برهان

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏ /البقرة ۱۱۱
پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۱:۰۲ ب.ظ

بررسی حدیثی منسوب به امام حسین(ع) در مذمت ایرانیان

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکَ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِ‏  بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْن‏

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعا

در این پست می خواهیم به بررسی حدیثی بپردازیم که افراد ضد اسلام در فضای سایر و شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک زیاد روی آن مانور می دهند. این حدیث تصور می شود که در مذمت ایرانیان است. اما با بررسی دقیق تر متوجه می شوم که خیر اینطور نیست که افراد از روی غرض و مرض یا از روی جهل و نادانی به مباحث علوم حدیث و رجال و ادبیات عرب اینچنین تصوری کرده اند که دعا می کنیم حالت دوم باشد.

متنی که عموما در فضای وب روی آن تبلیغ می شود از کتاب «سفینة البحار» تألیف شیخ عباس قمی(ره) صاحب کتاب مفتایح الجنان است.

اصل متن بدین ترتیب است:

«ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهترو بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد ، زنانشان را به فروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.»

یکی از تصاویری که در اینترنت آمده است تصویر زیر است:

اما نقد و بررسی حدیث مذکور:

1- این حدیث از کتاب «سفینة البحار» تألیف شیخ عباس قمی(ره) آورده شده است. این کتاب در واقع معجم موضوعی کتاب شریف «بحارالأنوار» تألیف علامه مجلسی(ره) است. پس ما به اصل کتاب یعنی «بحارالأنوار» رجوع می کنیم.

2- این حدیث که محدث قمی آن را در «سفینة البحار» در مادّة «عجم» آورده، در بحارالانوار علامه مجلسی(ره) جلد 64، ص 176 ـ کتاب الایمان والکفر، باب «اصناف الناس فی الایمان» حدیث 13 نقل شده و مرحوم علامه مجلسی آن را از کتاب «معانی الاخبار» شیخ صدوق(ره) ص 403 نقل کرده است.

3- در متن حدیث آمده «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُول‏...» در اینجا طراح شبهه اینقدر سواد دینی و حدیثی نداشته و در نهایت جهالت خیال کرده چون لقب امام حسین(ع) اباعبدالله است پس این حدیث نیز از امام حسین(ع) است. در حالی که لقب امام صادق(ع) نیز اباعبدالله است و در متون حدیثی هر وقت حدیثی از اباعبدالله نقل شود؛ منظور امام صادق(ع) است نه امام حسین(ع). اگر حدیثی از امام حسین(ع) نقل شود اسم حسین(ع) در روایت می آید. البته این نکته هیچ تأثیری ندارد. چون ائمه(ع) کلهم نور واحد هستند و همگی معصوم هستند و اگر حدیثی را امام صادق(ع) فرموده باشند گو اینکه امام حسین(ع) فرمودند و بالعکس. اما تنها خواستیم جهالت و ناآگاهی طراح شبهه را نشان دهیم.

4- اصل متن حدیث بدین ترتیب است:

«مع، معانی الأخبار بِالْإِسْنَادِ الْمُتَقَدِّمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ یُوسُفَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ ضُرَیْسِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ نَحْنُ قُرَیْشٌ وَ شِیعَتُنَا الْعَرَبُ وَ عَدُوُّنَا الْعَجَم»(بحارالأنوار ج64 ص176)‏

در ابتدای این حدیث لفظ «مع» آمده. این یعنی اینکه علامه مجلسی(ره) دارد حدیث را از کتاب «معانی الأخبار» شیخ صدوق(ره) نقل می کند. بعد از این لفظ نیز نام کتاب آمده.

ترجمه حدیث نیز بدین ترتیب است: «ما(یعنی اهل بیت(ع)) قریش هستیم؛ شیعیان ما عرب هستند و دشمنان ما عجم»

علامه مجلسی(ره) در شرح این حدیث عبارتی دارد که در بحارالأنوار با عبارت «بیان» مشخص شده است. اصولا در کتاب بحارالأنوار هر وقت علامه(ره) بخواهد در مورد حدیثی توضیح دهد توضیح را با کلمه «بیان» شروع می کند.

اگر در تصویر نیز دقت شود پس از پایان روایت کلمه «بیان» آمده که طراح نادان شبهه خیال کرده این هم ادامه روایت است در صورتی که این توضیح علامه(ره) است در مورد روایت.

توضیح علامه(ره):

«بیان: و شیعتنا العرب أی العرب الممدوح من کان شیعتنا و إن کان عجما و العجم المذموم من کان عدونا و إن کان عربا.» یعنی «عرب خوب اگر هست ، از شیعیان ما  است گر چه عجم باشد و عجم بد هر که هست ، از دشمنان ما است گر چه عرب باشد.»

پس در واقع علامه مجلسی(ره) اینجا می خواسته بفرماید منظور از عرب در این روایت دوستان اهل بیت(ع) و معتقدین به ولایت ایشان است حتی اگر عجم و غیر عرب باشند و منظور از عجم دشمنان ایشان و منکرین ولایت ائمه(ع) هستند حتی اگر عرب باشند و فرموده اند که ملاک دوستی اهل بیت عرب بودن یا نبودن نیست بلکه ملاک اعتقاد داشتن به اصل ولایت ائمه است. پس طبق توضیح علامه مجلسی که خود او این حدیث رانقل کرده منظور از این حدیث این نیست که عجم ها به خاطر عرب نبودنشان دشمن ائمه هستند.

اما طراح نادان شبهه اولاً کلمه «بیان» را به عنوان ادامه روایت فرض کرده و ثانیاً این کلمه را به معنی «روشن است» ترجمه کرده.

5- در فرهنگ عرب به همه افراد غیر عرب گفته می شده «عجم» مثل خود ما ایرانی ها که به همه افراد غیر ایرانی می گوییم «خارجی» امامنظور ما فقط اعراب نیستند بلکه همه غیر ایرانی ها هستند به همین گونه در عرب هم کلمه عجم به معنی غیر عرب است در صورتی که اشکال کننده آن را به معنی «ایرانی» ترجمه کرده است!! که این غرض ورزی او را می رساند.

6- اما در باب ادامه متن که گفته:«ایرانی ها را باید دستگیر کرد...» اگر در متن عربی دقت کنیم می بینیم پس از توضیح علامه(ره) آمده است: «سوء رأی الثانی فی الاعاجم» که اینهم طراح شبهه در ترجمه خویش نیاورده. و این نیز به معنی «سوء رأی دومی(یعنی عمر بن خطاب) در مورد اعاجم(یعنی عجم ها)» و واضح است که ادامه عبارت در مورد نظر عمر بن خطاب می باشد و ربطی به حدیث یا توضیح علامه مجلسی(ره) ندارد.

7- ادامه متن عربی که در تصویر است بدین شرح است:

« سوء رأی الثانی فی الاعاجم لمّا ورد سَبیُّ الفُرسْ الی المدینة أرادَ الثّانی أنْ یبیعَ النّساء وأنْ یَجْعلَ الرّجالَ عبید العرب و عَزَم عَلی أنْ یَحْمِلَ العلیل والضّعیف والشّیخ الکبیر فی الطّواف»

اما در اینجا نیز طراح شبهه با غرض ورزی تمام ادامه متن شیخ عباس(ره) را نیاورده. کل متن به شرح زیر است:

«لمّا ورد سَبیُّ الفُرسْ الی المدینة أرادَ الثّانی أنْ یبیعَ النّساء وأنْ یَجْعلَ الرّجالَ عبید العرب و عَزَم عَلی أنْ یَحْمِلَ العلیل والضّعیف والشّیخ الکبیر فی الطّواف و حَوْلَ البیت علی ظهورهم، فقال امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): اِنّ النّبی (صلی‌الله علیه وآله وسلم) قال: اکرمُوا کریمَ قومٍ وإنْ خالفوکم وهؤلاء الفُرس حُکماءٌکرماء فقد ألْقوا إلینا السّلام ورَغَبوا فی الإسلام وقد إعتقتُ منهم لوجهِ الله حَقّی و حَقّ بنی هاشم ... الخ»

ترجمه:

«وقتی اسراء فارسی زبان (ایرانیان) را به مدینه آوردند، دوّمی (عمر بن الخطاب) خواست زنهای آنان را بفروشد و مردان آنها را غلام و بردة عرب قرار دهد و تصمیم گرفت افراد معلول و ناتوان و پیرمرد را در طواف و اطراف بیت الله الحرام، سوار بر پشت آنها (ایرانیانِ به بردگی گرفته شده) کند. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) فرمود: به راستی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: کریم هر قومی را احترام کرده، گرامی دارید هر چند با شما مخالف باشند، این در حالی است که ایرانیان مردانی حکیم و دانشمند و انسانهایی با شخصیت و با کرامت‌اند، آنها بر ما سلام کرده و درود فرستاده و میل به اسلام پیدا کرده‌اند. و من سهم غنیمت خودم و حق بنی‌هاشم از آنها را، برای خوشنودی خدا آزاد کردم!!»

حال دوستان قضاوت کنید کسی که با ایران و ایرانیان دشمن بوده ائمه(ع) بوده اند یا عمر و پیروانش؟!

ملاحظه می‌کنید: آنچه در نوشتة تایپ شده در مورد ایرانی‌ها به امام حسین(ع) نسبت داده شده! رأی و نظر عمر بن الخطاب است که خواسته زنهای آنها را بفروشد و مردان آنها را غلام و برده عرب قرار دهد! و امام امیرالمؤمنین(ع) با او مخالفت کرده و ایرانی‌ها را مردمانی دانشمند و حکیم و افرادی باکرامت و شخصیت می‌شمارد و آنها را شایسته احترام می‌انگارد.

و صاحب برگه چاپ شده، با غرض ایجاد بغض و کینه در ایرانیان نسبت به امام حسین(ع)، اولاً حدیث امام صادق(ع) را ـکه مقصود از آن را توضیح خواهیم دادـ به دروغ به امام حسین(ع) نسبت می‌دهد و ثانیاً رأی و اقدام عمر بن الخطاب را به عنوان تتمة سخن آن حضرت ترجمه می‌کند و روشن است که این اقدام، خیانت و دروغی آشکار است.

8- اما در مورد حدیث:

اولاً سند حدیث دارای اشکال است یعنی هر چند راوی اصلی حدیث، ضریس بن عبدالملک، از اصحاب امام صادق(ع) موثق شمرده شده است؛ اما در سند او عثمان بن جبلة قرار گرفته که مجهول است و همچنین سلمة بن الخطات در سند او هست که نجاشی متخصص فن رجال، می گوید: او در حدیث  ضعیف است.

در حالی که حدیث معتبر حدیثی است که تمام سلسلة روات آن، لااقل توثیق داشته باشند. در نتیجه از نظر علم رجال شناسی، حدیث جزو احادیث ضعیف به شمار می‌آید.

ثانیاً معنای حدیث زمانی روشن می‌شود که تحقیقی در معنای کلمة «عرب» و «عجم» در لغت داشته باشیم و با ملاحظه سایر سخنان ائمه(ع) در مورد عجم‌ و مخصوصاً ایرانی‌ها به مقصود آن حضرت در این حدیث، پی ببریم:

در لغت عرب از جملة معانی کلمة «عَرَب و عَرِب» عبارت است از: کسی که فصیح سخن بگوید، خالص باشد، صاف و یک دست باشد لکنت زبان نداشته باشد و مقصود دیگری را خوب فهمیده و به دیگران منتقل کند.

و معنای عجم و عجمی عبارت است از: غیر عرب، کسی که نتواند فصیح سخن بگوید چه عرب باشد چه غیر عرب، فرد کاملاً بی‌اطلاع و کسی که منکر حقیقتی شود و اعجم به کسی گویند که: لال، زبان بسته، گنگ یا بی‌عقل باشد.

با توجه به آنچه در کتب لغت دربارة معنای این دو واژه (عرب و عجم) ذکر گردید، مقصود امام صادق(ع) از حدیث فوق چنین می‌شود:

ما قریش هستیم، یعنی باشخصیّت‌ترین، فهمیده‌ترین، خالص‌ترین و خوش لهجه‌ترین مردم هستیم، چرا که قریش برترین نژاد در میان نژادهای مختلف عرب، و بنی‌هاشم برترینِ قریش و ائمه اطهار علیهم‌السلام برترین بنی‌هاشم بودند. سپس می‌فرماید:

شیعیان ما عرب، یعنی افراد صاف، خالص و بی‌غل و غش هستند، فصیح سخن گفته، مقصود ما اهل بیت علیهم‌السلام را خوب فهمیده و هنگام تفهیم به دیگران با بیانی فصیح و سخنی شیوا مقصود ما را به دیگران منتقل می‌کنند؛ خواه از نژاد عرب باشند یا عجم.

و دشمنان ما عجم، یعنی: افراد بی‌اطلاع از مبانی فکری ما اهل بیت و انسانهای بی‌عقلی هستند که حقایق را منکر شده، با ما که برای هدایت و سعادت بشر آمده‌ایم دشمنی کرده، مقصود ما را نمی‌فهمند و هنگام انتقال به دیگران، سخن ما را به راستی و درستی با لهجه‌ای فصیح و قابل فهم به مخاطبان خود، منتقل نمی‌کنند؛ خواه از نژاد عرب باشند یا عجم.

و این معنا برای سخن امام صادق(ع)، با آنچه در خارج اتفاق افتاده نیز مطابقت دارد. زیرا در عصر خود امامان (ع)، تمام کسانی که با آنها دشمنی کرده و عاقبت مسمومشان کردند و به شهادت رساندند، همگی انسانهای نفهم و بی‌شعور از نژاد عرب بودند که منکر مقام و شخصیت امامان علیهم‌السلام بودند. این در حالی است که هیچ یک از عجم‌، از جمله ایرانی‌ها در به شهادت رساندن آن بزرگواران دخالتی نداشتند. هم چنان که همة اعراب هم دشمن امامان نبودند. بلکه در میان نژادهای مختلف عرب شیعیان فراوانی بودند که دارای فهم و شعور و ادب و محبّت بوده و ارادت خود را به اشکال مختلف به آن بزرگواران اظهار می‌کردند. از سوی دیگر، در میان عجم‌ها چه ایرانی و چه غیر ایرانی، شیعیان مخلص، فهمیده و بی‌غلّ و غشی بوده و هستند که ارادت خویش را در تمام عرصه‌ها به امامان دوازده گانه شیعه اظهار می‌کردند و در رأس همه آنها سلمان فارسی است که قلّه ده درجة ایمان را فتح کرده و به بهترین و برترین محبت و معرفت و اطاعت نسبت به امام زمان خویش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و فرزندان معصومش (ع) دست یافت و افتخار بزرگی برای ایرانیان آفرید.

حدیث معروف «سلمان منا اهل البیت» گواه این مطلب است. در یکی از همین احادیث آمده:«قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَالَ بَخْ بَخْ سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ مَنْ لَکُمْ بِمِثْلِ لُقْمَانَ الْحَکِیمِ عَلِمَ عِلْمَ الْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ ـــــ گفت یا ولى حضرت قادر حنان مرا از حقیقت احوال سلمان رضى اللَّه عنه مخبر و مطلع گردان. امیر المؤمنین علیه سلام الملک الدیّان فرمود:که‏ بخ بخ‏ سلمان از اهل بیت ما است و کیست در میان شما مثل لقمان حکیم که عالم علم اولین و آخرین بود»(                       الإحتجاج على أهل اللجاج ج1 ص260)

این نص است بر آنکه لقمان این امت محمد علیه السلام سلمان فارسى رضى اللَّه عنه است و او عالم و مطلع بعلم اولین و آخرین است‏.

همچنین در قرآن کریم داریم:

«وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمینَ (192) نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ (193) عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ (194) بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ (195) وَ إِنَّهُ لَفی زُبُرِ الْأَوَّلینَ (196) أَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنی إِسْرائیلَ (197) وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمینَ (198) فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنینَ (199) کَذلِکَ سَلَکْناهُ فی قُلُوبِ الْمُجْرِمین ـــــ  این(قرآن) از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است (192) روح الامین آن را نازل کرده است... (193)  بر قلب تو، تا از انذارکنندگان باشى (194)  آن را به زبان عربى آشکار(نازل کرد) (195) و آن در کتابهاى پیشینیان نیز آمده است (196 آیا همین نشانه براى آنها کافى نیست که علماى بنى اسرائیل بخوبى از آن آگاهند؟! (197)هر گاه ما آن را بر بعضى از عجم (غیر عربها) نازل مى‏کردیم... (198)  و او (آن عجم) آن را بر ایشان (اعراب) مى‏خواند، به آن ایمان نمى‏آورند  (199)  (آرى،) این گونه(با بیانى رسا) قرآن را در دلهاى مجرمان وارد مى‏کنیم»(سوره شعراء)

در تفسیر قمی ذیل آیه ی مذکور از امام صادق (ع) نقل نموده که:

«لَوْ نُزِّلَ الْقُرْآنُ عَلَى الْعَجَمِ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ وَ قَدْ نُزِّلَ عَلَى الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ فَهَذِهِ فَضِیلَةُ الْعَجَم‏ ــــ اگر قرآن بر عجم نازل مى‏شد، عرب به آن ایمان نمى‏آورد ؛ حال آنکه به عرب نازل شده و عجم به آن ایمان آورده است و این فضیلت عجم مى‏باشد»(بحار الأنوار ، ج‏64، ص174)

و این حدیثی است که محدّث قمی آن را در کتاب سفینه البحار خود، قبل از آن حدیث، نقل کرده، حال چگونه ممکن است امام صادقی که اینگونه برای عجم از جمله ایرانیان، فضیلت قائل است، در حدیث بعد ایرانیان را دشمنان خود بشمارد؟!

تاریخ نیز گواه است که اسلام را عجمها شکوفا نمودند. لذا اگر به تاریخ علوم اسلامی نظر فرمایید خواهید یافت که حتّی بزرگترین علمای ادبیات عرب نیز ایرانیان بوده اند. کسانی چون زمخشری ، خلیل نحوی ، سیبویه و همه ایرانی بوده اند. حتّی بزرگان حدیث شیعه و سنّی نیز اکثراً ایرانی اند. لذا به جرأت می توان گفت که عربها اسلام را رها نمودند و عجمها آن را از جان و دل پذیرفته و در شکوفا نمودنش کوشیدند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم خبر داده که روزی عربها اسلام را رها خواهد نمود و عجمها آن را پذیرا خواهند شد.

خداوند متعال می فرماید:

«... إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ  ــــ و هر گاه سرپیچى کنید، خداوند گروه دیگرى را جاى شما مى‏آورد پس آنها مانند شما نخواهند بود»(محمد:38)

و فرمود:

«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّی عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَفیظٌ  ــــ پس اگر روى برگردانید، من رسالتى را که مأمور بودم به شما رساندم؛ و پروردگارم گروه دیگرى را جانشین شما مى‏کند؛ و شما کمترین ضررى به او نمى‏رسانید؛ پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است »(هود:57)

ابوهریره ـ که خود از اعراب متعصّب و مخالف شیعه است ـ درباره ی آیه 38 محمّد (ص) نقل نموده که:

«أَنَّ نَاساً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ذَکَرَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ کَانَ سَلْمَانُ إِلَى جَنْبِ رَسُولِ اللَّهِ فَضَرَبَ ص یَدَهُ عَلَى فَخِذِ سَلْمَانَ فَقَالَ هَذَا وَ قَوْمُهُ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ کَانَ الْإِیمَانُ مَنُوطاً بِالثُّرَیَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِس‏ ــــ چند تن از اصحاب رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله گفتند: یا رسول اللَّه کیانند آنان که خدا در قرآنش یاد کرده ؟ و سلمان در پهلوى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله بود و آن حضرت دست بر ران سلمان زده و فرمودند: این است و قومش. سوگند به آن که جانم به دست اوست، اگر ایمان آویزان به ستاره ی ثریا باشد مردانى از فارس به آن دست می یابند.»(بحار الأنوار ،ج‏64،ص168)

آیا ایرانیانی که اینگونه و تا این حد مورد تعریف و ستایش پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم قرار می‌گیرند، چگونه فرزند و وصیّ ششم او امام صادق (ع)(یا به تعبیر صاحب برگه منتشر شده امام حسین علیه السلام!) آنها را دشمنان خود می‌شمارد؟!

امام صادق (ع) نیز در تفسیر آیه ی مذکور فرمودند:

«قَدْ وَ اللَّهِ أَبْدَلَ بِهِمْ خَیْراً مِنْهُمُ الْمَوَالِیَ ــ به خدا سوگند ، به قطع و یقین خداوند به جای آنها (اعراب) قوم دیگری را آورده است ؛ که بهتر از اعرابند ؛ و انها موالی اند»(بحار الأنوار ،ج‏64،ص168)

اعراب ، ایرانیان را بعد از حمله ی عمر بن خطّاب به ایران ، موالی می گفتند. در نقلها نیز آمده که چون عمر بن خطّاب از طریق روایات می دانست که ایرانیان شیعیان علی بن ابی طالب (ع) خواهند شد ، لذا هنگام فتح ایران ، دستور کشتار آنها را صادر نمود. تواریخ اهل سنّت به تفصیل این جنایات را نوشته اند. لذا ایرانیان در زمان وی ایمان نیاوردند تا هنگام حکومت امیرمومنان (ع) فرارسید.

خداوند متعال فرمود:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ  ـــــ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمى‏رساند) ؛ خداوند جمعیّتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان(نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مى‏کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد مى‏دهد؛ و وسعت دهنده ی علیم است.»(المائدة:54)

«عن رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآیَةِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ  قَالَ الْمَوَالِی ـــ مردی گوید: از امام صادق (ع) درباره ی آیه ی « فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ » سوالم نمودم. فرمودند: آنها موالی (عجمها) می باشند.»(بحار الأنوار ،ج‏64 ،ص181) 

طبق این روایت نیز خداوند متعال به هنگان نزول قرآن خبر داده که روزی ایرانیان مسلمان و تابع اهل بیت (ع) خواهند شد ؛ و از دین خدا حمایت خواهند نمود. حال ای اهل بینش انصاف دهید که چنین نشده؟! آنانکه قرآن به زبان آنهاست چه از اسلام فهمیده اند و مردم ما چه از آن آموخته اند؟   

«قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ مَنْ لَمْ یَکُنْ عَرَبِیّاً صَلْباً وَ مَوْلًى صَرِیحاً فَهُوَ سِفْلِیٌّ فَقَالَ وَ أَیُ‏ شَیْ‏ءٍ الْمَوْلَى الصَّرِیحُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَنْ مُلِکَ أَبَوَاهُ قَالَ وَ لِمَ قَالُوا هَذَا قَالَ لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص مَوْلَى الْقَوْمِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا بَلَغَکَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَنَا مَوْلَى مَنْ لَا مَوْلَى لَهُ أَنَا مَوْلَى کُلِّ مُسْلِمٍ عَرَبِیِّهَا وَ عَجَمِیِّهَا فَمَنْ وَالَى رَسُولَ اللَّهِ ص أَ لَیْسَ یَکُونُ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهُمَا أَشْرَفُ مَنْ کَانَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ کَانَ مِنْ نَفْسِ أَعْرَابِیٍّ جِلْفٍ بَائِلٍ عَلَى عَقِبَیْهِ ثُمَّ قَالَ ع مَنْ دَخَلَ فِی الْإِسْلَامِ رَغْبَةً خَیْرٌ مِمَّنْ دَخَلَ رَهْبَةً وَ دَخَلَ الْمُنَافِقُونَ رَهْبَةً وَ الْمَوَالِی دَخَلُوا رَغْبَةً  ـــــــ مردى به امام صادق علیه السّلام گفت: مردم می گویند:هر که عربى اصل یا مولا و وابسته صریح نباشد سفلى (دون مایه) و زبون است. امام پرسیدند: وابسته ی صریح کدام است؟ و آن مرد گفت: آنکه پدر و مادرش مملوک (برده) بودند و او آزاد شده است. امام فرمودند: براى چه این را گویند؟ مرد گفت: براى اینکه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده اند: مولا و آزاد کرده مردمى از خود آنهایند. امام فرمودند: سبحان اللَّه ! آیا نرسیده به تو که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: منم مولاى هر که مولا ندارد و منم مولاى هر مسلمان از عرب و عجم. پس آنکه مولا و وابسته ی رسول خداست آیا از خود رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نیست؟! و آنگاه فرمودند: کدامیک شریفترند؟ آنکه از خود رسول خداست یا آنکه از خود یک عرب جِلف است که بر پاشنه‏هاى خویش ادرار می کند؟! و آنگاه فرمودند: آنکه با میل قلبی مسلمان شده بهتر از آن کسی است که از ترس مسلمان شده ؛ و منافقان (اعراب منافق) از ترس مسلمان شدند و موالى (عجمها) از روی میل خود مسلمان گشتند.» (بحار الأنوار ، ج‏64، ص169)

امام رضا (ع) فرمودند:

«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَرَبِیٌّ وَ مَوْلًى وَ عِلْجٌ فَأَمَّا الْعَرَبُ فَنَحْنُ وَ أَمَّا الْمَوْلَى فَمَنْ وَالانَا وَ أَمَّا الْعِلْجُ فَمَنْ تَبَرَّأَ مِنَّا وَ نَاصَبَنَا ـــــ مردم بر سه گروه هستند، عرب ، مردمان آزاده شده ، و راهزنان و اشرار. عرب ما هستیم ، و موالى و آزادشده‏ها دوستان ما هستند ، و ناصبیان و دشمنان ما هم اشرار مى‏باشند.» (بحار الأنوار، ج‏64،ص176)

امام صادق(ع) نیز فرمودند:

«نَحْنُ الْعَرَبُ وَ شِیعَتُنَا الْمَوَالِی وَ سَائِرُ النَّاسِ هَمَج‏ ــــ عرب ما باشیم، و شیعه ی ما موالى هستند ، و مردمان دیگر مگس دم باد هستند»(بحار الأنوار،ج‏64،ص181)

علاوه بر این امام صادق علیه‌السلام خلیفة آن خدایی است که همه بندگانش را با یک چشم نگریسته و گرامی‌ترین آنها را با تقواترین آنان می‌شمارد، آن جا که می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرــــ اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بى‏تردید، خداوند داناى آگاه است.»(الحجرات:13)

چگونه ممکن است، امام صادقی که خلیفه چنین خدایی است تمام عرب را بی هیچ قید و شرطی شیعه خود بداند و تمام عجم را دشمن خود بداند؟!

بنابراین با توجه به موارد کاربرد کلمة (عرب و عجم) در لغت عرب و همچنین آیات و روایاتی که بخشی از آن از نظر خواننده گرامی گذشت، ظاهر حدیث یاد شده مقصود نیست بلکه مقصود امام علیه‌السلام از حدیثی که دستاویز صاحب برگه قرار گرفته است، همان است که در سطوری قبل از این، بدان اشاره شد.

از خداوند خواستاریم که همه ما را از شیعیان و عزاداران مخلص ابا عبدالله الحسین(ع) قرار دهد و روز به روز بر معرفت و محبت و اطاعت ما نسبت به آن امام پاک و معصوم بیافزاید.

و آنان که سعیشان بر قطع ارتباط شیعیان مخصوصاً ایرانیان، با آن مولای مهربان است، چنانچه قابل هدایت نیستند، نسلشان را قطع و ریشة آنان را بسوزاند. إن شاء الله. 

 



نوشته شده توسط محمد
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

برهان

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏ /البقرة ۱۱۱
بسم الله الرحمن الرحیم

در این وب‌نوشت سعی بر این داریم که شبهات موجود و رایجی که در مورد دین وجود دارد را بررسی، و پاسخ مناسبی برای آن‌ها پیدا کنیم.

مسلم است که پاسخ‌ها ممکن است ناقص بوده و یا قانع‌کننده نباشند و یا حتا ایرادی به نحوهٔ استدلال آن‌ها وارد باشد. در مورد هر یک از پاسخ‌ها اگر سؤال و یا شبههٔ جدیدی برای‌تان ایجاد شد، آن‌ها را در ذیل همان مطلب عنوان کنید.

در صورت تمایل به همکاری یا ارائهٔ پیشنهاد، با ما تماس بگیرید.
جهت طرح مسائل حدیثی-دینی-اعتقادی خود اعم از پرسش از صحت و سقم یک حدیث یا شبهات اعتقادی خویش از طریق تلگرام میتوانید با یوزرنیم m26011438@ در ارتباط باشید.

مشترک خوراک (فید) شوید

حمایت می‌کنیم

آخرین مطالب

آخرین نظرات

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکَ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِ‏  بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْن‏

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعا

در این پست می خواهیم به بررسی حدیثی بپردازیم که افراد ضد اسلام در فضای سایر و شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک زیاد روی آن مانور می دهند. این حدیث تصور می شود که در مذمت ایرانیان است. اما با بررسی دقیق تر متوجه می شوم که خیر اینطور نیست که افراد از روی غرض و مرض یا از روی جهل و نادانی به مباحث علوم حدیث و رجال و ادبیات عرب اینچنین تصوری کرده اند که دعا می کنیم حالت دوم باشد.

متنی که عموما در فضای وب روی آن تبلیغ می شود از کتاب «سفینة البحار» تألیف شیخ عباس قمی(ره) صاحب کتاب مفتایح الجنان است.

اصل متن بدین ترتیب است:

«ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهترو بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد ، زنانشان را به فروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.»

یکی از تصاویری که در اینترنت آمده است تصویر زیر است:

اما نقد و بررسی حدیث مذکور:

1- این حدیث از کتاب «سفینة البحار» تألیف شیخ عباس قمی(ره) آورده شده است. این کتاب در واقع معجم موضوعی کتاب شریف «بحارالأنوار» تألیف علامه مجلسی(ره) است. پس ما به اصل کتاب یعنی «بحارالأنوار» رجوع می کنیم.

2- این حدیث که محدث قمی آن را در «سفینة البحار» در مادّة «عجم» آورده، در بحارالانوار علامه مجلسی(ره) جلد 64، ص 176 ـ کتاب الایمان والکفر، باب «اصناف الناس فی الایمان» حدیث 13 نقل شده و مرحوم علامه مجلسی آن را از کتاب «معانی الاخبار» شیخ صدوق(ره) ص 403 نقل کرده است.

3- در متن حدیث آمده «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُول‏...» در اینجا طراح شبهه اینقدر سواد دینی و حدیثی نداشته و در نهایت جهالت خیال کرده چون لقب امام حسین(ع) اباعبدالله است پس این حدیث نیز از امام حسین(ع) است. در حالی که لقب امام صادق(ع) نیز اباعبدالله است و در متون حدیثی هر وقت حدیثی از اباعبدالله نقل شود؛ منظور امام صادق(ع) است نه امام حسین(ع). اگر حدیثی از امام حسین(ع) نقل شود اسم حسین(ع) در روایت می آید. البته این نکته هیچ تأثیری ندارد. چون ائمه(ع) کلهم نور واحد هستند و همگی معصوم هستند و اگر حدیثی را امام صادق(ع) فرموده باشند گو اینکه امام حسین(ع) فرمودند و بالعکس. اما تنها خواستیم جهالت و ناآگاهی طراح شبهه را نشان دهیم.

4- اصل متن حدیث بدین ترتیب است:

«مع، معانی الأخبار بِالْإِسْنَادِ الْمُتَقَدِّمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ یُوسُفَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ ضُرَیْسِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ نَحْنُ قُرَیْشٌ وَ شِیعَتُنَا الْعَرَبُ وَ عَدُوُّنَا الْعَجَم»(بحارالأنوار ج64 ص176)‏

در ابتدای این حدیث لفظ «مع» آمده. این یعنی اینکه علامه مجلسی(ره) دارد حدیث را از کتاب «معانی الأخبار» شیخ صدوق(ره) نقل می کند. بعد از این لفظ نیز نام کتاب آمده.

ترجمه حدیث نیز بدین ترتیب است: «ما(یعنی اهل بیت(ع)) قریش هستیم؛ شیعیان ما عرب هستند و دشمنان ما عجم»

علامه مجلسی(ره) در شرح این حدیث عبارتی دارد که در بحارالأنوار با عبارت «بیان» مشخص شده است. اصولا در کتاب بحارالأنوار هر وقت علامه(ره) بخواهد در مورد حدیثی توضیح دهد توضیح را با کلمه «بیان» شروع می کند.

اگر در تصویر نیز دقت شود پس از پایان روایت کلمه «بیان» آمده که طراح نادان شبهه خیال کرده این هم ادامه روایت است در صورتی که این توضیح علامه(ره) است در مورد روایت.

توضیح علامه(ره):

«بیان: و شیعتنا العرب أی العرب الممدوح من کان شیعتنا و إن کان عجما و العجم المذموم من کان عدونا و إن کان عربا.» یعنی «عرب خوب اگر هست ، از شیعیان ما  است گر چه عجم باشد و عجم بد هر که هست ، از دشمنان ما است گر چه عرب باشد.»

پس در واقع علامه مجلسی(ره) اینجا می خواسته بفرماید منظور از عرب در این روایت دوستان اهل بیت(ع) و معتقدین به ولایت ایشان است حتی اگر عجم و غیر عرب باشند و منظور از عجم دشمنان ایشان و منکرین ولایت ائمه(ع) هستند حتی اگر عرب باشند و فرموده اند که ملاک دوستی اهل بیت عرب بودن یا نبودن نیست بلکه ملاک اعتقاد داشتن به اصل ولایت ائمه است. پس طبق توضیح علامه مجلسی که خود او این حدیث رانقل کرده منظور از این حدیث این نیست که عجم ها به خاطر عرب نبودنشان دشمن ائمه هستند.

اما طراح نادان شبهه اولاً کلمه «بیان» را به عنوان ادامه روایت فرض کرده و ثانیاً این کلمه را به معنی «روشن است» ترجمه کرده.

5- در فرهنگ عرب به همه افراد غیر عرب گفته می شده «عجم» مثل خود ما ایرانی ها که به همه افراد غیر ایرانی می گوییم «خارجی» امامنظور ما فقط اعراب نیستند بلکه همه غیر ایرانی ها هستند به همین گونه در عرب هم کلمه عجم به معنی غیر عرب است در صورتی که اشکال کننده آن را به معنی «ایرانی» ترجمه کرده است!! که این غرض ورزی او را می رساند.

6- اما در باب ادامه متن که گفته:«ایرانی ها را باید دستگیر کرد...» اگر در متن عربی دقت کنیم می بینیم پس از توضیح علامه(ره) آمده است: «سوء رأی الثانی فی الاعاجم» که اینهم طراح شبهه در ترجمه خویش نیاورده. و این نیز به معنی «سوء رأی دومی(یعنی عمر بن خطاب) در مورد اعاجم(یعنی عجم ها)» و واضح است که ادامه عبارت در مورد نظر عمر بن خطاب می باشد و ربطی به حدیث یا توضیح علامه مجلسی(ره) ندارد.

7- ادامه متن عربی که در تصویر است بدین شرح است:

« سوء رأی الثانی فی الاعاجم لمّا ورد سَبیُّ الفُرسْ الی المدینة أرادَ الثّانی أنْ یبیعَ النّساء وأنْ یَجْعلَ الرّجالَ عبید العرب و عَزَم عَلی أنْ یَحْمِلَ العلیل والضّعیف والشّیخ الکبیر فی الطّواف»

اما در اینجا نیز طراح شبهه با غرض ورزی تمام ادامه متن شیخ عباس(ره) را نیاورده. کل متن به شرح زیر است:

«لمّا ورد سَبیُّ الفُرسْ الی المدینة أرادَ الثّانی أنْ یبیعَ النّساء وأنْ یَجْعلَ الرّجالَ عبید العرب و عَزَم عَلی أنْ یَحْمِلَ العلیل والضّعیف والشّیخ الکبیر فی الطّواف و حَوْلَ البیت علی ظهورهم، فقال امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): اِنّ النّبی (صلی‌الله علیه وآله وسلم) قال: اکرمُوا کریمَ قومٍ وإنْ خالفوکم وهؤلاء الفُرس حُکماءٌکرماء فقد ألْقوا إلینا السّلام ورَغَبوا فی الإسلام وقد إعتقتُ منهم لوجهِ الله حَقّی و حَقّ بنی هاشم ... الخ»

ترجمه:

«وقتی اسراء فارسی زبان (ایرانیان) را به مدینه آوردند، دوّمی (عمر بن الخطاب) خواست زنهای آنان را بفروشد و مردان آنها را غلام و بردة عرب قرار دهد و تصمیم گرفت افراد معلول و ناتوان و پیرمرد را در طواف و اطراف بیت الله الحرام، سوار بر پشت آنها (ایرانیانِ به بردگی گرفته شده) کند. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) فرمود: به راستی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: کریم هر قومی را احترام کرده، گرامی دارید هر چند با شما مخالف باشند، این در حالی است که ایرانیان مردانی حکیم و دانشمند و انسانهایی با شخصیت و با کرامت‌اند، آنها بر ما سلام کرده و درود فرستاده و میل به اسلام پیدا کرده‌اند. و من سهم غنیمت خودم و حق بنی‌هاشم از آنها را، برای خوشنودی خدا آزاد کردم!!»

حال دوستان قضاوت کنید کسی که با ایران و ایرانیان دشمن بوده ائمه(ع) بوده اند یا عمر و پیروانش؟!

ملاحظه می‌کنید: آنچه در نوشتة تایپ شده در مورد ایرانی‌ها به امام حسین(ع) نسبت داده شده! رأی و نظر عمر بن الخطاب است که خواسته زنهای آنها را بفروشد و مردان آنها را غلام و برده عرب قرار دهد! و امام امیرالمؤمنین(ع) با او مخالفت کرده و ایرانی‌ها را مردمانی دانشمند و حکیم و افرادی باکرامت و شخصیت می‌شمارد و آنها را شایسته احترام می‌انگارد.

و صاحب برگه چاپ شده، با غرض ایجاد بغض و کینه در ایرانیان نسبت به امام حسین(ع)، اولاً حدیث امام صادق(ع) را ـکه مقصود از آن را توضیح خواهیم دادـ به دروغ به امام حسین(ع) نسبت می‌دهد و ثانیاً رأی و اقدام عمر بن الخطاب را به عنوان تتمة سخن آن حضرت ترجمه می‌کند و روشن است که این اقدام، خیانت و دروغی آشکار است.

8- اما در مورد حدیث:

اولاً سند حدیث دارای اشکال است یعنی هر چند راوی اصلی حدیث، ضریس بن عبدالملک، از اصحاب امام صادق(ع) موثق شمرده شده است؛ اما در سند او عثمان بن جبلة قرار گرفته که مجهول است و همچنین سلمة بن الخطات در سند او هست که نجاشی متخصص فن رجال، می گوید: او در حدیث  ضعیف است.

در حالی که حدیث معتبر حدیثی است که تمام سلسلة روات آن، لااقل توثیق داشته باشند. در نتیجه از نظر علم رجال شناسی، حدیث جزو احادیث ضعیف به شمار می‌آید.

ثانیاً معنای حدیث زمانی روشن می‌شود که تحقیقی در معنای کلمة «عرب» و «عجم» در لغت داشته باشیم و با ملاحظه سایر سخنان ائمه(ع) در مورد عجم‌ و مخصوصاً ایرانی‌ها به مقصود آن حضرت در این حدیث، پی ببریم:

در لغت عرب از جملة معانی کلمة «عَرَب و عَرِب» عبارت است از: کسی که فصیح سخن بگوید، خالص باشد، صاف و یک دست باشد لکنت زبان نداشته باشد و مقصود دیگری را خوب فهمیده و به دیگران منتقل کند.

و معنای عجم و عجمی عبارت است از: غیر عرب، کسی که نتواند فصیح سخن بگوید چه عرب باشد چه غیر عرب، فرد کاملاً بی‌اطلاع و کسی که منکر حقیقتی شود و اعجم به کسی گویند که: لال، زبان بسته، گنگ یا بی‌عقل باشد.

با توجه به آنچه در کتب لغت دربارة معنای این دو واژه (عرب و عجم) ذکر گردید، مقصود امام صادق(ع) از حدیث فوق چنین می‌شود:

ما قریش هستیم، یعنی باشخصیّت‌ترین، فهمیده‌ترین، خالص‌ترین و خوش لهجه‌ترین مردم هستیم، چرا که قریش برترین نژاد در میان نژادهای مختلف عرب، و بنی‌هاشم برترینِ قریش و ائمه اطهار علیهم‌السلام برترین بنی‌هاشم بودند. سپس می‌فرماید:

شیعیان ما عرب، یعنی افراد صاف، خالص و بی‌غل و غش هستند، فصیح سخن گفته، مقصود ما اهل بیت علیهم‌السلام را خوب فهمیده و هنگام تفهیم به دیگران با بیانی فصیح و سخنی شیوا مقصود ما را به دیگران منتقل می‌کنند؛ خواه از نژاد عرب باشند یا عجم.

و دشمنان ما عجم، یعنی: افراد بی‌اطلاع از مبانی فکری ما اهل بیت و انسانهای بی‌عقلی هستند که حقایق را منکر شده، با ما که برای هدایت و سعادت بشر آمده‌ایم دشمنی کرده، مقصود ما را نمی‌فهمند و هنگام انتقال به دیگران، سخن ما را به راستی و درستی با لهجه‌ای فصیح و قابل فهم به مخاطبان خود، منتقل نمی‌کنند؛ خواه از نژاد عرب باشند یا عجم.

و این معنا برای سخن امام صادق(ع)، با آنچه در خارج اتفاق افتاده نیز مطابقت دارد. زیرا در عصر خود امامان (ع)، تمام کسانی که با آنها دشمنی کرده و عاقبت مسمومشان کردند و به شهادت رساندند، همگی انسانهای نفهم و بی‌شعور از نژاد عرب بودند که منکر مقام و شخصیت امامان علیهم‌السلام بودند. این در حالی است که هیچ یک از عجم‌، از جمله ایرانی‌ها در به شهادت رساندن آن بزرگواران دخالتی نداشتند. هم چنان که همة اعراب هم دشمن امامان نبودند. بلکه در میان نژادهای مختلف عرب شیعیان فراوانی بودند که دارای فهم و شعور و ادب و محبّت بوده و ارادت خود را به اشکال مختلف به آن بزرگواران اظهار می‌کردند. از سوی دیگر، در میان عجم‌ها چه ایرانی و چه غیر ایرانی، شیعیان مخلص، فهمیده و بی‌غلّ و غشی بوده و هستند که ارادت خویش را در تمام عرصه‌ها به امامان دوازده گانه شیعه اظهار می‌کردند و در رأس همه آنها سلمان فارسی است که قلّه ده درجة ایمان را فتح کرده و به بهترین و برترین محبت و معرفت و اطاعت نسبت به امام زمان خویش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و فرزندان معصومش (ع) دست یافت و افتخار بزرگی برای ایرانیان آفرید.

حدیث معروف «سلمان منا اهل البیت» گواه این مطلب است. در یکی از همین احادیث آمده:«قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَالَ بَخْ بَخْ سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ مَنْ لَکُمْ بِمِثْلِ لُقْمَانَ الْحَکِیمِ عَلِمَ عِلْمَ الْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ ـــــ گفت یا ولى حضرت قادر حنان مرا از حقیقت احوال سلمان رضى اللَّه عنه مخبر و مطلع گردان. امیر المؤمنین علیه سلام الملک الدیّان فرمود:که‏ بخ بخ‏ سلمان از اهل بیت ما است و کیست در میان شما مثل لقمان حکیم که عالم علم اولین و آخرین بود»(                       الإحتجاج على أهل اللجاج ج1 ص260)

این نص است بر آنکه لقمان این امت محمد علیه السلام سلمان فارسى رضى اللَّه عنه است و او عالم و مطلع بعلم اولین و آخرین است‏.

همچنین در قرآن کریم داریم:

«وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمینَ (192) نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ (193) عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ (194) بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ (195) وَ إِنَّهُ لَفی زُبُرِ الْأَوَّلینَ (196) أَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنی إِسْرائیلَ (197) وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمینَ (198) فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنینَ (199) کَذلِکَ سَلَکْناهُ فی قُلُوبِ الْمُجْرِمین ـــــ  این(قرآن) از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است (192) روح الامین آن را نازل کرده است... (193)  بر قلب تو، تا از انذارکنندگان باشى (194)  آن را به زبان عربى آشکار(نازل کرد) (195) و آن در کتابهاى پیشینیان نیز آمده است (196 آیا همین نشانه براى آنها کافى نیست که علماى بنى اسرائیل بخوبى از آن آگاهند؟! (197)هر گاه ما آن را بر بعضى از عجم (غیر عربها) نازل مى‏کردیم... (198)  و او (آن عجم) آن را بر ایشان (اعراب) مى‏خواند، به آن ایمان نمى‏آورند  (199)  (آرى،) این گونه(با بیانى رسا) قرآن را در دلهاى مجرمان وارد مى‏کنیم»(سوره شعراء)

در تفسیر قمی ذیل آیه ی مذکور از امام صادق (ع) نقل نموده که:

«لَوْ نُزِّلَ الْقُرْآنُ عَلَى الْعَجَمِ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ وَ قَدْ نُزِّلَ عَلَى الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ فَهَذِهِ فَضِیلَةُ الْعَجَم‏ ــــ اگر قرآن بر عجم نازل مى‏شد، عرب به آن ایمان نمى‏آورد ؛ حال آنکه به عرب نازل شده و عجم به آن ایمان آورده است و این فضیلت عجم مى‏باشد»(بحار الأنوار ، ج‏64، ص174)

و این حدیثی است که محدّث قمی آن را در کتاب سفینه البحار خود، قبل از آن حدیث، نقل کرده، حال چگونه ممکن است امام صادقی که اینگونه برای عجم از جمله ایرانیان، فضیلت قائل است، در حدیث بعد ایرانیان را دشمنان خود بشمارد؟!

تاریخ نیز گواه است که اسلام را عجمها شکوفا نمودند. لذا اگر به تاریخ علوم اسلامی نظر فرمایید خواهید یافت که حتّی بزرگترین علمای ادبیات عرب نیز ایرانیان بوده اند. کسانی چون زمخشری ، خلیل نحوی ، سیبویه و همه ایرانی بوده اند. حتّی بزرگان حدیث شیعه و سنّی نیز اکثراً ایرانی اند. لذا به جرأت می توان گفت که عربها اسلام را رها نمودند و عجمها آن را از جان و دل پذیرفته و در شکوفا نمودنش کوشیدند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم خبر داده که روزی عربها اسلام را رها خواهد نمود و عجمها آن را پذیرا خواهند شد.

خداوند متعال می فرماید:

«... إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ  ــــ و هر گاه سرپیچى کنید، خداوند گروه دیگرى را جاى شما مى‏آورد پس آنها مانند شما نخواهند بود»(محمد:38)

و فرمود:

«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّی عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَفیظٌ  ــــ پس اگر روى برگردانید، من رسالتى را که مأمور بودم به شما رساندم؛ و پروردگارم گروه دیگرى را جانشین شما مى‏کند؛ و شما کمترین ضررى به او نمى‏رسانید؛ پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است »(هود:57)

ابوهریره ـ که خود از اعراب متعصّب و مخالف شیعه است ـ درباره ی آیه 38 محمّد (ص) نقل نموده که:

«أَنَّ نَاساً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ذَکَرَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ کَانَ سَلْمَانُ إِلَى جَنْبِ رَسُولِ اللَّهِ فَضَرَبَ ص یَدَهُ عَلَى فَخِذِ سَلْمَانَ فَقَالَ هَذَا وَ قَوْمُهُ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ کَانَ الْإِیمَانُ مَنُوطاً بِالثُّرَیَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِس‏ ــــ چند تن از اصحاب رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله گفتند: یا رسول اللَّه کیانند آنان که خدا در قرآنش یاد کرده ؟ و سلمان در پهلوى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله بود و آن حضرت دست بر ران سلمان زده و فرمودند: این است و قومش. سوگند به آن که جانم به دست اوست، اگر ایمان آویزان به ستاره ی ثریا باشد مردانى از فارس به آن دست می یابند.»(بحار الأنوار ،ج‏64،ص168)

آیا ایرانیانی که اینگونه و تا این حد مورد تعریف و ستایش پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم قرار می‌گیرند، چگونه فرزند و وصیّ ششم او امام صادق (ع)(یا به تعبیر صاحب برگه منتشر شده امام حسین علیه السلام!) آنها را دشمنان خود می‌شمارد؟!

امام صادق (ع) نیز در تفسیر آیه ی مذکور فرمودند:

«قَدْ وَ اللَّهِ أَبْدَلَ بِهِمْ خَیْراً مِنْهُمُ الْمَوَالِیَ ــ به خدا سوگند ، به قطع و یقین خداوند به جای آنها (اعراب) قوم دیگری را آورده است ؛ که بهتر از اعرابند ؛ و انها موالی اند»(بحار الأنوار ،ج‏64،ص168)

اعراب ، ایرانیان را بعد از حمله ی عمر بن خطّاب به ایران ، موالی می گفتند. در نقلها نیز آمده که چون عمر بن خطّاب از طریق روایات می دانست که ایرانیان شیعیان علی بن ابی طالب (ع) خواهند شد ، لذا هنگام فتح ایران ، دستور کشتار آنها را صادر نمود. تواریخ اهل سنّت به تفصیل این جنایات را نوشته اند. لذا ایرانیان در زمان وی ایمان نیاوردند تا هنگام حکومت امیرمومنان (ع) فرارسید.

خداوند متعال فرمود:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ  ـــــ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمى‏رساند) ؛ خداوند جمعیّتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان(نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مى‏کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد مى‏دهد؛ و وسعت دهنده ی علیم است.»(المائدة:54)

«عن رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآیَةِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ  قَالَ الْمَوَالِی ـــ مردی گوید: از امام صادق (ع) درباره ی آیه ی « فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ » سوالم نمودم. فرمودند: آنها موالی (عجمها) می باشند.»(بحار الأنوار ،ج‏64 ،ص181) 

طبق این روایت نیز خداوند متعال به هنگان نزول قرآن خبر داده که روزی ایرانیان مسلمان و تابع اهل بیت (ع) خواهند شد ؛ و از دین خدا حمایت خواهند نمود. حال ای اهل بینش انصاف دهید که چنین نشده؟! آنانکه قرآن به زبان آنهاست چه از اسلام فهمیده اند و مردم ما چه از آن آموخته اند؟   

«قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ مَنْ لَمْ یَکُنْ عَرَبِیّاً صَلْباً وَ مَوْلًى صَرِیحاً فَهُوَ سِفْلِیٌّ فَقَالَ وَ أَیُ‏ شَیْ‏ءٍ الْمَوْلَى الصَّرِیحُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَنْ مُلِکَ أَبَوَاهُ قَالَ وَ لِمَ قَالُوا هَذَا قَالَ لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص مَوْلَى الْقَوْمِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا بَلَغَکَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَنَا مَوْلَى مَنْ لَا مَوْلَى لَهُ أَنَا مَوْلَى کُلِّ مُسْلِمٍ عَرَبِیِّهَا وَ عَجَمِیِّهَا فَمَنْ وَالَى رَسُولَ اللَّهِ ص أَ لَیْسَ یَکُونُ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهُمَا أَشْرَفُ مَنْ کَانَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ کَانَ مِنْ نَفْسِ أَعْرَابِیٍّ جِلْفٍ بَائِلٍ عَلَى عَقِبَیْهِ ثُمَّ قَالَ ع مَنْ دَخَلَ فِی الْإِسْلَامِ رَغْبَةً خَیْرٌ مِمَّنْ دَخَلَ رَهْبَةً وَ دَخَلَ الْمُنَافِقُونَ رَهْبَةً وَ الْمَوَالِی دَخَلُوا رَغْبَةً  ـــــــ مردى به امام صادق علیه السّلام گفت: مردم می گویند:هر که عربى اصل یا مولا و وابسته صریح نباشد سفلى (دون مایه) و زبون است. امام پرسیدند: وابسته ی صریح کدام است؟ و آن مرد گفت: آنکه پدر و مادرش مملوک (برده) بودند و او آزاد شده است. امام فرمودند: براى چه این را گویند؟ مرد گفت: براى اینکه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده اند: مولا و آزاد کرده مردمى از خود آنهایند. امام فرمودند: سبحان اللَّه ! آیا نرسیده به تو که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: منم مولاى هر که مولا ندارد و منم مولاى هر مسلمان از عرب و عجم. پس آنکه مولا و وابسته ی رسول خداست آیا از خود رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نیست؟! و آنگاه فرمودند: کدامیک شریفترند؟ آنکه از خود رسول خداست یا آنکه از خود یک عرب جِلف است که بر پاشنه‏هاى خویش ادرار می کند؟! و آنگاه فرمودند: آنکه با میل قلبی مسلمان شده بهتر از آن کسی است که از ترس مسلمان شده ؛ و منافقان (اعراب منافق) از ترس مسلمان شدند و موالى (عجمها) از روی میل خود مسلمان گشتند.» (بحار الأنوار ، ج‏64، ص169)

امام رضا (ع) فرمودند:

«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَرَبِیٌّ وَ مَوْلًى وَ عِلْجٌ فَأَمَّا الْعَرَبُ فَنَحْنُ وَ أَمَّا الْمَوْلَى فَمَنْ وَالانَا وَ أَمَّا الْعِلْجُ فَمَنْ تَبَرَّأَ مِنَّا وَ نَاصَبَنَا ـــــ مردم بر سه گروه هستند، عرب ، مردمان آزاده شده ، و راهزنان و اشرار. عرب ما هستیم ، و موالى و آزادشده‏ها دوستان ما هستند ، و ناصبیان و دشمنان ما هم اشرار مى‏باشند.» (بحار الأنوار، ج‏64،ص176)

امام صادق(ع) نیز فرمودند:

«نَحْنُ الْعَرَبُ وَ شِیعَتُنَا الْمَوَالِی وَ سَائِرُ النَّاسِ هَمَج‏ ــــ عرب ما باشیم، و شیعه ی ما موالى هستند ، و مردمان دیگر مگس دم باد هستند»(بحار الأنوار،ج‏64،ص181)

علاوه بر این امام صادق علیه‌السلام خلیفة آن خدایی است که همه بندگانش را با یک چشم نگریسته و گرامی‌ترین آنها را با تقواترین آنان می‌شمارد، آن جا که می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرــــ اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بى‏تردید، خداوند داناى آگاه است.»(الحجرات:13)

چگونه ممکن است، امام صادقی که خلیفه چنین خدایی است تمام عرب را بی هیچ قید و شرطی شیعه خود بداند و تمام عجم را دشمن خود بداند؟!

بنابراین با توجه به موارد کاربرد کلمة (عرب و عجم) در لغت عرب و همچنین آیات و روایاتی که بخشی از آن از نظر خواننده گرامی گذشت، ظاهر حدیث یاد شده مقصود نیست بلکه مقصود امام علیه‌السلام از حدیثی که دستاویز صاحب برگه قرار گرفته است، همان است که در سطوری قبل از این، بدان اشاره شد.

از خداوند خواستاریم که همه ما را از شیعیان و عزاداران مخلص ابا عبدالله الحسین(ع) قرار دهد و روز به روز بر معرفت و محبت و اطاعت ما نسبت به آن امام پاک و معصوم بیافزاید.

و آنان که سعیشان بر قطع ارتباط شیعیان مخصوصاً ایرانیان، با آن مولای مهربان است، چنانچه قابل هدایت نیستند، نسلشان را قطع و ریشة آنان را بسوزاند. إن شاء الله. 

 

نظرات  (۱۲۶۰)

سلام
بسیار عالی و شیوا بود
فقط خیلی طولانی بود
به نظر بنده این جواب های طولانی شاید نتواند پاسخگوی مردمی باشد که با خواندن چند سطر دچار اشتباه می شوند.
لطفا سعی کنید خلاصه و چکیده ی این پاسخ را هم در ابتدای هر مطلبی قرار دهید.
موفق باشید
یا حق
پاسخ:
سلام
ممنون از توجهتون
سعی ما هم بر مختصر نویسی است. اما برخی اوقات چاره ای نیتس که کمی مطالب طولانی شود
بسیار عالی

سلام

خیلی عالی بود.ولی بعضی احادیثی که آوردید[شیعه ی ما موالى هستند ، و مردمان دیگر مگس دم باد هستند] اینها هم نیاز به تجزیه و تحلیل داره و بهتره در اینجا که به شبهات پاسخ می دید،بهتره استفاده نکنید تا خودش باعث ایجاد شبهه ی جدید نشه.چون در اون حدیث گفته شده بقیه ی مردم مگس دم باد هستند که اگه کسی بخونه منظور رو نمی فهمه و فکر می کنه که ائمه علیهم السلام فقط پیروانشون رو آدم حساب می کنن.

یامهدی

با سلام خدا قوت از مطلب بالا در وبلاگم استفاده کردم با ذکر منبع .یا علی
پاسخ:
سلام
اشکال نداره
هدف ما ترویج معارف اهل بیت ع است.
سلام
بسیار کامل و جامع و مفید بود
بااجازه از مطلب با ذکر نویسنده و منبع استفاده کنم
اجرتان با شاه عرب......یا علی
پاسخ:
سلام
اشکال نداره
هدف ما ترویج معارف اهل بیت ع است.
فقط آدرس وبلاگتون رو ندادین
به نظر من  اگه بخواهید احادیث رو توجیه کنید عمر نوح هم براتون کم خواهد بود برخی احادیث هستن که حتی مخالف توحید یا مخالف قرآن مجید  هستن و به هیچ وجه نمیشه توجیهشون کرد و صد البته که اغلب احادیت موثق و حسن و صحیح نیستن و باید به سینه دیوار زده شون
پاسخ:
سلام
بله قرار نیست همه احادیث رو توجیه کنیم.
اما رو این یکی خیلی داره تبلیغ میشه. بهمین خاطر بررسی کردیم.

سلام

خدا خیرتون بده

چند روز بود که با شنیدن این شبهه ناراحت بودم و از اینکه نمیتونستم خودم پاسخشو به همکارم(که در محل کار مطرحش کرده بود) کامل بدم

و امروز پاسخ شمارو به این شبهه که خیلی عالی و مستند و مستدل بود  دیدم و واقعا شاد شدم و امیدوارم در روز قیامت با عنایت  خاصه بی بی دوعالم(س) مادر ائمه (ع) و همه مومنین شاد بشین چرا که با این کار قلب ایشان را شدا کردید.

والسلام و من الله توفیق لک.

لطفا برای حملشون به ایران هم یه دلیل بیار واگه حمله اونا به ابا واجداد ما نشانه عشق به ما عجمها  است که این عراقیها عجیب ما رو دوست داشتن البته این نظر موقعی قابل احترامه که شما واقعا ایرانی باشید

پاسخ:
شما ثابت کنید حمله کردن تا ما دلیل بیاریم

واقعا بی دلیلی بد دردیه برا کسی که یه بابایی خداش شده نمیتونه حقیقت رو قبول کنه راستی دختر یزگرد سوم  شهر بانو که تو فیس بوک با حسین اشنا نشد  و واقعا توهین به شعور خودتون میکنید اگه بگید بعد از حمله اعراب وکشتار و تجاوز وبی حرمت کردن دین زرتشت ملت ایران با کمال میل اسلام به قول شما اوردند یعنی داری رک انگ بی غیرتی رو میچسبونی رو اجداد ...... نمیدونم بگم اجدادمون یا نگم چون نمیدونم واقعا تو این یدونه مشترکیم یا نه

پاسخ:
فعلاً که شما بی دلیل هستید نه ما
جالبه اینهمه استدلال من در بالا دلیل نیست ولی امان از دست بحارالنوار  به نظر شما حرفهای بنده به واقعیت نزدیکتره یا این که علی با یه دست 50 تن درو کند البته این نوشته من برا کسایی که این مطلب رو میخونن شما که ثابت کردی  که  حاصل چه کاشت و برداشتی هستی البته نباید از این حرف من ناراحت بشی تازه باید بهش افتخارم کنی
پاسخ:
من که استدلالی از شما ندیدم
شما تو اولین کامنت گفتین در مورد حمله امام حسین(ع) به ایرانیا هم حرف بزنم که گفتم شما اثبات کنید تا من حرف بزنم

 حسین که برای شما الان امامه اونموقع سر باز بود تو سباه امام عمر (ع)  که صد البته شهر بانو دختر یزد گرد سوم غنیمت جنگیش  در عجبم از شما که حمله عراقیها به ایران رو دیدید ولی باز  نمیفهمید  اگه عراق ایران رو گرفته بود الان احتمالا اسم بعضی ها عبد الصدام بود  کشش نمیدم داداش خودت رو زدی به خواب از خواب بیدار شدی رو حرفام فکر کن

من نفهمیدم عربا به فرض اینکه جهاد کردن و برای اسلام و خدا هم به ایران حمله کردن به چه حقی زن ها رو اسیر کردن ؟ اونوقت زن ها رو اوردن مدینه و خاستن بفروشن که امام علی سهمش رو بخشیده ؟
مگه امام علی یا هر کس دیگه چه سهمی از زن دیگری داره که بخاد ببخشه ؟ مگه هر کی با یکی دیگه میجنگه و پیروز میشه زنش رو هم صاحب میشه ؟

فقط دوس دارم ببینم چطور دروغ گوها روز قیامت مقابل خداوند یکتا حاضر میشن
پاسخ:
سلام!
اگر اشکال شما به اصل مطلب برده داری و بحث کنیز هست؛ در همین وبلاگ در 4 قسمت بدین مطلب پرداخته شده است. اما همینقدر بدانید که خدا این اجازه را به مسلمین داده است و نص صریح چند آیه از قرآن کریم است.
ناتوان ترین مردم کسی است که از دعا کردن واماند و بخیل ترین مردم کسی است که از سلام کردن واماند. امام حسین(ع)
سلام
امیدوارم که بهترین لحظات رو داشته باشی[چشمک]
اگه دوست داشتی به وبلاگ منم یه سری بزن[چشمک]
[خداحافظ]
من اگربگم شیعه هستم دروغ گفتم من محب البیتم خوشحالم امیرم علی اربابم حسین غلام مهدی زهرایم من ایرانیم راستی ادمهای که خودشان رابخواب زدن نمیشه بیدارکرد
۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۳۳ سرباز گمنام امام زمان
جناب آقای بل من براتون کوله باری از مدارک میارم که تخت جمشید شما 200 سال هم عمر نداره...
امام حسن و امام حسین و مولا علی در جنگ علیه ایران شرکت نداشتند چون حضرت علی معتقد بود که ایرانی ها موحد هستند و نباید با اونا وارد جنگ شد و دستور داد که فرزندانشون هم وارد جنگ نشن... تا جایی که عرب ها پشت سر علی (ع) شایعه کردن که در دین اسلام کم کاری می کنه و مولا می فرماید : اگر کل عرب ها روبروی من جمع شوند و شمشیر بکشن تا به نا حق به جنگی بیام به خدا سوگند به یک نفرشون پشت نمی کنم و با همشون (عرب ها ) می جنگم... دختر یزد گرد سوم اسیر جنگی عمر بن خطاب بود و به خاطر اهانت به ایرانی ها دستور تجاوز به دختر یزدگرد سوم رو دادند که مولا علی مانع شد و دستور داد که این دختر حق داره خودش همسر انتخاب کنه برای خودش و امام حسین رو انتخاب کرد...
در ضمن حمله به ایران رو نه حضرت محمد اجازه اش رو صادر کرده و نه حضرت علی بلکه عمر ملعون دستورش رو صادر کرده و در دین اسلام تفرقه ایجاد کرده...
دوست عزیز که به ایرانی بودنت می نازی چرا ؟ چون در کتاب های تاریخ دوره راهنمایی قلمرو کشورت رو می دیدی عشق می کردی ولی این رو هم بدون که خون ریخته شده تا اون قلمرو ها به دست اومده و با نامه نگاری نبوده و اون مردم که مورد حمله ایران عزیزت واقع شدن دقیقا حسی رو داشتن که شما مورد حمله اعراب و مغول ها واقع شدید..
پس سرت رو از برف بیار بیرون و منطقی و بی طرفانه به قضایا نگاه کن...
در ضمن کوروش کبیر هیچ انطباقی از لحاظ زمانی با ذوالقرنین نداره و بیخودی دلتون رو خوش نکنید که اون تازی یه پیامبر بوده...
من پیرو حق هستم و حق هم اسلامه و زاده ایرانم و هرکس در هرجای دور افتاده از جهان باشه و حق رو بگه من به اون ارادتمندم...
۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۳۹ سرباز گمنام امام زمان
در ضمن جناب بل برای اینکه سخن حق به دل کسی نفوذ کنه یه سری شرایط لازمه و یکیش اینه که مال حلال خورده باشه و دوم اینکه حلال زاده باشه...پس سعی کن قبل از اینکه حق رو نفی کنی در باره اش تحقیق کنی و سبک سنگین کنی...
البته بهت حق می دم به لطف یهود و صهیونیزم امام . پیشوا و قبله و اعتقادات تو شده یه دختر فاحشه که شبا باهاش اس ام اس بازی می کنی و توی فیس بوک عکس های خودمونی شو که به معرض حراج گذاشته مرور می کنی...با شما وارد صحبت شدن و آوردن اسم پاک امام حسین توهین به کلمه حق و حقیقته و شما باید تو پروتکل یهود غوطه ور باشی و فکر کنی مامانت تورو زرنگ زاییده و ما رو جاهل و عقب مونده و عرب پرست...
در ضمن دین زرتشت دین الهی بود که در یک مقطع زمانی وارد شد و از ایران رفت... این قدر گوز گوز نکن که ما زرتشت داریم چون دین زرتشت دین کشور گشایی و شراب نوشیی و شاه سالاری و تبعیض بین رعیت و اشراف نبوده بلکه بخش هایی از اسلام بوده که در اون اقتضای زمانی از ایران نازل شده بوده
در ضمن در ایران 10 پیامبر برانگیخته شده به زرتشت اینقدر پیله نکنید
قیدار . یوشع . هیقوق . دانیال ... رو بقیه هم مانور بدین بیسواد های جنس مخالف پرسته شهوت پرست ربا خوار مال حرام خوره حرامزاده

۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۴ سرباز ایران زمین
(مسلمان و ادب از هم به دورند) جناب سرباز امام زمان خیلی بی ادبی )
پاسخ:
حواستان باشد تهمت نزنید.
بر هر چی حرام زاده هست لعنت ................
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و  علی اصحاب الحسین .
یا امیر المومنین حیدر یا والی الولی یا مظهر العجائب یا مرتضی علی .
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۰۳ فرزند کوروش
با درود
ای کاش به دور ار حب و بغض در محیطی مملو از احترام به عقاید همدیگر بحث مفید کنیم تا باعث رشد و تعالی فرهنگ ایران و ایرانی بشیم.
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.
من فرزند کوروشم فرزند ایرانم
زنده باد ایران و ایرانی
ضمنا تا محمد و علی بودند به جنگ با ایران و ایرانی نمی اندیشیدند. عمر که خدا در موردش قضاوت خواهد کرد باعث حمله به ایران و چیزی که باعث شکست ایران بود نه قدرت عرب بلکه نارضایتی مردم از وضعیت موجود کشور بود چرا که روم که قدرتی کم نظیر بود هیچگاه نتوانست ایران را شکستی انگونه که میخواست بدهد چه رسد به عراب...
سلام ، تحلیل ها بایستی برای روشنگری باشد. اهانتها مخصوصا از طرف یک مسلمان به دیگری قابل قبول نیست.
جناب مثلا سرباز امام مان خیلی بی فرهنگ تشریف داری . اولا تخت جمشید 2500 سال قدمت داره و ایران هم 7000 سال تمدن داره ونیازی به اثبات تو وطن فروش نداره. دوم: اون زمانی که تو در بیابان های حجاز سوسمار می خوردی و دخترا رو زنده به گور میکردی ، ایرانیان خدای یگانه را می پرستیدند وزنان ایرانی فرماندهان ارتش بودند ( بانو آرتمیس ،آذرمیدخت ، پوراندخت و....) سوم: هزار سال قبل از ظهور اسلام ما برده داری رو لغو کردیم درحالی که باوجود دین بزرگ اسلام ، هنوز در اوایل اسلام غلام و برده و کنیز وجود داشتند چهارم : هیچکس از جایگاه یک نفر نزد خدا در قیامت خبر نداره مطمئن باش روز قیامت خیلی چیزا برعکسه  نمیشه به این راحتیا در مورد افراد قضاوت کرد.
همه میدونیم که بر اساس  قران متعصبین به قوم و طایفه (نژاد پرستی ) همچون شیطان رانده درگاه حق هستند و روایات زیادی هم وارد شده این خانواده برای گسترش مکارم اخلاق برگزیده شدن و ایشان هم برای همین مسله که در جامعه گم نشه قیام کرد وگرنه اگه اعتقادش این بود همانجا بایزید بیعت میکرد و ....

damet garm dadash

agah shodim

modatha in haidis mokhamo goozoooooonde bood

vali khodaro shokr aln raf e ebham shod 

Ahan,Pas Natijeh Migirim Har Ki Amam Ha Ra Ghabol Nadasht Bayad Mardashon Ra Gardan Zad, Zanha V Dokhtarashon Ro B Kanizi Khod Dar Ovord V Kol Amvalesham Ba Bito allmal Nesf Nesf Areh? Faght Misheh Tasof KHord Hamin, Midonam K Jorat Tayp In Harfamo Nadari Chonke Vagheyat Talkheh
پاسخ:
سلام
اولاً در این سایت کامنت آزاد است و نیاز به تأئید بنده ندارد. از لحظه ای که شما کامنت گذاشته اید همه توانسته اند کامنت شما را ببینند.
ثانیاً می شود بفرمائید از کدام قسمت مطلب این نتیچه را گرفته اید؟؟؟!!!

عالی بود. واقعا لذت بردم. ممنون

ما ز محبان علی و عمر / هیچ نگوییم ز خیر و ز شر
حشر محبان علی با علی / حشر محبان عمر با عمر

دوستان ما با این سخنان می خواهیم چه چیزی را ثابت می کنیم  !؟

ما ایرانی هستیم ولی وقتی عده ای از ما به گمراهی تن به موج فتنه می دهند برایمان دشمن می شوند ، از اعراب هم در زمان جنگ با عجم چه توقعی می توان داشت !؟؟؟

حال این چند سطر حقیقی و خواه اشتباه منتشر کننده بی سواد آن !!!!

ما همچنان مخلص علی و اولادش هستیم و این جملات چیزی از جانفشانی های ایشان برای اسلام و مسلمانان نمی کاهد .

مطلب بسیار خوبی بود.ممنون

خدا دشمنان اسلام را نابود کند

دشمنان ما در حال حاضر اهل تسنن نیستند .

 آنها طبق فرمایش  امام خامنه ای و دیگر بزرگان شیعه برادران ما

هستند.ما که باشیم که آنها را دشمن خود بدانیم.

ما دارای یک کتاب ،یک قبله و عاشق و پیرو یک پیامبریم .پس باهم برادریم

این کسانی که این مطالب ضد ایرانی و ضد شیعه وسنی را منتشر میکنند

دشمن شیعه و سنی اند.

 

۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۱:۳۲ شیعه مرتضی علی
لعنت بر دشمنان علی و آل علی(ع) ایرانیان همیشه مورد احترام اهلبیت بوده اند
خدا نابود کند دشمنان اهلبیت و وهابیت نجس و شیطان صفت را
۲۹ مهر ۹۲ ، ۱۷:۱۸ عبدالهادی
سلام
واقعا حیف آدم هست که خودشو بجای دلیل و منطق به حرفای زشت عادت بده
اینطور بی پرده صحبت کردن و توهین خوب نیست

در قرآن اومده پیامبری نیومده مگر اینکه پیامبر قبل خودشو تایید کرده
یه نگاه به پشت 5000 تومانی خودمون بندازین حدیث پیامبر اسلام (ص) رو در مدح ایرانی ها بخونید بعد به نظر شما امام حسین(ع) حرف پیامبر رو زیر سوال میبره

 مگه نفرمودن قم پایتخت پیروان ماست مگه قم تو ایران نیست

 مگه سلمان فارسی که پیامبر (ص) با نسبت دادن سلمان به «منی» مقامش رو واسه همه مشخص کرد ایرانی نبود

اگه هواداران امام حسین(ع) عربا هستن مگه قاتلان آقا غیر عرب بودن؟یا اگه دشمنای آقا ایرانی ها بودن این همه ایرانی با مختار جونشونو فدای اباعبدالله می کردن؟!

