایران و عراق به طرفداری از صدام با ایرانیان می جنگیدند

 کاسه داغ تر از آش یعنی چی ؟

بزار برات بگم،....

کاسه داغ تر از آش یعنی اینکه ورزشکارای ما که یه عمر زحمت کشیدن،
 تو مسابقاتی که میخوان نتیجشو بگیرن میخورن به یه حریف اسراییلی و در حمایت از مردم مظلوم فلسطین ،
آینده حرفه ای شون رو باطل میکنن و با حریف بازی نمیکنن و با اشک زمین رو ترک میکنن؛ اونوقت تو تیم ملی فلسطین تو جام ملت های آسیا 5 تا بازیکن اسراییلی وجود داره !!!
بعدشم خود فلسطین با اسرائیل بازى دوستانه میکنه
 و از همه جالبتر اینه که تیم فوتبال فلسطین بازی دوستانه با تیم ملی مارو رد میکنه...!!!
فقط یه کم فکر کنید ببینید با جهالت از کجا به کجا رسیدیم
با سلام      
 
دوستان  من یک حدیث رو چند بار دیدم  براتون بگم و برم 
 
انقدم عصبانی نباشید     من موندم اگه  ازدواج دائم یا موقت مستحب هست پس این حدیث  رو ببینید  

امام علی ( علیه السلام ) : هرگاه یکی از شما زنی را دید و از او خوشش آمد ، برود و با همسر خود همبستر شود زیرا نظیر آن چه دیده است در همسر خود او نیز هست . شیطان را به دل خود راه ندهد و چشم خود را از آن زن برگرداند ، اگر زن ندارد دو رکعت نماز بخواند و بسیار حمد بگوید و بر پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) صلوات فرستد و آن گاه از خداوند مسألت کند که از فضل خویش عطایش فرماید : خداوند از روی مهر و رأفت خود نیاز او را بر طرف خواهد ساخت .[30]

 بچه ها  پس چرا ایشون نفرمودن  اگه زنی رو دیدی خوشت اومد زود برو صیغش کن  حتی برای فرد مجرد هم نگفتن    اصلا حتی نفرمودن برو ازدواج کن .............  و همین طور این حدیث


 پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : از نگاه های زیادی بپرهیز ، زیرا که تخم هوس      می پراکند و عقلت را  می زداید

 پس مردا نباید به به اسم اسلام زنارو دید بزنن خوششون بیاد بعد بگن بریم زن دوم بگیریم یا بریم صیغه کنیم  چون حلاله و مستحبه     چون اون نگاه هوس آلود بوده

بچه ها  خواهش میکنم از روی عصبانیت حرف نزنید بعضیا رو ناامید نکنید از اسلام   خدا بزرگه  مگه میشه خداوندی که از روح خودش در ما دمیده  ما رو دوس نداشته باشه  و دستورات اسلام بخاطر این روح رو آزرده کنه؟؟؟؟  چون روح خودش در ماست     



پاسخ:
سلام
چون حضرت نفرمودن برو صیغش کن یعنی صیغه تو دین نداریم؟؟؟!!!
بچه ها  خط آخرو اینطور اصلاح میکنم

 که خداوند بزرگ هست مگه میشه خداوندی که از روح خودش در ما دمیده مارو دوس نداشته باشه و دستورات اسلام این روح خدایی رو آزرده کنه؟؟ چون  روح خودش در ما هست  ........  یه کم فکر کنید  خواهرای خوبم
      
۲۰ مهر ۹۵ ، ۱۲:۲۸ طرفدار امید
دمت گرم جناب امید، زدی تو برجک این مسئول سایت که چنان از چند همسری و صیغه حمایت می کنه که انگار هر کی این کار را نکنه گناه کاره. دمت گرم جناب امید که گفتی که کودک آزاری بد است اما «سکس با کودک نابالغ»  در اسلام مجاز است . درود بر شرفت درود بر تو که پاکی . من خاک کف پای توام. درود بی نهایت . درود  درود درود 
دوست عزیزسلام ودرودبرتو.من مخلص وکوچک شماهستم.خوشحالم که میبینم شماهم گام دروادی حقیقت نهاده اید.
سلام دوست عزیز
ممنون از اینکه اینقدر دقیق تحقیق کردید و شبهات احمقانه ای که انداخته بودن نسبت به پیامبر اکرم رو جواب دادید
اما سوالی مهم دارد
اینکه گفتید دین اجازه داده که مردان تا چهارزن به عقد نکاح (دائم) دربیاورند
و اینکه در جواب به بعضی از بانوان که به این مسئله اعتراض کردند شما گفتید که این مشکل حسادت است وگرنه دین اجازه داده است ...
سوال من این هست که چرا این ایه رو درست مطالعه نفرمودید
خداوند بعد از این که در ایه ی 3 سوره ی نسا میفرماید :
پس با انچه میلتان باشد از زنان 2 یا 3 یا 4 تا ازدواج کنید و اگر بترسید از این که مبادا عدالت نورزید پس به 1 زن اکتفا کنید
خوب در این ایه خداوند این اجازه را میدهد اما یک شرط میگذارد وان شرط عدالت است و جز معصومین کسی عادل نمیتواند باشد ...
کما این که ما بین دوستانی که داریم یکیشان را از بقیه بیشتر دوست میداریم یا حتی بین پدر و مادرمان هم بلاخره با یکی راحت تریم و کمی بیشتر به او محبت میکنیم ....انسان عادل نیست جز معصومین ...که اگر ما عادل بودیم نیازی نبود که امام عصر ظهور کند تا حکومت عدل الهی را بر پا کند خودمان حکومت عدل را برپا میکردیم ...
پس خداوند با ان شرطی که گذاشته اند و آن شرط عادل بودن و عدالت داشتن بین همسران ، ازدواج با بیش یک زن بدون داشتن عدالت را قبیح و ستم دانسته و در تفاسیر این ایه نقل شده است که داشتن دو سه و یا چهار زن بدون داشتن عدالت جایز نیست یعنی اجازه داده شده و حرام است و البته ریشه اصلی این دستور دین تاریخی است که به اختصار نقل میکنم و دوستان خودشان به تفصیل تحقیق کنند
ریشه اصلی ان ازدواج کثیر بود یعنی در دوران جاهلیت یا کلی تر بگوییم در بشر حتی قبل از میلاد مسیح این ازدواج ها بوده و عده ای حتی بیش از 4 زن داشتند که برای مثال در اعراب جاهلی بعضی ها 10 زن و بیشتر پادشاهان حرم سراها داشتند و روسای قبایل و غیره در تمام جهان این رسم نازیبا وجود داشت و اگر اسلام میخواست به یکباره این رسم را برکند بسیار مشکل بود ای این رو خداوند از روی حکمت ،عدالت را شرط اصلی قرار داد تا کسی نتواند بیش از یک زن برگزیند جز معصومین و نبیین که عادل محض هستند
بخاطر احکامی مثل این که خداوند از حقوق زنان بسیار حمایت میکند هم اکنون در جهان گروندگان به اسلام درصد بالاییشان از بانوان هستند که شیفته ی اسلام میشوند و عاشق خداوند ...
خداوند عادل و حکیم و مهربان است
خواهشا کمی بیشتر در این زمینه دقت کنید که محل طرح شبهات بسیاریست که بسیاری از مردم را با این شبهات ازدین فراری میدهند

پاسخ:
سلام دوست عزیز
ممنون بابت وقتی که گذاشتید و مطلب رو مطالعه کردید.
اما وقتی دین میگه شرطش عدالته خود عدالت رو هم باید دین تعریف کنه. و تعریف عدالت در دین چیزی نیست که فقط معصومین از عهدش بربیان. اگه اینطوره پس حکم جواز تعدد زوجات لغوه. و نعوذبالله باید حکمت خدا رو زیر سوال ببریم.
یکی از پست های همین وبلاگ در مورد تعدد زوجات هست اونجا بحث عدالت رو کامل توضیح دادیم.
سلام ندا خانم مگر مرد 60 ساله انسان نیست زمانی که می تواند اداره کند ایرادی ندارد که 6ساله انتخاب کند در حال حاضر دختر 6 ساله فعلی از یک زن بیست ساله بیشتر تجربه داره
دوستان این بحثها واسه اینها عین اب ونونه درامدشون از این حرفهای پوچه هرچی حرفاشون دوراز عقل باشه ولج مردمو دربیاره اینا بیشتر لذت میبرند.و کامنت میزارند.واین درامد بیشتره بی خیال شید/؟؟؟؟؟؟
سلام . 
دو سوال دارم . لطفا جواب بدید
اول اینکه برای یک دختر ازدواج در سنی که بتونه تشخیص بده و انتخاب کنه همسرش رو خیلی بهتره.  اینکه حداقل با حکم تمکین جنسی بخاد با کسی ازدواج کنه ک تمایل ب او داشته باشه.  درسته شرایط زمانه به این شکل بوده که دختران کوچک رو شوهر میدادند . ولی ایا پیامبر نباید این فرهنگ سازی رو میکردند و با دختر کوچک ازدواج نمیکردند ؟ این اوج بی توجهی به زن است . البته از این باب که قبول نکردم عرضتون رو که عایشه 6 ساله نبوده . 
سوال دیگ اینه که . با تفاصیل و صحبت ها قبول دارید که زن در خلقتش مظلوم واقع شده و درسته که تمام احکام در جهت نیاز های فطری اونهاست نه بیشتر . ولی این احکام برای زن در دنیا چقدر سخته و حتی همین ها و تفاوت بالای نیاز های فطرت زن و جاذبه ی دنیا سبب شده که زنان زیادی مثل مردان مومن رشد نکنند . یعنی سخت هست. با اینکه این تفاوت خاسته ی فطرت با دنیایی برای مردان زیاد نیست
در کل لذت های دنیوی برای مردان در دنیا بسیار بیشتر نزدیک با فطرت انهاست با ان همخانی دارد و حلال است ولی برای زن خیر  
با اینکه در فطرت مرد چند همسری وجود دارد و در فطرت زن غیرت نیست ولی به هیچ وجه نمیشه منکر این شد که برای زن هوو نداشتن بهتر نیست . حتی با توجه به فطرت و ذات زن.  ولی همه چیز بیشتر برای مرد است.  
نمیدونم تا چه اندازه متوجه صحبت من شدید . خواهشمندم پاسخ دهید

حالم بهم خورد.خاک توسرتون که آدمو اسلام زده میکنید با این مزخرفاتتون. دوستان بنظرم اصلا ارزش بحث کردن ندارن این آدما..
ببینم این پیغمبر اسلام غیر از زن گرفتن و جنگ چیز دیگری هم بلد بودن؟
از نظرات متفکر مرد ایرانی وشادی لذت بردم بقیه دیگه چرت وپرت بود درضمن از حضرت محمد بدم اومد خیلیم زیاد 
امید دمت گرم درود برتو که خیلی قشنگ و درست وحسابی جواب این جاهلان رو دادی آفرین به شرفت آفرین به خودت که چقدر دقیق مطالعه داری و ازروی تعصب حرف نزدی لذت بردم خیلی زیاد دمت گرم کاری کردی گورشونو گم کردند 
درودبیکران خدمت همه دوستان عزیز
مهساخانم ازلطف وارادت شماصمیمانه تشکرمی کنم.خوشحالم که می بینم مردم بیدارترشده اندوفکرمی کنم مردم کشورعزیزم ایران دارن ازاین خواب غفلت1400ساله بیداکنید؟.
همان طورکه شمااشاره کردیدوخودم هم قبلابیان کردم مطالب من بدون نقاب تعصب وازکتب معتبرحدیث شیعه بود.بنده مطالعات زیادی درباره ادیان مختلف داشتم ولی هیچ کدام ازادیان راکاملاانسانی ومنطقی ندیدم.بنده خیلی تلاش کردم خودموقانع کنم که اسلام کامل ترین دینه ولی نتونستم.بارهاقرآن روخوندم ولی ای کتاب نتونست چراغی برای پیمودن مسیردشوارزندگیم باشه.قرآن دارای اشکالات زیادیه کافیه فقط یک باربدون نقاب تعصب بخونیدش.وقتی درمورددینی تحقیق میکنیدیک لحظه خودتونوجای مخالفان وبقیه فرض کنیدمثلافکرکنیدفردی مثلایهودی هستیدکه درجنگ بنی فریظه به اسارت برده شدیدوطبق دستوردین مبین اسلام به شماتجاوزمیشه اونوقت دوستان(ازجمله مدیراین وبلاگ)آیالازهم ازاسلام دفاع می کنید؟
دوستان عزیزشماروبه تفکروتحقیق درباره ادیان مختلف دعوت میکنم .سعی کنیدکتب دینی معتبرادیان مختلف روبخونید.اگه فیلترشکن داریدتوگوگل سرچ کنیددانلودکتاب نقدقرآن تالیف دکترسها
این کتاب خوبیه ومنطقی قرآن رونقدکرده.
باسپاس وتشکرصمیمانه ازدوستان عزیز
ببخشیدبنده درپست قبلیم‌درخط چهارم اشتباهی به جای بیدارمیشن نوشتم بیداکنید.
بابت اشتباه تایپیم ازدوستان عذرخواهی می کنم.
امیدوارم یه روزی برسه که انسان هاازلحاظ جنسیتی٬قومی٬دینی ونژادی هیچ تفاوتی نداشته باشن وحقوق وجایگاه هرشخص براساس انسانیت وعدالت خواهیش باشه نه ازلحاظ دینی
به امیدمتبلورشدن حقیقت وعدالت درسراسرجهان
هموطن عزیز
تقویم رو نگاه کن !!!
7 آبانه !!
اما چرا چیزی توش ننوشته؟؟؟
مگه اینجا ایران نیست؟؟؟؟
مگه 7 آبان زادروز پدر ایران ؛ بنیانگذار حقوق بشر کوروش بزرگ نیست؟؟؟؟
نمیدانیم علت چیست؟؟؟
به هر حال پیشاپیش این روز بزرگ بر تو ایرانی گرامی باد...

کوروش همیشه در یاد و قلب ماست

ویژگیهای کورش که در تمامی مردمان جهان بی همتاس و هیچکس در جهان پیدا نشد مثل او باشد:

 ۱.تنها مرد مقتدر جهان بود که یک همسر داشت.

۲.تنها مرد جهان بود که برده داری را برانداخت و خودش برده و کنیز نداشت.

۳.تنها مرد جهان بود که به ایین دیگر مردمان اهانت نکرد وانان را گرامی داشت.

 ۴.تنها مرد جهان بود که به یاری مظلومان پرداخت وهیچگونه چشم داشتی به انان نداشت.

۵.تنها مرد جهان بود که به همسر دشمنش تجاوز نکرد و او را گرامی داشت و نگهبانی برای او نهاد تا اورا حفظ کند.

 ۶.تنها مرد جهان بود که در اوج قدرتش بار عام میداد تا ضعیفترین و فقیر ترین مردمانش اورا ببینند و هر خاسته ای دارند او بشنود.

 ۷.تنها مرد جهان بود که دشمنانش را بعد از شکست گرامی داشت وانان را نکشت تا بدانند مهر آریایی یعنی چه.

۸.تنها مرد جهان بود که دوسوم جهان را فتح کرد و هرشب نان و بادام کوهی و ماست میخورد زیرا خوراک ضعیفترین مردمان این خوراک بود.

۹.تنها مرد جهان بود که هیچگاه دروغ نگفت و همیشه دروغگویان و چاپلوسان را شماتت میکرد.

 ۱۰.تنها مرد جهان بود که هیچکدام از دوستان خود را در کار حکومتی نگمارد

سفارش کوروش بعد از مرگش:
پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد. چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود. از همه پارسیان و هم‌ پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.

به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.

(بند آخر وصیت کوروش کبورش)
🍃🍃🌺🌺🍃🍃

⚔💠میدانید چرا اسکندر مقدونی بر سنگ کورش بزرگ گریست؟⚔💠

اﺳﮑﻨﺪﺭ ﻣﻘﺪﻭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ زﺩ ﻭ جنایت های بسیار نمود...
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻓﺖ،ﺑﺎﮐﺘﯿﺒﻪ ﺍﯼ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ مقبرﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ...

( اﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﯼ...
بداﻥ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ که ﭘﺎﯼ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﮐﺴﯽ نهاﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ زﻧﺪﮔﯽ، ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻥ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ و ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮏ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...

ﺑﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ﻣﻮﺟﺐ ﺁﺯﺍﺭ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﯽ ﻧﺸﺪﻩ...

ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﮔﺴﺘﺮﻩ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺗﻮﺍﻥ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﯽ ﺑﺮ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ...

ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻣﻦ،ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻫﺎﯾﯽﺑﺨﺶ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ
ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺗﺎﺝ ﻭ ﺗﺨﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﯾﺎﺭ ﻭ
ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ...

ﭘﺲ ﺑﻪ ﭘﺎﺱ ﻧﯿﮑﻮﯾﯿﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺧﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﺒﺨﺶ...)

❤️❤️همیشه جاوید کوروش بزرگ❤️❤️
سلام و درود بر امید عزیز و جناب متفکر و بقیه دوستان خوبی که به درستی پاسخ این اراجیف اسلامی را دادند . این قوانین و سنت‌های عقب افتاده ضد انسنی فقط به درد دوران خود و سرزمین عربستان میخوره نه جهان متمدن با اینهمه پیشرفت و علم و عقل که چندین قرن با عرب جاهلی تفاوت داره .

سلام

چند تن از دوستان پاسخ های دندان شکنی به مسئول این سایت داده اند که حرفهای جناب متفکر خیلی برایم جالب بود و به خوبی پاسخ این فرد را که با وقاهت گفته مگر ازدواج پیر مرد با دختر نابالغ از نظری عقلی چه ایرادی دارد را داده اند از بین پاسخ ها جواب جناب متفکر خیلی دندان شکن بود. نظر جناب متفکر


سوال: آیا ازدواج یک دختر بچه با یک پیر مرد از نظر عقلی جایز است؟
جواب:جایز نیست
دلیل :چون دختر در زمان خرد سالی از نظر عقلی و جسمی و جنسی هنوز کامل نیست پس در نتیجه نیاز به داشتن همسر را اصلا حس نمی کند در این مورد اصل ازدواج دختر خردسال اشتباه است.پس تا زمانی که چیزی اصلش اشتباه است پرداختن به فرع آن (جوان یا پیر بودن مرد) اشتباهتر است.

عجب جواب  فلسفی و خوبی جناب متفکر به این بابا دادن این نوع ازدواج از نظر اصلالت به علت نبود حس جنسی و نبودتکامل عقلی و نداشتن حق انتخاب غلط محض است. یعنی اصل ازدواج دختر بچه اشتباه است پس در نتیجه بقیه آن هم اشتباه است. از بقیه دوستان هم مثل امید و شادی خانم و حقیقت هم ممنون که نظرات خوبی داده اند

مغلطه ی "اسلام واقعی"

میگوییم: القاعده،
می گویند: اسلامی نیست!

میگوییم: طالبان،
می گویند: اسلامی نیست!

میگوییم: بوکوحرام،
می گویند: اسلامی نیست!

میگوییم: داعش،
می گویند: اسلامی نیست!

میگوییم: وهابیون،
می گویند: اسلامی نیست!

می گوییم: حزب الله، جمهوری اسلامی،
می گویند: اینها اسلامی نیستند!

می گوییم: فلان مرجع تقلید شیعه، فلان مفتی سنی،
می گویند: این آخوندا مسلمون نیستن دارن اسلام رو خراب می کنن!

می گوییم: فلان قانون اسلام،
می گویند: این قانون مال اون زمان بوده و ربطی به الآن نداره!

می گوییم: فلان حدیث،
می گویند: ممکن است تحریف شده باشد، مورد قبول ما نیست!


می گوییم: فلان آیه قرآن،
می گویند: معنیش این نیست! برو تفسیرش رو بخون! شان نزول داره!

می گوییم: فلان تفاسیر،
می گویند: تفسیر که قرآن نیست.

می گوییم: فلان روایت تاریخی از فلان مورخ مسلمان،
می گویند: فلان مورخ که معصوم نبوده، ما قبولش نداریم!

می گوییم: پس اسلام واقعی چیست؟ کجاست؟ کی می خواد اجرا بشه؟
می گویند: اسلام واقعی هنوز پیاده نشده باید تا ظهور مهدی عج صبر کنید!

می گوییم: ظهور چه موقع است ؟
می گویند: شاید این جمعه بیاید شاید...!

اسلام واقعی که بنا به ادعای شیعیان فقط در 23 سال نبوت محمد در حجاز بوده و از ان به بعد در هیچ دوره ای شاهدش نبودیم و الانم باید بشینیم تا شاید یه روزی یه نفری از اسمون یا چاه جمکران یا سرداب سامرا بیاد بیرون تا اسلام ناب محمدی رو اجرا کنه و وقتی هم که ظهور کرد طبق روابات شیعیان 99 درصد مردم زمین رو قتل و عام میکنه تا بتونه عدالت اسلامی رو حاکم کنه اونوقت ما داریم به کشتار داعش خرده میگیریم.
واقعا که شما چقدر بیکارین😕😕
ببخشید اشتباه شد خیلی هم  عالی بود👏👏
سلام دوست عزیزاگرمطالب من موجب رنج شماشدونامناسب بودعدرخواهی می کنم خوشحال میشم نقدسازنده ای به مطالی من واردشه وازهیچ انتقادی ناراحت نمیشم.
جناب امید 99درصد مردم بعد از ظهور کشته نمیشن و طبق اکثر روایات بسیاری از اهل کتاب به دین اسلام خواهند گروید و مابقی که نپذیرند نیز اجبار نخواهند شد و یک عده که دشمنی و ظلم میکنند کشته خواهند شد. ظالم یا باید از ظلم دست بردارد یا کشته شود. مخالف این حرفید؟ اسلام واقعی چرا اجرا نشده بروید از صدر اسلام اتفاقات رو مرور کنید، بروید از تبلیغات ماهواره ها جویا شوید. میگن دین حکومت ظلم بوده تا حالا و بس؛ نخیر دین اصلا تا حالا حکومت نکرده به دلیل جهل جوامع، فریب جوامع و عدم شناخت دین و تفکیک آن با شعار دین. در قرآن بارها از تفکر سخن گفته شده، آیا تفکر پشت دینداری ماست؟ اصلا مردم چقدر با دین آشنایی دارند. تقریبا اندک، بنابراین اعمالشون بر اساس دین نیست بر اساس آموزه های دیگرشون است ولی برچسب دینداری به شخصش خورده.
شما در این متن سیصدتا اسم وتاریخ اوردی که خودت هم نفهمیدی چی گفتی !!!!
ضمنا با همه ی به اصطلاخ تحقیقات تاریخی ات سن عایشه رو از 17 تا 24 بالا پایین کردی !
تا همینجا 7 سال  ااختلاف نشان میده که خیلی اسنادت دقیقه !!!
ولی اعتراف خود عایشه رو نمیگی که میگه وقتی قرار شد پیامبر بیاد منو ببینه مادرم دستمو گرفت اورد و دو مشت اب به صورتم زد وروسریمو مرتب کرد گفت الان شوهرت میاد!!!
طبری
اخر اقای مجقق دختر 24 ساله رو مادرش صورتشو میشوره !!؟؟؟
اگه خودتونو نادان فرض میکنید مردمو نادان فرض نکنید !!
پاسخ:
طبعاً ما با این نقل هایی که آوردیم نقل خود عایشه رو زیر سوال بردیم دیگه.
اما اینکه اختلاف هست طبیعت تاریخ خصوصاض تواریخ قدیم همینه. در خیلی از مسائل تاریخی دیگه هم اختلافات اینچنینی حتی بیشتر به چشم میخوره.
سلام
مخاطب به اسم شایان
گل گفتی منم بانظرت موافقم  (ok)
۲۵ آبان ۹۵ ، ۲۰:۴۱ شیعه اهل بیت
سلام علیکم  به عنوان فعال ترین کاربر این سایت متاسفانه مدتی نبودم متوجه شدم برخی افراد نادان و جاهل امده اند و باز مسائل تکراری را مطرح کرده اند . اگر کور نبودند و می رفتند سراغ پیام های قبلی خود بنده جواب ان شبهات تکراری انان داده شده بود . یکی از کاربران نادان و جاهل به نام امید روایاتی از کتب شیعه نقل کرده و با برداشت خود خواستند به اهل بیت توهین کنند . با بقیه ادعاهای خنده دار و احمقانه ایشان کاری ندارم ادر پاسخ ان روایات . 
این روایت در المناقب وجود دارد که بدونه سند نقل شده  است و دیگران امثال بحار نیز نیز از کشف الغمه یا از المناقب نقل می کنند از این رو در مقام احتجاج و مناظره نمی توان به آن استدلال نمود. تمامی این اخبار مرسلا نقل شده اند. و این روایت از منابع اهل سنت نقل شده است
ثانیا: بر فرض قبول چنین روایتی چه اشکالی دارد این که پیامبر (ص) دختر خود را ببوسند چه اشکالی دارد ؟! مگر ابوبکر دختر خود عایشه را نمی بوسید؟! از طرف دیگر خود اهل سنت بر این عقیده هستند که بوسیدن هر عضو فرزند جایز است 
قَالَ بن بَطَّالٍ یَجُوزُ تَقْبِیلُ الْوَلَدِ الصَّغِیرِ فِی کُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ وَکَذَا الْکَبِیرُ عِنْدَ أَکْثَرِ الْعُلَمَاءِ مَا لَمْ یَکُنْ عَوْرَةً وَتَقَدَّمَ فِی مَنَاقِبِ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ أَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُقَبِّلُهَا وَکَذَا کَانَ أَبُو بَکْرٍ یُقَبِّلُ ابْنَتَهُ عَائِشَةَ.
ابن بطال گفته است که بوسیدن فرزند کوچک در هر عضوی از وی جایز می باشد و همچنین فرزند بزرگ در نزد اکثر علماء به غیر از آن چیزی که عورت باشد و در مناقب فاطمة علیها السلام گذشت که پیامبر (ص) وی را می بوسید و همچنین ابوبکر عائشة را می بوسید.
فتح الباری لابن حجر،ج10،ص427 ط دار المعرفة
ثالثا: حضرت زهرا علیها السلام هنوز به سن تکلیف نرسیده بود  لذا این نوع اشکال اصلا از اساس باطل است مخصوصا اینکه در روایت آمده است حذیفه گوید من دیدم  پیامبر (ص) بین ثدی حضرت را بوسید که این نشان می دهد حضرت فاطمه به سن بلوغ نرسیده بودند و یا اینکه بوسیدن از روی لباس بوده است والا معنا ندارد حذیفه چنین نقل کند
رابعا: کسانی که این اشکال را می کنند، روایت را تحت اللفظی معنا کرده اند و عبارت «بین ثدییها» را به معنای بین دو سینه گرفته اند حال آن که در زبان عربی معنای دقیق و درست این عبارت کمی بالاتر از سینه و پایین تر از گردن (نحر) می باشد. حتی به سینه مرد نیز این لفظ اطلاق می شود
همچنانکه  که ابوهریره مى گوید : نخستین کسى که ملاقات کردم ، عمر بود . سخن پیامبر صلی الله علیه وآله را براى او بازگو کردم  که او به سینه من زد 
فَضَرَبَ عُمَرُ بِیَدِهِ بَیْنَ ثَدْیَىَّ فَخَرَرْتُ لاِسْتِی .
«ناگهان عمر به من حمله ور شد و چنان بر سینه من کوبید که با نشیمن گاه به زمین افتادم ، سپس به من گفت : برگرد .
صحیح مسلم ، ج 1 ، ص 44 ، ح 54 ، (باب من لقى الله بالایمان و هو غیر شاک)، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت
شاهد اینکه در روایتی آمده است
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أَبِى ثنا أبو أَحْمَدَ ثنا سُفْیَانُ عن عَطَاءِ بن السَّائِبِ عن عِکْرِمَةَ عَنِ بن عَبَّاسٍ قال أَخَذَ النبی صلى الله علیه وسلم بِنْتاً له تَقْضِى فَاحْتَضَنَهَا فَوَضَعَهَا بین ثَدْیَیْهِ فَمَاتَتْ وَهِىَ بین ثدییة فَصَاحَتْ أُمُّ أَیْمَنَ فَقِیلَ أَتَبْکِى عِنْدَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال أَلَسْتُ أَرَاکَ تبکی یا رَسُولَ اللَّهِ قال لَسْتُ أَبْکِى إنما هی رَحْمَةٌ ان الْمُؤْمِنَ بِکُلِّ خَیْرٍ على کل حَالٍ ان نَفْسَهُ تَخْرُجُ من بَیْنِ جَنْبَیْهِ وهو یَحْمَدُ اللَّهَ عز وجل
مسند أحمد بن حنبل  ج 1   ص 273
در این روایت «ثدی» به سینه مرد نیز اطلاق شده است
با این وجود اطلاق ثدی به معنی آنچه که برخی اطلاق کرده اند نیست لذا بوسیدن سینه به معنی آنچیزی که برخی استفاده می کنند نیست بویژه اینکه پیامبر و دخترش معصوم هستند و از گناه بری می باشند




پس هرکس بخواهد ادعایی مطرح کند ( در واقع اسلام را نقد کند ) باید ببیند طرف مقابل او شیعه است یا اهل سنت . اگر اهل سنت باشد باید ادعای خود را بر اساس کتب علمای اهل سنت نقل کرده و بر اساس علم رجال انان تک تک راویان ان اخبار را بررسی رجالی کند ( البته علم رجال مخصوص اهل سنت ) و اگر طرف مقابل شیعه بود باید اگر روایتی ( حتی از صد تا کتاب شیعه ) نقل کند باید بر اساس علم رجال مخصوص شیعه انان را بررسی کند . البته این یک مرحله است باید بر اساس نگاه شیعه ثابت کند که ان اخبار دارای معیارهای خاص دیگری ( مثل تقیه ) نیست یک خبر و روایت و نص صریح و مستقیم است . 


خود ان کاربرار موسوم به امید خدا را شکر بعد از انکه توهین هایی به اهل بیت کردند به تاریخ 12 مهر 95 عذرخواهی کردند بابت توهین ها . این جای شکر دارد اما بعد امدند باز شبهاتی مطرح کردند . 

پاسخ به شبهات انان را در چند پیام میدهم در یک پیام یک جا نمیشود . 

