برهان

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏ /البقرة ۱۱۱
چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۱۵ ق.ظ

ازدواج مردی 50 ساله با دختری 6 ساله. در مورد ازدواج پیامبر(ص) با عایشه

در این پست می خواهیم در مورد ازدواج پیامبر(ص) و عایشه صحبت کنیم. چون افراد ضد اسلام و ضد دین خیلی به این قضیه ایراد می گیرند که نعوذبالله ازدواج با دختری 6 ساله فقط به قصد شهوترانی بود و پیامبر(ص) العیاذبالله فردی شهوتران بود.

مطلب در دو بخش تقدیم می شود. مطلب اول بررسی سن عایشه با استفاده از منابع اهل تسنن است که بررسی کنیم عایشه واقعاً آیا در زمان ازدواج با پیامبر(ص) 6 ساله بوده یا بیشتر. و مطلب بعدی هم در مورد اختلاف سنی در ازدواج و بحث شهوت در ازدواج که کلی است.

مطلب اول: سن ازدواج عایشه

در باره تاریخ ازدواج رسول خدا صلی الله علیه وآله با عائشه دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. بخاری ، از خود عائشه نقل می کند که رسول خدا سه سال بعد از حضرت خدیجه سلام الله علیها با او ازدواج کرده است:

«حدثنا قُتَیْبَةُ بن سَعِیدٍ حدثنا حُمَیْدُ بن عبد الرحمن عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبیه عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت ما غِرْتُ على امْرَأَةٍ ما غِرْتُ على خَدِیجَةَ من کَثْرَةِ ذِکْرِ رسول اللَّهِ (ص) إِیَّاهَا قالت وَتَزَوَّجَنِی بَعْدَهَا بِثَلَاثِ سِنِینَ وَأَمَرَهُ رَبُّهُ عز وجل أو جِبْرِیلُ علیه السَّلَام أَنْ یُبَشِّرَهَا بِبَیْتٍ فی الْجَنَّةِ من قَصَبٍ.ــــ از عائشه نقل شده است که به هیچ زنی به اندازه خدیجه ، حسادت نکردم؛ زیرا: (الف) رسول خدا زیاد از او یاد می‌کرد؛ (ب) رسول خدا سه سال بعد از خدیجه با من ازدواج کرد؛ (ج) خداوند به رسول خدا و یا جبرئیل دستور داد که  به خدیجه  سلام رسانده و او را به خانه‌ای در بهشت بشارت دهد که از نی ساخته شده است.»(صحیح بخاری، ج 4 ، ص 231)

با توجه به این که حضرت خدیجه سلام الله علیها در سال دهم بعثت از دنیا رفته‌اند؛ پس زمان ازدواج رسول خدا با عائشه در سال سیزدهم بعثت بوده است.

و ابن ملقن بعد از نقل روایت بخاری و استدلال به آن می‌گوید :

«وبنى بها بالمدینة فی شوال فی السنة الثانیة .ــــــرسول خدا در سال دوم هجری ، عائشه را به خانه خود آورد.»(غایة السول فی خصائص الرسول صلى الله علیه وسلم ،  ج 1 ، ص 236 )

طبق این نقل ، رسول خدا در سال سیزدهم بعثت، عائشه را به عقد خود درآورده و در سال دوم هجری رسماً با او عروسی کرده است.

از نقل برخی دیگر از بزرگان اهل سنت به این نتیجه می‌رسیم که ازدواج رسول خدا با عائشه در سال چهارم هجری بوده است. بلاذری در انساب الأشراف در شرح حال سوده ، همسر دیگر رسول خدا صلی الله علیه وآله می‌نویسد:

«وتزوج رسولُ الله صلى الله علیه وسلم، بعد خدیجة، سودة بنت زَمعة بن قیس، من بنی عامر بن لؤی، قبل الهجرة بأشهر... فکانت أول امرأة وطئها بالمدینة.ــــــ رسول خدا بعد از خدیجه، چند ماه قبل از هجرت با سوده بنت زمعه ، ازدواج کرد و او نخستین همسری بود که رسول خدا در مدینه با او همبستر شد.»( أنساب الأشراف، ج 1 ، ص 181)

از طرف دیگر ذهبی مدعی است که سودة بن زمعه، چهار سال تنها همسر رسول خدا بوده است.

«وتوفیت فی آخر خلافة عمر ، وقد انفردت بصحبة النبی صلى الله علیه وسلم أربع سنین لا تشارکها فیه امرأة ولا سریة ، ثم بنى بعائشة بعد ... .ـــــــ سوده در سال آخر خلافت عمر از دنیا رفت، او چهار سال تنها همسر رسول خدا بود ، هیچ زنی و هیچ کنیزی در آن چهار سال با سوده در این امر شریک نبود، سپس رسول خدا با عائشه ازدواج کرد.»( تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 3 ، ص 288 )

در نتیجه ، عائشه در سال چهارم هجرت (چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده) با آن حضرت ازدواج کرده است.

حال با مراجعه به مدارک و اسناد تاریخی سن عائشه را در هنگام ازدواج بررسی خواهیم کرد:

مقایسه سن عائشه با سن اسماء بنت أبی بکر:

یکی از مسائلی که سن دقیق عائشه را در هنگام ازدواج با رسول خدا به اثبات می‌رساند، مقایسه سن او با سن خواهرش اسماء بنت أبی بکر است. طبق نقل بزرگان اهل سنت، اسماء ده سال از عائشه بزرگتر بوده و در سال اول هجری بیست و هفت سال داشته است. همچنین در سال هفتاد و سه از دنیا رفته است؛ در حالی که صد ساله بوده است.

ابونعیم اصفهانی در معرفة الصحابة می‌نویسد:

«أسماء بنت أبی بکر الصدیق ... کانت أخت عائشة لأبیها وکانت أسن من عائشة ولدت قبل التأریخ بسبع وعشرین سنة.ــــــ اسماء دختر ابوبکر، از جانب پدر خواهر عائشه و از او بزرگتر بود، اسماء، بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمد.»(معرفة الصحابة  ج 6 ، ص 3253)

و طبرانی می‌نویسد:

«مَاتَتْ أَسْمَاءُ بنتُ أبی بَکْرٍ الصِّدِّیقِ سَنَةَ ثَلاثٍ وَسَبْعِینَ بَعْدَ ابْنِهَا عبد اللَّهِ بن الزُّبَیْرِ بِلَیَالٍ ... وکان لاسماء یوم مَاتَتْ مِائَةُ سَنَةٍ وُلِدَتْ قبل التَّارِیخِ بِسَبْعٍ وَعِشْرِینَ سَنَةً .ـــــ اسماء دختر ابوبکر در سال هفتاد و سه و بعد از پسرش عبد الله بن زبیر از دنیا رفت. اسماء در هنگام وفات صد سال داشت ، بیست و هفت سال قبل از تاریخ (هجرت) به دینا آمده بود.»( المعجم الکبیر، ج 24 ، ص 77 )

ابن عساکر نیز می‌نویسد:

«کانت أخت عائشة لأبیها وکانت أسن من عائشة ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة ــــ اسماء از جانب پدر، خواهر عائشه و بزرگتر از وی بود، اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده بود.»( تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 69 ، ص 9 )

و ابن اثیر می‌نویسد:

«قال أبو نعیم : ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة.ــــ ابو نعیم گفته: اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده است.»( أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 7 ، ص 11)

و بیهقی نقل می‌کند که اسماء، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است:

«أبو عبد الله بن منده حکایة عن بن أبی الزناد أن أسماء بنت أبی بکر کانت أکبر من عائشة بعشر سنین .ــــ ابن منده از ابن أبی الزناد نقل کرده است که اسماء دختر ابوبکر، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است.»(سنن البیهقی الکبرى، ج 6 ، ص 204 )

اسماء در سال اول بعثت 14 ساله و 10 سال از عائشه بزرگتر بوده است . پس عائشه در سال اول بعثت 4 ساله و در سال 13 بعثت (سال عقد با رسول خدا) 17 ساله و در شوال سال دوم هجرت (سال ازدواج رسمی با پیامبر) 19 ساله بوده است.

از طرف دیگر: اسماء در سال 73 صد ساله بوده ، 100 منهای 73 مساوی است با 27 . پس در سال اول هجرت، 27 سال داشته است.

اسماء از عائشه 10 سال بزرگتر بوده. 27 منهای 10 مساوی است با 17 .

پس عائشه در سال اول هجرت 17 سال سن داشته است . پیش از این ثابت کردیم که پیامبر در شوال سال دوم هجری رسماً با عائشه ازدواج کرده است ؛ یعنی عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 19 سال داشته است.

عائشه، در چه سالی ایمان آورد:

سال اسلام آوردن عائشه نیز، سن او را در هنگام ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه وآله مشخص و روشن می‌کند . طبق گفته بزرگان اهل سنت، عائشه در سال اول بعثت ایمان آورد و جزء هیجده نفر اولی بود که به ندای رسول خدا لبیک گفت.

نووی در تهذیب الإسماء می‌نویسد:

«وذکر أبو بکر بن أبی خیثمة فی تاریخه عن ابن إسحاق أن عائشة أسلمت صغیرة بعد ثمانیة عشر إنسانا ممن أسلم .ــــ ابن خیثمیه در تاریخش از ابن اسحاق نقل کرده است که عاشه در کودکی و بعد از هیجده نفر ایمان آورد.»( تهذیب الأسماء واللغات ، ج 2 ، ص 615 )

ابن هشام نیز نام عائشه را جزء کسانی می‌آورد که در سال اول بعثت ایمان آورده است ؛ در حالی که هنوز کودک بوده است.

«إسلام أسماء وعائشة ابنتی أبی بکر وخباب بن الآرت وأسماء بنت أبی بکر وعائشة بنت أبی بکر وهی یؤمئذ صغیرة وخباب بن الأرت حلیف بنی زهرة.»( السیرة النبویة، ج 2 ، ص 92 )

اگر عائشه در زمان اسلام آوردنش (سال اول بعثت) ، هفت ساله بوده باشد، در سال دوم هجری (سال ازدواج رسمی با رسول خدا) 22 ساله خواهد شد.

اگر سخن بلاذری را بپذیریم که چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده ؛ یعنی در سال چهارم هجری با آن حضرت ازدواج کرده است، سن عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 24 سال خواهد شد .

این عدد با توجه به سن عائشه در هنگام ایمان آوردن، تغییر می‌کند.

خلاصه آنکه:

سن عایشه در هنگام ازدواج حداقل 19 ساله بوده است البته طبق برخی نقل های دیگر می توان سن عایشه را تا 22 و 24 سالگی بالا برد. پس اینکه گفته شود عایشه در 6 سالگی ازدواج کرده و دختر 6 ساله مناسب برای ازدواج نیست؛ از دروغ‌هایی است که در زمان بنی امیه ساخته شده است و با واقعیت‌های تاریخی سازگاری ندارد.

 

مطلب دوم: در باب اختلاف سنی در ازدواج و مسأله شهوت

عوام نباشیم

انسانی که فاقد شهوت باشد، یقیناً انسانی است معیوب. قوّه ی شهوت یکی قوای وجودی آدمی است، که ضعف آن به معنی ضعف وجودی شخص است در یکی از شئونات وجودی اش. لذا انسان کامل همان گونه که در سایر قوای وجودی خویش، اکمل مردم می باشد، از حیث قوّت شهوانی نیز برتر از دیگران است؛ تا آنجا که گفته اند: رسول الله(ص) قوّت شهوانی چهل مرد را داشته است؛ کما اینکه در زور بازو و قدرت عقل و قوّه ی غضب ( قوّه ی دافعه) نیز برتر از دیگران بود. رسول الله(ص)، در خوردن بهتر از همه می خورد؛ چون حرام و شبهه ناک نمی خورد. از گوشت حیوانات، به سر دست علاقه داشت و می فرمود: قسمت عقب حیوان به فضولاتش نزدیکتر است. مرغ را در خانه می پرورد تا نجاست خواری نکنند. خرما را بسیار دوست داشت. و اگر غذایی را دوست نداشت نمی خورد. امّا مثل سفها اهل شکم چرانی و همه چیز خواری نبود. در لباس، بهترین را می پوشید که لباس حلال، تمیز، با رنگ روشن، و اغلب از پشم یا پنبه بود. امّا مثل سفها اهل تجمّل در لباس نبود. بوی خوش را دوست می داشت؛ و بیشترین هزینه را صرف عطر می کرد؛ و زیادی همسر را از خصال انبیاء می دانست. شجاعت علوی شعبه ای از شجاعتش بود، و اگر بر کسی خشم می گرفت، دنیا در پیش چشمان آن شخص جهنّم می شد. و ... . 

برخی افراد نادان خیال نموده اند که قوّه ی شهوت، یک نقص است؛ لذا سعی نموده اند وجود اولیای الهی را از آن منزّه جلوه دهند؛ و ندانسته و از سر جهل، عیب بزرگی را برای اولیای الهی قائل شده اند. باید توجّه داشت که داشتن قوّه ی شهوت قوی فرق دارد با شهوت محوری و هوسرانی. همان گونه که داشتن قوّه ی خیال قوی فرق دارد با خیال پرداز بودن؛ و داشتن قوّه ی غضب قوی فرق دارد با عصبی مزاج و پرخاشگر بودن. اینها فرقهای ظریفی است که اهل حکمت متوجّه آنند و افراد فاقد حکمت از این دقّتها بی بهره اند.

در وجود آدمی چهار قوّه ی رییسی موجود است که عبارتند از: قوّه عاقله، قوّه ی واهمه، قوّه ی شهوت و قوّه غضب.

قوّه عاقله از حیث نظر، ادراک علوم کلّی و ثابت می کند؛ و از حیث عمل، حُسن و قبح و عدل و ظلم و حقّ و باطل و خوب و بد را تشخیص می دهد.

قوّه ی واهمه از حیث نظر، مدرِک جزئیّات است، چه جزئیّات حسّی و چه جزئیّات خیالی؛ و از حیث نظر، مصادیق جزئی عدل و ظلم و خوب و بد و حقّ و باطل را شناسایی می کند. البته توجّه شود که وهم به این معنی تفاوت دارد با اصطلاح وهم در زبان عوام.

قوّه شهوت، قوّه ای است که منافع وجود شخص را به سوی خویش جذب می نماید. برای مثال آدمی را بر می انگیزد برای غذا خوردن یا ازدواج نمودن یا دنبال کار رفتن یا پس انداز نمودن یا خانه ساختن و تهیّه پوشاک و ... . شهوت جنسی تنها یکی از نمودهای این قوّه است.

قوّه ی غضب، قوّه ای است محافظ و مدافع که مضارّ و خطرات را از وجود شخص دفع می کند. خشم گرفتن بر دشمن، فرار کردن یا استتار نمودن در هنگام بروز خطر و امثال این امور، از فعّالیّتهای این قوّه است.

هر کسی که یکی از این قوا را نداشته باشد، یا در یکی از آنها ضعیف باشد، او معیوب بوده دارای بدترین عیبهاست که نداشتن پا و دست و امثال آنها در برابر چنین عیبی چندان قابل توجّه نیست؛ لکن از آنجا که اکثر مردم از حیث داشتن قوّه ی عاقله معیوبند «وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ »، لذا متوجّه این گونه از عیبها نمی شوند؛ و چه بسا ضعف شهوت یا ضعف غضب یا ضعف واهمه را خوب هم می پندارند.

وجود هر کدام از این قوا و قوّت هر یک از آنها، به خودی خود نعمت و کمال می باشد؛ لکن باید دانست که سه قوّه ی واهمه و شهویّه و غضبیّه، به خودی خود، جزء قوای حیوانی محسوب می شوند؛ و کمال بودن آنها نیز برای حیوانیّت آدمی است. امّا اگر قوّه ی عاقله نیز در مملکت وجود کسی فعلیّت یافته باشد، و ریاست امور مملکت وجود آدمی را بر عهده گرفته باشد، در آن صورت تک تک آن قوا در خدمت انسانیّت او خواهند بود. به تعبیر دیگر، در حکومت عقل، وهم و شهوت و غضب، وزرا و کارکنان عقل خواهند بود. در این صورت هر چه از آنها صادر شود، عین خیر و عین کمال انسانی خواهد بود، نه فقط کمال حیوانی.

آنچه شهوت و غضب و وهم را بدنام نموده، این است که در اکثر افراد بشر، عقل به فعلیّت نرسیده و حاکم مملکت وجود افراد نیست؛ لذا این سه قوّه در مسیر تکامل حیوانی قرار گرفته اند. البته تکامل در بعد حیوانی نیز به خودی خود بد نیست؛ لکن رشد در بعد حیوانی وقتی با رشد در بعد انسانی مورد مقایسه قرار می گیرد، آنها نقص تلقّی می شوند.

اگر عقل در وجود کسی حاکم شد، وهم وزیر او خواهد بود. از حیث نظری، عقل، علوم کلّی را ظاهر خواهد نمود، و وهم آنها را بر مصادیقش تطبیق خواهد کرد. امّا از حیث عمل، عقل، خوب و بد و حقّ و باطل را تشخیص خواهد داد؛ و وهم آن را بر مصادیقش تطبیق خواهد نمود. در این حالت، از عقل، حکمت نظری و عملی ظهور خواهد یافت؛ و از وهم عدالت در نظر و عمل به ظهور خواهد رسید. امّا در غیاب عقل، وهم چیزی از ابلیس ندارد؛ و بازیچه ی ابلیس خواهد بود.

امّا شهوت در حاکمیّت عقّل، منافع شخص را تأمین خواهد کرد، لکن در مدار شرع و حکمت. لذا از آن، عفّت نمودار خواهد شد، در تمام شعبات شهوت؛ از قبیل عفّت جنسی، عفّت شکم، عفّت جاه و ... . و عفّت آن است که نه به حقّ دیگری تجاوز کنی نه به حقّ قوای وجودی خودت. لذا کم خوری بد است همچون پر خوری. هوسرانی بی قید و بند بد است همچون پرهیز نمودن از ازدواج مجاز. ثروت پرستی بد است همچون فقرگرایی غلط. عفّت یعنی عمل نمودن قوّه ی شهوت در زیر فرمان عقل. امّا در غیاب عقل، از شهوت یا بی بندباری نمودار می شود، یا رهبانیّت جاهلانه.

امّا غضب در حکومت عقل، وزیر دفاع می باشد، نه وزیر جنگ. آنجا که فرار را صلاح بداند، حکم عقب نشینی حکیمانه می دهد؛ و آنجا که حمله را تصدیق کند، فرمان حمله صادر می کند؛ و این یعنی شجاعت؛ که ضدّ بی باکی احمقانه و ترس بزدلانه است.

در مورد ازدواج های پیامبر(ص) و بحث شهوترانی

پیامبر خدا (ص) اگر فردی شهوتران ـ به معنی منفی آن ـ بود ،

اوّلاً تا بیست و پنج سالگی مجرّد نمی ماند. بخصوص که تمام عرب اعتراف داشتند که آن حضرت در جوانی بسیار پاک و دارای اخلاقی متعالی بوده است.

ثانیاً در سنّ جوانی با زنی چهل ساله ازدواج نمی کرد ؛ بلکه زنی جوان می گرفت ؛ به ویژه که قامتی استوار و قیافه ای جذّاب و خلقی خوش و خاندانی معروف داشت ؛ لذا از هر دختری خواستگاری می نمود ، جواب ردّ نمی شنید.

ثالثاً آن موقع که قریش به او پیشنهاد نمودند که اگر دست از تبلیغ دین خود بردارد ، به او مال و مقام و زنان و خادمان فراوان می دهند ، دست از آن کار می کشید ؛ امّا چنین نکرد.

رابعاً بعد از ازدواج با عایشه دیگر زنان را رها می ساخت یا به آنها کمتر می پرداخت ؛ حال آنکه حضرتش هیچگاه عدالت بین زنان خود را رها نکرد. لذا بیشترین شکایت را هم از آن حضرت ، عایشه داشت. چون او انتظار داشت که بیشتر از دیگر زنان پیامبر ـ که همگی بیوه بودند ـ مورد توجّه پیامبر باشد.

خامساً به جای دیگر زنان بیوه اش نیز زنانی جوان می گرفت ؛ امّا جز عایشه ، باقی زنان او بیوه بودند.

سادساً مگر استفاده از شهوت بد است؟!! و مگر هر التذاذ جنسی به معنی شهوترانی منفی است؟! این که مردی با زن جوان ازدواج نماید و از لذائذ جنسی بهره ببرد ، کجایش بد است؟! به قول معروف: دهان گربه به گوشت نمی رسید ، می گفت: پیف پیف. آنچه بد است بی بند و باری جنسی است نه لذّت جویی جنسی از راه مشروع و قانونمند. عدّه ای برای خود توهّماتی ساخته اند و آنگاه آن را ملاک قضاوت هم قرار می دهند. اگر لذّت جنسی بد است ، چه یکی چه دو تا ؛ پس باید اصل ازدواج را امری بد دانست. اگر کسی از جهت مردانگی ضعیف است یک همسر انتخاب می کند و اگر قویتر است ، دو همسر و اگر باز هم قویتر است سه همسر و ... . آیا این خوب است که مثل برخی مردان امروزی کسی فقط یک همسر داشته باشد و صبح و شب نیز ناموس مردم را دید بزند و البته اگر پیش آمد دست به ناموس دیگران هم دراز نماید؟ همانگونه که هر کس اندازه ی هیکلش غذا می خورد ، اندازه ی قوای غریزی خود نیز همسر انتخاب می کند.

حضرت رسول الله (ص) اهداف گوناگونی از ازدواجهای خود داشتند ؛ ولی در هر ازدواجی ، شهوت جنسی زیربنای کار است. اگر کسی می گوید من غرض جنسی از ازدواج ندارم ، دانسته یا ندانسته دروغ می گوید. اگر نبود آن هرمونهای جنسی ـ که ایجاد میل به جنس مکمّل می کنند ـ هیچ و مردی زن نمی گرفت و هیچ زنی نیز شوهر نمی کرد. لذا ملاحظه می فرمایید که افراد خواجه ( فاقد هرمونهای جنسی) و نیز افراد اخته شده ، هیچ میلی به جنس مکمّل ندارند. رسول خدا (ص) نیز یک انسان بود ؛ و البته انسانی بود که تمام قوای وجودی اش در بهترین وضعیّت قرار داشت. پس چرا نباید میل به زنان می داشت؟! مردی که میل به زن و زیبایی و زنان جوان نداشته باشد ، اساساً در مردی او مشکل است. بلی چشم چرانی و دست درازی به نوامیس دیگران و بی بند و باری جنسی امری است مردود و خلاف اخلاق ، امّا ازدواج با بهترین و گواراترین گزینه ، امری است طبیعی. همانگونه که میل به غذای خوب و مطبوع امری است طبیعی ؛ امّا به شرطی که از راه حلال به دست آید.

درباره اختلاف سنی در ازدواج

آیا نظر مردم یعنی حقّ؟!

ملاک درستی و نادرستی یک رفتار چیست؟ آیا ملاک درستی و نادرستی، نظر مردم است؟ بیش از یک میلیارد نفر در هندوستان، معتقدند که گاو مقدّس است. آیا به صرف اعتقاد اینها، حقیقتاً گاو مقدّس می شود؟ بیش از یک میلیارد مسیحی، معتقدند که عیسی مسیح، خدا بود که به صورت جنین در رحم مریم(س) مجسّم گشت و از او زاده شد و سختی کشید و کشته شد تا گناه بشریّت پاک شود. کدام گناه؟ آن گناهی که آدم(ع) در بهشت کرده بود و از او ارث رسیده بود به فرزندانش. لذا تمام انسانها گناهکار به دنیا می آیند؛ و آن گناه با هیچ قربانی قابل پاک شدن نبود جز با قربانی شدن خود خدا. پس خدا مجسّم گشت تا قربانی شود که بشریّت از آن گناه پاک شود. آیا به صرف اینکه بیش از یک میلیارد انسان چنین اعتقادی دارند، این اعتقاد می شود اعتقاد درست و حقّ؟!

میلیاردها غربی از موجودیّت اسرائیل غاصب حمایت می کنند. آیا به صرف حمایت آنها، اسرائیل غاصب می شود حقّ؟! و ... ؟!!!

آیا بناست پیغمبران طبق باورهای مردم زندگی کنند یا مردم بر اساس تعالیم آنها زندگی کنند؟! اگر بناست که انبیاء طبق باورهای مردم زندگی کنند، اساساً برای چه مبعوث شده اند؟!

آیا بناست خدا حقّ و باطل را به مردم یاد دهد یا مردم به خدا یاد دهند؟!

ملاک حقّ و  باطل و درستی و نادرستی چیست؟

پراگماتیستها (سودگرایان) ملاک درست و نادرست و حقّ و باطل را سود و فایده دانسته و گفته اند: آن چیزی حقّ است که فایده دارد؛ و آن چیزی که فایده ی بیشتر دارد، درستتر و حقّ تر می باشد. بر همین اساس است که از نظر تمدّن و فرهنگ غربی، اسرائیل حقّ است؛ حسنی مبارک حقّ است؛ صدّام زمانی حقّ بود؛ و ... . چرا؟ چون برای غرب فایده دارند.

طبق این جهان بینی، در غرب رایج است، حقّ و باطل و درست و نادرست، اموری نسبی اند. لذا چه بسا یک امر، گاهی حقّ است و گاهی باطل. مثلاً اگر در جایی یک حکومت استبدادی مثل حکومت حسنی مبارک یا حکومت سعودی یا حکومت صدّام، برای غرب فایده داشت، آن حکومت استبدادی حقّ است؛ و غربی ها با جان و دل از آن حمایت می کنند. امّا اگر همین حکومتها فایده ی خود را از دست بدهند، می شوند باطل و باید آنها را از میان برداشت؛ همان گونه که صدّام را از میان برداشتند. بر همین اساس است که تروریسم را تقسیم می کنند به تروریسم بد و تروریسم خوب. دموکراسی را تقسیم می کنند به دموکراسی بد و دموکراسی خوب.

لیبرالیستها در تعیریف حقّ می گویند: حقّ آن چیزی است که اکثریّت مردم آن را بپذیرند. لذا اگر اکثریّت مردم زمانی یک امر را بپذیرند، در آن زمان، همان امر حقّ است؛ و اگر در زمانی دیگر، اکثریّت آن را نپذیرند، در آن زمان، آن امر، باطل خواهد بود. لذا حقّ و باطل و درست و نادرست، اموری نسبی اند. مثلاً اگر اکثریّت مردم یک جامعه ، همجنس بازی را بپذیرند، همجنس بازی می شود حقّ و برای آن قانون می نویسند و مخالف آن را ضدّ حقوق بشر می خوانند.

ـ امّا نظر اسلام چیست؟

از نظر اسلام، نه فایده داشتن ملاک حقّ است و نه پذیرش اکثریّت؛ بلکه تنها ملاک حقّ و باطل، فرمان خداست. بلکه اساساً غیر خدا حقّ ندارد برای کسی راه و چاه نشان دهد و درست و نادرست و حقّ و باطل تعریف کند. حتّی خود افراد نیز حقّ ندارند برای خودشان حقّ و باطل تعریف کنند. نه اطاعت از میل فردی خاصّ، نه اطاعت از میل شخصی خود و نه اطاعت از میل جمعی مردم. هر سه ی اینها شرک به خداست. تنها کسی حقّ را بیان می کند خداست؛ و تنها کسی که حقّ فرمان دارد، اوست؛ و تنها کسی که باید اطاعت شود نیز اوست. اگر پیغمبر و امام معصوم نیز اطاعت می شوند، صرفاً از آن جهت است که ابلاغ کننده ی فرمان خدا هستند و از پیش خود فرمان نمی دهند.

خداوند متعال فرمود:

«قُلْ إِنِّی عَلى‏ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلینَ  ــــ بگو: من دلیل روشنى از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کرده‏اید؛ آنچه شما در باره ی آن عجله دارید، به دستِ من نیست. حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست؛ که حق را از باطل جدا مى‏کند، و او بهترین جدا کننده است.» (الأنعام:57)

خداوند به رسولش می فرماید: بگو:

اوّلاً من سر خود حرف نمی زنم و به میل خود رفتار نمی کنم؛ بلکه ابتدا با بیّنه (معجزه) اثبات می کنم که از جانب خدا و طبق فرمان او رفتار می کنم؛ و آنگاه از شما می خواهم که تابع من باشید.

ثانیاً نه احکام در دست من است نه حقّ و باطل؛ بلکه هم فرمان دهنده خداست، هم بیان کننده ی حقّ و باطل. من صرفاً حکم او را به شما رسانده و طبق آن رفتار می کنم تا الگوی عملی شما باشم.

همچنین فرمود:

«ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ ــــ این معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستید، چیزى جز اسمهایى(بى‏مسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده‏اید، نیستند؛ خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آنِ خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا؛ ولى بیشتر مردم نمى‏دانند » (یوسف:40)

هر نوع اطاعتی، عبادت است؛ آنکه از میل خود یا دیگری یا مردم تبعیّت می کند، خود پرست یا دیگر پرست یا مردم پرست می باشد. اطاعت از غیر خدا فقط زمانی معقول می باشد که خدا بدان فرمان دهد.

در این آیه تأکید شده که تبعیّت کنندگان از غیر خدا، هیچ برهان عقلی یا وحیانی بر درستی عمل خودشان ندارند؛ که حقیقت نیز همین است.

آنگاه خداواند متعال تصریح نمود که آیین درست و پایدار آن است که ملاک حقّ و باطل را فقط خدا بدانیم و تنها از فرمان او تبعیّت کنیم. آنگاه فرمود: امّا اکثر مردم، این حقیقت را نمی دانند.

ـ آیه ای دیگر در باب نظر اکثریّت مردم.

«  وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُون‏ ـــــ اگر از بیشتر کسانى که در زمین هستند اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه مى کنند. آنها تبعیّت نمی کنند مگر از ظنّ و گمان ؛ و نیستند مگر کسانی که حدس و تخمین مى‏زنند.» (الأنعام:116)

یعنی درصد بالایی از مردم، بر اساس براهین عقلی و دلائل قطعی وحیانی زندگی نمی کنند؛ بلکه بر اساس ظنون (دلائل آبکی و عرفی) زندگی می کنند. اگر باور ندارید، ده کار مهمّ روزانه ی خود را لیست نموده، با برهان منطقی اثبات کنید که درست می باشند. برای اکثر این کارها، دلائل عرفی مورد قبولی داریم، امّا برهان منطقی و عقلی نداریم. اکثر ما انسانها چنین هستیم. مثلاً مسابقات فوتبال ـ که میلیاردها خرج آن می شود ـ چه توجیه منطقی دارند؟ در حالی که عدّه ای از مردم در فقرند، این همه هزینه های گزاف چه توجیه عقلی دارد؟ میلیاردها انسان روزانه بهترین ساعات عمر خود را صرف تماشای این مسابقات می کنند، که چه بشود؟ این همه وقت خود را تلف می کنیم برای نگاه کردن به فیلمهای بی فایده که چه بشود؟ چند درصد تحصیل کردگان دانشگاهی در رشته ی تخصّصی خودشان مشغول کار می شوند؟ صرف حدود بیست سال از عمر و در نهایت تصدّی کاری که از عهده ی یک دارنده ی مدرک سیکل نیز ساخته است، چه توجیه عقلی دارد؟ و ... ؟ اگر بخواهیم کارهای بی منطق بشریّت را بشماریم، مثنوی هفتاد مَن کاغذ می شود.

آیا ازدواج مردی پنجاه ساله با دختری 13، خلاف عقل است؟

اگر کسی برهانی عقلی ـ نه توهّمات عرفی ـ دارد ارائه کند. این گوی و این میدان. برهانی عقلی اقامه کند که ثابت کند مثلاً یک مرد پنجاه ساله نباید با مثلاً زنی سی سال به پایین ازدواج بکند. دقّت فرمایید! برهان عقلی می خواهم نه سخن فلان روانشناس و  نظر فلان روشنفکر و ... . برهانی عقلی و قطعی و منطقی نه فرضیّات و نظریّات و گزارشات آماری و رسوبات فرهنگی ملل و اقوام.

تا افراد برهان هایشان را ارائه می کنند، ما برهان عقلی برای شما می آوریم مبنی بر اینکه نمی توان برای این منظور برهان عقلی اقامه کرد.

از شما می پرسم: اگر مردی پنجاه ساله با زنی چهل ساله ازدواج کند، مشکلی دارد؟ یقیناً می گویید: مشکلی ندارد.

می پرسم: اگر با زنی که سی و نه سال و یازده ماه سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟ روشن است که می گویید: اشکال ندارد. چون چنین زنی با اوّلی تفاوت چندانی ندارد.

می پرسم: اگر با زنی که سی و نه سال و ده ماه سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟ روشن است که باز می گویید: اشکال ندارد. چون یکی دو ماه در برابر سی و اندی سال، چیزی نیست.

به همین نحو، یک ماه یک ماه پایین می آیم تا برسم به این پرسش:

اگر با زنی که سیزده سال سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟

حال بفرمایید که وقتی بنده یک ماه، یک ماه، از سنّ زن کم می کنم، کجا شما خواهید گفت«اشکال دارد»؟ یعنی کدام سنّ را مرز مجاز چنین ازدواجی می دانید؟

نظر دیگران را فعلاً نمی دانم، ولی مهمّ نیست؛ چون هر عددی بفرمایند فرقی برای این برهان ما نخواهد داشت. لذا فرض کنیم که بگویند: سی سال مرز است؛ یعنی مرد پنجاه ساله نباید با زنی زیر سی سال ازدواج کند.

می پرسم: به چه دلیل عقلی؟ طبق کدام برهان عقلی شما سی سال را مرز دانستید؟ چرا ازدواج چنین مردی با زنی که بسیت و نه سال و یازده ماه و بیست و نه روز سنّ دارد قبیح است؟ اگر این ازدواج، قبیح نیست، چرا ازدواج چنین مردی با زنی که بسیت و نه سال و یازده ماه و بیست و هشت روز سنّ دارد قبیح است؟ و ... ؟ و به همین ترتیب، یک روز یک روز پایین می آیم.

شما هر جا توقّف نموده و آن را مرز دانستید، باید بر ادّعای خود مبنی بر مرز بودن آن، برهان عقلی اقامه کنید. و اگر بدون برهان ادّعای مرز کرده باشید، ادّعای شما ارزشی نخواهد داشت. چون نظر شخصی شما برای کسی حجّت نیست.

اگر خوانندگان انصاف علمی داشته باشند ـ که ان شاء الله دارند ـ  قبول خواهند نمود که طبق هیچ برهان عقلی نمی توان برای چنین مردی مرزی را تعیین نموده و او را تکلیف نمود که با زنی که دارای پایینتر از آن سنّ است، ازدواج نکند.

طبق این برهان، حتّی سیزده سالگی نیز مرز نیست. لذا حتّی اگر مردی پنجاه ساله، با دختری دوزاده ساله یا ده ساله یا نه ساله یا هشت ساله یا هفت ساله و ... هم ازدواج کند، با هیچ برهان عقلی نمی توان اثبات نمود که او کار قبیحی مرتکب شده است. بلی اگر آن دختر در حدّی است که عمل زناشویی چنین مردی با او، موجب آسیب دیدن اعضای تناسلی وی می شود، آنگاه دلیل موجّه داریم که عمل زناشویی او را قبیح بدانیم. لکن باز هیچ برهانی نداریم که اصل ازدواج آنها را منع کنیم. چون ازدواج لزوماً به معنی برقراری رابطه ی زناشویی نیست.

پس عقلاً هیچ راهی نداریم که برای ازدواج یک مرد پنجاه ساله با یک دختر، مرزی سنّی تعیین کنیم؛ و اگر تعیین نمودیم، یقیناً با عقل نیست بلکه با وهم و ظنّ است. چون عقل هر ادّعایی بکند، برای آن برهان اقامه می کند. امّا خدا ـ که فوق عقل است ـ چنین مرزی را مشخّص نموده ، و آن نه سالگی است برای اصل ازدواج. امّا تا خوف آسیب دیدن دختر وجود دارد، عقلاً و شرعاً رابطه ی زناشویی با او ممنوع خواهد بود. البته سایر التذاذات مانعی ندارد. و روشن است که دختر سیزده ساله از رابطه ی جنسی آسیب عضوی نمی بیند. شاهدش آنکه بسیاری از مادران زمان ما، در سیزده سالگی و چهارده سالگی ازدواج نموده اند. البته توهّم نشود که اعضای جنسی مرد پنجاه ساله برای دختر سیزده ساله خطرناکتر از مرد بیست ساله است. چون اعضای جنسی مرد بعد از بیست سالگی نه تنها رشد اندازه ندارند؛ بلکه با بالا رفتن سنّ، کاهش اندازه نیز دارد.

پس اگر خدا این مرز را تعیین نمی کرد، عقلاً هیچ راهی نداشتیم تا مرزی را مشخّص کنیم. امّا وقتی خدا آن مرز سنّی را تعیین نمود، عقل حکم می کند که باید از حکم خدا تبعیّت نمود. آنگاه برای اینکه مردم آینده، رسوبات فرهنگ غربی را وحی منزل نپندارد، رسول خدا را هم امر می کند به چنین ازدواجی تا از پیش خود، حقّ و باطل نبافند. البته چنین ازدواجی در عصر خود آن حضرت قبحی نداشته است؛ بلکه چنین ازدواجی تا چند صده پیش نیز قبحی نداشت؛ تا اینکه فرهنگ غرب در بلاد  شرقی رواج یافت. فرهنگی که زنا و فحشا را تجویز می کند و اینترنت و شبکه های ماهواره ای را پر می کند از صحنه های جنسی، امّا چند همسری و ازدواج مرد مسنّ با دختر نوجوان یا جوان را قبیح معرّفی می کند.

البته توجّه شود که طبق حکم خدا، در امر ازدواج، هم باید پدر دختر راضی به ازدواج باشد هم خود دختر. لذا اگر دختری کم سنّ راضی به ازدواج با مردی پنجاه ساله نشد، روشن است که چنین ازدواجی صورت نمی گیرد. و اغلب دختران جوان، رضایت به چنین ازدواجی نمی دهند؛ مگر در مواردی. لذا اینجا جای شعارهای روانشناسانه نیست. چه بسا مردی پنجاه ساله با یک همسر سیزده ساله ی خودش چنان رفتاری داشته باشد که برای او شیرینتر از یک شوهر 18 ساله باشد. کما اینکه رسول خدا(ص) برای همسرانشان چنین بودند. لذا با اینکه آن حضرت، چندین همسر داشتند، ولی باز زنان دیگر به راحتی حاضر به ازدواج با حضرتش می شدند؛ بلکه برخی از همسران آن حضرت، شخصاً از آن حضرت در خواست نموده اند که آنها را به همسری بگیرد. رفتار حضرتش با همسران خویش چنان زیبا بوده که حتّی زنان دیگر نیز بر همسران حضرتش حسد می ورزیده اند.

 



نوشته شده توسط محمد
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

برهان

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏ /البقرة ۱۱۱
بسم الله الرحمن الرحیم

در این وب‌نوشت سعی بر این داریم که شبهات موجود و رایجی که در مورد دین وجود دارد را بررسی، و پاسخ مناسبی برای آن‌ها پیدا کنیم.

مسلم است که پاسخ‌ها ممکن است ناقص بوده و یا قانع‌کننده نباشند و یا حتا ایرادی به نحوهٔ استدلال آن‌ها وارد باشد. در مورد هر یک از پاسخ‌ها اگر سؤال و یا شبههٔ جدیدی برای‌تان ایجاد شد، آن‌ها را در ذیل همان مطلب عنوان کنید.

در صورت تمایل به همکاری یا ارائهٔ پیشنهاد، با ما تماس بگیرید.
جهت طرح مسائل حدیثی-دینی-اعتقادی خود اعم از پرسش از صحت و سقم یک حدیث یا شبهات اعتقادی خویش از طریق تلگرام میتوانید با یوزرنیم m26011438@ در ارتباط باشید.

مشترک خوراک (فید) شوید

حمایت می‌کنیم

آخرین مطالب

آخرین نظرات

در این پست می خواهیم در مورد ازدواج پیامبر(ص) و عایشه صحبت کنیم. چون افراد ضد اسلام و ضد دین خیلی به این قضیه ایراد می گیرند که نعوذبالله ازدواج با دختری 6 ساله فقط به قصد شهوترانی بود و پیامبر(ص) العیاذبالله فردی شهوتران بود.

مطلب در دو بخش تقدیم می شود. مطلب اول بررسی سن عایشه با استفاده از منابع اهل تسنن است که بررسی کنیم عایشه واقعاً آیا در زمان ازدواج با پیامبر(ص) 6 ساله بوده یا بیشتر. و مطلب بعدی هم در مورد اختلاف سنی در ازدواج و بحث شهوت در ازدواج که کلی است.

مطلب اول: سن ازدواج عایشه

در باره تاریخ ازدواج رسول خدا صلی الله علیه وآله با عائشه دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. بخاری ، از خود عائشه نقل می کند که رسول خدا سه سال بعد از حضرت خدیجه سلام الله علیها با او ازدواج کرده است:

«حدثنا قُتَیْبَةُ بن سَعِیدٍ حدثنا حُمَیْدُ بن عبد الرحمن عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبیه عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت ما غِرْتُ على امْرَأَةٍ ما غِرْتُ على خَدِیجَةَ من کَثْرَةِ ذِکْرِ رسول اللَّهِ (ص) إِیَّاهَا قالت وَتَزَوَّجَنِی بَعْدَهَا بِثَلَاثِ سِنِینَ وَأَمَرَهُ رَبُّهُ عز وجل أو جِبْرِیلُ علیه السَّلَام أَنْ یُبَشِّرَهَا بِبَیْتٍ فی الْجَنَّةِ من قَصَبٍ.ــــ از عائشه نقل شده است که به هیچ زنی به اندازه خدیجه ، حسادت نکردم؛ زیرا: (الف) رسول خدا زیاد از او یاد می‌کرد؛ (ب) رسول خدا سه سال بعد از خدیجه با من ازدواج کرد؛ (ج) خداوند به رسول خدا و یا جبرئیل دستور داد که  به خدیجه  سلام رسانده و او را به خانه‌ای در بهشت بشارت دهد که از نی ساخته شده است.»(صحیح بخاری، ج 4 ، ص 231)

با توجه به این که حضرت خدیجه سلام الله علیها در سال دهم بعثت از دنیا رفته‌اند؛ پس زمان ازدواج رسول خدا با عائشه در سال سیزدهم بعثت بوده است.

و ابن ملقن بعد از نقل روایت بخاری و استدلال به آن می‌گوید :

«وبنى بها بالمدینة فی شوال فی السنة الثانیة .ــــــرسول خدا در سال دوم هجری ، عائشه را به خانه خود آورد.»(غایة السول فی خصائص الرسول صلى الله علیه وسلم ،  ج 1 ، ص 236 )

طبق این نقل ، رسول خدا در سال سیزدهم بعثت، عائشه را به عقد خود درآورده و در سال دوم هجری رسماً با او عروسی کرده است.

از نقل برخی دیگر از بزرگان اهل سنت به این نتیجه می‌رسیم که ازدواج رسول خدا با عائشه در سال چهارم هجری بوده است. بلاذری در انساب الأشراف در شرح حال سوده ، همسر دیگر رسول خدا صلی الله علیه وآله می‌نویسد:

«وتزوج رسولُ الله صلى الله علیه وسلم، بعد خدیجة، سودة بنت زَمعة بن قیس، من بنی عامر بن لؤی، قبل الهجرة بأشهر... فکانت أول امرأة وطئها بالمدینة.ــــــ رسول خدا بعد از خدیجه، چند ماه قبل از هجرت با سوده بنت زمعه ، ازدواج کرد و او نخستین همسری بود که رسول خدا در مدینه با او همبستر شد.»( أنساب الأشراف، ج 1 ، ص 181)

از طرف دیگر ذهبی مدعی است که سودة بن زمعه، چهار سال تنها همسر رسول خدا بوده است.

«وتوفیت فی آخر خلافة عمر ، وقد انفردت بصحبة النبی صلى الله علیه وسلم أربع سنین لا تشارکها فیه امرأة ولا سریة ، ثم بنى بعائشة بعد ... .ـــــــ سوده در سال آخر خلافت عمر از دنیا رفت، او چهار سال تنها همسر رسول خدا بود ، هیچ زنی و هیچ کنیزی در آن چهار سال با سوده در این امر شریک نبود، سپس رسول خدا با عائشه ازدواج کرد.»( تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 3 ، ص 288 )

در نتیجه ، عائشه در سال چهارم هجرت (چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده) با آن حضرت ازدواج کرده است.

حال با مراجعه به مدارک و اسناد تاریخی سن عائشه را در هنگام ازدواج بررسی خواهیم کرد:

مقایسه سن عائشه با سن اسماء بنت أبی بکر:

یکی از مسائلی که سن دقیق عائشه را در هنگام ازدواج با رسول خدا به اثبات می‌رساند، مقایسه سن او با سن خواهرش اسماء بنت أبی بکر است. طبق نقل بزرگان اهل سنت، اسماء ده سال از عائشه بزرگتر بوده و در سال اول هجری بیست و هفت سال داشته است. همچنین در سال هفتاد و سه از دنیا رفته است؛ در حالی که صد ساله بوده است.

ابونعیم اصفهانی در معرفة الصحابة می‌نویسد:

«أسماء بنت أبی بکر الصدیق ... کانت أخت عائشة لأبیها وکانت أسن من عائشة ولدت قبل التأریخ بسبع وعشرین سنة.ــــــ اسماء دختر ابوبکر، از جانب پدر خواهر عائشه و از او بزرگتر بود، اسماء، بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمد.»(معرفة الصحابة  ج 6 ، ص 3253)

و طبرانی می‌نویسد:

«مَاتَتْ أَسْمَاءُ بنتُ أبی بَکْرٍ الصِّدِّیقِ سَنَةَ ثَلاثٍ وَسَبْعِینَ بَعْدَ ابْنِهَا عبد اللَّهِ بن الزُّبَیْرِ بِلَیَالٍ ... وکان لاسماء یوم مَاتَتْ مِائَةُ سَنَةٍ وُلِدَتْ قبل التَّارِیخِ بِسَبْعٍ وَعِشْرِینَ سَنَةً .ـــــ اسماء دختر ابوبکر در سال هفتاد و سه و بعد از پسرش عبد الله بن زبیر از دنیا رفت. اسماء در هنگام وفات صد سال داشت ، بیست و هفت سال قبل از تاریخ (هجرت) به دینا آمده بود.»( المعجم الکبیر، ج 24 ، ص 77 )

ابن عساکر نیز می‌نویسد:

«کانت أخت عائشة لأبیها وکانت أسن من عائشة ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة ــــ اسماء از جانب پدر، خواهر عائشه و بزرگتر از وی بود، اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده بود.»( تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 69 ، ص 9 )

و ابن اثیر می‌نویسد:

«قال أبو نعیم : ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة.ــــ ابو نعیم گفته: اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده است.»( أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 7 ، ص 11)

و بیهقی نقل می‌کند که اسماء، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است:

«أبو عبد الله بن منده حکایة عن بن أبی الزناد أن أسماء بنت أبی بکر کانت أکبر من عائشة بعشر سنین .ــــ ابن منده از ابن أبی الزناد نقل کرده است که اسماء دختر ابوبکر، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است.»(سنن البیهقی الکبرى، ج 6 ، ص 204 )

اسماء در سال اول بعثت 14 ساله و 10 سال از عائشه بزرگتر بوده است . پس عائشه در سال اول بعثت 4 ساله و در سال 13 بعثت (سال عقد با رسول خدا) 17 ساله و در شوال سال دوم هجرت (سال ازدواج رسمی با پیامبر) 19 ساله بوده است.

از طرف دیگر: اسماء در سال 73 صد ساله بوده ، 100 منهای 73 مساوی است با 27 . پس در سال اول هجرت، 27 سال داشته است.

اسماء از عائشه 10 سال بزرگتر بوده. 27 منهای 10 مساوی است با 17 .

پس عائشه در سال اول هجرت 17 سال سن داشته است . پیش از این ثابت کردیم که پیامبر در شوال سال دوم هجری رسماً با عائشه ازدواج کرده است ؛ یعنی عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 19 سال داشته است.

عائشه، در چه سالی ایمان آورد:

سال اسلام آوردن عائشه نیز، سن او را در هنگام ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه وآله مشخص و روشن می‌کند . طبق گفته بزرگان اهل سنت، عائشه در سال اول بعثت ایمان آورد و جزء هیجده نفر اولی بود که به ندای رسول خدا لبیک گفت.

نووی در تهذیب الإسماء می‌نویسد:

«وذکر أبو بکر بن أبی خیثمة فی تاریخه عن ابن إسحاق أن عائشة أسلمت صغیرة بعد ثمانیة عشر إنسانا ممن أسلم .ــــ ابن خیثمیه در تاریخش از ابن اسحاق نقل کرده است که عاشه در کودکی و بعد از هیجده نفر ایمان آورد.»( تهذیب الأسماء واللغات ، ج 2 ، ص 615 )

ابن هشام نیز نام عائشه را جزء کسانی می‌آورد که در سال اول بعثت ایمان آورده است ؛ در حالی که هنوز کودک بوده است.

«إسلام أسماء وعائشة ابنتی أبی بکر وخباب بن الآرت وأسماء بنت أبی بکر وعائشة بنت أبی بکر وهی یؤمئذ صغیرة وخباب بن الأرت حلیف بنی زهرة.»( السیرة النبویة، ج 2 ، ص 92 )

اگر عائشه در زمان اسلام آوردنش (سال اول بعثت) ، هفت ساله بوده باشد، در سال دوم هجری (سال ازدواج رسمی با رسول خدا) 22 ساله خواهد شد.

اگر سخن بلاذری را بپذیریم که چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده ؛ یعنی در سال چهارم هجری با آن حضرت ازدواج کرده است، سن عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 24 سال خواهد شد .

این عدد با توجه به سن عائشه در هنگام ایمان آوردن، تغییر می‌کند.

خلاصه آنکه:

سن عایشه در هنگام ازدواج حداقل 19 ساله بوده است البته طبق برخی نقل های دیگر می توان سن عایشه را تا 22 و 24 سالگی بالا برد. پس اینکه گفته شود عایشه در 6 سالگی ازدواج کرده و دختر 6 ساله مناسب برای ازدواج نیست؛ از دروغ‌هایی است که در زمان بنی امیه ساخته شده است و با واقعیت‌های تاریخی سازگاری ندارد.

 

مطلب دوم: در باب اختلاف سنی در ازدواج و مسأله شهوت

عوام نباشیم

انسانی که فاقد شهوت باشد، یقیناً انسانی است معیوب. قوّه ی شهوت یکی قوای وجودی آدمی است، که ضعف آن به معنی ضعف وجودی شخص است در یکی از شئونات وجودی اش. لذا انسان کامل همان گونه که در سایر قوای وجودی خویش، اکمل مردم می باشد، از حیث قوّت شهوانی نیز برتر از دیگران است؛ تا آنجا که گفته اند: رسول الله(ص) قوّت شهوانی چهل مرد را داشته است؛ کما اینکه در زور بازو و قدرت عقل و قوّه ی غضب ( قوّه ی دافعه) نیز برتر از دیگران بود. رسول الله(ص)، در خوردن بهتر از همه می خورد؛ چون حرام و شبهه ناک نمی خورد. از گوشت حیوانات، به سر دست علاقه داشت و می فرمود: قسمت عقب حیوان به فضولاتش نزدیکتر است. مرغ را در خانه می پرورد تا نجاست خواری نکنند. خرما را بسیار دوست داشت. و اگر غذایی را دوست نداشت نمی خورد. امّا مثل سفها اهل شکم چرانی و همه چیز خواری نبود. در لباس، بهترین را می پوشید که لباس حلال، تمیز، با رنگ روشن، و اغلب از پشم یا پنبه بود. امّا مثل سفها اهل تجمّل در لباس نبود. بوی خوش را دوست می داشت؛ و بیشترین هزینه را صرف عطر می کرد؛ و زیادی همسر را از خصال انبیاء می دانست. شجاعت علوی شعبه ای از شجاعتش بود، و اگر بر کسی خشم می گرفت، دنیا در پیش چشمان آن شخص جهنّم می شد. و ... . 

برخی افراد نادان خیال نموده اند که قوّه ی شهوت، یک نقص است؛ لذا سعی نموده اند وجود اولیای الهی را از آن منزّه جلوه دهند؛ و ندانسته و از سر جهل، عیب بزرگی را برای اولیای الهی قائل شده اند. باید توجّه داشت که داشتن قوّه ی شهوت قوی فرق دارد با شهوت محوری و هوسرانی. همان گونه که داشتن قوّه ی خیال قوی فرق دارد با خیال پرداز بودن؛ و داشتن قوّه ی غضب قوی فرق دارد با عصبی مزاج و پرخاشگر بودن. اینها فرقهای ظریفی است که اهل حکمت متوجّه آنند و افراد فاقد حکمت از این دقّتها بی بهره اند.

در وجود آدمی چهار قوّه ی رییسی موجود است که عبارتند از: قوّه عاقله، قوّه ی واهمه، قوّه ی شهوت و قوّه غضب.

قوّه عاقله از حیث نظر، ادراک علوم کلّی و ثابت می کند؛ و از حیث عمل، حُسن و قبح و عدل و ظلم و حقّ و باطل و خوب و بد را تشخیص می دهد.

قوّه ی واهمه از حیث نظر، مدرِک جزئیّات است، چه جزئیّات حسّی و چه جزئیّات خیالی؛ و از حیث نظر، مصادیق جزئی عدل و ظلم و خوب و بد و حقّ و باطل را شناسایی می کند. البته توجّه شود که وهم به این معنی تفاوت دارد با اصطلاح وهم در زبان عوام.

قوّه شهوت، قوّه ای است که منافع وجود شخص را به سوی خویش جذب می نماید. برای مثال آدمی را بر می انگیزد برای غذا خوردن یا ازدواج نمودن یا دنبال کار رفتن یا پس انداز نمودن یا خانه ساختن و تهیّه پوشاک و ... . شهوت جنسی تنها یکی از نمودهای این قوّه است.

قوّه ی غضب، قوّه ای است محافظ و مدافع که مضارّ و خطرات را از وجود شخص دفع می کند. خشم گرفتن بر دشمن، فرار کردن یا استتار نمودن در هنگام بروز خطر و امثال این امور، از فعّالیّتهای این قوّه است.

هر کسی که یکی از این قوا را نداشته باشد، یا در یکی از آنها ضعیف باشد، او معیوب بوده دارای بدترین عیبهاست که نداشتن پا و دست و امثال آنها در برابر چنین عیبی چندان قابل توجّه نیست؛ لکن از آنجا که اکثر مردم از حیث داشتن قوّه ی عاقله معیوبند «وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ »، لذا متوجّه این گونه از عیبها نمی شوند؛ و چه بسا ضعف شهوت یا ضعف غضب یا ضعف واهمه را خوب هم می پندارند.

وجود هر کدام از این قوا و قوّت هر یک از آنها، به خودی خود نعمت و کمال می باشد؛ لکن باید دانست که سه قوّه ی واهمه و شهویّه و غضبیّه، به خودی خود، جزء قوای حیوانی محسوب می شوند؛ و کمال بودن آنها نیز برای حیوانیّت آدمی است. امّا اگر قوّه ی عاقله نیز در مملکت وجود کسی فعلیّت یافته باشد، و ریاست امور مملکت وجود آدمی را بر عهده گرفته باشد، در آن صورت تک تک آن قوا در خدمت انسانیّت او خواهند بود. به تعبیر دیگر، در حکومت عقل، وهم و شهوت و غضب، وزرا و کارکنان عقل خواهند بود. در این صورت هر چه از آنها صادر شود، عین خیر و عین کمال انسانی خواهد بود، نه فقط کمال حیوانی.

آنچه شهوت و غضب و وهم را بدنام نموده، این است که در اکثر افراد بشر، عقل به فعلیّت نرسیده و حاکم مملکت وجود افراد نیست؛ لذا این سه قوّه در مسیر تکامل حیوانی قرار گرفته اند. البته تکامل در بعد حیوانی نیز به خودی خود بد نیست؛ لکن رشد در بعد حیوانی وقتی با رشد در بعد انسانی مورد مقایسه قرار می گیرد، آنها نقص تلقّی می شوند.

اگر عقل در وجود کسی حاکم شد، وهم وزیر او خواهد بود. از حیث نظری، عقل، علوم کلّی را ظاهر خواهد نمود، و وهم آنها را بر مصادیقش تطبیق خواهد کرد. امّا از حیث عمل، عقل، خوب و بد و حقّ و باطل را تشخیص خواهد داد؛ و وهم آن را بر مصادیقش تطبیق خواهد نمود. در این حالت، از عقل، حکمت نظری و عملی ظهور خواهد یافت؛ و از وهم عدالت در نظر و عمل به ظهور خواهد رسید. امّا در غیاب عقل، وهم چیزی از ابلیس ندارد؛ و بازیچه ی ابلیس خواهد بود.

امّا شهوت در حاکمیّت عقّل، منافع شخص را تأمین خواهد کرد، لکن در مدار شرع و حکمت. لذا از آن، عفّت نمودار خواهد شد، در تمام شعبات شهوت؛ از قبیل عفّت جنسی، عفّت شکم، عفّت جاه و ... . و عفّت آن است که نه به حقّ دیگری تجاوز کنی نه به حقّ قوای وجودی خودت. لذا کم خوری بد است همچون پر خوری. هوسرانی بی قید و بند بد است همچون پرهیز نمودن از ازدواج مجاز. ثروت پرستی بد است همچون فقرگرایی غلط. عفّت یعنی عمل نمودن قوّه ی شهوت در زیر فرمان عقل. امّا در غیاب عقل، از شهوت یا بی بندباری نمودار می شود، یا رهبانیّت جاهلانه.

امّا غضب در حکومت عقل، وزیر دفاع می باشد، نه وزیر جنگ. آنجا که فرار را صلاح بداند، حکم عقب نشینی حکیمانه می دهد؛ و آنجا که حمله را تصدیق کند، فرمان حمله صادر می کند؛ و این یعنی شجاعت؛ که ضدّ بی باکی احمقانه و ترس بزدلانه است.

در مورد ازدواج های پیامبر(ص) و بحث شهوترانی

پیامبر خدا (ص) اگر فردی شهوتران ـ به معنی منفی آن ـ بود ،

اوّلاً تا بیست و پنج سالگی مجرّد نمی ماند. بخصوص که تمام عرب اعتراف داشتند که آن حضرت در جوانی بسیار پاک و دارای اخلاقی متعالی بوده است.

ثانیاً در سنّ جوانی با زنی چهل ساله ازدواج نمی کرد ؛ بلکه زنی جوان می گرفت ؛ به ویژه که قامتی استوار و قیافه ای جذّاب و خلقی خوش و خاندانی معروف داشت ؛ لذا از هر دختری خواستگاری می نمود ، جواب ردّ نمی شنید.

ثالثاً آن موقع که قریش به او پیشنهاد نمودند که اگر دست از تبلیغ دین خود بردارد ، به او مال و مقام و زنان و خادمان فراوان می دهند ، دست از آن کار می کشید ؛ امّا چنین نکرد.

رابعاً بعد از ازدواج با عایشه دیگر زنان را رها می ساخت یا به آنها کمتر می پرداخت ؛ حال آنکه حضرتش هیچگاه عدالت بین زنان خود را رها نکرد. لذا بیشترین شکایت را هم از آن حضرت ، عایشه داشت. چون او انتظار داشت که بیشتر از دیگر زنان پیامبر ـ که همگی بیوه بودند ـ مورد توجّه پیامبر باشد.

خامساً به جای دیگر زنان بیوه اش نیز زنانی جوان می گرفت ؛ امّا جز عایشه ، باقی زنان او بیوه بودند.

سادساً مگر استفاده از شهوت بد است؟!! و مگر هر التذاذ جنسی به معنی شهوترانی منفی است؟! این که مردی با زن جوان ازدواج نماید و از لذائذ جنسی بهره ببرد ، کجایش بد است؟! به قول معروف: دهان گربه به گوشت نمی رسید ، می گفت: پیف پیف. آنچه بد است بی بند و باری جنسی است نه لذّت جویی جنسی از راه مشروع و قانونمند. عدّه ای برای خود توهّماتی ساخته اند و آنگاه آن را ملاک قضاوت هم قرار می دهند. اگر لذّت جنسی بد است ، چه یکی چه دو تا ؛ پس باید اصل ازدواج را امری بد دانست. اگر کسی از جهت مردانگی ضعیف است یک همسر انتخاب می کند و اگر قویتر است ، دو همسر و اگر باز هم قویتر است سه همسر و ... . آیا این خوب است که مثل برخی مردان امروزی کسی فقط یک همسر داشته باشد و صبح و شب نیز ناموس مردم را دید بزند و البته اگر پیش آمد دست به ناموس دیگران هم دراز نماید؟ همانگونه که هر کس اندازه ی هیکلش غذا می خورد ، اندازه ی قوای غریزی خود نیز همسر انتخاب می کند.

حضرت رسول الله (ص) اهداف گوناگونی از ازدواجهای خود داشتند ؛ ولی در هر ازدواجی ، شهوت جنسی زیربنای کار است. اگر کسی می گوید من غرض جنسی از ازدواج ندارم ، دانسته یا ندانسته دروغ می گوید. اگر نبود آن هرمونهای جنسی ـ که ایجاد میل به جنس مکمّل می کنند ـ هیچ و مردی زن نمی گرفت و هیچ زنی نیز شوهر نمی کرد. لذا ملاحظه می فرمایید که افراد خواجه ( فاقد هرمونهای جنسی) و نیز افراد اخته شده ، هیچ میلی به جنس مکمّل ندارند. رسول خدا (ص) نیز یک انسان بود ؛ و البته انسانی بود که تمام قوای وجودی اش در بهترین وضعیّت قرار داشت. پس چرا نباید میل به زنان می داشت؟! مردی که میل به زن و زیبایی و زنان جوان نداشته باشد ، اساساً در مردی او مشکل است. بلی چشم چرانی و دست درازی به نوامیس دیگران و بی بند و باری جنسی امری است مردود و خلاف اخلاق ، امّا ازدواج با بهترین و گواراترین گزینه ، امری است طبیعی. همانگونه که میل به غذای خوب و مطبوع امری است طبیعی ؛ امّا به شرطی که از راه حلال به دست آید.

درباره اختلاف سنی در ازدواج

آیا نظر مردم یعنی حقّ؟!

ملاک درستی و نادرستی یک رفتار چیست؟ آیا ملاک درستی و نادرستی، نظر مردم است؟ بیش از یک میلیارد نفر در هندوستان، معتقدند که گاو مقدّس است. آیا به صرف اعتقاد اینها، حقیقتاً گاو مقدّس می شود؟ بیش از یک میلیارد مسیحی، معتقدند که عیسی مسیح، خدا بود که به صورت جنین در رحم مریم(س) مجسّم گشت و از او زاده شد و سختی کشید و کشته شد تا گناه بشریّت پاک شود. کدام گناه؟ آن گناهی که آدم(ع) در بهشت کرده بود و از او ارث رسیده بود به فرزندانش. لذا تمام انسانها گناهکار به دنیا می آیند؛ و آن گناه با هیچ قربانی قابل پاک شدن نبود جز با قربانی شدن خود خدا. پس خدا مجسّم گشت تا قربانی شود که بشریّت از آن گناه پاک شود. آیا به صرف اینکه بیش از یک میلیارد انسان چنین اعتقادی دارند، این اعتقاد می شود اعتقاد درست و حقّ؟!

میلیاردها غربی از موجودیّت اسرائیل غاصب حمایت می کنند. آیا به صرف حمایت آنها، اسرائیل غاصب می شود حقّ؟! و ... ؟!!!

آیا بناست پیغمبران طبق باورهای مردم زندگی کنند یا مردم بر اساس تعالیم آنها زندگی کنند؟! اگر بناست که انبیاء طبق باورهای مردم زندگی کنند، اساساً برای چه مبعوث شده اند؟!

آیا بناست خدا حقّ و باطل را به مردم یاد دهد یا مردم به خدا یاد دهند؟!