از این حرفای دشمن ناراحت نشین تا بوده همین بوده
از قدیم گفتن در هر چی رو میشه بست در دهن مردم رو نمیشه
سلام.ممنون خیلی خوب بود .ولی کاربران عزیز اونایی که نظرگذاشتید یادتون باشه ماایرانی هستیم ومسلمان زاده شدیم وبایدالگوی دیگران باشیم ومسلمون بودنمون رو حتی باانجام حرکات درست دررظاهر نشون بدیم .پس بهتره یادبگریم برای نظر همدیگه احترام قائل باشیم .باتشکر

هنوز از ژنتیک 1400 سال پیش هم مانده خدا قوت دهد براردان عرب را

و شرم بر ایرانی

این سرباز گمنام امام زمان پر از عقده و بدبختی و کمبوده

پیشنهاد میدم  اسم مستعارتو عوض کنی

۱۵ آبان ۹۲ ، ۰۸:۱۹ سرباز ولایت
وهابیهای ملعون انشاءلله امام زمان انتقام خون امام حسین علیه السلام رو ازشون میگیره
ممنون از وبلاگ پرمحتواتون
در پناه خدا موفق و عاقبت بخیر باشید

داداش دمت گرم.......عالللللللللللی بوووووووووووووود

من خیلی وقت است در مورد شیعه و سنی و اسلام و ... مطالعه میکنم همیشه هم به موارد مجهولی برخورد میکنم که متاسفانه ایرانیها چشم بسته قبول می کنند ... 
1. توهین و بی احترامی در هیچ دینی جایز شمرده نشده است آقای سرباز گمنام امام زمان ...
2. تنها دینی که اسارت زن و بچه و تجاوز به اسرا توصیه شده است اسلام است !! ( برداشت آزاد از حرفهای شما ) 
3. اگر عمر به ایران حمله نمیکرد که الان شما به ظاهر مسلمان هنوز هم زرتشیتی و یا ... بودی و کسی به نام حسین و علی و ... برات مفهومی نداشت .. پس باید جای خاک پای ایشان راببوسی که باعث شده اسم چنین اشخاصی را سر لوحه زندگیت قرار دهی .. ( برداشت آزاد )
4. شما مگر در 1400 سال قبل زندگی کرده ای که با چنین قاطعیتی در مورد ائمه و خلفای آن زمان سخن میگویی .. تمام چیزهایی که میدانید از همین کتاب ها و احادیثی است که به دست افرادی مانند خود ما گردآوری شده اند حالا بماند در طی گذشت زمان چقدر تحریف درآن صورت گرفته است و از واقعیت خود دور شده است ولی شما هنوز چشم بسته به آنها ایمان دارید ... چشمهایتان را با کنید الان در قرن 21 هستیم نه قرن 14
5. اگر شاه عباس صفوی نبود که شما اصلا چیزی به نام شیعه نداشتید ...  اسلام یک دین واحد بود که شاه عباس صفوی فرقه شیعه را بنیان گذاری کرد ... نه شخص بزرگواری مانند علی ( ع ) ...  با توجه به اختلافات موجود در آن زمان بر سر خلافت و امامت عده ای سنت پیامبر را پیش گرفته و عده ای دیگر پیرو مکتب اهل بیت شده اند .
6. مگر همین عثمان خلیفه سنی ها نبود که قرآن را گردآوری کرد ... اگر ایشان چنین کاری نمیکرد . کتابی به نام قرآن و کتاب مسلمانان وجود نداشت ...  بیایید کمی صادق باشیم ... 
7. الان هم که الان استدر تمام جهان فقط مسلمانان دست به کشتار و وحشیگری میزنن ... سوریه - بحرین و .... دیگر ادیان هم کنار اسیتاده اند و نظاره گر وحشی گری آنها هستند ... هر از گاهی کسی برای خودش فتوایی صادر میکند ... به اسم سنی ها تمام میشود ... در حالی که تا جایی که میدانم کسانی که این فتوا ها را صادر میکنند حتی به خدا هم ایمان دارند  و بخاطر منافع برخی دیگر دستور چنین فتواهای مسخره ای را میدهند ...  
8. در کشوری زندگی میکنیم که ادعای 7000 سال قدمت  فرهنگی و قدرت طلبی را داشته ایم .. ولی اکنون به به جای حل مشکلات خود مان به گذشته ای در 1400 سال پیش می اندیشیم و برای خودمان در برابر همدیگر موضع گیری میکنیم که حسن اینطوری شد و عمر اونطوری  .. و وضع فلاکتبار خودمان را در زمان حال نمی بینیم .. تحریم ها کمر تمام خانواده ها را شکانده است شما هم از روی شکم سیری هر از گاهی شعار های می پرانید تا فکر مردم را منحرف سازید .. بترسید از عذاب خدا ... 
من طرفدار هیچ فرقه ای نیستم ولی حرف حق را باید زد هرچند تلخ و برنده .. 
میدان از این حرفهای من بشدت موضع گیری میکنید ولی اگر یک ذره غیرت ایرانی و وطن پرتی در بدنتان جریان دارد به وضع مملکت خود بیاندیشید نا 1400 سال قبل ... گذشته ها گذشته به فکر حال خود باشید ... 
پاسخ:
سلام
اینها خطاب به بنده بود یا خطاب به سرباز گمنام؟
اگر خطاب به بنده بود؛ پاسخ به برخی مطالب خودش می شود یه مقاله. بهتر است بروید کمی کتاب بخوانید و اطلاعات خود را زیاد کنید. مثلاً تاریخ اسلام؛ تاریخ حدیث؛ علوم حدیث و ... .
اما برخی مطالب شما هم واقعاً مضحک است:
مثلاً گفته اید: «7. الان هم که الان استدر تمام جهان فقط مسلمانان دست به کشتار و وحشیگری میزنن»
لابد آمریکا؛ رژیم صهیونیستی؛ انگلیس و سایر کشورها اروپائی هم مسلمانان هستند با اینهمه جنایت و ظلم و کشتار در سرار دنیا.
دو جنگ بزرگ جهانی با بیش از 70 میلیون کشته جمعاً نیز حتماً کار مسلمانان بود!!!!.
عزیز من مرغ پخته در دیگ از این حرف شما خنده اش می گیرد. آخر حرفی بزنید که اندکی مبنا داشته باشد ولو مبنای غلط.
نکته ی بعد آنکه ما منکر این نیستیم که مسلمانان نیز جنایت هایی می کنند. اما این چه ربطی به اسلام دارد!؟ پیروان یک دین چه ربطی به خود آن دین دارد!؟ اگر اینگونه باشد تمام دین ها در دنیا محکوم است. دین مسیحیت و یهودیت بیشتر از باقی ادیان. چون پیروان همه ادیان جنایاتی می کنند. اما دین یک چیز است؛ پیروان یک دین چیز دیگر. به قول معروف الإسلام شیء و المسلمون شیء أخری.
همچنین گفته اید: «ولی اگر یک ذره غیرت ایرانی و وطن پرتی در بدنتان جریان دارد»
عزیز من ما خدا پرست هستیم نه وطن پرست. وطن پرستی شرک جلی است که خدا در قرآنش فرموده هر گناهی را می بخشد إلا شرک.
همچنین ما غیرت دینی داریم نه غیرت ایرانی. اگر حب وطن نیز داریم به دستور دین است.
یعنى خدا ٧ملیارد آدم آفریده که بوس دانه و فقط هرکى گفت طرفدار فلان دین یا مذهبم خدا قبولا کنه 
أیا خدا زیر سؤال نمیره
بنام خداوند بخشنده مهربان؛من و نه هیچ احدى حق قضاوت نداریم قدیمیها کم به اندازه شعو شان مطلب نوشته اند.جوابش اینه هر چى با فطرت شما مخالفه قبول نکنین
پاسخ:
سلام
منظورتون رو نفهمیدم.
نه هر کسی غیر مسلمون بود لزوماً جهنم نمیره و اینم درسته که ما حق قضاوت نداریم؛ اما این چه ربطی به مباحث ما داشت؟؟!!
یعنى خدا ٧ملیارد آدم آفریده که بسوزانه و فقط هرکى گفت طرفدار فلان دین یا مذهبم خدا قبولش کنه بفرمایید بهشت
أیا خدا زیر سؤال نمیره
بنام خداوند بخشنده مهربان؛من و نه هیچ احدى حق قضاوت نداریم قدیمیها هم به اندازه شعور شان مطلب نوشته اند.جوابشم اینه هر چى با فطرت شما مخالفه قبول نکنین


برگرفته شده از وب‌نوشت http://borhan.blog.ir
پاسخ:
سلام
منظورتون رو نفهمیدم.
نه هر کسی غیر مسلمون بود لزوماً جهنم نمیره و اینم درسته که ما حق قضاوت نداریم؛ اما این چه ربطی به مباحث ما داشت؟؟!!
با درود
من به عنوان یه ایرانی کتاب اوستا رو خوندم . حتی قسمتی از انجیل و تورات کلی تحقیق کردم . همه دینها بشر رو به سوی خداوند و کار نیک راهنمایی میکنن ولی قران بسیار کاملتر . مثل سیستم عامل جدیده . بسیاری از مسایل رو تکمیل و آپ دیت کرده . من با اراده و تصمیم خودم مسلمون شدم . وبرای همه ادیان احترام قایل هستم .
تا درودی دیگر بدرود
با سلام من یه سیدم من هم وطنم  رو از جون  ودل دوس دارم هم مردان و زنان بزرگ دینم رو چون تاریخ کشورم ماندانا و آرتمیس و یوتاب و دار یوش وکورورش داشته هم دینم مولا علی و آقا حسین وعباس و فاطمه و زینب وحجت  دوست عزیز سرباز گمنام امام زمان از شما میپرسم اگه تخت جمشید 200 سالش بیشتر نیس پس هخامنشیان هم 200سال پیش بودن به من بگو پس ذوالقرنین که همه میگن کوروشه و گفته میشه پیامبر تایید کرده و بسیار تحقیق شده دربارش تو قرآن 1400سال پیش چیکار میکنه برادر من آخه چقد تعصب کورکورانه اخه تو چرا باید این بگی تویی که به فارسی تایپ میکنی آیا در شان سرباز امام زمانه که اینارو بگه تو این شبای محرم با فکر کردن به حرفای تو یاد یه جمله افتادم منتظران مهدی به هوش که حسین را منتظرانش کشتند واقعا متاسفم 
پاسخ:
در مورد اینکه ذوالقرنین همان کوروش است این یک احتمال است. احتمالات دیگری نیز وجود دارد. افراد دیگری نیز نظریات دیگری دارند
در ضمن دوستان این احادیث و نوشته ها قرآن که نیستن که وحی منزل شده باشن  نمونش احادیث پیامبر که چقد تحریف شدن چه برسه به ائمه که در زمان خفقان اموی وعباسی بودن به نظر من الگو باید منبع نور باشه  که قرآنه نه سایه روشن البته من به کتابای دیگر ادیان از جمله اوستا احترام میذارم ولی به عنوان یه مسلمان کتاب اولم  قرآنه
در ضمن جناب بل لطفا تاریخ رو بخون علی ن در قادسیه بوده ن در فتح ایران شرکت داشته فقط یه دفه به شوش اومده  که اونم تابوت دانیال نبی رو میخواسته از دست یهودیا بگیره آخه تابوت دانیل رو خواستن بندازن تو آب یا در باره ی دختران یزد گرد  دو تا دختر داشته کیهان بانو و شهر بانو . گفته میشه که عمر در میدان شهر خواسته تازیاته بزندشون که دستی مانع میشه و اون دست علی بوده بعد از کلی بحث علی ع عمررو راضی میکنه که به کنیزی نبرنشون و اتفاقا هر دو به انتخاب خودشون ازدواج میکنن یکیشون با پسر ابوبکر ودیگری با اقا حسین ولی خداییش چطور مردی به پاکی حسین  بیاد همچین حرفی بزنه و زن ایرانی داشته باشه اونم زنی  که دختر شاهنشاه  ایران بوده و در ضمن عمر مستقیما  تو جنگ نبوده فرمانده اعراب سعد بن ابی وقاص ملعون بوده که پسر نجسش عمربن سعد بوده که همه میدونن چه کرد تو کربلا یا مثلا فاتح خراسان حرامزاده ی معروف ابن مرجانه بوده خاطیان کربلا بیشترشون تو قادسیه بودن و شایان ذکره که قادسیهع نزدیک کربلاس
۲۳ آبان ۹۲ ، ۱۳:۱۴ حسین ولایتی
با سلام مطالب بسیار عالی و بدرد بخور بود آخه دشمنا الان دارن خیلی از این حدیث سوء استفاده میکنن... خواهشا یه سری به این مطلب بزنین:::
پاسخ:
سلام اخوی
رفتم به لینکی که داده بودی اما چیزی نبود.
اگه میتونی محتواش رو بهم بگو چیه.
یا یه عکس از صفحه بگیر یه جا آپلود کن بهم بده.
ممنون
من نمیدونم با چه زبانی باید از شما تشکر کرد واقعا افرادی مثل شماها زینت شیعه هستید کاش شما در فیسبوک هم صفحه داشتید و این جور مطالبو اونجا هم ارائه میدادید ازتون متشکرم
درود بر شما
مقاله شما را خواندم صرفنظر از صحت و سقم مطالب باید گفت م: استدلال خوبی برای بی ارزشی و بی اعتباری حدیث ذکر شده عنوان شد که البته برای سایر احادیث هم صادق است پس برای اثبات بی اعتباری یک حدیث نمی توان از احادیث بی اعتبار دیگر استفاده کرد. با وجود استناد نویسنده به واقعیت های تاریخی هیچ مستندی در این باره از تاریخ ذکر نشده! باید گفت تاریخ شیعه با تاریخ اسلام یکسان نیست و اصولا این هردو با واقعیت تاریخی تطبیق ندارند. این بسیار خوب است که افرادی مطالب را پیگیری می کنند ولی چنین بحث های هیچ راهی به حقیقت ندارد و مانند دویدن گربه به دنبال دمش می باشد. ای کاش دوستان بجای احادیث کمی به تاریخ هم توجه می کردند.
پاسخ:
سلام علیکم
یعنی چه برای سایر احادیث نیز صادق است؟؟؟!!! یعنی از نظر شما تمامی احادیث بی اعتبار هستند؟؟؟!!! اگر اینگونه است باید بگویم این قضاوت شما ناشی از جهل شما نسبت به علم الحدیث و مسائل مربوطه می باشد.
همچنین چه کسی گفته تاریخ شیعه با تاریخ اسلام فرق دارد؟؟!! البته این مسأله هست که چون خیلی از مورخین سنی بوده اند؛ مطالب را غرض ورزانه و علیه شیعه نوشته باشند.
اما شما واقعیت تاریخی را از کجا میخواهید کسب کنید؟؟!!
یک نکته دیه را هم بگم بد نیست. با بازی با کلمات نمی شود حقیقت را تغییر داد. رفتار ها و اتفاقات صدر اسلام نه با حدیث جعلی و نه با ماله کشی درست نمی شود.
دوست عزیز شما آدم خوبی هستی چون نمی توانی از حقیقت چشم پوشی کنی ولی باید اخلاق علمی کسب کنی و پایبند واقعیت ها باشی. دوم اینکه جاهل بودن بخودی خود بد نیست اما نسبت دادنش به دیگران یک دشنامه!
در مورد سوال شما باید بگم اگر چشم شما درد بگیره آیا به احادیث رجوع می کنید؟ یا چشم پزشک. پس برای کشف واقعیت های تاریخی هم به تاریخ رجوع کنید.

پاسخ:
آیا بیان واقعیت دشنام و فحش است؟ مثلاً اگر شما به بنده گفتید شما نسبت به علم پزشکی جهل دارید؛ به بنده دشنام داده اید؟؟!! خیر چون من واقعاً نسبت به علم پزشکی جهل دارد و خودم به این امر اذعان دارم.
اما یک فرقی دین با بقیه امور متأسفانه در جامعه ما دارد. آنهم اینکه هر علمی متخصص خودش را دارد و اگر کسی در علمی تخصص نداشت؛ در آن علم و مسائل آن علم اظهار نظر نمی کند؛ اما در مسأله دین و علم دین همه خود را متخصص میدانند و همه به خود حق اظهار نظر در مسائل مختلف دینی را می دهند و اگر به کسی نیز گفته شود شما نسبت به مسائل دینی جهل داید به او برمیخورد و فکر می کند به او توهین شده است یا به او دشنام داده شده است.
به نظر شما علت این امر چیست؟؟!!
اما جاهل بودن به خودی خود بد نیست(هر چند خوب هم نیست. مخصوصاً اینکه علم نسبت به برخی امور واحب عینی است در شرع مقدس پس جاهل بودن نسبت به آن امور بد است. علم کمال است و هر چه علم بیشتر باشد بهتر است و کمالات فرد بیشتر است. پس جهل اگر بد نباشد(که فیه تأمل) خوب هم نیست.) اما اظهار نظر کردن بغیر علم و اظهار نظر کردن در مورد علمی که فرد نسبت به آن علم جهل دارد خیلی بد و قبیح است.
شما خلط مبحث کردید. در احادیث از واقعیات تاریخی نیز صحبت شده است. پس باید به احادیث نیز رجوع کرد. باید مبانی کلامی شیعه را نیز در بررسی تاریخ مد نظر قرار داد. مثلاً از آنجائیکه ما ائمه(ع) را با ادله قاطع عقلی معصوم می دانیم؛ اگر در یک حدیث یا یک مطلب تاریخی مطلبی دال بر اشتباه یا گناه معصوم(ع) وجود داشت به راحتی آب خوردن میگوئیم این مطلب دروغ است؛ یا این مطلب منظور دیگری دارد که ما نمی فهمیم.
نکته ی بعد آنکه ما میدانیم چون حکومت های آن زمان عموما علیه شیعه بوده اند و خیلی از مورخین سنی مذهب بوده اند؛ احتمال اینکه مورخین مطالب جعلی و دروغین نوشته باشند زیاد است.
اصولاً در علم تاریخ مطالب دروغ نیز یافت می شود. پس باید متخصص بود تا درست را از غلط تشخیص داد.
با درود مجدد
من میزان تحصیلات و سن شما را نمی دانم ای کاش بیشتر با شما آشنا می شدم تا بهتر می توانستم بحث کنیم. با این حال باید بگویم دین علم نیست یعنی دین در تعریف علم نمی گنجد می دانید چرا؟ چون دین همه جواب ها را از قبل دارد و نیازی نه به پرسش دارد و نه به پاسخ! نگاه شما باید همیشه رو به عقب باشد. یعنی خدا چه گفت یا معصوم چه گفت حتی اگر یقین داشته باشید زمین بدور خورشید می گردد وقتی قرآن بگوید خورشید در چشمه لجن فرو می رود باید بپذیرید. امیدوارم فرصت باشد بیشتر بحث کنیم. 
پاسخ:
سلام علیکم
اگر دین علم نیست و تحصص نمی خواهد؛ پس اینهمه علما حتماً بیکار هستند و مغز یکی از حیوانات رو خورده اند که عمری را در حوزه سپری می کنند تا متخصص دین بشوند.
عزیز من همین حرف شما هم نشان از جهل شما نسبت به علوم مختلف دینی هست.
بله در دین هر حرفی را خدا گفته باشد می پذیریم. اما حالا حرف خدا دقیقاً چیست که به آن ملتزم باشیم و منظور حرف خدا چیست؟ این کاری است که عالم دینی در حوزه انجام میدهد.
برای این کار به علوم مختلفی نیاز است. فقط برای فقه که ساده ترین علم در بین علوم دینی است به ادبیات عرب، منطق، رجال، درایه، تاریخ صدر اسلام و ... نیاز است. وای به روز مسائل اعتقادی و کلامی. از آن بالاتر فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه و از آن بالاتر که اوج علوم دینی است عرفان نظری است.
همین مثالی که شما فرمودید که خورشید در چشمه لجن فرو می رود؛ ظاهرش خلاف یکی از گزاره های بدیهی و مسلم در بین تمامی انسانهاست. از آن طرف قطع و یقین داریم که حرف خدا درست است؛ پس حالا باید رفت دید منظور دقیق این آیه چیست.
پس می بیند علوم اسلامی به همین سادگی هم نیست.
برای نمونه در احکام و فقه کمتر حکم اسلامی است که چند حدیث بر خلاف آن حکم وجود نداشته باشد. حال از بین این احادیث متعارض فقیه کدام حدیث را و به چه دلیل بر حدیث دیگر ترجیح دهد؟! همین خودش کلی کار می برد و مستلزم داشتن تخصص در علوم گوناگونی است.
پس می بینید به همین سادگی که شما گمان کردید نیست براد من.
یک دانشمند هندی پس از بیست سال تحقیق وبررسی ثابت کرد که ذولقرنین کوروشه البته باز میشه شک کرد ولی دلایل محکمی وجود داره که کوروشه مثلا احتمال داده میشه که اسکندر باشه که این با تعبیر قرآن از خوب بودن فردی بنام ذولقرنین در تناقضه یا مثلا از یاجوج ماجوج یاد شده ک اقوامی غارتگر بودن و کوروش باهاشون مبارزه کرده
پاسخ:
سلام
بله بنده هم قبول دارم که مشهورترین قول این است که ذوالقرنین همان کوروش است. حتی علامه طباطبائی(ره) در المیزان نیز این قول را پذیرفته اند. اما گفتم افراد دیگری نظرات دیگری دارند.
البته اگر کسی معتقد باشد که ذوالقرنین همان اسکندر است؛ قاعدتاً باین این مطلب را که اسکند آدم سفاک و خونریر و بدی بود را قبول نداشته باشد و اعتقادش این باشد که این مطالب در مورد اسکند دروغ است.
افراد دیگری نیز هستند که کلاً اعتقادشان این است که در مورد تاریخ باستان ایران خیلی از مشهوراتی که امروزه شهرت پیدا کرده اعتبار چندانی ندارند.
راستی بنظر من طرح چنین سوالی تو چنین ایامی زیاد کار درستی نبود دوست عزیز دشمنان بشر نمیتونن باطرح چنین مزخرفاتی از زبان یه شخصیت بزرگ یه ارادت قدیمی رو از بین ببرن
پاسخ:
سلام
آخه من دیدم رو این حدیث زیاد مانور داده میشه تو فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی و کلاً فضای سایر. بخاطر همین گفتم خوبه بهش بپردازم تا اگه کسی با دیدن این حدیث براش شبهه و اشکالی بوجود اومده رفع بشه. کما اینکه تو نظرات همین مطلب افرادی هستند که گفتند ما با خوندن این حدیث برامون شبهه شده بود و با خوندن مطلب بنده شبهشون بحمدلله رفع شده بود.
درود مجدد
ابتدا تقاضا دارم تعریف علم را از زبان شما دوست عزیز بدانم زیرا نمی شود بصرف اینکه تعداد زیادی افراد هستند که از طریق دین ارتزاق می کنند دلیل بر علم بودن دین باشد.
آیا به نظر شما وحی و خواب دیدن و الهام شدن و ... می تواند مبنای علم باشد؟
حالا بعد از ۱۵۰ سال کسب علم در حوزه و گذراندن تمام علومی که شما فرمودید. آیا می توان حقیقت تاریخ را نفی کرد؟ چه فایده عملی دارد که این همه تلاش شود که فلانی در ۱۴۰۰ سال پیش این حرف را زده یا نزده در واقع این مساله می تواند مشکل بی کاری یا مشکل مسکن یا تحریم ها را حل کند البته قبول دارم این مباحث اگر برای مردم نفعی ندارد برای اهل علم ! قطعا نان و بوقلمونی دارد.
پاسخ:
سلام علیکم
اگر نمی دانید چرا تلاش می شود بفهمیم فلان شخص 1400 سال پیش فلان حرف را زده یا نه؛ بروید اندکی کلام مطالعه کنید تا بفهمید قضیه چیست.
خلاصه اش این است که ما به حکم شرع موظف به تبعیت از همان افرادی هستیم که 1400 سال پیش زندگی کرده اند. پس باید بدانیم چه گفته اند و چه نگفته اند و چه دستوری به ما داده اند.
با درود دوست عزیز چرا مغالطه می کنی اگر شما کلام خواندی بگو مگر می شود با وحی و الهام و غیب و حدیث و روایت و کمی لعاب فلسفه و منطق دین را توجیه کرد؟
شما اصل عدم ولایت را خوانده ای؟ شما به مختار بودن انسان اعتقاد داری؟ نظر شما در مورد بت پرستی چیست؟ خیلی آدم های عقب مانده ای بودند!
 وقتی که دل درد می شوی گریب میچر می خوری و برای سفر از هواپیما و قطار استفاده می کنی و برای خودت در اینترنت بلاگ راه انداخته ای ولی وقتی از شما انتظار می رود بقیه کارهایتان نیز عاقلانه و متناسب با زمان حال باشد ناگهان مغز محترمتان را خاموش و از سنن ۲۰۰۰ سال پیش یهود و عرب پیروی می کنی!
باز هم از شما تشکر می کنم که به دیگران احترام می گذاری و با شجاعت ایستاده ای و پاسخ هایی را که می دهند می خوانی و غلط یا درست پاسخ می دهی همین روحیه انسانی شما به من امید می دهد که بزودی تغییرات بزرگی را در زندگی تجربه می کنی و با کمی خوش شانسی به آزاد اندیشی و آزادی فکری می رسی موفق باشی.
پاسخ:
سلام علیکم
پس از نظر شما دین باید با چه چیزی توجیه شود؟ اصلاً تعریف دین از نظر شما چیست؟ و راه توجیهش چیه؟
بله اصل عدم ولایت را خوانده ام. چطور مگه؟ اصل عدم ولایت یه ادامه هم داره اصل بر عدم ولایت است إلا ما خرج بالدلیل. حال ما در مورد ولایت ائمه(ع) دلیل داریم.
همچنین به مختار بودن انسان نیز اعتقاد دارم. اما ربطش را به مباحث خودمان نمی فهمم. شما اگر توضیح بدهید ممنون می شوم.
در باب بت پرسی نیز ایضاً ربطش را نفهمیدم.
در مورد باقی مطالب نیز شما بروید کمی فقه بخوانید تا بدانید کجا ما باید به دین رجوع بکنیم کجا به عقل و دانش خودمان.
درود مجدد
اول آنکه برادر هنوز علم را تعریف نکرده ای تا ببینیم علوم دینی هم در چارچوب آن قرار می گیرند یا نه!
دوم آنکه پس شما هم اعتقاد داری دین را باید توجیه کرد؟ اگر دین از جانب خدا آمده چه نیازی به توجیه داره؟ سخن خدا به راحتی بر دل ها اثر می کرد و نه نیاز بود کسی کشته بشه و نه نیازی بود از ترس میلیون ها نفر مسلمان داشته باشیم و وقتی مجبوری مسلمان باشی پس باید یکجوری توجیهش کنی علم لازم نداری.
در مورد دلیل ولایت امامان باید بگم شما اول باید خدا را اثبات کنی بعد وحی و بعد نبوت  که نمی توانی (دانش شما درون دینی است) ولی اگر توانستی بعد می رسیم به موضوع امامت
در مورد اختیار  و انسان مختار زیاد بحث نمی کنم زیرا شما در موقیعت یک انسان مختار نیستی. شما مجبور به دفاع از اعتقاداتی هستی که فقط به شما ارث رسیده! از بیش از یک میلیارد مسلمان حتی ۵ نفرشان هم تجربه دینی ندارند و همه از ارث پدرانشان محافظت می کنند. 
بت پرستی اما بحث جالبیه می دانید که بت ها انواعی دارند بعضی به شکل انسان بعضی حیوان بعضی کوچک و بعضی بزرگ و بعضی ها قابل دیدن و بعضی ها غیر قابل دیدن هستند! اما بت پرست ها همه مانند هم هستند ولی خودشان فکر می کنند با بقیه متفاوت هستند.
راستی من هم مثل شما به فقه علاقه دارم ولی تمام مطالب فقهی بر یک پایه استوار هستند و آن تعطیل عقل است در مورد اعتقادات و مابقی توجیه است. وقتی خدا را عقلا اثبات نکردی و پذیرفتی که هست بعد توجیهات خنده داری می کنی در نهایت به وحی و نبوت و امامت می رسی و یک قزلباش تمام عیار می شوی حالا هر چه زور بزنی و عقل خرج کنی در واقع داری ساختمانی می سازی که پی و اساس نداره.
موفق باشی دوست عزیز
پاسخ:
سلام علیکم
بنده نگفتم دین را باید توجیه کرد. بنده طبق عبارت شما که گفته بودید آیا با وحی و الهام و غیب و ... می شود دین را توجیه کرد؟ من پرسیدم اصولاً از نظر شما دین چیست و راه توجیهش چیست؟
اما چه کسی گفته سخن خدا لزوماً باید به دل همه بشینه؟! طبق چه منطقی میفرمائید!؟ تازه کی گفته از ترس میلیون ها نفر مسلمان داریم؟! شما آمار گرفتی!؟ ضمناً از کجا میگین نیازی نبود کسی کشته بشه؟!
اما در مورد امامت و ولایت و ... بله این سیری که شما میگین درسته. و در علم کلام و در سطحی بالاتر در فلسفه همه این موارد بصورت عقلی و متقن اثبات میشه.
اما اثباتش در این مجال نمی گنجه.
اما کی گفته دفاع از اعتقاداتی که داریم یعنی اینکه داریم اختیار خودمان را نفی می کنیم؟؟؟!!! من الان قطعاً انسان مختاری هستم و چون با علم و تحقیق و بررسی به این نتیجه رسیده ام که اعتقاداتم حق هستند؛ دارم از آنها دفاع می کنم. این کجایش نفی اختیار است؟! یعنی هر کس از اعتقاداتی که داشت دفاع کرد یعنی دارد اختیار خودش را نفی می کند؟؟؟!!!
اما تجربه دینی دقیقاً منظورتان چیست که فرمودید حتی 5 نفر هم تجربه دینی ندارند؟!
اما فقه به معنای تغطیلی عقل نیست.
پیشنهاد می کنم اولین پست وبلاگ را مطالعه کنید.
آدرس: http://borhan.blog.ir/1391/02/23/the-role-of-intellect-in-religious-knowledge
اصلا بدون اینکه مطلبو بخونم مینویسم که امام حسین چهره ی معولی داشتن بر اساس روایات در ضمن طبق خصوصیاتی که داشتند مهربان بودند
پاسخ:
منظورتون از چهره معمولی چیه و چه ربطی به بحث این پست داشت؟
۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۵:۰۵ سرباز گمنام
اگر آنچه شما می گویید درست باشد، علامه ی مجلسی ، شیخ صدوق و شیخ عباس قمی عقلشان به این موضوع نمی رسید، در حالی که شیخ عباس قمی در علوم حدیث بسیار بسیار دقیق بوده و اگر آنچه شما می گویید درست بود ایشان این حدیث نه حتی  را نقل نمی کرد بلکه نفی می کرد مگر اینکه معاذالله خودتان را اعلم تر از این علمای اعلام بدانید. اگر شخصی مثل شما به این راحتی نقل این سه محدث کبیر را نفی کند به قول امام حسین: و علی الاسلام والسلام.
پاسخ:
اولاً سلام علیکم
ثانیاً اعلم تره غلطه. اعلم درسته. چون خود اعلم یعنی عالم تر.
ثالثاً پس با این حساب شما دیگر هیچ محققی و هیچ عالمی هیچ تحقیقی نکند و همه از مطالب بزرگان بهره ببرند و کل بحار و کتب اربعه و سایر کتب حدیثی نیز من الجلد إلی الجلد صحیح هستند. برادر من این دیدگاه شما از افراطی ترین اخباریان نیز افراطی تر است. جون آنها نیز فقط کتب اربعه را تماماً می پذیرند نه سایر کتب را. اما شما ظاهراً کل بحار را قبول دارید.
رابعاً شما اگر در نقد ما اشکالی می بینید؛ اشکال کنید به نقد ما.
ممنون از توجهتون همه ی ما میدونیم عمر-ابوبکربن نامعلوم-ابوسفیان-10نفری که از روی بدن امام حسین بااسب تازیدند حرامزادهاند تازه عرب هم بودند
چرا مزخرف میگین.
حسین بن علی گفته ایرانی ها نوکر اعراب باید باشند، اونوقت شما میگین منظورش از اعراب اهل بیت بود؟
گیرم حرف شما درست، مگه همین شماها نیستین که میگین اهل بیت با برده فروشی مخالف بودن، پس قضیه این بردگی ایرانی ها برای اهل بیت چیه؟
پاسخ:
اگه متن رو دقیق خونده بودین این سوال براتون بوجود نمیومد. پیشنهاد می کنم یه بار دیگه متن رو دقیق بخونید.
ضمناً اهل البیت(ع) با نوعی از بردگی مخالف نبودند چون دستور شرع و اسلام است. و خود اهل البیت(ع) برده و کنیز داشته اند. مثلاً امام سجاد(ع) در طول عمر مبارکش 1000 برده را آزاد کرده است. پس برده داشته اند.
سلام دوست عزیز
ممنون از وبلاگ خوب و جمعی که داری و سپاسگذارم از توضیح کاملتون راجع به این حدیث, اما راجع به نظر دوستان دیگه باید بگم که از خوندن بعضی کامنت ها متاسف شدم , ببنید درست نیست در مورد اعتقادات افراد اینجوری بحث بشه که توام با توهین باشه من خودم به شخصه شیعه علی (ع) و محب حسین (ع) هستم واقعا یه سری افراد بدون هیچ علم و منطقی میان حرفهایی در مورد ائمه اطهار (ع) میزنن که آدم میمونه چی بگه...! نون و نمک حسین (ع) رو میخورن بازم این حرفهارو میزنن چجوری بخودتون اجازه میدین نام متبرک معصومین رو اینجوری ببرین؟ حضرت آدم رو خدا به پنج تن آل عباء بخشید چون حضرت آدم به این نامها خدارو قسم داد برید تحقیق کنید راجع به این مطلب, و اینکه ما انقدر تو قبقبمون باد میندازیم ما تومدن 7000 ساله داریم ما اینیم ما اونیم تو عملم اینجوری هستین؟ من ایرانی ام کشورمم خیلی دوست دارم جونمم میدم تا حتی ذره ای از این خاک دست بیگانه نیافته , اما واقعا ما فرهنگ نداریم تو هیچ زمینه ای قبول کنین, ما هنوز وقتی چراغ سبزه واسه ماشین نمی ایستیم سگ و گربه تو کشورای اروپایی میدونن چراغ عابر قرمزه نباید رد شد, ما هنوزم تصادف میکنیم میایم پائین گلاویز میشیم , ما تو خیلی چیزا بی فرهنگیم نمونش همین پیج فیس بوک لینل مسی بازیکن آرژانتین..!! بابا یه سر سوزن واقع بین باشید انقدر ادعا نداشته باشید , یه ذره از رفتارای کوروش کبیر و داریوش بزرگ تو رفتار روزانتون هست که تا یه چیزی میشه میگین ما از نسل کوروشیم؟؟ کوروش دروغ میگفت ؟ کوروش کلاهبرداری میکرد؟!! .. در آخر اینکه به هم احترام بگذاریم هرکس هر دیانتی در پیش داره نباید بهش توهین کرد ما همه انسانیم فارغ از هر دینی اول باید بهم احترام بذاریم!! با تشکر 

سلام حد اقل روی اون جمله رو که توی تصویر نوشته چهره خیالی....هیدنت کن
چه با حال جون قران برده فروشی رو آزاد گذاشته پس کار درستیه؟ دوست داری تو جنگ با مسیحی ها یه مسیحی زنتو ازت جدا کنه یا خواهر مادرتو به بردگی ببره و باهاشون هم خوابه بشه اگه دوست داری پس به مسلمونا حق بده. بعدم بزرگترین جنایت تاریخ رو ترکان مسلمان علیه ارمنی های مسیحی کردند که سال 1915 یک ونیم میلیون ارمنی رو کشتن و 2 میلیونو آواره کردن 12 استان مسلمان و ترک شرق ترکیه امروز ارمنستان غربی بود تا 100 سال پیش این بزرگترین نسلکشی تاریخه همون کاری که صهیونیستا با مسلمونا کردن الان شما سر فلسطین چه مظلوم نمایی میکنید؟ وقتی خودتون مردم ارمنستانو کشتید و سرزمینشون ازشون گرفتین شما مسلمونا جانی نیستید؟ نفرین بر شما
نمیفهمم چرا ما از عربها ادعای عربی بهتر داریم!
در واقعه غدیر ایرانی ها مولی را به معنی ولی گرفته اند در حالی که عربها این نظر را ندارند. خود حضرت علی در متون همزمان هیچگاه از آن بعنوان سند اسم نبرده اند لطفا مراجعه فرمائید.
اینکه عرب معنی آنچه شما می گویید دارد توجیهی بیشتر نیست. همه کلمات بار چندتایی دارند ولی مهم آنچه مسلط است می باشد. پارس به معنی پارس کردن است یک عرب مثل شما آن را اینجوری تخریب می کند. هیچ مصلحتی بالاتر از خود حقیقت نیست. 
پاسخ:
بهتر است کمی بیشتر تحقیق کند جناب محقق
با سلام
به نظر من کل اشکال در اینجاست که ما بعد از گذشت 1400 سال میخواهیم در باره مساپلی که چندان از آن اطلاع دقیقی نداریم اظهار نظر کنیم.
و مورد دیگر اینکه میخواهیم ایمان و احساس مذهبی را با تاریخ مخلوط کنیم که این دو مربوط به هم نیستند.
وقتی دین با سیاست در هم می آمیزد نتیجه همین میشود که میبینید.
این توهین ها که به دین و سایر مقدسات صورت میگیرد مربوط به کسانی است که در متون مختلف کند و کاو میکنند تا مطلبی بیابند که به نوعی عدم رضایتشان را از امور جاری بیان کنند.
پاسخ:
سلام علیکم
با این حساب شما کل علم تاریخ باید برود پی کارش. چون اطلاعات درستی از آنها نداریم. پس نباید دنبالش را بگیریم.
اما ما در حد توان بررسی می کنیم.
۲۰ دی ۹۲ ، ۰۱:۰۹ هلیا جووون
سلام به نظرمن خیلی الکی و تابلو دروغه اگه ایرانی بده چرا زن ایرانی گرفت که ادامه سلسله امامت از فرزند زن ایرانی باشه؟امام سجاد پسر شهربانو دختر یزدگرد سومه  خرررررررررررررررر خودتونین
۲۰ دی ۹۲ ، ۰۱:۲۰ @هلیاجووون
عاشوراو امام حسینو ایرانی ها حفظ کردن حدیث جعلیه بابا با عقلتون بسنجین  زن اصلیش  ایرانیه   مگه وهابیین یاسلفی که باید برن بچرن   تعقلون تعقلون تعقلون

سلام مجدد
دوست عزیز  نظربنده این است که متون دینی و ناریخ دین و شناخت صحت و ثقم احادیث و تفسیر قرآن مجید و علم رجال و امثالهم از بابت مکانیزم کار بر روی  (روش کار )آنها قطعا جزو علوم می باشند ولی واقعیت وجودی آنان با مکانیزم های کار بر روی مقوله های علمی قابل نفی یا اثبات نیست ـ فرضا اثبات وجود یا عدم وجود روح ـ بنابراین ورود این قبیل اندیشه ها به میان جامعه  و تلاش برای اثبات یا انکار شان و تداخل دین و سیاست موجب جنگ در بین عوام الناس می گردد چیزی که هم اکنون شاهد شعله ور شدن آن در جهان اسلام هستیم.
من فقط یک کلام میکم دینی ک میکی بردکی تجاوز وغلام داشتن مجازه کجاش کامله؟؟؟من خ تحقیق کردم درنفرت داشتن اعراب از ایرانیها هچ شکی نیست ضمن اینکه هرعربی ک زن ایرانی رو کنیزخودش میکرد یا زنش میشد انگارنوعی برتریشونو مخاستن نشون بدن
پاسخ:
سلام علیکم
در همین وبلاگ 4 تا پست در مورد برده داری و جهاد ابتدائی و احکامش بحث شده. میتونید رجوع کنید و بخونید
اعرابه وحشی وقتی ک به ایران ازسرزمین خشک وبی اب وعلفشون حمله کردندوهزاران ایرانی بی گناهو فقط بخاطراسلام کشتندوحپیروزشدندانگارواردبهشت شدندووقتی زن های ایرانی رو اسیرکردندمیکفتنداینها فرشته اند یاانسان،برین بخونین جنکهای ایران واعراب رو اگرباورنداریدببینم ایابه دین زورکیمون افتخاربایدبکنیم یانه
نویسنده عزیزبگمونم شما یک اسلامگرایه تندرو هستی که هرچی تواین دین مبارک هست رو تایید میکنی ویکسری دلایل بی منطق میاری دوسته من این اسلامی ک خودمم دینمه میگه سنگسارمجازه چندزن گرفتن مجازه کنیزغلام برده مجازه صیغه که نوعی فاحشگی با رنگ ولعاب اسلامیه مجازه سودبانک ها ک حرام علنیه مجازش کرده تغییردین حرام واعدامه وتو قرانم ک قربو.نش برم همش از جنگ جهنمه-این دین مخصوص اعراب وحشی و جاهل بود نه مردمان پاک ایران زمین ک خدای یکتا رو قبول داشتن و پرستشش میکردند
پاسخ:
سلام علیکم
منظور شما از اسلام گرای تندرو چیست دقیقاً؟! اگر منظورتان این است که ما تمامی احکام اسلام را 100% قبول داریم(هر چند در مرحله عمل خیلی از اوقات دچار معصیت شویم.) بله بنده یک اسلام گرای تندرو هستم و به این تندروی نیز افتخار می کنم.
دوست عزیز شما اگه پذیرفتین که این دین از جانب خدائی اومده که عالم مطلق و حکیم مطلق هست دیگه نباید به احکامش ایراد بگیرید.
نویسنده عزیزمن یک سوال دارم شمابادلایل بی منطقت میگی شرایط ایجاب میکرده ک برده داری ویا کنیزی پذیرفته بشه دردین اسلام  ایاحمله وحشیانه یه عده بادیه نشین به کشوری ک در صلح صفابوده وکشتن مردان یابزورمسلمون کردن ویابه زنانشون تجاوزکردن مسه قوم مغول انسانیته؟؟ایا اینکارصحیحه؟؟چراواقع بین نیستی ایا اگرخودت اون موقع تواین مملکت  میبودی ومثلاداشتی زندگیتومیکردی یهویه عده عرب وحشی به تو وخانوادت حمله میکردن ودرجلو خودت مادروزن فرزندت به اسارت میبردن و تجاوزبهشون میکردن بازم مگفتی شرایط ایجاب میکرد؟اگربازم ببخشین بگی هرچی خدابخاد همون درست بوده دیگه بحثی باتو ندارم ومعلوم میشه رگ وریشت عربه و هیچ غیرت وارق وطن وناموس نداری-
پاسخ:
سلام علیکم
بنده کی از حمله اعراب به ایران دفاع کردم؟؟!! بنده تنها چیزی که گفتم این است که تمامی احکام اسلام را بصورت تمام و کمال و 100% قبول دارم هر چند در مرحله عمل ممکنه برخی اوقات دچار گناه و معصیت بشم. حالا یکی از احکام اسلام نیز بحث جهاد و برده داری و کنیز گرفتن و حلال بودن رابطه جنسی با کنیز است. البته با شرایطش.
بنده هیچ موقع در مورد حمله اعراب به ایران صحبتی نکردم.
 نویسنده عزیز ماها راه اصلی رو فراموش کردیم وداریم به بیراهه ها میریم وقتی1500امام زاده اوایل انقلاب میشن حد.ود 10000وقتی مردم بجایه توکل بخداکارشون میشه فقط مرده پرستی وقتی نمازی که میخونیم حتی معنیشو نمیفهمیمم  وقتی بجای اموزش ادب واحترام به خقوق دیگران کارمون میشه روایت های چرت وپرت از1200سال پیش وگفتن افتابه ک کدوم دست بگیرم یانگیریم وقتی بجایافتخاربه ایرانی بودنمون باید اول به مسلمون بودنمون ببالین وقتی عوض کمک به بی بضاعتاو مستضعفا20بارمیریم حج وقتی سادات یاسیدایه مستضعف سهم دارن ولی مستضعف عام سهمی نداره وقتی میبینیم عربستان حامی تروریسمه ولی سال به سال با اعزام حاجی بیشترفربه ترشون میکنیم وبهشون میگیم برادرایه مسلمان وقتی یک فلسطینی ک توحماسه ووهابیه حمایت مالیش میکنیم ولی هموطن خودمون تو اذربایجان ازبعدزلزله هنوز خونه وکاشانه نداره وقتی میدونیم هزاران هزارایرانی درصدراسلام مظلومانه کشته شدند ومیگم حکم خدابوده واسلام باصلح اومدکشورمون وقتی صف اول نمازوایمیستیم ولی بعدش توفکریم سرکیوبتونیم بیسترکلاه بذاریم وغش بزنیم تومالمون وقتی خودزنی توعاشورامیشه شوربدونه شعور وقتی همه چیز میشه ریابعد میفهمیم عجب دینی داریم ما.پس واقع بین باش وقدری فکرکن من خودم مسلمونم وشیعم ولی اگرهزاراندی سال پیش میبودم حاظربودم بخاطر شرفم وطنم دینم بامردمی وحشی با دینه اجباریشون بجنگم وکشته میشدم.موفق باشی 
پاسخ:
سلام علیکم
شما کلی مسأله رو با هم خلط کردین.
تکلیف خودتون رو مشخص کنید.
شما با اصل اسلام و احکامش مشکل دارید؟! با اعمال غلط مسلمانان مشکل دارید؟! مشکل شما اعتقادی است یا فقهی یا کلامی یا ...؟!
من که متوجه نشدم مشکل اصلی شما چیست.
«قومی متفکرند اندر ره دین// قومی به‌گمان فتاده در راه یقین// می‌ترسم از آن‌که بانگ آید روزی// کی بی‌خبران راه نه آن‌ است و نه ‌این»
نوروزاین مراسم، یک رسم ایرانی است و ربطی به آیین شرک آلود زرتشتی ندارد. هیچگونه آثار شرک نیز در این مراسم وجود ندارد. لذا از نظر دین اسلام، این مراسم، یک کار مباح است، نوروز نه خوب است نه بد، بلکه چیزی است مثل خوردن و خوابیدن و تلوزیون نگاه کردن.

چهارشنبه سوری:

این مراسم، یک رسم ایرانی نیست بلکه یک رسم زرتشتی است. بلکه احیاء یک آموزه ی زرتشی است که از نظر اسلام، شعبه ای از شرک تلقّی می شود

واست متاسفم عرب پرسته نادون نوروز نه خوبه نه بد؟؟این چرت پرتا رو از کجامیاری بااین وبلاگ داغونت. تو ابوموسی عشعری دومی که هر چی حدیث جعلی هستش یا خضعبلاته اینجانوشتی و میگی تو فلان کتابه ادمایی مسه تو این مملکتو دارن به عقب میکشونن-برو اول ایین زرتشت بخون بعد بگومشرک من یکی از دوستام زرتشتیه اونام یکتا پرستن وازمامسلمونا خیلی صادق ترن به کوری امثال خشک مغزی مسه تو امسال چهارشنبه سوری پررنگ ترمیگیریم انشالا همیشه این ایین فراموش نشه

پاسخ:
سلام علیکم
این سلام هم به عنوان سلام بود هم در عمل به آیه قرآن.
اما ما داریم در مورد تعاریف شرعیه صحبت می کنیم در عرف جامعه. وقتی می گوئیم یک چیز مباح است یعنی به لحاظ شرعی نه ثوابی بر آن مترتب است نه عقابی. حالا کاری نداریم این در عرف یک جامعه خیلی خوب است و در عرف جامعه دیگر خیلی بد.
اما در مورد حدیث جعلی هر حدیثی آوردم که جعلیه شما با بررسی سندی و دلالی اون حدیث اثبات بفرمائید حدیث جعلیه وگرنه باید بگم از روی شکم یا باد شکم یا ... حرف زده اید.
در مورد آئین زرتشت هم 2 تا مطلب در همین وبلاگ هست برو بخون.
قسمت اول مطلب: http://borhan.blog.ir/1391/08/07/Overview-of-Zoroastrianism-Part-one
قسمت دوم مطلب: http://borhan.blog.ir/1391/08/18/Overview-of-Zoroastrianism-Part-two

شما خیلی زحمت کشیدید دستتون درد نکنه. من فقط یه سوال دیگه می پرسم این سخت از هر امامی نقل شده باشه مهم نیست مهم اینه که یه امام معصوم چرا باید بگه ما (اعراب) از یک قومیت یا از یک عده ای بالاتر هستیم؟ مگه پیامبر و امامان برای ترویج برابری بین آدمها تلاش نمی کردن؟ و چرا باید خودشون رو مجاز بدونن که به گروهی تجاوز کنن و مردانشان رو به غلامی ببرند و به زنان تجاوز کنن؟

پاسخ:
سلام علیکم
ظاهراً متن رو دقیق نخوندین. اگه یه بار دیگه با دقت بخونین این سوال در مورد اعراب براتون بوجود نمیاد
اما در مورد تجاوز و ... که احتمالاً منظور شما بحث برده داری هست:
اولاً این بحث در آیات متعددی از قرآن صراحتاً آمده است. پس ظاهراً خدا نیز ظالم است.
ثانیاً شیعه ائمه(ع) را معصوم میداند یعنی اینکه هر کاری بکنند قطعاً و بلاشک صحیح است. پس حتی اگر یک امام معصوم(ع) در یک روز مثلاً 10000 تا زن و کودک بی گناه را نیز بکشد؛ قطعاً آن صحیح و مطابق حق بوده.
ثالثاً در همین وبلاگ در مورد بحث برده داری و چرائی آن شبهات مربوطه 4 پست وجود دارد که می توانید آنها را مطالعه بفرمائید. فقط خواهشاً به ترتیب بخوانید و اینکه کلش را کامل و دقیق بخوانید.
لینک بحث برده داره: http://borhan.blog.ir/category/%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87%20%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C/
سلام خسته نباشید.با اجازتون از این مطلب استفاده می کنم. با ذکر منبع.
پاسخ:
سلام
بفرمائید
هدف ما نشر معارف اهل البیت(ع) است.
لعنت الله علی عمر،ابوبکر،عثمان،عایشه و حفصه ،،،کلهم کافرون،،،و شجره الملعونه
میخوام به اون که اسم خودشو گزاشته سرباز گمنام بگم گوز تو روحت
ضمن تشکر از تحقیق مفصلی که انجام دادید،چطوراست در جاهایی که ائمه در تکریم ما از واژه ی "عجم"استفاده کرده اند آنرا معادل ایرانیها ترجمه کرده اید اما در جایی مثل این حدیث که برضد ما سخن گفته اند عجم را چیزهای دیگری ترجمه میکنید؟به خود بیایید و میانه رو باشید
پاسخ:
در آن احادیث از قرائن معلوم است که منظور از عجم ما ایرانی ها هستیم.
سلام دوست عزیز نویسنده
بنده شیعه اثنی عشری هستم و توفیق دارم در هییات شهر مشهد در ضمن خدمت به مکتب اهل بیت علیه السلام  با برخی خرافه پرستی ها مبارزه می کنم. و البته علاوه بر اینکه تحصیل کرده دانشگاه هستم بالغ بر هزار و اندی کتاب و منبع  در حوزه دین رو مطالعه کردم.
از خواندن برخی کامنت ها واقعا متاثر شدم که چرا در کشور ما متاسفانه یک سیستم اطلاع رسانی درستی وجود ندارد تا آنجا که برخی شبهه های نابخردانه تبدیل به عقاید برخی از هموطنان عزیزم شده است.
یک مشکل اساسی که در راه وجود دارد این است که متاسفانه ما یا از این ور بوم می افتیم یا از آن ور بوم!
ضکن تشکر و آرزوی توفیق برای شما
اما یک انتقاد به حضرت عالی داشتم ، اینکه واقعا برخی از پاسخ هایت سطحیه و نه تنهاباعث جذب نمیشه بلکه ممکنه به دفع برخی دوستان کم اطلاع منجر بشه. ضمن اینکه در برخی از پاسخ هایت هم چندان رعایت ادب نمی کنی، باید در راه نشر معارف اهل بیت علیه السلام صبر و حوصله پیشه کنی، قرار نیست شما وقتی این همه مخالفت های کورکورانه رو ببینی اختیار  از کف بدی عزیز!!!

پاسخ:
سلام
ممنون از تذکراتت
اما خوشحال مشم بگی از پاسخا کدوماش سطحی هستن؟
در مورد ادب من توهین نکردم. اما برخی اوقات طرف خیلی پررو هست. تو اینطور مواقعی ما هم باید یه خورده تند شیم تا هم طرف سرجاش بشینه هم بفهمه که چیزی نمی دونه.
در ادبیات ائمه(ع) هم گاهی اوقات از این تندی ها و بلکه بدتر داریم.
۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۳ عاشق حسین(ع)
سلام
به نظر بنده حتی مطرح کردن این مطالب در سایتها و فضای مجازی کار درستی نیست . با مطرح نمودن آن، افراد نادانی که این مسائل را مطرح می کنند به خودشان امیدوار تر میشوند و برای ادامه مطالب و اکاذیبشان پافشاری میکنند.
یا ابالفضل
پاسخ:
سلام
اما این حدیث رویش زیاد در فضای مجازی مانور داده میشد و برای افراد زیادی شبهه شده بود. لذا لازم بود بررسی شود
درود بر تمام شیعیان جهان,قابل توجه برادران شیعه و سنی سری به سوره ی بقره ایه ی  ١٢ بزنید,,,,,
درود بر تمام شیعیان جهان,قابل توجه برادران شیعه و سنی سری به سوره ی ماعده ایه ی ١٢ بزنید تا حق بر همگان روشن شود,,,

خیلى بى سوادى  جوابشون رو منطقى بده ولى مطمعنم خودتم میدونى جواب حامد. رو نتونستى بدى مزخرف جواب دادى 
پاسخ:
از نظر خودم جواب به حامد کامل و دقیق بود
سلام
خسته نباشید
همین که نوشته تون یه سری رو به خشم آورده معلومه اثر داشته و به فضل الهی بیشتر هم خواهد شد
به مزخرفات بعضی هم جواب ندید بهتره.کسی که نه تاریخ میشناسه و خونده، نه تکلیفش با دین معلومه، نه میدونه امام کیه و ... و از همه مهمتر دنبال حقیقت نیست و فقط میخاد یه حرفی زده باشه وقت گذاشتن براش فقط تلف کردن وقته
از خدای متعال توفیق بیشتر و روز افزون شمارو میخام
اجر شما با سیدالشهدا سلام الله علیه
یا علی
پاسخ:
سلام علیکم
ممنون
آقای کارن  از روی حماقت سخن گفتی و بدان افتخار نمودی
عزیزانی که در مورد جنگ ایران و عرب شبهه ای دارند به کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران مراجعه کنن
۲۵ تیر ۹۳ ، ۲۲:۲۴ پندار نیک
دوستان من تمام نظریات شما رو خوندم . 
بعضی ها خیلی بی ادب بودنند مانند سرباز امام زمان . بعضی ها هم خیلی با ادب جواب دادند . 
من شعری را از خداوند خرد فردوسی میزارم .تا جوابی باشد به این بی ادبان . تقدیدیم به شما . 
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
...کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم

خوب یواش یواش میشه امیدوار بود که نسل جدید پته 1400 سال دروغگویی و تجاوز و اهانت به شعور انسانها و تزکیه کردن اونهارو توسط ادمهای ذینفع را  روی اب بریزه و به این حکومت عده ای ادم سو استفاده گر که گاهی به نام امام و یا خلیفه و  یا پیغمبر به جان و مال و ناموس مردم تجاوز کردند و اون رو انداختند گردن خدا پایان بده .....

پاسخ:
خدا و قرآن و دین و رسول الله(ص) و أهل البیت(ع) و روایات صادره از آنها روی سر ما جا دارند و نور چشم ما هستند. اینکه ما یک حدیثی را سنداً و دلالتاً به چالش کشیده ایم؛ دلیل نمی شود که کلاً به دین و خدا و احکام معتقد نباشیم.

تف به روحت با این پاسخت.

میگی‌ ثابت کن عرب به ما حمل کرده؟ ثابت کردن می‌خواد این ؟ تو خودت از بیخ عربی‌، و معلومه تخم عرب هم هستی‌.

برو یکم تاریخ بخون تا بفهمی اینرو.

تمام تلاشت در این متن این بود که علی‌ رو بالا ببری و عمر رو بکوبی.

محمد با اون علم لدنیش اگه اینارو می‌شناخت چرا باهاشون وصلت کرد.

دلایلی که آوردی فقط کوتاه مغزایی مس خودتو قانع می‌کنه.

در مورد کلمه عجم هم برو از زبان شناس‌ها بپرس تا معنیشو بت بگن، این اراجیفی که تو اینجا آوردی فقط توجیه.

پاسخ:
در عمل به آیه قرآن به شما میگم سلام
۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۶:۴۰ بهنام گلستانی
واقعا جای بسی تاسفه که برای توجیه فروش زنان ایرانی در مدینه و حمله وحشیانه اعراب، با توسل به اختلاف شیعه و سنی میخواهید تقصیر این جنایات جنگی رو به گردن عمر و سنیها بندازید، هرچند که هر دو سر و ته یه کرباسند اما این توجیح و توضیح شما واقعا چندش آوره و نشون میده که مسلمونا به خودشون هم(سنیها) رحم نمیکنن...
اما واقعیت اینه که اسلام برای به قدرت رسیدن خودش جنایات زیادی مرتکب شد، نه تنها در ایران که در همه خاورمیانه و بخشی از اروپا... درست مانند هیتلر که همین جنایات رو برای کسترش افکار نژادپرستانه ش انجام داد...
شما هم مثل مردم آلمان باید این واقعیت تاریخی رو قبول کنید و اینقدر دنبال توجیح بردگی گرفتن و زنان رو به غنیمت بردن نباشید... وسلام
پاسخ:
کی گفته سر و ته یک کرباسند؟؟؟!!!
الاسلام شیء و المسلمون شیء آخر. اشتباه افراد را نباید به پای اسلام نوشت.
عمر یک غلطی کرد دلیل بر این نمی شود که اسلام بد باشد
ضمناً جنایت یعنی چه؟ مگه هر چیزی از نظر شما جنایت بود؛ واقعاً هم جنایت است؟؟؟!!!
امام حسین هم نظرش همین بوده شماهم ماسمالی نکنین که ... 
در تاریخ طبری هم آورده شده که امام حسن و امام حسین در جنگ ایران شرکت داشتن 
پاسخ:
مگر هر چیزی در تاریخ طبری آمده باشد درست است؟؟!!
۳۱ تیر ۹۳ ، ۲۲:۰۴ محمد مهدی
راستی رجالش چی؟
پاسخ:
رجال چی چی؟
خیلی جالبه پس شما میفرمایید خدا اجازه برده داری رو به مسلمانها داده ....دیگه تا همین جا بسه...بحثی باقی نمی مونه شما خدارو پارتی باز جلوه میدی؟؟؟ خدا هم تبعیض قایل میشه؟؟؟ دیگه تموم شد اون دوران که اراجیف ببافید وببافید وهمه باور کنن.مردم برخلاف شما شعور دارن.
پاسخ:
اگر نقدی علمی و منطقی بر بحث برده داری دارید زیل آن پست مطرح بفرمائید نه اینجا.

خوشم میاد دیگه حناتون رنگی نداره کارتون به دفاع از برده داری و تجاوز به کنیز   کشیده و  سعی دارید  مردم رو قانع کنید که اینها جنایت نیست.

مردم کم کم دارن بیدار میشن و کورکورانه هر  حرفی رو قبول نمی کنند.

خودشون می بینند با سپردن  عقلشون به دست امثال شما کار جامعه به کجا کشیده

پاسخ:
اگر نقدی علمی و منطقی بر بحث برده داری دارید زیل آن پست مطرح بفرمائید نه اینجا.
ﭘﺴﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺍﺕ، ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ
ﺑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩﯾﻪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﻮﺵ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ
ﻧﻘﺸﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﺪ… ﭼﻬﺮﻩ، ﻣﺎﻩ ﺗﻮﻟﺪ،
ﺛﺮﻭﺕ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ، ﻧﮋﺍﺩ، ﻣﻠﯿﺖ، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ..
عرب یعنی عرب (نمیدونم چه معنی دیگه ای می تونی ازش استنباط کنی) :)
عجم هم همونطور که ما از بچگی همه جا دیدیم و خوندیم و شنیدیم فارس بوده الان شده ضد اهل بیت
همین الان دیدی نوشتم فارس به جای پارس
امیدوارم این کسایی که دم از اسلام می زنن ، اوناییش که پولشون تو این راهه که هیچ
اما اونایی که کورکورانه و بی منطق دنبال سر بریدن غیر خودیان زودتر از صحنه گیتی پاک شن
ضمنا جناب مسئول وبلاگ، من کل این مطلب رو با تمام دیدگاهاش خوندم
و امیدوارم به قول یکی از دوستان به جای اونچه که در 1400 سال پیش گفته شده دنبال انسان بودن و مردم آزار نبودن باشیم
قابل توجه بعضی از سربازان گمنام عزیز
پاسخ:
حالا این انسان بودن یعنی چی؟؟!!!
ضمناً مگه قتل و سر بریدن همیشه و تحت هر شرایطی بد هست؟؟؟!!!
انسان بودن یعنی جوری زندگی کن که کسی رو نرنجونی مفید باشی واسه جامعه حتی شده اندازه اینکه دست یه بچه رو بگیری ببری اونور خیابون
این همه آدم کشی ، حمله انتحاری، حزب الله، بسیج ، گریه ها و مداحی های الکی، قرآن سر گرفتن های بی هدف به قصد بهشتی که می خواین زوری آدمو بفرستین توش
کاشکی یاد می گرفتین عقیده هرکس محترمه تا زمانی که به اجبار کسی رو وادار به کاری نکنه و با عقیده اش قدرت یک مملکت رو بدست نگیره و بعد هرکس مخالف اون عقیدس ...
قتل و سر بریدن به چه دلایلی خوبه؟
قتل کسی که داره شما یا عزیزانتو می کشه آره
ولی نه اینکه طرز تفکر اصلی قتل و خ.نریزی و کشور گشایی و برده گیری و تجاوز و غنیمت گرفتن زنها و دخترها باشه 
مملکت ما با این تفکرات هر سال به عقب میره

پاسخ:
این تفکر که مطلقاً هیچکس را نرنجانیم در هیچ مکتب و ایدئولوژی ای(اعم از ایدئولوژی حق یا باطل) پذیرفته نیست. اتفاقاً گاهی اوقات باید کسی را رنجاند. گاهی اوقات باید زد زیر گوش کسی. گاهی اوقات حتی باید کسی را کشت.
من خیلی اتفاقی به این وبلاگ رسیدم
امیدوارم از این به بعد به اینجور جاها با تفکرات امثال تو کارم نیفته
ممنون از جوابات :)
حق به همراهت
با سلام به همه: {کسى‌ که‌ عقل‌ ندارد ادب‌ ندارد} ، و کسى‌ که‌ همت‌ ندارد مروت‌ ندارد ، و کسى‌ که‌ دین‌ ندارد حیا ندارد . و خردمندى‌ موجب‌ معاشرت‌ نیکو با مردم‌ است‌ ، و به‌ وسیله‌ عقل‌ سعادت‌ هر دو عالم‌ به‌ دست‌ مى‌آید (ی کی از اماما  می گه ) تقدیم به افرادی که ........                            اقای نویسنده در قران به شکیبای دعوت شده اگه هر کسی به دین شک بکنه باس این جوری جوابشو داد ؟؟؟؟!!!!! اونوخ چه فرقی بین تو و اون هس؟ ایا تو بد تر از اون نیسی که این جوابارو این طوری میدی ؟؟؟؟                اگه اون یه اشتبا میکنه تو 2 تا میکنی |:
اقا اجرتان با اقا امام حسین(ع)
خیلی مطلب زیبایی نوشتید واقعا دستان درد نکنه.
asan in hame khodetoono aziat kardid ke bi gonahie ye arabo sabet konid??? age shoma inqad arabaro doost darid, chera nemirid araq ya arabestan zendegi koni ta dast az sare ma bar darid??
aqa mardom nemikhan in eslame be zoore shamshiro. agaram chizi nemigan az tarseshoone chon midoonan ke saraz evin dar miaran. dast az sare ma bardarid be hamoon emam hoseinetoon qasam midam.
پاسخ:
بنده از اعراب دفاع دفاع نکردم. از امام معصوم(ع) و حجت الله فی ارضه و علی خلقه دفاع کردم. ایشان ترک بود؛ عرب بود؛ فارس؛ بود؛ آمریکایی بود؛ اروپائی بود و ... برای بنده هیچ فرقی نمی کرد؛ چون حجت الله بودن ربطی به نژاد و رنگ و جنسیت و منطقه زندگی ندارد.
حجت خدا یعنی حجت خدا.
اما بهتره شما از طرف مردم حرف نزنید.
البته میبینیم که واقعاً چقدر مردم به اسلام بی علاقه هستند. همین چند شب پیش مردم عزیز و مسلمان ایران ۳ شب را در مساجد و حسینیه ها احیاء داشتند و شب تا سحر به دعا و مناجات مشغول بودند. مساجد را نیز بروید ببینید در هنگامه نماز.
کمی اگر واقع نگر باشیم خیلی مسائل حل می شود.
ay admini ke dar pasokhe doostemoon gofti hatta bayad kasi ra kosht, shoma qalat mikoni kasio bokoshi arabe vahshi.age qarar be koshtan bood ke ma az hamoon avval shomaharo mikoshtim. manzooram az ma man va amsale man hastan, soosmar khor boro arabestan adam bokosh inja irane sarzamine ba tammadone 7000 sale. hamin amsale shomahan ke maro to donya bad nam kardan dg, dast az saremoon bar darid, vas khodetoon bashid har gohi mikhorid to khodetoon bokhorid, bezarid maham zendegimoono bokonim
پاسخ:
خب چرا نکشتید اگر باید ما را می کشتید؟؟!! البته شاید زورتان نمی رسید.
و در پاسخ به باقی مطالب در عمل به شریفه به شما می گویم سلام.
درود برهمه دوستان نکته دان درپاسخ به بعضی ها که برده داری رابه بهانه اینکه دراسلام آزادگذاشته شده توجیه میکنند بگویم برده داری درهرآئینی وبه هربهانه ای وبا هرتوجیهی وتوسط هرکسی که باشد فقط نشانه استثمار انسانهاست بهره کشی انسانهای زورمند از انسانهای ناتوان .بهره کشی انسانها یاهمان برده داری فقط ازسوی جباران وستمگران پذیرفتنی وتوجیه پذیر است آیا درمیان اعراب برده عربی را میشناسید؟بردگان از اسیران جنگی ازدیگرسرزمینهای غیر عرب تشکیل شده بودندچون اعراب خودرا سید وآقای دیگرمردمان میدانستند .انسانهای آزاده وآزاد اندیش نه خود برده میشوند نه راضی میشوندانسانهای دیگری راکه خداوند با آنها برابر آفریده به بردگی خودشان درآورند.در اسلام که دین برادری ویرابری است برده داری چه توجیهی دارد؟ دوم اینکه همه اعراب ایرانیان رادشمن دیرینه خود میدانند همانطور که پیشینیان آنها  چنین اندیشه ای داشتند.جنگ هشت ساله عراق با ایران وحمایت جهان عرب از عراق دلیل گفته های من است .اگر رشادتهاوجانفشانیهای نیروهای ما نبود  ارتش عراق به مرزهای خراسان وسیستان وبلوچستان هم رسیده بود .پس باتوجه به سابقه پیشین اعراب درجنگ بادیگرکشورها ورفتارشان بادیگرمردمان (مثل رفتار داعش با مردم عراق )این برداشتها از نوشته های عباس  قمی چندان دور از ذهن نیست.
پاسخ:
بهتره شما اولش ۴ پست این وبلاگ رو در زمینه برده داری بخونید بعد اگه نقدی دارید مطرح کنید.
لینک: http://borhan.blog.ir/category/%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87%20%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C/
سرباز گمنام امام زمان : حیف از این اسم که رو خودت گذاشتی
آخه بی سواد چی بگم به تو برو 4 تا کتاب بخون بعد بگو کوروش تازی بوده تازی خودتی.خوبه ادم حرف حق رو بزنه.
با سلام خدمت همه دوستان
با توجه به بحث من چند مورد میخوام متذکر بشم؟
۱-قطعیت حمله اعراب به ایران که مهمترین جنگ هم جنگ قادسیه بود که سرنوشت کل حملات رقم زد.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%B3%DB%8C%D9%87

۲-مهمترین سردار فاتح ایران سعد بن ابی وقاص بود که جالبه ایرانیها الان میرن سر مزار این فرد در سوریه زیارت!که همین فرد بود که نقش اصلی طراحی جنگ رو داشت البته به کمک فکر خلیف وقت عمر!البته هر دو اینها جز صحابه مهم به شمار میرفتن که حدیث مشهور از محمد بن عبدالله برای سعد بن ابی وقاص در جنگ احد  گفته شده:
«إرم یا سعد، فداک أبی و أمی» (ای سعد، تیراندازی کن، پدر و مادرم فدایت).

 http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B9%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D9%88%D9%82%D8%A7%D8%B5



۳- بیاید در مورد کشور خودمون تحقیق کنیم و کورکورانه یه سری صحبت در مورد اعراب و ایران نزنیم.ما مسلمان نیستیم! مسلمان زاده ایم بیاید با چشم باز از دینی که بهتون ارث رسید دفاع کنین یا ردش کنین...بدونین از چیا دارین دفاع میکنین..بدونین اگه الانم کسی به ایران حمله کنه و بخواد مادر و خواهر خودت به کنیزی ببره اگه وجدانت سالم باشه نباید قبولش کنی....اسلام از مسلمانان و مسلمانان از اسلام جدا نیستن...هیچ حرفی حتی فرآن رو کورکورانه باور نکنین در موردش تحقیق کنین....عاشق این بیت شعرم:
به یزدان که ما گر خرد داشتیم...
کجا این سرانجام بد داشتیم
آقای عبدالهادی عالی بود ممنون
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۶ یاسر ترابی
شما فرموده اید حدیث ناقص است و حدیث کامل این است که من مینویسم. ای کاش نسخه اسکن شده حدیث از کتاب شیخ عباس قمی را بگذارید چون مخالفین میگویند ایشان هر آنچه خودش خواسته را به عنوان حدیث کامل قرار داده و از کجا معلوم که در کتاب شیخ عباس قمی ادامه حدیث چنین بوده باشد و یا اصولا ادامه داشته باشد.

این مورد یکی از موارد بسیار بسیار شبهه بر انگیز بوده و اگر در تمام روزهای سال به آن پرداخته شود، نیاز است که چنین شود چون بسیاری از جوانان را میشناسم که هم این روایت را دست به دست میکنند هم حمله اعراب به ایران و کشتن اجداد ایرانیان و به زور شمشیر اسلام را قبولاندن به ایرانیان. همچنین میگویند برای ایرانیان در آن زمان ضرب العجل گذاشتند که یا مالیات بدهید یا مسلمان شیعه شوید و ایرانیان به این وسیله شیعه شدند.