ایشان به تاریخ 19 مهر 95 شبهاتی مطرح کردند ( که باز بوی توهین میداد ) و حال پاسخ به ایشان 
شبهه اول ( ایشان گفتند پیامبر اسلام فقیر بوده و حضرت خدیجه ثروتمند و پیامبر نمیتوانسته با حضرت خدیجه ازدواج کرده با زن دیگری ازدواج می کرد )
پاسخ / اولا بر چه اساسی ادعا میکنند پیامبر اسلام فقیر بوده یعنی ابتدا باید تعریف درستی از فقیر ارائه بدهند . ایا منظور ایشان از فقیر کسی است که نان شب ندارد برای خوردن . ایا این برادر خاندان پیامبر اسلام را نمی شناسند که چنین ادعایی مطرح میکنند . خاندان پیامبر اسلام اجداد ایشان از بزرگان شهر مکه و البته در کار تجارت بسیار مشهور بودند . کسی که اهل مطالعه و تحقیق است خوب میداند که هاشم و عبدالطلب اجداد پیامبر اسلام به جهت مادی هیچ نیازی نداشتند . به خاطر مقام هایی چون پرده داری یا سقای کعبه و همچنین چون شهر مکه در مسیر تجارتی بوده انان از لحاظ مادی هیچ نیازی نداشتنند پس اینکه برادر امید ادعا میکند پیامبر اسلام فقیر بوده غلط است از اساس . اگر راست میگویند از کتاب های شیعیان با بررسی رجالی ثابت کنند که پیامبر فقیر بوده ( فقیر بدین معنا که نان شب برای خوردن نداشته ) وگرنه غیر از این معنا میشود یک شخص عادی در طبقه متوسطه نه فقیر . اما بر اساس تاریخ خانان پیامبر از لحاظ مادی نیازی نداشتند . بله حضرت خدیجه هم ثروتمند بوده اما باید ثابت شود که پیامبر اسلام هم فقیر بوده . برادر امید باید بر اساس کتاب های شیعه ثابت کنند پیامبر فقیر بوده . بله حضرت خدیجه کبری ثروتمنذد بودند و ثروت خود را در راه تبلیغ اسلام به پیامبر تقدیم کردند اما این به این معنا نیتست که پیامبر فقیر بوده . همین الان هم شخص خیر و نیکوکار که خودش احتیاج مالی ندارد ممکن است در ساخت یک مرکز یا بیمارستان یا هرچیز دیگری اشخاص دیگری هم به کمک او ایند ایا این بدین معنا است ان شخص خاص فقیر است قطعا خیر.



۲۵ آبان ۹۵ ، ۲۰:۴۴ شیعه اهل بیت
ادامه پاسخ به شبهات کاربری به نام امید . 


شبهه دوم برادر امید ( ایاشن روایتی از صحیح بخاری نقل کردند که خدای ناکرده پیامبر هوس باز بوده ذدر یک شب 11 بار رابطه جنسی داشته با همسرانش . ) اولا این از کتاب های اهل سنت است که برای شیعه هیچ حجتی دارد راست میگویند من شیعه هستم ایشان را دعوت میکنم همین خبر را از کتاب های شیعه بیاورند بر اساس علم رجال مخصوص شیعه ثابت کنند صحیح است . دوما فرض این خبر صحیح باشد چه اشکالی دارد مردی با همسرانش خودش هر تعداد که میتواند قدرتش را دارد رابطه برقرار کند . در این خبر که برارد امید نقل کردند ایا امده همسران پیامبر در ان شب ناراضی بودند شکایتی کردند . هرچند عرض کردم این از صحیح بخاری است که برایا هل سنت حجت است نه برای شیعه . 


شبهه سوم برادر امید ( ایشان مفاهیمی مطرح کردند و مقایسه اشتباه کردند از اساس به طور مطلق مقایسه انان اشتباه بوده )
حال پاسخ 
ایبشان فرمودند جنگ افروزی بد است و جهاد خوب . 
در جواب ایشان اولا جنگ افروزی یک مفهوم عام است و جهاد یک مصداق مفهومی جز نه عام . دوما جهاد یعنی دفاع از جان و مال و ناموس در برابر دشمنانی که به عمد و با اختیار خودشان به جان و مال و ناموس مسلمانان حمله میکنند . برارد امید راست میگه صادق است در حرف خودش بفرمایند یک ایه یا یک روایت صحیح از کتاب های شیعه بیاورند که پیامبر اسلام یا حضرت علی یا یکی از اهل بیت مورد قبول شیعه دستور داده باشند به قومی که هیچ خطری برای جامعه اسلامی ندارند هیچ تهدیددی علیه جان و مال نامسو مسلمانان نمیکنند و پیمان شکنی با مسلمانان نکرده اند به انان حمله کنند . عین همین مطلب یک ایه یا یک حدیث و روایت مورد قبول شیعه ادرس بدهند بر اساس علم رجال شیعه بررسی کنند . پس مقایسه جنگ افروزی و جهاد غلط است و اشتباه . 




مقایسه اشتباه دوم ایشان
ایشام گفتند دروغ بد است و تقیه خوب 
در پاسخ به ایشان باید عرض کنم بله دروغ است است اما باز این مفهوم عام است نه جزئی و تقیه یک مفهوم جزئی یعنی برادر عزیز تقیه یعنی شما  به عنوان یک مسلمان در یک جامعه و مکانی باشی که اگر اعتقادات خودت را اشکار کنی خطری شما جان و مال و ناموس شما را تهدید کند و زنده بودن شما و اموال شما و خانواده شما  برای اسلام سودی داشته باشد در این صورت تقیه یعنی پنهان کردن اعتقادات . این یک حکم مسلم عقلی است و عقلانی . 




مقایسه اشتباه سوم ایشان 
دخالت در کار دیگران بد است اما امر به معروف خوب 
این هم مقایسه اشتباه است . اولا حکم امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد و قوانینی که اگر ان شرایط مهیا نباشد چنین حکمی واجب نیست و چه بسا جایز هم نیست . حداقل شرایط و چارچوب ان این است که شما احتمال بدی امر به معروف میکنی در شخص مقابل تاثیرگذار باشد اگر چنین احتمالی ندهی اگر امر به منعروف بکنی خارچ از چارچوب این حکم عمل کرده ای . در ثانی دخالت در کار دیگران به چه معنا یعنی اگر مسول محافظت از یک شخص بلند مقام باشی و عده زیادی بخواهند به دیدار مستقیم ایشان بروند ایا انان را بازرسی بدنی نمیکنی . اگر بکنی خب دخالت کرده ای اما ایا چنین دخالتی غلط است قطعا خیر . پس این مقابسه هم اشتباه بود .




مقایسه غلط چهارم برادر امید 
شکنجه بد است اما حد شرعی جایز
این هم اشتباه است اولا حد شرعی ریشه ان شرعی و حکم الهی است اما شکنجه یک امر زمینی . اگر کسی به خدایی عقیده داشته باشد و ان خدا را عادل بداند ایا قبول میکند چنین خدایی دستور به شکنجه بدهد قطعا خیر . در ثانی بر اساس شریعت کسی که یک گناه اجتماعی انجام دهد باید مسئولیت عمل خود را نیز برعهده بگیرد . شکنجه به چ معنا مثلا ایا اسلام دستور به مثله کردن تکه تکه کردن یک شخص داده . اگر داده برارد امید یک ایه یا یک حدیث صحیح بیاورند . از کتاب های شیعه که دستور داده شده مثلا شخصی با اختیار حودش ( توجه شود با اختیار خودش ) زنا کرد او را قطعه قطعه کنید تکه تکه کنید و گوشت او را جلوی سگ ها بیاندازید . این یعنی شکنجه . ایا چنین حکمی در اسلام عین همین امده اگر هست سند و مدرک بیاورید از کتاب های شیعه و برررسی رجاالی هم کنید .  اما حد شرعی ایا در باب هر مسئله ای است قطعا خیر فقط در باب مسائل و جرایم خاص در اسلام که خیلی هم محدود هستند انگشت شمار . مثلا شخصی اتهام زنا بزند به زنی و نتواند ثابت کند حکم امده او را هشتاد تازیانه بزنید اما ایا حکم است مثلا او را هزار تا تازیانه بزنید او را ده هزار تازیانه بزنید خیر بلکه حد شرعی در باب جرایم خاص است و میزان خاص . 





۲۵ آبان ۹۵ ، ۲۰:۴۷ شیعه اهل بیت
ادامه پاسخ به شبهات کاربری به نام امید . 


مقایسه غلط پنجم برادر امید 
فاحشگی بد است اما متعه غلط . بنده این مطلب را در گذشته در همین سایت بارها جواب داده ام . نیازی هم به تکرار نیست . بر اساس کتاب های شیعه و اهل سنت پاسخ داده شده . اما برای انکه حجت تمام شود یک بار دیگر مطالب قبلی خودم را کپی میکنم و میگذارم اینجا 

آنچه از مجموع اخبار اسلامی راجع به ازدواج موقت  استفاده می شود این است که بیشتر منظور از این نوع ازدواج ارضای صحیح غریزۀ جنسی است. و تولید نسل هدف اصلی آن نیست ((((( دقت کن در اندیشه اسلامی هدف از صیغه تولید مثل نیست پس اگر کسی جلوگیری نکرد ان به خودش مربوط است نه به اندیشه اسلامی )))) و لذا این نوع زناشویی را به نام متعه خوانده اند. در قرآن مجید نیز از این نوع ازدواج به عنوان استمتاع نام برده شده است.

حال سؤال این است که چه لزومی داشت که اسلام برای ارضای غریزۀ جنسی ، چنین قانونی را وضع کند مگر قانون ازدواج دائم که اساس تشکیل خانواده ها به شمار می رود، برای تأمین این منظور کافی نبود؟

جواب این سؤال با مطالعه در کیفیت غریزۀ جنسی در افراد مختلف، روشن می شود:

غریزۀ جنسی مثل سایر استعدادها و احساس ها و روحیات در افراد، مختلف است.

در بعضی افراد این غریزه به حد اعتدال وجود دارد که تنها با تشکیل خانواده و تمکین زن  در برابر مرد برطرف می شود. اما در برخی از افراد یا غریزۀ جنسی در حال طغیان است به طوری که  با انتخاب همسر دائم و تمکین او اشباع نمی شود و یا این که در اثر اختلافات و عدم هماهنگی اخلاقی و روحی و غیر آن، زن از مرد تمکین نمی کند و در نتیجه نیروی جنسی که لازم است در موقع خود به نحو صحیح  اشباع گردد، ارضا نمی شود؛ خصوصا در صورتی که عوامل مهیج شهوت، در اجتماعی تا  سر حد جنون پیش برود و به کارهایی وامیدارد که قلم از ذکر آن شرم دارد؛ ضرورت متعه بیشتر خواهد بود.

آمار گوناگونی  که از ازدیاد فرزندان نامشروع و تجاوزهای به عنف در کشورهای اروپایی و امریکائی انتشار یافته شاهد گویای این موضوع است.

آیا باید جوانان را آزاد گذاشت که به دامن فحشاء و خیانت پناه ببرند و زندگی خود را با این وضع رسوا و فلاکت بار بگذرانند و یا لازم است قانونی آسان و سهل که مسئولیت های سنگین  تشکیل خانواده دائم را نیز نداشته باشد، در پیش پای جوانانی که با طغیان غریزۀ جنسی، دست  و پنجه نرم می کنند گذاشت تا بدین وسیله جوانان را از سرگردانی و ضلالت و افتادن در منجلاب  فساد نجات داد؟

اسلام با تشریع قانون ازدواج موقت، در موارد ضروری و لازم که قانونی بس  سهل و دارای مسئولیت های کم می باشد مشکل جوانان را حلّ کرده است و آنها را از گرایش  به سوی فحشاء و زنا و خیانت و بی بند و باری باز داشته است و لذا روایات معتبری از پیشوایان مذهبی  اسلام وارد است که ثابت می کند که ازدواج موقت بیشتر برای ارضای غریزۀ جنسی در موارد لازم تشریع گردیده است.

چنان که در روایت معتبر امام باقر از علی علیهما السلام چنین نقل می کند: «اگر نکاح موقت  به وسیله بعضی از خلفا منع نمی شد هیچ فرد مسلمانی مگر افراد خیلی پست مرتکب زنا نمی  گردید.»

واضح است که عمل منافی عفت غالباً در مورد طغیان غریزه جنسی و عدم اشباع آن انجام  می گیرد و ازدواج موقت بهترین طریق سالمی است که می تواند طغیان غریزه جنسی را فرو نشاند و در ضمن مسئولیت های ازدواج دائم را نیز ندارد.

از بعضی از روایات معتبر دیگر نیز استفاده می شود که مأمورانی از طرف پیامبر گرامی اسلام  در آغاز اسلام که عصر شیوع مفاسد و طغیان غرائز جنسی بود در کوچه و بازار می گشتند و مردم را از ارتکاب گناه و اشباع غریزۀ جنسی از غیر طریق صحیح باز می داشتند و به آن ها گوشزد می کردند که پیامبر اسلام نکاح موقت را برای شما جایز کرده است از این راه سالم اقدام کنید و پیرامون  روابط غیرمشروع و فساد نگردید.

علاوه بر این ها در روایات بی شمار دیگری آمده است که به طور صریح دلالت دارد بر این که ازدواج موقت در مواردی تشریع شده است که غریزه جنسی جوانان را تحت فشار قرار داده  و آن ها را نزدیک به انحراف کرده است. در این گونه موارد است که شارع مقدس برای  جلوگیری از بی بندوباری جنسی راه صحیح ازدواج موقت را پیش پای آنان قرار داده است.

از جمله از امام موسی بن جعفر علیه السلام راجع به متعه سؤال کردند حضرت فرمود: «متعه برای  کسی که ازدواج نکرده، حلال است؛ تا بدین وسیله از طغیان غریزه جنسی جلوگیری کند و یا ازدواج  کرده اما با وجود این، غریزه جنسی، او را تحت فشار قرار داده است. برای چنین افرادی  جایز است ازدواج متعه را انتخاب کنند».

ازدواج موقت در اسلام نه تنها کوچک ترین  ربطی با فحشاء ندارد؛ بلکه فقط برای جلوگیری از فحشاء و بی بندوباری جنسی و قانون شکنی و تعدّی به ناموس عمومی تشریع شده است. لذا در روایات معتبر می خوانیم که اگر مرد مسلمانی در میان ملت های غیرمسلمان واقع شده و غریزه جنسی او را تحت فشار قرار داده است؛ مطابق قوانین  اسلامی می تواند با غیر مسلمان(اهل کتاب آسمانی) ازدواج موقت بکند تا بدینوسیله از مفاسد و سایر انحرافات جنسی دور باشد. نابر این باید در نظر داشت که همان دینی که ازدواج موقت را تشریع کرده است، مجوزی برای تنوع طلبی و هرزگی نمی دهد و نفس اماره انسان را دشمن ترین دشمنان انسان معرفی می کند:






مقایسه غلط ششم برادر امید 

نگاه ابزاری به زن بد است اما زنان کشتزار شما هستند ......
اولا نگاه ابزاری به زن یک مسئله و تولید فرزند صالح نسل سالم و صالح در جامعه مسئله دیگر . ایا در قران فقط همان یک ایه که برادر امید مثال زدند درمورد ازدواج و زناشویی امده فقط همان یک ایه امده قطعا خیر . در ثانی نگاه ابزاری به زن یعنی نگاهی مادی گرایانه یعنی زن را پست دانستن و هر کاری دوست داشتن با انان انجام دادن ( مثلا شخصی دوست دارد در گردن زنش زنجیر بیاندازد او را به دنبال خودش بکشد ) این یعنین گاه ابزاری اما ان ایه یعنی ازدواج یعنی برای تولید فرزند و نسل صالح به همسران خود نزدیک شوید . در ثانی باید سایر ایات و احادیث و تفاسیر را هم نگاه کرد . 






۲۵ آبان ۹۵ ، ۲۰:۵۵ شیعه اهل بیت
مقایسه غلط هفتم برادر امید 
رابطه با بچه غلط است اما با دختری نانالغ صحیح 
این هم برداشتی و مقایسه غلط 
ایشان به یک ایه از قران اشاره کردند ابتدا معنای کامل ان ایه را میاورم 
اولا در ایات ابتدایی سوره طلاق درمورد مسئله عده نگه داشتن زن امده و ایه 4 این سوره در ادامه ان ایات و ان مسئله است . 
پس به طور کامل ایات ابتدایی این سوره را مورد بررسی قرار میدهیم 



سمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَأَیهَا النَّبىُّ إِذَا طلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتهِنَّ وَ أَحْصوا الْعِدَّةَوَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکمْلا تخْرِجُوهُنَّ مِن بُیُوتِهِنَّ وَ لا یخْرُجْنَ إِلا أَن یَأْتِینَ بِفَحِشةٍ مُّبَیِّنَةٍوَ تِلْک حُدُودُ اللَّهِوَ مَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظلَمَ نَفْسهُلا تَدْرِى لَعَلَّ اللَّهَ یحْدِث بَعْدَ ذَلِک أَمْراً(1):

1 -اى پیامبر ! هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید در زمان عده طلاق گوئید ( زمانى که از عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکى نکرده باشند ) و حساب عده را نگه دارید ، و از خدائى که پروردگار شما است بپرهیزید ، نه شما آنها را از خانه‏هایشان بیرون کنید ، و نه آنها ( در دوران عده ) بیرون روند ، مگر اینکه کار زشت آشکارى انجام دهند ، این حدود الهى است ، و هر کس از حدود الهى تجاوز کند به خویشتن ستم کرده ، تو نمى‏دانى شاید خداوند بعد از این ، وضع تازه ( و وسیله اصلاحى ) فراهم کند .


تفسیر نمونه ج : 24ص :220

 

تفسیر : شرایط طلاق و جدائى

 

مهمترین بحث این سوره همان بحث طلاق است که از نخستین آیه آن شروع مى‏شود ، روى سخن را به پیامبر اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) به عنوان پیشواى بزرگ مسلمانان کرده سپس یک حکم عمومى را با صیغه جمع بیان مى‏کند و مى‏فرماید : اى پیامبر هنگامى که خواستید زنان را طلاق دهید آنها را در زمان عده طلاق دهید ! ( یا ایها النبى اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن ) .

این نخستین حکم از احکام پنجگانه‏اى است که در این آیه آمده است ، و چنانکه مفسران از آن استفاده کرده‏اند منظور این است که صیغه طلاق در زمانى اجرا شود که زن از عادت ماهیانه پاک شده ، و با همسرش نزدیکى نکرده باشد ، زیرا طبق آیه 228 سوره بقره عده طلاق باید به مقدار ثلاثة قروء ( سه بار پاک شدن ) بوده باشد ، و در اینجا تاکید مى‏کند که طلاق باید با آغاز عده همراه گردد ، و این تنها در صورتى ممکن است که طلاق در حال پاکى بدون آمیزش تحقق یابد چه اینکه اگر طلاق در حال حیض واقع شود آغاز زمان عده از آغاز طلاق جدا مى‏شود و شروع عده بعد از پاک شدن خواهد بود .

همچنین اگر در حال طهارتى باشد که با همسرش نزدیکى کرده باز جدائى مسلم است زیرا چنین پاکى به خاطر آمیزش دلیلى بر نبودن نطفه در رحم نیست ( دقت کنید ) .

در روایات متعددى از پیامبر گرامى اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) نقل شده است که هر گاه کسى همسرش را در عادت ماهیانه طلاق دهد باید اعتناء به آن طلاق نکند ، و باز

گردد تا زن پاک شود سپس اگر مى‏خواهد او را طلاق دهد اقدام کند.

هین معنى در روایات اهلبیت (علیهم‏السلام‏) نیز به طور مکرر آمده ، حتى به عنوان تفسیر آیه ذکر شده است.

سپس به دومین حکم که مساله نگهداشتن حساب عده است پرداخته مى‏فرماید : حساب عده را نگه دارید ( و احصوا العدة ) .

دقیقا ملاحظه کنید که سه بار زن ، ایام پاکى خود را به پایان رساند و عادت ماهیانه ببیند ، هنگامى که سومین دوران پاکى پایان یافت ، و وارد عادت ماهیانه سوم شد ، ایام عده سر آمده و پایان یافته است.

اگر در این امر دقت نشود ممکن است ، دوران عده بیش از مقدار لازم محسوب گردد ، و ضرر و زیانى متوجه زن شود ، چرا که او را از ازدواج مجدد بازمى‏دارد ، و اگر کمتر باشد ، هدف اصلى از عده که حفظ حریم ازدواج اول ، و مساله عدم انعقاد نطفه است رعایت نشده.

احصوا از ماده احصاء به معنى شمارش است و دراصل از حصى به معنى ریگ گرفته شده ، زیرا بسیارى از مردم در زمانهاى قدیم که به خواندن و نوشتن آشنا نبودند ، حساب موضوعات مختلف را با ریگها نگه مى‏داشتند.

قابل توجه اینکه : مخاطب به نگهدارى حساب عده ، مردان هستند ، این به خاطر آن است که مساله حق نفقه و مسکن بر عهده آنها است ، و همچنین حق رجوع نیز از آن آنان است ، و گرنه زنان نیز موظفند که براى روشن شدن تکلیفشان حساب عده را دقیقا نگه دارند.

بعد از این دستور ، همه مردم را به تقوى و پرهیزگارى دعوت کرده

مى‏فرماید : از خدائىکه پروردگار شما است بپرهیزید ( و اتقوا الله ربکم ) او پروردگار و مربى شما است ، و دستوراتش ، ضامن سعادت شما مى‏باشد ، بنابراین فرمانهاى او را به کار بندید و از عصیان و نافرمانیش بپرهیزید ، مخصوصا در امر طلاق و نگهدارى حساب عده دقت به خرج دهید.

بعد به سومین و چهارمین که یکى مربوط به شوهران است و دیگرى مربوط به زنان ، مى‏فرماید : شما آنها را از خانه‏هایشان ، خارج نسازید ، و آنها نیز از خانه‏ها در دوران عده خارج نشوند ( لا تخرجوهن من بیوتهن و لا یخرجن).

گرچه بسیارى از بیخبران ، این حکم اسلامى را به هنگام طلاق اصلا اجرا نمى‏کنند ، و به محض جارى شدن صیغه طلاق ، هم مرد به خود اجازه مى‏دهد که زن را بیرون کند ، و هم زن خود را آزاد مى‏پندارد که از خانه شوهر خارج شود و به خانه بستگان بازگردد ، ولى این حکم اسلامى فلسفه بسیار مهمى دارد ، زیرا علاوه بر حفظ احترام زن ، غالبا زمینه را براى بازگشت شوهر از طلاق ، و تحکیم پیوند زناشوئى ، فراهم مى‏سازد .

پشت پا زدن به این حکم مهم اسلامى که در متن قرآن مجید آمده است سبب مى‏شود که بسیارى از طلاقها به جدائى دائم منتهى شود ، در حالى که اگر این حکم اجرا مى‏شد ، غالبا به آشتى و بازگشت مجدد منتهى مى‏گشت .

ولى از آنجا که گاهى شرائطى فراهم مى‏شود که نگهدارى زن بعد از طلاق در خانه طاقت‏فرسا است ، به دنبال آن پنجمین حکم را به صورت استثناء اضافه کرده ، مى‏گوید : مگر اینکه آنها کار زشت آشکارى را انجام دهند ( الا ان یاتین بفاحشة مبینة).

مثلا آنقدر ، ناسازگارى ، بدخلقى ، و بدزبانى با همسر و کسان او کند که ادامه حضور او در منزل ، باعث مشکلات بیشتر گردد.

این معنى در روایات متعددى که از ائمه اهلبیت (علیهم‏السلام‏) نقل شده است دیده مى‏شود.

البته منظور هر مخالفت و ناسازگارى جزئى نیست ، زیرا در مفهوم کلمه فاحشه کار زشت مهم افتاده است ، بخصوص اینکه با وصف مبینه نیز توصیف شده است .

این احتمال نیز وجود دارد که منظور از فاحشه عمل منافى با عفت است و در روایتى از امام صادق (علیه‏السلام‏) نیز نقل شده ، و منظور از خارج ساختن در این صورت بیرون بردن براى اجراى حد و سپس بازگشت به خانه است.

جمع میان هر دو معنى نیز ممکن است.

و باز به دنبال بیان این احکام به عنوان تاکید مى‏افزاید : این حدود و مرزهاى الهى است ، هر کس از حدود الهى تجاوز کند به خویشتن ستم کرده ( و تلک حدود الله و من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه ) .

چرا که این قوانین و مقررات الهى ضامن مصالح خود مکلفین است ، و تجاوز از آن خواه از ناحیه مرد باشد یا زن لطمه به سعادت خود آنان مى‏زند.

و در پایان آیه ضمن اشاره لطیفى به فلسفه عده ، و عدم خروج زنان از خانه و اقامتگاه اصلى ، مى‏فرماید : تو نمى‏دانى شاید خداوند بعد از این ماجرا وضع تازه و وسیله اصلاحى فراهم سازد ( لا تدرى لعل الله یحدث بعد ذلک امرا).

با گذشتن زمان ، طوفان خشم و غضب که غالبا موجب تصمیمهاى ناگهانى در امر طلاق و جدائى مى‏شود فرو مى‏نشیند ، و حضور دائمى زن در خانه در کنار مرد در مدت عده ، و یادآورى عواقب شوم طلاق ، مخصوصا در آنجا که پاى فرزندانى درکار است ، و اظهار محبت هر یک نسبت به دیگرى ، زمینه‏ساز رجوع

مى‏گردد ، و ابرهاى تیره و تار دشمنى و کدورت را غالبا از آسمان زندگى آنها دور مى‏سازد.

جالب اینکه در حدیثى از امام باقر (علیه‏السلام‏) مى‏خوانیم : المطلقة تکتحل و تختضب و تطیب و تلبس ما شائت من الثیاب ، لان الله عز و جل یقول لعل الله یحدث بعد ذلک امرا لعلها ان تقع فى نفسه فیراجعها.

زن مطلقه در دوران عده‏اش مى‏تواند آرایش کند ، سرمه در چشم نماید ، و موهاى خود را رنگین ، و خود را معطر ، و هر لباسى که مورد علاقه او است بپوشد ، زیرا خداوند مى‏فرماید : شاید خدا بعد از این ماجرا وضع تازه‏اى فراهم سازد ، و ممکن است از همین راه زن بار دیگر قلب مرد را تسخیر کرده و مرد رجوع کند ! همانگونه که گفتیم تصمیم بر جدائى و طلاق غالبا تحت تاثیر هیجانهاى زودگذر است که با گذشت زمان و معاشرت مستمر مرد و زن در یک مدت نسبتا طولانى ( مدت عده ) و اندیشه در پایان کار ، صحنه به کلى دگرگون مى‏شود ، و بسیارى از جدائیها به آشتى منتهى مى‏گردد اما به شرط اینکه دستورهاى اسلامى فوق یعنى ماندن زن در مدت عده در خانه همسر سابق دقیقا اجرا شود .

به خواست خدا بعدا خواهیم گفت که همه اینها مربوط به طلاق رجعى است

بدون شک ، قرارداد زوجیت از جمله قراردادهائى است که باید قابل جدائى باشد ، چرا که گاه عللى پیش مى‏آید که زندگى مشترک زن و مرد را

با هم غیر ممکن ، یا طاقت‏فرسا و مملو از مفاسد مى‏کند ، و اگر اصرار داشته باشیم که این قرارداد تا ابد بماند ، سرچشمه مشکلات زیادى مى‏گردد ، لذا اسلام با اصل طلاق موافقت کرده است ، و هم اکنون نتیجه ممنوع بودن کامل طلاق را در جوامع مسیحى ، ملاحظه مى‏کنیم که چگونه زنان و مردان زیادى هستند که به حکم قانون تحریف یافته مذهب مسیح (علیه‏السلام‏) طلاق را ممنوع مى‏شمرند و قانونا همسر یکدیگرند ، ولى در عمل جدا از یکدیگر زندگى کرده ، و حتى هر کدام براى خود همسرى غیر رسمى انتخاب کرده‏اند ! بنابراین اصل مساله طلاق یک ضرورت است ، اما ضرورتى که باید به حد اقل ممکن تقلیل یابد ، و تا آنجا که راهى براى ادامه زوجیت است کسى سراغ آن نرود .

به همین دلیل در روایات اسلامى ، شدیدا از طلاق مذمت گردیده ، و به عنوان مبغوضترین حلالها ، از آن یاد شده است ، چنانکه در روایتى از پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) مى‏خوانیم : ما من شى‏ء ابغض الى الله عز و جل من بیت یخرب فى الاسلام بالفرقة یعنى الطلاق : هیچ عمل منفورتر ، نزد خداوند متعال از این نیست که اساس خانه‏اى در اسلام با جدائى ( یعنى طلاق ) ویران گردد .

و در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه‏السلام‏) مى‏خوانیم : ما من شى‏ء مما احله الله ابغض الیه من الطلاق : چیزى از امور حلال ، در پیشگاه خدا مبغوضتر از طلاق نیست.

باز در حدیث دیگرى از رسول اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) آمده است که فرمود : تزوجوا و لا تطلقوا ، فان الطلاق یهتز منه العرش ! : ازدواج کنید و طلاق ندهید که طلاق عرش خدا را به لرزه درمى‏آورد!

چرا چنین نباشد ، در حالى که طلاق مشکلات زیادى براى خانواده‏ها ، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مى‏آورد ، که آن را عمدتا در سه قسمت مى‏توان خلاصه کرد:

1 -مشکلات عاطفى - بدون شک مرد و زنى که سالها یا ماهها با یکدیگر زندگى کرده‏اند ، سپس از هم جدا مى‏شوند ، و از نظر عاطفى جریحه‏دار خواهند شد ، و در ازدواج آینده خاطره ازدواج گذشته ، دائما آنها را نگران مى‏دارد ، و حتى به همسر آینده با یکنوع بدبینى و سوء ظن مى‏نگرند ، آثار زیانبار این امر بر کسى مخفى نیست ، و لذا بسیار دیده شده که این گونه زنان و مردان براى همیشه از ازدواج چشم مى‏پوشند .

2 -مشکلات اجتماعى - بسیارى از زنان بعد از طلاق شانس زیادى براى ازدواج مجدد ، آن هم به طور شایسته و دلخواه ، ندارند ، و از این نظر گرفتار خسران شدید مى‏شوند ، و حتى مردان نیز بعد از طلاق دادن همسر خود ، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب کمتر خواهد بود ، مخصوصا اگر پاى فرزندانى در میان باشد ، لذا غالبا ناچار مى‏شوند ، تن به ازدواجى در دهند که نظر واقع آنها را تامین نمى‏کند ، و از این نظر تا پایان عمر رنج مى‏برند .