ملاک حقّ و  باطل و درستی و نادرستی چیست؟

پراگماتیستها (سودگرایان) ملاک درست و نادرست و حقّ و باطل را سود و فایده دانسته و گفته اند: آن چیزی حقّ است که فایده دارد؛ و آن چیزی که فایده ی بیشتر دارد، درستتر و حقّ تر می باشد. بر همین اساس است که از نظر تمدّن و فرهنگ غربی، اسرائیل حقّ است؛ حسنی مبارک حقّ است؛ صدّام زمانی حقّ بود؛ و ... . چرا؟ چون برای غرب فایده دارند.

طبق این جهان بینی، در غرب رایج است، حقّ و باطل و درست و نادرست، اموری نسبی اند. لذا چه بسا یک امر، گاهی حقّ است و گاهی باطل. مثلاً اگر در جایی یک حکومت استبدادی مثل حکومت حسنی مبارک یا حکومت سعودی یا حکومت صدّام، برای غرب فایده داشت، آن حکومت استبدادی حقّ است؛ و غربی ها با جان و دل از آن حمایت می کنند. امّا اگر همین حکومتها فایده ی خود را از دست بدهند، می شوند باطل و باید آنها را از میان برداشت؛ همان گونه که صدّام را از میان برداشتند. بر همین اساس است که تروریسم را تقسیم می کنند به تروریسم بد و تروریسم خوب. دموکراسی را تقسیم می کنند به دموکراسی بد و دموکراسی خوب.

لیبرالیستها در تعیریف حقّ می گویند: حقّ آن چیزی است که اکثریّت مردم آن را بپذیرند. لذا اگر اکثریّت مردم زمانی یک امر را بپذیرند، در آن زمان، همان امر حقّ است؛ و اگر در زمانی دیگر، اکثریّت آن را نپذیرند، در آن زمان، آن امر، باطل خواهد بود. لذا حقّ و باطل و درست و نادرست، اموری نسبی اند. مثلاً اگر اکثریّت مردم یک جامعه ، همجنس بازی را بپذیرند، همجنس بازی می شود حقّ و برای آن قانون می نویسند و مخالف آن را ضدّ حقوق بشر می خوانند.

ـ امّا نظر اسلام چیست؟

از نظر اسلام، نه فایده داشتن ملاک حقّ است و نه پذیرش اکثریّت؛ بلکه تنها ملاک حقّ و باطل، فرمان خداست. بلکه اساساً غیر خدا حقّ ندارد برای کسی راه و چاه نشان دهد و درست و نادرست و حقّ و باطل تعریف کند. حتّی خود افراد نیز حقّ ندارند برای خودشان حقّ و باطل تعریف کنند. نه اطاعت از میل فردی خاصّ، نه اطاعت از میل شخصی خود و نه اطاعت از میل جمعی مردم. هر سه ی اینها شرک به خداست. تنها کسی حقّ را بیان می کند خداست؛ و تنها کسی که حقّ فرمان دارد، اوست؛ و تنها کسی که باید اطاعت شود نیز اوست. اگر پیغمبر و امام معصوم نیز اطاعت می شوند، صرفاً از آن جهت است که ابلاغ کننده ی فرمان خدا هستند و از پیش خود فرمان نمی دهند.

خداوند متعال فرمود:

«قُلْ إِنِّی عَلى‏ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلینَ  ــــ بگو: من دلیل روشنى از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کرده‏اید؛ آنچه شما در باره ی آن عجله دارید، به دستِ من نیست. حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست؛ که حق را از باطل جدا مى‏کند، و او بهترین جدا کننده است.» (الأنعام:57)

خداوند به رسولش می فرماید: بگو:

اوّلاً من سر خود حرف نمی زنم و به میل خود رفتار نمی کنم؛ بلکه ابتدا با بیّنه (معجزه) اثبات می کنم که از جانب خدا و طبق فرمان او رفتار می کنم؛ و آنگاه از شما می خواهم که تابع من باشید.

ثانیاً نه احکام در دست من است نه حقّ و باطل؛ بلکه هم فرمان دهنده خداست، هم بیان کننده ی حقّ و باطل. من صرفاً حکم او را به شما رسانده و طبق آن رفتار می کنم تا الگوی عملی شما باشم.

همچنین فرمود:

«ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ ــــ این معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستید، چیزى جز اسمهایى(بى‏مسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده‏اید، نیستند؛ خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آنِ خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا؛ ولى بیشتر مردم نمى‏دانند » (یوسف:40)

هر نوع اطاعتی، عبادت است؛ آنکه از میل خود یا دیگری یا مردم تبعیّت می کند، خود پرست یا دیگر پرست یا مردم پرست می باشد. اطاعت از غیر خدا فقط زمانی معقول می باشد که خدا بدان فرمان دهد.

در این آیه تأکید شده که تبعیّت کنندگان از غیر خدا، هیچ برهان عقلی یا وحیانی بر درستی عمل خودشان ندارند؛ که حقیقت نیز همین است.

آنگاه خداواند متعال تصریح نمود که آیین درست و پایدار آن است که ملاک حقّ و باطل را فقط خدا بدانیم و تنها از فرمان او تبعیّت کنیم. آنگاه فرمود: امّا اکثر مردم، این حقیقت را نمی دانند.

ـ آیه ای دیگر در باب نظر اکثریّت مردم.

«  وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُون‏ ـــــ اگر از بیشتر کسانى که در زمین هستند اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه مى کنند. آنها تبعیّت نمی کنند مگر از ظنّ و گمان ؛ و نیستند مگر کسانی که حدس و تخمین مى‏زنند.» (الأنعام:116)

یعنی درصد بالایی از مردم، بر اساس براهین عقلی و دلائل قطعی وحیانی زندگی نمی کنند؛ بلکه بر اساس ظنون (دلائل آبکی و عرفی) زندگی می کنند. اگر باور ندارید، ده کار مهمّ روزانه ی خود را لیست نموده، با برهان منطقی اثبات کنید که درست می باشند. برای اکثر این کارها، دلائل عرفی مورد قبولی داریم، امّا برهان منطقی و عقلی نداریم. اکثر ما انسانها چنین هستیم. مثلاً مسابقات فوتبال ـ که میلیاردها خرج آن می شود ـ چه توجیه منطقی دارند؟ در حالی که عدّه ای از مردم در فقرند، این همه هزینه های گزاف چه توجیه عقلی دارد؟ میلیاردها انسان روزانه بهترین ساعات عمر خود را صرف تماشای این مسابقات می کنند، که چه بشود؟ این همه وقت خود را تلف می کنیم برای نگاه کردن به فیلمهای بی فایده که چه بشود؟ چند درصد تحصیل کردگان دانشگاهی در رشته ی تخصّصی خودشان مشغول کار می شوند؟ صرف حدود بیست سال از عمر و در نهایت تصدّی کاری که از عهده ی یک دارنده ی مدرک سیکل نیز ساخته است، چه توجیه عقلی دارد؟ و ... ؟ اگر بخواهیم کارهای بی منطق بشریّت را بشماریم، مثنوی هفتاد مَن کاغذ می شود.

آیا ازدواج مردی پنجاه ساله با دختری 13، خلاف عقل است؟

اگر کسی برهانی عقلی ـ نه توهّمات عرفی ـ دارد ارائه کند. این گوی و این میدان. برهانی عقلی اقامه کند که ثابت کند مثلاً یک مرد پنجاه ساله نباید با مثلاً زنی سی سال به پایین ازدواج بکند. دقّت فرمایید! برهان عقلی می خواهم نه سخن فلان روانشناس و  نظر فلان روشنفکر و ... . برهانی عقلی و قطعی و منطقی نه فرضیّات و نظریّات و گزارشات آماری و رسوبات فرهنگی ملل و اقوام.

تا افراد برهان هایشان را ارائه می کنند، ما برهان عقلی برای شما می آوریم مبنی بر اینکه نمی توان برای این منظور برهان عقلی اقامه کرد.

از شما می پرسم: اگر مردی پنجاه ساله با زنی چهل ساله ازدواج کند، مشکلی دارد؟ یقیناً می گویید: مشکلی ندارد.

می پرسم: اگر با زنی که سی و نه سال و یازده ماه سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟ روشن است که می گویید: اشکال ندارد. چون چنین زنی با اوّلی تفاوت چندانی ندارد.

می پرسم: اگر با زنی که سی و نه سال و ده ماه سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟ روشن است که باز می گویید: اشکال ندارد. چون یکی دو ماه در برابر سی و اندی سال، چیزی نیست.

به همین نحو، یک ماه یک ماه پایین می آیم تا برسم به این پرسش:

اگر با زنی که سیزده سال سنّ دارد، ازدواج کند، چطور؟

حال بفرمایید که وقتی بنده یک ماه، یک ماه، از سنّ زن کم می کنم، کجا شما خواهید گفت«اشکال دارد»؟ یعنی کدام سنّ را مرز مجاز چنین ازدواجی می دانید؟

نظر دیگران را فعلاً نمی دانم، ولی مهمّ نیست؛ چون هر عددی بفرمایند فرقی برای این برهان ما نخواهد داشت. لذا فرض کنیم که بگویند: سی سال مرز است؛ یعنی مرد پنجاه ساله نباید با زنی زیر سی سال ازدواج کند.

می پرسم: به چه دلیل عقلی؟ طبق کدام برهان عقلی شما سی سال را مرز دانستید؟ چرا ازدواج چنین مردی با زنی که بسیت و نه سال و یازده ماه و بیست و نه روز سنّ دارد قبیح است؟ اگر این ازدواج، قبیح نیست، چرا ازدواج چنین مردی با زنی که بسیت و نه سال و یازده ماه و بیست و هشت روز سنّ دارد قبیح است؟ و ... ؟ و به همین ترتیب، یک روز یک روز پایین می آیم.

شما هر جا توقّف نموده و آن را مرز دانستید، باید بر ادّعای خود مبنی بر مرز بودن آن، برهان عقلی اقامه کنید. و اگر بدون برهان ادّعای مرز کرده باشید، ادّعای شما ارزشی نخواهد داشت. چون نظر شخصی شما برای کسی حجّت نیست.

اگر خوانندگان انصاف علمی داشته باشند ـ که ان شاء الله دارند ـ  قبول خواهند نمود که طبق هیچ برهان عقلی نمی توان برای چنین مردی مرزی را تعیین نموده و او را تکلیف نمود که با زنی که دارای پایینتر از آن سنّ است، ازدواج نکند.

طبق این برهان، حتّی سیزده سالگی نیز مرز نیست. لذا حتّی اگر مردی پنجاه ساله، با دختری دوزاده ساله یا ده ساله یا نه ساله یا هشت ساله یا هفت ساله و ... هم ازدواج کند، با هیچ برهان عقلی نمی توان اثبات نمود که او کار قبیحی مرتکب شده است. بلی اگر آن دختر در حدّی است که عمل زناشویی چنین مردی با او، موجب آسیب دیدن اعضای تناسلی وی می شود، آنگاه دلیل موجّه داریم که عمل زناشویی او را قبیح بدانیم. لکن باز هیچ برهانی نداریم که اصل ازدواج آنها را منع کنیم. چون ازدواج لزوماً به معنی برقراری رابطه ی زناشویی نیست.

پس عقلاً هیچ راهی نداریم که برای ازدواج یک مرد پنجاه ساله با یک دختر، مرزی سنّی تعیین کنیم؛ و اگر تعیین نمودیم، یقیناً با عقل نیست بلکه با وهم و ظنّ است. چون عقل هر ادّعایی بکند، برای آن برهان اقامه می کند. امّا خدا ـ که فوق عقل است ـ چنین مرزی را مشخّص نموده ، و آن نه سالگی است برای اصل ازدواج. امّا تا خوف آسیب دیدن دختر وجود دارد، عقلاً و شرعاً رابطه ی زناشویی با او ممنوع خواهد بود. البته سایر التذاذات مانعی ندارد. و روشن است که دختر سیزده ساله از رابطه ی جنسی آسیب عضوی نمی بیند. شاهدش آنکه بسیاری از مادران زمان ما، در سیزده سالگی و چهارده سالگی ازدواج نموده اند. البته توهّم نشود که اعضای جنسی مرد پنجاه ساله برای دختر سیزده ساله خطرناکتر از مرد بیست ساله است. چون اعضای جنسی مرد بعد از بیست سالگی نه تنها رشد اندازه ندارند؛ بلکه با بالا رفتن سنّ، کاهش اندازه نیز دارد.

پس اگر خدا این مرز را تعیین نمی کرد، عقلاً هیچ راهی نداشتیم تا مرزی را مشخّص کنیم. امّا وقتی خدا آن مرز سنّی را تعیین نمود، عقل حکم می کند که باید از حکم خدا تبعیّت نمود. آنگاه برای اینکه مردم آینده، رسوبات فرهنگ غربی را وحی منزل نپندارد، رسول خدا را هم امر می کند به چنین ازدواجی تا از پیش خود، حقّ و باطل نبافند. البته چنین ازدواجی در عصر خود آن حضرت قبحی نداشته است؛ بلکه چنین ازدواجی تا چند صده پیش نیز قبحی نداشت؛ تا اینکه فرهنگ غرب در بلاد  شرقی رواج یافت. فرهنگی که زنا و فحشا را تجویز می کند و اینترنت و شبکه های ماهواره ای را پر می کند از صحنه های جنسی، امّا چند همسری و ازدواج مرد مسنّ با دختر نوجوان یا جوان را قبیح معرّفی می کند.

البته توجّه شود که طبق حکم خدا، در امر ازدواج، هم باید پدر دختر راضی به ازدواج باشد هم خود دختر. لذا اگر دختری کم سنّ راضی به ازدواج با مردی پنجاه ساله نشد، روشن است که چنین ازدواجی صورت نمی گیرد. و اغلب دختران جوان، رضایت به چنین ازدواجی نمی دهند؛ مگر در مواردی. لذا اینجا جای شعارهای روانشناسانه نیست. چه بسا مردی پنجاه ساله با یک همسر سیزده ساله ی خودش چنان رفتاری داشته باشد که برای او شیرینتر از یک شوهر 18 ساله باشد. کما اینکه رسول خدا(ص) برای همسرانشان چنین بودند. لذا با اینکه آن حضرت، چندین همسر داشتند، ولی باز زنان دیگر به راحتی حاضر به ازدواج با حضرتش می شدند؛ بلکه برخی از همسران آن حضرت، شخصاً از آن حضرت در خواست نموده اند که آنها را به همسری بگیرد. رفتار حضرتش با همسران خویش چنان زیبا بوده که حتّی زنان دیگر نیز بر همسران حضرتش حسد می ورزیده اند.

 

نظرات  (۴۸۹)

بسیار عالی
سلام.کار ارزشمندی انجام شده است.ذکر این نکته لازم است که اکثر ازدواجها برای تحکیم روابط قبایل و ایجاد فضای لازم برای ترویج دین وبرخی هم برای سرپرستی وتدادی هم با اصرار ویل خود عمل شده است. ابوبکر برای نسبت داشتن با پیامبر وتفخر به ان واحتمالا اینده سیاسی در خاندان خود این امر را به پیامبر اصرار نمودند وعایشه بسیار مایل بود ودر تاریخ می خوانید به این وصلت با افتخار نام می برد
سلام
بسیار عالی بود.
از متن طولانیتان خیلی لذت بردم و از استدلال های مختلفی که آمده بود 
فقط دو نکته نقد به نظرم می رسد و یک سوال:

1-"آیا ازدواج مردی پنجاه ساله با دختری 13، خلاف عقل است؟" این قسمتش  کار رو خراب می کنه.

الف) مگر هر کاری برای قبیح و بد نبودن فقط نباید "خلاف عقل" باشد و صرفا از طریق براهین عقلی به اثبات یا رد آن رسید؟ حال آن که ما در فلسفه به دنبال براهین عقلی هستیم و در علوم تجربی به دنبال تجربه و آزمایش لذا در علوم تجربی مجبور به استناد به نتایج آزمایش ها و گزارش های آماری هستیم.
در واقع سخن اینجاست که آیا براهین عقلی در علوم تجربی هم کارآمدند؟ بحثم در فلسفه علوم نیست و سخنم این است که آیا ابزار علم تجربی جز تجربه است؟
آیا نمی توان از نتایج آزمایشات در علوم تجربی به عنوان "ماده" در اسلوب های عقلانی فلسفی بهره برد؟

ب) سوال شما را به خودتان باز می گردانم:
آیا شما می توانید با یک دختر 18 ساله ارتباط (جنسی) برقرار کنید؟
18 سال و یک ماه چطور؟
...
70 سال چطور؟
17 سال و نه ماه چطور؟ و همین طور بیایید پایین.

باز هم می گویم: لازم نیست هر چیزی خلاف صریح عقل باشد که شما آن را رد کنید ... مگر شما در زندگی خود این گونه عمل می کنید؟

2- بخشی از استدلال شما در عین این که کاملا صحیح است قابلیت پذیرش آن در جامعه کنونی ما وجود ندارد چرا که تفکر "مدرن" غلبه یافته بر ذهن انسان ها اجازه پذیرش سخن شما را نمی دهند. استدلال "سادس" شما در عین این که کاملا صحیح است اما در جامعه ما ظرفیت پذیرش آن وجود ندارد بنابراین شما مجبور هستید بر اساس ظرفیت مخاطبتان صحبت کنیم و به "کلام قوم" با ایشان صحبت کنید.

اما سوال:
چرا تا کنون سن ازدواج عایشه با پیامبر (ص) بین 6 تا 9 سال ذکر شده بود؟ یعنی من خودم تا به حال این طور شنیده بودم ... اما این که شما از منابع اهل سنت این سن را 19 تا 24 ذکر می کنید برای من این سوال پیش آمد که:
منابع دیگری احتمالا سن های متفاوتی را ذکر کرده اند. سِنی که منابع تاریخی و منابع شیعی برای ازدواج با پیامبر ذکر کرده اند چیست؟
اگر تفاوت دارد علت برتری دادن شما به منابع اهل سنت چیست؟




پاسخ:
سلام!
بله عرف و تجریه و فرهنگ و ... داریم. ام ممکنه کسی ادعا کنه اینطور ازدواجی خلاف عقله. ما جهت پاسخ به این فرد گفتیم اگر کسی همچین ادعائی دارد با برهان عقلی ثبات کند.
اما در بحث قبیح بودن بله هر چیزی نباید صرفاً توسط عقل حکم شود. اما در فرهنگ آن زمان و حتی تا چند دهه پیش در فرهنگ ایران خودمان این مسأله عادی بوده است و همین که پیامبر خدا(ص) که اشرف مخلوقات است این کار را کرده نشان می دهد این کار را قبحی ندارد.

در مورد قسمت ب بله ما هیچ دلیل عقلی مستقل نداریم که بگوید آمیزش از چه سنی به بعد خوب است. اما دلیل نقلی داریم که در مورد دختر سن 9 سالگی اعلام شده است.

بله این حرف ما خلاف فرهنگ موجود است و دقیقاً قصد ما این است که به این فرهنگ موجود حمله کنیم چون اسلامی نیست.

در مورد سن عایشه بدلیل تبلیغات زیاد روی این مسأله بوده که سن رو 6 ساله نشون بدن. وگرنه طبق منابعی که ما آوردیم مطلب چیز دیگری است.
فوق العاده بود.خدا به شما خیر بده
چون مطلب از منابع مهم اهل سنت ذکر شده مثل صحیح بخاری
البته از اینجور تناقض ها خیلی زیاد در بین کلام اهل سنت با متن منابعشون وجود داره
در جواب علی آقا باید گفت کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و بالعکس...در باور آدم دیندار تنها جیزی قبیحه که خلافه شرع و قانون خداس

سلام

خیلی عالی بود خدا قوت از این مطلب دذر اینده در وبلاگم استفاده میکنم راضی باشید -انشالله-

التماس2ا

سر بزنید

یا علی

سلام
جالبه خوبه
یه سر به ما بزن و نظر هم یادت نره
همه پستام را لطفا مطالعه کن

سلام 

بسیار عالی . کامل و دقیق بود. جون مطلب منظم چیده شده و نکاتی منطقی بود .استلال ها بی نقص.

بسیار مفید بود 

سپاسگزارم

سلام
تحقیق و مقاله خیلی خوبی بود.مخصوصا در مورد سن عایشه که بحث های زیادی در موردش میشه و مخصوصا برای خود من جای شبهه زیادی داشت .
از روشنگریتون تشکر میکنم
۰۷ اسفند ۹۱ ، ۰۱:۳۶ مهرک هنرمند
سلامٌ فیة حتی مطلع الفجر ... از مطلب زیبایی که نوشتید بسیار سپاسگزارم ... در پناه حق باشید
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/19466
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
سلام برادر
وبلاگت را لینک کردم
shahanagh.parsiblog.com
پاسخ:

سلام

ممنون

شما هم لینک شدید

افتضاح بود
۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۵۹ سرباز گمنام امام زمان
ادمین عزیز به پاس دفاع از اسلام عزیز خداوند بالاترین پاداش ها رو نصیبتان کنه
از نظر های شیاطینی که اسلام کاسبی و لهو و لعب اونها رو پنبه کرده و شهوت از سر و کولشون بالا می ره دل آزرده نشو که ظهور انشالله نزدیکه...
اگه مدارک و شواهد از اسلام کامل و دقیق و قابل لمس بود که ارزش با ایمان و بی ایمان مشخص نمی شد...
یا محمد / یا علی

۰۸ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۴۹ حسین کا وه ای
با سلام وعرض خسته نباشید تحقیق شما بسیار ارزنده بود این یکی از شبهات رایج پیرامون رسول خدا(ص)است.اگه امکانش هست اون رو به صورت مقاله در مجلات معتبر چاپ کنید .قطعا استقبال میشه التماس دعا
پاسخ:
سلام!
ممنون از لطف شما. اما:
اولاً این مطلب در سطح یه مقاله علمی-پژوهشی نیست.
ثانیاً این مطلب همه اش جمع اوری بوده. بحث سن عایشه از موسسه ولی عصر است که فکر کنم لینکش را داده ام. و باقی مباحث هم از یکی از متخصصین است.
سلام گرامی کلی لذت بردم ازاینکه خودتون بریدید و خودتون دوختید وکلی هم در این مورد تشویق شدید موفق باشید
برادر دلایل  ازدواج  پیامبر سر جاش اما توجیهت در مورد عادی کردن فاصله سنگی اصلا قانع کننده نیست. به نظر خودت اگه 1 ماه 1 ماه کم کنی تا به 1 سال برسه ; سال بیشتر  به نظر میاد یا اون 1 ماه !
اونم سنگی نیست سنیه.

۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۱۵ رحیم الف زاده
بسیارخوب وعالی بود....رحیم الف زاده درشهرنجف تراکمه
چیزی که به ذهن هیچ کسی در اینجا نرسیده عدم پاسخگویی تاریخ شیعه به چرایی وصلت این دو است؟
به راستی چه مصلحت اسلامی بوده که شخصیت بزرگ اسلامی بیاید و اینقدر عجله داشته باشد به این که حتماً این وصلت صورت پذیرد؟

پس سوال این است:
فلسفۀ ازدواج پیامبر (ص) با عایشه چیست؟
چه مصلحت اسلامی است که پیامبر (ص) اصرار و عجله به این امر دنیوی داشته است؟
پاسخ:
سلام
اگر جستجوئی در اینترنت انجام می دادید به مطالبی می رسیدید
برای نمونه: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1344
اگر کسی از جهت مردانگی ضعیف است یک همسر انتخاب می کند و اگر قویتر است ، دو همسر و اگر باز هم قویتر است سه همسر و ...
 
چه جالب نمیدونستم همسر من از نظر مردانگی ضعیفه..!!!ببخشید اونوقت اگه یه زنی از لحاظ زنانگی!!!قوی بود تو دین شما باید چه گلی به سرش بزنه؟؟؟؟
ول کنید این حرفها رو ...اسلام واقعی رو به جوونا نشون بدید به جای اینکه اونا رو دین زده کنید
پاسخ:
اسلام واقعی به مرد اجازه داده تا 4 زن دائم همزمان داشته باشد و متعه نیز هر چقدر میخواهد بکند. بدون هیچ شرطی. اینکه مثلاً گفته می شود مردی که زنش خوب و سالم است و مشکلی ندارد نباید برود ازدواج مجدد بکند؛ توهم برخی ها هست که ریشه در اسلام واقعی ندارد.
اینهائی که گفته می شود نیز به عنوان حکمت های حکم است و گرنه علت اصلی همه احکام تشریع و حکم خداست و لا غیر.
سلام,من عاشق خدام اما بعضی از این حکمارو نمیفهمم.اینکه مردا از ابتدام هرکاری خواستن کردند اخه این چه عدالتیه.همین الان اگه شوهرایهر کدوم از ما برن زن بگیرن ماداغون بشیم مهم نیس اگرم حرف بزنیم میگن پیامبر الگومون بوده,اخه این درسته؟
پاسخ:
سلام علیکم
اینکه برخی حکم ها رو نمی فهمیم اشکال از حکم نیست بلکه اشکال از ماست که تسلیم محض فرامین الهی نیستیم. ما باید خودمون رو درست بکنیم. برای مثال وقتی به نص صریح قرآن و روایات زیادی و اجماع فقها در طول تاریخ مرد اجازه دارد تا 4 زن همزمان داشته باشد. خب زن باید مطیع این امر الهی باشد. اینکه شما گفتین داغون میشین بخاطر حسادت فقط برید روایاتی که در زمینه حسادت خانم ها هست رو در این زمینه بخونید که چقدر این حس حسادت مذمت شده و در حد کفر پائین آورده شده و فرموده اصلاً این حس را خدا در وجود زنها قرار نداده و زنان مومنه حقیقی این حس را ندارند و این حس را فقط زنان ناشایست دارند؛ خب یک خانم باید با دیدن این احادیث به فکر بیفتد و به فکر اصلاح خودش و مبارزه با این حس درونی بیفتد قبل از آنکه کار دیر شود.
مثال در زمینه نپذیرفتن احکام الهی زیاد است اما چون شما خانم هستید و مثال تعدد زوجات را مطرح کردین بنده در این مورد مثال زدم.
تو دانشگاه که بودم سر حضرت محمد و اینکه چرا انقدر زن داشته و همین حرفا با استادم بحثم شد نتونست قانعم کنه منو انداخت تو اینجام شما دلایل منطقی نمیاری نمیدونم شاید اون دنیا جوابمو بگیرم
به به دلیل برهانم میاری که عایشه 9سالش نبوده باشه هرچی توبگی میگم تو سخنگویه اسلام نیستی؟مرد مومن پیغمبر ازدختر9ساله گرفته تا 60 ساله دیگه واس چی ملتو میپیچونی وسن الکی تخمین میزنی حالا تو که اینجور دفاع میکنی بیاخواهرتو بده به یک مرده 60ساله که 2تا زن دیگم گرفته چه اشکالی داره تودین ما مباحه همچین کاری میکنی اقای اسلام شناس؟فقط ج این مطلب بده و باز چرت وپرت تحویلم نده همین ج بده وخلاص
پاسخ:
سلام علیکم
این سلام هم به عنوان سلام بود هم در عمل به آیه قرآن.
اما عزیز من ما حدیث آوردیم ثابت کردیم سن عایشه بیشتر از این حرفا بوده. شما قبول نداره بیا ثابت کن.
اما در مورد خواهر خودم:
اولاً به شما ربطی نداره.
ثانیاً اجازه ازدواج خواهر بنده دست بنده نیست. دست خودش است با اذن پدرم.
ثالثاً بستگی دارد آن مرد 60 ساله چه کسی باشد؟ اگر کسی مانند پیامبر(ص) و ائمه(ع) باشند بنده قطعاً خوشحال می شوم نسبت به این ازدواج. اما اگر جاهلی مانند تو باشد اگر خواهرم 60 ساله باشد و تو 20 ساله باز هم نسبت به ازدواج خواهرم با تو بنده ناراحت می شوم.
واسه افراد خشک مغزی مسه تومتاسفم 4تا مسه توشدن مسول و مدیر ومدبراین مردم فهیم ک مملکت سال به سال داره پسرفت میکنه
پاسخ:
سلام
این بار فقط در عمل به آیه قرآن
البته اینکه فقط ذکر کنیم مرد میتونه چهار همسر داشته باشه و شرایطش ذکر نشه (یعنی اینکه یک مرد با چه شرایطی میتونه همسر دیگری انتخاب کنه) برای خیلی آقایان و خانمها سوء تفاهم پیش میاد چون اگر شرایط در نظر گرفته شود اکثر آقایان مشمول این آیه نمیشوند همچنین در مورد صیغه کردن.
پاسخ:
سلام علیکم
بله باید شرایطش ذکر شود.
اما شرایطش آن مسائلی نیست که خیلی ها گمان کرده اند.
مثلاً ازدواج مجدد مرد منوط به مسائلی همچون مشکل داشتن زن و ... نیست. حتی اگر زن انسان خیلی هم آدم خوب و خوش رفتاری باشد و سالم باشد و هیج مشکلی نیز نداشته باشد و کاملاً نیز وظایف خویش را انجام دهد؛ باز هم مرد میتواند برود ازدواج مجدد بکند. حتی به فتوای خیلی از فقها و مراجع معاصر تعدد زوجات را مستحب می دانند.
در واقع در فقه تعدد زوجات تنها و تنها 2 شرط واجب دارد:
یکی آنکه مرد خرجی و نفقه همه همسرانش را بدهد(حتی مساوی بودن نفقه ها واجب نیست هر چند مستحب است.) و دیگری حق همخوابگی است.
با این حساب تعدد زوجات آنقدری که خیلی ها فکر کرده اند سخت نیست. البته نمی گویم آسان است؛ اما آنقدر هم سخت نیست که بگوئیم مثلاً از هر یک میلیون مرد میتوانند شرایطش را رعایت کنند.(حتی اگر بگوئیم از هر یک میلیون مرد؛ باز هم اکثر خانم های جامعه حتی خانم های مذهبی حتی با آن یک مورد در هر یک میلیون مورد نیز موافق نیستند.)
در باب متعه نیز اینطور است.
متعه برای شرایط اضطرار نیست. صرفاً برای مرد مجرد نیست. حتی مرد متأهلی که به همسرش نیز دسترسی دارد و زن نیز به لحاظ جنسی تمکین کامل می کند؛ باز هم مرد می تواند متعه گند و حتی متعه مستحب نیز هست. متعه اصلاً این شرایطی که خیلی ها گمان می کنند؛ ندارند.

سلام علیکم و رحمة الله
آیا رضایت همسر اول شرط نیست. اگر شرط همسر اول این باشه که به شرط طلاق حاضر به رضایت است چطور؟ آیا بازهم سزاوار است که یک زندگی از هم بپاشه تا یک زندگی دیگه تشکیل بشه؟ چرا مردی که یک زن هم نمیتونه اداره کنه باید به فکر صیغه و ازدواج مجدد باشه؟چرا فرزندانی که از ازدواجهای صیغه ای متولد میشوند شرایط دیگر فرزندان را ندارند (اگر این ازدواجها شرعی است)  چرا قانونی مثل صیغه که دستور خداست اینقدر در جامعه ما باعث فتنه، پنهان کاری ، از هم پاشیدن خانواده ها میشه؟ آیا اجرای همچین قوانینی به شرایط جوامع بستگی نداره (همون عرف). مثلا در کشورهای عربی خیلی راحت با این قضیه کنار میایند اما  در جامعه ما اینطور نیست و این خودش باغث فساد بیشتر میشه مردها به طور مخفیانه همسر دوم اختیار می کنند زندگیشون اولیشون از هم میپاشه و... .
چرا اگر این حق مردهاست نمیتونند ازش دفاع کنند و اکثر ازدواجهای مجدد به صورت پنهانی است.
ممنون

پاسخ:

سلام علیکم و رحمة الله

رضات همسر اول خیر شرط نیست. نه تنها شرط نیست؛ بلکه در روایات از این حس حسادت زنها به شدت هر چه تمامتر مذمت شده است تا جائیکه در حد کفر دانسته شده است. بنده فقط برخی از احادیثی که در باب حسادت خانم ها هست را می آوردم و از شما تقاضا دارم کمی روی آن تأمل بفرمائید.

1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْسَ الْغَیْرَةُ إِلَّا لِلرِّجَالِ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مِنْهُنَّ حَسَدٌ وَ الْغَیْرَةُ لِلرِّجَالِ وَ لِذَلِکَ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى النِّسَاءِ إِلَّا زَوْجَهَا وَ أَحَلَّ لِلرِّجَالِ أَرْبَعاً وَ إِنَّ اللَّهَ أَکْرَمُ أَنْ یَبْتَلِیَهُنَّ بِالْغَیْرَةِ وَ یُحِلَّ لِلرِّجَالِ مَعَهَا ثَلَاثاً.

غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز شوهرشان را حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریم تر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند!

2- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَجْعَلِ الْغَیْرَةَ لِلنِّسَاءِ وَ إِنَّمَا تَغَارُ الْمُنْکِرَاتُ مِنْهُنَّ فَأَمَّا الْمُؤْمِنَاتُ فَلَا إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ الْغَیْرَةَ لِلرِّجَالِ لِأَنَّهُ أَحَلَّ لِلرَّجُلِ أَرْبَعاً وَ مَا مَلَکَتْ یَمِینُهُ وَ لَمْ یَجْعَلْ لِلْمَرْأَةِ إِلَّا زَوْجَهَا فَإِذَا أَرَادَتْ مَعَهُ غَیْرَهُ کَانَتْ عِنْدَ اللَّهِ زَانِیَةً.

خدای بلند مرتبه غیرت را در وجود زنان قرار نداد و تنها زنان نا شایست غیرت می ورزند ولی زنان مومنه[حقیقی] نه! همانا خداوند غیرت را تنها در مردان قرار داد از اینرو برای مرد چهار زن را حلال فرمود ولی برای زن جز شوهرش را حلال نکرد پس زنی که علاوه بر شوهرش مرد دیگری را اراده کند نزد خداوند زناکار است.

3- عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ رَفَعَهُ قَالَ: بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص قَاعِدٌ إِذْ جَاءَتِ امْرَأَةٌ عُرْیَانَةٌ حَتَّى قَامَتْ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی فَجَرْتُ فَطَهِّرْنِی قَالَ وَ جَاءَ رَجُلٌ یَعْدُو فِی أَثَرِهَا وَ أَلْقَى عَلَیْهَا ثَوْباً فَقَالَ مَا هِیَ مِنْکَ فَقَالَ صَاحِبَتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَوْتُ بِجَارِیَتِی فَصَنَعَتْ مَا تَرَى فَقَالَ ضُمَّهَا إِلَیْکَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْغَیْرَاءَ لَا تُبْصِرُ أَعْلَى الْوَادِی مِنْ أَسْفَلِهِ.

روزی حضرت رسول صلوات الله علیه و آله نشسته بودند که زنی عریان نزد ایشان آمد و ایستاد!و گفت ای رسول خدا من مرتکب فجور شدم پس مرا پاک گردان!(بر من حد جاری ساز.) در اینحال مردی از راه رسید و لباسی بر بدن آن زن افکند.حضرت پرسید با این زن چه نسبتی داری؟ مرد گفت : او همسر من است ای رسول خدا! من امروز با کنیز خود خلوت کرده بودم [که او دید] و [برای انتقام از من] مرتکب زنا شد!! حضرت فرمود:او را به خانه بازگردان! سپس فرمود : زنی که غیرت می ورزد بالای بیابان را از پایین آن تشخیص نمی دهد. [کنایه از اینکه آنقدر حسادتش چشم عقل او را کور می کند که حتی بدیهی ترین چیزها را نیز تشخیص نمی دهد.]

4- ذَکَرَهُ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏ غَیْرَةُ النِّسَاءِ الْحَسَدُ وَ الْحَسَدُ هُوَ أَصْلُ الْکُفْرِ إِنَّ النِّسَاءَ إِذَا غِرْنَ غَضِبْنَ وَ إِذَا غَضِبْنَ کَفَرْنَ إِلَّا الْمُسْلِمَاتُ مِنْهُنَّ.

غیرت زنان حسد است و حسد ریشه کفر است.زنان وقتی غیرت می ورزندخشمگین می شوند و وقتی خشمگین شدند کفران می ورزند مگر زنان مسلمه!

5- عَنْ خَالِدٍ الْقَلَانِسِیِّ قَالَ: ذَکَرَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع امْرَأَتَهُ فَأَحْسَنَ عَلَیْهَا الثَّنَاءَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَغَرْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَأَغِرْهَا فَأَغَارَهَا فَثَبَتَتْ فَقَالَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی قَدْ أَغَرْتُهَا فَثَبَتَتْ فَقَالَ هِیَ کَمَا تَقُولُ.

مردی نزد امام صادق علیه السلام از زن خود بسیار تعریف و تمجید کرد حضرت فرمود:تا به حال غیرت او را آزموده ای؟ مرد گفت :نه! حضرت فرمود غیرتش را بیازما! پس آن مرد چنین کرد و زنش هم ثابت قدم ماند. [و حسادت نورزید.] خبر را به امام داد و حضرت فرمود: زن تو حقیقتا همانگونه است که تعریف کردی!

[چون حسود نیست و چشم دیدن هوو و یا سایر شریکهای جنسی حلال شوهرش را دارد.]

از این حدیث میتوان نتیجه گرفت اگر زنی در سایر موارد خوب و به قول معروف 20 هم باشد؛ اما این یک عیب را داشته باشد گوئی اصلاً زن خوبی نیست.

6- عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَاعِداً فَأُتِیَ بِامْرَأَةٍ قَدْ صَارَ وَجْهُهَا قَفَاهَا فَوَضَعَ‏ یَدَهُ الْیُمْنَى فِی جَبِینِهَا وَ یَدَهُ الْیُسْرَى مِنْ خَلْفِ ذَلِکَ ثُمَّ عَصَرَ وَجْهَهَا عَنِ الْیَمِینِ ثُمَّ قَالَ‏ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‏ فَرَجَعَ وَجْهُهَا فَقَالَ احْذَرِی أَنْ تَفْعَلِی کَمَا فَعَلْتِ قَالُوا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا فَعَلَتْ فَقَالَ ذَلِکَ مَسْتُورٌ إِلَّا أَنْ تَتَکَلَّمَ بِهِ فَسَأَلُوهَا فَقَالَتْ کَانَتْ لِی ضَرَّةٌ فَقُمْتُ أُصَلِّی فَظَنَنْتُ أَنَّ زَوْجِی مَعَهَا فَالْتَفَتُّ إِلَیْهَا فَرَأَیْتُهَا قَاعِدَةً وَ لَیْسَ هُوَ مَعَهَا فَرَجَعَ وَجْهُهَا عَلَى مَا کَانَ.

راوی گوید: نزد امام کاظم(ع) نشسته بودم که زنی روی‌به‌پشت‌برگشته آورده شد. پس حضرت(ع) دست راست بر پیشانی‌اش نهاد و دست چپ از پشت آن و چهره‌اش را از سمت راست فشار داد. سپس فرمود: خداوند، حال کسانی را دگرگون نکند مگر خود، حال‌شان را دگرگون کنند. پس روی آن زن را به حال عادی برگرداند. سپس فرمود: مراقب باش آن‌چه مرتکب شدی را دوباره تکرار نکنی!

حضار گفتند: ای پسر رسول‌خدا(ص) مگر او چه کرده است؟ فرمود: نزد من نهان است مگر خودش درباره‌ی آن سخنی گوید. پس از آن زن پرسیدند. گفت: من هوویی دارم. یک‌بار که به نماز ایستاده بودم خیال کردم شوهرم نزد اوست. رو به‌سوی او برگرداندم اما دیدم هوو نشسته و شوهرم با او نیست. این شد که روی‌م به آن شکل درآمد»

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَ‏ امْرَأَتِی‏ حَلَبَتْ‏ مِنْ لَبَنِهَا فِی مَکُّوکٍ فَأَسْقَتْهُ جَارِیَتِی فَقَالَ أَوْجِعِ امْرَأَتَکَ وَ عَلَیْکَ بِجَارِیَتِکَ وَ هُوَ هَکَذَا فِی قَضَاءِ عَلِیٍّ ع.

مردی نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! همسر من از شیر خود در ظرفی دوشیده و به کنیزم خورانده است.(یعنی شیر خود را به کنیز شوهرش می‌خوراند تا به خیال خود، آن کنیز، فرزندش محسوب شده و بر شوهرش حرام گردد!) فرمود: همسرت را تنبیه کن و با کنیزت باش.

 اما در باب شرط همسر بین فقها اختلاف است. در عین آیا همسر در حین عقد می تواند شرط کند که ازدواح مجدد مرد منوط به رضایت همسر اول باشد یا خیر؛ برخی فقها این شرط را قبول دارند یعنی از نظر اینان زن میتواند این شرط را بگذارد. اما برخی دیگر از فقها خیر این شرط را قبول ندارند یعنی شرط را باطل می دانند. اما همگی فقها بر این عقیده هستند که زن میتواند شرط کند در صورتی که مرد ازدواج مجدد کرد؛ زن وکالت در توکیل داشته باشد که خود را مطلقه کند.

 اما در باب طلاق و ... بله مرد نیز باید بتواند مدیریت درستی روی زندگی اش داشته باشد(این باید یک باید اجتماعی است نه یک باید شرعی که اگر کسی این کار را نکرد مرتکب حرامی شده باشد.) اما خب زن دست از این حس کثیف حسادت بردارد تا زندگی ها به طلاق کشیده نشود.

 اما در باب فرزندان زاده شده از متعه؛ این فرزندان نیز حلال زاده هستند و مانند فرزندان زاده شده از ازدواج دائم هستند و پدر باید خرجی فرزند را بدهد و او را تربیت کند و سایر موارد. اما اینکه در جامعه اینگونه نیست خب این اشکال از جامعه است نه حکم خدا. باید به جامعه ایراد گرفت نه حکم خدا.

 اما خیلی قوانین دیگر نیز هستند که موجبات سوءاستفاده و ... می شوند. مختص متعه نیست. این هم باز اشکال از مردم است و عرفهای غلط جامعه. اشکال از حکم خدا نیست.

 اجرایش به لحاظ شرعی نه بستگی به عرف جامعه ندارد. اما فرد میتواند این مسائل را نیز رعایت کند.

 اما بله حق مردهاست اما باز به همان دلیل عرف غلط جامعه این امر پنهانی انجام می شود و باید این عرف غلط اصلاح شود.

 در نهایت قابل توجه شما خیلی از فقهاء و مراجع معاصر تعدد زوجات را نه تنها حلال بلکه مستحب می دانند.

ممنون
البته منظورم از تفاوت بین این فرزندان از نظر جامعه نیست بلکه از این نظر که ارث شامل این فرزندان نمیشود.
پاسخ:
سلام علیکم
اولاً فرزند زاده شده از متعه نیز ارث می برد و از این باب تفاوتی بین متعه و عقد دائم نیست.
ثانیاً فرضاً فرزند زاده شده از متعه ارث نمی برد؛ خب آیا این منافاتی با شرعی بودن متعه و حلال زاده بودن فرزند دارد؟؟!! خیر.
همانگونه که مثلاً زن و شوهر در عقد دائم از همدیگر ارث می برند؛ اما در متعه از همدیگر ارث نمی برند؛ اما این ربطی به شرعی یا غیر شرعی بودن متعه ندارد؛ در مورد فرزندان نیز اینگونه هست. یعنی فرضاً اگر گفته شما صحیح بود و فرزند زاده شده از متعه از پدر و مادر خویش ارث نمی برد؛ این ربطی به حلال زاده بودن این فرزند ندارد.
سلام، شما فرمودین که «آیا ازدواج دختر ۱۳ ساله با مرد ۵۰ ساله خلاف عقل است؟». در اینجا من ۲ نکته به نظرم رسید، نکته‌ی اول اینکه منظور از «خلاف عقل» چیه؟ مثلا وجود اژدهای ۷ سر خلاف عقل است؟ دقت کنیم که به روش و مبنای عقلا بعضی کارها خلاف عقل نیست، ولی درست نیست انجام دادنش. مثلا کل عمر را به سرگرمی گذارندن -با فرض وجود بابای پولدار :دی- از نظر عقلی هیچ مشکلی ندارد، ولی پسندیده‌ی عقلا نیست. نکته‌ی دوم اینکه استدلالی که شما برای مرز استفاده کردین، به نوعی بوی سفسطه‌ی «پشته‌ای» می‌دهد. ما به کسی که یک دانه مو دارد کچل می‌گوئیم، به کسی که ۲ دانه مو دارد کچل می‌گوئیم و الخ، یک جایی هست که دیگر ما به آن شخص کچل نمی‌گوئیم، اما طبق گفته‌ی شما باید به یک گلوله‌ی مو نیز کچل بگوئیم :دی. منطق برای عبارات شمارشی -مانند سن در این پست- راهگشا نیست.

با توجه به دو نکته، از نظر اکثریت عقلا، آیا ازدواج یک فرد ۵۰ ساله با یک فرد ۱۳ ساله پسندیده است؟

مشتاقانه این پست را برای یافتن نظر شما پیگیری خواهم کرد.
پاسخ:
سلام علیکم
وجو اژدهای 7 سر خلاف عقل نیست. یعنی عقل می گوید محال نیست اژدهای 7 سر وجود داشته باشد. اما هر چیزی خلاف عقل نبود لزومی ندارد حتماً آن چیز وجود داشته باشد. هزاران مسأله هستند که خلاف عقل نیستند و وجود نیز دارند.
اما درست نبودن از چه بابی است!؟ قطعاً از نظر شرع ازدواج یک دختر 7 ساله با یک مرد 50 ساله خلاف شرع نیست. چون اگر خلاف شرع بود این را خود شرع به ما می گفت اما نگفته پس می فهمیم خلاف شرع نیست.
اما بله عرف امروز جامعه این کار را خیلی نمی پسندد؛ اما باز هم اگر کسی در همین عرف امروز جامعه این کار را انجام دهد مشکلی ندارد و کسی حق اعتراض به او را ندارد.
شاید به هر دلیلی یک دختر مثلاً 10 ساله علاقه دارد با فلان پیرمرد 60 ساله ازدواج کند. و اتفاقاً با آن مرد خوشبخت نیز شود(هر چند می دانم احتمال همچین مسأله در عرف و شرایط امروز جامعه کم است؛ اما صفر نیست.) خب حالا باید گفت این ازدواج نادرست است!؟
اما در مورد استدلال ما خواستیم بگوئیم عقل هیچ نظری نمی تواند بدهد که کدام مرز باید برای ازدواج باشد و اینکه عقل نمی تواند بگوید اختلاف سنی زن و مرد مثلاً چقدر باشد. بله عرف جامعه یا مثلاً علم روانشناسی می تواند حرفهائی در این زمینه بزند؛ اما از عهده عقل هیچ کاری برنمی آید در این زمینه. چون اصولاً کار عقل مسائل کلی است و عقل وارد جزئیات نمی شود.
اما بله از نظر اکثریت عقلای امروز جامعه همچین ازدواجی پسندیده نیست. اما گفتم خلاف شرع نیست؛ پس اگر کسی این کار را انجام دهد خلافی مرتکب نشده است.
در نهایت شما اگر به نکته ی آخر مطلب دقت کرده بودید مطلبی بود که شاید پاسخ شما باشد:

البته توجّه شود که طبق حکم خدا، در امر ازدواج، هم باید پدر دختر راضی به ازدواج باشد هم خود دختر. لذا اگر دختری کم سنّ راضی به ازدواج با مردی پنجاه ساله نشد، روشن است که چنین ازدواجی صورت نمی گیرد. و اغلب دختران جوان، رضایت به چنین ازدواجی نمی دهند؛ مگر در مواردی. لذا اینجا جای شعارهای روانشناسانه نیست. چه بسا مردی پنجاه ساله با یک همسر سیزده ساله ی خودش چنان رفتاری داشته باشد که برای او شیرینتر از یک شوهر 18 ساله باشد. کما اینکه رسول خدا(ص) برای همسرانشان چنین بودند. لذا با اینکه آن حضرت، چندین همسر داشتند، ولی باز زنان دیگر به راحتی حاضر به ازدواج با حضرتش می شدند؛ بلکه برخی از همسران آن حضرت، شخصاً از آن حضرت در خواست نموده اند که آنها را به همسری بگیرد. رفتار حضرتش با همسران خویش چنان زیبا بوده که حتّی زنان دیگر نیز بر همسران حضرتش حسد می ورزیده اند.

چوخ گوزل آقا برهان
چرا پیامبر چندین زن داشته  وچرا اکثر امامان زنانشان انهارا مسمومکرداند
پاسخ:
چرا رسول الله(ص) چندین زن داشته است؟ خب مگر اشکالی دارد چند زن داشتن که شما میفرمائید چرا؟ رسول الله(ص) یک امر حلال الهی عمل کرده اند. کسی را که بخاطر عمل به حلال از او اشکال نمی گیرند.
چرا اکثر ائمه(ع) توسط همسران مسموم شده اند؟ اولاً اکثر نبوده. تا جائیکه بنده اطلاع دارم فقط امام حسن(ع) و امام جواد(ع) توسط همسران مسموم شده اند. باقی ائمه(ع) به طرق دیگری به شهادت رسیده اند. ثانیاً منظور شما از این چرا را نمی فهمم. یعنی چی چرا این اتفاق افتاده است؟
این قضیه زن چندم در مورد خواهر و مادر و دختر شما هم صدق میکنه دیگه فقط حسادت نکن شما در امر مستحبی بیا و خیری به ما برسان با تشکر ازپسر با برادر زن یا پدرزن گلم اما به عنوان دومی 

در قرآن نیز اشاره شده که ما قرآن را به عربی نازل کردیم تا درک آن راحت تر باشد یعنی این 4 زنی برای کشورهای عربی است نه برای ایران و ترکیه و نه سایر کشورهای مسلمان .آخوندهای ایرانی که نمی خواهند فرمان خدا را در این زمینه به تعویق بیندازند ان شاء اله خدا نصیب دختر های نازنینتان بفرماید آمین تا این نسخه را برای دیگران و خودتان تجویز نفرمایید.

ضمنا مردان ایرانی این آخنها می خواهند هواس شما را با زن بارگی پرت نمایند تا هر غلطی که می خواهند در کشور انجام دهند مثل روحانیون زمان یوزارسیف

پاسخ:
عزیز من دین اسلام دین خاتم است و دستوراتش برای همه مردم هست در تمامی ازمنه و امکنه.
همش سفسطه بود . غصه آدم ها رو کردید سن ازدواج عایشه و حرمسرای پیامبرتون ؟؟؟ هر چی فساد و فحشاست از دین برخواسته
یعنی من میتونم 500تا 600همسراختیارکنم و هر کدوم اعتراض کردند بگم برید مطالعه کنید -اینکه تلاش کردی ممنون امام خداوکیلی سعی کنیم اون چیزی که جواب منطقی نداره نگیم و چون قرآن گفته من میگم -بعد دربخشی از جملات اشاره به مردانی کردید که به واسطه یک زن داشتن به نامحرم چشم می دوزند اینگونه نیست چرا که همان مرد اگر 100همسر هم داشته باشد با چشم ناپاک دارد بایستی صورت قضیه درست شود
خدا ریشه تو و افرادی مثل تو را بسوزونه که اذهان مردم بازی می کنید و اسلام دروغین تحویلشون می دید . حالا همه کارای مملکت حل شد رسیدگی به میزان قوت و ضعف شوت شما مردای بی غیرت و رذل فقط مونده بود حل بشه. لعنت خدا بر تو
پاسخ:
میشه بفرمائید کجای این مطالب اسلام دروغین هست؟؟!!
ضمناً در مورد لعن فقط به این حدیث توجه بفرمائید:
«عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏ إِنَ‏ اللَّعْنَةَ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ فِی صَاحِبِهَا تَرَدَّدَتْ فَإِنْ وَجَدَتْ مَسَاغاً وَ إِلَّا رَجَعَتْ عَلَى صَاحِبه»
ترجمه: 

على بن حمزة گوید: از حضرت باقر یا حضرت صادق علیهما السلام شنیدم که فرمود: همین که لعنت از دهان کسى بیرون آمد (در هوا) مردد ماند، پس اگر جایى پیدا کرد (که در آن قرار گیرد) برود، و گر نه بصاحب خود (یعنى گوینده) برگردد.

ِ 

دررروغه داداش عائشه 6 ساله بود ک با پسری از قبیله دیگر نامزد بود
ولی پیامبر نامزدی آنها را برهم زد و خودش عائشه رو گرفت
عائشه در 9 سالگی با پیامبر همخواب بود
یعنی ی بچه معصوم 9 ساله با یه مرد 60 ساله..... به به
پاسخ:
منبع؟؟!!
اینکه یه مرد 60 ساله با وجود همسر چشمش دنبال دختر اصلا 30 ساله هم باشه یعنی مشکل داره ، چه برسه به 6 ساله ش . چی دیده که ....؟؟؟؟؟؟
با سلام و خسته نباشید..
اینکه این همه منبع آورده شده که پیامبر  با یه دختر بین 6 تا 9 ازدواج کرده ، و شما اومدید میگید این منابع دروغ هستن به دلایلی که میارید.. و سپس خود همین منابعی که میگید دروغ هست را منبع حرفتون قرار میدید ؟!! خب از کجا معلوم که 10 سال بزرگتر بوده؟ شاید این هم با توجه به این جور ضرب و تقسیم شما اشتباه از آب در بیاد 
با سلام دوست عزیز
شما اینهمه جمع و ضرب و تقسیم کردید...میشه یه سوال بپرسم؟
عایشه 9 سال پیش از هجرت بدنیا اومده و حضرت محمد و عایشه سال اول هجری ازدواج کردن .. میشه جمع و ضرب اینم بگید لطفا!! 
سن عایشه در مرگ 70 سال بوده و میشه 58 یا 59 هجری..
حالا من هم ضرب و تقسیم کنم؟
1- اسما 73 هجری فوت کرد در 104 سالگی
2- عایشه در 59 هجری فوت کرد در 67 سالگی
چجوری فاصلشون 10 ساله ؟ فکر میکنم   هر کسی که اهل یکم تحقیق باشه راحت میتونه ببره زیر سوال محاسباتتونو .. تاریخ تولد عایشه و تاریخ ازدواجش که کاملا مشخصه.. 9 سال پیش از هجرت به دنیا اومده و سال 1 هجری ازدواج کرده...
حالا شما برید سن پسر عموش و دخترخاله مادر همسایه روبروییشم در بیاری فکر نمیکنم فرقی کنه.
با تشکر و احترام فراوان...

با سلام دوستان عزیز 
به نظرم اگر یکم تحقیق داشته باشید سریع یه جیزیو قبول نمیکنیم ... حالا این دلایل که من میارم را میشه توضیح بدهید؟
.الان شما تاریخ ازدواج پیامبرت با عایشه را قبول نداری یا تاریخ تولد عایشه را؟و این 10 سال اگر فاصله باشه که زمان مرگشون به مشکل میخوره که :/ 
این تو سال 73 هجری تو 104 سالگی مرده اون توی 58 هجری توی 67 سالگی :/
یعنی وقتی عایشه مرده اسما 90 سالش بوده یعنی 20 سال تفاوت سنی بوده تقریبا و یعنی وقتی عایشه 7 سالش بوده اسما 27 سالش بوده ،که دقیقا سن  سال اول هجری بوده ،، همون سالی که پیامبر ازدواج کرده .. یعنی وقتی 27 سالش بوده و سال اول هجری عایشه 7 سالش بوده :/ درسته ...؟
من دیدم همه جا عایشه سال 1 هجری با محمد ازدواج کرده و قبلش 2 سال عقد بوده البته عقدش مشخص نیست و عایشه هم 9 سال قبل از هجرت بدنیا اومده ..
با تشکر فراوان
دو پست اخر رو جواب بده/
پاسخ:
چه جوابی؟
کاش این دینتون که با حمله عمر به ما تحمیل شد رو برمی داشتید و می رفتید از این کشور . بوی تعفن افکارتون ، دینتون ، شهوتتون همه جا رو برداشته . دست از سر نت هم برنمی دارید ؟اینکه اختراع غربی ها و کافرهاست !!!!!!
مطلب جالب بو ولی متاسفانه  ادمین اطلاعات کاملی  ندارن اگر شما ایه مربوط ب زن گرفتن مردان بخونید دو نکته قابل تامل هست یکی عدالت و دیگری اگر ب همان یک زن حتی اگر کنیز هم باشه اکتفا کنید برای شما بهتر است
پاسخ:
خب بله عدالت شرطه تعدد زوجات هست. ثم ماذا؟
بنابراین  ب خانم ها نگید این نظر خداست میخوایدبخواید نمیخواید حسادت را درمان کنید
پاسخ:
بازم ربطشو نفهمیدم
هرکسی شرایط تعدد زوجات نداره
پاسخ:
مگه ما گفتیم هر کسی شرایطشو داره؟؟!!
سلام.عالی بود.برخی آدمها درک و فرهنگ مطالعه رو ندارند.و نمیفهمند که شما اینجا قرار نیست مشکلات مملکت رو حل کنید یا راجع موضوعی بجز سوال و تیتر نوشته چیزی بگید از کسی که املای مثل یا مثله رو مسه مینویسه توقعی نمیشه داشت جالبتر اینکه نهایت هم متاسف میشوند.کاش این مردم بی مطالعه کمی فرهنگ مطالعه پیدا کنند.موفق باشید.
پاسخ:
سلام
ممنون
هر کجا هم که کم میارن به خانواده و ناموس آدم پیله میکنند.حضرت رسول با تمام این تفاسیر فرزندی مثل فاطمه زهرا تربیت کرد حالا شما روشنفکر نماهای جاهل که مثلا طبق اصول و منطق ازدواج میکنید چند سال وفادار واقعی میمونید و بعدش چی تربیت میکنید؟ مثلا پدر مادراتون خیلی باید خوشحال باشند که امثال شما رو تحویل مملکت دادند؟ جواب منطق رو با منطق بدید اگر میتونید فوری برنگردونید به مسایل شخصی افراد....ببخشید دخالت کردم اما شاید شما باحیاتر از این باشید که بخواهید پاسخ این جماعت رو در شان خودشون بدید.
۲۳ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۴۶ خواهر شهید
نمیدونم چرا هر آدم نفهمی به خودش اجازه میده وبلاگ داشته باشه و اراجیف به خورد مردم بده . شیطان صفت خجالت بکش تو فقط می خوای مردمو نسبت به دین اسلام و خدا بد بین کنی . خجالت بکش . عرب صفت .
پاسخ:
ممنونم بابت اظهار نظرتون.
فقط اگه اشکالات مطلب رو نیز علمی و منطفی بفرمائید ممنون میشم.
مطالب شما که صد در صد علمی هست . برگفته از جهالت اعراب 1400 سال پیش . خاک تو سرت کنن عرب نجس
پاسخ:
در عمل به شریفه قرآن به شما سلام میکنم
سلام علیکم
خوانندگان خودشون قضاوت کنند:
در مورد تاریخ ازدواج بزرگترین شخصیت یک دین و سن همسر او این همه اختلاف نظر بین مورخین و راویان وجود دارد. (از شش سال تا بیست و چهار سال!!)
وقتی در مورد یک عدد تا این حد اختلاف فاحش وجود دارد و دستیابی به حقیقت دشوار است (که البته اقتضای مباحث تاریخی است)، تصور کنید روایات و احادیث مفصل دیگر تا چه حد ممکن است دستخوش تحریف و جعل و دستکاری خواسته و ناخواسته باشد؟
هر چند علمای دین از علم رجال و حدیث برای تشخیص حق و باطل در این موارد استفاده می کنند اما رسیدن به یقین قطعی و حقانیت صد در صدی این روایات به دلیل ماهیت تاریخی آنها نزدیک به محال است.

حال این احادیث در کنار آیات قرآن به عنوان مبنای احکام فقهی قرار می گیرند.
اما استنباط احکام فقهی از آیات و روایات بر منای اصولی انجام می شود که در علم "اصول فقه" به آن پرداخته شده است.
این اصول فقه عمدتا مبتنی بر منطق ارسطویی است و بسیاری از مبانی آن سالهاست که توسط منطق دانان و فیلسوفان بزرگ دنیا مورد خدشه قرار گرفته است (در منطق، فلسفه منطق، فلسفه زبان، معرفت شناسی و....)  تک تک این مباحث در جای خود می تواند مورد بررسی قرار گیرد که لازمه آن آشنایی با مباحث فلسفی است.

بنابراین برداشتها و استنباط ها و تفسیرهای مختلفی که توسط افراد گوناگون به عنوان حکم و دستور خدا اعلام می شود هیچکدام قطعیت و حجیت به بار نمی آورد. ظلم ها و فجایع مختلف که در کشور خودمان و دیگر نقاط دنیا به نام اسلام و اجرای دستورات الهی رخ می دهد حاصل همین به اصطلاح استنباط ها و استدلال هایی است که هم از نظر ماده و هم صورت دچار اشکال هستند.

از این رو من شخصا ترجیح می دهم در مورد مسائلی از قبیل سن ازدواج، درستی یا نادرستی تعدد زوجات و اینگونه مسائل  عرف مقبول جامعه، شهود اخلاقی مردم، نتایج مطالعات و تحقیقات علمی روانشناسی و جامعه شناسی و مهم تر از همه احساسات و عواطف و خواسته های فردی که به عنوان شریک زندگی انتخاب می کنم را مورد توجه قرار دهم.

پاسخ:
اینکه مشکلاتی وجود داره در راستای رسیدن با حاق واقع احکام دین؛ کسی منکر نیست. اما حجیت با قطعیت فرق میکنه. حجیت یعنی من به چیزی برسیم با تحقیق و بررسی روشمند و اصولی که بینی و بین الله حجت باشه و فردای قیامت اگه خدا ازم پرسید چرا فلان کار رو کردی بتونم دلیل بیارم و معذور و إن شاء الله مأجور باشم. ولو اینکه این چیزی که من بهش رسیدم؛ خلاف واقع باشه.
خیلی عالی بود
ازدواج سنت پیامبر است اما بطریق صحیح ان
دسلام واقعا عالی است تا حال اتفاق افتاده و قبل همچین بوده البته سنت پیغمبر است هر کسی باید احترام بگذرد.
سلام 
ببخشید مثل شما چند نفر تو ایران هست؟
خدا رحم کنه به ما

پاسخ:
سلام
شما ادله رو نقد کن. چه کار داری چند نفر با این تفکر وجود داره
این طرز فکر عاطفه و محبت را در خانواده از بین میبرد، به نظر من این درست نیست شما پیامبر اسلام رو در سطح این حرف ها پایین بکشید، دین اسلام به عرف جامعه احترام میذاره، این فرهنگ برای کشور متمدن ایران نبوده و نیست و به شما پیشنهاد میکنم برای زندگی باب میلتون تشریف ببرید به عربستان،
                                                     شرتون کم
من یه چند تا کشور مسلمون رفتم یه سوالی برام پیش اومد:
چرا مردای مسلمون اینقد هیزن؟اصلا تو بقیه جاها هم به هیز بودن معروفن. مردی به اینه که بقیه از وجودتون احساس ارامش کنن یعنی مردای ما این خصوصیت مرد بودنو ندارن و فقط هورمونشو دارن؟ 

دین اسلام پر از خوبی و برکت هست. اما چرا شما عرب زاده ها پیله کردید فقط و فقط به بخش جنسیش؟؟؟؟؟؟  اونقد که رو حجاب خانوم ها و چند زن داشتن مردا بحث میکنید در مورد وفای به عهد که قرآن روش تاکید بیشتری کرده حرف میزنید؟ در مورد ریا و ربا حرف می زنید؟ به اسم اسلام شماها چه بلاهایی سر این مملکت و مردم دین دار این کشور نیاوردید.
خدا از تقصیراتتون نگذره شما دشمن اسلامید
در دین اسلام بیشتر از چهارتا همسر مجاز نیست بعد هم این همه ایه و روایت وجود دارد که میگوید از هوای نفس پیروی نکنید ازدواج های متعدد پیامبر هم بنا به مناسبت های سیاسی بوده در مورد ائمه هم انگیزه اصلی فرزند بوده مثل وقتی که حضرت علی میخواهد بعد از حضرت زهرا ازدواج کند به عقیل پیشنهاد کرد که برای او زنی انتخاب کند که فرزندان شجاع به دنیا آورد
ولی ایا کسی که امروز میره زن دوم میگیره برای داشتن فرزاندانی شجاع که از دین دفاع کنند این کارو میکنه؟ امروز تعدد زوجات اکثرا از روی هوس بازیه نه چیز دیگه
پیامبر و حضرت علی تا وقتی همسر اولشون زنده بود زن دیگری اختیار نکردند بعد از اون هم به دلیل مصلحت ازدواج کردند نه از روی هوس 
همسران پیامبران به جز یکی دو مورد بالای پنجاه سال سن داشتند اگر کسی واقعا میخواد به سنت پیامبر عمل کنه تشریف ببره زن بیوه بالای پنجاه سال بگیره 
پاسخ:
حتی اگه صرفاً هم از رو هوس باشه که نیست(چون اگه کسی فقط طالب لذت هست میره دنبال متعه که زحمتش کمتره نه دائم که کلی مسئولیت و دردسر داره) بازم اشکال نداره.
خدا اجازه داده به مرد برای هوسش تا 4 زن دائم همزمان و متعه هم هر چقدر دلش خواست داشته باشه.