خلاصه من به عنوان یک فرد میانسال جوانان را با سوالات بسیاری میبینم و به نظرم نباید در مقابل شبهات جبهه گرفت و انها را به ارتداد متهم کرد یا از مجازات شلاق و قتل ترساند. بهتر است تک به تک این شبهات را با خوشرویی توضیح داد تا جوانان ارتباطشان را با ما حفظ کنند و به خاطر بدرفتاری و ترشرویی ما، از شنیدن حقیقت روگردان نشوند و ما را به دگم و قشری بودن متهم نکنند.
بل حرف مفد نزن ماشعیان علی هستیم ودهن شما سنی ها وعمری ها کافر رو جر میدیم شما تندرو ها استدلال سرتان نمیشه فقط اون دنیا میفهمید وقتی مورد شفاعت ائمه قرار نگرفتید میفهمید چه غلطی کردید.
باسلام.من نظرات تمام دوستانو خوندم وبرای همه احترام قائلم.قطعاًاین روایت منتسب به امام حسین(ع)جعلیه وفقط جهت ایجادنفاق وتضعیت جایگاه امام دراذهان ماایرانیان است.نبی اکرم(ص)وامام علی(ع)ودیگرائمه روایات زیادی در مدح ایرانیان گفته اندواین مطلب درتضادباآنهاست.پیامبر(ص)بابرده داری وتجاوز و...مخالف بودندچون درتضادباآیات قرآن ودین اسلام بوده.حتی پیامبر(ص)بعداز پاره شدن دعوتنامه ایشان به دین اسلام به خسروپرویزهرگزدستورحمله به ایران راندادندبلکه این حمله وقتل عام وچپاول وتوهین وتجاوزبه دستور عمربن خطاب بوده است درست درزمانیکه امام علی(ع)ازحق خوددورنگه داشته شده بودوسپاه یکپارچه ای جهت مقابله باخلیفه و یادفاع ازایرانیان نداشتند،اماخود وفرزندانش جهت کاستن از وحشی گری اعراب و حداکثرمقاومت درجهت احقاق حق ایرانیان به ایران آمدند.واگر عمربن خطاب سدی مانندعلی درپیش رونداشت ایران رو از ایرانیان خالی میکرد.امام علی(ع)فرمودند:من ازعربم وعرب ازمن نیست. همیشه ایرانیان درنظرمعصومین جلوه خوب وبرجسته ای داشتندواین هرگز به مزاق دیگراعراب خوش نمی آمد و بارها این اعراب که اکثراًخودرومطیع دستورات خدامیدانستندنتوانستن ازبرخی اعمال جاهلی خود وحسادت در برابرایرانیان متمدن دست بردارند.این ازفضیلت بی نظیرایرانیان است که حتی درپذیرش واجرای دستورات اسلام از اعراب متهجر و واپس گرا،برتری داشته اند.
پاسخ:
سلام
البته در دین اسلام برده داری و کنیزداری با شرایط خودش وجود دارد که آیاتی از قرآن نیز در این رابطه هست و روایات نیز در این باب داریم؛ و فقهاء نیز مفصل روی این موضوع بحث کرده اند.

باتشکراز توجه شما دوست عزیز،حرف شماکاملاًدرست و مستند است ولی معصومین با دیدآزادی همه انسانها وبه جهت کمک به برده ها آنان راخریداری و درراه خداآزادمینمودند.آنان که درخدمت معصومین بودندآزادانه به این بزرگواران خدمت میکردند.درآن زمان زندانهایی به شکل امروزی جهت نگهداری  اسیران جنگی وجودنداشت واعراب و دیگر ملل ازآنهابعنوان برده استفاده میکردند درواقع پیامبر(ص)ودیگرمعصومین با خریدن بردگان وآزادساختن آنها مردم را تشویق به آزادساختن بردگان میکردند.و این درجهت فرهنگ سازی این کارپسندیده و  تزریق تدریجی  بردگان به اجتماع وزندگی آزادنه بود.و این فرهنگ سازی تدریجی جهت ریشه کن کردن برده داری بوده است زیرا اگر پیامبر(ص)باحکم خداوند به یکباره آن را ممنوع میکردند خیل عظیمی از مردان و زنان بدون سرپناه و کار به حال خود رها میشدند.معصومین با محبت کردن به برده ها ونیز آزادکردنشان فرهنگ انسانیت را به اعراب جاهلی آموختند.اگراین فرهنگ سازی نبود سلمان فارسی و بلال وعمار یاسر وقنبر جزو برترین اصحاب پیامبر(ص)نبودند. و امروز نیز دردنیای اسلام برده داری وجود داشت.این تجویز اسلام جهت دفع تدریجی این کار زشت از پیکره اسلام بوده است.

پاسخ:
در جهت ریشه کن کردن کامل این موضوع نبوده است. همین الان نیز اگر جنگی با کفار واقع شود و مسلمین غلبه پیدا کنند؛ با شرایط درستش باز هم می توان اسرا را به بردگی و کنیزی گرفت که احکام خاص خودشان را دارند. مثلاً کنیز نیز مانند همسر بر انسان حلال است و می توان با او رابطه جنسی برقرار کرد. یا سایر احکام.

 امام علی علیه السلام می فرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ آدَمَ لَمْ یَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَحْرَار حضرت آدم علیه السلام غلام و کنیزی را به دنیا نیاورده است تمامی مردم آزادند» امضای برده گیری اسیران جنگ و افراد دارالحرب در قرآن نیامده است. در قرآن در باره محاربان و مهاجمان به کشور اسلامی فقط آمده:
فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها؛هنگامى که با کافران (جنایت‏پیشه) در میدان جنگ رو به رو شدید ،گردن هایشان را بزنید، (و این کار را هم چنان ادامه دهید) تا به اندازه کافى دشمن را در هم بکوبید .در این هنگام اسیران را محکم ببندید .سپس یا بر آنان منّت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادى از آنان فدیه [غرامت‏] بگیرید (و این وضع باید هم چنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد

اما اینکه چرا اسلام برده گیری و برده داری را به کلی و یکباره مردود ندانست 1. اصلاح عادات غلط به زمان نیازمند است.
2.اگر از ابتدا بردگی به طور کلّی ملغا می شد، رهایی بردگان باعث نابودی آنان و خانواده های شان می شد. زیرا بردگان در آن زمان نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه زندگی مستقلی.
3. بندگان در آغاز اسلام، منبع اقتصادی و نیروی نظامی نیرومندی برای مشرکان و حتی مسلمانان بودند4. به طور کلی، دشمن محارب در صدد نابود ساختن است . فطرت بشر چنین فردی را محکوم به فنا دانسته و دست کم به بردگی گرفتن او را تجویز می کند.

کنیزان همسران اختیاری مسلمانان بودند.همسرمردانی که درجنگ با مسلمین کشته شده بودندویاازشوهران طلاق گرفته بودند.

احکام  ازدواج با بردگان زن نیز جهت ازبین بردن فرهنگ بهره وری جنسی غیرمشروع از زنان بوده تا لااقل بدین شکل به جای نگاه فسادآلود و رفتار سوء درقبال کنیزان،آنان همسرشرعی شناخته شده وازحقوق کامل شرعی درقبال شوهربرخوردار گردند.

امروزه دیگرفرهنگ برده داری وکنیزداری برچیده شده است.


 

پاسخ:
همه اینها که فرمودید درست است. اما باز هم میگویم اگر الان نیز جنگی با کفار شد؛ باز بحث عبد و امة موضوعیت پیدا می کند.
دوست من توضیحات شما نشان از درک بالا ومطالعات متعدد دراین مسایل جهت پی بردن به حقایق دارد.در دوران حضرت علی (ع) علیرغم وقوع جنگ های متعدد، هیچ برده گیری یا کنیز گیری نداریم.حضرت علی (ع): حکمرانان پیش از من کارهائى انجام دادند که در آنها با رسول خدا (ص) مخالفت کردند و از روى تعمد راه خلاف پیمودند، و پیمانش را شکستند، و سنت و روشش را تغییر دادند، و اگر من بخواهم مردم را بترک آنها وادارم و بجاى اصلى آنها بازگردانم و بهمان ترتیب که در زمان رسول خدا (ص) بود مقرر دارم لشکر از دور من پراکنده شوند تا جز خودم تک و تنها بجاى نمانم ... (در اینجا امیر المؤمنین علیه السّلام براى نمونه به چند موضوع که رسول خدا (ص) آنها را بطورى مقرر فرموده بود و أبو بکر و عمر و دیگران و بخصوص عمر آنها را تغییر داده اشاره میفرماید از جمله بحث تغییر مکان مقام ابراهیم (ع) – تحریفاتی در زمینه غسل -  غصب املاک عده ای از مسلمانان – ممنوع کردن متعه – تغییراتی در احکام خراج – تبعیض های نژادی -  احکام نماز میت و وضوء و ... – دفن کسانی در نزد رسول خدا (ص) در حالی که پیامبر (ص) به آنها چنین حقی نداده بود – تغییر وضعیت کسانی که از ایران به بردگی گرفته شده بودند -  و ... 
پاسخ:
خب بدیهی هست که در جنگ های امیرالمومنین ع عبد و امة نداشته باشیم. چون جنگ های حضرت جنگ بین دو گروه از مسلمین بود. و مسلم عبد و امة نمی شود. عبد و امة کافری است که در جنگ با مسلم اسیر شده باشد.
علاوه بر آن ممکن است در شرایطی حاکم شرع حتی در جنگ با کفار نیز مصلحت نبیند که اسرا به بردگی و کنیزی گرفته شوند.

مسائل مرتبط با هر جامعه ای را باید در همان فرهنگ و رسوم و در همان وضعیت خاص زمانی و مکانی مورد توجه قرار داد ؛ بسیاری از اموری که در جامعه ما قابل درک نبوده، نا معقول به نظر می رسد ،در جامعه خشک زمان بعثت طبیعی و قابل قبول بود ،مثلا اینکه زنی در طول زندگی شوهران متعددی داشته باشد که حتی برخی دشمنان قبلی قبیله او بلکه قاتلان بستگان او باشند، با توجه به کثرت جنگ ها و نزاع ها و قوانین آزاد ازدواج یا انواع بهره مندی جنسی از زنان در آن زمان امری متداول بود .
به علاوه رفتار خشن و خشک در جامعه آن زمان با زنان به گونه ای بود که زن همانند کالایی از خانه ای به خانه دیگر منتقل می شد. در نتیجه اینکه زنی بعد از شکست قبیله اش با مسلمانان به جامعه اسلامی وارد شده و در تملک مردی مسلمان (که بر اساس آموزه های اسلامی با او رفتاری محترمانه و کریمانه داشته باشد) در بیاید ،نه تنها غیر قابل تحمل و نامطلوب نبود، بلکه تا حد زیادی مطلوب بوده، حتی مورد توجه زنان مشرک قرار می گرفت. برخی از جامعه شرک آلود مکه فرار کرده ، خود را به مدینه می رساندند و خواستار قرار گرفتن در پناه جامعه اسلامی می شدند

پاسخ:
اینکه برخی مسائل اون زمان قابل تحمل بوده اما الان نیست یا بالعکس مطلبی هست که فی الجمله میشه پذیرفت. اما این تغییری تو احکام ایجاد نمیشه. بله امروزه اغلب خانم ها از اینکه ببینن شوهرشون همسران متعددی دارند؛ ناراحت میشن؛ اما این در حلیت تعدد زوجات و بلکه استحباب اون به فتوای کثیری از فقهاء تغییر ایجاد نمی کنه و همچنان تعدد زوجات امری حلال محسوب میشود.
ایضاً مسأله برده داری و کنیزداره.
یعنی  با این توجله و تفسیرت حالمو بهم زدی خودتو هزار پاره کردی تا اومدی حدیث شریفو تحریف کنی. مرد نا حسابی حرفیه که زده و خودشونم با افتخار قبول دارن تو چیکاره ای که اومدی دایه ی مهربان تر از مادر شدی؟
در همان زمانی که مردم استخر سر به شورش نهادند اهالی کرمان وفارس نیز بر ضد فرمانروایان عرب که از جانب خلیفه وقت علی ابن ابیطالب بر ان نواحی حکومت میکردند سر به شورش برداشتندو ماموران علی را از شهر بیرون راندند. علی برای سرکوبی شورشگران "زیاد ابن عبید" را به فارس و کرمان گسیل داشت و او که یکی از خونخوارترین حکمرانان زمان خود بود و همه تاریخ نویسان اسلامی از نظر خونخواری نامش را در کنار"حجاج ابن یوسف" و پسرش" عبیداله ابن زیاد" ذکر کرده اند، شورش مردم فارس و کرمان  را با خونریزی و وحشیگری بی سابقه ای فرو نشانید. در زمان خلافت علی اهالی ری نیز بر ضد حاکم تازی شورش کردند علی خلیفه وقت ابوموسی را با لشگری به ری گسیل داشت و وی شورش مردم را در سیل خون خفه نمود.  در زمان عثمان"عبداله ابن عامر" سوگند خورد انقدر از مردم استخر بکشد تا خون روانه گردد و اسیاب شهر بچرخد. پس از فتح استخر هر چقدر کشتند خون جاری نشد تا اسیاب بگردد از این رو اب گرم به خون های ریخته شده افزودند تا خون جاری شد و سوگند سردار حیوان صفت عرب تحقق پذیرفت. تنها نام شناخته شدگان چهل هزار تن بود.
1-ابن بلخی ، فارسنامه 2-بلاذری، فتوح البلدان 3- مسعودی مروج الذهب 4-احمد ابن ابی یعقوبی، تاریخ یعقوبی و ................
تو میگی" مگر هر چیزی در تاریخ طبری آمده باشد درست است؟؟!!" 

نخیر هر چرندیاتی که تو و امثال تو ازش خوشتون بیاد درست است  بقیه حرف مفت اند. برادر من خودتو به خواب نزن چرا لجبازی میکنی چرا واسه خودت بت میتراشی بنداز دور این تعصباتو  چرا از ناحق طرفداری میکنی مگه دنبال حقیقت نیستی؟ اینطوری فقط راه خودتو میری نه راه حق را
پاسخ:
یعنی شما قبول نداری همه مطالب طبری درست نیست؟؟!!!
ضمناً من تعصب ندارم. چیزی رو که بهش رسیدم که حقه ازش دفاع می کنم.
سلام.دوستان اشتباه نکنید اعراب ایرانیان را از اوج قدرت پایین نکشیدن بلکه یهودیها بودن که 13 فروردین نزدیک به 60000ایرانی رو قتل و عام کردن زمان خشایار شاه به خاطر همین ایرانیان 13رو نحس میدونندو13فروردینومیرن بیرون وهمین روز ویهودیها جشن میگرندبه نام جشن تحقیر ایرانیان به امید ظهور تا داداش های خوبم بهشون ثابت بشه بنی هاشم با اعراب فرق دارند به طور مثال حرف های حضرت رسول درباره ایرانیان وهمچنین محرم دانستن سلمان فارسی توسط حضرت علی وشرکت دادن سلمان درخاک سپاری حضرت فاطمه جای که عمر و امثال او نبودن 
سلام آقا مازیار پیش وجدان خودت میتونی راحت باشی شما درباره کسی اینچنین سخن میگویی که به خاطر دین خدا وقتی به خانه اش حمله کردن صبر کرد دست نوازش بر سر همه میکشید شما که دم از روشنفکری می زنید باید اینو بدونید حتی بخاطر هموطن هات هم شده به قهرمان ما تو هین نکنی کدوم دین کتابی مثل قران داره که مطالبی داره که دانشمندان تازه به اون میرسند تعصبی نباش در دین ما هیچ قومی برتری به دیگری ندارد راستی واسه ما باعث افتخار کسی مثل کوروش داریم کوروش به کسی توهین نمیکرد شما هم نکن
آقاحسین عرایض شمادرسته فقط  تصحیح کنم در13فروردین با توطئه  استر(ملکه خشایارشاه)و مردخای (دائی استر که در دربار حکومتی بود)  بیش از 70هزارایرانی  بهمراه هامان وزیر دربار و 10فرزند ایشان قتل عام شدند.

نتیجه اینکه دشمنی وتوطئه یهود بیش از اعراب بوده است.اعراب وحشی و عقب مانده تنها در جنگ قادسیه برایرانیان پیروز شدندآنهم فقط بخاطرنارضایتی مردم  ایران ازحکومت خود .حتی حالا هم اعراب باتمام کینه اشان جرأت رویارویی مستقیم با ایرانیان را ندارند، اما یهودیان بعدازاین توطئه وقتل عام ایرانیان هنوز دشمنی میکنند،آنان هرساله 13فروردین را به یاد کشتن هامان (وزیر ایران زمین) و 70هزارایرانی بیگناه جشن میگیرند - ایران راتهدیدبه حمله  نظامی میکنند ـ  بوسیله قدرت ونفوذ خود و ازطریق آمریکا دنیا را تطمیع خود ساخته تا ایران را به بدترین شکل و بی سابقه ترین نوع تحریم  و منزوی کنند و ... این نوع دشمنی قابل بخشش نیست.

اعراب هم مسئله ای متفاوت است دربرابر پیامبر(ص) ومعصومین(ع) . چون معصومین برخلاف اعراب متعصب و نادان و نژادپرست، همیشه دوستدار ایرانیان بوده اند.

ما پیرو دینی هستیم که درآن تا کید شده به بزرگان هر قومیاحترام بگزاریم قابل توجه آقا مازیار حدود30 سال پیش اسرایئل به این فکر افتاد که چرا نمی توانند بر شیعیان مسلط شوند و به این نتیجه رسیدن شیعیان 1 قرمز خط در پشت سر و یکی سبز جلو دارند که آن ها پرچم سرخ امام حسین (ع) و پرچم سبز آقا امام زمان است و تا وقتی شیعیان به آن اعتقاد دارند نمیتوانند کاری کنند واز همان موقع شروع به اسلام ستیزی و جوانان ما را به این گمراهی کشاندن که معصومین را با اعراب یکی کنند  دوستان خوبم شهدای 8 سال دفاع مقدس اگه رفتن شهید شدن چون الگویی چون امام حسین داشتند بچه فرقی نداره ما واسه چه قومی باشیم همه بندگان خداییم مهم اعمال ماست ما فرزندان آدمیم وتنها دشمن ما  شیطا است وهمه کسانی که از شیطان حمایت میکنند تشکر از دوست خوبم 7 مهر که اشتباه منو تصیح کرد .به امیدظهور
من اگر تند روی کردم و توهینی کردم از همه عذر خواهی میکنم مخصوصا از نویسنده . اما بیان یک واقعیت تاریخی توهین نیست.
حسین عزیز بحث ما اسلام و قران نیست بلکه ادمایی هست که بعد از رحلت پیامبر برای کسب قدرت از هیچ جنایتی در حق مردم بی دفاع دریغ نکردند. ایا میدونی که در حمله به ایران بیشتر سپاه اسلام کافر بودند و طبق روش تطمیع سرداران اسلام برای غنیمت و غارت اومده بودند؟ اونجایی که عمر میگه اگر علی نبود من نابود میشدم در مورد جنگ ایرانه که عمر بارها نزدیک بود سر اشتباهاتش جنگ را واگذار کنه اما علی نجاتش داد
آقا مازیار  یکی از دلایل پیروزی اعراب بر ایرانیان این بود که مردم پارس خودشون ازدست ساسانیان نا راضی بودن دوما حکومت ساسانی اقدام به حمله به مسلمانان را داشت و اما شما نهج الباغه محمد عبدوه ج3 ص 95 رو بخون مولایم علی در نامه 53 فرمودند این دین اسلام قبل از من دست اشرار اسیر بوده وطبق هوا و حوس با آن بر خورد میشد تا به واسطه دین به خواسته های دنیایی خود برسند بعدش اگه حضرت علی فقط مشاورههایی به عمر آن هم در میدان جنگ می داد نه مشاوره واسه به بردگی گرفتن آن هم به این دلیل مشاوره می داد که اگه مسلمانان از ساسانیان شکست میخوردند چیزی از اسلام باقی نمی موند برادر زود قضاوت نکن در مورد مولای ما
۳۱ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۱ صدیقه رئوف
با سلام و عرض تسلیت

بسیار زیبا و روشنگر و جامع پاسخ دادید. خداوند به شما خیر کثیر دهد

خداوند دشمنان کوردل و نادان و سفاک اهل بیت علیهم السلام را نابود کند

بسیار باعث افتخار ماست اگر به وبلاگ ما هم سر بزنید و با ما تبادل لینک کنید

موفق و مؤید و در پناه حضرت حق باشید
با سلام  خانم روئف شما سعی کن به جای دعا برای نابودی دعا برای هدایت همه بندگان خدا کنید اگه کسی از دوستان مطلبی منتشر میکنه دلیل بر دشمنی با اهل بیت نیست بلکه اطلات کافی در باره اهل بیت (ع) ندارند ما باید با مهربانی اهل بیت را به این عزیزان بشناسانیم یا حق به امید ظهور
۳۱ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۵۲ صدیقه رئوف
سلام به دوستان

من الان تمام کامنت ها رو خوندم. بعضی ها از طرف شیعیان به باقی بی ادبی و بد دهانی کرده بودند ، بعضی ها هم از طرف مقابل. در هر صورت بی ادبی نشانه جهل و تعصبه و این یعنی کور دلی. از هر طرف که باشه. کسی که بی ادب حرف بزنه، حتی اگر حق هم باهاش باشه، حق رو ضایع می کنه و خودش رو نادان جلوه می ده. پس بیایید انسان صفت بحث کنیم.

در جواب آقای مازیار، باید بگم که طبری حتی از دید عالمان سنی هم شخصی تعصبی بوده، که دل خوشی از حضرت علی ع نداشته. در ضمن خود طبری در مقدمه کتابش ذکر کرده که تمام اخبار رسیده بهش رو تو کتابش نقل کرده و نیازی به بررسی درستی سند اخبار ندیده. طبری بعد قرن چهارم(اگه اشتباه نکنم یا چهارم بوده یا ششم) کتابش رو نوشته. بنابراین همزمان با حضرت علی نبوده که بخوایم بگیم چیزی رو که دیده نوشته و یا اینقدر به تاریخ امام علی ع نزدیک بوده که امکان تحریف خبر وجود نداشته و یا او توانسته خبر را بدون واسطه دریافت کنه. پس دقت داشته باشید که از چه کسی نقل قول می کنید. حضرت علی که ابوموسی اشعری رو برای حکمیت قبول نداشته، برای چنین امر مهمی می فرستند؟؟؟ حضرت علی که زیادبن عبی را زنا زاده می دونستن، اون رو مأمور خودشون می کردن ؟؟؟؟؟ همون حضرت علی با تمام اوصافی که می دونیم؟؟؟

در مورد جنگ ایران و اعراب هم حضرت علی موافق جنگ نبودن و در خطبه ای هم گفتند که در دوران عمر اسلام آنگونه که پیغمبر می خواست و با تعلیم گسترش نیافت بلکه اسلام با شمشیر عرضه شد. حضرت علی به عمر نصایحی کردند ولی اگه اینقدر موافق این جنگ بودند چرا خودشون وارد این جنگ نشدن؟؟؟؟ حتی حضور فرزندانشون در این جنگ هم محل اختلافه. و باز هم می گم به تاریخ طبری اینقدر اعتماد نکنید. طبری خودش هم گفته که صرفا تمام اقوال رو جمع کرده که  البته در این راه غرض ورزی هایی هم داشته. پیشنهاد می کنم کتاب "شبهای پیشاور" رو بخونید تا نمونه هاش رو پیدا کنید.

و سایر دوستان که می گن اسلام ما ارثیه و یا اجدادمون به زور پذیرفته اند: فرض کنید اجدادمون به زور هم پذیرفته باشند که چنین هم نیست، ما که الان اینقدر دنبالشیم و به خاطرش جان بهترین و رشید ترین جوانانمون رو تو جنگ تحمیلی دادیم که به زور قبولش نکردیم.... ما همین الان اگه اسلاممون رو کنار بذاریم هم بعضی دشمنی ها تاکید می کنم بعضی دشمنی های غربی ها با ما تموم می شه. ولی ما پای دینمون هستیم . دینمون شرف ماست.

در ضمن آقا مازیار، تمام کتاب هایی که نام بردی از کتب متعصبین سنی هست که تازه اون ها هم احادیثشون همون منبعی رو داره که طبری داره و بعضا از خود طبری نقل شده.

در ضمن ، اعراب که اون زمان دشمن ما بودند. از دشمن توقعی نیست ... شما بفرمائید اون یزدگرد بی غیرت چرا فرار کرد؟؟؟؟؟ او که ایرانی بود؟؟؟ چطور تونست تمام نوامیسش رو در معرض خطر دشمن بذاره؟؟ اون که می دونست  دشمن اونها رو به بردگی می گیره چون اون زمان بین همه جوامع و حتی ایرانی ها مرسوم بوده و اسیران جنگی به کارهایی مثل بردگی گماشته می شدند. یزدگرد که پادشاهی ایرانی بوده! آیا درسته بر اساس کاری که اون کرد، همه ایرانی ها متهم بشن؟؟؟؟؟

دوستان عزیز، نژاد پرستی رو کنار بگذارید.
۳۱ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۵۹ صدیقه رئوف
آقای حسین
علیکم السلام
من گفتم دشمنان  اهل بیت، یعنی وهابی ها و سلفی ها و یهودی هایی که عالما و عامدا این مطالب کذب رو نشر می دن . نه دوستانی که به این مسائل حساسند و نظر می دهند.

من اونقدر نادان نیستم که کسانی رو که نقد می کنند نفرین کنم. دقیقا منظور من دشمنان بود و این دوستان رو دشمن نمی دونم.
درضمن من اون موقع هییییچ نظری در رابطه با کامنتها نداده بودم چون هنوز کامنتها رو نخونده بودم و حالا که خوندم نظر دادم. شما خیلی ناراحت نشید!!

اما اگر زیارت عاشورا خونده باشید، و تولی و تبری را به عنوان یکی از فروع دین که در نص صریح قرآن هم آمده قبول داشته باشید، نفرین و لعنت بر این دشمنان لازم است چه اینکه اصولا دشمن به کسی گفته می شود که عناد دارد و یا عالمانه به دین ضربه می زند مثلا از طریق شبهه.

قرآن هم در پاسخ به چنین کسانی می فرماید : فَقُتِلَ کَیفَ قَدَر* ثُمَ قُتِلَ کَیفَ قَدَر*

ممنون که کمکم کردید منظورم رو واضح تر بگم . 
:)
بی نهآیت عآلی بود .. مرحبآ بر شمآ .. اجرتون با اهل بیت علیه السلام
دوستی به نامhamvatanخیلی کارت درسته میتونم ایمیلت رو داشته باشم؟
آقا مردم  داشتند زندگیشونو میکردن ، یــه  اعراب پا برهنۀ وحشی با شمشیر های آخته ریختند تو سر مردم بیگناه و بی اسلحه ، کشتند ، تجاوز کردند ، غارت کردند ، زنان و کودکانرا به اسیری بردند  ، که چی ، که چی بشه ، اسلام را قبول کنید ،  حتی فرصت ندادند  دانشمندان ، فرهیختگان و عوام بفهمند اسلام چی هست ، ( اگر پیغمبر آن دعوت  مشهور را کردند  ، از مردم دعوت به اسلام نشد ، به خسرو انوشیروان نامه نوشتند و به جز درباریان کسی خبر از این دعوت نداشتند و ..   ..  ) انصاف بدهید زن وبچه ایکه در نهاوند مشغول آسیاب کردن گندم  « تو خونه شون » بودن ازکجا میدونستند اسلام چیه و کیه ؛  یــهـو  یـــه عـــــرب  نــخــراشــیــده نــتــراشــیــده بــآ شمشیر لخت بالای سرش ایستاده ، گردن شوهرشو زده ، به این زنو بچۀ بدبخت  میگه شما مال من هستین ، و الا با همین شمشیر سرتونو میزنم ، آخه یــه کسی پیدا بشه بگه این بدبختها چه کنند   !!  بدین ترتیب  آنچه نباید بشود شـــد  و فاجعۀ عظیمی  قادسیه لعنتی بوجود آورد !  آقای محترم  که ادعا داری ایرانی هستی  فقط  یک لحظه  مادر و خواهر و دختر و بچه هاتو بذار جای آن  آدمهائی که در قادسیه به خاک وخون غلطیدند ،  البته شما  اگر آخوند باشید  طبق معمول  « مال عربها به مــذاقت  خوش اومده  » و اصولا" نمیفهمی ناموس یعنی چــی ..     
پاسخ:
حالا مگه کسی عملکرد اون اعراب رو تأئید کرد؟؟!!
۲۹ مهر ۹۳ ، ۱۸:۳۷ دختر ایرانی
بازم ماله بکشید عب نداره  من با افتخار میگم اعلام برائت میکنم از دین کثیف شما ,^__^
پاسخ:
مشکلی نداره. شما اعلام برائت کنید.
لکم دینکم و لی دین.
مرسی.عالی بود.الهی آمین.
اجرت با امام حسین (ع)
پاسخ:
ممنون
إن شاء الله
۰۱ آبان ۹۳ ، ۱۲:۳۹ زهرا ۱۳ ساله
چه ایرانی چه عرب چه سفید و چه سیاه همه بنده های یک خدا هستیم  اگرم مسلمانیم که یک قبله و یک کتاب واحد داریم پس این همه نزاع و دشمنی برای چیه ؟ ما چند روزی بیشتر مهمان این دنیا نیستیم و بعد در درگاه خدا هممون قصاوت میشیم 

ابوبکربه گفته ی تاریخ زیبابوده اماه این همه قوموبه ذلالت کشونده زیبایی مهم نیست عمل به فرمان خدامهمه برای حقانیت امام حسین ع به جلالتش ببنگرید درزمن امام حسین جگرگوشه ی رسول خدابودن احانت به ایشان احانت به رسول خداس  بدبختابه خاطرزندگی دوروز دنیامرید شیطان شدین وبااومهشورخواهید شد
برای همه ی انسانسهامسلماسیمای خلفای راشدین واهل بیت رسول خدا ع چراطفرقه افکنی میکنین وشبهه ایجاد میکنین عاقبت یزید شمر ابن زیاد متوکل صدام و...چشمتان روبینانکرد رنگ ورخسارخبرمیدهدازسرضمیربه این هم چون امام حسین انسان مهربان وبافظیلتی بودن پس زیبا بودن درحدودهزارردشمشیرجراحات امیرالمومنین بوده درپیکرش ولی برخلاف بقیه حتی یک ضربه به صورت نداشتن خداامامان رومجذوب میافریندتابایک نکاه همه عاشقش شوند
خطاب به هموطن دوست عزیزعلم فقه به انسان جهت میدهد وعلم تجربی به انسان سرعت میدهد اگرانسان سرعت داشته باشه اماجهت نداشته باشه بقیشوخودت میدونی بدون علم دینی زندگی ممکن نیست درانگلیس خانواده مفهومی نداره درسته پیشرفتن ولی ثبات خانواده وجود نداره ازهرده کودک شش نفربی هویتن چون ارزشی برای دین قاعل نیستن همان طورکه بدن انسان به غذانیازداره روح انسانم به معنویات نیازداره اگریک نمازخون مومن افسرده به بن بست رسیده دیدیهرگز چون به قضاقدرخداتسلیمه چه گوشت بوقلمون بخوره چه نون ونمک
خواهرشماکه برای انسانیت ارزشی قاءل نیستین چه برسد به دین وخداوپیغمبرچشم شمابه حقیقت بسته شده مثل چشم شمروابن زیادپیامبرفرموده صراط مستقیم فقط علی ایست نه عمراین چپاولو عمرکرده نه اسلام ،اسلام شعارش صلحه نه جنگ رسالت پیامبرجهانی بوده چاره ای جزدعوت هوگانی نداشته دراین بین عده ای نه اسلام آورده نه صلح نه سازش وخیانت کرده مثل اصحاب بنی قریضه که همگی کشته شدن به پیشنهاد خودشان شعارپیامبربرابری دوری ازظلم وضعیف کشی دخترکشی بدبختاتاکی غفلت برید مطالعه کنید تاریخ اسلامو بعد قضاوت کنین 1400سالگذشته هنوزشماجاهلید وای برشمابرپدران شماکه این چنین دخترانوپسرانی تربیت کرده الهم اعجل لویک الفرج
سلام و درود به همه
به نظر من انتساب این مساله به امام حسین ع دروغ محض است و این مطلب را  به احتمال قوی دشمنانآن حضرت بخصوص بنی امیه و مروان دارو دستش زده به حضرت زدند، که نمونه این مساله هم کم نبوده ، اولا امام معصوم هستند، ثانیا خود شخص حضرت محمد ص و فزان هم صزیحا تبعیض نژادی را نفی کردند و به سلمان فارسی می گفت سلمان از اهل بیت ماست ، در ضمن امام حسین فرزند علی ع است ، بروید در مورد رفتار امام علی و علاقه ایرانیها به او بخوانید ، رفتار زشت عمر حرامزاده و بنی امیه را نباید به این افراد نیبت داد، خود فران می گوید ،: قال تعالى: الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (التوبة: 97) پس اینقدر زود تحت تاثیر دشمنان امام حسین قرار نگیرید، ضمنا یادتان باشد همسر محبوب امام حسین ع شهربانو بودند. لعنت بر خلفا جور
سلام,  دشمنی باهوش داریم . لطفا جواب دهید چطور است که به ایرانیان میگفتند عجبم در قبل از اسلام و ایرانیان به اعراب میگفتند تازی!!! اصلا چیزی که شما میگی با این نقل تاریخی تناقض دارد! لطفا معلوم کنید در حدیث نوشته عرب یا عرب یا عرب یا عجم یا اعجم یا عجم!!! درضمن من فکر میکنم یا این حدیث 100% دروغه یا 100% ما گمراه شدیم... یا حق
خدمت صدیقه رئوف عزیز:
1)داستان یزدگرد را در شاهنامه مطالعه کنید
) در جنگ 8ساله کسی برای اسلام نرفت همه برای وطن رفتند این دیگه خیلی ساده هست
3) ما فقط تاریخ را از روی منابع معتبر قضاوت میکنیم نه نقل قولهای نویسندگان بی شرم دوره شاه اسماعیل و بعد از آن
پاسخ:
۱- شاهنامه منبع معتبری نیست.
۲- یه خورده وصیت نامه شهداء رو بخونید و ایضاً اوضاع جنگ تا حساب کار دستتون بیاد.
۳- بله باید تاریخ رو از منابع معتبر مطالعه کرد نه نویسندگان عامه.
یه حرفایی اینجا زده میشه که دیگه خیلی بچگونست. علی اقا برده داری در اسلام کاملا به رسمیت شناخته شده. برو ببین امام باقر در طول زندگی مبارک چند صد برده داشته. شهربانو هم همسر ایشان نبودند اینو گفتند که بعضیا خوششون بیاد. هیچ جاهم ثبت نشده اگر بخوای واست اثبات میکنم
اولا من روی صحبتم با جنابعالی نبود که پاسخ میدید. دوما اره شاهنامه معتبر نیست و مفاتیح الجنننننننان معتبره. سوما  خبر نداری اینجا توی هر خانواده  چند شهید هست. چهارما من زیر و زبر جنگ را حفظم . بعدم من نمیدونم شما به چی میگید منبع معتبر شما که از هر منبعی حتی منابع معتبر شیعه فقط اون چیزایی که خوشتون میاد رو قبول میکنید
پاسخ:
میشه یه خورده از اون مسائل جنگ که شما زیر و زبرشو حفظی به ما هم بگی ما هم روشن شیم؟

همه ی پیامبرها فرمودند که خداوند یکتا است و خداوند را بپرستی



تمام
واقعا احساس حماقت میکنم یعنی اعراب موش وسوسمار خار که الان هم میخورن باان دندانهای زرد که چهار حرف میزنند 3تاش عاروقه در باره ایران متمدن اینجوری فکر میکردن حالا پادشا هشان خوبه جانب ادببش بوده
جناب کارن ک گفتین اگه شاه عباس صفوی نبود شما الان نامی از شیعه نداشتین، وکسی نتونست جواب سخنان کاملا بی پایه و اساسش رو بده
اولا هیچ کتاب تاریخی نیاورده ک شیعه رو شاه عباس تاسیس کرد و بنا کرد،سندت رو بیار ببینم، تمام کتب تاریخی نوشتن شاه عباس مذهب رسمی کشور را شیعه قرار داد،نه اینکه شیعه را تاسیس کنه،شیعه اززمان پیامبر شکل گرفت و خود پیامبر لفظ شیعه رو ب کار برد،
سیوطی امام الائمه اهل سنت هست، در کتاب تفسیر الدرالمنثور جلد ۶ ص ۳۱۷ سطر ۱۲ مینویسد، وقتی سوره بینه نازل شد،بعد از ایه خیرالبریه، پیامبر دست به شانه مبارک امام علی ع زد و فرمود: ای علی، خیرالبریه تو و شیعیان تو هستید،
کلمه شیعه را پیامبر اکرم ۱۴۵۰ سال پیش از زبان خودشون نقل میکنه و در زمان امام صادق شیعه متحول میشه
شاه عباش فقط مذهب رسمی کشور را شیعه قرار داد نه تاسیس شیعه،درضمن کتاب تاریخ ایران نوشته این کار شاه عباس ب خاطر عالم شیعه ان دوران شیخ بهایی بود ک توانست شیعه را برای شاه کاملا تفهیم کند،لطفا دیگه از خودتون تاریخ نسازین، اصل تاریخ رو بگین...
۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۳:۳۹ ما مجبوریم ایرانی و مسلمان شیعه باشیم چون راه دیگری نداریم.
با سلام و درود
تمام مطالب و کامنت ها رو خوندم.
در نهایت نتیجه گیری میشود:
در اسلام و در قرآن چیزی به اسم برابری و برادری وجود نداره (امکان وجود برابری و مساورات نیست و احتمالا ≥ بوده است این را در رابطه با حق مرد به زن - مسلمان به غیر مسلمان - عرب به عجم-اسیر به مجاهد- و اموال غنیمت گرفته و حتی بهشت و جهنم و.شیعه و سنی و... چیزی به شکل مساوات وجود ندارد.)شاید نباید هم وجود داشته باشد؟پس در این صورت از گفتن اینکه اسلام دین برابری و برادری است باید اجتناب کرد.در احادیث نقل شده در کتب مختلف آنجا که منفعت گروهی مطرح بوده مدنظر قرارگرفته یعنی در کتاب شیخ قمی این حدیث جای تردید و دقت بیشتری پیدا کرده در حالی که در موضوعات دیگر عین نص به عنوان منبع عنوان گردیده است.
از این مباحث که بگذریم موضوع عصمت امامان به میان میاید آیا قران برای کسی مانند پیامبر و امامان عصمت قائل شده است(اگر این چنین بود چرا در قران پیامبر را سخن از نهی کاری به میان میاید)ایا بنده بودن امامان جایگاه انها را نزد خدای متعال کم میکند.آیا بجای بنده خدا بودن آرم معصوم بودن را باید به آنها زد ایا میلیاردها میلیارد آفریده باید بخاطر 5 تن اهل ابا قربانی خصومت شیطان و خداوند شده و با سختی و یا خوشی می آمدند و می رفتند.تنها برای آنکه حضرت آدم اسم آن 5 نفر را از ملائک شنیده بودند.لازم است بدانید در حوزه علمیه در خصوص عصمت بررسی های در حال انجام است.ولی نتیجه مشخص است چون ما باید از قبل اینها را بعنوان بدیهیات دین قبول کنیم وگر نه یا به قول نگارنده وبلاگ جاهلیم یا به روایت سرباز گمنام امام زمان حرامزاده حرام لقمه و مادر به خطا....آری من همانم که تو میگویی هستم  اما کورکورانه دینم را قبول نکرده ام زیر لوای کسی نرفته ام از ایرانی بودنم خیری نبرده ام از مسلمان بودن و از شیعه بودنم عاقبتی برایم حاصل نخواهد شد.من هم مانند بسیاری دیگر متوجه منظور آزادگی در مکتب امام حسین نشدم آما تمام محرم به عشق یا به عادت یا به خاطر دستاویزی در برابر مشکلاتم سیاه پوشم و ملتمسم.من را به کتاب و مطالعه سفارش نکن من گوشم پر است از روضه و حرف های بی منطق .دوستی گفته بود باید پای مبارک عمر را به خاطر حمله به ایران و مسلمان شدن ما تبرک کرد.آری از نگاهی درست است باید این کار را کرد .این خدمت است در حق مردم ایران اما هیچ خدمتی از اهل بیت برای مردم ایران صورت نگرفته جز امامزادگان فراری که مرقدشان جایگاهی والا برای ما دارند.شاید گیج شده باشید . اما چگونه از اسلام دفاع کنم در شرایطی که بیشترین کشتار در زمان کنونی را یک طرف آن اسلام تشکیل میدهد حتی قتل و عام مسلمانان بیشتر بدست خودشان است.
من ایرانی ام ایرانی که به هیچ چیز آن افتخاری نمانده نه تخت جمشید نه سپاه نادر نه مکتب ایرانی اسلامی نه فرهنگ نه تمدن 2500 ساله.
ما مجبوریم به گذراندن این اوضاع  نماز بخوانیم و  فریضات را ادا کنیم و از گذشته فقط 1400 سال را به ذهن داشته باشیم.
اما باید فکرکنیم که ما مجبوریم ایرانی باشیم و مسلمان و شیعه چون در جبر زمان و مکان هستیم.اما میتوانیم عاشق این بدیها و خوبیها باشیم همدیگر را با احترام قبول کنیم به دور از نگاه بر دین مرام قوم و حزب و... یا همه برای دین خدا مانند داعشیان یا تروریست های گروههای اسلامی ملت رانابود کنیم یا مثل مخالفان دین خدا صهیونیست ها وهابیون و (هر گروهی غیر خدایی)با ملت مسلمان در جنگ لفظی فیزیکی و.... بود.

در خاتمه :
پرستش به مستی است در کیش مهر 
برونند زین جرگه هوشیارها
تمام ادیان کاستی های دارند و اسلام در حالی که کاملتر از بقیه است اما در آن هم کاستی های وجود دارد.آیا قبول دارید ؟آیا میتوانید آن را تغییر دهید؟آیا باید دینی دیگر را انتخاب کرد؟آیا بی دین شد؟
نه اسلام با اینکه کاستی های دارد از بقیه ادیان بهتر و کاملتر است. باید با آن کنار آمد .نمیتوان با جریان رود به مخالفت برخواست.ما مجبوریم ایرانی و مسلمان شیعه باشیم چون راه دیگری نداریم.
پاسخ:
خیلی مباحث اینجا خلط شده است.
و از هر دری سخن گفته شده است.
اگر سوالات خود را واضح و دقیق و مشخص بیان بفرمائید بهتر می شود به ان جواب داد.
خاک  برسرکسانی که این احادیث  روقبول میکنند اسلام هیچ نژادیرو بردیگری برتری نداده که اگر بنا به برتری باشه پارسیان ازهمه برترند لعنت برگوینده این احادیث جعلی  ادم باید خرباشه که این احادیث اززبان یک معصوم قبول کنه این احادیث جعلی هستند مرگ بر زبانی که این احادیث روگفته
من نمیدونم چرا بالفظ عرب مشکل داریم مطمئنم اگه امام حسین مثلم رومی بود الان همه می گفتیم شخصیت بزرگیه اما چون عربه این حرفارو بعضی از دوستان می گن. چون روم الان تبدیل شده به کشورهای توسعه یافنه وعربام تو عراق بدبختن.اما من درمقابل کسی که در یک روز تمام خانواده ودوستانش را از دست می دهد وباتمام احساسش خداوند را ستایش می کند سرتعظیم فرود می آورم.
با سلام خدمت فقط هموطنانم فکر نمیکردم بعد از اینهمه مدت بیام ببینم این همه نظر این جا هست اما وقتی دیدم یه عده با توهین هر چی خواستن گفتن گفتم اینو نگم نمیشه حضور حسنین در جنگ طبرستان دلیلش عشق به ما ایرانی ها بوده . کسایی که کتب تاریخی رو بی اعتبار میدونن چرا موقعی که فیلم تاریخی اسلامی درست میکنن منابعشون همون کتابایی که الان قبولش نذارن پروردگار رو شکر که الان صدر اسلام رو با داعش به ما نشون داد که بهتر بفهمیم چه خبر بوده ماله کشا بیان وسط وهمین که الان برای یه نظر دادن باید با وی پی ان بیام تا بلایی سرم نیاد معلومه حق با کیه
سلام.من بلاد نیستم مثل دوستان زیبا بنویسم دریک جمله من خیلی..خیلی.خیلی .مذهبی دواتیشه بودم با خوندن این حدیث وکامنتهای دوستان دچار دوگانگی شدم دیشب تا صبح نخوابیدم دارم از دست میرم چکار کنم کمک کنید برای من خیلی زجر اوره یه هول دیگه به جای میرسم .
پاسخ:
سلام
مشکلتون دقیقاً چیه؟
مشکلش اینه که نمیدونه دروغهایی رو که شما ها امسال محمود کریمی و هلالی یا پا منبر یه مشت بیزینس من دین فروش شنیده رو باور کنه یا واقعیت رو که عین روز روشنه
پاسخ:
مشکل کی اینه؟
در ضمن به اون دوستمون که میگه دارم از دست میرم بگم که بنده خدا تازه داری به دست میای اگه دوباره از دست نری
این کهخودشو سرباز امام زمان معرفی کرده فکر کنم امامش ابوبکر البغدادی باشه چون تفکرشون مثل همه
درود به هرچی مرد باغیرت ایرانی
و لعنت به هرچی بیگانه پرست
جای آقا حامد خالیه واقعا،از صحبتاشون لذت بردم
همچنین دیگر دوستانی که ب دفاع از ایران پرداختند
با احترام ب صحبت های همه دوستان،،،خواستم بپرسم که
آیا اهل بیت عرب نبودن؟
آیا قبول ندارین عربها با وحشی گری هرچه تمام تر به ایران،و ایرانی تجاوز کردن؟
چرا سنگ اون هارو ب سینه میزنید؟خوب اگه خیلی دوستون دارین
برید عراق و عربستان زندگی کنید
شیعه چیه؟ سنی چیه؟اول از همه آدم باشیم
تمام مطالبی که تو قرآن اومده که 6000 هزار سال قبلش حضرت زرتشت فرموده بودن که
حالا بقول شما قرآن کاملش کرده،،،،چیش رو کامل کرده؟
البته اگه باز نگین به مطالب بالا رجوع شود یا در جواب شما سلام میکنم
خداروشکر شکر جوانها دارن بیدار میشن،
برده داری کجاش ازاده؟ به چه بهانه ای؟ چون در قرآن گفته شده؟
شما ب چه جرمی می خواهی آدم بکشی،،،چون کسی خلاف شما فکر میکنه؟
شما میدانید ایران چه مقامی داشت؟
بخدا اگه بدانید
اگه هم بدانید بروتون نمیگیرد،چون ب صلاح نیست
اون کسی که منتظر مثلا یکی ب اسم امام زمان بیاد و دنیا رو درست کنه
چرا یکم نمیشینه خودش فکر کنه ببینه چجوری میتونه خودش اینکاره 
بکنه،،،همش منتظرین یکی بیاد براتون یکاری بکنه
بابا عقل رو خدا داده واسه فکر کردن،1400 سال پیش یه چیزی رو میپزیرفت
الان دیگه شاید جواب گو نباشه،دنیا کجان شما کجایین؟

شما که میگی ایرانی هستی که امیدوارم همینطور باشه،پس از ناموست دفاع کن
شما های که میگیرن کوروش هم خون ریخت،و قبولش ندارین
دنیا قبولش داره،،،،کجایین؟
محمد فرد خیلی باهوشی بود،،،واقعا قبولش دارم
ولی وقتی هنوز سواد نداشت،،،1200 سال ققبلش کوروش بزرگ منشور حقوق بشر رو گفته بود،،،میدانید یعنی چی،؟
نه نمیدونی،،،چون مثل اون عرب بی همچیز میگین هرچی که لازم تو قرآن اومده،و دستور تمام کتابخانه هارو آتش زدن
ببخشید مه مثل شما نمیتونم درشت صحبت کنم،
کسی که خوابه رو میشه بیدارش کرد،ولی کسی که خودش رو زده
به خواب رو نه
شما به امام حسین اعتقاد داری،ایول،من ندارم،
ولی به اعتقاد شما احترام می‌گذارم ولی نمیام 10 شب مردم کشورم رو اسیر
کنم با انواع صدا ی گوش خراش تبل و دوقول
و راه بندون کنم یه خیابون رو با یه دسته الکی
شاید الان بگید من فکر میکنم الکیه،،،اون جمعیتی که سینه میزنن واسه
حسین اونا میدونن
ولی بهتون میگم اون ها هم متوجه نیستن
چون عزیزشون پشت همین دسته ها از دنیا نرفته
فقط نگین عیب نداره واسه حسین از دنیا رفته که خیلی خنده داره
و اینکه لطفا این همه آیه نیارین برای جمله اصلی مطلب
این حرف زده شده،،،اعراب با ما دشمنن،،،،،،حالا چه حسن بگه،،،چه حسین،،،چه صادق
اونها خودشون میدونن چی گفتن ب زبان خودشون،،،شما کاسه داغ تر از آش نشین،،،و عربی رو نپیچپونین لطفا
ب امید فردایی روشن برای ایرانم،،،و پاکی از هر گونه بیگانه پرستی

یسمه تعالی
با سلام بر خواننده محترم
و سلام ویژه و خسته نباشید محضر نویسنده این مطلب که زحمت ستودنی کشیده اند.
دوستان عزیز بحث های شیرینی کرده اند که همه بحث ها در هر زمینه ای حتی بت پرستی خوب است،برای درک و بهتر فهمیدن واقعیات
اما در مورد حدیثی که گفته شده،اگر کمی عقلمان را بکار بندازیم اصلا درک ان سخت نیست.و میفهمیم که شبه ای بیش نیست برای بد جلوه دادن اعتقادات دینیمان
همه ما خوب میدانیم که همسر امام حسین ع و مادر امام سجادع وهمچنین مادر بزرگ امام صادق ع یک ایرانی به نام خانم شهربانو بوده اند.
ایا امام حسین ع به همسرش که مادر یک امام است چنین اهانت میکند.
و یا امام صادق ع به مادر بزرگش که مادر همه ائمه بعد از امام حسین ع میباشد اهانت میکند؟
دوستان عزیز ایا فکر نکرده اید که یک ایرانی باشرف مادر نه تن از ائمه شیعه است.همانطور که حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)مادر همه ائمه است.
ایا فکر نکرده اید که تقدیر الهی در این بوده که با وجود این که امام حسین ع چندین زن اصل و نصب دار عرب داشته،ولی نسل پاک ائمه علیهم السلام از نسب پاک این بانوی پاک و شریف ایرانی بوده است؟

و در اخر:
به ایرانی بودنمان افتخار میکنیم که مهمترین دلیل ان اینست که مادر نه تن از امامان پاک و مطهر شیعیان یک بانوی پاک و شریف و عالی نسب ایرانی بوده است.

جای تعجب اینجاست که اکثر ایرانیان تا زمان صفویان از اهل سنت بوده اند ولی شما استدلال فرموده اید ایرانیان تا زمان حضرت علی ایمان نیاورده بودند

من که درست متوجه نشدم.حسین اومده گفته ما اهل بیت هستیم دوستانمون عربن دشمنامون عجم بعد اون کسی که روایتو نقل میکنه میاد یه حرف دیگه میزنه؟خب چرا از اول حسین خودش همونو نگفته چرا روایتو تحریف میکنید؟ روایتی که از این عرب نقل شده کاملا واضحه نیازی نیست توضیحی دربارش بدید
برو بابا خودتون رنگ کنید.این احادیث که کلی توضیح دادی و اینجوری و اونجوری کی تایید و تکذیب کرده؟اوناهم چهارتا آدم مث شما بودن  منطق شما منطق تک فازیه هرکسم بخواد نقدی کنه یه جور سر و تهشو هم میارید .هم ایران و خراب کردین هم ایرانی رو.هرجا به نفعتون باشه احادیث اونطور معنی و تفسیر میکنید هرجا به ضررتو مث این مورد میگید عجم منظورش ایرانی نیست.هه خیلی جالبه؛دینی که دم از کامل بودن میزنه داخل تموم مسایلش پر از شبهست و ایراد و ایراد و ایراد. فقط اینو میدونم دین واسه شماها شده ی سپر واسه پنهون کردن ن کثیف کاریاتون. 
پاسخ:
کی گفته اونا مثل ما بودن؟؟؟!!! معصوم و حجت الهی کجاش مثل ما آدمای معمولی هست؟؟؟!!!!ضمناً این تصور شماست که هر جا به ضررمون بود یه طوری توجیه می کنیم.
اما اینکه از نظر شما برخی ایرادات و شبهات به دین وارد هست دلیل بر این نیست که واقعاً اون ایرادات بر دین وارده.
۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۰:۳۹ فرزند شهید
شما که این مطالب را انتشار میکنید گناهکار ترید

شما عکسها و مطالب ادامه ی  عربهای وحشی دوران جاهلیت را به انتشار گذاشتید

هر غلطی می خواهید بکنید امامان را قاطی کثافت بازیهایتان نکنید مسئولین وبلاگ ها رسیدگی کنید ... بس دیگر ... ما برای حفظ نام حسینمان خون ها دادیم خانواده های ما پدران عزیز را از دست داده شما چه میفهمید
بس کنیییییییییید تو را به خدا دیگر تحمل اهانت به عزیزانمان را نداریم اهانت به امامانمان همانهایی که تنها همدم ما هستند در این دنیای کثافت و مردمی که به خون هم تشنه اند....... بس است دیگر


پاسخ:
عزیز من لااقل مطلب رو کامل میخوندید.
بنده هم قصد دفاع از حضرت سیدالشهداء ع و پاسخ به این شبهه داشتم

دوستان عزیز چرا بحث وجدل میکنید

موسی به دین خود عیسی به دین خود

منم نظرم اینه که هر کس باید بره در مورد مسائل دینیش تفکر کنه ، تاریخو مرور کنه بعد ببینه که کدومشو قابل قبولتره همونو انتخاب کنه

عزیزان ما الان شدیم مثل اون نفری که بمب به خودش میبنده و به امید اون که اون دنیا بهش حوری میدن خودشو میکشه

90درصد ما اصلا امام حسینو نمیشناسیم که کی هستو چکارایی کرده ، فقط میدونیم که روز عاشورا مظلومانه کشته شد

حتی در مورد تاریخ خودمون یا همون زرتشتو و ... چیز خاصی نمیدونیم

اون عده کمی هم که میدونن مثل سوزنیه تو انبار کاه ، اصلا معلوم نمیشن

پس بهتره بریم تحقیق کنیم و دینمونو خودمون انتخاب کنیم ، هر چند که اگر مسلمونیم نباید دینمونو عوض کیم چون حکمش  اعدامه در صورتی که تو قران نوشته هیچ اصراری بر دین نیست

 موفق باشید

عشق حضرت علی دردل ماست و امامان (فرزندان آن حضرتند) پس توی دهان کسانی میزنیم که یا از خودشان حدیث میسازند یا احادیث را به نفع خودشان جعل میکنند مثل داعش و وهابیان وکشتنشان حلال است!
۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۰ عاشق اهل بیت
سلام ، خدا خیرتون بدهد . وقتی من اون حدیث غلط رو که دشمنان درست کرده بودن شنیدم یقین داشتم که غلطه و به وبلاگ شما اومدم و آگاه شدم و تونستم جواب دوستان ساده لوحم را بدهم و آنها جوابی نداشتند که بگویند.
انشاءالله امام حسین روز قیامت رو سفیدت کند.
پاسخ:
سلام
ممنون
إن شاء الله حضرت سیدالشهداء(ع) و آباء و اولاد طاهرینش(ع) در قیامت دست همه شیعیان و محبینشان را بگیرند.
وای که چقد تحت تاثیر قرار گرفتم !!!!!!!!!!!!
پس بگو چرا بین شهدای کربلا ایرانی نیست ؟؟؟؟؟؟؟
اگه ایرانیهای اون موقع که از شما به اونا نزدیکتر بودن چرا به کمک امام حسین نرفتن؟؟؟؟؟؟
واقعا براتون متاسفم که با این جهلتون ایران رو به فنا بردین
هر کی یه به این دانسته های .... شما رو قبول کنه فقط از نظر عقلی مقبوله
و یه چیز دیگه چرا میشه به زن شوهر دار غیر مسلمون بدون حکم طلاق و خطبه عقد محرم شد ؟؟؟؟
این جواب بدین بقیه فیض ببرن !!!!!!!!
آیه 24 احزاب
پاسخ:
کی گفته به زن شوهردار غیر مسلمون بدون حکم طلاق و خطبه عقد میشه محرم شد؟؟!! اول ثابت بفرمائید بعد از چرائی اش سوال کنید.
چرا امام علی جلو جنگ نگرفت؟؟؟؟؟؟؟
چرا تو جنگ شرکت کرد و اجداد بخت برگشته ایرانی رو کشت؟
چرا تاریخ رو تحریف میکنید؟
برطبق تاریخ طبری
پاسخ:
حالا مگه هر چی طبری گفته باشه درسته و عین حقیقت؟؟!!
۰۳ دی ۹۳ ، ۲۰:۴۴ سرباز کوروش
درود
همه ایرانی ها به خوبی گناه میکنن دینی که زوری قبول کنن همین میشه
راه در جهان یکی است و آن هم راه راستی.برو سخنان زرتشت و کوروش بزرگ رو مطالعه کن همین اسلام بردگی صیغه کردن رو حلال کرده اما ما بردگی را برانداختبم و حرفی از صیغه تو میون نبود چون ما ایرانی بودیم الان ببین اسلام تو چه وضیعتیه.ما وهابیا رو بروز دادیم من اسلام رو قبول ندارم من اسلام امام زمان که ظهور کردو قبول میکنم نه الانو.بهت تهمت نمیزنم فقط برو مطالعه کن از تاریخ ایران نه اینکه حرف ملا هارو.ملا اصلا تاریخی نداره اصلا از کجا پیداشون شد؟ملا ها به دستور مستر همفر که یهودی بود بوجود اومد...برو مطالعه کن...سپاس
پاسخ:
حالا این راه راستی چی هست؟ چطور باید راه راست رو تشخیص داد!؟
ملاک تعیین راستی از غلطی چیه؟
HDBBBV

درود گرامیان
اولااون آقایی که گفت ثابت کن (شما ثابت کنید حمله کردن تا ما دلیل بیاریم

برگرفته شده از وب‌نوشت http://borhan.blog.ir
)توجه شما رو به خود حدیث جلب میکنم(«وقتی اسراء فارسی زبان (ایرانیان) را به مدینه آوردند، دوّمی (عمر بن الخطاب) خواست زنهای آنان را بفروشد و مردان آنها را غلام و بردة عرب قرار دهد و تصمیم گرفت افراد معلول و ناتوان و پیرمرد را در طواف و اطراف بیت الله الحرام، سوار بر پشت آنها (ایرانیانِ به بردگی گرفته شده) کند. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) فرمود: به راستی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: کریم هر قومی را احترام کرده، گرامی دارید هر چند با شما مخالف باشند، این در حالی است که ایرانیان مردانی حکیم و دانشمند و انسانهایی با شخصیت و با کرامت‌اند، آنها بر ما سلام کرده و درود فرستاده و میل به اسلام پیدا کرده‌اند. و من سهم غنیمت خودم و حق بنی‌هاشم از آنها را، برای خوشنودی خدا آزاد کردم!!»

برگرفته شده از وب‌نوشت http://borhan.blog.ir ماینکه امیر المومنین سهم خودش رو آزاد میکنه بهترین دلیل برای اینه که ایشون در جنگ اسیران یا بهتر بگویم برده هایی از ایران بهش رسیده که حالا دلش سوخته داره آزادشون میکنه. واینکه تاریخ طبری چرا واسه مختار نامه وساخت سریال مختار کاملا معتبر و خوبه ولی واسه حقایق دیگه نه. البته این رویه سالهاست که بواسطه افراد بی سواد والبته کاملا تهی از تفکر موردسواستفاده حکومت قرار گرفته. و اینکه راه راستی چیه و چطور باید تشخیصش داد برمیگرده به ذات انسان . یا به قولی ذات بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است. شما زیاد خودتو به زحمت ننداز

)
۰۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۶ محمد احمدی
 سلام. در متن حدیث (بفرض صحت ان ) اگر امام قصد مذمت ایرانیان را داشتند٬ از کلمه « فرس یا فارس یا بدبینانه از کلمه مجوس» استفاده می کردند. نکته دیگر اینکه اگر منظور امام٬ ایرانیان بودند پس چرا ایرانیانی که در همان زمان زندگی میکردند٬ به خون خواهی امام در کنار مختار با دشمنان اهل بیت جنگیدند؟ من گمان نمیکنم در صورت صحت حدیث فوق٬ امام قصد اهانت به مردمی را داشته باشند که جدش پیامبر انان را زنده نگهدارنده اسلام خوانده است. والسلام .
پاسخ:
سلام
ممنون از نکاتتون
از زمان وارد شدن اسلام که مخصوص قوم وحشی عرب بوده ایران ایرانی دیگه به شکوه سابق نرسید.به مردم بگید سود واقعی از این همه تحقیر ملت و کشور نصیب چه گروهی می شه!!!
۰۹ دی ۹۳ ، ۲۰:۳۷ نوکر مولا علی

سلام

نویسنده گرامی شما همچنان ادامه بده

اینکه بعضیا عصبانی شدن کاملا پیداست چون از اینکه یکی از شبهه ها و دام هاشون لو رفت ناراحت میشن

پس نیروی مضاعف بگیر

خدا قوت


اونها یک چیز رو نفهمیدن

هر چی بیشتر بخوان به اهل البیت چیز های غلط نسبت بدن ایرانی ها میرن دنبالش تا ببین درسته یا غلطه بر خلاف اهل سنت و وهابیت که چشم بسته قبول می کنن


یکی دو تا از کاربرا هم سنی و وهابی هستن و جملات همیشگی تکراری دارند برای زرتشتیان هم مطلب دارم


اما اگر خیلی نگران هستید برید بررسی کنید

ای کسی که میگی برو تاریخ بخون از شما میپرسم واقعا چند تا کتاب تاریخی خوندی

مطالبت رو با آدرس بگو

مثلا بگو کتاب فلان جلد فلان صفحه فلان

واقعا شما چقدر علم رجال و حدیث می دونید که به راحتی نظر میدید


ضرری نداره

برید بخونید

نترسید کتب همه رو بخونید البته معتبر

بسیاری از علمای اهل سنت که دنبال حقیقت بودند وقتی دنبال حقیقت رفتند و مطالعه کردند به مرور به حقانیت شیعه پی بردند


حضرت زهرا سلام الله علیها به تنهایی برای اثبات حقانیت شیعه کافی هستند

اگر انسان منصف در مورد حضرت زهرا تحقیق کنه خود به خود میفهمه شیعه کیه

وقتی حضرت زهرا سفارش می کنن که محل دفن ایشون معلوم نباشه به راحتی بغض ایشون از خلفا رو میشه دید به گفته آیت الله بهجت این وصیتشون شبیه کار پیامبران  هستش

وقتی ایشون برای گرفتن حقشون فدک میرن پیش اولی (خلیفه اول) اما در راه برگشت اون دومی(خلیفه دومی) ایشون رو میزنه

رسول خدا فرمودند کسی که باعث ناراحتی زهرا بشه من رو ناراحت کرده و کسی که من رو ناراحت کرده خدا رو ناراحت کرده میفهمید اینا یعنی چی

پیامبر این چیزارو خیلی خوب میدونست اما به دستور خداوند چاره ای جز صبر و سکوت نبود همانطور که حضرت پیامبر به مولا علی علیه اسلام هم همین دستور رو دادند و الانم شیعه ها اگر سکوت میکنن به دلیل طبعیت از مولا و پیامبر هستش وگرنه دلمون خونه


علمای اهل سنت می خواستن علامه امینی رو اذیت کنن و مجلسی ترتیب دادن تا ایشون رو تنها گیر بیارن و شروع کنن به اذیتش

اما خبر ندارن که علامه تکیه به مولا علی داره پس کم آوردن توی کارش نیست

فقط یه کتاب الغدیر ایشون خیلی ها رو به حقانیت شیعه آگاه کرده

حدیث من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه که از کتب اهل سنته

علامه امینی از علمای اهل سنت پرسیدن بگید ببینم

فاطمه زهرا امام زمان خودش رو میشناخت یا نه

گفتن بله

علامه پرسیدن بگید امام زمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کی بود

که همه ساکت شدن و بعد از مدتی کم کم پا شدن رفتن

حرفی ندارن بزنن

چی بگن

اگه بگن امام زمان فاطمه علی بود باید سه تا خلیفه رو خط بزنن اگر بگن نه

پس باید بگن پیامبر رو قبول ندارن

حضرت فاطمه به تنهایی برای اثبات حقانیت شیعه کافیه


دین خدا مثل درس و دانشگاه اومده و در هر مرحله برای بالا بردن سطح انسان بوده الا آخری که همین دین شریف اسلامه

ببینید دوستان کلام حق خود به خود در انسان حقیقت جو اثر می کنه

برید مطالعه کنید تفکر کنید

همین خودش عبادته


دسته طرفدار زرتشت هم نمیدونم چقدر خبر داره از آیین زرتشت

من چندتاشو مینویسم

زن زرتشت به خاطر گناه مرد مجازات میشه

گناه مرد زرتشتی در صورتی بخشیده میشد که موبدان با خواهر / دختر بیگناه او همخوابی کنن

رضی، هاشم، دانشنامه ایران باستان، جلد چهارم، صفحه ۲۴۴۷ و ۲۴۴۸؛ همو، ترجمه و شرح وندیداد، جلد سوم، صفحه ۱۴۳۴ و ۱۴۶۳

غسل در دین زرتشت با ادرار گاو هستش

دینکرد، کتاب سوم، دفتر یکم، ترجمه فریدون فضیلت، تهران، انتشارات دهخدا، 1381، صفحه 11 تا 14؛ دوستخواه، جلیل، اوستا، چاپ هفتم، تهران، انتشارت مروارید، 1382، جلد دوم، صفحه 713 تا 716؛ و بخش‌های گوناگون متن پهلوی ماتیگان هزاردادستان.

احکام زن و حیض رو در زرتشت تا حالا دیدید

بعید میدونم به یه ایرانی حتی بی دین بگی باید با ادرار گاو حمام کنی خوشش بیاد


هنوز نفهمیدید که دارید گول تبلیغات رو می خورید

هنوز نفهمیدید که بازیچه شدید

پاسخ:
سلام
ممنون
ایشان اشاره فرمودند: در فرهنگ عرب به همه افراد غیر عرب گفته می شده . شما که اینقدر به فرهنگ عرب آشنایی داری بد 
نیست بدونی در فرهنگ همون عرب هیچ وقت مولا به معنی امام خلیفه سرپرست یا همچین چیزایی نیست. خودت فهمیدی چی میگم.فقط محض اطلاع

پاسخ:
رجوع بفرمائید به الغدیر علامه امینی ره تا موضوع براتون روشن بشه.
من که از حرفای جناب نوکر چیزی نفهمیدم نمیدونم سر یه تیکه زمین(بخشی از مال دنیا) تازه اونم مال 1000 سال پیش تازه اونم مال یکی دیگه چرا ایشون باید دلشون خون باشه؟ پیامبر چندتا دختر دیگه هم داشته قبر کدوم الان هست که شما از نبودن قبر فاطمه ناراحتید اصلا قبر کدوم زن در تاریخ اسلام جاش معلومه؟ پس دلت از اینم خون نباشه. 
من دین زرتشت را تایید نمیکنم اما ادم با ادرار گاو حموم کنه ولی یک انسان را به بردگی نگیره 
پاسخ:
حضرت فاطمه س معصوم و حجت من عندالله بودن. مقایسه ایشون با یک زن معمولی کمال بی انصافی است.
من گفتم زن معمولی؟ زنان تاریخ اسلام مثل خدیجه عایشه یا دختران پیامبر مثل رقیه و ام کلثوم
۱۶ دی ۹۳ ، ۰۷:۰۸ نوکر مولا علی

سلام


خدمت جناب مازیار

جسارتا میتونید سری به تاریخ و جغرافیا یزنید و ببینید قبور کدوم زنان معلوم هست و نیست هر چند هیچ زنی رو با ایشون نمیشه مقایسه کرد

مثلا حضرت زینب سلام الله علیها در سوریه و حضرت خدیجه در مکه هستند و بسیاری دیگر


جناب مازیار قصب یه تیکه زمین به قول شما بحث مال دنیایی نیست

بحث حق و حقوقی هست که از ائمه ضایع شده و معرفتی هست

ما پیرو رفتار اونها باید باشیم

اونها پیگیری کردن ما هم پیگیری می کنیم و نشر میدیم


توصیه می کنم کمی به بحث های شناختی وارد بشید و مطالعه و تحقیق کنید اونموقع بیشتر متوجه این صحبت ها خواهید شد. الان طبیعی هست که متوجه نشید


یه نکته دیگه رو هم جهت اطلاع شما بگم

اسلام برده داری رو نیاورد و اتفاقا بر عکس

اگر کمی تاریخ بخونید متوجه خواهید شد که برده داری قبل از زمان پیامبر در میان اعراب بوده و  ائمه اطهار بردگان رو می خریدند و آزاد می کردند و بسیار از افرادی که خریداری می شدند دیگه از پیشگاه ائمه نمی رفتند و بهشون خدمت می کردند

این سنت واقعی پیامبر بوده نه سنت هایی که بسیاری از افراد با سو استفاده از نام پیامبر ایجاد کردند

سنت پیامبر رو در رفتار پیامبر و ائمه جستجو کنید

۱۶ دی ۹۳ ، ۰۷:۳۸ نوکر مولا علی

جناب مازیار ظاهرا شما از اهل تسنن هستید


ابتدا در مورد رقیه بگم و در مورد ام کلثوم خود شما دنبال کنید


کدوم رقیه رو شما میگید؟

با پیامبر بازی نکنید خیلی خطرناکه


اون رقیه که با عثمان ازدواج کرد رقیه ای که از حضرت خدیجه بعد از ازدواج با پیامبر باشه نبود

بلکه جریان اینجوری

حضرت خدیجه قبل از پیامبر با هاله ازدواج کرده بودند

یعنی از ازدواج خدیجه و هاله دختری بود به نام رقیه

پیامبر وقتی یا حضرت خدیجه ازدواج کردند این دختر شد دختر خوانده پیامبر

پس تکرار نکنید که عثمان داماد پیامبر بود

این هم سند

عاملی، پیشین، ج 1، ص125-124.

اون رقیه رو هم عثمان با ضربه شدید به قتل رسوند

این هم سند

اصول کافی ، ج 3 ص 237 ، 4718 .

این هم سند اهل سنت

مسند احمد بن حنیل ، ج 3 ، ص 229 و الاستیعاب هامش الاصابه ، ج 4 ، ص 301 و الاصابه ، ج 4 ، ص 304 و فتح الباری ، ج 3 ، ص 127 .