3 -مشکلات فرزندان که از همه اینها مهمتر است ، کمتر دیده شده است که نامادریها همچون مادر ، دلسوز و مهربان باشند ، و بتوانند خلاء عاطفى فرزندانى را که از آغوش پر مهر مادر بریده شده‏اند پر کنند ، همانگونه که اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد ، در مورد ناپدرى نیز این صادق است ، البته هستند زنان و مردانى که نسبت به غیر فرزندان خود ، پر محبت و وفا دارند ، ولى مسلما تعداد آنها کم است ، و به همین دلیل ، فرزندان بعد از طلاق ، گرفتار بزرگترین زیان و خسران مى‏شوند ، و شاید غالب آنها ، سلامت روانى خود را تا آخر عمر از دست مى‏دهند 

و این ضایعه‏اى است نه تنها براى هر خانواده بلکه براى کل جامعه ، چرا که چنین کودکانى که از مهر مادر یا پدر ، محروم مى‏شوند گاه به صورت افرادى خطرناک درمى‏آیند ، که بدون توجه تحت تاثیر روح انتقامجوئى قرار گرفته و انتقام خود را از کل جامعه مى‏گیرند.

اگر اسلام این همه در باره طلاق سختگیرى کرده ، دلیلش همین آثار زیانبار آن در ابعاد مختلف است .

و نیز به همین دلیل قرآن مجید صریحا دستور مى‏دهد که هرگاه اختلافى میان زن و مرد پیدا شود بستگان دو طرف در اصلاح آن دو بکوشند ، و از طریق تشکیل محکمه صلح خانوادگى از کشیده شدن دو همسر به دادگاه شرع ، یا به مساله طلاق و جدائى ، مانع شوند.

(شرح محکمه صلح را در جلد سوم صفحه 375 به بعد ذیل آیه 35 سوره نساء داده‏ایم).

و باز به همین دلیل آنچه به خوشبینى زن و مرد ، و تحکیم پایه‏هاى علائق خانوادگى ، کمک کند ، از نظر اسلام مطلوب ، و آنچه آنرا متزلزل سازد مبغوض و منفور است .

طلاق مانند هر پدیده دیگرى اجتماعى داراى ریشه‏هاى مختلفى است که بدون بررسى دقیق و مقابله با آن جلوگیرى از بروز چنین حادثه‏اى مشکل است ، و لذا قبل از هر چیز باید به سراغ عوامل طلاق برویم و ریشه‏هاى آنرا در جامعه بخشکانیم ، این عوامل بسیار زیاد است که امور زیر از مهمترین آنها است:

الف - توقعات نامحدود زن یا مرد یکى از مهمترین عوامل جدائى است ، و اگر هر کدام دامنه توقع خویش را محدود سازند ، و از عالم رؤیاها و پندارها بیرون آیند ، وطرف مقابل خود را به خوبى درک کنند ، و در حدودى که ممکن است توقع داشته باشند ، جلوى بسیارى از طلاقها گرفته خواهد شد.

ب - حاکم شدن روح تجمل‏پرستى و اسراف و تبذیر بر خانواده‏ها عامل مهم دیگرى است که مخصوصا زنان را در یک حالت نارضائى دائم نگه مى‏دارد ، و با انواع بهانه‏گیریها راه طلاق و جدائى را صاف مى‏کند.

ج - دخالتهاى بیجاى اقوام و بستگان و آشنایان در زندگى خصوصى دو همسر ، و مخصوصا در اختلافات آنها ، عامل مهم دیگرى محسوب مى‏شود.

تجربه نشان داده است که اگر هنگام بروز اختلافات در میان دو همسر آنها را به حال خود رها کنند و با جانبدارى از این یا از آن دامن به آتش این اختلاف نزنند چیزى نمى‏گذرد که خاموش مى‏شود ، ولى دخالت کسان دو طرف که غالبا با تعصب و محبتهاى ناروا همراه است کار را روز به روز مشکلتر و پیچیده‏تر مى‏سازد .

البته این به آن معنا نیست که نزدیکان همیشه خود را از این اختلافات دور دارند ، بلکه منظور این است که آنها را در اختلافات جزئى به حال خود رها کنند ، ولى هرگاه اختلاف به صورت کلى و ریشه‏دار درآمد با توجه به مصلحت طرفین ، و اجتناب و پرهیز از هرگونه موضع‏گیرى یک‏جانبه و تعصب‏آمیز دخالت کنند، و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.

د - بى‏اعتنائى زن و مرد به خواست یکدیگر ، مخصوصا آنچه به مسائل عاطفى و جنسى برمى‏گردد ، مثلا هر مردى انتظار دارد که همسرش پاکیزه و جذاب باشد ، همچنین هر زن نیز چنین انتظارى از شوهرش دارد ، ولى این از امورى است که غالبا حاضر به اظهار آن نیستند ، اینجا است که بى‏اعتنائى طرف

مقابل و نرسیدن به وضع ظاهر خویش و ترک تزیین لازم ، و ژولیده و کثیف بودن ، همسر او را از ادامه چنین ازدواجى سیر مى‏کند ، مخصوصا اگر در محیط زندگانى آنها افرادى باشند که این امور را رعایت کنند و آنها بى‏اعتنا از کنار این مساله بگذرند .

لذا در روایات اسلامى اهمیت زیادى به این معنى داده شده ، چنانکه در حدیثى از امام صادق (علیه‏السلام‏) مى‏خوانیم : لا ینبغى للمرئة ان تعطل نفسها : سزاوار نیست که زن خود را بدون زینت و آرایش براى شوهرش بماند و در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه‏السلام‏) آمده است که فرمود : و لقد خرجن نساء من العفاف الى الفجور ما اخرجهن الا قلة تهیئة ازواجهن ! زنانى از جاده عفت خارج شدند و علتى جز این نداشت که مردان آنها به خودشان نمى‏رسیدند ! ه - عدم تناسب فرهنگ خانوادگى و روحیات زن و مرد با یکدیگر نیز یکى از عوامل مهم طلاق است ، و این مساله‏اى است که باید قبل از اختیار همسر دقیقا مورد توجه قرار گیرد که آن دو علاوه بر اینکه کفو شرعى یعنى مسلمان باشند ، کفو فرعى نیز باشند ، یعنى تنها تناسبهاى لازم از جهات مختلف در میان آن دو رعایت شود ، در غیر این صورت باید از بهم خوردن چنین ازدواجهائى تعجب نکرد .

 

3 -فلسفه نگهداشتن عده

 

بدون شک عده دو فلسفه اساسى دارد که در قرآن مجید و اخبار اسلامى به آن اشاره شده است : نخست مساله حفظ نسل و مشخص شدن وضع زن از نظر باردارى و عدمباردارى ، و دیگر وجود وسیله‏اى براى بازگشت به

زندگى اول ، و از بین بردن عوامل جدائى است که در آیه فوق اشاره لطیفى به آن شده بود ، بخصوص اینکه اسلام روى این مساله تاکید مى‏کند که زنان در دوران عده باید در خانه مرد بمانند ، و طبعا یک معاشرت دائمى چندماهه خواهند داشت که به آنها مجال مى‏دهد مساله جدائى را دور از هیجانات زودگذر مجددا مورد بررسى قرار دهند.

مصوصا در مورد طلاق رجعى که بازگشت به زوجیت نیازى به هیچگونه تشریفات ندارد ، و هر کار و یا سخنى که دلیل بر تمایل مرد به بازگشت باشد رجوع محسوب مى‏شود ، حتى اگر دست بر بدن زن یا شهوت و یا بدون شهوت بگذارد هر چند قصد رجوع هم نداشته باشد رجوع محسوب مى‏شود .

به این ترتیب اگر این مدت با شرائطى که در بالا گفتیم بگذرد و آن دو با هم آشتى نکنند معلوم مى‏شود به راستى آمادگى ادامه زندگى مشترک ندارند مصلحت در این است که از هم جدا شوند.

در این زمینه شرح دیگرى در جلد دوم تفسیر نمونه ذیل آیه 228 سوره بقره داده‏ایم،

فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشهِدُوا ذَوَى عَدْلٍ مِّنکمْ وَ أَقِیمُوا الشهَدَةَ للَّهِذَلِکمْ یُوعَظ بِهِ مَن کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَخِرِوَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً(2) وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْث لا یحْتَسِبوَ مَن یَتَوَکلْ عَلى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُإِنَّ اللَّهَ بَلِغُ أَمْرِهِقَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلّ‏ِ شىْ‏ءٍ قَدْراً(3

2 -و هنگامى که عده آنها سرآمد یا آنها را به طرز شایسته‏اى نگهدارید ، و یا به طرز شایسته‏اى از آنها جدا شوید ، و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید ، و شهادت را براى خدا برپا دارید ، این چیزى است که افرادى که به خدا و روز قیامت ایمان دارند به آن اندرز داده مى‏شوند ، و هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏کند .

3 -و او را از جائى که گمان ندارد روزى مى‏دهد ، و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را مى‏کند ، خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند ، و خدا براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است

تفسیر : یا سازش یا جدائى خداپسندانه

در ادامه بحثهاى مربوط به طلاق که در آیات پیشین آمده ، در نخستین آیه مورد بحث به چند حکم دیگر اشاره مى‏کند ، نخست مى‏فرماید : هنگامى که مدت عده آنها سرآمد باید آنها را به طرز شایسته‏اى - از طریق رجوع - نگاهدارید ، یا به طرز شایسته‏اى از آنها جدا شوید .

(فاذا بلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف او فارقوهن بمعروف).

مراد به بلوغ اجل ( رسیدن به پایان مدت ) این نیست که مدت عده به طور کامل پایان گیرد ، بلکه منظور رسیدن به اواخر مدت است ، و گرنه رجوع کردن بعد از پایان عده جایز نیست ، مگر اینکه نگهدارى آنها از طریق صیغه عقد جدید صورت گیرد ، ولى این معنى از مفهوم آیه بسیار بعید به نظر مى‏رسد.

به هر حال ، در این آیه ، یکى از مهمترین و حساب شده‏ترین دستورهاى مربوط به زندگى زناشوئى ، مطرح ، و آن اینکه زن و مرد یا باید به طور شایسته با هم زندگى کنند ، و یا به طور شایسته از هم جدا شوند.

همانگونه که زندگى مشترک باید روى اصول صحیح و طرز انسانى و شایسته باشد ، جدائى نیز باید خالى از هرگونه جار و جنجال و دعوى و نزاع و بدگوئى و ناسزا و اجحاف و تضییع حقوق بوده باشد این مهم است که همانگونه که پیوندها با صلح و صفا انجام گیرد جدائیها نیز توأم با تفاهم باشد ، چرا که ممکن است در آینده این زن و مرد بار دیگر به فکر تجدید زندگى مشترک شوند ، ولى بدرفتاریهاى هنگام جدائى چنان جو فکرى آنها را تیره و تار ساخته که راه بازگشت را به روى آنها مى‏بندد ، و به فرض بخواهند مجددا با هم ازدواج کنند زمینه فکرى

و عاطفى مناسب ندارند ، از سوى دیگر بالاخره هر دو مسلمانند و متعلق به یک جامعه ، و جدائى توأم با مخاصمه و امور ناشایست نه تنها در خود آنها اثر مى‏گذارد که در فامیل دو طرف هم اثرات زیانبارى دارد ، و گاه زمینه همکاریهاى آنها را در آینده به کلى بر باد مى‏دهد.

راستى چه خوب است که نه فقطدر زندگى زناشوئى ، بلکه در هرگونه دوستى و برنامه مشترک ، انسان تا آنجا که مى‏تواند به همکارى شایسته ادامه دهد و هرگاه نتوانست به طرز شایسته جدا شود که جدائى شایسته نیز خود نوعى پیروزى و موفقیت براى طرفین است ! از آنچه که گفتیم معلوم شد که امساک به معروف و جدائى به معروف معنى وسیعى دارد که هرگونه شرائط واجب و مستحب و برنامه‏هاى اخلاقى را دربر مى‏گیرد و مجموعه‏اى از آداب اسلامى و اخلاقى را در ذهن مجسم مى‏کند.

سپس به دومین حکم اشاره کرده مى‏افزاید : هنگام طلاق و جدائى ، دو مرد عادل از خودتان ( از مسلمانان)را شاهد بگیرید ( و اشهدوا ذوى عدل منکم).

تا اگر در آینده اختلافى روى دهد ، هیچیک از طرفین ، نتوانند واقعیتها را انکار کنند.

بعضى از مفسران ، احتمال داده‏اند که شاهد گرفتن ، هم در مورد طلاق است و هم در مورد رجوع ، ولى از آنجا که شاهد گرفتن به هنگام رجوع ، بلکه به هنگام تزویج ، قطعا واجب نیست ، بنابراین اگر فرضا آیه فوق رجوع را هم شامل شود ، در این مورد یک دستور مستحب است.

و در سومین دستور ، وظیفه شهود را چنین بیان مى‏کند : شهادت را براى خدا برپا دارید ( و اقیموا الشهادة لله).

 

مبادا تمایل قلبىشما به یکى از دو طرف ، مانع شهادت به حق باشد ، باید

تفسیر نمونه ج : 24ص : 234

جز خدا و اقامه حق انگیزه دیگرى در آن راه نیابد ، درست است که شهود باید عادل باشند ، ولى با وجود عدالت ، نیز صدور گناه محال نیست ، به همین دلیل به آنها هشدار مى‏دهد که مراقب خویش باشند و آگاهانه یا ناآگاهانه از مسیر حق منحرف نشوند.

منا تعبیر به ذوى عدل منکم دلیل بر این است که دو شاهد باید مسلمان و عادل و مرد باشند.

و در پایان آیه به عنوان تاکید در باره تمام احکام گذشته مى‏افزاید : تنها کسانى که ایمان به خدا و روز قیامت دارند از این وعظ و اندرز نتیجه مى‏گیرند ( ذلکم یوعظ به من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر ) .

بعضى ذلکم را تنها اشاره به مساله توجه به خدا و رعایت عدالت از ناحیه شهود دانسته‏اند ، ولى ظاهر این است که این تعبیر معنى وسیعى دارد و تمام احکام گذشته را در مورد طلاق دربر مى‏گیرد.

به هر صورت این تعبیر دلیل بر اهمیت فوق العاده این احکام است به گونه‏اى که اگر کسى آنها را رعایت نکند و از آن وعظ و اندرز نگیرد گوئى ایمان به خدا و روز قیامت ندارد.

و از آنجا که گاهى مسائل مربوط به معیشت و زندگى آینده و یا گرفتاریهاى دیگر خانوادگى سبب مى‏شود که دو همسر به هنگام طلاق یا رجوع ، و یا دو شاهد به هنگام شهادت دادن از جاده حق و عدالت منحرف شوند در پایان آیه مى‏فرماید : هر کس از خدا بپرهیزد و ترک گناه کند خداوند براى او راه نجاتى قرار مى‏دهد و مشکلات زندگى او را حل مى‏کند ( و من یتق الله یجعل له مخرجا ) 

و او را از جائى که گمان ندارد روزى مى‏دهد ( و یرزقه من حیث لا یحتسب).

و هر کس بر خداوند توکل کند و کار خود را به او واگذارد خدا کفایت امرش مى‏کند ( و من یتوکل على الله فهو حسبه).

چرا که خداوند قادر مطلق ، فرمانش در همه چیز نافذ است و هر کارى را اراده کند به انجام مى‏رساند ( ان الله بالغ امره).

 

ولى خداوند براى هر کار و هر چیز اندازه و حسابى قرار داده است.

(قد جعل الله لکل شى‏ء قدرا).

به این ترتیب به زنان و مردان و شهود هشدار مى‏دهد که از مشکلات حق نهراسند ، و مجرى عدالت باشند ، و گشایش کارهاى بسته را از خدا بخواهند چرا که خداوند تضمین کرده که مشکل پرهیزکاران را بگشاید و آنها را از جائى که خودشان هم انتظار ندارند روزى دهد.

خداوند ضمانت کرده که هر کس توکل کند درنمى‏ماند ، و خداوند قادر بر انجام این ضمانت است .

درست است که این آیات در مورد طلاق و احکام مربوط به آن نازل شده ، ولى محتواى گسترده‏اى دارد که سایر موارد را نیز شامل مى‏شود و وعده امید بخشى است از سوى خداوند به همه پرهیزکاران و توکل کنندگان که سرانجام لطف الهى آنها را مى‏گیرد ، و از پیچ و خم مشکلات عبور مى‏دهد ، و به افق تابناک سعادت رهنمون مى‏گردد سختى‏هاى معیشت را برطرف مى‏سازد ، و ابرهاى تیره و تار مشکلات را از آسمان زندگى آنها کنار مى‏زند.

جمله قد جعل الله لکل شى‏ء قدرا اشاره لطیفى است به نظامى که حاکم بر تشریح و تکوین است یعنى این دستورهائى که خداوند در مورد طلاق و غیر آن صادر فرموده همه طبق حساب و اندازه‏گیرى دقیق و حکیمانه‏اى است ،

تفسیر نمونه ج : 24ص :236

همچنین مشکلاتى که در طول زندگى انسان چه در مساله زناشوئى و چه در غیر آن رخ مى‏دهد هر کدام اندازه و حساب و مصلحت و پایانى دارد ، نباید به هنگام بروز این حوادث دستپاچه شوند ، و زبان به شکوه بگشایند ، و یا براى حل مشکلات به بى‏تقوائیها توسل جویند ، بلکه باید با نیروى تقوا و خویشتندارى به جنگ آنها بروند و حل نهائى را از خدا بخواهند.

آیات فوق از امیدبخش‏ترین آیات قرآن مجید است که تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضیا مى‏بخشد ، پرده‏هاى یاس و نومیدى را مى‏درد ، شعاعهاى حیاتبخش امید را به قلب مى‏تاباند ، و به تمام افراد پرهیزگار با تقوا وعده نجات و حل مشکلات مى‏دهد.

در حدیثى از ابو ذر غفارى نقل شده که پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) فرمود : انى لا علم آیة لو اخذ بها الناس لکفتهم : و من یتق الله یجعل له مخرجا ... فما زال یقولها و یعیدها : من آیه‏اى را مى‏شناسم که اگر تمام انسانها دست به دامن آن زنند براى حل مشکلات آنها کافى است ، پس آیه و من یتق الله را تلاوت فرمود و بارها آن را تکرار کرد .

در حدیث دیگرى از رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود : من شبهات الدنیا و من غمرات الموت و شدائد یوم القیامة : خداوندا پرهیزکاران را از شبهات دنیا و حالات سخت مرگ و شدائد

روز قیامت رهائى مى‏بخشد ! این تعبیر دلیل بر این است که گشایش امور براى اهل تقوا منحصر به دنیا نیست ، بلکه قیامت را نیز شامل مى‏شود.

و در حدیث دیگرى از همان حضرت (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) آمده است : من اکثر الاستغفار جعله الله له من کل هم فرجا و من کل ضیق مخرجا : هر کس بسیار استغفار کند ( و لوح دل را از زنگار گناه بشوید ) خدا براى او از هر اندوهى گشایشى ، و از هر تنگنائى راه نجاتى قرار مى‏دهد .

جمعى از مفسران گفته‏اند : که نخستین آیه فوق ، در باره عوف بن مالک نازل شده که از یاران پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) بود ، دشمنان اسلام فرزندش را اسیر کردند ، او به محضر پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) آمد و از این ماجرا و فقر و تنگدستى شکایت کرد ، فرمود : تقواى را پیشه کن و شکیبا باش و بسیار ذکر لا حول و لا قوة الا بالله را بگو ، او این کار را انجام داد ، ناگهان در حالى که در خانه‏اش نشسته بوده فرزندش از در ، درآمد ، معلوم شد که از یک لحظه غفلت دشمن استفاده کرده و فرار نموده ، و حتى شترى از دشمن را نیز با خود آورده است .

(اینجا بود که آیه فوق نازل شد و از گشایش مشکل این فرد با تقوى و روزى از جائى که انتظارش را نداشت خبر داد).

ذکر این مطلب نیز لازم است که هرگز مفهوم آیه ، این نیست که انسان تلاش و کوشش براى زندگى را به دست فراموشى بسپارد ، و بگوید در خانه

 

تفسیر نمونه ج: 24ص :238

مى‏نشینم و تقوا پیشه مى‏کنم و ذکر لا حول و لا قوة الا بالله مى‏گویم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزى مى‏رسد ، نه هرگز مفهوم آیه چنین نیست ، هدف تقوى و پرهیزکارى توأم با تلاش و کوشش است ، اگر با این حال درها به روى انسان بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمین فرموده است.

و لذا در حدیثى مى‏خوانیم که یکى از یاران امام صادق (علیه‏السلام‏) عمر بن مسلم مدتى خدمتش نیامد ، حضرت جویاى حال او شد ، عرض کردند : او تجارت را ترک گفته ، و رو به عبادت آورده ، فرمود : واى بر او ا ما علم ان تارک الطلب لا یستجاب له : آیا نمى‏داند کسى که تلاش و طلب روزى را ترک گوید دعایش مستجاب نمى‏شود .

سپس افزود : جمعى از یاران رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) وقتى آیه و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب نازل شد درها را به روى خود بستند ، و رو به عبادت آوردند و گفتند : خداوند روزى ما را عهده‏دار شده ! این جریان به گوش پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) رسید ، کسى را نزد آنها فرستاد که چرا چنین کرده‏اید ؟ گفتند : اى رسول خدا ! چون خداوند روزى ما را تکفل کرده و ما مشغول عبادت شدیم ، پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) فرمود : انه من فعل ذلک لم یستجب له ، علیکم بالطلب ! : هر کس چنین کند دعایش مستجاب نمى‏شود ، بر شما باد که تلاش و طلب کنید .

منظور از توکل بر خدا ، این است که انسان تلاشگر کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد ، خدائى که از تمام نیازهاى او آگاه است ، خدائى که نسبت به او ، رحیم و مهربان است ، و خدائى که قدرت

به حل هر مشکلى دارد.

کسى که داراى روح توکل است ، هرگز یاس و نومیدى را به خود راه نمى‏دهد ، در برابر مشکلات احساس ضعفو زبونى نمى‏کند ، در برابر حوادث سخت ، مقاوم است ، و همین فرهنگ و عقیده چنان قدرت روانى به او میدهد که مى‏تواند بر مشکلات پیروز شود ، و از سوى دیگر امدادهاى غیبى که به متوکلان نوید داده شده است به یارى او مى‏آید ، و او را شکست و ناتوانى رهائى مى‏بخشد.

در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) آمده است که فرمود : از پیک وحى خدا ، جبرئیل ، پرسیدم : توکل چیست ؟ گفت : العلم بان المخلوق لا یضر و لا ینفع ، و لا یعطى و لا یمنع ، و استعمال الیاس من الخلق ، فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوى الله ، و لم یرج و لم یخف سوى الله ، و لم یطمع فى احد سوى الله فهذا هو التوکل .

:حقیقت توکل این است که انسان بداند : مخلوق ، نه زیان مى‏رساند ، و نه نفع ، و نه عطا مى‏کند و نه منع ، چشم امید از خلق برداشتن ( و به خالق دوختن ) هنگامى که چنین شود ، انسان جز براى خدا کار نمى‏کند ، به غیر او امید ندارد ، از غیر او نمى‏ترسد ، و دل به کسى جز او نمى‏بندد ، این روح توکل است.

توکل با این محتواى عمیق ، شخصیت تازه‏اى به انسان مى‏بخشد ، و در تمام اعمال او اثر مى‏گذارد ، لذا در حدیثى مى‏خوانیم که پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) در شب معراج از پیشگاه خداوند سؤال کرد : پروردگارا ! اى الاعمال افضل چه عملى از همه اعمال برتر است .

خاوند متعال فرمود لیس شى‏ء عندى افضل من التوکل على و الرضا

بما قسمت : چیزى در نزد من افضل و برتر از توکل بر من ، و خشنودى به آنچه قسمت کرده‏ام نیست.

بدیهى است توکل به این معنى همیشه توأم با جهاد و تلاش و کوشش است ، نه تنبلى و فرار از مسئولیتها.

شرح دیگرى در این زمینه در جلد دهم صفحه 295 به بعد ( ذیل آیه 12 سوره ابراهیم ) آورده‏ایم.

وَ الَّئِى یَئسنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِن نِّسائکمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتهُنَّ ثَلَثَةُ أَشهُرٍ وَ الَّئِى لَمْ یحِضنَوَ أُولَت الأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن یَضعْنَ حَمْلَهُنَّوَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسراً(4) ذَلِک أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَیْکمْوَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سیِّئَاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً(5) أَسکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْث سکَنتُم مِّن وُجْدِکُمْ وَ لا تُضارُّوهُنَّ لِتُضیِّقُوا عَلَیهِنَّوَ إِن کُنَّ أُولَتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَیهِنَّ حَتى یَضعْنَ حَمْلَهُنَّفَإِنْ أَرْضعْنَ لَکمْ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّوَ أْتَمِرُوا بَیْنَکم بمَعْرُوفٍوَ إِن تَعَاسرْتمْ فَسترْضِعُ لَهُ أُخْرَى‏(6) لِیُنفِقْ ذُو سعَةٍ مِّن سعَتِهِوَ مَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا ءَاتَاهُ اللَّهُلا یُکلِّف اللَّهُ نَفْساً إِلا مَا ءَاتَاهَاسیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسرٍ یُسراً(7

4 -زنانى از شما که از عادت ماهانه مایوسند ، اگر در وضع آنها ( از نظر باردارى ) شک کنید ، عده آنان سه ماه است ، و همچنین آنها که عادت ماهانه ندیده‏اند ، و عده زنان باردار این است که بار خود را بر زمین بگذارند ، و هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند کار را بر او آسان مى‏سازد .

 

5 -این فرمان خدا است که بر شما نازل کرده ، و هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند گناهان او را مى‏بخشد ، و پاداش او را بزرگ مى‏دارد.

 

6 -آنها ( زنان مطلقه ) را هر جا خودتان سکونت دارید ، و در توانائى شما است ، سکونت دهید ، و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید ( و مجبور به ترک منزل شوند ) و هرگاه باردار باشند نفقه آنهارا بپردازید تا وضع حمل کنند ، و اگر براى شما فرزند را شیر دهند پاداش آنها را بپردازید ، و ( در باره فرزندان کار را ) با مشاوره شایسته انجام دهید ، و اگر بتوافق نرسیدید زن دیگرى شیر دادن آن بچه را بر عهده مى‏گیرد.

 

7 -آنها که امکانات وسیعى دارند باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند ، و آنها که تنگدستند از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند ، خداوند هیچکس را جز به مقدار توانائى که به او داده تکلیف نمى‏کند ، خداوند به زودى بعد از سختیها آسانى قرار مى‏دهد

تفسیر : احکام زنان مطلقه و حقوق آنها

 

از جمله احکامى که از آیات گذشته استفاده شد لزوم نگهداشتن عده بعد از طلاق است ، و از آنجا که در آیه 228 سوره بقره حکم زنانى که عادت ماهیانه مى‏بینند در مساله عده روشن شده است که باید سه بار پاکى را پشت سر گذاشته

تفسیر نمونه ج : 24ص :243

 

عادت ماهانه ببینند هنگامى که براى بار سوم وارد ماهانه شدند عده آنها پایان یافته ، ولى در این میان افراد دیگرى هستند که به عللى عادت ماهانه نمى‏بینند و یا باردارند ، آیات فوق حکم این افراد را روشن ساخته و بحث عده را تکمیل مى‏کند.

نخست مى‏فرماید : زنانى از شما که مایوس از عادت ماهانه شده‏اند ، اگر در وضع آنها ( از نظر باردارى ) شک کنید عده آنان سه ماه است ( و اللائى یئسن من المحیض من نسائکم ان ارتبتم فعدتهن ثلثة اشهر ) .

 

و همچنین زنانى که عادت ماهانه ندیده‏اند آنها نیز باید سه ماه تمام عده نگهدارند ( و اللائى لم یحضن ) سپس به سومین گروه اشاره کرده مى‏افزاید : عده زنان باردار این است که بار خویش را بر زمین بگذارند ( و اولات الاحمال اجلهن ان یضعن حملهن)

به این ترتیب حکم سه گروه دیگر از زنان در آیه فوق مشخص شده است ، دو گروه باید سه ماه عده نگهدارند ، و گروه سوم یعنى زنان باردار با وضع حمل عده آنان پایان مى‏گیرد ، خواه یک ساعت بعد از طلاق وضع حمل کنند یا مثلا هشت ماه .

در اینکه منظور از جمله ان ارتبتم ( هرگاه شک و تردید کنید ) چیست ؟ سه احتمال ذکر شده است:

1 -منظور احتمال و شک در وجود حمل است ، به این معنى که اگر بعد از سن یاس ( سن پنجاه‏سالگى در زنان عادى و شصت‏سالگى در زنان قرشى ) احتمال وجود حمل در زنى برود باید عده نگهدارد ، این معنى هر چند کمتر اتفاق مى‏افتد ولى گاه اتفاق افتاده است ( توجه داشته باشید که واژه ریبه

به معنى شک در حمل در روایات و کلمات فقهاء کرارا آمده است )

 

2 -منظور زنانى است که به درستى نمى‏دانیم به سن یاس رسیده‏اند یا نه ؟.

3 -منظور شک و تردید در حکم این مساله است ، بنابراین آیه مى‏گوید اگر حکم خدا را نمى‏دانید ، حکم خدا این است که چنین زنانى عده نگهدارند ، ولى از همه این تفسیرها مناسبتر تفسیر اول است ، زیرا ظاهر جمله و اللائى یئسن ... این است که این زنان به سن یاس رسیده‏اند ، در ضمن هرگاه زنانى بر اثر بیماریها یا عوامل دیگر ، عادت ماهانه آنها قطع شود ، مشمول همین حکمند ، یعنى باید سه ماه عده نگهدارند ( این حکم را از طریق قاعده اولویت و یا مشمول لفظ آیه مى‏توان استفاده کرد ) .

جمله و اللائى لم یحضن ( زنانى که عادت ماهانه ندیده‏اند ) ممکن است به این معنى باشد که به سن بلوغ رسیده‏اند اما عادت نمى‏بینند ، در این صورت بدون شک باید سه ماه عده نگهدارند ، احتمال دیگرى که در تفسیر آیه داده‏اند این است که کلیه زنانى که عادت ندیده‏اند خواه به سن بلوغ رسیده باشند یا نه ؟.