برادر شما در توهم زندگی می کنین.ذهن مردم را در گیر توهمات نکنین و وجهه اسلام را خراب نکنین.
پاسخ:
حالا شما که در توهم نیستید بفرمائید کجای مطالب ما توهمی بود؟
اقا من خانمم میل جنسیمم زیاده .از شوهر مم سرم.با عدالت برم با چند تا مرد همبستر شم! اونم مخفیانه.اگه مساله ارضا هست و حق و عدالت.منم حق دارم.والسلام نامه تمام.....جنده خونه راه انداختی اون اسلامی که تو راه انداختی اسلام نیست فاحشه خونست .بچه نه سالتم بیار بده پیرمرد بخوابه باهاش
پاسخ:
شما خانم تنها راه شرعیتون اینه که یا با قرص و دوا میل جنسی خودتون رو کاهش بدید یا میل جنسی همسرتون یا همسرتون شما رو طلاق بده که برید با یه آدم گرم مثل خودتون ازدواج بکنید. همین و بس. به هیچ وجه شرعاً حق همبستر شدن با چند مرد رو ندارید چه مخفیانه چه علنی.
این مطلب هم که گفته میشه مردی که میل جنسی بالایی داره میتونه بره چند همسر بگیره یکی از فواید دنیوی جواز چند همسری هست نه علت تشریع حکم. اصل مطلب به تشریع الهی برمیگرده همین و بس.
خدا به مرد این اختیار رو داده به زن نداده خلاص.

حالا شما بفرمائید اسلامی که مد نظر شماست چطور اسلامی؟ برداشت شما از اسلام چیه؟

بچه نه سالمم به خودم مربوطه و اون بچه نه به شما یا کس دیگه ای.
اخه مرد اعتماد به نفس کاذب تو با این ریخت و قیاقه فکر کردی کی هستی که زنت احساس رضایت کامل جنسی کته و نخواد با کس دیگه ای باشه؟؟؟   هوس هوسه برو جمع کن
اگه دنبال خدا میگردی تو عربستان نیست . جای اینهمه محاسبه کاش از جنگ اعراب به ایران مینوشتی بلکه امسال تو که سنگ اعراب و به سینه میزنن شرمنده شن . کاش مینوشتی چطور زنای ایرانی و میبردن به کثافت تر از خودشون میفروختن . یادت نره همونطور که ایرانی ننگش میاد اسم عربو ببره عرب ها هم از ما بدشون میاد . به خدای ایران میسپارمت بلکه زودتر شفا پیدا کنی . 
پاسخ:
حالا مگه ما اون اعمال رو قبول داریم که شما ایراد میگیرید؟؟؟!!!
ضمناً هر جایی یه هدفی داره. هدف ما تو این وبلاگ دفاع از دین مبین و اسلام عزیز هست نه دفاع از عملکرد مسلمین.
الاسلام شیء و المسلمون شیء آخر
سلام علیکم
من شما را نمیشناسم .ولی 
به امر خدا تسلیم هستم و از منظر یک خانم به همجسان خود عرض میکنم ازدواج مستحب موکد و اسلام مجبورتان نکرده که به همسری جنین افرادی در بیایید .در ثانی علت نپذیرفتن این امر اینه که ما خیلی دنیا را با خانه ی ابدی خود اشتباه گرفتیم .اینجا گذرگاه >تا چشم بر هم بگذاری باید بری اومدی عبور کنی .شاید نویسنده محترم باید به جامعه کمک کنه که چه دیدی در این عالم باعث میشه مردم آویزان یه شوهر نشن همه آمال آرزشون در یک مرد نبینند؟چه تفکری موجب میشه که من نوعی بتونم بپذیرم همسرم با زن دیگری در ارتباط باشه و اصلا مردها واجب نیست اعمال مستحبی را انجام بدن روزه هم مستحب ....
لذا از این برادر محترم ضمن تشکر به خاطر دغدغه دین داشتن تشکر کرده و می خوام که برای بیان مطالب بستر سازی کنند وخواهش می کنم سوال بنده را از نظر شرع مقدس اسلام پاسخ بدهند که ما با توجه بوجود احکام ثانویه و با توجه به جامعه شهوت زده کنونی  و پدیده شوم ماهواره ما امروزه با زنان متاهلی مواجه هستیم که تمنای مردهای دیگر را دارند و به قول باومن که  عشق را سیال می خواند >احساس می کنند که هیچ علاقه ای به همسران خود نداشته ولی با وجود فرزندان و مسال تربیتی  و قانون حق طلاق مردها /نمی توانند از اسارت همسر خارج بشوند . یا بسیار سخت استآآیا اسلام مهربان ما برای این جامعه راهی گذاشته من به عنوان یه مرجع عاجزم از پاسخ  به این قبیل سوالات.

پاسخ:
علیکم السلام
دقیق متوجه منظورتون نشدم
حال آدمی از ادبیات شما به هم میخوره علت دین گریزی جوانان همین تفسیر های عامیانه وغلط شما وامثال شماست وقتی دلایل نابخردانه جنابعالی رو خوندم اول به خودم و دینم تاسف خوردم که چگونه خدای عادل وپیامبرش حق نیمی ازانسانها که زنان می باشند اینگونه نادیده می گیرند ! وزنان را وسیله شهوترانی مردان میدانند!  درمساله ازدواج فقط بحث کوچکی وبزرگی آالت تناسلی نیست ' ازدواج بحث زندگی دوانسان است 'دوانسانی که هرچه اختلافات سنی بین آنها کمتر باشد بهتر همدیگه رو درک می کنند ' بهتر می تونند باهم ارتباط برقرارکنند'این چه جور توجیهیست' من هیچوقت پیشنهاد نمیکنم که خدای نکرده دختر یا خواهرتان به یک مردچند زنه یا پیرمرد ۵۰ ساله بدهید چون اونها بانوان ایران زمینند وفرهنگ ما بافرهنگ عرب جاهلی تفاوتش از زمین تا آسمان است
سلام آقای علوی به نظر بنده اینکه آیا ازدواج یک مرد 50 ساله با یک دختر 14 ساله درست هست یا نه ،مربوط به عرف جامعه میشه 
حتی در بعضی از مسائل فقهی علما مبنا رو عرف جامعه وتشخیص خود فرد قرار داده اند ،دقیقا این مساله هم همینطوره 
شابد در زمان پیامبر از نظر عرف اون زمان ،چنین ازدواج هایی رایج بود ولی العان چطور؟
از طرف دیگه ،آیا کسی همانند پیامبر در این روزگار پیدا میشه که که بخواد مثل ایشون عدالت رو بر قرار کنه وبه همه همسرانش محبت کنه ،پس صرف اینکه چون پیامبر چنین کاری کرده نمیشه گفت هر کسی هم میتونه از پس این کار بر بیاد
مساله دیگری که شما خودتون بهش اشاره کردید اینه که ازدواج صرفا بخاطر مسائل جنسی نیست خوب این حرف درسته ولی به نظر شما یه مرد 50 ساله تو این دوره وزمونه چه انگیزه دیگه میتونه برای این کارش داشته باشه ،اصل ازدواج مبناش به دست آوزدن آرمش ،وقتی یک پیر مرد 50 ساله نمیتونه احساسات وعواطف وعلایق یه دختر 14 ساله رو درک کنه ،چون در دو دنیای کاملا متفاوت زندگی میکنن ،چطور اون دختر میتونه کنارش احساس آرامش کنه
من به عنوان یه دختراین حرف رو میزنم ،حتی تصور اینکه بخوام با یه مرد 50 ساله ازدواج کنم برام وحشتناکه ،چه برسه به اینکه واقعا بخوانم تن به این کار بدم ،میدونم اگه مجبور بشم واین کار رو انجام بدم ،از اون مرد تنفر پیدا نیکنم واجازه نمیدم بهم نزدیک بشه در صورتی که همون مرد به عنوان پدر یا پدر بزرگم میتونه خیلی برام دوست داشتی باشه  
به نظر من ازدوواج های پیامبران وامامان به دلیل شخصیت این افراد وخاص بودنشان از موارد استثنا بوده ونمیشه گفت همه میتونن مثل اون اشخاص بزرگوار عمل کنن 
به نظر من اگر در این دوره زمونه بخواد چنین ازدواج هایی رواج پیدا کنه ،99 درصد بخاطر مسائل جنسی واون یک درصد موارد استثنا هستند
بحث کردن ودلیل ومنطق آوردن واسه اینکه یه مرد 50 ساله میتونه با یه دختر 14 ساله ازدواج کنه جز اینکه باعث بشه مردم از دین زده بشن ،فایده دیگه ای نداره ،به نظر من مسائل مهم تری هم وجود داره که در موردش بحث بشه ،هدف ما اینه که دیگران رو جذب دین کنیم نه اینکه حرف هایی رو بزنیم که باعث انزجار مردم از دین بشه ،لازم نیست که همه چیز در بین عموم گفته بشه چون نتیجش همین نظرات توهین آمیزی میشه که میبینید
حرف هایی که زدم نظر شخثی بنده بود 
موفق باشید ودر پناه خدا ،یاحق...


پاسخ:
سلام
همونطرم که شما بهش اشاره کردید عرف جامعه در این زمینه نظر داره. ما هم منکر این نیستیم. ما صرفاً خواستیم بگیم ازدواج مرد 50 ساله با دختر 10 12 ساله خلاف شرع یا خلاف عقل نیست و ممکنه یک در 1000 موارد اتفاقاً ازدواج یه مرد 50 ساله با دختر 12 ساله خیلی هم ازدواج خوبی باشه و اون دختر 12 ساله هم از ازدواج با یه مرد 50 ساله کاملاً راضی باشه و اتفاقاً اون مرد 50 ساله خیلی بهتر از یه پسر مثلاً 17 18 ساله بتونه به اون دختر محبت کنه.
نکته ی بعدم اینه که خب کسی اون دختر 12 ساله رو که مجبور نکرده بره بشه همسر مرد 50 ساله. اما اگه یه دختر 12 ساله به هر دلیلی با علم و اختیار خودش رفت شد زن یه مرد 50 ساله کسی حق نداره ایراد بگیره یا بگه این کار خلاف عقل یا خلاف شرع یا خلاف قانون هست.
نکته ی بعدم اینه که برای ترویج این ازدواج این پست رو ننوشتیم. ما خواستیم به این شبهه این ازدواج که خیلی تو سایتای ضد اسلامی وجود داره جواب بدیم.
با این توجیه مسخره اینجوری یه ماه یه ماه کم کنی میرسی به ۲ سالگی کم خرد
راستیش  چی بیگم ای   وای


چرا پیامبر حضرت محمد بیش از چهار زن داشته؟
پاسخ:
مشکلش چیه؟ امر حلال الهی بوده. از مختصات ایشون بوده که جواز داشتن بیش از 4 همسر همزمان بوده. که فقط مختص ایشونه و هیچ مسلمونی بیش از 4 زن دائم برش حلال نیست
سلام درمورد سن عایشه باید بگم که در آن دوران سن دخترها را بعد از بلوغ حساب میکردند یعنی وقتی مگفتند عایشه 6 سالگی ازدواج کرده یعنی6 باضافه 12 سالگی که به بلوغ رسیده میشود 18
اساتید و دوستانی که این ازدواجها را تایید یا توجیه کردید ایا گفته ها و نوشته های خود را قبول دارید چیزهایی به خورد مردم بدید که به درد بخوره ایا از نظر شما مردم دارای درک و شعور و قوه تمیز هستند ؟اگر نمیتوانید دلیل جامع و مانع بیاورید دلیل واهی هم نیاورید
پاسخ دهنده ی محترم ایا مسیح که زن نگرفت ادم ناقصی بوده ؟
خانم دختر طلبه در خود قران هست که باید به عدالت رفتار کنید در جای دیگر هم میگوید مگر می شود در بین زنان به عدالت رفتار کرد؟
اقای علوی از مادر و خواهر خودت صیغه مردان مختلف شدن رو شروع کن .. کمک کن حس حسادتشون رو به قول خودت کنار بزارن .. بعد بیا اینجا نقاب دین به صورتت بزن مذهبی نمای ...
جالبه درویکی پدیا درباره عایشه از چند نفر خارجی که نمیدانم مورخ هستند نام برده شده ولی هیچ اشاره ای به تاریخ خود مورخین اسلامی نشده
قضاوت باشما
با توجه به اینکه یهودیان مخفی در بسیاری از شکل ها مورخ و..کارشناس و... در میایند وحتی درتاریخ داریم که مثلا مارتین لوتر و یا داروین ماسون یا یهودی بودند ولدرجامعه مسیحیت شرکت داشتند اینجانب واقعا نسبت به این مورخین ذکر شده درویکی پدیا که حتی یک مورخ عرب نیست مشکوکم

با سلام اگر یک مرد بتواند یک زن داشته باشد. و به همسرش نیز احترام و ارزش قائل شود باهم بخورند و باهم درد دل کنند   اگر مال اموالشان زیاد است ضمن جاهای زیارتی دور دنیا را هم بگردند اشتغال کار ایجاد کنند .نمیدانم ما چرا فقط چسبیدیم به نزدیکی کردن و یا چند تا میتوانیم زن بگیریم به نظرم من یک مرد فقط یک زن بایستی داشته باشه بیش از یک زن یعنی گوه خوردن است . (مذهب شیعه ) با تشکر

پاسخ:
خب این نظر شماست و دلیلی ندارد برای سایرین این نظر ارزشی داشته باشد.
سلام
من پزشک هستم.طبق مطالعات و تحربیات من 
انسان در سنین مختلف روحیات .اخلاقیات .تفکرات و بطور کلی دنیای متفاوتی دارد
واین امر بدلیل تغیر در میزان هورمونهای بدن میباشد.مثلا در سن 15 سالگی بدلیل افزایش هورمون تستسترون 
در پسرها میل جنسی  بسیار شدید وحتی گاهی تهاجمی دارد و در دخترها بدلیل ترشح استروژن و پروژسترون
امیل جنسی زیاد است وتمایل به ازدواج.
در سنین بالاتر بدلیل کاهش همین هورمونها تمایلات متفاوت است در سن پنجاه سالگی در مردان بیشتر بدنبال جمه کردن مال دنیا ولذت بردن از زندگی بروز میکند.
پس یک انسان  پنجاه ساله با یک دختر 20 ساله هم با هم تفاوت کلی و ادراکی دارند.
پیامبر هم انسان بوده و تمام خصوصیت را داشته قطعا.

این صحبت شما مورد احترام
ولی نه عقل قبول داره نه علم و نه عرف.
اسلام تبلیغ ارامش و انسجام  خانواده و صلح در جهان میکند.
ولی از بدو اسلام تاکنون فقط جنگ و جنگ طلبی میباشد.
ازوداج با دونفر همزمان در هیچ جای دنیا پسندیده نیست.
شما تمام خصوصیت پیامبر را خوب جلوه دادین ازجمله غضب و توهم و شهوت و غیره
ولی بهم خوردن ارامش زنان بخاطر چند همسری شوهر را دال بر حسادت گذاشتید.خب حسادت هم 
میتواند صفت نیکو و رذیله باشد.مانند عصبانیت پیامبر.
من مسلمان هستم ولی چند وقته بخاطر اینکه مطالعه دارم در این موارد حقیقتش دیگه به شک افتادم
که اسلام مشکل دارد یا من خوب متوجه نشدم.
هر وقت قران میخوانم چیزی متوجه نمیشم که منو از درون راضی کنه.
اگر قران برای هدایت همه نسل ها میباشد پس به زندگی شخصی محمد چکار دارد
که همش میگه زن بگیر زن نگیر.جنگ بکن یا نکن.اگر وارد خانه پیامبر شدید  اول باید او اجازه دهد
تا سر سفره او روید.زنانت را بگو خودارایی نکنند.کسی خق ندارد بعد از تو با زنانت ازدواج کند
و خیلی چیزهای دیگر.
حال من هرچه از تی وی کشیش ها را میبینم فقط راهنمایی برای زندگی بشر است ولاغیر.
لطفا اگر میتوانید یک دلیل منطقی و قطعی و عقلی بیاورید که من قانع بشم.که در زندگی به دردم بخوره
وبه ارامش برسم
سلام
من مسلمانم و شیعه
همه ای استدلالای شما درست
فقط یک سوال
در دورانی که حضرت فاطمه زهرا در سن 18 سالگی با داشتن سه فرزند و یک بچه در شکم شهید میشوند
مگر میشه دختری با جمالات عایشه تا سن 19 و 20 یا 24 سالگی مجرد باشد ؟

در آن زمان سن ازدواج دختران حدود 9 سال بوده

در زمان فوت حضرت 9 زن بالای سر ایشان حضور داشتند

نباید بین زنها فرق باشد
پس هر 9 روز نوبت به یکی میرسد و ...

نکته دیگه

مگه زنهای پیامبر آدم نبودند که از ازدواج بعد از ایشان منع شدند

شاید عقل من ناقص باشد ولی به عقل ناقص من این ظلم بزرگی است

پیامبر همیشه گفتند من هم یک انسانم پس مثل بقیه ازدواج میکنند و ...

ولی زنهای ایشان باید تا آخر عمر از این لذت جنسی دور باشند


پاسخ:
سلام
اینکه چطور میشود یک دختر 19 ساله هنوز مجرد مانده باشد به هر جال جای بررسی تاریخی دارد. باید دید آن زمان آیا همگی یا اکثریت قریب به اتفاق خانم ها در زنین 9 و 10 و 11 سالگی ازدواج میکردند یا ازدواج در سنین بالاتر نیز بوده هر چند در اقلیت باشد.

بله زنهای رسول الله ص آدم بودند اما این حکم الهی بود و همگی ما در برابر حکم الهی باید تسلیم و متعبد باشیم. خیلی از احکام نیز هست که به ضرر من و شمای مرد هست. اما حکم است و باید بپذیریم.
منون از اینکه سریع پاسخ میدهید

اما اینکه فرمودید حکم است
باید بگویم که تشکیک بنده راجع به همین احکام است

پیامبر در سن پنجاه سالگی میتواند برای ارضای میل جنسی دختری جوان بگیرد ولی در سنین آخر عمر قانونی وضع میکنند که همان دختر جوان تا آخر عمر ازدواج نکند
این را هم بگویم ما تمام این قوانین و احکام را از زبان خود حضرت شنیده ایم
که ایشان فرموده اند وحی ارز جانب خداست

نکته بسیار مهم این است

چطور پیامبری که میدیدند اباعبدلله در کربلا با لب تشنه بر سر نفاق بعد از ایشان شهید میشوند ، نمیدیدند که عایشه جنگ جمل را راه می اندازد
چطور نمیدیدند که ابوبکر پدر عایشه که برای خلافت از قبل برنامه داشته با این ازدواج به خلافت بعد از ایشان نزدیکتر میشود
چطور ایشان زمان بالابردن دست حضرت علی میدیدند که پهلوی حضرت صدیقه طاهره بین در و دیوار میشکند ولی نمیدیدند که عمر پدر حصفه این کار را میکند

و در آخر
اینکه: ایشان که مردم را به بهشت و حوری وعده میدادند آیا خود به این وعده ها باور نداشتند که خود را با بقیه فرق داده و در عین داشتن 9 همسر دائم با کنیز خود ماریه هم همبستر میشوند (تفصیر آیه 1 سوره تحریم استاد قمشهی )
آیا نمیشد ایشان هم کمی شکیبایی میکردند و به حوریان بهشتی اکتفا میکردند تا برادران اهل سنت نگویند پیغمبر داماد خلفای راشدین است
پاسخ:
هر چند این سوالات در جای خود جای بررسی و تحلیل تاریخی داره. اما اول باید یه مسأله مبنایی رو برای خودتون حل بفرمائید. ایا شما رسول الله ص رو رسول از جانب پروردگار عالمیان میدانید که معصوم است و یک واو از خودش نگفته و هر چه بوده وحی و دستور الهی بوده است یا خیر؟ اگر پیامبر را همچین شخصی میدانید؛ آن وقت بله تحلیل میکنید اما یکی از پاسخهایی که ممکن است برای خیلی از سوالات وجود داشته باشد این است که نمیدانیم چرا فلان طور شد و فلان طور پیامبر رفتار کرد. اما میدانیم قطعاً حکمتی داشته و از سر هوی و هوس شخصی رسول الله ص این کار را نکرده. هر چند رسول الله ص نیز مانند ما بشر است و غرایز بشری نیز دارد و میتواند و مجاز است در چارچوب شرع از این غرائز استفاده کند همانگونه که ما مجاز هستیم. البته این امکان وجود دارد در برخی زمینه ها برخی احکام خاص رسول الله ص باشد و ایشان با ما در برخی احکام متفاوت باشند.
اما برای نمونه به دلیل ازدواج رسول الله ص با عایشه و حفصه شاید مطالعه لینک زیر خالی از فایده نباشد:
http://valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5124
با تشکر از شما که پاسخ گفتید

باید از دوستانی که نظرات بنده را میخوانند بابت شبهاتی که وارد کردم عذر خواهی کنم
شاید بهتر بود اینگونه شبهات را در فظای مجازی بازگو نکنم
و میپذیرم که باید تحقیق بیشتری بکنم
انشاالله که به جواب برسم

التماس دعا

یا حق
بعد اون وقت از دیدگاه شما زن نقش دیگه ای جز بر طرف کردن نیاز جنسی مرد داره؟اگر شهوت مرد پایین بود ی همسر بالاتر دو همسر بالاتر سه همسر یه ده تا کنیز و صیغه ای و....دین یا به دست تو و امثال تو تحریف شد چون تمام ارزش های زن و پایین اورده یا اگر درسته عدالت خدا رو نقض میکنم ه 
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۳ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک

با سلام
پاسخ قسمت اولی که داده شده نسبتا خوب هست ولی
درباره مطلب دومی که نوشته شده و ادامه اش بعضی اشکالات اساسی هست
که اجمالا در چند قسمت اشاره میکنم و ان شاءالله تصیحح کنید.
(البته به نظر میرسه این نوشته فرد یا عده ای دیگه هست)
1.در خصوص سیره آقا پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعضی موارد رو اشاره کردید که نه با عقل سازگاره و نه با نقل و روایاتی که وارد شده.
اینکه ایشان از لحاظ قدرت بدنی و شجاعت در حد اعلی بوده اند در این شکی نیست و روایت هست که:
آقا امام علی علیه السلام میفرمایند
وَ کُنّا اذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله
گاهی که شرایط بر ما سخت می‏شد به پیغمبر(صلی الله علیه و آله)پناه می‏بردیم."
**نکته ای که اینجا مهم هست اینه که سعی کنیم چهره و سیره و خلقیات نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رو آنگونه که بوده به صورت درست از روایات معتبره برای مردم بیان کنیم!
این خیلی مهمه
تعریفی که از انسان کامل کردید خیلی سطحی و عوامانه بود!
برای شناخت درست انسان کامل باید سر درس ائمه معصومین علیهم السلام نشست و از بحارِ انوار قدسی ایشان تلمذ کرد
این ذوات مقدسه که به تعبیر آقا امام صادق علیه السلام نور الانوار هستند و مصابیح المشکاه التی فیها نور النور می باشند،
نور رو با نور میتوان شناخت(البته به حسب معرفت اشخاص) کما اینکه در زیارت جامعه کبیره میخوانیم کلامکم نور...
ما کجا و شناخت انسان کامل کجا؟!
چه زیبا آقا امام رضا علیه السلام در بیان جایگاه امامت فرمودند که:
..الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِیَ فِی الْأُفُقِ بِحَیْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارُ...

علامه حسن زاده آملی(حفظه الله تعالی):
«دعای عرفه حضرت امام سید الشهداء (علیه السلام) در توحید،

و دعای زیارت جامعه کبیره حضرت امام علی نقی(علیه السلام) در ولایت و بیان مقام انسان کامل ولی، عدیل یکدیگر در این دو اصل اصیل و رکن رکین معارف انسانی اند.»

(نور علی نور؛ در ذکر و ذاکر و مذکور، علامه حسن حسن زاده آملی، ص 31ـ32)


*در عرفان اسلامی «انسان کامل»، انسان رها شده از حجاب ها و آیینه تمام نماى اوصاف خداوند است و حق تعالى با جمیع اسما و صفات زیبا و حسناى خود، در او تجلى کرده است. به بیان دیگر، انسان کامل «مَثَل اَعلاى» خداوند است؛ یعنى، مخلوق و موجودى که به بهترین صورت و کامل ترین شکل، حکایت از حق و کمالات او دارد."

(نک: شمیم ولایت، ص 422 و 423؛ انسان و خلافت الهى، صص 25 - 38؛ راهنماشناسى (دفتر ششم پرسش ها و پاسخ ها)، صص 13 – 19)

این راجع به انسان کامل.

آیت الله شهید مطهری(اعلی الله مقامه الشریف) در این زمینه مطالب خوبی بیان فرمودند که در کتاب انسان کامل ایشان هست از جمله:

"اراده پیغمبر در همه احوال مانند کوهی بود که یک ذره تزلزل در آن پیدا نمی‏شد. واقعاً قدرت روحی پیغمبر در این مدت بیست و سه سال عجیب است! وقتی انسان مطالعه می‏کند، حیرت‏ انگیز است و شاعر- که ظاهراً حسّان بن ثابت است- در زمان خود پیغمبر درست گفته است:
لَهُ هِمَمٌ لا مُنْتَهی‏ لِکِبارِها - وَ هِمَّتُهُ الصُّغْری‏ اجَلُّ مِنَ الدَّهْرِ
بعلاوه پیغمبر از نظر قدرت و قوّت ظاهری هم مردی قوی بود. اندام پیغمبر، اندام یک دلیر و یک دلاور بود. مردی قوی و شجاع بود و مجموع اندامش اندام یک مرد شجاع بود:

کانَ بادِناً مُتَماسِکاً
پیغمبر نه چاق بود و نه لاغر، متوسط بود؛ بدنش گوشت داشت اما گوشت متماسک. بدن متماسک یعنی مثل بدن آدمهای ورزشکار، از این جهت که گوشت بدنشان سفت و محکم به یکدیگر چسبیده است. آدمهایی که چاق هستند و پی در بدنشان جمع شده، گوشت بدنشان شل است، ولی پیغمبر این‏جور نبود.
اصلًا شجاعت پیغمبر در حدی بود که علی علیه السلام می‏فرماید: گاهی که شرایط بر ما سخت می‏شد به پیغمبر پناه می‏بردیم:
وَ کُنّا اذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله .
حدود هشت سال پیش که برای اولین بار به مکه مشرف شدم، خوابی در مکه دیدم که خیلی عجیب بود! در آنجا پیغمبر اکرم را از پشت سر مشاهده کردم، اندام عجیبی دیدم و در عالم خواب به یاد جمله امیرالمؤمنین افتادم، گفتم بی‏ جهت نیست که علی علیه السلام می‏فرماید:

وَ کُنّا اذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله..
پیغمبر اکرم اینچنین بود: قوی بود، شجاع بود، قوّت را ستایش می‏کرد و شجاعت را نیز ستایش می‏کرد.

پس در اسلام قوّت و قدرت ستایش شده؛ یعنی اسلام آن را به عنوان یک ارزش برای انسان می‏شناسد. مطلبی را مختصراً عرض می‏کنم و تفسیرش برای جلسه بعد باشد، و آن اینکه در اسلام قدرت و توانایی یک ارزش از ارزشهای انسانی در کنار چندین ارزش دیگر است که مجموعاً همه این ارزشها در کنار یکدیگر انسان کامل اسلام را تشکیل می‏دهد. آقای نیچه در تمام ارزشها فقط همین یک ارزش را دیده است. معلوم است، اگر همه شاخه ‏های یک درخت را بزنند و یک شاخه را نگه دارند، فقط همان شاخه رشد می‏کند و همه شاخه‏های دیگر از بین می‏رود. فرق مکتب نیچه و مکتب اسلام در این است که در مکتب نیچه انسانیت یک ارزش بیشتر ندارد و آن توانایی و قدرت است، پس همه ارزشهای دیگر محو و فدای این ارزش می‏شود. ولی در اسلام، قدرت یک ارزش از مجموعه چندین ارزش متعالی در انسان است. وقتی این ارزش در کنار سایر ارزشها قرار گرفت، آنوقت شکل دیگری پیدا می‏کند."

جهت اطلاع بیشتر به کتاب انسان کامل ایشان رجوع کنید.

فلذا به نظر میرسه این نوع دیدگاه شما که در خصوص مساله انسان کامل و... در مطلب دوم بیان کردید بیشتر تمایل به دیدگاه نظریه پردازان غربی داره!

العاقل یکفیه الاشاره.

۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۶ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک

2.لطفا این تا آنجا که گفته اندهایی که گفتید رو، سندش رو بگید تا ما هم آشنا بشیم!

بر فرض محال هم اگر روایتی به صورتی که نقل کردید باشه باید سندش رو دید هر حرفی رو که نمیشه زد و در بیان سیره نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) باید کمال حساسیت را خرج داد.

برای روشن شدن حقیقت، از باب نمونه قسمتی از خلقیات ایشان را در رابطه با آداب خوردن و آشامیدن از کتاب سنن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) علامه طباطبایی(اعلی الله مقامه الشریف)مختصرا اشاره میکنیم:

*امام صادق(علیه السلام) فرمود:

هیچ چیز نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) محبوبتر از ان نبود که پیوسته در راه خدا گرسنه و ترسان باشد.

* عیص بن قاسم میگوید:
به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حدیثی از پدر بزرگوارتان روایت میشود که فرموده: «رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم)، هرگز از نان گندم یک شکم سیر نخورد.»
آیا این روایت صحیح است؟ امام فرمود: خیر، رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز، نان گندم نخورد و از نان جو نیز سیر نخورد.

* روزی یک یهودی شامی از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید:
مردم خیال میکنند که عیسی علیه السلام مرد زاهدی بود. امام پاسخ داد: بله زاهد بود و محمد
(صلی الله علیه و آله و سلم) زاهدترین پیامبر خدا بود. زیرا آن حضرت علاوه بر سیزده همسر{در زمانهای مختلف} دارای کنیزهایی هم بود،اما هرگز سفره ای از نزد ایشان برداشته نشد که در آن غذایی باقی مانده باشد و هرگز نان گندم نخورد و حتی از نان جو نیز سه شبانه روز متوالی سیر نخورد.

*امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
از پیامبر
(صلی الله علیه و آله و سلم) پاک و پاکیزه خود پیروی کن... که پهلویش از همه اهل دنیا لاغرتر و شکمش از همه آنها خالی تر بود...
با شکم خالی از دنیا رخت بربست و با عافیت به سرای باقی شتافت.

*
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از گوشت، سر دست را دوست داشت.

*امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمود:
غذای رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه که می یافت، نان جو بود، و شیرینی اش خرما و هیزمش چوب درخت خرما بود.

*رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
ما گروهی هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمیخوریم و وقتی غذا میخوریم سیر نمیخوریم.

*ابن عباس میگوید:
گاهی اتفاق می افتاد که رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) چند شب متوالی گرسنه می ماند و برای خود و خانواده اش شامی نمی یافت
و بیشتر غذای ایشان نان جو بود.

*عایشه میگوید:
سوگند به خدایی که محمد
(صلی الله علیه و آله و سلم) را به حق مبعوث کرد ما الک نداشتیم. از روزی که خداوند پیامبر را به رسالت برانگیخت
تا روزی که از دنیا رفت، نانی که آردش الک شده باشد نخورد.

*امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) سه روز پی در پی از نان گندم سیر نخورد تا به ملکوت اعلی پیوست.

*ابوهریره میگوید:
هرگز رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) و خانواده اش سه روز پی در پی از نان گندم سیر نخورد تا به ملکوت اعلی پیوست.

*عایشه میگوید:
رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز سه روز متوالی سیر نبود و اگر میخواست، میتوانست سیر بخورد
اما دیگران را بر خود مقدم می داشت.

*روایت شده:
هرگز در یک لقمه رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) دورنگ جمع نمی شد، اگر گوشت بود نان نداشت و اگر نان بود گوشت نداشت.

*امیرالمؤمنین علیه السلام در پندهایش به کمیل بن زیاد فرمود:
ای کمیل در کیفیت غذا وسواس به خرج نده، زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) زیاد به کیفیت غذا کار نداشت.

**متاسفانه با بعضی ادعاها و استدلال های غلط مرتبه و شان آقا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رو پایین اوردید!
و حتی ایشان را که در مرتبه قاب قوسین و ادنی هستند و فرموده شده که لولاک لما خلقت الافلاک
ای پیغمبر اگر تو نبودی جهان را خلق نمیکردم...
ازین مرتبه هم تنزل دادید و با یک انسان معمولی مقایسه کردید!!
این قیاس شما به قول معروف قیاس مع الفارقی هست، همانطور که در قبل اشاره کردیم مقام انسان کامل
خیلی فراتر از اینهاست که عقول ابناء بشر بتواند این ذوات مقدسه را درک کند
چه برسه به این نوع مقایسه کردن ها!
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۷ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
3.در اسلام درسته که توصیه به اعتدال شده ولی در عین حال احادیث زیادی وارد شده
در مذمت پرخوری و خوابیدن زیاد و قص علی هذا.
کی گفته کم خوری بده؟!
از شما تقاضا میکنیم یک روایت در خصوص اینکه کم خوری رو مذمت کرده باشند بیارید!
"کم خوری" با "اصلا نخوردن" فرق داره!
بله از پرهیز کردن از لذات حلال نهی شده و فرموده شده که:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ..»
اما از کم خوری و تقلیل در خواب و امثالها جایی نهی نشده!
اتفاقا توصیه هم شده
روزه خودش یعنی کم خوری.
آقا امام سجاد علیه السلام در دعای وداع با ماه مبارک رمضان میفرمایند
السلام علیک من مجاورٍ رقّت فیه القلوب و قلّت فیه الذّنوب...

ماه مبارک رمضان در نتیجه اجتناب از بسیارى از مباحات، موجب می ‏شود در دل ما رقت پیش بیاورد.
به طور کلی برای رشد در زمینه معنویت و حرکت در مسیر سیر و سلوک
کما اینکه در سیره نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت علیهم السلام می بینیم
باید در جنبه های حیوانی نظیر خواب و غذا و... تقلیل کرد.
بزرگان ما با توجه به سیره اهل بیت علیهم السلام فرمودند که حتی زیاده روی در مباحات هم
موجب قساوت قلب میشود!
رسول الله صلوات ‏الله ‏علیه‏ و آله و سلم سه روز پشت هم از نان جو سیر نشد! اینها یعنى چه؟
در مباحات غوطه ور شدن، که بعضى از عوامها فکر مى کنند حلال است،
این قطعا موجب قساوت میشه.
حضرت امام علی علیه ‏السلام که در حالاتشان هست.همیشه نان جو می خوردند، آن هم نان جو خشک،
 گاهى با نمک و خیلى کم می ‏شد که مثلاً با سرکه و یا با شیر بخورد! بیشتر، خوراکش نان جو با نمک بود.
 در حالاتشان هست که بعضى از نزدیکان از راه دلسوزى می ‏خواستند نان جو را روغنى بزنند،
آن انبان نان جو را خودشان مهر و موم فرمودند، که کسى دست نزند! این درس است براى ما!
بزرگان ما فرمودند اینها نه تنها نامشروع نیست، بلکه ریاضت مشروع است، اثر خوب در دل می ‏گذارد، دل را به رقّت می ‏آورد.
مرحوم شیخ کلینی(قدس سرّه) در اصول کافی نقل فرموده که امام صادق علیه السلام فرمودند:
حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام میفرمودند:
«در غیر یاد خدا، زیاد سخن مگویید؛ زیرا کسانی که در غیر یاد خدا زیاد سخن میگویند،
قسیّ القلب و سخت دل میشوند، گرچه خودشان ندانند».
اصول کافی، جلد2، ص 114، مرحوم علامه مجلسی(اعلی الله مقامه الشریف) در مرآت العقول
در شرح این حدیث مینوسد:
این حدیث، دلالت میکند بر اینکه سخن اگر زیاد باشد، در کارهای مباح، سبب قساوت و سختی قلب میشود؛
اما در کارهای باطل و خلاف سخن گفتن-گرچه کم هم باشد- سبب قساوت قلب میشود!
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۸ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
4.ادعای دیگری مطرح کردید مبنی بر اینکه "در هر ازدواجی، شهوت جنسی زیر بنای کار است!!!"
این رو کی گفته؟!
در کدام آیه یا حدیث و.. همچین بینشی می بینیم؟!
این صحبت شما،مانند بعضی صحبت های دیگرتون وام گرفته شده از ایده های نظریه پردازان و روان شناسان غربی ست!
مبنای اسلام چیز دیگری ست.
پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:
«تناکحوا تناسلوا تکثروا، فإنی اباهی بکم الامم یوم القیامة و لو بالسقط»
یعنی(ای مردان و زنان) با همدیگر ازدواج کنید و دارای نسل گردید و زیاد شوید،
به راستی که من مباهات می‌کنم به واسطة شما در مقابل امت‌های دیگر در روز قیامت، ولو با بچه سقط شده.
مستدرک سفینه البحار، قم، جامعه مدرسین، سال 1419، ج4، ص340.
مشاهده میکنید که ایشان به صراحت به تکثر نسل سفارش میفرمایند.

امام خامنه ای حفظه الله تعالی:
"بنای نسل بشری به ازدواج است. انتقال تمدنها و فرهنگها به ازدواج است.
بقای استقلال جوامع – چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر – به ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج است."

"ازدواج، در حقیقت دروازه‌ی ورود به تشکیل خانواده است و تشکیل خانواده اساس همه‌ی تربیتهای اجتماعی و انسانی است."
آقا در جای دیگری هم مهم ترین فایده ازدواج را "تشکیل خانواده" میدانند.


*کوتاه سخن اینکه علت تعدد همسران پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم رو علمای ما به خوبی در کتب تفسیر بیان فرمودند

دیگه نیازی به این مطالب متناقض و نادرستی که ذکر کردید نبود!

در پایان قسمتی از نظر علامه طباطبایی(اعلی الله مقامه الشریف) را درباره علل ازدواج های پیامبر اشاره میکنیم:

"براى یک محقق منصف چاره‌اى نیست جز اینکه، ازدواج‌هاى زیادى که آن حضرت در اواسط عمر خود فرموده است

بر مبنایى غیر از شهوت و میل به خوش گذرانى توجیه کند. چه آنکه پاره‌اى از ازدواج‌هاى حضرت صرفا براى کسب قدرت بوده و مى‌خواست تا از راه وصلت، قبیله و عشیرۀ خود را گسترش داده و از آن به نفع تبلیغ استفاده کند.

و بعضى از ازدواج‌هاى آن حضرت فقط براى این بود که دلى را به دست آورده و دل‌جویى از طرف نموده باشد، و مى‌خواست تا در پرتو ازدواج، از بعضى خطرات احتمالى محفوظ بماند.

در برخى ازدواج‌ها قصدش این بود که صرفا زنى را از بدبختى و فلاکت فقر نجات داده و معاش او را تأمین کند و مى‌خواست با این ازدواج عملا پیروان خود را تربیت نموده و نگهدارى از فقرا و بیچارگان را در بین آنها عملا برقرار سازد.

و در تعدادى ازدواجها، نظر این بود که حکمى از احکام الهى را اجرا نموده و به این ترتیب افکار غلط دورۀ جاهلیت را درهم بکوبد. چنانکه از ازدواج زینب دخترجحش همین نظر را داشته، زینب نخست زن زید بن حارثه بود، زید که پسرخواندۀ رسول خدا بود او را طلاق داد، عرب چنین گمان مى‌کرد که زن پسرخوانده، بر شخص حرام است، همان‌طور که زن پسر واقعى حرام مى‌باشد. پیغمبر زینب را بعد از طلاق گرفتن از زید به ازدواج خود درآورد تا با این فکر غلط، مبارزه کرده باشد، و آیاتى هم در این باب نازل شد"

http://ahlolbait.com/article/3664/%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%A6%DB%8C-%D8%B1%D9%87
برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب معویت تشیع ایشان.

این نقد ما به این متن بود نه صاحب نوشته و ایضا تذکری بود به این نفس اماره خودمان
و ان شاءالله حلال کنید.
التماس دعا
یا علی
۳۰ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۸ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
یک نکته هم که جا افتاد این کاربری که با اسم مجتبی و همچنین کاربر دیگری به اسم فرهاد اینجا نظر گذاشتند
توصیه میکنیم این چندتا نظر ما رو مطالعه کنند
و مراقب باشند خدایی نکرده با بعضی حرف های پوچ و غلط،
بی ادبی نسبت به ساحت مقدس آقا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نکنند!

آقا مجتبی جوابتون رو برادرمون خیلی خوب دادند
یه نکته هم اضافه کنم
درباره فلسفه ممنوعیت ازدواج همسران پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از شهادت ایشان، علمای ما در کتب تفسیر و ... جواب های خوبی دادند.
این جواب رو در سایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(حفظه الله تعالی) درج کردند:
اولاً ـ بعضى به عنوان انتقام جوئى و توهین به ساحت مقدس پیامبر(صلى الله علیه وآله)، چنین تصمیمى را گرفته بودند، و از این راه مى خواستند ضربه اى بر حیثیت آن حضرت وارد کنند.
ثانیاً ـ اگر این مسأله مجاز بود، جمعى به عنوان این که همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله) را بعد از او در اختیار خود گرفته اند، ممکن بود این کار را وسیله سوء استفاده قرار دهند، و به این بهانه موقعیت اجتماعى براى خویش دست و پا کنند، و یا به عنوان این که آگاهى خاص از درون خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تعلیمات و مکتب او دارند، به تحریف اسلام پردازند، و یا منافقین مطالبى را از این طریق در میان مردم نشر دهند که مخالف مقام پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد (دقت کنید).
این خطر هنگامى ملموس تر مى شود که بدانیم گروهى خود را براى این کار آماده ساخته بودند، بعضى آن را به زبان آورده، و بعضى شاید تنها در دل داشتند.
از جمله کسانى را که بعضى از مفسران اهل سنت در اینجا نام برده اند «طلحه» است.(1)
خداوندى که بر اسرار نهان و آشکار آگاه است، براى بر هم زدن این توطئه زشت، یک حکم قاطع صادر فرمود، و جلو این امور را به کلى گرفت، و براى تحکیم پایه هاى آن، به همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) لقب «ام المؤمنین» داد، تا بدانند ازدواج با آنها همچون ازدواج با مادر خویش است!
با توجه به آنچه گفته شد، روشن مى شود چرا همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) لازم بود از این محرومیت استقبال کنند؟
در طول زندگى انسان، گاه مسائل مهمى مطرح مى شود که به خاطر آنها باید فداکارى و از خودگذشتگى نشان داد، و از بعضى از حقوق حقه خود چشم پوشید، به خصوص این که همیشه افتخارات بزرگ، مسئولیت هاى سنگینى نیز همراه دارد. بدون شک همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) افتخار عظیمى از طریق ازدواجشان با پیامبر(صلى الله علیه وآله) کسب کردند، داشتن چنان افتخارى نیاز به چنین فداکارى هم دارد.
به همین دلیل، زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از او در میان امت اسلامى بسیار محترم مى زیستند، و از وضع خود، بسیار راضى و خشنود بودند و آن محرومیت را در برابر این افتخارات، ناچیز مى شمردند.(2)
پی نوشت:
 (1). تفسیر «قرطبى»، جلد 8، صفحه 5310.
(2). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 17، ص 432.
http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=243592&typeinfo=25&catid=22866

*درباره ماریه قبطیه هم بدونید که ایشان کنیز آقا نبودند در ابتدا!
نه خیر
داستان ازین قرار بود که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در سال ششم هجری تصمیم گرفتند رسالت جهانی خویش را اعلام کنند و همه مردم مناطق مختلف جهان را به اسلام دعوت نمایند، و لذا گروهی از مسلمانان را به عنوان نماینده به سوی حاکمان و پادشاهان آن روز جهان اعزام فرمودند و به هر یک نامه ای نوشته و آنان را به اسلام دعوت کردند و اعلام کردند که اگر مسلمان بشوید سالم مانده و بر حکومت خود ابقاء خواهید شد مضون همه نامه ها تقریبا همین بود.

در همین راستا حاطب بن ابی بلتعه به سوی مصر حرکت کرد تا نامه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را به مقوقس حاکم اسکندریه تسلیم نماید. او نامه پیامبر را گرفت و پس از خواندن نامه، آن را در جایگاهی از عاج قرار داد و بر آن مهر زد و به کنیز خود داد تا از آن محاظفت نماید. سپس با احترام به نامه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جواب داد که: «ما می دانستیم پیامبری باقی مانده و فرستاده ات را گرامی داشتیم» مقوقس همراه آن نامه دو کنیز برای پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه فرستاد که یکی ماریه قبطیه بود و دیگری خواهر وی به نام «سیرین» و غلامی نیز به نام جریح را مأمور کرد که خدمتگزار آنان باشد. حاکم اسکندریه هر چند با ادب و احترام جواب پیامبر را داد و با احترام تمام فرستاده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را باز گرداند ولی اسلام را نپذیرفت.ماریه از حفن از منطقه ایضنا بود. وی گرچه غیر مسلمان ولی از اهل کتاب بود از این رو پیامبر هدیه مقوقس را پذیرفت.

ایشان به دست رسول گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمان شد و حضرت وی را به عنوان همسر خود برگزید و خواهرش سیرین را به ازدواج حسان بن ثابت شاعر و ادیب معروف در آورد که از وی دارای فرزندی به نام عبدالرحمن گردید.

۰۱ آبان ۹۴ ، ۰۲:۰۱ اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
آقا فرهاد خیلی تند رفتید!
اولا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم). ان شاءالله ادب در گفتار رو رعایت کنیم.
ثانیا درباره اینکه هیچ وقت نباید این ذوات مقدسه و وجود مقدس آقا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رو با یه انسان عادی مقایسه کرد در بالا مفصلا توضیح دادیم.
و این نوع نگاه شما اصلا درست نیست.
شان انسان کامل به حدی بالاست که کسی را یارای درک کنه وجود آنها نیست.
ادعایی مطرح کردید مبنی بر اینکه از اول اسلام تاکنون همش جنگ و جنگ طلبی هست!!!
میشه لطف کنید سندی برای این حرفتان بگید!
این صحبت های شما، ما رو یاد سخن های بی پایه و اساس وهابی های ملعون میندازه.
درباره اینکه آیا دین اسلام دین صلح و آشتی هست یا خیر اینجا پاسخ خوبی داده شده
میتونید مراجعه کنید
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1071
ایضا حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی پاسخ خوبی دارند در ذیل می اوریم:

سوال – در قرآن از پیامبر بعنوان رحمت للعالمین یاد شده است. آیا انجام هفتاد جنگ که خود پیامبر هم در آن حضور داشتند و خون هایی ریخته شد، با این صفت پیامبرمنافات ندارد؟

پاسخ – این خودش مظهر رحمت است. مثل پزشکی که سینه را می شکافد تا بیمار را عمل کند. اصل اول در اسلام جنگ نبوده است. درهیچ جنگی اسلام شروع کننده ی جنگ نبوده است. اصل اول صلح و پذیرش حق است. قرآن در سوره نحل می فرماید که مردم را سه جور دعوت کن :با حکمت ،موعظه و مناظره .این شعار اسلام است .پیامبر سیزده سال در مکه جنگ نکرد.
پیامبر را خیلی اذیت کردند و اصحابش را کشتند ،شکنجه کردند و اموال آنرا غارت کردند ولی شمشیر دست نگرفت و جنگ نکرد. بیشتر جنگ های پیامبر دفاعی است. یعنی دشمنان حمله کردند یا خیانت کردند. ده تا از جنگ های پیامبر جنگ است و بقیه درگیری های جزئی است. و جنگ جدی نیست. در فتح مکه خونریزی اتفاق نیفتد. در جنگ تبوک هم خونریزی اتفاق نیفتاد و پیامبر در مرز قراردادی را امضا کردند. در صلح حدیبیه پیامبر صلح را پذیرفت با اینکه به نفع مشرکان بود. مجموعه کشته های پیامبر در جنگ ها بیشتر از 1500 نفر نیست.در تاریخ طبری داریم که در جنگ احد هفتادنفر و در جنگ بدر هشتاد نفر، درجنگ خندق نُه نفر خیبر ،در فتح مکه سه نفر ... کشته شده اند. غربی ها درماهواره این شبه ها را ایجاد می کنند درحالیکه در جنگ های صلیبی و جنگ جهانی اول ،میلیون ها نفر کشته شده اند. آنها جنگ های خودشان را نمی بینند.
نکته ی مهم این است که در اسلام جنگ برای خداست .در سوره بقره داریم :بجنگید برای خدا. پس جهاد هم عبادت است. جنگ برای کشورگشایی نیست بلکه برای توحید است. رئوسای مکه اجازه نمی دادند که غلامان و بردگان به پیامبر و اسلام ایمان بیاورند. و آنها را تهدید می کردند. پیامبر باید با آنها می جنگید تا سخن اسلام را به گوش مردم برساند. در قرآن داریم: کسانی که با شما می جنگند، شما هم با آنها بجنگید. و به آنها تجاوز نکنید .خدا فرمود که از مستضعفان دفاع کنید و دین را بر آنها عرضه کنید. پس باید راه را باز کرد. در قرآن داریم :مسلمانان، چرا جنگ نمی کنید و مستضعفان را نجات نمی دهید؟ برای فتنه بجنگید. اسلام در جنگ به ارزش های اخلاقی اهمیت داده است .پیامبر فرمود :ای علی ،با هیچ کس نجنگ مگر اینکه او را به اسلام دعوت کنی. بعضی از قبایل به اسلام دعوت شد.
وقتی جنگی شروع می شد پیامبر می فرمود بخاطر خدا حرکت کنید، کسی را قطعه قطعه نکنید، پیر مرد و زن را نکشید، در غذای مشرکین سم نریزید، با اسیر حسن معاشرت داشته باشید. اینها رحمت است. وقتی غده ی سرطانی در بدن باشد پزشک آن را درمی آورد ،این از رحمت پزشک است. قبیله ای می خواستند پیامبر را ترور کنند و ... پس باید با اینها مقابله می شد. در فتح مکه تمام مشرکینی که با پیامبر جنگیده بودند ، پیامبر آنها را بخشید. در فتح مکه فردی پرچم به دست گرفت و گفت که امروز، روز انتقام است، پیامبر پرچم را گرفت و آنرا به علی داد و
گفت بگو: امروز روز رحمت است. فتح مکه بالاترین رحمت پیامبر نسبت به مشرکین بود. در جنگ حنین، پیامبر به تمام تازه مسلمانانی که سابقه ی جنگ داشتند غنیمت داد. حتی به ابوسفیان هم غنیمت دادند. پس پیامبر، پیامبر رحمت است. امروز دشمن روی قسمت های مهم تاریخ دست گذاشته است و آنرا تحلیل نمی کند.مثلا می گویند که این پزشک تیغ جراحی دست گرفت و قلب مرا شکافت، ممکن است که عده ای تحت تاثیر قرار بگیرند و بگویند چه پزشک بی رحمی . این فرد نمی گوید که این پزشک اول دارو داد، توصیه کرد بعد که بیمار گوش نکرد با وسایل دیگر... و در آخر برای بهبود بیمار عمل جراحی کرد. آنها نمی گویند که چقدر پیامبر زخمی شد و آزار دید ولی فقط دعا می کرد و می گفت که خدایا آنها را هدایت کن. هیچ پیامبری به اندازه ی من اذیت نشد .پیامبر تعداد زیادی را عفو کرد. آنها فقط جنگ پیامبر را می گویند ولی نمی گویند که آنها با پیامبر چه کردند. اگر پدری بچه اش معتاد شد نباید او را دعوا کند؟ برای تربیت بچه، گاهی مدیر باید دانش آموز را اخراج کند. رحمت پیامبر در زوایای مختلفی خودش را نشان می دهد. پیامبر یک رحمت ویژه به مومنین دارد و یک رحمت به همه ی جهانیان دارد."

نکته دیگه شواهد تاریخی گواه این است که آقا نهایت حسن معاشرت و عدالت را بین زنان خودشان داشتند. ایشان هر روز و شب را به یکی از همسران خود اختصاص می دادند...
برای اطلاع بیشتر به اینجا رجوع کنید
http://www.soalcity.ir/node/39

**نکته دیگه اینکه این صفات غضب و حسادت و... همه از رذائل اخلاقی هست
و همیشه هم این صفات مورد مذمت واقع شده!
حسادت هیچ وقت خوب نیست!
یکی از بدترین صفات درونی، حسادت هست.
و باز یادآوری می کنیم که وجود مقدس آقا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت علیهم السلام معصوم هستند
و ازین صفات حیوانی بریء می باشند! و این نوع مقایسه شما خیلی زشته!
نمیدونم روی چه حسابی بافته های خیال خودتون رو اینجا مینویسید و بیان میکنید.
اگر هم اهل بیت علیهم السلام جایی خشمگین شدند این غضب در راه خداوند متعال و برای احقاق حقی بوده و لاغیر!

*نکته دیگه اینکه قرآن کریم که نقشه و طریقه زندگی درست رو به ما یاد داده و بیان فرموده و الحمدلله معنای تبیان لکل شیء بودن قرآن کریم رو در سرتاسر این کتاب مبین می بینیم،برای هدایت همه جنّ و انس هست.
یقینا اشکال از شماست و شما درست متوجه نشدید مطلب رو.
خداوند متعال وجود مقدس آقا رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رو اسوه و الگویی نیکو برای همگی ما در تمام مراحل زندگی میداند
فرمود:
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً»
همین یک آیه شریفه برای جواب شما بس هست.
"مى دانیم انتخاب فرستادگان خدا از میان انسان ها به خاطر آنست که: بتوانند سرمشق عملى براى امت ها باشند، چرا که مهمترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت انبیاء، دعوت هاى عملى آنها است، و به همین دلیل دانشمندان اسلام، معصوم بودن را شرط قطعى مقام نبوت دانسته اند، و یکى از براهین آن، همین است که آنها باید «اسوه ناس» و «قدوه خلق» باشند.
قابل توجه این که: تأسّى به پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) که در آیه 21 سوره «احزاب» آمده، به صورت مطلق ذکر شده، که تأسّى در همه زمینه ها را شامل مى شود، هر چند شأن نزول آن، جنگ «احزاب» است، و مى دانیم، شأن نزول ها هرگز، مفاهیم آیات را محدود به خود نمى کند.
خداوند مى فرماید: (براى شما در زندگى رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) و عملکرد او [در میدان احزاب] سرمشق نیکوئى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا، و روز رستاخیز دارند، و خدا را بسیار یاد مى کنند)؛ «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً».
بهترین الگو، براى شما نه تنها در این میدان که در تمام زندگى، شخص پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) است، روحیات عالى او، استقامت و شکیبائى او، هوشیارى و درایت، اخلاص و توجه به خدا، تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختی ها و مشکلات، هر کدام مى تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمین باشد.
این ناخداى بزرگ، به هنگامى که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفان ها مى شود، کمترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى دهد، او، هم ناخدا است، هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.
همراه دیگر مؤمنان، کلنگ به دست مى گیرد، «خندق» مى کند، با بیل جمع آورى کرده، و با ظرف از خندق بیرون مى برد، براى حفظ روحیه و خونسردى یارانش با آنها مزاح مى کند، و براى گرم کردن دل و جان، آنها را به خواندن اشعار حماسى تشویق مى نماید، مرتباً آنان را به یاد خدا مى اندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ، نوید مى دهد.
از توطئه منافقان بر حذر مى دارد و هوشیارى لازم را به آنها مى دهد.
از آرایش جنگى صحیح، و انتخاب بهترین روش هاى نظامى لحظه اى غافل نمى ماند، و در عین حال از راه هاى مختلف براى ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاى نمى نشیند.آرى، او بهترین مقتدا و اسوه مؤمنان در این میدان و در همه میدان ها است.
«أُسْوَة» (بر وزن عروه) در اصل، به معنى آن حالتى است که انسان به هنگام پیروى از دیگرى به خود مى گیرد، و به تعبیرى دیگر، همان تأسّى کردن و اقتدا نمودن است.
بنابراین، معنى مصدرى دارد، نه معنى وصفى، و جمله «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» مفهومش این است که براى شما در پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) تأسّى و پیروى خوبى است، مى توانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید.
جالب این که: قرآن در آیه فوق این اسوه حسنه را مخصوص کسانى مى داند که داراى سه ویژگى هستند، امید به «اللّه» و امید به روز قیامت دارند، و خدا را بسیار یاد مى کنند.
در حقیقت، ایمان به مبدأ و معاد، انگیزه این حرکت است، و ذکر خداوند تداوم بخش آن، زیرا بدون شک، کسى که از چنین ایمانى قلبش سرشار نباشد، قادر به قدم گذاشتن در جاى قدمهاى پیامبر نیست، و در ادامه این راه نیز اگر پیوسته ذکر خدا نکند، و شیاطین را از خود نراند، قادر به ادامه تأسّى و اقتدا نخواهد بود.
این نکته نیز، قابل توجه است که: على(علیه السلام) با آن شهامت و شجاعتش در همه میدان هاى جنگ ـ که یک نمونه زنده آن «غزوه احزاب» است، در سخنى در «نهج البلاغه» مى فرماید:
«کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله و سلم) فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ»؛ (هر گاه آتش جنگ، سخت شعله ور مى شد، ما به رسول اللّه(صلى الله علیه و آله و سلم) پناه مى بردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود).
در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم:
«صبر و شکیبائى بر حاکمان اسلامى واجب است، چرا که خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: شکیبائى کن آن چنان که پیامبران اولوا العزم شکیبائى کردند، و همین معنى را بر دوستان و اهل طاعتش با دستور به تأسّى جستن به پیامبر، واجب فرموده است»
«احتجاج طبرسى»، مطابق نقل «نور الثقلین»، جلد 4، صفحه 255
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) هنگامى که نماز عشا را مى خواند، آب وضو و مسواکش را بالاى سرش مى گذاشت، و سر آن را مى پوشانید... سپس کیفیت خواندن نماز شب پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) را بیان مى فرماید و در آخر آن مى گوید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
«وسائل الشیعه»، جلد 1، صفحه 356
و به راستى اگر پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) در زندگى ما، اسوه باشد، در ایمان و توکلش، در اخلاص و شجاعتش، در نظم و نظافتش، و در زهد و تقوایش، به کلى برنامه هاى زندگى ما دگرگون خواهد شد، و نور و روشنائى، سراسر زندگى ما را فرا خواهد گرفت.
امروز، بر همه مسلمانان، مخصوصاً جوانان با ایمان و پرجوش، فرض است که سیره پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) را مو به مو بخوانند، و به خاطر بسپارند، و او را در همه چیز، قدوه و اسوه خود سازند، که مهمترین وسیله سعادت، و کلید فتح و پیروزى همین است."
جهت اطلاع بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 17، ص 260 و 283.
http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=243437&typeinfo=25&catid=22863

یک نکته پایانی هم بگم خوبه بدونیم یکی از بزرگان میفرمودند قرآن کریم گاهی با نقل داستانی از یکی از انبیاء الهی و... در واقع، در قالب این داستان با ما سخن میگوید و طرف سخن ما هستیم. به اصطلاح خودمان به در میگوید تا دیوار بشنود... .
سلام 
در ایران شیعی چرا رهبردینی وولی فقیه یک زن دارد؟ حضرت امام و رهبر معظم انقلاب اقای خامنه ای هم فقط یکبار ازدواج کرده اند این موضوع بصورت ضمنی به ما ادمهای عادی می فهماند که ما هم از تمام  استعداد و امکاناتی که اسلام در ازدواج چهارگانه در اختیارمان گذاشته استفاده نکنیم.بنظر شما راه گریز از این عرف ایجاد شده چیست با توجه به اینهمه زن بیوه بیگناه که روی زمین مانده اند و احتمال مفسده در صورت عدم ازدواج برایشان هست؟؟؟؟
پاسخ:
علیکم السلام!
در مورد راه گریز باید از متخصصین امر مشورت گرفت.
در قران امده ک باید مرد بتواند رعایت عدالت کند و اا بتواند چند همسر بگیرد اما در ادامه ایه صریحا امده ک نمیتوانند عدالت  داشته باشند 
تک همسری رهبران دینی ما هم گواه بر این مرعاست ک در صرورت ضرورت مرد می تواند چند همسر بگیرد
به نظر من این مقاله بهشیش معتبر بود و بخشی ازآن صرفا نظر دوستان بدون داشتن منبع معتبر
پاسخ:
در این زمینه توجه شما را به بخشی از یکی دیگر از پست های این وبلاگ به نام «تعدد زوجات مقبول یا مذموم» جلب میکنم.(اینجا)

یکی از شرایط ازدواج مجدد دائم به تصریح قرآن بحث رعایت عدالت است. اما نکته ای که وجود دارد این است که وقتی خود اسلام برای مسأله ای شرطی می گذارد؛ خود آن شرط را نیز باید خود اسلام توضیح دهد که منظورش از این شرط چیست.

ما در قرآن در این زمینه با 2 آیه به ظاهر متعارض مواجه هستیم: آیه اول آیه 3 سوره نساء است که می فرماید: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا» آیه بعد نیز آیه 129 همان سوره است که می فرماید: «وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیما»

به نظر می رسد ظاهر این 2 آیه با هم تعارض داشته باشد. یعنی خداوند ابتدا حکمی را جعل کرده با عنوان تعدد زوجات و جواز داشتن تا 4 همسر دائم برای مرد. سپس برای این حکم شرط رعایت عدالت را قرار داده است. اما در آیه ی دیگری خود خداوند فرموده محال است بتوانید عدالت را رعایت کنید. اگر بخواهیم بر اساس ظاهر همین 2 آیه قضاوت بکنیم؛ باید نعوذبالله حکمت خدا را زیر سوال ببریم. چون حکمی وضع کرده و برای این حکم شرطی گذاشته است که رعایت این شرط محال است.

همین تعارض ظاهری مورد توجه عبدالکریم بن أبی العوجاء-از زنادقه مشهور عصر امام صادق(ع)- قرار گرفت که از همین تعارض از هشام بن حکم-از أجلاء اصحاب امام صادق(ع)- سوال می کند و چون هشام برای این مسأله پاسخی نداشت؛ خدمت امام صادق(ع) می رسد و این مسأله را از امام(ع) می پرسد که امام(ع) نیز می فرماید آن عدالتی که شرط تعدد زوجات است عدالت در نفقه است و آن عدالتی که خداوند فرموده محال است؛ عدالت در محبت است.[9] که وقتی این جواب را هشام به إبن أبی العوجاء می گوید جوابش می دهد به خدا سوگند این جواب از خودت نیست.

حال بر اساس همین روایت و روایات دیگر فقهاء عظام امامیه در طول تاریخ 2 وظیفه واجب را برای مرد در تعدد زوجات برشمرده اند: اولی اینکه نفقه همه زنها را به نحو متعارف بپردازد. حتی مساوی بودن نفقه ها واجب نیست هر چند مستحب است. و دیگری رعایت حق همخوابگی است بدین معنی که از هر 4 شب یک شب را پیش یکی از زنها باشد. به عنوان مثال اگر مردی 2 همسر دارد از هر 4 شب باید یک شب را پیش یکی باشد یک شب را پیش دیگری و 2 شب دیگر آزاد است هر جا می خواهد باشد؛ یعنی فرضاً می تواند یک شب را پیش یکی باشد و 3 شب را پیش یکی دیگر. هر چند مستحب است که بطور مساوی بین زنها باشد.