اطلاع بیشتر در مورد قتل رقیه توسط عثمان

http://vahabiat.porsemani.ir/content/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%A7%D8%AA%D9%84-%D8%AF%D9%88-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%9F




سلام.تمام این شبهاتی که الان بین جوانان ما هست اولا به خاطر اینه که علما ومراجع تقلید ما (به جز تعدادی از آنها که البته ازسوی حکومت طرد شدند ) مسائلی رو که مربوط به 1400 سال پیش هست به روزرسانی نمیکنن در حالی که خیلی از اون مسائل مربوط به همون دوره بوده.دوم اینکه اونقد به اسم اسلام هر کاری خواستند کردن که نوعی اسلام ستیزی به وجود اومد.و در آخر هم باید گفت مرجع آدم عقلشه.
پاسخ:
سلام
بله از عقل هم استفاده میکنیم. اما فقط عقل نیست. مثلاً با صرف عقل میشه احکام نماز، روزه، حج، خمس، زکات، جهاد، طلاق، نکاح و دهها و صدها مسأله دیگه رو بدست آورد؟؟!! قطعاً خیر.
این مسائل رو باید به خود شرع مراجعه کرد. رجوع به شرع هم تخصص میخواد. حالا یا آدم خودش این تخصص رو داره که میشه مجتهد و فقیه یا تخصص نداره که میره از متخصص میپرسه. که میشه همون تقلید.
خود همین تقلید بر مبنای عقل هست. خود همین عقل به ما میگه تقلید کن.
رفتن به پزشک هنگام مریضی هم تقلید هست.
۱۶ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۰ نوکر مولا علی

سلام

جناب ایلیا اولا که ظاهرا شما هم از اهل سنت هستی

دوما نسبت دادن امری به کل، خودش به نوعی تهمت و در مورد شما توهین هم بود

اینکه از اونها حلالیت بطلبید بر عهده خودتونه وگرنه باید در اون دنیا جواب سختی بهشون پس بدید

سوما ظاهرا از مسائل پیش روی علما خبر ندارید تا ببینید چقدر به روز هستند و نیستند

ما شیعیان حتی در مورد اهل سنت هم نمیگیم مسائل 1400 سال پیش رومیگن و قدیمی هستن اونوقت شما به راحتی به علما نسبت میدید

اگر مسائل اونموقع برای اونموقع بود گفته نمیشد که اسلام دینی برای همه دوران هاست


بله یکی از مراجع انسان عقلشه اما به شرطی که اطلاع کافی برای تصمیم داشته باشه

و چون هیچ انسانی به جز پیامبر صلی الله علیه و آله و امام معصوم علیه السلام به اذن خدا علم کافی رو نداره نمیتونه فقط به عقلش اتکا کنه

به همین دلیل و دلایل دیگه هست که قرآن میگه مشورت کنید (از اهل هر کاری)

و آخرین نکته

ایلیای گرامی

اگر هر دین و آیین رو به خاطر طرفدارانش بخواهیم بسنجیم که هیچ دینی باقی نیست

به گفته قرآن هر کس به خاطر کارهای خودش سوال و جواب میشه نه به خاطر کار های دیگرون

باید هر دین رو از مرکز و نقطه اصلیش گرفت

ما دینمون رو از خدا و و به دستور خدا از پیامبر و ائمه میگیریم

دیگرون رو به دستور قرآن توصیه می کنیم تا اولا ممکنه اثر کنه دوما این وظیفه رو انجام داده باشیم

۱۶ دی ۹۳ ، ۱۹:۳۱ نوکر مولا علی

ایلیای گرامی یه نکته دیگه اینکه شبهه وقتی پیش میاد که جوون اطلاعاتش رو به روز نکنه و از مرکزش نپرسه و هر چیزی رو که شبهه میندازن باور کنه

بنده خودم از افرادی میشناسم که میومدن و دائما رو ذهنش از این دست صحبت ها برای شبهه انداختن می کردن و چند سال این کار ادامه داشت

ایشون بعد از مدتی تا جایی که من اطلاع دارم رفته بود دنبال اینکه ببینه واقعا حق چیه و کدومه

از دفاتر مراجع یعنی از متخصص علم شیعه و نه هر کسی پرس و جوی حسابی کرده بود

الان میگه اگر تیکه تیکه بکنن دین و مذهبش رو رها نمی کنه

اینکه گفتم شیعه به این دلیله که شیعیان اسناد اهل تسنن رو هم بررسی می کنن بر خلاف اهل تسنن که خوندن کتاب های شیعیان براشون ممنوعه

مثلا حدیثی هست که کسی که بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است از پیامبر و کتاب های اهل سنته که شیعیان این رو از کتب اونها میگن

جالبه که وقتی بهشون میگید الان امام زمانتون کیه جوابی ندارن

بنابراین از علمای شیعه بپرسید و حتر خیلی سفت و محکم ازشون سند بخواهید تا یقین پیدا کنید

شما توی هر شهری باشی یه مرکز حوزه هست توی حرم ها و امامزاده ها

اتفاقا خیلی با حوصله جواب میدن

سلام به عزیزی که جواب منو داده.اولا باید بگم که من هم به مانند نام کاربری شما نوکر امام علی ام و سنی نیستم.دوما تمام حرفهای شمارو قبول دارم ولی شاید من منظورم رو نتونستم کاملا بیان کنم.منظور من از علما همه نیستند کسانی هستند که بیشتر تبلیغ سیاست و حکومت رو میکنند تا تبلیغ دین.سوم اینکه اسلام به عنوان آخرین دین و کاملترین دین آورده شد و دینی که کامله یعنی اینکه از مسائل و فرامینش میشه در هر دوره ای بسته به شرایط اون زمان استنباط درست و بجایی کرد.منظور من این نیست که مباحث کلی دین به روز بشه بلکه مسائل و احادیثی گفته شده که مربوط به همون دروه بوده و با توجه به جهالت عربها گفته شده.چرا اسلام در میان ایرانی ها ظهور نکرد.شما جوابیه خسروپرویز به پیامبر رو خوندید؟در آخر باید بگم به هرحال کسانی که خواسته یا ناخواسته در جهت اسلام ستیزی در حرکتند به موفقیت هایی رسیده اند.و ماهستیم که باید بدانیم که نباید جزء رو به کل تشبیه کرد و ظلم هایی رو که 35 سال بر ما روا داشتند رو به حساب اسلام بگذاریم.باز هم از اینکه با حرف هاتون به علم اندک من افزودید قدردانی میکنم.

نکته ای رو یادم رفت و اون اینه که منظورم از این حرف که مرجع آدم عقلشه مربوط به همین سخنی است که به امام حسین منسوب شده نه چیز دیگری.در زمان پیامبر عمر قصد لشگرکشی به ایران رو داشت که پیامبر میفرماید به ایرانیان حمله نکن زیرا آنها آدمانی باهوش هستند که به اگر علم در آسمان هفتم هم باشد بدان دست می یابند.پس اگر به عقلمان رجوع کنیم می یابیم که این سخن اساسا اشتباه است.
باز هم سپاس
۱۶ دی ۹۳ ، ۲۲:۴۷ نوکر مولا علی

ایلیا جان

عزیز

این 35 سال که شما میفرمایی اگر منظورت ظلم دولت ایران به حق مردم ایران باشه که باید اثبات بشه نه اینکه به حرف رادیو و تلویزیون کشور های دیگه اعتماد کرد و یا حرف هر کس دیگری

مولا علی علیه السلام توی یکی از جملات زیباش گفتند

بین راست و دروغ چهار انگشت فاصله هستش یعنی دیدن و شنیدن

کسی نمیتونه به شنیده هاش اعتماد کنه

حرف ها که از سخن مولا بالاتر نیست


و نکته بعدی اینکه دین اسلام بین اعراب نازل شدن به هر دلیلی که خداوند متعال صلاح دید و ما نمیتونیم رو یصلاحدید خداوند نظری داشته باشیم جز اطاعت محض


عزیز جان مولا میگه باید نسبت به هم دید مثبت داشته باشیم

کسی که تبلیغ حکومت ایران رو میکنه آیا باید بد باشه؟

آیا ما از درون اونها خبر داریم؟

ما اگر خوب باشیم جامعه هم خود به خود خوب خواهد بود

فراموش نکنیم ایران اولین حکومت شیعه هستش

فراموش نکنیم حضرت صاحب الزمان در باره ایران فرمودند که اینجا ممکلت ما هستش یعنی مملکت امام زمان

فراموش نکنیم امام صادق علیه السلام در باره قم فرمودند که قم حرم اهل بیت هستش

عرب های اطراف و کشور های دیگه خیلی تلاش می کنن که جوونا رو نسبت به ایران نا امید کنن شما جز دسته گول خورده نباشید

حتما میدونید ایران 35 ساله که تحریمه

واقعا با 8 سال جنگ و بعدش بازسازی ایران 17000 نفر شهید فقط ترور  که الانم ادامه داره و حدود 15 سال اگر بگیم عمر انقلاب ایران بی انصافیه بگیم اوضاعمون خرابه

ایران توی 10-15 سال اخیر اون هم با اوج گرفتن فشار ها خیلی کارها کرده مثلا توی دنیا قدرت موشکی تقریبا سومه

تنهایی داره سوریه و عراق و یه بخشی از لبنان رو با همه فشار ها میگردونه

همین عربستان از گردوندن خودش مونده

پاکستا ن وافغانستان خودشونو نمی تونن بگردونن

ایران جاهای دیگه رو سرپا نگه داشته

مگه شوخیه

با اینهمه مشکلات که برای ایران درست کردن آدم خود به خود باید ایمان بیاره به اینکه دست صاحب الزمان روی سر ایران هست


مولا علی توی جنگ به مالک گفت برگرد

مالک تا کنار خیمه معاویه  پیش رفته بود و شمشیرش آماده کشتن معاویه

اما برگشت

اگر ما بودیم اول میکشتیم و بعد بر میگشتیم

طرفدار مولا یعنی این

باید اینجوری باشیم

بله ضعف توی ایران هست

ما باید به حرف مولا عمل کنیم نه اینکه نقطه ضعف به دشمنان شیعه بدیم


درسته ایران الان گرونیه اما باز هم مردم قدرت خرید دارن

هر کی یه تلویزیون میلیونی داره

گوشی میلیونی داره

من بیرون از ایران زندگی کردم

فشار و خفقان به مفهوم واقعی به چشم قابل مشاهده هستش


سخن آخرتون رو هم البته متوجه نشدم

۱۷ دی ۹۳ ، ۱۳:۰۵ دوست داشتم یه ایرانیه اصیل باشم نه یه دو رگه!
به نام ایران بزرگ
درود بر همگی
همه ما تا حالا خوندن خطبه عقد اسلامی رو دیدیم و خیلی از افراد هم موقع ازدواجشون این خطبه خوانده شده.اما فکر میکنید چند درصد معنی این خطبه رو میدونن؟
بریم ببینیم این خطبه که ائمه به اصطلاح معصوم ( همه به اندازه موهای سرشون کنیز و برده داشتن.) زیاد ازش استفاده کردن چیه و چه معنی ای داره؟
((از شر نفس و اعمال خود به الله پناه میبریم.کسی را که الله راهنمایی کند هیچکس نمیتواند گمراهش کند.ای کسانی که ایمان اورده اید همیشه به الله روی کنید و به او متکی باشید.و به الله متکی شوید و به خویشان یگانگی کنید و بدانید که الله مراقب شماست.والله منش شما را درست خواهد کرد و گناهان شما را خواهد بخشید و هر کس از الله و پیامبرش فرمانبرداری کند به پیروزی خواهد رسید.)) بعد از خواندن جملات بی اهمیت بالا آخوند (فرقی نمیکنه عمامه داشته باشه یا بدون عمامه باشه) از عروس میپرسد:((آیا وکیلم شما را به عقد آقای ..... در بیاورم؟))هنگامی که عروس پاسخ مثبت داد رو به داماد میکند و همین پرسش را از او میکند.
حالا ببینیم پس از شنیدن پاسخ مثبت داماد آخوند از طرف عروس چی میگه(برای این قسمت متن عربی رو هم مینویسم):
((انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم))
واژه ((انکحتک)) از ریشه ((نکح)) میاد که کلمه ((نکاح)) هم از همین ریشه میاد.
معنی این جمله که از طرف عروس به داماد گفته میشه هست:((من در برابر پول معینی که به من میدهی خود را در مقابل تو به گا...ن میدهم.))
عروس در برابر شنیدن جمله بالا که از طرف وکیلش (همون آخوند) گفته میشه میگوید:((قبول میکنم))
در فرهنگ دهخدا(جلد ن صفحه ۷۲۱) ((نکاح)) دارای دو معنی ((جماع کردن)) و ((گ ا ی ی د ن)) میباشد.همچنین در فرهنگ عربی به عربی((التوقیف علی مهمات التعاریف)) نکاح به این صورت توضیح داده شده: ((ایلاج ذکر فی الفرج لیصر بذالک کالشی الواحد)) که معنی کلمه به کلمه آن میشود:((وارد کردن آلت تناسلی مرد در آلت تناسلی زن برای اینکه یک جسم واحد بشود))
(مطالب بالا برگرفته شده از کتاب ((زن در دام ادیان ابراهیمی)) نوشته دکتر مسعود انصاری میباشد که من پس از اطمینان از درست بودنشون اونها رو در این پست قرار دادم)
توضیحات بالا به وضوح نشون میده که تازیان مسلمان زن رو فقط برای این میخواستن که پایین تنشون مشغول باشه و بی کار نمونه و عشق و علاقه میان دو نفر سر سوزنی ارزش نداره. نمیدونم آیا زنی حاضر میشه در شبی که به گفته خیلی ها به یاد ماندنی ترین شب زندگیشه همچین چیزهایی رو قبول کنه و بپذیره که بدن خودش رو به عنوان یک کالا به مرد بفروشه؟ آیا حاضر میشه با خوشحالی جواب ((بله)) بده؟نمیدونم آیا زنی که میاد با افتخار سینشو سپر میکنه و میگه من مسلمونم معنی این جملات رو میدونه یا نه؟ اگه اون زن سر سوزنی برای خودش ارزش قائل باشه همچین چیزهایی قبول میکنه؟و آیا اگر مردی بدونه همچین توهین هایی به همسر و مادر و خواهرش میشه یا شده باز هم با افتخار میگه من مسلمونم؟ خیام میگه:
قومی متفکرند در مذهب و دین / قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی / کای بی خبران راه نه آن است و نه این پاسخ:  با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مستکبران جهان و مزدوران آنان خود را به هر دری می زنند تا افکار نسل جوان را نسبت به دین اسلام که در عصر حاضر خاری در چشم مستکبران عالم شده مشوش سازند و در این رهگذر یکی از دستاویزهای آنان بحث حقوق زن در اسلام است.
نویسنده نوشتار مذکور نیز تمام تلاش علمی خود را بکار برده تا ازدواج اسلامی را زیر سؤال ببرد و با پایین جلوه دادن منزلت زن از دیدگاه اسلام در بحث ازدواج حس إسلام ستیزی را در زنان و جوانان مسلمان ایجاد کند غافل از اینکه نوشتار مذکور بیش از آنکه به آموزه های اسلامی ضربه بزند سواد نویسنده را زیر سؤال برده و منزلت علمی خود وی را هدف قرار داده است. نویسنده مذکور این زحمت را به خود نداده تا متن صحیح عقد ازدواج را در کتب اسلامی مشاهده کند. نمونه بارز کم سوادی وی این است که گفته «آخوند از طرف عروس می گوید:« انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم» این عبارت مربوط به زمانی است که خود عروس بدون وکالت عاقد( آخوند یا غیر آخوند) می خواهد عقد را بخواند. زیرا ترجمه عبارت مذکور این است که من خودم را به عقد تو درآوردم و روشن است که عاقد نمی خواهد خود را به عقد داماد درآورد. بلکه عاقد با کسب إجازه از عروس و داماد وکیل شده تا موکله خود(عروس) را به عقد موکل (داماد)در آورد و لذا وقتی آخوند و عاقد از طرف عروس عقد را جاری می سازد به این صورت است که می گوید: «زوجتُ موکلتی لموکّلی علی الصداق المعلوم.» یعنی «من موکله خود(یعنی عروس) را به عقد موکل خود(یعنی داماد) در آوردم به مهریه مشخص و معین»
گذشته از این اشکال و سایر اشکالات که دلالت بر کم سوادی نویسنده نوشتار مذکور دارد درباره واژه نکاح هم باید بگوییم در کتب لغت (2) برای نکاح دو معنا بیان شده که یکی جماع و آمیزش است و دیگری پیوند زناشویی و عقد و نویسنده مذکور بدون تذکر این مسئله، این گونه جلوه داده که واژه نکاح در زبان عربی صرفا به معنای جماع بکار می رود!
اگر در لغت نامه دهخدا آمده که معنای نکاح جماع کردن است در همین لغت نامه به معنای عقدزناشویی نیز تصریح شده است. ولی نویسنده مذکور به آنها اشاره نکرده است. در لغت نامه دهخدا ذیل واژه نکاح معانی زیر نیز نقل شده است:
عقد زناشویی بستن، شوی کردن، عقدی که به موجب آن علاقه زناشویی بین زن و مرد ایجاد شود.(2)
همچنین در کتاب«التوقیف علی مهمات التعاریف» که نویسنده مذکور از وی استفاده نموده درباره معنای نکاح آمده که:« وقال الراغب أصل النکاح العقد ثم استعیر للجماع ومحال أن یکون فی الأصل للجماع ثم استعیر للعقد لأن أسماء الجماع کلها کنایات لاستقباحهم ذکره کتعاطیه و محال أن یستعملوا ما یستفظعونه لما یستحسنونه»(3)
«راغب اصفهانی معتقد است که اصل نِکَاح براى پیمان بستن و عقد است. سپس به صورت کنایه به معنای جماع استعمال شده و محال است که ابتدا به معنای جماع بوده باشد و سپس برای عقد بکار رفته باشد. زیرا اسم هائی که به معناى جماع است به خاطر قباحت ذکر و یاد آن امر تماما بطور کنایه است مثل زشتی معنای «تعاطیه» و محال است اسمى را که زشت می شمارند براى اسمى که نیکویش می دانند إستعمال کنند.»
چنانکه ملاحظه می کنید در کتاب « التوقیف علی مهمات التعاریف» نیز به صرف ذکر معنای « ایلاج ذکر فی الفرج...» اکتفاء نشده، بلکه آمده که معنای دیگر آن عقد زناشویی است و از راغب اصفهانی نیز نقل کرده که در اصل و ابتدا واژه نکاح در خصوص عقد استعمال شده است.
علاوه بر این صیغه عقد ازدواج در اسلام متوقف بر کلمه انکحت نیست. بلکه بجای آن زوجت نیز بکار می رود و تعبیر زوجت به روشنی دلالت بر زوجیت و پیوند و پیمان زناشویی دارد.
پی نوشت ها:
1. ر.ک: فیومى، احمد بن محمد مقرى‌، المصباح المنیر، قم، دارالرضی، بی تا، ج‌2، ص 624.
2. جنابعالی می توانید با مراجعه به سایت «واژه یاب» به آدرس « www.vajehyab.com » و تایپ کردن واژه نکاح معنای این واژه را در لغت نامه دهخدا مشاهده کنید.
3. المناوی، محمد عبد الرؤوف، التوقیف على مهمات التعاریف، قاهره، عالم الکتب، 1410ق، ص 320.موفق باشید
۱۷ دی ۹۳ ، ۱۳:۱۵ دوست داشتم یه ایرانیه اصیل باشم نه یه دو رگه!
متن عقد نامه ی ایران باستان
******************
ﺩﺍﻣﺎﺩ :
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻧﺎﻣﯽ ﯾﺰﺩﺍﻥ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻡ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ِ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺑﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺎﻥ ِ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﺍﻫﺎﻥ
ﺑﺮ ﻟﺐ ﺁﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ
ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺮ ﺟﺎ
ﭘﺬﯾﺮﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﺁﯾﺎ؟
***
ﻋﺮﻭﺱ:
ﭘﺬﯾﺮﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ
ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ
ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ
ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺮ ﺟﺎ!


پاسخ:
بله معنای لغویش این هست نکاح. اما الان نکاح به معنی ازدواج است. این اولاً
ثانیاً بالاخره یکی از اهداف نکاح ارضاء غریزه جنسی است. این را که نمی خواهید منکر شوید خدای نکرده؟؟؟!! خب تنها راه مشروع ارضاء غریزه جنسی ازدواج است. پس این خطبه بدین معنی است. ثالثاً خطبه را شارع مقدس جعل کرده است. شارع مقدس فرموده برای اینکه زن و مردی به هم محرم شوند؛ و تمتعاتشان از یکدیگر مشروع و حلال باشد باید این الفاظ إنشاء شود. حالا مشکل شما چیست؟
۱۷ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۶ دوست داشتم یه ایرانیه اصیل باشم نه یه دو رگه!
درود و سپاس به تک تک ایرانی های عزیز..
با عرض پوزش از جملات زشتی که در معانیه خطبه ی ازدواج اسلامی امده
میخواستم بگم که این نوشته هارو به چند تا سایت (مراجع تقلید و طلبه پاسخگو )فرستادم ولی جوابی ندیدم میخواستم در این سایت از دوست داران دین سیاه(دین اسلام) جوابی ساده و بدون ابهام ببینم.
و از این که گفتم دین سیاه این جمله را مردم ایران بعد از تصرف ایران توسط اعراب تازی و ظلم و ستم هایی که به مردم میکردند دین اسلام را دین سیاه  و دین زردشت را دین سپید مینامیدند اگه دوست داشتید کتاب تاریخی مازیار
و بابک را پیدا کنید و اظلاعات بیشتری کسب کنید!
۱۷ دی ۹۳ ، ۱۳:۴۶ نوکر مولا علی

ما که نفهمیدیم می خواستی چیکار کنی

مثلا می خواستی اسلام و ازدواج رو زیر سوال ببری یا خودتو

حتما خیلی هم خوشحالی

یه شبهه رو فقی کپی پیست کردی آوردی اینجا و حواست هم نبود که وسط متن توسط سایت ولی عصر عج پاسخ داده شده

امام صادق علیه السلام چه زیبا گفتند که دشمنان ما از احمق ها هستند

خداوند دستور داده که دعا کنیم

ما هم دعا می کنیم تا از خواب بیدار بشید و به لذت واقعیه بودن با خدا برسید

۱۷ دی ۹۳ ، ۱۳:۵۷ نوکر مولا علی

در مورد دین سپید زرتشت هم چند نکته هست اول برید بخونید تا بفهمید کجای کار هستید


در زرتشت حمام کردن با ادرار گاو هستش

و برید در مورد احکام زنان در زرتشت بخونید که به خاطر احترام به کرامت زن اینجا نیاوردم و واقعا خجالت آوره


و اگر شما اینها رو برای دفاتر مراجع که هیچ برای یک فرد با دانش عادی در دین اسلام می فرستادید پاسخ نمیدادن چون جواب داخلشه

اولا زوجتک الی نیست و زوجتک علی المهر معلوم

الی و علی با هم فرق دارن

این از سواد شبهه انداز

دوم سواد شما

توی کامنت قبلی عرض شد

پاشخ شما توی مطلبی که فرستادی هست

واسه همین مراجع هیچ جوابی ندادن تازه اگر راست گفته باشی

جواب چی رو بدن

شما یه سوال براشون فرستادی که جوابش هم توش داده شده

وسط متن رو بخون

کپی پیست کردی حتی تا آخرش نخوندی

آبروی خودت و امثال خودت رو فقط داری میبری

تا آخر همون متنی که فرستادی رو بخون جوابت رو میبینی

همش سوال نیست

تیکه اول متن شبهه هستش و تیکه دوم متن جواب شبهه

۱۷ دی ۹۳ ، ۱۴:۱۲ نوکر مولا علی

نکته جال دیگه اینکه توی ایران باستان به زبان امروزی عقد رو به شعر می گفتن؟

ما همه ایرانی هستیم

حتی ائمه هم به ایران نظر خاصی دارند

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند ایرانی ها باهوشند و به علم حتی اگر در ثریا باشد دست پیدا می کند

حضرت علی علیه السلام در جنگی که عمر علیه ایران راه انداخت یک شمشیر نکشید و گفت اگر همه با من جنگ کنند به اونها پشت نخواهم کرد

حضرت علی علیه السلام بعد از اون جنگ با اسرای ایرانی با احترام رفتار کرد و حتی فرمود برای ایشون از اونها هیچ غرامتی گرفته نشود

حضرت زهرا سلام الله علیها عزاداری آذری ها برای امام حسین علیه السلام رو دوست دارند

امام صادق علیه السلام شهر قم رو گفتند حرم اهل بیت هستش

امام زمان عج فرمودند این ممکلت خونه ما هستش

امام زمان عج حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رو به جای زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معرفی کردند

پس اینقدر ایران ایران نکنید

اهل بیت خیلی بیشتر از امثال شما ایران رو دوست داشتند و دارند

این همه نعمت فکر کردید از کجاست

اینکه ایران اینجوری سر پا ایستاده فکر کردید چیزی غیر از نظارت و کمک حضرت صاحب الزمان هستش

تا این محصولات جهاد نکاح 1400 سال پیش در ایران عزیز هستند ایران و ایرانی روز خوش نخواهد دید در زیر به نمونه هایی از جفنگیات این تخم عربها اشاره میکنم

نوکر علی

سرباز گمنام امام زمان که مثل امامش گمه

کی گفته کنیز بده

کی میگه برده داری بده

کی گفته بریدن سر بده

کی گفته عربها به ما حمله کردن

شهربانو زن حسین بود نه کنیز(عربها غیر از زن عرب زنی رو به همسری نمیگرفتن و اگه میگرفتن به کنیزی بود)

حالا طرز فکر این نفهم ها رو در کنار داعش بگذارید تا ببینید داعش خیلی از ما دور نیست

۱۷ دی ۹۳ ، ۲۰:۳۳ نوکر مولا علی

گفتار شما نشان از ادب شماست

اگر جواب یا سواد داشتید می گفتید


بله ظاهرا داعش خیلی از شما دور نیست

لطفا دیگران رو با خودتون یکی نکنید

به دستور قرآن به شما میگیم سلام

نوکر مولا برو نوکریتو بکن مثلا الان میتونی به ابوبکر بغدادی خدمت کنی اگه قدیم بودی توجنگ خیبر مثلا میتونستی بعد از این که مولات سر 1200 ادم رو برید بری شونه هاش رو بمالی خستگیش رفع بشه یا میتونستی وقتی زنهای ایرانی رو به کنیزی برده بودن تو مدینه تو چوب دستت میگرفتی رو ناموس ایران قیمت بزاری یه چند تاش هم که به مولات رسید یکی رو بده به اقات حسین باقی رو ازاد کنه تا نوه نتیجت در اینده بگن منم من نوکر مولا علی
۱۸ دی ۹۳ ، ۰۷:۳۳ نوکر مولا علی

ظاهرا اینجور کارها با توجه به تفکرات داعشی از شما بر میاد


شیعیان راضی به اذیت کسی نیستند حتی لفظی

اهل سنت میگن 3 تا شیعه بکشی میری بهشت

وهابیت میگه 7 تا شیعه بکشی میری بهشت

به گفته قرآن کسی که مسلمانی رو بکشه مثل اینکه دنیایی رو کشته

شیعه ها کارشون عبادت خدا و ارادت به اهل البیته

در مورد برده داری و تاریخش و جنگش منابع تاریخی رو کامل و دقیق با مراجعه به اسناد بخون تا متوجه اشتباهاتت بشی

کاملا روشنه صحبت های تکراریه چه کسانی رو دارید تکرار می کنید که قبلا همه اونها از نظر منطق و تاریخ حتی اهل سنت هم رد شدند

تکرارشون چه فایده ای برای شما میتونه داشته باشه

صحبت های شما رو میگذارم روی نادانی شما و به پیروی از اهل بیت ع شما رو می بخشم اما باید تهمتی که به غیر از من زدید از خودشون حلالیت بطلبید

۱۸ دی ۹۳ ، ۱۲:۳۵ دوست داشتم یه ایرانیه اصیل باشم نه یه دو رگه!
به نام ایزد یزدان که همه ی انسان ها در برابر او یکسانند!
میخواستم چند مطاب کوچک به اقای نوکر بگم که زود از کوره در میره
و توهین میکنه و ما رو بیسواد میدونه بگم که با دقت نوشته سوم رو نخونده
یه سری بر گرده بخونه...
اولا:من جایی ذکر نکردم که نوشته اولی رو من نوشتم بله درسته در چند تاسایت مختلف دیدم و ارجاع دادم اینجا .منم اون جواب داخلشم خوندم ولی اینقد پیچونده از مقدمه اش فکر تو شستشو میده خواستم اینجا یه جواب ساده و روان ببینم که اقای نوکر هم شاید به خاطر اینکه زیاد رو این
مسایل حساس اند نفهمیدن منظورات منو!
 دوما:من در نوشته سوم دینی را خوب یا بد جلوه ندادم و اینکه
گفتم: دین اسلام را دین سیاه  و دین زردشت را دین سپید مینامیدند.
این جمله را مردمی که بهش ظلم شده را میگفتن نه من!
سوما:اینکه معانیه نکاح را همه میپیچونند(یکی میگه ازدواج)_(یکی میگه
آن هایی که عرب زبانند بهتر میدانند)میخواستم اینو بگم که تروست های
تکفیری که عرب هستند.آیا جهاد نکاح شنیدید؟
یک شیخی وهابی گفته که هر مسلمانی با سربازان جهاد در راه خدا (تروریست های تکفیری)امیزش کند جایش در بهشت است.بعد از این خطبه از کشور ایران سال گذشته حدود 1000 زن ایرانی رفتن با ترورست های تکفیری این  کار رو انجام دادن(در اخبار شبکه ی 6 نشان میداد)
و اسم این کار رو گزاشته بودن جهاد نکاح!
حالا یکم فکر تو بکار بندازی میفهمی نکاح یعنی چی!



۱۸ دی ۹۳ ، ۱۳:۲۴ دوست داشتم یه ایرانیه اصیل باشم نه یه دو رگه!
به نام خدای مهربان!
میخواستم دوباره درباره ی ساده بودن و کوته فکر کردن اقای نوکر در چند تا
از نوشته اش چند مطلب بگم!
1_(حضرت زهرا سلام الله علیها عزاداری آذری ها برای امام حسین علیه السلام رو دوست دارند).
چند نکته درباره ی پیام بالا بگم:اولا حضرت فاطمه زهرا تقریبا 1400 سال پیش میزستند و موقعی که از دنیا بروند پسرشان(امام حسین(ع)) 5 یا 6 سالش بوده چه طور ممکنه خدایی نکرده سرنوشت رو که نمی دونستند
بدونند که پسرش امام حسین (ع) بعد 45سال شهید میشن!
دوما:1400 سال پیش در جهان دو قبیله ی بی دین بودن (مغولان_ترکان)
در ضمن زبان انان اذری نبود بعده این که اعراب به ایان هجوم بردن
پادشاه ایران یزدگرد سوم اواره شد و طی جنگ های مکرر 120.000 ارتش به نابودی کشیده شد بعد نوه ی پادشاه ایران به چین میره تا از اونا
کمک بخواد اما پادشاه چین به بهانه ی دور بودن راه  نیرو
نمی فرسته.نوه ی پادشاه در حال برگشتن از چین به چند تا قبیله ی
ترکان برمیخوره و به اونا وعده ی جواهرات میده تا با آن ها در بیرون راندن
اعراب تازی کمک کند ولی وقتی این خبر به گوش عمر بن خطاب رسید
در دره ای که آن ها رد میشدند کمین گذاشتند و آن ها را تا آخرین نفر
به هزیمت کشاندند!
بعد که قبیله ی ترکان با خبر شدن به ایران کوچ کردن تا انتقام بگیرند
و در نواحی شمال غربی ایران ساکن شدن و با مخلوط شدن زبان پارسی و ترکان بعد از 700 سال اولین سلسله ی ترک تاسیس شد و زبان اذری
هم یک زبان اصلی بین ترکان شد!
حالا من نمیدونم اگه حضرت فاطمه زهرا (س)بعی از 700 سال را میدانست
که اعراب به او و خانواده اش ظلم نمیکردن.   
این حرف هایی که اقای نوکر میزنه بعضی از افراد سود جو میگفتن
فکر من و ایرانی مشغول کند...خدا کند منظور بدی برندارید!

پاسخ:
کی گفته حضرت زهراء س نمی دونست؟؟!!
مشکل شما بزرگوار اینه که با مبنای اعتقادی شیعه و امامت آشنا نیستید.
۱۸ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۵ نوکر مولا علی

بنده ادعایی در سواد نداشتم

میگید منظورتون این بود و اون نبود که به این میگن دست و پا زدن

بنده دریافت منظور شما رو به خواننده ها وا میگذارم

چند تا نکته جالب هست

اولا اگر میگید جواب رو هم خوندید پس چه دلیلی داره که بگید اون متن رو واسه خیلی از سایتها فرستادید اما جوابی نگرفتید در کامنت 17 دی 1336 این حرف رو زدید

دوما جالبه که شما فتوای وهابی ها رو به اسم دین اسلام گذاشتید

همون شیخ رو در فرانسه کتک زدن و فرستادنش بیمارستان

حتی علمای اهل سنت هم وهابی ها رو مسلمان نمیدونن چه برسه به شیعیان

اصلا وهابی ها رو کسی دارای دین نمیدونه مگر اینکه شما بخواهید اونا رو به دین اسلام بچسبونید

وهابیت تکفیر و افراط اصلا جایی نداره

هرچند چند نفری که معلومه از کجا پولشون رو میگیرن مشغول تکفیر و تندروی هستن

وهابی ها عده ای هستند دقیقا علیه اسلام

شما هم اگر قصدتون مبارزه با اسلامه که هیچ اما اگر واقعا دنبال حقیقت واقعی هستید توصیه می کنم یک بار همه چیز رو از ذهنتون پاک کنید و دوباره تحقیق کنید خیلی ها اینکار رو کردند نتیجش هم براتون خوب باید باشه

سوما در مورد 1000 تا ایرانی هم اگر مدرک دارید که بیارید و اثبات کنید تا قابل قبول باشه وگرنه یعنی چیزی شنیدید و دارید تکرار می کنید

جهاد نکاح رو عده ای مفتی وهابی برای تخریب چهره زن ایجاد کردن

معنای ازدواج رو دقیقا توی همون جا براتون توضیح دادن حتی از همون فرهنگ دهخدا

معلوم نشد بالاخره شما فرهنگ دهخدا رو قبول دارید یا چیز دیگه رو

باید سرتون رو برف بیارید بیرون تا ببینید

مشکلتون اگر با عمر باشه که ما هم با عمر مشکل داریم یکیش چون به حرف پیامبر عمل نمی کرد در این شکی نیست


در مورد حضرت زهرا و از پیش گفتن هم حرف زدید

ظاهرا باز هم کتب تاریخی رو زیاد نخوندید

توی کتب تاریخی در موردحوادث زیادی توسط ائمه پیشگویی شده

اگر نمیشه پس چطور پیامبر 12تا امامی که 260 سال بعد به دنیا میاد رو به ترتیب اسمشونو گفتن که توی کتب اهل سنت هم هست

نتیجه جنگ روم ایران چطور در قرآن هست

چگونگی تشکیل دنیا که بیگ بنگ هم تقریبا در مورد اونه چطور در قرآن بوده

پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد شهادت امام حسین علیه السلام قبلا توضیح داده بودن

مثلا توی کتاب خوارزمی هست

امام باقر علیه السلام در مورد به حکومت رسیدن بنی عباس بعد از بنی امیه لع قبلا گفته بودند

امام صادق زمانی علیه السلام که از قم صحبت کردن قم بت پرست بودن اما ایشون گفتن آخر الزمان برید به قم و قم حرم اهل بیته

منتخب الاثر

حضرت علی علیه السلام از مسجد جمکران خبر دادن

اونقدر زیاده که اینجا جاش نمیشه


ابتدا در مورد امامان تحقیق کنید و فلسفه وجودی اونها رو بررسی کنید

بعد خواهید فهمید که اساسا پیش بینی امر عجیبی از اهل بیت نخواهد بود

و البته من دنبال سودی نیستم

حقوقی هم از دولت ایران نمیگیریم حتی دنبال کار دولتی هم نیستم

با افتخار کار می کنم

اما تا حدی دنبال مسائل اینجوری رفتم

با افراد مختلف نشست داشتم سنی ها  وهابی ها مخالف های اسلام

تا آتشکده ها و دخمه ها رفتم و باهاشون هم صحبت شدم

شما هم تحقیق کن نتایجش برای خود انسان بسیار خوب خواهد بود

مطالب رو جمع کن و بعد از چند سال تحقیق نتیجه گیری کن همون اول کار نمیشه نتیجه گرفت چون تصمیم شما رو تحقیق شما اثر داره

من تحقیق کردم رسیدم به عرفای شیعه

فقط یک گروه شما رو به آرامش میرسونه

شیعه . مخصوصا عرفای شیعه

توی همین دنیا با ملائک در ارتباط هستن

شما میگید حضرت زهرا سلام الله علیها از کجا می دونستن

بیایید من نشونتون بدم از افرادی که الان دور و بر ما به تمام ضمیر ما آشنا هستن

اگر تحقیق کنید پیدا می کنید

البته که شما هم اگر منظورتون توهینی به من بود شما رو هم حلال می کنم اما بقیه رو باید حلالیت بطلبید

این قمی ها پس از اولش توکار کفر وشرک بودن ما خبر نداشتیم  یه زمان مجسمه میپرستیدن الان هم یه سری مرده های مجسمه رو یه حرف بدرد بخور از نوکر عرب

۱۸ دی ۹۳ ، ۱۸:۳۳ نوکر مولا علی

جناب بل

کینه شما کاملا واضح هستش

ظاهرا شمایی که اهل سنت هستی نه قرآن می خونی و نه کتب اهل سنت رو و از توسل اهل سنت خبر نداری

توصیه می کنم یه سری به منابع اهل سنت خودتون بزنید تا جریان توسل رو خودتون مطالعه کنید

روسای مذاهب اهل سنت در کتب خودشون اقرار به همین موضوع می کنن

البته گفتم کتب اهل سنت خودتون رو ببینی چون ظاهرا شما قرآن رو قبول ندارید

وگرنه به اینجا نمیرسیدید

چون توی خود قرآن بارها به توسل اشاره شده

یا ایها الذین آمنو اتقوالله و ابتغوا الیه الوسیله

تقوا پیشه کنید و برای تقرب متوسل شوید به وسیله و واسط

دقیقا اشاره به وسیله ای جهت تقرب به خدا هست

آیات دیگر

برادران یوسف به پدرشون حضرت یعقوب گفتن که ای پدر تو برای ما طلب مغفرت کن که این میشه همون توسل

توجه کن که توسل = وسیله قرار دادن

در آیه دیگه سوره نسا

اگر به خودشان ظلم کردند و نزد تو آمدند پس از خداوند طلب بخشایش کنند و رسول خدا هم برای ایشان طلب بخشایش کند

این هم همون توسله

از تبرک و توسل در قرآن زیاد هست

مردم گهواره حضرت موسی رو نگه میداشتن و به وسیله اون برکات میگرفتند

این یعنی توسل و تبرک جستن

مردم پیراهن یوسف رو نگه میداشتن و تبرک می جستن

این یعنی توسل و تبرک

شما ظاهرا با قرآن هم مشکل داری

اون مرده ها هم اگر منظورت ائمه هستند که جای تاسف داره

ظاهرا شما قرآن هم نخوندی

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

قرآن به صراحت گفته که زنده هستند


در مورد مردم فقط خبر نداشتی از چیزای بیشتری خبر ندارید ظاهرا


البته شما اگر بخوای به مفهوم واقعی حقیقت پی ببری چشماتو نمی بندی

من فقط می تونم براتون دعا کنم تا چشماتونو باز کنید

۱۸ دی ۹۳ ، ۲۱:۵۰ دوست داشتم یه ایرانیه اصیل باشم نه یه دو رگه!
فقط خداست که به همه چیز داناست هیچ انسانی رو نمیشه با خدا یکی دانست.فقط خدا سرنوش رو میدونه!
اولا:من به کسی توهین نکردم این اسمی هست که خودتون گزاشتید
اسم شمارو که نمیدونم اسمتونو بیارم!
دوما:کجای نوشتم شیعه را با اعراب کثیفی مثل وهابییت یکی کردم؟
من میخواستم بگم که اونها زبانشون عربیه مگه درست نیست؟
خوب پس اونها معنی نکاح رو از من و تو بهتر میدونن درسته؟
پس وقتی میاییم میبینیم چه کارهایی انجام میشه معنی نکاح واضحه
دیگه چرا هی 50 سطر الکی مینویسی!
دوما:اون کاری که شما میگیدپیش گوییه(یعنی احتمال داره درست باشه).اگه میخوایید 5000 تا حدیث درباره ی اینکه سرنوشت رو میدونستن...من اصلا قبول میکنم !
سوالم اینجاس که خدا چرا پیامبر به عربستان فرستاد:دلایل مختلفی
میگم که شما هم قبول دارید 1.بت پرست بودن 2.مردمانی قبیله ای
و بی تمدن3.دخترانشان را زنده به گور میکردند4.و دلایل مختلفی که من نمیدونم فقط خدای بزرگ میدونه...
میخوام بگم که پیامبر این همه مهربان.پاک دامن بود مگر میشود
سرنوشت ایران را بداند که چقد انسان بیگناه کشته شده و جلوی
عمر را نگیرد؟زمانی که اگر پیامبر میگفتند عمر زندانی کنید قطعا
همه به حرفش گوش میدادند اگر عمر بر خلاف پیامبر عمل میکرد در یاران
پیامبر او را میکشتند!
پس حرفه بچه گونه ای که شمامیگید:پیامبر به عمر گفتند با ایرانیها کاری نداشته باشید عمر هم قبوا نکرد!!!!!!!مگه میشه همچن چیزی؟
پس اگه پیامبر سرنوشت رو میدنست هرگز نمی زاشت این همه جنایت
تجاوز کشتن زن و بچه ها رخ بده مگر اینکه خود خدای بی همتا سرنوشت رو به پیامبر بگه!
امیدوارم قانع شده باشی... 
۱۸ دی ۹۳ ، ۲۳:۳۳ نوکر مولا علی

در اینکه همه کاره فقط خداست شکی نیست وگرنه بهش میگن شرک

اما خداوند بنابر مصالح خودش بسیاری از امور رو با واسطه اولیای خودش در دنیا انجام میده

نه به واسطه نیازش بلکه به واسطه مقام بالای اولیای خدا

اولیای الهی حتی الان هم در حال حاضر هستند


اون عربی که شما میگید حتی قواعد صرف و نحوش رو ایرانی ها بهشون یاد دادن

تحقیق کنید ببینید چطور شد که ایرانی ها قواعد عربی رو به خود عربها یاد دادن

برنگردید و بگید که چطور ممکنه

تحقیق کنید تا ببینید


در ازدواج زن میگه زوجتک نفسی علی الصداق المعلوم

زوجت یعنی به ازدواج در آوردن

زوج شدن

و اگر موکل زن باشه میگه زوجت موکلتی

تزویجه که زوجیت رو میرسونه

معنی نکاح رو هم توی همون کامنت توضیح دادن

اینجا اختیار با شماست که معنی به این روشنی رو ببینی یا نبینی


اینکه شما پیشگویی پیامبر و ائمه رو قبول ندارید دیگه مشکل شماست

اسناد تاریخی همشون وجود داره

حتما باید با تاریخ هم مشکل داشته باشید


عزیز من پیامبر اونقدر مهربان نوه ای داره به اسم حسین که وقتی قاتلش روی سینش میشینه که سرش رو تن جدا کنه با اون بدن پاره پاره باز هم میگه اگر این کار رو نکنی من شفاعتت میکنم با اینکه برادر و بچه ها و سارانش رو کشتن باز هم میگه شفاعتت می کنم

پیامبر ببین خودش چی بوده که همچین نوه ای داره

ببین دخترش چی بوده


بعد از اینکه پیامبر از دنیا رفت عمر به ایران حمله کرد

ایرانی ها در اون جنگ فشار ها و سختی هایی از دست عمر کشیدند که گفتنش هم سخته

اینکه ایران تا چندین سال بعد از حمله عمر همچنان صحنه تظاهرات بود به همین دلیل بود که از دست حاکمان ظالم ایرانی خارج شدند اما گرفتار عمر شدند تا زمان حضرت علی که کم کم با تعویض والیان مختلف شدت اعتراضات کم شد و رافت اسلامی رو دیدن به همین دلیل هم هست که ایرانیان بیشتر شیعه شدند و عمری نشدند خیلی واضحه

اما بعضیا واسه گول زدن میگن از زمان صفوی ها شیعه درست شد

تاریخ رو بخون پیامبر در زمان خودش به حضرت علی می فرماید تو و شیعیان تو در آخرت رستگارید

در زمان عثمان هم دو روند مسلمان عثمانی و مسلمان شیعه علی بودند و ربطی به صفویه نداره

ایرانیان از ابتدا مردم مصلح و حق طلب بودند و به دلیل رفتار حق امام علی و ائمه شیعه رو پیش گرفتند

نعمت شیعه رو در ایران باید قدر دونست


اینکه پیامبر به چه دلیلی جلوی عمر رو نگرفت و جلوی خیلی از کار های دیگه رو برخی معلومه و برخی نه

مثلا اینکه امام حسین با تعداد کم یار به جنگ و کربلا بره برای ما شاید بی دلیل باشه چون به احتمال خیلی زیاد نتیجش شهادته اما وقتی به روند و ادامه حوادث کربلا خوب دقت کنید میفهمید که چقدر دقیق عمل شده

توصیه میکنم به مقاتل مراجعه کنید و نقش شیطان رو هم در این مسیر بررسی کنید

براتون این سیر بسیار شیرین خواهد شد

مثلا امام رضا میتونست نیاد به مشهد چون به هر حال شاید تنها میشد

اما اگر به ادامه اون ماجرا و سفر امامزاده ها در این مسیر و در ایران دقت کنید میبینید که چقدر حرفه ای و زیبا ایران رو برای حکومت شیعه آماده کردند

بعد از شهادت امام رضا و سفر های امامزادگان در هر نقطه ایران  خود به خود شیعه ماندگار  و مستحکم شد

چطور میتونیم بگیم اینها نقشه ائمه نبودند

میدونید که شیطان در همه عوالم دست و قدرت داره

تنها در پیامبر و ائمه قدرت نفوذ نداشته


همه این موارد نقشه های شیطان برای گمراه کردن و نقشه های پیامبر و ائمه برای هدایت هستن

مسلما اگر امامی دلیل کارش رو بروز بده که دیگه نقشه نیست

پیامبر هم همینطوره مسلما برای  خیلی از موارد به صلاح نبوده چیزی رو بگه حتی با منطق و فکر ما جور در نیاد

یکیش همینه

اینکه عمر برای کشور گشایی به ایران حمله کرد

اما ایران شد یک کشور بزرگ شیعی

حالا اینکه پیامبر نگفت به نفع بود یا به ضرر


نگید پیامبر اگر میدونست نمیذاشت

مگر خدا نمیدانست شیطان روی زمین چه کار هایی قراره بکنه پس چرا از بین نبردش

و مگر خدا نمیدانست انسان روی زمین چه کارهایی قراره بکنه پس چرا آفرید

پس بازم بگیم خدا هم نمیدونست وگرنه نمیذاشت

همیشه مصالحی هم که ما نمیدونیم و بعدا روشن میشه

همه این موارد برای اینه که ببینیم چقدر با خدا هستیم

راه و روش با خدا بودن رو هم پیامبر و ائمه یادمون دادن

در اوج سختی از خدا غافل نبودن

امام حین تو کربلا نمازش رو میخونه

به بچه ها میگه تا توی خیمه ها بمونن و صحنه جنگ رو نبینن تا خاطهر نشه براشون

همدیگه رو با احترام صدا زدن

رعایت تساوی

دادگاهای امام علی که معروفه

امام زین العابدین شیوه دعا

همه شیوه های مختلف بنده واقعی بودن رو اومدن به ما یاد بدن


در پایان احساس می کنم یه سری باورهایی دارید و یه سری نتایجی گرفتید که با باور های قبلیتون در تعارضه و با هم مخالفن

این خودش نشانه بدی نیست و خوب هم هست

یعنی شما در آستانه انقلاب درونی قرار دارید

در مورد نبرد خیر و شر و نقشه های شیطان برای گمراهی و نقشه های ائمه برای هدایت یه تحقیق کنید شاید یک سالی طول بکشه بعد یک شیرینی خاصی در دل شما خواهد نشست

خودتونو بسپارید به خدا و ازش کمک بخواهید که راه رو واقعا نشونتون بده

دو رکعت نماز و خواهش از خدا چاره کاره


در پایان بگم 50 سطر که سهله

حاضرم مدتها وقت بگذارم تا این شبهه هایی که نامردهایی در دل شما ایجاد کردند رو با صداقت رفع کنم تا به آرامشی برسی که هیچوقت نخوای از دست بدی

۱۸ دی ۹۳ ، ۲۳:۳۴ نوکر مولا علی
تا وقتی شبهه در دل شما هست آرام نداری

من میگم اعراب به ایران حمله کردن ووووووو  میگی شما سنی هستی تو هنوز تو دعوای سنی و شیعه گیری من با کلیتش مشکل دارم بشر

در ضمن کسایی که میگن امامان ما در حمله به ایران نقشی نداشتن پس این واقعیت رو قبول کنن دارن به دینی میبالن که اورندش عمر بوده نه امامانشون وجالبتر اینکه به عمر که اسلام رو به قول خودشون براشون اورده لعن میفرستن

مردم ایران عجیب ترین مردم روی زمین هستن

باز الان یه ادم نفهم میاد میگه شما سنی هستی اوووووف

۱۹ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۳ نوکر مولا علی

کجا گفتیم که اعراب حمله نکردن

گفتار شما نشون میده اهل سنتی

بنده توی دعوای شیعه و سنی نیستم وگرنه شبیه شما صحبت میکردم

عمر مگر برای آوردن دین به ایران حمله کرد

اگر برای دین بود که پیامبر بهتر میتونست این کار رو بکنه

با توجه به تاریخ و صحبت هایی که از عمر در تاریخ هست این کار عمر بیشتر شبیه کشور گشایی و عقده گشایی هستش وگرنه عمر در زمان پیامبر در جنگ ها شرکت میکرد و شمشیر میکشید نه اینکه رو تخت بنشینه که البته این رو هم کتب اهل سنت میگن که فقط می نشسته تا جایی که پیامبر هم بهش تذکر همین موضوع رو دادند

و به فرض عمر آورده باشه

بگذار یه نکته جالب در مورد ایران بگم

حتما تاریخ خوندید

ایران حدود 70 سال زیر سلطه یونان بوده و در اون 70 سال کسی حق نداشته به غیر یونانی صحبت کنه

حالا بگو ببینم الا چی از کلمات یونانی مونده

ایرانی ها همیشه طرف حق بودند

عمر هم اگر به ایران حمله کرد اما تا دوران خلافت امیر المومنین علی علیه السلام شروع شد گرایش شیعه هم شروع شد و نتیجش جمعیت شیعی ایران شد

بیدار شو

اگر هم منظورت از نفهم من بودم عیبی نداره راحت باش به من فحش بدی به پیروی از قرآن و ائمه به شما سلام میکنم و قضاوت رو هم به خوانندگان وامیگذارم

تو باز گفتی سنی هستی که ثابت کردی همونی هستی که گفتم

70سال یونان (800سال) عرب قیاست تو حلقم اگرم چیزی از زبان یونانی مونده بود با اومدن اربابانت به ایران بعد 800 سال چیزی نمیموند

این که ایرانی ها همیشه طرف حقند هم لازم نیست توضیح بدم یه نگاه به جامعه جواب شما رو میده

دلیل گرایش ایرانیهای نگون بخت اسیر دست عرب به سمت علی واضح بود علی و عمر سر خلافت مشکل داشتن به دلیل نفرت ایرانی ها از عمر طرف مخالف رو گرفتن

نمونه عینی که الان هست گرفتن طرف سلفی های حماس وکمک به اونا فقط به خاطر دشمنی با اسراییل

باز الان یه نفهم میاد میگه سنی هستی یا طرفدار اسراییل

البته به نظر من اسراییل سگش شرف داره به این عربها که هنوز هم هنوزه دنبال قادسیه هستن سخنان اسماعیل هنیه سند حرف من یا صدام

تازه همین الان هم نگاه کنین نفرت بین ایرانی با عرب وجود داره که خود گواه واقعیته

۲۰ دی ۹۳ ، ۰۷:۳۱ نوکر مولا علی

به به دوباره جملات معقولانه از شما تراوش کرد

سلفی های حماس؟

حماس سلفی داره؟

النصره و العدل و داعش و گروه های دیگه که همه رو تکفیر میکنن سلفی نیستند بعد حماس سلفیه

به به

اصلا میدونی سلفی چیه و سلفی به کی میگن

یه تجدید نظر دوباره توی تحقیقاتت بکن


اتفاقا اگر بیشتر فکر کنی متوجه 70 سال میشی

وقتی بعد از 70سال از یونان توی ایران چیزی نموند

بعد از 800 سال شما چیزی از عمری ها هم نموند

این بنده خدا هایی هم که گولشون زدن همونایی هستند که عربستان از طریق پاکستان و افغانستان و کردستان عراق به ایران تحمیل می کنه

اینکه الان عربستان در عراق هم جنگ داره یکیش به خاطر همین موضعه که نمیتونه وهابیت و اهل تسنن رو از طریق عراق در ایران ترویج بده


گرایش به سمت حضرت علی رو هم خوب اومدی

پس خود شما هم اعتراف کردی که مردم از دست عمر ناراحت بودن

حالا بگو ببینیم چرا بعد از این همه سال حضرت علی علیه السلام توی ایران مونده

کمی به جمله های خودت فکر کن

خودت داری همین رو تایید می کنی


شما هر چی بخوای فحش بدی جز اینکه شخصیت خودت رو نشون بدی کار خاصی نکردی و من با به پیروی از قرآن به شما می کنم

گفتار شما خودش نشون دهنده شخصیت شماست


نفرت ایرانی از عرب همیشه وجود داره

من خودم یکیش

شکی نیست

البته حساب اعراب ایران رو جدا میکنیم


والبته امام خمینی هم گفت که اگر از اسرائیل بگذریم از عربستان نمیگذریم

عربستان دشمن روشن و سرسخت ایرانه اما پشت اسرائیل قایم شده

باید از اسرائیل عبور بشه تا به عربستان برسیم

بیشتر فکر کن

قرآن بارها توصیه کرده به تفکر


۲۰ دی ۹۳ ، ۰۷:۳۸ نوکر مولا علی

البته همین اسرائیل که ظاهرا بهش علاقه نشون میدی بارها اعلام کرده که شوش و همدان ایران برای اسرائیله و قصد تصرفشون رو داره و میخواد به ایران حمله کنه و اونها رو بگیره

حماس و حزب الله هم به نیابت از ایران برای ایران و علیه اسرائیل می جنگن و عربستان هم علیه اونهاست و به تکفیری های کمک مالی می کنه

پس اگر بیشتر فکر کنی و واقعی ایرانی باشی میفهمی که 2000 کیلومتر بیرون از ایران جنگ ایران و اسرائیل باشه خیلی بهتر از اینه که اسرائیل بخواد حمله کنه و توی ایران و لب مرز باهاش بجنگیم

چرا نسبت به عربستان ناراحتی نشون نمیدی و کار خوب ایران رو بد جلوه میدی

۲۰ دی ۹۳ ، ۱۷:۳۳ نوکر مولا علی

خب که چی

این چیه

۲۰ دی ۹۳ ، ۱۷:۳۶ نوکر مولا علی
البته انتظار جواب منطقی هم از شما ندارم

منم انتظار این که شما بفهمین رو نداشتم این عکس برای اونایی که میخوان بفهمن

در توضیح عکس (عضو کتایب القسام حماس با پرچم داعش و القاعده)

۲۰ دی ۹۳ ، ۲۰:۵۱ نوکر مولا علی

بحث رو از کجا به کجا کشوندی

حماس یه زمانی زیر ایران بود

بعد با عربستان رو هم ریختند و رفتند به طرف مورسی و مشعل هم با عبدالله دوم و اخوان المسلمین

دوباره ظاهرا ایران دوباره در اختیار گرفتش که قرار شد دفترشو بیاره ایران و همین عربستان رو ریخت به هم و حتی بیانیه تند داد

اینجوری شد که یه جبهه عربستان از بین رفت و از طرفداری علنی داعش اومد بیرون و قرار شد جلوی اسرائیل بایسته

تا این لحظه اینجوریه

ضمنا به عکس استناد نمیشه کرد

وقتی دفترش بیاد ایران یعنی چیزهایی رو قبول کرده

بحث هم دینی و اعتقادی بود نه سیاسی

سیاست شما عین دیانت شماست (قال امامی که وقتی بعد از 15 سال به ایران میومد احساسش هیچ بود ) تعجبی نداره یه نگاه به محل تولدش همه چیز رو روشن میکنه

مدیر سایت الان نقطه مشترک بین خودت با داعش رو پیدا کردی سانسور .

چه حذف کردن نوشته در صورت دیدن طرف حذف فیزیکی

پیوند دیرینتان مبارک

پاسخ:
به ائمه ع توهید کردید. سانسور شد.
۲۱ دی ۹۳ ، ۰۰:۵۱ نوکر مولا علی

پسر جون تو چته

کلا به همه می پری

یکم آروم باش

از همه کس و همه جا میگی

معلوم هم نیست آخرش حرفت چیه

واقعا از خدا برات آرامش میطلبم

که البته آرامش به ذکر خداست

بی خدا آرامش در دل نیست

اگر من به صدام توهین کنم به سه دسته ادم بر میخوره

1-عراقی

2-عرب

3-مجاهدین خلق

دسته اول و دوم اگه نباشی احتمالا پس یه خاین وطن فروشی

اگر یه سایت عربی حرفهای من رو سانسور میکرد میشود قبول کرد اما یه به اصطلاح ایرانی به خاطر یه عرب خوب دسته خودت رو خودت انتخاب کن

اگر هم توهین به دیگران رو بد میدونی پس چی جوری توهین 1400 سال قبل رو قبول میکنی واز توهین کنندگان به ایران حمایت میکنی

پاسخ:
هر توهینی بد نیست. جا و مکان داره.
برای ما نژاد و جنسیت و زمان و مکان ائمه ع مهم نیست. برای ما عصمت و حجت منصوص من عندالله و امامت ائمه ع مهم هست. اگه ائمه ع از آمریکا یا اسرائیل هم بودن برا ما امام ع بودند.
خط قرمز ما ائمه ع هست.
ضمن اینکه نهایتاً مدیر وبلاگ بنده هستم و بنده تصمیم میگیرم چه منتشر بشه چی نشه.
اگه نوکر خدا بودی مشکلی نبود ولی حالا نوکر علی
۲۱ دی ۹۳ ، ۰۷:۳۱ نوکر مولا علی

اولا 1400 سال پیش توهین از طرف کی بوده و به کی و ما از هیچ توهین کننده ای به ایرانی ها حمایت نمی کنیم

دوما اگر سلسله مراتب که در تربیت بشر هست رو درک میکردی میفهمیدی که نوکر مولا علی بودن یعنی نوکر پیامبر بودن و نوکر خدا بودن

و نوکر برابر با عبد است

حالا برو دنبال معنی عبد بگرد

البته برو در قرآن دنبال عبد بگرد که معانی اون رو مورد خدا و رسول خدا پیدا کنی

عبد در مورد خداوند معنای بنده رو میده و در غیر خدا دقیقا شرک هستش

ببین توی قرآن خداوند در کجا کلمه عبادکم به کار رفته

و این عبادکم خطاب به انسان هستش

حال اگر انسان بتونه عبد داشته باشه شرک میشه پس بدون معنی عبد در هر جا بنده و شرک نیست

این هم یک نمونه قرآنی

اگر شما این چیزهای ابتدایی رو درک نکردید دیگه مشکل شماست

به جای اینکه فقط بهونه بگیری به چیزایی که گفته میشه کمی فکر کن

۲۱ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۳ حقیقت پنهان
دلیل اصلی حمایت کورکورانه عده ای از زرتشت و دشمنی با اسلام مخالفت با نظام حاکم بر کشور است وگرنه اگر اکثر این افراد احکام زرتشت را میدانستد با این جدیت از ان دفاع نمیکردند دربار یکتاپرستی ایرانیان هم باید بگیم ویرانه های معبد اناهیتا الهه اب ها در کرمانشاه هنوز هم موجود است اما چند تا از احکام دین زرتشت


هنگامی که زن در خانه مزدا پرست نشان حیض ببیند باید یک معبر در خانه که از گیاه و درخت خالی باشد انتخاب نماید و زمین آن را سنگ ریزه نرم بپاشد وآن را از نصف ، از سه یک ، از چهار یک یا از پنج یک خانه جدا کند و الا ممکن است دید زن به آتش افتد و فاصله او از آتش ،آب، شاخه برسم و مرد پارسا 30گام باشد و فرد معینی که برای او غذا وخوراک میبرد نباید از حد 3گام به وی نزدیک شود و غذای او را باید در یک ظرف آهنی یا سربی و یا هر ظرف فلزی معمولی باشد.
اگر مدت حیض او از سه شب و روز بگذرد و همچنان حائض بماند باید تا پایان شب چهارم و اگر پاک نشد تا شب ششم واگر پاک نشد تا شب هشتم و تا شب نهم اگر پاک نشود در جایگاه خود بماند.این زن هر گاه بعد شب نهم باز در خون حیض باشد، معلوم می دارد که دیو ها به او مستولی شده اند و او را در حالت دشتان باقی نگاه داشته اند و در جشن و بزرگداشت خودشان آفت خود را به این زن نازل ساخته اند.در این صورت جایی را انتخاب می کنند که از گیاه و درخت هیچ پوششی نداشته باشد.پس سه گودال و سوراخ در زمین می کنند و زن در دو گودال نخست با گومیز یا ادرار گاو غسل می دهند و در گودال سوم با آب شستشو می دهند. اگر در فصل تابستان باشد باید دویست مورچه دزد دانه (غله) و در زمستان دویست خرفستر(حشره) که مخلوق اهریمن هستند از هر نوع بکشد.
اگر یک مرد مزداپرست حالت قاعدگی را از زنی که نشانه حیض دیده زایل سازد ،او گناه پشوتن انجام داده و دویست ضربه اسپاهه و 200تازیانه سروشه باید بر او زده شود.
مردی که با زن در حالت قاعدگی و حایض ،نزدیکی و مقاربت کند مانند عملی است مکروه تر و مخوف تر از اینکه جسد پسر خود را که به بیماری نایزه گرفتار شده را در آتش طبخ نماید و چربی و روغن از آن روی آتش افتد.
از گناهانی که ارتکابش موجب حد شرعی مرگ می شده است این بوده که مرد با زن دشتان و حایض نزدیکی کند.[10]
در وندیداد نسبت به زنانی که حائض شده اند چنین آمده است: [این زن هرگاه پس از نه شب بازهم در خون حیض باشد چنین معلوم خواهد شد که دیوها در جشن و بزرگداشت خودشان آفت خود را به این زن نازل ساخته اند. مزداپرستان در این موقع باید یک معبر (گذرگاه)که از درخت و گیاه خالی باشد انتخاب نمایند و سه سوراخ در زمین بکنند و زن را در دو سوراخ اول با شاش گاو و در سوراخ سوم با آب شستشو دهند[11]. البته این شستشو و یژة زن حائض نیست، وضوء با گمیز یا گومز یعنی ادرار گاو! در آئین زرتشت شهرت دارد.[12]
در وندیداد می‌خوانیم: [ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد – زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی زنانه باشد – باید از وی در چه فاصله باشد؟
اهورامزدا پاسخ داد و گفت: مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد – زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی باشد – باید از وی سه گام فاصله داشته باشد.

در کدام ظرف باید نان برای وی همراه آورد، در کدام ظرف باید آب جو برای وی همراه آورد؟

در یک ظرف آهنی یا سربی و یا هر ظرف فلزی معمولی.

چه مقدار نان و چه مقدار آب جو باید همراه آورد؟

اهورامزدا پاسخ داد و گفت: دو قطعه نان خشک و یک مقدار آب جو – یا شربت جو – و از خوراک کم ممکن است ناتوان و ضعیف شود.

هرگاه وی را کودک لمس نماید باید دست‌ها و سپس تن کودک شستشو شود.[13]
 

سگ مقام بسیار بالایی دارد بطوریکه اگر کسی استخوان سخت و ناجویدنی به آن بدهد یا آن را بترساند گرفتار مجازات «پشوتنو» یعنی مرگ ارزان که با دادن تاوان بخشیده نمی شود ،می شود.[14]
اگر کسی سگ آبی را بکشد باید 10 هزار بسته هیزم سخت خشک،10 هزار هیزم نرم خشک از چوب های خوشبو،10 هزار برسم( شاخه های تازه بریده شده)،10 هزار شیر پاک و ... را به روان سگ آبی بدهد.پس 10 هزار مار،10 هزار گربه،10 هزار سنگ پشت،10 هزار قورباغه ای که در خشکی زندگی می کند،10 هزار موردانه کش،10 هزار مورگودال کن،10 هزار کرم خاکی،10 هزار مگس را کشته و 10 هزار گودال ناپاک را پر کند[15] و ده ها کار دیگر که انسان از شنیدن آن حیران می شود. و نیز مجازات کسی که پیکر مرده سگی را زمین بیاندازد دو هزار ضربه شلاق است.[16]
« کسیکه ژوژای ( = خار پشت ) را بکشد پس پنج تناپل گناه باشد … کسی که گربه ی آبی ( = سمور آبی ) را بکشد یا روباهی و یا راسوئی را بکشد پس دو و نیم تناپل گنا ه است[17]»
کشتن مورچه یکی از کارهای با ارزش و پسندیده شمرده شده است که برای آن ثواب در نظر گرفته شده است! « کسیکه مورچه ای را بکشد یک یات ثواب است[18] »
مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینه ای از زیورآلات زینتی و طلاجات برای مردان اشو(موبد) به ازدواج دهد.البته این دختر باید خواهر 15 ساله خود را نیز همراه گوشواره(جهیزیه) برای مردان اشو بیاورد.[19]
در گذشته در دین زرتشت روزه را به 4 روز نخوردن گوشت تعریف می کردند. اما امروزه روزه را حرام کرده اند. دلیلشان اینست که روزه باعث ضعف بدن می شود!


این آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، نخستین خوراک و غذای این زن چه خواهد بود؟ اهورامزدا پاسخ داد و گفت: این زن باید یک مقدار خاکستر آمیخته باشاش گاو به اندازة سه لقمه، شش لقمه یا نه لقمه میل کند.[20]
اگر یک مزادپرست روی جسد مرده یک شیء کم‌ارزش ولو به قدر آنچه از دوک‌جولایی و نخ‌ریسی یک دختر جوان باقی مانده، بیدازد تا زنده است پارسا شمرده نمی‌شود و پس از مرگ در بهشت جای نخواهد داشت.[21]



در مورد مهریه، در کیش زرتشتی چون رهایی اختیاری نیست، به این جهت برای زناشویی مهریه ای قید نمیشود.
خویتودس یا ازدواج با ارحام (مانند خواهر و غیره) در آئین زرتشتی نیک شمرده شده و زرتشتیان بدان ترغیب گشته اند!
در ضمن یکی از استفتاء‌هایی که از هیربدان زرتشتی شده، پرسیده اند: اگر ازدواج با محرم با مادر یا خواهری باشد که امید به بچه‌دار شدن آنها نیست، آیا این یک «ازدواج با محرم» کامل محسوب می‌شود و اصولا حکم بر چنین ازدواجی چگونه خواهد بود؟ آیا ثواب هر ازدواج با محرم یکسان است یا بخش‌هایی از آن دارای مزیت بیشتری خواهند بود؟
مهریه

ازدواج با محارم

پاسخ هیربد زرتشتی چنین است:

ازدواج با محرم، با هریک از سه (مادر، خواهر، دختر) قطع نظر از سن، ازدواج کامل محسوب می‌شود به این جهت اگر هم فرزندی به وجود نیابد، ثواب این ازدواج کاهش نمی‌پذیرد.[22]

طلاق و علل آن

طلاق در آیین زرتشتی مطرود و امری منفور است و تحت شرایطی ویژه و در مواردی نادر و خاص طبق آیین نامه زرتشتیان مجوز داده می شود. به هر حال در این آئین طلاق اختیارى نیست.
 احکام طهارت

۱ – خواندن اوستا

۲ – طهارت و پاکی درون با آشامیدن « نیرنگ » ( ادرار تقدیس شده ی گاو) با کمی از خاکستر آتش مقدس

۳ – و طهارت و پاکی بیرون که با سه عامل « گمیز» ( ادرار تقدیس نشده ی گاو ) سنگ و آب انجام می شود.

طهارت برای دعا و نماز

فرد پاک دین باید پیش از هر نماز و دعا و نیایش پادیاب (= وضو) کند : « در بامداد وقتی از خواب بر می خیزد ابتدا باید با گومیز دست و روی و چشم و گوش و پای را بشوید : دست از ساعد تا سر دست سه بار ، روی از بیخ گوش تا زیر زنخدان ، سه بار پای تا سر ساق »[25]
افرادی که مرده ای را به دخمه برده اند ناپاکند باید در همانجا بفاصله ی چند گام دورتر از مرده بنشینند تا مزداپرستان برایشان ادرار بیاورند که سر و تن خود را بشویند. ادرار های پاک کننده عبارت اند از: ادرار چهارپایان کوچک ، ادرار سنوران ، ادرار زنی که ختودت کرده باشد و ادرار مردی که ختودت کرده باشد.[26]


اینکه امروزه زرتشتیان به این احکام عمل نمیکنندهم این مسائل رو از کتاب های مقدسشون پاک نمیکنه

عین شاش شتر که تو باید بخوری ولی با نخوردنش این حکم از کتاب مقدستون و توصیه ایمه شما پاک نمیکنه

در ضمن هر انسان عاقلی باید با چیز بد مخالفت کنه حالا میخواد نظام حاکم باشه یا داعش

تازه نظام حاکم در ایران فقط اسم اسلام رو به یدک میکشه واگه بخواد اسلام ناب رو به اجرا بزاره 99% از سران نظام  باید دست نداشتن تازه اون یه درصد رو هم خدا خودش بر عهده گرفته

پاسخ:
ائمه ما هیچ جا توصیه به خوردن بول شتر نکردند.
جواز نوشیدن بول شتر با توصیه فرق میکنه.
ضمن اینکه در برخی روایات این امر به قصد طبی استعمال شده.
نهج البلاغه کتاب کیه اونموقع
۲۱ دی ۹۳ ، ۱۹:۰۱ نوکر مولا علی

جناب حقیقت پنهان از زرتشت مطالبی رو آوردند که ما می خواستیم نشون داده بشه اما به دست ما نباشه

حالا هدفشون هر چی بود بالاخره خوب شد که نشون داده شد

و البته ایشون نوشتند عده ای رفتند طرف زرتشت و با اسلام دشمنی کردند به دلیل مخالفت با نظام حاکم ایران


سوالی پیش میاد اینجا

تا حالا توی کجای تاریخ نظامی بوده که همه ازش راضی باشن

با خود پیامبر هم دشمنی می کردند نمونش معاویه

بریم بالاتر

با خود خدا هم دشمنی می کنند همون شیطان پرست ها

پس مخالفت همیشه هست

دور و برت رو نگاه کن اطراف ایران و توی کل دنیا پر از جنگه

ایرانه که با این گرونی باز هم خوبه

قدر نمیدونین دیگه

والا ما بیرون از ایران زندگی کردیم


جناب بل با بد و بیراه گفتن که کاری پیش نمیره

حتما خبر داری که زمانی که دشمن پیامبر دستور به ساخت احادیث جعلی داد احادیث جعلی هم زیاد شدند

پس اون احادیث باید بررسی بشن

اون موقع قرص شیمیایی هم نبوده که از داروخونه بگیرن و گیاهی بوده

نکته بعدی اینکه چطور برات عجیب نیست که از سم مار و عقرب پاد زهر و دوا درست بشه

میدونی پنی سیلین چطور درست شد

آقای فلمینگ اونو درست کرد و در واقع کشف کرد

فلمینگ هم از یه حدیث از امام صادق علیه السلام که گفته شده بود مگسی هست با مشخصات خاص که اون رو باید روی زخم بگذارند و از اون طریق شیعه شد که چند ماه بعد هم کشتنش

http://www.aparat.com/v/QDVdN/%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87_%D8%B4%D8%AF%D9%86_%D9%81%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86%DA%AF_(%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D9%81_%D9%BE%D9%86%DB%8C_%D8%B3%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%86)

مگر ایران گفته که کشور 100 در 100 اسلامیه

اسلام واقعی به دست حضرت صاحب الزمان عج پیاده سازی خواهد شد

شما هم برو توبه کن

اینقدر بد و بیره به دیگرون نگو و بارت رو سنگین نکن

از طرف خدا هم صحبت نکن

خدا اگر بخواد خودش همه رو رسوا می کنه

شما که داری از خدا هم جلو میزنی

اونی که داره کاره خدا رو میکنه ادمهایی با طرز فکر شما هستند که حتی ایه لا اکراه فی دین رو هم نیازمند تفسیر چهار تا اخوند میدونن

100% نخندون ما رو این چیزی که میبینی ده درصد هم نیست

صد در صدش که میشه داعش و صدر اسلام بلا

۲۲ دی ۹۳ ، ۱۰:۴۰ نوکر مولا علی

به همه چیز همینجوری نگاه میکنی؟

من هم گفتم ایران خودش میگه هنوز با کشور 100% اسلامی فاصله داره و 100% اسلامی نیست

من کجا گفتم 100% اسلامیه که باعث خنده شما شد تا حالا میگفتم بیشتر فکر کن حالا میگم بیشتر دقت کن و بیشتر فکر کن

100% اسلام وهابی و برخی سنی ها میشه داعش

100% صدر اسلام رو هم مثل اینکه باهاش مشکل داری

اصلا معلوم هست حرفت حسابت چیه دینت چیه مذهبت چیه


و به خوانندگان وامیگذاریم ببینیم که چه کسی داره از خدا جلو میزنه


ضمنا قرآن روشنه که نیاز به تفسیر داره

دلایلش هم خیلی روشنه باید چشماتونو باز کنید

پیامبر طبق حدیث ثقلین که همه اله سنت و شیعه قبولش دارن و متواتر فرمودند که کتاب قرآن و اهل بیتم رو پیش شما یادگار میگذارم تا وقتی به اونها چنگ بزنید گمره نمیشید

ائمه هم آیات رو تفسیر می کردند هم اینکه در صحبتهاشون به آیات اشاره میردند

علمای شیعه تفسیر نوشتند

حتی از اهل سنت

حتما میخوای بگی قرآن نیاز به تاویل و تفسیر نداره

۲۲ دی ۹۳ ، ۱۰:۴۰ حقیقت پنهان
بر مبنای احکام اسلام بر زبان اوردن شهادتین یرای مسلمان شدن فرد کافی است و مایه ی حفظ جان و اجرای احکامی مانند ارث و نکاح میشود پس داعش و امثالهم با کشتن مسلمانان دقیقا بر خلاف احکام اسلام عمل می کنند از نظر اهل سنت قیام بر علیه حاکم جامعه اسلامی حرام است تا به حال به این فکر کرده اید که چرا این گروه ها از سوی کشور های عربی با نظام سلطنتی مطلقه علیه نظام جمهوری قیام میکنند؟ و هر کجا که سر و کله انها پیدا میشود پس از مدتی امریکا و ناتو هم پایشان به ان منطقه باز میشود ؟تا به حال به این فکر کرده اید چرا امریکا از نظام های سلطنتی مطلقه در منطقه خاورمیانه حمایت میکند اما با نظام های جمهوری مشکل دارد؟ تا به حال به این فکر کرده اید جمعیت مسلمانان یک و نیم میلیارد نفر است و جمعیت داعش و طالبان و القاعده روی هم به یک صدم درصد مسلمانان جهان نمیرسد ؟ میدانید شصت میلیون نفر مسلمان در اروپا زندگی میکنند ؟ ایا میدانید خاورمیانه نفت خیز ترین منطقه جهان و به لحاظ جغرافیایی محل اتصال سه قاره بزرگ و یک منطقه مهم) است ؟ عراق تا دویست سال اینده نفت دارد
قضاوت در  رابطه با علت جنگ ای این چنینی با اهل خرد
۲۲ دی ۹۳ ، ۱۰:۵۲ حقیقت پنهان
در اسلام، ابداً با کسی به جرم غیر مسلمان بودن نمی توان جهاد کرد. امّا مخالفین اسلام، از روی غرض ورزی تبلیغ می‌کنند که مسلمین می‌توانند به هر قوم غیر مسلمانی حمله کنند؛ و عدّه ای بی‌سواد نیز این حرفها را باور نموده اند.
جنگ با غیر مسلمان یا با محارب؟
در هیچ آیه ای نیست که شما می توانید با هر غیر مسلمانی یا کافری جنگ کنید؛ بلکه جهاد فقط با جماعت حربی است. آیا ما مسلمین، با مسیحیان و یهودیان کشورمان سر جنگ داریم؟! آیا در کشور ما زرتشتی نیست؟ آیا ما با اینها جنگ داریم؟ آیا فقهای ما فتوا به قتل اینها داده اند؟ در زمان خود رسول خدا (ص) نیز مشرکان و مسیحیان و یهودیانی در مدینه حضور داشتند و رسول خدا (ص) هیچ گاه با آنها سر جنگ نداشت، مگر زمانی که خیانتی کرده و توطئه‌ای می‌نمودند. حتّی در مدینه بت‌پرست هم وجود داشت؛ و کسی را با آنها کاری نبود. جنگ اسلام، فقط با محارب است؛ یعنی کسی که سر جنگ دارد؛ حال می خواهد کافر و مشرک باشد یا مسلمان؛ و جنگش هم ممکن است جنگ سخت باشد یا جنگ نرم.
طبق آیات جهاد، جنگ تنها با گروه‌هایی جایز است که تجاوز نموده باشند یا توطئه کرده باشند یا پیمان شکنی نموده باشند؛ در غیر این سه صورت هیچ مسلمانی حقّ جنگ با کسی را ندارد.
خداوند متعال می فرماید:«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتی‏ تَبْغی‏ حَتَّى تَفی‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین‏. ــــــ و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتى دهید ؛ و اگر یکى از آن دو بر دیگرى تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هر گاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست مى‏دارد.» (سورهٔ الحجرات، آیهٔ ۹)
یعنی حتّی اگر گروهی مسلمان نیز تجاوز به حقّ دیگران کرده‌اند، باید با آنها جنگید تا به اعتدال برگردند؛ کافر متجاوز که جای خود دارد. خداوند متعال ابتدا امر می فرماید که دو طرف جنگ را با هم آشتی دهید؛ و اگر یکی از طرفین قصد ظلم و فساد و میل به کشتار بی‌گناهان داشت به قصد ممانعت از ظلم و کشتار با او بجنگید تا تسلیم حقّ شود و راه صلح پیش گیرد. لذا در این آیه نه تنها حکم جنگ، برای کشتن مردم نیست بلکه حکم جنگ برای جلوگیری از کشتار بیشتر است؛ آن هم بعد از بسته شدن تمام راههای مسالمت آمیز.  