ولى مشهور در میان فقهاى ما این است که هرگاه زن به سن بلوغ نرسیده باشد بعد از طلاق عده ندارد ، ولى این مساله نیز مخالفینى دارد که به بعضى از روایا

در این زمینه استدلال کرده‏اند ، و ظاهر آیه فوق نیز با آنها موافق است ( شرح بیشتر این مساله را نیز در کتب فقهى باید مطالعه کرد).

از شان نزولى که براى جمله‏هاى اخیر ذکر شده نیز تفسیر فوق استفاده مى‏شود و آن اینکه ابى بن کعب به رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) عرض کرد که عده بعضى از زنان در قرآن نیامده است ، از جمله زنان صغیره و زنان کبیره ( یائسه ) و باردار ، آیه فوق نازل شد و احکام آنها را بیان کرد.

در ضمن عده در صورتى است که احتمال حمل در باره او برود ، زیرا در آیه فوق عطف بر زنان یائسه شده ، و مفهومش این است که حکم هر دو یکسان مى‏باشند .

و بالاخره در پایان آیه مجددا روى مساله تقوا تکیه مى‏کند و مى‏فرماید : هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند کار را بر او آسان مى‏سازد ( و من یتق الله یجعل له من امره یسرا).

همدر این جهان و هم در جهان دیگر مشکلات او را ، چه در رابطه مساله جدائى و طلاق و احکام آن ، و چه در رابطه با مسائل دیگر به لطفش حل مى‏کند.

در آیه بعد باز براى تاکید بیشتر روى احکامى که در زمینه طلاق و عده در آیات قبل آمده مى‏افزاید : این فرمان خدا است که آنرا بر شما نازل کرده است ( ذلک امر الله انزله الیکم ) .

و هر کس تقواى الهى پیشه کند ، و از مخالفت فرمان او بپرهیزد،

خداوند گناهان او را مى‏بخشد ، و پاداش او را بزرگ مى‏سازد ( و من یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا).

بعضى از مفسران گفته‏اند که منظور از سیئات در اینجا گناهان صغیره است ، و منظور از تقوا پرهیز از گناهان کبیره است به این ترتیب پرهیز از کبائر سبب بخشودگى صغائر مى‏شود ، شبیه آنچه در آیه 31 سوره نساء آمده است.

ولازمه این سخن آن است که مخالفت احکام گذشته در زمینه طلاق و عده جزء گناهان کبیره محسوب مى‏شود .

البته درست است که سیئات گاهى به معنى گناهان صغیره آمده است ، ولى در بسیارى از آیات قرآن مجید سیئات به عموم گناهان اعم از صغیره و کبیره اطلاق شده است ، مثلا در آیه 65 سوره مائده مى‏خوانیم : و لو ان اهل الکتاب آمنوا و اتقوا لکفرنا عنهم سیئاتهم : اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند ما تمام گناهان گذشته آنها را مى‏بخشیم ( این معنى در آیات دیگرى نیز آمده است).

مسلم است که ایمان و قبول اسلام سبب بخشودگى همه گناهان پیشین مى‏شود.

آیه بعد توضیح بیشترى در باره حقوق زن بعد از جدائى مى‏دهد ، هم از نظر مسکن و نفقه و هم از جهات دیگر .

نخست در باره چگونگى مسکن زنان مطلقه مى‏فرماید : آنها را هر جا خودتان سکونت دارید و امکانات شما ایجاب مى‏کند سکونت دهید ( اسکنوهن من حیث سکنتم من وجدکم)

وجد ( بر وزن حکم ) به معنى توانائى و تمکن است ، بعضى از مفسران تفسیرهاى دیگرى براى آن ذکر کرده‏اند که در نتیجه به همین معنى باز مى‏گردد ، راغب نیز در مفردات مى‏گوید : تعبیر به من وجدکم مفهومش این است که به مقدار توانائى و به اندازه غناى خود مسکن مناسب براى زنان مطلقه در نظر بگیرید .

طبیعى است آنجا که مسکن بر عهده شوهر است بقیه نفقات نیز بر عهده او خواهد بود دنباله آیه که در باره نفقه زنان باردار سخن مى‏گوید نیز شاهد این مدعا است.

سپس به حکم دیگرى پرداخته مى‏گوید : به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنها تنگ کنید و مجبور به نقل مکان و ترک نفقه شما شوند ) ( و لا تضاروهن لتضیقوا علیهن).

مبادا کینه‏توزیها و عداوت و نفرت شما را از راه حق و عدالت منحرف سازد ، و آنها را از حقوق مسلم خود در مسکن و نفقه محروم کنید ، و آنچنان در فشار قرار گیرند که همه چیز را رها کرده ، فرار کنند ! .

در سومین حکم در مورد زنان باردار مى‏گوید : و اگر باردار باشند مخارج آنها را تا زمانى که وضع حمل کنند بدهید ( و ان کن اولات حمل فانفقوا علیهن حتى یضعن حملهن).

زیرا مادام که وضع حمل نکرده‏اند در حال عده هستند ، و نفقه و مسکن بر همسر واجب است.

و در چهارمین حکم در مورد حقوق زنان شیرده مى‏فرماید : اگر حاضر شدند بعد از جدائى ، فرزندان را شیر دهند اجر و پاداش آنها را بپردازید ( فان ارضعن لکم فاتوهن اجورهن).

اجرتى متناسب با مقدار و زمان شیر دادن بر حسب عرف و عادت .

و از آنجا که بسیار مى‏شود نوزادان و کودکان مال المصالحه اختلافات دو همسر بعد از جدائى واقع مى‏شوند در پنجمین حکم یک دستور قاطع در این زمینه صادر کرده ، مى‏فرماید : در باره سرنوشت فرزندان با مشاوره یکدیگر و به طور شایسته تصمیم بگیرید ( و أتمروا بینکم بمعروف).

مبادا اختلافات دو همسر ضربه بر منافع کودکان وارد سازد از نظر جسمى و ظاهرى گرفتار خسران شوند ، و یا از نظر عاطفى از محبت و شفقت لازم محروم بمانند ، پدر و مادر موظفند خدا را در نظر گیرند ، و منافع نوزادبى‏دفاع را فداى اختلافات و اغراض خویش نکنند.

جمله و أتمروا از ماده ایتمار گاه به معنى پذیرا شدن دستور و گاه به معنى مشاوره مى‏آید ، و در اینجا معنى دوم مناسبتر است و تعبیر بمعروف تعبیر جامعى است که هرگونه مشاوره‏اى را که خیر و صلاح در آن باشد شامل مى‏گردد.

و از آنجا که گاهى توافق لازم میان دو همسر بعد از طلاق براى حفظ مصالح فرزند و مساله شیر دادن حاصل نمى‏شود در ششمین حکم مى‏فرماید : و اگر هر کدام بر دیگرى سخت گرفتید و به توافق نرسیدید زن دیگرى مى‏تواند شیر دادن آن بچه را بر عهده گیرد تا کشمکشها ادامه نیابد ( و ان تعاسرتم فسترضع له اخرى ) .

اشاره به اینکه اگر اختلافها به طول انجامید خود را معطل نکنید ، و کودک را به دیگرى بسپارید ، در درجه اول حق مادر بود که این فرزند را شیر دهد ، اکنون که با سخت‏گیرى و کشمکش این امر امکان پذیر نیست نباید منافع کودک را به دست فراموشى سپرد ، باید آن را بر عهده دایه‏اى گذارد.

آیه بعد ، هفتمین و آخرین حکم را در این زمینه بیان کرده ، مى‏افزاید:

تفسیر نمونه ج : 24ص :249

آنهائى که امکانات وسیعى دارند ، از امکانات خود انفاق کنند ، و آنها که تنگدستند ، از آنچه خدا به آنها داده انفاق نمایند ، خداوند هیچکس را جز به اندازه آنچه به او داده ، تکلیف نمى‏کند ( لینفق ذو سعة من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها ) .

 

آیا این دستور یعنى انفاق به اندازه توانائى ، مربوط به زنانى است که بعد از جدائى ، شیر دادن کودکان را بر عهده مى‏گیرند ، و یا مربوط به ایام عده است که در آیات قبل به طور اجمال اشاره شده بود ، و یا مربوط به هر دو است ؟.

 

معنى اخیر از همه مناسبتر است ، هر چند جمعى از مفسران ، آن را تنها مربوط به زنان شیرده دانسته‏اند ، در حالى که در آیات گذشته در این باره تعبیر به اجر شده نه نفقه و انفاق .

 

به هر حال آنها که توانائى کافى دارند ، باید مضایقه و سختگیرى نکنند ، و آنها که تمکن مالى ندارند ، بیش از توانائى خود مامور نیستند ، و زنان نمى‏توانند ایرادى به آنها داشته باشند.

 

به این ترتیب به آنها که دارند بخل کنند ، و نه آنها که ندارند مستحق ملامتند.

 

و در پایان آیه ، براى اینکه تنگى معیشت ، سبب خارج شدن از جاده حق و عدالت نگردد ، و هیچ یک زبان به شکایت نگشایند ، مى‏فرماید : خداوند به زودى بعد از سختیها ، آسانى و راحتى قرار مى‏دهد ( سیجعل الله بعد عسر یسرا ) .

 

یعنى غم مخورید ، بیتابى نکنید ، دنیا به یک حال نمى‏ماند ، مبادا مشکلات مقطعى و زودگذر رشته صبر و شکیبائى شما را پاره کند.

 

این تعبیر براى همیشه و مخصوصا هنگام نزول این آیات که مسلمانان از نظر معیشت سخت در فشار بودند ، نوید و بشارتى است از آینده امیدبخش

 

تفسیر نمونه ج : 24ص :250

 

صابران ، و اتفاقا چیزى نگذشت که خداوند درهاى رحمت و برکت خود را به روى آنها گشود.

 

نکته‏ها:

 

1 -احکام طلاق رجعى

 

گفتیم طلاق رجعى آن است که شوهر مادام که عده بسر نیامده هر زمان بخواهد مى‏تواند بازگردد و پیوند زناشوئى را برقرار سازد ، بى‏آنکه نیاز به عقد تازه‏اى باشد ، و جالب اینکه رجوع با کمتر سخن و عملى که نشانه بازگشت باشد حاصل مى‏گردد .

 

بعضى از احکامى که در آیات فوق آمده ، مانند نفقه و مسکن ، مخصوص عده طلاق رجعى است ، و همچنین مساله عدم خروج زن از خانه همسرش در حال عده و اما در طلاق بائن یعنى طلاقى که قابل رجوع نیست ( مانند سومین طلاق ) احکام فوق وجود ندارد.

 

تنها در مورد زن باردار حق نفقه و مسکن تا زمان وضع حمل ثابت است.

 

تعبیر به لا تدرى لعل الله یحدث بعد ذلک امرا : تو نمى‏دانى شاید خداوند وضع تازه‏اى به وجود آورد نیز اشاره به این است که همه یا قسمتى از احکام فوق ، مربوط به طلاق رجعى است .

 

2 -خدا تکلیف ما لا یطاق نمى‏کند

 

نه تنها حکم عقل ، بلکه حکم شرع نیز بر این معنى گواه است که تکالیف

 

تفسیر نمونه ج : 24ص :251

 

انسانها باید در حدود توانائى آنها باشد ، جمله لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها که در ضمن آیات فوق آمده نیز اشاره به همین معنى است.

 

ولى در بعضى از روایات مى‏خوانیم که منظور از ما آتاها ، ما اعلمها است ، یعنى خداوند هر کس را به مقدارى تکلیف مى‏کند که به او اعلام کرده است ، و لذا به این آیه در مباحث اصل برائت در علم اصول استدلال کرده‏اند ، که اگر انسان حکمى را نمى‏داند ، مسئولیتى در برابر آن ندارد .

 

ولى از آنجا که عدم آگاهى ، گاهى سبب عدم توانائى مى‏شود ، ممکن است ، منظور ، جهلى باشد که سرچشمه عجز گردد.

 

بنابراین آیه مى‏تواند مفهوم وسیعى داشته باشد ، که هم عدم قدرت را شامل شود و هم جهل را که موجب عدم قدرت بر انجام کار مى‏گردد.

 

3 -اهمیت نظام خانواده

 

دقت و ظرافتى که در بیان احکام زنان مطلقه و حقوق آنها در آیات فوق به کار رفته ، و حتى بسیارى از ریزه‏کاریهاى این مساله ، در آیات قرآن ، که در حقیقت قانون اساسى اسلام است ، بازگو شده ، دلیل روشنى است به اهمیتى که اسلام براى نظام خانواده و حفظ حقوق زنان و فرزندان قائل است .

 

از طلاق تا آنجا که ممکن است جلوگیرى مى‏کند ، و ریشه‏هاى آن را مى‏خشکاند ، اما هرگاه کار به بن‏بست کشید و چاره‏اى جز طلاق و جدائى نبود ، اجازه نمى‏دهد ، حقوق فرزندان و یا زنان در این کشمکش پایمال گردد ، حتى طرح جدائى را طورى مى‏ریزد که امکان بازگشت غالبا وجود داشته باشد.

 

دستوراتى همچون امساک به معروف و جدائى به معروف و نیز عدم زیان و ضرر و تضییق و سخت‏گیرى نسبت به زنان ، و همچنین مشاوره شایسته براى روشن

 

تفسیر نمونه ج : 24ص :252

 

ساختن سرنوشت کودکان ، و مانند اینها که در آیات فوق آمده است ، همگى گواه بر این معنى است.

 

اما متاسفانه عدم آگاهى بسیارى از مسلمانان از این امور ، و یا عدم عمل به آن در عین آگاهى ، سبب شده است که در هنگام جدائى و طلاق مشکلات زیادى براى خانواده‏ها و مخصوصا فرزندان ، به وجود آید ، و این نیست جز به خاطر اینکه مسلمانان از چشمه فیض‏بخش قرآن دور ماندند

مثلا با اینکه قرآن با صراحت مى‏گوید : زنان مطلقه نباید در دوران عده از خانه شوهر بیرون روند و نه شوهر حق دارد آنها را بیرون بفرستد ، کارى که اگر انجام شود ، امید بازگشت غالب زنان به زندگى زناشوئى بسیار زیاد است ، اما کمتر زن و مرد مسلمانى را پیدا مى‏کنید که بعد از جدائى و طلاق به این دستور اسلامى عمل کند ، و این راستى مایه تاسف است .

تفسیر نمونه ج : 24ص :253




مقایسه غلط دیگر برادر امید که بنده در پیام های قبلی خطاب به دیگران پاسخ این شبهه غلط را داده ام و برای انکه حجت تمام شود دوباره بیان میکنم 

زدواج با زنان همسر دار در شرع مقدس اسلام حرام است. از این دسته فقط زنان اسیر شده، با شرایطی مثتثنا هستند.
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد. 
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم

برادر امید شبهات دیگری هم مطرح کردند که دیگر نیازی به پاسخ دادن به انان فعلا نمی بینم . به اندازه کافی پاسخ روشن و شفاف دادم . 

۰۳ آذر ۹۵ ، ۰۰:۱۶ سوال...؟؟؟
بدن مردا طوری خلق شده که تا سن 100سالگی هم بتونند تولید اسپرم داشته باشند و بچه دار بشوند، ولی زنا در سن 40سالگی یائسه می شوند، حالا در سنین بالای 40 یعنی توی اون 60سالی که زن قدرت باروری نداره تکلیف مردی که به هر دلیلی بخواد بچه دار بشه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اونایی که معتقد به تک همسری هستند جواب بدن...

جناب سوال یک سری شما به سایت هایی که مقاله های علمی در مورد زمان باروری مردان گذاشته اند بزنید می بینید که بهترین زمان بچه دار شدن برای مردان هم تا سن 45 سالگی است  یعنی تا سن یائسگی زنان اگر پدر سنش بالا باشد امکان ابتلای کودک به انواع بیماری های ژنتیکی مثل سندروم داون و بیش فعالی و کم وزنی مفرط و خیلی مسائل دیگر وجود دارد. سوال شما نشان دهنده این موضوع است که فردی خودخواه به صرف اینکه می تواند در 100 سالگی چند اسپرم ناقص تولید کند می تواند باعث به دنیا آمدن یک ناقص الخلقه شود ( البته شانسی ممکن است که بچه سالم هم باشد) .آیا انسان به صرف داشتن حق بدون در نظر گرفتن آسیبی که ممکن است به بچه خود و همسر اول بزند باید در سن صد سالگی بچه دار شود؟ چرا به آن بچه که سن پدرش صد سال است فکر نمی کند؟ آیا واقعا اگر بچه به فرض سالم هم باشد سایه پدر را که دچار پیری است و به زودی خواهد مرد را احساس خواهد کرد؟ خود خواهی و شهوت رانی هم باید حدی داشته باشد و حد آن باید مرز آسیب رساندن به دیگری و خود باشد .

خداوند زمان بچه دار شدن زن و مرد را تقریبا برابر قرار داده شما ها که به علم روز آشنایی ندارید و فقط در تاریخ و کتب مذهبی جا مانده اید بهتر است کمی مطالعه علمی داشته باشید تا از آسیبی که به خود و دیگران با این قوانین عقب افتاده می زنید بیشتر آشنا شوید. ا

۰۷ آذر ۹۵ ، ۲۰:۳۱ شیعه اهل بیت
سلام علیکم به عنوان فعال ترین کاربر این سایت . بعد از پایان پاسخ هایی که به شبهات برادر امید دادم پاسخ به شبهات ایشان دادم . حال کاربری به نام ( جواب ) در پیام قبلی مطالبی را ذکر کردند که بنده متوجه نشدم مخاطب ایشان چه کسی است . در مقابل په مسئله ای ان مطالب را ذکر کردند . اگر ایشان پیام بنده را می بینند لطفا بفرمایند مطالب خودشان را به چه دلیلی گفته اند در پاسخ به چه مسئله ای
باسلام .من ی سوال داشتم.مگه تودین اسلام گفته نشده ک زن موجود باارزرد حلاله وحتی این بحثم شنیده شده ک میگن مردان در حین رابطه اگر ب زن دیگری فکر بکنن و باان فک ارضاشوند مشکلی ندارد ولی ن تنها زن باید پایبند یک نفر باشد بلکه اگر ب یک جنس مذکر دیگر فکر نیز بکند حرام و گناه بزرگیسست?ایا ب نظر شما به این میگن برابری?به این میگن مساوات ?بااینکه این امر از سنت پیامبر برامون مونده ک مردا حق ازدواج تا چهار همسرو دارند ولی ما داریم بااین حرفا اثبات بی ارزشیه زنو میکنیم .ما ک اسممونو گذاشتیم مسلمان یکمم از حضرت علی الگو بگیریم ک تا بانو فاطمرو داشتن چشم ب روی همه مونث های دیگر بسته و همسر دیگری اختیار نکرده بودند
پاسخ:
علیکم السلام!
بنده نشنیدم که زن حتی به فکر مرد دیگه ای باشه حرمت داره. بفرضم که باشه خب کی گفته زن و مرد عیناً باید در تمامی حقوق و اختیارات و وظایف عین هم باشند؟! اگه اینطور بود که خدا یک جنس رو خلق میکرد نه دو جنس. اما اینها دو جنس هستند با ساختار بدنی و روحی و معنوی متفاوت با نقش های متفاوتی که قراره تو زندگی فردی و خانوادگی و اجتماع ایفا بکنند. طبعاً باید حقوق و اختیارات و وظایفشون هم با هم فرق داشته باشه.
اینطور باشه من مردم میگم زندگی که بین زن و مرد مشترکه هر دو دارن از زندگی لذت میبرن. پس چرا من مرد باید نفقه زنمو بدم؟! خب هر کسی خرج خودشو خودش در بیاره. چرا من باید مهریه بهش بدم!؟ چرا وظیفه تهیه خونه با مرده؟! خب به کمک هم تهیه بکنن و ... .

bebakhshid avale matnam eshtebah shod manzuram in bud k mage tu eslam gofte nashode zan mojud baarseshie?mage gofte nashode zano mard barabarand.tu eslam umade ta chahar ezdevaj baraye mard halale.(edame bahsam soale balas)
آقا شما میلت به چند زنی داداش.مشغول الزمه ی شلوارت نشو دین اسلام آزاد گذاشته.اما خاکبرسرت که یه کافر به تمام معنایی.خوره بی وفته تو شلوارت الهی.خاکبرسر کثیف.معلومه چقد هرزه ای فقط دنبال توجیه شی.خواهرت ایشاالله گیر همچین مردایی بیوفته بحقه علی.ننمیگی بچه ی مردم این پستهارو میخونه.؟
البته مردم این یه بی سواده که فقط میخواد آمار وبلاگشو ببره بالا.دینو دستاویز کرده.ننگ بتو..الهی که این دردو خواهرت بگیره اونوفت ببینیم اینقد بلبل زبون هستی؟
سلام و خسته نباشید خدا قوت-- اینقدر تعصب بیخود روی اعتقادات خود نداشته باشید. 1400 سال پیش اداره ثبت احوالی نبوده که تاریخ تولد را ثبت کند و کسی چه میدانه عایشه احتمالا یسی چهل سالش بوده ولی از نظر جثه هفت ساله نشون می داد. ازین تیپ افراد همین امروز هم هستش. یعنی یک تیپ بیماری ژنتیکی است. وابی بکر هم واسه اینکه باجی از رسول خدا بگیره اونو به عنوان دختری نورس به پیامبر انداخته.  نه عکسی از عایشه داریم و نه سندی از ازدواج و همش حدس و گمانه زنی در تاریخی به عمق 1400 سال. بنابراین زیاد سخت نگیرید تازه اون موقع عاقل ترین و خوش تیپ ترین وخوش فکرترین مرد قوم عرب خود حضرت محمد (ص) بوده است و آوازه اش همه جای عربستان پیچیده بود و ارزوی هر دختری بوده هر چند کم سن به عقد ایشون درآید. بنابراین روی این مسایل زوم نکنید و براساس پایه ها و بنیان های اعتقادات درست اعراب و ایرانیان باستان نظریات جدیدی برای حقوق زنان و ازدواج تعریف کنید. اینکه انسان ها از نظر تفاوت های بدنی و جنسی باهم دارند شکی نیست و یک چیز علمی و ثابت شده است ولی تو همین عصر هم دختران زیر بیست سالی هستند که زندگی مشترک با یک مرد پا به سن گذشته را به زندگی با یک جوان لاابالی و بی مسئولیت ترجیح می دهند.
پاسخ:
سلام
به هر حال همین روایات و منابع تاریخی هم تا حدی میتونه برای من ظن ایجاد بکنه.
در روستایی اطراف بهبهان به دنیا آمدم. روستایی که با یک رودخانه فصلی ( به قول اهل روستا؛ دره ) به دو قسمت تقسیم می شود. روستا دو تکه شده بود، این ور دره و اون ور دره!
 ما کودکان روستا نسبت به این ور دره تعصب شدید داشتیم! مرتب با بچه های اون ور دره دعوا می کردیم! در حالی که هر دو گروه اهل یک روستا بوده و گاهی آن وری ها پسر خاله و پسر دایی و … اقوام نزدیک ما بوده اند. اما ملاک برای ما ( دره ) بود!
🔵بزرگتر که شدیم به مدرسۀ دبستانی رفتیم که اتفاقا بچه های روستای کناری هم آنجا می آمدند! اکنون ما خط مرزی ( دره ) را فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک! به وحدت رسیده بودیم! هر روز بحث و نزاع ما شده بود، القصه، بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی! جایی که ما و روستای کناری، متحد شده بودیم علیه بچه های روستای دورتر! ( آن روزها روستای ما و کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتند می رفتیم روستای دورتر). آری، با روستای کناری هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و احساس می کردیم با وجود دشمنی همچون روستای دورتر، بچه های روستای کناری برادر ما هستند!
🔵بزرگتر شدیم و دبیرستان، رفتیم بهبهان! آنجا بود که فهمیدیم که بابا ما و روستای کناری و دورتر و … همه «لر » هستیم و برادریم!! دشمن مشترک همۀ ما، «بهبهانی ها» هستند!
 کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه لر و بهبهانی به سر بردیم و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور! لر بودیم که پیروز میدان می شدیم و البته بهبهانی ها با جنگ فرهنگی (ساختن جک لری) به نبرد ما می آمدند.
🔵بزرگتر شدیم و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم! آنجا بود که فهمیدیم، عرب ها اصل دشمن ما هستند و آنها فرقی بین لر و بهبهانی قایل نیستند و در نتیجه، ما و بهبهانی ها متحد شدیم علیه اعراب! 😤 بهبهانی ها جک می ساختند علیه عرب ها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده می خواستند ما لرها حامی آنها بودیم! عرب ها را کلافه کرده بودیم و احساس غرور و برتری می کردیم!تا اینکه خدمت سربازی پیش آمد و ما افتادیم آذربایجان غربی ! میان یک مشت ترک!آنجا بود که ما لرها و بهبهانی ها و عرب ها و دزفولی ها و … را یک کلمه خطاب می کردند؛ «خوزستانی ها».
 دیگر ما لرها و بهبهانی ها با عرب های اهواز و شادگان شده بودیم برادر و هم پیمان! برای هم علیه ترک ها ، جان فدا می کردیم ! اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و … را فراموش کرده و متحد ، علیه ترک جماعت شده بودیم!
🔵 القصه چند سال بعد، که بزرگتر شدم به فرانسه رفتم؛ یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریبا ساعت دو بعد از ظهر بود که خوابم گرفت و رفتم آن طرف تر روی چمن ها گرفتم خوابیدم! بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی با لگد، آرام به من می زند! با عجله بیدار شدم و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشد. ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟ رو چمن ها ممنوعه!  با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید و از کجا فهمیدید من ایرانی ام؟ طرف خودش رو معرفی کرد. از ترک های ارومیه بود !!!
می گفت: اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمی خوابه! فقط ایرانی ها اهل چرت بعد از ظهرند! تازه کسی روی چمن دراز نمی کشه، اون هم فقط کار ایرانی هاست! بنا به همین دو برهان قاطع ! فهمیدم که تو ایرانی هستی! 👌🏻 اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از ترک و لر و عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم. از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به شدیم، صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.
✅ اکنون که به سن چهل سالگی رسیده ایم، حتی از تعصب «ایرانی» بودن هم گذشته ایم و درک می کنیم که «انسان ها» در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و . . . همه «انسان» اند و مثل خود ما.
🍀 تعصب نژاد و ملیت و جنسیت و رنگ پوست و ثروت و … ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی وی است. 👌🏻 هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشد، خود به خود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بی ارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانی تر و انسانی تر می اندیشد
درود بر اندیشه و خرد
دربی سواد بودن و علاقه شدید اعراب به سکس هیچ گونه شکی نیست .وپیامبری که از میان اعراب برخواسته بی شک جزٸی از همون اجتماع بوده ودر جهالت همتای هم قبیله ای هایش بوده . محمد انسانی سست عنصر و شهوتران بوده و هیچ گونه معجزه ای نداشته ، در بی عدالتی ، کذب گویی و روان پریشی همتایی نداشته .تمامی نوشته هام سندیت دارند که تک تکشونو تو پستای بعدی خدمتتون با سند ثابت خواهم کرد برای مثال ..در مورد ظالم بودن وبی رحمی محمد میشه جنگ بنی قریظه رو یاد اور شد که کل مردای بنی قریظه رو به دست علی گردن زد با وجود تسلیم شدنشون و زنان وکودکانشون رو به بردگی و اسارت گرفت . درحالی که حتی کثیف ترین انسانها با اسراشون چنین برخوردی نمی کنن برای مثال به گفته ی خودتون یزید با این مقدار شقاوتش با زینب و زنای اسیرش که حلال خدایی بود براش ،نکرد . با توجه به بت پرست بودن اقوام محمد و خودش تا سن چهل سالی میشه به این نکته پی برد که جهل و بی سوادی میان خانواده واقوام محمد نهادینه بوده چون محمد سواد نوشتن نداشته .محمد خود را از نسل ابراهیم بت شکن میدونستنه وبا قوم موسی همسایه وبا مسیحیان در دادو ستد اما از خدا بی خبر 
با یه نتیجه گیری ساده میشه گفت محمد نه تنها پیامبر نیست بلکه یک شخص جاهل ،ظالم و مریض بوده که خدای شهوت براو حکمفرمایی میکرده 
پس شما به جای بحث بر سر همخوابی یک سادیسمی با یک برده ی جنسی به فکر مشکلات فرزندانتون باشید که در اینده بردی جنسی محمد های نوظهور به نام داعش نشن، چون دقیقا داعش طبق شریعت واقعی اسلام عمل میکنه و رفتار محمد بی سواد 1400 پیشو ملاک جنایاتش قرار داده
پاسخ:
فقط در جواب شما میشه گفت سلام
سلام در ضمن از مطالب خوب وبلاگ تون لذت بردم و آفرین به صبر و تحملی که از دست برخی ها بظاهر صاحبان اندیشه و خرد دارید که  این ویژگی را مطمئنم از حضرت محمد (ٌص)  یاد گرفتیدو او در برابر کسی که بهش سنگ پرتاب نموده بود عیادت رفت. به این روحیه عالی تون تبریک می گویم و تلاش تان پر اجر باد 
پاسخ:
علیکم السلام
ممنون

۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۱۷ شیعه اهل بیت
سلام در جواب برادر رضا کاربر قبلی که در تاریخ 3 بهمن توهین های بسیار سنگین به پیامبر اسلام کردند . اینکه بعدش امدند و تشکر کردند از صبر و تحمل عزیزان و صاحبان این سایت خوبه اما ای کاش به خاطر توهین ها و جسارت ها عذرخواهی میکردند . شخصی میاید به شخصی دیگر سیلی میزنه و بعد میگه افرین که صبور بودی . به جای عذرخواهی کردن که قطعا کار درستی نبود . پیام های برارد رضا در تاریخ 3 بهمن همه ان توهین و جسارت بود نقد علمی نبود وگرنه کسانی که به این سایت رفت و امد دارند به خوبی مرا می شناسند که من فعال ترین کاربر این سایت هستم و جواب شبهات را علمی و دقیق میدهم . هرکسی مرا نمی شناسد میتواند به پیام های  قبلی از تابستان امسال به این طرف مراجعه کند پیام های مرا ببیند . مطالب برارد رضا غیر از توهین و جسارت چیز دیگری نداشت وگرنه اگر نقد علمی با سند بود من هم جواب دقیق میدادم . 
سلام دوست خوبم دقت فرمایید که اون کامنت توهین آمیز مربوط به من نبود بلکه یک کاربر با نام reza یک  نفر دیگر است. کامنت های من 30 دی و 11 بهمن بودند.
۲۵ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۱ شیعه اهل بیت
سلام از برادر رضا عذرخواهی میکنم . 
۰۱ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۱۸ یه دختر بنده خدا
سلام علیکم
حالا به این ها جواب بده من رو قانع کن چون اگه من تو دینم یه شکایتی داشته باشم اونم اینه!(هرکسی حق فهمیدن داره !)
اولا در حالی که ما شیعه هستیم چرا منابع سنی؟
از اینا بگذریم

اسما تو سال 73 هجری تو 104 سالگی مرده عایشه توی 58 هجری توی 67 سالگی

یعنی وقتی عایشه مرده اسما 90 سالش بوده یعنی 20 سال تفاوت سنی بوده تقریبا و یعنی وقتی عایشه 7 سالش بوده اسما 27 سالش بوده ،که دقیقا سن  سال اول هجری بوده ،، همون سالی که پیامبر ازدواج کرده .. یعنی وقتی 27 سالش بوده و سال اول هجری عایشه 7 سالش بوده

این از اشکال متن شما که نمیتونید براش دلیلی بیارید مگر اینکه سعیکنید با چرب زبانی به قول بعضیا بمالیدش بره پی کارش!