برای نمونه حضرت امام(ره) در قسمتی مسأله 1 باب قسم و نشوز تحریرالوسیله می فرماید: «پس اگر چهار زن باشند و پیش یکى از آن‏ها بخوابد باید هر کدام از غیر او را یک شب دور بزند و بعضى از آن‏ها را بر بعضى دیگر برترى ندهد. و اگر چهارتا نباشند برایش جایز است که بعضى از آن‏ها را برترى دهد پس‏ اگر دو زن داشته باشد جایز است که پیش یکى از آن‏ها سه شب و پیش دیگرى یک شب باشد و اگر سه زن داشته باشد پس برایش جایز است که پیش یکى از آن‏ها دو شب و دو شب دیگر را نزد دو زن دیگر بماند.»

همچنین در مسأله 7 می فرماید: «مسأله 7- رعایت مساوات بین زن‏ها در انفاق و در توجه به آن‏ها و در گشاده‏رویى و در نزدیکى کردن با آن‏ها مستحب است و مستحب است اینکه در صبح هر شبى نزد صاحب آن شب باشد و مستحب است که به زن اذن بدهد که در فوت پدر و مادرش حضور پیدا کند اگر چه او حق دارد که زن را از حضور نزد آن‏ها و از عیادتشان تا چه رسد به عیادت غیر آن‏ها و از بیرون رفتن از منزلش جلوگیرى نماید مگر براى حق واجب.»

حضرت آیت الله سیستانی نیز در مسأله 342 جلد 3 منهاج الصالحین می فرماید: «مسألة 342 : إذا کان للرجل زوجتان أو أزید فبات عند إحداهن لیلة یجب علیه ان یبیت عند غیرها ایضاً، فاذا کنّ أربع وبات عند إحداهن طاف علیهن فی أربع لیالٍ لکل منهن لیلة ولا یفضّل بعضهن على بعض. وإذا کانت عنده ثلاث فاذا بات عند إحداهن لیلة یجب علیه ان یبیت عند الاُخریین فی لیلتین وله ان یفضل احداهن باللیلة الرابعة. وإذا کانت عنده زوجتان وبات عند احداهما فی لیلة لزمه المبیت فی لیلة اخرى عند الاخرى، وله ان یجعل لاِحداهما ثلاث لیال وللثانیة لیلة واحدة، وبعد ذلک ان شاء ترک المبیت عند الجمیع وان شاء شرع فیه على النحو المتقدّم.»

در مسأله 349 نیز می فرماید: «مسألة 349 : تستحب التسویة بین الزوجات فی الاِنفاق والاِلتفات وطلاقة الوجه والمواقعة وان یکون فی صبیحة کل لیلة عند صاحبتها.»

پس مساوی بودن نفقه و میزان ماندن نزد همسران و سایر مسائل مستحب است و واجب نیست.

دم مردم گرم.خوب جوابتو دادن.کیف کردم.سلام گرم مردای ایرانیه طالب چند همسری رو به خواهر و دختر محترمت برسون.من الله توفیق
من نمیدونم دلیل این قلمبه سلمبه نوشتن هاتون چیه میخواین بگین خیلی متوجهین یا یه پا تاریه نگاربن ولی در کل نظر منو که جلب نکرد . من هیچ برهان عقلی نمیدونم چی چی ندارم به شما بگم که چرا مرد پنجاه ساله نباید با دختر سیزده ساله ازدواج کنه . ولی به عنوان یه ادم البته اگر انسانیت و قبول داشته باشین شماهایی ک دم از عقل میزنین . هیچ عقل سالمی این ازدواج و نمی پذیره چون ازدواج صرفا اهداف جنسی نیست تولید مثل نیست این چیزا تصوراته مرداست اونم مردای کوته فکر . دختر سیزده ساله طراوت داره شادابی داره شور و نشاط و سرشار ازانرژی اونوقت چطور انتظار میره باقی عمرشو با یه ادمی باشه ک جوونیشو کرده و دیگه حوصله نداره . فکر کنید خواهشا چرا اینقدر مضحکانه مطلب مینویسید . واقعا تعجبی نداره جاهلیت اعراب و به ما هم نسبت میدهند . واقعا خنده دار بود این متنتون متاسفم براتون انشاالله دخترتونو به مرد هفتاد ساله بگیره اون موقع متوجه میشین مشکلش چیه
هنوز جواب قانع کننده از کسی نشنیدم که چرا مرد میتواند چند همسر داشته باشد ولی زن نمیتواند!؟
پاسخ:
تا جواب قانع کننده را چه بدانید.
اگر جواب قانع کننده یعنی توجیه کامل عقلی اجتماعی منطقی و پاسخ به تمامی مسائل و شبهات و حالات و فروض؛ خیر همچین جوابی در اکثریت قریب به اتفاق احکام وجود ندارد.
چون اصولاً احکام جنبه تعبدی دارید و به تشریع الهی هست هر چند بشر بتواند با تفکر برخی فواید برخی احکام را کشف کند.
تو بک آدم کثیف ، شهوتران و عصر جحزی هستی و علاتم مردانگی را در هوسرانی می دانی نه در انسانیت و عدالت و از عراب جاهل زمان جاهلبت به ارث بردی؟ آیا حاضری خواهر مادر و  دختزت را در اختیار اسلامیون جاهل که هنوز در زمان جاهلیت به سر می برند قرار دهی تا عمل نکاح انجام دهند ؟درود بر کوزوش بزرگ و ایرانیانی که سال ها قبل از اسلام به انسانیت و خدای یکتا ایمان داشتند 
سلام اقا محمد..
اول یه چیزو به همه دوستان بگم..اینکه اسلام به هیچ وجه ظلم رو بر نمیتابه....یعنی چه ما فلسفه احکام رو نمیدونیم..خداوند حکمی میده که از 1400سال پیش تا حالا کسی اونو نمیفهمه....چه حرفیه برادر من .....هر کاری اول باید عاقلانه باشد بعد خدا پسندانه میشود.......ماباید مسائل1400سال پیش ودر همون عصر بررسی کنیم..نه اینکه اون قوانین وبرای عصر علم وتکنولوژی بیاریم....
عزیز من این ره که میروی به ترکستان است.....
همه این حرفارو تو گروه زدن ....خواستم به دوستان گفته باشم....
پاسخ:
سلام
خب ما واقعاً فلسفه احکام رو نمیدونیم.
اگه شما ادعاتون هست که میدونید؛ یه حکمی رو بگید و بگید فلسفش فلانه و بگید فقط همون چیزی هست که شما میگید نه چیز دیگه.
بله اسلام ظلم رو برنمیتابه. اما حالا ظلم چی هست؟ و چطور میشه تعیین کرد فلان کار مصداق ظلم هست یا نه؟! هذا اول الکلام. اگه قبول داریم خدا هیچوقت حکم ظالمانه نمیده اون وقت اگه خدا فلان حکم رو داده میفهمیم این حکم ظالمانه نیست ولو اینکه ما خیال کنیم ظالمانه هست.
سلام مجدد..
غرض از اینکه از سایتت دیدن کردم این بود که سماجتت در عقیدت برام جالب بود..ولی الان متاسف شدم....یقینی که در اون شک نشده باشه هیچ ارزشی نداره..شک مقدس...ماهم نمیگیم هرچی تو گروه میگن درسته ولی باید به هر چیز انتقادی نگریست....
بحث بیفایدست..مبانی متفاوت است..قران برای 1400یسال پیش در اون شرایط بوده وفلسفه احکام از این طریق بدست میاد..در گروه مفصل بحث شد خودتم میدونی....وقتی متعه کنی چون حکم خداست زنت به خاطر حکم خدا سکوت کنه ولی از درون خورد شه یعنی ظلم..وقتی دختر جوونی رو متعه کنی به بهانه حکم خدا..بعد بندازیش کنار یعنی ظلم.....شما که زحمت میکشی بحث فراتاریخی قران رو کمی بخون عزیزم..هرچند برای اینکه در امور دینی قوی بشی بد نیست نظرات دکتر سروش رو هم مطالعه کنی.....دیگه مزاحمت نمیشم...مرسی که جواب دادی...لجاجت نکن برادر من لجاجت......خداوند همه مارا هدایت کند...
پاسخ:
سلام
من اصولاً به اون بحث فراتاریخی به اون شکلی که دکتر میگه قائل نیستم
سلام برای بنده تا حدود بسیار زیادی حرف هاتون قانع کننده بود.خدا خیرتون بده.امابه نظرم میشد نظراتتون رو جامع تر بیان کنید.در کل اجرکم عندالله
پاسخ:
سلام
ممنون
ابوزید در تشریح رابطه اش با قرآن گفت بیش از سلفی ها که خود را به "حلال و حرام" در متن محدود کرده اند به این کتاب عشق می ورزد. کتابی که هنرهای سمعی و بصری بی بدیلی را خلق کرده، به گفته او امروز "ابزار" دست سیاستبازان شده است: 

"هیچ کس از قرآن لذت نمی برد. ما با تلاوت قرآن یا در هراسیم و یا در آرزوی بهشت. ما قرآن را به متنی تبدیل می کنیم که یا تشویق می کند یا ارعاب. به هویچ و چماق (بدل می کنیم). من می خواهم قرآن را از این زندان رها کنم تا یکبار دیگر مولد فرهنگ و هنری شود که در جامعه ما خفه شده است." ........نصرحامدابوزید.
سلام..امیدوارم نه سلفی باشی نه سیاستباز....
پاسخ:
سلام
سلام
مطالب بسیار جذاب بود ولی شما گفتید که هر مردی باتوجه به چیزی که میخورد و یا قوت دارد برای خوود زنانی را برگزیده و با آنان ازدواج میکنه،،پیامبر  قابل ذکره که به همه زنانش رسیدگی میکرد و درحق هیچ کدام کوتاهی نمیکرد و بیشتر با زنانی ازدواج میکرد که بیوه ونیاز به  کمک داشتن ولی این مال گذشته است ،امروزه از این قضیه سو استفاده کرده اند این حرفی که شما زدید مرد میتواند با توجه به قوایی که دارد زنان را به عقد خود در آورد  برای بعضی ها صدق نمیکند‌بله در صورتی که هدف پیامبر یعنی کمک به آن زن را هدف خود قرار داده باشد درسته ولی خیلی کم هستند این جور افراد.
پاسخ:
سلام
به هر حال با رعایت عدالت تعدد زوجات امری حلال هست و اینکه عده ای سوءاستفاده میکنند باعث نمیشه حکم خدا تغییر کنه. حکمی نیست که نشه ازش سوءاستفاده کرد
من چند روزی است که این سایت را پیدا کردم هر جاش رو که می خونم کلی میخندم .حالا که در این قسمت حرف از اعداد و جمع و تفریق شده بگذارید من هم یک جمع و تفریق برای این آقا بکنم.با توجه به حکمی که قران داده هر مرد تا 4 زن دائم و بی نهایت زن صیغه ای می تونه داشته باشه.به به خیلی هم خوب
نکته: جناب آقای علامه بفرمائید که با جمع و تفریق چطوری می تونید حل این مسئله کنید که یک مرد با توجه به اینکه جمعیت جهان را خدا طوری خلق کرده که  مردان حدود 51 درصد و زنان حدود 49 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند نفری 4 زن و به دلخواه زن صیغه ای داشته باشند؟ با این حساب سر دو درصد مردان هم که بی کلاه می مونه چه برسه به اینکه نفری 4 زن داشته باشند و عده ای هم صیغه.
پسرم این قانون برای جامعه بدوی و عقب افتاده ای بوده که مردان دائما در حال کشتار بودند، زن اضافه می اومده پس به ناچار این قانون راگذاشته اند که زنان در آن زمان بی کس و کار نمانند و مردی مسئولیت حفاظت آنها به عهده بگیرد که البته پیغمبر هم جزء همان جامعه عقب مانده است.
چرا آخر آیه 3 سوره نساء را خوب نمی خوانید چون به نفع علماء نیست.  خدا در آخر آیه 3 سوره نساء می فرماید: پس تنها یک زن اختیار کرده و یا چنانچه کنیزی دارید به آن اکتفاء کنید که این نزدیکتر به عدالت و ترک ستمکاری است .این یعنی اینکه خداوند با تعدد زوجات مخالف است و از نظر اخلاقی آن را نمی پسند (به خاطر همین هم خداوند حکیم تعداد زن و مرد را با اندکی اختلاف با هم آفریده) ولی به عللی در شرایط اضطراری و به شرط رعایت عدالت می توانید اقدام به این کار مکروه بکنید. عدالت را فقط خدا می داند که چیست چون اکتفا کردن مرد به یک زن را نزدیک به عدالت می داند و ترک ستمکاری.
پسرم در چندین جای قران خداوند انسان را دعوت به تفکر می کند چرا فکر نمی کنید خدا شاید مردی را با این روش یعنی عیال وار کردن بخواهد از خود دور کند چون خداوند درآیه 27 سوره ابراهیم می‌فرماید: «یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَةِ وَیُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللّهُ مَا یَشَاءُ».خدا کسانی را که ایمان آورده اند بخاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان ثابت قدم می دارد ، هم در زندگی دنیا و هم در جهان دیگر ، و ستمگران را گمراه می کند ، و خدا هر چه بخواهد ، می کند .

دقت کن که خداوند می فرماید ستمکاران را گمراه می کند. درست همان کلمه ای که آخر آیه 3 سوره نساء آورده پس شما باید به ترویج تک همسری اقدام کنید تا از ستمکاران نباشید نه برعکس.
آن طور که من خدا رو شناختم خدا همانطور در روز قیامت با تو رفتار خواهد کرد که تو با بندگانش رفتار کرده ای. هیچ به این نکته توجه کردید که با ترویج چند همسری داری ستمکاری می کنی و از گمراهان شده ای. شما حتی نمی فهمید که با ترویج چند همسری حق مردان ضعیف جامعه رو هم با ستمکاری ضایع می کنید. چون زنی را که قرار بوده همسر ایشان باشد به خاطر اینکه مردیست کم بضاعت تحویل مرد ثروتمند دادید.
پسرم چرا بجای ترویج چند همسری که خداوند آنرا به ستمکاری نزدیک می داند به ازدواج افراد ضعیف جامعه با آیه هایی مثل آیه زیر اقدام نمی کنید تا از گمراهان نباشید.آیه 32 سوره نور می فرماید وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ
مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید ، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند ، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد خداوند گشایش دهنده و آگاه است!

نتیجه اینکه چون تعداد مرگ و میر بین مردان به نسبت زنان به علت حوادث شغلی بیشتر بوده پس خدا به ازای 51 مرد 49 زن آفریده تا در شرایط عادی زندگی  که 2 درصد از مردان به صورت طبیعی کشته می شوند کسی بی همسر نماند و این قانون مکروه را هم گذاشته که اگر شرایطی پیش آمد که در جامعه زنان زیادی ( مثلا جنگ) بی کس و کار شدند با رعایت شرط عدالت اقدام به تعدد زوجات کنند. این آیه شهوت رانی نیست بلکه آیه تعهد است آن هم به شرط عدالت . برای جامعه ای مثل عربستان آن زمان است که کشتار آنقدر زیاد بود که خودشان 4 ماه سال را برای زاد و ولد آتش بس اعلام می کردند نه برای جامعه مدرن و اهل تفکر امروز دنیا.
من فکر می کنم که شما جزء افرادی باشید که کور کورانه و بدون تدبر آیات خدا را می خوانید و بدتر از همه اینکه به نادرست اقدام به تفسیر و ترویج آن در یک فضای اجتماعی کردید. امیدوارم از گمراهان نباشید مواظب باشید.

پاسخ:
جناب مگر خدا گفته واجب است که هر مردی تا 4 زن دائم و بی نهایت متعه داشته باشه که شما محاسبه کردید؟! جواز این کار به معنی وجوب هست؟!
وجوب یعنی چه؟ لطفا توضیح دهید.
پاسخ:
شما فرق جواز و وجوب رو واقعاً نمیدونید؟!
جواز یعنی فرد مجازه این کار رو بکنه. اما وجوب یعنی باید این کار رو بکنه. تعدد زوجات و متعه به هر تعداد جواز داره وجوب نداره. یعنی هر مردی مجازه تا 4 زن دائم همزمان داشته باشه و در متعه هم محدودیتی به لحاظ تعداد نیست. اما اگه گفتیم واجبه یعنی واجبه هر مردی 4 زن دائم همزمان داشته باشه. در صورتی که اینطور نیست. در اسلام تعدد زوجات و متعه جواز هست یعنی وجوب.
خیلی ممنون پسرم از جوابتون من زیاد سواد درستی ندارم ولی خیلی اهل فکر کردن هستم
اما پسرم با توضیحاتی که شما دادید من متوجه شدم که قانون تعدد زوجات، خدا رو شکر واجب نیست. خوب این رو که هر ابلهی میدونه و میفهمه.
منظور من از جمع و تفریق نشان دادن این موضوع بود که خدا ذاتا با قانون تعدد زوجات مخالف است.چرا؟ چون درطبیعت چنین چیزی نمی بینیم یعنی تعداد مردان حتی درصدی بالاتر از زنان است و علت اجازه دادن به مردان جهت تعدد زوجات فقط ایجاد ظرف امتحان برای یک مرد است نه بیشتر چون خودش آخرش گفته اگر انجامش ندی به عدالت نزدیک تر و از ستمکاری دور شدی.
پسرم این خیلی مهمه که انسان حرف خدا رو درست به دست بی سواد هایی مثل من برسونه. من با همه بی سوادیم که فرق جواز و وجوب رو نمی دونم فهمیدم که خدا تعدد زوجات را مکروه اعلام کرده یعنی حرام نیست ولی انجامش ندی بهتره ولی اون وقت این علما با این همه سواد نمی فهمند که قانون تعدد زوجات مکروه نه مستحب. خیلی عجیب است. البته همانطور که خدا هم گفته اکثر مردم اهل تفکر نیستند که اگر بودند مکروه خدا رو مستحب جلوه نمی دادند.
پسرم آیا جلوه دادن مکروه خداوند به صورت مستحب گناه نیست، ستمگری نیست.
اونی که مستحب است و خوب اصل ازدواجه نه تعداد آن. فقط خدا می دونه چند نفر رو با این حکم به ستمکاری کشوندین.
اما در مورد اینکه چرا از نظر عقلی ازدواج یک دختر خردسال با یک پیر مرد اشتباهه باید بگویم چون اصل ازدواج به خاطر ارضای صحیح نیاز جنسی است پس دختر خردسالی هم که ازدواج می کند از این قائده خارج نیست.

این قسمت را لطفا تجسم کنید:
دختر خردسالی که عقلش کامل نیست و هیچ تجربه ای از زندگی نداره و حتی به علت عدم تکامل بدن حس جنسی نداره رو کنار مردی که رشد کامل کرده و حس جنسی خوبی داره و تجربه های جنسی فراوان داشته قرار دهید. در خلوت جایی که پدر و مادری آنجا نیست و غریزه جنسی مردی هم گل کرده. آیا با عقل شما جور در می آید که این کار رو بکنید حتی اگر این پیر مرد خیلی هم مومن باشد. هیچ عقل سلیمی اون را نمی پذیره. همانطور که گفتم این هم یک ظرف امتحان برای مردان است خدا به داد مردان برسد چون خدا انگار با مردها دشمن بوده که از نقطه ضعفشان که همان قلیان جنسی است برای ستمکار بودن یا نبودنشان استفاده کرده.

پسرم در گذشته افرادی بودن که سفسطه می کردند یعنی از براهین نادرست به نتیجه درست می رسیدند مثلا می گفتند که درد وجود نداره و با براهینی آنرا اثبات می کردند .حال برای اثبات عقلی درد باید چه کار کرد؟
جواب معلومه به صورت عملی وجود درد را برایش اثبات کنی. یعنی قسمتی از بدن او را ببری تا اینکه اعتراف کند که درد وجود دارد.
پسرم آیا شما که ازدواج دختر خردسال را با یک پیر مرد امری غیر عقلانی نمی دانید حاضر هستید دختر خردسال خود را به یک پیر مرد مومن بدهید ؟
جواب از دو حالت خارج نیست که هر دو ظرف امتحان شماست.
اگر شما پدری با مسئولیت بودید که به رشد انسانی دخترتان اهمیت قائل بودید او را تا زمانی که به سنی که خودش احساس نیاز به همسر کند در کنار خود نگه می داشتید تا خودش برای خودش تصمیم بگیرد.
موضوع اینه که علما یک طرف ازدواج یعنی دختر بچه را اصلا آدم حساب نمی کنند که بابا این دختر خودش باید شریک زندگی خودش رو انتخاب کنه نه پدر یا جد پدری.  کدام عقل سالم است که یک طرف ازدواج را که تکامل عقلی، جسمی، جنسی نداره ( منظور دختر خردسال ) رو مقابل کسی که هم تکامل عقلی داره و جسمی و جنسی قرار بده حتی اگه خیلی مومن باشه.
پسرم آیا این ستمکاری نیست. خدا از این قضیه حفاظت از زنان آنچنان ظرف امتحانی برای مردها ساخته که من از هر طرف که می روم جز وحشت چیزی بیشتر نصیبم نمی شه.
تکرار سوال: آیا ازدواج یک دختر بچه با یک پیر مرد از نظر عقلی جایز است؟
جواب:جایز نیست
دلیل :چون دختر در زمان خرد سالی از نظر عقلی و جسمی و جنسی هنوز کامل نیست پس در نتیجه نیاز به داشتن همسر را اصلا حس نمی کند در این مورد اصل ازدواج دختر خردسال اشتباه است.پس تا زمانی که چیزی اصلش اشتباه است پرداختن به فرع آن (جوان یا پیر بودن مرد) اشتباهتر است.
پسرم اینکه در گذشته دختربچه ها رو زود شوهر می دادند (مثل مادران نسل قبل) که نمی شود دلیل عقلی درست بودن یا نبودن اصل قضیه. اصل قضیه در این است که هر دو طرف ازدواج باید به این کار راضی باشند و هم از نظر عقلی و هم جسمی و جنسی خودشان نیاز به داشتن همسر را احساس کنند نه پدر یا جد پدری. اینکه مادران نسل قبل با چه مصائبی روبرو بودن و چه بر سر دختران نگون بخت آمده تحلیل از منظر اجتماعی و پزشکی و روانشناسانه می خواهد .
پسرم باز هم می گم مواظب باش از ستمکاران نباشی نمی دانم چرا علمای ما که فرق جواز و وجوب را به این خوبی می فهمند چرا فعل مکروه خدا را مستحب می کنند. آیا عمدی در کار است که به اسلام صدمه بزند یا اینکه خدا خواسته علما را در دایره ستمکاران محشور کند که این چنین گمراهشان کرده.
حقوق زنان بر گردن مردان آنچنان پیچیده است که فقط خود خدا می داند و بس.زنان آنقدر از این حوزه آسیب دیده اند که اگر بخواهند ادعای حق و حقوق بکنند کلاه مردان پس معرکه است.
پاسخ:
پدرم خدا کجا آخرش گفته اگر انجامش ندی به عدالت نزدیک تر و از ستمکاری دور شدی.؟؟؟!!! به کدوم دلیل شرعی میگید تعدد زوجات مکروه هست؟؟!!! حلیتش ضروری دین هست و نه فقط شیعه شما که از اولیات اسلام و دیانت و فقاهت و اجتهاد بی بهره اید و به اقرار خودتون فرق وجوب و جواز رو نمیدونید و باز به اقرار خودتون سواد کافی ندارید چطور میتونید بفهمید علما مکروه خدا رو مستحب جلوه دادند که بعد بهشون تهمت بزنید که علما دارن مکروه خدا رو مستحب جلوه میدن؟؟!!!
سلام.خانم متفکر..بنده با نود درصد حرفهای جنابعالی موافقم واز شما تشکر میکنم....
این برادر عزیزمان مقصر نیستند..متاسفانه تبلیغ اسلام به دست کسانی افتاده که یا سلفی اند ویا سیاستباز..که نتیجه آن هم یا این سخنان غیر معقول است واینکه اسلام همان اسلام1400سال پیش است..یا جوانهایی که در بلاتکلیفی و پوچی به سر میبرند ونمیدانند از زندگی چه بخواهند که گناه نباشد..واز هرچه اسلام وروحانیت هست فراریند....اقا محمد میدونید منظورم چه کسانیند...
سلام..آقامحمد ..شما اهل سنت هستید ظاهرا..بله؟؟
این آقای متفکر به قول فرمایش شما بیسواد.شاید کاملا نه..ولی عقلانیتر از علمای جنابعالی تشخیص دادند..هرچند با همه کلام ایشون موافق نیستم..
یعنی تعقل به کنار برود وزندگیمان بشود تقلید..؟؟چون آقایون میفرمان...
یک همسر اگر مفسده داشت نباید گرفت..چه برسد چهارتا...به همین سادگی وبدون هیچ تقلیدی....زیاد سخت نیست برادر من..
وحدت شیعه وسنی آری..وحدت تشیع وتسنن خیر..
خداوند همه مارا هدایت کند...
پاسخ:
سلام
پس معلومه اصلا آیه 3 سوره نساء را ندیده اید. به عرض پسر گلم برسونم که آخرش گفته اگر انجام ندید بهتره و مردها رو از ستمگری دور می کند یعنی با انجام ندادن تعدد زوجات به عدالت نزدیک شده و از ستمگری دور می شوید.وقتی خدا به انسان چیزی رو توصیه می کنه که انجام ندهی بهتر است آن کار را انجام ندهی. یعنی اینکه انجامش مکروه است ولی گناه نیست. قانون قبلی که گفته می توانید 4 زن هم زمان داشته باشید گناه نیست ولی خوب نیست که انجام شود چرا خوب نیست انجام شود چون مرد به احتمال زیاد توان برقراری عدل بین خانمهاش رو نداره و از این راه ممکنه به هلاکت و ستمکاری بیفته.و خدا در قران در آیات دیگر خود آورده که خدا خودش شخصا ستمکاران را گمراه می کند. 
آیه 3 سوره نساء
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنی‏ أَلاَّ تَعُولُوا.

و اگر خوف آن داشتید که درباره یتیمان به قسط عمل نکنید پس به نکاح آرید از زنان دو  و سه  و چهار ، پس اگر ترسیدید که در میان آنان به عدل رفتار نکنید در نتیجه یکى [بگیرید] یا آنچه را دستهایتان به تصرف درآورده است. این کار نزدیکتر است به آنکه [از قسط و عدل‏] تجاوز نکنید.
در این آیه تک همسری را به عدالت نزدیک می داند. پش در نتیجه ترک چندی همسری را برای دوری از ستم توصیه کرده. پس تک همسر بودن یک مرد به عدالت نزدیک است نه چند همسری
من که گفتم ظرف امتحانه پسرم. اگر نمی خواهی بفهمی خوب اختیار با خودتان است ولی به دیگران توصیه مستحب بودن آن را نکن که در مقابل فرمان مستقیم خدا قرار گرفته ای ..

  

پاسخ:
اگر تعدد زوجات مرجوح بود ابتدا خدا به آن امر نمیکرد و نمیفرمود 2 تا و 3 تا و 4 تا بگرید سپس بگوید البته اگر ترس عدالت داشتید به یکی اکتفا کنید. ضمن اینکه عدالتی که مد نظر شرع است آنقدری سخت نیست که بگوئیم رعایتش نزدیک به محال است یا بگوئیم مثلاً از هر یک میلیون مرد فقط یکی میتواند عدالت را رعایت کند.
خدمت همگروه عزیز سلام
من خودم اصلا به تقلید اعتقاد ندارم. خودم به آیات قران مراجعه می کنم و بسیار فکر می کنم. بعدش نتیجه گیری می کنم. آخوندی که فقط لفاظی کنه و دلش به این خوش باشه که چند تا اصطلاح فقهی یاد گرفته همانا از گروه گمراهان است بخش مربوط به آیات توحیدی قرآن ثابت و غیر قابل تغییر است. ولی بخش مربوط به احکام کاملا به زمان و مکان زندگی بستگی دارد. برای اثبات عرایضم مثالی میزنم. شما اگر یک توریست باشید که بخواهید به قطب شمال بروید در آنجا چطوری نماز خواهید خواند که شش ماه شب است و شش ماه روز؟؟؟؟ حکم آن چیست؟ در قران نماز را باطلوع و غروب خورشید تنظیم کرده چون مربوط به سرزمینی است که طلوع و غروب آن طوری است که بشود نماز 5 گانه را بجای آورد اما در قطب چه؟ خوب معلومه قانون عوض میشه.
در مورد احکام مدنی قران مطمئن باشید که بیشترشان مربوط به فرهنگ اعراب است مثل ماههای حرام که اعراب آنقدر کشتار می کردند که خودشان آتش بس اعلام می کردند که نسلشون کنده نشه. ماهای حرام برای فرهنگ اعراب است نه جهان پس قابل تغییر است. در مورد خانمها هم عملا خیلی از قوانین قابل اجرا نیست چون به زنان و محل و نوع زندگی اعراب جاهلی برمی گردد نه زنان کل جهان.خودتان جامعه عربستان امروز را نگاه کنید آیا خدا گفته که زنان حق رانندگی ندارند یا سنت غلط اعراب عربستان است.زنان بدبخت عربستان الان چی هستن که اون موقع چی باشن. فقط این رو به این آقا بگویم که ترویج چند همسری الان نتها مشکل را حل نکرده بلکه باعث شده که دختران میل به ازدواج نداشته باشند. چرا؟ برای اینکه با خودش میگه برای چی عمرم را برای مردی تلف کنم که ممکن است به من خیانت کنه و بره دنبال کس دیگه و حاصل عمر مرا هدر بده. پس من هم کلا ازدواج را تحریم می کنم و میرم به درس و کار می پردازم.
 

پاسخ:
گمراه کسی هست که قائل به اینه که احکام اسلام ابدی و الی یوم القیامة نیست نه علما و فقهایی که عمری زحمت کشیده اند و مهارت هایی کسب کرده اند تا بتوانند حکم الله را از منبعش استخراج کننىد. شما ظاهراً تصورتون اینه که دین شناسی مثل کشک سابیدن هست که هر بقال و قصاب و چقال و بیسوادی بتونه دین و احکام رو بشناسه. ضمناً در امامیه بر خلاف عامه که فقط  به کتاب رجوع میکنند به کتاب و سنت(یعنی روایات صادره از عترت طاهرین علیهم السلام) توامان رجوع میکنند چون تنها منبع ىین کتاب نیست. بلکه کتاب و سنت همزمان هست.
شما اگه فقط به قرآن رجوع میکنید بفرمائید فقط تعداد رکعات نمازها رو از قرآن استخراج بکنید باقی مسائل پیشکش.
سلام..آقای متفکر عزیز..
ما مثلا از افراد تحصیلکرده جامعه هستیم..ولی میبینم شما اساسی ترین مسائل را به زبانی ساده و عقلانی مطرح میکنید..چه بسا افراد بعد از سالها تحصیل به آن نمیرسند..
چنین تفکرات وتاملاتی که اینجا امده باعث مهجور شدن بیشتر قران ومعارفش میشود...حتی خود من که در این رشته هستم..گاهی دلزده میشوم..چه رسد به دیگران..
در پناه خدا سلامت وسعادتمند باشید.
عزیز من...این طرز صحبت .مباحثه نیست..علمای جنابعالی نفرمودن مکارم اخلاق چه جایگاهی در دین داره.....در ضمن دین هم فقط برای علما وفضلا نیست..برای بقال وچقال و بیسواد هم هست..ولی نه اینکه برن پشت دکه آقایون ببینن اونا چی میگن..
رفتیم سرجای اول..شما اصلا عقل و قبول نداری...
باش تا صبح دولتت بدمد....
انقدر که در گروه نشون میدادی سعه صدر نداری....فعلا.
آقای متفکر عزیز..لازم نیست چیزی رو از قران استخراج کنید..درحدود اگه اشتباه نکنم 38 آیه(محمد مچم و میگیره)از قران به اندیشیدن وتعقل اشاره کرده..در صورتی که اقایون روی یک آیه قرنها مانور میدن..ولی این ایات رو اصلا نمیبینن یا میگن مثل چراغ الکلی راه و روشن میکنه...
اجر شما انشالله محفوظه..بیسوادی مارو به ناکارامدی اسلام نسبت ندین..
اسلام یعنی انسانیت یعنی اخلاق یعنی مردم داری..یعنی تلاشی که شما برای شناخت خدا میکنی..
موید ومنصور باشید.
واعظ که همه آب  وضویش، خون دل ماست  
ولله که تکبیرالاحرام نمازش، ننگ نماز است

من مهندس رشته زمین شناسی هستم و از نظر سنی شاید از شما جوانتر باشم من خواستم فقط شما رو به تفکر بیشتر رهنمون شوم و به خانم های جامعه خودم بگویم، همه مردان را با آخوندها مقایسه نکنند. بالاخره زن و بچه خرج داره و آخوند جماعت هم باید زندگی کنه پس صیغه را برای کسب درآمد رواج داده اند.زندگی همه اش ظرف امتحانه پس کسی موفق تر است که بیشتر از حقوق خود بگذرد و هوای دیگران را داشته باشه و بیشتر اهل تفکر باشد.دین خدا را از صاحب آن بخواهید یعنی خود خدا. بسیار دعا کنید راه حل مشکل به ذهن شما خطور می کند.دعای جوشن کبیر را اگر توانستید هر شب بخوانید که خیلی زیباست و گشاینده مشکلات شما.

خدایا پریشان توام        بر من بیفکن نظری

پاسخ:
شاید همسن باشیم شاید حتی بنده از شما جوانتر. منم یه دانشجو بیشتر نیستم و هنوز دانشجو هستم. اما متأسفانه یکی از آسیب های امروز جامعه ما اینه که درسته همگی ما به حکم عقل میفهمیم که اگه تو مسأله ای تخصص و علم نداشته باشیم نباید در موردش اظهار نظر بکنیم. مثلاً هیچکسی اگه در مورد فیزیک کوانتوم علم و سوادی نداشته باشه در موردش اظهار نظر نمیکنه یا مثلاً اگه در مورد نجوم اطلاعاتی نداشته باشه در موردش اظهار نظری نمیکنه. اما متأسفانه برخی مسائل هستند که همگی مردم از کوچیک و بزرگ زن و مرد پیر و جوون خودشونو تو اون مسأله متخصص میدونن که با تأسف بیشتر یکی از اون مسائل دین و مسائل و مطالب مربوط به دین هست.
دوست عزیز دین هم مثل فیزیک، شیمی، ریاضی، فلسفه، علوم اجتماعی و ... و مثل همین مهندسی زمین شناسی که رشته تحصیلی شما بوده یه علمه با شاخه های بسیار متنوع و گوناگون که فرد اگه میخواد درش تخصص پیدا بکنه باید از ابتدا بره علم دین کسب بکنه. همینطور که اگه کسی میخواد فیزیک بلد باشه مثلاً باید بره دانشگاه فیزیک بخونه همینطور هم اگه کسی میخواد دین بلد باشه و از احکام و مسائل و مطالب دین مطلع باشه و بتونه در امور دینی اظهار نظر بکنه باید بره علم دین که گفتم شاخه های بسیار متنوعی داره(علم الحدیث، رجال، فقه، اصول، کلام، تفسیر و ...) رو بره فرابگیره.

همینطور که اظهار نظر غیر تخصصی و بدون داشتن سواد و علم اون زمینه قبیح و مذموم هست اظهار نظر کردن در امور دینی هم بدون داشتن سواد و تخصص دینی مذموم و قبیح است بلکه قبح این مطلب در دین خیلی بیشتر از قبح این مطلب تو فیزیکه. چون مثلاً تو فیزیک حداکثر من نوعی که سوادی تو فیزیک ندارم اومدم یه اظهار نظر غلط تو فیزیک کردم خب کردم دیگه بعدش اتفاقی نمیفته. اما با اظهار نظر غیر تخصصی تو دین امکان گمراهی و ضلالت یه عده هست. که شقاوت ابدی رو در پی داره.
چشمها به چه کا رآید.. وقتی ذهنها کور باشند.....
من هم کاملا با نظر شما موافقم و اتفاقا از همین منظر هم گفتم من بی سوادم ولی با توجه به آخر آیه 3 سوره نساء که خدا خودش مستقیم می فرماید که اکتفا به تک همسر به رفع ستمگری نزدیک است. یعنی خود خداوند قربونش برم میگه نه آخوند یا زمین شناس یا فیزیک دان. یعنی نیازی به متخصص نیست. واضح بیان شده.
عین ترجمه استاد الهی قمشه ای را برایتان می نویسم اگر بترسید که مبادا درباره یتیمان ( ازدواج با دختران یتیم ) مراعات عدل نکنید پس آن کس از زنان را به نکاح خود درآرید که شما را نیکو ( و مناسب با عدالت ) است: دو یا سه یا چهار ( نه بیشتر ) و اگر بترسید که ( چون زنان متعدّد گیرید ) راه عدالت نپیموده و به آنها ستم می کنید پس تنها یک زن اختیار کنید و یا چنانچه کنیزی دارید به آن اکتفاء کنید ، که این نزدیکتر به عدالت و ترک ستمکاری است.
عزیز من این که ترجمه استاد فن یعنی قمشه ای است تاز من چند تا ترجمه از مراجع راه هم دیدم همه آنها آخر آیه 3 سوره نساء را همین معنی کرده اند یعنی همه شان فهمیده اند که خود خود خود خدا گفته تک همسری به عدالت نزدیک است. اصلا چطور مردی می تونه ادعا کنه که عدالت در مورد زنانش را رعایت کرده در حالی که دل زنی را با ازدواجهای متعدد خود شکسته. من چون اهل تدبر هستم خیلی پیرامون این مسئله فکر کردم چیزی جز کراهت و زشتی و مکروه بودن از چند همسری بیرون نمی اید خود خدا می فرماید الله خیرالماکرین یعنی خداوند بهترین مکر کنندگان است.
چرا فکر نمی کنید که چرا خدا شرط عدالت را برای چند همسری گذاشته خوب معلومه چون به هیچ وجه عدالت تعریف خاصی نداره و مرد هر کاری کنه خانم باز هم می تونه بگه که عدالت نداشتید پس شرط عقل اینکه که خدا گفته تک همسری به عدالت و ترک ستمگری نزدیک است.یعنی با داشتن اجازه در مواقع خاص برای تعدد زوجات برای مرد به او گوش زد می کند که عدالت کار تونیست و این کار مکروه است چون تو را به ستمگری نزدیک می کند.
شما که اینقدر اهل متخصص بازی هستید چرا به حرف متخصصین که می گویند صیغه آسیب اجتماعی داره یا باعث گسترش ایدز و هپاتیت و سایر بیماری عفونی میشه گوش نمیدید.این همه متخصصین مگویند که ازدواج در سنین پائین برای دختران ضرر دارد چرا مراجع گوش به حرف متخصصین نمی دهند و آن را حدقل مکروه اعلام نمی کنند.من به خاطر همین می گویم پسرم مواظب باش. به قول شما من اگر اشتباه کنم فقط خودم گمراه شدم ولی اگر یک مرجع و عالم دین اشتباه کنه علاوه برخودش به خیل عظیمی ستم کرده و خود خدا گفته ستمگر را خودش گمراه می کند.
دوست عزیز چرا مراجع با استناد به نظر متخصصین بهداشتی و پرورشی نظر نمی دهند. دلیل معلوم است چون یا شجاعت ندارند یا گمراه شده اند.
شجاعت این را ندارند بگویند که بیشتر سنتهای پیامبر و ائمه غلط بوده و یا حداقل بگویند برای زمان خودشان بوده و الان قابل استناد نیست.
اگر مرجعی این کار را بکند هم شجاعت خود را اثبات کرده و هم اینکه وهنی که الان دامن اسلام و شیعه را گرفته برطرف کرده.
هیچ میدونی غربیها و حتی خود مردم کشورمون میگن پیامبر و امامان بچه باز بودن یعنی کودک آزاری جنسی می کردند. کودک آزاری شاخ و دم که نداره. ازدواج در سن پائین بدون در نظر گرفتن رضایت کودک خود بزرگترین کودک آزاری است حالا بگذریم از آسیبهای فیزیکی و روانی این بچه های معصوم.
من اگر مرجع بودم همه احکام را با استناد به علوم و فنون جدید اصلاح می کردم و سنتهای پیامبر را هم میگفتم برای زمان خودش بوده.این به عدالت و رفع ستمگری نزدیک است نه ترویج سنتهایی که شاید در زمان خود درست بوده ولی الان درست نیست.
من به شما میگویم که علت اصلی ازدواج نکردن دخترها همین قضیه چند همسری است که آنها میگویند ما هیچ حقوقی در اسلام نداریم پس چرا باید عمر خود را برای مردی صرف کنیم که ممکن است بعدا شلوارش دو تا بشه بره و زن دیگری رو بگیره. خودتان زن بودید این کار رو می کردید. انسان فقط کافیه یک چند لحظه فکر کنه و خودش رو جای دیگران بگذاره اون وقت همه چیزی حل میشه.
من چون در حال حاضر مرجعی که دارای عدالت و شجاعت باشه در بین مراجع نمی بینم به خاطر همین گفتم خودم احکام را با قران و علوم طبیعی مقایسه می کنم و بعدش بسیار فکر می کنم و در عین فکر معمولا جوشن کبیر را می خوانم در این وقت است که خدا راه درست را به ذهن من هدایت می کنه.
درمورد زنان هم خداوند این فکر را به ذهن من فرستاد که به آخر آیه 3 سوره نساء خیلی توجه کن جواب همه سوالات تو فقط در همین قسمت است.خدا فقط با چند همسری مرد را خواسته امتحان کنه و شاید هم از خودش دور کنه آخه آدم عیال وار که وقت دعا و راز و نیاز با خدا رو نداره پس داشتن چند همسر همزمان هم از نظر ایمانی برای مرد مکروه است و هم از نظر رعایت عدالت.

پاسخ:
دوست عزیز عرض کردم خدمتتون اگر تعدد زوجات مرجوح بود ابتدا خدا به آن امر نمیکرد و نمیفرمود 2 تا و 3 تا و 4 تا بگرید سپس بگوید البته اگر ترس عدالت داشتید به یکی اکتفا کنید. ضمن اینکه عدالتی که مد نظر شرع است آنقدری سخت نیست که بگوئیم رعایتش نزدیک به محال است یا بگوئیم مثلاً از هر یک میلیون مرد فقط یکی میتواند عدالت را رعایت کند.
اما چرا مراجع با استناد به نظر متخصصین بهداشتی و پرورشی نظر نمی دهند.؟ دلیل معلوم است. چون حکم شرعی تابع اینطور امور نیست بلکه تابع دلیل شرعی خود است.
پس شما راه خودتون رو برید ما هم راه خودمون رو موید باشد.
شرعی که از یک دختر بچه حمایت نکنه به درد لای جرز دیوار می خورده و کاملا باطل است. من نظر جناب متفکر را تایید می کنم. علمای دین اسلام اگثر احمق و گمراه هستند. ما را ترک دنیا آموزند  خود زر و سیم اندوزند
سلام..محمد؟؟؟
پاسخ:
سلام
بله؟
بله نداره عزیزم..
میخواستم بگم این راهش نیست..
با سلام دوستان چند تن از دوستان بنده به این قضیه ازدواج خیلی مفصل و با ذکر چندین روایت پاسخ داده اند بنده لینک این پاسخ ها را باری شما ارسال میکنم که در صورت علاقه مشاهده کنید و حقیقت را دریابیم
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=699
لینک بالا مربوط به ازدواج پیامبر با عایشه است لطفا مراجعه کنید و دقیق مطالعه کنید
حق جو و حق طلب باشید
۱۶ دی ۹۴ ، ۱۱:۰۶ shahidsaiid@yahoo.com
در یکی از بحث ها که ما با دوستانمون داشتیم و نظرات رد و بدل می شد تمام این مطالب غیر از این استدلال سن مطرح شد
ولی یکی از اعضای جلسه مطلب رو جوری مطرح کرد که از سندش ما اطلاع کاملی نداشتیم لطفا اگر شما از سند اینمطلب که برای شما ارسال میکنم اطلاعی دارید برای بنده ایمیل کنید
در زمان پیامبر پیشنهاد ازوداج از طرف پدر یک دختر امری عادی بود و رواج داشت و در صورت رد این درخواست از طرف شخص مقابل به منزله جنگ بین این دو خانواده یا طایفه بوده که در  زمان پیامبر پیشنهاد ازدواج با عایشه از طرف ابوبکر بوده برای بیشتر نزدیک شدن به پیامبر و پیامبر برای جلوگیری از اختلافات طایفه ای با این ازدواج موافقت میکند
پاسخ:
بررسی میکنم خبر میدم
سلام..من هم از اساتیدم شنیدم..
خب طبعا یکی از مهمترین دلایل ،نزدیکی قبایل بوده است..ولی این که رد آن به منزله شروع جنگ باشد مطمئن نیستم.
محمدجان زحمت بکش لطفا..
پاسخ:
سلام
چشم
سلام جناب متفکر
خدارو شکر میکنم که بنده ای مثل شمارو داره
نوشته ها اصلا به دلم ننشست 

سلام..از چشمتونم خیری ندیدیم..دوست ناشناخته..یاعلی.
پاسخ:
سلام
.
شوهر سابق عایشه +سند
عایشه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم شوهر کرده و نام شوهرش جبیر بود ...ابوبکر اورابازپس گرفته وپس از گرفتن طلاق اورا ب عقد پیامبر در اورد... علت تاکید فراوان  عایشه بر بکر بودن شاید دفع این احتمال است...
منبع::::الکتاب:الطبقات الکبری ج ۸ص۴۷_المولف:ابو عبدالله محمد بن سعد بن منیع الهاشمی بالولإ العبدی البغدادی المعروف بابن سعد(المتوفی۲۳۰ه)تحقیق:محمد عبد القادرعطا..الناشر:دارالکتب العلمیة ..بیروت..الطبعة:::الاولی.۱۴۱۰ه_۱۹۹۰م_عمدالاجزاد:۸
 زن باید مطیع این امر الهی باشد. اینکه شما گفتین داغون میشین بخاطر حسادت فقط برید روایاتی که در زمینه حسادت خانم ها هست رو در این زمینه بخونید که چقدر این حس حسادت مذمت شده و در حد کفر پائین آورده شده و فرموده اصلاً این حس را خدا در وجود زنها قرار نداده و زنان مومنه حقیقی این حس را ندارند و این حس را فقط زنان ناشایست دارند؛
با سلام
باتوجه به مطلب بالا که درجواب یکی از خوانندگان مقاله تون فرمودید میشه این مساله رو توجیه کنید که چرا حضرت ساره که ازایشون بعنوان محدثه یاد می کنند(کسی که فرشتگان خدا با اوسخن می گویند)نسبت به ازدواج حضرت ابراهیم با هاجر (با این وجود که خودش باردار نمی شد وخودش هم اجازه این وصلت را داده بود)به قول شما حسادت ورزید !!!!!!؟؟؟؟نعوذ بالله شما معتقد نیستید که ایشون...!!!!!؟؟؟
لطفا دربیان مطالبتون کمی تامل کنید.
 وبهترنیست یکطرفه قضاوت نکنید؟
این که ممکنه درشرایط بسیار استثتایی وبنابرضرورت هایی موجه، مجبور به استفاده از این روش برای حل معضلات بشیم با اینکه چند همسری روتبلیغ کنیم  وبنابر نقل قول شما اسلام واقعی به مرد اجازه داده تا 4 زن دائم همزمان داشته باشد و متعه نیز هر چقدر میخواهد بکند. بدون هیچ شرطی!!!!!!!

وبا انگ حسادت زدن برزنانی که دارای عواطف سرشارخدادای هستندو نسبت کفردادن به اونها سعی درموجه جلوه دادن هوسبازی برخی از مردان داشته باشیم تفاوت از زمین تا آسمان است .دلزدگی وبی رغبتی وعدم دلسوزی زنان نسبت به شوهر ودرنتیجه فروپاشی خانواده ها ازعوارض همین دیدگاه افراطی است .با این کارموجب بدبینی به دین روفراهم نیاورید.
درود
مطالب سراسر دروغ و یک طرفه شما رو خوندم و کلی خندیدم که بعد از 1400 سال برای اینکه آبروی محمئ رو حفظ کنید شروع به دروغ سرایی و ذکر منابع جعلی کرده اید.چیزی که مسلمه و همه در گذشته و حال میدونن اینه که عایشه 6 سالش بود که محمد با پدرش صحبت میکنه تا اون رو نامزد خودش کنه .عایشه در اون زمان نامزد داشت نه شوهر(قابل توجه سحر بانو) محمد که کلا 20 نفر بیشتر پیروش نشده بودن بعد از مشورت با خاله خود تصمیم به ازدواج با دختر ابوبکر میگیره که به این ترتیب اون رو در کنار خودش حفظ کنه.سر انجام عتیشه در سن 9 سالگی به عقد و نکاح محمد در میاد.در زمان مرگ محمد عایشه 19 سال داشته.
برام جالبه که حالا که قافیه تنگ اومده به منابع جعلی از سنی ها آویزون شدید.در صورتی که سنی ها ازدواج محمد با عایشه 9 ساله رو قبول دارن و بهش عمل میکنن.دست بردارید از دروغ پردازی و چهره خودتون رو خراب تر نکنید.سعی کنید با واقعیات کنار بیاید و مردم رو جذب حقیقتها کنید.
با سپاس
پاسخ:
اگه نقد علمی به این مطالب دارید مستند بفرمائید. وگرنه نقدای کلی اینطوری رو همه بلدن
بابا اینها همه چیزشون جعلی است. آخه محمد به عنوان پیامبر از کجا می آورد خرج 10 زن به همراه جمع کثیری از کنیزان و غلامان رو می داد. خرج و مخارج محمد رو که خدیجه زنش میداده پس چطوری این همه زن رو تامین می کرده. فکر کنم چون به بیت المال دسترسی داشتن راحت این کار رو می کردن. آنقدر ایشان در زن گرفتن افراط می کردن که خدا آیه نازل کرده. بابا دیگه بسه. چه خبرته.خلاصه که ما نفهمدیم که چطوری آدمی در اوج ریاضت و روزه و نماز شب خواندن خرج این همه زن رو هم میداده. تازه انرژی رابطه جنسی با این همه زن رو هم داشته.
نظرات جناب متفکر خیلی جالب بود. تمام اون چیزی که این آخوندا دارند و به این وسیله چند همسری رو تبلیغ می کنن این که خدا اول آیه گفته تا 4 زن می توانید بگیرید بعد نهی آن را در آخر آیه آورده.
ای عالم نما، خدا باید اول می گفت که می توانید 4 تا زن بگیرید بعد نهی آن را بیاورد. مثل اینکه بگید می توانید روزی 4 هندانه بخورید حلال است ولی اگر روزی یک هندانه بخورید برای سلامت شما بهتر است چون دل درد میگیرید.
جناب متفکر خدا شما رو از ما نگیره. بیچاره زنان تازه این آخوندا میگن طبق روایت زنان نباید اصلا غیرت داشته باشن. مرتیکه پوفیوز زن غیرت نداشته باشه هر مردی بهش نزدیک بشه که تسلیمش میشه. آخه چرا آفرینش خدا را با روایاتی معلوم الحال برای منافع خودتان زیر سوال می برید. زن حتما باید هم غیرت داشته باشه و هم عفت مثل مردان. فقط در موقع ضرور اگر خودش مشکل داشت باید به همسرش اجازه ازدواج بده و لا غیر چون مردها اصلا نمی فهمن که با چند همسری توی چه دامی می افتن و چه بلایی بر سر خودش و بچه ها می آید. این حفظ حریم خانواده است و باید زنان غیرت داشته باشن. به این احادیث توجه نکنید. این غیرت یک زن است که باعث می شود به همسر خود وفادار باشد و یار و مدد و حامی او در زندگی باشد.
البته دینی که از سرزمین یک عرب جاهلی بیرون بیاد از این بهتر نمی شه. غیرت و عفت مکمل هم هستند. مطمئن باشید زنی که غیرت نداشته باشد خیلی زود به همسرش خیانت می کند. من هم با نظر جناب متفکر موافقم علما راه شیطان را می پیمایند نه راه خدا رو. 
حرفایه نژادپرستانه نزنیدعرب فارس کردو....هیچ فرقی باهم ندارن فرق ادمهافقط درتقوای الهیه
حضرت محمدازنظره اخلاق نمونه بوده بافرهنگ ترازاون تاحالانداشتیم اونم هزاروچهارصدساله پیش دراونجاوبااین شرایط حرفایی که زده همه روباید باابه طلا نوشت الانم شما راجع به این مرده بی نظیردرست صحبت کنید لطفا

سلام ، ممنون از پستتون،
ولی من نتونستم برداشت منطقی ای کنم!
تا بحال به مسله ی ازدواج پیامبر با آیشه فکر نکرده بودم،تا اینکه تو یع بحث در مورد اسلام با دوستای کانادایی و آمریکاییم بع این مسله اشاره شود،و من نتونستم جوابشونو بدم... 😢😔 واغن متاسف شودم... خیلی  دوست دارم جواب روشنی بدست بیارمٔ.....

شاید هیشکی متوجه این نشدع کع ،داستان ازدواج پیامبر (ص)با دختر ۶ساله چغدر اسلام و پیامبرو زیر سوال برده.... ازتون خواهش میکنم که تحقیقاتی قابل اعتماد داشته باشید و این مسئله رو روشن کنید... 

انقدر تفکرات و برهان ها و استدالا ها قبیح هست که جای بحثی باقی نمیذاره. خدا هدایتتون کنه.
اگه آن ازدواج ها مصلحتی بود چا ابوبکر با دخترهای بسیار جوان ازدواج کرد؟؟؟
سلام اقامحمد دیندار..خوبی شما..؟
ما که یه سوال پرسیدیم جواب ندادین..خوب جواب این دوستمون ومیدادین..
شما گزینشی جواب میدین؟

۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۴۵ وحدت مسلمین
برادران و خواهران عزیز لطفا به مطالبی گه در سایت قرار گرفته  درمورد اسناد و مدارم سن عایشه هنگام ازدواج دقت کنید و فراموش نکنید . لطفا
۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۴۷ وحدت مسلمین
با توجه به اسناد و مدارکی که در سایت قرار گرفته سن عایشه هنگام ازدواج با پیامبر خیلی بیشتر از ان چیزی است که معمولا شنیده میشه بین 6 سال نه 9 سال . حداقل دقت کنید با توجه به اسنادی که گذاشته شده حداقل کم کم کم ایشان 16 سال سن را داشتند هنگام ازدواج
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۸ مرد ایرانی
چرا انیقدر احماقنه فکر می کنید. قدرت در هر حال در دست زنان است اگر هیچ زنی حاضر نشود صیغه یا زن دوم و سوم و چهارم مردی شود آن وقت مردها هیچ غلطی نمی توانند بکنند. زنانی هم که به این نوع زندگی تن می دهند از دو حالت خارج نیستند یا محتاج پول هستند یا به اجبار وادار به ازدواج با همچین مردی شده اند. مردی که شلوارش رو پیش چند زن پائین بکشه تا با هاشون رابطه جنسی برقرار کنه که مرد نیست. یعنی عزت نفس و حرمتی برای خودش قائل نیست یعنی تعصبی روی بدنش نداره یعنی غیرت نداره. این جنس مردها در جوامع عرب خیلی دیده می شود نمونه اش هم حمله عرب های مهاجر به زنان آلمانی در شب کیریمس امسال. خدا عراب را نزدیک به حیوان آفریده و خصلت حیوانی زیادی به آنها داده. مردان ایرانی مردان واقعی هستند که متاسفانه با قوانینی که برای اعراب جاهلی است به راه بدبختی هدایت شده اند.خدا نسل این سید ها و تخم و ترکه عرب ها را از کشور ما بکنه. چه خوش گفت که عرب است و شکم ، عرب است آلتش تناسلی اش و .....  
پاسخ:
طبق این منطق شما العیاذبالله زبانم لال خاک بر دهنم ائمه ع نیز عزت نفس نداشتند و حرمتی برای خود قائل نبودند و ... . همچنین کثیری از اصحاب ائمه ع  علما و متدینین در طول تاریخ 1400 ساله اسلام.
آخر این چه حرفی است که میزنید؟ به کدامین منطق و دلیل و برهان مردی که با چند زن رابطه داشته باشد؛ مرد نیست و غیرت ندارد و برای بدنش ارزشی قائل نیست و ...؟!
۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۹ مرد ایرانی
ائمه و امامان و پیامبر هم عرب بودند و از قانون عرب بودن خارج نبودن. عربها در امور حیوانی سرآمد بوده اند.دین اسلام دین حقوق است و خیلی از قوانین آن برای انسان نماهایی است که در مرز حیوانی و انسانی قرار دارد. اعراب از این بابت نمونه بارز می باشند. چون دین اسلام از پست ترین جای دنیا یعنی جامعه اعراب جاهلی ظهور پیدا کرد پس باید قوانینش به آن جامعه هم بخورد. مردی که همزمان با چند زن رابطه داشته باشد نه تنها نفس خود را همراه در حالت حیوانی نگه می دارد بلکه از نظر روانی نیز این حالت در او به صورت ملکه ذهن در می آید. عزت نفس یعنی حرمت و احترام به خود. مردی که با افراد مختلف وارد رابطه می شود به مرور عفت و تعصب به بدن خود را از دست می دهد و بدن را همراه در خدمت شهوت خود قرار می دهد. باز هم میگویم اعراب در مرز انسان و حیوان هستند و برای اینکه آسیبی به کسی نزنند خدا دستشان را در ازدواج باز گذاشته. این قوانین به جامعه ایرانی نمی خورد و تا به حال هم بعد از 1400 سال نه مرد ایرانی و نه زن ایرانی به جز افراد معدود و معلوم الحال که آنها هم در مرز بین انسان و حیوان قرار داشتند تن به این عمل شهوانی نداده اند. این افراد که شما نام بردید نفس و تن خود را در خدمت ارضای شهوات به کار گرفته اند که این نوعی افراط است و افراط باعث زوال انسان می شود. باز هم از خدا می خواهم نسل اعراب و تخم ترکه آنها مخصوصا سید ها را از ایران عزیزمان بکند. این قوانین برای عرب است نه برای ایرانی چون عرب در برزخ حیوان و انسان گرفتار است. گرفتار شهوت است و پیوسته بدن و نفس و روح خود را در خدمت ارضای افراط گونه آن به کار میگیرد. قران برای پست ترین افراد که همانا اعراب باشند نیز هست پس قوانین آن در جهت اینکه بتواند اینگونه افراد را هم شامل شود هست.عشق و محبت اساسی ترین نیاز انسان است که در قران حتی به آن اشاره هم نشده. مرد ایرانی باعشق و محبت بزرگ می شود و غیرت دارد هم روی مادر و هم روی خواهر و هم روی خودش و اجازه نمی دهد قوانین پست حرمت و احترام به نوامیسش را لکه دار کند. 
پاسخ:
برهان و دلیل بر حرفتان؟؟!!
۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۳۳ مرد ایرانی

هر وقت شما دلیل و برهان برای بسیاری از حکم های احماقنه شرعی که تابع برهان و عقل نبوده آوردید من هم برای حرفایم برهان و دلیل می آورم. در ضمن بیشتر برهان من در جوابی که دادم مشخص بود چشم شما کور است که نمی بیند. متن را با دقت بخوان و با جامعه امروز عربها مقایسه کن دلیل و برهان برای شما آشکار می شود.

پاسخ:
دلیل ما اسلام ما و تعبد ماست.
۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۴۳ مرد ایرانی
تعبد یعنی مثل خر هر چیزی گفتن قبول کنی و هیچ سوالی نکنی معنی دلیل و برهان را هم فهمیدیم . همانطور که گفتم اسلام برای جامعه ای مثل عربستان هم هست که اکثر افراد آن در برزخ حیوانی و انسانی گرفتارند بدیهی است که خدا قوانین را باید طوری می فرستاد که شامل چنین جوامع عقب مانده از نظر فضایل انسانی هم شود.جامعه ای مثل ایران که اکثر مردم آن در خصوصیات بین انسان و فرشته در نوسان هستند نیاز به قوانین اخلاق مدار دارند نه شریعت مدار.اگر شما به حقوق آمده در قران توجه کنید می بینید که بیشتر برای این است که انسانی از سقوط در ورطه حیوانی نجات پیدا کند و تنها آنجایی که انسان را به اخلاق توصیه می کند انسانی را به سمت جهان بالا هدایت می کند. چند همسری ممکن است شرعی باشد ولی اصلا اخلاقی نیست و همانطور که گفتم انسان را در شهوت و ارضای شدید شهوت نگه می دارد. هر مردی با داشتن چند همسر در واقع در شهوت رانی افراط کرده و همانطور که در قران آمده افراط باعث اصراف و گمراهی است. مردی که شلوار خود را پیش چندین زن پائین بکشد عفت ندارد و در نتیجه صفت آینه ای عفت که غیرت است را هم ندارد. کسی که با چندین نفس شهوت رانی می کند به مرور این کار برایش عادت شده و از نظر روانی به شهوت رانی با افراد مختلف معتاد می شود. اعتیاد به هر چیزی به بدن ضرر می رساند آن هم چیزی مثل شهوت رانی. خدا فقط میداند که با آیات خود چه کسانی را از راه راست دور کند  و چه کسانی را هدایت همانطور که خودش گفته. جامعه ایرانی نیاز به قوانین اخلاق مدار مبتنی بر فطرت انسانی دارد نه قوانین شریعت مدار که فقط از وارد شدن به ورطه حیوانی جلوگیری می کند.
پاسخ:
تعبد نسبت به فردی مثب خودمون بله. اما تعبد نسبت به خالق هستی، عین عقلانیت است. اما با کدام معیار اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی هست؟ میدانید که در اینکه چه کاری اخلاقی است و چه کاری غیر اخلاقی و ملاک و معیارش چیست بین اندیشمندان و عالمان علم فلسفه اخلاق اختلاف نظرات شدیدی هست. طبق کدام مبنای فلسفه اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی است؟
۱۸ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۵ مرد ایرانی
چند همسری غیر اخلاقی است چون شهوت رانی را در فرد نهادینه میکنه. تعبد بدون سوال و فکر نسبت به خالق هم عین حماقت است. شاید خدا می خواهد با دستوری تو را گمراه کنه تو نباید فکر کنی و سوال کنی. نباید کمی سبک و سنگین کنی. چند همسری هم تله ای است که خدا برای مردان گذاشته و چون شهوت رانی را در فرد نهادینه می کنه کاملا غیر اخلاقی و غیر انسانی و برای ایمان فرد مضر است.مگه خود خدا نگفته که در هیچ کاری افراط نکنید. چند همسری و داشتن زنان صیغه ای عین افراط در ارضای شهوات است که کاری بسیار زشت و خارج از شان انسانی است. چند همسری چون شهوت رانی را در فرد نهادینه می کنه غیر اخلاقی و افراط است و مرد را به پستی و حیوان بودن می کشاند. البته فکر کنم شما هم از نژاد عرب ها باشید که جواب واضح من را نمی بینید و خودتان را به کوچه علی چپ می زنید. راست گفتن که نرود در سنگ میخ آهنین. عرب اون هم عرب عربستان . فکر کنم سیدی چیزی باشی. 
پاسخ:
وقتی خود خدا دستور کاری را داده یعنی آن کار افراط نیست. مگر اینکه بفرمائید خدا تناقض دارد از طرفی میگوید افراط نکنید از طرف دیگر خودش دستور به افراط در کاری داده. ضمن اینکه افراط و تفریط هم ، اموری نسبی هستند و بستگی دارند که اعتدال را چه تعریف کنیم
اگر مثلاً اعتدال در خوراک را این تعریف کنیم که کسی ظهر آب‌دوغ‌خیار بخورد و شب املت، بله خوردن چلوکباب برگ افراط است! و خوردن نان خشک، تفریط و اگر هم اعتدال را خوردن چلوکباب برگ تعریف کنیم خوردن چلوکباب سلطانی افراط است و خوردن املت، تفریط و خوردن نان خشک، تفریط شدید و...
ملاحظه می‌کنید که تعریف حد اعتدال، نقش محوری در این خصوص دارد و اگر قرار باشد هرکس برای خود حدی تعریف کند ای بسا عملی از دید کسی افراط و از دید کسی تفریط باشد و از دید شخص سومی اعتدال.
در فرهنگ دین، اعتدال در همه جا لزوماً به معنای حد وسط عرفی و امثال ذلک نیست بلکه ای بسا یک چیزی "کثرت"باشد اما در عین حال اعتدال باشد و حد معمولی و متعارف آن کار، تفریط تلقی شود و...
اما اینکه شاید خدا قصد گمراهی ما را داشته باشد نیز از آن حرفهاست!!!!!!!
خدا از طرفی خودش گفته هر چی گفتم باید بگی چشم و سعادت تو در اطاعت دستورات منه از طرف دیگه با یه دستورش میخواد ما رو گمراه کنه. عجب خدای متناقضی!!!!