و فرمود: «وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى یُقاتِلُوکُمْ فیهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزاءُ الْکافِرین‏. ـــــ و آنها را (بت پرستان قریش را که منازل و اموال شما را غصب نموده اند) هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون ساختند (مکّه‏)، آنها را بیرون کنید! و فتنه از کشتار هم بدتر است. و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم) ، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزاى کافران.» (سورهٔ البقرة، آیهٔ ۱۹۱)
در این آیه به صراحت بیان شده که جنگ برای مقابله به مثل جایز است. عقل نیز حکم می کند که با متجاوز و غاصب باید جنگید و حقّ خود را باید از ظالم ستاند. امّا افراد مغرض بدون توجّه به قیود مطرح در آیه، طوری القاء می‌کنند که انگار اسلام حکم به کشتن هر مشرکی می‌دهد. کشتن مشرکی که تجاوز نموده کجا و کشتن مشرک عادی کجا؟! مشرکان مکّه گروهی از مهاجران را کشتند و گروهی را از خانه های خود بیرون نموده و امولشان را تصاحب کردند؛ و به این بسنده نکرده به مدینه لشکر کشیدند و در جنگ‌های احزاب و احد با مسلمین جنگیدند. حال آیا مانعی دارد که خدا حکم کند که اینها را هر کجا گیر آوردید بکشید؟! عقلا چه حکم می کنند؟ دشمن آمده و ما را از خانهٔ خودمان بیرون نموده و به قصد کشتن ما بارها به ما حمله کرده است. حال ما باید بنشینیم و مثل گاو به قصّابان خودمان نگاه کنیم؟! عجب! اینجوری که خیلی خوش به حال دشمنان ما می شود. ملاحظه می‌کنید که دشمنان امروزی اسلام نیز حزب الله لبنان و مبارزان فلسطین را تروریست می‌نامند. حال آنکه این‌ها در وطن خود هستند و دیگران وطنشان را اشغال نموده اند. مردم این منطقه از جایی دیگر نیامده اند؛ بلکه اجداد اینها زمانی یهودی بودند؛ آنگاه که عیسی(ع) مبعوث شد، اکثرشان به دین او درآمدند؛ و آنگاه که اسلام به این منطقه رفت، مسلمان شدند. اینها جدّ اندر جدّ اهل این منطقه بوده‌اند و اکنون به خاطر دفاع از آب و خاک خودشان متّهم می‌شوند به تروریسم؛ و آیاتی هم که این‌ها را تشویق می‌کنند به بازپس‌گیری حقّشان، متّهم می‌شوند به اینکه خلاف حقوق بشر هستند. در منطق این‌ها، منظور از بشر، بشر متجاوز و مستکبر است.
در قران ایه داریم که در کشتن اسراف نکنید یا به خانه هایتان از در های ان وارد شویدشما چطور انها را تفسیر میکنید ؟ مشخص است که این ایات باید با توجه به شان نزول خاص خودشان تفسیر شوند
۲۲ دی ۹۳ ، ۱۲:۵۶ نوکر مولا علی

بله

متاسفانه افرادی تفکرات وهابی گری رو پیش گرفتند و میگن قرآن به تنهایی بس است و نیاز به تفسیر هم ندارد

با شما غرق در نادانی ها بحث کردن یاسینه تو گوش ..........

۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۹ حقیقت پنهان
بحث کردن با کسی که اندکی از قدرت تفکر و تعقل خودش استفاده نمی کند  و توانایی تحلیل موضوعات سیاسی و اقتصادی ندارد واقعا بی فایده است لازمه توجیه حضور غرب و امریکا در عراق و افغانستان ادامه حیات تروریست است وگرنه چه کسی باور میکند امریکا که مجهز به پیشرفته ترین سلاح ها و ابزار های نظامی جاسوسی است پس از این همه مدت توانایی نابودی تروریست را ندارد؟
جناب حقیقت پنهان اون چیزی که شما از آئین زرتشت ارائه میدی که ما سند و مدرکی هم از اون ندیدیم ربطی به چندین هزار سال تمدن ایران و ایرانی نداره که، آخوندهای زرتشتی اواخر ساسانی از این احکام و مسائل از خودشون زیاد در آوردند و این احکام و مسائل تو زندگی مردم نبود در صورتی که تمامی احکام و مسائل اسلام که با عقل جور در نمیاد در زندگی مردم اجبارا هست.
شما مسائلی رو از اسلام میگید که انگار یک اسلام جدید از خودتون نازل کردید وگرنه کاری که امروز داعش داره میکنه رو شما نمی تونید از نظر اسلامی بهش ایراد بگیرید چون جوابی که به شما میدن اینه که سنت الرسول اله و سنت اصحاب الرسول اله.
چون دقیقا اصحاب رسول اله یعنی همون هایی که اسلام رو سینه به سینه از محمد و بدون واسطه گرفته بودند همین کارهای داعش رو میکردند.
کی میگه مسلمون نمیتونه به غیر مسلمین و سرزمین های اونها حمله کنه؟ پس فتوحات اسلامی چی بود؟! مکه و مدینه و کوفه از صدقه سر اسرای ایرانی زن و بچه و مرد و ..... تبدیل به بزرگترین بازار برده فروشی دنیا در اون موقع شدند.
زنان شوهر دار رو در مکه و مدینه میفروختند و به اونها تجاوز میکردند.
کلا مسلمون ها وقتی از اسلام صحبت میکنند اسلام خیالی رو که در ذهن دارن برای مردم بیان میکنند اما اسلامی که بصورت عملی توسط اصحاب رسول اله بهش عمل شد و تاریخ کشتار و تجاوز و بردگی و غارت و جنگ افروزی رو رقم زد چیز دیگه ای بود.
سرباز گمنام میگه سرزمین زرتشت بخشی از سرزمین اسلام بوده این یعنی اینکه اصلا تقدم و تاخر ادیان رو نمیدونه و کلا تاریخ رو وارونه مینویسه.
دانیال و .....پیامبر بنی اسرائیل بودند که به ایران اومده بودند نه پیامبر ایرانی.
ما اینجا کاری به زرتشت هم نداریم تمدن پرشکوه ایرانی رو خرد ایرانی و تفکر پاک ایرانی ساخت و امروز توسط داعشی های دوران به ویرانه گی کشیده شده.
۲۳ دی ۹۳ ، ۱۸:۴۰ نوکر مولا علی

جناب بهنام

در مورد سند و مدرک که خیلی سخت نیست

میتونید جستجو کنید و آدرس سند و مدرک رو پیدا کنید و مراجعه کنید و ببینید درست بودن و نبودن رو بررسی کنید


شیعیان هم همیشه همین کار رو میکنن

الان اگر شما هم صحبتی بفرمایید ما هم میریم دنبالش


متاسفانه اکثرا این کار رو نمیکنن


اینکه شما بفرمایید اصحاب پیامبر دقیقا اینکار رو کردن و داعش امروز بودند رو میتونیم بگیم تهمت هستش و باید با سند اثبات کنید وگرنه جواب اون دنیا سخته براتون

داعش امروز هم دشمن شیعیانه

این خودش نشون دهنده مخالف بودن عقاید این گروه و شیعیانه


شیعیان هم همه اصحاب پیامبر رو قبول ندارند

چراکه در بین اونها افرادی بودند که با پیامبر مخالفت می کردند و حتی دشمن بودند اما در مورد ائمه حتی یک مورد رو هم نمیتونید پیدا کنید که مخالف پیامبر رفتار کرده باشند


پیامبر هیچوقت دستور حمله به ایران رو صادر نکردند و تازه از این کار منع کردند که عمر بعد از پیامبر از دستور پیامبر سرپیچی کرد و به ایران لشکر کشی کرد


عمر وقتی وارد ایران شد کتابخانه های ایران رو آتش زد

درحالی که پیامبر گفته بودند به ایران حمله نکنید اونها مردمانی باهوشند

علم اگر در ثریا باشد مردمانی از فارس به اون دسترسی پیدا می کنند

بعد از حمله عمر عمر دستور داد که ایرانی ها رو بکشند و زنانشون رو بفروشند و غرامت بگیرند و

اما حضرت علی گفت اگر غرامت باشه من بخشیدم و با ایرانی ها باید با احترام برخورد کنید

اون چیزی که شما میفرمایید تا حدی درسته اما دلیلش خود دین اسلام نیست

مردم ایران اگر نمیخواستند الان نمیگذاشتند از اسلام چیزی در ایران بمونه

همونطور که در زمانی که یونانی ها در ایران بودند دستور دادند تا 70 سال کسی جرات صحبت غیر یونانی نداشت اما الان چند کلمه مگر از یونانی در فارسی مونده

دین اسلام و مذهب شیعه رو خود ایرانی ها پذیرفتند و اگر هم دقت کنید عده ای از اهل تسنن که توسط کشورهای همسایه گول خوردند در ناحیه های اطراف ایران زندگی می کنند


تمدن پرشکوه ایرانی رو باید ما وامثال من و شما بسازیم

وقتی جوون ایران و پسر پول برای آرایش میده

وقتی تا 10-12 خوابه و تا 2 شب بیدار و همش کارش موبایله

واسه نمره پاچه خواری می کنه

مدرک و رشته و دانشگاه رو واسه مد میخواد

وقتی دنبال یه کار نمیره

چطور باید تمدن ساخته بشه

این تمدن توسط من و شما ساخته میشه

۲۳ دی ۹۳ ، ۱۸:۵۶ نوکر مولا علی

و البته شما اگر میتونید یکی از کارهایی که داعش انجام میده رو بگید تا ببینید که سرتاپاش ایراد که چه عرض کنم دقیقا مخالف اسلامه و واسه بدنامی اسلامه چه برسه به ایراد

چند ساله که کشورهای اسلامی بعد از ایران شروع کردن به تظاهرات علیه حکومتاشون و معروف شد به بیداری اسلامی

در واقع داعش اومد برای نمایش چهره بد از اسلام و یک نیرو از طرف عربستان و آمریکا و انگلیس برای حمایت از اسرائیل

اگر هم دقت کنید این چند تا کشور تفاهم نامه دارند و هم پیمان هستند


من به چندتاش که مخالفه اسلامه اشاره می کنم

جهاد نکاح

همبستر شدن یک زن در یک روز با چند مرد

کجای دین همچین چیزی اومده که داعشی ها دراوردن

نکاح با محارم که دقیقا در قرآن حرام اعلام شده

تکفیر

اونها به همه میگن کافر و میکشنش اما قرآن دقیقا میگه کس که شهادت به یانگی خدا و بعد پیامبر بده مسلمانه

پس اونا چرا میگن کافر

حرام بودن پوشیدن شلوار برای مردان

حرام بودن خوابیدن زن زیر باد کولر

بعضیاش اونقدر خنده دار و مسخرس که بچه ازشون ایراد میگیره و میخنده

حرام بودن خوردن گوجه فرنگی

دزدی دو نفری بهتر از دزدی تک نفره

خریدن خیار توسط زنان ممنوع است

خوابیدن زن کنار دیوار حرام است

کمر بند ایمنی ممنوع است چون مانع قضا و قدر می شود

گوشت رو نباید قبل از پختن شست

سمبوسه حرام


ادامه حرف نوکر در مورد داعش از نوع وطنی:

ماهی خاویار حرامه

ماشین حرامه

تنباکو حرامه(بعد که پول رسید حلال شد)

قند حرومه(///////////////////////////////)

تحصیل دختران حرومه

پسرا فقط تو مکتب خونه زیر دست اخوند

دانشکاه حرومه

علوم انسانی حرومه

صیغه حلاله(فاحشگی)

مرغ مکروهه(چون از حضرت نوح نافرمانی کرد)

وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

۲۴ دی ۹۳ ، ۱۴:۵۰ نوکر مولا علی

جناب بل

این خوابی که شما خودتونو بهش زدید خواب سنگینیه

در مورد متعه باید بررسی کنی و ببینی که جریانش چیه بعد در موردش نظر بدی

متعه تمام قوانین ازدواج رو داره و حتی بچه ارث میبره

متعه هم از زمان پیامبر بود و عمر اون رو حذف کرد و به گفته خود اهل سنت از وقتی عمر متعه رو حرام کرد فساد در جامعشون زیاد شد

اول تحقیق کن و بعد نظر بده

به جز متعه و به قول شما صیغه کدومش رو و کی گفته

کدوم یکی از موارد بالا الان توی جامعه حرومه

تا قبل از این حرفت فکر می کردم کمی تحقیق کردی اما الان فهمیدم فقط حرفای بچگونه میزنی و دنبال هیچ حرفی حتی یه ذره هم تحقیق نکردی

جای دیگه نگو بهت میخندن


۲۴ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۳ حقیقت پنهان
 تمامی مسلمانان از هر فرقه ای معتقدندکه باید مطابق کتاب الله و سنت رسول الله رفتار کرد این نموه ای از سنت رسول الله است 

عَدى پسر حاتم طایی از بزرگان قبیله طَى بود و ریاست قوم خود را بر عهده داشت. او که ترکیبی از آیین ترسا و مسیحیت را پیروی می کرد، می گوید:
«در میان عرب کسی به اندازه من از رسول خدا صلّی الله علیه و آله بیزار نبود. به همین خاطر در سال نهم هجری هنگامی که خود را در برابر خطر ارتش مسلمانان دیدم، نقشه ای برای فرار آماده کردم. به غلام خود که شترانم را می چراند گفتم: از میان شتران من چند شتر تندرو و فربه انتخاب کن و آنها را در نزدیک خانه من نگهدارى نما و هنگامی که سربازان محمد نزدیک شدند مرا خبر کن.
غلام چنین کرد و دیری نپایید که به من گزارش داد که پرچم های لشکر اسلام را از دور دیده است. شتران را که آورد خانواده ام را سوار کردم و به سوی شام که سرزمین همکیشان من بود راهی شدم. اما چنان عجله کردم که خواهرم یعنی دختر حاتم طایی را نتوانستم با خود ببرم.»
سفانه دختر حاتم طائى که اسیر مسلمانان شده بود می گوید: «روزی رسول خدا صلى الله علیه و آله از جلوى اقامتگاه ما می گذشت. من برخاستم تا درخواستی کنم اما امیدوار به پذیرش نبودم که ناگاه مردی از پشت سر پیامبر به من اشاره کرد که سخن خود را بگو. من به حضرت گفتم: پدرم که از دنیا رفته و آن کس که باید به نزد شما بیاید، گریخته است. اکنون بر من منت گذار تا خداوند تو را مشمول عنایات خویش قرار دهد.
پیامبر به من فرمود: من با آزادی تو موافقت کرده ام اما براى رفتن شتاب مکن تا شخصى مورد اطمینان از قومت پیدا شود و تو را به او بسپارم.
مسلما این ایمان مستحکم، ریشه در رفتارهای به ظاهر کوچک اما به واقع بزرگ و تاثیرگذار دارد. ترکیبی از سخنان منطقی و رفتارهای حکیمانه، دل هر سنگی را آب می کند. بی شک سخن منطقی پیامبر وقتی در عمق وجود او نفوذ می کند و بر جانش می نشیند که پیامبر تُشک (صندلی) شخصی خویش را به مخالفش می دهد و خود بر روی زمین می نشیند. این تنها نمونه ای از عملکرد هوشمندانه پیامبر است که همه باید بیاموزیم
پیامبر که رفت از کسی پرسیدم: آن جوانمردی که در پشت سر پیامبر می رفت که بود؟ گفتند: علی بود علی (علیه السلام).
چند روز بعد گروهی مطمئن از قبیله ام پیدا شد و پیامبر مقدارى لباس و خرجى راه و مرکبى به من داد و مرا با آنها روانه کرد. من هم خود را به شام رساندم. (سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی محمد صلّی الله علیه و آله، ترجمه السیرة النبویة ابن هشام، ج 2، ص 361)

عدی می گوید: «خواهرم که به شام رسید آنقدر از مهر و محبت و عطوفت پیامبر سخن گفت که با خود گفتم بایستی بروم و او را از نزدیک مشاهده کنم.
با آنکه دشمن فراری پیامبر به حساب می آمدم، اما رهسپار مدینه شدم و خود را به مسجد نبوی رساندم و خدمت حضرت شرفیاب شدم. خود را که معرفی کردم از جای برخاست و دست مرا گرفت و به خانه برد.
در میانه راه پیرزنی به همراه کودکی آمد و از او درخواستی کرد. پیامبر زمانی طولانی در آنجا ایستاد و با او سخن گفت. با خود گفتم: به خدا سوگند این مرد داعیه پادشاهى ندارد.
رسیدگی به کار پیر زن که تمام شد به خانه ایشان رفتیم. تُشکی از لیف خرما در آنجا بود که حضرت برایم پهن کرد و مرا روی آن نشاند. اما خود بر روی زمین نشست.
پیش خود گفتم: به خدا این رفتار سلاطین و پادشاهان نیست.
او با من در مورد اسلام سخن گفت و به من فرمود: اسلام بیاور تا سعادت دو جهان را دریابی.
اما من گفتم: من دین دارم و خداپرستم.
حضرت فرمود: من از دین تو آگاهتر از تو هستم. مگر تو از مردم خود یک چهارم سود هر کس را نمی گیری؟ با اینکه این کار در آیین تو نارواست؟ اسلام بیاور تا رستگار شوی.
آنچه که بایسته بود گفتم و آنچه که شایسته بود شنیدم و یقین کردم هموست پیغمبری که مسیح از آن خبر داده است. به او ایمان آوردم و از پیروانش گردیدم. (سیدرضا صدر، راه محمد صلّی الله علیه و آله، ص 462 تا 465)
ایمان «عَدی» چنان مستحکم شد که بعدها از یاران امیر مومنان گشت و در جنگ صفین سه پسر خود را در راه خدا اهدا کرد.
مسلما این ایمان مستحکم، ریشه در رفتارهای به ظاهر کوچک اما به واقع بزرگ و تاثیرگذار دارد. ترکیبی از سخنان منطقی و رفتارهای حکیمانه، دل هر سنگی را آب می کند. بی شک سخن منطقی پیامبر وقتی در عمق وجود او نفوذ می کند و بر جانش می نشیند که پیامبر تُشک (صندلی) شخصی خویش را به مخالفش می دهد و خود بر روی زمین می نشیند. این تنها نمونه ای از عملکرد هوشمندانه پیامبر است سوال من این است رفتار پیامبر با دختر حاتم طایی چه شباهتی به رفتار داعش دارد؟ در ثانی داعش و القاعده و ...چند درصد مسلمانان جهان را تشکیل میدهد؟ کجا گفته شده که معیار مسلمانان باید رفتار تمامی صحابه پیامبر باشد ؟  شیعیان اعتقاد دارند که جناب عمر دختر پیامبر را به شهادت رسانید کدام ادم عاقلی رفتار چنین شخصی را که مخالف احادیث و سخنان پیامبر که گفته بود هر کس فاطمه را بیازارد مرا ازرده ساخته است به دختر ایشان ستم کرد مبنای عملکرد خود قرار میدهد ؟وانگهی شما اسلام را از داعش گرفته اید که تمامی گروه های سنی و شیعه انرا تکفیر کرده اند ؟خسته نباشید. کجای دنیا رفتار تکفیری های یک دین را به عنوان حقیقت ان دین می پذیرند ؟ تا به حال فکر کرده اید که کوروش که از نظر ایرانی ها یک پادشاه خوب و وطن دوست به شمار میرود از نظر سربازانی که در حمله کوروش به سرزمینشان کشته میشدند یک متجاوز است ؟ وطن دوستی   خوب است اما نباید مانع دیدن حقیقت شود شما باید اسلام را از سرچشمه ان یعنی همان کتاب الله و سنت رسول الله بگیرید نه اینکه تا یک گروه تکفیری پیدا شد عمل انها را مبنای قضاوت درباره تمامی مسلمانان قرار دهید واقعیت این است که افرادی مانند شما هیچگونه مطالعه یا اشنایی کاملی با اسلام و شیعه ندارند فقط چون متمدنین امروز (غربی ها ) و در واقع وحشی های دیروز (اندکی مطالعه در تاریخ و تمدن اروپا شما را به این نتیجه میرساند که انها وحشی بوده اند به جز تمدن روم که زمان ایران باستان وجود داشت) با اسلام مخالفت میکنند (چون عقاید مسلمانان نمیگذارد همان بلایی که سر سرخپوستان امد سرشان بیاید) شما هم بااسلام مخالفت میکنید  باور کنید سیاست های دول غربی هیچگاه به نفع ایران یا در حمایت از ایران نبوده است کسانی که شما هم اکنون فریب انها را میخورید همان کسانی اند که در جریان قحطی بزرگ یا اشغال ایران توسط متفقین یا در جریان جنگ با روس ها و بسته شدن قرارداد های ننگین ترکمانچای و گلستان و مرگ امیر کبیر دخیل بوده اند اگر اسلام منافاتی با میهن دوستی داشت هیچگاه فردوسی یک شاعر مسلمان و همنام رسول خدا که به عقیده مورخین شیعه نیز بود تاریخ باستانی ایران را نمینوشت
اما منابع احکام زرتشتیان که بالا گفته شد
- دانشنامه مزدیسنا، ص ۲۹

[2] - راهنمای دین زرتشتی، ص ۳

[3] - پورداود، یشت‌ها، جلد اول، ص ۳۸۵، ۲۸۳، ۶ و جلد دوم ص ۱۹۵

[4] - تاریخ تاجیکان، غفوروف، ص ۶۹

[5] - آبان یشت، ۱۸؛ یسنای ۹ بند ۱۳۳۸۴

[6] - گزیده‌های زادسپرم، فصل ۹، بند ۳ به بعد

[7] - یسنای ۵۳، بند ۳؛ یشت ۱۳، بند ۱۳۹.

[8] - یشت ۱۲، بند ۹۸

[9] - یشت ۱۳، بند ۹۵

[10] - وندیداد فرگرد ۱۵ نوشته موبدان زمان ساسانی ؛ کتاب مغان وندیداد نوشته هاشم رضی

[11] - وندیداد، ترجمة دکتر موسی جوان، ص 240

[12] - وندیداد، ج 3، ص 725 با پژوهش آقای هاشم رضی.

[13] - وندیداد، ترجمة دکتر موسی جوان، ص 239.

[14] - وندیداد/فرگرد،پانزدهم، بند 5-6 و بند1

[15] - وندیداد، فرگرد،پانزدهم،بندهای 1 تا 18

[16] -  منبع:وندیداد،فرگرد شمم، بند 24-25.

[17] - روایت پهلوی فصل ۲۱.

[18] - روایت پهلوی فصل ۲۱

[19] - وندیداد اوستا فرگرد 14، بند هشتم به بعد.

[20] - وندیداد، ترجمة دکتر موسی جوان، ص 128

[21] - وندیداد، ترجمة دکتر موسی جوان، ص 140.

[22] - جلد 2 وندیداد، با پژوهش آقای هاشم رضی، ص 925.

[23] - جشنهای فصلی که در آغاز ، نیمه یا پایان هر فصل سال برگزار می شود.

[24] - نذری غیر مایع خوردنی ، نان و گوشت و میوه.

[25] - شایست ناشایست ۲۱ ، بندهش ۳۵ ، ۵۰ ، ۷۴ و وندیداد ۲ / ۲۴ – ۷۲۱۷.

[26] - وندیداد ۲ / ۸۶۷ / ۸ / ۱۳





زرتشت از اهورامزدا پرسید:

ای اهوره مزدا! ای سپندترین مینو! ای دادار جهانِ استومند! ای اَشَوَن

کسی که سگ آبی را ... چنان بزند که جان از تن وی جدا شود، پادفرۀ ( جزای ) گناهش چیست؟

اهوره مزدا پاسخ داد:

باید ده هزار تازیانه ... بدو بزنند. ...

که البته کار به همین جا ختم نمی شود،

او باید ده هزار مار بر شکم خزنده را بکشد.
او باید ده هزار مار سنگ نمای را بکشد.
او باید ده هزار از قورباغگانی را که در خشکی می زیند، بکشد.
او باید ده هزار مور دانه کش را بکشد.
او باید ده هزار مور گزنده و گودال کن و آسیب رسان را بکشد.
او باید ده هزار کرم خاکی را بکشد.
او باید ده هزار مگس چندش برانگیز را بکشد... ‍[۲]

حال با توجه به این مطلب، جای این سئوال باقی است که:

چرا ارزش سگ آبی باید از انسان بیشتر باشد ؟

چرا انسان باید به خاطر کشتن سگ آبی ده هزار تازیانه بخورد ؟

براستی گناه این موجودات چیست که باید به عنوان کفاره کشتن سگ آبی، کشته شوند ؟

پی نوشت:

۱. سگ آبی
۲. اوستا / وندیداد / فرگرد ۱۴ / بند ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ و ۶

عجله نکن یه سی سال دیگه گوجه تو موصل حلال میشه

این حقیقت پنهان به جای تحقیق روی ایین زرتشت یه تحقیق روی اتفاقات صدر اسلام میکردی بهتر به چیزی که الان قبولش داری میرسیدی سه تا داستان بهت میگم برو بخون دیگه جفنگ نگو

حمله اعراب به ایران و جنایاتش

داستان حمله به خیبر

بنی قریظه

۲۴ دی ۹۳ ، ۱۹:۳۰ نوکر مولا علی

جناب بل

کمی از دین و آیین و اعتقادات خودتون توضیح بدید

صحبتای آقایان نوکرمولا و حقیقت اونقدر طولانی و پراکنده ست که قابل خوندن نیست. اما ایشان اشاره کردند به قرارداد ترکمانچای و قتل امیرکبیر. پس بدانید وآگاه باشیدکه:
فتحعلی شاه زیر فشار آخوند سید محمد باقر بهبهانی موافقت کرد با روسیه وارد جنگ شود و به او اظهار داشت به شرطی جنگ را قبول میکند که وی نامه ای به او بدهد که شاه مسئول اغاز جنگ نبوده وبه توصیه ی روحانیون به این اقدام مبادرت کرده تا درشب اول قبر انرا به اکیر و منکر نشان دهد و او هم باتقاضای شاه احمق موافقت میکند ونتیجه اش میشود ترکمانچای.
همچنین امیرکبیر تصمیم گرفته بود نفوذ ملایان در دربار را کم کند و اوقاف را از چنگ ایشان نجات دهد که این امر سبب قتل ایشان شد.

اعتقاد من وطن پرستی نه عرب پرستی نوکر مولا(نوکر مولا=نوکرملا)

۲۵ دی ۹۳ ، ۰۷:۵۱ نوکر مولا علی

جناب مازیار

صبر و حوصله عامل گشایش است

اگر توضیح زیاده دلیلش اینه که خیلی از مقدمات رو هم ظاهرا نیاز به توضیح است

وگرنه به انسان عاقل یک اشاره بس است

اگر مطالب رو بخونید خواهید دید که بارها مطالبی ذکر شده و شما و امثال شما به جای اینکه اصل مطلب رو بگیرید یه موضوع دیگه رو پیش می کشید

جریان شما جریان ماه و نوک انگشت

فلانی با انگشت به ماه اشاره می کرد و بقلیش به نوک انگشتش نگاه می کرد و از نوک انگشت فراتر نمی رفت

۲۵ دی ۹۳ ، ۰۸:۰۷ نوکر مولا علی

جناب بل

وطن دوستی مگه بده

کی گفته کسی دینش اسلام باشه عرب پرسته

از بزرگترین دشمنان ایران همین عربستان خبیث هستش

ما از اسرائیل هم بگذریم از عربستان نمیگذریم

اما شما داری به خودی ها هم بد میگی

دشمنی کردن با هر کس بیشتر به خود فرد فشار میاره


اگر منظورت از عرب پیامبره

اول تحقیق کن ببین پیامبر عرب بودند یا نه

دوم ببین همین ائمه در مورد ایران و ایرانی و اعیاد ایرانی مثل نوروز چه نظرهایی داشتند

۲۵ دی ۹۳ ، ۱۰:۲۸ حقیقت پنهان
قحطی بزرگ ۱۲۹۶ - ۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد.ژنرال دنسترویل درباره اقدام انگلیس در خرید غله در ایران می‌نویسد: «در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود» وی در تاریخ 5 می 1918 از همدان می‌نویسد: «قحطی در این جا اسفناک است... ما محصول را 40 تومان می‌خریم و امیدواریم مقداری هم کمتر از این تهیه کنیم. هر روز بسیاری می‌میرند و بسیاری نیز در حال کمک‌رسانی مرده‌اند. اکنون که برف‌ها آب شده و بهار آغاز شده است، مردم می‌روند بیرون و مثل گاو در مراتع می‌چرند». بسیاری از این مردم نگون‌بخت در حال چریدن در مراتع مرده‌اند.(ویکی پدیا) 
من نمی دونم چرا بعضی ها حاضرند تاریخ هزار و چهارصد سال پیش رو زیرورو کنند ولی حاضر نیستند تاریخ معاصر رو بخونند تا بفهمند دشمن الان ما کیه ؟اگر قرار باشه با هر قومی که در طول تاریخ به ما حمله کرده دشمنی کنیم باید با کل دنیا دشمن باشیم  روم و یونان و اروپا و مغولستان و چین و
..... روز اول اسفندماه 1206، برابر با 21 فوریه 1828، «ننگ‌نامۀ» ترکمان‌چای، از سوی امپراتوری روسیه تزاری با هم‌راهی و هم‌گامی امپراتوری بریتانیا، بر ملت و دولت ایران تحمیل شد. 
بر پژوهش‌گران تاریخ معاصر ایران روشن است که روس‌ها، بدون همراهی و هم‌گامی انگلستان که به اصطلاح با هم‌پیمانی با ایرانیان، نقش «شریک دزد و رفیق قافله» را بازی می‌کرد، توان درهم‌شکستن نیروهای مسلح ایران را در میدان‌های نبرد نداشتند.

درباره یهودیان بنی قریظه
گزارش های مربوط به این واقعه، بسیار متأخر از اصل واقعه و همچنین غیر قابل اعتماد است و بررسی درباره آنها صورت نگرفته است. علاوه بر آن که قرآن اشاره ای به کشتار جمعی نکرده است؛ دلایل دیگری را در ردّ این موضوع می توان به شرح زیر بیان نمود:

الف: حکم اسلام در چنین واقعه ای آن است که تنها مسئولین فتنه مجازات شوند؛ چنان که تعداد و اسامی آنان در متن واقعه ذکر شده است. کشتن چنین رقم بالایی از افراد با عدل اسلامی و مبانی اساسی قرآن بخصوص آیه «لا تزر وازرة وزر اخری»( فاطر، 18) سازگار نیست.

ب: داستان کشتار یهودیان بنی قریظه با حکم قرآن در خصوص اسیران جنگی مخالف است که می فرماید: «یا منت گذاشته آزادشان کنید یا از آنان فدیه بگیرید»( محمد، 4)

ج: بسیار بعید است؛ بنی قریظه کشته شوند؛ در حالی که با مجموعه های قبلی یهود که پیش یا پس از آنان تسلیم شدند با رفق و مدارا برخورد شده و اجازه کوچ به آنها داده شده بود. ابوعبید بن سلام در کتاب الاموال چنین نقل می کند: «وقتی خیبر به دست مسلمانان فتح شد؛ برخی گروه ها یا خاندان هایی بودند که در دشمنی با رسول الله افراط می کردند. با این حال پیامبر فقط با این کلمات آنان را خطاب کرد که چیزی بیش از توبیخ نبود: ای خاندان ابوحقیق، دشمنی تان را با خدا و رسولش می دانم؛ اما این باعث نمی شود؛ بیش از آنچه با دوستانتان رفتار کردم؛ با شما هم رفتار کنم...»(کتاب الاموال، ص 247) آن حضرت این سخن را پس از غائله بنی قریظه فرموده است.

اگر این مطلب درست باشد که صدها نفر در بازار کشته شده و گودال هایی برای این امر حفر کرده باشند؛ پس چرا آثاری از آن یا کمترین علامتی که بر این واقعه اشاره کند؛ وجود ندارد. اگر چنین کشتار عظیمی رخ داده بود؛ فقها آن را به عنوان یک مبنا، مورد استناد قرار می دادند. در حالی که بر عکس مبنای آنان بر اساس آیه «لا تزر وازرة وزر اخری» است. نمونه آن گزارشی است که ابو عبید در الاموال – که کتابی فقهی و نه تاریخی است – چنین نقل می کند: زمانی که عبد الله بن علی، حاکم شام، گروهی از اهل کتاب را قلع و قمع کرد و دستور داد به محل دیگری کوچ کنند؛ اوزاعی فقیه معاصر ابن اسحاق، زبان به اعتراض گشود که آشوب از سوی همه آن افراد نبوده است تا همه مجازات شوند و حکم الاهی آن است که گروه زیادی به خطای چند نفر مجازات نمی شوند؛ بلکه بالعکس است. اگر اوزاعی داستان بنی قریظه را پذیرفته بود؛ بر اساس آن حکم می کرد.

آن چه در جریان یهود بنی قریظه دیده می شود؛ این که از اشخاص معینی نام برده شده و سپس همان ها کشته شده اند. بخصوص که برخی از آنان متهم به دشمنی شدید، علیه مسلمانان، بوده اند. نتیجه منطقی آن است که این چند نفر که رهبری ماجرا را بر عهده داشته اند؛ مجازات شده باشند؛ نه همه قبیله.

مطالعه جزئیات رویداد بنی قریظه نشان می دهد که موضوع قتل و کشتار در میان خود یهودیان مطرح شده و سپس به عنوان کار پیامبر صلی الله علیه و آله تلقی شده است. موضوعاتی چون مشورت سران قبیله هنگام محاصره و سخن کعب بن اسد و پیشنهاد کشتن زنان و کودکان برای جنگیدن جدّی با مسلمانان، مطالبی است که نسل بنی قریظه برای تمجید اسلاف خود نقل کرده باشند. همان گونه که بازماندگان مسلمانان مدینه هم در صدد تجلیل بزرگان خود بوده و موضوع قضاوت سعد بن معاذ علیه بنی قریظه و حمایت رسول خدا، از او که فرمود «حکم الاهی را در مورد آنان بیان کردی» از فرزندان سعد نقل شده است. طبیعی است که برای بزرگداشت پدران و تبرئه ایشان قصه هایی توسط نسل بعدی ساخته و پرداخته شود و ابن اسحاق هم آن ها را نقل کند.

مطالب دیگری نیز دراین گزارش هست که پذیرش آن را مشکل می نماید: مانند اینکه گفته می شود صدها نفر از بنی قریظه پیش از اعدام در خانه زنی از بنی نجار زندانی شدند.

به طور کلی تاریخ قبایل یهودی پس از ظهور اسلام کاملاً روشن نیست. چنان که کوچاندن جمعی از آنان از مدینه هم نیاز به تجدید نظر دارد. ابن حزم در کتاب جمهره انساب العرب به یهودیانی اشاره می کند که همچنان در مدینه می زیسته اند. در کتاب نسب قریش تحقیق عبدالسلام هارون، ص 340،  و مغازی، جلد 2، صفحه 634 و 684، آمده است که وقتی رسول خدا(ص) آماده نبرد خیبر می شد – و این زمانی است که ادعا می شود گروه های سه گانه یهودی از مدینه تبعید و اخراج شده اند – هنوز یهودیانی در مدینه حضور داشته اند. در گزارشی، سخن از 10 یهودی مدینه است که در مسیر خیبر به مسلمین پیوستند و در گزارش دیگری آمده است؛ یهودیانی از مدینه که با رسول خدا(ص) پیمان داشتند؛ هنگام بسیج نیرو علیه خیبر بسیار ترسیده بودند. واقدی هم چنین نقل می کند که این یهودیان در صدد بودند؛ مسلمانانی را که به یهودیان بدهکار بودند از مقابله با خیبریان منع کنند. ابن کثیر تنها به اقدام عمر در اخراج یهودیانی از خیبر که پیمانی با رسول خدا(ص) نداشتند؛ اشاره می کند و توضیح می دهد که در سال سیصد هجری، یهودیان خیبر ادعا کردند؛ قراردادی در اختیار دارند که رسول خدا(ص) آنان را از دادن جزیه استثنا کرده است. برخی علما هم این سخن را پذیرفته و آنان را از اعطای جزیه مستثنی کردند. در حالی که چنین چیزی درست نبود. زیرا در قرارداد موهوم از کسانی نام برده شده بود که در آن زمان مرده بودند و در آن اصطلاحاتی به کار رفته بود که جز در زمان های متأخر، کاربرد نداشت. جالب این که در آن پیمان خیالی از معاویه به عنوان شاهد، نام برده شده که وی در آن وقت هنوز جزء مسلمانان نبوده است.

به هر حال منبع واقعی داستان نادرست کشتار بنی قریظه، فرزندان یهودی های مدینه اند که ابن اسحاق از ایشان اخذ کرده و مورد اعتراض شدید علما و مورخان قرارگرفته و مالک او را دجال دانسته است.

بنابر این مصادر و منابع قصه بسیار مشکوک و جزئیات آن با روح اسلام و احکام قرآن ناسازگار است؛ به گونه ای که نمی توان آن را تصدیق و تأیید کرد. چون راویان مورد اعتماد بر آن خرده گرفته اند و قرآن هم آن را تأیید نمی کند. به نظر می رسد اساساً تأیید آن ناممکن باشد. نه راویان موثقی آن را نقل کرده اند و نه ادله معتبری آن را تأیید می کند. این نشان از آن دارد که این داستان واقعا مشکوک است.

از سوی دیگر باید توجه داشت که قضیه یهود بنی قریظه، داستانی مشابه و نمونه ای در تاریخ قدیمی یهود دارد که می توان این گزارش را نسخه ای از همان نقل کهن دانست. در آن حادثه گفته می شود؛ انقلابیون یهود، علیه رومیان قیام کردند. اما پس از تخریب معبد آنان در سال 73 میلادی و فرار متعصبان(الغیوریین = Zealots) و افراطی های(السکاری = Masada) آنان به قلعه صخره در ماسادا(masada )، ماجرا به قتل عام ایشان پس از محاصره شان انجامید.

آن گاه برخی از آنان از واقعه جان سالم به در بردند و به جنوب گریختند و بنا به یک نظریه، همان ها به یثرب آمدند و در آنجا ساکن شدند و آنان که ماندند گزارش آن را به نسل های بعدی منتقل کردند.

کسی که در واقعه ماسادا حضور داشته و آن را ثبت کرده است فلافیوس جوسیفوس(flavius josephus است که سمتی در روم داشته؛ اما یهودی بودن خود را پنهان می کرده است. جزئیات این واقعه شباهت زیادی به داستان بنی قریظه و مقاومت آنان در جنگ دارد. مثلاً اسکندر، هشتصد یهودی را دستگیر و در مقابل زنان و فرزندانشان کشت. چنان که عده فراوان دیگری از یهودیان، در ماجراهای دیگر کشته شدند. آن چه جلب توجه می کند؛ تشابه شمار کشتگان است. در ماسادا کشته شدگان را 960 نفر گفته اند که 600 نفرشان، انقلابیون یهود بودند.

تشابه دیگر این که وقتی از محاصره به تنگ آمدند؛ بزرگ آنان الیعازر مانند آنچه کعب بن اسد، در میان بنی قریظه پیشنهاد کرد؛ از دوستان خود خواست که زنان و کودکان خود را بکشند تا بدون دغدغه آنان، به سختی مبارزه کنند یا حتی پیشنهاد شد؛ به کشتن هم دیگر دست زنند.

تشابه میان این دو گزارش آن هم در جزئیات، جلب توجه می کند. مشابهت تنها در خودکشی دسته جمعی نیست؛ بلکه در اعداد و ارقام نیز هست. اینها تقریبا برابر است. برجستگی نام اشخاص و تشابه نام هایی، که در آن داستان ها آمده؛ محل توجه است.

به نظر می رسد؛ اصل داستان بنی قریظه از این واقعه گرفته شده و فرزندان یهود که به یثرب آمدند؛ آن را حفظ کرده و آن را با داستان بنی قریظه آمیخته اند. بسا کسی که تاریخ قدیم و جدید یهود در این واقعه را به هم آمیخته، همان کسی است که ابن اسحاق از او نقل کرده و مورخان مسلمان بدون توجه و بررسی آن را آورده اند.
یهودیان بنی قریظه همپیمانان مسلمانان بودند ولی برنامه این جنگ را یهودیان ریختند اهل مدینه برای دفاع از خود در قسمت شمالی مدینه به طول پنج کیلومتر خندقی کندند در این جنگ یهودیان بنی قریظه در جهت جنوبی بودند پشت خانه های مسلمانان محل بنی قریظه بود که پیاده هشت ساعت تا مدینه راه بود سپاه احزاب دو هزار جنگجو برای اهل بنی قریظه فرستادند و به خانه های مسلمانان که تنها زنان و کودکان در آن جای داشتند هجوم بردند تا راهی برای سپاه احزاب باز کنند این کار مسلمانان را در خطر جدی قرار دادند اما شبانه طوفانی سخت در گرفت و سپاه احزاب مجبور به عقب نشینی شدند 

اهالی مدینه که از خطر جنگ احزاب رسته بودند بنی قریظه را در محاصره ای بیست و پنج روزه گرفتند وسرانجام بنی قریظه تسلیم شدند پیام دادند که هرچه سعد بن معاذ به عنوان داور بگوید قبول داریم . روایت اهل سنت درباره حکم سعد بن معاذ بسیار اختلاف دارد .


چرا رسول خدا به جای آنکه به بنی قریظه اجازه دهد که مانند سایر یهودیان اموال خود را در اختیار مسلمانان گذارده و جلای وطن کنند ، با نظر سعد معاذ موافقت کرده و دستور قتل همه آنها را دادند ؟
پاسخ روشن است : زیرا هیچ بعید نبود که این گروه مانند بنی نضیر و بنی قین قاع ، وقتی از دسترس مسلمانان بیرون رفتند باز با تحریک نیروهای عرب بت پرست اسلام و مسلمانان را با خطرات بزرگی مواجه سازند ؛ (زیرا بنی قین و قاع بعد از بیرون رفتن از مدینه سبب بروز جنگ احد و کشته شدن بسیاری از مسلمانان شده و بنی نضیر نیز بعد از تبعید از مدینه مشغول فعالیت بر ضد مسلمانان شده و ایشان بودند که سبب بسیاری از جنگ ها مانند جنگ خندق شدند ) و باعث شوند که خون عده زیادی ریخته شود ؛ از این جهت پیامبر با این نظر موافقت نکرده و نظر سعد را که خود یهود او را به عنوان حکم قرار داده بودند ، پذیرفتند ؛ و نظر سعد نظری بود که از روی مدارک و دلائل مستحکم داده شده بود :
1 . یهود بنی قریظه با رسول خدا پیمان بسته بودند که اگر بر ضد مصالح اسلام قیام کنند مسلمانان در کشتن آنان آزاد باشند و در عوض بتوانند در مدینه بدون هیچ گونه محدودیتی رفت و آمد داشته باشند ودر حقیقت نبض اقتصادی مدینه را در دست گرفتند ؛ زیرا مسلمانان نمی توانستند به طور مستقیم با کفار در ارتباط باشند و یهود بنی قریظه در بسیاری مواقع نقش واسطه را ایفا می کردند .
2 . یهود بنی قریظه با خود فکر می کردند که بعد از حمله به مدینه عملی می شد ، تمامی مردان را اعدام کرده و زنان و کودکان به اسارت می گیرند و این عمل سعد دقیقا مطابق با طرحی بود که ایشان برای مسلمانان داشتند .
3 . در قوانین یهود و تورات چنین آمده است که : هنگامی که به قصد نبرد آهنگ شهری نمودی نخست ایشان را به صلح دعوت نما ؛ و اگر آن ها از در جنگ وارد شدند ، شهر را محاصره کن و وقتی بر شهر مسلط شدی مردان را از دم تیغ گذرانده و زنها و کودکان و حیوانات و هرچه در شهر موجود است را به غنیمت بگیر .
و در واقع او به همان قانون خود یهود دستور داده است .
شما مگه ادعای وطن دوستی نداری ؟همین انگلیسی هایی که مواضع  , حرفات درباره اسلام با اونا یکی هست چند میلیون نفر از مردم ایران رو مستقیم یا غیر مستقیم کشتند چرا فکر میکنید حرفهاشون از سر دلسوزی است ؟اسلام اگر بد بود دانشمندانی مثل ابن سینا و خواجه نصیر الدین توسی و ملاصدرا و شیخ بهایی فقیه و صاحب نظر در فقه و فلسفه اسلامی نمیشدند شهید چمران و پروفسور حسابی که حافظ کل قران بودند شعرایی مثل مولانا و سعدی و حافظ که امروز کشور های همسایه دنبال این هستند که بگویند ملیت شون ایرانی نبود تا افتخارات شون رو به ملت خودشون بدهند و...به جای شخم زدن گذشته های دور فکر دشمنان امروز ایران باشید درباره عرب پرستی هم باید بگم اگر یک پیشرفتی در یکی از کشور های همسایه حاصل بشه ما میگیم چون اونا ایرانی نیستند از پیشرفت شان هم استفاده نمیکیم ؟اسلام نسبت به دین زرتشت کاملتر و بهتر هست البته اسلام واقعی نه تعریف شما از اسلام

حقیقت پنهان در مقابل فهمیدن شدید داری مقاومت میکنی

وایتکسی که با اون مغزت رو شستشو دادن اصل اصل بوده

۲۶ دی ۹۳ ، ۱۱:۵۹ نوکر مولا علی

جناب بل

شما چرا در مقابل فهمیدن مقاومت می کنی

در صدی هم احتمال بده که شما داری اشتباه می کنی

۲۶ دی ۹۳ ، ۱۳:۰۴ حقیقت پنهان
هر کدوم از حرفهام که اشتباه بود بگو اشتباهه من این واقعه رو از دو دیدگاه اوردم در ثانی خیلی از مسائل تاریخی هست که ابهام داره مثل مرگ کوروش 
۲۶ دی ۹۳ ، ۱۷:۲۳ حقیقت پنهان
من نمیدانم شما چقدر با روال کار مورخین اشنایی دارید ولی تارخ دانان برای قضاوت درباره یک واقعه تاریخی صرفا به یک نقل قول اکتفا نمیکنند و از عقل خودشون هم استفاده میکنند مثلا نبرد سالامیس (نبرد خشایار شاه با یونانیان ) در کتب مورخین یونانی نوشته شده و اونها هم با توجه به تعصبات ملی خودشون انرا روایت کرده اند برای همین گاه با اماری غیرواقعی از سپاه ایرانیان یا یونانیان مواجه میشویم یا درباره زندگی و مرگ کوروش نمیتوان تمام مندرجات تاریخ هرودوت را معتبر و منطبق با واقعیت دانست  درباره بنی قریظه باید توجه داشت اولین کسی که این واقعه را روایت کرده صد و چهل سال بعد از واقعه انرا مکتوب کرده و مسلما انرا بر اساس شنیده های خود نقل کرده با توجه به کینه های رایج در میان اعراب و همچنین علاقه اعراب به داستان پردازی درباره تاریخ قوم و قبیله خود نمیتوان از تمام اعداد و ارقام گفته شد مطمئن بود همانطور که در قحطی و مرگ ایرانیان در زمان جنگ اول امارهایی از یک تا دوازده میلیون کشته وجود دارد که با توجه به اینکه جمعیت ایران در ان روزگار از سیزده میلیون نفر فراتر نمیرود دوازده میلیون کشته غیر واقعی است در نظرات قبلی هم به علل غیر منطقی بودن این امار و نحوه بیان ان اشاره کردم به علاوه شما بالاخره با چی مشکل داری ؟ مگه اصل اسلام رو قبول کردی که بخوای درباره تاریخ اسلام تحقیق کنی ؟ به هر حال انگلیس دشمن ما هست یا نه ؟ اگه دشمن ماست پس هیچ حرفی به نفع ما از دهنش بیرون نمیاد اگر هم علت دشمنیت با اسلام حمله اعراب ب ایران باشه اونها الان دیگه استخوان هاشو هم پودر شده و مثل اینه که بگیم ما به خاطر حمل مغولان یا اسکندر به ایران که قرن ها پیش اتفاق افتاده با یونان یا مغولستان دشمن هستیم خب اینحرف مسخره نیست؟  ملت ما هزار چهارصد ساله با اسلام زندگی کرده و بزرگ شده در حملات دشمنان به ایران هم با همین اعتقاد که هر کسی که در راه ناموس جان و مال مسلمین و دفاع از ایران  بمیره شهید محسوب میشه از ایران دفاع کرده که البته مشکل اصلی دول استعمارگر با اسلام هم همین فریضه جهاد هست یک کم بصیرت و اگاهی باعث میشه بتونی پشت پرده جنگ در خاورمیانه رو ببینی که به نفع کی تموم میشه همونطوری که عربستان حاضره به خاطر منافع امریکا و شکست دادن ملت ایران به خودش ضرر بزنه اگر واقعا وطن پرست هستی پس باید بهت بگم ما همه ایرانی و وطن دوست هستیم چون به فرموده پیامبر اسلام وطن دوستی نشانه ایمان هست و الان هم یک دشمن مشترک داریم که حاضر نیست پیشرفت و استقلال ما رو ببینه شما فقط به این فکر کن که اگر کوروش الان زنده بود با غربی ها و خواسته هاشون مخالفت میکرد یا نه؟ دشمن اصلی ما عربستان نیست خود عربستان هم یکی از عمال و کارگزاران اون در منطقه است 

اگر اونایی که شما الان داری براشون سینه میزنی به ایران حمله نکرده بودن سرنوشت ایران هیچوقت اینجوری رقم نمیخورد که بشه یه جهان سومی که عربستان بتونه با قیمت نفت باهاش بازی کنه

باز هم تاکید میکنم دشمن واقعی ما خود ما و دشمن پرستی ما است

من دقیقا نمیدونم چرا هرکی به ایران حمله کرده اسمش رو باید بزاریم روی فرزندانمون

من نمیخوام بحث اصلی رو ول کنم ولی اون کسی که نمیخواد ایران رابطه خوبی با غرب داشته باشه اتفاقا همین اعراب منطقه وروسیه دوست هستند عزیز

۲۶ دی ۹۳ ، ۲۲:۰۷ حقیقت پنهان
اونایی که به ایران حمله کردند عمر و ..... بودندکه ما هم لعنشون میکنیم چه بسا اگر غصب خلافت اتفاق نمی افتاد هیچوقت چنان حمله ویرانگری به ایران نمیشد تا زمان نادرشاه افشار رو که حساب کنیم انصافا ایران از خیلی از اروپایی ها جلوتر بود منتها از وقتی که پای استعمارگران به ایران باز شد پادشاهان نالایق ایرانی شیفته غرب شدند و فکر کردند باید برای پیشرفت کردن لباسمون رو شبیه اونها کنیم در حالیکه هر ملتی که به پیشرفت علم اهمیت بدهد پیشرفت میکند کما اینکه ملل اسلامی تا قبل از ورود استعمارگران و البته در دورانی که فقهای دانشمندی مثل خواجه نصیر الدین توسی و یا مسلمانان گرانقدری همچون خواجه نظام الملک و امیر کبیر به وزارت رسیدند پیشرفت کرد عراق و یا حداقل بخشی از ان تا قبل از حمله اعراب ب ایران جزئی از ایران بود پیشرفت های امت اسلامی در علم و تکنولوزی و نقش مسلمانان در پیشرفت ریاضیات غیر قابل انکار است نظریه حرکت جوهری ملاصدرا با نظریه بیگ بنگ قابل مقایسه است ابو سعید سجزی و ابوریحان بیرونی پیش از گالیله کشف کرده بودند که زمین به در خورشید میچرخد ولی ما به غلط فکر میکنیم غربی ها در همه دوران ها از ما جلوتر بودند در حالیکه یکی از علل پیشرفت غرب ترجمه کتاب های دانشمندان مسلمان و اشنایی با مسلمانان و یشرفت های انها پس از جنگ های صلیبی بود
امریکا یک ابر قدرت است که همه ملت هارا وابسته و تحت نظر خودش میخواهد وگرنه از هم پیمانان اروپایی خودش جاسوسی نمیکرد علت دشمنی انها با ملت ما و تحریم دارویی ملت نه نگرانی برای حقوق اقلیت ها که نگرانی برای اسرائیل و جایگاه متزلزل ان در منطقه است امریکا با استقلال ایران و کلا هر ملتی مشکل دارد گرنه با انرزی هسته ای صلح امیز ایران مخالفت نمیکرد شما یک کم درباره تاریخ غرب مطالعه داشته باشی میفهمی علت پیشرفت غرب غارت و چپاول ملل دیگر و به بردگی گرفتن انها بود و هنوز هم این روح وحشی گری در انها وجود دارد
حرفای خنده داری اینجا خونده میشه: "پیشرفت های امت اسلامی در علم و تکنولوزی و نقش مسلمانان در پیشرفت ریاضیات"؟؟؟؟
با کمال شوربختی ایرانیان تنها ملتی در تاریخ جهان هستند که اینچنین به حمد و ستایش دشمنان و متجاوزان به ناموس خویش می پردازند و افتخارات و ارزش های خود را در ازای ستاندن فقر و سیاهی به آنها پیشکش میکنند.
به یزدان که گر ما خرد داشتیم   کجا این سرانجام بد داشتیم
۲۶ دی ۹۳ ، ۲۳:۵۳ نوکر مولا علی

جناب بل

همانطور که جناب حقیقت پنهان گفتن اونایی که به ایران حمله کردن عمر و طرفدارانش بودن که شیعه ها هیچوقت براشون سینه نمیزنن و اسمشونو روی بچه هاشون نمیذارن

شما اگه دوست داری اسم عمر و ابوبکر و عثمان و یزید و معاویه و شمر و بقیه دار و دستشون رو روی بچه هات بگذار

عمر دستور داد کتابخانه های ایران به آتیش کشیده بشه که علمی نمونه

همین عمر بود که دید وقتی ایرانی ها میخوان مودبانه بایستند دستاشونو به هم وصل می کنن و گفت نماز رو هم اینجوری بخونن و خیلی چیزا رو توی دین سعی کرد تغییر بده

اما با روی کار آمدن خلافت امام علی علیه السلام مردم ایران تازه معنی دین رو فهمیدن و کلی دانشمند از طریق شاگردی ائمه تربیت شد

زکریای رازی

ابوریحان بیرونی

مثلث خیام-پاسکال رو شنیدی در اصل برای خیام هستش

تا همین چند سال پیش کتب ابو علی سینا توی آمریکا تدریس می شد

شما دیگه از نظر علمی هر چقدر بزرگ باشی فکر نکنم از فلمینگ و انیشتین بزرگتر باشی

اونها با مطالعه و علم شیعه شدن و هر دو هم با بزرگ دانشمند اون موقع ایران آیت الله بروجردی در ارتباط بودن و آیت الله بروجردی بهشون گفتن که شیعه شدنشون رو اعلام نکنن

فلمینگ اعلام کرد و چند ماه بعد هم کشته شد

در مورد نحوه شیعه شدن اونها مطالعه کن تا به اینکه چشمت رو روی چی بستی بیشتر مطلع بشی

شمایی که خیلی ادعای ایران پرستی می کنی به جای اینکه با ایران خوب باشی و همین دشمنای ایران رو بکوبی و جوونا رو تشویق کنی که بفهمن توی عربستان و امثالش مثل کویت و قطر و ترکیه و چی میگذره

انگلیس و آمریکا و اسرائیل چه نقشه ای برای ایرانی ها دارند

چرا داری علیه خود ایران حرف میزنی

کسی که کمی عاقلانه فکر کنه

اول دشمنای بیرونی رو ساکت می کنه

درون رو هم اصلاح می کنه

از خودش هم شروع  می کنه

و نقطه ضعف هم به بیرونی ها نمیده

درونی ها رو نمی کوبه

باید در وطن پرستی شما شک کرد چون ظاهرا از اصول وطن پرستی هم چیز زیادی اطلاع ندارید

به نظر میاد شما بیشتر قصد داری روحیه جوونای ایرانی رو خراب کنی

وطن پرستی اینی نیست که شما فکر می کنی داری

خیلی ها وقتی شنیدن به ایران حمله شده درسشونو توی آمریکا ول کردن و اومدن ایران که بجنگن با اینکه از نوابغ بودن

امثال چمران ها

اونها وطن دوستی رو به معنای واقعی داشتند

اومدن نذارن کسی به ایران چپ نگاه کنه

و بعد بلکه ایران رو اونها و امثال اونها و ما ها بسازیم

نه اینکه ژست وطن دوستی بگیرن و ادای روشن فکری در بیارن و فکر کنن اگر چند کلام توی ماهواره و جای دیگکه از زبون چند نفر اونم بدون سند شنیده باشن فکر کنن به بار علمیشون اضافه شد

نه خیر وطن دوستی یعنی قطع کردن دست دیگران از ایران و آباد کردن ایران

نه اینکه سعی کنی ایران رو از داخل خراب کنی

صحبت هایی که کردم از دلسوزی بود تا از این کلافی که توش گیر کردی بیرون بیای

چون افرادی مثل شما رو به اسم وطن پرستی و روشنفکری به راحتی گول میزنند و طرف یک عمر سردرگم میمونه

مگر اینکه از کسانی باشی که از جاهای دیگه پول میگیری که علیه ایران و ایرانی شروع به پخش موج منفی بکنی

من به عهده خوانندگان میگذارم تا خودشون ببینن که چند جمله از جملات شما برای دلسوزی برای ایران بوده و وطن دوستی توش بوده

چرا همش 1400 سال پیش 1400 سال پیش می کنی

چرا چشمتو روی دشمنی آمریکا و انگلیس و فرانسه و اسرائیل و عربستان بستی

الان اینا حمله کردن به ایران اگه خیلی ادعای وطن پرستیت میشه با اونها بجنگ

جنگشون جنگ نرمه تو هم با روشنگری باهاشون بجنگ

۲۷ دی ۹۳ ، ۰۰:۰۱ نوکر مولا علی

جناب مازیار

ایرانی ها هیچوقت حمد دشمن نکردن شمایی که دوست و دشمن رو نمیشناسی

ظاهرا شمایی که برای دشمنان ایران دوست داری فرش قرمز پهن کنی

اما فراموش نکن که وقتی برای دشمن فرش قرمز پهن کنی یعنی توی خونه خودت راه دادی و نزدیکترین کسی که دم دستشون هست تا بهش تجاوز کنن احتمالا خواهر و مادر خود شماست

اون بیت شعری هم که نوشتی کاملا مصداقش خود شمایی

جناب بل حداقل مثل شما از روی دشمنی صحبت نمیکنه

ظاهرا گولش زدن و ما هم سعی می کنیم تا با سند علمی و تاریخی مطلعشون کنیم

اما شما دشمنی خالص داری و امیدی به آگاه شدن شما نیست

همه اسامی که از افتخارات علوم  ایران اوردی دقیقا علوم خود رو از کجای اسلام به دست اوردند

یه چند تا دانشمند هم از عربستان اسم بیاری حرفت قبول ولی اگه نیست این افتخارات هم ربطی به اسلام نداره

ایمه شما در جنگ با ایران حضور داشتند غیر قابل انکاره

من تناقضی بین گفته های مازیار با خودم ندیدم گفتن واقعیتها دلیل بر دشمنی نیست

گولش زدن نمیفهممت

در ضمن اسراییل هنوز هم یکی از قدرتمندترین کشورهای منطقه هست وخیالت راحت نابود هم نمیشه

ایرانی ها اسلام رو به زور قبول کردن ولی نه اون اسلامی رو که عربها با حمله میخواستن اونا برای مخالفت با عربها یا همون اسلام ناب برداشت خودشون رو از اسلام قبول کردن اونم شیعه بود

دشمن واقعی ما طرز فکر شما و امثال شماست

در مقاله ای که "ادوارد براون" منتشر کرد به تعبیر خود ایرانیان آن زمان را اینچنین توصیف می کند:
"تغییرات ناشی از قبول اسلام در نزد ایرانیان از پوست فراتر نرفت و به درون نرسید. ایرانیان با نوآوریهایی چون تشیع و عرفان خیلی زود آئینی را که با شمشیر عرب به کشورشان وارد و تحمیل شده بود به چیزی تبدیل کردند که گرچه همچنان شباهتی با اسلام داشت ولی محتوای آن با آنچه محمد احتمالا میخواست بسیار متفاوت بود"

این یک راه هوشمندانه توسط ایرانیان برای مبارزه با اسلام و زور و آیین اجباری بود که ایرانیان آن را به خوبی انجام دادند.

ایرانی که عرب در سالهای 14 تا 16 هجری تحویل گرفت یکی از قدرتمندترین قدرتهای جهان بود با اعتبار سیاسی و رونقی اقتصادی و شکوهی فرهنگی که عمیقا مورد قبول جهانیان بود و وقتی بعد از حدودا 300 سال ایرانیان اعراب را از کشور بیرون کردند ایران نه جزئی از قدرت گذشته را دارا بود و نه اعتباری در جهان داشت. مردم ایران در بدترین شرایط زندگی میکردند . اسلام اعراب چیزی جز بدبختی و ننگ و غارت برای ایرانیان برجای نگذاشته بود.

درکتابی دیگر راجع به رفتار اعراب با ایرانیان نوشته شده:
"عربان مجموع سد هائی را که در میان رودخانه ها نهاده شده بود ویران کردند چندانکه کشتزارهای مردم کلا نابود و خشک شد و به ایشان ضرر های بسیار وارد میکردند و سدها را شکسته رودخانه هایشان را میشکافتند و منحرف میساختند و لاجرم مردم چون در دفع آنان هیچ چاره ای نداشتند و گرسنه و فقیر شده بودند به ناچار از آنها پیروی میکردند و چون عرب بانگ نماز سر میداد دهقانان و مردم آن ناحیه به وی دشنام میدادند"(کتاب تاریخ قم)
به گفته رنان (renan):
"ایران با آنکه اسلام را پذیرفت ولی هرگز تسلیم عقاید و فرهنگ بیابانی اعراب نشد. علیرغم اینکه زبان و مذهبی که به آنها تحمیل شده بود توانست حقوق خود را به عنوان یک ملت آریایی از اعراب بازپس گیرد. 20سال پس از مرگ محمد عربستان در مقایسه با سرزمینهای پهناوری که متصرف شده بود سرزمین بیمقداری بیش نبود. 100 سال پس از آن در حالی که مذهب و زبان برخاسته از حجاز از مالزی تا مراکش و از تومبوکتو تا سمرقند به اجبار برقرار بود عربستان همان کشور بیمقدار و ناچیز گذشته با همان مردمان بود"



۲۷ دی ۹۳ ، ۰۷:۰۷ نوکر مولا علی

جناب بل

شما کمی تحقیق کنی میبینی خیلی ها شاگرد چه کسانی بودند

جابر این حیان ایرانی که معروف به پدر علم شیمی هستش شاگرد امام صادق علیه السلام بوده

در ضمن نگو عربستان

بگو از شاگردان ائمه که افتخارات زیادن میتونی یه تحقیق کنی و لیستشون رو ببینی

همه حرف ما هم همینه که اون چیزی که به خورد شما از دین دادن دین ابوبکری و عمری و عثمانی هست نه اصل دین که باید از خدا و پیامبر و ائمه گرفت


بله اسرائیل نیروی زمینی قوی ای داره اما اسرائیل هم واقعا اگر خیلی قوی بود در مقابل یک گروه توی لبنان میتونست پیشرفت کنه و آخرش آتش بس نمیشد سه بار  عملا جلوی یک گروه شکست خورده پس خیلی هم گول تبلیغات رو نخور و واقعیت ها رو ببین

تازه حزب الله لبنان یک گروهه و هنوز ارتش نیست

اسرائیل جلوی یک ارتش منظم می خواد چیکار بکنه

همین اسرائیل همه اطرافش ایران رو پشت گوشش میبینه

این باید برای تو افتخار باشه

خیلی خود فروخته نباش

حس ایرانیت کو


این اسرائیل دشمن قسم خورده بود همه اون اعراب باهاش دشمن بودن چطور شد زیر بار کمپ دیوید رفتن

بند 5 ج تا 8 همون کمپ دیوید رو بخون ببین اسرائیل نقضش کرده یا نه


همین که میگی ایرانی ها اون اسلامی رو قبول نکردن که عرب ها به زور خواستن بیارن خودش تایید همین حرفه که ایرانی ها تا حالا در طول تاریخ چیزی رو به زور قبول نکردن

مثال سادش همون زبان یونانی بود که دفعه قبلی هم گفتم

ایرانی ها اگر نمی خواستن همانطور که از یونانی کلمه ای باقی نمونده از اسلام هم چیزی باقی نمی موند

جملاتی که از اون به اصطلاح کتب که کاملا نشون دهنده دشمنیشون با اسلامه رو آوردی که خودش نشون دهنده همین حرفه

و حرفهای قبلی ما رو هم تا حدی تایید می کنه

عمر به اسلام لشکر کشی کرد و البته نه امام حسن و نه امام حسین شرکت کردند چون حضرت علی علیه السلام اجازه نداند و خود حضرت علی هم حتی یک شمشیر نکشید

ایرانی ها اسلام رو قبول کردن اما فرهنگ اعراب رو نه

همانطور که بعد از مدتی اعراب رو بیرون کردن میتونستن اسلام رو هم بیرون کنن اما نکردن


کتب مخالف و موافق رو با هم بخون

مثلا خدمات متقابل ایران و اسلام رو هم بخون


اگر در مورد روابط ایرانی ها با ملل دیگه بررسی کنی متوجه خیلی موارد خواهی شد

مثل برو ببین چطور شد ایرانی ها کت و شلوار رو درست کردن و در چه زمانی بود و در مقابل چه چیز هایی رو برداشت می کردن


شما باز هم پیچوندی گفتی اسلام باعث شد در ایران دانشمند بوجود بیاد منم گفتم خود عربستان که مهد اسلام هست دو تا نمونه برام بیار

در ضمن امام صادق اگر علمی که شما میگید داشت پس خودش چرا هیچ کجای علم اسمی ازش نیست

اسراییل هر کاری بگی تو جنگ با لبنان وغزه کرده ومن نمیدونم منتظری اسراییل دیگه با اینا چیکار کنه تا شما بهش بگی پیروزی (جنگ 6 روزه)

عزیز دیگه بعد 800سال که اعراب گورشونو گم کردن چیزی از دین گذشته خودشون نمیدونسن که بخوان برگردن به این زمان زیاد یه عده کاسب دینی رو هم اضافه کنی میشه  همینی که داری میبینی

امامات هم بودن تفره نرو

من هنوز مطمین نیستم که ایرانیها موفق شدن اعراب رو بیرون کنن چون یه نگاه به جامعه یا لااقل حکام کشور چیز دیگه ای به ادم میگه

در مورد بیرون کردن دین اسلام از کشور هم عجله نکن تا الان که فقط شکلش مونده

۲۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۸ نوکر مولا علی

من چیزی رو نپیچوندم

جواب شما رو دادم مجددا مطالعه کنید


دیگه اینکه معلوم نیست شما مشکلت چیه


و ظاهرا شما زیاد توی علم نیستی

یه مطالعه بکنی میبینی جای امام صادق علیه السلام توی علم کجاست

کسی که بتونه 1400 سال پیش شاگردانی تربیت کنه که  لقب پدر علم شیمی بگیرن و کتاباشون هنوز م منبع باشه و توی دانشگاه های آمریکا تدریس بشه باید فهمید که چه مقام علمی ای میتونه داشته باشه

چرا مطالعه نمی کنی و چرا چشماتو بستی

مثال سادش کشف پنی سیلین بود که فلمینگ از یک جمله امام صادق علیه السلام که 1400 سال پیش گفتند پی برده بود

به چگونگی کشف پنی سیلین دقت و تحقیق کنی متوجه می شی


اسرائیل هم اگر در سال 2006 خیلی کارها کرد به مرور توی 33 روزه و 22 روزه به گفته کابینه خودشون عملا شکست خوردند

این که دیگه نظریه ما نیست حرف خودشونه


در مورد دین و خروجش هم خیلی عجله نکن

اربعین و زیارت اربعین کربلا نشون دهنده خیلی چیزا بود


چه اصراری داری بگی که امامان توی حمله به ایران بودند

اولا هیچ منبع شیعی نیست که این مطلب رو تایید کنه

طبری منبع اهل سنت هم که گفته بودند به خود راوی صفت دروغگو رو دادند و میگن دروغ میگفته و  جعل می کرده

یه جا شنیدی که عده ای از روی دشمنی گفتن که امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام هم علیه ایران جنگ کردن و باور کردی

چرا سراغ اون همه منبع دیگه که اون رو به راحتی با اصول حدیث رد می کنن نرفتی تا ببینی واقعیت چیه

در تاریخ بغداد نوشته ی الخطیب بغدادی جلد 12 صفحه 106 درباره علی بن مجاهد میخوانیم : علی بن مجاهد حدیث جعل می کرد و او کتابی در مورد جنگها نوشت و برای سخنان خود، سندهایی را جعل می کرد.