اما سوال اصلی: چرا یه آقا برای رفع شهوت کثیفش حق داره چهار تا زن داشته باشه ولی یه زن فقط یه مرد رو میتونه باهاش همبستر بشه؟
مگه شهوت شهوت نیست؟ زنم میل جنسی داره!
من تو یکی از نظرات خوندم که شما به یه خانم گفتید چاره اش استفاده از داروهای رفعه نیاز جنسی هست!

برام خیلی جالبه که شهوت خودتونو به پای اسلام مهر میزنید و میگید مردا میتونن با چهار تا زن که از نظر سنی مشکلی نداره چند ساله باشن چون خلاف شرع نیست همبستر بشن اما زن ها فقط با یک مرد و اگه اون مرد نیازشونو برطرف نتونه بکنه چارش استفاده از داروهای رفع نیاز جنسی هست!

حالا از این طرف قضیه ازدواج مرد 60 ساله با یک دختر چه 6 چه 10 چه حتی 20 از نظر خیلیا کار ناپسندی هست!

بنا بر اینکه اکثر منابع میگن عایشه زمان ازدواج 6 سالش بوده نتیجه میگیریم زمان مرگ حضرت محمد(ص) عایشه فقط 18 سال داشته که میشه ام المسلمین و در اوج جوانی و زیبایی از ازدواج محروم میشه!
همچنین اگر به گفته شما که بالا ثابت کردم از اساس غلط هست 18 بگیریم میشه 30 ساله که بازهم جوان محسوب میشه و باز هم از ازدواج محروم!

واقعا برای من و دختر های امثال من که به جنس مخالف جز سلام چیزی نگفتیم ناراحت کنندست که باهامون مثل یه مسواک رفتار بشه که خراب شد شوهرم بره یکی دیگه بخره اونم کاملا شخصی!

اسلام به ذات خود ندارد عیبی ...

خودتون رو قضاوت کنید دوست من این حرفا همش برای ارضا میل جنسیتون هست که شما اقایون هیچ وقت نمیتونید جلوشو بگیرید!

پاسخ:
اولاً اگه این شهوت اینقدر کثیفه چرا به دنبال ارضاءاش با شرکاء جنسی متعدد هستید؟ اصلش ولش کنید این شهوت کثیفو.
ثانیاً حالا چرا شهوت کثیفه؟ چرا چیزی رو که خدا خلق کرده میگید کثیف؟
ثالثاً اما اصل مطلب که چرا مرد اجازه داره زن نداره؟ به تعبد برمیگرده. ما در دین متعبدیم. بخوایم پای این چراها رو به دین باز کنیم میلیون ها چرا در احکام وجود داره. چرا نماز صبح 2 رکعته اما نماز ظهر و عصر 4 رکعت؟ چرا مرد تو نماز حمد و سوره رو بلند بخونه اما زن آهسته؟ چرا روزه از اذان صبح تا اذان مغرب هست؟ چرا برعکس نیست یعنی از اذان مغرب تا اذان صبح؟ چرا ماه رمضون هست؟ چرا ماه رجب نیست؟ چرا مرد باید به زن نفقه بده؟ خب زندگی که برای هر دو هست اما چرا مرد باید نفقه بده؟ چرا زن بعد از عادت ماهیانه روزشو باید قضاء کنه اما نمازشو نه؟ و صدها و هزاران و میلیون ها چرای دیگه. قبل از هر حکم شرعی شما میتونید یه چرا بزارید. جواب همش بحث تعبد هست. حکم خداست تشریع الهی هست. همین و بس.
اما اینکه فلان کار از نظر برخی ناپسند باشه هم مهم نیست. مهم اینه که آیا از نظر شارع پسندیده هست یا نه؟
۰۱ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۳۸ یه دختر بنده خدا
الان اینا جواب من بود دیگه؟ چی شد قضیه سن این دو خواهر پس؟
پاسخ:
اون مطلب یه مطلب جزئی بود. اصلاً فرض عایشه در سن 6 سالگی به عقد رسول الله ص در اومده باشه. وقتی شرع اجازه داده اجازه داده دیگه
ضمناً به سایر اشکالات شما هم پاسخ دادیم.
۰۱ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۴۷ یه دختر بنده خدا
من دیگه حرفی ندارم!
سلام
ببینید من با چند زن بودن مردا مشکل ندارم اما به قول دوستمون (یه دختر بنده خدا)چرا مردا می تونن زنا نمی تونن .خواهشا به چزا های دیگه ربط ندید به عایشه هم کاری ندارم فقط ادمی مثل من که همیشه نجیب بوده حق نداره که همسرش هم فقط با اون باشه و به اون دل ببنده؟!اصلا حس حسودی هم مطرح نیست برام فقط اینگار یه جور ظلم احساس می کنم راستش باورم نمی شه که اسلامی که اینقدر دوستش دارم همچین چیزی رو بگه!!شایدم واقعا عوضش کردن ! قانعم کنید.
پاسخ:
سلام
حالا اینکه مردا میتونن و زنا نمیتونن که از مسلمات و ضروریات اسلام هست در همه مذاهب و فرق اسلامی نه فقط تشیع. هیچ شکی درش نیست. نمیشه گفت شاید عوضش کردن. قطعاً اینطور نیست.
اما چرایی ش رو همینطور که به ایشون هم توضیح دادم به بحث تعبد برمیگرده.
ما در دین متعبدیم. بخوایم پای این چراها رو به دین باز کنیم میلیون ها چرا در احکام وجود داره. چرا نماز صبح 2 رکعته اما نماز ظهر و عصر 4 رکعت؟ چرا مرد تو نماز حمد و سوره رو بلند بخونه اما زن آهسته؟ چرا روزه از اذان صبح تا اذان مغرب هست؟ چرا برعکس نیست یعنی از اذان مغرب تا اذان صبح؟ چرا ماه رمضون هست؟ چرا ماه رجب نیست؟ چرا مرد باید به زن نفقه بده؟ خب زندگی که برای هر دو هست اما چرا مرد باید نفقه بده؟ چرا زن بعد از عادت ماهیانه روزشو باید قضاء کنه اما نمازشو نه؟ و صدها و هزاران و میلیون ها چرای دیگه. قبل از هر حکم شرعی شما میتونید یه چرا بزارید. جواب همش بحث تعبد هست. حکم خداست تشریع الهی هست. همین و بس.
ما واقعاً نمیدونیم چرا خدا به مردا اجازه داده اما به خانم ها نه
سلام
ببخشید شاید تو متن جوابشو داده باشید چون کامل نخوندم اما چرا حضرت محمد(ص)تصمیم به ازدواج با عایشه رو کردن؟
پاسخ:
سلام
خیر در مورد چرایی این امر در مطلب چیزی بیان نشده. اما با جستجو تو اینترنت میتونید به مطالبی برسید
ببخشید اگر احکام وسنت های دین قابل سوال نیستند و حکم الهی است میشه بفرمایید این وبلاگ را برای چی درست کردن؟ حتما جواب من رو بده چون اگر این کار رو نکنی حماقت خودت رو ثابت کردی مردک متناقض. 
پاسخ:
اینکه در فروع دین باید متعبد باشیم یعنی سایر قسمت های دین هم اینطوره؟ تازه همینکه باید تعبد داشته باشیم هم با دلیل و استدلال هست پس برای همینکه باید متعبد باشیم هم باید استدلال آورد
ببینم خودتم می فهمی چی میگی از یک طرف میگی شریعت تابع عقل نیست و فقط چون گفته فلان چیز باید باشه ما باید بدون چون و چرا بپذیریم از یک طرف هم وبلاگی به نام برهان گذاشتین. دم خروس رو باور کنیم یا قسم حضرت عباس رو
پاسخ:
من دارم میفهمم چی میگم این شمایید که نمیفهمید چی دارید میگید. یه بار دیگه به پاسخ بنده دقت کنید:
اینکه در فروع دین باید متعبد باشیم یعنی سایر قسمت های دین هم اینطوره؟ تازه همینکه باید تعبد داشته باشیم هم با دلیل و استدلال هست پس برای همینکه باید متعبد باشیم هم باید استدلال آورد
خلاصه اینکه یا جواب خانم ها واقایان رو درست بده یا این وبلاگ رو جمع کن. نمی شه که هر جا دوست داشتی بگی حکم شریعت است باید قبول کنی و از طرف دیگه وبلاگی با نام برهان بگذاری این تناقض است
سلام عالیه
تشکر میکنم ازتان 
میدونم ب خود شماهم توهین میکنن اما بااخلاق جواب بدین تا ب دین بدبین نشن 
عزیزانمون هم نقد میکنند نقد و اعتراض راهم باید با انصاف کرد
پاسخ:
سلام
ممنون
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۱۵ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت مدتی نبودم و مطالبی و بهتر بگویم ادعاهایی مطرح شد که باید جواب داده بشه به خصوص به کاربری خواهری  به نام ( بنده خدا ) اگر ایشان مطلب بنده را می بینند و مرا نمی شناسند لطفا به پست های قبلی بنده از تابستان امسال به این طرف مراجعه کنند که در مقابل شبهات علمی جواب های علمی و دقیق داده ام . فعال ترین کار بر این سایت بدون تعارف بنده هستم . حال می رسم به ادعاهای این خواهر گرامی ( بنده خدا ) که به تاریخ اول اسفند ادعاهایی را مطرح کردند . اگر مطالب بنده را میخوانی خوب بخون .
اول ادعا کردی اسما در سال 73 در سن 104 سالگی فوت کرده و عایشه در سال 58 در سن 67 سالگی خب . مطالبی که در این مقاله در بالای بالا امده مقاله تمام موارد دلیل و سند و مدرک از کتاب ها با ادرس دقیق ذکر شده . شما که ادعا میکنی اسما در فلان سال این قدر سن و سال داشته خب سند و مدرک بده . بنده شیعه هستم از کتاب های شیعه سند و مدرک بیاور زیرا اگر نمیدانی بدان مطالب این مقاله مخاطب ان اهل سنت هستند برای همین از کتاب های اهل سنت سند و مدرک اورده شده اما من شیعه هستم . خب بفرما یک سنمد صحیح بیاور که اسما در سال 73 در سن 104 سالگی فوت کرده و عایشه زمان مرگ 67 سال داشته . خب بفرما یک سند صحیح از کتاب های شیعه بیاور .

نکته دوم ایشان سوال کردند چرا مردی برای حل مسئله شهوت میتونه 4 همسر بگیره اما یک زن خیر . اولا به قول ممعروف هرکس بامش بیش برفش بیشتر . اسلام در باب ازدواج چارچوب و قوانینی دو طرفه وضع کرده یعنی اگر مردی یک همسر داشت میزان وظایف او مشخص است اگر دو همسر داشت وظایف او سنگین تر . در ثانی اینکه خواهر گرامی گفتند فقط به خاطر ارضای جنسی 4 زن میگیرند مشخصه اهداف ازدواج در نگاه اسلام را نمی شناسند و شاید در نگاه این خواهر تنها هدف ازدواج تنعا و تنها هدف ارضای جنسی است و دیگر هیچ که میگن چرا زن نمیتونه دو همسر داشته باشه . به فرض زنی دو همسر داشت خب وظایف او سنگین تر میشود . اینکه به طور طبیعی قدرت جسمانی مردان بیشتر از زنان است شکی نیست . به فرض زنی دو همسر نه 10 همسر شوهر داشت خب باید نیاز جنسی 10 شوهر خود را برطرف کند . و قطعا این مسئله موجب ضعف بدنی او میشود اما مردان به طور طبیعی از جهت قدرت بدنی قوی تر هستند .


ادعای سوم در باب ازدواج نکردن همسران پیامبر بعد از فوت پیامبر . اولا این حکم الهی است طبق قران . شما قران رو قبول نداری مشخصه نمیشناسی قران را ادبیات عربی قران را مفاهیم قران را . در ثانی پیامبر اسلام حضرت محمد برترین بشر در عالم ببودند و هستند و برای هر زنی که ایشان را بشناسد به تنهایی ازدواج با ایشان از بهشت ارزشش بیشتر است. همین الان چرا راه دور برویم تعداد زیادی از همسران شهیدان به دلیل علاقه و عشقی که به همسر شهید خود دارند بعد از شهادت شوهر ازدواج نکرده اند . انها هم نیاز جنسی دارند اما به اندازه خواهر     ( بنده خدا ) این قدر اسیر شهوت خود نیبستند .
پاسخ:
سلام
ممنون
اما اینطور استدلال آوردن که رویکرد فلسفه احکامی داره چندان جالب نیست. چون سریع براش مثال نقض پیدا میشه. طرف میگه خب اگه زنی بود که واقعاً اینقدر قدرت بدنی داشت که میتونست نیاز جنسی 3 4 تا مرد رو پاسخگو باشه چی؟ یا اگه زنی اونقدر غلیان شهوت داشت که شوهرش پاسخگوی نیازهاش نبود چه؟ و ...
به همین خاطر باید بگیم اصل قضیه به تعبد و تشریع الهی هست.
برات متاسفم حتما دختر 12 ساله ات رو می دی به یه مرد 60 ساله تا بتور کنیم فقط برای مردم حکم صادر نمی کنی .
ممنون از مطلب خوبتون 
پاسخ:
خواهش
خانومت اینارو دیده 😀چه قشنگم میبرید و میدوزید کلا یچی خودتون میگید سریع هم خودتونو قانع میکنید! طرف زورش زیاده کل زنای مملکتو بگیره کم آورد بچه و حیوونم هست بگیره عقدشون کنه!خنده داره!
پس ما نتیجه میگیریم در حال حاظر قوانین در ایران ضد  دین محمدی اجرا میشود و اگر جز این است بس چرا صیغه را در ایران پست و بی عدالت میشمارند اما  سخت بودن صیغه باعث شده است تا فحشاگری بیداد کند
سایت ضعیف و پاسخ ها با خواهران بسیار بیشرمانه هست 
شما مردان رو بوالهوس جلوه می دهید 

اگر مردی رو دو زن باشد و به قدر ذره ای عدالت بین ان دو را رعایت نکند 
در قیامت محشور می گردد درحالیکه نصف بدنش افتاده 
و (مخلد در اتش است)

چرا احادیث را سانسور می کنید من روحانی باید حق رو بگم 

پاسخ دهنده/دهندگان سایتتون رو عوض کنید 
پاسخ:
دوست عزیز کجا بنده حرفی خلاف دین و شرع زدم؟
باشلام ان حضرت صرفنظر از اینکه پیامبر بودنند ولی خود را مانند انسانها ی دیگر می دانستند پس هر انسان قوایش با بالا رفتن سن تخلیل می رود واضح وروشن که قرت یک فرد 20 ساله از یک فرد 50 ساله در این گونه موارد کمتر می باشد  پس انجام وظایف زناشوی در سنین بالا با رغبت کمتری صورت میگیرد بیشتر مخالفان از این منظر به قضییه نگاه میکنند در صورتیکه ان حضرت همانطوریکه عنوان نمودید قدرتش با 40 مرد برابر بوده پس این دیگاه نیز مردود می باشد
پاسخ:
علیکم السلام
ممنون
با سلام.  ظاهرا صاحب این نوشته ها فرد آگاهی در این زمینه هست. و ظاهرا دین اسلام واقعا همینه. فقط میخواستم بگم من این دین را دیگه نمیخوام. از این لحظه من خدا را با عقل خودم و بدون قید و بند اسلام میپرستم.
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این محیط در جواب به برادر ( یک انسان )ایشان دو مطلب را گفتند . اول گفتند اسلام همین است . خب کدام چیز منظور ایشان است ایا در مقاله ای که در این سایت امده در باب همه عقاید دین اسلام صحبت شده یا خیر فقط در مورد یک مسئله جزئی . ایا بهتر نبود ایشان دین اسلام را با سایر مکتب های دنیا مقایسه می کردند و زندکگی نامه افرادی که مسلمان شده اند را حداقل یک بار مطالعه می کردند و دلایل انها را می دیدند بعد تصمیم می گرفتند . نکته دوم ایشان گفتند خدا را با عقل خودشان نه با اسلام ستایش می کنند . خب کدام خدا درمورد خود خدا صفات او در بین انندیشمندان بزرگ تاریخ در هر مذهب و دینی اختلاف نبوده ( دقت کنید نه شیوه نماز خواندن یا چگونگی روزه گرفتن خیبر ) درمورد خود خدا و صفات او . خب در دین اسلام بهترین توصیف را از خداوند اهل بیت و جانشینان پیامبر بیان کرده اند . حال اگر برارد توصیفی دقیق تر از خدا نسبت به سخنان اهل بیت دارند خب دقیق با دلیل بفرمایند .
توصیف خدا به نظرم لازم نیست با عبارات بیان بشه که بعد عبارات نقد بشه و بین دانشمندان اختلاف بیوفته.  انسانها میدونن وجدان چیه. همه دین ها هم توصیه به رعایت وجدان کردن عرب همون زمان میدونست مثلا دروغ بده، لازم نبود کسی بگه فقط اسلام معیاری بود برای قضاوت. اما خیلی از گفته های اسلام مال همون زمان بود. مثلا اقتدا کردن و قضاوت و ازدواج زنان که بحث شد. من میدونم که زن این قرن باید این حقو داشته باشه که بتونه قضاوت کنه، تک همسر شوهرش باشه و قادره مقتدای جامعه باشه. شما هم میدونید که میتونه ولی میگین خدا گفته نباید اینجور باشه .الان قانون وجود داره و تک تک انسانها وجدان دارن. برای خوب بودن اصلا لازم نیست انسان مسلمان باشه. و حتی مسلمانی که این موارد را انجام میده و بیان میکنه مطمئنا وجدانش ناراحته ولی با خودش میگه خدا گفته،  اسلام گفته و گاهی موفق میشه وجدانشو سرکوب کنه

پاسخ:
واقعاَ همه افرا تعریف یکسانی از کار خوب و بد و کار وجدانی و ... دارن؟؟!! صرف نظر از دین هم اختلاف زیاده! کاری از نظر من غیر اخلاقی هست اما از نظر شما هیچ مشکلی نداره. بالعکس کاری از نظر شما غیر اخلاقی هست اما از نظر من هیچ مشکلی نداره و ... . مسأله به همین راحتیا نیست. ضمناً احکام اسلام ازلی ابدی هست و برای همون زمان صرفاً نیست
قسمتی که اختلاف نظر وجود داره با قانون مشکلش حل میشه. اگر قانون چیزی نگفته یعنی حقی از شخص دیگری ضایع نمیشه. اونوقت من بر اساس وجدانم عمل میکنم و شما بر اساس وجدانتون یا شریعتتون
در زمان پیامبر با توجه به اینکه اکثر پسرها و مردها در جنگ یا در نزاع قومی و قبیله ای که از حماقت اعراب بوده کشته میشدن خیلی از زنها بدون شوهر میموندن و غریزه جنسی بلایی سرشون میاورد که حتی بعضی به حیوانات متوسل میشدند در چنین شرایطی اگر مردی چند زن البته به شرط رعایت عدالت میگرفت هم تعدادی زن را از انحراف و مشکلات نجات داده بود و هم از حلال خدا لذت برده بود حالا چه پیامبر باشد چه فردی عادی.اما خود نویسنده این مطلب خیلی مشکوک است چون پاسخها را طوری ادا کرده که خشم مردان و حسادت زنان را برانگیخته است کسیکه میخواهد دیگران رااز مطلبی اگاه کند موظف است چنان نرم صحبت کند که همه را غیر از معاندان جذب کند به هر حال نوع پاسخگویی این فرد بسیار مشکوک است شاید هدف ایجاد نفرت از دین اسلام است خدا در این دوران پر فتنه کمکمان کند دورانیکه شیطان و فرزندان خلفش برروی زمین تجسم یافته اند
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این محیط در پاسخ به پیام های ( یک انسان) ایشان اولا هنوز ایشان جوابی به صحبت های من ندادند منتظر هستم . نکته دوم ایشان باز ادعاهایی مطرح کردند . اول گفتند زن باید مسئولیت قضاوت را داشته باشد . خب در نگاه اسلام روحیات زن و مرد با هم فرق دارد زنان احساسی تر هستند در این شکی نیست در ثانی اگر این برادر با شغل قضاوت و منشکلات ان اشنایی ندارند اول بروند تحقیق کنند . در نگاه اسلام در وهله اول وظیفه برطرف کردن نیازهای خانواده و البته جامعه برعهده مرد است یعنی سنگیتی این مسئله برعهده مرد . ایشان میتوانند یک روز بروند در دادگاه ها این همه پرونده ها را ببینند .اگر ین زن به قول شما این شغل سنگین و البته ( خطرناک تهدیدات و غیره ) رو برعهده بگیره ایا میتواند به سایر وظایف فطری خودش یعنی همسری و مادری با ارامش و قدرت کافی رسیدیگی کند با توجه به انکه خیلی از پرونده ها تلخ و جنایت است و زنان هم احساسی هستند . فعلا از برادر درخواست میکنم به پیام های قبلی خودم بعد از پیام ایشان در تاریخ 12 اردیبهشت دادم پاسخ بدهند و بعد جواب به این سخنان من . 
باعرض سلام من مطالبتون رو مطالعه کردم در مورد بحث پیامبر کلا همه چی متفاوته چون بنیانگذار یک شریعت هستند وبا اعمال ورفتار وسخنانشون بیشتر احکام الهی رو به مردم که عموما بیسواد بودن شناساندن اما در مورد توضیحاتتون زیاد درست به نظر نمی رسه قران کلام خدا وبالاتر از هر بینه ای هست که دربیشتر ایاتش از عقل ومنطق بالاتر از هرچیزی بیان شده ان شرالدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون ودر جای دیگر بیان فرموده کسانی که از عقلشان استفاده نکنن شبیه گوسفندان هستن وخیلی ایات دیگهواگه ببینیم بیشتر ایات قران اخرشون یعقلون ولا یعقلون هست پس اما جایی نگفته که عرف بالاتره که شما فرمودین همینطور ازدواج یه امر کاملا رو حی روانی هست ویه جنبش فقط جسمی میباشد که با توجه به این مسیله که در قران هم ذکر شده که برای شما از جنس خودتان همسرانی هست برای ارامشتان  پس نشان میده که ازد وا ج یک امری است که مایه ارامش انسان میشه واین ارامش یک مسیله کاملا روانی هستش که شما کلا منکر شدین وگفتین ادله عرفی بیارین نه حرف روانشناسانه برای جواب پس وقتی  مد نظر شما فقط مسایل جنسی وجسمی در مورد ازدواج هست ولا غیر پس چه اهمیتی داره که براتون جواب فرستاده بشه وقتی قوه شهوانی ملاک ازدواج هست از نظر شما پس یه مرد صد ساله هم میتونه  با یه دختر 9 ساله که به سن تکلیف رسیده ازدواج کنه وهمین صحبتهای بی فکرو عقل هستن که باعث انواع مشکلات میشن برای جوامع اسلامی وکسانی که میخواهند تازه با اسلام اشنا بشوند وبه اسلام روی بیارن ایا فکر نمی کنین شما که به عقل و منطق اعتقاد ندارین ومسلمان هستین  یک نفر غیر مسلمان با خواندن مطالبتون به جای روی اوردن به اسلام از اون فرار کنه این رو بدانید که هیچ چیز در اسلام برتر وبالاتر از عقل نیست کما اینکه در حدیث امده یک ساعت تفکر بالاتر از هفتاد سال عبادت هست
۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۲:۵۰ حجت اله عرفانیان
وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ شیعه یعنی ش شما ی یارع علی ه هستیدبه ابجدشیطان22مقصر22عمر22 ابابکر22دشمن اسلام22عمر22نامردان22مجرمان22منافقان22عمر22گنده لات22شرور22نابکار22قلدر22 درآتشه 22دوزخه 22

ابجد سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 سه خلیفه = 74 اولین دشمن خائن اسلامی 74ابجد صغیر ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد دین اسلام را 74 فرقه نمودندتروریست 1276- 1202 سه خلیفه = 74 بزرگترین گناهان کبیره دین 1276-1202 سه خلیفه لامذهب قاصب = 74 به ابجد مردان شیطان615 -541عمر ابوبکر=74عمر22+27 ابوبکر+25عثمان=74 والشجرتها الملعونه 74 اینم آیه قرآن به ابجد ابوبکر عمر عثمان74  ان من المجرمین منتقمون74 قرآن می فرماید ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت حج نرفته ها اصلا" ناراحت نباشند گناه آنان به گردن آل سعود 171 میباشدآل سعود171+370 شیطان= 541 عمر ابوبکر541 ظالم 971-430 مقصر = 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 مقصر 430+231 ابوبکر = 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم به دست می آید 971+231 ابوبکر = 1202  ابوبکر عمر عثمان 1202سوره سجده آیه 22 { 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 بکافران محض1202 قرآن می فرماید ما مجرمین را سخت عقوبت خواهیم کرد پیامبر فرمود هر کسی بر علیه امام زمان خود برخیزند کافرحربی  و اهل دوزخ است بعد از پیامبر نود درصد یاران پیامبر بر علیه امام زمان خود شورش کرده و جنگ جمل را به راه انداختند و دین اسلام را 74 فرقه نمودند
آشوبگران دین های اسلام  772- 541 عمر ابوبکر= 231 ابوبکر 231نفاق 231 عصیان231راه دزدی 231
 فریب کاران بدین اسلامی 772 ستمکاران 772 خبیث اهل دین 772 خائنان 772  با خلیفه پلید 772 فریب کاران احمق پلیدیه 772 اولین قاصب اصلی دین اسلامه 772اشرار دینها 772 -541 عمر ابوبکر= 231 ابوبکر رکب وبا ابجد        سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 سه خلیفه = 74 ابجد صغیر ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد دین اسلام را 74 فرقه نمودندتروریست 1276- 1202 سه خلیفه = 74

 خیانت کاران اهل دین 1433-1202 عمر ابوبکر عثمان = 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان 231 راه دزدی 231 مخالف اهل دین 851-541 = 310 عمر

امام علی -علیه السلام- فرمود:

اگر دو رودخانه مواج از طلا و نقره داشته باشم هیچ چیز به کعبه اهدا نخواهم کرد، زیرا به پرده داران «ناشایست » می رسد نه به مساکین و مستمندان.