نکته ی پایانی: با کدام معیار اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی هست؟ میدانید که در اینکه چه کاری اخلاقی است و چه کاری غیر اخلاقی و ملاک و معیارش چیست بین اندیشمندان و عالمان علم فلسفه اخلاق اختلاف نظرات شدیدی هست. طبق کدام مبنای فلسفه اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی است؟
۱۸ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۵۶ مرد ایرانی
با این توضیحات که دادی دیگه مطمئن شدم که عرب هستی چون عرب ها در حالت بین انسان و حیوان هستند بنابراین نفس آنها نیز زیاد حالت انسانی ندارد پس در نتیجه زشتی چند همسری را درک نمی کند. خدا اگر اجازه این کار را داده فقط برای افرادی مثل شماست که بعد حیوانی تان زیاد است پس باید دستور را طوری میداد که افراد شهوت رانی مثل شما به جامعه آسیب نرساند. در ضمن اگر خواستید بعد انسانی خود را تقویت کنید بیشتر به ریاضت نفس و نماز و روز بپرداز و قتی سالها این کار را انجام دادی بعد زشتی چند همسری برایت آشکار می شود. پرسیدید غیر اخلاقی چیست. آن چیزی که خلق انسان را به حیوان نزدیک کند غیر اخلاقی است البته شما عرب هستید و این حرفها را نمی فهمید. الگوی مسلمان عرب خروس است صبح زود برخیزد و شروع به شهوت رانی کند.
پاسخ:
شما تا الان فقط ادعا کردید. اما برای ادعای خود برهان نیاورده اید. به چه برهان و دلیلی چند همسری غیر اخلاقی است؟ به چه دلیل و برهانی عرب بین انسان و حیوان است؟

باز هم تکرار میکنم:

با کدام معیار اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی هست؟ میدانید که در اینکه چه کاری اخلاقی است و چه کاری غیر اخلاقی و ملاک و معیارش چیست بین اندیشمندان و عالمان علم فلسفه اخلاق اختلاف نظرات شدیدی هست. طبق کدام مبنای فلسفه اخلاقی چند همسری غیر اخلاقی است؟
۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۴ مرد ایرانی

طبق فلسفه رفتاری حیوانات اعراب به حیوان شبیه هستند مثل شما.

پاسخ:
دقیق و مبسوط توضیح بدید
۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۲۴ مرد ایرانی
از آنجایی که شما عرب ها خصلت حیوانی زیادی دارین نمی فهمین. مثل کودک ابتدایی که فیزیک نمی داند چیست هر چقدر هم توضیح بدی نمی فهمه. فهم شماها ایراد دارد هرچقدر هم بگی چون کارکرد عقلتان در حد خوردن و شهوت رانی است و کلا حیوانات الگوی رفتاری شما حیوانات هستند نمی فهمید. اگر اسلام جواب گوی نیاز ایرانی جماعت بود هیچ گاه عرفان در این حد در کشور عزیزمان جلوه نمی کرد. اسلام کجا و عرفان کجا مثل مقایسه حیوان با فرشته است.خدای تو قران خدایی در حد فهم اعراب است چون می بینیم که حتی اشاره ای هم به روابط عاشقانه و عاطفی بین زن و مرد نمی کند . رابطه زن و مرد فقط بر اساس شهوت نفس و امور حیوانی تعریف شده. خدا حتی در قران به مسئله آموزش هم اشاره نمی کند یعنی مهمترین بعد و نیاز یک انسان. کتابی که به عشق و محبت و آموزش نپردازد به درد همان عرب های شهوت ران شکم پرست کم هوش می خورد که مثل جانوران فقط به بعد شهوانی وجود خود می رسند. شهوت رانی اعراب انقدر زیاد است که حتی به 2 نوجوان پسر زائر در فرودگاه هم رحم نمی کند و آنها را مورد تجاوز قرار می دهد 
پاسخ:
باز تکرار ادعا بدون بیان دلیل و برهان
۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۸ مرد ایرانی
جناب قاقول حیوان صفت همین که تو زشتی چند همسری را نمی فهمی یعنی عرب هستی و چون عرب هستی نفست به بعد شهوانی بیشتر تمایل دارد. صحبت های جنسی تو در این وب بهترین دلیل هرزگی توست و نشانه عرب بودنت. چون عرب هستی نفست به حیوان متمایل است و زشتی شهوت رانی را درک نمی کنی از این دلیل واضحتر که خودت زشتی شهوت رانی نمی فهمی و نمونه بارز یک عرب کم هوش و شهوت ران هستی با بیماری جنسی. بیماری که رابطه با یک دختر بچه را مباح می داند. خیلی کثیف و هرزه هستی. تو خود دلیل بی صفتی خودت هستی پست فطرت زبون  بی غیرت بی عفت هرزه.
پاسخ:
باز تکرار ادعا بدون بیان دلیل و برهان
و البته این بار از باب عمل به آیه قرآن به شما سلام میکنم.
۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۱۷ مرد ایرانی
نفرین بر تو و امثال تو
چرا ی جا نوشته سن عایشه در اول بعثت 4 سال بوده چند خط پایین ترش نوشته 7 سال؟؟؟
پاسخ:
طبق اقوال مختلف است. متن رو دقیق بخونید. از یه متن تاریخی در میاد4 سال از یه متن دیگه در میاد 7 سال
مرد ایرانی واقعا دمت گرم خیلی خوشم اومد از حرفات :)
اول تشکر بسیار زیاد از این سایت دینی که ما زیاد میاموزیم و حضرت محمد(ص) با چندتا از همسران خود همبستری داشتند.


نجیب{صابری}از هرات ناحیه اول قل اوردو
۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۰۶ وحدت مسلمین
مشخص است کاربری به نام مردی ایرالنی نه تنها اسلام بلکه حتی قران را نیز درست نخوانده
۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۱۲ وحدت مسلمین
سلام علیکم . کاربری به نام مرد ایرانی هرچه از دهنشان درامد گفتتننمد و بسیار فحاشی کردند . قطعا ایرانیان مسلمان و اگاه چنین فردی را نه مسلمان و ونه ایرانی میداتنند . خدا را شکر مردم ایران عهاشق اسلام و عاشق اهل بیت به خصوص امام حسین و فاطمه زهرا هستند . بنده برادرم (( مرد ایرانی )) رتا مخاطب قرار میدهم الاان ... ببین برادر هرچه توهین داشتی گفتی هرچه فحاشی به نظرم بلد بودی گفتی . خب راحت شدی . خالی شدی. دین اسلام توصیه کرده بدون شناخت دقیق مسئله ای را شخصی نسبت به او زود قضاوت نکنیم من هم نمیخواه قضاوتی نسبت به شما کنم . خدا را شکر مردم مسلمان ایران ان قدر شعور دارند وقتی جمللات رکیک رکیک رکیک رکیک رکیک رکیک شما را ببینمد خوب متوجه میشوند چه ادمی چنین حرف هایی می زند . کمی خجحالت بکش شرم کن حیا کن . اینجا یک محیط عمومی است نه اتاق خواب شخصی خودت . وقتی در یک محیط عمومی چنین جملات رکیک رکیک رکیک رکیک میگوید احتمالا در داخل منزل نیز خیلی راحت صحبت میکنید .

سلام مرد ایرانی من مطلب شما رو خوندم شما درد دل بسیاری از ایرانی ها را نوشتین ما از این دین که مربوط به جامعه عرب هاست به سطوح آمده ایم خدا شما را حفظ کند.ممنون که زشتی عمل اینها را با کلامتان به تصویر کشیدید. ما به مردهای ایرانی غیرتمندی مثل شما همیشه افتخار کرده ایم و علت اینکه هنوز قانون چند همسری که خواسته این آخوندها است در ایران به عرف در نیامده به علت وجود مردانی با عزت و با غیرتی مثل شماست خیلی از حرفاتون خوشم اومد مرررررررسی عزیزم خوب زدین تو دهن این کثافتهای تن لش

سلام مرد ایرانی

آفرین به شرفت که از ایرانی جماعت خوب دفاع کردی به قول حافظ  که درود خدا بر او باد

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند:چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

 از نظر من هم کسی که دستور رابطه با یک دختر کوچک را می دهد اصلا آدم نیست چه برسد به اینکه خداشناس باشد. باز هم می گم آفرین بر شرفت

پاسخ:
خب این نظر شماست و برای خودتان نیز محترم. اما دلیل ندارد برای ما ارزنی ارزش داشته باشد.

تو و نظرت و اون چیزی که به عنوان فقه به خدا نسبت می دهی هم برای من و امثال من ارزنی ارزش نداره. به قول حافظ که درود خدا بر او باد

گوئیا باور نمی دارند روز داوری   کاین همه قلب و دغل در کار داور می کنند



سلام
شبهات من در این زمینه بقدری زیاد شده که در رابطه بادینم افکار خطرناکی سراغم آمده 
شما استدلال کردید که عایشه بین ۱۸ تا ۲۴ سال داشته
من هم میخواهم با یک استدلال تمام استدلال شما را زیر سوال ببرم
مگر میشود در زمانه ای که حضرت صدیقه طاهره در سن ۱۸ سالگی با داشتن سه فرزند و یک جنین شهید میشوند ، دختری با زیبایی عایشه تا این سن مجرد بماند ، در آن زمان این سن ، از ترشیدگی که هیچ از کپک هم گذشته است
پس با این استدلال نتیجه میگیریم امکان ندارد عایشه سنش بیشتر از ۹ تا ۱۳ سال بوده باشد
پاسخ:
سلام
شاید هم عایشه بیوه بوده که به ازدواج رسول الله ص در آمده. شاید شرایط خاصی داشته که تا آن زمان ازدواج نکرده. و اصلاً بفرض بین 9 تا 13 ساله باشد باز هم مشکلی نیست. بهتر است بخش دوم مطلب را بخوانید.
۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۴ وحدت مسلمین
سلام علیکم . مدتی پیش کاربری به نام مرد ایرانی فحاشی و توهین های اشکاری کرد و متاسفانه تعدادی از برادران و خواهران اوئ را تشویق کردند . اولا کاربر (( مرد ایرانی )) توهین و فحاشی کرد اگر شما اسلام را قبول نداری خب نداشته باش اما حق نداری فحاشی کتنی توهین کنی . توهنین کردن شاخه و دم ندارد .. نکته دوم اسلام دینی جهانی است مانند مسیحیت . اسلام چه میگوید که برخی میگویند فقط خاص اعراب است (( البته این جمله را عده معدودی که مطالعه ندارند در فلسفه احکام اسلامی میگوند )) اسلام میگوید خداوند یکتا را پرستش کنید . میگوید به رسالت همه پیامبران چه حضرت موسی چه مسیح چه زرتشت باورذ داشته باشید یعنی عقیده داشته باشید که انان هم پیامبر بودند . اسلام میگوید حضرت محمد اخرین پیامبر خداست . اسلام میگوید روزی پنج بار خداوند را ستایش کنید به شیوه ای خاص ((( در دین زرتشت شیوه ای خودش بوده در مسیحیت هم شیوه ای خودش ))) پس اینکه اسلام ممیگوید خداوند را به شیوه ای خاص ستایش کنید حکم عجیبی نیست هر دین الهی چه زرتشت چه مسیحیت چارچوبی دارد و قوانینی و رسومی برای پرستش خدا . اسلام میگوید در سال یک ماه روزه بگیرید برای رضایت خدا ((( خب در ادیان مختالف اصل روزه حال کم یا زیاد وجود دارد در اسلام نیز وجود دارد پس چیز عجیب یا غریبی در اسلام نتیست همین روزه گرفتن ))) اسلام میگوید زکات بدهید تا مالی جمع اوری شود برای کمک به فقیران ((( کسی نمیتواند ادعا کند این حکم جهانی نیست ))) اسلام میگوید ازدواج امری مقدس و الهی است و خانو.اده کانون تربیت حامعه (( کسی که دین دار باشد می تواند بگوید این عقیده اسلام جهانی نیست یعنی الهی بودن ازدواج ))) اسلام میگوید به پدر و مادر خود نیکی کنید (( خب این مسئبله در همه ادیان الهی است ))) در قران ایات فراوانی درمورد نیکی کردن به پدر و مادر داریم . اسلام میگوید رباخواری حرام است در قران ایات متعددی در این مسئله داریم ((( لطفا کسی ادعا نکند خب چرا پس خیلی ها ربا میخورند پس مشکل است اسلام است خیر همان طور که عرض کردن اسلام حکم داده رباخواری حرام است هرکسی انجام داد خلاف حکم اسلام عمل کرده ))) اسلام میگوید زنا کردن حرام است و گناهی عظیم (( خب این مسئله در همه ادیان الهی است پس چیز عجیبی نیست در دین اسلاام . اسلام میگوید جهاد کردن در راه خداوند ثواب عظیمی دارد و ایات فراوانی درمورد جهاد داریم . خب اصل مسئله جهاد در راه خدا و مبارزه با دشمنان خدا در همه ادیان الهی وجود دارد و کسی نمیتواند ادعا کند فقط در اسلام است . اسلام میگوید سعی کنید اول شما اگر کسی را دیدید به او سلام کنید اول شما سلام کنید . ما روایات فراوانی از پیامبر در این مورد داریم . برادران و خواهران عزیز ما ایرانی هستیم بله صددرصد اما انصاف و عقل حکم میکند هر تمدنی به مرور زمان دچار تحول و تکامل میشود و نمادهای این تکامل دئر فرهنگ است و یکی از نمادهای فرهنگ دین و مذهب . ما ایرانی هستیم و عناصری فرهنگی از گذشته که وااقعا مفید هستند را حفظ میکنیم به طور مثال عید نوروز و عناصر دیگری که موجب تکامکل فرهنگ ما میشود را قبول میکنیم مانند دین اسلام . بسیاری از دانشمندان ایرانی مسلمان بودند نماز میخوانند و حضرت محمد را به عنوان اخرین پیامبر خدا قبول داشتند . از ابن سینا گرفته تا فردوسی و حافظ و سعدی و جمشید کاشانی و ابوریحان بیرونی . و هزاران دانشمند و شاعر دیگر همه مسلمان بودند و در چارچوب تفکر اسلامی فکر می کردند . بی انصافی است اگر یک طرفه به قاضی برویم . اگر کسی اسلام را قبول ندارد خب نداشت هباشد مختار است اما حق ندارد (((( دقت کنید حق ندارد ))) توهین و فحاشی کند ان هم ما ایرانی ها . اگر انسان انصاف داشته باشد هواهد دید در روز عاشورا یا جشن شعبان یا جشن فطر یا جشن غدیر یا راهپیمای 22 بهمن میلیون ها نفغر از ملت ایران وفاداری خود را به اسلام و اهل بیت و عشق خود را به اهل بیت فریاد می کشند .
جزاکم الله و خیرا استاد بزرگوار خسته نباشید. اگر عایشه در سن 9 سالگی هم ازدواج کرده دلیلش این بوده که در شبه جزیره عربستان بخاطر شرایط محیطی و گرمی هوا دخترها و پسرها زودتر از موعد به سن تکلیف می رسن آقا شما هر کی با سند میاد جلو جوابشو بدین و گرنه این علم سبسطه رو که ماشالله به همشون یاد دادن. شما داری جاده مستقیم میری اینا از تو هزار  راه 
سلام علیکم . درود بر برادر محمد رضا . برخی ها دقت نمی کنند می گویند چه طو ممکن است دختری 9 ساله با مردی 50 ساله ازدواج کند ((( فرض بگیریم واقعا این گونه بوده که نیست اسناد و مدارک ان ارائه شده عایشه هنگام ازدواج کم کم کم حداقل 17 سال را داشتند اما خب فرض بگیریم همان 9 سال بودند )) این عده که چنین حرفی را می زنند دقت به موقعیت جغرافیایی و اب و هوا ندارند . همین الان کسانی که در بیایان های ایران زندگی میکنند نسبت به کسانی که در گیلان زندگی می کنند خیلی خیلی زودتر به بلوغ فکری و جسمی دقت کنید به هر دو می رسند . در ضمن سن 9 سال شرعی است یعنی یک دختر خانوم به یک سن شرعی رسیده که حداقل میتواند مسائل شرعی چون نماز را انجام دهد . کسی حکم نداده حتما واجب است صددرصد به طور مطلق همه دختران در سن 9 سالگی ازدواج کنند خیر هیچ کدام از علمای اسلام چنین حکمی نداده اند .
سلام. به امثال مرد ایرانی و حامیان پروبا قرصش بگم که 1400 سال پیش اگر به امثال شما میگفتن یه وسیله ای به نام ماشین میخواد بیاد گوینده رو بیچاره میکردین چون اونقدر عقل و فهمتون کوچیکه که یه متر جلوتر رو نمیتونین ببینین البته داشتیم امثال گالیله که گفت زمین کروی هست و بیچاره به اعدام محکوم شد و الان به درستی این واقعه پی بردن. شماها هم همینید به جای تحقیق و تفحص و استدلال منطقی فقط تراوشات ذهنی خودتون رو قبول دارین و بس .خوش باشین با این تفکرات پیش و پا افتادتون که فقط یه وجب جلوتون رو میبینین و بس.

واما به خانمی به اسم نرگس که افتخار به ایرانی بودن داری ولی اسم نرگس رو رو خودت گذاشتی. محض اطلاعتون یه سر به قران بزنین ببینین چه یاتی امده مثل به وجود امدن جنین که دکترا هنوزم که هنوز به صراحت قران پی نبردن که جنین چطوری تبدیل به نوزاد میشه مراحلش رو قران 1400 سال پیش عنوان کرده حالا بقیه ایات به کنار.واما یه سوال نکنه توقع داشتی تو سرزمینی که عرب هستن زبانشون عربیه قران فارسی نازل بشه تویی که بعد 1400 سال هنوز اینقد درک نداری که باید به زبان همونجا نازل میشد تا مردمش انگار نکنن میخوایی چی بگم اخه .
حالا عربی یا غیر عربی خدارو شکر فارسی ترجمش هشت بهتره سر بزنین ببینین فقط برای عرب ها نیست چون اسمان و زمین برای عرب ها نیست اخه محض اطلاع تو قران ایمان و زمین و ستاره و حتی کهکشانها هم اومده و................

نظرات دوستان را خواندم. فکر می کنم بهترین نظر مربوط به جناب متفکر بود. خیلی درست به نظر می رسه. من خودم اهل فکر هستم جزئیات مطالب کاربری به نام متفکر خیلی زیبا و همه جانبه بود. خدا به علما رحم کند.

خطاب به کاربری به نام بوی یاس

من هم به اسلام و پیامبر اصلا افتخار نمی کنم. وقتی ایران قبل اسلام را با ایران بعد از اسلام مقایسه می کنم می بینم که اسلام به جزء غم اندوه چیزی به جامعه ما نداده مخصوصا جامعه زنان ایرانی. ایران باستان پر از جشن و آئین های زیبا بوده که متاسفانه با ورود اسلام یا نابود شده یا کم رنگ شده. وقتی منشور حقوق بشر کوروش رو می خوانی و با قوانین حقوقی قران مقایسه می کنی به عقب افتاده بودن قوانین موجود در قران پی می بری که نشان از این دارد که این قوانین برای جامعه ای عقب مانده مثل جامعه عربستان بوده. مثل ماههای حرام یا چند همسری و صیغه و یا دستور به جنگ ها و یا کنیز داری و برده داری و ......

من سعی می کنم فقط چون مسلمان به دنیا آمدم به پیامبر و اسلام احترام بگذارم ولی از نظر قلبی هیچ اعتقادی به قوانین حقوقی قران ندارم.

قوانین قرآن را اگر بخواهی درست عمل کنی چیزی شبیه به داعش باید باشی.


۱۰ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۰۶ شیعه اهل بیت.
سلام در جواب خواهر شادی . به نظرم شما پاسخ های همه کاربران را تک تک نخوانده اید حداقل اگر نظر برادر وحدت مسلمین را میخواندید خوبم توجه می شدید . مگر اسلام چه میگوید 1 خدای یگانه را پرستش کنید 2 عقیده به حقانیت رسالت همه پیامبران در طول تاریخ چه حضرت زرتشت چه حضرت سلیمان 3به پدر و مادر نیکی کنید (( ایات فراوانی در این مسئله در قران است )) 4 به فقیران انفاق کنید (( در این مورد هم ایات متعددی در قران وجود دارد )) 5 عقیده به منجی که حکومت عدل جهانی را تشکیل میدهد (( اصل عقیده به منجی هم در مسیحیت هست هم در زرتشت هم در یهودیت فقط فقط فقط در زرتشت نیست در اسلام هم هست)) 6 رباخواری حرام است (( در این مسئله ایه در قران هست )) 7 کسی که به یک زن پاکدامن اتهام زناکاری بزند و 4 شاهد نیاورد شهادت او دیگر هیچ کجا قابل قبول نیست (( این مسئله نشان دهنده مقام زن در اسلام است یعنی نگفته یک شاهد بیاور شهادت تو قبول حکم در قران است چهار شاهد عادل بیاور )) 5 سفارش به صبر و استقامت ( ایه در قران ) 6 توجه به کشاورزی و تجارت ( ایه در قران ) 7 دعوت به تفکر (( ایات زیادی در قران ) و ............................ خواهر گرامی حداقل انصاف داشتید و گفتید احترام ظاهری را حفظ میکنید . برادری به نام وحدت مسلمین خوب صحبت کردند و گفتند اگر کسی اسلام را قبول ندارد خب نداشته باشد اما توهین و اشکار نکند حداقل شما انصاف داشتید اما باز هم انتظار می رفت انصاف بیشتری داشته و سراغ این مسائلی که گفتم در قران هست بروید و بخوانید

سلام

خطاب به کار بری به نام شیعه اهل بیت

این چیزهایی که شما از قران اوردید خیلی بهتر و منسجم تر در آئین جوانمردان ایران باستان بوده و قران چیز تازه ای به جامعه ایرانی عرضه نکرده. لطفا به این سوال من پاسخ دهید که چرا در قران کسی را که به عنوان اسیر جنگی است مورد هتک حرمت قرار داده و صاحبش با او به عنوان یک کنیز، می تواند رابطه جنسی برقرار کند؟ شاید یک اسیر دوست ندارد با کسی رابطه جنسی داشته باشد. آیا این نقض آشکار حقوق یک انسان که عقیده اش با من فرق می کند نیست. یا در مورد زنان، اسلام فقط ارزش زن را فقط در شوهر داری می داند، حتی در قران اجازه کتک زدن زن توسط مرد را داده.یا ازدواج دختران کم سن و سال که اسلام و اهل بیت و پیامبر خیلی سفارش کرده اند هیچ میدانید چه آسیب جسمی و روانی به دختر بچه ها وارد می شود. در اسلام به زنان مثل گوسفند نگاه شده که مردان پول دار هر چقدر که بخواهند می توانند کنیز و صیغه ای داشته باشند در کنار اینکه 4 تا زن دائم می توانند داشته باشند و این قانون را در کنار این قانون ببینید که زنان حق طلاق ندارند. من به هیچ وجه به کتابی که پر از تناقض و ظلم است به چشم کتاب هدایت نگاه نمی کنم. کتابی که خشونت را ترویج می کند و هیچ حقی به مردان کم بضاعت و زنان نداده. بیشتر قوانین مدنی قران برای مردان پول دار است مثل قوانین تورات. حتی مردان فقیر حقشان از زنان هم کمتر است. چرا در اسلام کسی که پول دارد می تواند کسی را بکشد و دیه آن را بدهد و آزاد شود. آیا انسان فقیر هم این امتیاز را دارد که در صورت ارتکاب قتل از این مزیت استفاده کند. قانون مجازات نباید بین فقیر و غنی فرق بگذارد این در حالی است که در قران به اشکار این قانون است و گفته که در صورت قصاص، برده در مقابل برده و زن در مقابل زن و مرد در مقابل مرد باشد. آیا ارزش انسان به مقام است که برده باید در مقابل برده قصاص شود. اصلا چرا باید برده داری وجود داشته باشد و خیلی تناقضات دیگر که در این کتاب است........

مشکل جامعه ایرانی با کهکشان و آسمان و زمین نیست. بله همه می دانند که اینها را خدا آفریده بلکه مشکل ما با این قوانین بدوی و رو به زوالی است که در قران آمده و انسانها را نه تنها هدایت نمی کند بلکه گمراه هم می کند.

پاسخ:
در مورد برده داری و کنیز داری و استفاده جنسی از کنیز به 4 پست این وبلاگ مراجعه بفرمائید
http://borhan.blog.ir/category/%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C/
۱۱ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۳۹ شیعه اهل بیت
سلام در جواب خواهر شادی . شما ادعاهای مطرح کردید متفرقه بدون انکه تکفیک بندی کنید بنده به تک تک انان جواب میدهم و تفکیک بندی هم کرده ام اما قبل از ان چند نکته کوتاه عرض کنم اولا تنها رکن دین اسلام ظاهر قران نیست یعنی اسلام فقط بر ظاهر ایات قران تکیه ندارد که اگر شخصی فلان ایه ای را خواند و به هر دلیلی عقل او و فهم او متوجه اصل مسئله نشد بتواند بگوید خب اساس و همه دین اسلام را متوجه نشده . دین اسلام رکن های دارد و قران یکی از انها است و دیگری احادیث و روایات صحیح . دوما شما بهتر بود مسائلی که ادعا کردید ایه از قران میدادید وگرنه من هم میتوانم رو هوا ادعا کنم در قران درمورد موشک صحبت شده . سوما خیلی ناراحت شدم شما مسائلی مطرح کردید که قبل از ان نرفتید ببینید ایا اسلام به ادعاهای شما جوابی داده یا خیر ایا علمای اسلام به مسائلی که شما مطرح کردید وقعا پاسخی نداده اند که شما میاید در اینجا مطرح میکنید . حال مسائلی که شما مطرح کردید به ترتیب جواب میدهم . ((((((((((((((((((((((((((((( اول ادعا کردید در قران جواز هتک حرمت به کنیز امده و شاید کنیز نخواهد رابطه جنسی برقرار کند . (( اولا بهتر بود ایه را می گفتید )) دوما مفهوم تک حرمت زمانی کاربرد دارد که مردی به زنی نامحرم باشد و به او تجاوز کند نه در چارچوب محرمیت یعنی کنیز برای صاحب خود محرم است مانند همسر نه نامحرم که شما واژه هتک حرمت را به کار بردید . سوما چگونه براى محرم شدن با کنیزها، نیازى به صیغه نیست؟ اولاً در اسلام، ازدواج(=نکاح) نیاز به قراداد و پیمان(=عقد) دارد.
این قرارداد، کاملاً رسمى بوده و چگونگى مقررات، الفاظ، آداب و محدوده‏ى آن را «خدا» تعیین مى‏کند. به اصطلاح، هر عقد نکاحى به «سبب» نیاز دارد؛ و مهم داشتنِ آن سبب است نه این که سبب‏ها یکسان باشد.
مثلاً عقدِ ازدواج موقت و دائم متفاوتند امّا هر دو «سبب» براى محرم شدن‏اند. به همین ترتیب، گفته مى‏شود که این سبب و عقد در مورد کنیزها (به عنوان زنانِ کافرى که اسیر جنگى‏اند) نیز وجود دارد به نحوى که اسلام، ازدواج دائم با غیرمسلمان را اجازه نداده، ولى ازدواج موقت را تجویز کرده (مطابق نظر اکثر فقهاء و مراجع تقلید). ولى در مورد زنِ کافرى که در جنگ اسیر مى‏شود، یک نوع سبب دیگرى قرار داده که هر چند با سایر صیغه‏ها متفاوت است (همچنان که در عُرف انسان‏ها نیز شکل تمام قراردادها یکسان نیستند) امّا در «سبب بودن» اشتراک دارند؛ و آن سبب، «مالکیت» نام دارد . همچنین حقوقی و چارچوبی بین کنیز و صاحب ان در اسلام وجود دارد که ای کاش ابتدا می رفتید درمورد ان کمی تحقیق می کردید که بنده به برخی اشاره میکنم .سارت زن درمیدان جنگ و ملک یمین یعنی خریدن و صاحب شدن برده زن که این راه مخصوص صاحب آن کنیز است. و در صورتی که این کنیز شوهری نداشته باشد با خریدن آن، صاحب و مالک آن کنیز بدون عقد نکاح می تواند او را به عنوان همسر خود انتخاب نماید و اگر این کنیز از مالک خود صاحب فرزندی شد، سبب و زمینه آزادی او فراهم شده است و دیگر صاحب و مالک حق ندارد این کنیز را بفروشد باید از این کنیز نگهداری کند تا بعد از مرگ صاحب خود به عنوان ارث به فرزند خود منتقل شده و آزاد گردد و این راهی است و قسمتی از برنامه ای است که اسلام برای آزادی اسیران و بردگان خود قرار داده است. بنا براین، مالکیت کنیز، شبیه عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک مى‏ گردید.چرا که رابطه زن و شوهر بودن امر اعتباری و قراردادی است، نه یک امر حقیقی، حکم اسلام این است که زن به صرف اسارات در میدان جنگ از پیمان زناشوئی قبلی خود رها می شود، زیرا زنان اسیری که قبلا شوهردار بوده اند و شوهران آنان غالبا در جنگ کشته می شده اند، جز ایجاد محدودیت برای آنان دیگر هیچ سودی برای آنها نداشته، از این رو ماندن زن بر سر این پیمان جز زیان هیچ نفعی به همراه نداشت. در حالی که اگر با اسارات تمام پیمان ها و قرارهای قبلی فسخ شود، زن در دوران اسارات فرصت زندگی در شرایط انسانی برایش فراهم می شود، و زمینه نفع معنوی که عبارت از پذیرش ایمان و اطاعت خداوند باشد برای او مهیا می گردد. البته تمام مسائل عفت و پاکدامنی و زناشویی رعایت می شود. و اگر این صاحب روزی بخواهد او را به شخص دیگری ببخشد یا بفروشد و یا به عقد دیگری در بیاورد همانند همسران دیگر باید مدتی را عده نگه دارد که اصطلاحا به عده کنیزان استبراء گفته می شود بعد از آن به عقد دیگری در آید.

بنابر این روشن است که در روابط جنسی و زناشویی با زنان کنیز، کاملا مسائل شرعی و ناموس و عفت و پاکدامنی رعایت می شود و تنها تفاوت این است که اگر بین کنیز و مالک او بخواهد روابط زناشویی برقرار شود نیاز به اجرای عقد نکاح ندارد اما سایر مسائل به قوت خود باقی است.

یعنی در واقع همان خرید به قصد نکاح یا اسارت در میدان جنگ جایگزین عقد می شود یا هبه دیگران به قصد حلیت برای موهوب له موجب حلیت کنیز برای شوهرش می شود....... )))))))))))))))))))))) خب ادعای دوم شما که گفتید در قران اجازه کتک زدن زد به شوهر امده ((( باز هم ای کاش ایه ان را میگفتید )) اما من میگویم

سوره النساء (زنان) آیه ۳۴

... وَ اللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا.

... و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان و هرگاه  فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است. خب با توجه به این ایه در وهله اول اسلام دستور به تنبه بدنی نداده ابتدا اشاره کرده انذار و ذکر بدهید به همسر و اگر نشد او را از بستر دور کنید شاید متوجه خصای خود شد اما درمورد تنبه بدنی باید نکاتی عرض کنم .....فتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضد شوهران می شوریدند و نافرمانی می‌کردند. این وضع جامعۀ مسلمانان را دچار نابسامانی کرده بود. دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد. اینان گرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن میرفت اسلام توسط مشرکان از بین برود. در چنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مرد بسیار لازم بود. خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه ۳۴ و ۳۵ نساء را فرود فرستاد. پس خداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد و از گسست امت (با توجه به تهدیدات) جلوگیری کرد اما تغییر حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکه زن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود، یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری. نکته دوم ..............نکته دوم ..........اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده است.

برای حل مسأله نشوز خداوند از ملایمترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیرگذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به اندرز نموده لیکن اگر زنى در برابر نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد راه دوم از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشد اگر زن در چنین وضعیتى نیز حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید فرمان قرآن با بکار بردن فعل "ضرب" آمده است. البته این فرمان فرمانی موقتی است و اگر زن پشیمان شد طبق بخش آخر آیه دیگر نباید تنبیه شود و اگر باز هم نافرمانی کرد طبق آیۀ بعد باید داورانی از خانواده مرد و زن انتخاب شوند که مشکل را حل کنند. )))))))))))))))))))))) پس ای کاش به همان ایه ای که گفتید بیشتر دقت می کردید .(((((((((((((((((((((((((( و حال ادعای سوم شما مبنی بر سفارش زیاد اهل بیت به ازدواج در سن کم . اتفاقا این مسئله حسن است نه نقطه ضعف یعنی در اسلام توجه بسیار بسیار زیادی به ازدواج و مفهوم ازدواج شده . در ثانی چارچوبی هم مشخص شده به طور مثال دختران به طور طبیعی در سن 9 سالگگی به سن تکلیف رسیده و تا حدودی تکالیف الهی چون نماز را متوجه می شوند اما درمورد مسئله ازدواج هرچه قدر دختر و پسر بعد از رسیدن به بلوغ فکری و سنی (( بعد از رسیدن به ان هرچه زودتر )) ازدواج کنند مورد نظر اسلام است ))))))))))))))))) ادعای چهار شما درمورد 4 زن عقدی مرد و عدم اختیار طلاق در دست زن . اولا ادعای شما خیلی خیلی کلی کلیات است . در اسلام در صورتی اجازه به مرد داده شده که بیش از یک همسر داشته باشد که بتواند عدالت را تا حدود زیاید برقرار کند ((( نگید این حرف الکی است خیر دستور اسلام است ))) درمورد ازدواج عقدی دوم و سوم مرد باید از همسر اول خد اجازه بگیرد و این هم دستور اسلام است . در ثانی باید دقت کنید به فلسفه این دستور . به طور طبیعی مردان نسبت به زنان بیشتر در معرض مرگ و میر هستند از کار سخت در معادن ذغال سنگ گرفته تا کشته شدن در جنگ پس به طورطبیعی مردان کمتر از زنان هستند و این دستور اسلام اتفاقا به سود جامعه و وضعیت زنان بدون شوهر است . اما گفتید زن حق طلاق ندارد اولا این حرف شما ببخشیدا مسخره است مسئله جدای و طلاق زن و شوهر مثل اب خوردن نیست احکامی داد وضعیت های متفاوتی دارد . در وهله اول زن میتواند در عقدنامه ذکر کند اگر شوهرش مثلا معتاد شد یا ازدواج دوم کرد حق طلاق با او باشد . در ثانی در هر حالتی حق طلاق در دست مرد نیست . )))))))))))))))))))))))))))))))))  ادعای پنجم شما گفتید مردی گه پول دارد میتواند کسی را بکشد و دیه او را بدهد و خلاص اما مردی فقیر نمیتواند . اولا در وهله اول کشتن یک انسان گناهی بسیار سنگین است به طوری که در قران امده نجات یک نفر مثل نجات همه انسان ها است پس برعکس ان کشتن یک انسان مثل کشتن همه انسان های روی کره زمین است . به فرض طرف دیه را داد اگر توبه نکند قطعا گناه او بخشیده نمیشود . در ثانی مسئله بخشش در هنگام قصاص یا مسائل پیرامنو ان پیچیدگی های فراوانی ددارد قطعا نه به ان سادگی که شما گفتید . ))))))))))))))))))))))))))))

سلام
خانم شادی صفحه اول قران رو البته اگر قران داری باز کن بخون بعدا طبق شنیده هات حکم بده و به ایین های قبل از اسلام افتخار کن. قبل از اسلام هم ایران همچین خیلی تو اوج نبوده. با عرض معذرت از اقایان. اون زمان مفتخر شما وقتی زن حائض میشد زن رو تو اتاقی مینداختن یک هفته بهش از زیر در غذا میدادن اون حتما از مفخرات شماست.این اسلام بود که به زن اهمیت داد حالا همفکرای شما چی تو فکرت کردن دیگه بماند. بهتر نیست خودت وارد عرصه بشی و ببینی چیا توش هست تا توهین نکنی؟

همون چیزایی که شما انسانیت میدونی و تو قاب کوروش دیدی قران بهتر از ایناش رو داره باور نداری یه چند صفحه سوره بقره رو بخون البته نه با این عصبانیت بلکه با اون دیدی که نوشته منسوب به کوروش رو خوندی
۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۰ ادم با انصاف
در جواب خواهر شاادی گهع این قدر به ایران باستان بودن و دین زرتشت افتخار میکند 00( البته خود حضرت زرتشت سزاوار افتخار است اما اینکه کسی چشم بسته به گذشته افتخار کند اشتباه است و حال یک سند ))))))))))) ازدواج با محارم در دین زرتشتی بنا بر متون تاریخی و پژوهشی

در این گفتار بر اساس متون تاریخی و پژوهشهای باستان شناسان و تاریخ پژوهان ، اثبات خواهیم کرد که ازدواج با محارم در ایران باستان بنا بر آموزه های دین زرتشتی جایز بود.


اسنادی بر اثبات ازدواج با محارم در دین زرتشتی

استاد مرتضی راوندی میگوید :

« به عقیده پروفسور مینورسکى و عده ‏ای از صاحبنظران، منظومه ویس و رامین در حدود نه قرن پیش، یعنى پنجاه سال پس از آنکه فردوسى شاهنامه را به پایان رسانیده، پرداخته شده است. اصل پهلوى، و زمینه جغرافیایى داستان، اسامى شخصیتها و اماکن، طرز حکومت و اوضاع کلى جامعه، طرز عشق‏بازى و ازدواج ( زناشویى خواهر و برادر ) بطورى که در ویس- و رامین توصیف شده با هیچیک از ادوار تاریخى ایران جز دوره اشکانیان قابل انطباق نیست. »

    مرتضى راوندى‏ ، تاریخ اجتماعى ایران ، ناشر: انتشارات نگاه‏ ، تهران‏ ، چاپ دوم‏ ، ج 1 ص 590


هرکس کتاب تاریخ اجتماعی ایران را بخواند در میابد که نویسنده هیچ گرایش خاصی به اسلام نداشت .
و در مقابل گاهی ملی گرایی افراطی در وجود نویسنده موج می زد.

ایشان می گویند :

« استاکلبرگ مانند مینورسکى این داستان ( ویس و رامین ) را مربوط به قبل از اسلام مى‏داند  مى‏گوید: «عقاید پارسى زرتشتى، مانند ازدواج خواهر و برادر و تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان، در منظومه فراوان است. »

    همان ، ج ‏1 ص 591

در جایی دیگر میگویند : « در تاریخ نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاق مسأله این است که ازدواج با اقرباى خیلى نزدیک در ایران قدیم موسوم به «خوتک‏دس» پسندیده بود، و ظاهرا جهت آن را حفظ خانواده و پاکى نژاد قرار مى‏ دادند .»

    همان ، ج ‏1 ص 587  

« کمبوجیه دو خواهر خویش را به عقد خود درآورد، اردشیر دوم دو دخترش ؛ آتسا و آمسترس را به زنى گرفت. در کتاب ارداى و یراف‏نامه آمده است که یکى از بزرگان زرتشتى‏ هفت خواهر خود را در حباله نکاح داشت‏ . »

    همان ، ج‏ 6 ص 283   

مرتضی راوندی میگوید :

«کمبوجیه دوم خواهر خویش یعنى «آتوسا» دختر کورش را به زنى گرفته بود و پس از او پى‏درپى، نخست بردیاى دروغین و پس از سقوط او داریوش اول (که درعین‏حال «پارمیدا» دختر بردیا را به زنى داشت)، با آتوساى یاد شده ازدواج کردند. خشایارشا پسر داریوش بدان سبب پادشاه شد که فرزند آتوسا بود، و حال آنکه داریوش پسرانى بزرگتر از او نیز داشته. داریوش دوم با خواهر خود «پاریساتیدا» ازدواج کرده بود، فرزند ایشان اردشیر دوم پس از مرگ زن اول خود با دو دختر خود «آتوسا» و «آمستریدا» ازدواج کرد.»

    همان ، ج‏ 1 ص 474    

یان ریپکا میگوید :

« در ایران باستان، زناشویى پدر با دختر ، پسر با مادر و برادر با خواهر مجاز بود و حتى از لحاظ دینى، به عنوان عملى مستحب، توصیه مى‏شد. شوهر- مخصوصا بعدها- مى‏توانست همسرش را شریک دارایى خود سازد ؛ ولى، این حق را نیز داشت که او را رها کند و یا به مرد دیگرى واگذارد . »

    یان ریپکا ، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏ ، ترجمه: عیسى شهابى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ریال صفحه 81

استاد شادروان حسن پیرنیا میگویند :

« بعضى از مورّخین خارجه ازدواج شاهان اشکانى را با اقرباء و خویشان نزدیک با نهایت نفرت ذکر میکنند. چنین نسبتى را نیز هرودوت به کبوجیه و پلوتارک به اردشیر دوّم هخامنشى داده‏اند، و لیکن بعضى از نویسندگان پارسى زرتشتى‏ این نسبت را رد کرده میگویند کلمه خواهر را در مورد اشکانیان نباید بمعنى حقیقى فهمید. کلیه شاهزاده خانمها را شاهان پارتى خواهر میخواندند، زیرا از یک دودمان و خانواده بودند و دختر عمو و نوه عمو و غیره‏ها نیز در تحت این عنوان درمیآمدند، ولى چون در تاریخ‏نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاقّ مسئله این است، که ازدواج با اقرباى‏ خیلى نزدیک در ایران قدیم، موسوم به خوتک‏دس، پسندیده بوده‏ و ظاهرا جهت آنرا حفظ خانواده و پاکى‏نژاد قرار میدادند . »

    حسن پیرنیا ، تاریخ ایران باستان‏ ، ناشر: دنیاى کتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، ج‏3 ص 2693


برتولد اشپلولر :

« ازدواج شاید با نوع متداول آن در عصر ساسانى، یعنى ازدواج موروثى و قدیمى با خویشاوندان ‏ارتباط داشت، که در اسلام، حداقل تا مرتبه خاصى ممنوع است. »

    برتولد اشپولر ، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏ ، ترجمه: جواد فلاطورى و مریم میر احمدى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ چهارم‏ ، ج ‏2 ص 181

سلام.

مطالب شما را خواندم

در مورد کنیز داری دقت نشد به این نکته که رضایت کنیز در قران برای ازدواج اصلا در نظر گرفته نشده.

سایر توضیحات شما هم توجیهاتی بیش نیست و حقوق انسانی زنان را که همانا داشتن اختیار در تک تک مسائل زندگی است نادیده گرفته است.

در مورد ایران باستان هم انحرافاتی متاسفانه به وجود آمده بوده که این تمدن بزرگ به دست اعراب از بین رفت که شاید تنبیه ای از جانب پروردگار برای ناسپاسی ایرانیان بوده .

منظور من بیشتر از ایران باستان دوران پیشدادیان بوده که دین آنها رهایی از تاریکی و رفتن به سوی نور بوده که در عرفان ما هم ریشه بسیار دارد.

از توجیهات شما ممنونم ولی اصلا من را راضی نمی کند که انسانی دیگر انسان را به بردگی بگیرد و او را مجبور به ازدواج با خود کند. پس حق انتخاب کنیز برای ازدواج چه می شود؟ آیا به عنوان انسان نباید خودش جفت خود را انتخاب کند؟ اگر اسیر است به صورت دیگری مورد تنبیه قرار می گرفت.

چند همسری آنقدر در نظر من زشت و احمقانه است که یاد خوک می افتم مثل اینکه مردی بخواهد مثل خوک زندگی کند. از این زن به زن دیگر رجوع کردن جز انحطات برای مرد چیز دیگری ندارد.

من به دین اسلام و پیروانش احترام می گذارم چون هر کسی به اندازه فهم خود راه و روش زندگی خود را انتخاب می کند.

من آئین جوانمردان ایران باستان که رهایی از ظلمت و رفتن به نور را برای خودم انتخاب کردم و الان بعد از 6 سال به رهایی رسیدم و خدا را با دیده محبت و دوست می بینم و می ستایم نه بندگی.


پاسخ:
سلام
چه کسی تعیین میکند چه کسی چقدر حق داشته باشد و چه کسی حق چه چیزی را داشته باشد و حق چه چیزی را نداشته باشد؟ اگر ما خداوند را خالق کل عالم خلقت و مالک مطلق بر کل هستی میدانیم و قائل به این باشیم که هیچ کسی هیچ حقی از خودش ندارد جز آنچه خدا به او اعطاء کرده باشد؛ آنگاه خدا گفته فلانی در فلان زمینه حقی ندارد و در بهمان زمینه دارد.
۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۰۳ شیعه اهل بیت
سلام در جواب خواهر شادی .                                                      اولا گفتید رضایت کنیز برای ازدواج در قران اصلا بیان نشده خب برای همین است قبل از انکه به ادعاهای شما پاسخ بدهم نکته مهمی عرض کردم مشخص است دقت نکردید گفتم اسلام همه اساس دین اسلام فقط بر ظاهر قران تکیه ندارد در این کتاب بسیاری از مسائل کلیات ان ذکر شده به طور مثال سفارش به نماز شده اما اینکه چند رکعت هست در احادیث و روایت های صحیح . دوما گفتید دلایل بنده توجیحاتی بیش نیست در این ادعای شما باید عرض کردم ذهنیت شما هر طور که دوست دارد میتواند برای شما چیزی را مجسم کند بنده دلایلی که مطرح کردم نظر علمای مسیحی نبود دیدگاه علمای یهودی نبود بلکه دیدگاه علمای اسلام بود . یعنی اگر به طور مثال بنده در جواب ادعاهای شما نظر علمای مسیحی را میگفتم خب حق داشتید می توانستید بگید ((((((( دلایلی که تو نقل کردی توجیحی بیش نیست زیرا حرف های تو نظر علمای اسلام نبود ))))))))) اما بنده دیدگاه علمی اسلام را ارائه کردم چه شما قبول داشته باشی چه نداشته باشی نظر علمای اسلام را عرض کردم . سوما واقعا برای بنده جالب توجه بود شما ادعا می کردید افتخار می کنید به ایران باستان من گمان بردم منظور شما دوره پر افتخار و پر عظمت هخامنشیان یا اشکانیان یا ساسانیان پر عظمت است اما وقتی گفتی منظور شما دوره پیشدادی است (( ببخشید شرمنده )) خنده ام گرفت خب اگر به فرض می گرفتید البته به فرض می گفتید منظور شما دوره کیانیان است خب بله اثاری اندک از وجود چنین تمدنی هست اما وقتی گفتید منظور شما دوره پیشدادیان است متوجه شدم شما به جای مطالعه کتب تاریخی شاهنامه خوانده اید بیشتر . درمود اصل وجود دوره کیانیان تردید هست چه برسد به دوره پیشدادیان شما اگر به دوره ای میخواهید افتخار کنید حداقل به دوره ای افتخار کنید که در وجود ان دوره تاریخی تردیدی بین دانشمندان و پژوهشگران نباشد مثلا دوره هخامنشیان که همگی قبول دارند چنین دوره ای بوده . سوما گفتید (( من راضی نمیشوم انسانی انسان دیگری به به بردگی بگیرد و او را مجبور به ازدواج خود کند )))) مشخص است به دلایل بنده که مطرح کردم اصلا دقت نکردید . اولا کجای قران امده دستور مستقیم امده ای مسلمانان هرگاه اسیری گرفتید او را مجبور به ازدواج با خود کنید . در کجای قران امده حال من با احادیث و روایات کاری ندارم فعلا یک ایه نشان دهید مستقیم و روشن و شفاف دقت کنید نه غیر مستقیم مستققم امده ای مسلمانان هرگاه کنیزی گرفتید او را مجبور کنید ((( دقت کن خواهر لفظ اجبار را گفتید من هم لفظ اجبار را میگم ))) او را مجبور کنید با شما ازدواج کند . اگر چنین ایه ای وجود دارد ادرس بدهید . نکته دوم قبلا باز چنین ادعای مطرح کردید و من هم جواب دادم و عرض کردم هیچ اجباری از نگاه علمای اسلام در کار نیست اما اگر کنیزی رضایت داد که با صاحب خود ازدواج کند این نوع رابطه (( مثل نوع های دیگر چون ازدواج موقت یا نوع دیگر چون ازدواج دائم )) چارچوبی دارد و الکی رو هوا نیست . بنده چارچوب های ان را مشخص کردم بروید دوباره بخوانید تا بعد باز ادعایت کراری مطرح نکنید . چهارما گفغتید چند همسری برای شما عملی زشت و احمقانه است و ان را تشبیه به خوک کردید . اولا خوک هم یک حیوان و مخلوق خداست نه یک موجود شیطانی . دوما شما هر طور دوست دارید میتوانید تصور کنید و نظر بدهید اما در حقانیت استدلال های دین اسلام برای چند همسری شکی نیست برای کسی که انصاف را رعایت کند . بنده دلایل روشن و شفاف و به زبانی ساده ارائه کردم مشخص هست حتی ان دلایل را یک بار هم نگاه نکرده اید برای همین تکرار میکنم ((((((((( در اسلام در صورتی اجازه به مرد داده شده که بیش از یک همسر داشته باشد که بتواند عدالت را تا حدود زیاید برقرار کند ((( نگید این حرف الکی است خیر دستور اسلام است ))) درمورد ازدواج عقدی دوم و سوم مرد باید از همسر اول خد اجازه بگیرد و این هم دستور اسلام است . در ثانی باید دقت کنید به فلسفه این دستور . به طور طبیعی مردان نسبت به زنان بیشتر در معرض مرگ و میر هستند از کار سخت در معادن ذغال سنگ گرفته تا کشته شدن در جنگ پس به طورطبیعی مردان کمتر از زنان هستند و این دستور اسلام اتفاقا به سود جامعه و وضعیت زنان بدون شوهر است ))))))))))))))))))) شما خود را ملاک و معیار قرار ندهید برای تعداد زیادی از زنان در جامع هکه قطعا بدون شوهر هستند یا شوهران خود را از دست داده اند یا جامعه ای که تعداد زنان نسبت به مردان بیشتر است . خود را ملاک و معیار قرار ندهید . دین اسلام به عموم جامعه توجه دارد . پنجما گفتید 6 سال است که به رهای رسیده و خدا را با ددیه محبت می بینید نه بندگی . اولا به نظرم شما بندگی را با بردگی یکی دانسته اید که غلط است . بندگی یعنی اطاعت از فرمان های خداوند که به وسیله پیامبران به مردم بیان شده . به فرض اگر شما زرتشتی هم باشید خب فقط به حرف که نیست فقط به زبان که نیست باید در عمل هم نشان دهید پیروی میکنید از تعلیمات دین زرتشت (( که همان پیروی کردن و بندگی کردن خداوند است )))) مگر انکه بگوید خیر پیروی از هیچ نوع تعلیمات دینی چه اسلام چه زرتشت نمی کنید . کلام اخر


شما که اهل خنده هستید یک نگاه به اوستا بکنید و ببینید که دوره پیشدادیان و جمشید شاه دروغ نبوده. البته این اخلاق مسلمین است که تمسخر را سرلوحه می کنند و کسی را که با آنها مخالفت کنند بکشند.

اما آیه واضحی که شما می خواستید ببینید در مورد اجازه رابطه یک مرد مسلمان با یک کنیز.

آیه 6 سوره مومنون

إِلاَّ عَلی‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ

مگر بر جفتهاشان ( که زنان عقدی آنها باشند ) یا کنیزان ملکی متصرفی آنها که هیچ گونه ملامتی ( در مباشرت این زنان ) بر آنها نیست

دقت کن که آمده کنیزان متصرفی آنها که هیچ ملامتی در مباشرت با این زنان نیست.

حتی در احکام نیازی به ازدواج با کنیز نیست و می توانی بدون عقد با کنیز رابطه داشته باشی این تجاوز به یک اسیر یا یک فرد درمانده نیست که در بازار فروخته شده. من خدای با این ویژگی را نمی پرستم. خدایی که برده داری را به صراحت لغو نکند از نظر من ارزش پرستش ندارد.

یا آیه 24 سوره نساء که به صراحت گفته:

و زنان شوهردار نیز بر شما حرام شده است، مگر کنیزانى که مالک آنها هستید.

یعنی اگر کنیزی حتی اگر شوهر داشت ولی اسیر شما شد بر شما حلال است. و خیلی آیات دیگر

در مورد تعدد زوجات خدای توی قران اصلا به نیاز روحی یک زن توجهی نمی کند بلکه فقط به نیازهای جنسی مرد توجه دارد و دست او را فقط به خاطر اینکه پول دارد در اختیار کردن زنان باز گذاشته. من خدایی را که نیاز روحی یک زن را نشناسد نمی پرستم.

وقتی قران می خوانی انگار یک پیر مرد خشن عرب آن را نوشته نه خداوند بخشنده مهربان

من خدایی را که خشونت و بردگی را نکوهش نکند نمی پرستم

بندگی و اطاعت بدون چون و چرا از خداوند همانا بردگی است.

اما دین من چیست؟

بود کیش من مهر دلدارها

پرستش به مستی است در کیش مهر

بروند از این جرگه هوشیارها



۱۳ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۲۶ شیعه اهل بیت
سلام در جواب خواهر شادی . ((((((((((( اولا بنده هیچ قصد دبدین داشتم و اصلا منظور مسخره کردن نبود خیر . اگر چنین برداشتی کردید به عنوان یک مسلمان عذرخواهی میکنم . دوما بنده از لحاظ مظالعات تاریخی منظورم بود که در اصل وجود دوره ای تاریخی به نام کیانیان تردید است بین محققان تاریخ چه برسد به دوره ی پیشدادی . حتی به قول شما در کتاب اوستا امده باشد باز هم دلیل بر حقانیت نیست زیرا کتاب اوستا غیر از بخش اولیه گاهان که سخنان خود حضرت زرتشت است بقیه قسمت ها در طول قرن ها توسط موبدان نوشته شد و انان سنت شفاهی سینه به سینه حاکم بود . بعد ها در طول قرن ها کتبی اوستا نوشته شد))))))))))))))))  . ((((((((((((( دوما ایه از قران اوردید بله ترجمه شما صحیح است اما دقت نکردید . بنده بارها به این مسئله جواب دادم در نگاه علمای اسلام همان طور که محرمیت از راه عقد ممکن است از راه ملکیت هم میشود در ثانی شما اول گفتید قران امده کنیزان را مجبور و اجبار کنند برای رابطه . کجای این ایه کلمه اجبار امده شما خود ترجمه کردید ملامتی نیست یعنی اگر به فرض صاحب یک کنیز با او رابطه برقرار کند گناهی نکرده نه اینکه کنیز را مجبور کند برای رابطه . پس ترجمه ای که خود کردید با برداشتی که خود ارائه کردید متفاوت است .)))))))))))))  ((((((((((((((( سوما زدواج با زنان همسر دار در شرع مقدس اسلام حرام است. از این دسته فقط زنان اسیر شده، با شرایطی مثتثنا هستند.
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد.))))))))))))))))))))))))))) (((((((((( چهارما گفتید خداوند فقط توجه کرده به نیازهای جنسی . خب بله این نشان دهنده حسن است نه ضعف نیروهی جنسی یکی از قدرتمندرترین نیروهای است که خدا در وجود هر انسانی قرار داده و اینکه در اسلام توجه زیادی نسبت به سایر ادیان به ان شده حسن است یعنی توجه به یک قدرت فطری که خدا در انسان ها قرار داه و از قضا این نیرو از قدرتمندترین نیروها هم محسوب میشود . در ثانی خداوند دست مرد را باز گذاشته در صورتی که بتواند عدالت را برقرار کند . اگر به فرض این مسئله یعنی توانای برقراری عدالت این مسئله و حکم در اسلام نبود انتقاد شما درست بود . ))))))))))))))))))
سلام در جواب خواهر شادی که ادعا کردند قران پر است از خشونت . من تعدادی از ایات قران برای نمونه اشاره میکنم اگر این خواهر انصاف داشته باشند یک طرفه به قاضی نمی روند . ایاتی ادرس ممیدهم می اورم تا این خواهر بروند بخوانند و  کمی کوچولو با این کتاب اشنا شوند .


(((سوره توبه ایه 71 ))


((( سوره نساء ایه 69 ))

 ((( سوره فرقان ایات 63 تا 70 )))


(( سوره بقره ایه 82 و 112 )))


خواهر گرامی این ایات را بخوان بعد اگر نظری داشتی بگو /


خواهر شادی لطفا التماس میکنم تعدادی ادرس از ایات قران میدهم برو بخون بعد اگر خواستی درمورد این کتاب قضاوت درست کنیا ن وقت بکن اما اول این ایات رو بخون . فکر نمیکنم بیشتر از بیست دقیقه وقتت را بگیرد .

سوره بقره ایه 164

سوره ال عمران ایه 18

سوره انعام ایات 63 و 64 و البته ایه 141

سوره یونس ایه 4

سوره بقره ایه 177

سوره نحل ایه 97


سلام.
خانم شادی شما اینهمه رحمت قران رو گذاشتی کنار اونوقت از ازدواج مجدد ش کینه به دل گرفتی چرا چون با مذاقت سازگار نیست.
شما ازدواج مرد رو با خوک مقایسه میکنی اصلا در مورد خوک میدونی چی به چیه یا همینطوری محض مخالفت این مثال رو زدین؟
خوک نر زنش رو در اختیار خوک های نر دیگه میگذاره نه اینکه خودش بره با چند خوک رابطه داشته باشه و زنش رو نگذاره نه خواهر من خوک نر زنش رو در اختیار خوک های دیگر میگذاره برای تاکید گفتم ولی ازدواجی که شما اینهمه بد میدونیش و به مذاقت بد میاد بلکه به مذاق یک خانم که اتفاقا همجنس خودت هست خوش میاد خانمی که احساس نیاز میکنه نه فقط جنسی بلکه بیشتر عاطفی به نظرت این نیاز با برادر و پدر رفع میشه؟ بهتر نیست به جای روابط نادرست دوستی با ازدواج و تعهد همراه باشه؟ چرا همش خودتون رو میبینین فقط؟
البته مشکل ما و ایراد گیری ما همینه که ما فقط از دید خودمون داریم نگاه میکنیم و فقط خودمون رو به حساب میاریم ولی قران عموم مردم رو نگاه میکنه و برای کل جهان برنامه داره. بهتره یکم دیدتون رو گسترده تر کنین و نگاه کنین ببینین اگر اون کنیز تو کشور اسلامی تنها میموند بدون یا رو یاوری چه بلایی سرش میامد.
به قول اقای علوی اگر بدانیم خالق ما همه جوره فکر ماست اونوقته که به جای ایراد تراشی ممیریم ببینیم حکمت این قوانینش چیه.

پس با این حساب سر انگشتی شما کسی که چند نفرو گشته بگذاریم راست راست بگرده و ادم بکشه تا نکنه اگه اونو مجازات کنیم و قانون صادر کنیم میشیم خشن؟!!!!!این چه طرز تفکریه اخه؟

نمیدونم چه شده که شما تمام منابع پر سند و مشخص رو ول کردید ورفتید سر از منابع اهل سنتی درآوردید که از صبح تا شب برطبل دروغ بودن و مجهول بودن اون میکوبید ... بیخود سراغ منابع پر از اشکال اهل سنت نروید ...

طبق اکثر منابع شیعه ونظر اقوی و نظر اکثر محققین و مراجع و احادیث و تمام نقل قولها عایشه قطعا سنی بیش از 6 سال نداشته وحتی برای 9 ساله بودن اون سندهای کافی وجود نداره ....

در اون دوره اصلا دختری به سن 18 یا 19 نمیرسید قطعا قبل این سن ازدواج کرده بود اونوقت عایشه ای که ماجرای اون این همه سال مورد بحث بوده که با خاطر سن کمش و ازدواج با پیامبر شما میگی 24 ساله؟؟؟؟

عایشه قطعا 6 ساله بوده و حداکثرشاید بشه یکی دو سال به اون اضافه کرد .. شما میایی سن خواهر رو 15 سال میبری بالا و تاریخ مرگش رو میرسونی یه بالای 100 سال تا اینکه س عایشه رو ببری بالا؟؟؟؟؟

به جا گشتن در منابع اهل سنت و اینطور توجیهات مضحک سعی در بررسی دلایل اون کنید 

من منابع شیعه رو اولویت میدونم نسبت به منابع سنت و سن ازدواج عایشه طبق تاریخ حتی بررسی غیر مسلمانان و محقیق انگلیسی که بررسی ها بسیار دقیق دارند سن عایشه حداکثر 6 تا 8 سال بوده ....

شما فکر میکنی اگر عایشه 24 ساله بود چرا پس این ماجرا به وجود اومده؟؟؟ پیامبر که چندین ازدواج در اسن حدود داشتن؟؟
درضمن اونقدر دلایلو منابع در مورد سن عایشه زیاد که دیگه شکی توش نیست ...
حتی روایات خود عایشه از ازدواجش که اتفاقا سندهای اون هم در شیعه هم اهل سنت بسیار زیاد هستش 
خود عایشه هم عنوان داشته که در شش سالگی به ازدواج پیامبر درامدم ...

تمام داستانهای و روایات او و همسران دیگر پیامبر هم کاملا وضوح بر سن بسیار پایین عایشه داره ... اتفاقا عایشه وقتی بزرگتر میشه جزو صاحب نظران میشه و نوشته های بسیار زیادی از اون و زندگیش با پیامبر به جا مونده... عایشه خودش سنش رو در موقع ازدواج 6 سال میدونه....

حالا به فرض بگین 1 سال جا یه جا کرده یا دو سال ولی به نظرتون کسی که 24 سالگی ازدواج کرده ایا میگه من 6 ساله بودم؟؟؟ اونم عایشه ای که بسیار صاحب نظر و فردی صاحب نفوذ بوده ... به نظرتون اگر میخواست همچین چیزی رو که نبوده بگه مورد تمسخر قرار نمیگرفت ...

برای من مسجله که عایشه سنی بیش از 6 سال نداشته حتی اسنادی که سعی میشه اون رو 9 ساله بدونند و خیلی به خستی میشه قبول کرد...
در ضمن نظر اکثر مراجه بزرگ هم بر سن حداکثر 6 ساله عایشه است...