این میاد میگه امامان بودن و تو باور می کنی چه انتظاری ازت میره خب بدون تحقیق باور می کنی دیگه

به بچه هم بگی یکی دروغگوئه و میگه یکی توی جنگ بوده بچه باور نمی کنه اونوقت تو بارو می کنی

آخه اصول حدیث و تاریخ رو بدون بعد تحقیق کن


۲۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۳۷ نوکر مولا علی

و نکته بعدی

در گفتگو های اینچنینی شما باید از کتب مورد اعتماد ما (شیعی) مطالبت رو بیاری و ما هم همینطور

همین شرکت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام رو از کتب شیعی بیار و آدرس بده

اگر بیاری و ما نتونستیم رد کنیم که حرف شما درسته

اما اگر نتونستی بیاری توی اینجو گفتگو ها جایگاهی نداره

اصرار شما عجیبه چون این موضوع به راحتی توسط خود اهل سنت و کتب تاریخی دیگه رد شده

۲۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۴۶ نوکر مولا علی

و نکته آخر

شما اگر خیلی وطن پرستی دشمنای الان ایران رو چرا فراموش میکنی و چیزی نمیگی

چرا در مورد آمریکا که هواپیمای مسافربری ایران رو زد حرفی نداری

چرا در مورد پاکستان که جایگاه جیش العدل که میان لب مرز سربازا رو میشکن چیزی نمی گی

در مورد انگلیس که بمبای شیمیای توی جنگ ایران و عراق رو به عراق تامین میکرد چیزی نمی گی

از اونایی هستی که کاری بلد نیستی بکتی و میشینی یه جا فقط بهونه میگیری

حتما 1000 سال دیگه امثال تو میان درباره انگلیس و آمریکا و اسرائیل بد میگن


جناب نوکر مولا معذرت میخوام ولی خیلی پرت و پلا میگی. حرف توی دهن ادم میذاری من با شما بحث نخواهم کرد
۲۷ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۶ حقیقت پنهان
تعدادی از داشنمندان مسلمان در علم پزشکی عبارتند از:
الف- ابوجعفر احمد محمدبن عیسی القمی: او که از فقها و دانشمندان شیعه به شمار می رفت، در طب کتاب هایی هم چون: الطب الکبیر و الطب الطغیر را به قلم آورده است.
ب-ابوعلی حسن بن فضال: وی از علمای شیعه و از یاران حضرت امام رضا (ع) بود که کتابی به نام کتاب الطب را به رشته تحریر درآورد.
ج-ابوالنصر محمد بن مسعود عیاشی تمیمی: ابن الندیم در مورد او گفته است: «او از حیث و سعت دانش، یگانه زمان خود بود». ولی مولف کتاب هایی به نام «الطب» و «النجوم» می باشد.
د.ابو یوسف یعقوب بن اسحاق کندی: وی فیلسوف مشهور مسلمان است که در سال 260 هجری وفات کرده است او و به علم طب نیز اشتغال داشت و در این علم، حدود 25 جلد کتاب تألیف کرده است که قسمتی از آن ها عبارتند از: الطب البقراطی، فی عله نفث الدم (خونریزی) تدبیر الاصحاء فی قدر منفعه صناعه الطب، فی وجع المعد، والنقرس، کیفیه الدماغ، فی بحارین الامراض، اشفیه السموم.
هـ- ابوزید احمد بن سهل بلخی: وی در حدود سال های 244 و352 هجری می زیست. این دانشمند، در فلسفه و نجوم و طب، معلومات و اطلاعاتب جامع داشت. کتاب معالج الابدان و الانفس در طب، از آثار اوست که به المقاتلین معروف است.
و- ابوعلی بن مسکویه: او بین سال های 325 و 421 هجری می زیست. کتاب های الشربه، ترکیب الاباجات، الادویه المفرد، البهق از آثار اوست.

اسامی تعدادی دیگر پزشکان در تمدن اسلامی
1-ابوالحسن احمد بن محمد طبیب طبری
2-علی بن العباس اهوازی
3-ابوجعفر بن ابراهیم الخزار
4-ابومنصور حسن بن نوح (استاد ابن سینا)
5-ابن منصور موفق بن علی الهروی
6-ابوعبدالله محمد بن احمد تمیمی مقدسی
7-ابوالحسن علی بن رضوان مصری
8-ابوالفرج عبدالله بن طبیب عراقی
9-ابوالحسن مختار بن الحسن بن عبدون
10-ابوعلی یحیی بن عیسی بن جزله
11-ابوروح محمد بن منصور جرجانی
12-جمال الدین عبدالرحمان بن علی
13-عزالدین ابراهیم سوید
14-ابوالفضائل اسماعیل جرجانی 
15-ابوالفرج عبدالرحمان شیرازی
16-مهذب الدین ابومحمد عبدالرحیم دمشقی
17-ابوالفضائل بن النافذ
18-ابوالمکارم هبه الله بن الجمیع
19-ابوالحسن هبه الله بن سعید
20-ابوزکریا یحیی بن محمد اللبودی
21-قاضی فتح الدین قیسی
22-علاء الدین ابوالحزم فرشی
23-جمال الدین اقصرائی
24-ابن العوض الکرمانی
25-سدید الدین الکازرونی
26-عریب بن سعد
27-ابوالمطرف عبدالرحمان طلیطلی
28-ابن طفیل
۲۷ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۸ حقیقت پنهان
ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حَضرَمی (۸۰۸-۷۳۲ ه‍ ق، تونس)( تولد ۲۷ مه۱۳۳۲ - درگذشت ۱۹ مارس ۱۴۰۶ )معروف به «ابن خلدون»، تاریخ‌نگار، جامعه‌شناس، مردم‌شناس و سیاست‌مدار عرب مسلمان است. وی را از پیشگامان تاریخ‌نگاری به شیوهٔ علمی و از پیشگامان علم جامعه‌شناسی می‌دانند که حدود ۴۰۰ سال پیش از اگوست کنت - مؤسس علمی به نام جامعه‌شناسی (به فرانسوی: La sociologie) در فرانسه - می‌زیست. ابن‌خلدون این علم جدید را عمران نام نهاد.
۲۷ دی ۹۳ ، ۱۴:۵۲ حقیقت پنهان
چون مطلب خیلی طولانی میشه این لینک از ویکیپدیا رو میگذارم اگر بگردید بیشتر از این هم پیدا میکنید در ضمن این رو هم اضافه کنم رضاخانی که ادعای وطن پرستی داشت مردم ایران رو مجبور کرد لباس انگلیسی هایی رو بپوشند که چند میلیون نفر از مردم ایران رو کشتند شما اینقدر کینه توزانه با اسلام برخورد میکنید که فقط چیزهایی رو میبینید که حرف خودتون رو تایید کنه ویرانگر ترین حمله به ایران حمله مغول ها بوده که همون مغول ها هم پس از غلبه بر ایران به دست ایرانی ها مسلمان میشوند کی باور میکند این هم تالیفات در زمینه قران و اسلام دلیلی به جز عمق نفوذ اسلام در جان ایرانی ها داشت باشد ؟ همین غربی که شما خواستار رابط با اون هستید چند میلیون ایرانی رو کشت. انصافا در حمله اعراب به ایران چند نفر کشته شدند؟
علوم در کشورهای اسلامی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C

گارودی:1364:106) در تمام قرون وسطی، پیشرفت ریاضیات تنها مدیون نبوغ ریاضی مسلمین بود. ترجمه‌ی آثار هندی مانند سدهانتا و آثار یونانی مانند اصول اقلیدس و نیز آثار سریانی و قبطی، بر رونق علم ریاضی مسلمین افزود. علت توجه اعراب به ریاضیات، علاقه آنها به تجارت بود و دانستن ریاضی مبنای بازرگانی است. (عطائی اصفهانی: 1378: 147) پس با توسعه‌ی تجارت در قرن چهار و پنج هجری، بر نیاز مسلمین به آگاهی از ریاضیات، افزوده شد. به جز توجه اعراب به بازرگانی باید گفت که گسترش تشکیلات اداری و دیوان محاسبات و به وجود آمدن سیستم دقیق مالیاتی در عصر عباسی هم سبب توسعه‌ی ریاضیات گشت. ریاضیات در علم و هنر اسلامی، راهی است برای درک وحدت الهی. (گارودی:1364:108) در همان زمانی که مسلمانان به پیشرفت‌های بزرگی در ریاضیات رسیده بودند، در تمام اروپا تنها یک ریاضیدان مشهور به نام آلکوین، وجود داشت که دانش او از بعضی اصول مقدماتی تجاوز نمی‌کرد. (حکیمی: بی تا:151-152) باید توجه داشت که ریاضیات اسلام به چند شاخه‌ی حساب، هندسه، مثلثات و جبر تقسیم می‌شود که مسلمانان در برخی شاخه ها نوآوری داشتند و در برخی مبدع آن بودند. هندسه معرب واژه‌ی پهلوی هندازک یا اندازه است. (کرامتی: 1380: 34) مسلمانان در هندسه، کار یونانیان را دنبال کردند و اصول اقلیدس را شرح وترجمه نمودند. (حکیمی: بی تا: 152) اصول هندسه اقلیدس در زمان هارون به عربی ترجمه شد. (تقی زاده: 1379: 132) اقلیدس، بطلمیوس، ارشمیدس، بلیناس و فیثاغورس از ریاضیدانان مشهور یونانی در بین مسلمین بودند. مسلمانان در هندسه چندان نوآوری نداشتند ولی با ترجمه و شرح آثار یونانیان، در واقع نگذاشتند این علم به فراموشی سپرده شود و آن را حفظ کردند و می‌توان گفت که اروپاییان، هندسه‌ی یونان را از مسلمانان گرفتند. (حلبی:1365: 261) این مسلمانان بودند که با ترکیب جبر وهندسه، اصول هندسه تحلیلی دکارت را به وجود آوردند. کارادوو می‌گوید که اعراب هندسه دانان خوبی بودند و از همین جهت نمی‌توانستند جبر را بدون کمک از پایه‌های هندسی ادراک و توصیف کنند وی می‌گوید ما اعتراف می‌کنیم که مسلمانان حداقل 250 سال قبل از اروپاییان این مسائل را می‌دانستند. (عطائی اصفهانی:1378: 148) همچنین گوستاولوبون می‌نویسد: «مسلمین به قدری در جبر و مقابله پیشرفت کردند که می‌توان گفت مبدع این علم هستند.»(گوستاولوبون:1316: 601) اولین بار مسلمانان، جبر را وارد مرحله‌ی علمی کردند و از جبر در هندسه استفاده نمودند که این سبب بسط هندسه‌ی تحلیلی گردید. (زرین کوب: 1348: 61)
به گفته‌ی کارا دوو، یونانیان با حل مسائل از طریق مثلثات آشنایی نداشتند. بطلمیوس هم با وتر و چهار ضلعی کار می‌کرد. این مسلمانان بودند که سه ضلعی (مثلث) و مسائل مربوط به آن را مطرح کردند. (دو وو: 1363: 146-147) در واقع مسلمانان پایه گذار مثلثات سطحی و حجمی بودند. پس حق این است که علم مثلثات را علم اسلامی بخوانیم. گوستا لوبون درباره‌ی علم ریاضی در اسلام می‌گوید: «این اعراب بودند که منحنی را بر مثلثات داخل نموده و جیب را بجای وتر استعمال کردند. علم جبر را بر هندسه تطبیق کرده و معادلات مکعبه را حل نمودند. درعلم مخروطات تحقیقات عمیقی نموده و علم مثلثات کروی را به کلی عوض کردند.» (عطائی اصفهانی:1378: 150)
مسلمانان با اینکه مخترع اولیه اعداد نبودند، ولی آن را به همگان آموختند. به گفته‌ی هونکه، تمام ملت متمدن امروز، از اعدادی استفاده می‌کنند که زمانی مسلمانان به اروپاییان یاد دادند. (هونکه:1370: 98) نخستین شخص اروپایی که به یاد گیری ریاضیات پرداخت، ژرور فرانسوی بود که بعدها به مقام پاپی رسید و لقب سیلوستر دوم گرفت. وی در سفر به اسپانیا با ریاضیات مسلمانان آشنا شد و پس از بازگشت به اروپا، به ترویج ارقام عربی پرداخت. او برای نخستین بار استعمال چرتکه را در اروپا رایج کرد. هر چند ژرور، هنوز با کاربرد عدد صفر آشنایی نداشت، رواج اعداد ساده مسلمانان توسط او، سبب تحول در محاسبات اروپائی و سهولت کار ایشان شد. لازم به ذکر است که استفاده از اعداد رومی، سبب کندی مطالعات ریاضی اروپاییان میگردید.
در نهضت ترجمه نخستین کتاب ریاضی هندی به نام سند هند، توسط ابراهیم الفزاری (متوفی 161 هجری) در زمان منصورعباسی (متوفی 158 هجری) به عربی ترجمه شد. به این ترتیب، مسلمانان با القاب هندی آشنا شده و به تحلیلی جدیدتر از ریاضیات پرداختند. مسلمانان در نیمه‌ی دوم قرن نهم میلادی، ارقام الغبار(2) را ابداع کردند که این ارقام از طریق اندلس به اروپا راه یافت و مبنای اعداد فعلی اروپا گردید. عدد صفر هم که ریشه‌ی هندی دارد و باعث دگرگونی در شمارش و به طور کلی در ریاضیات گردید، از طریق مسلمانان به اروپا راه یافت. در واقع اروپاییان از طریق مسلمانان با شیوه‌ی عدد نویسی ده دهی آشنا شدند. (ولایتی: 1384: 121) این شیوه‌ی عدد نویسی توسط لئوناردو فیبوناتسی (فیبوناتچی) به اروپاییان معرفی گردید. پدر لئوناردو، مسئول مستعمره‌ی تجارتی شهر پیزا بود. او در برخورد با تجار مسلمان، به برتری اعداد عربی پی برد و پسرش را برای تربیت در تجارت به نزد ریاضیدانان عرب فرستاد. لئوناردو در سفر با پدرش به ممالک اسلامی، به ویژه سوریه، مصر و سیسیل، نزد استادان مسلمان، ریاضی را فراگرفت. او پس از بازگشت به ایتالیا، در سال 1202 میلادی، کتاب محاسبه‌ی خود را تألیف کرد و علوم جبری را به اروپاییان معرفی نمود. نکته‌ی جالب توجه دیگر، این است که اروپاییان در ریاضیات، حتی اصطلاحات مسلمانان را به کار میگرفتند. مثلاً سینوس ((sin ترجمه‌ی جیب عربی است. (کاشفی: 1387: 142) و یا عدد مجهول (x) که اعراب به آن شیء می‌گفتند و اسپانیایی ها به اختصار آن را (ش) خواندند و (ش) در زبان اسپانیایی کهن به صورت X نوشته میشود. (هونکه:1370: 192-193)
در ادامه مبحث تأثیر ریاضیات اسلام بر غرب، به معرفی ریاضیدان اسلامی، ابداعات آنان و تأثیر آثارشان بر ریاضیات اروپا می‌پردازیم. لازم به ذکر است که تنها به ریاضیدانان مسلملنی که آثار آن ها در اروپا ترجمه شده یا موجود است، پرداخته می‌شود. دسته بندی ریاضیدانان هم بر اساس سال فوت آن ها انجام شده است.
ریاضیدانان مسلمان قرن سوم هجری:

الف) محمدبن موسی خوارزمی (متوفی 232 ق): در واقع ریاضیات اسلامی با خوارزمی آغاز می‌شود. خوارزمی در ریاضیات متأثر از تعالیم مکتب جندی شاپور و ریاضیات هندی بود. آلدومیلی درباره‌ی خوارزمی می‌گوید: «خوارزمی نه تنها در اسلام و شرق بلکه در مغرب زمین نیز از مشهورترین می‌باشد.خوارزمی در ریاضیات عصر جدیدی بوجود آورد و کتابهای او بی نظیر است.» (سامی:1365: 366) خوارزمی که مدرس عصر مأمون عباسی (متوفی 218 ق) به شمار می‌رود در واقع مبدع علم جبر در ریاضیات بود. کتاب جبر ومقابله‌ی او شامل مطالبی همچون قواعد حل معادلات درجه‌ی اول و دوم و اثبات هندسی آن، قواعدی درباره‌ی چهار عمل اصلی وجذر و سطوح و حجم ها می‌باشد. لازم به ذکر است جبر به معنای کاستن و مقابله به معنای افزودن به دو طرف معادله است تا با هم برابر شوند. خوارزمی قواعد حل معادلات را شرح داده وآن را به صورت هندسی مطرح کرده است. زوزمن خوارزمی را بزرگترین ریاضیدان و منجمی بی بدیل دانسته و می‌گوید: «کار اصلی او راجع به معادلات درجه ی دوم بود؛ازتقاطع مخروطی مسائل جبری را حل می‌نمود، معادلات درجه سوم را طبقه بندی کرد و برای هر یک راه حل هندسی ایجاد نمود.»(قدیانی:1381: 274-275) قدیم ترین جداول محاسبات مثلثات توسط خوارزمی نگاشته شد. وی سینوس را جایگزین وترهای قوس کرد. او به دو تقریب 10√ و 1416/3 درباره‌ی عدد پی (π) رسیده بود. ریاضات خوارزمی از طریق ژربر در دانشگاه اسلامی قرطبه و از طریق لئورناردو در سیسیل، ریاضیات غرب را زیرورو کرد. لئورناردو فیبوناتسی، از جبردانان برجسته غرب، در علم جبر خود را مدیون اعراب می‌داند. وی درکتاب جبر خود به نام (لیبراباکی)، شش قسمت از معادلات درجه‌ی دوم را عیناًمانند خوارزمی ذکر کرده است. فیبوناتسی در کتاب خود از اعداد هندی-عربی و عدد صفر سخن گفته است در واقع تألیفات او زیربنای پیشرفت ریاضیات در اروپا محسوب می‌شود. (محمدی:1373: 278) کتاب جبرومقابله‌ی خوارزمی، نخستین بار توسط رابرت چستر انگلیسی، در سال 1145 م، به لاتین ترجمه شد و لفظ الجبر به اروپا راه یافت. جرارد کرمونایی هم در همان قرن، این کتاب را در اسپانیا به لاتین ترجمه کرد. کتاب جبر خوارزمی تا زمان فرانسوا ویت (متوفی 1603 م) مبنای مطالعات ریاضی اروپاییان بوده است. آخرین ترجمه‌ی این کتاب در سال 1866 م توسط پرفسور مار و در رم منتشر شد و کارپیوسکی در سال 1915 م ترجمه‌ی رابرت چستر را منتشر کرد. لازم به ذکر است که رونویسهای کتاب جبر خوارزمی در سال 1143 م به آلمان برده شد. اروپاییان به دنبال ریشه‌ی کلمه الگوریتم بودند تا این که رایناند فرانسوی در سال 1845 م، رابطه‌ی اسمی الگوریتموس و الخوارزمی را کشف کرد.
در واقع با ترجمه‌ی کتاب (سند هند) توسط الفزاری به عربی، مسلمین در عهد منصور عباسی (متوفی 158 ق) با نقش عدد صفر، آشنا شدند و می‌توان گفت که خوارزمی با تکیه بر این کتاب، کتاب معروف (الجمع و التفریق بحساب هند) را نگاشت. این کتاب خوارزمی، توسط آدلارد باثی و جرارد کرمونایی در قرن دوازده میلادی به لاتین ترجمه شد و شمارش هندی- عربی وارد اروپا شد. (ولایتی:1384: 274) کتاب (الجمع و التفریق بحساب الهند) توسط ریموند، اسقف اعظم طلیطله هم به لاتین ترجمه شد. ریموند این کتاب را تحت عنوان (ارقام هندی الخوارزمی) ترجمه کرد و سیستم اعداد خوارزمی را جانشین محاسبات ژربر نمود. در نتیجه اصطلاح الگوریتم (الگوریسم) و صیفر (صفر) توسط آثار خوارزمی، وارد زبان اروپایی شد.
از دیگر مترجمان آثار خوارزمی می‌توان به ژان لونا، یوحنا الاسبانی، رودولف دو برجس و پیر آلفونس اشاره کرد. در پایان این مبحث، بهتر است نظر کارا دو وو درباره ارقام هندی یا عربی مطرح شود. او میگوید درست است که خود اعراب هم اعداد مورد استفاده شان را هندی می‌دانند، ولی باید توجه داشت که ممکن است کلمه‌ی هندسی، به اشتباه هندی نگارش شده باشد و مقصود اعداد هندسی بوده باشد نه هندی. (سیزده نفر از مستشرقین:1325: 301-302) هر چند این نظر دوو نمی‌توان قطعی تلقی کرد، ولی باید دانست بر سر این که این اعداد واقعاً هندی است یا عربی، اختلافی بسیار است و مباحث زیادی صورت گرفته است. به هر حال حتی اگر این شمارش اعداد رایج، هندی باشد، باز توسط مسلمین پروریده و در جهان منتشر شده است.
ب) احمد بن عبدالله مروزی: کهن ترین جداول توابع مثلثاتی، توسط احمد بن عبدالله مروزی، معروف به حبش حاسب، مطرح شد. وی از منجمان بزرگ دربار مأمون (متوفی 218 ق) و معتصم عباسی (متوفی 227 ق) بود و در نیمه‌ی اول قرن سوم هجری به کارهای علمی می‌پرداخت. حبش حاسب، برای نخستین بار از ظل (تانژانت) استفاده کرد. ظاهرا وی از کاربرد جیب (سینوس)، تمام جیب (کسینوس) و ظل تمام (کتانژانت) هم آگاهی داشت. (محمدی:1373:275) نسخه‌های خطی آثار مروزی، در استانبول و برلین موجود است.
ج) ابو معشر بلخی (متوفی 272 ق) و ابوحنیفه دینوری (متوفی 282 ق):ابومعشر بلخی، گذشته از تبحر در نجوم، ریاضیدان هم بود و بسیاری از آثار او به لاتین ترجمه شده است. امروزه بسیاری از تألیفات وی در حوزه‌ی نجوم و ریاضی، در کتابخانه‌های اروپا موجود است. ابو حنیفه دینوری، در اخترشناسی، تاریخ، زیست و ریاضیات تبحر داشته است و در ریاضیات کتابهایی مانند (الجبر و المقابله) و (البحث فی الحساب الهند) نوشته که اغلب کتاب‌های او در اروپا منتشر شده است.
د) خاندان موسی بن شاکر (بنی موسی): پسران موسی بن شاکر، از دانشمندان بزرگ قرن سوم هجری بودند. محمد بن موسی، پسر اول، در هندسه و نجوم شهرت داشت و اقلیدس و مجسطی را خوب میدانست. برادر دوم، احمد بن موسی، ریاضیدان وفیزیکدان بود و شهرت حسن بن موسی، برادر سوم، در هندسه بودحسن بن موسی –که گاهی نام او با حسن بن موسی خوارزمی، اشتباه شده است- نخستین کسی بود که به تلفیق هندسه‌ی عددی وفضایی پرداخت. (هونکه:1370: 189) نباید از این نکته غافل شد که بنی موسی در علم فیزیک و مکانیک هم سرآمد بودند. بنی موسی ثروت خود را صرف جمع آوری نسخ خطی یونانی و ترجمه آن ها کردند و مترجمان بزرگی چون اسحاق بن حنین و ثابت بن قره را به خدمت گرفتند. ابوریحان بیرونی در آثار خود از پسران موسی نام برده است. (حقیقت:1378: 355) نخستین پرگار توسط بنی موسی ابداع شد. آنان در علم هندسه، کتاب (معرفة مساحة الاشکال البسیطه و الکریه) را نگاشتند که تأثیر زیادی برعلمای هندسه‌ی غرب، در قرون وسطی داشت. (کاشفی:1387: 143) پسران موسی در این کتاب، مساحت‌های چند ضلعی منتظم محیطی و محاطی، مساحت دایره و مقدار عدد پی (π)، مساحت مثلث و حجم مخروط و کره و تثلیث زاویه را مطرح کرده اند و خودشان عنوان نموده اند که به جز محاسبه‌ی عدد پی، تمامی این مطالب از ابداعات خودشان بوده است. کتاب (مساحة الاشکال)، در قرن دوازده میلادی، توسط جرارد کرمونایی، به لاتین ترجمه شد که این ترجمه در سال 1885 م منتشر شد. این کتاب، همچنین، درسال 1902 م توسط سوتر به آلمانی ترجمه گردید. بنی موسی کتابی در ریاضیات تألیف کردند که در سده‌های میانه درباختر زمین ترجمه شد. نام این کتاب، (قسمة الزاویه الی ثلاثة اقسام متساویة) بود که نخستین ترجمه آن توسط کرمونایی صورت گرفت. (محمدی:1373: 277) این سه دانشمند بزرگ، کتاب مخروطات آپولونیوس را هم، ترجمه، تصحیح و تسهیل نمودند که این رساله‌ی ترجمه‌ی آنان، بارها به لاتینی و انگلیسی در ارپا ترجمه شد و منتشرگردیده است.
ه) ثابت بن قره (متوفی 288 ق): ثابت بن قره، حرانی و از صابئین بود. او توسط محمد بن موسی شاکر به دربار خلیفه‌ی عباسی راه یافت و از بزرگترین مترجمان نهضت ترجمه به زبان عربی گردید. او آثار ریاضیدانان یونانی، مانند ارشمیدس، بطلمیوس، نیکوماخوس و فیثاغورس را به عربی ترجمه کرد. وی همچنین مترجم مخروطات آپولونیوس و اصول اقلیدس بود در واقع ثابت بن قره را اقلیدس اعراب نامیده اند. (هونکه:1370: 192) وی در بیان اعداد کامل، یعنی اعدادی که مجموع مقسوم علیه‌های آن برابر با خود عدد است، و نیز اعداد متحاب، یعنی اعدادی که جمع مقسوم علیه‌های آن برابر با دیگری است، بسیار پیشرفت کرده بود. او به حساب انتگرال دست یافت و هندسه و جبر را به هم مرتبط ساخت. همچنین درباره‌ی «بی نهایت»تحقیق کرد و آن ها را قسمت‌هایی از بی نهایت دیگر به شمار آورد. مثلاً مجموعه‌ی بی نهایت اعداد زوج را قسمتی از کل اعداد محسوب نمود. (گارودی:1364: 110) ثابت بن قره به راه حل هندسی برخی از اشکال معادله‌ی درجه سوم و حجم سهمی دست یافت. کتاب سایه‌ی شاخص یا ساعت آفتابی، اثر ثابت بن قره، نخستین کتاب در این باره است. این دانشمند و مترجم بزرگ، در قرون وسطی، شهرت فراوانی در اروپا داشت. جیر لامو کاردان، دانشمند ایتالیایی در قرن شانزده میلادی، از روش معادلات او در حل معادلات درجه سوم بهره گرفت و این موضوع را به طور آشکار در کتابش بیان نمود. اسمیت در کتاب تاریخ ریاضیات خود می‌گوید: «سزاوار است که اینجا یادی از ثابت بن قره بمیان آوریم، وی کسی است که قاعدۀ حجم جسم حاصل از گردش مقاطع مخروطی حول محورش را وضع کرد» (نوفل: 1351: 203-204) در هر حال ثابت بن قره از بزرگترین هندسه دانان عرب بود که در اروپا مشهور و مورد تحسین همه است. او کتابهای بسیاری درباره‌ی نجوم، هندسه، جاذبه، جراثقال و علوم دیگر نوشته است که ترجمه‌ی لاتینی آن ها موجود است.
و) ابوالعباس نیریزی (متوفی 309 ق): ابوالعباس فضل بن حاتم، اهل نیریز فارس و از اختر شناسان و ریاضیدانان مشهور عصر عباسی، به ویژه در دوره‌ی معتضد (متوفی 289 ق) بود. وی شارح المجسطی بطلمیوس وآثار اقلیدس بود. از آثار مهم این ریاضیدان، کتاب (سمت القبله) است. آثار نیریزی به لاتین ترجمه است. شرحی که نیریزی بر اصول اقلیدس نوشت، در قرن دوازده میلادی توسط کرمونایی ترجمه شد. توماس هیس هم این شرح را به همراه متن اصلی اقلیدس، در اواخر قرن نوزده میلادی منتشر کرد. کورز هم در سال 1899 م، ترجمه‌ی کرمونایی از شرح اصول اقلیدس را چاپ و منتشر نمود.
ریاضیدانان مسلمان قرن چهارم هجری:

الف) ابوعبدالله محمد بن جابر بتانی (متوفی 317 ق): پس از خوارزمی، بتانی بزرگترین منجم و ریاضیدان اسلام است برای اولین بار در تمدن اسلامی ساختمان نخستین ساعت آفتابی به طور دقیق، توسط بتانی تشریح شد. (ساکت:1386: 742) بتانی نخستین کسی بود که جدول‌های ظل تمام (cot) را محاسبه و برخی مسائل مثلثات کروی را حل نمود. او بسیاری از نسبت‌های مثلثاتی را کشف نمود و ثابت کرد:  و برای مثلث کروی ثابت کرد (خسروی:1381:191) وی ارتفاع خورشید را با فرمول کوتانژانت (cot) محاسبه نمود و فرمول‌های  و  را تشریح کرد.(سیزده نفر از مستشرقین...:1325: 306) بتانی برای اندازه گیری مثلثات و زوایا، جیب و وتر را به کار برد در واقع می‌توان گفت او نخستین کسی است که مثلثات را در نجوم به کار گرفت. نام کتاب معروف بتانی در نجوم،(زیج الصابی) است که پس از ترجمه به لاتین در میان اروپاییان رواج یافت. شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که کلمه‌ی سینوس که همان لغت جیب مسلمانان است هم پس از ترجمه‌ی کتاب نجوم بتانی توسط پلاتون تیولیایی در قرن دوازده میلادی، وارد اروپا شد.
ب) ابونصر محمد فارابی (متوفی 339 ق): فارابی مؤسس فلسفه‌ی اسلامی است و همگان او را به عنوان یک فیلسوف می‌شناسند، در حالی که او ریاضیدان بزرگی نیز بوده است. بسیاری از آثار ریاضی او به لاتین ترجمه شده است. کتاب احصاء العلوم فارابی که در فلسفه، ریاضیات، منطق و غیره است و در واقع مؤلف، تمام علوم عصر خود را به اختصار در آن آورده است، توسط کرمونایی در قرن دوازده میلادی ترجمه شد. بعدها یوحنا اشبیلی هم آن را در سال 1638 م، به لاتین ترجمه کرد. فارابی در موسیقی خود از قوانین ریاضی و لگاریتم بهره می‌گرفت. (ولایتی:1384: 276) این رساله توسط کرمونایی و سپس هیسپالنسیس به لاتین ترجمه شد.
ج) ابوسهل ویجن بن رستم کوهی (متوفی 405 ق): کوهی اهل طبرستان و از ریاضیدانان عهد عضد الدوله دیلمی (متوفی 372 ق) بوده است. او سی سال در عهد آل بویه رئیس رصدخانه‌ی بغداد بود و در ریاضی و نجوم تبحر داشت. ابوسهل از عالمان جبر بود و یکی از قضایای مربوط به اجسام کروی را که ارشمیدس موفق به حل آن نشده بود، حل نمود. او تحقیقات کاملی بر معادلات سه جمله‌ای درجه دو کرد. و مسائل جبری بالاتر از درجه دوم را حل کرده و در واقع بهترین قسمت‌های هندسه در اسلام توسط او بیان گردید. (تقی زاده:1379:206) وپکه در مقدمه‌ی جبر خیام، برخی از آثار کوهی از جمله کتاب (مراکز الدوایر) و (اخراج الخطین) را در سال 1851 م به فرانسه ترجمه کرد ومنتشر ساخت.
د) ابوالفتح محمود بن محمد اصفهانی: ابوالفتح از ریاضیدانان قرن چهارم هجری بود که مخروطات آپولونیوس را که پیش از وی به عربی ترجمه شده بود، تکمیل کرده و مطالبی به آن افزود. این تحریر در سال 1661 م توسط جوآنی آلفونسو بورلی، ریاضیدان ایتالیایی، و با کمک ابراهیم حاقلانی به لاتین ترجمه شد و اروپاییان نخستین بار با همین ترجمه، با مخروطات آپولونیوس آشنا گشتند.
ه) ابوکامل الحاسب مصری: ابوکامل تکمیل کننده‌ی جبر خوارزمی بود. مارتین لوی در مقدمه‌ی کتاب خود می‌گوید که ابوکامل کار ارزشمندی در زمینه‌ی تجرید ریاضیات نموده است. وی همچنین بیان می‌کند که اگرچه اقلیدس در کتاب دوم شرح هندسی، فرمول‌های جبری را ارائه می‌دهد، ابوکامل راه حل‌های جداگانه‌ای ارائه داده که در یکی از شیوه‌های جبری و در دیگری از روش‌های هندسی بهره می‌گیرد. (شرف الدین:1378:69-70) ابوکامل کتاب‌هایی به نام (حساب الخطأین) و (کمال الجبر) داشته مهارت وی در بهره گیری از جبر برای حل مسائل هندسی بوده است. در واقع لئوناردو فون پیزا (متوفی 1240 م) با استفاده از جبر ابوکامل و نیز آثار بیرونی و ابن سینا و کرخی، به حل معادلات مربع و مکعب پرداخت. (هونکه:1370: 191) کتاب جبر ابوکامل در سه بخش است: بخش اول آن مانند جبر الخوارزمی است بخش دوم با عنوان (المخمس و المعشر) شامل مباحثی مانند محاسبه‌ی ضلع یک پنج ضلعی منتظم، محاسبه‌ی ارتفاع مثلث متساوی الاضلاع و کاربرد ضرایب گنگ در معادلات درجه دوم است. بخش سوم هم مربوط به معادلات سیاله درجه سوم است.
و) ابومحمود حامد بن خضر خجندی (متوفی 379 ق): خجندی از منجمین دربار عضد الدوله دیلمی (متوفی 372 ق) بود. او رساله‌ای نوشت درباره‌ی این که مجموع دو مکعب، نمی‌تواند مکعب باشد. این قضیه مهم ریاضی، بعدها به نام فرما، دانشمند فرانسوی قرن هفده میلادی ثبت گردید. وپکه در ترجمه‌ی رساله‌ی (الشیخ ابی جعفر محمد بن حسین الی عبدالله بن علی الحاسب فی إنشاء المثلثات القائمة الزوایا المنطقة الاضلاع و المنفعة فی معرفتها) به فرانسوی، ایراد مؤلف این رساله را به خجندی رد کرده است. رساله‌ی (مسائل الهندسیه) خجندی در سال 1926 م توسط شوی به آلمانی ترجمه شد. رساله‌ی (العددیة) اوهم که اکنون در کتابخانه‌ی ملی پاریس است، در سال 1867 م توسط وینی به فرانسه ترجمه شده است.
ز) ابوالوفاء محمد بن یحیی بوزجانی (متوفی 388 ق): بوزجانی نظریه جیب را در مثلثات کروی تعمیم داد و مفاهیم ظل و تمام ظل و قاطع و تمام قاطع را در مثلثات بیان نمود و رابطه‌ی نسبت‌های شش گانه‌ی مثلثاتی را مطرح کرد. (شریف:1359: 97) ابوالوفا آثار بتانی را تکمیل کرد و روش‌های جدیدی را برای محاسبه‌ی جداول سینوس ارائه داد که توسط آن تا سه عدد پس از اعشار را محاسبه می‌کرد. او فرمول جمع قوس ها در مثلثات را این گونه مطرح نمود:  (سیزده نفر از مستشرقین...:1325: 307) او به میزان سینوس سی درجه(sin 30° ) دست یافت و قواعد اساسی سایه را بیان نمود. خط مماسی که در حساب مثلثات به کار می‌رود هم از ابداعات بوزجانی است.(صدر:1368: 102) او همچنین به معادله سرعت دست یافت. ابوالوفا به کارگیری تانژانت را تبیین نمود و مبدع قطر ظل به نام سکانت(sec) بود و در این باره این رابطه را مطرح کرد:  (دو وو:1363: 156) کارا دو وو درباره‌ی مطالب بوزجانی در مثلثات گفته است: «گویی این عبارات را یکی از ریاضیدانان زمان ما به رشته ی تحریر درآورده است.» (کرامتی:1381: 83) باید توجه داشت فرمول‌های مهم مثلثاتی بوزجانی چندان در اروپا منتشر نشد.مثلاً فرمول جیب حاصل جمع دو زاویه را تنها رتیکوس در کتابش آورده است.(دو وو:1363 : 157) ابوالوفا برخی کتب ریاضی یونانی را به عربی ترجمه کرد و شرح‌هایی بر کتاب‌های بطلمیوس، ابرخس و دیوفانتس نوشت.او نخستین کسی است که شعاع دایره را برابر یک گرفت و بعدها دانشمندان اروپایی این شیوه را در مثلثات متداول ساختند و دایره‌ی به شعاع یک را دایره‌ی مثلثاتی نامیدند. فرانسوا وپکه در طی مقاله اش در سال 1860م بیان داشت که ابوالئفا بوزجانی به محاسبه‌ی دقیق تری از عدد پی(π) در محاسبه‌ی محیط دایره دست یافته بود.(شرف الدین: 1380: 104) بوزجانی شارح کتاب خوارزمی بود که توانست معادلات درجه چهار را از راه تقاطع سهمی و هذلولی حل کند. وی درباره‌ی مثلث مسطح و قائم الزاویه هم چندین رابطه را مطرح کرده است.یکی از آثار مهم این دانشمند بزرگ،کتاب (المجسطی) است که شامل مباحث مربوط به مثلثات مسطح و کروی می‌باشد.تا مدت ها تصور می‌شد که المجسطی بوزجانی ترجمه‌ی مجسطی بطلمیوس است، ولی بعدها سدیو،کارا دو وو و وپکه در طی مقالاتی ثابت کردند که این کتابی است مستقل که دارای مباحثی جداگانه می‌باشد. کتاب المجسطی بوزجانی توسط کرادی فو در(مجله‌ی آسیایی) منتشر گردید.اکثر آثار بوزجانی،توسط سدیلو در سال 1845م ترجمه شده است. یکی از آثار مهم بوزجانی،کتاب هندسه‌ی اوست.ابداعات وی در این کتاب عبارتند از: 1-حل مسئله‌ی محاط کردن مربع درمثلث و به کارگیری تجانس برای نخستین بار
2-حل رسم عمود بر خط از یک نقطه‌ی واقع برآن خط که در طرح دستگاه‌های صنعتی به کار می‌رود.
3-تعیین مرکز یک کمان در دایره (شرف الدین: 1378: 61-62)
وپکه این کتاب و ترسیمات هندسی ابوالوفا را نخستین نمونه‌ی نوعی خاص از مسائل هندسی می‌داند که هندسه دانان اروپایی را از قرن چهارده تا شانزده میلادی به خود مشغول کرده است. (کرامتی:1381: 83) سوتر کتاب هندسه‌ی بوزجانی را به آلمانی ترجمه کرد. لازم به ذکر است نام اصلی کتاب، (فی عمل المسطره و البرکار و الکونیا) بوده که در آن طریقه رسم و وسایل ترسیم-از جمله پرگار و گونیا- آمده بوده است. اروپاییان به دلیل تأثیر ویژه ابوالوفاء بوزجانی در ریاضیات جهان، قرن دهم میلادی را، دوران ابوالوفا نامگذاری کرده اند. (حقیقت:1378: 392)
ح) مسلمة بن احمد مجریطی (متوفی حدود 398 ق): مجریطی نخستین دانشمند اندلسی است که به رواج ریاضیات در این سرزمین پرداخته است. او بزرگترین ریاضیدان اسپانیا است که به (امام الریاضیین) شهرت دارد و برای اولین بار ریاضیات و نجوم شرقی را وارد اندلس کرد. باید توجه داشت که اسپانیا از مراکز عمده‌ی انتقال علوم اسلامی به غرب بود.
ط) ابوجعفر محمد صاغانی خازن خراسانی (متوفی حدود 360 ق): ابوجعفر خازن از ریاضیدانان قرن چهارم هجری بود که دو رساله‌ی وی درباره‌ی مربع اعداد و مسائل مثلث قائم الزاویه، به خط سجزی، در کتابخانه‌ی ملی پاریس موجود است. رساله‌ی او با موضوع این که مجموع مربعات دو عدد فرد هرگز مربع کامل نخواهد بود، توسط وپکه در سال 1861 م به فرانسوی ترجمه شد. رساله‌ی (استخراج خطین بین خطین متوالیة) صاغانی، درباره ترسیم دو واسطه‌ی هندسی بین دو پاره خط است که چکیده‌ی آن در سال 1898 م توسط کارا دوو به فرانسه ترجمه شد و در سال 1923 م توسط کارل کهل منتشر گردید. (کرامتی:1380: 73) در پایان این مبحث جا دارد از محمد بن لره اصفهانی، ریاضیدان قرن چهارم هم یادی شود. کتاب وی به نام (الجامع فی الحساب) و آثار دیگر او در اروپا مورد استفاده قرار گرفته است.
نتیجه:

دین اسلام با اهمیت دادن به علم و علم آموزی موجب پیشرفت علوم مختلف گردید. در بین این علوم، مسلمانان به علم ریاضی توجه خاصی داشتند و پس از ترجمه آثار دیگر ملت ها در این زمینه شروع به فعالیت کردند. دستاوردهای بیشماری که مسلمانان در این زمینه به وجود آوردند باعث شد که علم ریاضی گسترش فوق العاده‌ای داشته باشد و کاربرد آن در دیگر علوم مانند مکانیک، نجوم و ... باعث پیشرفت آن علوم نیز گردید. کتب ریاضی مسلمانان در دوران ترجمه اروپایی به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و در اختیار دانشمندان اروپایی قرار گرفت ولی متأسفانه اروپاییان در غفلت مسلمین اکثر این دستاوردها را به نام خود به ثبت رساندند.
پی نوشت ها:
1- مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی
2- ارقام الغبار یا حروف الغبار، همان حروف ابجد امروزی هستند
کتابنامه
تقی زاده، حسن، تاریخ علوم در اسلام، تهران، انتشارات فردوس، 1379.
حقیقت، عبدالرفیع، خدمات ایرانیان به اسلام، تهران، انتشارات کومش، 1380.
حقیقت، عبدالرفیع، نقش ایرانیان در تاریخ تمدن جهان، تهران، انتشارات کومش، 1378.
حکیمی، محمدرضا، دانش مسلمین، بی جا، نشر فرهنگ اسلامی، بی تا.
حلبی، علی اصغر، تاریخ تمدن اسلام، بی جا، چاپ و نشر بنیاد، 1365.
خسروی، محمدرضا، سیر تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران، انتشارات آن، 1381.
دو وو، کارا، متفکران اسلام، ترجمه احمد آرام، جلد اول و دوم، بی جا، نشر فرهنگ اسلامی، 1363.
زرین کوب، عبدالحسین، کارنامه اسلام، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1348.
ساکت، محمد حسین، شیوایی و شیدایی، تهران، شرکت سهامی انتشار،1386.
سامی، علی، نقش ایران در فرهنگ اسلامی، شیراز، انتشارات نوید، 1365.
سیزده نفر از مستشرقین و استادان دانشگاه‌های انگلستان، میراث اسلام یا آنچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است، ترجمه مصطفی علم، تهران، انتشارات کتابفروشی مهر، 1325.
شرف الدین، احمد، مجموعه مقالات دومین همایش تاریخ ریاضی سال 1377، بندرعباس، نشر دانشگاه هرمزگان،1378.
شرف الدین، احمد، مجموعه مقالات دومین همایش تاریخ ریاضی سال 1378، بندرعباس، نشر دانشگاه هرمزگان،1380.
شریف، م.م، منابع فرهنگ اسلامی، ترجمه سید خلیل خلیلیان، بی جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359.
صدر، موسی، اسلام و فرهنگ قرن بیستم، ترجمه علی حجتی کرمانی، تهران، انتشارات مشعل دانشجو، 1368.
عطائی اصفهانی، م.ع، تابش اسلام در اروپا، قم، انتشارات عصر ظهور، 1378.
قدیانی، عباس، تأثیر فرهنگ و تمدن ایران در جهان، تهران، انتشارات فرهنگ مکتوب، 1381.
کاشفی، محمدرضا، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، قم، انتشارات جامعة المصطفی العالمیة، 1387.
کرامتی، یونس، در قلمرو ریاضیات باز نویسی و تلخیص کتاب مفتاح الحساب اثر غیاث الدین جمشید کاشانی، تهران، نشر مؤسسه فرهنگی اهل قلم، 1381.
کرامتی، یونس، کارنامه ایرانیان در زمینه نوآوریهای ریاضیات نجوم و گاهشماری، تهران، مؤسسه فرهنگی اهل قلم، 1380.
گارودی، روژه، میراث سوم، ترجمه آریا حدیدی، بی جا، انتشارات قلم، 1364.
گوستاولوبون، تمدن اسلام عرب، ترجمه سید محمد تقی فخرداعی گیلانی، تهران، چاپ خانه مجلس، 1316.
محمدی، ذکرالله، نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، بی جا، انتشارات دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، 1373.
مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام ایران، قم، انتشارات صدرا، 1357.
نصر، حسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات خوارزمی، 1359.
نوفل، عبدالرزاق، مسلمانان و دانش جدید، ترجمه محمد علی میر رکنی و محمد جواد خداکرمی، تهران، انتشارات برهان، 1351.
وات، مونتگمری، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ترجمه حسین عبدالمحمدی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)،1378.
ولایتی، علی اکبر، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، جلد دوم، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1384.
هونکه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبانی، بی جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370.


بررسی پیشرفت علم ریاضی در تمدن اسلامی از ابتدا تا قرن چهارم هجری
http://rasekhoon.net/article/show/908412/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C%20%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%81%D8%AA%20%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D8%AF%D8%A7%20%D8%AA%D8%A7%20%D9%82%D8%B1%D9%86%20%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85%20%D9%87%D8%AC%D8%B1%DB%8C/
۲۷ دی ۹۳ ، ۱۴:۵۷ حقیقت پنهان
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی[۲] معروف به شیخ بهائی (زادهٔ ۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی در بعلبک، درگذشتهٔ ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان) حکیم، فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ[۳] و دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری؛ که در دانش‌های فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت. در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است. به پاس خدمات وی به علم ستاره‌شناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ که مصادف با سال نجوم میبوده نام وی در لیست مفاخر ایران ثبت گردید.[۴]  مهارت وی در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و از مهم‌ترین خدمات شیخ‌بهایی در رونق بخشیدن به شهر اصفهان تعیین سمت قبله مسجد شاه (امام) اصفهان است. این قبله‌یابی که با استفاده از ابزارهای آن زمان صورت پذیرفته هفت درجه با جهت واقعی قبله اختلاف دارد.[۴۱][۴۲] تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و روستاهای مجاور رودخانه، ساخت گلخن گرمابه‌ای است که هنوز در اصفهان مانده معروف به حمام شیخ بهائی و طراحی منار جنبان اصفهان که هم اکنون نیز پا برجاست به او نسبت داده می‌شود.[۴۳] همچنین طرح ریزی کاریز نجف آباد-اصفهان است که به نام قنات زرین کمر، (یکی از بزرگترین کاریزهای ایران) و معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف و شاخص تعیین اوقات شرعی (ساعت آفتابی در مغرب مسجد امام) را به او نسبت می دهند.[۴۴]

بنا به روایتی شیخ بهایی را احتمالاً مبدع تهیه نان سنگک، حلواشکری و فرینی می دانند.[۴۵]
 
بدیع‌الزمان ابوالعز بن اسماعیل بن رزاز جَزَری (درگذشتهٔ ۶۰۲ ق.)پدر علم رباتیک جهان، مهندسی مسلمان[۱][۲] از جزیره در شمال میانرودان و جنوب شرقی آناتولی بود.[۳][۴][۵]

فرضیه‌هایی در مورد آشوری، کرد، ایرانی، ترک یا عرب بودن وی وجود دارد.[۶] بدیع‌الزمان جزری کتاب خود را به نام به زبان عربی نوشته و آن را «الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعة الحیل» نام گذاشته. معنی واژه‌به‌واژهٔ آن می‌شود: «دانستنی‌هایی در رابطه با مکانیزم‌های هوشمند» این کتاب در فارسی با عنوان «مبانی نظری و عملی مهندسی مکانیک در تمدن اسلامی» ترجمه شده‌است. جزری این کتاب را در سال ۶۰۲ هجری به فرمان قرا ارسلان امیر سلسله آرتوقلو در دیاربکر آناتولی تالیف کرده‌است

ابو منصور عبدالقاهر بن طاهر بن محمد بغدادی مشهور به ابن طاهر بغدادی یا عیدالقاهر بغدادی(تولد:۹۸۰ میلادی در بغداد -مرگ:۱۰۳۷ میلادی در اسفراین.ربع نیشابور) ریاضی‌دانان مسلمان، دانشمند علوم اسلامی، فیلسوف و صوفی، محدث شافعی مذهب و زبان شناس در سده چهارم و پنجم قمری بود.او متولد بغداد بود و به قبیله بنی تمیم تعلق داشت.بیشتر عمرش در نیشابور و تحصیل و تدریس در این شهر گذشت.

آثار[ویرایش]
بغدادی نویسنده آثار زیادی در حوزه های گوناگون است.مهم‌ترین اثرش در ریاضیات التکمیل است.


۲۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۱ حقیقت پنهان
تمام مذاهب اسلامی، ادعا کرده‌اند که آن‌ها فرقه ناجیه هستند و دیگران فرقه باطل. اما در این میان تنها مذهبی که برای اثبات ادعای خود از قرآن و سنت؛ حتی از کتاب‌های مخالفان خود دلیل و مدرک معتبر دارد، مذهب امامیه اثنی عشریه است. هر چند که این ادله بسیار گسترده است؛ اما به دلیل اختصار تنها به چند دلیل بسنده می‌کنیم:
من مات بلا إمام مات میتة جاهلیة (هر کس بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است)
در صحیح مسلم از کتابهای معتبر دست اول اهل سنت آمده که رسول خدا (ص) فرمود:
وَمَنْ مَاتَ وَلَیْسَ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً.
 صحیح مسلم: ج 6 ص 22 ح 4686.
هرکس بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلی مرده است.
واحمد بن حبنل در مسند خود می‌نویسد:
 من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة.
مسند أحمد ج 4 96.
هرکس بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.
تنها مذهبی که بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله امام زمان خود را می‌شناسد و همواره بیعت یک امام مشخص را بر گردن داشته، مذهب اثنی عشریه است؛ اما سایر مذاهب این چنین نیستند.
خلفائی اثناعشر (جانشینان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم دوازده نفر هستند)
شیعه و سنی با سندهای صحیح و متواتر نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله بارها تأکید کرده‌اند که جانشینان من تا قیامت تنها دوازده نفر خواهند بود؛ چنانچه مسلم در صحیح خود آورده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لاَ یَنْقَضِی حَتَّى یَمْضِیَ فِیهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً.
 صحیح مسلم، ج6، ص3، ح4598.
این امر (اسلام) منقضی نمی‌شود تا اینکه دوازده خلیفه در بین آنها بگذرد (حکومت کند).
طبق این روایت، خلفای واقعی رسول خدا صلی الله علیه وآله تا زمانی که اسلام هست، تنها دوازده نفر خواهند بود.
به غیر از مذهب حقه اثنی عشریه، هیچ مذهب دیگری نتوانسته‌اند، این روایت را بر مذهب خود تطبیق دهند. تعدادی از علمای اهل سنت قاطعانه تصریح کرده‌اند که نتوانسته‌اند معنای این روایت را بفهمند و هیچ یک از علمای اهل سنت نیز معنای دقیق و قاطعی برای آن ذکر نکرده است؛ از جمله ابن حجر عسقلانی به نقل از ابن جوزی می‌نویسد:
قد أطلت البحث عنه، وتطلّبت مظانّه، وسألت عنه، فما رأیت أحدا وقع على المقصود به.
فتح الباری ج 13 ص 181.
در باره این روایت تحقیق زیادی کردم و تمام احتمالات را ملاحظه کرده و از دیگران سؤال کردم؛ اما هیچ کسی را نیافتم که معنای قطعی این روایت را متوجه شده باشد.
تنها مذهب شیعه است که می‌تواند این روایت را بر باورهای خود تطبیق دهد.
خلافت حضرت علی (ع) از کتب اهل سنت
پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام تنها مذهبی هستند که برای اثبات حقانیت مذهب خود، از قرآن، سنت، عقل و اجماع دلیل قطعی دارند که ما به اختصار به چند دلیل اشاره می‌کنیم:
ولایة علی بن أبی طالب در قرآن

آیات فروانی در قرآن کریم وجود دارد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم می‌توان به آن‌ها برای اثبات ولایت و امامت امیرمؤمنان علیه السلام استناد کرد؛ از جمله:
آیه ولایت
{إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ رَ کِعُونَ}.
المائدة: 55.
سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پیامبر او و کسانى هستند که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا مى‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى دهند.
طبری در تفسیر خود به نقل از مجاهد نوشته است:
{إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ} الآیة. نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق وهو راکع.
تفسیر الطبری ج 6 ص 390
این آیه در باره علی بن أبی طالب علیه السلام نازل شده است و او در حال رکوع صدقه داده است.
همچنبن ابن أبی حاتم در تفسیر خود از عتبة بن أبی حکیم همین مطلب را نقل کرده است:
تفسیر ابن أبی حاتم ج 4 ص1162.
ابن تیمیه در باره تفسیر طبری و تفسیر ابن أبی حاتم گفته:
تفاسیرهم متضمّنة للمنقولات التی یعتمد علیها فی التفسیر.
منهاج السنة، ج7، ص179.
تفسیر طبری و ابن ابی حاتم از تفاسیری است که روایات نقل شده در آن‌ها، در تفسیر قرآن قابل اعتماد هستند.
آلوسی در باره شأن نزول این آیه گفته است:
وغالب الأخباریّین على أنّ هذه الآیة نزلت فی‌علی‌کرّم اللّه‌وجهه.
روح المعانی، ج6، ص167.
اکثر صاحبان روایت، بر این باور هستند که این آیه در باره علی کرم الله وجهه نازل شده است.
و همچنین گفته است:
والآیة عند معظم المحدثین نزلت فی علی.
روح المعانی، ج6، ص186.
از دیدگاه بیشتر محدثین، این آیه در باره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است.
آیه ابلاغ
{یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ} المائدة: 67.
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند.
ابن أبی حاتم در تفسیر خود از ابو سعید خدری نقل کرده است:
نزلت هذه الآیة... فی علی بن أبی طالب.
تفسیر ابن أبی حاتم، ج 4 ص1172.
این آیه در باره علی بن ابی طالب نازل شده است.
آلوسی در تفسیر خود می‌نویسد:
روی ابن مردویه عن ابن مسعود قال کنا نقرأ على عهد رسول الله (ص): بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیّاً ولیُّ المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.
روح المعانی، ج6، ص193
ابن مردویه از ابن مسعود نقل می‌کند که ما در زمان رسول الله صلی الله علیه واله وسلم این آیه را اینگونه می‌خواندیم: آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی ولی مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.
و سیوطی این روایت را این چنین نقل کرده است:
بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیاً مَولَی المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.
الدر المنثور ج2ص298 و فتح القدیر ج 2 ص60 والمنار: ج 6ص463.
آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی مولای مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.
آیه اکمال دین
{أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِْسْلاَمَ دِیناً}.
المائدة: 3
امروز، دین شما را برایتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.
خطیب بغدادی با سند معتبر نقل کرده است که این آیه بعد از معرفی امیرمؤمنان علیه السلام در غدیر خم، نازل شده است:
وَهُوَ یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِیُّ ﴿ص﴾ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، فَقَالَ: " أَلَسْتُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ؟ "، قَالُوا: بَلَى یا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: " مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ "، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَکَ یَابْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلایَ وَمَوْلَى کُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ}.
تاریخ بغداد ج8 ص284
روز غدیر خم، زمانی که پیامبر دست علی بن ابی طالب را گرفت، سپس فرمود: آیا من سرپرست مومنان نیستم؟ گفتند: بله ای رسول خدا! فرمود: هرکس که من مولای او هستم پس علی مولای اوست. پس از آن، عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک بر تو ای فرزند ابی طالب ؛ زیرا از این پس تو مولای من و مولای کل مسلمانان هستی، سپس این آیه نازل شد: امروز، دین شما را برایتان کامل کردم.
ابن کثیر نقل کرده است که عمر خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام گفت:
أصبحت الیوم ولی کل مؤمن.
البدایة والنهایة ج 7 ص350.
تو از این پس، سرپرست تمام موم--نان شدی.
ولایت علی بن ابی طالب درسنت
حدیث ولایت
علمای اهل سنت با سندهای صحیح نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
إنّ علیّا منّی وأنا منه وهو ولیّ کلّ مؤمن بعدی.
به راستی علی از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است.
حاکم نیشابوری پس از نقل این روایت گفته:
صحیح على شرط مسلم.
این روایت صحیح است و شرایط صحیح مسلم را دارد.
المستدرک ج 3 ص 110.
شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک این روایت را «صحیح» دانسته است.
محمد ناصر الدین البانی نیز در باره این روایت گفته:
صحّحه الحاکم الذهبی وهو کما قالا.
این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده‌اند. این روایت، صحیح است همان‌گونه است که حاکم و ذهبی گفته‌اند.
السلسلة الصحیحة، ج5، ص222.
دلالت کلمه ولی بر خلافت
برای فهم دقیق معنای کلمه «ولی» باید به سراغ کلمات خلفای اهل سنت در صدر اسلام برویم که آن‌ها از این معنا چه فهمیده است. ابن کثیر در البدایه والنهایه گفته است:
قال ابوبکر: قد وُلِّیتُ أمرکم ولست بخیرکم. إسناد صحیح.
 البدایة والنهایة ج 6 ص 333.
ابوبکر (در نخستین سخنرانی خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نیستم.
مسلم در صحیح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت:
فلمّا توفّی رسول اللّه قال أبو بکر: أنا ولیّ رسول اللّه (ص)... ثُمَّ تُوُفِّیَ أَبُو بَکْر وَأَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَوَلِیُّ أَبِی بَکْر.
مسلم ج5 ص 152 ح 4468.
زمانی که رسول خدا وفات کرد ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم.... بعد ابوبکر فوت کرد من جانشین رسول خدا و جانشین ابوبکر شدم.
روشن است که نمی‌توان معنای کلمه «ولی» را در این روایات به معنای «دوست»، «ناصر» و... گرفت؛ بلکه تنها می‌توان به معنای حاکم، خلیفه، سرپرست گرفت؛ زیرا اگر به معنای دوست باشد، این معنا استفاده می‌شود که ابوبکر و عمر گفته‌اند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبودیم و الآن دوست شده‌ایم.
۲۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۴۱ حقیقت پنهان
در 8 ژوئن سال 793 میلادی دزدان دریایی با نام نورمن ها یا وایکینگ ها از سواحل اسکاندیناوی به شهر مذهبی لیندس فارن حمله کردند و این سر آغاز دو قرن جنایت در اروپا بود مردم آنها را شیطان می دانستند زیرا شهر های مقدس را ویران می کردند، راهبان و کشیش ها را میکشند و دامن پاک راهبه ها را لکه دار می کردند! در سده دهم میلادی نورمن ها در مناطق مرکزی انگلستان و سواحل شمال غربی فرانسه ساکن شدند و کابوس نورمن ها به پایان رسید

با کشف قاره آمریکا توسط اسپانیایی‌ها امپراتوری بزرگ آزتک ها و اینکاها غارت و مقادیر بسیاری طلا و نقره در کوه های آند کشف گردید.

در قرن های 14، 15، 16 میلادی در سواحل فرانسه و انگلستان دزدی دریایی کاری درست و حسابی بود که با حمایت درباریان و حتی شاه و ملکه همراه بود. 
نخستین بار شاه فرانسه به مقامات خود دستور داد اجازه نامه هایی برای ناخدایان کشتیهای دزدان دریایی صادر کند. 
ملکه الیزابت، فرانسیس دریک دزد دریایی را به عنوان قهرمان ملی انگلستان ملقب به شوالیه کرد. 
هنگام ورود اروپاییان به قاره ی آمریکا جمعیت سرخپوستان حدود 19میلیون نفر بود که طی جنگ ها و کشتار ها جمعیت آنها به کمتر از نیم میلیون نفر رسید. 
تجارت برده در آمریکا سبب رونق کشاورزی و صنعت در این قاره شد. 
اروپاییان با بردن فرهنگ غنی! خود به قاره ی آفریقا (شامل شراب و قمار و...)!آفریقایی هایی را که توسط روسای قبایل زندانی شده بودند از آنها خریدند و عده‌ای را هم دزدیدند و به بردگی بردند. این به معنی سرمایه انسانی بیشتر و بدون مزد و در نتیجه تولید بیشتر و ثروت مضاعف بود.
سر جان هارینگتون سیفون دستشویی را برای مادر خوانده اش ملکه الیزابت اول اختراع کرد! آن زمان در اغلب خانه ها به جای دستشویی لگن های مخصوصی وجود داشت! 
تا صد سال پیش توالت فرنگی سیفون دار جزو وسیله های لوکس بود برای همین آنرا به شکل گل و میوه و.... میساختند 

منبع: چرا های شگفت انگیز اختراعات، نویسنده باربارا تیلور 

اتاق های جراحی در بیمارستان های اروپا در صد سال قبل به حدی آلوده بود که احتمال داشت از هر سه بیمار یک نفر کشته شود! 

نکته خنده دار اینه که بعضی از بیماران سعی میکردند از بیمارستان فرار کنند! 

یکی از بیماران جراحی به نام رابرت لیستون (1794_1847) از دست او گریخت و توی دستشویی مخفی شد! این جراح قوی هیکل بیمار وحشت زده اش را دنبال کرد در دستشویی را شکست و او را کشان کشان به اتاق عمل برگرداند! بیمار زنده ماند. 

در دهه 1900 پزشکی یک علم کاملا نو پا در اروپا بود 
کل اطلاعات پزشکان درباره عفونت اینها بودند 
1 عفونت آدم را میکشد
2 عفونت در چرک و کثافت پرورش میابد 
3 عفونت از طریق نوعی هوای بد به نام غبار بدبو یا آب ناسالم یا غذا یا پوشاک منتقل میشود، کی می داند چه جوری؟ 
4 بالاخره دلیل عفونت چیست؟ 
اوهو! ما از کجا بدانیم!

آنچه در دوران ملکه ویکتوریا میتوانست یک زن را راهی تیمارستان کند! :
اطاعت نکردن از شوهر! 
عاشق مطالعه بودن! 
رفتن به پیاده روی های طولانی!
منبع مورد استفاده: پزشکی پر دردسر، نوشته نیک آرنولد

کریم خان زند:این فرنگیان همچنان که هندوستان را به مکر و خدعه و تزویر و نیرنگ مسخر کردند، می خواهند ایران را نیز مالک و متصرف شوند. 
اگر فکر می نمایید که فرنگی صاحب حسن سلوک است، بدانید چنانچه بر ایران غالب و مسلط گردد شما صاحب مناصب عالیه نخواهید بود، آنان همه شما را می کشند و احدی از شما را زنده نخواهند گذاشت... اگر العیاذ با الله فرنگی ایران را مالک شود برای این که خاطرش کاملا جمع شود اسلام را بر می اندازد و بزرگان ایران را خوار و ذلیل می سازد!
هنوز هم قانع نشدید که ایران و بسیاری از ملل اسلامی  تا قبل از ورود استعمارگران سرزمین هایی اباد و پیشرفته بودند ؟ ویرانگر ترین حمله به  ایران حمله مغولان بود نه اعراب که با این حال باز هم نتوانست سرزمین ما را از پیشرفت باز دارد و ایرانی ها مغولان را هم مسلمان و با علم و پیشرفت اشنا کردند 

۲۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۴۳ حقیقت پنهان
در میان نام‌های گوناگونی که جزو یاران خاص ایرانی امیرالمؤمنین(ع) بودند نام «ابوالاسود دوئلی» همواره به چشم می‌خورد. دلیل ایرانی بودن ابوالاسود، حمایت‌های وی از موالیان در بصره است. این شخصیت مهم تاریخی اقدامات فراوانی از جمله نقطه گذاری قرآن کریم، تدوین علم نحو، دفاع از مکتب تشیع، توجه ویژه به شعر و ادبیات و قضاوت را در کارنامه خود دارد؛ ضمن اینکه در برهه ای از زمان، فرماندار بصره نیز شد. ابوالاسود دوئلی در سال 69 هجری وفات یافت.

«زاذان» که نام کامل او ابوعبدالله یا ابو عمر یا ابو عمره زاذان کندی فارسی است از جمله موالیانی بود که در عصر پیامبر دیده به جهان گشوده و بعدها جزو یاران پاک امیرالمؤمنین (ع) قرار گرفت. زاذان صدایی خوش در قرائت قرآن داشت و جزو کسانی بود که روایت غدیر را برای مردم شرح می‌داد.

از دیگر یاران ایرانی امیرالمؤمنین(ع) می‌توان «سعید بن فیروز»، «سلمان فارسی»، «عاصم ابن ابی النجود اسدی»، «عبدالله بن کثیر»، «میثم تمار» و «هرمزان» اشاره کرد که هر یک به فراخور توان و دانش خویش خدمات قابل توجهی به اسلام و بالاخص مکتب تشیع داشتند.

اصحاب ایرانی امام حسن مجتبی(ع)

در میان یاران این امام بزرگوار «محمد بن سیرین» شهرت فراوانی دارد. او یکی از محدثان بزرگ عصر خویش به شمار می‌رفت و برای حفظ احادیث اهمیت زیادی قائل بود و در نقل روایات نیز احتیاط و دقت فراوان داشت. تعبیر خواب نیز جزو ویژگی‌های او به شمار می‌رود و کتاب‌های تعبیر خوابی که از آن سال‌ها تاکنون به نام ابن سیرین منتشر می‌شود، راهنمای علاقه مندان به این‌گونه مباحث بوده است.

امام حسین(ع) و یارانی از ایران زمین

شهادت امام سوم شیعیان در جریان واقعه عاشورا در واقع آزمونی سخت برای کسانی بود که خود را شیعه واقعی قلمداد می‌کردند و در بیان، هر نوع جان‌فشانی برای مکتب اهل بیت(ع) را بر خود واجب می‌دانستند. ایرانیان شیعه همواره بر حمایت از خاندان پیامبر تاکید می کردند و برخی محققان تعداد آنها را در جریان عاشورا تا 30 نفر برشمرده‌اند که بعضی از مشهورترین یاران امام حسین(ع) در کربلا عبارتند از: «سالم بن عمرو»، «سعد بن حرث»، «شبیب»، «واضح ترکی» و شخصی به نام «سعید» که غلام عمر بن خالد صیداوی بود. از دیگر ایرانیانی که مورخان نام آنها را در صف یاران اباعبدالله در کربلا آورده‌اند می‌توان از «نصر بن ابی نیزر»، «قارب بن عبدالله دوئلی» و «اسلم بن عمرو ترکی» نام برد.

اسلم از جمله کسانی بود که با امام حسین(ع) از مکه راهی کربلا شد و در روز عاشورا نیز پس از کسب اجازه پیکار با دشمنان از مولای خویش پا به میدان نهاد و بسیاری از لشکر کوفه را کشت.

اصحاب ایرانی امام سجاد(ع)

ایرانیانی که به اسلام می‌گرویدند، پس از مدتی نام و شهرت خود را تغییر می‌دادند و کنیه رایج در میان اعراب را بر می‌گزیدند و این امر با فاصله گرفتن از صدر اسلام بیشتر می‌شد؛ به همین دلیل تعیین ملیت اصحاب ائمه اطهار(ع) با گذشت زمان مشکل‌تر می‌شود. به هر روی ایرانیان در محضر امام سجاد(ع) نیز حضور داشتند و خدمات ارزنده‌ای از خود به یادگار گذاشتند. معروف‌ترین یاران این امام همام که احتمال ایرانی بودن آنها می‌رود عبارتند از: «ابان بن ابی عیاش فیروز»، «اسحاق بن یسار مدنی»، «حبیب بن معلی سجستانی»، «ضحاک بن مزاحم خراسانی»، «طاووس بن کیسان»، «عمران بن میثم تمار» و «ابوخالد کابلی». شخص اخیر یعنی ابوخالد دارای خدمات فراوانی از جمله تبلیغ تشیع و امامت امام سجاد(ع) است که به همین خاطر سال‌ها مورد تعقیب دستگاه حکومتی وقت قرار گرفت.

امام باقر(ع) و یاران ایرانی

امام پنجم شیعیان در طول عمر گرانبهای خود شاگردان زیادی را تربیت کرد که برخی از آنها از ایران زمین در محضر او حضور یافته بودند. با توجه به منابع رجالی و پژوهش‌های صورت گرفته توسط محققان معاصر مشهورترین اصحاب ایرانی امام باقر (ع) عبارتند از: «ابان بن ابی عیاش فیروز»، «اسحاق القمی»، «الابرش کلبی رازی»، «ابوعبدالله القزوینی»، «اسماعیل بن ابراهیم فارسی»، «ثابت بن هرمز ابوالمقدام عجلی»، «سلمان بن خالد طلحی قمی»، «محمد بن یسع بن حمزة قمی»، «مقاتل بن سلیمان خراسانی» و «جعفر بن عمر بن ثابت» که البته مورخان از افراد دیگری نیز نام برده‌اند که در ایرانی بودن آنها شبهه وجود دارد. یکی از معروف‌ترین یاران ایرانی امام پنجم شیعیان، «حماد بن ابی سلیمان» است. این شخصیت تاریخی از طبقه پنجم راویان کوفه به شمار می‌رود و شیخ طوسی او را در شمار اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) آورده است. او به کثرت حدیث توصیف شده است و دانشمندان مسلمان از او با عناوینی چون امام، مجتهد، جواد و کریم یاد کرده‌اند.

ایرانیان و امام صادق(ع)

امام ششم شیعیان به دلیل شرایط خاص دوران خود جلسات درس و بحث فراوانی را برگزار می‌کرد که شاگردان زیادی نیز در آن کلاس‌ها حضور داشتند و به یقین برخی از آنها از ایرانیانی بودند که مکتب حق را یافته و خود را به مولای دوران رسانده بودند.

مورخان «ابو اسماعیل ابراهیم بن عطیة بن عبدالرحمان خراسانی»، «ابو اسحاق جرجانی»، «ابو ایوب الخراسانی»، «ابو الدیلم»، «ابو هارون اسحاق جرجانی»، «جبلة الخراسانی» و «بشار بن میمون خراسانی» را جزو یارانی ایرانی امام صادق(ع) برشمرده اند هرچند تعداد زیادی از نام‌ها در این فهرست به چشم می‌خورد.

یکی از مشهورترین این افراد «جابر بن حیان» است که بهره‌های علمی فراوانی از محضر امام خویش برد و پایه گذار دانشی نوین به نام شیمی شد. این فیلسوف، پزشک و شیمی دان نامی ایران از مردمان طوس بود که پس از کشته شدن پدرش از خراسان هجرت کرد و به مدینه رفت و به محضر امام باقر(ع) رسید و پس از شهادت این امام همام نیز جزو یاران خاص امام صادق(ع) شد. وی دارای خدمات ارزنده‌ای است به طوری تعداد کتاب‌ها و رسالات علمی جابر را تا 500 مجلد برشمرده‌اند.