بحارالانوار ج 96 67

اهل دین کافران کوردل712 -541عمر ابوبکرفتنه ها=171 آل سعود171  بیدادگران دینها342-171=171 آل سعود 171نااهلی دینی 171یاننگین171یا نادان پلید171 بانااهل به دینی171 با آل نادان یزید171با آله معاویه 171 آل سعود171نااهلی دینی171با اهل معاویه 171اهل عذاب جهیم171 اهل اعذاب ها الهی171کافران کوردل 612-541 عمرابوبکر=171 آل سعود 171 صدام یزیده 171 با اهل معاویه پیامبر فرمود هر امتی فتنه ای546 اهل سنت546 گروه اهل کفره دین اسلام748-202محمد= 546 منحرف اهل اسلام 546 کافرپلیددینه اسلام 546مجرمین بدین اسلامه546 اهل سنت 546منحرف اهل اسلام 546فتنه ای546به ابجدظالمه976-430آل سعود 171+375شیطانه=546فتنه ای546 اهله شره546 دشمنی اسلامی546 آفته کلی546پیامبر فرمود هر امتی را فتنه ای 546 اهل سنت 546 منحرف اهل اسلام 546فتنه ای546آل سعود 171+375 شیطانه=546 آفتادین546 نامرده اصلی اهل دینه546 منحرف اهل اسلام 546فتنه ای546منحرف اهل اسلام546یه قاتل546آفت دین 546کافره پلید دین اسلام546 اهل سنت 546مجرمانه بدین اسلام 546 علم ریاضی قرآن میفرماید کسانی که از اهل بیت پیامبر جدا شوند فتنه ای خوانده می شوندکه باعث قصب خلافت شد کافران کوردل612 -541عمر ابوبکر فتنه ها = 171 آل سعود171 بیدادگران دینها342-171=171 ال سعود171مانعی 171 آل سعود 171 بنا اهل ملحد171نااهلی دینی171بنا اهل ملحد 171یاننگین171یا نادان پلید171 بانااهل به دینی171 با آل نادان یزید171با آله معاویه 171 آل سعود 171نااهلی دینی171با اهل معاویه 171اهل عذاب جهیم171 اهل اعذاب ها الهی171کافران کوردل612 -541عمر ابوبکر فتنه ها = 171 آل سعود171 بیدادگران دینها342-171=171 ال سعود171مانعی 171 آل سعود 171نااهلی دینی 171یاننگین171سنی مذهب171یا نادان پلید171 بانااهل به دینی171 با آل نادان یزید171با آله معاویه 171 آل سعود 171نااهلی دینی171با اهل معاویه 171اهل عذاب جهیم 171 اهل اعذاب ها الهیکافران کوردل 612-541 عمرابوبکر=171 آل سعود 171 صدام یزیده171سنی مذهب171با اهل معاویه 171سنی مذهب 171یا نماینده171+370شیطان 541 عمر ابوبکر 541دشمنه اسلامی541اهله شر541فتنه ها541 آفت کلی541عمر ابوبکر541مانع شیطانی541یا نماینده شیطان541 به ابجدمقصر430+231 نفاق ابوبکر = 661عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم971+231 ابوبکر=1202سه خلیفه اینم آیه قرآن به ابجد سه خلیفه قاصب1202ان من المجرمین منتقمون1202

فریب کاران منافق دین اسلام1031 - 1202سه خلیفه =171 آل سعود 171آل سعود171+370 شیطان=541عمر ابوبکر 541 فتنه ها541بقاصبان نامرد541به اول قاصب بدین اسلام541زور گویانی فاسقی 541 نامحرم ها دین اسلام541 فتنه ها541 عمرابوبکر541 به ابجد ظالم 971- 430 مقصر =541 اولین قاصب کل دین اسملامه عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر541 دشمنه اسلامی541 توهین دین ها 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541 اولین قاصب کل دین اسلامه541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند
مقصر 430+231 ابوبکر = 661 عثمان  661+310 عمر = 971 ظالم به دست میآید ظالم  971+231 ابوبکر= 1202  ابوبکر عمر عثمان 1202 بکافران محض1202 ارتش کفار1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202  مقصر اصلی دین 615 -541 فتنه ها عمر ابوبکر = 74 فرقه گمراه دین 74 ابجدصغیر عمر ابوبکر عثمان 74 باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدند فتنه های دین 615-541 فتنه ها عمر ابوبکر= 74 فرقه ابجد سه خلیفه فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم+231 نفاق ابوبکر 231قاصب ابله = 1202 ابجد کبیر
به ابجد سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 ابوبکر و عمر و عثمان = 74کسانی که باعث شدند در دین اسلام اختلاف بیفتد و دین اسلام را به 74 فرقه از هم متلاشی نمودندعمر ابوبکر عثمان 74 بودند ابوبکر27+22عمر+25 عثمان = 74

دزدان نامرده دینه اسلام 467-541 عمر ابوبکر= 74 ابجد سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541 عمر ابوبکر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74 عمر22 ابوبکر27+25 عثمان =74 اولین دشمن خائن اسلامی 74عمر ابوبکر عثمان 74 در مکه به سه شیطان باید هر روز هفت سنگ بزنی تا سه روز این سه خلیفه قاصب شیطانی بوده اند و قصب خلافت نموده اند 74

به ابجد تروریست 1276- 1202 سه خلیفه = 74 بزرگترین گناهان کبیره دین 1276-1202 سه خلیفه لامذهب قاصب = 74 کافرا پلیدبی دین 74بی دینها کافران اسلام  74 تروریست 1276-1202 سه خلیفه = 74 کسانی که باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدندابوبکر 27+22 عمر+25 عثمان = 74 قیامت دین 615 -541 عمر ابوبکر541 مجرمان دین ها اسلامه= 74 بمنافقان پلید بدین اسلام74 قیامت دین 615-541 =74 عمر ابوبکر عثمان 74اینم آیه قرآن هم به ابجد صغیر و هم به ابجد کبیر جدا جدا 74 ان من المجرمین منتقمون 74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت میکنیم 74

فتنه های دین 615-541 عمر ابوبکر= 74 فرقه ابجدابوبکر27+22عمر +25عثمان = 74 سه خلیفه باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدندکه پیامبر فرمود 73 فرقه آن در دوزخ جای دارند

با بت پرستان دین اسلام 1312 -110 دین الهی = 1202  ابوبکر و عمر و عثمان1202

خیانت کاران اهل دین 1433-1202 عمر ابوبکر عثمان = 231 ابوبکربه ابجد کبیروصغیردین خود را ثابت نمائید به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش میشود 144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش میشود  اسلام 144 ساعت 12 ماه های سال 12 رگ های عصب مغز انسان 12 رگ میباشد به ابجد صغیر اسلام 12 حق12 اسلام 12 نجاتبخش 12 مقدس 12 اخلاق12 اهل 12 اسلام 12 دوازده امام شیعه بحق میباشند و همه فرقه باطل اهل دوزخند فقط شیعه که نامش 12 بار در قرآن آمده بحق میباشد نام امام هم 12 بار در قرآن آمده پیامبر فرمود وای بر کسانی که از دنیا بروند و امام خود را نشناسند کسی که امام زمانش  را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت  فقط شهادت مقبول الهی از اهل بیت پیامبرپذیرفته میشود 40 فرقه قرآن 40 نام شیعه چندین بار در قرآن آمده نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ارباب جهان 25اصل اسلام 25   وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ شیعه یعنی ش شما ی یار ع علی ه  هستید به ابجد دین64 الله محمد علی 64 جانشین محمد علی 64نماینده الله بجهانه64 مرد الهی علی 64 با قرآن محمد علی 64 مرد الهی امام دین 64یعنی دست دوستی 64 انگشت شصت با چهار انگشت میشود 64 دست بیعت دست دوستی کف دست راستت نوشته 18 ذالحجه" غدیر خم دین اسلام کامل شد همه با علی (ع) بیعت کردند دست بیعت بارسول خدا وعلی کف دست راستت نوشته18 ذالحجه"غدیرخم 18+64دین=82 امام به ابجد امام82 انتخاب امام درغدیرخم امام82 امام82جانشین بدین محمد علی 82 شهادت اهل بیت مقبول الله 82 آسمان امامت مهدی موعودی82 حافظ دین حق اسلام قرآنی82 فضیلت دین مبین اسلام 82حاکم اصلی دین اسلامی{82 با تقواء ترین انسان جهانی82 زاده محراب شهیدمحراب82جانشین الله محمد علی 82  امام82 +114سوره قرآن= 196دین اسلام196ضرب14 معصوم درخودش میشود 196امام کل دین196دین اسلام196اسلامه مهدی196 کلید اسلام196 امام کل دین 196 کلید بدین الله 196کلید اسلام196نماینده الله محمد66 الله 66+66 علی ولی الله=132 اسلام 132+64 دین=196دین اسلام196محمد92+ 18ذالحجه" غدیرخم=110علی 110زاده محراب شهید محراب علیست  { الله محمد علی 64 } دین64 مخالفان مکتب اهل بیت و طالبان زرو زور با گسترش فرهنگ تشیع،موقعیت خودرا در خطر میبینند.از این رو ،با تالیف کتابهای ضد شیعی سراسر از تهمت و دروغ ،سعی در مخدوش کردن چهره نورانی مذهب شیعه را در سطح جهانی دارند.آیا خدایی که حضرت خضر و عیسی را زنده نگه دارد نمیتواند فرزند پیغمبر خاتمش را که سرور همه انبیا و جن وانس است نگه دارد.پس خدایی که آدمی را از قطره ی آب خلق کرده ،مطمئنا این کار برایش سهل و آسان است و شکی در آن نیستنام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام شما چون ناحق هستید یک بار هم در قرآن نیامده حق را مثل مرد بپذیرتا روز قیامت بتوانی جواب خدا را بدهی آفرین والله 72 حق است یاران امام حسین حق میباشند 72+72= 144 دین اسلام به ابجد صغیر و کبیر 144 ضرب 12 امام میباشد  در کتاب معروف زرتشتیان کتابد  زند پس از ذکر مبارزة همیشگی ایزدان و اهریمنان می خوانیم:
آنگاه پیروزی بزرگ از طرف ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان 26به سعادت26 اصلی23 خود رسیده بنی آدم 23بر تخت نیک بختی خواهند نشست.41 به ریاضی قرآن بنی آدم 23 مهدی 23 حامی 23 آزادی 23 زمین 23 از آن 23 مهدی خواهد شد
2- جاماسب در کتاب جاما سبنامه از زرتشت نقل می کند که می گوید:
مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم، مردی بزرگ سر، بزرگ تن و بزرگ ساق خیلی خیلی قهرمان و بزرگه جیگر باعشق ما 23  و بر آیین جد خویش و با سپاه  پ بسیار و روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را داد کند.42 ای داد بیداد همه منتظر منجی عالمند 42
3- درهمان کتاب پس از بشارت دادن به نبوت حضرت رسول(صل الله علیه و اله) می گوید:
و از فرزندان دختر آن پیامبر که خورشید جهان23 و شام زمان 14نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد. در میان دنیا که مکه باشد و دولت او تا به قیامت متصل شود و ..... از خوبان و پیامبران گروه بسیار را زنده کند.....43
4- جاماسبنامه صفحه 121:
سوشیانت 23(نجات دهنده بزرگ) دین را به جهان59 رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد. ایزدان را از دست اهریمن نجات داده ، مردم جهان را همفکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.44
5- در کتاب زند و هومن سین صفحه 25 سخن جاماسب را از قول استادش     زرتشت چنین نقل می کند:
پیش از ظهور سوشیانت23 پیمان شکنی و دروغ و بی دینی در جهان رواج می یابد و مردم از خدا دوری جسته، ظلم و فساد و فرومایگی آشکار می گردد و همینها نیز اوضاع جهان را دگرگون ساخته، زمینه را برای ظهور نجات دهنده مساعد می گرداند. وقایعی که مصادف با ظهور می شود عبارتست از علامات شگفت انگیزی که در آسمان پدید می آید و دال بر آمدن 47 خردشهر ایزد47 شجره مطهره 47می باشد و فرشتگان از مشرق و غرب به 23فرمان23مهدی 23 او فرستاده می شوند و به همه دنیا پیام می فرستد اما اشخاص شرور او را انکارمی کنند وکاذب می شمارندو نگهبانان پیروزگر آسمانها 14  و زمینها در برابر او سر فرود می آورند

شمع امامت 28 رئیس 28 بسیجیان28بکل اسلام 28 نقد دین 28 اهل دین 28دین اسلام 28 ارزش اسلام 28نماینده 28بسیجیان 28اله دین 28 اصل قرآن 28کلید28 اهل دین 28 ماه الله 28 امام مبین28 اهل بیت28+64 دین= 92 محمد92 قائم آل محمد{عج} سلیمان هشمتی یوسف روخی اعجاز عیسایی فدای روی ماه تو کجایی پس نمی آیی قرآن سوره یاسین آیه 12 و کل شیی احصیناه فی امام مبین قرآن می فرماید امام مبین به امر خدا از تمام علوم آگاه می باشد به ابجد کبیر و صغیر کلید 64+28 = 92 محمد 92+18بدین جانشین =110جانشین اصلی آخرین پیامبرالهی 110علی110خلیفه اول امام واقعی مسلمین 110 اول خلیفه جانشین  اسلام مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110با نماینده الله قرآن محمد علی 110 صاحب اصلی ریاست کل دین اسلامه110علی 110علی 110 حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دور خاتم تا به شانه بود علیا" یا علیا" یا علی گفت پیغمبر به کعبه اینچنین نیست جزحیدر امیرالمومنین امیرالمومنین در کعبه دوشش کسی غیر از علی نیست جانشینه خاتم پیغمبران مولاء علیست

دین مکتب حق الله64 مکتب وحی الهی64 جانشین محمد علی64حقیقت دین الله64 محور اصلی قرآن64 قانون مذهب دین الله64 ره الله مذهب الله64اصل اسلام دین الله 64کلید سره الله64 کلید بدین الله64راه الله مذهب الله 64الله محمد مولوی های عمری به ابجد صغیر با 5 تا کلمه بگوئید تا ابجد کبیرعمر و ابوبکربشود اینجانب دین شما را خواهم پذیرفت مثال علی110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله 110خلیفه اول اماما واقعی مسلمین 110 اول خلیفه اسلام مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110علی 110 خدایی باید با طلاء نوشت و هرمولوی شیعه شد بندازی گردنش تا دیگه گمراه نشود  با دو سه کلمه جانشین پیامبر را ثابت نمائید کلید اسم اعظم الله اهل بیت علی110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 عالیترین باوقار ترین ارباب 110اول خلیفه امام واقعی مسلمین 110 عالیرتبه ها امیرالمومنین110اول خلیفه مسلمین جهان حق الله 110برگزیده الله عدالت محضی110جانشینه اصلی حضرت محمد ابن عبدالله 110 علی 110شیعه یعنی ش شما ی یار ع علی ه هستید شیعه یعنی شما یار علی هستی 110شیعه یعنی امام اسلام واقعی 110 علی110پلیسی 110 نامت 110 یا علی حقا پلیس عالمی110حزب الله بسیجی محمدعلیست110 میقات اصلی دین الله محمد علی110امام مقدس دین الله محمدعلی110توحید نبوت الله محمد علی110اسرار الله جانشین محمدعلی110نامت صدوده یا علی حقا پلیس عالمی110پلیس اصلی دین اسلام قرآن ارباب مقدس110علی110کلیدها اسرار الهی بدین الله110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110علی 110مقام شهید دین اسلامی 706-541 فتنه ها = 165 لا اله الا الله 165 +5 تن +12 امام +14معصوم =196دین اسلام 196ضرب14معصوم درخودش می شود 196دین اسلام 196اصوله دینه 196 امام کل دین 196دین اسلام196مومنین196یا اصل دین196یا اسلام ناب196دین اسلام 196 به ابجد شهید 319 مذهب الله محمد علی 319+66 الله =385 شیعه385   به ابجد شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319اصل اسلام الله319بدین اصل اسلام319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319اسلام واقعی 319 نماز مسلمان 319 شهید 319 دین ناب محمد علی319مذهب الله محمد علی 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 شیعه 385  مذهب الله محمد علی 319+66 الله =385 شهید319 فلسفه دین319 +66 الله=385شیعه385 فلسفه دین الله385شیعه 385 فلسفه دین 319 +محمد علی 46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385 دین ناب الله محمد علی 385به ابجدشهید الله 385 فلسفه دین الله 385 نماز مسلمان 319شهید  319 اسلام واقعی 319 نماز مسلمان 319 شهید 319 دین ناب محمد علی319مذهب الله محمد علی 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 شیعه 385   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله 46 محمد علی 46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 با قانون الهی دین الله 385 قانون اساسی الهی 385 فلسفه دین الله 385 زنده با دین بحق حسینی  385به ابجدکل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110 یمین 110علی110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110یمین 110 علی 110   در سوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین 275{الا اصحاب الیمین} 275+110دین الهی=385 شیعیان علی فقط اهل نجاتند پیامبر فرمود یا علی تو و شیعیانت رستگاران

بسیج 15کتاب15 قرآن 15 دعا 15با اسلام 15 با حق15دعا15 دعا کنید با شهادت از این دنیا سفرکنیم شهدای اسلام اهل بهشتند  به ابجد شهید 319مذهب الله محمد علی319بدین اصل اسلام319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین319 اصل اسلام الله319فلسفه دین الله 319 +66 الله=385 فلسفه دین الله 385 شیعه 385فلسفه دین319 +46محمد علی= 365روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385 دین ناب الله محمد علی 385به ابجدشهید الله 385 فلسفه دین الله 385 نماز مسلمان 319شهید  319 اسلام واقعی 319 نماز مسلمان 319 شهید 319 دین ناب محمد علی319 مذهب الله محمد علی 319+66 الله =385 شیعه 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 شیعه 385   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 با قانون الهی دین الله 385 قانون اساسی الهی 385 فلسفه دین الله 385 زنده با دین بحق حسینی مهدی 23+23=46 ماه46نماینده الله46 محمد20+26علی=46ماه46+46=92 محمد 92+36مرد الله= 128 حسین128کلید دین 128حسین128کلید دین 128قرآن میفرمایدنامه اعمال آنهایی را که به دست راستشان میدهندو به آنها اصحاب یمین همه در قیامت در گرو اعمالشان هستند الا اصحاب یمین درسوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟یمین به ابجد میشه110علی110یمین110ولی دین110دین الهی110 علی110 جلوه الله 110بحق110منادیه110دین الهی 110حامیان 110نگین110دین الهی110ماه دین110علی110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی به ابجد  نماینده الله 46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 حامیان110 دین الهی 110 ولی دین 110 «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعُونَ» (المائده - 55)
هم آئینه رسالتو هم آئینه امامتی  ولی دین 110 علی 110 ولی دین 110
به ابجدولی46ماه46 محمد20+26علی سر الله =46ولی 46+ 46=92 محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110 دین الهی 110 علی110جلوه الله110ولی دین110 ترجمه آیه فوق جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آورده ‏اند، همان ایمان آورندگانى که اقامه نماز و اداى زکات می‏کنند در حالى که در رکوع نمازند انگشتر به گدا می دهند برو ای کدای مسکین دره خانه علی زن عالمی منادیه دین الهی نداء میدهد یعنی امام علی نداء میدهد الله محمد علی یازده امام اسلام 110  اصل دین اسلام دین فاطمه علی 110 منادیه 110 دین الهی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی110 علی 110  نداء خواهد کرد پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند. آدم چقدر باید بدبخت و نادان باشه در باره امیر المومنین بیش از 700 آیه نازل شده در باره عمر سر خر نازل شده عرعر می کنه خیلی آدم باید بدبخت باشه امام علی را نشناسد برای امتحان امت نادانها بر اسب سرکش خلافت با نادانی تمام تاختند و ابوبکر دوسال خلافت نکرده در لجن زار خلافت فرو رفت از دنیا رفت و آرزوی خلافت را با خود به گور برد تمام ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا می روند وقتی جوانان بی دین زیاد شوند جوانانی که وقتشان را به بطالت میگذرانند و ساعتها با بازی های گیم وووو قطار فوتبال قمار شراب تلف می کنند ولی سه دقیقه نماز نمی خوانند کسی برای آنها و آینده شان دل نمی سوزاند گرانی و بی کاری و سختی وبال گردنشان خواهد شد که مقصر خودشان میباشندامشب شب قدرمی باشد23مهدی23الغیب 23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائکه برامام زمان نازل شده و تمام تقدیرات بشرنوشته خواهدشد 23مهدی23+23=46نورمقدس الله46نماینده الله 46 محمدعلی46 بسم رب المهدی46 عقاید اسلام ناب46 تحقیق دین 46 حقیقت دین 46نورقرآنی46عدل علی46 ماه46محمدعلی46 نورهدایتی46 کلیداسرار46 توحید نبوت 46ولایت امامته46 رکن دین اسلام 46ارکان دینی 46دین مبین اسلام46 تفکر الله46 اصل دین اسلامه 46قائم آل محمد46 درخت دین اسلام 46حقیقت دین46 شرع دین اسلام46 رهبرجهان اسلام 46اسلام علیک 46محمد علی46 +46علی محمد46رکن دین اسلام46 الحمدولله 46امام غدیری 46صاحب اهل اسلامه46+ 46ولایت امامته 46سلطان جهان اسلام46 جانشینه اصلی46فقط شیعه46 +46اصل دین اسلامه=92محمد92 محمدسرالله92+110دین الهی علی =202  محمد 92+110علی=202  مومن الله202 اهل لا اله الا الله202مو من الله 202 به ابجد دین 64 الله محمد علی 64 جانشین محمد علی 64 دین 64 مولوی های عمری به ابجد صغیر با 5 تا کلمه بگوئید تا ابجد کبیرعمر و ابوبکربشود اینجانب دین شما را خواهم پذیرفت مثال علی110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی110خلیفه اول امام واقعی مسلمین 110 اول خلیفه اسلام مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110علی 110 خلیفه اول امام واقعی مسلمین 110 اول خلیفه اسلام مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110علی 110 خدایی باید با طلاء نوشت و هرمولوی شیعه شد بندازی گردنش تا دیگه گمراه دین  نشود نام شیعه در قرآن پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد فقط فرزندان فاطمه شیعه میباشند نام شیعه در قرآن  با سه کلمه و سه عدد قبله و دین و امام و اسلام و کتاب آسمانی و مذهب خود را ثابت نمائید قبله اسلام269+ امام82= 351قرآن +34دین الله=385 شیعه385  انسان کامل 253+ 132اسلام=385 شیعه385اسلام واقعی الله 385بدین واقعی اسلام 385شیعه 385دین الهی علی110+135فاطمه دینه الله +128حسین کلیددین=385شیعه385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام385 فلسفه دین الله 385اسلام واقعی الله385اسلام پیامبر 385شهید الله385اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام385با آل قرآن385شیعه385 پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمودند: إن ولیتموا علیاً و ما أراکم فاعلین تجدوه هادیا مهدیا یهدی بکم السبیل المستقیم. اگر علی را خلیفه خویش قرار دهید، گرچه می‌دانم نمی‌کنید، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزیل للحاکم الحسکانی، ج1، ص82 ـ تفسیر الآلوسی، ج6، ص170 ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثیر، ج4، ص31 ـ میزان الإعتدال الذهبی، ج3، ص363 ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج7، ص397 در سوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110 یمین110علی 110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حق پلیس عالمی پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند.. امت بعد از من73فرقه باطل میشود فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است.فکر کردی امام شدن الکیه کسی امام است که زبان کل انسانها و حیوانات را می داند سوره یاسین آیه 12 { و کل شیی احصیناه فی امام مبین } امام از قطرات باران و موی بدن انسانها و حیوانات آگاه است امام به امر خدا مردگان را زنده می کند خداوند در قرآن می فرماید ما امام را انتخاب می کنیم جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 علی 110 ولی دین110 نگین 110 حامیان 110دین الهی110 پلیسی110نمک110نان جو110گندمهای 110به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست 110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 علی 110 ولی دین110 نگین 110 حامیان 110دین الهی110علی 110خلیفه اول امام واقعی مسلمین 110 اول خلیفه اسلام مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110با نماینده الله قرآن محمد علی 110 صاحب اصلی ریاست کل دین اسلامه 110علی 110

به ابجد ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق=541 ابوبکر عمر541 فتنه ها 541+430 مقصر = 971 ظالم + 231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه کفر 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن می فرماید ما مجرمین را سخت عقوبت خواهیم کرد این آیه قرآن به ابجد صغیر هم باز ابجد ابوبکر عمر عثمان 74میباشداین سه خلیفه دین اسلام را 74 فرقه نمودند 74والشجرتها الملعونه 74 به ابجد کبیر مقصر430+231 ابوبکر = 661 عثمان    ظالم 971 - 310 عمر =661 عثمان 661  - 231 ابوبکر = 430 مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان661-231 ابوبکر= 430 مقصر  ابوبکر و عمر طبق معادله ظالم و مقصر از شیطان پست تر بوده اند به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 اولین قاصب اهل بیتی 541 به ابجد541 مقصرادین الهی 541 دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 ابجد نامشان 541 میباشد

 اهل بیت پیامبر 53 اصل اسلام اصل قرآن53 احمد53 علی 26+27 فاطمه = 53 امام مولای دین 53 با ظاهر و باطن دین 53 چلچراغ معرفت 53عاشق الله محمد 53 ولایت امامت اسلام 53 آل طاها آل یاسین 53 اهل بیت پیامبر 53  احمد 53 مذهب الله محمد 53 منطق دین الله 53 پیشوای مسلمین 53  صلوات برمحمد53 احمد 53  امام خلیفه شاهنشاه53مکتب اصلی اسلام 53دین نمونه الله53دین کامل الله53احمد 53علی 26+27 فاطمه =53 اصل اسلام اصل قرآن53ارباب اصلی دین53رهبر اصلی جهان 53جانشینه محمدی53معنی اسلام قرآن53 ابو تراب دین 53 کتاب آسمانی الله 53اصل دین اسلام حق53ختم قرآن کریم53 اصل دین مقدس اسلام53رهبر اصلی جهان 53پیشوای انبیاء53سلسله انبیایی53دین شیعه حق53اهل ولایت امامت 53علامت دین اسلام 53 اصل حق دین اسلام53اصل اسلام اصل قرآن53پیشوای مسلمین53 اهل بیت پیامبر53 اهل ولایت امامت 53 دو قبله مسلمین53 علی +فاطمه =53 نظر الله نظر قرآن 53معنی اسلام قرآن 53 بادین ابوترابی 53امام واقعی اسلام 53راه عشق کعبه 53مسیر دین قرآن53خلفاء حق دین 53راه تجلی دین 53 بهترین امام حق 53 نور اسلام ناب محمد53 ارباب اصلی دین 53 دین کامل الله 53 را دوست داشته باشید اهل بیت پیامبر53 حدیث کثاء آیه مباهله. اهل البیت و یطهرکم تطهیرا همه اهل خانه آگاه تر به مسائلند تا دشمنان بیرون خانه قرآن می فرماید دشمنان را به دوستی نگیرید

به ابجد کبیروصغیردین خود را ثابت نمائید به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش میشود 144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش میشود  اسلام 144 ساعت 12 ماه های سال 12 رگ های عصب مغز انسان 12 رگ میباشد به ابجد صغیر اسلام 12 حق12 اسلام 12 نجاتبخش 12 مقدس 12 اخلاق12 اهل 12 اسلام 12 دوازده امام شیعه بحق میباشند و همه فرقه باطل اهل دوزخند فقط شیعه که نامش 12 بار در قرآن آمده بحق میباشد نام امام هم 12 بار در قرآن آمده پیامبر فرمود وای بر کسانی که از دنیا بروند و امام خود را نشناسند کسی که امام زمانش  را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت  فقط شهادت مقبول الهی از اهل بیت پیامبرپذیرفته میشود 40 فرقه قرآن 40 نام شیعه چندین بار در قرآن آمده نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ارباب جهان 25اصل اسلام 25   وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ شیعه یعنی ش شما ی یار ع علی ه  هستید به ابجد دین64 الله محمد علی 64 جانشین محمد علی 64نماینده الله بجهانه64 مرد الهی علی 64 با قرآن محمد علی 64 مرد الهی امام دین 64یعنی دست دوستی 64 انگشت شصت با چهار انگشت میشود 64 دست بیعت دست دوستی کف دست راستت نوشته 18 ذالحجه" غدیر خم دین اسلام کامل شد همه با علی (ع) بیعت کردند دست بیعت بارسول خدا وعلی کف دست راستت نوشته18 ذالحجه"غدیرخم 18+64دین=82 امام به ابجد امام82 انتخاب امام درغدیرخم امام82 امام82جانشین بدین محمد علی 82 شهادت اهل بیت مقبول الله 82 آسمان امامت مهدی موعودی82 حافظ دین حق اسلام قرآنی82 فضیلت دین مبین اسلام 82حاکم اصلی دین اسلامی{82 با تقواء ترین انسان جهانی82 زاده محراب شهیدمحراب82جانشین الله محمد علی 82  امام82 +114سوره قرآن= 196دین اسلام196ضرب14 معصوم درخودش میشود 196امام کل دین196دین اسلام196اسلامه مهدی196 کلید اسلام196 امام کل دین 196 کلید بدین الله 196کلید اسلام196نماینده الله محمد66 الله 66+66 علی ولی الله=132 اسلام 132+64 دین=196دین اسلام196محمد92+ 18ذالحجه" غدیرخم=110علی 110زاده محراب شهید محراب علیست  { الله محمد علی 64 } دین64

شمع امامت 28 رئیس 28 بسیجیان28بکل اسلام 28 نقد دین 28 اهل دین 28دین اسلام 28 ارزش اسلام 28نماینده 28بسیجیان 28اله دین 28 اصل قرآن 28کلید28 اهل دین 28 ماه الله 28 امام مبین28 اهل بیت28+64 دین= 92 محمد92 قائم آل محمد{عج} سلیمان هشمتی یوسف روخی اعجاز عیسایی فدای روی ماه تو کجایی پس نمی آیی قرآن سوره یاسین آیه 12 و کل شیی احصیناه فی امام مبین قرآن می فرماید امام مبین به امر خدا از تمام علوم آگاه می باشد به ابجد کبیر و صغیر کلید 64+28 = 92 محمد 92+18بدین جانشین =110جانشین اصلی آخرین پیامبرالهی 110علی110خلیفه اول امام واقعی مسلمین 110 اول خلیفه اسلام مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110با نماینده الله قرآن محمد علی 110 صاحب اصلی ریاست کل دین اسلامه110علی 110علی 110 حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دور خاتم تا به شانه بود علیا" یا علیا" یا علی گفت پیغمبر به کعبه اینچنین نیست جزحیدر امیرالمومنین امیرالمومنین در کعبه دوشش کسی غیر از علی نیست جانشینه خاتم پیغمبران مولاء علیست

دین مکتب حق الله64 مکتب وحی الهی64 جانشین محمد علی64حقیقت دین الله64 محور اصلی قرآن64 قانون مذهب دین الله64 ره الله مذهب الله64اصل اسلام دین الله 64کلید سره الله64 کلید بدین الله64راه الله مذهب الله 64الله محمد مولوی های عمری به ابجد صغیر با 5 تا کلمه بگوئید تا ابجد کبیرعمر و ابوبکربشود اینجانب دین شما را خواهم پذیرفت مثال علی110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی110خلیفه اول امام واقعی مسلمین 110 اول خلیفه اسلام مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110علی 110 خدایی باید با طلاء نوشت و هرمولوی شیعه شد بندازی گردنش تا دیگه گمراه نشود  با دو سه کلمه جانشین پیامبر را ثابت نمائید کلید اسم اعظم الله اهل بیت علی110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 عالیترین باوقار ترین ارباب 110اول خلیفه امام واقعی مسلمین 110 عالیرتبه ها امیرالمومنین110اول خلیفه مسلمین جهان حق الله 110برگزیده الله عدالت محضی110جانشینه اصلی حضرت محمد ابن عبدالله 110 علی 110شیعه یعنی ش شما ی یار ع علی ه هستید شیعه یعنی شما یار علی هستی 110شیعه یعنی امام اسلام واقعی 110 علی110پلیسی 110 نامت 110 یا علی حقا پلیس عالمی110حزب الله بسیجی محمدعلیست110 میقات اصلی دین الله محمد علی110امام مقدس دین الله محمدعلی110توحید نبوت الله محمد علی110اسرار الله جانشین محمدعلی110نامت صدوده یا علی حقا پلیس عالمی110پلیس اصلی دین اسلام قرآن ارباب مقدس110علی110کلیدها اسرار الهی بدین الله110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110علی 110مقام شهید دین اسلامی 706-541 فتنه ها = 165 لا اله الا الله 165 +5 تن +12 امام +14معصوم =196دین اسلام 196ضرب14معصوم درخودش می شود 196دین اسلام 196اصوله دینه 196 امام کل دین 196دین اسلام196مومنین196یا اصل دین196یا اسلام ناب196دین اسلام 196 به ابجد شهید 319 مذهب الله محمد علی 319+66 الله =385 شیعه385   به ابجد شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319اصل اسلام الله319بدین اصل اسلام319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319اسلام واقعی 319 نماز مسلمان 319 شهید 319 دین ناب محمد علی319مذهب الله محمد علی 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 شیعه 385  مذهب الله محمد علی 319+66 الله =385 شهید319 فلسفه دین319 +66 الله=385شیعه385 فلسفه دین الله385شیعه 385 فلسفه دین 319 +محمد علی 46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385 دین ناب الله محمد علی 385به ابجدشهید الله 385 فلسفه دین الله 385 نماز مسلمان 319شهید  319 اسلام واقعی 319 نماز مسلمان 319 شهید 319 دین ناب محمد علی319مذهب الله محمد علی 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 شیعه 385   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله 46 محمد علی 46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 با قانون الهی دین الله 385 قانون اساسی الهی 385 فلسفه دین الله 385 زنده با دین بحق حسینی  385به ابجدکل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110 یمین 110علی110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110یمین 110 علی 110   در سوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین 275{الا اصحاب الیمین} 275+110دین الهی=385 شیعیان علی فقط اهل نجاتند پیامبر فرمود یا علی تو و شیعیانت