اونطور که نویسنده این مطلب پیش میره فکر کنم کم کم برسیم به اینجا که عایشه 50 سال بود و پیامبر 6 سال //
عایشه زمانی که در خانه پیامبر رفته با دختران  دیگه و عروسکها بازی میکرده نکنه دختری 22 24 ساله اونم تو اون دوره ای که دختران در سن 17 18 سالگی قطعا ازدواج کرده بودند عروسک بازی میکرده 
ماجراهای زنان پیامبر و عایشه خیلی واضح مشخص میکنه که عایشه دختری کم سن وسال بوده و سخت بشه سنی بیش از 9 سال برای اون در نظر گرفت و به گفته مونت گومری وات که اون رو برترین و برجسته ترین مفسر غیر مسلمان اسلام میدونند سن ازدواج عایشه رو حداکثر 9 سال میدونه// 
۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۴۵ شیعه اهل بیت
سلام . در جواب برادر حسین و اقا رضا . (((((((  اولا مطالب این سایت مخاطب  ان شیعه نبوده که قرار باشد متابع از شیعه ارائه شود مخاطب این سایت عزیزان اهل سنت هستد و اولین قاعده در هر بحث علمی این است که مثلا شیعه از خود کتب علمای اهل سنت فلان مسئله ای را ثابت کند و علمای اهل سنت هم از کتب شیعه . ))))))))) ((((( دوما در جواب برادر حسین . نکته اول شیعه برخلاف عزیزان اهل سنت که عقیده دارد هر روایتی در صحیح مسلم یا بخاری (( مثال عرض میکنم تا بعد منظورم را بکم )) هر روایتی در این دو کتب باشد چشم بسته بدون بررسی سندی قبول است . شیعه چنین عقیده ی نسبت به هیچ کدام از کتب خود ندارد حتی مشهورترین کتاب شیعه کلینی هم علمای شیعه عقیده ندارند هر رویاتی در ان باشد چشم بسته قبول است . نکته دوم برادر حسین شما به جای انکه مدام ادعا کنی و رو هوا حرف بزنی واقعا راست میگوی چند سند و مدرک از کتب شیعه ارائه بده و البته ان را برررسی سندی هم کن یعنی مثلا اگر روایتی هست که نشان میدهد عایشه بین 6 تا 9 سال سن داشته و دارای 10 راوی بگو فلان عالم شیعه راوی سوم ان را تصدیق کرده و فلان عالم شیعه راوی نهم این روایت را تصدیق کرده به ترتیب با سند و مدرک حرف بزن . . )))))))))))))))) (((((((((((( برادر حسین و برادر رضا اولا به مطالب این سایت دقت هم نکردید در این ساعت به طور قاطع گفته نشده عایشه دقیقا حتما 24 ساله بوده خیر دقت می کردید حداقل و حداکثری امده یعنی از  17 سال تا 24 سال ذکر شده در کتب اهل سنت .  اتفاقا شما که میگوی اصلا احتمال نمی ررود در ان زمان دختری مجرد بماند تا سن 20 یا 24 یا اصلا 16 سالگی . خب سوالی که از عزیزان اهل سنت باید پرسید هم همین است . وقتی بر  اساس کتب انان مشخص است عایشه حداقل 17 سال سن داشته پس چرا برخی افراد این همه اصرار میکنند که عیاشه حتما مجرد بوده وقتی با پیامبر ازدواج کرده . خب همان طور که خدیجه قبل از پیامبر دو بار شوهر کرده ایا نباید حداقل تصور کرد عایشه قبل از پیامبر شوهر داشته . شاید برخی افراد میخواهند با پایین اوردن سن عایشه برای او فضیلتی بسازند زیرا عقیده مشهور (( حال با درست یا غلط بودن ان کاری ندارم )) این است تنها همسر پیامبر که باکره بوده عایشه است و بر همین اساس میخواهند فضیلتی برای ام المومنین عایشه بسازند . البته قصد بنده توهین به عزیزان اهل سنت نیست . هرگز منظورم وهابی های است که از کتب اهل سنت میخواهند سوء استفاده به نفع خود کنند ))))))))))))))
۳۱ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۳ شیعه اهل بیت
سلام منتظر بودم ببینم ایا خواهر شادی یا برادران حسین و اقا رضا جوابی دارند بدهند یا خیر اما بعد از گذشت چند هفته جوابی ندیدم . یک توصیه به همه میکنم . اگر شخصی خواست درمورد مسیحیت نظری بدهد حداقل برود تعدادی از ایات کتاب مقدس را بخواند به همان شکل کسی اگر خواست نظر ی درمورد اسلام بدهد برود تدادی ایات از قران رکریم بخواند البته یک طرف به قاضی نرود یعنی هم ایاتی که درمورد بخشش و مهربانی و رحمت است را بخواند و هم ایاتی که در نگاه شخصی او ایجاد شبهه میکند . این را هم در نظر بگیرند برادران و خواهران عزیزی که مدام از قران اشکال میگیرند . اساس دین اسلام فقظ فقط ظاهر قران نیست که مدام برخی ها فقط از ایات قران اشکال میگیرند . دین اسلا رکن ها و پایه های مختلفی دارد که یکی از انها قران ظاهر قران است . به طور مثال یگری احادیث و روایات . یا رکن بعدی عقل و استنباط عقلانی . پس اگر شخصی خواست انتقادی نسبت به دین الهی اسلام بکند ابتدا برود ببیند ایا نسبت به انتقادی که او دارد علمای اسلام جوابی داده اند یا نه . نه اینکه چشم بسته هر انتقادی داشت را به زبان اورد در یک بخش عمومی ابتدا برود ببیند ایا جوابی به ان انتقاد داده شده یا نه .
گورتون رو از ایران کم گنید کاسه لیس های شهوت ران که مغزتون تو بیضه هاتون مخی شده

خوشحالم که این دین پر از نکبت هر روز داره کمرنگ تر میشه و نفرت مردم خصوصا زن ها از تون بیسشتر میشه روز به روز

وجود امثال تو برای متنفر شدن از این دین غیر انسانی واقعا لازمه و من خوشحالم که مغز پشگلی هایی مثل تو از اسلام حمایت میکنند تا باعث نفرت عموم شوند

ضمنا دین کثیفتو و احکام ضد انسانیشو به خدا ربط نده چون خدا ساکت است بنابرین هر کثافتی هر ادعایی را به او نسبت میدهد خدای من خرذ و انسانیت من است
۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۱۰ ابراهیم رجبی
با عرض سلام خدمت دوستان عزیز
اقای ادمین خیلی تلاش کردند که مثل اخوندها بر این ازدواج محمد سرپوش بگذارند در کتاب خاطرات عایشه خود عایشه فرموده که در 6سالگی به عقد محمد در امده و سلمان فارسی خیانت کار هم حضور داشته و نزدیکی با عایشه در چهارچوب در بوده بقدری محمد شهوتی بوده حتی عایشه ذکر کرده من با ناخن خشک شده ای اب محمد را از روی لباسش پاک میکردم اقاقی ادمین سن 19سالگی عایشه روزهای پایانی عمر مخمد بود چرا سعی می کنید اینقدر دروغ به خورد این مردم بدید اخه چه سودی میبرید از یک عرب اینقدر دفاع می کنید کلی کتاب تاریخی دلالت بر ازدواج محمد و شهوانی محمد گفته ادمین محترم حرفهای یک مشت اخوند وطن فزوش تائید نکن من خودم یک وبلاگ نویس و محقق ادیان هستم که تمامی وبلاگهایم از سوی رژیم مذهبی اخوندی پلمپ و تحت پیگرد قضائی هستم و دیگر نمی توانم وبلاگی بسازم 
سلام علیکم در جواب کاربران برادر حمید و ابراهیم رجبی که توهین های بسیاری کردند . اول جواب برارد حمید (( شما لطفا ادب را رعایت کن اگر اسلام را قبول ندرای نداشته باش اما ادب را رعایت کن دوما اتفاقا هر روز بیشتر و بیشتر مردم ایران شناخت نسبت به اسلام پیدا کرده و ایمان انان قوی تر میشود هر سال در راهپیمای  22 بهمن و عاشورا هر سال پرشکوه تر برگذار میشود خدا را شکر . دوما ایات زیاد در قران درمورد مهربانی نسبت به پدر و مادر یا صدقه دادن نسبت به فقیران امده به قول شما این ها هم از احکام کثیف باشد باشه درسته . هیچ وقت یک طرفه به قاضی نرو . در قراتن هم ایات درمورد جهنم امده بله قطعا اما ایات درمورد مهرباین و توبه پذیری خدا هم امده . سوما شما در اخرین جمله یک جا ادعا کردید خدا ساکت است و یک جا اخرین حرف خودت گفتی خدای تو عقلت است پس این دو حرف کنار هم بگذاری یعنی عقل شما ساکت است ))))))) حال در جواب برادر ابراهیم رجبی . (((((( برادر اولا بهتر بود اسناد و مدارکی که در این بخش از کتب خود علمای مشهور اهل سنت ذکر شده دقت می کردید حداقل یک بار میخوانید . اولا در نگاه شیعه هر روایتی چشم بسته قبول نیست این عقیده را نسبت به کتب خودش ندارد چه برسد به کتب عزیزان اهل سنت . پس اگر ان روایتی که شما ادعا کردی خود عایشه گفته من 6 ساله بودم در نگاه شیعه اول باید بررسی سندی شود بر اساس علم تخصصی رجال . در ثانی شما طی توهین های که به پیابمر اسلام و یکی از صحابه کردید بدون سند و مدرک حرف زدید . شما اگر راست میگوی دقیق سند و مدرک با ادرس صفحه از کتب خود علمیا شیعه بگو بعد ان را بررسی سندی هم کن یعنی اینکه ادعا کردی عایشه جنان حرفی زده یا مثلا سلمان فارسی خود حظور داشته این مسائل با ادرس دقیق بگو در کدام کتب شیعه امده و چند راوی دارد بعد اگر خیلی راست میگوی ان را بررسی سندی کن . مثال خییل ساده اگر این مسئله مثلا پنج راوی دارد بگو در فلان کتاب عالم شیعه امده راوی اول ان مورد اعتماد است در فلان کتاب عالم دیگر شیعه امده راوی چخارم ان مورد اعتماد است . بی خودی روی هوا ادعا نکن زیرا اگر انسانی ادعای مطرح کند و دقیق با سند و مدرک حرف نزند ادعای او میشود اتهام . کلام اخر اگر به این مطالبی که در این بخش امده دقت می کردی حتی یک بار میخواندی متوجه می شدی که با سند و مدرک صصحبت شده ان هم از کتب علمای اهل سنت نه شیعه . اگر شما انتقادی داری باید از اهل سنت کنی نه شیعه . زیرا این مسائل در کتب انان امده یعنی مسئله سن اسما دختر ابوبکر خواهر عایشه و بعد مقایسه سن او با عایشه این مسائل در این بخش قت می کردی از کتب علمای اهل سنت امده بود . شما اگر روایتی در شیعه درای عرض کردم ادرس دقیق بده بعد ان را بررسی سندی کند . ))))))
سلام علیکم . تا اینجا خدا را شکر جواب چهار تن از کاربران را دادم اما جوابی از سوی انان دریافت نکردم یعنی جوار کاربر خواهر شادی و برادر حسین و اقا رضا و همچنین جواب دو تن دیگر یعنی برادر حمید و ابراهیم رجبی را خدا را شکر دادم اما متاسفانه جوابی از سوی انان دریفات نکردم . همه حرف من این است اگر اسلام را قبول ندارید نداشته باشید اما توهین و فحاشی نکنید خیلی خیلی راحت با خفظ احترام میتوانید بگید من اسلام را قبول ندارم . خب در این جمله نه توهینی بود نه فحاشی . نکته دوم اگر شبهه یا انتقادی دارید و به قول برخی میخواهید با فلان سوال ضربه بزنید به اسلام اول بروید ببینید ایا به سوالی که دارید علمای اسلام جوابید اده اند یا خیر . متاسفانه برخی سوالاتی را مطرح میکنند که علمای اسلام جواب داده اند اما انان نرفته اند ببینند . نکته سوم مطالب این بخش از سایت مخاطبان ان عزیزان اهل سنت هستند برای همین منابع از کتب انان معرفی شده است . اگر انتقادی نسبت به مسئله سن عایشه دارید باید به عزیزان اهل سنت بگوید نه شیعه  زیرا کتب از علمای اهل سنت با ادرس ذکر شده است .
با  سلام و خسته نباشید. من فقط میخواستم بپرسم که آیا یک بچه حق بچگی ندارد؟ بچه ای که از ۳ سالگی چادر به سر کند و یا در ۶ سالگی ازدواج کند، چه طور میتواند بچگی کند؟ الان که ما اینقدر اصرار داریم تا افراد زیر ۱۸ سال نباید مسایل جنسی را بدانند چه طور یه دختر ۹ ساله رابطه ی جنسی برقرار می کند؟ (بیشتر منابع گواه به این امر است)
با تشکر از زحمات شما
پاسخ:
سلام
اگر ما خداوند حکیم را عالم مطلق و حکیم مطلق بدانیم آنگاه وقتی گفته دختر از سن 9 سالگی توانایی ازدواج و همسری را دارد میفهمیم دارد. و این امر هم مختص صدر اسلام نیست. تا همین یکی دو نسل قبل از ما خیلی از مادران و مادربزرگان ماها در سنین 9 و 10 و 12 سالگی ازدواج کرده اند و زندگی شان نیز خیلی بهتر و موفق تر از زندگی های کنونی بوده است.
الان که مثلاً پسر تا 25 30 سالگی و دختر هم تا 20 25 سالگی ازدواج نمیکنه و میگیم بچه هستن چه گلی به سر خودمون و اجتماع زدیم؟؟!!!
سلام علیکم . خب من جواب کاربران خواهر شادی و برادر حسین و اقا رضا و همچنین دو کاربر دیگر برادر مید و ابراهیم رجبی را دادم اما پاسخی از انان دریافت نکردم متاسفانه
سلام علیکم من هنوز منتظر جواب خواهر شادی و برادران حسین آقا رضا آقا حمید و ابراهیم رجبی هستم اگر جوابی دارند بدهند اگر.نه کسانی که دارای افکار این عده هستند صحبتی دارند بگویند
خدایی که فقط به بلوغ جسمی و جنسی میپردازه مرده هست،،، دختران میهن عشق ایران، اهورامزدا رو پرستش کنید تا برده ما مردهای دیکتاتور نشید، الله واسه آدم کردن عربهای 1400 سال پیش بود، شما ارزش دارید ، در بند یک مرد مسلمان هرزه چشم چران وحشی و تسخیر کننده جسم و روح دختران نشید،، 
سلام خب خدا را شکر بحث دوباره شروع شد . در جواب برادر کوروش اولا ادب را رعایت کن دوما خیر خداوند و احکام دین اسلامی فقط به بلوغ فکری نمی پردازذ این یکی از جنبه های احکام اسلامی و اندیشه اسلامی هست دما اتفاقا یکی از حسن های دین اسلام همین توجه زیبا و والا به این مسئله است نه مانند برخی گروه های برهمن که گوشه گیری انتخاب میکنند و از ازدواج دوری میجویند یا مثل برخی کلیساها که روحانیان انان حق ازدواج ندارند اسلام برخلاف انان به مسئله ازدواج بسیار بسیار بالا توجه کرده است. نکته دوم در همان دوران باستان برادر کمی مطالعه داشته باش مسئله ازدواج با محام در همان کاخ های سلطنتی و همان دختران میهن پرست به ثقول خودت وجود داشته این یک مسئله ثابت شده است که نمیتوانی انکار کنی . با درست بودن یا نبودنش اصلا کاری ندارم نفس حقیقت این مسئله ثابت شده است نه در نگاه اندیشمندان اسلامی در اندیشمندان غربی مقالات و کتاب های بسیاری هم در این زمینه نوشته شده . نکته سوم دره مان دوران بتسانا که این قدر چشم بسته از ان تعریف میکنید ما طبقه بندی اجتماعی داشتیم که بسیار بسیار فشرده بود و بسیار بسیار سخت بود که یک نفر از طبقه چهارم (( کشاورزان و پیشه وران )) بتواند رشد کرده و به طبقات بالا برسد اما با ظهور اسلام با تفکری که اسلام داشت بسیاری از عالمان و دانشمندان اسلامی از طبقلات پایین جامعه بودند که توانستند رشد کنند . این هم حقیقت است اگر انکار کنی حماقت خودت را نشان داده ای . نکته اخر گفتی الله متعال خدای اعراب 1400 سال پیش است اولا این سخن غلط است اولا دین اسلام دینی جهانی است ما ایات زیادی در قران کریم درمورد مهربانی و اخلاق و خوش اخلاقی و صدقه دادن به فقیران داریم که این امور و مسائل جهانی است . اگر بگوی خب در دین زرتشت هم این مسائل بوده اولا در نگاه شخص حضرت زرتشت که در نگاه اسلام پیامبر بود قطعا شک نکن همه پیامببران الهی امده اید دعوت به خیر کنند و نیکی اما مسئله این است کتاب اوستا فقط فقط بخش اولیه ان یعنی گاهان سخنان و اشعار خود حضرت زرتشت است و بقیه قسم تها (( یعنی نود درصد قسمت کتاب اوستا )) در طول قرن ها نوشته شد پس سخنان و دیدگاه های شخص حضرت زرتشت نیست . در ثانی چه ربطی دارد گفتید اسلام دین اعراب بوده خیر دین اسلام دینی جهانی است همان طور که مثلا یک فرانسوی ممکن است زرتشتی باشد هم به وطن خودش و نژاد خودش افتخار کند هم به دینش اسلام هم دینی جهانی است ما هزاران چینی و حتی امریکایی داریم که مسلمان هستند هم به وطن خودشان افتخار میکنند هم به دینشان پس یک دین الهی ربطی به نژاد خاصی ندارد حداقل این اندیشه شیعه و اسلام هستت . مسئله جای دیگری هست و ان عمومیت داشتن و قلمرو احکام یک دین الهی است همان طور که دین حضرت مسیح جهانی است دین اسلام هم همین طور .
سلام تعجب میکنم چرا دیگر کسی نمی اید نظر بدهد . یک مدتی نظری نمیدادند مدتی پیش شخصی نظر داد فکر کردم دوباره بحث شروع شده اما باز دیدم کسی نمی اید نظر بدهد .
۰۲ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۸ شیعه اهل بیت
سلام . من الان مدت هاست منتظر جواب برخی کاربران هستم که ادعاهایی مطرح کردند پاسخ انان را دادم اما هنوز عکس العملی یا جوابی از سویی انان دریافت نکردم . اسامی ان کاربراناین است خواهر شادی و برادران به ترتیب حسین و اقا رضا و اقا حمید و برادر ابراهیم رجبی و همچنین کوروش . پاسخی از سوئی این افران نگرفتم  متاسفانه .
اولا شما که هی میگی مگر پیامبر حس شهوت نداشته حالا سوال من این که پس فرق پامبر ما با مردای الان چیه؟دوما خود شما هم خوب میدونی که این موضوع حق چهار تا همسر داشتن که از طرف دین اسلام وارد شده کاملا دروغه و بعضی از مردهایی مثل شمااین حرفرو برای لذت های شهوانی خودشون زدن که زیر سایه ی اسلام به امیال پست خودشون برسن.من راجع به این مسئله چند سال تحقیق کردم.بنابر عدالت خدا و حق برابری که بین زن و مرد قرار داده چهار همسر داشتن ای مسئل رو کاملا نقض میکنه.اولا هیچ مردی با داشتن چهار همسر نمیتونه عدالت رو بین اونا رعایت کنه دوما اگر مردی ادم سالمی باشه تمام تفریحات و نیاز های خودشو با یک همسر رفع میکنه مردی که سراغ چند همسر میره اون مرد فقط هدفش براورد لذایذ جنسی و لاغیر که این شرایط حکما رفتار انسانیت رو نقض میکنه زن و مرد هر دو باهم برابرند و زن هم شهوت دارد و حتی در خیلی موارد شهوت زن بسیار از مرد است حالا توانایی شهوت بالا دلیل بر این نیست که هرغلطی خواستیم بکنیم!بنده نمیدانم چرا کثافت کاری های خود را به اسلام ربط میدهیم.شما هم حتما چند زن دارید که انقدر از این موضوع حمایت میکنید خواهشا اگر توانایی دادن اطلاعات درست را به مردم ندارید اصلا نظر ندهید.با این طرز صحبت با مردم بدتر مردم را از اسلام دور میکنید.
پاسخ:
مگه قراره پیامبر ص با مردای الان در همه چیز متفاوت باشه؟! پس انا بشر مثلکم چی میشه!؟ پیامبر ص هم مثل ما آدم هست میخوره، میخوابه، تفریح میکنه، عمل جنسی انجام میده و ... .
در مورد چهارهمسری و تعدد زوجات این بحث هم نص صریح قرآن هست هم ضروری دین هست نه فقط مذهب شیعه بلکه ضروری دین اسلام و از همون ابتدای اسلام تا همین الان این مطلب که مرد حق داره تا 4 همسر دائم داشته باشه از مسلمات اسلامی بوده و سیره قطعیه مسلمین در طول زمان بر این امر دلالت داره.
ضمن اینکه تعریف شما از عدالت چیه؟! اون عدالتی که مد نظر اسلام هست برای بحث تعدد زوجات امکان رعایتش هست.
اما کی گفته زن و مرد در تمامی حقوق و تکالیف یکسان هستند و برابر؟؟؟!!!!

ایه چند همسری نص صریح قران است یا نص صریح توهمات پیامبر که در قران آورده پیامبر انقدر شهوت ران بودن که برای لذت جویی حتی به یک دختر بچه 6 ساله هم رحم نمی کردند. من که اصلا به قران اعتقاد ندارم. خیلی وقته که می خوام خودم رو از این دین متحجرانه ضد زن آزاد کنم. خدا انسان را آزاد و خرمند آفریده. قران هیچ حقی به زن نداده چون یک مرد آن را نوشته اون هم به نام خدا. خیلی ها میگن قران توهمات پیامبر اسلام است نه حرف خدا مثل شعر حافظ یا شاه نامه فردوسی که فقط اون شخص می تواند اون را بگه. من از اسلام و آخوندا و کلا از هرچیزی که حقوق من را به عنوان یک زن قبول نداشته باشه بیزارم. هرچقدر علم بیشتر پیشرفت می کنه معلوم میشه که اسلام چقدر از حقوق زنان را پایمال کرده. مثل قانون شهادت که علم نشان داده حافظه زنها در خیلی موارد بهتر و دقیقتر از مردان عمل می کند . فقط خدا می دونه حق چند زن را پیامبر اسلام با این حرفهای من در آوردیش که به خدا نسبت داده از بین برده.

پاسخ:
باز گلی به جمال شما که صراحتاً میگید کاری به قرآن ندارید. نه مثل برخی دینداران که مخلص دین و قرآن و پیغمبر ص و ائمه ع هم هستن اما تعدد زوجات رو قبول ندارم.
۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۰ شیعه اهل بیت
سلام به گلی به جمال خواهر شادی که حداقل انصاف داشتند و گفتند تعدد زوجات نص صریح قران است و باز هم احسنت به ایشان که تکلیف را روشن کردند و گفتند از اساس کاری به قران ندارند . البته ادعاهایی که مطرح کردند از اساس مشکل دارد و غلط است اما حداقل همین مقدار که اعتراف کردند تعدد زوجات نص صریح قران است و همین مقدار که تکلیف را روشن کردند کاری به قران الهین دارند کافی است . متاسفانه برخی افراد در ظاهر ادعا میکنند مسلمان هستند اما هیچ گونه مطالعاتی ندارند . البته به خواهر مریم هم توصیه میکنم بروند کمی مطاالعه کنند . همین الان س ر چ کنند اندیشمندان غربی و مسیحی که مسلماتن شده اند اسامی انان و مشصخات انان را خواهند دید . پس برداشت شما از اسلام غلط است نه به این خاطر که کتاب های غلطی مطالعه کرده اید در باب اسلام نه نه بلکه به این خاطر که اصلا هیچ گونه مطالعاتی در باب اسلام ندارید .
۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۱ شیعه اهل بیت
سلام ببخشید در پست قبلی اشتباهی شد . منظورم خواهر مریم بود
که حداقل انصاف داشتند و گفتند تعدد زوجات نص صریح قران است و باز هم احسنت به ایشان که تکلیف را روشن کردند و گفتند از اساس کاری به قران ندارند . البته ادعاهایی که مطرح کردند از اساس مشکل دارد و غلط است اما حداقل همین مقدار که اعتراف کردند تعدد زوجات نص صریح قران است و همین مقدار که تکلیف را روشن کردند کاری به قران الهین دارند کافی است . متاسفانه برخی افراد در ظاهر ادعا میکنند مسلمان هستند اما هیچ گونه مطالعاتی ندارند . البته به خواهر مریم هم توصیه میکنم بروند کمی مطاالعه کنند . همین الان س ر چ کنند اندیشمندان غربی و مسیحی که مسلماتن شده اند اسامی انان و مشصخات انان را خواهند دید . پس برداشت شما از اسلام غلط است نه به این خاطر که کتاب های غلطی مطالعه کرده اید در باب اسلام نه نه بلکه به این خاطر که اصلا هیچ گونه مطالعاتی در باب اسلام ندارید .

به به بینید چه قاف بزرگی مسئول وب داده. یک جا با رنگ آبی اومده از طرف صاحب وبلاگ مطلب گذاشته و یک بار هم با اسم شیعه اهل بیت. واقعا نمونه بارز یک مسلمان فریبکار هستی. خداوند خودش داره آبروی اسلام  و محمد و طرف دارش رو با داعش و طالبان و القائده  و جمهوری اسلامی می بره. به زودی فریبی به نام اسلام که کاملترین دین است بر همگان مشخص می شود. اسلام فقط جوامع عقب افتادی مثل پاکستان و ایران و افغانسان و عراق را که عقب افتاده ترینها هستند را در بر می گیرد.

۰۵ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۰ شیعه اهل بیت
سلام . اولا خواهر اشتباه بزرگی کردید ان بخش ابی مدیران سایت هستند که جواب میدهند اگر به نظرات قبلی هم نگاه کنید مدیران سایت با رنگ ابی جواب داده اند و من یکی از کاربران اینجا هستم . دوما شما توهین بسیار کردید اولا خدا را شکر اسلام در حال گسترش است عرض کردم س ر چنید فهرست اندیشمندان اروپایی و غربی و مسیحی که مسلمان شده اند تا دلتان بخواهد فهرست خواهید دید . سوما لطفا مغلطه نکنید گروه هایی چون دااعش را کنار نظام اسلامی ایران قرار ندهید . مشخص شد از اخبار ایران هم بی خبر هستید که کنگره های جهانی متعددی با حظور علمای شیعه و اهل سنت در همین شهر قم بر ضد اعمال داعش و تفکرات تکفیری وهابی تشکیل شده . قطعا مطالعه درست و حسابی نداشته اید درمو رد تفکر تکفیری داعش که همان وهابیت است . شاید سواد کافی ندارید یا تحصیلات بالایی ندارید اگر این ها باشد خب انتظاری هم نیست گرچه باز هم دلیل نمیشود شما از حقیقت فرار کنی اما اگر تحصیلات کافی داری خیلی زشت است از فهرست اندیشمندان غری که مسلمان شده اند بی خبر باشی واقعا زشته از تشکیل کنگره های جهانی در شهر قم بر ضد اعمال داعش بی خبر باشی واقعا زشته برای یک شخص تحصیل کردذه از دنیا بی خبر باشه
۰۵ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۲۸ شیعه اهل بیت
فهرست تعدادی از کشیشان و مبلغان مسیحی که مسلمان شده اند .............  اسحاق هلال مسیحا .......ابراهیم خلیل فلوبوس  ...... یوسف استس .. دکتر ودیع احمد خادم .... مارکو کوربس .... گری میلر ..... عزت اسحاق معوض ... جان ماری دوشمان .....                                                                                 حال دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی در باب قران کریم //////////        پروفسور همیلتن الکساندر روکسین گیپ ((میراث اسلام یا انچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است نوشته 13 تن از مستشرین و استادان دانشگاه های انگلستان ترجمه مصطفی علم . انتشارات خودکار ایران . کتاب فروشی مهر )) ..... حال سخن این شخص ((( اگر قران را خود محمد نوشته بود دیگران هم میتوانستند حداقل ده سطر نظیر ان را بیاورند پس بهترین دلیل حقانیت قران عدم توانایی اوردن نظیرش توسط دیگران است پس باید قبول کرد قران معجزه ای است برجسته و اشکار )))      حال کتاب بعدی ((( کتاب قهرمانان نوشته توماس کارلایل ترجمه ابو عبدالله زنجانی تبریز کتاب فروشی سروش 1330 ص 73 ))) حال سخن دکتر رودویل در همین کتاب درمورد قران ((( باید اروپا فراموش نکند که مدیون این کتاب است که افتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطی در اروپا طلوع داد )))                                                                  
بی سواد فعلا تو هستی. خر هم خودت هستی. عین همان جمله آبی را در قسمت پایین هم تایپ کردی. خودت احمقی فکر می کنی دیگران هم احمق هستند.
۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۵ شیعه اهل بیت
سلام اولا ادب را رعایت کن به فرض محال من دروغ گفته باشم بازه م شما حق نداری فحاشی رکیک کنی . در ثانی خیر عرض کردم ان بخش ابی رنگ را مدیران سایت جواب داده اند . شما حتی زحمت نکشیدی پست های قبلی خودم را در اینجا بخوانی . یک بار بالا را می دیدی خودت متوجه می شدی که مدت هاست در این سایت نظر میدهم . کاربر هستم مثل شما مثل بقیه . در ثاین چرا حاشیه می روید من نظرات اندیشمندان غربی در باب قران کریم و فهرستی از کسانی که مسلمان شده اند را ارائه دادم . عرض کردم و باز هم روی حرف خودم هستم یا شما از اساس بی سواد هستید مدرسه نرفته ای یا رفته اید اما متاسفانه از اخبار ایران اگاه نیستید . بارها کنگره های جهانی با حظور علمای شیعه و اهل سنت در همین شهر قم بر ضد تفکرات تکفیری وهابیت داعش تشکیل شده و بعد شما این گروه را در کنار گروه های اصیل شیعه قرار داید . پس بی سواد هستید . در این شکی نیست تردیدی نیست . این حرف من توهین رکیک نیست خیر اما حقیقت است .
۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۴ شیعه اهل بیت
در ضمن چی فکر کردی واقعا . تصور کردی میایی تو این سایت نظی میدهی بعد هیچ کسی نیست جواب شما را بدهد . واقعا چنین فکر کردی متاسفم . خیر این سایت بی صاحب نیست . هرکسی ادعای خاصی مطرح کند یا مدیران سایت جواب ان شخص را میدهند یا سایر کاربران . من هم مدتهاست فعال ترین کاربر این سایت هستم . هرکسی هر ادعایی خلاف حقیقت مطرح کند من رزمان بتوانم پاسخ میدهم البته علمی اما برای شما خیر همین مقدار که اسامی اشخاصی که مسلمان شده اند را بروی بخوانی برات کافی است بچه جان بای بای
در این حال باش تا صبح دولتت بدمد.
۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۲۸ شیعه اهل بیت
سلام حتما شک نکنید که از حریم اسلام و اهل بیت در حد خودم دفاع خواهم کرد .
خدا کمکتون کنه یک تنه جلوی این اومانیسم های نژاد پرست وایستادید.
دم از روشن فکری و ازادی بیان  و حقوق بشر میزنن به خودشون که میرسه بحث نژاد برتر میکنن و به اعراب توحین میکنن انگار نه انگار اونها هم انسانند.
الهم عجل لولیک الفرج.

آیه 24 سوره نساء

 الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً

ترجمه مکارم شیرازی

 زنان شوهردار ( بر شما حرام است ) مگر آنها را که ( از راه اسارت ) مالک شده اید ( زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است ) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها ( که گفته شد ) ، برای شما حلال است که با اموال خود ، آنان را اختیار کنید در حالی که پاکدامن باشید و از زنا ، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه [ ازدواج موقت ] می کنید ، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر ، با یکدیگر توافق کرده اید. ( بعداً می توانید با توافق ، آن را کم یا زیاد کنید. ) خداوند ، دانا و حکیم است.


کل ارزشی که قران به زنان داده اینکه با پولی مردی او را به ازدواج یا بهتر بگویم به بردگی جنسی خود درآورد 4 تا دائم و هر چندتا که دلتان خواست صیغه این خدای واقعی است یا خدای محمد است یا بهتر بگویم خدای نفسانی محمد است. خود شما بارها در این وب گفتید که محمد هم یک انسان است و دارای قوت شهوت پس محمد هم می تواند مثل هر انسان دیگری اشتباه کند. این محمد پیامبر است یا پادشاه ما از پادشاهان انتظار آن را داریم که شهوت ران باشند و برای خود حرمسرا درست کنند نه از یک پیامبر که ادعا می کند در کمال زهد زندگی می کند. بنابر ایه ای که آوردم مسلمانان اجازه دارند که اسیر غیر مسلمان را به صورت کنیز خرید و فروش کنند و یا رابطه جنسی داشته باشند خوب داعش که ایرانیان ادعا دارند که از آنان نیستد که به نص صریح قران دارند عمل می کنند. زنان ایزدی غیر مسلمان را اسیر کرده و به بدترین وجه به اسرات و کنیزی می برند. خدا یا اگر این آیه را تو نوشتی من تو را نمی پرستم ولی خدایی که من شناختم با خدای محمد خیلی فرق دارد

اگر خدا به چند همسری اعتقاد داشت همراه حوا چند حوای دیگر می آفرید.

اگر خدا به ازدواج با یک دختر بچه اعتقاد داشت حتما حوا را به صورت یک دختر 2 الی 3 ساله می آفرید

اگر خداوند به کنیز داری اعتقاد داشت همراه آدم و حوا حتما چند کنیز و غلام می آفرید

در اسلام با زنان درست مثل برده برخورد شده ولاغیر




بخوانید و پاسخ دهید
نظر شما درباره ی مجوز هرزگی مردان مسلمان چیست؟
که اسلام به آنها اجازه می دهد هر روز آلت شان را در
چند زن فرو کنند ، آنهم با مجوز داشتن 4 زن دائم و
چهل کنیز و بی نهایت صیغه ?!...
معایب این عمل کثیف ، که در حقیقت هرزگی و زنبارگی مردان مسلمان بحساب میاد ، چیست؟
اولین مورد آن ، بدلیل داشتن رابطه ی جنسی یک مرد
هم زمان با چند زن ، شیوع بیماریهای مقاربتی است؟
یعنی الله بی سواد و محمد از این مورد پزشکی بی اطلاع بودند؟!
آیا ماله کشان مسلمان پاسخی برای این سوآل من دارند؟
سلام، من وقتی مثنوی مولوی را میخونم و شرح مثنوی را از زبان استادان به نام ادبیات کشورمون مطالعه میکنم، شگفتزده میشم که آرا این بزرگمرد ایرانی پس از هفت سده چقدر تر و تازه و به روز است. آدم حس میکنه یک جامعه شناس یا روانشناس خبره امروزی داره رفتار متقابل انسانها را موشکافانه بررسی و تحلیل میکنه. من همواره تلاشم این بوده که باورهای متعصبانه نداشته باشم. هرگز هم تمایل ندارم به جز  همین یک همسر مهربانی که خدا نصیبم کرده با هیچ زن دیگری رابطه جنسی برقرار کنم. اما هموطن وقتی بزرگانی مانند فردوسی، حافظ، مولوی، عطار و سعدی با ژرفنگری مثال زدنیشان  همگی ایرانیان مسلمان هستند. با خود می اندیشم این دین به جز مسئله جماع که موضوع این وبلاگ شده، آموزه های دیگری هم داشته که زمینه ساز ظهور مفاخر کشور عزیزمان شده. از هموطنانم درخواست میکنم درباره استاد امیر عباس علی زمانی تحقیق کنند و سخنان ایشان که پنجشنبه شبها ساعت ده از شبکه چهار پخش میشه و یا بازپخش آن را در بامداد آدینه ساعت ده ببینند. او به حق شاگرد مولاناست. گرامیان وقتی می اندیشم که چه کتابخانه ها و گنجینه های فرهنگی از ایران عزیزمان در یورش اقوام وحشی سوزانده و از میان رفته اند. دریغ میخورم اگر اینبار  خودمان داوطلبانه میراث معنوی کشور عزیزمان را در آتش بی اعتنائی خود  بسوزانیم. پاینده باد ایران
باران که در لطافت  طبعش خلاف نیست             در باغ لاله روید و در شوره زار خس        آموزه های اسلام هم زمانی انسانساز است که مردان و زنان جوانمرد و باخرد از آن بهرمند شوند، وگرنه این دین هم اکنون در عربستان در حال تولید داعش و القاعده است.


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۹ شیعه اهل بیت
سلام در جواب برادر به اصطلاح حق جو . واقعا متاسفم اخه چه قدر سوالات تکراری واقعا شما که این همه به مغز خودت فشار اوردی تا ایرادی از اسلام بگیری انصاف داشتی می رفتی ده روز یک هفته تحقیق می کردی کتب و دیدگاه علمای اسلام را می خواندی ببینی واقعا به سوالات تو جوابیب نداده اند . بعد سوال کن . به فرض جواب نادرستی داده باشند هب عقیده شما شما اول برو ببین واقعا جوابی داده اند یا نداده اند اگر اصلا فرض کنیم جوابی ناقص داده باشند ان وقت شما برو تحقیق کن با مدارک و اسناد دقیق ( نه فقط استنباط عقلانی خودت ) ان وقت نقد میتوانی بکنی اما حال خوب گوش کن به حرف های من . واقع فکر کردی میتوانی بیای ددر این سایت هرچی دلت خواست بگوی بعد کسی نباشد جوابت را بدهد کور خواندی برادر . این سایت بی صاحب نیست اگر هرکسی هر ادعای خلاف حقیقت مطرحخ کند یا مدیران سایت جوابش را میدهند یا سایر کاربران و این را بدان من چند ماهی هست فعال ترین کاربر این سایت هستم و بارها به ادعاهای غلط جواب داده ام . اگر شما یک بار پست هیا قبلی من را میخوانی جواب سوالات تو را که دیگران هم کرده بودند جواب داده ام اما حال جواب تو را در چند پست میدهم خوب بخوان ((((((((((((((( اسلام دینی جهانی است مانند مسیحیت . اسلام چه میگوید که برخی میگویند فقط خاص اعراب است (( البته این جمله را عده معدودی که مطالعه ندارند در فلسفه احکام اسلامی میگوند )) اسلام میگوید خداوند یکتا را پرستش کنید . میگوید به رسالت همه پیامبران چه حضرت موسی چه مسیح چه زرتشت باورذ داشته باشید یعنی عقیده داشته باشید که انان هم پیامبر بودند . اسلام میگوید حضرت محمد اخرین پیامبر خداست . اسلام میگوید روزی پنج بار خداوند را ستایش کنید به شیوه ای خاص ((( در دین زرتشت شیوه ای خودش بوده در مسیحیت هم شیوه ای خودش ))) پس اینکه اسلام ممیگوید خداوند را به شیوه ای خاص ستایش کنید حکم عجیبی نیست هر دین الهی چه زرتشت چه مسیحیت چارچوبی دارد و قوانینی و رسومی برای پرستش خدا . اسلام میگوید در سال یک ماه روزه بگیرید برای رضایت خدا ((( خب در ادیان مختالف اصل روزه حال کم یا زیاد وجود دارد در اسلام نیز وجود دارد پس چیز عجیب یا غریبی در اسلام نتیست همین روزه گرفتن ))) اسلام میگوید زکات بدهید تا مالی جمع اوری شود برای کمک به فقیران ((( کسی نمیتواند ادعا کند این حکم جهانی نیست ))) اسلام میگوید ازدواج امری مقدس و الهی است و خانو.اده کانون تربیت حامعه (( کسی که دین دار باشد می تواند بگوید این عقیده اسلام جهانی نیست یعنی الهی بودن ازدواج ))) اسلام میگوید به پدر و مادر خود نیکی کنید (( خب این مسئبله در همه ادیان الهی است ))) در قران ایات فراوانی درمورد نیکی کردن به پدر و مادر داریم . اسلام میگوید رباخواری حرام است در قران ایات متعددی در این مسئله داریم ((( لطفا کسی ادعا نکند خب چرا پس خیلی ها ربا میخورند پس مشکل است اسلام است خیر همان طور که عرض کردن اسلام حکم داده رباخواری حرام است هرکسی انجام داد خلاف حکم اسلام عمل کرده ))) اسلام میگوید زنا کردن حرام است و گناهی عظیم (( خب این مسئله در همه ادیان الهی است پس چیز عجیبی نیست در دین اسلاام . اسلام میگوید جهاد کردن در راه خداوند ثواب عظیمی دارد و ایات فراوانی درمورد جهاد داریم . خب اصل مسئله جهاد در راه خدا و مبارزه با دشمنان خدا در همه ادیان الهی وجود دارد و کسی نمیتواند ادعا کند فقط در اسلام است . اسلام میگوید سعی کنید اول شما اگر کسی را دیدید به او سلام کنید اول شما سلام کنید . ما روایات فراوانی از پیامبر در این مورد داریم . برادران و خواهران عزیز ما ایرانی هستیم بله صددرصد اما انصاف و عقل حکم میکند هر تمدنی به مرور زمان دچار تحول و تکامل میشود و نمادهای این تکامل دئر فرهنگ است و یکی از نمادهای فرهنگ دین و مذهب . ما ایرانی هستیم و عناصری فرهنگی از گذشته که وااقعا مفید هستند را حفظ میکنیم به طور مثال عید نوروز و عناصر دیگری که موجب تکامکل فرهنگ ما میشود را قبول میکنیم مانند دین اسلام . بسیاری از دانشمندان ایرانی مسلمان بودند نماز میخوانند و حضرت محمد را به عنوان اخرین پیامبر خدا قبول داشتند . از ابن سینا گرفته تا فردوسی و حافظ و سعدی و جمشید کاشانی و ابوریحان بیرونی . و هزاران دانشمند و شاعر دیگر همه مسلمان بودند و در چارچوب تفکر اسلامی فکر می کردند . بی انصافی است اگر یک طرفه به قاضی برویم ))))))) .


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۲ شیعه اهل بیت
سلام ادامه جواب به ادعاهای برادری به اصطلاح حق جو .............((((((((( ادعا کردید در قران جواز هتک حرمت به کنیز امده و شاید کنیز نخواهد رابطه جنسی برقرار کند .  اولاً در اسلام، ازدواج(=نکاح) نیاز به قراداد و پیمان(=عقد) دارد.
این قرارداد، کاملاً رسمى بوده و چگونگى مقررات، الفاظ، آداب و محدوده‏ى آن را «خدا» تعیین مى‏کند. به اصطلاح، هر عقد نکاحى به «سبب» نیاز دارد؛ و مهم داشتنِ آن سبب است نه این که سبب‏ها یکسان باشد.
مثلاً عقدِ ازدواج موقت و دائم متفاوتند امّا هر دو «سبب» براى محرم شدن‏اند. به همین ترتیب، گفته مى‏شود که این سبب و عقد در مورد کنیزها (به عنوان زنانِ کافرى که اسیر جنگى‏اند) نیز وجود دارد به نحوى که اسلام، ازدواج دائم با غیرمسلمان را اجازه نداده، ولى ازدواج موقت را تجویز کرده (مطابق نظر اکثر فقهاء و مراجع تقلید). ولى در مورد زنِ کافرى که در جنگ اسیر مى‏شود، یک نوع سبب دیگرى قرار داده که هر چند با سایر صیغه‏ها متفاوت است (همچنان که در عُرف انسان‏ها نیز شکل تمام قراردادها یکسان نیستند) امّا در «سبب بودن» اشتراک دارند؛ و آن سبب، «مالکیت» نام دارد . همچنین حقوقی و چارچوبی بین کنیز و صاحب ان در اسلام وجود دارد که ای کاش ابتدا می رفتید درمورد ان کمی تحقیق می کردید که بنده به برخی اشاره میکنم .سارت زن درمیدان جنگ و ملک یمین یعنی خریدن و صاحب شدن برده زن که این راه مخصوص صاحب آن کنیز است. و در صورتی که این کنیز شوهری نداشته باشد با خریدن آن، صاحب و مالک آن کنیز بدون عقد نکاح می تواند او را به عنوان همسر خود انتخاب نماید و اگر این کنیز از مالک خود صاحب فرزندی شد، سبب و زمینه آزادی او فراهم شده است و دیگر صاحب و مالک حق ندارد این کنیز را بفروشد باید از این کنیز نگهداری کند تا بعد از مرگ صاحب خود به عنوان ارث به فرزند خود منتقل شده و آزاد گردد و این راهی است و قسمتی از برنامه ای است که اسلام برای آزادی اسیران و بردگان خود قرار داده است. بنا براین، مالکیت کنیز، شبیه عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک مى‏ گردید.چرا که رابطه زن و شوهر بودن امر اعتباری و قراردادی است، نه یک امر حقیقی، حکم اسلام این است که زن به صرف اسارات در میدان جنگ از پیمان زناشوئی قبلی خود رها می شود، زیرا زنان اسیری که قبلا شوهردار بوده اند و شوهران آنان غالبا در جنگ کشته می شده اند، جز ایجاد محدودیت برای آنان دیگر هیچ سودی برای آنها نداشته، از این رو ماندن زن بر سر این پیمان جز زیان هیچ نفعی به همراه نداشت. در حالی که اگر با اسارات تمام پیمان ها و قرارهای قبلی فسخ شود، زن در دوران اسارات فرصت زندگی در شرایط انسانی برایش فراهم می شود، و زمینه نفع معنوی که عبارت از پذیرش ایمان و اطاعت خداوند باشد برای او مهیا می گردد. البته تمام مسائل عفت و پاکدامنی و زناشویی رعایت می شود. و اگر این صاحب روزی بخواهد او را به شخص دیگری ببخشد یا بفروشد و یا به عقد دیگری در بیاورد همانند همسران دیگر باید مدتی را عده نگه دارد که اصطلاحا به عده کنیزان استبراء گفته می شود بعد از آن به عقد دیگری در آید.

بنابر این روشن است که در روابط جنسی و زناشویی با زنان کنیز، کاملا مسائل شرعی و ناموس و عفت و پاکدامنی رعایت می شود و تنها تفاوت این است که اگر بین کنیز و مالک او بخواهد روابط زناشویی برقرار شود نیاز به اجرای عقد نکاح ندارد اما سایر مسائل به قوت خود باقی است.))))



۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۶ شیعه اهل بیت
در ادامه جواب به ادعاهای برادری به اصطلاح حق جو ((((((((برخی افراد چشم بسته به تمدن ایران باستان افنتخار میکنند ( البته امیداترم برادر حق جو ای این دست افراد نباشد اما در کل )  و بعد میخواهند مثلا از اسلام ایراد بگیرند از مسئله صیغه ایراد میگیرند . در جواب اینان اگر در ظاهر البته در ظاهر بتوان از مسئله صیغه ایرادی گرفت در تمدن ایران باسشتان درمورد مسئله ازدواج مسائلی وجود دارد که خیلی سنگین تر هستند و بیشتر میتوان از انان ایراد گرفت . مثال ..............               در این گفتار بر اساس متون تاریخی و پژوهشهای باستان شناسان و تاریخ پژوهان ، اثبات خواهیم کرد که ازدواج با محارم در ایران باستان بنا بر آموزه های دین زرتشتی جایز بود.


اسنادی بر اثبات ازدواج با محارم در دین زرتشتی

استاد مرتضی راوندی میگوید :

« به عقیده پروفسور مینورسکى و عده ‏ای از صاحبنظران، منظومه ویس و رامین در حدود نه قرن پیش، یعنى پنجاه سال پس از آنکه فردوسى شاهنامه را به پایان رسانیده، پرداخته شده است. اصل پهلوى، و زمینه جغرافیایى داستان، اسامى شخصیتها و اماکن، طرز حکومت و اوضاع کلى جامعه، طرز عشق‏بازى و ازدواج ( زناشویى خواهر و برادر ) بطورى که در ویس- و رامین توصیف شده با هیچیک از ادوار تاریخى ایران جز دوره اشکانیان قابل انطباق نیست. »

    مرتضى راوندى‏ ، تاریخ اجتماعى ایران ، ناشر: انتشارات نگاه‏ ، تهران‏ ، چاپ دوم‏ ، ج 1 ص 590


هرکس کتاب تاریخ اجتماعی ایران را بخواند در میابد که نویسنده هیچ گرایش خاصی به اسلام نداشت .
و در مقابل گاهی ملی گرایی افراطی در وجود نویسنده موج می زد.

ایشان می گویند :

« استاکلبرگ مانند مینورسکى این داستان ( ویس و رامین ) را مربوط به قبل از اسلام مى‏داند  مى‏گوید: «عقاید پارسى زرتشتى، مانند ازدواج خواهر و برادر و تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان، در منظومه فراوان است. »

    همان ، ج ‏1 ص 591

در جایی دیگر میگویند : « در تاریخ نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاق مسأله این است که ازدواج با اقرباى خیلى نزدیک در ایران قدیم موسوم به «خوتک‏دس» پسندیده بود، و ظاهرا جهت آن را حفظ خانواده و پاکى نژاد قرار مى‏ دادند .»

    همان ، ج ‏1 ص 587  

« کمبوجیه دو خواهر خویش را به عقد خود درآورد، اردشیر دوم دو دخترش ؛ آتسا و آمسترس را به زنى گرفت. در کتاب ارداى و یراف‏نامه آمده است که یکى از بزرگان زرتشتى‏ هفت خواهر خود را در حباله نکاح داشت‏ . »

    همان ، ج‏ 6 ص 283   

مرتضی راوندی میگوید :

«کمبوجیه دوم خواهر خویش یعنى «آتوسا» دختر کورش را به زنى گرفته بود و پس از او پى‏درپى، نخست بردیاى دروغین و پس از سقوط او داریوش اول (که درعین‏حال «پارمیدا» دختر بردیا را به زنى داشت)، با آتوساى یاد شده ازدواج کردند. خشایارشا پسر داریوش بدان سبب پادشاه شد که فرزند آتوسا بود، و حال آنکه داریوش پسرانى بزرگتر از او نیز داشته. داریوش دوم با خواهر خود «پاریساتیدا» ازدواج کرده بود، فرزند ایشان اردشیر دوم پس از مرگ زن اول خود با دو دختر خود «آتوسا» و «آمستریدا» ازدواج کرد.»

    همان ، ج‏ 1 ص 474    

یان ریپکا میگوید :

« در ایران باستان، زناشویى پدر با دختر ، پسر با مادر و برادر با خواهر مجاز بود و حتى از لحاظ دینى، به عنوان عملى مستحب، توصیه مى‏شد. شوهر- مخصوصا بعدها- مى‏توانست همسرش را شریک دارایى خود سازد ؛ ولى، این حق را نیز داشت که او را رها کند و یا به مرد دیگرى واگذارد . »

    یان ریپکا ، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏ ، ترجمه: عیسى شهابى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ریال صفحه 81

استاد شادروان حسن پیرنیا میگویند :

« بعضى از مورّخین خارجه ازدواج شاهان اشکانى را با اقرباء و خویشان نزدیک با نهایت نفرت ذکر میکنند. چنین نسبتى را نیز هرودوت به کبوجیه و پلوتارک به اردشیر دوّم هخامنشى داده‏اند، و لیکن بعضى از نویسندگان پارسى زرتشتى‏ این نسبت را رد کرده میگویند کلمه خواهر را در مورد اشکانیان نباید بمعنى حقیقى فهمید. کلیه شاهزاده خانمها را شاهان پارتى خواهر میخواندند، زیرا از یک دودمان و خانواده بودند و دختر عمو و نوه عمو و غیره‏ها نیز در تحت این عنوان درمیآمدند، ولى چون در تاریخ‏نویسى باید حقیقت را جستجو کرد و نوشت، حاقّ مسئله این است، که ازدواج با اقرباى‏ خیلى نزدیک در ایران قدیم، موسوم به خوتک‏دس، پسندیده بوده‏ و ظاهرا جهت آنرا حفظ خانواده و پاکى‏نژاد قرار میدادند . »

    حسن پیرنیا ، تاریخ ایران باستان‏ ، ناشر: دنیاى کتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، ج‏3 ص 2693


برتولد اشپلولر :

« ازدواج شاید با نوع متداول آن در عصر ساسانى، یعنى ازدواج موروثى و قدیمى با خویشاوندان ‏ارتباط داشت، که در اسلام، حداقل تا مرتبه خاصى ممنوع است. »

    برتولد اشپولر ، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏ ، ترجمه: جواد فلاطورى و مریم میر احمدى‏ ، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ چهارم‏ ، ج ‏2 ص 181


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۹ شیعه اهل بیت
در ادامه پاسخ به ادعاهای کاربری به نام حق جو خوب بخون (((((((((((( اولا کجای قران امده دستور مستقیم امده ای مسلمانان هرگاه اسیری گرفتید او را مجبور به ازدواج با خود کنید . در کجای قران امده حال من با احادیث و روایات کاری ندارم فعلا یک ایه نشان دهید مستقیم و روشن و شفاف دقت کنید نه غیر مستقیم مستققم امده ای مسلمانان هرگاه کنیزی گرفتید او را مجبور کنید ((( دقت کن لفظ اجبار را میگم ))) او را مجبور کنید با شما ازدواج کند . اگر چنین ایه ای وجود دارد ادرس بدهید . نکته دوم قبلا باز چنین ادعای مطرح کردید و من هم جواب دادم و عرض کردم هیچ اجباری از نگاه علمای اسلام در کار نیست اما اگر کنیزی رضایت داد که با صاحب خود ازدواج کند این نوع رابطه (( مثل نوع های دیگر چون ازدواج موقت یا نوع دیگر چون ازدواج دائم )) چارچوبی دارد و الکی رو هوا نیست . بنده چارچوب های ان را مشخص کردم بروید دوباره بخوانید تا بعد باز ادعایت کراری مطرح نکنید . در حقانیت استدلال های دین اسلام برای چند همسری شکی نیست برای کسی که انصاف را رعایت کند . بنده دلایل روشن و شفاف و به زبانی ساده ارائه کردم مشخص هست حتی ان دلایل را یک بار هم نگاه نکرده اید برای همین تکرار میکنم ((((((((( در اسلام در صورتی اجازه به مرد داده شده که بیش از یک همسر داشته باشد که بتواند عدالت را تا حدود زیاید برقرار کند ((( نگید این حرف الکی است خیر دستور اسلام است ))) درمورد ازدواج عقدی دوم و سوم مرد باید از همسر اول خود اجازه بگیرد و این هم دستور اسلام است . در ثانی باید دقت کنید به فلسفه این دستور . به طور طبیعی مردان نسبت به زنان بیشتر در معرض مرگ و میر هستند از کار سخت در معادن ذغال سنگ گرفته تا کشته شدن در جنگ پس به طورطبیعی مردان کمتر از زنان هستند و این دستور اسلام اتفاقا به سود جامعه و وضعیت زنان بدون شوهر است ))))))))


خ به ادعاهای کاربری به اصطلاح حق جو . خوب بخون ...........((((((((((((
۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۲ شیعه اهل بیت
سلام. در ادامه جواب ها به ادعاهای کاربری به اصطلاح حق جو ... خوب بخون ((((((((((((( ازدواج با زنان همسر دار در شرع مقدس اسلام حرام است. از این دسته فقط زنان اسیر شده، با شرایطی مثتثنا هستند.
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد.)))))))))))))))))))))))))))


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۵ شیعه اهل بیت
سلام . در ادامه پاسخ به ادعاهای کاربری به نام حق جو ....... خوب بخون

((((((( نکته اول شیعه برخلاف عزیزان اهل سنت که عقیده دارد هر روایتی در صحیح مسلم یا بخاری (( مثال عرض میکنم تا بعد منظورم را بکم )) هر روایتی در این دو کتب باشد چشم بسته بدون بررسی سندی قبول است . شیعه چنین عقیده ی نسبت به هیچ کدام از کتب خود ندارد حتی مشهورترین کتاب شیعه کلینی هم علمای شیعه عقیده ندارند هر رویاتی در ان باشد چشم بسته قبول است . نکته دوم  شما به جای انکه مدام ادعا کنی و رو هوا حرف بزنی واقعا راست میگوی چند سند و مدرک از کتب شیعه ارائه بده و البته ان را برررسی سندی هم کن یعنی مثلا اگر روایتی هست که نشان میدهد عایشه بین 6 تا 9 سال سن داشته و دارای 10 راوی بگو فلان عالم شیعه راوی سوم ان را تصدیق کرده و فلان عالم شیعه راوی نهم این روایت را تصدیق کرده به ترتیب با سند و مدرک حرف بزن . . )))))))))))))))) (((((((((((( برادر حسین و برادر رضا اولا به مطالب این سایت دقت هم نکردید در این ساعت به طور قاطع گفته نشده عایشه دقیقا حتما 24 ساله بوده خیر دقت می کردید حداقل و حداکثری امده یعنی از  17 سال تا 24 سال ذکر شده در کتب اهل سنت .  اتفاقا شما که میگوی اصلا احتمال نمی ررود در ان زمان دختری مجرد بماند تا سن 20 یا 24 یا اصلا 16 سالگی . خب سوالی که از عزیزان اهل سنت باید پرسید هم همین است . وقتی بر  اساس کتب انان مشخص است عایشه حداقل 17 سال سن داشته پس چرا برخی افراد این همه اصرار میکنند که عیاشه حتما مجرد بوده وقتی با پیامبر ازدواج کرده . خب همان طور که خدیجه قبل از پیامبر دو بار شوهر کرده ایا نباید حداقل تصور کرد عایشه قبل از پیامبر شوهر داشته . شاید برخی افراد میخواهند با پایین اوردن سن عایشه برای او فضیلتی بسازند زیرا عقیده مشهور (( حال با درست یا غلط بودن ان کاری ندارم )) این است تنها همسر پیامبر که باکره بوده عایشه است و بر همین اساس میخواهند فضیلتی برای ام المومنین عایشه بسازند . البته قصد بنده توهین به عزیزان اهل سنت نیست . هرگز منظورم وهابی های است که از کتب اهل سنت میخواهند سوء استفاده به نفع خود کنند ))))))))))))))


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۷ شیعه اهل بیت
سلام . ادامه جواب به ادعاهای کاربری به نام حق جو ...... خوئب بخون .............. ((((((
فهرست تعدادی از کشیشان و مبلغان مسیحی که مسلمان شده اند .............  اسحاق هلال مسیحا .......ابراهیم خلیل فلوبوس  ...... یوسف استس .. دکتر ودیع احمد خادم .... مارکو کوربس .... گری میلر ..... عزت اسحاق معوض ... جان ماری دوشمان .....                                                                                 حال دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی در باب قران کریم //////////        پروفسور همیلتن الکساندر روکسین گیپ ((میراث اسلام یا انچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است نوشته 13 تن از مستشرین و استادان دانشگاه های انگلستان ترجمه مصطفی علم . انتشارات خودکار ایران . کتاب فروشی مهر )) ..... حال سخن این شخص ((( اگر قران را خود محمد نوشته بود دیگران هم میتوانستند حداقل ده سطر نظیر ان را بیاورند پس بهترین دلیل حقانیت قران عدم توانایی اوردن نظیرش توسط دیگران است پس باید قبول کرد قران معجزه ای است برجسته و اشکار )))      حال کتاب بعدی ((( کتاب قهرمانان نوشته توماس کارلایل ترجمه ابو عبدالله زنجانی تبریز کتاب فروشی سروش 1330 ص 73 ))) حال سخن دکتر رودویل در همین کتاب درمورد قران ((( باید اروپا فراموش نکند که مدیون این کتاب است که افتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطی در اروپا طلوع داد ))) )))))                                                                 


۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۴ شیعه اهل بیت
سلام .و حال ادامه جواب ها به ادعاهای کاربری به نام حق جو ....     برادر اگر همین الان این پست را میخوانی بهتر است به پست های بالاتر هم بروی در چندین پست مفصل جواب تو را دید هام اول انان را به ترتیب بخوان و بعد برس به این پست . حال جواب تو . اولاا شما گفتی که مسلمانان عقیده دارند پیامبر هم انسان بوده و دارای عرایز انسانی بله این سخن قران است اما چرا عقیده اسلام را ناقص میگی . ان حرفی که شما گفتی ایه قران است اما نه کامل ایه و من ایه را کامل برات میگم ((((( اى پیامبر به ایشان بگو من بشرى هستم مانند شما که در بین شما معاشرت مى‏کنم، آن طور که خود شما با یکدیگر معاشرت مى‏کنید و با شما سخن مى‏گویم، آن طور که خود شما با یکدیگر گفتگو مى‏کنید، پس من جنس دیگرى مخالف جنس شما از قبیل فرشته نیستم، تا بین من و شما حایل و حجابى باشد و یا سخنم به گوش شما نرسد و یا کلامم به دلهاى شما وارد نشود. تنها تفاوت من با شما این است که به من وحى مى‏شود و آنچه من به شما مى‏گویم و شما را به سوى آن دعوت مى‏نمایم، وحیى است که به من مى‏شود ...... ))))))) این است عقیده کامل تر اسلام . بله پیامبر هم انسان بودند مانند من و شما اما یمک تفاوت اصلی میان ایشان و بقیه انسان ها بود که ایشان ارتباط مستقیمی با خدا داشتند . حال به این ایه دیگر قران خوب توجه کن ((((
هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گوید آنچه مى ‏گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست!» )))))))) خب این را هم خوب توجه کن بر اساس قران کریم هر سخنی که پیامبر میگوید در اصل سخن خداست . حال ایه دیگری از قران بهت نشان میدهم این را هم خوب توجه کن (((((((((( ؛ «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللّهَ ))))))) معنای ان هم مشخص است اطاعت از پیامبر عیسن اطاعت از خداست . پس تاگر ثابت شد با مدارک و اسناد که پیامبر دتستوری داده اطاعت از او عین اطاعت از خداست .
۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۷ شیعه اهل بیت
اخرین پست در جواب ادعاهای کاربری موسوم به حق جو ............... برادر اول پست های قبلی را بخوان بعد بیا نظری داری بگو نه اینکه نخواندی نظری بدی . جواب ادعاهای تو را مفصل در پست های قبلی داده ام خط به خط بخوان بعد نظری داشتی بگو .
آقای شیعه اهل بیت شما آنچه من گفتم با گفته های خانم حوا قاطی کردی برادر، برو بالا دوباره ببین که چه کسی چی گفته بعد جواب ده قربون شکلت.
آقای شیعه اهل بیت آنچه شما پاسخ دادی در جواب صحبتهای خانم حوا بود. منتظر اصلاحیه و پوزش شما هستم.
آقای شیعه اهل بیت شما 9 بار در بالا اسم مرا بردید و صحبتهای خانم حوا را به من نسبت دادید. حلالتون نمیکنم مگر اینکه در ازای آن 9 بار اشتباه یک بار عذرخواهی کنید. 
آقای شیعه اهل بیت در بالا 9 بار اسم مرا بردید و نوشته های خانم حوا را به من نسبت دادید. این کارتون اگر به عمد بوده واگذارتان به اهل بیت علیهم السلام، و اگر از روی خطا بوده، منتطر پوزشتان هستم.
آقایی موسوم به شیعه اهل بیت، متاسفانه حرفهای کاربری موسوم به حوا را به من نسبت دادند. و بیش از 9 مرتبه بی وقفه این اشتباه را تکرار کردند. لطفا برای رفع ابهام تقاضا میکنم نوشته های مرا با عنوان حق جو مرور کنید. صحبتهای خانم حوا و آقای شیعه اهل بیت را هم بازخوانی نمایید. هر کدام متوجه این اشتباه آقای شیعه اهل بیت شدید، لطفا اعلام کنید. چون به نظر میرسد ایشان یا هنوز این چند پیام اخیر مرا نخوانده اند. و یا اساسا شهامت عذرخواهی را ندارند.
آقای به اصطلاح شیعه اهل بیت که تا ساعت ده و چهل و هفت دقیقه بی وقفه هماورد میطلبیدید، و حرفهای شخص دیگری را به من نسبت میدادید، در حالی که من مشغول کار بودم. انتظار میرود اکنون که متوجه اشتباه خود شدید عذرخواهی کنید.               ،شیر را بچه همی ماند بدو        تو به پیغمبر چه میمانی بگو،
آقای به اصطلاح شیعه اهل بیت از ساعت ده و نوزده دقیقه تا ده و چهل و هفت دقیقه بی وقفه علیه من مطلب ارسال کردید. بهتر نبود کمی هم چشمتان را باز میکردید و نام کاربری که آن حرفها را زده بود میدیدید. تا آن حرفها را به من نسبت ندهید. اگر عذرخواهی نکنید، مجبور میشوید به دنبال نام کاربری دیگری برای خود باشید.  اگر به سراط اعتقاد دارید، آنجا شما را  ملاقات خواهم کرد، با هر نامی که خود را معرفی کنید، که خدا به احوال بندگانش آگاهتر است.