اصحاب ایرانی امام کاظم(ع)

بر اساس منابع رجالی و منابع تحقیقاتی مشهوری مانند «مسند الامام الکاظم(ع)» و «احسن التراجم لاصحاب الامام موسی الکاظم(ع)» نام برخی از یاران این امام بزرگوار که ایرانی بودن آنها برای نویسندگان محرز شده به این ترتیب است: «ابراهیم بن محمد اشعری قمی»، «ابراهیم بن ابی محمود خراسانی»، «ابراهیم هاشم ابواسحاق قمی»، «احمد بن حسن بن اسماعیل تمار میثمی»، «بیاع هروی» معروف به اخی ادیم، «بشر بن الحارث بن عبدالرحمان مروزی» معروف به بشر حافی، نحسن تفلیسی»، «حسن بن علی بن مهران» و «حمزة بن یسع اشعری قمی».هرچند مورخان تعداد یارانی ایرانی امام کاظم(ع) تا 80 تن برشمرده‌اند اما به یقین ایرانیان حاضر در محضر ایشان بیش از این‌ها بوده اما به دلیلی که گفته شد، یعنی تغییر نام و کنیه توسط آنها، شناسایی ملیت ایران ائمه(ع) کاری دشوار است.

یکی از مشهورترین یاران ایرانی امام موسی کاظم(ع)، «ابراهیم بن ابی محمود خراسانی» نام دارد که با وجود نابینایی، مسائل مهمی را که از امام شنیده بود در 25 برگ نوشت و جمع آوری کرد. شیخ طوسی می‌نویسد: «ابراهیم بن ابی محمود راوی کتاب مسائل است و احمد محمد بن عیسی، مسایل را از او نقل می‌کند».

ایرانیان دیگری نیز جزو یاران امام هفتم شیعیان هستند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به خاندان اشعری اشاره کرد. «حمزة بن یسع اشعری»، «ابراهیم بن محمد اشعری قمی» و « زکریا بن عبدالصمد قمی» از جمله معروف‌ترین افراد این خاندان هستند.

امام هشتم و شیعیان ایرانی

امام رضا(ع) به دلیل مدتی چند حضور در ایران، یاران فراوانی از میان شیعیان این سامان داشت و کتب زیادی در شرح تعداد ایرانیان حاضر در محضر ایشان نگاشته شده است. بر اساس مستندات تاریخی و منابع موثق افرادی چون «آدم بن ابی أیاس الخراسانی عسقلانی»، «أبان بن الصلت»، «ابان بن محمود»، «ابراهیم بن اسحاق نهاوندی»، «ابراهیم بن هاشم، ابو اسحاق قمی» و «احمد بن حرب الزاهد مروزی» از جمله این اشخاص به شمار می‌روند هرچند منابع تاریخی هزاران تن را در این میان نام برده‌اند ولی معروف‌ترین آنها همین افراد هستند. «ابوطالب بن صلت قم» معروف به «ابی الصلت قمی» از مفسران قرن دوم هجری نیز جزو یاران ایرانی امام رضا(ع) است که از طرف امام جواد(ع) نیز وکالت داشته است. وی عمری طولانی داشت و در سند بیش از 22 روایت نام او به چشم می‌خورد. «اسماعیل بن مهران» نیز از کوفیان ایرانی تباری بود که محضر امام هشتم را درک کرد و مورد اعتماد ایشان قرار گرفت. وی از راویان مورد وثوق بود و احادیث فراوانی از امام رضا(ع) نقل کرده است به طوری که نامش در سلسله اسناد 130 حدیث در کتب اربعه وارد شده است.

ایرانیان حاضر در کنار امام جواد (ع)

مورخان و دانشمندان معروفی چون شیخ طوسی نام‌های ایرانی بسیاری را جزو یاران امام نهم شیعیان دانسته‌اند. از این میان می‌توان به «ابراهیم بن شیبه کاشانی»، «ابراهیم بن هاشم قمی»، «احمد بن حمزة قمی»، «احمد بن محمد بن عبیدالله اشعری قمی» و «احمد حماد مروزی» اشاره کرد. یکی از معروف‌ترین یاران ایرانی امام جواد(ع)، «ابراهیم بن مهزیار» است که تا زمان امام حسن عسکری(ع) جزو یاران ائمه(ع) محسوب می‌شود. ابن‌بابویه روایت مفصلی از ابراهیم نقل کرده است که حاکی از دیدار وی با امام مهدی(عج) و بزرگی شأن او نزد آن امام است. کشی نیز روایتی از پسر ابراهیم نقل کرده است که گویای این است که وی با وکیلان امام مهدی(عج) ارتباط داشته است. «ابو یوسف، یعقوب بن اسحاق ابن سکیت» نیز از بزرگان اهل لغت، ادب و از شخصیت‌های بزرگ زمان خود به شمار می‌رود که مورخان او را ایرانی تبار و جزو یاران امام جواد(ع) برشمرده‌اند. وی تالیفات فراوانی از جمله «اصلاح المنطق»، «الاضداد»، «شرح دیوان الخنسا»، «الاجناس» و «الالفاظ» دارد.

امام دهم و اصحابی از ایران

منابع تاریخ اسامی افرادی چون «ابراهیم بن شیبه کاشانی»، «ابراهیم عبده نیشابوری»، «ابوبکر رازی»، «احمد بن اسحاق بن عبدالله اشعری قمی» و «جعفر بن عبدالله بن حسین بن جامع حمیری قمی» را جزو افرادی دانسته‌اند که با ملیت ایرانی و در محضر امام هادی (ع) تلمذ کرده‌اند. «احمد بن حمزه قمی» از جمله مشهورترین این افراد به شمار می‌رود که مورد وثوق کامل امام هادی (ع) قرار داشت. یکی دیگر از معروف‌ترین یاران ایرانی امام دهم، «سهل بن زیاد آدمی رازی» است که به گفته صاحب معجم رجال الحدیث، ابوسعید در سند بسیاری از روایات (حدود 2304 روایت) واقع شده است.

اصحاب ایرانی امام حسن عسکری(ع)

بر اساس آنچه در «الامام العکسری(ع) من المهد الی اللحد» از سید کاظم قزوینی و سایر منابع تاریخی آمده شماری از ایرانیان محضر امام یازدهم را درک کرده و جزو راویان حدیث از این امام همام به شمار می‌روند. «ابراهیم بن اسماعیل خلنجی گرگانی»، «ابراهیم بن عبده نیشابوری»، «احمد بن اسحاق رازی»، «ابراهیم بن هاشم قمی» و «جعفر بن شریف گرگانی» از جمله کسانی هستند که نام آنها در فهرست یاران ایرانی ایشان آمده است. «ابن‌بابویه قمی» مشهورترین صحابی امام حسن عسکری(ع) به شمار می‌رود که دارای ملیتی ایرانی است.وی دارای خدمات ارزنده‌ای است که موجب شد در آسمان حدیث و فقاهت شیعه بدرخشد و صاحب فتوا شود. مقام و مرتبه او در فقه و حدیث آن قدر والاست که فقها به دلیل اطمینانی که به او داشته‌اند نظریه‌هایش را بدون چون و چرا پذیرفته‌اند. ابن‌بابویه در طبقات روسای امامیه اثنی‌عشری قرار دارد. نجاشی او را شیخ اهل قم، پیشرو و مورد اعتماد آنان معرفی می‌کند و طوسی درباره‌اش می‌نویسد: «کان فقیها جلیلا».

اصحاب ایرانی امام عصر(عج)

سازمان وکالت یکی از تشکیلات شیعه امامیه است. این سازمان در عصر امام صادق(ع) به وجود آمد و امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) برای تقویت شیعه در عصر غیبت به تقویت آن پرداختند. این سازمان که همان نظام ارتباط امام با شیعیان به وسیله وکلا بود، در طی ده‌ها سال فعالیت خود با فراز و نشیب‌هایی مواجه شد. سازمان وکالت در زمان امام عصر(عج) تنها راه ارتباطی شیعه با امام محسوب می‌شد. مهم‌ترین وکلای ایرانی امام عصر(عج):1. «ابراهیم بن محمد همدانی» از سوی امام زمان(عج) با واسطه نیابت داشت و بدون اینکه از امام درباره او سوالی شود، توقیعی در وثاقت و مورد اطمینان بودن او صادر شد.2. ابراهیم بن مهزیار3. ابراهیم بن عبده نیشابوری که وکیل ارشد امام عسکری(ع) در نیشابور بود.4. احمد بن اسحاق قمی که وکیل امام(ع) در قم و آوه بود و از اصحاب خاص امام حسن عسکری(ع) به شمار می‌رفت. همچنین او وکیل اول امام در اوقاف قم بود ولی پس از شهادت امام عسکری(ع) از قم به بغداد هجرت کرد. او در بغداد معاونت عثمان بن سعید را در امور مالی به عهده گرفت و تا زمان سفیر دوم، فعالیت خود را ادامه داد.5. حسین بن اشکیب خراسانی. او فردی ثقه و از مردم خراسان و از وکلای امام عصر(عج) بود. حسین از متکلمان و مؤلفان شیعه نیز محسوب می‌شود.6. فضل بن سنان نیشابوری که وکیل امام رضا(ع) نیز بود. نام‌های زیادی در ردیف وکلای ائمه (ع) ذکر شده است که به بیان همین تعداد بسنده می‌کنیم.
اقای حقیقت من نمیدونم به چه زبونی باید بگم؟ شما دانشمندان وهنرمندان ایرانی را  اسمشونو میذازید دانشمندان اسلامی که بگید اسلام بود که اینا را دانشمند کرد؟ آخه روت میشه به حکیم عمر خیام که تا مرز الحاد رفته یا رازی که مقاله ای در رد رسالت پیامبر نوشته و ... بگی دانشمندان اسلامی؟ جنابعالی از اوج علم و هنر در دوره ساسانی خبر داری؟ چیزی از نقاشی موسیقی معماری پزشکی ساسانی میدونی؟ اگر الان چیزی به اسم تمدن اسلامی هست همش بخاطر علم وهنر ایرانیاست که حالا دینشون یا اسلام بوده یا نبوده. هرچند به دلیل شرایط سیاسی بسیاری از کتب را به زبان تازی نوشتند. پس لطفا مفاخر و بزرگان ما ایرانیارو سرقت نکن و به اسم خودتون نزن. 
من شما به خوندن کتاب گران سنگ دو قرن سکوت اثر دکتر زرین کوب توصیه میکنم
۲۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۴۵ حقیقت پنهان
) برخی از کتاب های منسوب به امامان(ع) روایات منتسب به آنان است که توسط دیگران در یک یا چند مجموعة روایی گردآوری شده است.
اینک به ذکر تعدادی از کتاب هایی که با یکی از مناسبت های مذکور به امامان(ع) منتسب است می پردازیم:
1ـ "الجامعه": کتابی است که درباره ی‌ احکام حلال و حرام است که با املای پیامبر(ص) و خط علی(ع) نگارش یافته است.
2ـ "الجفر" مندرجات این کتاب حوادث کائنات است و امام علی(ع) آن را در پوست بُز یا گوسفند نوشت. بدین جهت که بر پوست بُز (یعنی جفر) نوشته شد، آن را "جفر"[9] نامیده اند[10].
3ـ "کتاب علی": در مورد این کتاب نوشته اند: این کتاب با املای پیامبر(ص) و خط علی(ع) نگارش یافته است و مشتمل بر مسائل مربوط به حلال و حرام است. این کتاب از امام قبلی به امام بعدی به عنوان میراث منتقل شده و بارها مورد استشهاد امامان بعدی قرار گرفته است. برخی گفته اند: این کتاب همان کتاب جامعه است.[11]
4ـ "مصحف فاطمه": برخی نوشته اند این کتاب کتابی است با املای پیامبر(ص) و خط علی(ع).[12]
برخی گفته اند: بعد از رحلت پیامبر(ص) خداوند فرشته ای را فرستاد تا حزن و اندوه حضرت زهرا(س) را بکاهد. وی با آن بانوی بزرگ هم صحبت شد و حاصل آن همین کتاب است که با املای حضرت زهرا(س) و خط علی(ع) نگارش یافته است.[13]
5ـ کتاب الاداب.
6ـ کتاب الفرائض.
7ـ جمع القرآن و تأویله یا جمع القرآن علی ترتیب النزول.
8ـ کتاب اعلی فیه ستین نوعاً من انواع علوم القرآن؛ از امام علی(ع).
9ـ کتاب فی زکاة الغنم، از امام علی(ع).
10ـ کتاب فی ابواب الفقه؛ از امام علی(ع).
11ـ کتاب آخر فی الفقه؛ از امام علی(ع).
12ـ عهدنامة مالک اشتر؛ ازامام علی(ع).
13ـ وصیت به محمد بن حنفیه؛ از امام علی(ع).
14ـ قضاوت های امیرالمؤمنین؛ (جمع آوری قضاوت های آن حضرت)
15ـ مسند امام علی(ع)، این کتاب را نسائی از روایات امام علی(ع) جمع آوری نموده است.
16ـ نهج البلاغه، سید رضی از سخنان حضرت علی(ع) آن را جمع آوری نموده است.
17ـ جنة الاسماء از امام علی(ع).
18ـ غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی از کلمات حضرت جمع آوری نموده است.
19ـ کتاب معماهای علی(ع).
20ـ الامثال الامام علی بن ابی طالب.[14]
21ـ الصحیفة الکاملة فی الادعیة؛ از امام چهارم(ع).
22ـ الصحیفة الثانیة السجادیة؛ جمع آوری توسط شیخ حُرّ عاملی.
23ـ الصحیفة الثالثة السجادیة؛ جمع آوری توسط میرزا عبدالله اصفهانی، معروف به افندی، صاحب ریاض العلما.
24ـ الصحیفة الرابعة السجادیة؛ جمع آوری توسط میرزا حسین نوری.
25ـ الصحیفة الخامسة السجادیة؛ جمع آوری توسط سید محسن امین، صاحب اعیان الشیعه.
26ـ رساله حقوق؛ از امام سجاد(ع).[15]
27ـ کتاب التفسیر؛ از امام باقر(ع).
28ـ رساله امام باقر(ع) به سعد الخیر.
29ـ کتاب الهدایه؛ از امام باقر(ع).[16]
30ـ جعفر ابیض، امام صادق(ع) فرمود: "نزد من جفر ابیض است و محتوایش: زبور داود، تورات موسی،‌ انجیل عیسی،‌صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه است، مصحف فاطمه قرآن نیست، بلکه در آن هر حکمی که مورد نیاز بشر باشد، وجود دارد".[17]
در روایتی دیگر آمده است است که در مصحف فاطمه(س) اخبار کائنات مندرج است، نه حلال و حرام،‌ همان گونه که در مصحف فاطمه بیان شد.
30ـ رساله امام ششم به نجاشی (والی اهواز) معروف به رساله عبدالله بن نجاشی.
31ـ توحید مفضل؛ امام صادق(ع) در مورد خداشناسی، املا نمود و مفضل بن عمر آن را به نگارش در آورد.
32ـ کتاب اهلیلجه؛ از امام صادق(ع).
33ـ کتاب مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، منسوب به امام صادق(ع).
34ـ نثر الدرر، منسوب به امام صادق(ع).
35ـ وصیت به هشام بن حکم و ویژگی های عقل؛ از امام هفتم(ع).[18]
36ـ علل الاحکام الشرعیه؛ امام رضا(ع) در جواب مسائل محمد بن سنان نوشت.[19]
37ـ العلل فضل بن شاذان؛ او از امام رضا(ع) استماع نمود و به نگارش در آورد.
38ـ رساله ذهبیه؛ در مورد طب از امام هشتم(ع).
39ـ فقه الرضا(ع).
۴۰ـ صحیفة الرضا یا مسند الرضا از امام هشتم(ع).[20]
41ـ عیون الاخبار؛ شیخ صدوق از روایات امام هشتم(ع) جمع آوری نموده است.[21]
42ـ رساله جبر و تفویض؛ از امام هادی(ع).
43ـ اجوبة؛ پاسخ به سؤالات یحیی بن اکثم؛ از امام هادی(ع).
44ـ قطعة من احکام الدین؛ از امام هادی(ع).
45ـ تفسیر؛ منسوب به امام حسن عسکری(ع).
46ـ مواعظ قصار؛ از امام حسین عسکری(ع).
47ـ رساله منقبت؛ از امام حسن عسکری(ع).
48ـ مکاتبات الرجال؛‌ از امام حسن عسکری(ع).[22]
3. تذکر این نکته ضروری است که به طور قطع و یقین نمی توان اَسناد همه این تالیفات را قبول نمود، چون با توجه به فاصله زمانی بین زمان ما و زمان ائمه(ع) و نیز با توجه به محدودیت های اطلاع رسانی زمان معصومان(ع) و با توجه به سیاست های حاکمان مبنی بر منع کتابت حدیث[23] یا حصر امامان(ع) و ایجاد مزاحمت ها برای آنان و اصحاب ایشان از قبیل آتش زدن و تخریب منازل و یا وقوع بسیاری از حوادث طبیعی مثل سیل وزلزله[24] و یا در گیریهای قومی و قبیله ای[25] بسیاری از این کتابها ازبین رفته و بدست ما نرسیده است.
۲۷ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۴ حقیقت پنهان
ایرانیان ملتی علم دوست و دانشمند بودند و در ان شکی نیست ولی مثل اینکه شما نظرات من رو کامل نخوندید من دانشمندانی از اعراب و سایر ملل مسلمان هم نوشته بودم که شما توجه نکردید شیخخ بهایی یک فقیه و محقق شیعه یوده که در معماری نیز دستی داشته است سوال من از شما این است اگر ایرانیان ب زور اسلام را پذیرفته بودند چرا دانشمندانی همانند خواجه نصیر الدین توسی و شیخ بهایی و ملاصدرا در فقه و فلسفه اسلامی صاحب نظر بودند ؟ نهایتا اسم خیام  رازی رو هم که از این فرست خط بزنیم هنوز خیلی های دیگر هستند درباره کتاب های منتسب به رازی که وحی رو رد میکند هم باید بگم عده ای در انتساب این کتابها به رازی شک دارند در ثانی اگر ایران در قبل از اسلام هم جایگاه علمی برابر با بعد از اسلام داشت پس چرا نامی از دانشمندان ایرانی نمیبینیم ؟ در حالیکه دانشمندان نامدار یونانی مثل ارسطو و افلاطون در یونان زندگی میکردند و یونان و اسکندریه دانشمندان بسیاری داشتند؟ اگر م بگید عمر کتابخانه را اتش زد خب مگر در بقیه سرزمین ایران کتابخانه و دانشمند نبود همه را عمر نابود کرد؟!انچنان که هیچ اثری از انها باقی نماند؟ چرا در اثار دانشمدان معاصر انها چیزی نمیبینیم؟
به طور قطع میگم بله همه را نابود کردند اما اگر شما نیک بنگرید حداقل اثار پر شکوه معماری را مشاهده میکنید گذشته از این نام بسیاری از دانشمندان فیلسوفان  پزشکان سپهسالاران نگارگران و موسیقیدانان  ساسانی هنوز هم شناخته شده هستند برای اگاهی بیشتر به متخصصان هرکدام از این گرایش ها مراجعه کنید. اینقدر هم همه کاسه کوزه ها را سر عمر خالی نکنید هرکس دیگه ای هم بود همین میشد.  
اقای حقیقت شما هم خیلی پراکنده گویی میکنی از توالت فرنگی بگیر تا اسراییل اینجا داری بحث میکنی متاسفانه در مسایل مقدماتی تاریخ علمی شما شناخت کمی داری از این جهت بحث با شما هوده ای ندارد

لطفا بقیه اسامی که اوردی رو هم خط بزن چون هیچ کدوم از اینها که اسامی اونها رو اوردی علوم خود را از اسلام نیاوردند اگر اوردن بگو از کجای اسلام اوردن(دقیقا بگو از کجای اسلام علوم خود رو اوردند)

اسامی یه سری ایرانی رو به عربی اوردن دلیل بر علم اسلام نیست

حرف شما عین این میمونه من بگم استیو هاوکینگز علم خودشو از بی خدایی به دست اورده یا انیشتن از یهود یا 99%علم از مسیحیت اومده

در مورد علم امام صادقتون کافی کتاب حلیت المتقین بخونین تا ببینین تمام صحبتهای امامت در مورد یه وجب زیر شکم من به این نتیجه رسیدم اگر امام صادق دکتر بود مطمینا دکتر ارولوژی بوده

امامان شما در جنگ با ایرانیان حضور داشتن  این حدیث هم صد در صد از حسین ابن علی هست

شما از من میخوای برم کتاب دروغ های شیعه رو بخونم تا ببینم شما داری راست میگی

تازه اگه تو همون کتب به یه حدیث عین این بر بخورم میگی برو بعدی این دروغه روتو برم بابا

عاشورا و مراسم شیعیان بر طبق اسلام ناب عین شرک هست و اسلام واقعی و ناب داعش

از این که میبینم کسانی که به ایران حمله کردن وبه ناموس ایران تجاوز کردن دونه دونه به درک واصل شدن خدا را شاکرم هر کدوم بیشتر زجر کشیده نوش جونش

۲۷ دی ۹۳ ، ۲۰:۴۴ حقیقت پنهان
اخه ادم عاقل کدوم پیغمبری رسالتش اختراع و اکتشاف بوده ؟ من نمیدونم چرا شما یک ذره اطلاعات درباره فلسفه دین نداری مدام هم محکومش میکنی؟ دین قرار است برنامه زندگی انسان را تنظیم کند قرار است انسان هایی تربیت کند که از نظر علمی و اخلاقی ممتاز و برتر باشند اگر تونست همچین کاری کنه یعنی دین خوبیه اسلام هم با این همه دانشمند مسلمان و برجسته نشون داده که اگر به دستوراتش در زمینه های مختلف و از جمله علم اموزی عمل بشه دین کاملی هست که تمام نیاز های انسان رو پوشش میده 
تا بحال به روند حرفهاتون دقت کردید ؟ اول که میگفتید اسلام برای ملل اسلامی جز ننگ و نکبت و فقر و جهل چیزی نداشت حالا که اسم دانشمندان اسلامی و عربی اومد دارید میگید دین اینا ربطی به علمشون نداشته ! در حالیکه فرهنگ حاکم بر یک جامعه است که تعیین میکنه چه چیزی خوب باشه و چه چیزی بد و دین هم فرهنگ رو تحت تاثیر قرار میده پس وقتی دین چیزی رو ارزشمند بدونه فرهنگ جامعه هم تحت تاثیر دین قرار میگیره در ثانی هر جامعه ای که به پیشرفت علم اهمیت بدهد پیشرفت میکند چه به خدا اعتقاد داشته باشد چه نداشته باشد اگر من پراکنده گویی میکنم به خاطر این است که اینها همه به هم ربط دارد شما میگویید اعراب وحشی بودند که به ایران حمله کردند در حالیکه انموقع که توی عراق و سوریه تمدن هایی مثل بابل وجود داشت یا خود عربستان حالا کار به فرهنگ مردمش نداریم وجود داشت اصلا اروپایی در کار نبود حالا عراق و سوریه با اون تاریخ شون شدن بی تمدن اونوقت اروپایی که ته تمدنش فسیل چند تا انسان نئاندرتال بوده شده متمدن !شما اگر واقعا وطن پرستی که نیستی باید ده برابر کینه ای که از اعراب داری نسبت به مغولها و صد برابرش رو نسبت به انگلیسی ها داشته باشی این وطن پرستی که الان داری   هم در نهایت منجر به تبدیل ایران به یکی از ایالات امریکا و نابودی کل تاریخ و تمدن ایران میشه! درباره عزاداری هم باید بگم در اسلام هر عملی که منجر به اسیب رساندن به بدن شود حرام است جناب مازیار پس چرا مغولها که به ایران حمل کردند نتوانستند تمام دانش ایرانی را از بین ببرند؟ شما پیشرفت های گمنام ایران در دوران ساسانی رو میبینی ولی چشمت رو به روی پیشرفت علوم در دوران بعد از اسلام بستی حاضر هم نیستی قبول کنی از تاریخ هم فقط همونی رو میبینی که موافق عقیده خودت باشه و بس فقط روی این حرف کریم خان زند یک کم فکر کن این رو هم بدون که اونموقع خبری از ولایت فقیه و جمهوری اسلامی و ...نبود که تحت تاثیر اونها حرفی بزنه این عاقبت وطن پرستی به شیوه شما است
کریم خان زند:این فرنگیان همچنان که هندوستان را به مکر و خدعه و تزویر و نیرنگ مسخر کردند، می خواهند ایران را نیز مالک و متصرف شوند. 
اگر فکر می نمایید که فرنگی صاحب حسن سلوک است، بدانید چنانچه بر ایران غالب و مسلط گردد شما صاحب مناصب عالیه نخواهید بود، آنان همه شما را می کشند و احدی از شما را زنده نخواهند گذاشت... اگر العیاذ با الله فرنگی ایران را مالک شود برای این که خاطرش کاملا جمع شود اسلام را بر می اندازد و بزرگان ایران را خوار و ذلیل می سازد!
۲۷ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۸ حقیقت پنهان
اخر تو که نه حاضری درباره فلسفه اسلام مطالعه کنی نه حاضری کتب تاریخی شیعه رو بخونی پس چرا درباره چیزی که اطلاعاتت ازش کم هست اظهار نظر میکنی؟ درباره حلیه المتقین هم باید بگم غیر از فصل زیر شکم مطالب دیگری هم دارد شما که اصل اسلام را قبول ندارید چه اهمیتی دارد در حلیه المتقین چه نوشته شده باشد؟امام صادق کتابی به نام توحید مفضل دارد بد نیست انرا هم مطالعه کنید تا زمانی که تفکرت نسبت به شیعه منفی باشه هرچقدر هم که ایه و حدیث و نکات مثبت شیعه رو برات بگم فایده داره چون فقط دنبال عیبجویی هستی
کی از انگلیس کثیف طرفداری کرد؟ هر چی خرافات و کهنه پرستیه توسط همین انگلیسا زنده نگه داشته شده. حیف که نمیشه خیلی چیزا را مطرح کرد وگرنه از همین انگلیس کثیف خیلی حرفا هست که حتما جناب بل آگاهند

حالا که هر چی ما میگیم شما میگی نه من قبول کردم که در حمله به ایران  حسنین نبودن پس  از انجایی که به کسی توهین حساب نمیشه

خواهر و مادر همه حمله کنندگان به خاک ایران ...

لعنت بر پدر ومادر حمله کنندگان به ایران


داشتم کتب شیعه را مطالعه میکردم رسیدم به این حدیث بدنم هنوز داره میلرزه دارم ایمان میارم



زراره از امام باقر نقل می‌کند که فرمود، برای امام 10 نشانه باشد:
1- پاک و ختنه شده زاده گردد.
2- با کف دست بر زمین آید و صدای خویش را با ادای شهادتین(اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد الرسول الله) بلند نماید....
3- جُنب نشود(در خواب از او منی خارج نگردد).
4- چشمش می‌خوابد و دلش بیدار است.
5- خمیازه نمی‌کشد.
6- از پشت سر نیز مانند جلو می‌بیند.
7- مدفوعش (و باد شکمش) بوی مُشک دارد.
8- زمین او را ببلعد و وکیل پنهان کردنش باشد.
9- اگر زره فرستاده‌ی الله(رسول الله) را بپوشد اندازه‌اش باشد؛ ولی اگر کس دیگری این زره را بپوشد خواه کوتاه قد و یا بلند قد، یک وجب از او بلندتر باشد.
10- اگر نمیرد محدث شود(تا زنده است دائما حدیث گو گردد).
(اصول کافی/کتاب الحجه/باب موالید الائمه)
۲۸ دی ۹۳ ، ۱۵:۵۰ حقیقت پنهان
کارنامه اسلام، ص 2:
«کارنامه اسلام یک فصل درخشان تاریخ انسانی است.»
«فتح اسلامی البته با جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بین مردم کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود.»
«مجوس (زرتشتیان) جزیه ای که به اسلامیان می پرداختند به مراتب سبک تر و راحت تر از مالیات سرانه ای بود که پیش از آن به حکومت خویش ـ ساسانیان ـ می دادند.»
«سادگی و روشنی مبانی اسلام و مناسبت عقاید اسلامی با مذاهب اهل کتاب هم خود از جهات توجه اهل کتاب به اسلام بود.»
«درست است که بعضی خلفا در معامله با اهل ذمه خشونت نشان می دادند، از تجدید بنای معابدشان جلوگیری می کردند، یا آنها را از اشتغال به کارهای مهم منع می نمودند، یا وادارشان می کردند لباسهای نشاندار بپوشند، بعضی شان حتی برخی از آنها را به عنف وادار می کردند که مسلمان شوند، عامه مسلمانان نیز گاه تحریک می شدند و به آزار آنها دست می گشادند، اما این احوال به ندرت اتفاق می افتاد و بی دوام بود، چنان که روی هم رفته اهل کتاب در قلمرو اسلام در صلح و آرامش به سر می بردند.»
«اسلام رفته رفته در سرزمینهای فتح شده انتشار و قبول می یافت و این انتشار و قبول نه از راه عنف و فشار بود.»

کارنامه اسلام، ص 3:
«اگر عامه مردم این ممالک (ممالک فتح شده بدست مسلمانان) با مهاجمان به چشم عداوت می نگریستند این فتوح چنین آسان دست نمی داد.»

کارنامه اسلام، ص 5:
«تمدن اسلامی ـ لا اقل از پایان فتوح مسلمین تا ظهور مغول ـ قلمرو اسلام را از لحاظ نظم و انضباط اخلاقی، برتری سطح زندگی، سعه صدر و اجتناب نسبی از تعصب، و توسعه و ترقی علم و ادب، طی قرنهای دراز پیشاهنگ تمام دنیای متمدن و مربی فرهنگ عالم انسانیت قرار داد.»
«تمدن اسلامی ... بی شک یک دوره درخشان از تمدن انسانی است.»
«فرهنگ اسلامی هنوز در دنیای حاضر تأثیر معنوی دارد و به جذبه و معنویت آن نقصان راه ندارد.»

کارنامه اسلام، ص 6:
«شک نیست که سهم اقوام گونه گون که در توسعه این تمدن بذل مساعی کرده اند نباید از نظر محقق دور بماند اما آنچه این مایه ترقیات علمی و پیشرفتهای مادی را برای مسلمین میسر ساخت در حقیقت همان اسلام بود که با تشویق مسلمین به علم و ترویج نشاط حیاتی، روح معاضدت و تساهل را جانشین تعصبات دنیای باستانی کرد.»

کارنامه اسلام، ص 8 :
«اسلام که یک امپراطوری عظیم جهانی بود ... همه را به هم در آمیخت و از آن چیز تازه ای ساخت. فرهنگ تازه ای که حدود و ثغور نمی شناخت و تنگ نظریهایی که دنیای بورژوازی و سرمایه داری را تقسیم به ملتها، به مرزها، و نژادها کرد، در آن مجهول بود. مسلمان از هر نژاد که بود ـ عرب یا ترک، سندی یا افریقایی ـ در هر جایی از قلمرو اسلام قدم می نهاد خود را در وطن خویش و دیار خویش می یافت.»

کارنامه اسلام، ص 16 :
«کثرت مدارس عالی در بلاد اسلام، هنوز هم که دنیا پیشرفتهای ماشینی یافته است مایه حیرت است و حاکی از وجود شوق و نشاطی بی مانند. در حیقیقت به سبب تأکید و تشویقی که در اسلام راجع به علم شده بود و همچنین به جهت توصیه و ترغیبی که به انجام دادن امور خیر می شد بسیاری از اهل بر و ارباب ثروت عنایت و توجه خاصی به انشاء مدارس مبذول کردند.»

 

کارنامه اسلام، ص 17:
«آمادگی مسلمین برای اخذ و نشر علوم، و احادیثی که از پیغمبر در تشویق به دانش طلبی نقل می شد، بعلاوه وجود اسباب و موجبات دیگر، شروع یک نهضت علمی را در قلمرو اسلام سبب شد.»

کارنامه اسلام، ص 18:
«وقتی طب از دست سریانی ها به دست مسلمین افتاد تحقیق و مطالعه در آن جنبه جدی تر و دقیق تر گرفت. به جای رساله های کوتاه علمی که معمول سریانی ها بود، دائره المعارفهای جامع طبی بوسیله مسلمین تالیف شد.»

کارنامه اسلام، ص 20:
«مسلمین در بعضی رشته های طب تحقیقاتی کردند که بی سابقه بود چنانکه در باره جذام ظاهرا اولین تحقیقات بوسیله آنها شد. فرق بین آبله و سرخک را اول بار آنها ملتفت شدند. در باره مامائی و قابلگی خیلی بیش از یونانی ها مطالعه کردند. همچنین در استعمال بعضی ادویه و پاره ای وسائل معالجه سابقه آنها محقق است ... بعضی معالجات آنها در امراض جسمانی یا روحانی ابتکاری بود.»
«طب اروپا دین زیادی به طب اسلامی دارد.»

کارنامه اسلام، ص 23:
«جبر و مقابله را اولین بار مسلمین وارد نظام علمی کردند. همچنین استعمال جبر در هندسه و بالعکس بوسیله مسلمین انجام یافت و این امر نیز در بسط هندسه تحلیلی تأثیر بسزائی داشت.»

کارنامه اسلام، ص 24:
«در تمام قرون وسطی، پیشرفت ریاضیات در واقع به نبوغ ریاضی مسلمین مدیون بود.»
«در نیمه اول قرن پانزدهم میلادی که مسلمین با مشکل ترین مسائل هندسه دست و پنجه نرم می کردند، معادلات درجه سوم جبری را به کمک مقاطع مخروطی حل می کردند و در مثلثات کروی تحقیقات ارزنده انجام می دادند، در اروپا تحقیقات ریاضی از حساب تقویم و طرز بکار بدن چرتکه ـ که غالبا در سطح حوائج روزانه بود ـ در نمی گذشت.»
«این میراث علمی عظیم مسلمین، هم از حیث وسعت موجب اعجاب است هم از لحاظ دقت.»

کارنامه اسلام، ص 26:
«مسلمین در استخراج معادن، در ساختن رنگ، در آب دادن فولاد، در تهیه چرم و کاغذ و در ساختن اسلحه طی قرنهای دراز تفوق خود را بر دنیای غرب حفظ کردند.»

کارنامه اسلام، ص 27:
«آثار جغرافیائی مسلمین در واقع بسیار غنی، متنوع، آموزنده و جالب است.»
«در جغرافیا، هم وسعت عرصه تحقیقات مسلمین خیلی بیش از یونانی ها بود و هم شور و توفیق آنها و از حیث وسعت قلمرو و دقت مواد حاصله هم، علم جغرافیا در نزد مسلمین بمراتب از آنچه نزد یونانی ها بود پیشتر رفت.»

کارنامه اسلام، ص 30:
«مسلمین در تاریخ کتابهای بسیار زیادی بوجود آوردند و هیچ قومی قبل از شروع عصر جدید درین رشته به پایه مسلمین نرسیده بود.»
«کار مورخین اسلام در مقایسه با کار قدماء یونان و روم ـ شاید با چند استثنا ـ و مخصوصا در مقایسه با کار مورخین اروپا در قرون وسطی و حتی بعد از آن شایسته تحسین و اعجاب است.»

کارنامه اسلام، ص 37:
«غلط مشهوریست که گفته اند: فلسفه اسلامی چیزی نیست جز نقل فلسفه یونانی به عربی. حقیقت آنست که آنچه فلسفه اسلامی خوانده می شود التقاطی محض نیست، جنبه ابتکار و اصالت نیز دارد. از لحاظ غایت و حاصل، حاکی از یک مرحله اساسی است در طریق تحقیقات فلسفی که بهر حال هرگز در جایی متوقف نمی شود و فردا مثل امروز در حرکت و ترقی خواهد بود.»

کارنامه اسلام، ص 44:
«با آنکه در تربیت و تعلیم توجه بیشتر به پسران بود و حتی در مورد دختران گهگاه سخن از منع تعلیم در میان می آمد، تاریخ اسلام مواردی را نشان می دهد حاکی از توجه مسلمین به تعلیم دختران یا لا اقل حاکی از عدم منع آن. وجود بعضی راویان حدیث در بین زنان نشان می دهد که اهل حدیث منعی در تعلیم کتابت و سواد زنان نمی دیده اند.»

کارنامه اسلام، ص 49:
«که گفت که در اسلام دین را با هنر سازگاری نیست؟ برعکس، این هردو با یکدیگر ملاقات می کنند و آن هم در مسجد. خدای اسلام ـ الله تعالی ـ نه فقط رحیم و حکیم است بلکه جمیل هم هست.»

کارنامه اسلام، ص 55:
«اهمیت میراث اسلامی نه به علم و صنعت آن محدود شد، نه به فلسفه و عرفان آن. ادب اسلامی نیز از همان تنوع و نشاط حیاتی بهره یافت که علم و فلسفه اسلامی را بلندآوازه کرد. در سراسر این ادب نفوذ قرآن محسوس بود، هم در اسلوب بلاغت هم در قصه ها و مواد و هم در فکر و اخلاق. از این روست که این ادب ارزنده را به هرزبانی که هست ـ خواه عربی و خواه فارسی، خواه ترکی و خواه سندی ـ جز ادب اسلامی نمی توان خواند.»

کارنامه اسلام، ص 57:
«محققی که با دنیای اسلام آشنایی درست دارد پروایی ندارد که اسلام را دینی بیابد مناسب با احوال انسانی، حتی بیش از آنچه راجع به فرهنگ فرانسوی ادعا می کنند قبایی به قامت انسانیت.»
«آنچه دنیا به اسلام و مسلمانان مدیونست آن اندازه هست که نشان دهد برخلاف بعضی دعویها اسلام هرگز جریان فرهنگ انسانی را سد نکرده است و حتی آن را به پیش رانده است.»
«که می تواند انکار کند که اسلام هرچه هست و هرچه بوده است یک مرحله از تکامل انسانیت را نشان می دهد که از هیچ مرحله دیگر کم اهمیت تر نیست؟»
«اگر اکنون دنیای اسلام ارزش و حیثیت خود را درست نمی شناسد تا حدی از آن روست که از معنویت خویش جدا مانده است. کارنامه اسلام در قرنهای درخشان آن، کارنامه یک فرهنگ انسانی است، یک فرهنگ جامع ... به قدر قامت انسان.»
«این نکته که اسلام در طی قرنهای دراز موجد یک فرهنگ پیشرو بوده است چیزیست که از تاریخ فرهنگ انسانی بدرستی بر می آید.»

کارنامه اسلام، ص 58:
«(مستشرقان) پیشرفت عجیب تمدن اسلامی را نیز ـ مثل پیشرفت فرهنگ یونانی ـ نوعی معجزه خوانده اند، معجزه اسلامی.»
«تأثیر فرهنگ اسلامی در پیشرفت علوم ریاضی، طب و شیمی شواهد بسیار دارد. حتی در قرن سیزدهم ترجمه کتب اسلامی و شروح آنها در مدارس عالی آکسفورد، با شوق و علاقه دنبال می شد.»
«اگر آنچه اروپا در قرون وسطی و بعد از آن، در ریاضی، طب و شیمی، به مسلمین مدیون است، جمع آید بی شک رقم قابل ملاحظه ای است اما در فلسفه و عرفان اروپا نیز این نفوذ اسلام کم اهمیت نیست.»

کارنامه اسلام، ص 59:
«آنچه شاید خلاف انتظار می نماید نفوذی است که فرهنگ اسلام در ادبیات اروپا داشته است و آن خود به هیچ وجه چیز بی اهمیتی نیست.»
«تمدن امروز دنیا در ادب، در فلسفه، در عرفان و در علم تا حد زیادی به اسلام و فرهنگ اسلامی مدیون است.»

کارنامه اسلام، ص 60:
«آشنایی با زبان عربی و فرهنگ اسلامی در ایتالیا و فرانسه تا حدی محرک و انگیزه آن نهضت عظیم علمی فکری شد که بعدا رنسانس خوانده شد و همه اروپا را به جنب و جوش آورد. بدین گونه اروپا حتی رنسانس خود را تا حد قابل ملاحظه ای به مسلمین مدیون است.
بیان این دعوی نه حاجت به مبالغه دارد نه نیاز به تعصب. دنیای اسلام به قدر کافی افتخارات راستین دارد که نیازی به گزاف و دعوی نداشته باشد.»
«غرب به تمدن اسلامی خیلی بیش از آنچه خود اعتراف دارد مدیون است.»
«هنوز در غرب روشن بینانی هستند که به درستی انتظار دارند تا آنجا که ممکن است الهامات تازه ای از شرق و اسلام دریافت دارند.» 
۲۸ دی ۹۳ ، ۱۵:۵۳ حقیقت پنهان
وقتی مواضع شما درباره موضوعی با دشمنان ایران یکسان باشد یعنی از انها حمایت کرده اید جملات بالا از کتاب کارنامه اسلام نوشته دکتر عبدالحسین زرین کوب است
۲۸ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۶ نوکر مولا علی

به به

جناب بل با توجه به اینکه عاشورا رو شرک می دونی

و با توجه  به گفتارت ظاهرا از طرفداران داعش هم هستی


اصلا اصل شرک رو میدونی چیه که بخوای بگی عاشورا و اربیعن شرکه

جدا تا حالا از شیعه و اسلام چیزی خوندی و پیگیری کردی یا به حرف امثال شبکه های و وهابی گوش دادی


اصلا میدونی چند جور شرک هست که اربعین و عزاداری رو شرک حساب می کنی

پایه ای ترین اصول رو حتی خبر نداری

نمیدونم اصلا به خدا و پیغمبر اعتقاد داری یا نه که البته مثل اینکه از نوع وهابیش رو قبول داری

اما این حرفت نیاز به حلالیت طلبیدن داره و در اون دنیا باید براش پاسخ بدی

قرآن که گفته به اهل البیت پیامبر احسان کنید

قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی

پیامبر گفت که از قرآن و اهل البیت من جدا نشید تا گمراه نشید

این بهتره یا به وهابی ها که میگن پیامبر اشتباه میکرده

اونم کی

پیامبری که قرآن گفته روی هوی و هوس صحبت نمی کنه و فقط وحی هستش

ما ینطق عن الهوی الا ان یوحی

اهل بیتی که خود قرآن گفته هر گونه زشتی و پلیدی رو از اونها برداشته


مشکل شما اینه و خود قرآن بهش به روشنی اشاره کرده

به ظاهرا آیات اکتفا می کنید و اصلا نمی دونید تاویل و معنیش چیه


ضمنا فرق شما با دشمنان ایران و اسلام چیه

عربستان و آمریکا و اسرائیل و انگلیس قیمت نفت رو میارن پایین که اقتصاد ایران رو صدمه بزنن

واسه وهابی ها هزینه می کنن

جنگ شیعه سنی راه میندازن

می خوان جلوی پیشرفت و استقلال ایران رو بگیرن

روحیه خراب کنن

شما هم توی جبهه اونا هستید چون نتیجه و هدف کار شما و اونا مثل هم هستش


اعتقاد من کشور من هست برای من کم اهمیت تریه چیز شیعه و سنی بودن داره اگر توی این راه کسی به دنبال منافع ایران باشه من قبولش دارم فارغ از هر ملیتی که داره اگر امریکا و اسراییل فایده ای برای منافع ایران داشته باشن لزومی نمیبینم که دین اون دیده بشه

داعش حداقل در مورد مشرک بودن شیعه طبق خود اسلام راست میگه

باز هم میگم اگر من موافق داعش بودم باید حمله اعراب رو عین شما میستودم والان یه ایمه پرست بودم که من  با ریشه این رفتار مشکل دارم هر اعتقادی که بخواد به دیگران صدمه بزنه از نظر من مردوده

من عین شما نیستم که بگم چون خدا گفته بگیر بکش بزن پس درسته

به خدایی که میگه بکوش باید شک کرد

مشکل از روزی شروع نشد که خدا ما رو افرید مشکل از روزی شروع شد که ما یه همچین خدایی رو افریدیم

۲۸ دی ۹۳ ، ۲۱:۲۰ نوکر مولا علی

شما اگر اعتقادت کشوره پس چرا با دشمنایی که به روشنی علیه ایران جنگ دارن ساکتی

این انگلیس علیه ایران به عراق بمب شیمایی میداد

اونایی که شمیایی شدن همه شیعه و مسلمون نبودن

حتی مسیحی توشون هست و حتی غیر ایرانی توی جنگ اومد برای ایران جنگید

آمریکا این همه تحریم رو حدود سی و چند ساله علیه ایران راه انداخته فکر کردی تحریم ها همین چند سال شروع شدن

یه تحقیق کن ببین اولین تحریم از کی شروع شدن

چرا اومدن بقل ایران به اسم جنگ با تروریسم توی افغانستان شروع کردن به کاشت خشخاش که جوونای ایران رو معتاد بکنن در حالی که زیر دستشون مکزیم بزرگترین باند قاچاق بود

بله برای اینکه جوونای ایرن رو معتاد بکنن و خودشون آزاد بشن

چرا میان توی آذربایجان کارناوال همجنسگرایی رو ران اندازی می کنن

اونم آذربایجانی که 80% شیعه داره بلکه مردمش علیه دولت اعتراض و جنگ کنه تا نا امنی بشه

چرا توی عراق درگیری راه انداختن

چرا به جیش العدل وهابی رو توی ایران اونقدر پول دادن تا توی ایران جنگ راه بندازه که اونم ایران شکارش کرد

یه کم فکر کن

واقعا نفهمدیدی که همش برای دشمنی با ایرانه و زور میزنن اطراف ایران رو نا امن می کنن تا نا امنی رو به ایران بکشونن

بیشتر به نظر میاد نمیخوای این چیزا رو ببینی و بفهمی

کسی با مردم آمریکا و اسرائیل به خاطر دینش مخالف نیست اونا هم آدمن و دین خودشون رو دارن

مشکل سر دشمنی هاشونه

تویی که اینقدر ادعای وطن وطنت میشه فیلم 300 رو که آمریکایی ها علیه ایران ساختن رو ببین

توش هر نوع توهینی به ایرانی ها شد

از بچه هایی که تو آمریکا بود میگفت بعد از فیلم تو سینما همه به ایرانی ها فحش میدادن

علیه آمریکا چیکار کردی مثلا

حتی یه کامنت هم گذاشتی

حالا 300 جدید رو هم ساختن


اونوقت تو چسبیدی کوروش کوروش راه انداختی و وطنم وطنم می کنی و افتادی به خراب کردن روحیه جوونا

خیلی ادعا داری یه کار مثبتی بکن حداقل روحیه ایرانی ها رو تقویت کن به هر دینی که باشن

بیشتر فکر کن

خیلی از این دشمنی ها اونقدر روشنه که نیاز به گفتن نداره

۲۸ دی ۹۳ ، ۲۱:۵۱ نوکر مولا علی

شما اول تعریف شرک رو بگو

بعد با اعتقادات شیعه با تحقیق آشنا شو بعد اگر تونستی در موردش صحبت کن

اساتید دانشگاه الازهر خودشون به گفته خودشون که مصاحبه هاش هم توی اینترنت هست جاهایی که به مشکل میخورن از مذهب شیعه پیروی می کنن


اصلا نظر اسلام رو درباره شرک میدونی که بخوای بگی داعش درست میگه

اصلا داعش کی هست و چی هست که بخواد چیزی رو درست بگه


داعش میگه سنی ها هم کافر هستن

مسیحی ها هم کافر هستن


گوجه رو حروم میدونن

این چیزی که شما میگی صدر اسلامه


کسی که بخواد به شیعه یا هر قومی از روی جهل توهین کنه و تهمت بزنه جز اینکه باعث خنده میشه کاری نکرده

شما اصلا نمیدونی شرک چیه که بخوای در موردش نظر بدی

اگر خیلی ادعا داری تعریف شرک رو بگو و دلیلی هم برای مشرک بودن شیعه بیار

۲۸ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۰ حقیقت پنهان
ما که هرچی به شما گفتیم درباره اصل اسلام تحقیق کن بعد بیا به جزیئاتش گیر بده گوش ندادی پس حداقل اینا رو بخون من که نفهمیدم شما تا چه حد و به چه چیزی اعتقاد داری ولی اگر خدا رو قبول داری که وطن پرستی شرک است این وطن پرستی که شما ازش دم میزنی هم در حد سطحی و فقط به کینه و دشمنی با کسانی ختم میشه که هزار و چهارصد سال پیش مردن و الان استخوون هاشونم خاک شده ولی دشمن های واقعی ایران که شما هم داری حرفهای همون ها رو تکرار میکنی قصد شون نابودی دین اسلام و ترویج سکولاریزم در ایران است بعد هم فرهنگ کثیف خودشون رو که همون ترویج عشقبازی و بی حیایی در جامعه ایرانی هست به جامعه تحمیل میکنند تا ایرانی ها رو یک ملت وابسته و بی خیال نسبت به استقلال و ابادی کشورشون بار بیارند کما اینکه الان هم دارند سعی میکنند که بگویند در ایران قبل از اسلام نه خبری از چادر بود و نه حجاب عاقبت عشق های هوس گونه امروزی هم برای جوونا به افسردگی و خود کشی ختم میشه حالا از ما گفتن بود حواست باشه داری اب به اسیاب کیا میریزی اگر در حمله اعراب به ایران چند هزار نفر کشته شدند غربی ها و مصوصا انگلیس مسبب مرگ چند میلیون ایرانی هستند اگر شما جای خدا بودی و وضع ایران انموقع و عربستان رو میدیدی کجا پیامبر میفرستادی ؟ اگر هم مخالفت شما با اسلام فقط به خاطر اینه که در بین اعراب فرستاده شده پس باید با کل پپیشرفت ها و چیزهای خوبی که اقوام دیگری که به ایران حمله کردند داشتند هم مخالفت کنی تنها توجیهت هم این است که  به ایران حمله کردند خب اینجوری ما باید با همه جا دشمن باشیم هر چیزی هم که اقوام غیر ایرانی که اجدادشون به ما حمله کردند رو کشف یا اختراع کردند بندازیم دور و ازش استفاده نکنیم از جمله اینترنت و ...ته این وطن پرستی شما میشه عقب موندگی
14 اصل در انسان از دیدگاه اسلام

اصل اول

انسان موجودى است مرکب از جسم و روح، که پس از مرگ، جسم او متلاشى مى‏شود ولى روح او به حیات خود ادامه مى‏دهد، و مرگ انسان به معناى فناى او نیست. از این جهت تا برپایى قیامت، در عالم برزخ زندگى خواهد داشت. قرآن در بیان مراتب آفرینش انسان، آخرین مرحله آن را که با نفخه روح در کالبد وى صورت مى‏پذیرد،با این جمله یاد مى‏کند:‹‹ثم انشاناه خلقا آخر›› (مؤمنون/14): آنگاه او را موجودى دیگر قرار دادیم.

نیز در آیات متعدد به حیات برزخى انسان اشاره مى‏کند و از آن جمله مى‏فرماید: ‹‹و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون›› (مؤمنون/100): و پیش روى (و یا پشت آنان) برزخ (1) است تا روزى که برانگیخته مى‏شوند. آیاتى که بر حیات برزخى گواهى مى‏دهند بیش از آنند که در اینجا نقل گردند.

اصل دوم

هر انسانى با فطرت پاک و توحیدى آفریده مى‏شود، به گونه‏اى که اگر به همین حالت پیش برود و عوامل خارجى او را منحرف نکنند، راه حق را خواهد پیمود. هیچ فردى از مادر خویش خطاکار، گنهکار، و یا بد سگال زاده نشده است، و پلیدیها و زشتیها جنبه عرضى داشته و معلول عوامل بیرونى و اختیارى است.وروحیات ناپسند موروثى نیز به گونه‏اى نیست که در سایه اراده و خواست انسان تغییر ناپذیر باشد. بنابراین اندیشه گناه ذاتى فرزندان آدم، که در مسیحیت کنونى مطرح است، بى‏پایه است.

قرآن کریم در این باره مى‏فرماید:‹ (روم/30): بدون هیچگونه انحراف به چپ و راست، به آیین الهى روى آور که خداوند انسانها را < 
بر اساس آن آفریده است. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم نیز مى‏فرماید:«ما من مولود الا یولد على الفطرة‏» (2) : هیچ مولودى نیست مگر اینکه بر فطرت پاک (توحید و یگانه پرستى) به دنیا مى‏آید.

اصل سوم

انسان موجودى است مختار و انتخابگر، یعنى در پرتو قوه عقل پس از بررسى جوانب مختلف فعل، انجام یا ترک آن را برمى‏گزیند. قرآن کریم مى‏فرماید: ‹‹انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا›› (انسان/3): ما راه را به او نشان داده‏ایم، او یا سپاسگزار است و یا کفران کننده.

نیز مى‏فرماید: ‹‹وقل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاءفلیکفر›› (کهف/29): بگو حق از جانب پروردگارتان نازل گردیده است. پس هرکس مى‏خواهد ایمان آورد و هرکس مى‏خواهد کفر ورزد.

اصل چهارم

انسان به حکم اینکه از فطرتى سلیم برخوردار است، و داراى قوه عقل است که مى‏تواند خوب را از بد تمیز دهد و نیز از اختیار و انتخابگرى برخوردار است - روى این جهات - موجودى است تربیت پذیر، که راه رشد و تعالى و بازگشت‏به سوى خدا به روى او در همه زمانها گشوده است، مگر در لحظه‏اى (لحظه مشاهده مرگ) که دیگر توبه او پذیرفته نیست. از این جهت، دعوت پیامبران شامل همه افراد بشر بوده است، حتى افرادى مانند فرعون، چنانکه مى‏فرماید:

‹‹فقل هل لک الى ان تزکى× و اهدیک الى ربک فتخشى›› (نازعات/18-19):اى موسى به فرعون بگو آیا مى‏خواهى تزکیه شوى و ترا به سوى پروردگارت هدایت کنم، تا خشیت‏یابى.

بر این اساس انسان نباید هیچگاه از رحمت و مغفرت الهى مایوس گردد. چنانکه مى‏فرماید:

‹‹لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا›› (زمر/53): از رحمت‏خدا مایوس نشوید، که او همه گناهان را مى‏آمرزد.

اصل پنجم

انسان به حکم اینکه از نور خرد و موهبت اختیار برخوردار است، موجودى مسئول است: مسئول در برابر خدا، در برابر پیامبران و رهبران الهى، در برابر گوهر انسانى خویش و انسانهاى دیگر و در برابر جهان. قرآن به مسئولیت‏بشر در آیات بسیارى تصریح دارد.

مى‏فرماید: ‹‹اوفوا بالعهد ان العهد کان مسؤولا›› (اسراء/34): به پیمان وفادار باشید که از پیمان سؤال مى‏شود.

نیز مى‏فرماید: ‹‹ان السمع والبصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا›› (اسراء36): از گوش و چشم و دل سؤال مى‏شود.

باز مى‏فرماید:‹‹ایحسب الانسان ان یترک سدى›› (قیامت/36): آیا انسان گمان مى‏کند که به حال خود رها شده است.

و پیامبر گرامى اسلامصلى الله علیه و آله و سلم فرموده است:«الا کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته‏». (3)

اصل ششم

هیچ انسانى بر دیگرى مزیت و برترى ندارد مگر از طریق کمالات معنوى که از آن برخوردار است. بارزترین ملاک مزیت و برترى نیز تقوا و پرهیزگارى در همه شئون زندگى است. چنانکه مى‏فرماید:

‹‹یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثى وجعلناکم شعوبا و قبائل‏لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم›› (حجرات/13):اى انسانها ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را دسته‏ها و قبیله‏هاى گوناگون قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما است.

بنابر این خصوصیات نژادى وجغرافیایى ونظایر آن از دیدگاه اسلام مایه برترى طلبى و تفاخر و تبختر نیست.

اصل هفتم

ارزشهاى اخلاقى، که در حقیقت اصول انسانیت‏بوده و ریشه فطرى دارند، اصولى ثابت و جاودانه اند، و گذشت زمان و تحولات اجتماعى سبب تغییر و دگرگونى آنها نمى‏شود. مثلا زیبایى وفا به عهد و پیمان، یا نیکى را با نیکى پاسخ گفتن، امرى جاودانه است و تا بشر بوده و خواهد بود، این قانون اخلاقى دگرگون نخواهد شد. همچنین است‏حکم به زشتى خیانت و خلف وعده. بنابراین، از دیدگاه عقل، در زندگى اجتماعى بشر یک رشته اصول وجود دارد که با طبیعت و سرشت انسان درهم آمیخته و ثابت و پایدار مى‏باشد.

آرى در کنار این اصول اخلاقى یک رشته آداب و رسوم نیز یافت مى‏شود که از شرایط زمانى و مکانى تاثیر پذیرفته و دستخوش تغییر و دگرگونى قرار مى‏گیرد، که ربطى به مبادى و اصول ثابت اخلاقى ندارد.

قرآن کریم به برخى از اصول عقلى و ثابت اخلاقى اشاره دارد، چنانکه مى‏فرماید:

‹‹هل‏جزاء الاحسان الاالاحسان›› (الرحمن/60): آیا پاداش احسان، چیزى جز احسان است؟

‹‹ما على المحسنین‏من سبیل›› (توبه/91): برنیکوکاران نکوهشى نیست.

‹‹فان الله لا یضیع اجر المحسنین›› (یوسف/90): خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمى‏سازد.

‹‹ان الله یامر بالعدل والاحسان و ایتاء ذی القربى و ینهى عن الفحشاء والمنکر و البغی›› (نحل/90): خدا به دادگرى و نیکوکارى و کمک به خویشاوندان فرمان مى‏دهد و از پلیدى و زشتى و ستم نهى مى‏کند.

اصل هشتم

اعمال انسان، گذشته از اینکه در سراى دیگر پاداش یا کیفر دارد، در این جهان نیز خالى از پیامدهاى خوب و بد نیست.در حقیقت پاره‏اى از حوادث جهان عکس‏العمل فعل او مى‏باشد، و این حقیقتى است که وحى از آن پرده برداشته و علم بشر نیز تا حدى بدان پى برده است. قرآن کریم در این باره آیات بسیارى دارد که دو نمونه را یادآور مى‏شویم:

‹‹و لو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماءو الارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون›› (اعراف/96): هرگاه اهل آبادیها ایمان آورند و پرهیزگار باشند، درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنان مى‏گشاییم، ولى آنان (آیات الهى را) تکذیب کردند، پس ما نیز آنها را به کیفر اعمالشان رساندیم.

حضرت نوح به امت‏خود یادآور مى‏شود که میان پاکى از گناه و گشوده شدن درهاى رحمت الهى و فزونى نعمت‏خداوند رابطه‏اى برقرار است. چنانکه مى‏فرماید:‹‹وقلت استغفروا ربکم انه غفارا× یرسل السماء علیکم مدرارا× ویمددکم باموال وبنین ویجعل لکم انهارا›› (نوح‏10-12):(به قوم خود) گفتم از خدا طلب آمرزش کنید، او آمرزنده گناهاست، در این صورت از آسمان بر شما باران فراوان فرود مى‏فرستد. و با مال و فرزند شما را کمک مى‏کند. و براى شما باغها وچشمه‏سارهایى پدید مى‏آورد.

اصل نهم

پیشرفت و عقبگرد امتها ناشى از عللى است که صرفنظر از برخى عوامل بیرونى، عمدتا ریشه در عقاید و اخلاق و رفتار خود آنان دارد.این اصل با قضا و قدر الهى نیز منافات ندارد، زیرا این قاعده خود از مظاهر تقدیر کلى الهى است. یعنى مشیت کلى الهى بر این تعلق گرفته است که امتها از طریق عقاید و رفتار خود سرنوشت‏خود را رقم زنند. مثلا جامعه‏اى که روابط اجتماعى خود را بر اصل عدالت و دادگرى استوار سازد، زندگى نیک و آرامى خواهد داشت، و امتى که روابط اجتماعى خود را بر خلاف آن قرار دهد، سرنوشتى ناگوار در کمین او خواهد بود. این اصل همان است که در اصطلاح قرآن «سنتهاى الهى‏» نامیده شده است. چنانکه قرآن مجید مى‏فرماید:

‹‹فلما جاءهم نذیر ما زادهم الا نفورا× استکبارا فی الارض ومکر السى‏ء ولا یحیق المکرالسیئ الا باهله فهل ینظرون الا سنة الاولین فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا››. (فاطر/42-43): آنگاه که بیم دهنده‏اى نزدشان آمد، جز دورى از بیم‏دهنده آنها را سودى نبخشید، به علت استکبار در زمین و نیرنگهاى زشت،(باید دانست که) نیرنگهاى بد جز نیرنگبازان را در بر نمى‏گیرد. آیا آنان جز سنتى که بر گذشتگان حاکم بود، منتظر چیز دیگرى هستند؟! در سنت‏خدا هیچ تحول و دگرگونى نمى‏یابى.

‹‹...و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین...و تلک الایام نداولها بین الناس...›› (آل عمران/139-140): شماها برترید اگر مؤمن باشید... و این روزها (پیروزى و شکست) را بین مردم دست‏به دست مى‏گردانیم.

اصل دهم

تاریخ بشر آینده روشنى دارد. درست است که زندگى بشر غالبا با نابرابریها و نابسامانیها همراه بوده است، ولى این وضع تا آخر ادامه نخواهد داشت، بلکه تاریخ بشر به سوى آینده‏اى روشن درحرکت است که در آن عدل فراگیر حاکم شده. و به تعبیر قرآن کریم صالحان، حاکمان زمین خواهند بود. چنانکه مى‏فرماید:

‹‹و لقدکتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون›› (انبیاء/105): ما در زبور پس از «ذکر» (شاید مقصود تورات باشد) نوشتیم که صالحان حاکمان زمین خواهند شد.

و نیز مى‏فرماید:

‹‹وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم›› (نور/55): خداوند به افرادى از شما که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام دهند وعده داده است که آنان را در زمین خلافت‏بخشد، همان گونه که پیشینیان را خلافت‏بخشیده است.

بنابراین در آینده تاریخ و در گردونه مبارزه مستمر حق و باطل، پیروزى نهایى از آن حق است، هرچند به طول انجامد. چنانکه مى‏فرماید:

‹ل نقذف بالحق على الباطل فیدمغه‏فاذا هو زاهق›› (الانبیاء/18): حق را بر سر باطل مى‏زنیم تا آن را درهم کوبد، پس ناگهان نابود گردد.

اصل یازدهم

انسان از دیدگاه قرآن کریم از کرامتى ویژه برخوردار است، تا آنجا که مسجود فرشتگان قرار گرفته است. چنانکه مى‏فرماید:

‹‹و لقدکرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر ورزقناهم من الطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا›› (اسراء/70): همانا بنى آدم را کرامت‏بخشیدیم و آنان را در خشکى و دریا جاى داده و از طیبات روزى دادیم و بربسیارى از آفریده‏هاى خود برترى بخشیدیم.

با توجه به اینکه اساس زندگى انسان را حفظ کرامت وعزت نفس تشکیل مى‏دهد، انجام هرگونه کارى که این موهبت الهى را خدشه‏دار سازد از نظر اسلام ممنوع است. به تعبیرى روشنتر، هر نوع سلطه‏گرى و سلطه پذیرى ناروا، اکیدا ممنوع مى‏باشد. امیر مؤمنان على علیه السلام مى‏فرماید: «ولا تکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرا» (4) : بنده دیگرى مباش، خدا ترا آزاد آفریده است.

نیز مى‏فرماید: «ان الله تبارک و تعالى فوض الى المؤمن کل‏شی‏ء الا اذلال نفسه‏»: خدا کارهاى فرد با ایمان را به دست‏خود او سپرده (و او را در انجام و ترک آنها آزاد گذارده) جز خوار ساختن خویش را. (5)

روشن است که حکومتهاى مشروع الهى با این قانون منافات ندارد، چنانکه توضیح آن در بحث آینده خواهد آمد.

اصل دوازدهم

حیات عقلانى انسان از دیدگاه اسلام جایگاه ویژه‏اى دارد، زیرا برترى و ملاک امتیاز انسان از سایر حیوانات به قوه تفکر و نیروى خرد او است. از این روى در آیات بسیارى از قرآن کریم، بشر به تفکر و اندیشه ورزى دعوت شده است تا آنجا که پرورش فکر و تفکر در مظاهر خلقت را از ویژگى‏هاى خردمندان دانسته است. چنانکه مى‏فرماید:

‹‹الذین یذکرون الله قیاما وقعودا وعلى جنوبهم ویتفکرون‏فی خلق‏السموات‏والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا›› (آل عمران/192): آنان کسانى هستند که خدا را، ایستاده و نشسته و در حالیکه به پهلو خوابیده‏اند، یاد مى‏کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى‏اندیشند و مى‏گویند: پروردگارا این جهان را بیهوده نیافریده‏اى(آیات مربوط به لزوم تفکر و مطالعه در مظاهر خلقت و آیات الهى بیش از آن است که در اینجا نقل شود).

بر اساس چنین دیدگاهى است که قرآن، انسانها را از پیرویهاى نسنجیده و کورکورانه از گذشتگان منع مى‏کند.

اصل سیزدهم

آزادیهاى فردى در قلمرو مسایل اقتصادى، سیاسى وغیره در اسلام مشروط به این است که با تعالى معنوى او منافات نداشته و نیز مصالح عمومى را خدشه‏دار نسازد. در حقیقت فلسفه تکلیف در اسلام همین است که مى‏خواهد با موظف کردن انسان، کرامت ذاتى او را حفظ نموده و مصالح عمومى را تامین کند. جلوگیرى اسلام از بت‏پرستى و میگسارى و نظایر آن براى حفظ کرامت و حرمت انسانى است، و از اینجا حکمت قوانین کیفرى اسلام نیز روشن مى‏گردد.

قرآن کریم اجراى قانون قصاص را عامل حیات انسان دانسته و مى‏فرماید:‹‹و لکم فی القصاص حیاة یا اولى الالباب›› (بقره/179):اى خردمندان، قصاص حافظ حیات شما است.

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «ان المعصیة اذا عمل بها العبد سرا لم یضرالاعاملها، فاذا عمل بها علانیة ولم یغیر اضرت بالعامة‏»: هرگاه فردى به صورت پنهانى مرتکب گناه شود فقط به خود ضرر مى‏زند، ولى اگر آشکارا انجام دهد و مورد اعتراض واقع نشود به عموم ضرر مى‏رساند.

امام صادق علیه السلام پس از نقل حدیث مى‏افزاید:«ذلک انه یذل بعمله دین الله و یقتدی به اهل عداوة الله‏»:علت این امر آن است که فرد متظاهر به گناه با رفتار خود حرمت احکام الهى را مى‏شکند و دشمنان خدا از او پیروى مى‏کنند. (6)

اصل چهاردهم

یکى از مظاهر آزادى فردى در اسلام این است که در پذیرش دین اجبارى نیست، چنانکه مى‏فرماید: ‹‹لا اکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغى›› (بقره/256).زیرا دین مطلوب در اسلام، ایمان و باور قلبى است و این چیزى نیست که با عنف و زور در دل انسان جاى گیرد، بلکه در گرو حصول یک رشته مقدمات است که مهمترین آنها روشن شدن حق از باطل مى‏باشد. هرگاه این شناخت‏حاصل شود، در شرایط طبیعى، انسان حق را برمى‏گزیند.

درست است که «جهاد»یکى از فرایض مهم اسلامى است، ولى معناى آن اجبار دیگران به پذیرش اسلام نیست، بلکه مقصود از آن برطرف ساختن موانع ابلاغ پیام الهى به گوش جهانیان است تا «تبین رشد» تحقق پذیرد. طبیعى است چنانچه سوداگران زر و زور روى اغراض مادى و شیطانى مانع رسیدن پیام آزادیبخش دین به گوش جان انسانها گردند، فلسفه نبوت (که همانا ارشاد و هدایت‏بشر است) اقتضا مى‏کند که جهادگران هرگونه مانع و یا موانع را از سر راه بردارند، تا شرایط ابلاغ پیام حق به افراد بشر فراهم گردد.

اصل پانزدهم:

وقتی کسانی برای قاتل ابا و اجداد خودشون سریال100 قسمتی میسازن تو از من انتظار داری برم جلو در سازمان ملل خودمو اتیش بزنم

دو نمونه از سریالهایی که در ایران ساخته شد

امام حسن

مختار

که جالبه در سریال مختار بارها به جنگ مختار با ایرانیان اشاره میکنه

عین جمله تو سریال رو میگم که بری خجالت بکشی انقدر فک یامفت نزنی

ای مختار که فیل عجم با یک ضربت بر زمین افکندی

در ضمن دشمن واقعی ایران تو وامسال تو هستن که تو ایران از خاک ایران ارتزاق میکنی وبرای حمله کنندگان به ایران نوکری میکنی


۲۹ دی ۹۳ ، ۰۷:۵۸ نوکر مولا علی

جناب بل

یعنی اگه یکی بابت رو  کشت و ایرانی بود کاریش نداری دیگه

میگی ایرانی بود

۲۹ دی ۹۳ ، ۰۸:۱۴ نوکر مولا علی

جناب بل

ظاهرا از دشمنان ایران شما هستی

مثل اینکه همیشه 1400 سال از تاریخ عقبی

الان حرف 1400 سال پیش رو میزنی

حتما 1400 سال دیگه حرف امروز رو میخوای بزنی

خیلی ادعا داری با دشمنای الان ایران مبارزه کن

که بچه های تو 1400 سال دیگه میگن چه بابای خائنی داشتن که یه روزی مثل امروز میدیدن انگلیس و آمریکا و اسرائیل علیه ایران چیکار می کنن اما چون کاری بلد نبودن بکنن گیر داده بودنن به سال های قبلشون


اتفاقا من الان دارم با دشمنان حال حاضر کشورم میجنگم

درود بر دلیر مردانی چون بهمن جادویه رستم فرخزاد بابک خرم دین و.......

لعنت بر دشمنان ایران چه وطنی چه روسی چه انگلیسی چه عرب

۲۹ دی ۹۳ ، ۱۷:۴۶ نوکر مولا علی
بله از عوامل شکست ایران جلوی اعراب کودتای رستم فرخزاد  بود که همزمان با حمله به قول شما اعراب علیه ایران بود
شما که میگفتی اعراب در ایران جنگ نکردن ومردم ایران با فراغ بال اسلام اوردند
۲۹ دی ۹۳ ، ۱۹:۴۳ حقیقت پنهان
 ما کی گفتیم اعراب به ایران حمله نکردند ؟ چرا حرف میزاری توی دهن ادم ؟ ما گفتیم حساب ائمه ما از بقیه اعراب جداست همه اعراب که در حمله به ایران شرکت نداشتند خیلی از اون عرب هایی که به ایران حمله کردند هم واقعا به اسلام ایمان نداشتند و هوز کافر بودند توی قیام مختار هم خیلی از ایرانی ها شرکت داشتند
۲۹ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۷ حقیقت پنهان
میشه بگی این حمله کنندگان به ایران کی بودن که ما نوکری شون رو میکنیم ؟
اگه ائمه شیعه با ایرانی ها دشمنی داشتند پس اون استقبال بی نظیر از امام  رضا در هنگام ورودش به ایران چیه ؟
پس اون اصحاب ایرانی ائمه که بالا گفتم چی اند؟هزار و چهارصد سال پیش ایرانیان مسلمان شدند و به این فکر نکردند که اعراب دشمنشون هستند حالا جنابعالی بعد از هزار و چهار صد سال یادت افتاده کیا به ملتت حمله کردند؟
کاسه داغتر از اش شدی ؟ این همه کتاب از نویسندگان و دانشمندان ایرانی در فقه و فلسفه اسلامی چیه ؟ کل تاریخ نویسان شیعه دروغ میگند فقط همون مورخینی که حرفهاشون نتیجه گیری جنابعالی رو تایید کنه راستگو هستند ؟
ادبیات ایران توی دنیا با مولانا و سعدی و حافظ و فردوسی شیعه شناخته میشه بعد یعنی از نظر تو همه اینا اشتباه میکردند و خائن و عرب پرست بودند که مسلمان بودند فقط تو وطن دوستی سرت میشه؟

تنها حرف تو و امثال تو دشمنی با اوناییه که هزار و چهار صد سال پیش به ایران حمله کردند یه دشمنی بی فایده و احمقانه برای خر کردن ادم های احمق تا یادشون بره دشمن الان کشورشون کیه؟
تا در مقابل اسلام و حکمش برای دفاع از جان و  مال و ناموس و خاک و وطن مسلمانان بایستند تا تسلیم غرب و استعمار بشند و بذارند یه مشت وحشی دارو ندار و سرمایه شون رو به غارت ببرند و بهشون بگند بی تمدن و خودشون رو برتر از اونا بدونند
 شما توی همین تصورات محدود و احمقانه و تفکر بسته و شناخت محدودت از اسلام  بمون و فکر کن که داری با دشمن های ایران مبارزه میکنی !
ایرانیان مسلمان همونایی بودن که توی هشت سال جنگ تحمیلی رفتن روی مین اما یک وجب از خاک ایران رو به احدالناسی ندادند عرب و غیر عرب هم براشون فرق نمیکنه هرکسی که بخواد به ناموس و وطنشون چپ نگاه کنه نابود ومحکومه علمای اسلام هم همونایی بودن که در جنگ تحمیلی فتوای جهاد صادر کردند همونطور که در جنگ با روسیه فتوای جهاد دادند
منتها امثال جنابعالی فقط از دریچه نگاه بسته ی خودتون به همه چیز نگاه میکنید حاضر هم نیستید حقیقت رو درباره اسلام قبول کنید چون افسارتون را دادید دست انگلیسی ها هر جا که بخوان بکشنتون
 هرچی اونا بگویند حرف شما هم همونه لعنت بر هرچی خائن و مزدور و نوکر انگلیسه خاک بر سر هر ایرانی ای که حرف انگلیسی ها رو باور کنه یا فکر کنه اگه چیزی از دهن بی بی سی فارسی و رادیو فردا در اومد به نفع ملتشه

هم امامان شما در جنگ شرکت داشتن هم مختار بوده ظلم به ایرانی ها در دوره مولات علی هم بوده

شهربانو کنیز حسین بوده

ایرانی ها به زور اسلام رو قبول کردن

اسلامی که بعد از 1400 سال یه همچین تعفنی هست ببین اون موقع چی بوده

از عرب دشمن تر برای ایران وجود نداره

بین شیعه و سنی فرقی نیست چون وقتی اعتقاد داری باید کشت پس چه فرقی بین این دو هست هر کدوم با فتوای خودشون میکشن

تو فرانسه سب نبی دلیل بر مرگ با کلاش تو ایران طناب دار

اسهال و استفراغ

۲۹ دی ۹۳ ، ۲۰:۰۶ حقیقت پنهان
میدونم حرفم تکرار مکررات هست ولی باز هم میگم تعمیم این به قول جنابعالی وطن پرستی نتیجه اش میشه عقب موندگی و دشمنی با همه جا و همه کس و هر پیشرفت و هر چیز خوبی که در اقوام حمله کننده به ایران وجود داشت  و یا ظهور کرد راستی یه سوال اگه اسلام جای دیگه ای و در میان قوم دیگری ظهور میکرد باهاش مشکلی نداشتی ؟ فقط مشکلت با اعراب هست؟ با اون اصولی که بالا نوشتم مشکل داری یا نه؟

۲۹ دی ۹۳ ، ۲۰:۱۰ حقیقت پنهان
اهانت در شکل حمایت
از همه عجیب تر این است که عده ای به نام حمایت از ملیت ایرانی و نژاد ایرانی بزرگترین توهینها را به ملت ایران می کنند.