بسیج 15کتاب15 قرآن 15 دعا 15با اسلام 15 با حق15دعا15 دعا کنید با شهادت از این دنیا سفرکنیم شهدای اسلام اهل بهشتند  به ابجد شهید 319مذهب الله محمد علی319بدین اصل اسلام319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین319 اصل اسلام الله319فلسفه دین الله 319 +66 الله=385 فلسفه دین الله 385 شیعه 385فلسفه دین319 +46محمد علی= 365روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385 دین ناب الله محمد علی 385به ابجدشهید الله 385 فلسفه دین الله 385 نماز مسلمان 319شهید  319 اسلام واقعی 319 نماز مسلمان 319 شهید 319 دین ناب محمد علی319 مذهب الله محمد علی 319+66 الله =385 شیعه 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 شیعه 385   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 با قانون الهی دین الله 385 قانون اساسی الهی 385 فلسفه دین الله 385 زنده با دین بحق حسینی مهدی 23+23=46 ماه46نماینده الله46 محمد20+26علی=46 ماه46+46=92 محمد 92+36مرد الله= 128 حسین128کلید دین 128حسین128کلید دین 128قرآن میفرمایدنامه اعمال آنهایی را که به دست راستشان میدهندو به آنها اصحاب یمین درسوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟یمین به ابجد میشه110علی110یمین110ولی دین110دین الهی110 علی110 جلوه الله 110بحق110منادیه110دین الهی 110حامیان 110نگین110دین الهی110ماه دین110علی110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی به ابجد  نماینده الله 46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 حامیان110 دین الهی 110 ولی دین 110 «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعُونَ» (المائده - 55)
هم آئینه رسالتو هم آئینه امامتی  ولی دین 110 علی 110 ولی دین 110
به ابجدولی46ماه46 محمد20+26علی سر الله =46ولی 46+ 46=92 محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110 دین الهی 110 علی110جلوه الله110ولی دین110 ترجمه آیه فوق جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آورده ‏اند، همان ایمان آورندگانى که اقامه نماز و اداى زکات می‏کنند در حالى که در رکوع نمازند انگشتر به گدا می دهند برو ای کدای مسکین دره خانه علی زن عالمی منادیه دین الهی نداء میدهد یعنی امام علی نداء میدهد الله محمد علی یازده امام اسلام 110  اصل دین اسلام دین فاطمه علی 110 منادیه 110 دین الهی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی110 علی 110  نداء خواهد کرد پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند. آدم چقدر باید بدبخت و نادان باشه در باره امیر المومنین بیش از 700 آیه نازل شده در باره عمر سر خر نازل شده عرعر می کنه خیلی آدم باید بدبخت باشه امام علی را نشناسد برای امتحان امت نادانها بر اسب سرکش خلافت با نادانی تمام تاختند و ابوبکر دوسال خلافت نکرده در لجن زار خلافت فرو رفت از دنیا رفت و آرزوی خلافت را با خود به گور برد تمام ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا می روند وقتی جوانان بی دین زیاد شوند جوانانی که وقتشان را به بطالت میگذرانند و ساعتها با بازی های گیم وووو قطار فوتبال قمار شراب تلف می کنند ولی سه دقیقه نماز نمی خوانند کسی برای آنها و آینده شان دل نمی سوزاند گرانی و بی کاری و سختی وبال گردنشان خواهد شد که مقصر خودشان میباشندامشب شب قدرمی باشد23مهدی23الغیب 23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائکه برامام زمان نازل شده و تمام تقدیرات بشرنوشته خواهدشد 23مهدی23+23=46نورمقدس الله46نماینده الله 46 محمدعلی46 بسم رب المهدی46 عقاید اسلام ناب46 تحقیق دین 46 حقیقت دین 46نورقرآنی46عدل علی46 ماه46محمدعلی46 نورهدایتی46 کلیداسرار46 توحید نبوت 46ولایت امامته46 رکن دین اسلام 46ارکان دینی 46دین مبین اسلام46 تفکر الله46 اصل دین اسلامه 46قائم آل محمد46 درخت دین اسلام 46حقیقت دین46 شرع دین اسلام46 رهبرجهان اسلام 46اسلام علیک 46محمد علی46 +46علی محمد46رکن دین اسلام46 الحمدولله 46امام غدیری 46صاحب اهل اسلامه46+ 46ولایت امامته 46سلطان جهان اسلام46 جانشینه اصلی46فقط شیعه46 +46اصل دین اسلامه=92محمد92 محمدسرالله92+110دین الهی علی =202  محمد 92+110علی=202  مومن الله202 اهل لا اله الا الله202مو من الله 202 به ابجد دین 64 الله محمد علی 64 جانشین محمد علی 64 دین 64 مولوی های عمری به ابجد صغیر با 5 تا کلمه بگوئید تا ابجد کبیرعمر و ابوبکربشود اینجانب دین شما را خواهم پذیرفت مثال علی110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی110خلیفه اول اماما واقعی مسلمین 110 اول خلیفه اسلام جانشین مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110علی 110 خلیفه اول امام واقعی مسلمین 110 اول خلیفه اسلام مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110علی 110 خدایی باید با طلاء نوشت و هرمولوی شیعه شد بندازی گردنش تا دیگه گمراه دین  نشود نام شیعه در قرآن پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد فقط فرزندان فاطمه شیعه میباشند نام شیعه در قرآن  با سه کلمه و سه عدد قبله و دین و امام و اسلام و کتاب آسمانی و مذهب خود را ثابت نمائید قبله اسلام269+ امام82= 351قرآن +34دین الله=385 شیعه385  انسان کامل 253+ 132اسلام=385 شیعه385اسلام واقعی الله 385بدین واقعی اسلام 385شیعه 385دین الهی علی110+135فاطمه دینه الله +128حسین کلیددین=385شیعه385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام385 فلسفه دین الله 385اسلام واقعی الله385اسلام پیامبر 385شهید الله385اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام385با آل قرآن385شیعه385 پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمودند: إن ولیتموا علیاً و ما أراکم فاعلین تجدوه هادیا مهدیا یهدی بکم السبیل المستقیم. اگر علی را خلیفه خویش قرار دهید، گرچه می‌دانم نمی‌کنید، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزیل للحاکم الحسکانی، ج1، ص82 ـ تفسیر الآلوسی، ج6، ص170 ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثیر، ج4، ص31 ـ میزان الإعتدال الذهبی، ج3، ص363 ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج7، ص397 در سوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110 یمین110علی 110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حق پلیس عالمی پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند.. امت بعد از من73فرقه باطل میشود فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است.فکر کردی امام شدن الکیه کسی امام است که زبان کل انسانها و حیوانات را می داند سوره یاسین آیه 12 { و کل شیی احصیناه فی امام مبین } امام از قطرات باران و موی بدن انسانها و حیوانات آگاه است امام به امر خدا مردگان را زنده می کند خداوند در قرآن می فرماید ما امام را انتخاب می کنیم جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 علی 110 ولی دین110 نگین 110 حامیان 110دین الهی110 پلیسی110نمک110نان جو110گندمهای 110به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست 110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 علی 110 ولی دین110 نگین 110 حامیان 110دین الهی110علی 110خلیفه اول اماما واقعی مسلمین 110 اول خلیفه جانشین اسلام مسلمین جهان 110علی 110آخرین جانشین اصلی پیامبر الهی110جانشینه حضرت محمد ابن عبدالله110با نماینده الله قرآن محمد علی 110 صاحب اصلی ریاست کل دین اسلامه 110علی 110 به ابجد ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق=541 ابوبکر عمر541 فتنه ها 541+430 مقصر = 971 ظالم + 231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه کفر 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن می فرماید ما مجرمین را سخت عقوبت خواهیم کرد این آیه قرآن به ابجد صغیر هم باز ابجد ابوبکر عمر عثمان 74میباشداین سه خلیفه دین اسلام را 74 فرقه نمودند 74والشجرتها الملعونه 74 اولین دشمن خائن اسلامی74  به ابجد کبیر مقصر430+231 ابوبکر=661 عثمان ظالم 971 - 310 عمر=661 عثمان 661  - 231 ابوبکر=430مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان661-231 ابوبکر= 430 مقصر  ابوبکر و عمر طبق معادله ظالم و مقصر از شیطان پست تر بوده اند به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 اولین قاصب اهل بیتی 541 به ابجد541 مقصرادین الهی 541 دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 ابجد نامشان 541 میباشد گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310 گمراه دین310 عمر310 اباجهل در دین 310 جهل عرب 310 عمر310منکر 310  310حرامیان 310کفری 310
۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۷:۱۳ شیعه مکتب اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این محیط در پیام قبلی از کاربری به اسم  حجت اله عرفانیان توهین های زیادی به خلفای اهل سنت شد بنده از طرف مراجع و رهبری عذرخواهی میکنم از عزیزان اهل سنت این کار اصلا درست نبود .
۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۹:۴۳ ایران نژاد
اسلام رو عمر به صورت نظامی و با شمشیر اورد تو ایران.
اسلام هیچ چیزش به فرهنگ ایران نمیخونه.
اگه ازادی حجاب باشه کمتر از 10سال که بگذره مطمئنا روسری و چادر کاملا حذف میشه و این نشون اسلام اجباری تو ایرانه.
شاید تو عربستان ازدواج مکرر اشکالی نداشته باشه ولی تو ایران اصلا منطقی نیست.
۱۳ تیر ۹۶ ، ۱۳:۰۴ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این محیط در جواب برادر ( ایران نژاد ) برادر عزیز اولا طبق عقیده شیعه بله حملات خلفا به ایران هیچ مشروعیتی نداشته نه دستوری از پیامبر بوده نه دستوری از معصوم اما فرهنگ اسلامی مطابق با اموزه های اهل بیت قطعا تاثیر متقابل با فرهنگ ایرانی داشته میتوانید کتاب شهید مطهری رو بخوانید خدمات متقابل ایران و اسلام . درمورد ازدواج مکرر اگر شرایطی که اسلام مطرح کرده در نظر گرفته شود کاملا عقلانی است . به طور مثال البته این یکی از مثال ها و قواعد اسلامی است . در یک حامعه که تعداد زنان به هر دلیلی بیشتر از مردان هست طبق حکم اسلامی به شرط توانایی برای اجرای عدالت مرد میتواند همسر متعدد اختیار کند . این کاملا عقلانی هستش .
سلام . دوستان من قدری از نوشته های بالا رو خوندم . به نظرم مطالعه ما ایرانی ها خیلی کمه و به همین دلیله که با هم بحث میکنیم و فکر میکنیم که هر کدوم خودمون درست میگیم . ای کاش فرهنگ خواندن و مطالعه تو کشورمون زیاد بشه . من خودم جدیدا سعی می کنم یه مقداری مطالعه کنم . چند تا کتاب خوندم به نظرم به خوندنش می ارزه نویسنده های غیر مسلمون هم داره . کتاب محمد پیغمبری که از نو باید شناخت ، کتاب عایشه بعد از پیغمبر و کتاب امام علی صدای عدالت انسانی خصوصا این آخری نوشته جرج جرداق مسیحی که 5 جلده خیلی عالیه . به دوستان پیشنهاد می کنم اگه میتونن حتما بخوننش .
سلام . خسته نباشید.
من یه سئوال برام پیش اومد و اگر به ان پاسخ دهید متشکر می شوم.
من اعتقاد دارم و مطمئن هستم که پیامبر و ائمه همگی طبق دستورات خدا و دین و بدون هیچ کم و کاستی عمل می کردند .
اما شما فرمودید که یک مرد بیشتر از 4 زن نمی تواند اختیار کند ، این 4 همسر با هم یک زمان منظور است یعنی بعد فوت همسر دوباره می تواند اختیار کند؟
وگرنه اگر اینطور نباشد پیامبر که کلی همسر داشتند و بیش از 4 بوده؟
و یک نکته درسته از نظر دین و .. اختیار همسر بیش از یکی درسته ، اما به نظر من یکمی یا بیش از ان بی انصافی ،  من خودم یک زنم این عواطف و افکار و ... رو متوجه می شم اگر یه روزی متوجه شم همسرم زنی گرفته فرقی نداره که قبلش می دونستم یا نه مطمئنن از اون زندگی می رم . چون اگه من رو می خواست یکی دیگه نمی گرفت و این توقع زیادی برای یک مرده که چندتا زن داشته باشه .
شاید در زمان قدیم این عادی بوده چون همه بیش از 1 زن داشتند ولی در این دوره و زمونه بیش از یکی واقعا بی انصافی و بی رخمی هس .
و اون زنی که حاظر میشه وارد زندگی زن دیگه ای بشه واقعا به شدت بی رحم و حتی نا مرد هستش و من کلمه زن بودن رو لایق زن دوم و ... نمی دونم .
پاسخ:
سلام

در شرع اسلام یک مرد همزمان بیش از 4 همسر دائم نمیتونه داشته باشه اما در صورت فوت یکی از این همسران میتونه همسر دیگه ای رو اختیار کنه. مهم اینه همزمان بیش از 4 تا زن دائم همزمان نمیتونه داشته باشه. اما ازدواج موقت بدون محدودیت هست.
اما شخص رسول الله(ص) در برخی احکام اسلامی استثناء هستند نسبت به بقیه و یک سری احکام خاص خودشونو دارن یکی از اون احکام اینه که همزمان تا بیش از 4 همسر هم مجاز بودند داشته باشند.

در مورد بحث شخصی خودتون اولاً وقتی خدا حکمی رو تشریع کرده لابد مصلحتی داشته که تشریع کرده اینجا هم همینطوره وقتی خدا به مرد این اجازه رو داده همزمان تا 4 تا همسر دائمی همزمان داشته باشه لابد یک مصلحتی داشته. ثانیاً این حسی که شما ازش اسم بردید حس حسادت هست که در روایات ما خیلی ازش بد گفته شده این حس و تا حد کفر پایین آورده شده و خانم ها موظف هستند با این حس خودشون مقابله بکنند و تسلیم امر الهی بشند. ثالثاً آیا مثلاً وقتی امام حسین ع چند تا همسر همزمان داشتند یا سایر ائمه ع یعنی همسر اول رو نمیخواستند که رفتند همسر دوم گرفتند؟!
آقایون و خانوما دقت کردین که دین فقط به نفع کیر پیامبر امر میکنه ؟ چه دینى به به منم جاى پیامبر بودم از این دین حمایت و به خاطرش خیلیارو میکشتم. شما گفتین اگه دختر ١٢ ساله با اراده خودش با پیرمرد ٦٠ ساله ازدواج کنه عیب نداره آخه ابله کدوم بچه ١٢ ساله اى عاقل و بالغ که با میل خودش بخواد تصمیم به ازدواج با یه پییرمردو بگیره. تازه ١٨ سالگى آدم به خودشناسى به زور میرسه. بعدشم آخه خدا نشناس مگه باید فقط دختر از نظر جنسى برا ازدواج آماده باشه که اگه تو هشت سالگى به بلوغ زود رو جنسى رسید بلوغ روحیش مهم نیست؟ بچه بیچاره روانى میشه کیر چروکیده پیر مرد رو ببینه که پیامبر جنابعالى باشه. مرتیکه این دین شما به جز کردن زنها چهل تا چهل تا به احساساتشون هم اهمیت میده؟ خاک بر سر حمالایى مثل تو . تو هم از اونایى که دختراشونو به داعش میفروشن فکر میکنن ثواب میبرن کى میخواین بیدار شین. خدا بزنه به کمرتون. هر موقع پیامبر شق کرده یه آیه براش نازل شده به نفع خودش. خدایا اینا بلدن کیرى که بهشون دادى رو استفاده کنن نه وجدانشون رو نه عقلشون رو نه انصافشون رو.پناه میبرم به تو از دست این جاهلان
والا دینى که شما توصیف میکنین مردهاى پیر و خرفت رو که تو خیابون بچه باز هستن و خودشونو میمالن به بچه هاى کوچیک مردم رو توجیه میکنه چون نیروى جنسى قوى دارن ولى حیف مثل پیامبر قدرتو ندارن که تا اون دختر بچه رو از خانوادشون خواستگارى کنن دو دستى تحویلشون بده. بعدشم شما معنى عدلات رو نمیفهمى انگار پیامبر چطور میتونسته عدالت رو بین چهل تا زن رعایت کنه؟ برا هر چهل از در هر چهل روز یک بار میتونست سکس داشته باشه اون زن بیچاره چه گناهى کرده که هر چهل روز یک بار باید روى پیامبر میدیداین از نظر جنسیش که اسلام عاشق اینجور حرفاست از نظر روحى هم که محال زنى غریضه حساده رو نداشته باشه و کلى دردو دلى که این زنا داشتنو میخواستن با شوهرشون بکنن ولى حیف وقتشون تموم میشد زود پیامبر باید میرفت اون یکى زنشو آروم کنه اصلا از محالات که ٤٠ زن همزمان بتونى راضى نگه دارى ببینید فقط یه چیز بگم این داعشى که هممون ازش متنفریم دقیقا اسلام رو مو به مو مثل اون سال ها رعایت میکنه به کنیز گرفتن با شمشیر حمله کردن سرو دست قطع کردن ولى اسلام واقعى همونه اسلام داعش ولى ما ایرانیا چون فرهنگ قوى داشتیم اونو ترمش کردیم قابل تحملش کردیم و فکر میکنیم که خوبه اسلام همونیه که داعش الان در عراق و پیامبر در چند هزار سال قبلش اجرا میکرد اگه اسلام ناب و بکر دست نخورده میخواین جلو چشتونه یا قبول کنین یا بلکل رد چون اون اسلام مهربانی که تو ذهنتونه ما با فرهنگ ایران میکسش کردیم یه چیز تازه تولید کردیم. برا هممون متاسفم دین هر کس وجدانشه . خدا درون ماست . فقط عقلمونو دادیم دست چند نفرجاهل. شعار من صدام وجدان من اینه آدم خوبى باشین به همه کمک کنین به احساسات زنان و دخترانتون احترام بگزارین بزارین بزرگ شن یردو گرم روزگار رو که متوجه شدن خودشون عاشق شن و با کسى که دوست دارن ازدواج کنن یک عاشق و یک معشوق باشن دختراى گلتون رو با ناز بزرگشون میکنین قربانت دین نکنین ندین دست پیرمردا که پاره پورشون کنن أنصاف داشته باشین اسلام نداشته باشین هم میشه.آدم انسانى باشین آدم اسلامى نباشین هم میشه خدا رو به مسخره نگیرین خدا نژادپرست نیست خدا مردهایى رو که خلق کرده رو بیشتر از زنایى که خلق کرده دوست نداره مثل هم دوست داره مساوى این مردان که کتاب نوشتن به نفع خودشون به ضرر زنها و به نام اسلام. آدم خوبى باشین همین اگه با پاى رأست هم وارد توالت نشدین خدا ماخذتون نمیکنه لطفا فکرتون رو باز کنین و عقلتون رو ندید دست اینا خدا خواهد پرسید چرا عقلى رو که دادم رو استفاده نکردى و چند تا صفحه انشا رو قبول کردى بدون سؤالى جواب خدا خواهد گفت چطور فکر کردى من میتونم انقدر بی انصافا کنم بین دخترو پسر بیدار شید
اصلا ولش کنین این بحثو
هرچی جوابهای این آقارو درمورد چند زنه بودن مردا
واینکه مردهرکاری ذوست داره میتونه انجام بده
حالم از اسلام ساختی اینا بد میشه از دین واسلام هرچی در این مورد بدم امده اههههههههههههههه

راستی تا یادم نرفته بگم
که شما هم برو خواهر ودخترتو بده به مردی که 4تا زن داره

انشاالله که خوشبخت میشه
لطفا دیگه از این نسخه هابرای کسی نپیچین
بهتر بود نویسنده مقاله به این حدیث نبوی هم اشاره می کرد:

از پیفمبر پرسیدند که بهترین مردان چه کسانی هستند و پیفمبر پاسخ داد مردانی که برای زنانشان همسران خوبی هستند. 

ثانیا اگرچه بر اساس قرآن، هر مرد می تواند حداکثر 4 زن داشته باشد ولی قرآن آن را توصیه نمی کند چون مردها نمی توانند عدالت را در بین چند زن رعایت کنند. پس مردانی که بیش از یک زن دارند، خلاف توصیه قران عمل کرده اند!

ثالثا صیغه زنان یا متعه (رابطه جنسی بدون نکاح و ثبت رسمی در دفترخانه) حرام قطعی است و تفاوتی با زنا ندارد چون پنهانی بوده و بدون  آگاهی رسمی جامعه انجام می شود. در اسلام فقط دو نوع رابطه جنسی مجاز می باشد یکی نکاح (یا ازدواج رسمی دفترخانه ای) و دیگری کنیز که با توجه به این که در زمان ما ، نظام برده داری در دنیا مدت طولانی است که از بین رفته است، مالکیتی از نوع کنیز در دنیای امروز وجود نداشته و در نتیجه چنین رابطه ای هم نمی تواند وجود داشته باشد.
   

ممکن است عده ای بگویند که صیغه در مذهب شیعه مجاز است. در پاسخ باید گفت که دقیقاً به همین دلیل مذهب تشیع، اعتباری در جهان اسلام ندارد چون آشکارا احکام و اصول صریح اسلام را نفی و تحریف می کند (البته بنده خودم هم یک آذری و شیعه زاده هستم ولی برای بنده کاملا روشن و اثبات شده است که تشیع یک مذهب جعلی و ساختگی است و با اهداف سیاسی به وجود آمده و گسترش داده شده است و به هیچ وجه شاخه ای از دین انسان ساز اسلام نیست. مذهب تشیع، مروج مرده پرستی و انسان پرستی است که با اصل اول اسلام یعنی توحید در تضاد است. الحمدلله رب العالمین .... ایاک نعبد و ایاک نستعین ... شیعیان حاجت های خود را از مرده ها طلب می کنند و درنتیجه مشرک هستند و نه مسلم. آن ها از مرده ها و حتی از انسان های زنده خدا درست می کنند و سپس آن ها را پرستش می کنند!).   

رابعاً قدرت مردانگی ارتباطی به زیاد زن داشتن ندارد. بلکه نتیجه ای که از قوای جنسی می توان گرفت این است که هر مردی باید برود با زنی متناسب با خودش ازدواج کند. یعنی مردی که قوای جنسی بیشتری دارد باید برود با زنی ازدواج کند که قوای جنسی اش مانند خودش زیاد است. 

خامساً ازدواج های متعدد پیغمبر بعد از حضرت خدیجه، ارتباطی به قوای جنسی بالای پیغمبر اسلام نداشته و بیشتر جنبه سیاسی و مصلحتی داشته است و پیغمبر اسلام از هیچ یک از آن زنان ، صاحب فرزندی نشده است. مصلحت این بوده که پیغمبر بیش از یک زن داشته باشد تا بعد از رحلت ایشان، کسی نتواند زندگی خصوصی پیغمبر اسلام را تحریف بکند.

در کشوری که اراذل و اوباش و دیوانگان حکومت می کنند اصلا بعید به نظر نمی رسد که چنین نسبت هایی به پیفمبر اسلام این مرد بزرگ تاریخ، داده شود.         

      
پاسخ:
حالا مگه زمان رسول الله ص و ائمه ع دفترخانه بوده که ازدواج رو ثبت کنن؟؟؟!!!
حرفتون به قدری مضحک هست که مرغ پخته در دیگ رو هم به خنده وا میداره!
 مردی که مدام پی لذت های دنیوی هست و برای لذت جویی حد اکثر  را برای خودش مجاز میکنه (داشتن 4 زن رسمی و صیغه بی نهایت)آیا چنین مردی که ادعای مومن بودن  هم داره وقتی هم برای عبادت و رازو نیاز با خدا و خواندن قرآن ، انجام کار علمی که ثواب داره یا کلا کار کردن و ...پیدا میکند؟؟!!این دنیا برای بستن توشه برای آخرت هست نه حرم سرا داشتن و غرق شدن تو لذت های دنیوی.بعضی مردان که بیکار ، بی سواد هستن به اسم خدا و پیغمبر این تجویزو میکنن اصلا چنین مردی که مدام مشغول این روابط هست چطور وقت میکنه پول در بیاره خرج زندگی بده؟؟؟!!جوونهای ما به خاطر مشکل مالی ازدواج نمیکنن توانایی اداره یه زن و فرزند رو هم ندارن.از مسلمون بودن فقط همینو یاد گرفتن راحت به زنان میگن زنی که حتی از این تعدد زوجات همسرش ناراحت بشه مومن نیست و در حکم کافره ولی خودشون رو مومن واقعی میدونن.مومن واقعی بیشتر وقتش رو صرف مناجات با خدا  کمک به فقرا و یتمیان و کار کردن میکنه تا هم خوابگی با زنان مختلف.ایشون توقع داره زن نسبت به شوهرش غیرت نداشته باشه اگه زنی فاقد این حس باشه با حیوون چه فرقی داره ؟؟!اصلا زن بی غیرت و زنی که نسبت به شوهرش حسی نداره چطور میتونه بهش پایبند باشه؟؟!یادمه دلیل اینکه زن باید با یه مرد باشه رو میگفتن چون معلوم نیست فرزند از کدوم مرد هست به خاطر همین حرامه ولی الان با آزمایش دی ان ای حتی اگر زن داخل شکمش دو قلو باشه ولی از دو مرد کاملا با آزمایش معلوم میشه (اینو توی اخبار معتبر خوندم زنی که به شوهرش خیانت کرده بود و بعد تولد نوزادا چون شبیه هم نبودن همسرش شکایت کرد و با آزمایش معلوم شد)مردی که از هر زنی خوشش میاد و تنوع طلبه و صیغه میکنه باید این رو هم در نظر داشته باشه که انسان چه زن و چه مرد ممکنه از چند مدل تیپ و چهره خوشش بیاد دیگه دلیل نمیشه با همشون رابطه ی جنسی برقرار کنه.اینا که زنو بی عقل و فاقد شعور تصور میکنن که حتی نباید به شوهر خودش حس و غیرت داشته باشه چطور چنین زنی شعور وفادار بودن به همسر رو داشته باشه؟؟!پس اگه زنی وفاداره به خاطر عقل و شعور بالا حس تعهدی که داره و علاقه به شوهر و حس مالکیت به اون پایبنده.اینها زن رو مثل مرغ تصور میکنن که انگار چند تا مرغ بخرن بذارن خونه و به یه اندازه براشون دونه بپاشن جا خوابشون مساوی باشه به خیال خودشون هم مردان مومن و با عدالتن.ببینید اگه زنها هم در مقابل این قضیه سکوت کنن فردا بچه هاتون خجالت میکشن بگن این شخص پدرمه حتی نمیتونن در اینده بو سربلندی ازدواج کنن.تو جامعه ما چند همسری کار پسندیده ای نیست دین اسلام که دین کاملی هست پاسخگوی نیازهای همه ی زمانها و جامعه هاست و ما مسلمونا نیاز داریم شخصی عالم با مقتضیات و نیازهای روز دین رو برامون تفسیر کنه نه این افراد کوته فکر و پوسیده عقل.تو رو به خدا نذارید جوونامون از دین زده بشن این افکار پوسیده رو نشر ندید.
۲۶ مرداد ۹۶ ، ۰۴:۲۶ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این محیط در جواب به سه کاربر که پیام گذاشته اند و احتمالا مرا نمی شناسند . اول کاربری موسوم به زهرا ( خجالت میکشم با این اسم مقدس ان حرف های زشت زده اند ) که در تاریخ 8 مرداد پیام گذاشته اند . اولا سرتاپای پیام ایشان فقط توهین بود و مسخره کردن . اگر ایشان مرا نمی شناسند باید بدانند من جواب بسیاری از شبهات و سوالات گه افراد مختلف ( البته با حفظ احترام خلاف ایشان ) در این محیط داده اند را پاسخ داده ام میتوانند به ارشیو پیام ها از تابستان گذشته تا حالا مراجعه کنند همیشه هم با هخمین اسم جواب گو بوده ام . جایی از پیام ایشان سوال و شبهه با حفظ احترام ندیدم که بخواهم جواب بدم برخی از قسمت های جملات ایشان مربوط میشود به شبهات و سوالات قبلی که ماه های قبل افراد دیگری ( با حفظ احترام یا حداقل توهین کمتر خلاف این کاربر ) مطرح کرده بودند جواب دادم میتوانند مراجعه کنند . درمورد کاربر دوم موسوم به موحد (که شاید اسم خودشان را از روی قصد و عمد این گذاشته اند که کنایه باشد به اشخاصی که به نظر ایشان موحد نیستند البته شاید ) ایشان مطللبی عرض کردند که باز هم تکرار شبهات افراد مختلف بود . درمورد اینکه متعه سنت زمان پیامبر(ص) بود و طبق مدارک کتب اهل سنت زمان خلیفه اول هم انجام میشد اما عمر مانع شد چیزی نیست که علمای شیعه و اهل سنت بخواهند انکار کنند . من ماه های قبل مدارک این مسئله را نه از کتب شیعه ( ایشان ادعای شیعه بودند کردند) نه از کتب شیعه بلکه از کتب اهل سنت دادم میتوانند مراجعه کنند و درمورد قوای جسمی و اینکه ازدواج متعدد ربطی به این مسئله ندارد باید عرض کردم وقتی مسئله عدالت بین چند همسر مطرح است یعنی ارضای نیاز جنسی هم شامل میشود یعنی مرد یا قدرت دارد از نظر جنسی نیاز چند همسر را برطرف کند یا نه فقط پول و خانه دارد و در اختیارا نها گذاشته . درمورد شرایط متعه و اینکه مرد چه شرایطی و ووظایفی دارد در ماه های قبل به افراد مختلف پاسخ داده ام میتوانند به ارشیو مراجعه کنند . درمورد سایر مطلب ایشان سوال یا شبهه مانندی ندیدم که بخواهم جواب بدهم . درمورد کاربر سوم موسوم به مینا که در تاریخ 21 مرداد پیام گذاشتند . ابتدا ایشان اول پیام چیزی گفتند که عین ان را کپی میکنم بعد جواب میدهم بر این فرض که مسلمان هستند  با توجه به تیکه اخر این جمله این فرض رو در نظر گرفتم (((مردی که مدام پی لذت های دنیوی هست و برای لذت جویی حد اکثر  را برای خودش مجاز میکنه (داشتن 4 زن رسمی و صیغه بی نهایت)آیا چنین مردی که ادعای مومن بودن  هم داره وقتی هم برای عبادت و رازو نیاز با خدا و خواندن قرآن ، انجام کار علمی که ثواب داره یا کلا کار کردن و ...پیدا میکند؟؟!!این دنیا برای بستن توشه برای آخرت هست .... )) فرض کردم ایشان مسلمان هستند . خب پیامبر(ص) همسران متعددی داشت ایا مسلمانمی میتواند دعا کند پیامبر نتوانسته توشه مناسبی برای اخرت خودش تیه کند نتوانسته وظیفه بندگی خودش نماز خواند ستایش خدا را کامل انجام دهد چون مشغول زنان خودش بوده جدا از اینکه طبق عقیده اسلامی توجه به زن و برطرف کردن نیازهای او خود فی نفسه عبادت محسوب میشود و علادت کردن خدا حتما به نماز و روزه نبست . در ادامه چیز دیگری هم گفتن (((( ....چنین مردی که مدام مشغول این روابط هست چطور وقت میکنه پول در بیاره خرج زندگی بده؟؟؟......))) اتفاقا یکی از وظایف مرد در ازدواج چه یک همسر چه چند همسر برطرف کردن نیازهای متفاوت زن مسک خوراک پوشاک هزینه بهداشت هزینه تحصیل و غیره بر گردن مرد است چه یک همسر داشته باشد چه چند همسر مسئله عدالت که روایات هم از اهل بیت بیان شده . در ادامه مطلب دیگری گفتند ((( ....احت به زنان میگن زنی که حتی از این تعدد زوجات همسرش ناراحت بشه مومن نیست و در حکم کافره.....)) اولا حکم کفر را این جوان ها به قول ایشان تعیین نمیکنند حکم کفر یا نبود کفر و سایر مسائل مهم عقیدتی را مراجع مشخص میکنند و کدام مرجع تقلید اشکار و رسما اعلام کرده زنی که از تعدد زوجات همسرش ناراحت باشد کافره سند و مدرک بدهند . ایشان باز در ادامه با این فرض که مسلمان هستند گفتند (( 
مومن واقعی بیشتر وقتش رو صرف مناجات با خدا  کمک به فقرا و یتمیان و کار کردن میکنه تا هم خوابگی با زنان مختلف ......)) با این فرض که مسلمان هستند باز ایشان را به پیامبر و اهل بیت و امامان ارجاع میدهم . کدام مسلمانی میتواند ادعا کند پیامبر از وظایف خودش به عنوان یک مسلمان برای کمک به فقیران غافل بود یا نتوانست کامل انجام دهد چون مشغول همسران متعدد خودش بوده . در اداممه مطالب فقط توهین بود نه چیز دیگر وگرنه جواب میدادم . باز هم تکرار میکنم هرکسی منو نمیشناسه بدونه فعال ترین کاربر این محیط در جواب دادن به شبهات من هستم میتوانند به ارشیو پیام ها از تابستان سال 95 به بعد مراجعه کنند . همیشه هم با این اسم پاسخ گو بوده ام . 
اسلام دین مهربانیس اما برای مردها 
اگر مردی 4 زن داشته باشد و یکی از زن هایش نیاز جنسی داشته باشد و مردش پیش زن دیگری باشد تکلیف نیاز زن چه میشود ؟
در اسلام برای نیازهای جنسی زن راهکاریپیشنهاد نشده و این یعنی نادیده گرفتن زن
احتمالا دلیل رابطه ی جنسی با کنیزان این بود که نیازهای اونا هم برطرف بشه تا به گناه نیفتن اما چون کنیزان تو نوبت نبودن پیامبر کی وقت داشتن نیازهای اونا رو برطرف کنن ؟!!!
۱۸ شهریور ۹۶ ، ۰۴:۲۵ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این محیط در جواب کاربری به نام سحر . پیام دوم ایشان توهین است کاری ندارم اما پیام اول ایشان . وقتی اسلام گفته مرد میتواند چند همسر بگیرد شرط عدالت را هم گذاشته در خود قران هم امده اگه مردی شک داشت که میتونه عدالت رو برقرار کنه به همان یک همسری که دارد اکتفا کند . تمام 
 محمد بن عبداله یا همان پیامبر مسلمانان به احتمال زیاد در اواخر عمرش به بیماری جنسی تحریک پذیری دائمی که یک بیماری مشخص جسمی است مبتلا بوده زیرا که ایشان در دوران جوانی سالم بودند و تا سن 50 سالگی به یک زن بسنده کرده اند پس کسی که به یک باره اینقدر در گرفتن زن حریص می شه حتما دچار مشکل جسمی بوده که امروزه هم هستند افرادی که این بیماری را دارند آنوقت پیروان ایشان با الگو قرار دادن فردی که در اواخر عمرش دچار بیماری تحریک پذیری دائمی جنسی بوده به خود و جامعه خود خیانت می کنند و می گویند پیغمبر اندازه 50 مرد قدرت جنسی داشته.واقعیت اینکه ایشان به بیماری مبتلا بوده و باید درمان می شده.
باتشکر 