جناب آقای حق جو

این شیعه اهل بیت اختلال حواس داره و در عین حال هم در تاریخ مانده و خودش هم اصلا از خودش قدرت تفکر نداره زیاد جدیش نگیر و حرص نخور. چندی قبل هم کاربری به نام مریم را با کاربری به نام شادی قاطی کرده بود خیلی خنده داره کسی که ادعای دفاع دینی می کند اصلا عنوان مخاطب کاربرش رو نمی خونه. خاک بر سر ملت ما که این افراد عقب افتاده و کم سواد راهنمای دین و آخرت مردم شدن. زیاد حرص نخور

آقای هم وطن از شما به سبب این پیامتان قدردانی میکنم، و مشتاقانه منتطر مطالب بعدی شما هستم. خاک پای ایران و ایرانی،  حق جو
۱۲ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۵ شیعه اهل بیت
از برادر حق جو عذرخواهی میکنم بله اشتباهی شد اما قسمت هایی از صحبت های شما با ان خواهر حوا مشترک بود اما بنده اشتباه کردم عذرخواهی میکنم اما خب از قدیم گفتن عدو سبب خیر شود . ان مطالبی که گفتم و نوشتم هم در جواب خواهر حوا بود و هم در جواب کسانی که ممکن است سوالاتی شبیه به خواهر حوا داشته باشند . باری دیگر از برادر حق جو عذرخواهی میکنم. در جواب برادر هم وطن اولا هر انسانی ممکن است اشتباه کنم و مدتی هم در اشتباه خود بمتاند و بعد متوجه اشتباه خود شود . در ثانی شما کهع این قدر به اشتباه من دقت داشتید دوست داشتم به همان میزان به محتوای مطالبی که من نوشتم هم دقت می کردید . به فرض من اسم مخاطب خود را اشتباه نوشته باشم اما مطالب من جواب سوالات تکراری خیلی ها هست که مدام به این سایت می ایند و سوالات تکراری می پرسند . حال در جواب برادر حق جو بله این بار شخصض شما را مخاطب قرار میدهم . بنده در قسمت هایی از صحبت هایی که قبلا مطرح کردم جواب برخی صحبت های شما هم بود اما متاسفانه شما دقت نکردید . عرض میکنم . شما در یک جا ایه ای از قران در اثبات صیغه اوردید و بعد خواستید از این مسئله انتقاد کنید . من حال دقیقه به این مسئله جواب میدهم خوب گوش کن  بعد ادعاهای دیگر خودتان بله شخص شما برارد حق جو را جواب میدهم (((((((((((((((((((((((((آنچه از مجموع اخبار اسلامی راجع به ازدواج موقت  استفاده می شود این است که بیشتر منظور از این نوع ازدواج ارضای صحیح غریزۀ جنسی است. و تولید نسل هدف اصلی آن نیست ((((( دقت کن در اندیشه اسلامی هدف از صیغه تولید مثل نیست پس اگر کسی جلوگیری نکرد ان به خودش مربوط است نه به اندیشه اسلامی )))) و لذا این نوع زناشویی را به نام متعه خوانده اند. در قرآن مجید نیز از این نوع ازدواج به عنوان استمتاع نام برده شده است.

حال سؤال این است که چه لزومی داشت که اسلام برای ارضای غریزۀ جنسی ، چنین قانونی را وضع کند مگر قانون ازدواج دائم که اساس تشکیل خانواده ها به شمار می رود، برای تأمین این منظور کافی نبود؟

جواب این سؤال با مطالعه در کیفیت غریزۀ جنسی در افراد مختلف، روشن می شود:

غریزۀ جنسی مثل سایر استعدادها و احساس ها و روحیات در افراد، مختلف است.

در بعضی افراد این غریزه به حد اعتدال وجود دارد که تنها با تشکیل خانواده و تمکین زن  در برابر مرد برطرف می شود. اما در برخی از افراد یا غریزۀ جنسی در حال طغیان است به طوری که  با انتخاب همسر دائم و تمکین او اشباع نمی شود و یا این که در اثر اختلافات و عدم هماهنگی اخلاقی و روحی و غیر آن، زن از مرد تمکین نمی کند و در نتیجه نیروی جنسی که لازم است در موقع خود به نحو صحیح  اشباع گردد، ارضا نمی شود؛ خصوصا در صورتی که عوامل مهیج شهوت، در اجتماعی تا  سر حد جنون پیش برود و به کارهایی وامیدارد که قلم از ذکر آن شرم دارد؛ ضرورت متعه بیشتر خواهد بود.

آمار گوناگونی  که از ازدیاد فرزندان نامشروع و تجاوزهای به عنف در کشورهای اروپایی و امریکائی انتشار یافته شاهد گویای این موضوع است.

آیا باید جوانان را آزاد گذاشت که به دامن فحشاء و خیانت پناه ببرند و زندگی خود را با این وضع رسوا و فلاکت بار بگذرانند و یا لازم است قانونی آسان و سهل که مسئولیت های سنگین  تشکیل خانواده دائم را نیز نداشته باشد، در پیش پای جوانانی که با طغیان غریزۀ جنسی، دست  و پنجه نرم می کنند گذاشت تا بدین وسیله جوانان را از سرگردانی و ضلالت و افتادن در منجلاب  فساد نجات داد؟

اسلام با تشریع قانون ازدواج موقت، در موارد ضروری و لازم که قانونی بس  سهل و دارای مسئولیت های کم می باشد مشکل جوانان را حلّ کرده است و آنها را از گرایش  به سوی فحشاء و زنا و خیانت و بی بند و باری باز داشته است و لذا روایات معتبری از پیشوایان مذهبی  اسلام وارد است که ثابت می کند که ازدواج موقت بیشتر برای ارضای غریزۀ جنسی در موارد لازم تشریع گردیده است.

چنان که در روایت معتبر امام باقر از علی علیهما السلام چنین نقل می کند: «اگر نکاح موقت  به وسیله بعضی از خلفا منع نمی شد هیچ فرد مسلمانی مگر افراد خیلی پست مرتکب زنا نمی  گردید.»

واضح است که عمل منافی عفت غالباً در مورد طغیان غریزه جنسی و عدم اشباع آن انجام  می گیرد و ازدواج موقت بهترین طریق سالمی است که می تواند طغیان غریزه جنسی را فرو نشاند و در ضمن مسئولیت های ازدواج دائم را نیز ندارد.

از بعضی از روایات معتبر دیگر نیز استفاده می شود که مأمورانی از طرف پیامبر گرامی اسلام  در آغاز اسلام که عصر شیوع مفاسد و طغیان غرائز جنسی بود در کوچه و بازار می گشتند و مردم را از ارتکاب گناه و اشباع غریزۀ جنسی از غیر طریق صحیح باز می داشتند و به آن ها گوشزد می کردند که پیامبر اسلام نکاح موقت را برای شما جایز کرده است از این راه سالم اقدام کنید و پیرامون  روابط غیرمشروع و فساد نگردید.

علاوه بر این ها در روایات بی شمار دیگری آمده است که به طور صریح دلالت دارد بر این که ازدواج موقت در مواردی تشریع شده است که غریزه جنسی جوانان را تحت فشار قرار داده  و آن ها را نزدیک به انحراف کرده است. در این گونه موارد است که شارع مقدس برای  جلوگیری از بی بندوباری جنسی راه صحیح ازدواج موقت را پیش پای آنان قرار داده است.

از جمله از امام موسی بن جعفر علیه السلام راجع به متعه سؤال کردند حضرت فرمود: «متعه برای  کسی که ازدواج نکرده، حلال است؛ تا بدین وسیله از طغیان غریزه جنسی جلوگیری کند و یا ازدواج  کرده اما با وجود این، غریزه جنسی، او را تحت فشار قرار داده است. برای چنین افرادی  جایز است ازدواج متعه را انتخاب کنند».

ازدواج موقت در اسلام نه تنها کوچک ترین  ربطی با فحشاء ندارد؛ بلکه فقط برای جلوگیری از فحشاء و بی بندوباری جنسی و قانون شکنی و تعدّی به ناموس عمومی تشریع شده است. لذا در روایات معتبر می خوانیم که اگر مرد مسلمانی در میان ملت های غیرمسلمان واقع شده و غریزه جنسی او را تحت فشار قرار داده است؛ مطابق قوانین  اسلامی می تواند با غیر مسلمان(اهل کتاب آسمانی) ازدواج موقت بکند تا بدینوسیله از مفاسد و سایر انحرافات جنسی دور باشد. نابر این باید در نظر داشت که همان دینی که ازدواج موقت را تشریع کرده است، مجوزی برای تنوع طلبی و هرزگی نمی دهد و نفس اماره انسان را دشمن ترین دشمنان انسان معرفی می کند:
«قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک‏[۱] پیامبر (ص) فرمودند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس میان دو پهلوی اوست. (کنایه از شکم و شهوت جنسی)))))))))))))))))))

                 



حال ادامه ادعاهای خود برادر حق جو بله شخص خودتان را میگم . شما در قسمتی از ادعاهایی که خود کردید گفتید اسلام عقیده دارد پیامبر هم انسان است و دارای قوه شهوت و ..... حال جوابتان (((((((((((((((((((( بله این ایه قران است اما برادر شما بهتر بود اول می رفتید ایه قران را میخوانید کامل میخوانید بعد ادعای مطرح می کردید . ان ایه را خودم می نویسم ............ اى پیامبر به ایشان بگو من بشرى هستم مانند شما که در بین شما معاشرت مى‏کنم، آن طور که خود شما با یکدیگر معاشرت مى‏کنید و با شما سخن مى‏گویم، آن طور که خود شما با یکدیگر گفتگو مى‏کنید، پس من جنس دیگرى مخالف جنس شما از قبیل فرشته نیستم، تا بین من و شما حایل و حجابى باشد و یا سخنم به گوش شما نرسد و یا کلامم به دلهاى شما وارد نشود. تنها تفاوت من با شما این است که به من وحى مى‏شود و آنچه من به شما مى‏گویم و شما را به سوى آن دعوت مى‏نمایم، وحیى است که به من مى‏شود ...... ))))))) این است عقیده کامل تر اسلام . بله پیامبر هم انسان بودند مانند من و شما اما یمک تفاوت اصلی میان ایشان و بقیه انسان ها بود که ایشان ارتباط مستقیمی با خدا داشتند . حال به این ایه دیگر قران خوب توجه کن ((((
هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گوید آنچه مى ‏گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست!» )))))))) خب این را هم خوب توجه کن بر اساس قران کریم هر سخنی که پیامبر میگوید در اصل سخن خداست. پس اگر خواستی به این ایه استناد کنی ایه را کامل بگو .......... )))))))))))))))))))) حال ادعای سومی که برادر حق جو بله خود برادر حق جو کردند ............  (((((((((((((((((((((( گفتید اسلام گفته میتوان با زن کنیز ازدواج کرد و با او رابطه جنسی برقرار کرد و حتی او را خرید و فروش کرد ....... خب اولا درمور د قسمت دوم حرفتان خرید و فروش ایه صریح  قران یا روایتی صریح در کتب شیعه دارید دقت کنید من شیعه هستم پس کتب شیعه برای من حجت است . اگر در ایه صریح قران امده میتوانید زنان کنیز خود را که در جنگ اسیر شده اند خرید و فروش کنید ایه صریح هست بفرماید و یا اگر روایتی هست با ادرس دقیق با ذکر صفحه از کتب شیعه بگید . نکته دوم . جواب این انتتقاد شما را هم در مباحث قبلی دادم فقط تکرار میکمم .........
ازدواج با زنان همسر دار در شرع مقدس اسلام حرام است. از این دسته فقط زنان اسیر شده، با شرایطی مثتثنا هستند.
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد )))))))))))))))))))))))  ادعای چهارم برادر حق جو بله شخص برادر حق جو ....... عین جملات خودتان را می نویسم ::

ا(((((((((((((((((((((( گر خدا به چند همسری اعتقاد داشت همراه حوا چند حوای دیگر می آفرید.

اگر خدا به ازدواج با یک دختر بچه اعتقاد داشت حتما حوا را به صورت یک دختر 2 الی 3 ساله می آفرید

اگر خداوند به کنیز داری اعتقاد داشت همراه آدم و حوا حتما چند کنیز و غلام می آفرید ............................ حال جواب .............. این حرف های شما یعنی شما داری برای خدا تعین و تکلیف میکنی . زشت است . اولا یعنی چی خدا اگر به چند همسری عقیده داشت همراه حضرت حوا چند زن دیگر می فرستاد . این سخن مسخره ایتن و مال بچه ها . اگر شما به خدا عقیده داری که خالق عالم است و اگر بهخ خلقت ادم و حوا عقیده داری البته اگر داری خب به خودتان برمیگردد میتوانم سوال مسخره ای از شما کنم کگه چرا مثلا خدا خمان ابتدای خلقت همه مردم را یکجا خلق نکرد یا نه چرا مثلا خدا همان ابتدا مردم به گونه ای خلق نمی کرد که فقط مطیع او باشند جنایت نکنند . دیدید این سوالات من دقیقا به همان میزان خنده دار است که سوالات شما . ))))))))))))))))))))

در ضمن این را بدانید من فعال ترین کرابر این سایت هستم و خدا را شکر بارها جواب کسانی که حتی نرفته اند درمورد احکام اسللامی دو هفته تحقیق کنند را داده ام . پس از این به بعد اگر خواستی ادعای کن مخراقب باش چون کسی هست که جوابت را بدهد .





عذر شما را میپذیرم، اما باز هم دقت نکردید. در دو پیامی که نخستین بار در نخستین ساعت بامداد یازدهم من ارسال کردم هیچ اشاره ای به آیات شریفه قرآن نبود، و او که به آیه قرآن اشاره کرده بود هم خانم حوا بودند. آقای شیعه اهل بیت لطفا لطفا لطفا قبل از آنکه کسی را مورد خطاب قرار بدید نگاه کنید نگاه کنید نگاه کنید، ببینید که چه کسی چی گفته، این قدر عجول نباشید در پاسخ دادن.
با وجود عذر خواهی آقای شیعه اهل بیت، باز هم مطالبی را به من نسبت دادید که نوشته من نبود. چشماتون چشماتون چشماتون را خوب خوب خوب باز کنید آقای محترم، من درین مواردی که فرمودید هیچ هیچ هیچ و مطلقا هیچ اظهار نظری نکردم. و آنچه به من نسبت دادید نوشته های کاربر حوا بود. نگاه کن نگاه کن نگاه کن نگاه کن نگاه کن نگاه کن من مطلقا درین مواردی که گفتی هیچ اظهار نظری نکردم.
آقای شیعه اهل بیت دوباره مرا به آنچه نوشته من نبود متهم کردند. کاربران محترم دقت نمایید من دو پیام در بامداد یازدهم خرداد نوشتم یکی ساعت سی و دو دقیقه و دیگری یک و پنج دقیقه بامداد، که مطالب آقای شیعه اهل بیت هیچ ارتباطی به نوشته های من نداشت، در مجموج دوازده سطر در آنجا نوشتم که میتوانید مراجعه کنید. و ببینید که تا چه اندازه گفتار برادر عجولمان شیعه اهل بیت بی ارتباط با گفتار من است. کجا من به آیات قرآن کریم استناد کردم. چرا دقت نمی کنی که مرتب مجبور به عذرخواهی شوی. آنچه این بار هم به من نسبت دادی از مطالب خانم حوا بود. برو و این بار چشمانت را خوب خوب خوب باز کن و ببین که من هیچ اشاره ای به آن مطالبی که تو به من نسبت دادی نکردم. برو نگاه کن پسر خوب برو نگاه کن برادر.
آقای شیعه اهل بیت شما مجموعا حدود دویست و هشتاد سطر درباره مطالبی که به من نسبت دادید، مطلب نوشتید ای کاش ای کاش و ای کاش فقط برای یکی دو ثانیه چشمتون را باز می کردید، و می دیدید که آنچه به من نسبت میدی بالاش نوشته شده حوا ، ح، واو، الف . و من آن دوازده سطری که هیچ دقت نکردی، هیچ هیچ و هیچ اشاره ای به آیات شریفه قرآن نکردم، و مطلقا مطلقا و مطلقا هیچ اطهار نظزی درباره مطالبی که به نسبت میدهی نکردم. شیعه اهل بیت علیهم السلام نمیتواند تا این حد عجول باشد. برو نگاه کن آنچه به من نسبت میدی و دویست و هشتاد سطر مطلب مطلقا هیچ کدام نوشته من نبود. از مسئول وبلاگ درخواست دارم بررسی نمایید.
آقای هم وطن درست گفتند که نباید زیاد حرص بخورم. کاربران محترم اگر شما توانستید ارتباطی بین دوازده سطری که من در سی و دو دقیقه بامداد و یک و پنج دقیقه بامداد یازدهم خرداد ارسال کردم، با دویست و هشتاد سطر مطلبی که آقای به اصطلاح شیعه اهل بیت خطاب به من نوشتند پیدا کنید؟ نخواهید توانست

آب حیوان طلبی از در میخانه طلب

جوهر جان طلبی از لب پیمانه طلب

تا به کی مدرسه و چوب مدرس خوردن

جام می نوش کن و مجلس رندانه طلب

زاهد آزار دل سوختگان بیش مده

شمع رویش نگر و حالت پروانه طلب

سوی هر در چه کنی دست پی لقمه دراز

از گدایان درش منصب شاهانه طلب

چند چون جغد کنی جای به هرکنج خراب

طالب گنج بقایی دل ویرانه طلب

دل بود گوهر یکدانه و تن همچو صدف

صدف تن بشکن گوهر یکدانه طلب

ممنون از شعر ارسالیتون جناب هم وطن
ما ز فلک برتریم، وز ملک افزونتریم   زین دو چرا نگذریم، منزل ما کبریاست
۱۴ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۴ شیعه اهل بیت
سلام برادر به اصطلاح حق جو بله حق با شما بود بنده اشتباه کردم و اشتباهش شما را مخاطب قرار.دام از کاربران اینجا هم عذرخواهی میکنم باور کنید از عمد نبود قصد خدای.ناکرده اتهام هم نداشتم باز هم عذرخواهی میکنم . شما جای برادر شما. من بارها به آیم سایت که آمدم کاربران مختلف سوالات تکراری.می کردند شاید در عصبانیت خواستم جواب بدهم اما اسم مخاطب را توجه نکردم باز هم عذرخواهی میکنم شرمنده . امیدوارم به دل نگیرید من شما را مسلمان  و برادر دینی خودم تصور میکنم مگر آنکه خودتان بگیرید بر دین اسلام نیستید باز مهم در آن حالت به شما احترام می گذارم . برای آخر کلام اگر شخص خ خودتان نظری در بای یکی از عقاید اسلامی.داشتید اصلا انتقادی داشتید خوشحال میشوم صحبتی دوستانه داشته باشیم باور کنید اگر یک درصد سخن حقی از زبان کافر هم بشنود و یقین کنم حق است قبول میکنم چه برسد به برادر خودم  
۱۴ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۳ شیعه اهل بیت
سلام مخاطب من کاربری به اصلاح هم وطن شما اگر نظری در بای یکی از عقاید اسلامی انتقادی  دارید خوشحال میشوم صحبتی دوستانه داشته باشیم اما دو شرط دار. اول شما اگر مایلید به طور.مثال یکی از عقاید اسلامی را نقد کنید ابتدا باید شخص خودتان تکلیف را اول روش.کنید که آیا مسلمان هستید یا از اساس خیر شرط دوم صحبت های ما بدون کنایه زدن همراه با احترام باشد . اگر مایل به صحبت بودید ابتدا این دو شرط.را قبول کنید آن وقت شخص.من خاطرم برای صحبت . من بی سواد نیستم یا پشت کوه هم زندگی نمیکنم و در اندازه عقل و شعور مطالعه دارم . حال تصمیم با شماست
دوست و برادر عزیز شیعه اهل بیت، عدر شما را میپدیرم. انشا ا... در فضای دوستانه تر گفتگوهای سازنده خواهیم داشت. تا باعث رشد متقابل شود. امروز کشور نیاز به همدلی و دوستی دارد.
۱۴ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۲ شیعه اهل بیت
از برادر به اصطلاح حق جو تشکر میکنم . بنده در حوزه مطالعات مذهبی بیشتر حول محور اختلافات عقاید شیعه با عزیزان اهل سنت مطالعه دارم البته این جمله من این طور.برداشت نشود که من اشتراکات را نمی شناسم خیر اما بیشتر در مسئله اثبات عقاید شیعه نسبت به عقاید اهل سنت در.حد خود مطالعه دارم.هرکسی از دوستان چه برادر.حق جو چه سایرین اگر.در این مسئله خواستار صحبتی د دوستانه بود خوشحالم میشود صحبت داشته باشیم
۱۵ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۲۲ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده .
توجه کاربران محترم را به زندگی و شرح فعالیتهای دو بزرگ مرد تاریخ معاصر جلب میکنم. امام موسی صدر، شهید بهشتی. اکنون بی هیچ اظهارنظری درباره شخصیت این دو بزرگوار توجه کاربران را به ویژه جلب میکنم به نوع و شکل حضور و فعالیت آنها به ترتیب در لبنان و مسجد هامبورگ. لطفا درباره ایشان جستجو کنید.
۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۵۹ شیعه اهل بیت
سلام بنده هنوز منتظر هستم . از عزیزان اهل سنت اگر خواستار مناظره علمی با حفظ احترام بود بنده شرایط مناظره را در پیام قبلی خودم داده ام اگر شرایط قبول است هر عزیز اهل سنتی در پیام بعدی سوال خود را مطرح کند درا ولین فرصت جواب میدهم
حضرت محمد انطور که در روایتها و نقل قولها امده در کل انسان با عشقی بوده و همان طور که خودشان فرمودند هیچ چیز در دنیا لذت بخش تر و بهتر از ان نیست که بخواهی با همسر خود همبستر شوی و با او امیزش کنی به همین علت هم همسران حضرت همه در یک سن نبودند از سن 9سال بودند تا بالاتر یعنی نزدیک به سن مبارک خودشان زیرا هنگام همبستر شدن با انها هر کدام لذت خودش را داشت 
من فقط میگم خوب حضرت محمد وقتی چشمش به زیبایی و جمال عایشه خورده خواستار ازدواج با ایشان شده یعنی انسان ذیگه اونم دل داره دلش خواسته حالا این کجاش ایراد داره خیلی هم باید افتخار میکرد که پیامبر خاص و برگزیده پروردگار از ایشان خواستگاری کرده شما که میگویید در مورد خواهر و یا دختر خود هم اینگونه فکر میکنید بله میشود ولی نه یک شخص عادی و معمولی به عنوان مثال اگر شخصی سرشناس و معروف و ثروتمند همین الان و زمان و در کشور خودمان بخواهد چنین کاری انجام دهد هزاران هزار خانواده هستند که بخواهند دختر و یا خواهر خود را در سن 9 سالگی به نکاح او دراورند تا چه رسد به پیامبر خدا 
من نمی خواهم وارد بحث اینکه چه کسی و یا کدام دین بهتر و یا بدتر است شوم فقط محض اطلاع دوستان عزیز بخصوص مریم خانم و خانمهای دیگر میخواستم عرض کنم در همین جمهوری اسلامی و کشور خودمان مرد خانواده از صبح زود به محل کار خود میرود و شب که به خانه برمیگردد شام خودش را هم یا باید خودش درست کند یا از بیرون و برای تمام اهل خانه بخرد همان چند ساعت هم که در خانه است خانم خانه برای میکاپ و یا ارایش موها و خرید با دوستان و اشنایان تقاضای پول به مقدار زیاد میکند اگر هم زیاد حرف بزنی میخواهد بگوید گور بابای تو و بچه ها یا مهریه ام را اجرا میگذارم پدرت را درمی اورم  ماشین از صبح تا شب در اختیارشان خانه و امکانات و وسائل زندگی همه در اختیارشان فقط اسمش هست که من زن خانه هستم حالا خودتان به انصاف قضاوت کنید 

یکی به من جواب بده

فرق یک پادشاه با حرمسرا با یک پیامبر با حرمسرا چیست؟

پاسخ:
فرضاً از این جهت مثل هم باشند یک پادشاه و یک پیامبر. خب از این حرف چه نتیجه ای میخواید بگیرید؟

جناب من فرق این دو را از هم سوال کردم نه مثل هم بودن آن را. اول سوال را درست بخوان بعد جواب بده.

پاسخ:
منم گفتم خب فرضاً فرقی نداشت از این جهت. بعدش چی؟ چه نتیجه ای میخواید بگیرید؟
۲۴ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۵۷ شیعه اهل بیت
سلام در جواب کاربری که سوال کردند فرق پادشاهی که حرمسرا داشته باشد و پیامبری که حرمسرا چیست . در جواب ایشان اولا این چه قیاسی است که میکنید اصلا ایا مفهوم سلطنت را میدانید چیست من برای شما خلاصه در یک جمله عرض کنم سلطنت و شاه یعنی شخصی با اجبار مثلا به وسیله نیروی نظامی برخلاف میل اکثریت جامعه قدرت را به دست بگیرد و با اجبار حکومت کند یا اینکه پدری فرزند خودش را ولیعهد و جانشین بعد از خودش کند یا برادرش را این یعنی شاه و سلطنت اما پیامبر را نه داعی من انتخابش میکند نه عمومی همسایه من بلکه خداوند او را انتخاب میکند پس قیاس کردن شاه و پیامبر اشتباه است از اساس . دوما اگر منظور این کاربر از سوال منظورشان داشتن حرمسرا باشد نه قیاس کردن شاه و پیامبر خب برادر اولامفهوم حرمسرا در تاریخ روشن است و چارچوب ان و محدوده اختیاراتی که زنان در ان محل دارند در ثانی به قول مدیران سایت اصلا فرض کنیم که شاه و پیامبر از جهت داشتن همسران متعدد فرقی نداشته باشند خب که چی ایا مثلا خدای ناکرده میخواهید این طور نتیجه گیری کنید که شاهان هوسران بودند پس پیامبر هم خدای ناکرده هوسران بوده اگر چنین نتیجه گیری میخواهید بکنید که از اساس اشتباه است زیرا من ابتدا عرض کردم مقایسه ی که شما کردید اشتباه بودده از اساس اما نه نتیجه گیری دیگری میخواهید بکنید همان ابتدا بگید تکلیف روشن شود
بسیار خوب . خیال همه راحت شد .بی زحمت ادرس و مشخصات دختر یا خواهر یا نوه تان را بدهید بیاییم برای خواستگاری پدر بزرگم . لطفا 13 سالش هم باشد . با تبعیت از این دلایل روشن . 
منظور ایشان اینست که شاهان در بحث حرمسرا از سیره و سنت پیروی کردند و اینکه در بعضی منابع از این عامل بعنوان یکی از دلایل بد بودنشان   یاد می شود عجیب است 
داشتن حرمسرا و زنان متعدد نشان از شهوت ران بودن آن مرد دارد چه پیامبر و چه پادشاه و شهوت رانی هم یکی مصادیق بارز حیوان صفتی یک مرد است.
پاسخ:
تا چه میزان استفاده از شهوت خوب است و طبیعی و از چه حدی به بعد مطلوب نیست؟ چرا اگر کسی از شهوت زیاد استفاده کرد نامطلوب است؟ حرمسرا دقیقاً از منظر شما یعنی چه؟ یعنی اگر کسی چند تا زن داشت باید بهش گفت حرمسرا راه انداخته؟

بله به نظر من هر کسی چند زن داشته باشه حرمسرا داره و به مرور در شهوت رانی غرق میشه. من به عنوان یک مسلمان همیشه از پیامبر خودم خجالت می کشم که کارش همش زن گرفتن بوده همش دچار تناقض هستم آخه چطور یک نفر ادعا می کنه در اوج زهد و تقواست و بیشتر شب را عبادت می کنه بعد هم مخارج حداقل 10 زن را پرداخت می کنه مگه با کار کردن آخه آدم چقدر در می آره من همش در ذهنم فکر می کنم که بیشتر جنگهای پیامبر برای بدست آوردن اموال برای پر کردن شکم زناش بوده و در کنار او هم بدست آوردن کنیزان بیشتر برای ارضای شهواتش. مگه یک پیر مرد چقدر جون داشته.تازه اگر خدا در آیاتی جلوی پیامبر را نمی گرفت همین طور به زن گرفت ادامه می داد تا بمیره. شهوت و غضب دو نیروی حیوانی در انسان است که هرچقدر بیشتر از آن استفاده کنی بیشتر در ورطه آن می افتی مثلا فرد عصبانی را ببینید که هر چقدر بیشتر از نیروی غضب خود استفاده کند تندخوتر و در نتیجه بیمارتر می شود .شهوت هم درست مثل غضب یک نیروی حیوانی جهت تدبیر بدن مادی است که اگر بیش از اندازه استفاده شود در ذهن و جان فرد رسوخ کرده و تبدیل به یک اژدهای چند سر می شود. حالا بیماری های مقاربتی که حاصل ازدواج های متعدد بوده را هم به آن اضافه کنیم که دیگه وا اسفا می شه.

پاسخ:
پس دوست عزیز اشکال شما مبنایی هست. وقتی خدا کاری رو حلال کرده یعنی حلاله. دین خدا و پیغمبر خدا که قرار نیست مطابق سلیقه ما و پسند ما رفتار بکنند؛ ما باید خودمون رو مطابق دین خدا بکنیم.
و بعید نیست فلان عملی که از نظر شما عمل حیوانی و چه بسا مشمئز کننده ای باشه عملی خوب و پسندیده باشه و بالعکس عملی که از دید ما عملی بسیار خوب و اخلاقی هست در دین عملی مذموم باشه.
مهرانه جان اینجا صحبت از پیامبر و بنده خاص و برگزیده پروردگار است اگر شما توانستید در کل اجدادتان و کل فامیلتان و کل جهان کسی را پیدا کنید که فقط به اندازه یک تار موی مبارک ایشان از خصوصیات و کردار و رفتار ایشان را داشته و جایگاه و منزلتی که ایشان در نزد پروردگار و میلیاردها مسلمان جهان دارند را داشته باشد بازهم مانند یک قطره اب در برابر تمام اقیانوسهای دنیا است شاید یک قطره اب و اقیانوس هر و در ظاهر از یک جنس باشند ولی این کجا و ان کجا ما انسانها نیز اینگونه هستیم پس بهتر است برای پدر بزرگ خود هم تا دیر نشده به فکر مراسم دیگری باشید که شاید با این کار ثواب بیشتری ببرید 

کجا خدا حلال کرده اگر قران گفته خدا باشه خود خدا آیه نازل کرده و جلوی پیامبر را گرفته که دیگه بسه اینقدر زن نگیر.

آیات دیگر قران هم معلوم نیست آیا گفته محمد است یا خدا یا افراد دیگه.

من در این مورد با بسیاری از دوستان بحث کرده ام این موضوع تعدد زوجات با فطرت خیلی از آدمها سازگار نیست اگر فطرت را خدا آفریده پس این دین کذایی و من درآوردی محمد چی میگیه.آیا خدا از بیماری های مقاربتی که در تعدد زوجات وجود دارد اطلاع ندارد یا اینکه محمد سواد آن را نداشته. پاسخ مشخص است چون محمد قوانین قران را نوشته و از علوم جسمی و روحی انسان خبر نداشته  تعدد زوجات را به همراه کنیزداری بدون در نظر گرفتن بیماری هایی که فرد را تهدید می کند فقط به خاطر اینکه نفس خودش رو ارضاع بکنه حاکم کرده. چرا کمی علمی فکر نمی کنید. من وقتی براساس فطرت و علوم حاضر قوانین قران را مطالعه می کنم خیلی هاش غلط است. آیا علوم که بر اساس فطرت و قوانین قابل اثبات است را رها کنم و توهماتی که محمد معلوم نیست در چه حالی ان را نوشته را بپذیرم. حتی نامردترین مردان وقتی می شنوند که پیامبر با یک دختر 6 ساله ازدواج کرده شوکه می شن چه برسه به افراد دیگر جامعه. شما هم بهتر است به جای دفاع بی جا از عملکرد یک فرد با علم آنرا بررسی کنید و ببیند که آیا درست است یا نه. مگر در همین اسلام چیزی که به فردی آسیب بزدند حرام اعلام نشده. از هر متخصصی سوال کنی به شما می گوید که ازدواج یک دختر در این سن که حتی استخوان ها و اندام جنسی آن کامل نشده آسیب به دختر خواهد زد پس بر اساس همین دینی که به آن معتقد هستی اینگونه ازوداج ها باید حرام باشد نه اینکه خود شارع آن به آن عمل کند. پس یک جای کار می لنگه. خدایا ما را به راستی و پاکی هدایت کن تا نه به خود آسیب بزنیم نه به دیگران. 

پاسخ:
پس اشکال شما مبنایی است و فقط خاص مسأله تعدد زوجات نیست.
شما باید بروید یک دور مسائل مبنایی و اعتقادی و کلامی مطالعه بفرمائید.
۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۱ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت که پاسخ بسیاری از شبهات را داده ام پاسخ کاربری به نام پرسش را نیز میدهم . نکته اول ایشان در ابتدای کلام خود ادعا کردند ((((  خود خدا در قران به پیامبرش خطاب کرده دیگه بسه و این قدر زن نگیر )))) خب ادرس ایه رو بدید ما هم ببینیم . نکته دوم فقط ظاهر قران به تنهایی ستون اسلام نیست بلکه ما حدیث صحیح بررسی شده از جهت سندی باید کنار قران باشد از نگاه علمای اسلام شما اگر انتقادی هم میخواهید از اسلام کنید حداقل فقطبه تنهایی به ظاهر قران توجه نکنید حداقل بدانید در نزد علمای اسلام فقطظاهر قران مایه هدایت نیست . نکته سوم  لطفا ادب را رعایت کنید پیامبر اسلام پسرعموی شما نیست که بدون پسوند احترام امیز اسم ایشان  را می بریم ما حتیا گر قرار باشد اسم رئیس جمهور امریکا را ببریم حداقل کم کم میگیم اقای اوباما یا جناب اوباما یا رئیس جمهور اوباما حداقل یک پسوندی کنار اسمشان می گذاریم پس شما حتی اگر پیامبر اسلام را قبول هم ندارید که شکی نیست قبول ندارید بهتر بود حداقل یک پسوند احترام امیز بر اساس عرف کنار اسمشان می گذاشتید . نکته چهارم ادعا کردید که با بسیاری از دوستان صحبت کرده اید و متوجه شده اید که مسئله تعدد زوجات با فطرت بسیاری از انسان ها ناسازگار است اولا بهتر بود تکلیف را روشن می کردید با چند نفر مصاحبه علمی کرده اید ده نفر یا 6 میلیاد نفر ایا رفته اید ان سوی کشور هلند و با صد هزار نفر مصاحبه مستقیم کرده اید که ادعا میکنید بسیاری از انسان ها مسئله تعدد زوجات برخلاف فطرت انان است . مسئله مسئله اصلاحاتی اتس که شما به کار بردید گفتید خیلی از انسان ها این یعنی یا شما علم غیب دارید از درون افکار یک فرد چینی یا بلژیکی یا استرالیایی اگاه هستید یا اینکه با اکثریت مردم جهان مصاحبه علمی کرده اید مستثقیم . نکته پنجم درمورد بیماری های مقاربتی صحبت کردید اولا اگر ازدواج نفس ان ریشه بیماری های مقاربتی باشد چه یک نفر چه چهار نفر ازدواج موجب بیماری میشود اما نه اگر منظور شما تعدد زوجات است باز هم هیچ ارتباطی ندارد همین امروز علم پذشکی راه های مختلفی را ارائه کرده مثلا برای جلوگیری از بارداری یا نه برای جلوگیری از دچار به بیمرای های مقاربتی شدن . اسلام با علم مخالف نیست بلکه بسیاری از حقایق علمی را اسلام حداقل کلیات ان را سفارش کرده از مسواک زدن تا انواع بهداشت فردی و بسیاری از جزئیات علمی این گونه مسائل در طول تاریخ روشن شده که ریشه ان در اسلام هست . پس قطعا از لجاظ پذشکی راه های هست برای جلوگیری از بیمار شدن مقاربتی پس نفس مسئله تعدد زوجات نباید مطلق حکم داد چشم بسته حکم داد قطعا صدددصد (( خدا هم بگوید نه اما من میگویم )) صددرصد چشم بسته میگویم دصدصد تعدد زوجات موجب بیماری های مقاربتی میشود . چنین حرفی از اساس غلط است . نکتته ششم اصلا نگویم همه قران اما 99 درصد قران طابق است با فطرت ادمی . در قران بارها سفارش شده نیکی به پدر و مادر یا صدقه داده یا کمک به دیگران و مستظعفین . چه قدر خداوند در  قران انسان ها را به بخششو مهربانی سفارش کرده و خودش را نیز مهربان توصیف کرده است که از رگ گردن به انسان نزدیک تر است . نکته ششم برادر به اصطلاح پرسش ما اگر اسلام را دینی الهی میدانیم باید خود را مطابق با قوانین اسلامی کنیم نه اینکه قوانین اسلامی را با تمایلات شخصی خودمان بسنجیم . من فقط یک ایه در همین مورد از قران کریمی خودت اول کلامت به ان اشاره کردی یک ایه از همان قران میگویم با ادرس ((( چه بسا چیزی که برای شما خوشایند نیست برای شما بهتر باشد و چه بسا چیزی را که دوست دارید ان برای شما بدتر است و خدا میداند و شما نمیدانید سوره بقره ایه 216 ))) پس اگر خواستی از این به بعد ادعای را با استناد به قران بگی ((( کنایه به حرف اول خودت نکته اول خودم ))) حداقل ادرس ایه را هم بگو به همراه تفاسیر . نکته هفتم و نکته اخر مطالبی درمورد ضرر ازدواج با دختری کم سن و سال گفتید اولا نباید باز مطلق حکم صادر می کردید موقعت جغرافیایی بر میزان رضد فیزیکی و جتی عقلی بشر در مناطق مختلف خیلی بیشتر از انچه که حتی تصور میکنید تاثیر گذار است اینکه فردی در شمال ایران زندگی کند در جایی سرسبز و خرم و کسی که در بیایان لوت زندگی میکند قطعا به یک میزان رشد فیزیکی ندارند چ دختر چه پسر و در ثانی اگر کلام اخر شما کنایه به شبهه ازدواج پیامبر با عایشه در سن کم بود اول بهتر بود مطالب پست را که در بالای بالا قرادارد میخواندید بعد چین حرفی را می زدید بر اساس کتب علمای شیعه و سنی  عایشه نه 9 ساله بلکه حداقل 17 تا 20 ساله بوده که با پیامبر اسلام (ٌص) ازدواج کرده است .

جناب شیعه اهل بیت

سوال کردن کدام آیه ممانعت ازدواج پیامبر است خوب شما که ادعای دفاع از اهل بیت را دارید چطور یک بار قران نخوانید یا به نفعتان نبوده که آیه 52 سوره احزاب را ببینید

ترجمه مکارم شیرازی

پس از این دیگر ازدواج با زن ها بر تو حلال نیست و نه آنکه آنها را به همسران دیگر تبدیل کنی گرچه زیبایی ( و خوبی ) آنها تو را خوش آید ، جز آنکه برده مملوک تو باشد ، و خداوند همواره بر هر چیزی مراقب و نگهبان است.

باز هم به خود آیه که نگاه  کنی به نظر من کلام خدا نیست آیا خداوند دارای شعور نیست که از یک طرف محمد را از ازدواج منع می کند و در ادامه آیه می گوید برده مملوک تو باشد را می توانی با هاش ازدواج کنی؟ یا اینکه محمد راه را برای خودش باز کرده از یک طرف به خودش میگه محمد بسه دیگه این همه زن نگیر تا بدین وسیله از خرج و مخارج زنان آزاد بشه و از طرفی هم راه را باز می کنه تا بتونه هر چند تا کنیز بخواهد بگیرد و به شهوت رانی خودش ادامه بده؟

برای اینکه بهتر بتوانیم بحث را ادامه بدیم من به اولین سوال شما پاسخ دادم جواب بقیه سوالات شما بعد از روش شدن این قسمت از مطالب.


۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۳۴ شیعه اهل بیت
در جواب برادر به اصطلاح پرسش /////////////////////////////////// خداوند متعال در قرآن کریم شش طایفه و گروه از زنان را بر پیامبر اسلام(ص) حلال نموده و اجازه ازدواج داده است[1] که آن شش گروه عبارت‌اند از: 1. زنانى که مهرهاى آنها را داده است. 2. دختر عموهای آن‌حضرت، 3. دختر عمه‌‏هاىش، 4. دختران دایى، 5. دختر خاله‏هاىی که با او مهاجرت کردند، 6. و زنى که خودش را به او بخشیده است.[2]
سپس در آیه دیگری فرمود: «لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ وَ کانَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ رَقیباً»؛[3] بعد از این زنان، هیچ زنى بر تو حلال نیست و نیز زنى به جاى ایشان اختیار کردن، هر چند تو را از زیبایى او خوش آید، مگر آنچه به غنیمت به دست تو افتد. و خدا مراقب هر چیزى است.
این آیه در بیان توقف ازدواج پیامبر اکرم(ص) بعد از گرفتن 9 زن از بین این شش طایفه است؛ یعنی بعد از این زنان که از بین این شش طایفه تزویج کرده‏‌اى زن دیگرى بر تو حلال نیست، و نیز نمى‌‏توانى یکى از اینها را طلاق دهى و دیگرى را در جاى آن بگیرى، هر چند زیباتر هم باشد. در نتیجه این عدم حلیت در رابطه با تعداد زنان است؛ یعنی همان‌‌گونه که امت تو را در ازدواج دایم در عدد چهار متوقف کرده‌ایم، شما را نیز در ازدواج دایم در عدد نه و به همین نه نفر محدود و متوقف می‌نماییم، به عبارت دیگر، زیاده از این نه نفر موجود نمى‌‏توانى زن بگیرى، مگر خریدن کنیزان.[4]
بنابراین آزادى پیامبر در ازدواج، متوقف مى‏‌شود، تا مردم بدانند که ازدواج پیامبر(ص) تنها برای پاسخ به غریزه انسانی و دفع شهوت نبوده، بلکه هدف والاتری نیز در آن وجود داشته است. به عنوان مثال یک‌بار با زنى که چند بار شوهرش او را طلاق داده ازدواج مى‌‏کند تا عفتش لکه‌‏دار نشود،ما تعبیر به «وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ» در آیه بدین معنا نیست که (العیاذ بالله) پیامبر اسلام(ص) هوسران باشد، بلکه پیامبر نیز همانند دیگر انسان‌‌ها دارای طبع و غریزه انسانی است، چنان‌که خداوند حکیم در قرآن می‌‌فرماید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ»؛[6]بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحى مى‏‌شود.
و اقتضای بشر بودن پیامبر(ص) این است که او نیز همانند دیگر انسان‌‌ها می‌‌خورد، می‌‌آشامد، بیمار می‌‌شود، دارای احساس و عاطفه است و...، زیبا دوستی و زیبا پسندی به ویژه در انتخاب همسر نیز یکی از خصایص و ملاک و معیار بشری است، هر چند از معیارهای اصلی به حساب نمی‌آید. بنابراین به پیامبر سفارش می‌‌شود اگر چه زیبایی زنی تو را به شگفتی آورد[7] که یکی از معیار و ملاک ازدواج تو همانند دیگر انسان‌‌ها باشد، نمی‌توانی با آن زن ازدواج کنی و باید به همین نه زن بسنده نمایی ./////////////////////// و حال یکی از تفسیرهای مشهور در باب این ایه یعنی تفسیر نمونه ...................................... ظاهر تعبیر «مِنْ بَعْدُ» این است که: بعد از این، ازدواج مجدد براى تو حرام است، بنابراین «بَعْد» یا به معنى «بَعد زمانى» است یعنى بعد از این زمان، دیگر همسرى انتخاب مکن، یا «بعد از آن که» همسرانت را طبق فرمان الهى در آیات گذشته، مخیر در میان زندگى ساده در خانه تو، و یا جدا شدن کردى، و آنها با میل و رغبت ترجیح دادند که به همسرى با تو ادامه دهند، دیگر بعد از آنها، نباید با زن دیگرى ازدواج کنى.

و نیز نمى توانى بعضى را طلاق داده، و همسر دیگرى به جاى او برگزینى، به تعبیر دیگر، نه بر تعداد آنها بیفزاى، و نه افراد موجود را عوض کن.

* * *
فلسفه این حکم
این محدودیت، براى شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقصى محسوب نمى شود، و حکمى است که فلسفه بسیار حساب شده اى دارد، زیرا:

طبق شواهدى که از تواریخ استفاده مى شود، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از ناحیه افراد و قبائل مختلف، تحت فشار بود که از آنها همسر بگیرد، و هر یک از قبائل مسلمان افتخار مى کردند، که زنى از آنها به همسرى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آید، حتى
ـ چنان که گذشت ـ بعضى از زنان بدون هیچگونه مهریه، حاضر بودند خود را به عنوان «هبه» در اختیار آن حضرت بگذارند، و بى هیچ قید و شرط، با او ازدواج کنند.

البته، پیوند زناشوئى با این قبائل و اقوام، تا حدى براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهداف اجتماعى و سیاسى او مشکل گشا بود، ولى، طبیعى است، اگر از حد بگذرد، خود مشکل آفرین مى شود، و هر قوم و قبیله اى چنین انتظارى را دارد، و اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بخواهد به انتظارات آنها پاسخ گوید، و زنانى را هر چند به صورت عقد، و نه به صورت عروسى، در اختیار خود گیرد، دردسرهاى فراوانى ایجاد مى شود.

لذا، خداوند حکیم با یک قانون محکم، جلو این کار را گرفت و او را از هرگونه ازدواج مجدد، و یا تبدیل زنان موجود، نهى کرد ...........................................................................................اما در باب مسئله کنیز من قبلا در پست های گذشته مفصل درمورذد این مسئله جواب داده ام برادر پرسشاگر انصاف داشته باشند میتوانند به پست های قبلی من مرلاجعه کنند که در مورد فلسفه کنیز در اسلام صحبت کرده ام .
اینها توجیحات و مغلطه است من از ادامه بحث با فردی که حتی سوال را درست متوجه نمی شود خودداری می کنم. شما بهتر است به تحجر خود ادامه دهید.
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۵ شیعه اهل بیت
سلام علیکم به عنوان فعال ترین کاربر این سایت در جاب به برادر به اصطلاح پرسش اولا خیر مغلطه نبود . شما به ایه ای از قران استناد کردید که خداوند پیامبرش را منع کرده که دیگر ازدواج مجدد نکند بعد برداشت شخصی خودتان را گفتید که بله پیامبر (( خدای ناکرد )) هوسران بودند و این خدا بود که جلوی او را گرفت و گفت دیگر بس است ازدواج جدید نکن . البته این برداشت شخثصی خودتان بود و مشخص است که یا پاسخ بنده را کامل نخواندید و یا کردید اما جوابی ندارید و اینگونه طفره ر فتید . خب اگر جوابی ندارید می توانستید بروید سراغ ان پنج مسئله دیگر که بنده ابتدا مطرح کردم . شما مسئله ای مطرح کردید قبلا و من 6 پاسخ به شما دادم و شما درمورد پاسخ اول بنده ایرادی گرفتید و من پاسخ دادم مغلطه نبود جواب صریح و روشن بود از نگاه دینی اگر درمورد ایرادی که از پاسخ اول من از ان 6 پاسخ گرتفدی دفاعی ندارید خب اشکالی ندارد میتوانید به 5 پاسخ دیگر بنده که قبلاا به شما دادم جواب بدهید اما شایسته نیست که این گونه رفتار کنید . مشخص است مطالعه درستی در باب اندیشه اسلامی ندارید البته این مسئله و مشکل شخص شما نیست بنده که فعال ترین کاربر این سایت هستم بارها شاهد بوده ام بسیاری افراد سوالاتی و شبهاتی مطرح کرده اند که علمای دین بارها جئواب داده اند و ان افراد حتی یک دقیقه زحمت نکشیده اند برود کتابخانه ببینند درمورد ان شبهه ای که در دل دارند ایا اصلا علمای اسلام جوابی داده اند یا خیر یا ننه نه نه اصلا زحمت نکشیده اند س ر چ کنند در اینترنت ببینند ایا علمای دین به ان شبهه ای که در دل انان است اصلا جوابید اده اند یا خیر . برای همین است که بسیاری افراد مدام سوالات تکراری میکنند . شما هم اگر جوابی ندارید درمورد پاسخ روشن و صریح  بنده موردی نیست شبهه دیگری دارید میتوانید مطرح کنید . بنده پشت کوه زندگی نمیکنم و بی سواد هم نیستم . نه فقط پاسخ شخص شما بلکه بارها پاسخ سایر افراد را داده ام کامل . پس اولین بار نیست که دارم پاسخ شبهات را میدم .
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۰ شیعه اهل بیت
سلام در ادامه جواب به برادر به اصطلاح پرسش البته به اصلاح پرسش / ایشان در ادامه شبهه ای که مطرح کردند (( البته شبهه که نه به ثقول قدیمیا ایرادات بنی اسرائیلی )) گفتند خداوند در یک ایه پیامبرش را از ازدواج مجدد منع کرده و سپس به او گفته میتواند کنیزانش را به عنوان همسر بگیرد . پیامبر اسلام دارای 9 همسر قانونی و شرعی و دائم بودند و این امتیازی بود که خداوند خاص ایشان کرد و در ایه 52 احزاب همان خداوند به دلایلی که مطرح کردم در پست قبلی همان خداوند به پیامبرش دستور داد که دیگر ازدواج مجدد بیشتر از ان 9 همسر عقدی نکند یعنی نمیتواند هیچ کدام از همسرانش از ان 9 زن عقدی دائم را طلاق دهد و زنی جایگزین او کند و نه حتی میتواند یک زن عقدی دائم به ان 9 همسر اضافه کند .  اما حال مسئله کنیز .//////////////  در اسلام، ازدواج(=نکاح) نیاز به قراداد و پیمان(=عقد) دارد.
این قرارداد، کاملاً رسمى بوده و چگونگى مقررات، الفاظ، آداب و محدوده‏ى آن را «خدا» تعیین مى‏کند. به اصطلاح، هر عقد نکاحى به «سبب» نیاز دارد؛ و مهم داشتنِ آن سبب است نه این که سبب‏ها یکسان باشد.
مثلاً عقدِ ازدواج موقت و دائم متفاوتند امّا هر دو «سبب» براى محرم شدن‏اند. به همین ترتیب، گفته مى‏شود که این سبب و عقد در مورد کنیزها (به عنوان زنانِ کافرى که اسیر جنگى‏اند) نیز وجود دارد به نحوى که اسلام، ازدواج دائم با غیرمسلمان را اجازه نداده، ولى ازدواج موقت را تجویز کرده (مطابق نظر اکثر فقهاء و مراجع تقلید). ولى در مورد زنِ کافرى که در جنگ اسیر مى‏شود، یک نوع سبب دیگرى قرار داده که هر چند با سایر صیغه‏ها متفاوت است (همچنان که در عُرف انسان‏ها نیز شکل تمام قراردادها یکسان نیستند) امّا در «سبب بودن» اشتراک دارند؛ و آن سبب، «مالکیت» نام دارد . همچنین حقوقی و چارچوبی بین کنیز و صاحب ان در اسلام وجود دارد که ای کاش ابتدا می رفتید درمورد ان کمی تحقیق می کردید که بنده به برخی اشاره میکنم .سارت زن درمیدان جنگ و ملک یمین یعنی خریدن و صاحب شدن برده زن که این راه مخصوص صاحب آن کنیز است. و در صورتی که این کنیز شوهری نداشته باشد با خریدن آن، صاحب و مالک آن کنیز بدون عقد نکاح می تواند او را به عنوان همسر خود انتخاب نماید و اگر این کنیز از مالک خود صاحب فرزندی شد، سبب و زمینه آزادی او فراهم شده است و دیگر صاحب و مالک حق ندارد این کنیز را بفروشد باید از این کنیز نگهداری کند تا بعد از مرگ صاحب خود به عنوان ارث به فرزند خود منتقل شده و آزاد گردد و این راهی است و قسمتی از برنامه ای است که اسلام برای آزادی اسیران و بردگان خود قرار داده است. بنا براین، مالکیت کنیز، شبیه عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک مى‏ گردید.چرا که رابطه زن و شوهر بودن امر اعتباری و قراردادی است، نه یک امر حقیقی، حکم اسلام این است که زن به صرف اسارات در میدان جنگ از پیمان زناشوئی قبلی خود رها می شود، زیرا زنان اسیری که قبلا شوهردار بوده اند و شوهران آنان غالبا در جنگ کشته می شده اند، جز ایجاد محدودیت برای آنان دیگر هیچ سودی برای آنها نداشته، از این رو ماندن زن بر سر این پیمان جز زیان هیچ نفعی به همراه نداشت. در حالی که اگر با اسارات تمام پیمان ها و قرارهای قبلی فسخ شود، زن در دوران اسارات فرصت زندگی در شرایط انسانی برایش فراهم می شود، و زمینه نفع معنوی که عبارت از پذیرش ایمان و اطاعت خداوند باشد برای او مهیا می گردد. البته تمام مسائل عفت و پاکدامنی و زناشویی رعایت می شود. و اگر این صاحب روزی بخواهد او را به شخص دیگری ببخشد یا بفروشد و یا به عقد دیگری در بیاورد همانند همسران دیگر باید مدتی را عده نگه دارد که اصطلاحا به عده کنیزان استبراء گفته می شود بعد از آن به عقد دیگری در آید.

بنابر این روشن است که در روابط جنسی و زناشویی با زنان کنیز، کاملا مسائل شرعی و ناموس و عفت و پاکدامنی رعایت می شود و تنها تفاوت این است که اگر بین کنیز و مالک او بخواهد روابط زناشویی برقرار شود نیاز به اجرای عقد نکاح ندارد اما سایر مسائل به قوت خود باقی است.

یعنی در واقع همان خرید به قصد نکاح یا اسارت در میدان جنگ جایگزین عقد می شود یا هبه دیگران به قصد حلیت برای موهوب له موجب حلیت کنیز برای شوهرش می شود. و در باب فلسفه ازدواج با کنیز در جامعه اسلامی ////
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براى مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براى غیر شوهرش حلال نخواهد بود. این حکم فقط درباره زنان کفار است و در جنگ میان دو ملتی که مسلمان باشند این حکم جاری نمی شود . اگر چه یکی از آنان ظالم و متجاوز باشد.
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد./////////////////////////////// پس از یک طرف همان خداوندی که به پیامبر امتیاز داده میتواند بیش از 4 زن عقدی داشته باشد بنابر دلایل قبلا مطرح شده همان خداوند برای همان پیامبر مرز و حدودی تعین کرد بنابر همان دلایلی که قبلا گفتم و دستور دادند که بیش از ان همسران عقدی دائم که پیامبر دارند دیگر ازدواج نکنند با زنی به صورت عقدی دائم اما در باب کنیز مسئله ی جداست که مطرح شد .





۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۹ شیعه اهل بیت
سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده
مهرانه نمیدونم دختری یا پسری فقط میخواستم بگم من یه بابابزرگ دارم وضع مالی و زندگیش هم بسیار بسیار خوبه 3تا زن عقد کرده و رسمی داره 3تا هم صیغه ای که 45تا50 سال باهاش اختلاف سنی دارن در ضمن خیلی از کارمندای دختر که تو شرکت و کارخونش کار میکنن برای ازدواج با اون سر و دست میشکنن با اونکه 78سال سن داره از نوه هاش سرحالتر و شادابتر است باشگاه بدنسازی هم میره میخواستم من هم از شما بپرسم کجای این کار ایراد داره همه بچه هاش و نوهاش و زنهاش هم به اندازه دنیا دوستش دارن خوب وقتی میتونه از هر نظری چه مادی و چه معنوی به بهترین شکل ممکن زندگی انها را تامین کنه چه اشکالی داره 

مرتیکه عباس دروغ گوِ, پوفیوز

تخلیلات خودت رو برای توجیح اشتباهات فردی که خودش رو پیغبر خدا می دونه برای خودت نگه دار. البته پیروان محمد بیشتریاشون دروغ گو و اهل کلاه برداری و خیال بافی و شهوت رانی و شکم پرستی هستند. نمونه بارز داعش و جمهوری اسلامی که پر از دروغ گو و کلاهبردار است.

این احمق عباس فکر کنم یکی از این طلاب علوم دینی است که آرزوهای نفسانی خودش رو به تصویر کشید واااااااااااااااااااااااااای چقدر دروغ چقدر جعل چقدر نفسانیات؟ آخه داریم کجا می ریم . مهرانه جان فکر کنم الگوی بابا بزرگ خیالی ایشان خروس است و الگوی زن و بچه های ایشان هم مرغ. مرغ و خروس رو دیدن که چطوری جفت گیری می کنند فقط برای شهوت باهم هستند. خاک برسرت عباس با این کامنت الکی که گذاشتی .
پوفیوز دیوس جاکش توی بی حقیقت با اون علی شیره ای هستین که تو بدبختی گیر کردین نشستین از بیکاری به دین و اسلام و دیگران فحش و تهمت و ناسزا میگین علی قلمبه از پشت میزنی تلمبه خیال پرداز تویی و اجداد بی سروسامانت کارخانه بابا بزرگ من توی شهرک صنعتی اشتهارده اگه ادم بودی ادرس دقیقشو میدادم تا بیای اونجا بعد همه چیز با چشمای حسود و کثیفت از نزدیک میدیدی اون موقع برای دوستاتم تعریف میکردی ولی حیف که صدتا مثل تو هم لیاقت سگ نگهبان را هم ندارد ولی برای اثبات حرف خودم و اینکه شما بدبختی ادرس میگم بیا ولی حتما بیا منتظرم شهرک صنعتی اشتهارد بلوار ابن سینای غربی خیابان شفای دوم قطعه یا پلاک 27 و 34 مرد نیست هرکی نیاد یک حال مشتی هم بهت میدم 

به به چه بابابزرگ پرستی اگه بابا بزرگت پول نداشت هم اینجوری سنگش رو به سینه می زدی. ببخشید به الگوی خانوادگی شما که همانا خروس پولدار است توهین کردم. واقعا ببخشید که به شان بابابزرگ خروس صفت و زنان مرغ صفتش که حتما مادر تو هم یکی از اونهاست توهین کردم. واقعا من رو ببخش آخه شما خیلی به اسلام علاقه دارین به خاطر اینکه با دزدی از بیت المال بابابزرگتان پول پله به هم زده و یک ایل برای خودش نان مفت خور تهیه کرده که بعد از مرگش برین تو قبرش. دزدهای بیت المال خیلی قشنگ به اسلام عمل می کنند. خاک برسرت برو لااقل به چیزی افتخار کن که نشانه انسانیت باشه نه نشانه خروس صفتی و حیوان صفتی و شهوت رانی یک پیرمرد دم مرگ پوفیوز

جناب علی آقا تازه ایشان که در تخیلاتش یک کارخانه داره که خرج 6 تا زن و چندین بچه و چندین نوه و نتیجه رو بده پیامبرشون که حتی اون را هم نداشته 10 تازن داشته و کلی برده جنسی. آخه محمد از کجا می آورده با کار نکردن خرج این همه آدم را می داده. به قول شما حتما به بیت المال دست درازی می کرده. اگه غیر از اینه حتما جنگها را به خاطر همی راه می انداخته که غنیمت جمع کنه. البته افرادی مثل عباس رو اگر پیگیری کنی می بینی سیدی چیزی هستند یعنی عرب هستند از قدیم هم گفتن که سیدها هم یک دنگشون کمه. بیشتر زنازادها را در زمان صفویه با عنوان سید می شناختند
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۹ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت  لطفا ادب و احترام را رعایت کنید به خصوص دو کاربر به اصلاح حقیقت و علی را مخاطب قرار میدهم .  اینجا چاله میدون نیست که هرچی از دهنتون درمیاید بگید .  خجالت بکشید شرم کننید حیا کنید . قطعا مطالعه درست در باب اسلام و فلسفه احکام اسلامی ندارید البته ببخشید این مسائل ((( مطالعه و تحقیق  ))) برای شما زیادی است شما باید بروید با اسباب بازی های خودتون بازی کنید . این چه لحن صحبت کردن است . صحبت رکیک میکنید خجالت بکشید شرم کنید حیا کنید . اگر اسلام را قبول ندارید به درک کسی هم از شما دو تا نخواست مسلمان باشید اصلا وای به ان اسلامی که پییروانش این دو نفر (( حقیقت و برادری به اصطلاح علی )) باشند وای به ان اسلام . خجالت بکشید شرم کنید اسلام را قبول ندارید به درک اما احترام را رعایت کنید . ممکن است یک امریکایی خدا را هم از اساس قبول نداشته باشد اما حداقل ان قدر روشن فکر است که به عقاید دیگران هرچی که هست احترام بگذارد عقل و شعورش به این میرسد . شما هم از این به بعد اگر خواستید بحث علمی کنید سوال علمی مطرح کنید با حفظ احترام در باب عقاید اسلام شبهه ای دارید با حفظ احترام بفرماید یا مدیران سایت یا شخص بنده جواب میدهم اما با حفظ احترام .
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۱۲ شیعه اهل بیت
سلام به عنووان فعال ترین کاربر این سایت در جواب دو کاربر به اصطااح حقیقت و علی (( البته اسم علی مقدس است برای من واقعا شمرسار است شخصی چنین اسم مقدسی روی او باشد اما چنین صحبت های رکیک کند )) در جوب این دو  اولا اینجا چاله میدون نیست هرچی از دهنتوون درمیاید به زبان بیاورید دوما از این به بعد اگر خواستید بدون بچه بازی دراوردن و توهین کردن صحبت علمی کنید سوالی علمی در باب عقاید اسلام و احکام اسلامی دارید با حفظ احترام بفرماید بنده یا مدیران این سایت اگر درت وان باشد حتما جواب میدهیم .
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۱۴ شیعه اهل بیت

سلام . هر کدام از عزیزان اهل سنت که خواست با بنده درمورد اثبات عقاید شیعه صحبتی دوستانه و علمی داشته باشد خوشحال میشوم فقط شرایط خیلی ساده ای دارد . شرط اول اینکه ابتدا اگر موضوع خاصی مطرح میشود فقط درمورد همان موضوع صحبت شود تا به یک نتیجه خاص برسیم . شرط دوم هر کدام از طرفین برای اثبات حرف خود باید از کتب و منابع علمای طرف مقابل با سند و مدرک با ادرس دقیق استدلال کنند یعنی من که شیعه هستم برای اثبات عقاید شیعه باید از کتب خود علمای اهل سنت استفاده کنم و یک عزیز اهل سنت از کتب علمای شیعه برای اثبات عقاید خود البته اگر میتواند . شرط سوم بحث سیاسی ممنوع فقط حول محور عقاید مذهبی شرط چهارم کوچکترین توهینی به علما و مراجع دو طرف نشود و شرط اخر اگر بر اساس سخن علما مطلبی ثابت شود دیگر نظر شخصی حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است یعنی اگر به فرض یک عزیز اهل سنت باسند و مدرک از کتب خود علمای شیعه مطلبی را ثابت کرد برای من سخن ان علما حجت است نه برداشت یا نظر شخصی خودم و اگر مطلبی از کتب علمای اهل سنت ثابت شود برای یک عزیز اهل سنت دیگر نظر وبرداشت شخصی او حجت نیست بلکه دیدگاه ان علما حجت است . هر کدام از عزیزان اهل سنت که با این شرایط موافق بود در پیام بعدی مطلبی سوالی داشت مطرح کند بنده در اولین فرصت به سوال ایشان سعی میکنم در حد عقل و شعور خودم جواب بدهم البته با توجه به شرایط ذکر شده

جناب شیعه اهل بیت اگه شما اهل فضل هستید پس چرا به عباس که حرفهای بدتری زدن چیزی نگفتی فکر کنم هر کس از مبانی شما دفاع کنه می تونه فحش بده. حالا که شما اهل فضل هستید بفرمائید به صورت خیلی محترمانه که منبع درامد پیامبر از کجابوده که این همه اهل و عیال و برده داشته؟ شاید از زنانش خرجی میگرفته. لطفا در این باره به تفضیل توضیح دهید آخه تا اونجایی که من می دونم ایشان حتی اهل کار کردن هم نبودن چه برسه به خرج زن و بچه دادن.
حقیقت ناحق و دروغ یا همان علی قلمبه شیره ای که هر دفعه و با یه اسم چرت و پرت میای و نظرات اشغال خودت به دیگران نسبت میدی اول شما شروع کردی به فحش و ناسزا من فقط نظر خودم گفتم و بعد پاسخش خواستم مثل شما نیستم که چون توی جواب دادن کم میارین شروع میکنین به زدن حرفهایی که صدرصد لیاقت خودشون و خانواده اونهاست مطمئن باش اگر درست جواب میدادی درست هم جواب میگرفتی ولی نمیشود به شما ایرادی گرفت زیرا کسی که به راحتی درباره پیامبر و اصحاب او که از والاترین افراد نزد پروردگار هستند اینگونه توهین کند و تهمت بزند و منکر پروردگار و پیامبر او بشود چه انتظاری میتوان داشت در ضمن در عقاید و طرز تفکر شما بی دینها و غرب زدها سنت ازدواج شهوترانی و سکس است و نگاه شما اینگونه است که امار طلاق و فساد هم زیاد شده نمونه اشکار انهم ازدواجهایی بود که در قدیم انجام میشد با ازدواجهای امروزی کدامشان از اساس و پایه محکمتری برخوردار بود و انسانهایی مانند شما هستند که کشور عزیزمان جمهوری اسلامی را به ناکجااباد میبرند و سخن اخر اینکه از پروردگار و پیامبر گرامی ایشان میخواهم تا از سر تقصیرات شما نااهلان و نامحرمان به دین و اسلام انهم در یک کشور اسلامی بگذرد (وسلام)

جناب شیعه اهل بیت یا همان عباس عوضی  شما اول کامنت گذاشتین جوابش رو هم دیدی . اسلام نمونه بارز زیاد داره که به آیات نا حق آن عمل کنن مثل داعش. مثل جهوری اسلامی که پر از دزد و کلاهبرداره . مثل القاعده. مثل بوکوحرام. مثل عربستان سعودی. مثل طالبان و خیلی احمقهای دیگر که با تمسک به آیات شیطانی که در یک کتاب پاره جمع کردین به مال و ناموس دیگران اجازه دست درازی می دین. مگر زنان و مردان ایزدی چه کرده بودند که داعش با تمسک به آیات قران مردانشان را کشت و زنانشان را بکنیزی برد درست مثل صدر اسلام که پیامبر با افراد دیگر همینگونه رفتار کرد فقط به خاطر اینکه از نظر آنها کافر یا یهودی یا مجوس بودن مردانشان را کشت و زن و بچه آنها را به تاراج برد. فعلا که خدا در جهان داره آبروی مسلمانها رو می برده نیازی به امثال من نیست. تروریستهای خون آشام. تو بهتره بری و در تخیلاتت در بهشت ساختگی محمد با شهوت رانی سیر کنی. اون چیزی که تو را آتش زده و داری میترکی حقیقتی است که در کلام من وجود داره. اگر به عنوان فعال ترین فرد گروه خسته شدی خوب کسی مجبورت نکرده جواب بدی شیعه اهل بیت یا همان عباس برو به درک عرب پوفیوز هرزه البته چون هرزگی تو خون شما عرب هاست درکی از هرزگی و زشتی شهوت رانی نداری هر چقدر هم دیگران آن را باز گو کنند چون کوری زشتی را نمی بینی.

