در ادامه مطلب قبلی، که در مورد پیامبر اکرم ص و اینکه ایشان برای کل بشریت مبعوث شدهاند یا فقط برای اعراب، در این مطلب به مرور دین زرتشت و برخی آموزههای آن، یه عنوان یک پیامبر فارسی میپردازیم.
اما قبل از آن مقدمهای ذکر میکنیم:
در ادامه مطلب قبلی، که در مورد پیامبر اکرم ص و اینکه ایشان برای کل بشریت مبعوث شدهاند یا فقط برای اعراب، در این مطلب به مرور دین زرتشت و برخی آموزههای آن، یه عنوان یک پیامبر فارسی میپردازیم.
اما قبل از آن مقدمهای ذکر میکنیم:
در این پست میخواهیم در مورد یک آیه بحث کنیم که از این آیه برخیها اینطور برداشت کردهاند که پیامبر اکرم ص فقط برای اعراب است. پس بنابراین برای ما فارسها باید یک پیامبر فارسی زبان باشد؛ پس پیامبر ما زرتشت است نه حضرت محمد ص.
آقا جان من که عقلم قبول نمیکند امثال ادیسون، انیشتین، نیوتون، پاسکال، لاوازیه و سایر دانشمندان و مخترعین با این همه خدمتی که به بشریت کردند و اینقدر با اختراعات و اکتشافات خودشان باعث راحتتر شدن زندگیها شدهاند؛ صرفاً بخاطر اینکه مسلمان نبودهاند و خدا را قبول نداشتهاند، بروند جهنم. اما فلان حاجی یا فلان کربلایی که در عمرش قدمی در راه کمک به دیگران برنداشته، صرفاً بخاطر همان مکه یا کربلایی که رفته برود بهشت. این ظلم است و من که این را قبول ندارم.
مطالبی شبیه به مطلب بالا را احتمالاً شما نیز تاکنون زیاد شنیدهاید. در این پست میخواهیم در این مورد توضیح دهیم که بالاخره تکلیف غیر مسلمانانی که اعمال خیری انجام دادهاند چیست. اما قبل از بحث به ۳ نکته اساسی توجه فرمایید:
سؤال معروفی که در ذهن خیلی از افراد وجود دارد این است که چرا ایران به کشورهای اسلامی دیگر مثل لبنان و فلسطین کمک میکند و گاهی در برابر چنین عملی جبههگیری میکنند و ضرب المثل معروف چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است را متذکر میشوند. برای مثال میگویند «اینجا مجلس کشوری است که سالانه میلیاردها دلار پول منابع زیرزمینی اش بصورت علنی و غیر علنی تقسیم و یا شاید تاراج می گردد! در حالی که باد بر روی میز این نمایندگان فرمایشی به پرچم دیگران می وزد چه تاسف بار و خجالت آور» و همچنین گاهی به مقایسهٔ تصاویری از مناطق محروم کشور ایران با مناطق پر زرق و برق کشورهای اسلامی دیگر مثل لبنان میپردازند.
این سؤال را از دوستم پرسیدم و نظرش را در این مورد خواستم، که در ادامه جواب ایشان را میآورم:
هر چند اکثریت افرادی که این اشکالات را مطرح می کنند با این جوابها قانع نمی شن اما خوب نکاتی را هر چند پراکنده عرض می کنم.
مثلا می گویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. خوب ما اولاً می گوییم مگر ضرب المثل برای ما حجت شرعی است که بخواهیم مطابق آن عمل کنیم؟! ثانیا بفرض که ضرب المثل درست باشد خوب خانه کجاست و مسجد کجاست؟ چه کسی گفته ایران خانه است و فلسطین مسجد است؟! اینها که مرزهای سیاسی قراردادی است و خوب این قراردادها نیز در فقه حجت نیست. یعنی مثلا اگر فرداروزی به هر دلیل مثلا استانهای آذربایجان شرقی و غربی از ایران جدا شد دیگر دولت ایران وظیفه ای ندارد به فقرای آنها کمک کند؟! یا از آن طرف مثلا اگر فلان استان عراق به ایران پیوست یا حتی همین فلسطین جزء ایران شد دیگر دولت ایران وظیفه دارد به آنها کمک کند درست است؟؟؟!!! اما در فقه ما آن چیزی که داریم دارالاسلام و دارالکفر است. دارالاسلام نیز مطابق مرزهای سیاسی فعلی نیست. ما موظفیم به تمام مظلومان عالم کمک کنیم.
من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین و لم یجبه فلیس بمسلم
من أصبح و لم یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم
اما نکته بعد چه کسی گفته که نباید به فقرای خودمان کمک شود؟! هم باید به فقرای خودمان کمک شود هم به فلسطین و لبنان. هر دو از وظایف ما است. اما خوب چون الان یک وظیفه را انجام نمی دهند باید آن دیگری را نیز ترک کنند؟؟؟!!!
نکته ی بعد بحث اولویت است. فرض بفرمائید الان فرزند شما گرسنه است و غذا می خواهد. اما فرزند همسایه در وضعیتی است که اگر تا چند دقیقه دیگر به او نرسید او می میرد خوب شما چه می کنید!؟ آیا می گوئید بچه همسایه است به من چه!؟ یا می گوئید بگذار اول به فرزند خودم غذا بدهم و سیر شود و بعد بروم به فرزند همسایه کمک کنم!؟ یا نه سریع می روید به فرزند همسایه کمک می کنید و او را از مرگ نجات می دهید و بعد می آئید به فرزند خود غذا می دهید!؟ اینجا نیز همینطور است.