گاهی می گویند: «ملت ایران با کمال جدیت می خواست از حکومت و رژیم و آیین خودش دفاع کند ولی با آنهمه شوکت و قدرت و جمعیت صد و چهل میلیونی و وسعت سرزمین، در مقابل یک عده پنجاه شصت هزار نفری عرب شکست خورد» . اگر راست است، پس چه ننگ بزرگی!

گاهی می گویند: «ایرانیان از ترس، کیش و عقیده و ایمان خویش را عوض کردند» . واقعا اگر چنین باشد، ایرانیان از پست ترین ملل جهانند. ملتی که نتواند عقیده قلبی خود را در مقابل یک قوم فاتح حفظ کند، شایسته نام انسانیت نیست.

گاهی می گویند: «ایرانیان چهارده قرن است که زیر یوغ عرب هستند، یعنی با آنکه سیادت نظامی عرب یکصد سال بیشتر طول نکشید، هنوز پشت ایرانیان از ضربتی که در چهارده قرن پیش خورده، راست نشده است» . زهی ضعف و ناتوانی و بی لیاقتی و بی عرضگی! ملتهای نیمه وحشی افریقا پس از قرنها استعمار همه جانبه اروپایی زنجیرها را یکی پس از دیگری پاره می کنند و خود را آزاد می نمایند، اما ملتی متمدن دارای سابقه فرهنگی کهن از قومی بیابانی شکست می خورد و طولی نمی کشد که قوم فاتح نیروی خود را از دست می دهد اما این لت شکست خورده هنوز از خاطره شکست چهارده قرن پیش وحشت دارد، روز به روز بیشتر فکر و آداب و رسوم و زبان قوم فاتح را علیرغم میل باطنی خود وارد زندگی خود می کند!

گاهی می گویند: «ایرانیان از آن جهت شیعه شدند که در زیر پرده تشیع معتقدات و آداب کهن خویش را حفظ کنند، در همه این مدت طولانی از روی نفاق و دو رویی اظهار اسلام کردند و همه ادعاهای مسلمانی شان که تاریخشان را پر کرده

[131]
است و از هر قوم دیگر بیشتر بوده است دروغ محض است، چهارده قرن است که دروغ می گویند و دروغ می نویسند و دروغ تظاهر می کنند» . زهی بی شرافتی و نامردمی!

گاهی می گویند: «ریشه اینهمه گرایشها، فداکاریها، درک یک سلسله حقایق و معارف و سنخیت اسلام و تشیع با روح ایرانی نبوده است، بلکه فقط یک پیوند زناشویی بوده است. این ملت فقط به خاطر یک پیوند زناشویی، مسیر زندگی و فرهنگ خویش را تغییر داد» . زهی بی اصالتی و بی ریشگی!

گاهی می گویند: «ایرانی مایل بود از حکومت و آیین آن روز خویش دفاع کند و حمایت نماید اما نکرد، ترجیح داد خود را کنار کشد و تماشاچی باشد» . زهی پستی و نامردمی!

طبق اظهارات این بی خردان، ملت ایران پست ترین و منحطترین ملل جهان است، زیرا ایرانی از ترس خط قدیم خود را رها کرد و خط عربی را به کار برد، از ترس به زبان عربی بیش از زبان فارسی اهمیت داد و برایش فرهنگ و قاعده و دستور نوشت، از ترس تالیفات خود را به زبان عربی نوشت، از ترس به بچه های خود زبان عربی می آموخت، از ترس مفاهیم اسلامی را در دل ادبیات خود جای داد، از ترس دین قدیم خود را به دست فراموشی سپرد، از ترس حکومت مورد علاقه خود را حمایت نکرد، از ترس به کمک کیش و آیین محبوب خود برنخاست.

خلاصه از نظر این مدعیان، در طول این چهارده قرن آنچه در تاریخ این ملت رخ داده بی لیاقتی، نفاق و دو رویی، ترس و جبن، بی اصالتی، پستی و نامردمی بوده است، چیزی که وجود نداشته «تشخیص» و «انتخاب» و «ایمان» و «حقیقت خواهی» بوده است. از این رو بزرگترین اهانتها از طرف این نابخردان به ملت شریف و نجیب ایران وارد می شود.

اما خواننده محترم این کتاب (خدمات متقابل ایران و اسلام )متوجه خواهد شد که همه اینها تهمت به ایران و ایرانی است. ایرانی هر چه کرده به تشخیص و انتخاب خود بوده است، ایرانی لایق بوده نه بی لیاقت، راست و صریح بوده نه منافق و دروغگو، شجاع و دلیر بوده نه جبان و ترسو، حقیقت خواه بوده نه چشم به حوادث زودگذر، اصیل بوده نه بی بن و بی ریشه. ایرانی در آینده نیز اصالت خویش را حفظ، و پیوند خویش را با اسلام روز به روز محکمتر خواهد کرد. 
اون اصول بالا بر مبنای ایات قران هست ولی رفتار داعش بر مبنای تفسیر یک وری و اسلام ناب امریکایی ست

گفتم با هر اعتقادی که بخواد به حقوق دیگران تجاوز کنه مخالفم

هر مسلمانی تروریست نیست ولی هر تروریستی 100% مسلمانه واین خودش بازگوی واقعیت هست

بازم نیای بگی امریکا و استکبار جهانی باعث ای وقایع هست چون اونموقع که اسلام واعراب جنایت میکردن اینا نبودن اگرم بگی الان جنایات دین مبین

مربوط به استکبار هست که نظام ولایی امام زمانیت رو هم بردی زیر سوال

۲۹ دی ۹۳ ، ۲۰:۳۸ حقیقت پنهان
اگر مسلمانان تروریست هستند و اگر داعش و امثالهم به دستور اسلام دارند دست به جنایت میزنند پس مسیحیان هم تروریست هستند چون در جنگ های صلیبی و به دستور پاپ مسلمانان و مسیحیان و یهودیان مقیم اورشلیم رو کشتند و همچنین در هنگام فتح امریکا با همین بهانه سرخپوست های بدبخت رو کشتند و افریقایی هارو هم کشتند و به بردگی گرفتد و همچنان در افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه دست به جنایت میزنند و غیر نظامیا رو به بانه مبارزه با تروریسم میکشند و از اسرائیل حمایت میکنند که به بهانه باز پس گیری سرزمین های مقدس دست به کشتار فلسطینیان میزنند یهودیان هم تروریست  هستند چون به بهانه دین فلسطینی هارو میکشند تو هم باید با هر سه دین بزرگ دنیا و ادیان ابراهیمی مخالفت کنی پس کلا بهتره بری شیطان پرستی رو انتخاب کنی چون خدایی که پیروان سه دین بزرگش تروریست و قاتل هستد پس خودش هم بهتر از اونا نیست راستی شیطان پرستی از فراماسونری میاد و فراماسونری هم از عرفان یهود کابالا گرفته شده ! هیچی دیگه !من حرفی ندارم! خودت یه دینی چیزی بساز وگرنه اینا که الان تو دنیا هستد به دردنمیخورند!این هم نمونه جنایات مسیحیان
نخستین جنگ صلیبی:
به زودی ارتشی بزرگ، متشکل از اقشار مختلف مردم تشکیل و راهی بیت المقدس گردید. برخی از مورخین تعداد لشکریان صلیبی را ششصد هزار نفر شمرده‎اند.
لشکر به سوی بیت المقدس راه افتاد و در طی این مسیر طولانی به غارت شهرهایی که در راهش قرار داشت اقدام نمود. پس از رسیدن به اورشلیم، آن را به مدت یک ماه تحت محاصره درآوردند و در نهایت موفق به تصرف آن شدند. مهاجمین پس از ورود به شهر به کشتاری دست زدند که نمونه‎ آن کمتر در تاریخ دیده شده است.
آنان هر یهودی و مسلمانی را که دیدند چه بزرگ و چه کودک از دم تیغ گذراندند و شهر را تبدیل به حمام خون نمودند.
یک مورخ غربی این واقعه را چنین توصیف می‎کند: تنها در داخل معبد سلیمان، ده هزار سر از بدن جدا گردید و پای انسان تا قوزک در دل خون فرو می رفت. دیگر چه بگویم؟ حتی یک تن جان به در نبرد. حتی از جان زنان و کودکان هم نگذشتند.( لوی بیئل، تیموتی؛ جنگهای صلیبی، ترجمه سهیل سمی، انتشارات ققنوس، 1385 ه ش. چاپ اول، ص 91)
به این ترتیب نخستین جنگ صلیبی، پس از سه سال به پایان رسید.
۳۰ دی ۹۳ ، ۰۰:۳۱ کوچیک امام حسین (ع)
دوستان عزیز،

عمر در حال گذر است، مرگ نزدیک و قیامت در انتظار ماست. آیا این همه بحث پایانی دارد؟ در آن پایان آیا نتیجه ای آموزنده است؟ سود و زیان از آن کیست؟

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱)

 

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾

که واقعا انسان دستخوش زیان است (۲)

 

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾

مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده‏اند (۳)

 

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾




بله راست است ایران ننگین ترین شکست تاریخ رو از کثیف ترین مردم اون دوره حتی این دوره خورد ودلایل خودش رو داشت

اون کسی که فکر میکنه ایرانی ها با کمال میل اسلام اوردند امیدوارم روزی اسیر دست عرب شوند وبه ام القری اسلام بروند و وقتی دیدبه خواهرش ریپ میشود یکدفعه مردی خوش سیما وبسیار مهربان دلسوز بیاید و بگوید نه همه تجاوز نکنید این را میخواهم بدهم به حسینمون وبعد خواهرش رو ببرن به پیش بهترین مرد روی زمین و اون مرد اون رو به همسری خود ببرد وحالشو ببره از بین تمام ادمها من به شخصه دو نفر رو پیشنهاد میکنم(حقیقت پنهان و نوکر همونی که خواهرش رو برد)

۳۰ دی ۹۳ ، ۰۸:۳۸ حقیقت پنهان
من فکر میکردم جناب بل ادم باسوادی باشی ولی اینطور که معلومه نه سواد دای نه عقل از نظر تو ملت ایران پست ترین ملت جهان و دورو ترین ادم های دنیا و ننگ ترین ملت جهان بی لیاقت ترین ترسو ترین و بدترین ملت دنیا بودند با دیدن امثال جنابعالی بی منطق ترین احمق ترین الاغ ترین و بی عقل ترین ملت دنیا رو هم باید به این خصوصیات اضافه کرد وقتی هم که کم میاری و منطقت از جواب دادن عاجز میشه ((که شک دارم چیزی از تفکر یا بویی از منطق برده باشی) دری وری میگی ما جواب تمام حرفهات رو با منطق دادیم ولی تو باز داری دری وری هایی که اول میگفتی رو تکرار میکنی جواب سوال های منم ندادی چون جوابی نداری که بگی هر جوابی که بگی هم توهین به ملت ایران هست تو بهتره توی همون تفکرات احمقانه و مسخره و شناخت محدود و بسته ات از دور و برت بمونی تنها چیزی که میتونم بگم اینه که امیدوارم نسل ادم های احمقی مثل تو منقرض بشه که تفکرتون به جز نابودی برای ایران هیچ ثمر دیگری نخواهد داشت وگرنه مسلمانان ایرانی امثال ابن سینا و خواجه نصیر الدین توسی وملاصدرا و شهید دکتر چمران و پروفسور حسابی بودند که باعث غرور و افتخار ملت ایران هستند بحث با ابلهانی مثل تو هیچ فایده ای نداره

از کی تا حالا ادمی که کل عمرش رو به تروریستی پرداخته میشه نابغه البته مسلمون بود چمران اما نابغه...نه

بله اگه ثمره اجداد ما ایرانی ها ادمهایی امسال شما باشند که من شک دارم بله بعد از اسلام خری و بی شعوری هم به فرهنگ این مردم و مغز ادمهایی امثال شما رسیده

مثل اینکه داستان شهربانو وقتی برگردان به سمت شما شد فشار زیادی روت اومد بله اگر ایرانی باشی و یه مقدار از اراجیف اخوندا فاصله بگیری و واقعیت رو ببینی فشار بهت میاد

ابن سینا و پروفسور حسابی علم خودشون رو از کجای اسلام اوردند اگر جواب این رو ندی همه اونایی رو که به من گفتی خودتی تازه اون داستان من هم در مورد تو دیگه  صد در صد صدق میکنه

این سخنان از کسی که درراه آزادی خانواده وخودش راقربانی کرد بعید ومحال است.
۳۰ دی ۹۳ ، ۲۱:۱۳ نوکر مولا علی

جناب بل

چرا به خودت فشار میاری

ما بی سواد

تو با سوات

ایرانی ها تمدن با شکوهی داشتن درست

یه لطفی کن یه توضیح برای ما بده که اون تمدن با شکوه ایرانی رو ایرانی ها از کجا آوردن

مسخره نکردما جدی پرسیدم

میخوام بدونم تا یاد بگیرم

اصلا علم و تمدن از نظر شما ذاتیه یا اکتسابیه چند نوع داریم فرقشون چیه

خلاصه یه لطف کن در مورد اینکه اون تمدن باشکوه رو ایرانی ها از کجا آوردن یه توضیحی بده

۳۰ دی ۹۳ ، ۲۳:۱۱ حقیقت پنهان
حافظه ات ضعیفه یا گیراییت مشکل داره؟ چند بار باید یه حرف رو برات تکرار کنند؟حالا تو جواب اون همه سوال منو بده عجله نکن به اونجا هم میرسیم 

میشه بگی این حمله کنندگان به ایران کی بودن که ما نوکری شون رو میکنیم ؟
اگه ائمه شیعه با ایرانی ها دشمنی داشتند پس اون استقبال بی نظیر از امام  رضا در هنگام ورودش به ایران چیه ؟
پس اون اصحاب ایرانی ائمه که بالا گفتم چی اند؟هزار و چهارصد سال پیش ایرانیان مسلمان شدند و به این فکر نکردند که اعراب دشمنشون هستند حالا جنابعالی بعد از هزار و چهار صد سال یادت افتاده کیا به ملتت حمله کردند؟
کاسه داغتر از اش شدی ؟ این همه کتاب از نویسندگان و دانشمندان ایرانی در فقه و فلسفه اسلامی چیه ؟ کل تاریخ نویسان شیعه دروغ میگند فقط همون مورخینی که حرفهاشون نتیجه گیری جنابعالی رو تایید کنه راستگو هستند ؟
ادبیات ایران توی دنیا با مولانا و سعدی و حافظ و فردوسی شیعه شناخته میشه بعد یعنی از نظر تو همه اینا اشتباه میکردند و خائن و عرب پرست بودند که مسلمان بودند فقط تو وطن دوستی سرت میشه؟

تنها حرف تو و امثال تو دشمنی با اوناییه که هزار و چهار صد سال پیش به ایران حمله کردند یه دشمنی بی فایده و احمقانه برای خر کردن ادم های احمق تا یادشون بره دشمن الان کشورشون کیه؟

تعمیم این به قول جنابعالی وطن پرستی نتیجه اش میشه عقب موندگی و دشمنی با همه جا و همه کس و هر پیشرفت و هر چیز خوبی که در اقوام حمله کننده به ایران وجود داشت  و یا ظهور کرد راستی یه سوال اگه اسلام جای دیگه ای و در میان قوم دیگری ظهور میکرد باهاش مشکلی نداشتی ؟ فقط مشکلت با اعراب هست؟ با اون اصولی که بالا نوشتم مشکل داری یا نه؟
۳۰ دی ۹۳ ، ۲۳:۱۲ حقیقت پنهان
مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمد. او فرزند حسن چمران ساوجی بود که از کُردهای کرمانج بودند از روستای چمران ساوه به تهران مهاجرت کردو.[۴]

وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد. به سال ۱۳۳۲ با رتبه ۱۵ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در تمام دوران تحصیل شاگرد اول بود و از استاد سخت گیر خود مهدی بازرگان نمره بیست و دو (۲۲) را در درس ترمودینامیک دریافت کرد. چمران در ریاضیات و هندسه، آنقدر توانا بود که حریفی نداشت. در درس‌های آن روز رایانه آنالوگ، جزو مهم ترین و سخت ترین درس‌ها بود که چمران از آن هم نمره ۲۰ گرفت و در میان دانشجویان، پیشرو بود.

سپس با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه تگزاس ای اند ام امریکا رفت و با وجود عدم تسلط به زبان انگلیسی در سال نخست، در این رشته به عنوان دانشجوی ممتاز، درجه کارشناسی ارشد را کسب نمود. سپس برای اخذ درجه دکتری در رشته پلاسما فیزیک به دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا، که یکی از پیشروترین دانشگاه‌های جهان محسوب می‌شود، رفت و در آنجا نیز درخشید به گونه‌ای که پایان‌نامه او مرجع بسیاری از مقالات علمی دانش روز در زمینه پلاسما فیزیک شد.

وی در دهه ۶۰ در آزمایشگاههای بل و هم چنین آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا استخدام شد.

او در کنار زبان مادری خود فارسی به زبان‌های عربی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی مسلط بود و در کنار دانش، به هنر نیز توجه شایانی داشت. نقاشی در میان علاقه‌مندی‌های بارز هنری او بود که در این زمینه چندین اثر رنگ روغن از وی به جا مانده است.

عباس چمران، برادر او آخرین رییس دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف قبل از انقلاب بود که پس از فوت وی درگذشت[۵] و مهدی چمران برادر دیگر او سابقه ریاست شورای شهر تهران را دارد.

جناب اردلان که میگی این سخنان از فلانی بعیده اولا اون بابا برای جنگ نرفته بود که بخواد زن و بچه اش رو فدا کنه دوما اگر ایستاد و جنگید چون راه دیگه ای نداشت وگرنه عین برادرش پول میگرفت و جنگ نمیکرد سوما شما در جمهوری دروغ بزرگ شدی وتا شنیدی راستش رو نگفتن که یه موقع نون دونیشون خراب نشه یه نمونه دروغ برات میزارم با عقلت بسنج اگه درست بود تو هم قبول کن

https://www.youtube.com/watch?v=9BKUM5Rq9OQ

جناب نوکر این که ایران قدرت خود را از کجا اورد ایران متشکل از قوم های بسیار قوی بود و از نخستین کشورهای متحد دوره خودش و از با استعداد ترین مردم دوره خودش و مجموع اینها به اضافه ثروت مساوی با ایران اون دوره شاید میخوای بگی ایران به این واون حمله کرده این هیچ چیزی از ارزشهای کشور من کم نمیکنه اگر کوروش افتخاری برای من هست مطمئنا برای عرب و عرب پرست نیست  همونجوری که جنگ قادسیه اگه سر افکندگی داشت که داشت حتی تا امروز افتخارش برای عرب اون دوره و اونی که تو العربیه کامنت میزاره و تا امروز اون روز رو یاد اوری میکنه

شما باز هم نگفتی این اسامی علوم خود را از کجای اسلام اوردن

جناب حقیقت پنهان که فهمت هم مثل اسمت پنهان فردوسی و عرب پرستی بابا یه دو بیت زیارت عاشورا میخونی یه ذو بیت شاهنامه بخون  د اخه چول

عجم زنده کردم  یعنی جی تو شاهنامه تا تونسته از تازی گفته اخه نفهم اسم اون بزرکوار رو تو نبر به عنوان خائن به ایران و عرب پرست

این فیلم رو هم میزارم که هی نگی اسراییل اسراییل جنایتی که بشار اسد در این سه سال مرتکب شد اسراییل تو هفتاد سال نکرد اون زمانی که این فیلم اتفاق افتاده نه داعش بود نه ارتش ازاد مردم سوریه با دست خالی

http://www.liveleak.com/view?i=d04_1373637589

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۵۰ نوکر مولا علی

جناب بل

جناب حقیقت پنهان در مورد فردوسی هم صحبت کرد و غیر از فردوسی سه تا شاعر دیگه رو هم گفت

من نگفتم قدرت

گفتم تمدن

شما همش گفتی تمدن

منم پرسیدم ایران اون تمدن رو از کجا آورد

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۵۵ نوکر مولا علی

جناب بل

علامه محمد تقی جعفری رو شما باید بشناسی

افتخار معاصر ایران که چند سال پیش از دنیا رفتند

در بین فلاسفه معاصر دنیا کاملا شناخته شده و از افرادی که همه پیش ایشون سکوت اختیار می کردند و جدا به استادی قبولش داشتند

می خوام بدونم شما ایشون رو به عنوان افتخار ایران قبول داری یا نه البته روی دین و مذهب ایشون حساب نکنیم

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۱۶ نوکر مولا علی

این هم از ابیات فردوسی


نبی آفتاب و صحابان چو ماه
به هم بسته یکدگر راست راه
منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی


و این رو به هر کسی نشون بدی نه فقط مسلمان بودن بلکه ارادت شیعی فردوسی به پیامبر و اهل بیت رو نشون میده

دیگه از این روشن چه چیزی باید برای شما آورده بشه


البته شیعه بودن فردوسی رو فقط از این بیت تشخیص نمیدن بلکه بیتی داره که در اون اشاره به ندیدن خداوند می کنه که این از اعتقادات شیعه هست و غیر شیعه اعتقاد به دیدن خداوند دارند

به ببینندگان آفریننده را نبینی مرنجان تو بیننده را

که به خاطر همون مصرع هم سلطان محمود فردوسی رو طرد کرد

و فردوسی هم اینجوری جواب داد

ایا شاه محمود کشور گشای ز کس گر نترسی بترس از خدای
مرا غمز کردند کان بد سخن به مهر نبی و علی شد کُهن
منم بنده‌ی هر دو تا رستخیز اگر شه کند پیکرم ریز ریز
من از مهر این هر دو شه نگذرم اگر تیغ شه بگذرد بر سرم
منم بنده‌ی اهل بیت نبی ستاینده‌ی خاک پای وصی
گرت زین بد آید گناه من است؟ چنین است و این رسم و راه من است
بدین زاده‌ام هم بدین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم
ابا دیگران مرمرا کار نیست بدین در مرا جای گفتار نیست
اگر شاه محمود از این بگذرد مــر او را به یک جو نسنجد خرد


انصافا اشاره اینقدر روشن دیگه نیاز به جستجو هم نداره

شاهنامه و ارادت  به اعراب

چو بخت عرب بر عجم چیره گشتهمه روز ایرانیان تیره گشتجهان را دگرگونه شد رسم و راهتو گویی نتابد دگر مهر و ماهز می نشئه و نغمه از چنگ رفتز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفتادب خوار گشت و هنر شد وبالبه بستند اندیشه را پر و بالجهان پر شد از خوی اهریمنیزبان مهر ورزیده و دل دشمنیکنون بی غمان را چه حاجت به میکران را چه سودی از آوای نیکه در بزم این هرزه گردان خامگناه است در گردش آریم جامبه جایی که خشکیده باشد گیاههدر دادن آب باشد گناهچو با تخت منبر برابر شود

همه نام بوبکر و عمر شود

ز شیر شتر خوردن و سوسمارعرب را به جایی رسیده است کارکه تاج کیانی کند آرزوتفو برتو ای چرخ گردون تفو

دریغ است ایران که ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود

حواسم نبود بدون ادیت زدم

چوبخت عرب بر عجم چیره گشت
همه روز ایرانیان تیره گشت
جهان را دگرگونه شد رسم وراه
توگوئی نتابد دگر مهروماه
زمی نشئه ونغمه از چنگ رفت
زگل عطرو معنی زفرهنگ رفت
ادب خوارگشت وهنر شد بال
به بستند اندیشه را پروبال
جهان پرشد از خوی اهریمنی
زبان مهرورزیده ودل دشمنی
کنون بی غمان را چه حاجت به می
کران را چه سودی زآواز نی
که دربزم این هرزه گردان خام
گناه است در گردش آریم جام
بجائی که خشکیده باشد گیاه
هدردادن آب باشد گناه
چو با تخت منبر برابرشود
همه نام بوبکروعمرشود
زشیرشترخوردن وسوسمار
عرب رابجائی رسیده است کار
که تاج کیانی کند آرزو
تفو برتوای چرخ گردون تفو
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان وشیران شود

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۱۹ حقیقت پنهان
ما از اول داریم میگیم مسلمانان خدای یکتا رو میپرستند و قومیت و ملیت براشون معنا نداره تو باز داری چرندیات خودت رو میگی خب ما هم داریم میگیم هر ملتی خوب و بد داره اعراب خوب داشتند مثل پیامبر اسلام یا حاتم طایی و....بد هم داشتن منتها شما فقط حرف خودت رو میزنی اگر مسلمونی یعنی عرب پرستی پس فردوسی هم عرب پرست بوده که خودت همین الان گفتی اینجوری نیست اگر هم پذیرش هر دینی به معنای پرستش قومیت پپیامبر اون دین باشه پس همه مسیحی ها فلسطینی پرستند همه یهودیان مصری پرست هم زرتشتی ها هم ایرانی پرست هستند بقیه ایین ها هم که بت پرست هستند پس خود خدا چی میشه؟کی خدا رو میپرسته؟


توی اسلام ارزش انسان ها نه به قومیت و ملیت بلکه به تقوا و پرهیزکاری است همچنان که سلمان فارسی یار پیامبر ایرانی بود و پیامبر در موردش فرمود سلمان از ما اهل بیت است که درباره بقیه یارانش همچین حرفی نزد


فردوسی همنام پیامبر گرامی اسلام و به احتمال قریب به یقین شیعه است اما کاری انجام داده که ارزشش از این دشمنی بی خود و احمقانه تو با اعراب خیلی بیشتره پس میبینی که وطن دوستی مخالفتی با اسلام نداره



این همه شاعر و دانشمند ایرانی مسلمان داریم که باعث افتخار ایران بودند و هستند یعنی از نظر جنابعالی همه شون چون مسلمان بودند عرب پرست بودند ؟ خب پس با این حساب خاک بر سر ملتی که اکثر نوابغش دشمنانشون رو میپرستیدند (که تا الان ده بار برات گفتم که اسلام و شیعه به معنی عرب پرستی نیست ولی کو گوش شنوا) حالا یک سوال دارم اگر حمله اعراب به ایران بدترین حمله ای بود که به ایران شده بود پس چرا در قرون بعد ایرانیان سرامد علم  دانش در جهان بودند؟


و از همه مهمتر امثال تو برای ایران چیکار کردند؟ 
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۳ حقیقت پنهان
1. شیخ صدوق (ره) درباره مادر حضرت امام زین العابدین(ع) این حدیث را آورده است که سهل بن قاسم نوشجانی می گوید: امام رضا(ع) در خراسان به من فرمود: بین ما و شما خویشاوندی هست. گفتم: این خویشاوندی چیست؟ فرمود: هنگامی که عبدالله بن عامر بن کریز خراسان را فتح کرد دو دختر از دختران یزدگرد پادشاه ایران را پیدا کرد و آنان را نزد عثمان بن عفان فرستاد. عثمان بن عفان یکی از آن دو را به امام حسن و یکی را به امام حسین(ع) بخشید. این دو دختر پس از زایمان، وفات کردند. همسر امام حسین(ع) امام سجاد را به دنیا آورد. پس از درگذشت همسر امام حسین، یکی از کنیزان امام حسین(ع)، امام سجاد را سرپرستی کرد."[1] بر اساس این روایت دختر یزدگرد، در زمان عثمان به مدینه برده شده نه در زمان عمر بن خطاب.
 
شیخ عباس قمی در باره این روایت می گوید: این حدیث مخالف آن حدیث هایی است که آوردن دختر یزدگرد را به زمان عمر بن خطاب نسبت می دهند و آن حدیث ها اشهر و اقوی است.[2]
 
2. کلینی (ره) در هویت مادر امام سجاد (ع) این حدیث را ذکر کرده است: " چون دختر یزدگرد را نزد عمر آوردند، دوشیزگان مدینه براى تماشاى او سر مى‏کشیدند و چون وارد مسجد شد، مسجد از پرتوش درخشان گشت. عمر به او نگریست، دختر رخسار خود را پوشید و گفت: "اف بیروج بادا هرمز" (واى، روزگار هرمز سیاه شود)! عمر گفت: این دختر مرا ناسزا مى‏گوید و بدو متوجه شد! امیرالمؤمنین(ع) به عمر فرمود: تو این حق را ندارى که به او آسیبی برسانی، به او اختیار ده که خودش مردى از مسلمانان را انتخاب کند و در سهم غنیمتش حساب کن. عمر به او اختیار داد. دختر آمد و دست خود را روى سر حسین(ع) گذاشت. على(ع) به او فرمود: نام تو چیست؟ گفت: جهان شاه. حضرت فرمود: بلکه شهربانویه.
 
سپس به حسین(ع) فرمود: اى اباعبدالله! از این دختر بهترین شخص روى زمین براى تو متولد مى‏شود و على بن حسین (ع) از او متولد گشت. آن حضرت را ابن الخیرتین (پسر دو برگزیده) مى‏گفتند؛ زیرا برگزیده خدا از عرب «هاشم» بود و از عجم «فارس»"[3].
 
این روایت از نظر سند و متن مورد نقد تعدادی از محققین قرار گرفته است؛ مثلا گفته شده است: در سند آن شخصی به نام "عمرو بن شمر" است که از نظر علماء علم رجال ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست.[4]
 
از جهت متن نیز اشکالات متعددی شده است مثلا:
 
الف. اسارت دخترى از یزدگرد، به شدّت محل تردید است.
 
ب. ازدواج امام حسین(ع) با چنین دختری در این زمان مورد تردید است؛ زیرا طبق روایت اول اسارت این دختر در فتح خراسان یعنی در سال 22 هجری و در زمان عثمان بوده در حالی که روایت دوم می گوید در زمان عمر بوده که اگر این ملاک باشد، امام در سالی که فتح ایران اتفاق افتاده ، بین 10 و 11 سال داشته است؛ زیرا فتح ایران در سال دوم خلافت عمر بوده بنابراین استبعاد دارد که امام در این سن زن گرفته باشد.
 
ج. درباره نَسَب مادر امام سجاد(ع) نیز منابع متقدم تاریخى و روایى دچار اختلاف گشته‏اند. برخى مانند یعقوبى (متوفى 284 ق)[5] ، محمد بن حسن قمی[6] ، کلینى (متوفى 329 ق)[7] ، محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق) علامه مجلسی[8] ، شیخ صدوق (متوفى 381 ق)[9] و شیخ مفید (متوفى 413 ق)[10] او را دختر یزدگرد دانسته‏اند، هر چند در نام او اتفاق نظر ندارند.
 
در مقابل این قول، برخى از منابع متقدم و متأخر دیدگاه‏هاى دیگرى مانند سیستانى ، سِندى ، و یا کابلى بودن او را متذکر شده و بسیارى از منابع بدون ذکر محل اسارت او، تنها با عنوان «امّ ولد» (کنیز صاحب فرزند) از او یاد کرده‏اند.[11] برخى نام‏هاى بزرگان ایرانى هم چون سبحان، سنجان، نوشجان و شیرویه را به عنوان پدر او ذکر کرده‏اند.
 
براى نقد و بررسى این روایات نمى‏توانیم به بحث‏هاى سندى این گزارش‏ها تکیه کنیم؛ زیرا هیچ‏یک از اقوال داراى سند مستحکمى نیست. علاوه بر آن که بیشتر کتاب‏هاى تاریخى همانند تاریخ یعقوبى، مطالب خود را بدون ذکر اسناد نقل مى‏کنند.
 
بنابراین باید فقط از راه محتوا به بررسى آن ها پرداخت که در این راستا اشکالات زیر خود را نشان مى‏دهد:
 
1. مهم‏ترین اشکال اختلاف این گزارش‏ها در ذکر نام او و پدرش است که منابع مختلف اسامى گوناگونى همانند شهربانو، سلاخه، غزاله براى او نقل کرده‏اند.
 
2. اختلاف این گزارش‏ها در زمان اسارت او نیز یکى دیگر از اشکالات است که برخى آن را در زمان عمر، برخى دیگر در زمان عثمان و برخى مانند شیخ مفید آن را در زمان خلافت حضرت على(ع) دانسته‏اند.[12]
 
3. اصولاً کتاب هایى مانند تاریخ طبرى و الکامل ابن اثیر که به صورت سال‏شمار جنگ‏هاى مسلمانان با ایرانیان را تعقیب کرده و مسیر فرار یزدگرد را به شهرهاى مختلف ایران نشان داده‏اند، در هیچ موردى به ذکر اسارت فرزندان او  نمى‏ پردازند؛ با آن که این مسأله، بسیار مهم‏تر از حوادث جزئى است که به آن ها اشاره شده است.
 
4. برخى از نویسندگان متقدم همانند مسعودى، هنگام ذکر فرزندان یزدگرد سوم، دخترانى با نام‏هاى ادرک، شاهین و مردآوند براى او ذکر مى‏کنند که اولاً با هیچ‏یک از نام‏هایى که براى مادر امام سجاد(ع) گفته شده، هماهنگى ندارد و ثانیاً خبرى از اسارت آن ها در تمام نوشته‏هاى خود به میان نمى‏آورد.[13]
 
به هرحال با مجموعه این قرینه‏ها و دیدگاه‏هاى دیگری که درباره مادر آن حضرت(ع)  وجود دارد و همچنین با توجه به این نکته که تا قبل از اواخر قرن سوم بیشتر ناقلان، او را از کنیزان سِند یا کابل مى‏دانستند[14]، نمی توان به یک اظهار نظر قطعی در باره مادر امام سجاد(ع) دست یافت.[15]
 
 
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۴۶ حقیقت پنهان

وَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿۱۶۳بقره)
و معبود شما معبود یگانه ‏اى است که جز او هیچ معبودى نیست


وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ ﴿۱۶۵بقره﴾
و برخى از مردم در برابر خدا همانندهایى [براى او] برمى‏گزینند و آنها را چون دوستى خدا دوست مى‏دارند ولى کسانى که ایمان آورده‏اند به خدا محبت بیشترى دارند کسانى که [با برگزیدن بتها به خود] ستم نموده‏اند اگر مى‏دانستند هنگامى که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو[ها] از آن خداست و خدا سخت‏کیفر است (۱۶۵)

آیات 135 - 141 بقره 

135- و قالوا کونوا هودا او نصرى تهتدوا قل بل ملة ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین

136- قولوا آمنا باللّه و ما انزل الینا و ما انزل الى ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و ما اوتى موسى و عیسى و ما اوتى النبیون من ربهم لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون

137- فان آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا و ان تولوا فانما هم فى شقاق فسیکفیکهم اللّه و هو السمیع العلیم

138- صبغة الله و من اءحسن من اللّه صبغة و نحن له عابدون

139- قل اتحاجو ننا فى اللّه و هو ربنا و ربکم و لنا اءعملنا و لکم اعمالکم و نحن له مخلصون

140- ام تقولون ان ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط کانوا هودا او نصارى قل ءانتم اعلم ام اللّه و من اظلم ممن کتم شهادة عنده من اللّه و ما اللّه بغافل عما تعملون

141- تلک امة قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسئلون عما کانوا یعملون

ترجمه آیات:

یهودیان گفتند یهودى شوید تا راه یافته باشید و نصارى گفتند نصارى شوید تا راه یافته شوید بگو بلکه ملت ابراهیم را پیروى مى کنم که دینى میانه است و خود او هم از مشرکین نبود (135)

بگوئید به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده و به آنچه به موسى و عیسى دادند و به آنچه انبیاء از ناحیه پروردگارشان داده شدند، و خلاصه به همه اینها ایمان داریم و میانه این پیغمبر و آن پیغمبر فرق نمى گذاریم و ما در برابر خدا تسلیم هستیم (136)

اگر ایمان آورند به مثل آنچه شما بدان ایمان آوردید که راه را یافته اند و اگر اعراض کردند پس بدانید که مردمى هستند گرفتار تعصب و دشمنى و بزودى خدا شر آنان را از شما مى گرداند و او شنوا و دانا است (137) 

بگوئید ما رنگ خدائى بخود مى گیریم و چه رنگى بهتر از رنگ خداست و ما تنها او را عبادت میکنیم (138)

بگو آیا با ما درباره خدا بگو مگو میکنید که پروردگار ما و شما هر دو است ؟ و با اینکه اعمال شما براى خودتان و اعمال ما براى خودمان است و ما در عمل براى او خالصیم (139)

و یا مى گوئید ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط یهودى و یا نصرانى بودند؟ اگر این را بهانه کرده بودند در پاسخشان بگو آیا شما داناترید و یا خدا؟، و چه کسى ستمگرتر است از کسى که شهادتى را که از ناحیه خدا نزد خود دارد کتمان کند و خدا از آنچه میکنید غافل نیست (.14)

بهر حال آنها امتى بودند و رفتند هر چه کردند براى خود کردند و شما هم هر چه کردید براى خود مى کنید و شما از آنچه آنها کردند باز خواست نمى شوید (141)

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ


بگو: «اى اهل کتاب، بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم، و بعضى از ما بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد.» پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند، بگویید: «شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما].»

إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ(: آل عمران آیه : 19)

به یقین دین (حقیقى که انبیا آورده و به صورت شرایع به بشر عرضه داشته‏اند) در نزد خداوند همان اسلام است، و کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده (مانند یهود و نصارى، در دینشان) اختلاف نکردند مگر پس از آنکه آنها را (به حقیقت امر) علم آمد، (آن هم) از روى حسد و برترى‏جویى. و هر کس به آیات خدا کفر ورزد پس (بداند که) خداوند زودرس به حساب است

اسلام به معنی تسلیم خدا بودن نام تنها دین الهی است

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۵۴ حقیقت پنهان
در قرآن شریف، آیات فراوانی وجود دارد که این دین واحد را معرفی می کند و خصوصیات آن را برمی شمارد (نکات مرتبط با ایه 19ال عمران)

خدا یکی است و خدا و فرشتگان و دانشمندان گواه بر یگانگی خدایند. 
- دینی که از خداست "اسلام" است و اختلاف اهل کتاب از سر "بغی" است. 
- اگر کسی گفتگویی دارد سخن پیامبر (ص) اینست که: "من و پیروانم رو به سوی خدا تسلیم شدیم و اگر اهل کتاب امیین (به احتمال پیروان آئین مادری) نیز در برابر خدا تسلیم شوند راه را پیدا کرده اند... 
آنچه در این مقام، بسیار مهم است اینست که مراد از واژه "اسلام" را در آیه 19 بفهمیم، چون آنچه در بادی نظر، به ذهن می رسد اینست که مراد از "اسلام" همین "دین" شناخته شده ای است که در برابر سایر ادیان موجود جهان است و دارای مشخصات خاص عقیدتی و عبادی و احکام و دستورات مشخص است; در حالیکه کاربرد واژه "اسلام" در این آیات به این معنی نیست، زیرا "اسلام" به معنای دین و آئین ویژه پیامبرخاتم (ص) و اعمال و عبادات ویژه آن، پس از ظهور آخرین پیامبر - صلی الله علیه و آله - پیدا شده و امری است که به وسیله وحی بر یکی از آحاد مشخص انسانها، یعنی حضرت محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله - که در زمان معینی به دنیا آمده و در زمان معینی از دنیا رفته است و البته آئینی است جاودانه که پس از آن آئینی و پیامبری نخواهد آمد. به دیگر سخن: درست است که اسلام به معنای دین خاصی را، تنها دین دست نخورده آسمانی می دانیم و برآنیم که این دین، مکمل ادیان آسمانی پیشین است; اما در همین تعبیرات، نیز ما از واژه "ادیان "دیگر بهره برده ایم که به طوریکه قبلا اشاره شد، یک اصطلاح غیر قرآنی است! اگر دقت کنیم مسئله بدینصورت قابل درک است که از نظر قرآن اسلام در معنای عام، به حالت پایدار روانی انسان اطلاق می شود که عبارت است از "تسلیم محض در برابر اراده تکوینی و تشریعی خدا." اسلام به این معنی، هم بر " اسلام" جهان هستی صدق می کند که در برابر مشیت الهی، خاضع و فرمانبردار است و هم بر "اسلام "پیامبران و صلحای پیشین و هم بر "اسلام" مصطلح موجود به معنای دین خاص که جانمایه آن همان تسلیم در برابر خداست. نکته اینجاست که آئین خاص و عقاید و اخلاقیات و احکام عبادی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی خاص، به تمامی "مصادیق" آن "اسلام" عام اند که آئین همه موجودات جهان و آئین همه انبیا و پیروان آنها و آئین پیامبر خاتم و پیروان آن حضرت است. 
شواهد دیگری از قرآن 
در آیات 127 تا 140 سوره بقره درباره مسلمانی حضرت ابراهیم (ع) و دودمان او - که به پیامبر خاتم (ص) منتهی می شود - چنین می خوانیم: [1] 
. و آنگاه که ابراهیم و اسماعیل پایه های "خانه" را بالا می بردند: پروردگار ما! از ما بپذیر! که تو شنوای دانائی! . 
. پروردگار ما! ما را تسلیم خویش ساز و از دودمان ما امتی (برآر) که تسلیم تو باشند و "مناسک" مان را نشانمان ده! و توبه مان را بپذیر که تو، توبه پذیر مهربانی! . 
. پروردگار ما! و در میان آنان فرستاده ای از خودشان برگزین که آیات تو را برایشان تلاوت کند و بدیشان کتاب و حکمت آموزد و پاکیزه جانشان سازد که تو فرمانروای با حکمتی! . 
. چه کسی از آئین ابراهیم رخ برمی تابد جز آنکس که خود را به نادانی سپارد؟ و راستی که ما او را در دنیا برگزیده ایم و او در سرای بازپسین از شایستگان است. 
. آنگاه که پروردگار او به او گفت: تسلیم شو! گفت به پروردگار جهانیان تسلیم شدم! . 
. و ابراهیم همین آئین را به فرزندان خود و یعقوب سفارش کرد:ای فرزندان من! به حقیقت، خدا دین را برای شما برگزیده است، پس مبادا بمیرید مگر آنکه مسلم باشید! . 
. یا مگر شما شاهد بودید وقتی که مرگ به سراغ یعقوب آمد، آنگاه که به فرزندان خود گفت: پس از من چه می پرستید؟ گفتند: خدای تو را و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحق را، همان خدای یکتا را می پرستیم و ما در برابر او تسلیمیم.. 
. این امتی بود که درگذشت. آنچه کرد برای خود کرد و آنچه شما کنید برای خود کنید و از شما نپرسند که آنها چه کردند! . 
. و گفتند "یهودی" یا "نصرانی" باشید تا راه یابید! بگو: بلکه آئین ابراهیم که تنها رو به خدا داشت و از مشرکان نبود.. 
. بگوئید: ایمان آوردیم به خدا و به آنچه به سوی ما فرو فرستاده شده و آنچه به سوی ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و دودمان آنان فرستاده شده و آنچه که به موسی و عیسی داده شده و آنچه به پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده و ما در برابر او تسلیمیم. 
. پس اگر اینان همانند آنچه شما بدان ایمان آورده اید، ایمان آوردند راه یافته اند. و اگر روگردان شوند در جدایی اند... پس بزودی خدا ترا کفایت ایشان خواهد کرد و او شنوای داناست. 
. این "صبغه" خداست و چه کسی است که از خدا "صبغه" بهتر داشته باشد؟ و ما پرستندگان اوئیم! . 
. بگو: آیا شما در مورد خدا با ما می ستیزید؟ در حالیکه او پرودگار ما و پروردگار شماست و کارهای ما به سود ماست و کارهای شما به سود شماست. وما تنها به او اخلاص می ورزیم. 
. یا می گوئید: ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و دودمان آنان، یهودی یا نصرانی بودند؟ بگو شما داناترید یا خدا؟ و چه کسی است که شهادتی را که از خدا در نزد اوست، مکتوم دارد؟ و خدا از آنچه می کنید غافل نیست. 
. این امتی بود که درگذشت. هر چه کرد به سود خود کرد و شما هر چه کنید به سود خود می کنید و از شما نپرسند که آنان چه کردند! . 
* * * 
تامل در این آیات، شکی باقی نمی گذارد که واژه "اسلام" و اشتقاقات آن: "اسلم" ، "اسلمت"، "مسلمة" ، "مسلمین"، "مسلمون"، همگی در معنای عام اسلام و نه به معنای خصوص دین اسلام که توسط پیامبرخاتم (ص) به جهانیان عرضه شده، استعمال شده است... و چه چیزی از این روشنتر که در آیه 129 دعای حضرت ابراهیم را می خوانیم که از خدا می خواهد در میان دودمان او پیامبری برگزیند که آیات خدا را تلاوت کند و به مردم کتاب و حکمت بیاموزاند و آنان را پاکیزه جان سازد... که این پیامبر، کسی جز حضرت محمد خاتم الانبیاء (ص) نبوده است. بنابراین، واژه هایی که در این آیات از ریشه اسلام به کار گرفته شده، در معنای مطلق و عام و شامل اسلام به کار رفته که همان تسلیم کامل روحی انسان در برابر خداست. حالا پس از بعثت حضرت رسول (ص) این حالت تسلیم کامل، چه مصداقی در خارج می یابد و آیا جز پیروان دینی که حضرت محمد (ص) آورده و به دین اسلام معروف شده، کسان دیگری ممکن است این حالت روانی تسلیم محض در برابر فرمان خدا را پیدا کنند یا نه، بحثی است که در خلال این گفتار به آن خواهیم پرداخت. اما آنچه مسلم است اینست که واژه های اشتقاقی "اسلام" در این آیات به معنای خاص "دین اسلام" به معنای آئین ویژه ای که توسط حضرت محمد (ص) آمده است نیست، هر چند به طوری که اشاره شد این آئین خاص، مصداق تام و تمام و بی گفتگوی این عنوان عام است.2
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۱۰ حقیقت پنهان
ادم عاقل کدوم پیغمبری رسالتش اختراع و اکتشاف بوده ؟ من نمیدونم چرا شما یک ذره اطلاعات درباره فلسفه دین نداری مدام هم محکومش میکنی؟ دین قرار است برنامه زندگی انسان را تنظیم کند قرار است انسان هایی تربیت کند که از نظر علمی و اخلاقی ممتاز و برتر باشند اگر تونست همچین کاری کنه یعنی دین خوبیه اسلام هم با این همه دانشمند مسلمان و برجسته نشون داده که اگر به دستوراتش در زمینه های مختلف و از جمله علم اموزی عمل بشه دین کاملی هست که تمام نیاز های انسان رو پوشش میده 
تا بحال به روند حرفهاتون دقت کردید ؟ اول که میگفتید اسلام برای ملل اسلامی جز ننگ و نکبت و فقر و جهل چیزی نداشت حالا که اسم دانشمندان اسلامی و عربی اومد دارید میگید دین اینا ربطی به علمشون نداشته ! در حالیکه فرهنگ حاکم بر یک جامعه است که تعیین میکنه چه چیزی خوب باشه و چه چیزی بد و دین هم فرهنگ رو تحت تاثیر قرار میده پس وقتی دین چیزی رو ارزشمند بدونه فرهنگ جامعه هم تحت تاثیر دین قرار میگیره در ثانی هر جامعه ای که به پیشرفت علم اهمیت بدهد پیشرفت میکند چه به خدا اعتقاد داشته باشد چه نداشته باشد


محمد عبدالسلام فیزیکدان مسلمان برنده جایزه نوبل ایه«وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (الذاریات، 49) را اشاره ای به ماده و پاد ماده میداند

شما باز گفتی دانشمند اسلامی من هم باز میگم اینا از کجای اسلام علم اوردن دلیل دارم که میگم میخوام بگردی وقتی پیدا کردی یه کم برای خودت استفاده کنی شاید از این کج فهمی در اومدی البته قبل از تو خیلیا دنبالش بودن پیدا نکردن مجبور شدن حدیث بسازن و بگن ائمه ما انیشتین بودن تا یکی عین تو خیلی سرخورده تو اسلام ناب نشه

در شعر فردوسی چه چیزی شما رو به این معنا رسوند که فردوسی عاشق حسین بوده و هر شب جمعه زیارت عاشورا میخونده

بله در هر قومی احتمال ادم خوب هست ولی عربستان الانش اینه ببین 1400سال قبل چه جانورایی بودن

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۷ حقیقت پنهان
جواب سوالای منو ندادیا!حداقل خوب فکر کن بعد جواب بده در ضمن اگه اسلام مایه عقب ماندگی و پستی بود پس چرا بعد از ظهور اسلام در سرزمین هایی که تا اون موقع نام و نشانی از علم و تمدن نداشت این همه دانشمند پیدا شد؟ تمدن شکوهمند اسلامی رو چی میگی؟اون هم موقعی که اروپایی ها داشتن تو چرک و کثافت زندگی میکردند ملت های مسلمان خدمات شایانی به علم و پیشرفت ان کردند
 فاطمه محمد فهری بنیانگذار نخستین موسسه اکادمیک مدرن بوده (ویکی پدیا)پدر علم شیمی جابربن حیان و پدر علم مهندسی رباتیک بدیع الزمان جزری بودند اگر هم پیشرفت این ها ربطی به اسلام نداشت پس میشه بگی چرا تا قبل از اسلام نام و نشانی ازشون نبود؟ چرا تا قبل از اسلام کشور هایی که به علم دوستی معروفند یونان و روم بودند اما بعد از اسلام پیشروترین ملت ها در علم و دانش ملت های مسلمان بودند؟ 

هدف دین تنظیم برنامه زندگی است چون خدا خالق انسان است پس تنها کسی هم که میتونه برای زندگی انسان برنامه ریزی کنه خود خدا هست و ان دینی کامل تره که برنامه اش برای زندگی انسان جامع تر و کامل تر باشه و همه جوانب رو پوشش بده در اسلام هم دستور به علم اموزی و تفکر بسیار هست و بسیاری از ایات قران دعوت کننده به سوی تعقل و تفکر هستند از جمله
الملک آیه : 10
 وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ
اگرمیشنیدیم یا تعقل میکردیم از دوزخیان نبودیم  
علت پیشرفت مسلمانان هم عمل به دستورات دین اسلام مبنی بر علم اموزی و تشویق مردم به تفکر بود که این خودش دلیلی است برای حقانیت اسلام از جمله این حدیث پیامبر :
علم اموزی بر هر مرد و زن مسلمان واجب است

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۵۳ حقیقت پنهان
در ضمن مسلما تمدن شکوهمند ایران باستان و حکومت کوروش هم با جنگ و خونریزی بدست اومده و از نظر مردمی که کوروش بهشون حمله میکرده اون متجاوز بوده و از نظر تو چون برای شکوه و گسترش سرزمین ایران میجنگیده پس این نبرد ها غرور امیز هم هستند و این فرق بین انسانیت از نظر تو ئه با اون سربازایی که در مقابل حمله سپاه ایران به کشورشون از خودشون دفاع میکردند
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۰۳ بچه شیعه جدم سلمان فارسی
بسم الله الرحمن الرحیم      آقای بل که اسمتم نمیدونم چیه:خوب من این سایتو خوندم خیلی عالی بود  نظراتو خوندم  تا وسطاش خوب بود  ولی حرف من اینه که  چرا باید به یکسری سبک مغز و خشک مغز اجازه بدیم که بیاد اینجوری که کاملا مشخصه از کدوم قبرستون اطلاعات جمع کرده  بیاد چرت بگه اونهم راجع به کی امیرالمومنین علی شما اگه بلد بودی حرف بزنی مث ادم حرف میزدی نه چیزی که فقط خودت میفهمی  تو مشکلت اسلامه نه ایران و نه کوروش اخه تو خودتو کی میبینی که بیای راجع به علی حرف بزنی واقعا کی هستی عمویی  اعتقاداتت واسه خودت برو اونجایی که باهات موافقن ذهن مارو مسموم نکن اصلا فرض میگیریم تو راس میگی علی ع  قاتل بود(یا علی معذرت میخوام ) تو کی هستی ؟  فک کردی مثلا اینجا با چرت و پرتات کسی از اسلام بر میگرده  فک کن یک ملیونوم درصد برو جمع کن جمع کن  کسی که واقعا علی رو از ته جون دوس داشته باشه در مقابل علی نه کوروش نه یزد گرد و نه امثال اینها رو میذاره هرچند که آنهابزرگ بودن  من از طرفداراشون معذرت میخوام ولی اگه قرار باشه به علی توهین شه و اینجا نظر آزاده من روی کوروش نه از مسلمین بلکه از کسانیکه کورورانه از یه چی دفاع میکنن منظورم همون نژاد پرستیه که خدا 1400 سال پیش پیامبرفرستاد که نژاد پرستی نکنین ولی بازم اینا افتادن تو چه قبلی  خودتون بگید من را جع به کی چطور قضاوت کنم کسی که از هردو دفاع میکنه اسلام و کشور ویا کسی که فقط میگه کشور من قطعا حرف کشوریه رو مقدم میدونم   تو آقای بل فقط منتقدی و از احترام و تمدن شیعیان علی داری سو استفاده میکنی ولی بدون قشری از جامعه شمشیرها عقایدشان را حمل میکنند مث من متن من دقیق ادبی که متن تو داشت دارا بود نه کم نه زیاد چون نوشته بودی مینویسم که البته اینم از جرئت کمته و مث  هم عقیده هات از علی و پیروانش میترسی  رو این مورد حاضرم قسم بخورم  وگرنه مث بچه کلاغ اینجا نظر نمیدادی یا میرفتی تظاهرات یا میجنگیدی که به احتمال قوی نداری که بخوای بجنگی  ولی بدون   تا من کفن نشوم      اسلام من چرنیداتی که تو و امثالت میگین نشود    اینم آخرش میگم ایشالله تودهنی باشه یه ساله داری چت میکنی چرت و پرت مینویسی    بسه دیگه بحث هایی که نتیجه ندارن بسه  دین من برای خودم  ودین تو هم برای خودت
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۲۳ نوکر مولا علی

جناب بل

واقعا شک می کنم که شما اصلا ایرانی باشی

بیشتر شبیه اونایی هستی که بهشون پول میدن تا بیان توی سایت های فارسی و شروع کنن به فرافکنی


گفتی کجای شعر فردوسی هست که عاشق امام حسین بوده باشه

بخون

ایا شاه محمود کشور گشای ز کس گر نترسی بترس از خدای
مرا غمز کردند کان بد سخن به مهر نبی و علی شد کُهن
منم بنده‌ی هر دو تا رستخیز اگر شه کند پیکرم ریز ریز

(به روشنی میگه تا ابد بنده حضرت محمد (ص) و مولا علی (ع) هستش حتی اگر تیکه تیکش کنن)
من از مهر این هر دو شه نگذرم اگر تیغ شه بگذرد بر سرم

(میگه حتی اگر گردنشو بزنن از مهر و محبت و ارادت به این دو سرور و مولا نخواهد گذشت)
منم بنده‌ی اهل بیت نبی ستاینده‌ی خاک پای وصی

(به روشنی داره میگه که بنده اهل لبیت پیامبره که امام حسین هم یکی از اهل البیت پیامبر هستش)
گرت زین بد آید گناه من است؟ چنین است و این رسم و راه من است
بدین زاده‌ام هم بدین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم

(داره میگه خاک پای مولا علی (ع) هستش)
ابا دیگران مرمرا کار نیست بدین در مرا جای گفتار نیست

(فکر کن ببین دیگران رو اینجا به کی میگه آیا جز خلفای اهل سنت با توجه به شعر به کی میتونه گفته باشه میگه با اونا کاری نداره)
اگر شاه محمود از این بگذرد مــر او را به یک جو نسنجد خرد


این یک شعر بود که ارادت شیعی خودشو اثبات کرد


البته فردوسی شناسان بارها نظر دادند

هرچند شعر به این روشنی دیگه نیازی به توضیح هم نداشت اما توضیح دادم تا بهونه ای نباشه

۰۱ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۵ حقیقت پنهان
 ایات قران رو خوندی؟ نگاه اسلام رو نسبت به انسان خوندی؟ هنوز حرف خودت رو میزنی؟ فکر نمیکنی وقتش باشه که حقیقت رو درباره اسلام قبول کنی نه چرندیات بی بی سی فارسی و صدای امریکا و اون دولت هایی که به بهانه مبارزه با تروریسم مسلمانان غیر نظامی افغانستان و عراق و پاکستان رو میکشند؟ کی میخوای سر عقل بیای؟ تو یک پیغمبر نام ببر که رسالتش اختراع و اکتشاف بوده باشه اونوقت یعنی حرفت درسته اسلام برای هدایت اومده نه برای اختراع و اکتشاف قران هم برای بشارت و انذار نازل شده 
از کسی که به قهرمان ملی کشورش بگه تروریست فقط چون مسلمون بوده هر چرندی بر میاد حالا یه سوال ازت دارم تو بیشتر میفهمی یا پروفسور حسابی؟اگر اسلام بد بود پس چرا پروفسور حسابی و خیلی های دیگه مسلمون بودند؟اون که حتی تمام مدت ایران زندگی نکرده که بگیم مجبور بوده اسلام رو قبول کنه 
به شرطی قبول میکنم اسلام دین تروریست هاست که حداقل نصف جمعیت مسلمانان تروریست باشند و تو هم یک ایه از قران بیاری که به داعش اجازه میده نظام سلطنتی مطلقه و صهیونیست هارو ول کنه بیاد تو عراق و سوریه به اسم خلافت اسلامی مسلمانان رو بکشه در حالی که شیعیان اصلا نظام خلافت رو قبول ندارند و از نظر اهل سنت هم خروج بر حاکم جامعه اسلامی حرامه
این همه دانشمند ایرانی مسلمون از قرون گذشته تا الان نام بردم وطن پرستانی مثل تو برای ایران چیکار کردند؟
مشکل تو فقط با اعرابه ؟اگه اسلام جای دیگه اومده بود باهاش مشکل نداشتی؟ با بقیه اقوام حمله کننده به ایران مسئله نداری؟ناراحتیت از اینه که اسلام نمیذاره با اروپا و انگلیس که دستشون به خون مردم ایران الوده است رابطه صمیمانه برقرار کنی؟ خب نگو وطن پرستی بگو عرب ستیزی!
جواب سوالای نظرات قبلی رو با اینا که الان پرسیدم بنویس 

محصولات اسپرم عرب چه جری میدن خودشونو

من از صدای امریکا پول میگیرم نوری همدانی که پول نگرفته

https://www.youtube.com/watch?x-yt-cl=84359240&v=Jt9rNLSR2uA&x-yt-ts=1421782839

اسلام تو خود عربستان با قتل و عام پیروز شد بعد تو ایران با سلام و صلوات یه مشت نفهم عرب پرست

من شیعه جدم سلمان فارسی(روزبه برده عرب که بعد از اسلام شد سلمان)

1400 سال بعد تخم و ترکه مجاهدین خلق من شیعه جدم مسعود رجوی

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۱۴ نوکر مولا علی

همین که صحبت های بچگانه جناب بل خریداری نداره خودش نشون دهنده خیلی چیزاست

ما که غمی نداریم شما فحش بدی شخصیت خودتو نشون میدی

بیچاره ایرانی ها که یکی مثل شما بیاد و خودشو ایرانی بدونه

در سخن زشت بسیار غنی و در جواب گفتن در ضعف

اگر کسی این صحبت ها رو بخونه میبینه که شما چیزی رو میپرسی و جواب که داده میشه میگردی از توش یه چیز دیگه پیدا می کنی تا بحث رو منحرف کنی

شما به جای فحش و ناسزا گفتن و منحرف کردن بحث بهتره اولا جواب ها رو خوب بخونی

و بعد دنبال جواب سوال های ما باش هنوز هیچکدومو جواب ندادی

فحش و ناسزا و منحرف کردن بحث یکی از نشانه های بی فرهنگی هست

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۳۰ حقیقت پنهان
دوستان شیعه
 جواب جناب بل رو ندید چون بحث منطقی با ادم بی منطق فایده نداره بذارید دلش خوش باشه داره با دشمنان جاودانه ! ایران مبارزه میکنه که هنوز هم بعد از هزار و چهارصد سال دارند از اون دنیا علیه ایران توطئه میکنند!

خودشون که نه ولی عواملشون با همون طرز فکر دارن توطئه میکنن

بعدش از کی تا به حال گفتن واقعیت میشه توهین بچه شیعه(اسپرم شیعه)

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۳۷ نوکر مولا علی

جناب بل

مجددا به تبعیت از قرآن و ائمه به شما میگم سلام


سخنان شما بیش از هر چیز حقارت ها و عقده های شما رو می رسونه

وگرنه برای اهل عقل و فکر یک اشاره کافیه

و البته مثل همیشه قضاوت با افرادیه که این کامنت ها و مخصوصا کامنت های شما رو می خونن

از شما شیعه های عاشق کدومتون حاضره خواهرش رو بده به حسین ابن علی دستش بالا

یه کلیپ برا شیعه های عرب پرست کج فهم

https://www.youtube.com/watch?x-yt-ts=1421828030&v=ED1Tau3xa-M&x-yt-cl=84411374

دو نفر اینجا خیلی فضا اشغال کردند اینجا را با منبر اشتباه گرفتند لطفا بیش از سه چهار خط ننویسید. 
ایران تنها جایی که در اون حرف از وطن گناهه. عربا با چنگیز و تیمور هیچ فرقی ندارند فقط یکم پست ترند
۰۳ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۶ نوکر مولا علی

جناب جاوید

اولا میهن دوستی نشانه ایمانه طبق فرمایش پیامبر ص

ببخشید شما مدیر سایت هستید که دستور به سه چهار خط میدید

طبیعیه کسی که نتونه 10 خط بخونه نمیتونه که چندین کتاب و مرجع بخونه

علمش هم در حد همون سه چهار خط باید بمونه

۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۲ حقیقت پنهان
جناب جاوید سه چهار تا کامنت اخری من و نوکر مولا علی رو بخون جواب بده
چه جوریه که خوندن حرفهایی که امثال شما برای زیر سوال بردن شیعه و اسلام میزنند زیاد طولانی نیست ولی وقتی یکی میاد اساسی حرفهاتون رو رد میکنه حوصله خوندن نداری؟
 اگر هم کوتاه جواب بده که میگید داره دروغ میگه خب یگید اصلا مشکلتون راست و دروغ چرندیاتی که درباره شیعه منتشر میشه نیست کلا با اسلام مخالفید چون توی عربستان اومده حالا میخواد خوب باشه میخواد بد چون توی عربستان ظهور کرده مردوده

 این تفکرات نزاد پرستانه شما با مال هیتلر هیچ فرقی نداره اون میگفت باید نسل یهودی ها رو منقرض کرد شما هم با مسلمون ها مشکل دارید
 در ضمن اینجا یک وبلاگ درباره موضوعات دینی هست و جای همین حرفهاست خیلی ناراحتی برو جای دیگه 
از همین ادبیاتی که امثال شما برای حرف زدن استفاده میکنند مشخصه که حق با کیه؟
اگه راست میگید با منطق حرف بزنید نه با توهین 
باخت ایران به عراق رو به مقام معظم رهبری و تمام عاشقان کربلا و همچنین تمام متولدین عراق که الان صاحب منصب در دولت اسلامی ایران هستند تبریک میگوییم به امید بردن جام به کربلا

مقام معظم در جواب بل کافر

ما با عراق نمیجنگیدیم ما با کل دنیا میجنگیدیم

امام زمان عذادار شد ملک عبدالله هموطن ایشان و خادم حرمین در گذشت

به نام حق. بل عزبز لطفا تا آخر کامنتو بخون. به نظر من انسان میتونه به چیزهای اکتسابی افتخار کنه نه چیزهای تغییر ناپذیر. مثلا رنگ پوست یا ملیت یا چیزهایی مثل این که انسان هیچ دخل و تصرفی توشون نداره قابل افتخار کردن نیستند. دوست عزیزم قطعا همه ی ما خوشحالیم که روزی کوروش پادشاه کشورمون بوده، کسی که اولین منشور حقوق بشر رو نوشت. اما این هیچ منافاتی با دین ما نداره و اهل هر دین و مذهبی که باشیم فکر می کنم احترام به عقاید همدیگه جزو اصول اساسی انسانیته. نظر من اینه که اول مقدسات مارو بشناس و بعد اگر خواستی بهشون توهین کنی هیچ اشکالی نداره. تازه ما که به کسی اجبار نکردیم مسلمون باشه، این همه جنگ و دعوا چرا؟؟؟ ما حداقل هموطن هم هستیم نه دشمن خونی. ضعیف داریم، حدیث قوی داریم و انواعی از این دست، قرار نشد هر حدیثی که میخونیم درست باشه، بعدم شما که انقدر تحقیق میکنی که از اصول کافی حدیث میاری چرا به جای اون قرآن رو یکبار از اول تا آخر نمیخونی؟ کتابی که ادعا میکنه کلام خداست. تا حالا فکر کردی که به چه پشتوانه ای میگه کلام خداست؟ ازت خواهش میکنم همین الان که داری این نظرو میخونی یه سرچ ساده تو اینترنت بکن تحت این عنوان "معجزات علمی قرآن" یا "اثبات معجزات قرآن توسط ناسا". و انصافا تا آخرش بخون. حتما یکی از اولین چیزیایی که بهش برمیخوری اینه که ناسا معجزه ی شق القمر قرآن رو در سال 2006 اثبات کرده یا معجزات جنین شناسی قرآن که چندین پروفسور جنین شناسی با مطالعه و تحقیق درباره ی این آیات مسلمان شدن. بعضی از فیلم هارو هم میتونی در آپارات ببینی. ولی اگه اینارو دیدی و ایمان آوردی که این کتاب کلام خداست بالاغیرتا دست از تعصب بردار و واسه ی خدا کلاس نذار. یادت باشه که ایدئولوژی اسلام این کتابه و اگر کسی خلاف اون عمل کنه اصلا مسلمون نیست، پس اسلام رو با اسلام بسنج نه با مسلمون ها. اما اگر اون معجزات رو دیدی و باز هم قانع نشدی هیچ اشکالی نداره من به عنوان یک مسلمون بهت این اجازه رو میدم که هر توهینی خواستی به من بکنی، البنه فقط به شخص من نه دینم چون حدود 2 میلیارد مسلمون در جهان داریم که گفتم احترام به عقایدشون جوز اصول اولیه ی انسانیته. یا حق

یک انسان بر عکس شما درسته که ادم به موارد اکتسابی زندگی خودش افتخار میکنه ولی ملیت ادم چیزیه که همیشه باید بهش افتخار کنی مثلا اگر شما رو الان با ملیت افغانی یا پاکستانی  بشناسن یا با ملیت ایرانی برات فرق نمیکنه  پس مورد اول شما بی معنی بود

در مورد اینکه ما خوشحالیم که کوروش شاه ما بوده وافتخار ما بوده اگه کامنت های گذشته رو بخونی میبینی که همه اینطور نیستن مخصوصا یه سری عرب پرست که اگه  خدا پرست بودن من مشکلی با اونا نداشتم

شما همچین میگی دین ما رو بشناس انگار من از مکتب خونه فیروز بهرام اومدم دین و تفکرتون رو به خوبی میشناسم که دارم میگم

من قران رو دو بار با معانی فارسی خوندم گفتم که نگی طرف نمیدونه تو قران چی نوشته

من میدونم که احادیث شیعه صد در صد دروغه من با تکیه به حدیث در مورد حسین ابن علی نظر ندادم من با تاریخ کار دارم

در مورد معجزات قران تو خود قران مواردی هست که خودش جای شک داره مثل ما زمین را برای شما مسطح کردیم در صورتی که زمین مسطح نیست

خوب حالا که شما خودت قبول کردی ایدئولوژی اسلام قران است پس چی جوری از داعش ایراد میتونی بگیری من در صحبت های قبلیم گفتم داستان بنی قریضه و فتح خیبر  نمونه بارزی از رفتار داعش وار صدر اسلام بوده و غیر قابل انکاره چون تو همون قران که به قول شما ایدئولوژی اسلام هست اومده

باز گفتید توهین من تو حرفهای خودم توهینی نمیبینم گفتن واقعیت توهینه

شما کوروش رو با اسلام یکی نکن چون اون بابا به اصول انسانی پایبند بود ولی اسلام نه

اعراب قبل از اسلام

دزدی غارت (بعد از اسلام فقط واژه تغییر کرد شد غنیمت)

تجاوز به زنان اسیر(بعد از اسلام شد کنیز)

اسلا م به غیر از دین خودش میگه کافر به مسیحی میگه مشرک به یهودی میگه نجس بع اگه کسی بگه اسلام میگه برده داری و کنیز مشکلی نداره ولی این کار انسانی نیست میگه تو داری توهین به مقدسات میکنی

شما که یه مقدار امیدوارم دور از خشکه مذهبی باشی برای خودت تعریف برده و کنیز رو پیدا کن بعد میفهمی چه طرز فکری رو به اسم اینکه خدایی هست به ما با زور شمشیر قالب کردن در ضمن از لینکهای یوتیوب بالا هم استفاده کن

به قول جاوید چه منبری رفتیم ما

جناب یک انسان شق القمر یا به عبارتی دروغی دیگر ببین بفهم و....

https://www.youtube.com/watch?v=GcC9mGSiBWU

داداش من فیلتر شکن ندارم و نمیتونم توی یوتیوب برم، فردا میرم نگاه میکنم. ولی سوالی که هست اینه که کی میتونه مستنداتی که در سایت رسمی ناسا هست رو انکار کنه ؟! یا چیزهایی که سونیا ویلیامز هندی الاصل آمریکایی تبار بعد از رفتن به فضا بهش اقرار کرده و مسلمان شده : "زمانی که در فضای بیکران بودم صدای اذان بلا انقطاع و بدون هیچ فرکانسی در تمام 24 ساعت شنیده می شد". یا چیزهایی که باعث شد پروفسور موریس بوکای مسلمان بشه. یا پروفسور کیت ال مور جنین شناس که میگه با خوندن آیات جنین شناسی قرآن مسلمون شده. و گفتم که فیلم بعضی از معجزات هم در آپارات هست، یا