اسم من عباس و خودم هستم و کاری هم به کسی ندارم فقط از خدا برای شما و امثال شما طلب امرزش و مغفرت میکنم و امیدوارم شفایتان دهد و یک نصیحت واقعا دوستانه که حتما به یک روانپزشک خوب مراجعه کنید چون با این احوال پریشان و ناراحتی عصبی و درونی ممکن است کار دست خودتان یا دیگران بدهید ولی بهترین راه رفتن به مسجد و راز نیاز با معبود مهربان است اگر هیچ کدام جواب نداد بیا صیغه بابابزرگ من شو صدرصد جواب میده شک نکن من فکر کنم مقصر جمهوری اسلامی است که مظاهر فسادی مانند شما را ازاد گذاشته تا جامعه را به فساد و تباهی بکشانند ولی کور خوندید چون امام زمان از این نظام حمایت میکند و خداوند نگهدارش جانم فدای رهبر مرگ بر منافق فاسد
بهتر مادرت صیغه بابا بزرگت بشه که خیلی سنگش رو به سینت می زنی. روانی هم خودت هستی از یک طرف ادعا می کنی خیلی مسلمان هستی و از طرفی هم دهنت به هر کثافتی باز میشه. از پیروان محمد بیشتر از این هم نمی شه توقع داشت. من در عمل نشان دادم که پیروان محمد چه نوع کثافتهای هستند .فقط ادعای نزاکت دارند وقتی به عمل میرسه مثل تو دهن کثیف و افکار کثیفش رو بیرو میریزی. من هم یک دعا می کنم خداوندا یا اگر من و افکار من حق نیست همین امرزو من را پودر کن و خاکسترم را هم به باد بده ولی اگر این افردا حق نیستند این بابا و امثال این بابا را نابود کن. خدایا می تونی از مراجع تقلیدشان شروع کنی که ام الفساد همین مراجع هستند. کثافت دیوس آشغال برو گوه پدر بزرگت رو بخور و مادرت رو به صیغهش در بیار و خودت هم کونت رو بده پدر بزرگت بگاه چون مثل اینکه می دونی در این زمینه هم تجربه داره حتما روی تو امتحان کرده. 
خدا را شکر ما از هر موردی سیراب هستیم چه معنوی چه دنیوی و هر چه که تو فکر کوچیک تو هست ولی از حرفهای نو معلوم از همه کس و ناکس از هر مرد و نامرد از بچه گرفت تا بزرگ خوردی بد هم خوردی تا دسته خوردی طوری که توی گلوت گیر کرده واست عقده شده غده شده بزرگ شده کلفت شده پشت سرت سوار شده دردسر شبات شده ولی بازم میگم پیش بابابزرگ من مشکل تو حل شده دوای درمونت شده بشرط اینکه صیغه اش بشی اخه تو رو میخواد تنها پیش خودش میخواد تا همدم شبش بشی بازیچه اونجاش بشی اگه خوردی خوشت اومد هسته اش رو بکار برای اجداد اینده ات 
راستی حقیقت خیلی دوست دارم حقیقت و واقعیت تورو بدونم اخه من تو اداره حقیقت یابم و حقیقت تو کمی با بقیه فرق داره از بالا تا پایینش خار داره اینم گفته باشم چون کسی اعتقادات مذهبی داره باید یه گوشه بشینه و به ناسزاها و حرفهای زشت کسی جواب نده زرشک جواب میده خوبشم میده راستی با 2تا خوشگل نشستیم داریم گپ میزنیم میگن تو شاس گولی یعنی اوس گولی یه جورایی کس خولی چوست کنیم بخندیم اخه کمدی باحالی هستی ولی خواستی خودم صیغه ات میکنم اونم با بهترین شرایط البته اگه خوشم بیاد اونم اگه سنت زیر بیست سال باشه و خوشگل مامانی چون من خیلی سختگیرم 

جناب عباس خیلی ممنون از اعترافات ضمنی که کردی هدف من از این همه جواب به کامنتات فقط یک چیز بود اینکه به خواهران گرامی خودم نشان بدم که عباس  و امثال عباس ها ی زیادی هستند که به تقلید از پیامبرشان به دختر 6 ساله هم رحم نمی کنن.به این جمله عباس دقت کنید

ولی بازم میگم پیش بابابزرگ من مشکل تو حل شده دوای درمونت شده بشرط اینکه صیغه اش بشی اخه تو رو میخواد تنها پیش خودش میخواد تا همدم شبش بشی بازیچه اونجاش بشی

جناب عباس با یک جمله خیلی قشنگ کل فلسفه صیغه و ازدواج در اسلام را بیان فرمودند خیلی از جناب عباس متشکرم چون بیشتر افراد فقط در موقعیت ذات واقعی و آموزههای خودشون را به نمایش در می آورند. کل ارزشی که اسلام و محمد به زنان داده فقط در یک جمله از پیروان سینه چاکی مثل عباس مشهود است.

خواهران گرامی تا کی می خواهید این توهین ها را با قوانینی مثل صیغه و ازدواج در سنین پائین تحمل کنید ایا وقت آن نشده که به اسلام نه محکمی بگوئید و از لاک خود خارج شوید؟؟؟؟

بابت اسائه ادبی که در حضور سایر کاربران کردم معذرت خواهی می کنم تمام اینها فقط به خاطر این بود که در عمل یکی از این مذهبی ها را به دام گفت و گو بکشانم تا خودشان با زبان خودشان فلسفه صیغه که همانا هوس بازی است را به روشنی به تصویر بکشن. بازم از جناب عباس به خاطر اعترافات ضمنی که به پست بودن دین اسلام  کردن ممنون 

به قول حافظ

واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند


خیلی خیلی جالب پس حقیقت واقعی توهم از این همه توهین و ناسزا به دین و اسلام دام گذاشتن برای اشخاص ما هر چه گفتیمو شنیدیم بهر جواب ابلهان بود صدتا حرف کثیف و زشت و ناموسی گفتی تا مارو توی دام بندازی پس حتما برای دام گذاریهای دیگر خود دست به کارهای بدتر از اینهم میزنی پس وای به حال انهایی که به حرفهای یک دام گذار گوش کنند که کار انها اشوه گری چاپلوسی و مکر و فریب و حیله و صدها کار کثیف برای مقاصد کثیفتر از خودشان است اینم که میگی ما توی دام شما افتادیم بازم زرشک البته از در عقب ما با هرکس عین خودش رفتار و گفتار میکنیم شما دیگر جای خود دارید بازهم وای به حال اونهایی که شما خواهر خطاب کردید خواهر یک دام گذار خیلی خیلی بی حیا و پرو هستی که اول میگویی دام گذاری بعد دیگران را خواهر صدا میزنی البته باید بگویم فقط خلاف کارهایی مثل شما و دام گذارهایی مثل شما ان فحشها و حرفهای زنده و کثیف و زشت را اموزش دیده اند وگرنه خواهران درست و پاک دامن یک بار هم چنین فحشهایی به گوششان نخورده برو خودت اصلاح کن برای دیگران نسخه دام گذاری نپیچ از دیگران هم برای مقاصد کثیف و زشتت استفاده نکن با هر موجی هم که میاد موج سواری نکن چون یک وقت دیدی وسط همین موجها غرق شدی براستی تو ثابت کردی چه موجودی هستی حالا برای توجیح کارهای کثیفت پای شاعر بزرگی مانند حافظ را هم وسط میکشی اصلا میدانی معنی واقعی دام گذار یعنی چه البته با حرفهایی که تو زدی بیشتر از این هم انتظار نمی رفت فقط زودتر برو فکری به حال خودت کن تا بیشتر از این در منجلاب فساد و باتلاق لجن فرو نرفته ای 
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۸ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت . به هر دو طرف تذکر جدی میدهم کمی ارام تر . هم به برارد عباس هم به برادر ((( البته ببخشید گفتم برادر واقعا برای خودم هم شرمساری است چنین شخصی را برادر خطاب کنم ))) هم به ایشان تذکر جدی میدهم ادب را نسبت به خاندان پیامبر اسلام و صحابه ایشان رعایت کنند . ایشان جدا از توهین هایی که کردند (( 99 درصد توهین و جسارت ان هم نه توهین ساده بلکه فوش رکیک بود ان را بگذاریم کنار )) ان یک درصد جمله ی که میشه درمورد انها صحبت کرد عین جملات ایشان را تکرار میکنم ////////////// ایشان سوال کردند منبع درامد پیامبر اسلام کجا بوده بعد ایشان ادعا کردند تا جایی که اطلاع دارن پیامبر (( خدای ناکرده )) اهل کار کردن نبودن . خب یک نکته خیییییییلی جالب ایشان که قطعا در زمان پیامبر زندگی نمی کردند این ادعا را بر چه اساس و منبعی گفتند ایا مثلا در فلان کتب علمای شیعه یا اهل سنت فرقی نمیکند امده که مثلا پیامبر اهل کار کردن نبودند به خدای محمد قسم اگر چنین مطلبی با سند صحیح در کتب علمای اسلام امده باشد حرف برادر حقیقت را قبول میکنم و از ایشان میخواهم برای ادعایی که کردند سند و مدرک بیاورند نه از کتب تحقیقاتی غربی ها نه بلکه از کتب درون اسلام از کتب علمای مشهور اسلام با سند و مدرک اگر روایتی هست (( و این روایت مثلا 8 راوی دارد تک تک راویان را بررسی کند ثقه هستند یا نه )) ادرس دقیق بدهد به خدای اهل بیت قسم اگر برادر از کتب علمای اسلام با سند صحیح اوردند که بله پیامبر اهل کار کردن نبودند من قبول خواهم کرد . در ثانی پیامبر اسلام اتفاقا بسیار اهل کار کردن بودن و بارها جوانان را به تلاش و کار برای خانواده تشویق می کردند و ما در این زمینه حدیث زیاد داریم نکته سوم پیامبر اسلام برترین فرد خلقت و عالم که همه عالم به دور محور ایشان می چرخد و عالم به وجود ایشان پیدار بوده و قطعا هست همه عالم در اختیار ایشان بوده یعنی همه عالم مثال خیلی ساده شکافته شدن ماه که معجزه پیامبر بود و در این مورد روایات بسیاری در کتب علمای شیعه و سنی با سند صحیح وجود دارد (( اگر به فرض سند صحیح نبود چنین معجزه ای را مثال نمیزدم )) سند روایات صحیح هست بر اساس علم تخصصی رجال بررسی شده اند . //////////////// اخر کلام برادر به فرض مخاطب شما عباس تتوهین کرد اصلا واقعا توهین کرد خب چه ربطی دارد شما توهین رکیک نکن خجالت بکش شرم کن حیا کن. درمورد ادعایی که کردی سند و مدرک درست و حسابی اوردی با شما صحبت علمی خواهم کرد . اینجا چاله میدون نیسد که میایی هرچی از دهنت درمیاد میگی
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۲ شیعه اهل بیت
سلام در ادامه جواب به ادعایی که برادر به اصطلاح حقیقت کردند قبل از جواب اولا بنده فعال ترین کاربر این سایت هستم و بارها جواب شبهات متعدد و التبه تکراری را داده ام با حفظ احترام و با سند دوما باز هم تکرار میکنم ایشان ادعا کردند که اطلاع دارند پیامبر اسلام ((( خدای ناکرده اهل کار کردن نبودن ))) من از ایشان خواستم اگر در این زمینه سند صحیح از کتب علمای اسلام فرقی نمیکند شیعه و سنی بیاورند به خدای اهل بیت قسم حرف ایشان را قبول خواهم کرد اما سند و مدرک صحیح بیاورند . حال جواب ادعای ایشان //////////// البته بنده برعکس ایشان که ادعایی را بدون سند و مدرک گفتند من با سند و مدرک ارائه میدهم ///////

بر اساس مستندات تاریخی، روشها و منابع کسب درآمد پیامبر در مدینه عبارت بودند از:

1. کشاورزی

2. غنایم جنگی

3. هدایای مردمی

در این که حضرت محمد(ص) شغلى داشته اند و با آن زندگى خود را تأمین مى‏ کردند، تردید نیست. پیامبر خدا همواره همگان را به داشتن شغل و کسب حلال تشویق مى ‏نمود و این مسئله را با عبارات گوناگون این‌گونه مورد تاکید قرار می داد: «کُلُوا مِن کَدِّ اَیدیکُم: از دست رنج خود بخورید»[1]

یا در روایتی دیگر: «اَزْکَى الأعمالِ کَسبُ الْمَرءِ بِیَدِهِ: پاکیزه‏ ترین کارها، کاری است که شخص با دستِ خود انجام می‌دهد.[2]

ایشان کار کردن را سنت پیامبران[3] و اوصیاى می‌دانست.[4]

1. کشاورزی (شغل اولیه پیامبر خدا پس از هجرت به مدینه)

در روایت آمده است که پیامبر اسلام شخصاً کار مى‏ کرد. ایشان پس از هجرت به مدینه به کار کشاورزى و باغبانى مشغول شدند. در توضیح بیشتر و بیان چگونگی آن باید گفت:

پس از آن که حضرت از مکه به مدینه هجرت کردند، مردم مدینه زمین‏ هایى را  اختیار رسول خدا (ص) قرار دادند و حضرت در آن زمین‏ ها کشاورزى و باغبانى مى ‏کردند. در این باره روایاتى در دست است که کیفیت و چگونگی کار آن حضرت در مزارع و باغ‌ها را تشریح می نماید. به عنوان مثال حدیث دوم، چهارم و پنجم از باب 9 جلد 12 وسایل‏ الشیعه، صفحه 22 و کتاب التجارة، ابواب مقدمات و نیز حدیث 1 و 2، باب 10. در همین باب 10، در حدیث سوم آمده است: «ما فى الاعمال شى‏ءٌ اَحبُّ الى ‏اللّه‏ من الزراعة و ما بَعَثَ‏ اللّه‏ُ نبیّاً الاّ زرّاعاً الاّ ادریس فانّه کان خیّاطاً» چیزى براى خدا محبوب‏تر از کشاورزى نیست و خداوند جز ادریس که خیاط بود، همه پیامبران را کشاورز مبعوث ساخته است.[5] این حدیث تصریح به این نکته دارد که همه پیامبران کشاورزى کرده و از حاصل دسترنج خویش امرار معاش می‌کردند. تذکر این نکته ضروری است: پیامبر با این که کار مى‏ کردند و درآمد به دست مى‏ آوردند، خودشان از این درآمدها بسیار کم استفاده کرده و غالب آن را در راه خدا مصرف مى‏ نمود.

2. غنایم جنگی

پس از آن که مسلمانان در دفاع از اسلام، با دشمنان درگیر شدند، ثروت‏هاى زیادى به دست مسلمانان افتاد. این ثروت‏ها دو قسم بودند:

الف: برخى از آن‏ها بدون این که جنگى صورت بگیرد، در اختیار مسلمانان قرار مى‏گرفت. این‏گونه ثروت‏ها (بدون درگیرى) حقّ خاصّ پیامبر بود و در اختیار آن حضرت قرار مى‏گرفت، مانند: فدک، سرزمین‏هاى بنى‏ نضیر و دو قلعه از قلعه ‏هاى خیبر به نام وطیح و سلالم. لازم به ذکر است: پیامبر خدا و کارگزاران آن حضرت در این باغ‏ها و زمین‏ها به کشاورزى مى ‏پرداختند و با درآمد آن‏ها، زندگى خود و خاندانشان را اداره مى‏ کردند و با بقیه‏ درآمد، براى مسلمانان تدارکات جنگى تهیه مى‏ کردند.

ب: خمس غنایم جنگی. خُمس غنایم و همچنین سرزمین‏هایى که با لشکرکشى فتح مى‏شد، متعلق به شخص پیامبر بود.

3. هدایای مردمی

علاوه بر زمین‏ها و قلعه‏ های فوق، یکى از عالمان یهودى به نام مُخَیریق هفت باغ خود را به پیامبر بخشید.[6] این واقعه مربوط به همان سالهای ابتدایی ورود پیامبر به مدینه می‌شد. منابع تاریخ نگاری زمان این ماجرا را در آستانه «جنگ احد»‌ دانسته و در ادامه نوشته‌اند: مخیریق یهودی به جنگ احد رفت و در دفاع از اسلام و پیامبر به شهادت رسید. این هفت باغ که به عنوان «عوالى» معروف بودند در اختیار پیامبر قرار گرفت و آن حضرت در این باغ‏ها هم کار مى‏کردند.[7]

پی نوشت:--------------------------

[1] . مجلسی، بحار الانوار، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق) ج 63، ص 314.

[2] . محمدی ری شهری، میزان الحکمة، (دار الحدیث، چ اول، 1416ق) ج 3، ص 2699.

[3] . حر عاملی، وسائل‏ الشیعه، (تحقیق و تعلیق: محمد رازی و حسن شعرانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ) ج 12، ص 22، باب 9، ح 1.

[4] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 22، باب 9، ح 6

[5] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 25.

[6] . نام این باغها عبارت بود از: المیثب، الصائفة، الدّلال، حسنى، برقة، الأعواف و مشربة أم إبراهیم‏ (ابن حجر عسقلانى، الإصابة فى تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415ق) ج6، ص46.

[7] . ابن هشام، السیرة النبویة، (تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دار المعرفة، بى تا) ج1، ص518.

.

۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۱ شیعه اهل بیت
سلام در جواب ادعای دوم برادری به اصطلاح حقیقت . قبل از ان این را بدان من پشت کوه زندگی نمیکنم بارها جواب شبهاتی را کهع در این سایت داده شده با حفظ احترام داده ام دیگران هم که سوال کرده اند توهین به پیامبر نکردن هرگز اما سوال کردند با حفظ اتحترام و من جواب دادم . این مطالب را میگذارم خوب بخون و دقت کن //////فهرست تعدادی از کشیشان و مبلغان مسیحی که مسلمان شده اند .............  اسحاق هلال مسیحا .......ابراهیم خلیل فلوبوس  ...... یوسف استس .. دکتر ودیع احمد خادم .... مارکو کوربس .... گری میلر ..... عزت اسحاق معوض ... جان ماری دوشمان .....                                                                                 حال دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی در باب قران کریم //////////        پروفسور همیلتن الکساندر روکسین گیپ ((میراث اسلام یا انچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است نوشته 13 تن از مستشرین و استادان دانشگاه های انگلستان ترجمه مصطفی علم . انتشارات خودکار ایران . کتاب فروشی مهر )) ..... حال سخن این شخص ((( اگر قران را خود محمد نوشته بود دیگران هم میتوانستند حداقل ده سطر نظیر ان را بیاورند پس بهترین دلیل حقانیت قران عدم توانایی اوردن نظیرش توسط دیگران است پس باید قبول کرد قران معجزه ای است برجسته و اشکار )))   ......   حال کتاب بعدی ((( کتاب قهرمانان نوشته توماس کارلایل ترجمه ابو عبدالله زنجانی تبریز کتاب فروشی سروش 1330 ص 73 ))) حال سخن دکتر رودویل در همین کتاب درمورد قران ((( باید اروپا فراموش نکند که مدیون این کتاب است که افتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطی در اروپا طلوع داد
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۱۳ شیعه اهل بیت
سلام به عنوان فعال ترین کاربر این سایت که بارها جواب شبهات تکراری را داده ام //////////// در باب فلسفه متعه درا ندیشه اسلامی و شیعه به طور خاص /////////////////

آنچه از مجموع اخبار اسلامی راجع به ازدواج موقت  استفاده می شود این است که بیشتر منظور از این نوع ازدواج ارضای صحیح غریزۀ جنسی است. و تولید نسل هدف اصلی آن نیست؛ و لذا این نوع زناشویی را به نام متعه خوانده اند. در قرآن مجید نیز از این نوع ازدواج به عنوان استمتاع نام برده شده است.[1]

حال سؤال این است که چه لزومی داشت که اسلام برای ارضای غریزۀ جنسی ، چنین قانونی را وضع کند مگر قانون ازدواج دائم که اساس تشکیل خانواده ها به شمار می رود، برای تأمین این منظور کافی نبود؟

جواب این سؤال با مطالعه در کیفیت غریزۀ جنسی در افراد مختلف، روشن می شود:

غریزۀ جنسی مثل سایر استعدادها و احساس ها و روحیات در افراد، مختلف است.

در بعضی افراد این غریزه به حد اعتدال وجود دارد که تنها با تشکیل خانواده و تمکین زن  در برابر مرد برطرف می شود. اما در برخی از افراد یا غریزۀ جنسی در حال طغیان است به طوری که  با انتخاب همسر دائم و تمکین او اشباع نمی شود و یا این که در اثر اختلافات و عدم هماهنگی اخلاقی و روحی و غیر آن، زن از مرد تمکین نمی کند و در نتیجه نیروی جنسی که لازم است در موقع خود به نحو صحیح  اشباع گردد، ارضا نمی شود؛ خصوصا در صورتی که عوامل مهیج شهوت، در اجتماعی تا  سر حد جنون پیش برود و به کارهایی وامیدارد که قلم از ذکر آن شرم دارد؛ ضرورت متعه بیشتر خواهد بود.

آمار گوناگونی  که از ازدیاد فرزندان نامشروع و تجاوزهای به عنف در کشورهای اروپایی و امریکائی انتشار یافته شاهد گویای این موضوع است.

آیا باید جوانان را آزاد گذاشت که به دامن فحشاء و خیانت پناه ببرند و زندگی خود را با این وضع رسوا و فلاکت بار بگذرانند و یا لازم است قانونی آسان و سهل که مسئولیت های سنگین  تشکیل خانواده دائم را نیز نداشته باشد، در پیش پای جوانانی که با طغیان غریزۀ جنسی، دست  و پنجه نرم می کنند گذاشت تا بدین وسیله جوانان را از سرگردانی و ضلالت و افتادن در منجلاب  فساد نجات داد؟

اسلام با تشریع قانون ازدواج موقت، در موارد ضروری و لازم که قانونی بس  سهل و دارای مسئولیت های کم می باشد مشکل جوانان را حلّ کرده است و آنها را از گرایش  به سوی فحشاء و زنا و خیانت و بی بند و باری باز داشته است و لذا روایات معتبری از پیشوایان مذهبی  اسلام وارد است که ثابت می کند که ازدواج موقت بیشتر برای ارضای غریزۀ جنسی در موارد لازم تشریع گردیده است.

چنان که در روایت معتبر امام باقر از علی علیهما السلام چنین نقل می کند: «اگر نکاح موقت  به وسیله بعضی از خلفا منع نمی شد هیچ فرد مسلمانی مگر افراد خیلی پست مرتکب زنا نمی  گردید[2]

واضح است که عمل منافی عفت غالباً در مورد طغیان غریزه جنسی و عدم اشباع آن انجام  می گیرد و ازدواج موقت بهترین طریق سالمی است که می تواند طغیان غریزه جنسی را فرو نشاند و در ضمن مسئولیت های ازدواج دائم را نیز ندارد.

از بعضی از روایات معتبر دیگر نیز استفاده می شود که مأمورانی از طرف پیامبر گرامی اسلام  در آغاز اسلام که عصر شیوع مفاسد و طغیان غرائز جنسی بود در کوچه و بازار می گشتند و مردم را از ارتکاب گناه و اشباع غریزۀ جنسی از غیر طریق صحیح باز می داشتند و به آن ها گوشزد می کردند که پیامبر اسلام نکاح موقت را برای شما جایز کرده است از این راه سالم اقدام کنید و پیرامون  روابط غیرمشروع و فساد نگردید.[3]

علاوه بر این ها در روایات بی شمار دیگری آمده است که به طور صریح دلالت دارد بر این که ازدواج موقت در مواردی تشریع شده است که غریزه جنسی جوانان را تحت فشار قرار داده  و آن ها را نزدیک به انحراف کرده است. در این گونه موارد است که شارع مقدس برای  جلوگیری از بی بندوباری جنسی راه صحیح ازدواج موقت را پیش پای آنان قرار داده است.

از جمله از امام موسی بن جعفر علیه السلام راجع به متعه سؤال کردند حضرت فرمود: «متعه برای  کسی که ازدواج نکرده، حلال است؛ تا بدین وسیله از طغیان غریزه جنسی جلوگیری کند و یا ازدواج  کرده اما با وجود این، غریزه جنسی، او را تحت فشار قرار داده است. برای چنین افرادی  جایز است ازدواج متعه را انتخاب کنند».[4]

ازدواج موقت در اسلام نه تنها کوچک ترین  ربطی با فحشاء ندارد؛ بلکه فقط برای جلوگیری از فحشاء و بی بندوباری جنسی و قانون شکنی و تعدّی به ناموس عمومی تشریع شده است. لذا در روایات معتبر می خوانیم که اگر مرد مسلمانی در میان ملت های غیرمسلمان واقع شده و غریزه جنسی او را تحت فشار قرار داده است؛ مطابق قوانین  اسلامی می

 


[1] نساء، 28.‏

[2] وسائل الشیعة، ابواب متعه.

[3] همان.

[4] وسائل الشیعة، باب کراهة المتعة مع الغنی عنها.

 

 

 

شرایط «متعه» در متون روایی

صاحب مستدرک الوسایل درکتاب نکاح در ابواب متعه روایتی را نقل می کند از «مفضل»، این متکلم توانمند و شاگرد مکتب صادق ال محمد(ص)، در این روایت «مفضل می گوید: یا مولای فما شرایط المتعه؟ ای مولای من شرایط متعه چیست؟ می فرماید: «یا مفضل لها سبعون شرطاً من خالف منها شرطاً واحداً ظلم نفسه». ای مفضل برای متعه 70 شرط است و آن کس که مخالفت نماید با یک شرط از آن، همانا به خود ظلم روا داشته است».

سپس مفضل می گوید: پس من آنچه را که در زمینه متعه از شما خاندان آموخته ام می گویم تا ببینید آیا من نسبت به این موضوع معرفت لازم و علم کافی دارم یا خیر؟ امام می فرماید: بگو ای مفضل آن شرایط را.

سپس مفضل، در بیانی فصیح و طولانی، شرایطی را یک به یک ذکر می کند که ما در اینجا به ذکر قسمتی از آن بسنده می کنیم، زیرا بخشهایی از کلام مفضل در روایات مربوط به «متعه» به صورت منفرد هم ذکر گردید و در متون روایی ما بدان اشاره کرده ایم.

قال: مولای قد امرتمونا أن لانتمتّع ببغّیه و لا مشهوره بفساد و لا مجنونه و ان ندعوا المتمتع لها الی الفاحشه فان اجابت فقد حرم الاستحباع بها».

در بخش اول کلام، مفضل می گوید: شما اهل بیت به ما آموخته اید که هرگز با زنی که تجاوزگر به حدود الهی است و یا مشهور به فساد و یا فارغ از عقل و دیوانه است عقد «متعه» نبندیم، پس بایستی زن را مورد اختبار قرار داد به این صورت که ابتدا ارتباط آزاد را با او مطرح کرد و اگر پذیرفت، عقد متعه با چنین زنی حرام است.

این بخش از کلام بسیار جای تأمل دارد و آن اینکه «ازدواج موقت» نباید بعنوان ابزار دست، برای انسانهای فاجر و فاسد در آید والا: «چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا».

این هشداری است برای همه اهل ایمان در جامعه ای که امکان هر گونه سوء استفاده از حکم خدا وجود دارد و ممکن است هدف عده ای ترویج مفسده باشد، لیکن چون در جامعه اسلامی زندگی می کنند، دنبال بهانه و وسیله ای برای دسترسی به امیال شیطانی خود باشند. در چنین جامعه ای شایسته نیست «متعه» را در بازار عموم عرضه داشت، شاید در روزگاری مانند امروز که از اهداف سران صهیونیست، کفر، نفاق و شرک، ترویج مفاسد و توزیع علنی بیماریهای خانمانسوز از قبیل «ایدز» و یا خیانتهایی نابخشودنی چون خرید و فروش زنان و دختران برای عرضه داشتن در بازارها و جزیره های جنسی است، خصوصاً اینکه آنها در صددند که کالای خود را غالباً از کشورهای شرق و یا جهان سوم تدارک ببینند و آمارهای وحشتناک، صدقی بر این مدعاست. در چنین شرایطی در کشوری که به عنوان پایگاه اسلام معرفی می گردد، آیا بدون ارزیابی شرایط زمانی و مکانی می توان متعه را به عنوان یک راهگشا و راهکار عمومی برای معضلات جوانان معرفی کرد؟

جای بسی تأسف است که حتی در بعضی از گفتمانهای مطبوعاتی پیشنهاد می شود که از این موضوع به عنوان یک ابزار تبلیغاتی برای مسابقات سیاسی چون مسأله ریاست جمهوری استفاده گردد، آیا در طول تاریخ اسلام بزرگان علمی و سیاسی اینگونه دین را ابزار دنیای خود قرار داده اند؟ آیا واقعاً این راهکار جامعه جوان ما را به صلاح و فلاح حقیقی می رساند، آیا متعه چاره ساز مشکلات بیکاری، تورم، اقتصاد بیمار، هرز رفتن سرمایه ها، نبود امکانات برای اقشار محروم و …. خواهد بود؟ و در این صورت، سرانجامِ خانواده به کجا می انجامد و سرنوشت فرزندانی که از این طریق پا به عرصه وجود می گذارند چیست؟ عاقبت دخترانی که گاه خوشبینانه به این قضیه و بعضاً بواسطه عدم آشنایی و معرفت کافی نسبت به ابعاد مختلف این حکم دارند چیست؟ و اگر به دام شیادان نابکار می افتند مسئولیت آن با کیست؟

آیا در مدینه النبی پیامبر (ص) با وجود همه فضایل و ارزشها ترویج چنین روشهایی، جنبه عمومی و راهکار شایع معرفی می شد؟

بخش دوم کلام مفضل:

«و ان تسأل أفارغه هی ام مشغوله ببعل ام بحملٍ، ام بعده؛ فان شغلت بواحده من الثلاث فلاتحل …» سپس مفضل می گوید از جمله شرایط متعه این است که ابتدا از زن سؤال شود آیا شوهر دارد یا حامل است یا در دوران عده؟ که در این صورت سه گانه چنین فعلی حلال نیست.

سپس شرایط متعه را از جهت اینکه قصد نکاح می کند، «نه ندا آزادی در روابط و ارضاء غریزه» یعنی ارتباطی خارج از نظام مندی اسلام و سنت پیامبر و نیز تأکید بر اینکه این نکاح بایستی دارای مدت معلوم، اجرت و مهریه معلوم، روز و ساعت و ماه معلوم باشد و حتی مهریه مورد تراضی قرار گیرد. حال انگشتری باشد یا خوراکی یا پول و…

و سپس به مسأله ارث اشاره می نماید که بایستی به زن بگوید که ما از یکدیگر ارث نمی بریم و مسأله تعیین عده را در «متعه» برای او روشن سازد و کاملاً فرق بین ازدواج دائم و متعه را بیان کند [یعنی هیچگونه مایه تدلیس و یا سوء استفاده ابزاری زن قرار نگیرد]. یعنی زن و مرد با علم کامل به شرایط و احکام، اقدام به چنین عملی کنند که مبادا موجب تدلیس یا فعل حرام یا ایجاد احکامی چون «حرام موبد» گردد.

سپس مفضل اشاره به قول امیرالمؤمنان می نماید که فرمود: «فلولاه – یعنی عمر- مازنی الاّ شقی او شقیه لانه کان للمسلمین غناء فی المتعه عن الزّنی» یعنی اگر دومی آن بدعت را نمی گذارد و نهی او نبود هرگز هیچ نفسی تن به زنا نمی داد مگر زن و مردی که دچار شقاوت هستند زیرا «متعه» موجب بی نیازی مسلمین از زنا می باشد.

اشاره به اینکه این راه مفری است برای مسلمین نسبت به ترک زنا و فحشاء که این روایت و مانند آن در جمع عرفی و دلالی بین روایات کاملاً مفهوم حکیمانه و جای خود را می یابد.

سپس مفضل شرایط عزل و منع نطفه را در متعه بیان می کند و تفاوت آن را با پیشگیری از نطفه در ازدواج دائم بیان می کند و می گوید: در ازدواج موقت، بر مرد است که از انعقاد نطفه، پیشگیری کند، در حالی که در ازدواج دائم حکم (نسبت به زوجه دائمی) عزل نیست. سپس مفضل این آیه را مبنی بر عدم جواز عزل در ازدواج دائم تلاوت می کند که: « … و اذا تولی سعی فی الارض لیفسدفیها و یهلک الحرث و النسل و الله لایحب الفساد» اشاره به اینکه ممانعت و نابود ساختن دو چیز موجب فساد در زمین است: یکی حرث (کشاورزی) و دیگری هلاکت نسل.

سپس حکم فرزند متعه را بیان می کند که «فان وضعه فی الرحم کان لاحقاً بابیه» اگر نطفه ای منعقد شد، فرزند ملحق به مرد متمتع است.

در اینجا مفضل به کلام دیگری از بیانات امام(ع) که در باب «متعه» به او فرموده بودند، اشاره می کند. ایشان فرموده اند: «ای مفضل پدرم از پدرانش از رسولخدا(ص) نقل فرمود که: خداوند پیمان گرفته از مؤمنین به اینکه از راه متعه باروری را محقق نسازند» و سپس حضرت می فرماید: «قال رسول الله ولد المتعه حرام و ان الأجود اَنْ لایضع النطفه فی رحم المتعه» یعنی رسولخدا(ص) فرزند متعه را منع نمودند و در تبیین این حرمت و منع، امام(ع) می فرماید، مراد آن است که سعی شود نطفه از طریق ازدواج موقت منعقد نگردد.

یعنی این حرمت از باب تحریم در برابر سایر احکام تکلیفی نیست، بلکه نهی از باب تأکید بر عدم انعقاد است.

در ادامه مفضل به همین نکته اشاره می کند و از امام(ع) سؤال می نماید که آیا پیامبر(ص) فرمود« ولد المتعه حرام؟» و امام (ع) پاسخ او را قریب به مطالب مذکور بیان می کنند.

سپس مفضل می گوید: از شیعیان شما بعضاً از قول شما گفته اند که «همانا حدود متعه روشنتر از چهارپایی است که نیاز به درمان دارد». شاید بکارگیری این اصطلاح بدین معناست که اگر کسی طالب این حکم است بایستی در دریافت شرایط و حدود آن کوتاهی نورزد.

 

 

 








اقای شیعه اهل بیت بنده هیچ گونه نیازی به برادری شما ندارم که بخواهید از برادری با بنده شرمسار باشید من نوکر اهل بیت تمامشان هستم و خواهم بود بخصوص حضرت محمد صلی اا... علیه و اله که ما خاک زیر پای ایشان هم نمیشویم و هر چه داریم از برکات و گذشت و مهربانی پروردگار عالم و ائمه اطهار میباشد و همه اینها خالصانه و عشق درونی است ولی اینکه کسی و یا اشخاصی بخواهند هر چه دلشان میخواهد بگویند و توهین کنند و بدترین الفاظ را بکار ببرند و ما هم فقط شنوده و نظارگر باشیم نمیتوانیم که مبادا بی ادبی باشد درست که گفته اند جواب بی ادبان خاموشی است ولی نه در مورد پروردگار و پیامبر عزیزمان همان طور که اقا فرمودند حق گرفتنی است چه در حرف چه در عمل 
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۴ همگروه سابق
سلام آقا محمد..خداقوت به این همه اصرار و پافشاری..
خداوند همه مارو هدایت کنه..
اصلا الت مرد برای چی افریده شده برای دخول خوب مردها هم هر جا و در هر زمان و مکان با جنس مخالف تنها شد باید سریع و بدون معطلی دخول انجام شود چون اگر الت مرد دخول نکند و بیکار بماند زنگ میزند و باید از ضد زنگ استفاده کند پس اولین سوراخ که پیدا کردید وقت را تلف نکنید و دخول کنید از هر طرف که شد 
آخه گوزو چرا با این خرفا بدتر میرینی به دینت
۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۱:۳۶ یعه اهل بیت
سلام در جواب برادر عباس واقعا تعجب کردم چنین دیدگاهی دارید اولا به این دلیل گفتم شرسمارم شما را برادر خطاب کنم که دقیقا توهین کردید حال به هر شخصی در ثانی گفتید حق گرفتنی است و اگر به فرض شخصی به اهل بیت توهین کرد باید به او توهین کرد خیر هرگز این غلط است کدام عالم شیعه کدام مرجع تقلید اصلا کدام یک از امامان دستور داده اند در روایت صحیح که اگر شخصی جلوی چشم شما فوش رکیک هم به ما داد به او توهین کنید (( دقت کنید جواب دادن با حفظ احترام با توهین کردن فرق دارد )) کدام مرجع تقلید شیعه یا کدام امام در روایت صحیح فرموده اند اگر به ما توهین کردند شما هم توهین کنید .اگر منبع معتبری می شناسید ادرس بدهید .
۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۰ شیعه اهل بیت

دیدگاه علمای اهل سنت درمورد منکران توسل

 

ابن حجر عسقلانی

ایشان از استوانه های علمی اهل سنت می باشد که به صراحت می گوید :

ومنهم من ینسبه إلى الزندقة لقوله إن النبی ﴿صلی الله علیه وآله﴾ لا یستغاث به وأن فی ذلک تنقیصا ومنعا من تعظیم النبی ﴿صلی الله علیه وآله﴾ وکان أشد الناس علیه فی ذلک النور البکری فإنه لما عقد له المجلس بسبب ذلک قال بعض الحاضرین یعزر فقال البکری لا معنى لهذا القول فإنه إن کان تنقیصا یقتل وإن لم یکن تنقیصا ...

بعضی از بزرگان اهل سنت ، ابن تیمیه را زندیق ، ملحد و لامذهب دانسته اند ؛ به خاطر این که توسل و استغاثه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) را انکار کرده و این در حقیقت تنقیص و منع از تعظیم نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) است .

عسقلانی ، ابن حجر ، الدرر الکامنه ، ج ۱، ص181

 2 . حصنی دمشقی

ایشان هم از بزرگان اهل سنت است که می گوید :

وقال ابن تیمیة: من إستغاث بمیت أو غائب من البشر ....

فإن هذا ظالم ضال مشرک ،ذا شیء تقشعر منه الأبدان ولم نسمع أحدا فاه بل ولا رمز إلیه فی زمن من الأزمان ولا بلد من البلدان قبل زندیق حران قاتله الله عزوجل .

وقد فعل جعل الزندیق الجاهل الجامد قصة عمر رضی الله عنه دعامة للتوصل بها إلى خبث طویته فی الإزدراء بسید الأولین والآخرین وأکرم السابقین واللاحقین وحط رتبته فی حیاته وإن جاهه وحرمته ورسالته وغیر ذلک زال بموته وذلک منه کفر بیقین وزندقة محققة فإنه ﴿صلی الله علیه وآله﴾ حرمته وقدره ومنزلته عند ربه ما زالت ولم تزل وهو سید ولد آدم وأکرمهم على الله عزوجل على الدوام ومن تأمل القرآن العظیم وجده مشحونا.

ابن تیمیه گفته : هر کس به میت یا به غائب توسل بجوید و استغاثه کند ، ظالم ، مشرک و گمراه است ... این سخن بدن انسان را به لرزه می آورد و در گذشته چنین سخنی را جز زندیق حران نگفته است و این سخن ابن تیمیه که انکار استغاثه به میت و غائب کرده ، یقینا کفر و در حقیقت زندقه است .

 این زندیق متحجر آمده قضیه توسل خلیفه دوم به عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را وسیله قرار داده برای آن نیت نا پاک خودش ، تا بتواند جایگاه سید اولین وآخرین و اکرم سابقین و لاحقین را بعد از رحلتش تحقیر کند و بگوید جاه و حرمت و رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) با وفات آن حضرت از بین رفت . این سخن ابن تیمیه یقینا کفر و در حقیقت زندقه است و جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) با این مطالب و با رحلت ایشان از بین نخواهد رفت .

حصنی دمشقی ، دفع شبه من شبّه وتمرد ، ج 1 ، ص 68

3 . آقای سبکی

ایشان هم از علمای بزرگ اهل سنت هستند که می گوید :

لما احدث ابن تیمیة ما احدث فی اصول العقائد ونقض من دعائم الاسلام الارکان والمعاقد بعدا ان کان مستترا بتبعیة الکتاب والسنة مظهرا انه داع الی الحق هاد الی الجنة فخرج عن الاتباع الی الابتداع وشذ عن جماعة المسلمین بمخالفة الاجماع ...


ابن تیمیه بدعت هایی در اصول عقائد گذاشته و پایه های اسلامی و ارکان دینی را نابود کرده و به مردم چنین وانمود کرده که ایشان به حق دعوت می کند و حال آن که ابن تیمیه بدعت گذار است تا این که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) متابعت کرده باشد و با اجماع مسلمین مخالفت نموده . ابن تیمیه با این کارش ابن تیمیه از هفتاد و سه فرقه هم بیرون رفت .

.

سبکی ، الدرر المضیه فی الرد علی ابن تیمیه ، ص 7

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۱۴ شیعه اهل بیت

مطرح کردن واژه (((شیعیان علی ))) از زبان پیامبر اسلام (ص)

 

 

روایات فراوانی وجود دارد از زبان خود پیامبر اسلام (ص) که به  واژه شیعه علی اشاره کرده اند به طور مثال :

 

1 / جابر بن عبد الله انصاری می‌گوید:ما در کنار نبی مکرم (ص)بودیم  و امیرالمؤمنین (ع) آمد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: این علی و شیعیانش، نجات یافتگان در روز قیامت هستند ( 1 )

همین روایت از اشخاص مختلفی چون ابوسعید خدری ( 2 ) و عایشه (3 ) نیز نقل شده است .

 

2 / پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : یا علی! فردای قیامت، تو و شیعیان تو وارد می شوید که هم تو و شیعیان تو از خداوند راضی هستید و هم خداوند از شما راضی است (4)

 

3 / در زمان نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم تعدادی از صحابه بودند مانند سلمان فارسی و ابوذر غفاری و مقداد و عمار یاسر که به شیعه علی مشهور بودند. (5)

 

 

 

 

 

 

 

منابع

 

1 / درالمنثور، ج6، ص379 -  فتح القدیر، ج5، ص477 -                                    تاریخ دمشق، ج42، ص371 - شواهد التنزیل حسکانی،‌ ج2، ص468 - مناقب خوارزمی، ص111، حدیث120

2 / تاریخ دمشق ابن عساکر، ج42، ص333

3 / تاریخ دمشق ابن عساکر، ج42، ص333 و أنساب الاشراف بلاذری، ص182

4 / درالمنثور سیوطی، ج6، ص379 - الصوائق المحرقه ابن حجر هیثمی، ص161

5 / ابو حاتم رازی کتاب الزینة الورقة، ص259

 

 

 

 

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۳۴ شیعه اهل بیت

معاویه در نگاه پیامبر اسلام ( ص )

 

معاویه در زمان پیامبر اکرم مکرر مورد لعن و نفرین حضرت قرار گرفته است ، قبلا گفتیم پیامبر او را و پدرش و برادرش را یکجا لعنت نمود.

1 / در روایت است که پیامبر اکرم در سفرى شنیدند که دو نفر غنا مى خوانند و به یکدیگر پاسخ مى دهند، فرمود: ببینید ایندو کیستند؟ عرض کردند: معاویه و عمرو ابن عاص هستند، حضرت دو دست خویش ‍ بلند نموده عرضه داشت :
خدایا آندو را به آتش برسان رساندنى . (1)

2 /  در حدیث دیگرى است که پیامبر فرمود: از این جاده مردى ظاهر           مى شود که به غیر از سنت مى میرد و معاویه پیدا شد ( 2 )

3 / ابن سعد و ابن ابی الحدید به روایت از نصر بن عاصم لیثی آورده اند که گفت: هنگامی که وارد مسجد پیامبر صلی الله علیه و اله شدم دیدم مردم می گویند: پناه به خدا می بریم از غضب او و غضب پیامبرش. گفتم: قضیه چیست؟ گفتند: هم اکنون معاویه برخاست دست پدرش ابوسفیان را گرفت که با هم از مسجد بیرون روند، پس پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: لعن الله التابع والمتبوع، رُبّ یوم لامّتی من معاویة ذی الاستاه! یعنی خدا دنباله رو و پیشرو را لعنت کند ( 3 )

4 / عبدالله بن عمر روایت کرده است که: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: یموت معاویة علی غیر الإسلام. یعنی معاویه بر غیر (شریعت) اسلام می میرد ( 4 )

5 / رسول خدا صلی الله علیه و اله به معاویه فرمودند: تو بدعت را سنت قرا ر می دهی و زشتی را زیبا، و خوراکت فراوان باشد و ظلمت عظیم ( 5 )

6 / از سخنان پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه واله درباره معاویه، چنین آمده است: روزی پیامبر اکرم ابن عباس را به دنبال او فرستاد تا بیاید و برایش بنویسد. ابن عباس او را یافت که غذا می خورد. بازگشت و به پیامبر خبر داد. حضرت دوباره او را فرستاد. باز هم ابن عباس دید که او مشغول خوردن است. تا سه مرتبه این رفت و آمد رخ داد. بالاخره پیامبر اکرم فرمودند: خدا هرگز شکمش را سیر نکند!
بعدها معاویه اظهار می داشت: دعای رسول خدا صلی الله علیه واله من را فراگرفت و نفرینش در حق من به اجابت رسید. لذا در هر روز چندین بار غذا می خورد، و هربار هم به مقدار فراوان! باز هم در خود احساس گرسنگی می کرد (6)

 

 

منابع

 

1 / مسند احمد 4:421، 9

2 / تاریخ طبرى 11:357

3 / طبقات ابن سعد بخش یکم از ج7ص 55 و شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید ج4ص79

4 / انساب الاشراف ج5ص134،

5 / شرح نهج البلاغة ج4ص79

6 / صحیح مسلم ج4ص187 ح2604 دار کتب العلمیه بیروت،                             سیر اعلام النبلاء ج3ص123 ط موسسة الرسالة بیروت،                                    انساب الاشراف ج5ص133-134 ط دارالفکر بیروت،                                           فتوح البلدان - البلاذری - ج 3 ص 582                                                                انساب الاشراف ج1ص532

 

 

 

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۳ شیعه اهل بیت

سب و لعن حضرت علی (ع) به دستور معاویه

 

 

1 / معاویه به سعد بن أبى وقاص گفت:مالک لا تسبّ أبا تراب .....                  تو چرا به على(علیه السلام) فحش نمى دهى؟سعد بن وقاص مى گوید:من وقتى یادم مى آید که پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام) گفت: "أنت منّی بمنزلة هارون من موسى"، یا بعد از آنکه شنیدم آیه تطهیر در حق على(علیه السلام) نازل شد، و پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) على، زهرا، حسنین(علیهم السلام) را زیر کساء یمانى جمع کرد، و گفت: "هؤلاء أهل بیتی"، جرأت نمى کنم به على ناسزا بگویم ( 1 )

2 / در دوران معاویه بر بالاى 80 هزار منبر به على(علیه السلام) ناسزا مى گفتند ( 2 )

3 / معاویه به مردم عراق و شام دستور می داد که حضرت علی (ع) را لعن کنند ( 3 )

 

 

منابع

 

1 /صحیح مسلم، ج 4، ص 1871، سنن الترمذی ج 5 ص 301 ، کتاب فتح الباری ج 7 ص 60، السنن الکبرى ج 5 ص 107

2 / ربیع الأبرار للزمخشیری: 2/186

3 / ،شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید ج 4 ص 57 – 56

 

 

دخول دخول تا اونجایی که میشه و جا داره باید دخول کرد این نظر منه پس هر جا که موقعیت مناسب بود بزن زمین و دخول کن تا طرف از دستت فرار نکرده کار را باید تمام کرد وقت طلاست دخول امروز بهتر از دیروز دخول هر روز بهتر از دیروز پس سریع باش وگرنه از دستت پریده ها پاشو تنبلی نکن اگر هم دیدی دیر شده و وقت کم است فعلا شرمنده کف صابون بشو خلاصه کلام دخول دخول دخول 
۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۵۱ شیعه اهل بیت

اولین مسلمان در میان مردان حضرت علی(ع)

 

 

1 / پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید : » نخستین کسى        که در حوض بر من وارد مى شود، کسى است که پیش از همه اسلام آورده است و او على بن ابى طالب است ( 1 )

2 /  رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) خطاب به حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود : تو را به همسرى بهترین فرد امّتم درآورده ام; زیرا داناتر و بردبارتر از همه، و در اسلام مقدّم بر همه است ( 2 ).

3 /  پیامبر (صلى الله علیه وآله ) دست على (علیه السلام) را گرفته، فرمود : على ـ اوّلین کسى است که به من ایمان اورد ( 3 )

4 / امیر المؤمنین (علیه السلام ) مى فرماید : من بنده خدا و برادر پیامبر هستم، من صدّیق اکبرم و پس از من هر کس چنین ادّعایى کند ، دروغگو و افترا زننده است، و من کسى هستم که هفت سال پیش  از همه با پیامبر نماز خوانده ام، و من اوّلین فرد نمازگزار با پیامبر هستم ( 4 )

5 / ابن عبّاس مى گوید : جماعتى نزد عمر درباره نخستین مسلمان با هم بحث مى کردند، و من از عمر شنیدم که گفت : من خود از پیامبر شنیدم که درباره او فرمود : سه خصلت و ویژگى در على است ـ و من آرزو داشتم که اى کاش یکى از آنها براى من بود که از همه دنیا برایم محبوب تر بود ـ : روزى من و ابوعبیده و ابوبکر و گروهى از اصحاب نزد پیامبر بودیم که حضرت دست بر شانه على زد و به او فرمود : «یا على تو اوّلین مؤمن هستى که ایمان آوردى، و اولین مسلمان هستى که اسلام آوردى، و تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى هستى ( 5 )

6 / از سخنان ابن عباس ثابت می شود که اولین مسلمان علی بوده است ( 6 )

 

 

 

منابع

 

1 /المستدرک على الصحیحین 3 : 136 3/147، ح 4662;  و تاریخ البغدادی 2 : 81

2 / کنزل العمال 11/605

 3 / المعجم الکبیر 6/269

 4 / المصنّف ابن شیبه 12/65 و کتاب خصائص أمیر المؤمنین از نسائی ص 25 ، همچنین کتاب السنن الکبرى نسائی 5/107 .  المستدرک على الصحیحین حاکم نیشابوری 3/121

5 / مناقب خوارزمى ص 55 ; و شرح نهج البلاغة 3 : 258

6 / تاریخ الاسلام ذهبی ص 624

 

 

 

 

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۰۵ شیعه اهل بیت

توسل بلال ابن حارث از صحابه به پیامبر اسلام (ص) در دوران خلیفه دوم

 

1 / اصاب الناس قحط فی زمان عمر بن الخطاب، فجاء رجل إلى قبر النبی، فقال: یا رسول الله! استسق الله لأمتک، فإنهم قد هلکوا  در زمان خلافت عمر بن خطاب قحطی آمد و یکی از صحابه – به نام بلال بن حارث – کنار قبر پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله! مردم از بی آبی و قحطی، هلاک شدند (1)

 

 

توسل ابوایوب انصاری به پیامبر اسلام (ص) در دوران خلیفه سوم

 

حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عبد الْمَلِکِ بن عَمْرٍو ثنا کَثِیرُ بن زَیْدٍ عن دَاوُدَ بن أبی صَالِحٍ قال أَقْبَلَ مَرْوَانُ یَوْماً فَوَجَدَ رَجُلاً وَاضِعاً وَجْهَهُ على الْقَبْرِ فقال أتدری ما تَصْنَعُ فَأَقْبَلَ علیه فإذا هو أبو أَیُّوبَ فقال نعم جِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم ولم آتِ الْحَجَرَ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول لاَ تَبْکُوا على الدِّینِ إذا وَلِیَهُ أَهْلُهُ وَلَکِنِ ابْکُوا علیه إذا وَلِیَهُ غَیْرُ أَهْلِهِا ( 2 )

 

1 / دلائل النبوة بیهقی جلد7، صفحه 47 . فتح الباری ابن حجر، ج2، ص412 - البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج7، ص105 - المصنف ابن أبی شیبة الکوفی، ج7، ص482 . کنز العمال للمتقی الهندی، ج8، ص431 - تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج44، ص345 - الإصابة لإبن حجر، ج6، ص216 - تاریخ الإسلام للذهبی، ج3، ص273 .

2 / مسند احمد ابن حنبل ج 17 ص 42

 

 

سر حلقه رندان خرابات مغان را

اندر شکن حلقه گیسوی تو دیدیم

دوستان عزیزی که می خواهند که از غم دوزخ و حرص بهشت خود را نجات دهند می توانند به عشق به پروردگار خود گرایش پیدا کنند. آنجا که خداوند خودش به منزل تو می آید و به عنوان دوست تو را انتخاب می کند.

منزل حافظ کنون بارگه کبریاست

برای شروع می توانید در اینترنت با جستجو در مورد طباع تام و حکمت هرمسی شروع کنید تا اطلاع پیدا کنید که اگر شیعیان و اهل بیت به بهشت و دوزخ فکر می کنند افرادی هم هستند که از این دو گذشته و در ذات پروردگار مهربان محو شدن و تبدیل به قنوس شده اند.

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد


کسانی که از دین اسلام خسته شده اند می توانند به حکمت خسروانی که حکمت ناب ایرانی است رجوع کنند تا ببیند که فرای شریعت ، حقیقتی وجود دارد که به جز عشق و محبت به خالق چیز دیگری وجود ندارد

هر سو که دویدم همه سوی تو دیدیم

هر جا که رسیدم سر کوی تو دیدم

روی همه خوبان جهان بهر تماشا

دیدیم ، ولی آینه روی تو دیدیم

خلاصه این که میگن فقط علی و شیعیانش رستگارند دروغی بیش نیست خودتان امتحان کنید و بعد ببینید که خدا برای شما چه کار می کند انقدر مردم را طوری تربیت نکیند که فقط برای بهشت و جهنم کاری را بکنند مردم را طوری راهنمایی کنید که اگر به فرض محال اگر خدا هم نبود گناه نکند و برای سیستمی که خدا آفریده جوری احترام قائل باشد که فقط به خاطر حفظ آن بدون چشم داشت کار کند

سرحلقه رندان خرابات مغان را

اندر شکن حلقه گیسوی تو دیدیم


چرا مردانی که از نظر قدرت جنسی قوی هستند باید علاوه بر همسر قانونی خود سراغ زن دیگری بروند آیا چیزی به نام کنترل نفس وجود ندارد که کنترل آن باعث گشایش بسیاری از امور می شود. چرا با قانون صیغه و چند همسری زنان جامعه ما را از زندگی دلسوزانه با همسرشان دلسرد کرده اید. آیا زنی که قدرت جنسی زیادی دارد حق این را دارد که با مرد دیگری علاوه بر همسر خود رابطه داشته باشد؟

این قانون چند همسری و صیغه فقط باعث شده که زنان به مردان فقط به چشم آلتی که دارای عابر بانک است نگاه کنند.که تا طقی به طوقی می خورده برن و مهریه خودشان را به اجرا بگذارند.

مادران و زنان جامعه ما با این قوانین اسلام که در مورد چند همسری و صیغه و حضانت فرزندان وجود دارد خود را بازنده زندگی می بینند بنابراین دلسوزی خودشان را از دست داده اند.

خدمت مادران و زنان کشور عزیزم عرض کنم که به قول شاعر هر که در این بار مقربتر است جام بلا بیشترش می دهند.

در سیستم خداوند هر نفسی که دارای اخلاص بیشتری است امتحان سختری را پس می دهد. بیشتر زنان دارای خلاص بیشتری هستند چون مظهر لطف پروردگار خود هستند. شما آینه زیبایی ،رحمت، مهربانی هستید پس با چند قانون که معلوم نیست آیا خدا گفته یا بشر از خدای خود نا امید نشوید و همواره به یاد داشته باشید که خداوند دوستان خود را بیشتر به بند می کشد تا بیشتر او را یاد کند.

چند همسری و صیغه به جز گرفتاری برای مرد چیز دیگری ندارد که فقط مرد را از یاد خدا قافل می کند. خداوند در بسیاری از قوانینش مکر بزرگی به کار برده که فقط با دقت و تفکر می توان به آن رسید.

حتما در مورد طباع تام مطالعه کنید البته برای خانمها طباعشان به صورت مرد ظاهر می شود و برای آقایان هم زن






۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۱۹ شیعه اهل بیت

/ مردان و زنان مومن همه یاور و دوست دار هم هستند و مردم را به انجام دادن کارها نیکو می خوانند و از انجام دادن کارهای زشت منع می کنند و نماز می خوانند و زکات می دهند و حکم خدا و رسول خدا را اطاعت میکنند . ( سوره توبه ایه 71 )

 

 

 

 

 

2 /  انانکه در نماز خاضع هستند ( فروتن ) و انانکه از گفتن سخن باطل دوری میکنند و انانکه زکات مال خود را به فقیران میدهند ........... و انانکه عهد و پیمان خود وفا میکنند و انانکه نمازهای خود را محافظت میکنند ( سوره مومنون ایات 2 تا 5 و 10 ) 

 

 

 

 

3 / و بندگان خدای رحمان انان هستند که بر روی زمین با تواضع و فروتنی راه می روند و هرگاه مردم جاهل به انها خطاب کنند ( توهین کنند ) با سلامت نفس ( با زبان خوش ) جواب می دهند .      و انان هستند که شب را به سجده و قیام نماز برای کسب رضایت خدا روز کنند ( تا طلوع روز بیدار باشند و مشغول نماز ) و انان هستند که دائم به دعا گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان که سخت عذاب دردناکی است که انجا بسیار منزلگاه بدی است و انان هستند که هنگام انفاق به فقیران اسراف نمی کنند و بخل ( خسیس) هم نمی کنند بلکه در احسان و بخشش اعتدال دارند و انان هستند که برای خدای یکتا شریکی قرار نمیدهند و نفس محترمی را که خدا حرام کرده به قتل نمی رسانند      ( شخصی را به حرام نمی کشند ) و هرگز  زنا نمی کنند که هرکس چنین عملی را انجام دهد کیفر گناهش را خواهد یافت و عذاب او در قیامت زیاد شود و با ذلت و خواری وارد دوزخ شود مگر ان کسانی که توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح انجام دهند پس خدا گناهان انان را تبدیل به نیکی ها میکند که خدا در حق بندگان خود بسیار امرزنده و مهربان است . ( سوره فرقان ایات 63 تا 70 )

 

 

 

 

4 /  کسانی که ایمان اوردند و کارهای نیک و شایسته کردند انان اهل بهشت هستند و جاویدان در           ان خواهند بود . ( سوره بقره ایه 82 )

 

 

 

5 / اری کسی که از هر جهت تسلیم حکم خدا باشد و نیکوکار باشد قطعا پاداش او نزد خدا بزرگ است و او هیچ خوف و غم و اندوهی در دنیا و اخرت نخواهد داشت . (سوره بقره ایه 112 )

 

 

 

 

 

 

6 / نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان اسمان و کتاب اسمانی و پیامبران ایمان بیاورد و با دارایی و اموال خود در راه دوستی خدا به خویشان خود و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در ازاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال به کسی که مستحق ان است بدهد و با هرکس که عهد و پیمانی بسته وفا کند و در سختی ها صبور باشد و در هنگام رنج صبر کند و کسانی که به این صفات اراسته هستند به حقیقت راستگویان عالم و پرهیزگاران هستند . ( سوره بقره ایه 177 )

 

 

 

 

 

 

6 / انانکه ایمان اوردند و از وطن خود هجرت کرده و در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار به رحمت خدا باشند که خدا بر انان بخشنده و مهربان است . ( سوره بقره ایه 218 )

 

 

 

7 / انانکه از وطن خود هجرت کردند و از وطن خود بیرون شده و در راه خدا رنج کشیدند  و          جهاد کرده و کشته شدند همانا بدی ها ( گناهان ) انان را می پوشانیم و می بخشیم و انها را وارد بهشت هایی میکنیم که زیر درختانش نهرها جاری است . ( سوره ال عمران ایه 195 )

 

 

 

9 /  انانکه خدا و رسول او را اطاعت کنند البته با کسانی که خدا به انها لطف و عنایت کامل داشته یعنی با پیامبران و صدیقین و شهیدان و نیکوکاران محشور می شوند و اینان چه نیکو دوستانی هستند. ( سوره نساء ایه 69 )

 

 

 

 

10 / انانکه ایمان اوردند و از وطن خود هجرت کردند و در راه خدا با مال و دارایی و جان خود جهاد کردند انها نزد خدا مقامی بلند دارند و انها از سعادتمندان هر دو عالم هستند .                            ( سوره توبه ایه 20 )

 

 

 

 

 

11 / اگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترس و هیچ حسرت و ناراحتی در دل انها نیست و به حقیقت انها اهل ایمان و خدا ترس هستند  . ( سوره یونس ایات 62 و 63 )

 

 

 

12 / هرکس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا انجام دهد ما او را در زندگانی خوش و سعادتمند جاویدان زنده نگه خواهیم داشت و پاداشی بسیار بهتر از عمل نیکی که انجام داد به او     عطا میکنیم . ( سوره نحل ایه 97 )              

 

 

 

 

 

 

 

 

بابا چه حوصله ای دارین شما دخول انجام بدید تمام بشه بره دیگه این همه بحث و صحبت برای چیه تمام این بحثها خلاصه میشه در انجام دخول مرد در زن من میخوام برم دخول کنم کار دارم بای بای 
۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۳ شیعه اهل بیت

دیدگاه علمای اهل سنت درمورد ابن تیمیه که توسل به پیامبر اسلام (ص) بعد از رحلت را قبول ندارد .  

 

ابن حجر هیثمی در کتاب الجوهر المنظم ص 109 درمورد ابن تیمیه میگوید

 

من خرافات ابن تیمیه التی لم یقلها عالم قبله وصار بها بین اهل الاسلام مثلة، أنه انکر الاستغاثه و التوسل به (صلی الله علیه وآله) و لیس ذلک کما أفتی. بل التوسل حسن فی کل حال قبل خلقه وبعد خلقه فی الدنیا والآخره.»

از جمله خرافات ابن تیمیه که هیچ عالمی قبل از او آن را معتقد نشده و به واسطه اعتقاد به آن در بین مسلمانان مورد سرزنش واقع شده اینست که او استغاثه و توسل به پیامبر را انکار نموده است. در حالیکه آنچنان که او فتوا داده نیست. بلکه در هر حالی متوسل شدن به پیامبر امری نیکوست، چه قبل از خلقت ایشان و چه بعد از خلقت

 

حصنی دمشقی ، دفع شبه