نکته ی بعد آنکه الان فلسطین و لبنان خط مقدم ما هستند در مبارزه با اسرائیل پس عقل حکم می کند که ما به اینها کمک کنیم تا اینها همچنان در خط مقدم به مبارزه مشغول باشند تا اسرائیل فعلا به ایران حمله نکند.
نکته بعد در بحث هموطن این است که آیا به نظر شما مثلا آن یهودی که در تهران زندگی می کند و سالیانه به اسرائیل کمک مالی می کند هموطن ماست اما آن شیعه ای که در عراق زیر ظلم آمریکائیها هست هموطن ما نیست؟! اتفاقا نظر من را می خواهید اولی هموطن ما نیست و دومی هست.
مطلب دیگر اینکه که در فقه بحثی داریم به تحت عنوان انفال؛ انفال کلاً به منابعی و درآمدهایی گفته میشود که متعلق به تمامی مسلمین است و در اختیار حاکم اسلامی است که با صلاحدید خودش و طبق موازین شرعی و مطابق با اوضاع جامعه انها را در مصالح مسلمین خرج کند. یکی از مصادیق انفال منابع زیرزمینی مانند نفت گاز و ... است. یعنی نفت ایران متعلق به تمامی مسلمین جهان است که با صلاحدید حاکم جامعه خرج می شود. حال حاکم جامعه مثلاً تشخیص داده که بخشی از این نفت مثلا خرج فلسطین و لبنان و ... شود.
ازایشان پرسیدم: یعنی اصلاً در این که چگونه این درآمدها چگونه خرج شود، مردم (مجلس) صاحب حق نیستند؟ یعنی اگر جایی هم نظر مردم در مورد چگونگی مصرف این درآمدها به میان میآید، این فقط یک لطف از حاکم اسلامیست. درست میگویم؟
پاسخ دادند: بله چون این امول در اختیار حاکم است و اصلاً در اختیار مردم نیست و اما به قول شما ممکن است حاکم اسلامی در مورد چگونگی مصرف و خرج این درآمدها، از باب مشورت از مردم نظر خواهی کند.
در هر دینی یک سری اصول وجود دارد و یک سری فروع. منطقاً برای تحقیق در مورد یک دین باید از اصول آن دین شروع کرد نه فروع. چون خیلی از فروع چه در اسلام چه در سایر ادیان فرا عقلی اند. یعنی با عقل نه می توان درستی نظریه (آنها) را اثبات کرد نه غلطی نظریه (نادرستی آنها را؛ برای مثال، نماز در آیین مسیحیّت، یهودیّت، آیین زرتشت و دین اسلام وجود دارد؛ امّا نماز هر کدامشان به گونهای است. حال کدامیک از این روشها درست است؟ —طبق فرمان خداست؟— عقل در در پاسخ این سوال نفیاً و اثباتاً حرفی برای گفتن ندارد. تنها راه فهم پاسخ این سوال آن است که ابتدا درستی اصول یک دین، و بطلان اصول سایر ادیان را ثابت کنیم؛ و آنگاه با تکیه بر آن اصول، به این سوال پاسخ دهیم. مثلاً وقتی ثابت شد که رسول خدا (ص) حقیقتاً پیغمبر است، و ثابت شد که او نماز را به این شکل به جا آورده، میفهمیم که این روش درست است).
پس برای تحقیق در هر دینی منطقاً نباید رفت سراغ احکام و فروع آن دین؛ بلکه باید رفت سراغ اصول آن دین. یعنی باید دید در هر دینی درباره خدا چه می گوید؟ آیا به معاد اعتقاد دارد یا نه؟ نبوت در نزد آنها چگونه است؟ اصولاً آیا آن دین آسمانی است یا ساخته دست بشر است؟ اگر الهی است چه دلیلی بر الهی بودن دین خود دارند؟ آیا کتاب آسمانی نیز دارند یا خیر؟ اگر کتاب دارند آیا کتابشان تحریف شده است یا خیر؟ و مسائلی اصولی اینچنینی.
مثلاً مسیحیان می گویند که خدا در عین حالی که ۳ تا است یکی است و در عین حالی که یکی است 3 تا است. وقتی نیز به آنها گفته می شود این حکم خلاف عقل بیّن و واضح البطلان است میگویند در دین نباید عقل را دخالت کرد. این از اسراری است که ما نمیفهمیم. پس ایمان بیاور تا بفهمی. خوب وقتی اولین اصل یک دینی اینچنین خلاف عقل باشد و با عقل در تعارض باشد چگونه می توان به آن دین اعتماد کرد؟ (دقّت شود! تثلیث مسیحیان، فراعقلی نیست بلکه خلاف عقل است. در قضیّهٔ فراعقلی، عقل نفیاً و اثباتاً سکوت میکند و حرفی برای گفتن ندارد، امّا در قضیّهٔ خلاف عقل، عقل حرف برای گفتن دارد و اثبات میکند از درستی این قضیّه، تناقض لازم می آید)
سلام،
در این وبنوشت به کمک یکی از دوستان سعی بر این دارم که شبهات موجود و رایجی که در مورد دین وجود دارد را بررسی، و پاسخ مناسبی برای آنها پیدا کنیم.
مسلم است که پاسخها ممکن است ناقص، یا قانعکننده نباشند و یا حتا ایرادی به نحوهٔ استدلال آنها وارد باشد. در مورد هر یک از شبهات و پاسخ آنها اگر سؤال و یا شبههٔ جدیدی برایتان ایجاد شد، آنها را در ذیل همان مطلب عنوان کنید.
در صورت تمایل به همکاری یا ارائهٔ پیشنهاد، با ما تماس بگیرید.