من از متن خوبتون سپاسگزارم.من دختری نوزده ساله هستم وفقط میخوام در قسمت اول تشکر بکنم .ولی قسمت دوم در باره ی سن ازدواج و چند همسره بودن کاملا مخالفم .میدونید این مثل چی میمونه مثل این میمونه که شما کاراتونو با توجه به حرفای اسلام توجیه کنید و واقعا مسخرس.شما چه انسان هایی هستید که خودتونو با اولیا خدا میسنجید.شما مثلا بقیه کارای زندگیتون درسته که بخواید تو این یه کار درست باشه که تو جامعه ی امروز کار بی نتیجه ایه.
یکم سنجیده صحبت کنید.
یکم فکر کنید.
با توجه به جامعه و شرایطش اسلام رو پیاده کنید .
کارای ضروری تر هم به جای فکر کردن به اینکه دختر ۶ ساله میتونه با مرد بزرگ ازدواج کنه هست .شما خودتون مسائلو برای مردم باز میکنید که الان هر کسی با توجه به عقل مریضش داره از اسم اسلام سوئ استفاده میکن و هر غلتی میکنه.
الان فکر میکنید با توجه به اسم ظاهری اسلامی که در کشور ما وجود داره پسرای ما خیلی حالا مثلا عالین .
خیر اصلا اینطور نیست .مردای این مملکت از مهندس تا دکتر میتونن افکار نامناسب و بدی داشته باشن که ریشه به تیششون میزنه.ما کم پسر مزخرفو هوس باز در کشور نداریم.پسر خوب هم کم نداریم چه بسا که خود ساخته هستند.
به چه نتیجه ای میرسیم.وقتی میبینیم نه سطح فرهنگ داره افزایش پیدا میکنه نه سطح علمی جامعه.
همیشه به بچه ها گفتند کار بد نکن ولی بچه ها بیشتر کنجکاو تر شدند و بیشتر حریص شدند تا بدونند کار بد مگه چیه.وقتی انقدر رو این مسائل وقت میذارید یکم روی مسائل و فکر ی بچه ها وقت بذارید .انقدر‌بهشون نگید این بده شهوت بده .مگه اصلا میدونه شهوت چیه .که بعدا بخواد از راه نامناسب بهش برسه .
اون شخصیم که میگه ازدواج مرد ۵۰ ساله با دختر شیش ساله موردی نداره دلیل عقلی بگین بخاطرش مگر اینکه به دستگاه تناسلیش آسیب وارد بشه باید گفت تویی که فکر نکردی درباره ی این موضوع .برترین موجود عالم دختر بوده .حضرت فاطمه(س) بوده .چه شکلی میتونی به یه دختر بچه ی معصوم به این دید نگاه کنی.فکر کردید اون بچه آرزو نداره.اون اصلا نمیدونه دستگاه تناسلی چیه .فرق دختر و پسر رو نمیدونه .اونوقت ازش انتظار ازدواج و براورده کردن میل جنسی مرد دارین مگه اینکه فقط وسیله ی بازیتون بدونید.این کجای انسانیته اونوقت.حرفای بزرگ تر از دهنتون نزنید.چه قدر مسخره که برای خودتون سنو یک ماه یک ماه کم کردید.شما معنی زمان و سنو عوض کردید و خودتونو گول زدید برای رسیدن به خواسته هاتون.به وظایف دینی تون مثل نماز خوندن و آسیب نزدن به هم نوعتون و درست رفتار کردنتون عمل کنید .نمیخواد بشارت ازدواج با دختر کوچیک بدین.
برای همینه جهان سومیم.
انقدر به حاشیه کشیده میشیم که قشنگ میوفتیم تو ی حاشیه .ای کاش یکم قدرت انتقاد داشتید.انقدر خودتونو چسبوندین به اسم پاک اسلام و هر چیزی رو خوراک مردم میکنید .ایرانی برای رسیدن به کارای حاشیه خوب اوله ولی کارایی که به صلاحشه باید زور بالای سرش باشه .مثل مکتبو علمو دانش.
برای جامعم متاسفام .متاسفانه مردم رو انقدر با مسائل مختلف سرگرم میکنند و حق مظلوم میخورند.و مردم رو به حاشیه میکشونند.
مردم درست زندگی کنید.خوب زندگی کنید.هدفمند زندگی‌کنید.برای رسیدن به آرزو هاتون تلاش کنید .ارتباطتونو رو با خدا قطع نکنید و به حرف کسایی که با اسم اسلام حرف میزنند بیشتر دقت کنید چون بعضیا بازار سیاه راه انداختند.به اندازه ی تواناییتون و تا اونجایی که میتونید به اسلام عمل کنید .



واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنندچون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند


در ادامه با پیام قبلی خودم باید بگم که کسانی که در این پیام ها به پیامبر اسلام بی احترامی کردند  که حرف خودشونو به کرسی بنشونند همون جاهلایی هستند که از اونور بوم افتادند.فرقش با متن اصلی اینه که اونا از اونور و شما از اینور افتادید.همین افراد هم هستند که باعث میشن مردمی که باور ضعیفی دارن همون باورشونم تقویت نشه.و بخوان توهین بکنند.متاسفانه ایرانی جماعت مغزش مثل موم تو دستای کسایین که اراجیفای زیادی میگن .
حرفم با اون فرد محترمی که اول تمام پیام ها گفته هر کی میخواد مذاکره برای شیعه و سنی کنه بیاد بکنه.شما اول بیا این بساطی که راه انداختی و بین خود شیعه ها هم اختلاف انداختی جمع بکن نمیخواد مسائل بین شیعه و سنی رو حل کنی .ما شیعه ها و سنی ها همو قبول داریم و کسی لازم نیست مسئله ای رو حل بکنه .فقط اراجیف زیاد نگید و با اسم اسلام حرف نزنید .مثل طالبان برای خودتون یه فقهه درست کنید و با اون وارد بشین نه با اسم اسلام .
۱۲ مهر ۹۶ ، ۰۳:۱۵ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این محیط که پاسخ بسیاری از شبهات پیرامون اسلام را در این محیط از یک سال و نیم قبل داده ام ( خوانندگان اگر مرا نمی شناسنند می متوانند به ارشیو مطالب از یک سال و نیم قبل به این ور مراجعه کنند ) ابتدا در جواب کاربری به نام دلسوز که در 24 شهریور پیامی داده اند ایشان باید ثابت کنند مدرکی از منابع اسلامی جهت اثبات ادعای خود بیاورند . اما درجواب کاربری به نام y که در 4 مهرماه پیام گذاشته اند . بله شیعه و اله سنت مسلمان هستند و برادران دینیه م اما بحث حل اختلافات سر مسائل کم اهمیت نیست . حدیث مشهوری است از پیامبر که شیعه و اهل سنت این حدیث رو قبول دارند که پیامبر فرمود اسلام بعد از من به چند شاخه تقسیم میشود فقط یک شاخه صحیح است . پس هر ادم منصف اهل مطالعه مسلمانی وظیفه دارد تحقیق کند ان شاخه را انتخاب کند . اینکه ما شیعیان برخی مطالب و عقاید خودمان را بر اساس منابع اهل سنت ثابت میکنیم برای این است که یک جوان اهل سنت متوجه حقایق بشود .
این مطالب رو خوندم و اگرچه بسیاری تکراری بود و قبلا می دونستم ولی دو حس در من بوجود اومد !
یکی احساس تاسف و دیگری خوشحالی !
خوشحالی برای اینکه تعداد زیادی ایرانی جماعت به این نتیجه رسیده که این پیامبر به غیر از اینکه بچه باز بوده چیزه دیگه ای تو چنته نداشته  
و تاسفم از اینه که خیلیا هم با اینکه این مطالبو می خونن مثه کبک سرشون رو کردن تو برف و در آخر هم با این نوع آدما تو یه کشوریم . تاسف !!!!
۱۲ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۳۹ شیعه اهل بیت
سلام در جواب کاربری به نام امید که در پیام قبلی ادعاهایی مطرح کردند . به جای توهین کردن برای اثبات ادعاهای خودتان سند و مدرک رو کنید .
به نام ایزد یکتا

بیشتر توجیهات شما رو در باب پیامبر مطالعه کردم

و واقعا یقین پیدا کردم به جز پروردگار به هیچ کس دیگری نمی توان ایمان همراه با یقین داشت. پیامبرتون مال خودتون و دین مسخرتون هم همینطور

خداحافظ اسلام ، خداحافظ تشیع

اما به یاد داشته باش بهترین سالهای عمرم به خاطر شما حروم شد و گریزی نیست از این واقعیت که
به یزدان که گر ما خرد داشتیم     کجا این سرانجام بد داشتیم؟؟؟؟؟
بعضی ها فکر کرده اند که این وبلاگ و نظرهایی که مردم نوشته اند، اول و آخر پژوهش های متخصصان مذهب تشیع است که اگر کسی جواب شبهه هایش را نگرفت آن وقت همه چیز تمام است و... !!!!!!!
اما در مورد ازدواج های متعدد پیامبر صلی الله علیه و آله و باید دانست که اصولا هدف آن حضرت ، مسئله شهوت جنسی نبود ؛ زیرا پیامبر در اوج جوانی و کشش جنسی با زنی بیش از سن خود ازدواج کردند و تا سن 55 سالگی ، فقط همان یک همسر را داشتند؛بنابراین باید هدف پیامبر را در چیز های دیگر جستجو کرد.
یکی از آن ها هدف سیاسی – تبلیغی بود؛ یعنی با ازدواج موقعیتشان در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسی و اجتماعیشان افزوده شود و از این راه برای رشد و گسترش اسلام استفاده کنند.
حضرت به خاطر دست یابی بر موقعیت های بهتر اجتماعی وسیاسی، در تبلیغ دین خدا و استحکام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنی‌های آنان وحفظ سیاست داخلی وایجاد زمینة مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی ازدواج ها رو آوردند.
در راستای این اهداف پیامبر(ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگِ «تیم»، با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با ام‌حبیبه دختر ابوسفیان از قبیلة نامدار بنی‌امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی‌اسرائیل پیوند زناشویی برقرار کردند.
ازدواج مهم ترین پیوند و میثاق اجتماعی است، به ویژه در آن فرهنگ تأثیر بسیاری از خود به جا می گذارد.
در آن محیطی که جنگ و خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر «ابن‌خلدون» جنگ و خونریزی و غارتگری جزو خصلت ثانوی آنان شده بود،(9) بهترین عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند زناشویی بود. به همین جهت پیامبر(ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر(ص) دشمن بودند، مانند بنی امیه و بنی اسرائیل،‌ ازدواج کردند. امّا با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکردند.
«گیورگیو» نویسندة مسیحی می نویسد: محمد(ص) ام حبیبه را به ازدواج خود در آورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان وسایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام‌حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه شد.(10)

پی نوشت:
1- ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص 134.
2- طبقات الکبری، ج 8،ص79.
3- همان، ص 58.
4- مشکل الآثار، ج 1، ص 47و52؛ سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ج ،ص264.
5- سیره ابن هشام، ج1،ص234.
6- طبقات الکبری، ج 8، ص 58.
7- سیرة ابن هشام، ج4، ص 214.
8- المعارف ، ص 134.
9- مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.
10 محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص 207.
-----------------------------------------------------
به نقل از سایت مرکز پاسخگویی به سوالات دینی

pasokhgoo.ir

و پاسخگویی تلفنی مرکز با شماره 6 رقمی 096400

۱۸ تیر ۹۷ ، ۱۰:۳۶ دوست پسر فاطمه زهرا
امروز سالروز گوربگور شدن جعفرصادق هستش که یکی از جاکشان اسلامه که کیر خر تو روح کثیفش.بانک ها تعطیله و من 5تومن در همین امروز ضرر مالی خوردم اسهال تو قبر این جاکش و خمینی حرامزاده هندی . کدوم الاغی باور میکنه پیامبر شهوت ران اسلام بدستور خدا با 6ساله و9ساله ازدواج کرده؟اون بیناموس هم مثل این اخوندای حرامی از خریت مردم سواستفاده میکرده و کییرش بلند شدنی به مردم میگفته دستور خداست کییییر تو ناموس الاغ هایی که به این کسشعرا معتقدن و رواج میدن کارای اعراب ولدزنا ها رو
۲۸ تیر ۹۷ ، ۱۹:۲۲ فدایی حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها
این بسیار خلاف انسانیت است که یک نفر به مقدسات دیگران این گونه توهین کند.

کسی که به خاطر نادانی و بی اطلاعی ها و ناتوانی از شناخت احادیث جعلی متعدد به گمراهی می رسد و سهل انگارانه پرسش های خودش را از متخصصان معارفی که در زمینه اعتقادات مهارت دارند و کار کرده اند نمی پرسد دست کم باید انسانیت را رعایت کند...
خیلی حرف مفت و اضافه میزنی
شما فقط قرآن را ملاک بده، خود امام ها هم گفتن همه احادیث مارا با قران تطبیق لدعید
خداوند در سوره نساء فرموده در مورد زن دوم و جزوه شرایطش این است که عدالت باید رعاست بشود و در آیه بعد نیفرمایند و هیچکس نمی‌تواند عدالت را برقرار کنه
پس ای مردان شهوت باز و هوس ران، انقد از خودتون ایه و حدیث در نیارید
سلام به امید و هر کس که امید به رستگاری او هست.

من شما را به اندیشیدن و نگاه منصفانه دعوت می کنم.

با عذرخواهی صمیمانه از ساحت ملکوتی پیامبر گرانقدر ما صلی الله علیه و آله لطفا فعلا روی این چند پرسش تفکر کنید:

1. نماز شب، طولانی ترین نماز در شبانه روز است و خواندن آن یک کار مشکل تلقی می شود مخصوصا اگر بادقت و همراه با دعاها و آداب ویژه خوانده شود آن هم در اوج زمان خواب و راحتی در نیمه شب، تازه همراه با الزام به پاک بودن و همچنین لزوم انجام وضو یا غسل آن هم با امکانات ناچیز و شرایط سخت آب، روشنایی و... در آن زمان؛ پس چرا نماز شب بر پیامبر عزیزتر از جان ما صلی الله علیه و آله واجب بود؟!!! آن هم بدون استثناء در همه شب ها ولی برای هیچ کس دیگری نماز شب واجب نبوده و نیست.

2. چرا ایشان با گروه بزرگ انصار که آن همه دوستی ها و محبت ها را به حضرت پیامبر روا می داشتند هیچ ازدواجی نکرده اند؟ بلکه به ازدواج با قبایلی تمایل داشتند که با ایشان سابقه دشمنی داشته اند!!!

3. عرب ها در همین قرن ما هم نسبتا زود ازدواج می کنند چه برسد به زمان های قدیم که ازدواج کردن تشریفات و مخارج زمان ما را نداشت و آسان تر بود و مهم تر این که ظاهرا بیشترین میل جنسی یک مرد مربوط است به فاصله بلوغ تا 20 سالگی وی پس چرا پیامبر تا 25 سالگی به ازدواج اقدام نکردند؟ در حالی که با لقب افتخارآمیز امین خوانده می شدند و مردم دوستشان داشتند و از یک خاندان سرشناس بودند.

4. چگونه است که پیامبر عظیم الشان اسلام تا 55 سالگی فقط همان یک همسر را داشته اند و همه ازدواج های بعدی ایشان فقط در چند سال پایانی عمر 63 ساله شان روی داده است؟ وقتی که میل جنسی به شدت رو به ضعف و کاهشی رفته است اگر ادعا می کنید که میل جنسی زمینه این ازدواج هاست...

سربلند باشید درپناه خدای مهربان.
این حرف های مفت و زر و چرت و پرتهای پامنبری آخوندی چیه به خرد ملت می دین؟ مشکل شما فقط زمان کردن یک موجوده؟ حالا هفت ساله یا هفتاد ساله. به شما چه مرتیکه مفت خور که حرف آخوندها را تکرار می کنه برای یک سری عوام بدبخت گرسنه جنسی
چرا به 4 سوالی که در کامنت قبلی نوشتم پاسخی داده نشد؟!!!

خلاصه سوال ها:

اگر پیامبر نعوذبالله، شهوتران!!! بودند چرا نماز شب بر پیامبر صلی الله علیه و آله در همه شبها واجب بود؟ ولی بر دیگران نه.

اگر حضرت به دنبال مسایل جنسی بودند چرا تا 25 سالگی ازدواج نکردند؟

چرا تا نزدیک به پایان عمر فقط یک همسر داشتند؟

چرا با زنان قبایلی که با ایشان دشمنی داشتند ازدواج کردند؟

و 3 پرسش دیگر:

5. چرا در دین ما مایع خاص حاوی اسپرماتوزویید یا همان منی، نجس و نجس کننده است؟
این نجس بودن حقیقتا مانع آزادی عمل و مانع استراحت کردن مطلوب زن و شوهر و آسودگی فکری آنها پس از ارتباط زناشویی می شود و این برای تنوع طلبی جنسی هم مانع و سختی ایجاد می کند.
شستن بدن، لباس و... در آن زمان که نه این شوینده های قوی بودند و نه آب کافی و لوله کشی شده، با آن لباس هایی که پارچه های خاصی داشت و شستن آنها مشکل بود.
مگر ممکن است که یک انسان نعوذبالله شهوتران!!! چنین قوانین دست و پاگیری در امور جنسی حلال و مشروع بیاورد؟

6. چرا حتما باید پس از ارتباط زناشویی غسل کرد؟
می دانیم که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله حمام های خصوصی داخل خانه ها مثل حالا وجود نداشت، بنابراین تطهیر کردن بدن و لباس و... سپس غسل کردن و بعد از آن خواندن نماز شب و نماز صبح به جماعت واقعا طاقت فرسا بود و این هرگز و هرگز نمی تواند قوانین یک نعوذبالله، شهوتران!!! باشد.

7. چرا در چند روز از هر ماه که خانم ها در وضعیت خاصی هستند ارتباط جنسی حرام است؟ آیا می شود که چنین محدودیتی را یک فرد نعوذبالله، شهوتران!!! ایجاد کرده باشد؟

و چند سوال دیگر هم هست...

با عذرخواهی مجدد از پیامبر گرانقدر ما.

سپاسگزارم. 
هیچ یک از زنان و مردان سرزمین پارس به این ننگ و خفتی که شما در تحقق و رواج انید پایبند نخواهند یود و جایگاه شما در زباله دان تاریخ خواهد بود با عقاید پوشالیتان که در جهت مسموم نمودن ذهن جوانان وطن می باشید باشد که با ضحاک رستگار شوید ننگ بر شما که بجای عشقو وفاداری شهوت و شکم بارگی را ترویج می نمایید خوی حیوانی برازنده و ارزانیتان
هیچ کسی در آن زمان به پیامبر صلی الله علیه و آله ایرادی نگرفت، پس کار ایشان در زمان خودشان بی کلاسی!!! اجتماعی و فرهنگی نبوده است.
سلام خطاب به کاربری به نام اردشیر که در تاریخ 29 فروردین پیامی گذاشتند . به جای بیان این گونه تعابیر اگر نقدی دارید با سند و مدرک روشن و شفاف مطرح کنید .
درود ب کاربر شیعه اهل بیت
تمام حرف ملاها این هست ک امام حسن رد طناب بردوش داشت زبس ک مایحتاج یتیمان را در نیمه های شب جابجا مینمود
اولا ک دستش درد نکنه ولی بجاش همشون رو از دم  ب اصطلاح شما صیغه مینمود بابت لذت دنیا و ثواب اخرتش  ولی این کارها و اعمال به مزاج یه مشت هوس پرست خوش میاد   دین اعراب ارزانی خودشان هر قومی پیامبر خودشو داره شرمتان باد که در دینتان از شیرخواره میتوان کام جنسی جست این کار از حیوان بر نمیاد  ولی از شما ها و عقاید پوچتان هرچیزی بعید نیست
دروغ و شایعه علیه حضرت امام حسن علیه السلام بسیار زیاد بوده است...

در قرآن هست که اگر کسی نتواند عدالت را بین همسران رعایت کند فقط می تواند یک همسر داشته باشد...

اسلام شیعه نسبت به آسیب های مسائل جنسی بسیار بسیار دقیق و سختگیر است...

اعدام در برخی جرایم جنسی، رعایت حدود محرم و نامحرم بودن و خیلی چیزهای دیگر مثل عفاف، حجاب، پوشش آقایان و خانم ها و...نشان می دهد که دین ما اصلا دین طرفدار شهوترانی نیست...
۳۰ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۱۴ شیعه اهل بیت
سلام . خطاب به کاربری به نام اردشیر که به تاریخ ده اردیبهشت جواب مرا دادند . برادر عزیز همان طور که در پیام قبل از پیام شما نوشتم اگر نقدی دارید با سند و مدرک . اینکه میگید ملاها چنین گفته اند که نشد سند و مدرک بگید دقیق بفرمائید چه کسی در کدام کتابی چنین حرفی درمورد امام حسین نوشته است که رد طناب بر گردن ایشان می ماند . نکته دوم شما ادعا کردید که امام با تمامی ان زنان ازدواج می کرد مطلق گفتید همه انان بسیار خب شما به عنوان مدعی باید سندی مدرکی جهت اثبات ادعایت بیاوری 
۱۳ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۴۳ نویسنده این تایپیک خیلی مسخره است

واای از موقعی که این نوشته ها رو خوندم فقط دارم هی میخندم شیشه ای زدی برادر یا قرص توهم زای چیزی مصرف کردی یکاری کن اصلن بگو عایشه هم سن محمد بود و خودتو راحت کن خ خ خ دیوانه کور فکر متعصب دهن سرویس اینقد توهم زده که میخاد تاریخم عوض کنه چرا؟ چونکه محمد ی دختر بچه رو گرفته حالا این امده کارشو ماست مالی کنه  

ما اصلا فرض می کنیم که دلیلی برای این ازدواج وجود ندارد... فرض هم می کنیم که شیعه نیستیم و پیامبر صلی الله علیه وآله را نیز معصوم نمی دانیم.

 

مگر کسی در آن زمان به پیامبر صلی الله علیه و آله ایرادی گرفت؟ پس کار ایشان در زمان خودشان بی کلاسی!!! اجتماعی و فرهنگی نبوده است.

 

بی کلاسی نبود، گناه که دیگر هیچ.

 

این تازه در حالی است که خود عایشه و حتی خانواده اش نه تنها ناراحت نبودند بلکه همیشه به این ازدواج بسیار افتخار می کردند.

 

پس ما چه حقی داریم که سرزنش کنیم؟ 

سلام علیکم

مرد میتواند چهارتا زن همزمان داشته باشد این دستور خداست اما اگر میداند که نمیتواند بین آنها عدالت برقرار کند حق ندارد بیش از یک زن داشته باشد. چرا خدا گفته که اگر نمیتوانید عدالت را برقرار کنید فقط یک زن بگیرید؟ دلیل این است که ازدواج باچند زن به زمان و مکان هم بستگی دارد مثلا اگر مردی بخواهد با زن دوم ازدواج کند و میداند که زن اولی راضی نیست و در آینده مشکلساز است. پس چرا ازدواج بکند. قصد من دقیقا زمان ما است ایا کسی میتواند دو زن داشته باشد و بین انها عدالت را برقرار کند. این محال است پس در زمان ما بیش از یک زن جایز نیست. مگر به دلایل مختلف. مثلا زن مریض باشد ودکترا جوابش کردن ویا پیر شده باشد و واقعا نیاز به زن داشته باشد. آنوقت میتواند زن دیگری بگیرد. بله داشتن چند زن مجاز است ولی این برای ان زمانی است که اکثر مردها در مسافرت بودند و توی هر شهری نیاز به زن داشتند. ویا به دلایل دیگر. باز هم میگویم ازدواج با چند زن جایز است ولی زمان ما جایز نیست. عدالت خیلی مهم است از نظر رفتارو اخلاق و خرج کردن تفریح ووووو... ایا کسی هست که بتواند اینها را انجام دهد؟ من خودم را میگویم میدانم اگر زن دوم بگیرم زندگیم از هم میپاشه پس زن دوم را بر خودم حرام میدانم

ممنون

 از اینکه شبهات دین برطرف میکنید

توجیه توجیه و باز هم توجیه. عدل از اصول اسلامه و چیزایی ک ما میشنویم عین بی عدالتیه.حتما مشکل از سخن پراکن هایی مثل شماست که در طول تاریخ برای هر عمل ضد انسانیشون یک کلاه شرعی درست کردن و با استفاده از ترفندای ارجاع و چندزبانی و اطناب سعی در متقاعد کردن مردم داشتن.شما برو صدتا زن بگیر چرا اذهان عمومی رو مشوش میکنی تو این اوضاع؟!؟!؟!

 

سلام، ببخشید اگه پناه به خدا این ازدواج یه نقطه ضعف و ایراد حساب می شه چرا دشمن های پیامبر صلی الله علیه و آله در اون زمان به ایشون اعتراضی نکردند؟ چه برسه به دوستان، من که اعتراض دوست و دشمن رو به ایشون سراغ ندارم، پس خیلی واضحه که در اون زمان نه فقط بد نبوده حتی بی کلاسی هم نبوده.

مگر نمی گوئید اسلام اجازه داده مرد 4 زن عقدی و ده ها زن متعه بگیرد؟

پس چرا در ایران که ادعای حوکمت اسلامی دارند اگر مردی چند زن بگیرد و زن اول او شکایت کند دادگاه مرد را محکوم می کند ؟؟؟؟ اصلا چرا حکومت اسلامی ایران اجازه چند همسری را نمی دهد؟ پس یا حکومت اسلامی نیست و یا مثلا از اساس دروغ است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی